فساد در آخرالزمان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{مهدویت}}
| موضوع مرتبط = امام مهدی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[امام مهدی]]{{ع}} است. "'''امام مهدی'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط =  
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = امام مهدی (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امام مهدی در قرآن]] | [[امام مهدی در حدیث]] | [[امام مهدی در کلام اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام مهدی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''[[آخر الزمان]]''' دوره پايانى دنيا و مرتبط با [[بعثت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} و ظهور [[امام مهدی|منجى موعود]] {{ع}} است. تاريخ دقيق آخر الزمان نامعلوم است و تنها مى توان آن را به بخش واپسين روزگار كه به قيامت متّصل مى گردد تعريف نمود<ref>[http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/1/10.htm [[علی معموری|معموری، علی]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ص ۱۱۴-۱۲۴]</ref>.
'''[[آخر الزمان]]''' دوره پايانى دنيا و مرتبط با [[بعثت]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} و ظهور [[امام مهدی|منجى موعود]]{{ع}} است. تاريخ دقيق [[آخر الزمان]] نامعلوم است و تنها مى [[توان]] آن را به بخش واپسين [[روزگار]] كه به قيامت متّصل مى گردد تعريف نمود.


==مقدمه==
== مقدمه ==
مفاسدی که در آستانه انقلاب [[حضرت مهدی]] {{ع}} فراگیر می‌شود، بسیار است. از [[امام صادق]] {{ع}} این مفاسد حکایت شده است، نوع مفاسدی که در [[آخرالزمان]] رایج می‌شود و بعضی از آن‌ها جنبه اجتماعی و سیاسی، و بعضی جنبه اخلاقی دارد. در این روایت حضرت می‌فرماید:
مفاسدی که در آستانه [[انقلاب]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} فراگیر می‌شود، بسیار است. از [[امام صادق]]{{ع}} این [[مفاسد]] حکایت شده است، نوع مفاسدی که در [[آخرالزمان]] رایج می‌شود و بعضی از آنها جنبه [[اجتماعی]] و [[سیاسی]]، و بعضی جنبه [[اخلاقی]] دارد. در این [[روایت]] [[حضرت]] می‌فرماید:
{{پرسش‌های وابسته}}
# آن‌گاه که دیدی [[حق]] مرده و [[اهل حق]] از میان رفتند.
{{ستون-شروع|3}}
# [[ستم]] همه جا را فرا گرفته است.
#آن‌گاه که دیدی حق مرده و اهل حق از میان رفتند.
# [[قرآن]] فرسوده شده، و بدعت‌هایی از روی [[هوا و هوس]] در [[مفاهیم آن]] آمده است.
#ستم همه جا را فرا گرفته است.
# [[دین]] بی‌محتوا شده، همانند ظرفی که آن را واژگون می‌سازند.
#[[قرآن]] فرسوده شده، و بدعت‌هایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن آمده است.
# [[اهل باطل]] بر [[اهل حق]] بزرگی می‌جویند.
#دین بی‌محتوا شده، همانند ظرفی که آن را واژگون می‌سازند.
# و دیدی که [[شر]] آشکار است و از آن [[نهی]] نمی‌شود، و هرکه [[کار]] [[زشت]] انجام دهد، معذورش می‌دارند.
#اهل باطل بر اهل حق بزرگی می‌جویند.
# [[فسق]] آشکار گردیده و مردان به مردان و [[زنان]] به [[زنان]] اکتفاء می‌کنند.
#و دیدی که شر آشکار است و از آن نهی نمی‌شود، و هرکه کار زشت انجام دهد، معذورش می‌دارند.
# شخص [[مؤمن]]، [[سکوت]] [[اختیار]] کرده و سخنش را نمی‌پذیرند.
#فسق آشکار گردیده و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء می‌کنند.
# شخص [[فاسق]] [[دروغ]] می‌گوید، و کسی [[دروغ]] و افترایش را بر او باز نمی‌گرداند.
#شخص مؤمن، سکوت اختیار کرده و سخنش را نمی‌پذیرند.
# بچه‌ کوچک، مرد بزرگ را [[خوار]] می‌شمارد.
#شخص فاسق دروغ می‌گوید، و کسی دروغ و افترایش را بر او باز نمی‌گرداند.
# پیوند [[خویشاوندی]] [[بریده]] می‌شود.
#بچه‌ کوچک، مرد بزرگ را خوار می‌شمارد.
# هر که را به [[کار]] بد بستایند، خوشحال می‌گردد.
#پیوند خویشاوندی بریده می‌شود.
# پسر بچه همان می‌کند که [[زن]] می‌کند.
#هر که را به کار بد بستایند، خوشحال می‌گردد.
# [[زنان]] با [[زنان]] [[تزویج]] می‌نمایند.
#پسر بچه همان می‌کند که زن می‌کند.
# [[مداحی]] و [[چاپلوسی]] فراوان شده است.
#زنان با زنان تزویج می‌نمایند.
# مرد، [[مال]] خود را در غیر راه [[طاعت خدا]] [[خرج]] می‌کند و کسی از او جلوگیری نکند.
#مداحی و چاپلوسی فراوان شده است.
# چون شخص مؤمنی را ببیند از [[کوشش]] و [[تلاش]] او به [[خدا]] [[پناه]] برد.
#مرد، مال خود را در غیر راه طاعت خدا خرج می‌کند و کسی از او جلوگیری نکند.
# [[همسایه]]، [[همسایه]] خودرا [[اذیت]] می‌کند و مانعی برای او در این [[کار]] نباشد.
#چون شخص مؤمنی را ببیند از کوشش و تلاش او به خدا پناه برد.
# [[کافر]] خوشحال است، از آن‌چه در [[مؤمن]] می‌بیند و شاد است از این که در روی [[زمین]] [[فساد]] و [[تباهی]] بیند.
#همسایه، همسایه خودرا اذیت می‌کند و مانعی برای او در این کار نباشد.
# آشکارا شراب بنوشند و برای نوشیدنش گرد هم آیند، کسانی که از [[خدای عزوجل]] نمی‌‌ترسند.
#کافر خوشحال است، از آن‌چه در مؤمن می‌بیند و شاد است از این که در روی زمین فساد و تباهی بیند.
