شجاعت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاویل' به 'تأویل')
 
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{سیره معصوم}}
| موضوع مرتبط = شجاعت
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = شجاعت
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
| مداخل مرتبط = [[شجاعت در لغت]] - [[شجاعت در قرآن]] - [[شجاعت در حدیث]] - [[شجاعت در نهج البلاغه]] - [[شجاعت در اخلاق اسلامی]] - [[شجاعت در معارف و سیره نبوی]] - [[شجاعت در معارف و سیره علوی]] - [[شجاعت در معارف و سیره حسینی]] - [[شجاعت در سیره معصوم]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[شجاعت در قرآن]] | [[شجاعت در حدیث]] | [[شجاعت در نهج البلاغه]] | [[شجاعت در معارف دعا و زیارات]] | [[شجاعت در کلام اسلامی]] | [[شجاعت در اخلاق اسلامی]] | [[شجاعت در سیره پیامبر خاتم]] | [[شجاعت در سیره امام علی]] | [[شجاعت در روان‌شناسی اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
'''شجاعت''' در مقابل [[ترس]] به معنای [[استواری]] و [[پابرجا بودن]] [[قلب]] در زمان بروز [[سختی‌ها]] و [[مشکلات]] است که در [[آیات]] و [[روایات]] فراوانی به آن توصیه شده است. شجاعت می‌‌تواند در میدان [[جنگ]] باشد، یا در میدان دفاع از عقیده و عمل به [[دین]]. [[ایمان]] به [[خداوند]]، [[خوف]] از او و [[عقیده]] به [[معاد]] از جمله عوامل شجاعت هستند. شجاعت آثار مختلفی همچون [[راستگویی]]، [[صبر]] در [[سختی‌ها]] و [[پیروزی]] را به دنبال دارد.
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[شجاعت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== معناشناسی شجاعت ==
*شجاعت، کلمه‌ای [[عربی]]، برگرفته از واژه شجع یشجع و به معنای [[استواری]] و پابرجا بودن [[قلب]] در زمان بروز [[سختی‌ها]] و مشکلات است<ref>ابن‌منظور ، لسان العرب، ج ۸، ص ۱۷۲؛ الجوهری، الصحاح، ج ۳، ص ۱۲۳۵ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۱، ص۲۳۴.</ref>. این صفت که از [[فضایل]] مهم انسانی است، در شکل کامل خود، در وجود نازنین [[رسول خدا]]{{صل}} رخ نموده بود؛ به گونه‌ای که [[نبی اکرم]]{{صل}} در همه جلوه‌ها و گونه‌های آن، کامل و بی‌همتا بود؛ آن‌گونه که اگر می‌بایست سخن حقّی گفته شود، آن [[حضرت]]، بی‌پروا و به صراحت از آن سخن را می‌گفت و اگر صحنه نبردی بود، پیشتاز همه صف‌ها بود و اگر به فریادرسی [[نیاز]] بود، او در فریادرسی بر همگان پیشی می‌گرفت. ایشان در همه [[جبهه‌ها]] و در هر حال، [[رادمردی]] [[دلاور]] بود<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۰.</ref>.
شجاعت به معنای [[استواری]] و [[پابرجا بودن]] [[قلب]] در زمان بروز [[سختی‌ها]] و [[مشکلات]] است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج ۸، ص ۱۷۲؛ الجوهری، الصحاح، ج ۳، ص ۱۲۳۵ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۱، ص۲۳۴. </ref>.<ref>ر. ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۰؛ [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶؛ [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۱-۴۰۲.</ref> صفت بارز [[انسان]] [[شجاع]] این است که از [[جنگ]] نمی‌ترسد و [[اقدام]] به آن می‌کند<ref>المصباح، ص۳۰۵، «شجع»؛ نیز نک: علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ص۱۰، «مقدمه». </ref>. صفت شجاعت در برابر صفت "[[جبن]]" ([[ترس]]) قرار دارد که باعث می‌‌شود [[قدرت]] [[تدبیر]] و [[تصمیم‌گیری]] از [[انسان]] گرفته شده و موجب سردرگمی و [[شکست]] او شود<ref>لسان العرب، ج۱۳، ص۸۴؛ التحقیق، ج۲، ص۵۹ - ۶۰، «جبن»؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۲۲. </ref> اما در شجاعت چنین نیست<ref>ر. ک: [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*شجاعت از خوی‌های [[نیک]] انسانی است. شجاعت [[آدمی]] را به [[اقدام]] و [[ایستادگی]] [[شایسته]] وامی‌دارد. در سایه [[فضیلت]] شجاعت می‌توان هنگام عمل، بر [[ترس]] پیروز شد و [[اقدام]] کرد و در موقع [[ضرورت]] نیز دست از [[اقدام]] برداشت و [[صبر]] کرد. [[امام علی]]{{ع}} بر این دو مفهوم شجاعت تأکید می‌کند و می‌فرماید: اگر از چیزی ترسیدی [[دل]] به دریا بزن و در آن وارد شو، که این همه دودلی سخت‌تر از ترسی است که احساس می‌کنی<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۶۶: {{متن حدیث|"إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنه"}}</ref>. در [[کلامی]] دیگر، [[صبر]] بهنگام را شجاعت توصیف می‌کند و می‌فرماید:[[صبر]]، شجاعت است...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳: {{متن حدیث|"وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ..."}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 484.</ref>.
*[[انسان]] [[شجاع]] در هر مرحله‌ای از مراحل [[زندگی]] هنگامی‌که باید [[اقدام]] کند، دست به کار می‌شود و هنگامی که باید بازایستد شجاعانه از [[اقدام]] بی‌موقع سرباز می‌زند و با [[شکیبایی]] خویش بر [[جهل]] و [[نادانی]] [[غلبه]] می‌کند. شجاعت بر مبنای تعریفی که گفته شد، معیاری است برای مشخص شدن [[ارزش]] [[انسان]]. [[امام علی]]{{ع}} در بیان [[ارزش]] [[انسان]]، صفت شجاعت را موجب دوری [[انسان]] از ننگ بدنامی برشمرده و فرموده است: [[ارزش]] مرد اندازه [[همت]] اوست و [[صدق]] او به مقدار جوان‌مردی‌اش و [[دلیری]] (شجاعت) او به [[میزان]] ننگی –که از بدنامی- دارد و [[پارسایی]] او به مقدار غیرتی که آرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۷، م: شهیدی: {{متن حدیث|"قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 484.</ref>.
*[[امام علی]]{{ع}} خود، نمونه و الگوی کاملی از [[انسان]] [[شجاع]] است. هنگام [[اقدام]] و [[نبرد]]، هیچ [[جنگاوری]] را یارای [[استقامت]] در برابر شمشیرش نبود و هیچ انگیزه‌ای او را از [[اقدام]] و کوشش بازنمی‌داشت، همان‌گونه که شب [[هجرت]] در بستر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آرمید و [[جان]] خویش را در معرض بزرگ‌ترین خطر قرارداد. امّا آنجا که باید از [[اقدام]] بی‌مورد پرهیز می‌کرد، به‌خاطر مصلحتی بزرگ‌تر، از [[حق]] خویش گذشت و در برابر جریان [[سقیفه]] و برخی جریانات دیگر که در [[تاریخ]] [[روایت]] شده است، [[سکوت]] کرد. از این‌رو شجاعت را مایه زینت [[انسان]] و کمالی [[آشکار]] برای [[آدمی]] برمی‌شمرد. [[امام]]{{ع}} به [[انسان‌ها]] می‌آموزد که همواره باید در مسیر [[زندگی]]، شجاعانه گام برداشت، آنجا که [[یقین]] به امری حاصل شد، شجاعانه [[اقدام]] کرد و آنجا که [[آدمی]] گرفتار [[شک]] و [[شبهه]] شد، باید شجاعانه از [[اقدام]] به آن کار دست کشد<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"فَإِنْ أَيْقَنْتَ أَنْ قَدْ صَفَا قَلْبُكَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَأْيُكَ فَاجْتَمَعَ وَ كَانَ هَمُّكَ فِي ذَلِكَ هَمّاً وَاحِداً فَانْظُرْ فِيمَا فَسَّرْتُ لَكَ وَ إِنْ [أَنْتَ] لَمْ يَجْتَمِعْ لَكَ مَا تُحِبُّ مِنْ نَفْسِكَ وَ فَرَاغِ نَظَرِكَ وَ فِكْرِكَ فَاعْلَمْ أَنَّكَ إِنَّمَا تَخْبِطُ الْعَشْوَاءَ وَ تَتَوَرَّطُ الظَّلْمَاءَ وَ لَيْسَ طَالِبُ الدِّينِ مَنْ خَبَطَ أَوْ خَلَطَ وَ الْإِمْسَاكُ عَنْ ذَلِكَ أَمْثَل"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 484.</ref>.
*[[فضیلت]] شجاعت نزد [[امام]] از اهمیت زیادی برخوردار بود و یکی از معیارهای اصلی او در [[گزینش]] افراد به‌شمار می‌رفت. [[امام]] در معرفی [[مالک اشتر]] به [[مردم مصر]]، او را به این [[خصلت]] می‌ستاید که به‌هنگام شتاب کندی نمی‌کند و هنگام درنگ شتاب نخواهد کرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷: {{متن حدیث|"وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ، وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ"}}</ref>. هم چنین یکی از معیارهای [[انتخاب]] [[کارگزاران]] و عوامل [[حکومت]] را شجاعت برمی‌شمرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳ و خطبه ۱۲۴: {{متن حدیث|"وَلاَ جَبَاناً يُضْعِفُکَ عَنِ الاْمُورِ"}}</ref>.[[فضیلت]] شجاعت خوی‌های انسانی را فعال می‌کند. برای نمونه فرد [[شجاع]] غیرتمند است و در [[زندگی]] خود تن به ننگ و [[پستی]] نمی‌دهد. او در راه [[خداوند]] [[جهاد]] می‌کند. [[آدمی]] در سایه [[فضیلت]] شجاعت می‌تواند [[صادق]] و راست‌گو باشد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 485.</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
از مشخصات دیگر شجاعت این است که [[انسان]] را به [[اقدام]] و [[ایستادگی]] فرامی خواند. به وسیلۀ شجاعت می‌توان هنگام عمل، بر [[ترس]] [[پیروز]] شد و [[اقدام]] کرد و در موقع [[ضرورت]] نیز [[دست]] از [[اقدام]] برداشت و [[صبر]] کرد<ref>ر. ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۰. </ref>. شجاعت منشأ برخی صفات دیگر مانند: [[عفّت]]، [[شهامت]]، [[بلندهمتی]]، [[حلم]]، [[آرامش]] و ثَبات، [[کظم غیظ]] ([[فرو خوردن خشم]]) و [[وقار]] است<ref>اخلاق ناصری، ص۷۶، ۱۴۸؛ احیاء علوم الدین، ج۸، ص ۹۹. </ref>.<ref>ر. ک: [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>


