(۶۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = امام علی| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = امام علی (پرسش)}}
{{امامت}}
[[سیره]] به معنای جریان داشتن و در حرکت بودن است که در اصطلاح [[دینی]] به معانی طریقه، روش و [[رفتار]] و اخلاق عملی به کار رفته است. '''سیرۀ [[امام علی]] {{ع}}'''، به مجموعۀ [[رفتارها]] و سلوک فردی و [[اجتماعی]] آن حضرت در مسائل شخصی، عبادی، [[حکومتی]]، معاشرتی، [[تربیتی]]، جهادی و... گفته میشود که تجسم نظام فکری اوست. ابعاد [[سیره علوی]] را میتوان از جنبههای [[اخلاقی]]، [[سیاسی]]، اجتماعی و... بررسی نمود.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[امام علی]]''' است. "'''[[امام علی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امام علی در قرآن]] - [[امام علی در حدیث]] - [[امام علی در کلام اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام علی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
== مقدمه ==
سیره [[امام علی]] {{ع}} در واقع تجسم نظام فکری او است. آنچه در کلام آن حضرت مورد تأکید است در سیره و رفتار ایشان نیز نمودی آشکار دارد.
سیرۀ [[امام علی]] {{ع}}، به مجموعۀ رفتارها و [[سلوک]] فردی و [[اجتماعی]] آن حضرت در مسائل شخصی، [[عبادی]]، [[حکومتی]]، معاشرتی، [[تربیتی]]، جهادی و... گفته میشود. سیره [[امام علی]] {{ع}} در واقع تجسم نظام فکری اوست. آنچه در کلام آن حضرت مورد تأکید است در سیره و رفتار ایشان نیز نمودی آشکار دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۲۵؛ [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۳۵ تا۶۳.</ref>.
==[[سیره عبادی امام علی]]==
===[[مکتب]] [[عبادی]] (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای [[عبادی]])===
===گفتارها و سخنهای [[عبادی]] ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای [[عبادی]])===
===رفتارها و عملکرد [[عبادی]] ([[سبک زندگی]] [[عبادی]])===
===[[میراث]] [[عبادی]] ([[دعاها]] و نیایشهای [[امام علی]])===
==[[سیره عرفانی امام علی]]==
===[[مکتب]] [[عرفانی]] (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای [[عرفانی]])===
===گفتارها و سخنهای [[عرفانی]] ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای [[عرفانی]])===
===رفتارها و عملکرد [[عرفانی]] ([[سبک زندگی]] [[عرفانی]])===
==[[سیره اخلاقی امام علی]]==
===[[مکتب]] [[اخلاقی]] (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای [[اخلاقی]])===
*چگونگی [[تبیین]] پایههای [[اخلاق]] از ارکان مؤثر در [[سعادت]] افراد و [[رفتار]] [[جوامع]] است برخی از مؤلفههای [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[امام]] عبارت است از:
#عدم نسبیت [[اخلاق]]: اصول اولیه [[اخلاقی]] همواره ثابت هستند هرچند معیارهای ثانویه نسبی اند<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۷.</ref>
# [[انسان کامل]]: [[امیرالمؤمنین]] گذشته از آنکه مصداق اتم انسانکامل است، همواره بر [[رشد]] همه جانبه ارزشهای والای [[انسانی]] تأکید میکند<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، فلسفه تاریخ، ج ۲، ص ۲۵۴.</ref>.
# [[خودشناسی]] مقدمه [[اخلاق]] و در [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[علی]]{{ع}} مقدمه [[خداشناسی]] و [[حقیقت]] [[عبادت]] است<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[حکمتها و اندرزها (کتاب)|حکمتها و اندرزها]]، مجموعه آثار، ج ۲۲، صص ۴۱۵ و ۴۲۹.</ref>. یکی از [[آثار خودشناسی]]، [[کرامت نفس]] است که اساس و محور [[اخلاق اسلامی]] است و مقابله با [[غرایز]] را آسان میکند<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[حکمتها و اندرزها (کتاب)|حکمتها و اندرزها]]، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۳۹۶.</ref>. در نقطه مقابل [[بردگی]] [[روح]] و نفس نسبت به [[مال]] و [[ثروت]] است<ref>ر.ک: گفتارهای معنوی، ص ۳۷.</ref>.
