سوره حشر در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
پس بر کسی که [[ایمان به خدا]] و [[رسول]] او و [[روز جزا]] دارد [[واجب]] است که [[پروردگار]] خود را به یاد آورد و او را فراموش ننماید و ببیند چه عملی مایه [[پیشرفت]] [[آخرت]] او و نزدیک شدنش به [[خدا]] است. این همان هدفی است که [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره حشر، آیه ۱۸.</ref> دنبال نموده است و [[مؤمنین]] را وادار میکند که به یاد [[خدای سبحان]] باشند و او را فراموش نکنند و مراقب [[اعمال]] خود باشند که آیا کارهای [[صالح]] و [[شایسته]] انجام میدهند و یا به کارهای [[ناشایست]] مشغولاند، چون [[سعادت]] [[زندگی]] آخرتشان به اعمالشان بستگی دارد. و مراقب باشند که جز [[اعمال صالح]] انجام ندهند و صالح را هم [[خالص]] برای [[رضای خدا]] به جای آورند و این [[مراقبت]] را استمرار دهند و همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل [[نیکی]] که در رفتارهای خود یافتند خدا را شکرگزارند و هر عمل [[زشتی]] دیدند خود را [[توبیخ]] نموده، نفس را مورد مواخذه قرار دهند و از [[خدای تعالی]] [[طلب]] [[مغفرت]] کنند. و ذکر خدای تعالی، آن هم به ذکری که لایق ساحت [[عظمت]] و کبریایی او است یعنی [[ذکر خدا]] به [[اسمای حسنی]] و صفات علیای او که [[قرآن]] بیان نموده، تنها راهی است که [[انسان]] را به کمال [[عبودیت]] میرساند، کمالی که انسان، مافوق آن، دیگر کمالی ندارد.<ref>[[سید سلمان صفوی|صفوی، سید سلمان]]، [[سوره حدید (مقاله)|مقاله «سوره حدید»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | پس بر کسی که [[ایمان به خدا]] و [[رسول]] او و [[روز جزا]] دارد [[واجب]] است که [[پروردگار]] خود را به یاد آورد و او را فراموش ننماید و ببیند چه عملی مایه [[پیشرفت]] [[آخرت]] او و نزدیک شدنش به [[خدا]] است. این همان هدفی است که [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره حشر، آیه ۱۸.</ref> دنبال نموده است و [[مؤمنین]] را وادار میکند که به یاد [[خدای سبحان]] باشند و او را فراموش نکنند و مراقب [[اعمال]] خود باشند که آیا کارهای [[صالح]] و [[شایسته]] انجام میدهند و یا به کارهای [[ناشایست]] مشغولاند، چون [[سعادت]] [[زندگی]] آخرتشان به اعمالشان بستگی دارد. و مراقب باشند که جز [[اعمال صالح]] انجام ندهند و صالح را هم [[خالص]] برای [[رضای خدا]] به جای آورند و این [[مراقبت]] را استمرار دهند و همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل [[نیکی]] که در رفتارهای خود یافتند خدا را شکرگزارند و هر عمل [[زشتی]] دیدند خود را [[توبیخ]] نموده، نفس را مورد مواخذه قرار دهند و از [[خدای تعالی]] [[طلب]] [[مغفرت]] کنند. و ذکر خدای تعالی، آن هم به ذکری که لایق ساحت [[عظمت]] و کبریایی او است یعنی [[ذکر خدا]] به [[اسمای حسنی]] و صفات علیای او که [[قرآن]] بیان نموده، تنها راهی است که [[انسان]] را به کمال [[عبودیت]] میرساند، کمالی که انسان، مافوق آن، دیگر کمالی ندارد.<ref>[[سید سلمان صفوی|صفوی، سید سلمان]]، [[سوره حدید (مقاله)|مقاله «سوره حدید»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | ||
==پنجاه و نهمین [[سوره]] قرآن== | |||
سوره حشر، پنجاه و نهمین سوره در ترتیب [[مصحف]] و میان دو [[سوره مجادله]] و ممتحنه، نیز صد و یکمین سوره در [[ترتیب نزول]]<ref>مجمع البيان، ج ۱۰، ص۶۱۳؛ البرهان فى علوم القرآن، ج ۱، ص۲۸۱؛ التمهيد، ج ۱، ص۱۷۰.</ref> پس از [[سوره بینه]] و پیش از [[سوره نصر]] است<ref>التحرير والتنوير، ج ۲۸، ص۵۶ - ۵۷؛ الموسوعة القرآنيه، ج ۳، ص۱۷۵.</ref>. برخى به گواهى اینکه در [[سوره آلعمران]] به حوادث [[جنگ احد]] که در سال سوم هجرى رخ داده و در سوره حشر به [[غزوه]] بنىنضیر اشاره شده است ـ که همه [[مفسران]] و [[سیرهنویسان]] آن را ۵ ماه پس از [[احد]] دانستهاند ـ [[نزول]] سوره حشر را پس از [[سوره آل عمران]] مىدانند، هرچند در [[روایات]] ترتیب نزول به [[اشتباه]] به جاى آن، [[سوره ممتحنه]] را سوره پس از [[آل عمران]] معرفى کردهاند. این در حالى است که در سوره ممتحنه به داستان [[صلح حدیبیه]] اشاره شده که در سال ۶ هجرى رخ داده است<ref>الحديث، ج ۷، ص۳۰۲ - ۳۰۳.</ref>. در دیگر روایات ترتیب نزول، ردیفهاى دیگرى چون ۹۷، ۹۹ و ۱۰۰ نیز براى این سوره یاد شده است<ref>جمال القرّاء، ج ۱، ص۱۳۹؛ مفاتيح الاسرار، ج ۱، ص۱۳۲؛ تاريخ قرآن، ص۶۷۶.</ref>. این سوره را همه مفسران مدنى مىدانند<ref>التبيان، ج ۹، ص۵۵۸؛ مجمع البيان، ج ۹، ص۳۸۴؛ بصائر ذوى التمييز، ج ۱، ص۴۵۸.</ref> و محتوا و [[سیاق]] آیاتش نیز [[شاهد]] این مدعاست<ref>الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۱؛ احسنالحديث، ج ۱۱، ص۷۹.</ref>.[[سال]] نزولش را سال سوم<ref>احسن الحديث، ج ۱۱، ص۷۹.</ref> یا اوایل سال ۴ هجرى<ref>التحرير والتنوير، ج ۲۸، ص۵۷؛ فى ظلال القرآن، ج ۶، ص۳۵۱۸؛ الموسوعة القرآنيه خصائص السور، ج ۹، ص۱۸۵.</ref> گفتهاند که پس از جریان بنىنضیر<ref>التحرير والتنوير، ج ۲۸، ص۵۷؛ فى ظلال القرآن، ج ۶، ص۳۵۱۸.</ref> و میان [[غزوه احد]] و [[احزاب]] نازل شده است<ref>الموسوعة القرآنيه خصائص السور، ج ۹، ص۱۸۵؛ اهداف كل سوره، ج ۲، ص۲۵۱.</ref>. همه [[مفسران]] [[سوره حشر]] را داراى<ref>الموسوعة القرآنيه، ج ۳، ص۱۰.</ref> ۲۴ [[آیه]]<ref>مجمع البيان، ج ۹، ص۳۸۴؛ بصائر ذوى التمييز، ج ۱، ص۴۵۸؛ المعجم الاحصائى، ج ۱، ص۳۱۱.</ref> و ۴۴۶ کلمه<ref>المعجم الاحصائى، ج ۱، ص۳۱۱.</ref> دانستهاند و از سورههاى مفصّل (سورههایى که با بسم اللههاى فراوان میان آنها فاصله است)<ref>البرهان فى علوم القرآن، ج ۱، ص۳۴۲.