==شجاعت در [[قرآن]]==
== شجاعت در [[قرآن]] ==
واژه شجاعت در [[قرآن]] نیامده است؛ اما برخی [[آیات]] که در آنها از [[ترس]] از غیر [[خدا]] [[نهی]] شده در رابطه با شجاعت [[تفسیر]] شده‌اند و نیز [[آیات]] دیگری که [[دستور]] به [[جنگ]] یا برخی از [[کارها]] می‌‌دهد، مانند:


==گستره شجاعت==
#{{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.</ref>؛
===شجاعت در [[جنگ]]===
#{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref>؛
===شجاعت در [[دفاع از عقیده]]===
#{{متن قرآن|وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.</ref>؛
===شجاعت در [[فرماندهی]]===
#{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ}}<ref>«بی‌گمان خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او صف زده کارزار می‌کنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶. </ref>
===شجاعت در [[تبلیغ دین]]===
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>؛
===شجاعت در عمل به [[دین]]===
#{{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>؛
#{{متن قرآن|فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا}}<ref>«در راه خداوند نبرد کن! تو را جز به (وظیفه) خویش مکلّف نکرده‌اند و مؤمنان را (نیز به نبرد) ترغیب کن، باشد که خداوند سختی کافران را (از شما) باز دارد و خداوند سختگیرتر و سخت کیفرتر است» سوره نساء، آیه ۸۴.</ref>؛
#{{متن قرآن|قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو ای قوم من! هر چه می‌توانید کرد انجام دهید من نیز خواهم کرد، به زودی خواهید دانست» سوره انعام، آیه ۱۳۵.</ref>؛
#{{متن قرآن|الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«همان کسانی که پیام‌های خداوند را می‌رسانند و از او می‌ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی‌ترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۹.</ref>.
در [[آیات]] آخر برخی از نکات مطرح گردیده که عبارت‌اند از:
# [[مأموریت رسول خدا]] {{صل}} برای برخورد و [[مبارزه]] شجاعانه با [[کفار]] و [[منافقان]].
# برخورد [[قاطع]] و شجاعانه [[پیامبر]] با [[کفار]].
# [[پیامبر]] موظف به [[جهاد]] و مقابلۀ شجاعانه، در برابر [[کافران]] و [[منافقان]] است.
# برخورد [[قاطع]] و شجاعانه [[پیامبر]] در برابر لجاجت‌های قومش.
# شجاعت در [[تبلیغ رسالت]] خویش و [[دین اسلام]]<ref>ر. ک: [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ص ۷۶۰. </ref>.


==عوامل و زمینه‌های شجاعت==
== [[شجاعت در روایات]] ==
===[[ایمان به خدا]]===
[[روایات]] فراوانی دربارۀ [[فضیلت]] شجاعت از ناحیۀ [[معصومین]] {{ع}} صادر شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
===[[خوف از خدا]]===
# [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌‌فرماید: «[[ارزش]] مرد به اندازۀ [[همت]] اوست و [[صدق]] او به مقدار جوان‌مردی‌اش و [[دلیری]] (شجاعت) او به [[میزان]] ننگی ـ که از بدنامی ـ دارد و [[پارسایی]] او به مقدار غیرتی که دارد»<ref>{{متن حدیث|قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَی قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَی قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَی قَدْرِ غَیْرَتِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۴۸۴. </ref>
===[[عقیده]] به [[معاد]]===
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] [[انبیاء]] را به [[اخلاقی]] [[نیکو]] اختصاص داده، لذا هرکس این [[اخلاق]] را در خود بیابد، باید [[خداوند]] را بر آن [[سپاس]] گوید و هرکس دارای این [[اخلاق]] نباشد، باید به [[درگاه الهی]] [[تضرّع]] نموده تا این صفات را دریابد. [[راوی]] می‌‌گوید: [[خدمت]] [[امام]] عرض کردم: فدایت شوم! این [[اخلاق]] که ویژه انبیاست کدام است؟ فرمود: [[پرهیزگاری]]، [[قناعت]]، [[صبر]]، [[شکر]]، [[بردباری]]، حیاء، [[بخشندگی]]، شجاعت، [[غیرت]]، [[نیکوکاری]]، راست گفتاری، و [[امانت‌داری]]»<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِنَّا لَنُحِبُّ مَنْ کَانَ عَاقِلًا فَهِماً فَقِیهاً حَلِیماً مُدَارِیاً صَبُوراً صَدُوقاً وَفِیّاً إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَصَّ الْأَنْبِیَاءَ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ فَلْیَحْمَدِ اللَّهَ عَلَی ذَلِکَ وَ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْیَسْأَلْهُ إِیَّاهَا. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! وَ مَا هُنَّ؟ قَالَ: هُنَّ الْوَرَعُ وَ الْقَنَاعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّکْرُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحَیَاءُ وَ السَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَةُ وَ الْغَیْرَةُ وَ الْبِرُّ وَ صِدْقُ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۶.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۷-۴۰۸. </ref>
===[[توکل بر خدا]]===
===[[امدادهای الهی]]===