# [[امر به معروف]] کننده [[خوار]] است.
#آشکارا شراب بنوشند و برای نوشیدنش گرد هم آیند، کسانی که از خدای عزوجل نمی‌‌ترسند.
# [[فاسق]] در آن‌چه [[خدا]] [[دوست]] ندارد، نیرومند و [[ستوده]] است.
#امر به معروف کننده خوار است.
# [[اهل]] [[قرآن]] و هرکه آنان را [[دوست]] دارد، [[خوار]] است.
#فاسق در آن‌چه خدا دوست ندارد، نیرومند و ستوده است.
# راه [[خیر]] بسته شده و راه [[شر]] مورد توجه قرار گرفته است.
#اهل [[قرآن]] و هرکه آنان را دوست دارد، خوار است.
# [[خانه کعبه]] تعطیل شده و [[دستور]] به ترک آن داده می‌شود.
#راه خیر بسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است.
# مرد به زبان می‌گوید، آن‌چه را که عمل به آن نمی‌کند.
#خانه کعبه تعطیل شده و دستور به ترک آن داده می‌شود.
# مردان خود را برای استفاده مردان فربه می‌کنند و [[زنان]] برای [[زنان]].
#مرد به زبان می‌گوید، آن‌چه را که عمل به آن نمی‌کند.
# [[زندگی]] مرد از پس او [[اداره]] می‌گردد و [[زندگی]] [[زن]] از [[فرج]] او.
#مردان خود را برای استفاده مردان فربه می‌کنند و زنان برای زنان.
# [[زنان]] مانند مردان برای خود انجمن‌ها ترتیب می‌دهند.
#زندگی مرد از پس او اداره می‌گردد و زندگی زن از فرج او.
# در میان [[فرزندان]] [[عباس]] کارهای زنانگی آشکار گشته (و خود را مانند [[زنان]] [[زینت]] می‌کنند، همان طور که [[زن]] برای جلب نظر شوهرش خود را [[آرایش]] می‌کند)
#زنان مانند مردان برای خود انجمن‌ها ترتیب می‌دهند.
# به مردها [[پول]] می‌دهند که با آنها یا زنانشان [[عمل نامشروع]] انجام دهند.
#در میان فرزندان عباس کارهای زنانگی آشکار گشته (و خود را مانند زنان زینت می‌کنند، همان طور که زن برای جلب نظر شوهرش خود را آرایش می‌کند)
# شخص متمول از شخص باایمان عزیزتر است.
#به مردها پول می‌دهند که با آن‌ها یا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند.
# [[رباخواری]] آشکار است و رباخوار مورد ملامت قرار نمی‌گیرد.
#شخص متمول از شخص باایمان عزیزتر است.
# [[زن‌ها]] به [[عمل]] [[زنا]] [[افتخار]] می‌کنند.
#رباخواری آشکار است و رباخوار مورد ملامت قرار نمی‌گیرد.
# [[زن]] برای [[نکاح]] مردان با شوهر خود [[همکاری]] می‌کند.
#زن‌ها به عمل زنا افتخار می‌کنند.
# بیشتر [[مردم]] و [[بهترین]] [[خانه‌ها]] آن باشد که به [[زنان]] در هرزگی‌شان کمک می‌کنند.
#زن برای نکاح مردان با شوهر خود همکاری می‌کند.
# [[مؤمن]] به خاطر ایمانش غمناک و [[پست]] و [[خوار]] می‌گردد.
#بیشتر مردم و بهترین خانه‌ها آن باشد که به زنان در هرزگی‌شان کمک می‌کنند.
# [[بدعت]] و [[زنا]] آشکار می‌گردد.
#مؤمن به خاطر ایمانش غمناک و پست و خوار می‌گردد.
# [[مردم]] به [[شهادت]] ناحق [[اعتماد]] می‌کنند.
#بدعت و زنا آشکار می‌گردد.
# [[دستورات]] [[دینی]] طبق [[تمایلات]] اشخاص [[تفسیر]] می‌گردد.
#مردم به شهادت ناحق اعتماد می‌کنند.
# [[حلال]] [[تحریم]] شود و [[حرام]] مجاز.
#دستورات دینی طبق تمایلات اشخاص تفسیر می‌گردد.
# [[مردم]] چنان در [[ارتکاب گناه]] [[جری]] شده‌اند که [[منتظر]] رسیدن شب نیستند.
#حلال تحریم شود و حرام مجاز.
# [[مؤمن]] نمی‌تواند [[کار]] بد را [[نکوهش]] کند، جز با [[قلب]].
#مردم چنان در ارتکاب گناه جری شده‌اند که منتظر رسیدن شب نیستند.
# [[مال]] کلان در راه [[غضب الهی]] [[خرج]] می‌شود.
#مؤمن نمی‌تواند کار بد را نکوهش کند، جز با قلب.
# [[زمامداران]] به [[کافران]] نزدیک می‌شوند و از [[نیکان]] دوری می‌گزینند.
#مال کلان در راه غضب الهی خرج می‌شود.
# [[والیان]] در [[داوری]] [[رشوه]] می‌گیرند.
#زمامداران به کافران نزدیک می‌شوند و از نیکان دوری می‌گزینند.
# پست‌های حساس دولتی به مزایده گذارده می‌شود.
#والیان در داوری رشوه می‌گیرند.
# [[مردم]] با [[محارم]] خود نزدیکی می‌کنند.
#پست‌های حساس دولتی به مزایده گذارده می‌شود.
# به [[تهمت]] و [[سوءظن]] مرد به [[قتل]] می‌رسد.
#مردم با محارم خود نزدیکی می‌کنند.
# مرد به مرد پیشنهاد [[عمل]] [[زشت]] می‌کند و خود و اموالش را در [[اختیار]] او می‌گذارد.
#به تهمت و سوءظن مرد به قتل می‌رسد.
# مرد به خاطر آمیزش با [[زنان]] مورد [[سرزنش]] قرار می‌گیرد (که چرا با مردان آمیزش نمی‌کند).
#مرد به مرد پیشنهاد عمل زشت می‌کند و خود و اموالش را در اختیار او می‌گذارد.