</ref> و همراه سورههاى [[حدید]]، صفّ، [[جمعه]]، تغابن و [[اسراء]] از سُور مسبّحات (سورههایى که با [[تسبیح]] مىآغازند) شمرده شده است<ref>الميزان، ج۶، ص۳۳۷؛ معجم علوم القرآن، ص۲۶۸.</ref>. آغاز و انجام این [[سوره]] با یکدیگر پیوند خاص دارند؛ یعنى سوره با تسبیح و [[تقدیس]] الهى و ذکر دو صفت [[عزیز]] و [[حکیم]] آغاز مىشود و با همان تسبیح، تقدیس و وصف الهى پایان مىپذیرد<ref>الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۱؛ نمونه، ج ۲۳، ص۴۸۰.</ref>. ویژگى دیگر این سوره، در [[آیات]] سه گانه پایانى آن است که دربردارنده بخش مهمى از [[اسماء و صفات]] الهىاند<ref>نمونه، ج ۲۲، ص۵۵۹.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود که [[اسم اعظم]] [[خدا]] در این آیات است و بر بسیار خواندن این آیات در صبح و [[شام]] تأکید کرد<ref>تفسير ابن كثير، ج ۸، ص۱۱۰؛ نورالثقلين، ج ۵، ص۲۹۳.</ref>. نام سوره از تعبیر «اول الحشر» در آیه دوم گرفته شده<ref>تقريب القرآن، ج ۵، ص۳۶۶؛ من وحىالقرآن، ج ۲۲، ص۹۶؛ التحرير والتنوير، ج ۲۸، ص۵۶.</ref>. و اسامى «النضیر»<ref>فتح القدير، ج ۵، ص۲۳۲؛ تفسير بغوى، ج ۵، ص۵۱.</ref> و «بنىالنضیر»<ref>الدرالمنثور، ج ۶، ص۱۸۷؛ التحرير والتنوير، ج ۲۸، ص۵۶؛ الموسوعة القرآنيه، ج ۲، ص۶۳.</ref> نیز یاد شده، بدان جهت که در مورد [[غزوه]] بنىالنضیر نازل شده است. درمورد پیوند این سوره با سوره پیش از آن ([[مجادله]]) عدهاى از مفسران برپایه ذوق خود وجوهى بیان کردهاند<ref>اسرار ترتيب القرآن، ص۱۳۶ - ۱۳۷؛ روحالمعانى، ج ۱۴، ص۲۳۲؛ تفسير مراغى، ج ۲۸، ص۳۰.</ref>: خداى سبحان [[سوره مجادله]] را با ذکر [[حزب شیطان]] و [[حزب خدا]] پایان داد و این سوره را با [[شکست]] [[حزب شیطان]] و [[اخراج]] آنها از [[مدینه]] و [[زیان]] و خوارىشان که بدان دچار شدند و پیروزى و یارى [[اهل]] [[ایمان]] آغاز کرد<ref>مجمعالبيان، ج ۹، ص۳۸۴؛ منهج الصادقين، ج ۹، ص۲۱۵؛ تقريب القرآن، ج ۵، ص۳۶۶.</ref>. [[آیه]] ۷ این [[سوره]] را که درباره «فىء» است «آیه فىء» گویند. «فىء» غنیمتى است که بى [[جنگ]] و درگیرى از [[کافران]] به دست [[مسلمانان]] افتد، که چنین مالى اختیارش در دست [[رسول خدا]] {{صل}} است؛ به خلاف غنیمتى که از راه [[نبرد]] به دست مىآید که ۵۱ آن در [[اختیار]] [[پیامبر]] {{صل}} قرار مىگیرد و مانده آن به [[جنگجویان]] متعلق است. در این آیه ۶ مورد براى [[مصرف]] فىء ذکر شده است<ref>دائرهالمعارف قرآن كريم، ج ۱، ص۳۹۵.</ref>: [[خدا]]؛ [[پیغمبر]]؛ ذوى القربى؛ [[یتیمان]]؛ [[مسکینان]]؛ [[در راه ماندگان]].<ref>[[مهدی زنگنه|زنگنه، مهدی]]، [[حشر / سوره (مقاله)|مقاله «حشر / سوره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص ۷۸.</ref>. | |||
==محتواى سوره== | |||
[[آیات]] این سوره را مىتوان به ۴ بخش قسمت کرد: | |||
'''بخش یکم''': این بخش با [[تسبیح]] و [[تنزیه]] و بیان [[اقتدار]] و شکستناپذیرى و [[حکمت خدا]] مىآغازد که در [[حقیقت]] مقدمهاى براى بیان سرگذشت «[[یهود]] بنىنضیر» است<ref>تفسير بقاعى، ج ۷، ص۵۱۰ - ۵۱۱؛ نمونه، ج ۲۳، ص۴۸۷.</ref>: خداى والا همان کسى است که [[یهودیان]] بنىنضیر را براى نخستین بار از مدینه و زندگىشان بیرون کرد<ref>التفسير الكبير، ج ۲۹، ص۲۸۰؛ الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۱.</ref>؛ حادثهاى که نه مسلمانان و نه خود یهودیان آن را [[گمان]] مىکردند، بلکه یهود دژهاى محکمشان را مانع [[شکست]] آنها مىپنداشتند؛ اما خدا از جایى که گمان نمىکردند به سراغشان آمد و در قلبشان [[ترس]] افکند (؛ اما از [[هراس]] اینکه خانههایشان سالم به دست مسلمانان نیفتد) با دست خویش به ویران کردن آنها پرداختند و این در حالى بود که مسلمانان هم سرگرم ویران کردن قلعههاى آنان براى ورود به آنها بودند<ref>التفسير الكبير، ج ۲۹، ص۲۸۰.</ref>. در ادامه مىفرماید: اگر خدا این [[سرنوشت]] را براى آنها رقم نزده بود که [[وطن]] را ترک کنند، به [[عذاب]] دیگرى همچون ([[قتل]] یا اسیرى)<ref>الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۲.</ref> گرفتارشان مىکرد، بىآنکه مانع [[عذاب]] آنها در سراى دیگر شود؛ این همه بدان جهت است که با [[خدا]] و رسولش دشمنى کردند و هر کس با خدا به [[ستیز]] برخیزد، خدا «[[شدید العقاب]]» است. | |||
سپس به جریان قطع درختان خرماى بنىنضیر به دست [[مسلمانان]] اشاره مىکند که انگیزه [[اعتراض]] و [[اندوه]] [[یهودیان]] شد؛ ولى خدا پاسخ مىدهد آن تخریبها به امر خداست، تا [[فاسقان]] [[خوار]] و [[رسوا]] گردند<ref>تفسير بيضاوى، ج ۵، ص۳۱۸.</ref>. | |||
'''[[شان نزول]]''': [[آیات]] ۱ ـ ۵: بنىنضیر یکى از سه [[قبیله]] یهودى [[مدینه]] (بنىنضیر، بنى قریظه، بنىقینقاع) بودند که [[پیامبر]] {{صل}} با آنها [[پیمان]] عدم تعرض بسته بود؛ ولى در هر [[زمان]] فرصتى مىیافتند آن را نقض مىکردند. روزى پیامبر {{صل}} با چند نفر از یارانش براى گرفتن وامى از بنىنضیر نزدیک قلعه آنها رفت و در حالى که در بیرون قلعه با «[[کعب بن اشرف]]» بزرگ آنان گفت و گو مىکرد، تصمیم گرفتند پیامبر {{صل}} را بکشند؛ ولى پیک وحى، [[رسول خدا]] {{صل}} را [[آگاه]] کرد و آن حضرت به مدینه بازگشت و به آنها که پیشتر نیز با همکارى با [[ابوسفیان]] پیمانشکنى کرده بودند پیغام داد<ref>دائرهالمعارف قرآن كريم، ج ۶، ص۳۱۵ - ۳۱۶.