==[[آثار شجاعت]]==
== گستره شجاعت ==
شجاعت بخش‌های زیادی از [[زندگی]] [[انسان]] را شامل شده و آن را تحت تاثیر خود قرار داده است، مانند:


==موانع شجاعت==
# شجاعت در [[جنگ]]: شجاعت در [[جنگ]] از مهم‌ترین ویژگی‌های [[مجاهد]] [[مؤمن]] است و در برخی [[آیات]] از آن سخن به میان آمده است مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانى مى‏دارد و خداوند نعمت‏گسترى داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. در [[روایات]] نیز [[جهاد]]، زکاتِ شجاعت معرفی شده است<ref>عیون الحکم، ص۲۷۵؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۶. </ref>. [[قرآن کریم]] تمام کسانی را که به [[جنگ با دشمنان]] می‌پردازند [[محبوب]] [[خدا]] دانسته و در وصف شجاعتشان آنان را به دیواری محکم و [[نفوذ]] ناپذیر [[تشبیه]] کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ}}<ref>«بی‌گمان خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او صف زده کارزار می‌کنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶. </ref>
# شجاعت در [[دفاع از عقیده]]: در [[قرآن کریم]] از [[ایستادگی]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} و [[یاران]] او در برابر [[دشمنان]] که از عقیدۀ خود [[دفاع]] کردند با [[نیکی]] یاد شده است و آنان به عنوان [[الگو]] برای [[مسلمانان]] معرفی شده اند: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>. [[رفتار]] ساحرانی که در برابر [[فرعون]] به [[موسی]] [[ایمان]] آوردند و از [[تهدید]] به [[قطع]] [[دست]] و پا و به دار آویختن نترسیدند را می‌‌توان ناشی از شجاعت دانست<ref>سوره طه، آیه: ۷۰ – ۷۲. </ref>.
# شجاعت در [[فرماندهی]]: شجاعت شرط [[فرماندهی]] است، در داستان [[بنی اسرائیل]] که از [[دشمن]] به تنگ آمده بودند و از پیامبرشان خواستند [[فرماندهی]] برای آنان [[انتخاب]] کند، [[پیامبر]] آنها برایشان [[طالوت]] را [[فرمانده]] قرار داد و [[علم]] و [[توانایی جسمی]] وی را دو [[دلیل]] عمده در [[گزینش]] او به [[فرماندهی]] [[بنی‌اسرائیل]] بیان کرد<ref>سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۴۷. </ref> [[مفسران]]، [[توانایی جسمی]] را شجاعت دانسته اند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۶۱۲ - ۶۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۵۰۵؛ مخزن العرفان، ج۲، ص۳۶۸. </ref>.
# شجاعت در [[تبلیغ دین]]: [[خداوند]] شجاعت در [[تبلیغ دین]] را امری [[پسندیده]] دانسته: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«همان کسانی که پیام‌های خداوند را می‌رسانند و از او می‌ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی‌ترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۹.</ref> و [[ترس]] از [[مردم]] در این زمینه را [[نهی]] کرده است: {{متن قرآن|فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ}}<ref>«پس، از مردم نهراسيد و از من بهراسيد» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. شجاعت در [[تبلیغ دین]]، وصف همه [[پیامبران]] بوده و آنان در [[تبلیغ دین]] از هیچ‌کس جز [[خدا]] نمی‌ترسیدند<ref>نک: التبیان، ج۸، ص۳۴۵ - ۳۴۶؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۶؛ مخزن العرفان، ج۱۰، ص۲۳۴. </ref>.
# شجاعت در عمل به [[دین]]: عمل به [[وظایف دینی]] در جامعه‌ای که بیشتر افراد آن با انجام دادن [[امور دینی]] مخالف‌اند و در جهت نابودی [[دین]] تلاش می‌‌کنند، اقدامی شجاعانه است، لذا [[قرآن]] کسانی را که به [[وظایف دینی]] خویش عمل می‌کنند و افرادی را که در جهت بقای [[دین]] خود می‌کوشند و از [[سرزنش]] کسی نمی‌هراسند ستوده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانى می دارد و خداوند نعمت ‏گسترى داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶. </ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== عوامل و زمینه‌های شجاعت ==
شجاعت زمینه‌ها و عواملی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:


==جستارهای وابسته==
# [[ایمان به خدا]]: [[قرآن کریم]] [[ایمان]] را نشانۀ [[انسان]] [[شجاع]] دانسته و انسان‌های [[شجاع]] باایمان را [[برتر]] از عابدان [[ترسو]] می‌‌داند: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشى سترگ، برترى بخشيده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref>. بنابراین شجاعت از مهم‌ترین ویژگی‌های [[مجاهد]] [[مؤمن]]، شرط کمال [[ایمان]] و موجب [[توانمندی]] در برابر [[دشمن]] می‌شود.
{{فهرست اثر}}
# [[خوف از خدا]]: [[ترس از خدا]] شجاعت‌ آفرین و از بین برندۀ [[هراس]] از [[دشمن]] و [[مردم]] است، لذا [[خداوند]] [[ترس]] از [[مردم]] [[نهی]] کرده و به [[ترس]] از خویش [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا}}<ref>«پس، از مردم نهراسيد و از من بهراسيد و آيات مرا ارزان مفروشيد» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>.
{{ستون-شروع|7}}
# [[عقیده]] به [[معاد]]: اگر [[انسان]] [[مرگ]] را نابودی بداند، از هر کاری که موجب خطر شود [[پرهیز]] می‌‌کند، اما کسی که [[اعتقاد]] به [[معاد]] دارد بعد از بررسی تمام جوانب کار و اینکه [[مانع]] [[عقلی]] و [[شرعی]] نداشته باشد [[اقدام]] به آن کار می‌‌کند هرچند موجب خطر شود: {{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ}}<ref>«اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتاده‌اید آنان نیز چون شما به رنج افتاده‌اند و شما به خداوند امیدی دارید» سوره نساء، آیه ۱۰۴.</ref>. [[مؤمنان]] چون خودشان را در [[جنگ]] با [[دشمن]] میان دنیای فناپذیر و [[آخرت]] پایدار می‌بینند، در میدان [[نبرد]] از خود شجاعت بیشتری بروز می‌دهند<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج۹، ص۳۳۷.</ref>.
# [[توکل بر خدا]]: [[توکل]] بر [[خداوند]] به [[انسان]] شجاعت می‌بخشد و [[تحمل]] او را در برابر ناگواری‌ها بالا می‌برد<ref>نک: اطیب البیان، ج۸، ص۳۳۳ – ۳۳۴. </ref>، لذا [[پیامبران الهی]] در برابر تمام [[مشکلات]] و توطئه‌ها با استفاده از [[توکل]] بر [[خداوند]] [[ایستادگی]] می‌‌کردند<ref>سوره یونس، آیه ۷۱؛ سوره هود، آیه ۵۳ – ۵۸. </ref>.
# [[امدادهای الهی]]: [[امدادهای الهی]] سبب محکم شدن [[دل]] و نترسیدن از زیادی [[دشمن]] است. در این زمینه در [[قرآن کریم]] مثال‌های فراوانی وجود دارد که به واسطۀ [[امدادهای الهی]] کارهای شجاعانه ای صورت گرفته است مانند: داستان [[مادر]] [[حضرت موسی]]<ref>سوره قصص، آیه ۱۰. </ref>، داستان [[اصحاب کهف]]<ref>سوره کهف، آیه ۱۴. </ref> و.... البته باید دانست [[امداد الهی]] در صورتی است که [[مؤمنان]] در [[جهاد]] [[صبر]] و [[پایداری]] داشته باشند: {{متن قرآن|بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}}<ref>«چرا؛ (بی‌گمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند و خداوند آن را جز مژده‌ای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دل‌هاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۵ ـ ۱۲۶</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>
 