# [[زهد]] و [[دنیا]]: از جمله امتیازات [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بررسی جامع و دقیق مفاهیم [[اخلاقی]] است. [[حضرت]] [[زهد]] را به [[تنبلی]] به بهانۀ [[ترک دنیا]] [[تفسیر]] نمیکند، بلکه [[روحیه]] [[ثبات]] در برابر از دست دادن و به دست آوردن [[دنیا]] است<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۰.</ref>. همچنین [[حضرت]] در مورد [[دنیا]] با تفکیک نعمتهای موجود در دنیال و [[دلبستگی]] به [[دنیا]]، میفرماید: «[[دنیا]] کسی را [[فریب]] نمیدهد بلکه [[انسان]] با [[هوای نفس]] [[فریب]] میخورد، [[دنیا]] [[مسجد]] [[دوستان]] خداست»<ref>{{متن حدیث|مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ}}؛ نهج البلاغه، خ ٢٢٣ و {{متن حدیث|مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ}}؛ حکمت ١٣١.</ref>.<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۲۹۴؛ [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۳۵ تا۶۳.</ref>
===گفتارها و سخنهای [[اخلاقی]] ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای [[اخلاقی]])===
==گستره [[سیره علوی]]==
===رفتارها و عملکرد [[اخلاقی]] ([[سبک زندگی]] [[اخلاقی]])===
علی{{ع}} پس از پیامبر مصداق کامل [[اسوه]] حسنهاند و پیروی از وی، موجب [[هدایت]] و کمال [[امت اسلامی]]، بلکه [[انسانی]] است و شیوه آن [[بنده]] راستین [[حق]]، سبب [[ترقی]]، [[رشد]] و تکامل [[بشر]] خواهد بود و به همان نسبت، [[سرپیچی]] از روش او، [[گمراهی]] و نابودی همیشگی را در پی خواهد داشت. پیامبر درباره [[سیره علی]]{{ع}} به [[عمار یاسر]] اینگونه سفارش میکند: ای عمار، اگر دیدی علی به تنهایی از یک راه میرود و تمام [[مردم]] به راهی دیگر روانند، به راه علی برو؛ زیرا او تو را به نابودی نکشاند و تو را از مسیر هدایت و [[رستگاری]] خارج نسازد<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۸۸؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۴، ص۳۷۱.</ref>.
*هر شخصیتی، همسنخ خود را جذب میکند و غیر سنخ را از خود دور میسازد. [[جاذبه]] و دافعه او سخت نیرومند است. جاذبۀ [[علی]]{{ع}} حقیقتی است که همه افراد را شیفته کرده، بر تارک قرون میدرخشد و تا ژرفای [[دلها]] و باطنها پیش رفته است. [[امیرالمؤمنین]] میفرماید: «در [[آینده]] مرا میبینید و خصایص شناخته نشدۀ من برایتان آشکار میشود و پس از تهی شدن جای من و ایستادن دیگری به جای من، مرا خواهید [[شناخت]]»<ref>{{متن حدیث|غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي وَ تَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۹.</ref>. سر [[محبوبیت]] او [[معنویت]] اوست. دافعه [[علی]]{{ع}} نیز ممتاز و برجسته است. چون در [[راه خدا]] از کسی [[پروا]] نداشت، قهراً دلهای پرطمع را میآزرد، [[انعطافپذیری]] او در امور کلی [[دین]] و عدالتطلبی او که برای امتیاز طلبان سخت بود برای او دشمنساز و بلکه عامل [[قتل]] او بود<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]] مجموعه آثار، ج۱۶،ص ۲۳۲ و ۲۸۹؛ [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] ص ۷۷ تا۸۱.</ref>.
* [[پایبندی به اصول]]: هیچگاه از [[خیانت]] و [[نیرنگ]] استفاده نکرد، هرچند به قیمت از دست رفتن خلافتش باشد. در مقابل پیشنهاد [[سکوت]] موقت در برابر [[معاویه]]، فرمودند: «اگر من [[معاویه]] را حتی برای مدتی کوتاه تثبیت کنم، به این معناست که من [[معاویه]] را حداقل در این مدت [[صالح]] میدانم در حالی که من او را [[صالح]] نمیدانم و به [[مردم]] هم [[دروغ]] نمیگویم». وقتی در [[جنگ صفین]] [[شریعه]] به دست [[سپاه علی]]{{ع}} افتاد. [[یاران]] پیشنهاد [[مقابله به مثل]] و [[بستن آب]] بر [[سپاهیان]] [[معاویه]] را دادند؛ اما [[حضرت]] فرمودند: «[[خداوند]] آب را برای [[مسلمان]] و [[کافر]] قرار داده و این کار دور از [[شهامت]] و [[فتوت]] و [[مردانگی]] است»<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۹ و ۱۰۵ و ۱۱۱.</ref>. [[علی]]{{ع}} در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطافپذیر، شوخ و خندهرو بود و تا جایی که به حد [[باطل]] نرسد، با [[مردم]] [[مزاح]] میکرد. ولی در مسائل اصولی، مقررات [[الهی]] و [[حقوق]] [[اجتماعی]]، بسیار [[صلابت]] داشت و [[انعطافپذیری]] و مماشات در او راه نداشت<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۱۷۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۶۳ تا۷۵.</ref>
==[[سیره علمی امام علی]]==
در روایتی دیگر پیامبر به علی{{ع}} فرمود: ای علی، بیشک تو کسی را که پیروت باشد، هدایت خواهی کرد و آنکه با [[سیره]] و راه تو مخالف است، به طور قطع تا [[روز قیامت]] [[گمراه]] خواهد ماند<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص۴۷۹، ح۱۰۴۷ و ص۴۹۹، ح۱۰۹۴.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۱۳.</ref>.
===[[مکتب]] [[علمی]] (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای [[علمی]])===
# [[مکتب فلسفی امام علی]]{{ع}}:
##بحثهای [[عقلی]] عمیق مانند ذات و [[صفات باری]] و [[حدوث و قدم]]، [[وحدت]] و [[کثرت]] و... برای اولین بار توسط [[حضرت]] مطرح شد<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، کلام، مجموعه آثار، ج ۳، ص ۵۸، ۵۹ و ۸۲-۹۳.</ref>.