</ref> که از [[دیار]] ما بروید یا آماده [[جنگ]] باشید. آنها تصمیم گرفتند از مدینه بیرون روند؛ ولى با وعدههاى [[دروغین]] عبداللّه بن اُبى، سرکرده [[منافقان]]، فریفته شده و قلعههاى خویش را بازسازى کردند و به پیامبر {{صل}} پیغام دادند که ما از [[خانه]] خویش خارج نخواهیم شد؛ هر کارى که مىتوانى انجام بده<ref>عيون الاثر، ج ۲، ص۲۴ - ۲۷؛ السيرة النبويه، ج ۳، ص۱۴۵ - ۱۵۰.</ref>. رسول خدا {{صل}} آنها را محاصره کرد و [[فرمان]] داد برخى درختان خرماى آنها را قطع کنند و این کار، آنان را به [[جزع]] انداخت و گفتند: اى محمد! تو پیوسته از اینگونه کارها نهى مىکردى؛ پس این چه برنامهاى است! [[آیه]] ۵ نازل شد و به آنها پاسخ گفت که این دستور خاص الهى بود. سرانجام، [[یهودیان]] از بسیارى [[زمان]] محاصره به تنگ آمدند و پیشنهاد [[پیامبر]] {{صل}} براى خروج از [[مدینه]] را پذیرفته و پس از ویران کردن خانههایشان و برداشتن بخشى از اموالشان از مدینه خارج شدند<ref>مجمع البيان، ج ۹، ص۳۸۶؛ تفسير قمى، ج ۲، ص۳۵۹؛ نور الثقلين، ج ۵، ص۲۷۲؛ الصافى، ج ۵، ص۱۵۳.</ref>. (بنىنضیر) در دو [[آیه]] پسین،[[حکم]] اموالى را روشن مىکند که در این [[جنگ]] بهره پیامبر {{صل}} شدهاند و آنها را در [[اختیار]] ایشان {{صل}} مىگذارد؛ زیرا [[جنگجویان]] و [[سربازان]] [[اسلام]] براى به دست آوردن آنها سختى ندیده و اسب و شترى نتاختهاند؛ آنگاه [[موارد مصرف]] اینگونه [[اموال]] را چنین بر مىشمرد: سهمى از آن به [[خدا]] اختصاص دارد و باید در راه او [[هزینه]] شود؛ بخشى از آن ویژه پیامبر {{صل}} است و قسمتى نیز از آنِ [[خویشاوندان]] او، [[یتیمان]]، [[مستمندان]] و [[در راه ماندگان]]؛ سپس تقسیم این [[غنایم]] میان مستمندان را بدان سبب مىداند که این اموال عظیم[[دست]] به دست میان [[ثروتمندان]] شما نگردد (و [[نیازمندان]] از آن [[محروم]] نشوند). | |||
آنگاه دستور مىدهد: از آنچه پیامبر {{صل}} شما را بازداشت، دست نگه دارید و از خدا بترسید، چون [[کیفر]] او سخت است. [[آیات]] پسین درباره سهم الهىاند<ref>الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۴.</ref> و به پیامبر {{صل}} سفارش مىکنند که به صلاحدید خود بخشى از آن را به فقراى [[مهاجران]] بدهد؛ آنان که از [[خانه]] و کاشانه خویش بیرون رانده شدند و به مدینه [[هجرت]] کردند و اینک در پى رزقى از خدا و خشنودى او هستند و خدا و [[رسول]] را با [[جان]] و [[دل]] یارى مىکنند؛ نیز مقدارى را به فقراى [[انصار]] بدهد؛ آنها که پیش از آمدن [[مهاجران به مدینه]]، آن [[شهر]] را مرکزى دینى ساختند که [[مؤمنان]] بتوانند در آن سکونت کنند و آن را چنان بنا نهادند که مؤمنان بتوانند به مقتضاى ایمانشان عمل کنند؛ آنان کسانى را که از [[مکه]] [[هجرت]] کرده و به [[دیار]] ایشان آمدهاند [[دوست]] دارند و از آنچه به [[مهاجران]] داده شده است در خود نیاز [[حس]] نمىکنند. قسمتى را هم به [[مسلمانان]] مستمندى بدهند که پس از مهاجران و [[انصار]] (پس از [[فتح مکه]]) به [[اسلام]] روى مىآورند<ref>الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۴ ـ ۲۰۷.</ref>. | |||
'''بخش دوم''': در این [[آیات]] مىفرماید [[منافقان]]، [[یهود]] را به [[جنگ]] [[تشویق]] مىکنند و به آنها [[وعده]] مىدهند که اگر نبردى رخ دهد، آنان را یارى خواهند کرد؛ حتى در صورت [[اخراج]] با ایشان همراه خواهند شد؛ اما [[خدا]] با صراحت آنها را [[دروغگو]] مىخواند و مىفرماید: اگر آنها را بیرون کنند، با آنان بیرون نمىروند؛ چنانچه با ایشان [[پیکار]] شود، یارىشان نخواهند کرد؛ حتى گیریم که یارىشان کنند، این [[نصرت]] [[پایدار]] نخواهد بود، بلکه آنها بسیار زود پشت و [[فرار]] مىکنند؛ زیرا منافقان از [[مؤمنان]] بیشتر مىترسند تا از خدا و این بدان سبب است که آنان خدا را نمىشناسند<ref>مجمع البيان، ج ۹، ص۳۹۵.</ref>. نشانه [[ترس]] یاد شده این است که آنها هرگز با شما گروهى نمىجنگند، مگر در دژهاى محکم یا از پشت دیوارها<ref>نمونه، ج ۲۳، ص۵۳۲.</ref>. و این درحالى است که پیکار و دلاورىشان میان خودشان شدید است؛ اما همین که با شما رو به رو مىشوند، خداى والا رعبى از شما در دلهایشان مىافکند، در نتیجه از شما سخت مىترسند<ref>الميزان، ج ۱۹، ص۲۱۲ ـ ۲۱۳.</ref>. آنها اگرچه به ظاهر یکپارچه به نظر مىرسند، قلوبشان پراکنده است؛ زیرا قومى هستند که [[تعقل]] نمىکنند. | |||
در ادامه، ضمن اشاره به جریان [[یهودیان]] بنى [[قینقاع]] و پیمانشکنىشان پیش از بنىنضیر و فریفته شدنشان با وعدههاى [[دروغین]] منافقان، داستان بنىنضیر را به داستان بنىقینقاع مانند مىکند و مىافزاید داستان منافقان در [[فریب دادن]] یهود بنىنضیر هم مثل داستان [[شیطان]] است که [[انسان]] را با وعدههاى خود مىفریبد و از او مىخواهد که [[کافر]] شود؛ اما هنگامى که وى کافر شد، از او بیزارى مىجوید؛ آنها نیز نخست به [[یهودیان]] [[وعده]] دادند؛ ولى در پایان آنان را تنها گذاشتند<ref>الميزان، ج ۱۹، ص۲۱۳ ـ ۲۱۴.</ref>. | |||
'''بخش سوم''': روى سخن [[آیات]] به [[مؤمنان]] است و به نتیجهگیرى از مطالب پیشین پرداخته<ref>نمونه، ج ۲۳، ص۵۳۸.</ref> و آنان را به تقواى الهى و در [[اندیشه]] [[آخرت]] بودن مىخواند و تأکید مىکند همچون کسانى نباشید که [[خدا]] را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به خودفراموشى گرفتار کرد و از راه بندگى خارج و جزء [[فاسقان]] شدند<ref>الميزان، ج ۱۹، ص۲۲۰.</ref>؛ [[دوزخیان]] و [[بهشتیان]] هرگز یکسان نیستند بلکه بهشتیاناند که سعادتمندند؛ سپس به بیان مَثَلى براى [[عظمت]] و [[جلالت]] [[ارزش]] [[قرآن]] مىپردازد و مىگوید: اگر این قرآن را بر کوهى نازل مىکردیم، مىدیدى که در برابر آن [[خاشع]] مىشود و از [[خوف]] خدا از هم مىپاشد<ref>التبيان، ج ۹، ص۵۷۲.</ref>؛ لیکن شگفتا که مردمانى نه تنها از شنیدن آیات آن دچار [[ترس]] و دلواپسى نمىشوند، در [[مقام]] دشمنى و [[مخالفت]] برمىآیند<ref>البحر المحيط، ج ۱۰، ص۱۴۸ ـ ۱۴۹؛ الميزان، ج ۱۹، ص۲۲۱.</ref>. | |||