== مراتب شجاعت ==
# [[برتری]] پیدا کردن بر دیگران در امور [[دنیایی]] و مادی: حال این [[غلبه]] در [[جنگ]] باشد یا در موضوعی [[علمی]] و یا در [[ورزش]] و.... در این مرتبه، [[انسان]] [[شجاع]] با [[ثبات]] [[قلب]] و به‌کارگیری امکانات می‌‌تواند بر کسی دیگر [[غلبه]] کند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«در حقيقت، خدا او را بر شما برترى داده، و او را در دانش و [نيروى‏] بدن بر شما برترى بخشيده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۴. </ref>
# [[غلبه]] بر [[نفس اماره]]: [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌‌فرمایند: «شجاعترین [[مردمان]] کسی است که بر [[هوای نفس]] خود [[غلبه]] کند»<ref>{{متن حدیث|أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاهُ}}؛ نهج الفصاحة، حدیث ۲۹۹.</ref>. در این مرتبه، چیزی که مقابل [[انسان]] [[شجاع]] قرار دارد [[حقیقت]] و واقعیّت خود [[انسان]] است، از این‌رو، [[غلبه]] بر آن بسیار دشوار است<ref>ر. ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۴-۴۰۵. </ref>.
# [[غلبه]] بر [[مشکلات]]، در [[امتحانات الهی]]: [[آیات قرآن]]، [[سنّت]] [[معصومین]] {{ع}} و [[تاریخ]] بیانگر آن است که اگر [[انسان]] مورد [[رحمت]] [[خداوند]] قرار نگیرد، در امتحانات به [[سختی]] [[شکست]] می‌‌خورد به گونه ای که ممکن است شخص ماهیّت [[انسانی]] خود را از [[دست]] بدهد.
# [[غلبه]] بر [[رذایل اخلاقی]]: بالاترین مرتبه ای که برای شجاعت بیان شده، مرتبۀ [[غلبه]] بر [[صفات رذیله]] و [[اخلاق ناپسند]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! گام‌های شیطان را پی نگیرید و هر کس گام‌های شیطان را پی بگیرد (بداند که) بی‌گمان او به کار زشت و ناپسند فرمان می‌دهد و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمی‌ماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک می‌دارد و خداوند شنوا و داناست» سوره نور، آیه ۲۱.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۶. </ref>
== [[آثار شجاعت]] ==
شجاعت مهم‌ترین کلید [[پیروزی]] و پایۀ [[سربلندی]] است و در مقابل، [[ترس]] بی‌جا از [[رذایل]] [[اخلاق]] و مایۀ [[ذلت]] و [[زبونی]] انسان‌هاست<ref>اخلاق در قرآن، ج۲، ص۲۲۹. </ref>، لذا برای شجاعت که نقش مهمی در [[زندگی]] [[انسان]] دارد آثار مختلفی بیان شده است مانند:
# [[راستگویی]] و هماهنگی در گفتار و عمل؛
# دور ماندن از [[نفاق]] و [[دورویی]]؛
# [[انفاق مال]]؛
# [[صبر]] در [[سختی‌ها]] و [[مبارزه]] شجاعانه در میدان [[نبرد]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۷. </ref>؛
# [[دفاع]] از [[توحید]] و عقب‌نشینی نکردن در برابر [[دشمن]]<ref>نک: مجمع البیان، ج۳، ص۳۲۰ – ۳۲۱. </ref>؛<ref>سوره مائده، آیه ۵۴. </ref>
# [[پیروزی]] در برابر [[کافران]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۴۹-۲۵۰. </ref>؛
# دریافت [[فضل]] و [[محبت]] [[خداوند]]<ref>سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>
 
== موانع شجاعت ==
با بررسی عوامل شجاعت روشن می‌‌شود هر چیزی که مقابل آنها باشد به عنوان موانع شجاعت محسوب می‌‌شوند مانند عدم وجود [[ایمان راسخ]] در [[قلب]]، [[عقیده]] به [[معاد]] نداشتن و.... از عوامل دیگری که می‌‌توان به عنوان [[مانع]] برای شجاعت نام برد عبارت است از:
 
# [[ترس]]: [[ترس]] که صفتی در مقابل شجاعت است به عنوان مهمترین [[مانع]] برای شجاعت محسوب می‌‌شود، [[ترس]] از [[دشمن]]، [[ترس]] از [[مقاومت]] [[مردم]] در برابر سخن [[حق]]، [[ترس]] از [[سرزنش]] دیگران، [[ترس]] بر [[مال]]، [[جان]] و [[ناموس]]<ref>نک: الکشاف، ج۳، ص۳۰۲؛ بدائع الکلام، ص۱۲۷. </ref>. اما [[خداوند]] بر اساس آیۀ {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵.</ref> [[بندگان]] خود را با [[ترس]]، [[گرسنگی]] ([[قحطی]])، نابودی بخشی از [[دارایی]] آنها، گرفتن جانشان و از بین رفتن بخشی از محصولاتشان و... [[امتحان]] می‌‌کند و به کسانی که در برابر [[مشکلات]] [[صبر]] کنند [[بشارت]] به [[ثواب]] و [[پاداش الهی]] داده است.
# دیگر [[مانع]] شجاعت [[شیطان]] است که با [[زینت]] دادن [[دنیا]] در چشم [[انسان‌ها]]<ref>احکام القرآن، ج۲، ص۲۸۶؛ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص ۸. </ref>،<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۴. </ref> تلاش خود را برای [[ترساندن]] [[مردم]] به کار می‌برد تا در برابر [[دشمن]] [[مقاومت]] نکنند<ref>حقائق التأویل، ص ۲۷۰ ـ ۲۷۱. </ref>.<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۷۵. </ref>
# [[دنیاطلبی]] [[مانع]] دیگر شجاعت است<ref>سوره بقره، آیه ۲۴۹. </ref>.
# [[راحت‌طلبی]] نیز [[انسان]] را از کارهای شجاعانه باز می‌دارد<ref>سوره مائده، آیه: ۲۱ – ۲۴. </ref>.<ref>ر. ک: یوسف‌زاده، حسین علی، شجاعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.</ref>
 
== [[شجاعت در سیره نبوی]] ==
از [[رسول اکرم]] {{صل}} به عنوان مردی [[شجاع]] یاد می‌‌شود، کسی که [[حق]] را بر زبان جاری می‌ساخت و در [[راه]] [[بیان حق]] از هیچ سرزنشی [[بیم]] به [[دل]] [[راه]] نمی‌داد. باتوجه به اینکه شجاعت یکی از [[فضایل اخلاقی]] است لذا به صورت کامل در وجود [[رسول اکرم]] {{صل}} [[ظهور]] یافته بود، به صورتی که اگر لازم بود سخن حقّی گفته شود، آن [[حضرت]] به صراحت آن را بیان می‌‌کرد و اگر در [[جنگ]] بود، جلوتر از همه بود. [[شجاعت پیامبر]] هم در زمینه‌های [[تبلیغ رسالت]] خویش متبلور بود و هم در زمینه‌های [[جنگی]]<ref>ر. ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۰-۴۵۱. </ref>.
 