##اتصال به سرچشمه [[وحی]] سبب شده [[کلام]] [[علی]]{{ع}} آموزههای بینظیری را به [[جهان]] [[فکر]] و [[اندیشه]] عرضه کند که بیسابقه و ابتکاری است؛ مانند عددی نبودن [[وحدت]] [[خداوند]]<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۸۳، ۳۹۹ و ۴۰۳.</ref>، [[برهان]] تلازم [[وحدت وجود]] و وجود [[واجب]]<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، فلسفه ابن سینا، مجموعه آثار، ج ۸ ص ۱۱۱.</ref>، [[برهان توحید]] از راه [[نبوت]]<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مجموعه آثار، ج ۶، ص ۱۰۲۳.</ref>.
## [[تعیین]] گستره [[عقل]]: بر خلاف کسانی که [[معتقد]] به [[ناتوانی]] و تعطیل [[عقل]] بشری هستند، در [[کلام امام علی]]{{ع}} [[قدرت]] [[سیر]] [[عقلانی]] [[بشر]] محدود است، چنانچه فرموده است: [[عقل]] در عین [[ناتوانی]] از وصول به کنه [[معرفت]] [[باری تعالی]]، یک حد [[واجب]] [[معرفت]] دارد که در آن مقدار نه تنها ممنوعیت نیست بلکه [[وجوب]] و [[لزوم]] تحقیق در کار است<ref>{{متن حدیث|لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِهِ}}؛ نهج البلاغه خطبه ۱ و ۴۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مجموعه آثار، ج ۶، ص ۱۰۰۶.</ref>
## بیان مباحث [[عقلی]] برای تودۀ [[مردم]]: با آنکه مباحث [[عقلی]] دشوار و پیچیده است، [[حضرت]] این مطالب عمیق را به زبان ساده و قابل [[فهم]] برای عموم [[مردم]] بیان میکردند و در این راه از [[تشبیه]] امور معقول به محسوس کمک میگرفتند<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، کلام، مجموعه آثار، ج ۳، ص ۱۲۷؛ [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۳۵ تا۶۳.</ref>.
# [[مکتب حقوقی امام علی]]{{ع}}:
##در [[نظام حقوقی علی]]{{ع}} [[حق]] و [[تکلیف]] رابطه متقابل دارند. چنانچه فرموده است: «[[حق]] به نفع هیچکس جریان نمییابد، مگر اینکه ضد او هم جریان یابد. کسی بالاتر یا پایینتر از [[همکاری]] [[اجتماعی]] نیست که به نوعی [[تعاون]] عمومی منجر میشود. از این رو افراد در برابر [[اجتماع]] هم [[حق]] دارند و هم [[تکلیف]]»<ref>{{متن حدیث|لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ، وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ؛وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ دُونَ خَلْقِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ٢١٦.</ref>.<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، انسان و نیازهای زمان، مجموعه آثار، ج ۲۱، ص ۲۱۱ و ج ۲۲، ص ۱۳۵ و ۲۱۲؛ حکمتها و اندرزها، مجموعه آثار ج ۲۲، ص ۱۳۴.</ref>
## [[حق]] [[خداوند]]: تنها کسی که بر دیگران [[حق]] دارد ولی دیگران بر او [[حق]] ندارند، [[خداوند]] است. [[حق]] [[خداوند]] به معنای انتفاع بردن او نیست، بلکه به معنای [[تکلیف]] و [[مسؤولیت]] دیگران درمقابل اوست، چون [[بنده]] در مقابل [[خدا]] چیزی از خودش ندارد<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، انسان و نیازهای زمان، مجموعه آثار، ج ۲۱، ص ۲۱۲.</ref>.
##بزرگترین [[حقوق]] متقابل، [[حق]] [[حکومت]] بر [[مردم]] و [[حق]] [[مردم]] بر [[حکومت]] است. [[صلاح]] و [[شایستگی]] [[مردم]] در گرو [[حکومت صالح]] است و [[حکومت صالح]] با [[ملت]] [[استوار]] و با [[استقامت]] محقق میشود. وفادای [[مردم]] به [[حکومت]] و ادای [[حق]] [[مردم]] از طرف [[حکومت]]، موجب [[حکومت حق]] در [[جامعه]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۳.</ref>. ایشان درباره [[حق]] [[مردم]] برحاکمان میفرماید: «[[حکومت]] امانتی است در دست [[حاکم]] و [[حاکم]] [[امانتدار]] [[مردم]] و نگهبان و [[حافظ]] [[حقوق]] ایشان است»<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵.</ref> و درمورد [[حقوق]] [[حاکم]] بر [[مردم]] میفرماید: «[[حق امام]] بر [[مردم]] این است که [[فرمان]] او را بشنوند و اطاعتش را بپذیرند و دعوتش را [[اجابت]] کنند»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ}}؛ ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۵؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۵۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[حکمتها و اندرزها (کتاب)|حکمتها و اندرزها]]، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۲۳۷.</ref>
## [[حق]] حیوانات و محیط زیست: [[انسان]] از هرچه بهرهمند است نسبت به آن [[تکلیف]] دارد. میفرماید: «[[خداوند]] را در نظر بگیرید، هم در مورد بندگانش و هم نسبت به سرزمینها و چهارپایان»<ref>{{متن حدیث|اتَّقُوا اللَّهَ فِي عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ١٦٧.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۳۵ تا۶۳.</ref>
===گفتارها و سخنهای [[علمی]] ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای [[علمی]])===
== ابعاد [[سیره]] علوی ==
===رفتارها و عملکرد [[علمی]] ([[سبک زندگی]] [[علمی]])===
=== [[سبک زندگی امام علی]] ===
==[[سیره تبلیغی امام علی]]==
=== سیره اخلاقی امام علی ===
===[[مکتب]] [[تبلیغی]] (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای [[تبلیغی]])===
{{اصلی|سیره اخلاقی امام علی}}
===گفتارها و سخنهای [[تبلیغی]] ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای [[تبلیغی]])===
اوصاف اخلاقی فراوانی برای امیرالمؤمنین {{ع}} گفته شده است مانند اینکه برای [[مؤمنان]] پدری [[مهربان]]، برای [[کافران]] [[دشمنی]] سرسخت بود. به [[نیازمندان]] رسیدگی میکرد، چشمانش از [[خوف]] [[خدا]] اشکریز بود، با آن همه عظمت، [[فروتن]] بود، همه نزد او در برابر [[حق]] و [[عدل]]، برابر بودند و ... . باید دانست از جمله امتیازات [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بررسی جامع و دقیق مفاهیم [[اخلاقی]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۲۵؛ [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۳۵ تا۶۳.</ref>.