'''بخش چهارم''': در این بخش، قسمت مهمى از [[اسماء و صفات]] خدا یاد مىشود که توجه به هر یک در [[تربیت نفوس]] و [[تهذیب]] [[قلوب]] اثر عمیقى دارد و در ضمن سه [[آیه]]، ۱۵ صفت و به سخن دیگر، ۱۸ صفت عظیم او را برمىشمرد. هر سه آیه با نام [[مقدس]] اللّهو دو آیه با بیان [[توحید]] الهى آغاز مىشوند و [[انسان]] را به [[عوالم]] نورانى اسماء و صفات[[حق]] رهنمون مىگردند<ref>نمونه، ج ۲۳، ص۵۵۱.</ref>.<ref>[[مهدی زنگنه|زنگنه، مهدی]]، [[حشر / سوره (مقاله)|مقاله «حشر / سوره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص ۸۰.</ref>. | |||
==[[فضیلت]] [[تلاوت]][[سوره]]== | |||
براى قرائت این [[سوره]] [[فضائل]] و [[خواص]]<ref>تفسير قرطبى، ج ۱۹، ص۴۹؛ المنير، ج ۲۸، ص۱۱۳؛ تفسير بيضاوى، ج ۵، ص۳۲۴؛ البرهان، ج ۵، ص۳۳۱.</ref> فراوانى یاد شده است. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: هرکس [[سوره حشر]] را بخواند، [[بهشت و دوزخ]] و [[عرش]] و کرسى و [[آسمانها]] و زمینهاى هفتگانه و حشرات و بادها و پرندگان و درختان و جنبندگان و [[خورشید و ماه]] و [[فرشتگان]]، همگى بر او [[رحمت]] مىفرستند و برایش [[استغفار]] مىکنند و اگر در آن [[روز]] یا آن شب بمیرد،[[شهید]] مرده است<ref>ثواب الاعمال، ص۱۱۷ - ۱۱۸؛ مجمعالبيان، ج ۹، ص۳۸۴؛ نورالثقلين، ج ۵، ص۲۷۱.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: هرکس [[سوره الرحمن]] و الحشر را هنگام غروب بخواند، [[خدا]] فرشتهاى را با [[شمشیر]] برهنه [[مأمور]] [[حفاظت]] از [[خانه]] او مىکند<ref>مجمعالبيان، ج ۹، ص۳۸۴؛ نور الثقلين، ج ۵، ص۲۷۲؛ كنزالدقائق، ج ۱۳، ص۱۵۵.</ref>؛ نیز آن حضرت فرمود: هرکس آن را در [[شب جمعه]] بخواند، از [[بلا]] در [[امان]] است؛ تا آنکه صبح شود و هرکس که دنبال حاجتى مىرود، [[وضو]] بگیرد و سپس ۴ رکعت [[نماز]] بخواند و در هر رکعت [[حمد]] و این [[سوره]] را بخواند و دنبال انجام دادن [[حاجت]] خود رود، خدا امرش را آسان مىکند و هرکس آن را بر روى آب [[پاکیزه]] بنویسد و آن را بنوشد، به [[اذن پروردگار]]، باهوشى و کمى فراموشى، روزى او خواهد شد<ref>البرهان، ج ۵، ص۳۳۱؛ تفسير جامع، ج ۷، ص۹۸.</ref>.<ref>[[مهدی زنگنه|زنگنه، مهدی]]، [[حشر / سوره (مقاله)|مقاله «حشر / سوره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص ۸۳.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: 10524027.jpg|22px]] [[سید سلمان صفوی|صفوی، سید سلمان]]، [[سوره حشر (مقاله)|مقاله «سوره حشر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | # [[پرونده: 10524027.jpg|22px]] [[سید سلمان صفوی|صفوی، سید سلمان]]، [[سوره حشر (مقاله)|مقاله «سوره حشر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[مهدی زنگنه|زنگنه، مهدی]]، [[حشر / سوره (مقاله)|مقاله «حشر / سوره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۶
مقدمه
پنجاه و نهمین سوره قرآن و صد و یکمین آن به ترتیب نزول، نازل شده در مدینه با موضوعات: بیرون رانده شدن بنینضیر، حکم فیء، افشای اعمال خیانتآمیز منافقان، صفات جمالی و جلالی حق تعالی و طرح مسئله الیناسیون انسان.
نام این سوره از کلمه حشر در آیه ﴿هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ﴾[۱] گرفته شده که سخن از «حشر» یعنی اجتماع یهود بنینضیر برای کوچ کردن از مدینه و یا حشر و جمع شدن مسلمانان برای بیرون راندن آنها به میان آمده است، به همین جهت، نام دیگر این سوره «بنینضیر» است.
سومین سوره از سورههای هفتگانه «مسبحات» است که با تسبیح الهی یعنی ﴿سَبَّحَ لِلَّهِ﴾ آغاز میگردد. دارای ۲۴ آیه و ۴۴۶ کلمه و ۱۹۷۱ حرف است. از نظر حجم از گروه سورههای «طوال» در «مفصلات» و در حدود نیم حزب است.
سوره حشر که به داستان مبارزه مسلمانان با جمعی از یهود به نام «یهود بنینضیر» پرداخته است از سورههای بیدارگر سیاسی و معنوی قرآن است و تناسب بسیار نزدیکی با آخرین آیات سوره قبل دارد که وعده پیروزی در آن به «حزب الله» داده شده است.
ویژگی این سوره، آیات سه گانهای است که در پایان این سوره آمده و جامع صفات جلال و جمال الهی و اسماء حسنی و عظمای الهی است. حکم تقسیم غنایمی که بدون جنگ نصیب مسلمانان میشود، مذمت و ملامتمنافقان و افشای اعمال خیانتآمیز آنان نسبت به مسلمانان و توصیف و تمجید از فداکاریهای مهاجران و طرح مسئله الیناسیون انسان و فراموش کردن خداوند و در نتیجه دچار خود فراموشی شدن آنان از مضامین این سوره است.
فضیلت سوره
از نبی مکرم اسلام (ص) روایت شده است: هرکس سوره حشر را قرائت کند بهشت و جهنم و عرش و کرسی و حجابهای آن و آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه و هوا و بادها و پرندگان و درختان و کوهها و خورشید و ماه و فرشتگان، همگی بر او درود و صلوات میفرستند و برای او طلب مغفرت و آمرزش میکنند و اگر همان روز یا شب قرائت سوره حشر از دنیا برود شهید محسوب میشود.
در سخنی از امام صادق (ع) آمده است: هر کس در عصرها، سوره الرحمن و حشر را قرائت نماید خداوند فرشتهای را با شمشیر برهنه مأمور میکند تا صبح از او مراقبت نماید.
در روایت دیگری از رسول خدا (ص) روایت شده است: هر کس سوره حشر را قرائت نماید عضو حزب الله است که رستگارانند.
انس بن مالک از رسول خدا (ص) روایت کرده است که به مردی فرمود: هر گاه میخواهی به رختخواب بروی سوره حشر را قرائت کن و اگر مردی شهید محسوب میشوی[۲].