[[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: «وقتی [[جنگ]] شدّت می‌گرفت، ما خود را در [[پناه]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} قرار می‌دادیم و هیچ کس به [[دشمن]]، نزدیک‌تر از او نبود»<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}: کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَی الْعَدُوِّ مِنْهُ‌}}؛ نهج البلاغة، ح۹.</ref>.
همچنین زمانی که از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} درباره [[جایگاه]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[جنگ بدر]] سؤال شد؛ فرمودند: «در [[جنگ بدر]]، [[شجاع‌ترین]] ما کسی بود که هم‌ردیف و پا به پای [[پیامبر]] می‌جنگید»<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}: حِینَ سُئِلَ عَنْ مَوْقِفِ النَّبِیِّ {{صل}} یَوْمَ بَدْرٍ-: کَانَ أَشَدَّنَا یَوْمَ بَدْرٍ مَنْ حَاذَی بِرُکْبَةِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}}}؛ المعجم الأوسط، ج۳، ص۳۷۱، ح۳۴۳۱. </ref>.<ref>ر. ک: [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ص ۴۹۷-۵۰۷. </ref>
 
== [[شجاعت در سیره علوی]] ==
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نمونۀ [[انسان]] [[شجاع]] است که هنگام [[اقدام]] و [[نبرد]]، کسی نمی‌توانست در برابر ایشان بایستد و هیچ انگیزه‌ای او را از [[اقدام]] و کوشش بازنمی‌داشت، همان‌گونه که [[شب هجرت]] در بستر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} خوابید و [[جان]] خویش را در معرض بزرگ‌ترین خطر [[قرارداد]]. امّا زمانی که باید از [[اقدام]] بی‌مورد [[پرهیز]] می‌کرد، به خاطر مصلحتی بزرگ‌تر، از [[حق]] خویش [[گذشت]] و در برابر جریان [[سقیفه]] و برخی جریانات دیگر، [[سکوت]] کرد. [[امام]] {{ع}} به [[انسان‌ها]] آموخت که در مسیر [[زندگی]] باید شجاعانه گام بردارند، آنجا که [[یقین]] به امری حاصل شد، شجاعانه [[اقدام]] کنند و آنجا که [[آدمی]] گرفتار [[شک]] و [[شبهه]] می‌‌شود، باید شجاعانه از [[اقدام]] به آن کار [[دست]] کشند<ref>{{متن حدیث|فَإِنْ أَیْقَنْتَ أَنْ قَدْ صَفَا قَلْبُکَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَأْیُکَ فَاجْتَمَعَ وَ کَانَ هَمُّکَ فِی ذَلِکَ هَمّاً وَاحِداً فَانْظُرْ فِیمَا فَسَّرْتُ لَکَ وَ إِنْ [أَنْتَ] لَمْ یَجْتَمِعْ لَکَ مَا تُحِبُّ مِنْ نَفْسِکَ وَ فَرَاغِ نَظَرِکَ وَ فِکْرِکَ فَاعْلَمْ أَنَّکَ إِنَّمَا تَخْبِطُ الْعَشْوَاءَ وَ تَتَوَرَّطُ الظَّلْمَاءَ وَ لَیْسَ طَالِبُ الدِّینِ مَنْ خَبَطَ أَوْ خَلَطَ وَ الْإِمْسَاکُ عَنْ ذَلِکَ أَمْثَل}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۴۸۴.</ref>
[[امیرمؤمنان]] {{ع}} در [[جنگ اُحد]]، رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد. ایشان با اینکه در این [[جنگ]]، زخم‌های زیادی برداشته بود، شجاعانه می‌جنگید؛ به گونه‌ای که شمشیرش [[شکست]] و از [[پیامبر]] {{صل}} درخواست [[شمشیر]] کرد و [[حضرت]] [[ذوالفقار]] خود را به او داد<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۱۶. </ref>. به پاس شجاعت‌ها و جوانمردی‌های [[علی]] {{ع}} در این روز، منادی از [[آسمان]] ندا در داد: {{متن حدیث|لَا سَیْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَی إِلَّا عَلِی‏}}<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۵۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۰۰؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۶. </ref>.<ref>ر. ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، غزوه احد، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۱۲۵-۱۲۶. </ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[اتئاد]]
* [[اتئاد]]
* [[اراده]]
* [[اراده]]
خط ۸۶: خط ۱۳۲:
* [[حفظ ملکه شجاعت]]
* [[حفظ ملکه شجاعت]]
* [[ستایش شجاعت]]
* [[ستایش شجاعت]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1100410.jpg|22px]] [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶''']]
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:1379259.jpg|22px]] [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|'''سیره پیامبر خاتم ج۱''']]
{{پایان منابع}}


==منابع==
== پانویس ==
* [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
{{پانویس}}
* [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]


==پانویس==
{{فضایل اخلاقی}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]
[[رده:شجاعت]]
[[رده:شجاعت]]
خط ۱۰۳: خط ۱۵۴:
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل دانش اخلاق اسلامی]]
[[رده:مدخل دانش اخلاق اسلامی]]
{{فضیلت}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۴۴

شجاعت در مقابل ترس به معنای استواری و پابرجا بودن قلب در زمان بروز سختی‌ها و مشکلات است که در آیات و روایات فراوانی به آن توصیه شده است. شجاعت می‌‌تواند در میدان جنگ باشد، یا در میدان دفاع از عقیده و عمل به دین. ایمان به خداوند، خوف از او و عقیده به معاد از جمله عوامل شجاعت هستند. شجاعت آثار مختلفی همچون راستگویی، صبر در سختی‌ها و پیروزی را به دنبال دارد.

معناشناسی شجاعت

شجاعت به معنای استواری و پابرجا بودن قلب در زمان بروز سختی‌ها و مشکلات است[۱].[۲] صفت بارز انسان شجاع این است که از جنگ نمی‌ترسد و اقدام به آن می‌کند[۳]. صفت شجاعت در برابر صفت "جبن" (ترس) قرار دارد که باعث می‌‌شود قدرت تدبیر و تصمیم‌گیری از انسان گرفته شده و موجب سردرگمی و شکست او شود[۴] اما در شجاعت چنین نیست[۵].