===رفتارها و عملکرد [[تبلیغی]] ([[سبک زندگی]] [[تبلیغی]])===
==[[سیره تربیتی امام علی]]==
===[[مکتب]] [[تربیتی]] (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای [[تربیتی]])===
===گفتارها و سخنهای [[تربیتی]] ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای [[تربیتی]])===
===رفتارها و عملکرد [[تربیتی]] ([[سبک زندگی]] [[تربیتی]])===
==[[سیره خانوادگی امام علی]]==
===[[مکتب]] [[خانوادگی]] (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای [[خانوادگی]])===
===گفتارها و سخنهای [[خانوادگی]] ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای [[خانوادگی]])===
===رفتارها و عملکرد [[خانوادگی]] ([[سبک زندگی]] [[خانوادگی]])===
==[[سیره اجتماعی امام علی]]==
===[[مکتب]] [[اجتماعی]] (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای [[اجتماعی]])===
===گفتارها و سخنهای [[اجتماعی]] ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای [[اجتماعی]])===
===رفتارها و عملکرد [[اجتماعی]] (سبک [[زندگی اجتماعی]])===
* [[امام علی]] و [[مردم]]: [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[زمامداران]] [[حکومت]] را به [[مهربانی]] با [[مردم]] [[دعوت]] و [[حقوق مردم]] توصیه میکند و [[سیره مدیریتی]] [[حضرت]] الگویی از [[سیره]] یک [[رهبر]] مردمی است. با آنکه بینیاز از [[مشورت]] با دیگران بود، ولی برای [[ترویج]] [[فرهنگ]] [[مشورت]] میان [[زمامداران]]، همواره با اطرافیان خود [[مشورت]] میکردند<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۱۷۹.</ref>. آن [[حضرت]] هیچگاه خود را [[برتر]] از [[مردم]] و جدا از آنها نمیدید. چنانچه برخورد آن [[حضرت]] با دزد [[زره]] در [[محکمه]] [[قضاوت]] موجب [[اسلام]] فرد [[مسیحی]] شد<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، مجموعه آثار، ج ۱۸ ص ۲۱۵.</ref>. ایشان با تشریفات [[مخالف]] بود و دربارۀ استقبال [[اهل]] [[انبار]] از ایشان فرمود: «چنین [[رفتاری]] شما را در [[دنیا]] به [[رنج]] میاندازد و در [[آخرت]] به [[شقاوت]] میکشاند. از کارهایی که شما را [[پست]] و [[خوار]] میکند [[پرهیز]] کنید. این [[کارها]] سودی به حال آن افراد ندارد»<ref>{{متن حدیث|وقد لقيه عند مسيره إلى الشام دهاقين الأنبار فترجلو له واشتدوا بين يديه): ما هذا الذي صنعتموه؟ فقالوا: خلق منا نعظم به أمراءنا. فقال: والله ما ينتفع بهذا أمراؤكم. وإنكم لتشقون به على أنفسكم في دنياكم وتشقون به في آخرتكم، وما أخسر المشقة وراءها العقاب، وأربح الدعة معها الأمان من النار}}؛ نهج البلاغه، حکمت: ٣٧</ref>.<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، مجموعه آثار، ج ۱۸ ص ۲۰۷.</ref> در [[نامه]] به [[مالک اشتر]] توصیه کردند: «ساعاتی را برای رسیدگی شخصی به کارهای [[مردم]] قرار داده و کسی را بین خود و [[مردم]] واسطه قرار ندهد»<ref>{{متن حدیث|وَاجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَکَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ٥٣.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۶۳ تا۷۵.</ref>
==[[سیره سیاسی امام علی]]==
=== سیره عبادی امام علی ===
===[[مکتب]] [[سیاسی]] (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای [[سیاسی]])===
{{اصلی|سیره عبادی امام علی}}
# [[مکتب سیاسی امام علی]]{{ع}}:
سخن از «سیره عبادی امام علی»{{ع}} بیآنکه رابطه وی با [[معبود]] و معنا و مفهوم عبادت را بدانیم، کاری ناقص است؛ زیرا این [[سیره]] بر مبانی مستحکمی است که شناخت آنها، ما را به سیره عبادی [[امام]] رهنمون میشود.