# مرد از کسب زنش از [[هرزگی]] نان می‌خورد و آن را می‌داند و به آن تن می‌دهد.
#مرد به خاطر آمیزش با زنان مورد سرزنش قرار می‌گیرد (که چرا با مردان آمیزش نمی‌کند).
# [[زن]] بر مرد خود مسلط می‌شود و کاری را که مرد نمی‌خواهد انجام می‌دهد، و به شوهر خود خرجی می‌دهد.
#مرد از کسب زنش از هرزگی نان می‌خورد و آن را می‌داند و به آن تن می‌دهد.
# مرد، [[زن]] و کنیزش را (برای [[زنا]]) کرایه می‌دهد و به [[خوراک]] و نوشیدنی [[پستی]] تن در می‌دهد.
#زن بر مرد خود مسلط می‌شود و کاری را که مرد نمی‌خواهد انجام می‌دهد، و به شوهر خود خرجی می‌دهد.
# سوگندهای به ناحق [[به نام خدا]] بسیار می‌گردد.
#مرد، زن و کنیزش را (برای زنا) کرایه می‌دهد و به خوراک و نوشیدنی پستی تن در می‌دهد.
# قمار آشکار می‌گردد.
#سوگندهای به ناحق به نام خدا بسیار می‌گردد.
# شراب را بدون مانع علناً می‌فروشند.
#قمار آشکار می‌گردد.
# [[زنان]] [[مسلمان]] خود را در [[اختیار]] [[کافران]] می‌گذارند.
#شراب را بدون مانع علناً می‌فروشند.
# [[لهو و لعب]] آشکار می‌گردد و کسی که از کنار آن عبور می‌کند از آن جلوگیری نمی‌کند (و کسی [[جرأت]] جلوگیری را ندارد)
#زنان مسلمان خود را در اختیار کافران می‌گذارند.
# [[مردم]] [[شریف]] را [[خوار]] می‌کند، کسی که [[مردم]] از [[تسلط]] و قدرتش [[ترس]] دارند.
#لهو و لعب آشکار می‌گردد و کسی که از کنار آن عبور می‌کند از آن جلوگیری نمی‌کند (و کسی جرأت جلوگیری را ندارد)
# نزدیک‌ترین [[مردم]] به [[فرمانروایان]] کسی است که به [[دشنام]] گویی ما [[خانواده]] [[ستایش]] شود.
#مردم شریف را خوار می‌کند، کسی که مردم از تسلط و قدرتش ترس دارند.
# هرکس ما را [[دوست]] دارد، [[دروغ]] گویش می‌دانند و [[شهادت]] او را نمی‌پذیرند.
#نزدیک‌ترین مردم به فرمانروایان کسی است که به دشنام گویی ما خانواده ستایش شود.
# برگفتن حرف [[زور]] و ناحق [[مردم]] با همدیگر [[رقابت]] می‌کنند.
#هرکس ما را دوست دارد، دروغ گویش می‌دانند و شهادت او را نمی‌پذیرند.
# شنیدن [[قرآن]] بر [[مردم]] سنگین و گران می‌آید و در عوض، شنیدن سخنان [[باطل]] بر [[مردم]] آسان است.
#برگفتن حرف زور و ناحق مردم با همدیگر رقابت می‌کنند.
# [[همسایه]]، [[همسایه]] را گرامی می‌دارد از [[ترس]] زبانش.
#شنیدن [[قرآن]] بر مردم سنگین و گران می‌آید و در عوض، شنیدن سخنان باطل بر مردم آسان است.
# [[حدود]] [[خدا]] تعطیل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل می‌کنند.
#همسایه، همسایه را گرامی می‌دارد از ترس زبانش.
# [[مساجد]] طلاکاری می‌شود.
#حدود خدا تعطیل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل می‌کنند.
# [[راستگوترین]] [[مردم]] پیش آنها، مفتریان [[دروغگو]] می‌باشند.
#مساجد طلاکاری می‌شود.
# [[شر]] و [[سخن چینی]] آشکار می‌گردد.
#راستگوترین مردم پیش آن‌ها، مفتریان دروغگو می‌باشند.
# [[ستمکاری]] شیوع یافته.
#شر و سخن چینی آشکار می‌گردد.
# [[غیبت]] را [[سخن]] نمکین می‌شمارند و [[مردم]] همدیگر را بدان مژده می‌دهند.
#ستمکاری شیوع یافته.
# برای غیر [[خدا]] به [[حج]] و [[جهاد]] می‌روند.
#غیبت را سخن نمکین می‌شمارند و مردم همدیگر را بدان مژده می‌دهند.
# [[سلطان]] به خاطر [[کافر]]، [[مؤمن]] را [[خوار]] می‌کند.
#برای غیر خدا به حج و جهاد می‌روند.
# خرابی و ویرانی بیش از عمرانی و [[آبادی]] است.
#سلطان به خاطر کافر، مؤمن را خوار می‌کند.
# [[زندگی]] مرد از [[کم‌فروشی]] [[اداره]] می‌شود.
#خرابی و ویرانی بیش از عمرانی و آبادی است.
# [[خونریزی]] را آسان می‌شمارند.
#زندگی مرد از کم فروشی اداره می‌شود.
# مرد برای غرض [[دنیایی]] [[ریاست]] می‌طلبد و خود را به [[بدزبانی]] مشهور می‌سازد تا از او بترسند و [[کارها]] را به او واگذار کنند.
#خونریزی را آسان می‌شمارند.
# [[نماز]] را سبک می‌شمارند.
#مرد برای غرض دنیایی ریاست می‌طلبد و خود را به بدزبانی مشهور می‌سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذار کنند.
# [[مرد]] [[مال]] بسیار دارد، [[ولی]] از وقتی که آن را پیدا کرده [[زکات]] آن را نپرداخته است.
#نماز را سبک می‌شمارند.
# [[قبر]] مرده‌ها را می‌شکافند و آنها را می‌آزارند و کفن‌های‌شان را می‌فروشند.
#مرد مال بسیار دارد، ولی از وقتی که آن را پیدا کرده زکات آن را نپرداخته است.