اسم اعظم خداوند اسمی است که با دستیابی به آن، میتوان مشکلات مادی و معنوی را حل کرده و به بسیاری از مقامات دست یافت. نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند: اسم اعظم خدا در شش آیه آخر سوره حشر است[۳] و نیز فرمودند هر کس آیات آخر سوره حشر را در شب و روز بخواند و در آن روز یا همان شب بمیرد بهشت بر او واجب میشود[۴].
مقاصد سوره
فراگیری عبرت از سرنوشت فاسقین و مؤمنین، معرفی صفات دو تیپ متضاد فاسقین و فائزون، خسارت سنگین نقض پیمان، رفتار عهدشکنانه منافقین، بیان مصارف فیء، تأکید بر رابطه محبتآمیز و دوستانه بین مؤمنین و اجتناب از بخل، حرص و حسد، بیان رابطه و ملازمه بین فراموش کردن خدا و فراموش کردن خود، عظمت قرآن و ضرورت خشوع نسبت به قرآن، عدم تساوی کسانی که خدا را از یاد بردهاند و آنهایی که به یاد خدا و مراقب رفتار خویشند.
از آیات برجسته این سوره، هفت آیه آخر آن است که خدای سبحان در آنها بندگان خود را دستور میدهد به این که از طریق مراقبت نفس و محاسبه آن، آماده دیدار او شوند و عظمت کلام و جلالت قدر خود را، در قالب بیان عظمت ذات مقدس و اسمای حسنی و صفات علیای خود بیان میفرماید. آیات سه گانهای که در پایان این سوره آمده، جامع صفات جلال، جمال، اسماء حسنی و عظمای الهی است.
آیات نامدار و مشهور
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾[۵]
- ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۶]
- ﴿لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾[۷]
- ﴿لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۸]
- ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾[۹]
- ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۱۰]
- ﴿هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۱۱]
ساختار
- آیات: ﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۱۲] و ﴿هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۱۳] سوره با تسبیح و تقدیس و توصیف الهی آغاز و پایان میپذیرد. آیات ۲-۱۰: این آیات به داستان یهودیان بنیالنضیر اشاره دارد که به خاطر نقض پیمانی که با مسلمین بسته بودند محکوم به جلای وطن شدند و مسئله حکم غنیمت بنیالنضیر و صفات مفلحین و رستگاران (حب مؤمنین و عدم بخل و حرص).
- آیات: ﴿أَلَمْ تَر إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ لَئِنْ أُخْرِجُوا لا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لا يَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الأَدْبَارَ ثُمَّ لا يُنصَرُونَ لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا يَفْقَهُونَ لا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلاَّ فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاء جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا يَعْقِلُونَ كَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء الظَّالِمِينَ﴾[۱۴] این آیات به حال منافقین و وعدههایشان به مردم بنیالنضیر که اگر با مسلمین بجنگید کمکتان میکنیم و اگر بیرون بروید با شما میآییم و نیز به خلف وعدهشان اشاره میکند.
- آیات: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾[۱۵]، ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۱۶]، ﴿لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾[۱۷]، ﴿لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۱۸]، ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾[۱۹]، ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۲۰]، ﴿هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۲۱] در هفت آیه آخر، خدای سبحان در آنها بندگان خود را دستور میدهد به این که از طریق مراقبت نفس و محاسبه آن، آماده دیدارش شوند و عظمت کلام و جلالت قدر خود را در قالب بیان عظمت ذات مقدسش و اسمای حسنی و صفات علیایش، بیان میفرماید.
مضمونی که این آیات شریفه دارد به منزله نتیجهای است که از آیات سوره گرفته میشود. در سوره به مخالفت و دشمنی یهودیان بنیالنضیر و عهدشکنی آنان اشاره شده که همین مخالفتشان آنان را به خسران در دنیا و آخرت افکند و نیز در سوره آمده منافقین، بنیالنضیر را در مخالفت با رسول خدا (ص) تحریک میکردند و همین باعث هلاکتشان شد و سبب حقیقی هلاکت آنان، این بود که در اعمال خود، خدا را رعایت نمیکردند و او را فراموش نموده و خدا هم ایشان را به خود فراموشی دچار کرد و نتیجهاش این شد که خیر خود را اختیار نکردند و آنچه مایه صلاح دنیا و آخرتشان بود برنگزیدند و سرانجام سرگردان و هلاک شدند.
پس بر کسی که ایمان به خدا و رسول او و روز جزا دارد واجب است که پروردگار خود را به یاد آورد و او را فراموش ننماید و ببیند چه عملی مایه پیشرفت آخرت او و نزدیک شدنش به خدا است. این همان هدفی است که آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾[۲۲] دنبال نموده است و مؤمنین را وادار میکند که به یاد خدای سبحان باشند و او را فراموش نکنند و مراقب اعمال خود باشند که آیا کارهای صالح و شایسته انجام میدهند و یا به کارهای ناشایست مشغولاند، چون سعادت زندگی آخرتشان به اعمالشان بستگی دارد. و مراقب باشند که جز اعمال صالح انجام ندهند و صالح را هم خالص برای رضای خدا به جای آورند و این مراقبت را استمرار دهند و همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل نیکی که در رفتارهای خود یافتند خدا را شکرگزارند و هر عمل زشتی دیدند خود را توبیخ نموده، نفس را مورد مواخذه قرار دهند و از خدای تعالی طلب مغفرت کنند. و ذکر خدای تعالی، آن هم به ذکری که لایق ساحت عظمت و کبریایی او است یعنی ذکر خدا به اسمای حسنی و صفات علیای او که قرآن بیان نموده، تنها راهی است که انسان را به کمال عبودیت میرساند، کمالی که انسان، مافوق آن، دیگر کمالی ندارد.[۲۳]
پنجاه و نهمین سوره قرآن
سوره حشر، پنجاه و نهمین سوره در ترتیب مصحف و میان دو سوره مجادله و ممتحنه، نیز صد و یکمین سوره در ترتیب نزول[۲۴] پس از سوره بینه و پیش از سوره نصر است[۲۵]. برخى به گواهى اینکه در سوره آلعمران به حوادث جنگ احد که در سال سوم هجرى رخ داده و در سوره حشر به غزوه بنىنضیر اشاره شده است ـ که همه مفسران و سیرهنویسان آن را ۵ ماه پس از احد دانستهاند ـ نزول سوره حشر را پس از سوره آل عمران مىدانند، هرچند در روایات ترتیب نزول به اشتباه به جاى آن، سوره ممتحنه را سوره پس از آل عمران معرفى کردهاند. این در حالى است که در سوره ممتحنه به داستان صلح حدیبیه اشاره شده که در سال ۶ هجرى رخ داده است[۲۶]. در دیگر روایات ترتیب نزول، ردیفهاى دیگرى چون ۹۷، ۹۹ و ۱۰۰ نیز براى این سوره یاد شده است[۲۷]. این سوره را همه مفسران مدنى مىدانند[۲۸] و محتوا و سیاق آیاتش نیز شاهد این مدعاست[۲۹].سال نزولش را سال سوم[۳۰] یا اوایل سال ۴ هجرى[۳۱] گفتهاند که پس از جریان بنىنضیر[۳۲] و میان غزوه احد و احزاب نازل شده است[۳۳]. همه مفسران سوره حشر را داراى[۳۴] ۲۴ آیه[۳۵] و ۴۴۶ کلمه[۳۶] دانستهاند و از سورههاى مفصّل (سورههایى که با بسم اللههاى فراوان میان آنها فاصله است)[۳۷] و همراه سورههاى حدید، صفّ، جمعه، تغابن و اسراء از سُور مسبّحات (سورههایى که با تسبیح مىآغازند) شمرده شده است[۳۸]. آغاز و انجام این سوره با یکدیگر پیوند خاص دارند؛ یعنى سوره با تسبیح و تقدیس الهى و ذکر دو صفت عزیز و حکیم آغاز مىشود و با همان تسبیح، تقدیس و وصف الهى پایان مىپذیرد[۳۹]. ویژگى دیگر این سوره، در آیات سه گانه پایانى آن است که دربردارنده بخش مهمى از اسماء و صفات الهىاند[۴۰]. پیامبر (ص) فرمود که اسم اعظم خدا در این آیات است و بر بسیار خواندن این آیات در صبح و شام تأکید کرد[۴۱]. نام سوره از تعبیر «اول الحشر» در آیه دوم گرفته شده[۴۲]. و اسامى «النضیر»[۴۳] و «بنىالنضیر»[۴۴] نیز یاد شده، بدان جهت که در مورد غزوه بنىالنضیر نازل شده است. درمورد پیوند این سوره با سوره پیش از آن (مجادله) عدهاى از مفسران برپایه ذوق خود وجوهى بیان کردهاند[۴۵]: خداى سبحان سوره مجادله را با ذکر حزب شیطان و حزب خدا پایان داد و این سوره را با شکست حزب شیطان و اخراج آنها از مدینه و زیان و خوارىشان که بدان دچار شدند و پیروزى و یارى اهل ایمان آغاز کرد[۴۶]. آیه ۷ این سوره را که درباره «فىء» است «آیه فىء» گویند. «فىء» غنیمتى است که بى جنگ و درگیرى از کافران به دست مسلمانان افتد، که چنین مالى اختیارش در دست رسول خدا (ص) است؛ به خلاف غنیمتى که از راه نبرد به دست مىآید که ۵۱ آن در اختیار پیامبر (ص) قرار مىگیرد و مانده آن به جنگجویان متعلق است. در این آیه ۶ مورد براى مصرف فىء ذکر شده است[۴۷]: خدا؛ پیغمبر؛ ذوى القربى؛ یتیمان؛ مسکینان؛ در راه ماندگان.[۴۸].