از مشخصات دیگر شجاعت این است که انسان را به اقدام و ایستادگی فرامی خواند. به وسیلۀ شجاعت می‌توان هنگام عمل، بر ترس پیروز شد و اقدام کرد و در موقع ضرورت نیز دست از اقدام برداشت و صبر کرد[۶]. شجاعت منشأ برخی صفات دیگر مانند: عفّت، شهامت، بلندهمتی، حلم، آرامش و ثَبات، کظم غیظ (فرو خوردن خشم) و وقار است[۷].[۸]

شجاعت در قرآن

واژه شجاعت در قرآن نیامده است؛ اما برخی آیات که در آنها از ترس از غیر خدا نهی شده در رابطه با شجاعت تفسیر شده‌اند و نیز آیات دیگری که دستور به جنگ یا برخی از کارها می‌‌دهد، مانند:

  1. ﴿إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۹]؛
  2. ﴿الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ[۱۰]؛
  3. ﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۱۱]؛
  4. ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ[۱۲].[۱۳]
  5. ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ[۱۴]؛
  6. ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ[۱۵]؛
  7. ﴿فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا[۱۶]؛
  8. ﴿قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ[۱۷]؛
  9. ﴿الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا[۱۸].

در آیات آخر برخی از نکات مطرح گردیده که عبارت‌اند از:

  1. مأموریت رسول خدا (ص) برای برخورد و مبارزه شجاعانه با کفار و منافقان.
  2. برخورد قاطع و شجاعانه پیامبر با کفار.
  3. پیامبر موظف به جهاد و مقابلۀ شجاعانه، در برابر کافران و منافقان است.
  4. برخورد قاطع و شجاعانه پیامبر در برابر لجاجت‌های قومش.
  5. شجاعت در تبلیغ رسالت خویش و دین اسلام[۱۹].

شجاعت در روایات

روایات فراوانی دربارۀ فضیلت شجاعت از ناحیۀ معصومین (ع) صادر شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. امیرالمؤمنین (ع) می‌‌فرماید: «ارزش مرد به اندازۀ همت اوست و صدق او به مقدار جوان‌مردی‌اش و دلیری (شجاعت) او به میزان ننگی ـ که از بدنامی ـ دارد و پارسایی او به مقدار غیرتی که دارد»[۲۰].[۲۱]
  2. امام صادق (ع) فرمودند: «خداوند انبیاء را به اخلاقی نیکو اختصاص داده، لذا هرکس این اخلاق را در خود بیابد، باید خداوند را بر آن سپاس گوید و هرکس دارای این اخلاق نباشد، باید به درگاه الهی تضرّع نموده تا این صفات را دریابد. راوی می‌‌گوید: خدمت امام عرض کردم: فدایت شوم! این اخلاق که ویژه انبیاست کدام است؟ فرمود: پرهیزگاری، قناعت، صبر، شکر، بردباری، حیاء، بخشندگی، شجاعت، غیرت، نیکوکاری، راست گفتاری، و امانت‌داری»[۲۲].[۲۳]

گستره شجاعت

شجاعت بخش‌های زیادی از زندگی انسان را شامل شده و آن را تحت تاثیر خود قرار داده است، مانند:

  1. شجاعت در جنگ: شجاعت در جنگ از مهم‌ترین ویژگی‌های مجاهد مؤمن است و در برخی آیات از آن سخن به میان آمده است مانند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۲۴]. در روایات نیز جهاد، زکاتِ شجاعت معرفی شده است[۲۵]. قرآن کریم تمام کسانی را که به جنگ با دشمنان می‌پردازند محبوب خدا دانسته و در وصف شجاعتشان آنان را به دیواری محکم و نفوذ ناپذیر تشبیه کرده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ[۲۶].[۲۷]
  2. شجاعت در دفاع از عقیده: در قرآن کریم از ایستادگی حضرت ابراهیم (ع) و یاران او در برابر دشمنان که از عقیدۀ خود دفاع کردند با نیکی یاد شده است و آنان به عنوان الگو برای مسلمانان معرفی شده اند: ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا[۲۸]. رفتار ساحرانی که در برابر فرعون به موسی ایمان آوردند و از تهدید به قطع دست و پا و به دار آویختن نترسیدند را می‌‌توان ناشی از شجاعت دانست[۲۹].
  3. شجاعت در فرماندهی: شجاعت شرط فرماندهی است، در داستان بنی اسرائیل که از دشمن به تنگ آمده بودند و از پیامبرشان خواستند فرماندهی برای آنان انتخاب کند، پیامبر آنها برایشان طالوت را فرمانده قرار داد و علم و توانایی جسمی وی را دو دلیل عمده در گزینش او به فرماندهی بنی‌اسرائیل بیان کرد[۳۰] مفسران، توانایی جسمی را شجاعت دانسته اند[۳۱].
  4. شجاعت در تبلیغ دین: خداوند شجاعت در تبلیغ دین را امری پسندیده دانسته: ﴿الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا[۳۲] و ترس از مردم در این زمینه را نهی کرده است: ﴿فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ[۳۳]. شجاعت در تبلیغ دین، وصف همه پیامبران بوده و آنان در تبلیغ دین از هیچ‌کس جز خدا نمی‌ترسیدند[۳۴].
  5. شجاعت در عمل به دین: عمل به وظایف دینی در جامعه‌ای که بیشتر افراد آن با انجام دادن امور دینی مخالف‌اند و در جهت نابودی دین تلاش می‌‌کنند، اقدامی شجاعانه است، لذا قرآن کسانی را که به وظایف دینی خویش عمل می‌کنند و افرادی را که در جهت بقای دین خود می‌کوشند و از سرزنش کسی نمی‌هراسند ستوده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۳۵].[۳۶]

عوامل و زمینه‌های شجاعت

شجاعت زمینه‌ها و عواملی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. ایمان به خدا: قرآن کریم ایمان را نشانۀ انسان شجاع دانسته و انسان‌های شجاع باایمان را برتر از عابدان ترسو می‌‌داند: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ[۳۷]؛ ﴿فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا[۳۸]. بنابراین شجاعت از مهم‌ترین ویژگی‌های مجاهد مؤمن، شرط کمال ایمان و موجب توانمندی در برابر دشمن می‌شود.
  2. خوف از خدا: ترس از خدا شجاعت‌ آفرین و از بین برندۀ هراس از دشمن و مردم است، لذا خداوند ترس از مردم نهی کرده و به ترس از خویش فرمان داده است: ﴿فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا[۳۹].
  3. عقیده به معاد: اگر انسان مرگ را نابودی بداند، از هر کاری که موجب خطر شود پرهیز می‌‌کند، اما کسی که اعتقاد به معاد دارد بعد از بررسی تمام جوانب کار و اینکه مانع عقلی و شرعی نداشته باشد اقدام به آن کار می‌‌کند هرچند موجب خطر شود: ﴿فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ[۴۰]. مؤمنان چون خودشان را در جنگ با دشمن میان دنیای فناپذیر و آخرت پایدار می‌بینند، در میدان نبرد از خود شجاعت بیشتری بروز می‌دهند[۴۱].
  4. توکل بر خدا: توکل بر خداوند به انسان شجاعت می‌بخشد و تحمل او را در برابر ناگواری‌ها بالا می‌برد[۴۲]، لذا پیامبران الهی در برابر تمام مشکلات و توطئه‌ها با استفاده از توکل بر خداوند ایستادگی می‌‌کردند[۴۳].
  5. امدادهای الهی: امدادهای الهی سبب محکم شدن دل و نترسیدن از زیادی دشمن است. در این زمینه در قرآن کریم مثال‌های فراوانی وجود دارد که به واسطۀ امدادهای الهی کارهای شجاعانه ای صورت گرفته است مانند: داستان مادر حضرت موسی[۴۴]، داستان اصحاب کهف[۴۵] و.... البته باید دانست امداد الهی در صورتی است که مؤمنان در جهاد صبر و پایداری داشته باشند: ﴿بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ[۴۶].[۴۷]