# [[آشوب]] بسیار می‌شود.
#قبر مرده‌ها را می‌شکافند و آن‌ها را می‌آزارند و کفن‌های‌شان را می‌فروشند.
# [[مرد]] [[روز]] خود را به نشئه (شراب) به شب می‌برد و شب را به مستی صبح می‌کند.
#آشوب بسیار می‌شود.
# با حیوانات [[عمل]] [[زشت]] انجام می‌دهند.
#مرد روز خود را به نشئه (شراب) به شب می‌برد و شب را به مستی صبح می‌کند.
# حیوانات همدیگر را می‌درند.
#با حیوانات عمل زشت انجام می‌دهند.
# مرد به مصلی می‌رود، [[ولی]] چون برمی‌گردد [[جامه]] در تن ندارد.
#حیوانات همدیگر را می‌درند.
# [[دل]] [[مردم]] سخت و چشمان‌شان خشک شده و [[یاد خدا]] بر آنان سنگین می‌آید.
#مرد به مصلی می‌رود، ولی چون برمی‌گردد جامه در تن ندارد.
# کسب‌های [[حرام]] شیوع یافته و بر سر آن [[رقابت]] می‌کنند.
#دل مردم سخت و چشمان‌شان خشک شده و یاد خدا بر آنان سنگین می‌آید.
# [[نماز]] خوان برای [[ریا]] و خود نمایی [[نماز]] می‌خواند.
#کسب‌های حرام شیوع یافته و بر سر آن رقابت می‌کنند.
# [[فقیه]] برای غیر [[دین]] [[فقه]] می‌آموزد و [[دنیا]] و [[ریاست]] [[طلب]] می‌کند.
#نماز خوان برای ریا و خود نمایی نماز می‌خواند.
# [[مردم]] دور کسی را گرفته‌اند که [[قدرت]] دارد.
#فقیه برای غیر دین فقه می‌آموزد و دنیا و ریاست طلب می‌کند.
# هرکس [[روزی حلال]] می‌جوید، مورد [[سرزنش]] قرار می‌گیرد و جوینده‌ [[حرام]]، مورد [[ستایش]] و [[تعظیم]] است.
#مردم دور کسی را گرفته‌اند که قدرت دارد.
# در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌کنند که [[خداوند]] [[دوست]] ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچ کس آنها را از این [[اعمال زشت]] باز نمی‌دارد.
#هرکس روزی حلال می‌جوید، مورد سرزنش قرار می‌گیرد و جوینده‌ حرام، مورد ستایش و تعظیم است.
# آلات [[لهو و لعب]] (حتی) در [[مکه]] و [[مدینه]] آشکار می‌گردد.
#در مکه و مدینه کارهایی می‌کنند که خداوند دوست ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچ کس آن‌ها را از این اعمال زشت باز نمی‌دارد.
# مرد [[سخن]] [[حق]] می‌گوید و [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کند؛ دیگران او را [[نصیحت]] می‌کنند و می‌گویند: این [[کار]] بر تو لازم نیست.
#آلات لهو و لعب (حتی) در مکه و مدینه آشکار می‌گردد.
# [[مردم]] به همدیگر نگاه می‌کنند و به [[مردم]] [[بدکار]] [[اقتداء]] می‌نمایند.
#مرد سخن حق می‌گوید و امر به معروف و نهی از منکر می‌کند؛ دیگران او را نصیحت می‌کنند و می‌گویند: این کار بر تو لازم نیست.
# راه [[خیر]] به کلی خالی است و کسی از آن راه نمی‌رود.
#مردم به همدیگر نگاه می‌کنند و به مردم بدکار اقتداء می‌نمایند.
# مرده را به مسخره می‌گیرند و کسی برای [[مرگ]] او [[غمگین]] نمی‌شود.
#راه خیر به کلی خالی است و کسی از آن راه نمی‌رود.
# هر سال [[بدعت]] و [[شرارت]] بیشتر می‌شود.
#مرده را به مسخره می‌گیرند و کسی برای مرگ او غمگین نمی‌شود.
# [[مردم]] و انجمن‌ها [[پیروی]] نمی‌کنند مگر از [[توانگران]].
#هر سال بدعت و شرارت بیشتر می‌شود.
# به [[فقیر]] چیزی می‌دهند، در حالی که به او می‌خندند و برای غیر [[خدا]] به او [[ترحم]] می‌نمایند.
#مردم و انجمن‌ها پیروی نمی‌کنند مگر از توانگران.
# نشانه‌های آسمانی پدید می‌آید، [[ولی]] کسی از آن [[هراس]] ندارد.
#به فقیر چیزی می‌دهند، در حالی که به او می‌خندند و برای غیر خدا به او ترحم می‌نمایند.
# [[مردم]] در [[حضور]] جمع، همانند بهائم مرتکب [[اعمال]] جنسی می‌شوند و هیچ کس از [[ترس]]، [[کار]] [[زشت]] را [[انکار]] نمی‌کند.
#نشانه‌های آسمانی پدید می‌آید، ولی کسی از آن هراس ندارد.
# مرد در غیر [[اطاعت خدا]] [[زیاد]] [[خرج]] می‌کند، [[ولی]] در مورد [[اطاعت خدا]] از کم هم دریغ می‌ورزد.
#مردم در حضور جمع، همانند بهائم مرتکب اعمال جنسی می‌شوند و هیچ کس از ترس، کار زشت را انکار نمی‌کند.
# [[آزار]] به [[پدر]] و [[مادر]] آشکار می‌گردد و [[مقام]] آنها را سبک می‌شمارند و حال آنها در پیش [[فرزند]] از همه بدتر باشد، و از اینکه به آنها [[افترا]] زده شود، خوشحال می‌شوند.
#مرد در غیر اطاعت خدا زیاد خرج می‌کند، ولی در مورد اطاعت خدا از کم هم دریغ می‌ورزد.
# [[زن‌ها]] بر [[حکومت]] [[غالب]] گشته و پست‌های حساس را قبضه می‌کنند، و کاری پیش نمی‌رود، جز آن چه طبق دلخواه آنان باشد.