محتواى سوره
آیات این سوره را مىتوان به ۴ بخش قسمت کرد:
بخش یکم: این بخش با تسبیح و تنزیه و بیان اقتدار و شکستناپذیرى و حکمت خدا مىآغازد که در حقیقت مقدمهاى براى بیان سرگذشت «یهود بنىنضیر» است[۴۹]: خداى والا همان کسى است که یهودیان بنىنضیر را براى نخستین بار از مدینه و زندگىشان بیرون کرد[۵۰]؛ حادثهاى که نه مسلمانان و نه خود یهودیان آن را گمان مىکردند، بلکه یهود دژهاى محکمشان را مانع شکست آنها مىپنداشتند؛ اما خدا از جایى که گمان نمىکردند به سراغشان آمد و در قلبشان ترس افکند (؛ اما از هراس اینکه خانههایشان سالم به دست مسلمانان نیفتد) با دست خویش به ویران کردن آنها پرداختند و این در حالى بود که مسلمانان هم سرگرم ویران کردن قلعههاى آنان براى ورود به آنها بودند[۵۱]. در ادامه مىفرماید: اگر خدا این سرنوشت را براى آنها رقم نزده بود که وطن را ترک کنند، به عذاب دیگرى همچون (قتل یا اسیرى)[۵۲] گرفتارشان مىکرد، بىآنکه مانع عذاب آنها در سراى دیگر شود؛ این همه بدان جهت است که با خدا و رسولش دشمنى کردند و هر کس با خدا به ستیز برخیزد، خدا «شدید العقاب» است.
سپس به جریان قطع درختان خرماى بنىنضیر به دست مسلمانان اشاره مىکند که انگیزه اعتراض و اندوه یهودیان شد؛ ولى خدا پاسخ مىدهد آن تخریبها به امر خداست، تا فاسقان خوار و رسوا گردند[۵۳].
شان نزول: آیات ۱ ـ ۵: بنىنضیر یکى از سه قبیله یهودى مدینه (بنىنضیر، بنى قریظه، بنىقینقاع) بودند که پیامبر (ص) با آنها پیمان عدم تعرض بسته بود؛ ولى در هر زمان فرصتى مىیافتند آن را نقض مىکردند. روزى پیامبر (ص) با چند نفر از یارانش براى گرفتن وامى از بنىنضیر نزدیک قلعه آنها رفت و در حالى که در بیرون قلعه با «کعب بن اشرف» بزرگ آنان گفت و گو مىکرد، تصمیم گرفتند پیامبر (ص) را بکشند؛ ولى پیک وحى، رسول خدا (ص) را آگاه کرد و آن حضرت به مدینه بازگشت و به آنها که پیشتر نیز با همکارى با ابوسفیان پیمانشکنى کرده بودند پیغام داد[۵۴] که از دیار ما بروید یا آماده جنگ باشید. آنها تصمیم گرفتند از مدینه بیرون روند؛ ولى با وعدههاى دروغین عبداللّه بن اُبى، سرکرده منافقان، فریفته شده و قلعههاى خویش را بازسازى کردند و به پیامبر (ص) پیغام دادند که ما از خانه خویش خارج نخواهیم شد؛ هر کارى که مىتوانى انجام بده[۵۵]. رسول خدا (ص) آنها را محاصره کرد و فرمان داد برخى درختان خرماى آنها را قطع کنند و این کار، آنان را به جزع انداخت و گفتند: اى محمد! تو پیوسته از اینگونه کارها نهى مىکردى؛ پس این چه برنامهاى است! آیه ۵ نازل شد و به آنها پاسخ گفت که این دستور خاص الهى بود. سرانجام، یهودیان از بسیارى زمان محاصره به تنگ آمدند و پیشنهاد پیامبر (ص) براى خروج از مدینه را پذیرفته و پس از ویران کردن خانههایشان و برداشتن بخشى از اموالشان از مدینه خارج شدند[۵۶]. (بنىنضیر) در دو آیه پسین،حکم اموالى را روشن مىکند که در این جنگ بهره پیامبر (ص) شدهاند و آنها را در اختیار ایشان (ص) مىگذارد؛ زیرا جنگجویان و سربازان اسلام براى به دست آوردن آنها سختى ندیده و اسب و شترى نتاختهاند؛ آنگاه موارد مصرف اینگونه اموال را چنین بر مىشمرد: سهمى از آن به خدا اختصاص دارد و باید در راه او هزینه شود؛ بخشى از آن ویژه پیامبر (ص) است و قسمتى نیز از آنِ خویشاوندان او، یتیمان، مستمندان و در راه ماندگان؛ سپس تقسیم این غنایم میان مستمندان را بدان سبب مىداند که این اموال عظیمدست به دست میان ثروتمندان شما نگردد (و نیازمندان از آن محروم نشوند).
آنگاه دستور مىدهد: از آنچه پیامبر (ص) شما را بازداشت، دست نگه دارید و از خدا بترسید، چون کیفر او سخت است. آیات پسین درباره سهم الهىاند[۵۷] و به پیامبر (ص) سفارش مىکنند که به صلاحدید خود بخشى از آن را به فقراى مهاجران بدهد؛ آنان که از خانه و کاشانه خویش بیرون رانده شدند و به مدینه هجرت کردند و اینک در پى رزقى از خدا و خشنودى او هستند و خدا و رسول را با جان و دل یارى مىکنند؛ نیز مقدارى را به فقراى انصار بدهد؛ آنها که پیش از آمدن مهاجران به مدینه، آن شهر را مرکزى دینى ساختند که مؤمنان بتوانند در آن سکونت کنند و آن را چنان بنا نهادند که مؤمنان بتوانند به مقتضاى ایمانشان عمل کنند؛ آنان کسانى را که از مکه هجرت کرده و به دیار ایشان آمدهاند دوست دارند و از آنچه به مهاجران داده شده است در خود نیاز حس نمىکنند. قسمتى را هم به مسلمانان مستمندى بدهند که پس از مهاجران و انصار (پس از فتح مکه) به اسلام روى مىآورند[۵۸].