مراتب شجاعت

  1. برتری پیدا کردن بر دیگران در امور دنیایی و مادی: حال این غلبه در جنگ باشد یا در موضوعی علمی و یا در ورزش و.... در این مرتبه، انسان شجاع با ثبات قلب و به‌کارگیری امکانات می‌‌تواند بر کسی دیگر غلبه کند: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ[۴۸].[۴۹]
  2. غلبه بر نفس اماره: پیامبر اکرم (ص) می‌‌فرمایند: «شجاعترین مردمان کسی است که بر هوای نفس خود غلبه کند»[۵۰]. در این مرتبه، چیزی که مقابل انسان شجاع قرار دارد حقیقت و واقعیّت خود انسان است، از این‌رو، غلبه بر آن بسیار دشوار است[۵۱].
  3. غلبه بر مشکلات، در امتحانات الهی: آیات قرآن، سنّت معصومین (ع) و تاریخ بیانگر آن است که اگر انسان مورد رحمت خداوند قرار نگیرد، در امتحانات به سختی شکست می‌‌خورد به گونه ای که ممکن است شخص ماهیّت انسانی خود را از دست بدهد.
  4. غلبه بر رذایل اخلاقی: بالاترین مرتبه ای که برای شجاعت بیان شده، مرتبۀ غلبه بر صفات رذیله و اخلاق ناپسند است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۵۲].[۵۳]

آثار شجاعت

شجاعت مهم‌ترین کلید پیروزی و پایۀ سربلندی است و در مقابل، ترس بی‌جا از رذایل اخلاق و مایۀ ذلت و زبونی انسان‌هاست[۵۴]، لذا برای شجاعت که نقش مهمی در زندگی انسان دارد آثار مختلفی بیان شده است مانند:

  1. راستگویی و هماهنگی در گفتار و عمل؛
  2. دور ماندن از نفاق و دورویی؛
  3. انفاق مال؛
  4. صبر در سختی‌ها و مبارزه شجاعانه در میدان نبرد[۵۵]؛
  5. دفاع از توحید و عقب‌نشینی نکردن در برابر دشمن[۵۶]؛[۵۷]
  6. پیروزی در برابر کافران[۵۸]؛
  7. دریافت فضل و محبت خداوند[۵۹].[۶۰]

موانع شجاعت

با بررسی عوامل شجاعت روشن می‌‌شود هر چیزی که مقابل آنها باشد به عنوان موانع شجاعت محسوب می‌‌شوند مانند عدم وجود ایمان راسخ در قلب، عقیده به معاد نداشتن و.... از عوامل دیگری که می‌‌توان به عنوان مانع برای شجاعت نام برد عبارت است از:

  1. ترس: ترس که صفتی در مقابل شجاعت است به عنوان مهمترین مانع برای شجاعت محسوب می‌‌شود، ترس از دشمن، ترس از مقاومت مردم در برابر سخن حق، ترس از سرزنش دیگران، ترس بر مال، جان و ناموس[۶۱]. اما خداوند بر اساس آیۀ ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ[۶۲] بندگان خود را با ترس، گرسنگی (قحطی)، نابودی بخشی از دارایی آنها، گرفتن جانشان و از بین رفتن بخشی از محصولاتشان و... امتحان می‌‌کند و به کسانی که در برابر مشکلات صبر کنند بشارت به ثواب و پاداش الهی داده است.
  2. دیگر مانع شجاعت شیطان است که با زینت دادن دنیا در چشم انسان‌ها[۶۳]،[۶۴] تلاش خود را برای ترساندن مردم به کار می‌برد تا در برابر دشمن مقاومت نکنند[۶۵].[۶۶]
  3. دنیاطلبی مانع دیگر شجاعت است[۶۷].
  4. راحت‌طلبی نیز انسان را از کارهای شجاعانه باز می‌دارد[۶۸].[۶۹]

شجاعت در سیره نبوی

از رسول اکرم (ص) به عنوان مردی شجاع یاد می‌‌شود، کسی که حق را بر زبان جاری می‌ساخت و در راه بیان حق از هیچ سرزنشی بیم به دل راه نمی‌داد. باتوجه به اینکه شجاعت یکی از فضایل اخلاقی است لذا به صورت کامل در وجود رسول اکرم (ص) ظهور یافته بود، به صورتی که اگر لازم بود سخن حقّی گفته شود، آن حضرت به صراحت آن را بیان می‌‌کرد و اگر در جنگ بود، جلوتر از همه بود. شجاعت پیامبر هم در زمینه‌های تبلیغ رسالت خویش متبلور بود و هم در زمینه‌های جنگی[۷۰].

امام علی (ع) می‌فرماید: «وقتی جنگ شدّت می‌گرفت، ما خود را در پناه پیامبر خدا (ص) قرار می‌دادیم و هیچ کس به دشمن، نزدیک‌تر از او نبود»[۷۱]. همچنین زمانی که از امیرالمؤمنین (ع) درباره جایگاه پیامبر (ص) در جنگ بدر سؤال شد؛ فرمودند: «در جنگ بدر، شجاع‌ترین ما کسی بود که هم‌ردیف و پا به پای پیامبر می‌جنگید»[۷۲].[۷۳]