#آزار به پدر و مادر آشکار می‌گردد و مقام آن‌ها را سبک می‌شمارند و حال آن‌ها در پیش فرزند از همه بدتر باشد، و از این‌که به آن‌ها افترا زده شود، خوشحال می‌شوند.
# پسر به [[پدر]] خود [[افتراء]] می‌زند و به [[پدر]] و [[مادر]] خود [[نفرین]] می‌کند و از مرگ‌شان خوشحال می‌شود.
#زن‌ها بر حکومت غالب گشته و پست‌های حساس را قبضه می‌کنند، و کاری پیش نمی‌رود، جز آن چه طبق دلخواه آنان باشد.
# اگر [[روزی]] بر مردی بگذرد که در آن [[روز]] گناهی بزرگ مرتکب نشده باشد، مانند [[هرزگی]] یا [[کم‌فروشی]] یا انجام [[کار]] [[حرام]] یا میخوارگی، آن [[روز]] [[غمگین]] است و [[خیال]] می‌کند که روزش به هدر رفته و عمرش در آن [[روز]] بی‌خود تلف شده است.
#پسر به پدر خود افتراء می‌زند و به پدر و مادر خود نفرین می‌کند و از مرگ‌شان خوشحال می‌شود.
# [[سلطان]] مواد غذایی را [[احتکار]] می‌کند.
#اگر روزی بر مردی بگذرد که در آن روز گناهی بزرگ مرتکب نشده باشد، مانند هرزگی یا کم فروشی یا انجام کار حرام یا میخوارگی، آن روز غمگین است و خیال می‌کند که روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز بی‌خود تلف شده است.
# [[حق]] [[خویشاوندان پیامبر]] ([[خمس]]) به ناحق تقسیم می‌شود و بدان [[قمار]] [[بازی]] می‌کنند و میخوارگی می‌نمایند.
#سلطان مواد غذایی را احتکار می‌کند.
# با شراب مداوا می‌کنند و بدان بهبودی می‌جویند.
#حق خویشاوندان پیامبر (خمس) به ناحق تقسیم می‌شود و بدان قمار بازی می‌کنند و میخوارگی می‌نمایند.
# [[مردم]] در مورد ترک [[امر به معروف و نهی از منکر]] و بی‌عقیدگی یکسان می‌شوند.
#با شراب مداوا می‌کنند و بدان بهبودی می‌جویند.
# [[منافقان]] و [[اهل]] [[نفاق]] سر و صدایی دارند و [[اهل حق]] بی‌سر و صدا و خاموشند.
#مردم در مورد ترک امر به معروف و نهی از منکر و بی‌عقیدگی یکسان می‌شوند.
# برای [[اذان]] گفتن و [[نماز خواندن]] مزد می‌گیرند.
#منافقان و اهل نفاق سر و صدایی دارند و اهل حق بی سر و صدا و خاموشند.
# مسجدها پر است از کسانی که [[ترس از خدا]] ندارند و برای [[غیبت]] و خوردن گوشت [[اهل حق]] به [[مسجد]] می‌آیند و در [[مساجد]]، از شراب مست کننده توصیف می‌کنند.
#برای اذان گفتن و نماز خواندن مزد می‌گیرند.
# شخص مست که از [[خرد]] تهی گشته بر [[مردم]] پیشنمازی می‌کند و به مستی او ایراد نمی‌گیرند و چون مست گردد، گرامیش می‌دارند.
#مسجدها پر است از کسانی که ترس از خدا ندارند و برای غیبت و خوردن گوشت اهل حق به مسجد می‌آیند و در مساجد، از شراب مست کننده توصیف می‌کنند.
# هرکه [[مال]] [[یتیمان]] را بخورد، [[شایستگی]] او را می‌ستایند.
#شخص مست که از خرد تهی گشته بر مردم پیشنمازی می‌کند و به مستی او ایراد نمی‌گیرند و چون مست گردد، گرامیش می‌دارند.
# [[قضات]] به خلاف [[دستور خدا]] [[داوری]] می‌کنند.
#هرکه مال یتیمان را بخورد، شایستگی او را می‌ستایند.
# [[زمامداران]] از روی [[طمع]] خیانتکاران را [[امین]] خود می‌سازند.
#قضات به خلاف دستور خدا داوری می‌کنند.
# [[میراث]] ([[یتیمان]]) را [[فرمانروایان]] به دست و افراد [[بدکار]] و [[بی‌باک]] نسبت به [[خدا]] داده‌‌اند، از آنها [[حق]] و حساب می‌گیرند و جلوی آنها را رها می‌سازند تا هرچه می‌خواهند انجام دهند.
#زمامداران از روی طمع خیانتکاران را امین خود می‌سازند.
# بر فراز [[منبرها]] [[مردم]] را به [[پرهیزکاری]] [[دستور]] می‌دهند، [[ولی]] خود گوینده به آن [[دستور]] عمل نمی‌کند.
#میراث (یتیمان) را فرمانروایان به دست و افراد بدکار و بی‌باک نسبت به خدا داده‌‌اند، از آن‌ها حق و حساب می‌گیرند و جلوی آن‌ها را رها می‌سازند تا هرچه می‌خواهند انجام دهند.
# وقت [[نمازها]] را سبک می‌شمارند.
#بر فراز منبرها مردم را به پرهیزکاری دستور می‌دهند، ولی خود گوینده به آن دستور عمل نمی‌کند.
# [[صدقه]] به وساطت دیگران به [[اهل]] آن می‌دهند و به خاطر [[رضای خدا]] نمی‌دهند، بلکه از روی درخواست [[مردم]] و [[اصرار]] آنها می‌پردازند.
#وقت نمازها را سبک می‌شمارند.
# تمام همّ و غمّ [[مردم]] شکم و عورت‌شان است. باکی ندارند که چه بخورند و با چه آمیزش کنند.
#صدقه به وساطت دیگران به اهل آن می‌دهند و به خاطر رضای خدا نمی‌دهند، بلکه از روی درخواست مردم و اصرار آن‌ها می‌پردازند.
# [[دنیا]] به آنها روی آورده است.
#تمام همّ و غمّ مردم شکم و عورت‌شان است. باکی ندارند که چه بخورند و با چه آمیزش کنند.