بخش دوم: در این آیات مىفرماید منافقان، یهود را به جنگ تشویق مىکنند و به آنها وعده مىدهند که اگر نبردى رخ دهد، آنان را یارى خواهند کرد؛ حتى در صورت اخراج با ایشان همراه خواهند شد؛ اما خدا با صراحت آنها را دروغگو مىخواند و مىفرماید: اگر آنها را بیرون کنند، با آنان بیرون نمىروند؛ چنانچه با ایشان پیکار شود، یارىشان نخواهند کرد؛ حتى گیریم که یارىشان کنند، این نصرت پایدار نخواهد بود، بلکه آنها بسیار زود پشت و فرار مىکنند؛ زیرا منافقان از مؤمنان بیشتر مىترسند تا از خدا و این بدان سبب است که آنان خدا را نمىشناسند[۵۹]. نشانه ترس یاد شده این است که آنها هرگز با شما گروهى نمىجنگند، مگر در دژهاى محکم یا از پشت دیوارها[۶۰]. و این درحالى است که پیکار و دلاورىشان میان خودشان شدید است؛ اما همین که با شما رو به رو مىشوند، خداى والا رعبى از شما در دلهایشان مىافکند، در نتیجه از شما سخت مىترسند[۶۱]. آنها اگرچه به ظاهر یکپارچه به نظر مىرسند، قلوبشان پراکنده است؛ زیرا قومى هستند که تعقل نمىکنند. در ادامه، ضمن اشاره به جریان یهودیان بنى قینقاع و پیمانشکنىشان پیش از بنىنضیر و فریفته شدنشان با وعدههاى دروغین منافقان، داستان بنىنضیر را به داستان بنىقینقاع مانند مىکند و مىافزاید داستان منافقان در فریب دادن یهود بنىنضیر هم مثل داستان شیطان است که انسان را با وعدههاى خود مىفریبد و از او مىخواهد که کافر شود؛ اما هنگامى که وى کافر شد، از او بیزارى مىجوید؛ آنها نیز نخست به یهودیان وعده دادند؛ ولى در پایان آنان را تنها گذاشتند[۶۲].
بخش سوم: روى سخن آیات به مؤمنان است و به نتیجهگیرى از مطالب پیشین پرداخته[۶۳] و آنان را به تقواى الهى و در اندیشه آخرت بودن مىخواند و تأکید مىکند همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به خودفراموشى گرفتار کرد و از راه بندگى خارج و جزء فاسقان شدند[۶۴]؛ دوزخیان و بهشتیان هرگز یکسان نیستند بلکه بهشتیاناند که سعادتمندند؛ سپس به بیان مَثَلى براى عظمت و جلالت ارزش قرآن مىپردازد و مىگوید: اگر این قرآن را بر کوهى نازل مىکردیم، مىدیدى که در برابر آن خاشع مىشود و از خوف خدا از هم مىپاشد[۶۵]؛ لیکن شگفتا که مردمانى نه تنها از شنیدن آیات آن دچار ترس و دلواپسى نمىشوند، در مقام دشمنى و مخالفت برمىآیند[۶۶].
بخش چهارم: در این بخش، قسمت مهمى از اسماء و صفات خدا یاد مىشود که توجه به هر یک در تربیت نفوس و تهذیب قلوب اثر عمیقى دارد و در ضمن سه آیه، ۱۵ صفت و به سخن دیگر، ۱۸ صفت عظیم او را برمىشمرد. هر سه آیه با نام مقدس اللّهو دو آیه با بیان توحید الهى آغاز مىشوند و انسان را به عوالم نورانى اسماء و صفاتحق رهنمون مىگردند[۶۷].[۶۸].
فضیلت تلاوتسوره
براى قرائت این سوره فضائل و خواص[۶۹] فراوانى یاد شده است. رسول خدا (ص) فرمود: هرکس سوره حشر را بخواند، بهشت و دوزخ و عرش و کرسى و آسمانها و زمینهاى هفتگانه و حشرات و بادها و پرندگان و درختان و جنبندگان و خورشید و ماه و فرشتگان، همگى بر او رحمت مىفرستند و برایش استغفار مىکنند و اگر در آن روز یا آن شب بمیرد،شهید مرده است[۷۰]. امام صادق (ع) فرمود: هرکس سوره الرحمن و الحشر را هنگام غروب بخواند، خدا فرشتهاى را با شمشیر برهنه مأمور حفاظت از خانه او مىکند[۷۱]؛ نیز آن حضرت فرمود: هرکس آن را در شب جمعه بخواند، از بلا در امان است؛ تا آنکه صبح شود و هرکس که دنبال حاجتى مىرود، وضو بگیرد و سپس ۴ رکعت نماز بخواند و در هر رکعت حمد و این سوره را بخواند و دنبال انجام دادن حاجت خود رود، خدا امرش را آسان مىکند و هرکس آن را بر روى آب پاکیزه بنویسد و آن را بنوشد، به اذن پروردگار، باهوشى و کمى فراموشى، روزى او خواهد شد[۷۲].[۷۳].
منابع
پانویس
- ↑ «اوست که کافران اهل کتاب را از خانههایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمیکردید که بیرون روند و (خودشان) گمان میکردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمیبردند بدیشان رسید و در دلهایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند؛ پس ای دیدهوران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.
- ↑ مجمع البیان.
- ↑ کنزالعمال، ج۵، ص۱۹۴.
- ↑ الدر المنثور، ج۶، ص۱۸۷.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره حشر، آیه ۱۸.
- ↑ «و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.
- ↑ «دوزخیان و بهشتیان برابر نیستند، بهشتیانند که رستگارند» سوره حشر، آیه ۲۰.
- ↑ «اگر این قرآن را بر کوهی فرو میفرستادیم آن را از بیم خداوند فروتن و فروپاشیده میدیدی و این مثلها را برای مردم میزنیم باشد که بیندیشند» سوره حشر، آیه ۲۱.
- ↑ «اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است» سوره حشر، آیه ۲۲.
- ↑ «اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.
- ↑ «اوست خداوند آفریننده پدیدآور نگارگر، نامهای نکوتر او راست؛ هر چه در آسمانها و زمین است او را به پاکی میستایند و او پیروزمند فرزانه است» سوره حشر، آیه ۲۴.
- ↑ «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است خداوند را به پاکی میستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حشر، آیه ۱.
- ↑ «اوست خداوند آفریننده پدیدآور نگارگر، نامهای نکوتر او راست؛ هر چه در آسمانها و زمین است او را به پاکی میستایند و او پیروزمند فرزانه است» سوره حشر، آیه ۲۴.
- ↑ «آیا به کسانی ننگریستهای که دورویی میکنند، به برادران کافر خود از اهل کتاب میگویند: اگر شما را بیرون راندند ما نیز با شما بیرون خواهیم آمد و هیچگاه به زیان شما از هیچ کس فرمان نمیبریم و اگر با شما جنگ شود به شما یاری خواهیم رساند و خداوند گواه است که آنان دروغ میگویند. اگر بیرون رانده شوند همراه آنان بیرون نخواهند رفت و اگر با آنان جنگ شود یاریشان نخواهند کرد و اگر هم بخواهند یاریشان کنند بیگمان واپس میگریزند سپس (از هیچ کس) یاری نمییابند. بیگمان شما در دلهای آنان هراسانگیزترید تا خداوند، این بدان روست که آنان گروهی هستند که درنمییابند. همگی با شما جنگ نمیکنند جز در آبادیهایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم مییابی اما دلهاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند. درست مانند کسانی که اندکی پیش از آنان کیفر کار خویش را چشیدند و آنان عذابی دردناک خواهند داشت. همچون شیطان که به آدمی گفت: کافر شو و چون کافر شد گفت: من از تو بیزارم که من از خداوند پروردگار جهانیان میهراسم. باری، سرانجام هر دو این شد که آن دو در آتش (دوزخ) جاودان خواهند بود و این کیفر ستمکاران است» سوره حشر، آیه ۱۱-۱۷.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره حشر، آیه ۱۸.