## [[سیاست]] از نظر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}: [[تصور]] غالب از مفهوم [[سیاست]]، [[نیرنگ]] و [[فریب]] و استفاده از هر ابزار ممکن برای رسیدن به [[هدف]] است. ولی در نظر [[امیرالمؤمنین]] [[سیاست]] مبتنی بر اصول [[اخلاقی]] است هرچند به قیمت از بین رفتن [[خلافت]] و [[حکومت]] باشد<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۷۹-۶۹-۵۴.</ref>.
## [[ضرورت حکومت]]: [[امام علی]]{{ع}} بر [[لزوم]] یک [[حکومت]] [[مقتدر]] تصریح کرده و {{عربی|لاحکم الّا لِلَّه}} یعنی وضع [[قانون]] با [[خدا]] است و نه [[اجرای قانون]]. در پرتو [[حکومت]]، [[مؤمن]] برای [[خدا]] کار میکند و [[کافر]] بهره دنیای خود را میبرد و [[کارها]] به پایان خود میرسد<ref>{{متن حدیث|يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>. [[حضرت]]، [[حکومت]] را به عنوان یک [[مقام]] [[دنیوی]] سخت [[تحقیر]] میکند، ولی در مسیر اصلیاش آن را وسیلهای برای [[اجرای عدالت]] و احقاق [[حق]] و [[خدمت به مردم]]، فوقالعاده [[مقدس]] میداند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۲؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۰.</ref>.
## [[عدالت اجتماعی]]: [[عدالت]] به وسیله [[اسلام]] [[حیات]] را از سرگرفت و [[ارزش]] فوقالعاده یافت. از نظر امامعلی{{ع}} اصلی که میتواند [[تعادل]] [[اجتماع]] را [[حفظ]] کند و همه را [[راضی]] نگه دارد، به پیکر [[اجتماع]] [[سلامت]] و به [[روح]] [[اجتماع]] [[آرامش]] بدهد، [[عدالت]] است<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۴.</ref>.
##شرایط مدیر و [[رهبر]]: برخی از ویژگیهای مطلوب [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] عبارتند از: [[گذشت]] و [[مهربانی]]<ref>{{متن حدیث|وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۶۱.</ref>؛ عدم سازشکاری؛ ناهمرنگی با [[انحرافات]]<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۷۱.</ref>؛ عدم [[طمع]] ورزی<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، حج، مجموعه آثار، ج ۲۵، ص ۹۵.</ref> و آشنایی با درد [[مردم]] و [[زندگی]] در سطح پایینترین افراد [[جامعه]]<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۱۴۱.</ref>.
===گفتارها و سخنهای [[سیاسی]] ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای [[سیاسی]])===
[[امام علی]]، یگانه [[خداشناسی]] است که در [[خانه خدا]] [[چشم]] به [[جهان]] گشود و در [[خانه]] [[حق]]، کام جانش به نام حق و به [[یاد خدا]] شیرین شد. [[کعبه]] زادگاه اوست و کسی که در خانه حق پا به [[گیتی]] نهد، خدای را چنان میشناسد که او را با چشم [[جان]] میبیند و درباره خدای کعبه، به کمال [[یقین]] میرسد، تا آنجا که خود به صراحت اعلام میکند: «من درباره [[پروردگار]] خود به سرمنزل یقین رسیدهام و تردیدی در دینم ندارم»<ref>{{متن حدیث|إِنِّي لَعَلَى يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ غَيْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِينِي}}، نهج البلاغه، خطبه ۲۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۴؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۱۶۹.</ref>.
===رفتارها و عملکرد [[سیاسی]] ([[سبک زندگی]] [[سیاسی]])===
# [[وحدتطلبی]]: [[امام علی]]{{ع}} پس از [[رحلت پیامبر]] [[حفظ وحدت جامعه]] [[اسلامی]] را بر [[خلافت]] ترجیح داد. از اینرو هنگامی که [[ابوسفیان]] میخواست به بهانه [[حمایت]] از [[علی]]{{ع}} فتنهای به پاکند، فرمود: «امواج دریای [[فتنه]] را با کشتیهای [[نجات]] بشکافید و از راه خلاف و [[تفرقه]] دوری گزینید»<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِیقِ الْمُنَافَرَة}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۵.</ref>. در پاسخ به [[حضرت فاطمه]]{{س}} که او را [[دعوت]] به [[اعتراض]] و [[قیام]] کرد، به صدای مؤذن اشاره کرد و فرمود: «[[سکوت]] من تنها برای باقی ماندن این فریاد است». اوکه هرگز پشت به [[دشمن]] نکرده و پشت دلاوران از [[بیم]] او میلرزید، برای [[حفظ]] [[یکپارچگی]] جامعۀ نوپای [[اسلام]] حتی در برابر [[اهانت]] به همسرش نیز [[سکوت]] کرد<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۸۵.</ref>.