# [[نشانه‌های حق]] مندرس گشته است.
#دنیا به آن‌ها روی آورده است.
 
#نشانه‌های حق مندرس گشته است.
[[امام صادق]]{{ع}} پس از [[پیش‌بینی]] این حوادث خطاب به [[راوی]] فرمود: در چنین موقعی مواظب خود باش. [[نجات]] خود را از [[خداوند]] بخواه ([[فرج]] نزدیک است) و بدان که [[مردم]] با این نافرمانی‌ها مستحق عذابند. اگر [[عذاب]] بر آنها فرود آمد و تو در میان آنها بودی، باید به سوی [[رحمت]] [[حق]] بشتابی تا از [[کیفری]] که آنها به واسطه [[سرپیچی]] از [[فرمان خدا]] می‌بینند، بیرون بیایی. بدان که [[خداوند]] [[پاداش]] [[نیکوکاران]] را ضایع نمی‌گرداند {{متن قرآن|إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>روضه کافی، حدیث ۷، ص۳۶ و ۴۲؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص۲۵۴، ۲۶۰.</ref>.
{{پایان}}
 
{{پایان}}
لازم به [[یادآوری]] است که وجود این [[مفاسد]] بدان معنا نیست که ما آنها را انجام دهیم تا [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} زودتر ظهور کند، بلکه [[وظیفه]] ما [[پاک]] ماندن و [[مبارزه]] با [[مفاسد]] و آماده شدن برای [[یاری]] [[امام]] مهدی|امام [[عصر]]{{ع}} است»<ref>[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی، محمد علی]]، [[مهدویت ۱ (کتاب)|مهدویت]]، ص۸۱-۹۱.</ref>.
* [[امام صادق]] {{ع}} پس از پیش‌بینی این حوادث خطاب به راوی فرمود: در چنین موقعی مواظب خود باش. نجات خود را از خداوند بخواه (فرج نزدیک است) و بدان که مردم با این نافرمانی‌ها مستحق عذابند. اگر عذاب بر آن‌ها فرود آمد و تو در میان آن‌ها بودی، باید به سوی رحمت حق بشتابی تا از کیفری که آن‌ها به واسطه سرپیچی از فرمان خدا می‌بینند، بیرون بیایی. بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌گرداند {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ}}﴾}}<ref>روضه کافی، حدیث ۷، ص ۳۶ و ۴۲؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۴، ۲۶۰.</ref>.  
* لازم به یادآوری است که وجود این مفاسد بدان معنا نیست که ما آن‌ها را انجام دهیم تا [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} زودتر [[ظهور]] کند، بلکه وظیفه ما پاک ماندن و مبارزه با مفاسد و آماده شدن برای یاری [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} است.»<ref>[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]؛ [[مهدویت ۱ (کتاب)|مهدویت]]، ص ۸۱-۹۱.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}  
* [[امام مهدی]] {{ع}}  
* [[امام مهدی]] {{ع}}  
* [[موعودباوری]]
* [[موعودباوری]]
خط ۱۸۷: خط ۱۸۱:
* [[رجعت]]
* [[رجعت]]
* [[صلح و آرامش پایدار|صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان]]
* [[صلح و آرامش پایدار|صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان}}
 
==منابع==
 
==پانویس==
{{پانویس2}}


==پیوند به بیرون==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:000034.jpg|22px]] [[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی، محمد علی]]، [[مهدویت - رضایی اصفهانی (کتاب)|'''مهدویت''']]
{{پایان منابع}}


{{امام مهدی}}
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:مدخل مرتبط با امام مهدی]]
[[رده:مهدویت]]
[[رده:آخرالزمان]]
[[رده:فساد]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۰

آخر الزمان دوره پايانى دنيا و مرتبط با بعثت پیامبر خاتم(ص) و ظهور منجى موعود(ع) است. تاريخ دقيق آخر الزمان نامعلوم است و تنها مى توان آن را به بخش واپسين روزگار كه به قيامت متّصل مى گردد تعريف نمود.

مقدمه

مفاسدی که در آستانه انقلاب حضرت مهدی(ع) فراگیر می‌شود، بسیار است. از امام صادق(ع) این مفاسد حکایت شده است، نوع مفاسدی که در آخرالزمان رایج می‌شود و بعضی از آنها جنبه اجتماعی و سیاسی، و بعضی جنبه اخلاقی دارد. در این روایت حضرت می‌فرماید:

  1. آن‌گاه که دیدی حق مرده و اهل حق از میان رفتند.
  2. ستم همه جا را فرا گرفته است.
  3. قرآن فرسوده شده، و بدعت‌هایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن آمده است.
  4. دین بی‌محتوا شده، همانند ظرفی که آن را واژگون می‌سازند.
  5. اهل باطل بر اهل حق بزرگی می‌جویند.
  6. و دیدی که شر آشکار است و از آن نهی نمی‌شود، و هرکه کار زشت انجام دهد، معذورش می‌دارند.
  7. فسق آشکار گردیده و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء می‌کنند.
  8. شخص مؤمن، سکوت اختیار کرده و سخنش را نمی‌پذیرند.
  9. شخص فاسق دروغ می‌گوید، و کسی دروغ و افترایش را بر او باز نمی‌گرداند.
  10. بچه‌ کوچک، مرد بزرگ را خوار می‌شمارد.
  11. پیوند خویشاوندی بریده می‌شود.
  12. هر که را به کار بد بستایند، خوشحال می‌گردد.
  13. پسر بچه همان می‌کند که زن می‌کند.
  14. زنان با زنان تزویج می‌نمایند.
  15. مداحی و چاپلوسی فراوان شده است.
  16. مرد، مال خود را در غیر راه طاعت خدا خرج می‌کند و کسی از او جلوگیری نکند.
  17. چون شخص مؤمنی را ببیند از کوشش و تلاش او به خدا پناه برد.
  18. همسایه، همسایه خودرا اذیت می‌کند و مانعی برای او در این کار نباشد.
  19. کافر خوشحال است، از آن‌چه در مؤمن می‌بیند و شاد است از این که در روی زمین فساد و تباهی بیند.