- ↑ «و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.
- ↑ «دوزخیان و بهشتیان برابر نیستند، بهشتیانند که رستگارند» سوره حشر، آیه ۲۰.
- ↑ «اگر این قرآن را بر کوهی فرو میفرستادیم آن را از بیم خداوند فروتن و فروپاشیده میدیدی و این مثلها را برای مردم میزنیم باشد که بیندیشند» سوره حشر، آیه ۲۱.
- ↑ «اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است» سوره حشر، آیه ۲۲.
- ↑ «اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.
- ↑ «اوست خداوند آفریننده پدیدآور نگارگر، نامهای نکوتر او راست؛ هر چه در آسمانها و زمین است او را به پاکی میستایند و او پیروزمند فرزانه است» سوره حشر، آیه ۲۴.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره حشر، آیه ۱۸.
- ↑ صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره حدید»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ مجمع البيان، ج ۱۰، ص۶۱۳؛ البرهان فى علوم القرآن، ج ۱، ص۲۸۱؛ التمهيد، ج ۱، ص۱۷۰.
- ↑ التحرير والتنوير، ج ۲۸، ص۵۶ - ۵۷؛ الموسوعة القرآنيه، ج ۳، ص۱۷۵.
- ↑ الحديث، ج ۷، ص۳۰۲ - ۳۰۳.
- ↑ جمال القرّاء، ج ۱، ص۱۳۹؛ مفاتيح الاسرار، ج ۱، ص۱۳۲؛ تاريخ قرآن، ص۶۷۶.
- ↑ التبيان، ج ۹، ص۵۵۸؛ مجمع البيان، ج ۹، ص۳۸۴؛ بصائر ذوى التمييز، ج ۱، ص۴۵۸.
- ↑ الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۱؛ احسنالحديث، ج ۱۱، ص۷۹.
- ↑ احسن الحديث، ج ۱۱، ص۷۹.
- ↑ التحرير والتنوير، ج ۲۸، ص۵۷؛ فى ظلال القرآن، ج ۶، ص۳۵۱۸؛ الموسوعة القرآنيه خصائص السور، ج ۹، ص۱۸۵.
- ↑ التحرير والتنوير، ج ۲۸، ص۵۷؛ فى ظلال القرآن، ج ۶، ص۳۵۱۸.
- ↑ الموسوعة القرآنيه خصائص السور، ج ۹، ص۱۸۵؛ اهداف كل سوره، ج ۲، ص۲۵۱.
- ↑ الموسوعة القرآنيه، ج ۳، ص۱۰.
- ↑ مجمع البيان، ج ۹، ص۳۸۴؛ بصائر ذوى التمييز، ج ۱، ص۴۵۸؛ المعجم الاحصائى، ج ۱، ص۳۱۱.
- ↑ المعجم الاحصائى، ج ۱، ص۳۱۱.
- ↑ البرهان فى علوم القرآن، ج ۱، ص۳۴۲.
- ↑ الميزان، ج۶، ص۳۳۷؛ معجم علوم القرآن، ص۲۶۸.
- ↑ الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۱؛ نمونه، ج ۲۳، ص۴۸۰.
- ↑ نمونه، ج ۲۲، ص۵۵۹.
- ↑ تفسير ابن كثير، ج ۸، ص۱۱۰؛ نورالثقلين، ج ۵، ص۲۹۳.
- ↑ تقريب القرآن، ج ۵، ص۳۶۶؛ من وحىالقرآن، ج ۲۲، ص۹۶؛ التحرير والتنوير، ج ۲۸، ص۵۶.
- ↑ فتح القدير، ج ۵، ص۲۳۲؛ تفسير بغوى، ج ۵، ص۵۱.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۶، ص۱۸۷؛ التحرير والتنوير، ج ۲۸، ص۵۶؛ الموسوعة القرآنيه، ج ۲، ص۶۳.
- ↑ اسرار ترتيب القرآن، ص۱۳۶ - ۱۳۷؛ روحالمعانى، ج ۱۴، ص۲۳۲؛ تفسير مراغى، ج ۲۸، ص۳۰.
- ↑ مجمعالبيان، ج ۹، ص۳۸۴؛ منهج الصادقين، ج ۹، ص۲۱۵؛ تقريب القرآن، ج ۵، ص۳۶۶.
- ↑ دائرهالمعارف قرآن كريم، ج ۱، ص۳۹۵.
- ↑ زنگنه، مهدی، مقاله «حشر / سوره»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص ۷۸.
- ↑ تفسير بقاعى، ج ۷، ص۵۱۰ - ۵۱۱؛ نمونه، ج ۲۳، ص۴۸۷.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۲۹، ص۲۸۰؛ الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۱.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۲۹، ص۲۸۰.
- ↑ الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۲.
- ↑ تفسير بيضاوى، ج ۵، ص۳۱۸.
- ↑ دائرهالمعارف قرآن كريم، ج ۶، ص۳۱۵ - ۳۱۶.
- ↑ عيون الاثر، ج ۲، ص۲۴ - ۲۷؛ السيرة النبويه، ج ۳، ص۱۴۵ - ۱۵۰.
- ↑ مجمع البيان، ج ۹، ص۳۸۶؛ تفسير قمى، ج ۲، ص۳۵۹؛ نور الثقلين، ج ۵، ص۲۷۲؛ الصافى، ج ۵، ص۱۵۳.
- ↑ الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۴.
- ↑ الميزان، ج ۱۹، ص۲۰۴ ـ ۲۰۷.
- ↑ مجمع البيان، ج ۹، ص۳۹۵.
- ↑ نمونه، ج ۲۳، ص۵۳۲.
- ↑ الميزان، ج ۱۹، ص۲۱۲ ـ ۲۱۳.
- ↑ الميزان، ج ۱۹، ص۲۱۳ ـ ۲۱۴.
- ↑ نمونه، ج ۲۳، ص۵۳۸.
- ↑ الميزان، ج ۱۹، ص۲۲۰.
- ↑ التبيان، ج ۹، ص۵۷۲.
- ↑ البحر المحيط، ج ۱۰، ص۱۴۸ ـ ۱۴۹؛ الميزان، ج ۱۹، ص۲۲۱.
- ↑ نمونه، ج ۲۳، ص۵۵۱.
- ↑ زنگنه، مهدی، مقاله «حشر / سوره»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص ۸۰.
- ↑ تفسير قرطبى، ج ۱۹، ص۴۹؛ المنير، ج ۲۸، ص۱۱۳؛ تفسير بيضاوى، ج ۵، ص۳۲۴؛ البرهان، ج ۵، ص۳۳۱.
- ↑ ثواب الاعمال، ص۱۱۷ - ۱۱۸؛ مجمعالبيان، ج ۹، ص۳۸۴؛ نورالثقلين، ج ۵، ص۲۷۱.
- ↑ مجمعالبيان، ج ۹، ص۳۸۴؛ نور الثقلين، ج ۵، ص۲۷۲؛ كنزالدقائق، ج ۱۳، ص۱۵۵.
- ↑ البرهان، ج ۵، ص۳۳۱؛ تفسير جامع، ج ۷، ص۹۸.
- ↑ زنگنه، مهدی، مقاله «حشر / سوره»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص ۸۳.