# [[عدالتمحوری]]: [[سیره امام علی]]{{ع}} بر اصول [[مکتب]] [[سیاسی]] او مبتنی است. او نه تنها [[عادل]] بلکه [[عدالتخواه]] بود و عدالتطلبی نه تنها مشی [[حضرت]] بلکه ایدۀ انکارناپذیر اوست<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، بیست گفتار، ص ۱۱.</ref>. [[امام]] به محض در دست گرفتن زمام امور فرمود: «به [[خدا]] قسم، زمینهایی را که متعلق به عموم [[مسلمانان]] بوده و [[عثمان]] به افراد بخشیده، بازپس خواهم گرفت، هر چند آنها را مهر زنانشان قرار داده یا با آنها [[کنیز]] خریده باشند. عدهای تقاضا کردند در [[اجرای عدالت]]، عطف بماسبق نکرده و گذشته را رها کند. ولی او پاسخ داد: [[حق]] کهن به هیچ وجه [[باطل]] نمیشود»<ref>{{متن حدیث|الا و ان کلّ قطعیه اقطعها عثمان و کل مال اعطاه من مال اللّه، فهو مردود فی بیت المال، فان الحق القدیم لا یبطله شی ء َ اللَّهِ و لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ. فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً، وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ١٥؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۷.</ref>. در [[اجرای عدالت]] [[نزدیکان]] خویش را استثناء نمیکرد، هنگامی که مطلع شد دخترش از [[بیتالمال]] [[مسلمانان]]، گردنبندی را به عنوان عاریه، البته با قید ضمانت گرفته، فرمود: «اگر با قید ضمانت نگرفته بودی دستت را میبریدم و درباره تو حد سارق را [[اجرا]] میکردم»<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹.</ref>. اجرای [[عدالت اجتماعی]] عامل اصلی [[قتل]] ایشان بود. از اینرو گفتهاند [[علی]] به خاطر شدت عدالتش بود که در [[محراب]] به [[شهادت]] رسید<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، بیست گفتار، ص ۲۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۶۳ تا۷۵.</ref>
==[[سیره اقتصادی امام علی]]==
امیرالمؤمنین {{ع}} [[عبادت]] و [[عبودیت]] را فقط در [[نماز]] خلاصه نمیکند؛ بلکه هر گونه توجه مخلصانه و [[خشوع]] عاشقانه و [[فروتنی]] در برابر [[خداوند]] را در تمام عرصههای [[زندگی]]، عبادت به شمار میآورد. همچنین تمام حرکات و سکنات [[انسان]] را که جهت و رنگ و بوی [[الهی]] داشته باشد، [[بندگی]] دانسته است. از دید [[امام علی]]{{ع}} و در سیره عبادی حضرت، عبادتی ارزشمند و عابدی به تمام معنا پرستشگر است که بیچشمداشت [[پاداش]] و بیترس و واهمه از [[عقوبت]]، در پیشگاه خداوند سر تعظیم فرود آورد و به بندگی بپردازد. با این وجود در سیره عبادی امام علی{{ع}} [[نماز]] بزرگترین جلوه [[عبادت]] و اساسیترین نماد [[بندگی]] و رکن نخستین و پایه اصلی [[دین]] است.
===[[مکتب]] [[اقتصادی]] (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای [[اقتصادی]])===
===گفتارها و سخنهای [[اقتصادی]] ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای [[اقتصادی]])===
===رفتارها و عملکرد [[اقتصادی]] ([[سبک زندگی]] [[اقتصادی]])===
==[[سیره قضایی امام علی]]==
===[[مکتب]] [[قضایی]] (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای [[قضایی]])===
===گفتارها و سخنهای [[قضایی]] ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای [[قضایی]])===
===رفتارها و عملکرد [[قضایی]] ([[سبک زندگی]] [[قضایی]])===
در بحرانیترین زمانها و مکانها نیز نماز اول وقت امام به تأخیر نمیافتاد. در [[روایات]] آمده است که هنگام [[نماز]]، استخوانهای سینه و کتف [[حضرت امیر]]{{ع}} از [[خشوع]] زیاد به شدت میلرزید و رنگ صورتش [[تغییر]] مییافت. هنگامی که از او سبب این حالت را پرسیدند، فرمود: هنگام ادای [[امانت الهی]] است؛ امانتی که [[خداوند]] بر [[آسمانها]] و [[زمین]] و [[کوهها]] عرضه کرد و آنها از پذیرش آن سرباز زدند؛ اما [[انسان]] پذیرفت. نمیدانم آیا به خوبی و به بهترین وجه آن را ادا میکند یا خیر<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۴.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص۱۴ ـ ۲۲.</ref>
==[[سیره نظامی و جنگی امام علی]]==
=== سیره خانوادگی امام علی ===
===[[مکتب]] نظامی (اصول برگرفته از آموزههای [[امام علی]] در عرصههای نظامی)===
{{اصلی|سیره خانوادگی امام علی}}
===گفتارها و سخنهای نظامی ([[احادیث]] برجسته [[امام علی]] در عرصههای نظامی)===
بزرگترین عامل [[خوشبختی]] و راز کامیابی خانواده، در گرم و باصفا نگاه داشتن کانون [[خانوادگی]]، [[اخلاق پسندیده]] و محبت و [[مهربانی]] و [[وفاداری]] در آن است؛ از این رو امام علی{{ع}} میفرمود: «هیچ [[همنشینی]] مانند نیکخویی و هیچ میراثی همسنگ [[ادب]] نیست»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۹.</ref>. او که خود دست پرورده [[اخلاق]] خوش [[پیامبر]] است، از حضرت آموخته که رمز [[پیروزی]] در زندگی، به ویژه در کانون گرم [[خانواده]]، داشتن [[خلق و خوی]] پسندیده است. پیامبر [[تربیت]] شده [[الهی]] و علی تربیت شده پیامبر است؛ یعنی از همان چشمه زلال الهی، بهره گرفته است. به عبارت دیگر، دو رکن اساسی خانواده [[علوی]]، علی و [[فاطمه]]، هر دو از چشمهسار [[وحی]] سیراب شده، به وسیله پیامبر تربیت و پرورش یافتهاند؛ بنابراین از نظر اخلاقی بسیار به هم نزدیک و شبیه هم هستند و با یکدیگر توافق کامل دارند و دید و [[بینش]] هر دو به [[زندگی]]، یکی است؛ بدین لحاظ رابطهای که با یکدیگر برقرار کردهاند، رابطهای تنگاتنگ همراه با [[محبت]]، [[مهربانی]]، صفا و [[وفاداری]] به همدیگر و احترامی متقابل است. فاطمه{{س}} نیز [[منزلت]] عالی شوهر را میدانست و او را [[محترم]] میشمرد؛ چنانکه زن [[مسلمان]]، به پیشوای خویش [[احترام]] مینهد.