  20. آشکارا شراب بنوشند و برای نوشیدنش گرد هم آیند، کسانی که از خدای عزوجل نمی‌‌ترسند.
  21. امر به معروف کننده خوار است.
  22. فاسق در آن‌چه خدا دوست ندارد، نیرومند و ستوده است.
  23. اهل قرآن و هرکه آنان را دوست دارد، خوار است.
  24. راه خیر بسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است.
  25. خانه کعبه تعطیل شده و دستور به ترک آن داده می‌شود.
  26. مرد به زبان می‌گوید، آن‌چه را که عمل به آن نمی‌کند.
  27. مردان خود را برای استفاده مردان فربه می‌کنند و زنان برای زنان.
  28. زندگی مرد از پس او اداره می‌گردد و زندگی زن از فرج او.
  29. زنان مانند مردان برای خود انجمن‌ها ترتیب می‌دهند.
  30. در میان فرزندان عباس کارهای زنانگی آشکار گشته (و خود را مانند زنان زینت می‌کنند، همان طور که زن برای جلب نظر شوهرش خود را آرایش می‌کند)
  31. به مردها پول می‌دهند که با آنها یا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند.
  32. شخص متمول از شخص باایمان عزیزتر است.
  33. رباخواری آشکار است و رباخوار مورد ملامت قرار نمی‌گیرد.
  34. زن‌ها به عمل زنا افتخار می‌کنند.
  35. زن برای نکاح مردان با شوهر خود همکاری می‌کند.
  36. بیشتر مردم و بهترین خانه‌ها آن باشد که به زنان در هرزگی‌شان کمک می‌کنند.
  37. مؤمن به خاطر ایمانش غمناک و پست و خوار می‌گردد.
  38. بدعت و زنا آشکار می‌گردد.
  39. مردم به شهادت ناحق اعتماد می‌کنند.
  40. دستورات دینی طبق تمایلات اشخاص تفسیر می‌گردد.
  41. حلال تحریم شود و حرام مجاز.
  42. مردم چنان در ارتکاب گناه جری شده‌اند که منتظر رسیدن شب نیستند.
  43. مؤمن نمی‌تواند کار بد را نکوهش کند، جز با قلب.
  44. مال کلان در راه غضب الهی خرج می‌شود.
  45. زمامداران به کافران نزدیک می‌شوند و از نیکان دوری می‌گزینند.
  46. والیان در داوری رشوه می‌گیرند.
  47. پست‌های حساس دولتی به مزایده گذارده می‌شود.
  48. مردم با محارم خود نزدیکی می‌کنند.
  49. به تهمت و سوءظن مرد به قتل می‌رسد.
  50. مرد به مرد پیشنهاد عمل زشت می‌کند و خود و اموالش را در اختیار او می‌گذارد.
  51. مرد به خاطر آمیزش با زنان مورد سرزنش قرار می‌گیرد (که چرا با مردان آمیزش نمی‌کند).
  52. مرد از کسب زنش از هرزگی نان می‌خورد و آن را می‌داند و به آن تن می‌دهد.
  53. زن بر مرد خود مسلط می‌شود و کاری را که مرد نمی‌خواهد انجام می‌دهد، و به شوهر خود خرجی می‌دهد.
  54. مرد، زن و کنیزش را (برای زنا) کرایه می‌دهد و به خوراک و نوشیدنی پستی تن در می‌دهد.
  55. سوگندهای به ناحق به نام خدا بسیار می‌گردد.
  56. قمار آشکار می‌گردد.
  57. شراب را بدون مانع علناً می‌فروشند.
  58. زنان مسلمان خود را در اختیار کافران می‌گذارند.
  59. لهو و لعب آشکار می‌گردد و کسی که از کنار آن عبور می‌کند از آن جلوگیری نمی‌کند (و کسی جرأت جلوگیری را ندارد)
  60. مردم شریف را خوار می‌کند، کسی که مردم از تسلط و قدرتش ترس دارند.
  61. نزدیک‌ترین مردم به فرمانروایان کسی است که به دشنام گویی ما خانواده ستایش شود.
  62. هرکس ما را دوست دارد، دروغ گویش می‌دانند و شهادت او را نمی‌پذیرند.
  63. برگفتن حرف زور و ناحق مردم با همدیگر رقابت می‌کنند.
  64. شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران می‌آید و در عوض، شنیدن سخنان باطل بر مردم آسان است.
  65. همسایه، همسایه را گرامی می‌دارد از ترس زبانش.
  66. حدود خدا تعطیل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل می‌کنند.
  67. مساجد طلاکاری می‌شود.
  68. راستگوترین مردم پیش آنها، مفتریان دروغگو می‌باشند.
  69. شر و سخن چینی آشکار می‌گردد.
  70. ستمکاری شیوع یافته.
  71. غیبت را سخن نمکین می‌شمارند و مردم همدیگر را بدان مژده می‌دهند.
  72. برای غیر خدا به حج و جهاد می‌روند.
  73. سلطان به خاطر کافر، مؤمن را خوار می‌کند.
  74. خرابی و ویرانی بیش از عمرانی و آبادی است.
  75. زندگی مرد از کم‌فروشی اداره می‌شود.
  76. خونریزی را آسان می‌شمارند.
  77. مرد برای غرض دنیایی ریاست می‌طلبد و خود را به بدزبانی مشهور می‌سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذار کنند.
  78. نماز را سبک می‌شمارند.
  79. مرد مال بسیار دارد، ولی از وقتی که آن را پیدا کرده زکات آن را نپرداخته است.
  80. قبر مرده‌ها را می‌شکافند و آنها را می‌آزارند و کفن‌های‌شان را می‌فروشند.
  81. آشوب بسیار می‌شود.
  82. مرد روز خود را به نشئه (شراب) به شب می‌برد و شب را به مستی صبح می‌کند.
  83. با حیوانات عمل زشت انجام می‌دهند.
  84. حیوانات همدیگر را می‌درند.
  85. مرد به مصلی می‌رود، ولی چون برمی‌گردد جامه در تن ندارد.
  86. دل مردم سخت و چشمان‌شان خشک شده و یاد خدا بر آنان سنگین می‌آید.
  87. کسب‌های حرام شیوع یافته و بر سر آن رقابت می‌کنند.