شجاعت در سیره علوی

امیرالمؤمنین (ع) نمونۀ انسان شجاع است که هنگام اقدام و نبرد، کسی نمی‌توانست در برابر ایشان بایستد و هیچ انگیزه‌ای او را از اقدام و کوشش بازنمی‌داشت، همان‌گونه که شب هجرت در بستر پیامبر اکرم (ص) خوابید و جان خویش را در معرض بزرگ‌ترین خطر قرارداد. امّا زمانی که باید از اقدام بی‌مورد پرهیز می‌کرد، به خاطر مصلحتی بزرگ‌تر، از حق خویش گذشت و در برابر جریان سقیفه و برخی جریانات دیگر، سکوت کرد. امام (ع) به انسان‌ها آموخت که در مسیر زندگی باید شجاعانه گام بردارند، آنجا که یقین به امری حاصل شد، شجاعانه اقدام کنند و آنجا که آدمی گرفتار شک و شبهه می‌‌شود، باید شجاعانه از اقدام به آن کار دست کشند[۷۴].[۷۵] امیرمؤمنان (ع) در جنگ اُحد، رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد. ایشان با اینکه در این جنگ، زخم‌های زیادی برداشته بود، شجاعانه می‌جنگید؛ به گونه‌ای که شمشیرش شکست و از پیامبر (ص) درخواست شمشیر کرد و حضرت ذوالفقار خود را به او داد[۷۶]. به پاس شجاعت‌ها و جوانمردی‌های علی (ع) در این روز، منادی از آسمان ندا در داد: «لَا سَیْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَی إِلَّا عَلِی‏»[۷۷].[۷۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ج ۸، ص ۱۷۲؛ الجوهری، الصحاح، ج ۳، ص ۱۲۳۵ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۱، ص۲۳۴.
  2. ر. ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۵۰؛ یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «شجاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶؛ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۴۰۱-۴۰۲.
  3. المصباح، ص۳۰۵، «شجع»؛ نیز نک: علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ص۱۰، «مقدمه».
  4. لسان العرب، ج۱۳، ص۸۴؛ التحقیق، ج۲، ص۵۹ - ۶۰، «جبن»؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۲۲.
  5. ر. ک: یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «شجاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  6. ر. ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۵۰.
  7. اخلاق ناصری، ص۷۶، ۱۴۸؛ احیاء علوم الدین، ج۸، ص ۹۹.
  8. ر. ک: یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «شجاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  9. «جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.
  10. «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
  11. «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.
  12. «بی‌گمان خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او صف زده کارزار می‌کنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.
  13. ر. ک: یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «شجاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  14. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر» سوره توبه، آیه ۷۳.
  15. «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر» سوره فتح، آیه ۲۹.
  16. «در راه خداوند نبرد کن! تو را جز به (وظیفه) خویش مکلّف نکرده‌اند و مؤمنان را (نیز به نبرد) ترغیب کن، باشد که خداوند سختی کافران را (از شما) باز دارد و خداوند سختگیرتر و سخت کیفرتر است» سوره نساء، آیه ۸۴.
  17. «بگو ای قوم من! هر چه می‌توانید کرد انجام دهید من نیز خواهم کرد، به زودی خواهید دانست» سوره انعام، آیه ۱۳۵.
  18. «همان کسانی که پیام‌های خداوند را می‌رسانند و از او می‌ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی‌ترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۹.
  19. ر. ک: سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ص ۷۶۰.
  20. «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَی قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَی قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَی قَدْرِ غَیْرَتِهِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷.
  21. ر.ک: دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۴۸۴.
  22. «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّا لَنُحِبُّ مَنْ کَانَ عَاقِلًا فَهِماً فَقِیهاً حَلِیماً مُدَارِیاً صَبُوراً صَدُوقاً وَفِیّاً إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَصَّ الْأَنْبِیَاءَ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ فَلْیَحْمَدِ اللَّهَ عَلَی ذَلِکَ وَ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْیَسْأَلْهُ إِیَّاهَا. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! وَ مَا هُنَّ؟ قَالَ: هُنَّ الْوَرَعُ وَ الْقَنَاعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّکْرُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحَیَاءُ وَ السَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَةُ وَ الْغَیْرَةُ وَ الْبِرُّ وَ صِدْقُ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۶.
  23. ر. ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۴۰۷-۴۰۸.
  24. «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانى مى‏دارد و خداوند نعمت‏گسترى داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.
  25. عیون الحکم، ص۲۷۵؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۶.
  26. «بی‌گمان خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او صف زده کارزار می‌کنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.
  27. ر. ک: یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «شجاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  28. «بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است» سوره ممتحنه، آیه ۴.
  29. سوره طه، آیه: ۷۰ – ۷۲.
  30. سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۴۷.
  31. مجمع البیان، ج۲، ص۶۱۲ - ۶۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۵۰۵؛ مخزن العرفان، ج۲، ص۳۶۸.
  32. «همان کسانی که پیام‌های خداوند را می‌رسانند و از او می‌ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی‌ترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۹.
  33. «پس، از مردم نهراسيد و از من بهراسيد» سوره مائده، آیه ۴۴.
  34. نک: التبیان، ج۸، ص۳۴۵ - ۳۴۶؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۶؛ مخزن العرفان، ج۱۰، ص۲۳۴.
  35. «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانى می دارد و خداوند نعمت ‏گسترى داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.
  36. ر. ک: یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «شجاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  37. «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
  38. «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشى سترگ، برترى بخشيده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
  39. «پس، از مردم نهراسيد و از من بهراسيد و آيات مرا ارزان مفروشيد» سوره مائده، آیه ۴۴.
  40. «اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتاده‌اید آنان نیز چون شما به رنج افتاده‌اند و شما به خداوند امیدی دارید» سوره نساء، آیه ۱۰۴.
  41. الصحیح من سیرة النبی، ج۹، ص۳۳۷.
  42. نک: اطیب البیان، ج۸، ص۳۳۳ – ۳۳۴.
  43. سوره یونس، آیه ۷۱؛ سوره هود، آیه ۵۳ – ۵۸.
  44. سوره قصص، آیه ۱۰.
  45. سوره کهف، آیه ۱۴.
  46. «چرا؛ (بی‌گمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند و خداوند آن را جز مژده‌ای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دل‌هاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۵ ـ ۱۲۶
  47. ر. ک: یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «شجاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  48. «در حقيقت، خدا او را بر شما برترى داده، و او را در دانش و [نيروى‏] بدن بر شما برترى بخشيده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  49. ر. ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۴۰۴.
  50. «أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاهُ»؛ نهج الفصاحة، حدیث ۲۹۹.
  51. ر. ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۴۰۴-۴۰۵.
  52. «ای مؤمنان! گام‌های شیطان را پی نگیرید و هر کس گام‌های شیطان را پی بگیرد (بداند که) بی‌گمان او به کار زشت و ناپسند فرمان می‌دهد و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمی‌ماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک می‌دارد و خداوند شنوا و داناست» سوره نور، آیه ۲۱.
  53. ر. ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۴۰۶.
  54. اخلاق در قرآن، ج۲، ص۲۲۹.
  55. سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  56. نک: مجمع البیان، ج۳، ص۳۲۰ – ۳۲۱.
  57. سوره مائده، آیه ۵۴.
  58. سوره بقره، آیه ۲۴۹-۲۵۰.
  59. سوره مائده، آیه ۵۴.
  60. ر. ک: یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «شجاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  61. نک: الکشاف، ج۳، ص۳۰۲؛ بدائع الکلام، ص۱۲۷.
  62. «و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  63. احکام القرآن، ج۲، ص۲۸۶؛ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص ۸.
  64. سوره آل عمران، آیه ۱۴.
  65. حقائق التأویل، ص ۲۷۰ ـ ۲۷۱.
  66. سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.
  67. سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  68. سوره مائده، آیه: ۲۱ – ۲۴.
  69. ر. ک: یوسف‌زاده، حسین علی، شجاعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  70. ر. ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۵۰-۴۵۱.
  71. «الإمام علی (ع): کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَی الْعَدُوِّ مِنْهُ‌»؛ نهج البلاغة، ح۹.
  72. «الإمام علی (ع): حِینَ سُئِلَ عَنْ مَوْقِفِ النَّبِیِّ (ص) یَوْمَ بَدْرٍ-: کَانَ أَشَدَّنَا یَوْمَ بَدْرٍ مَنْ حَاذَی بِرُکْبَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)»؛ المعجم الأوسط، ج۳، ص۳۷۱، ح۳۴۳۱.
  73. ر. ک: م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، سیره پیامبر خاتم، ص ۴۹۷-۵۰۷.
  74. «فَإِنْ أَیْقَنْتَ أَنْ قَدْ صَفَا قَلْبُکَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَأْیُکَ فَاجْتَمَعَ وَ کَانَ هَمُّکَ فِی ذَلِکَ هَمّاً وَاحِداً فَانْظُرْ فِیمَا فَسَّرْتُ لَکَ وَ إِنْ [أَنْتَ] لَمْ یَجْتَمِعْ لَکَ مَا تُحِبُّ مِنْ نَفْسِکَ وَ فَرَاغِ نَظَرِکَ وَ فِکْرِکَ فَاعْلَمْ أَنَّکَ إِنَّمَا تَخْبِطُ الْعَشْوَاءَ وَ تَتَوَرَّطُ الظَّلْمَاءَ وَ لَیْسَ طَالِبُ الدِّینِ مَنْ خَبَطَ أَوْ خَلَطَ وَ الْإِمْسَاکُ عَنْ ذَلِکَ أَمْثَل»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  75. ر.ک: دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۴۸۴.
  76. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۱۶.
  77. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۵۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۰۰؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۶.
  78. ر. ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، غزوه احد، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۱۲۵-۱۲۶.