===رفتارها و عملکرد نظامی ([[سبک زندگی]] نظامی)===
== ساحتهای سیره امام علی ==
شیوه و رفتار علی{{ع}} با فرزندانش نیز بر همان مبنایی استوار بود که خود بر آن اساس، از جانب [[پیامبر]] [[تربیت]] شده بود. به عبارت دیگر، نوع تربیت و [[آموزشی]] را که [[قرآن]] و [[سنت]] برای فرزندان مقرر ساخته بود، به کار میبست و تصریح میکرد که فرزند را بر پدر و پدر را بر فرزند [[حقوقی]] متقابل است<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص۲۳ ـ ۲۶.</ref>.
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|5}}
=== [[سیره تربیتی امام علی]] ===
=== سیره اجتماعی امام علی ===
{{اصلی|سیره اجتماعی امام علی}}
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در سبک زندگی اجتماعی همواره [[حاکمان]] را به [[مهربانی]] با [[مردم]] و رعایت [[حقوق]] آنان [[دعوت]] میکرد. در نامه به [[مالک اشتر]] توصیه کردند: "ساعاتی را برای رسیدگی شخصی به کارهای مردم قرار داده و کسی را بین خود و مردم واسطه قرار ندهد"<ref>{{متن حدیث|وَ اِجْعَلْ لِذَوِي اَلْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ٥٣.</ref>.
همچنین آن حضرت در طول حیات خویش برای [[حفظ وحدت جامعه]] [[اسلامی]] تلاش میکرد و حتی پس از رحلت [[پیامبر خاتم]] {{صل}} در حالی که [[خلافت]] [[حق]] مسلم علی {{ع}} به دلیل [[حفظ وحدت]] از حق خود چشم پوشیدند<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۶۳ تا۷۵.</ref>.
=== سیره علمی امام علی ===
{{اصلی|سیره علمی امام علی}}
برخی از بحثهای [[عقلی]] عمیق مانند ذات و صفات [[خداوند]] و [[حدوث و قدم]]، [[وحدت]] و [[کثرت]] و... برای اولین بار توسط [[امام علی]] {{ع}} مطرح شد و اتصال ایشان به منبع [[وحی]] موجب عرضه آموزههای بینظیری به [[جهان]] [[فکر]] و [[اندیشه]] شد.
در کلام امام علی {{ع}} گستره عقل تعیین شد و فرمود: عقل در عین ناتوانی از وصول به کنه [[معرفت]] [[باری تعالی]]، یک حد واجب معرفت دارد که در آن مقدار نه تنها ممنوعیت نیست بلکه [[وجوب]] و [[لزوم]] تحقیق در کار است<ref>{{متن حدیث|لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِهِ}}؛ نهج البلاغه خطبه ۱ و ۴۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مجموعه آثار، ج ۶، ص۱۰۰۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۳۵ ـ ۶۳.</ref>
=== [[سیره تبلیغی امام علی]] ===
=== سیره سیاسی امام علی ===
{{اصلی|سیره سیاسی امام علی}}
[[سیاست]] از نظر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مبتنی بر اصول [[اخلاقی]] است هرچند به قیمت از بین رفتن [[خلافت]] و [[حکومت]] باشد. ایشان بر [[لزوم]] یک حکومت مقتدر تصریح کرده که وضع [[قانون]] با [[خدا]]ست. آن حضرت در هر حالی قائل به وحدت و اجرای عدالت بود و پایبند به اصولی بود که برای حکومتداری ترسیم کرده شده بود.