  88. نماز خوان برای ریا و خود نمایی نماز می‌خواند.
  89. فقیه برای غیر دین فقه می‌آموزد و دنیا و ریاست طلب می‌کند.
  90. مردم دور کسی را گرفته‌اند که قدرت دارد.
  91. هرکس روزی حلال می‌جوید، مورد سرزنش قرار می‌گیرد و جوینده‌ حرام، مورد ستایش و تعظیم است.
  92. در مکه و مدینه کارهایی می‌کنند که خداوند دوست ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچ کس آنها را از این اعمال زشت باز نمی‌دارد.
  93. آلات لهو و لعب (حتی) در مکه و مدینه آشکار می‌گردد.
  94. مرد سخن حق می‌گوید و امر به معروف و نهی از منکر می‌کند؛ دیگران او را نصیحت می‌کنند و می‌گویند: این کار بر تو لازم نیست.
  95. مردم به همدیگر نگاه می‌کنند و به مردم بدکار اقتداء می‌نمایند.
  96. راه خیر به کلی خالی است و کسی از آن راه نمی‌رود.
  97. مرده را به مسخره می‌گیرند و کسی برای مرگ او غمگین نمی‌شود.
  98. هر سال بدعت و شرارت بیشتر می‌شود.
  99. مردم و انجمن‌ها پیروی نمی‌کنند مگر از توانگران.
  100. به فقیر چیزی می‌دهند، در حالی که به او می‌خندند و برای غیر خدا به او ترحم می‌نمایند.
  101. نشانه‌های آسمانی پدید می‌آید، ولی کسی از آن هراس ندارد.
  102. مردم در حضور جمع، همانند بهائم مرتکب اعمال جنسی می‌شوند و هیچ کس از ترس، کار زشت را انکار نمی‌کند.
  103. مرد در غیر اطاعت خدا زیاد خرج می‌کند، ولی در مورد اطاعت خدا از کم هم دریغ می‌ورزد.
  104. آزار به پدر و مادر آشکار می‌گردد و مقام آنها را سبک می‌شمارند و حال آنها در پیش فرزند از همه بدتر باشد، و از اینکه به آنها افترا زده شود، خوشحال می‌شوند.
  105. زن‌ها بر حکومت غالب گشته و پست‌های حساس را قبضه می‌کنند، و کاری پیش نمی‌رود، جز آن چه طبق دلخواه آنان باشد.
  106. پسر به پدر خود افتراء می‌زند و به پدر و مادر خود نفرین می‌کند و از مرگ‌شان خوشحال می‌شود.
  107. اگر روزی بر مردی بگذرد که در آن روز گناهی بزرگ مرتکب نشده باشد، مانند هرزگی یا کم‌فروشی یا انجام کار حرام یا میخوارگی، آن روز غمگین است و خیال می‌کند که روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز بی‌خود تلف شده است.
  108. سلطان مواد غذایی را احتکار می‌کند.
  109. حق خویشاوندان پیامبر (خمس) به ناحق تقسیم می‌شود و بدان قمار بازی می‌کنند و میخوارگی می‌نمایند.
  110. با شراب مداوا می‌کنند و بدان بهبودی می‌جویند.
  111. مردم در مورد ترک امر به معروف و نهی از منکر و بی‌عقیدگی یکسان می‌شوند.
  112. منافقان و اهل نفاق سر و صدایی دارند و اهل حق بی‌سر و صدا و خاموشند.
  113. برای اذان گفتن و نماز خواندن مزد می‌گیرند.
  114. مسجدها پر است از کسانی که ترس از خدا ندارند و برای غیبت و خوردن گوشت اهل حق به مسجد می‌آیند و در مساجد، از شراب مست کننده توصیف می‌کنند.
  115. شخص مست که از خرد تهی گشته بر مردم پیشنمازی می‌کند و به مستی او ایراد نمی‌گیرند و چون مست گردد، گرامیش می‌دارند.
  116. هرکه مال یتیمان را بخورد، شایستگی او را می‌ستایند.
  117. قضات به خلاف دستور خدا داوری می‌کنند.
  118. زمامداران از روی طمع خیانتکاران را امین خود می‌سازند.
  119. میراث (یتیمان) را فرمانروایان به دست و افراد بدکار و بی‌باک نسبت به خدا داده‌‌اند، از آنها حق و حساب می‌گیرند و جلوی آنها را رها می‌سازند تا هرچه می‌خواهند انجام دهند.
  120. بر فراز منبرها مردم را به پرهیزکاری دستور می‌دهند، ولی خود گوینده به آن دستور عمل نمی‌کند.
  121. وقت نمازها را سبک می‌شمارند.
  122. صدقه به وساطت دیگران به اهل آن می‌دهند و به خاطر رضای خدا نمی‌دهند، بلکه از روی درخواست مردم و اصرار آنها می‌پردازند.
  123. تمام همّ و غمّ مردم شکم و عورت‌شان است. باکی ندارند که چه بخورند و با چه آمیزش کنند.
  124. دنیا به آنها روی آورده است.
  125. نشانه‌های حق مندرس گشته است.

امام صادق(ع) پس از پیش‌بینی این حوادث خطاب به راوی فرمود: در چنین موقعی مواظب خود باش. نجات خود را از خداوند بخواه (فرج نزدیک است) و بدان که مردم با این نافرمانی‌ها مستحق عذابند. اگر عذاب بر آنها فرود آمد و تو در میان آنها بودی، باید به سوی رحمت حق بشتابی تا از کیفری که آنها به واسطه سرپیچی از فرمان خدا می‌بینند، بیرون بیایی. بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌گرداند ﴿إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ[۱].

لازم به یادآوری است که وجود این مفاسد بدان معنا نیست که ما آنها را انجام دهیم تا امام عصر(ع) زودتر ظهور کند، بلکه وظیفه ما پاک ماندن و مبارزه با مفاسد و آماده شدن برای یاری امام مهدی|امام عصر(ع) است»[۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. روضه کافی، حدیث ۷، ص۳۶ و ۴۲؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص۲۵۴، ۲۶۰.
  2. رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص۸۱-۹۱.