علی {{ع}} مردی است پایبند [[عدالت]]، مخالف [[تبعیض]]، [[رشوه]]، دروغ و [[فریب]]. علی {{ع}} در مسائل اصولی و آنچه مربوط به [[مقررات الهی]] و [[حقوق اجتماعی]] است بسیار [[صلابت]] داشت و انعطافپذیری و مماشات در او راه نداشت، ولی در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطافپذیر، شوخ و خندهرو بود و تا جایی که به حد [[باطل]] نرسد، با [[مردم]] [[مزاح]] میکرد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۱۷۶.</ref>
[[امیرمؤمنان]] {{ع}} گذشته از آنکه [[زمامداران]] [[حکومت]] را به [[مهربانی]] با مردم [[دعوت]] و [[حقوق مردم]] را گوشزد میکردند، در سیره مدیریتی خود نیز الگویی از یک [[رهبر]] مردمی برای آیندگان به جا گذاشتند. امام علی {{ع}} با وجود [[بینیازی]] از [[مشورت]] دیگران، با اطرافیان خود مشورت میکردند<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۶۳ ـ ۷۵.</ref>.
=== سیره اقتصادی امام علی ===
{{اصلی|سیره اقتصادی امام علی}}
وضعیت مالی و [[اقتصادی]] علی{{ع}}، پس از [[هجرت به مدینه]] تا هنگام [[شهادت]] به چهار دوره میتوان تقسیم میشود:
# '''دوره اول: [[فقر]] و نیاز:''' [[مسلمانان]] به ویژه [[مهاجران]]، پس از هجرت به مدینه وضعیت اقتصادی نامناسبی داشتند. فقر در [[مدینه]] [[بیداد]] میکرد. مسلمانان زیادی به این [[شهر]] وارد میشدند و با فقر دست و پنجه نرم میکردند. علی{{ع}} نیز از این جمع مستثنا نبود؛ چون چیزی از [[مکه]] با خود نیاورد<ref>بحار الأنوار، ج۴۱، ص۳۳؛ نهج السعاده، ج۲، ص۵۴؛ احمد حنبل، مسند، ج۱، ص۱۳۵؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۱۷۸؛ مجمع الزوائد، ج۴، ص۱۷۴.</ref>. علی{{ع}} دوران زندگی خود را با [[فاطمه زهرا]]{{س}} همین گونه با [[سختی]] گذراند.
# '''دوره دوم: [[بینیازی]]:''' پس از گسترش اسلام و پیوستن گروه بیشتری به [[اسلام]]، وضعیت مسلمانان بهتر شد. پس از [[فتح خیبر]]، پیامبر{{صل}} از درآمد آن به [[یاران]] خود داد<ref>ابن هشام، سیرة النبویه، ج۳، ص۳۶۵.</ref> که اینها همه نشانهای از [[گشایش]] در وضعیت [[اقتصادی]] [[مسلمانان]] بود.
# '''دوره سوم: دوران خلفا:''' در این دوره، علی{{ع}} را از صحنه [[سیاسی]] کنار زدند؛ از این رو به آباد کردن [[زمین]] و ایجاد چشمه پرداخت و منطقه «[[ینبع]]» را آباد کرد. در آنجا نخل، آب و [[زراعت]] هست و نیز [[موقوفات]] علی{{ع}} که [[فرزندان]] وی تولیت آن را بر عهده دارند<ref>حجاز در صدر اسلام، ص۹۷؛ معجم البلدان، ج۵، ص۴۵۰.</ref>.
# '''دورۀ چهارم: [[خلافت]]:''' با آغاز [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[زهد]] حضرت به اوج میرسد، بر خلاف عملکرد [[حکام]] و قدرتمندان که رسیدن به قدرت را وسیلهای برای [[ثروت اندوزی]] و [[عیاشی]] میدانستند. علی{{ع}} با رسیدن به قدرت، زاهدانهترین [[زندگی]] را پی گرفت به گونهای که علی الوردی میگوید: علی{{ع}} این اصل را که [[انسان]] در کاخ و در کوخ دو [[جور]] [[فکر]] میکند، نقض کرده است: روزی که کوخ نشین بود یک [[تفکر]] داشت و روزی که شخص اول مملکت شد نیز همان تفکر را داشت و عیناً مانند روزهای کوخ نشینی زندگی میکرد<ref>استاد مطهری، مجموعه آثار، ج۱۳، ص۶۳۶؛ همو، نقدی بر مارکسیسم.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۴۲۸ - ۴۴۸.</ref>
=== [[سیره فرهنگی امام علی]] ===
=== [[سیره مدیریتی امام علی]] ===
=== سیره نظامی امام علی ===
{{اصلی|سیره نظامی امام علی}}
تأکید [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به [[ضرورت]] وجود نظامیان به عنوان جزئی از اقشار [[جامعه]]، به دلیل اهمیت فوقالعاده آنان در [[حفظ]] و بقای [[نظام اجتماعی]] است. در [[عهدنامه مالک اشتر]]، نظامیان را پیش از قشرهای دیگر آورده است و میفرماید: «رعیت را صنفهایی است که کارشان جز به یکدیگر [[اصلاح]] نشود و از یکدیگر بینیاز نباشند. صنفی از ایشان لشکرهای خدایند...»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. بر این اساس، نظامیان، عامل بقا و تداوم جامعه و [[ارزشهای اخلاقی]] و [[معنوی]] آن هستند و تا این گروه نباشند، [[مردم]] در [[ایمنی]] نخواهند بود و امور نظام اجتماعی سامان نمییابد<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۱۷۷.</ref>.
[[سیره نظامی]] علی{{ع}} همان [[سیره پیامبر]] و موافق [[قرآن]] و [[سنت]] بوده است و علی{{ع}} در بحرانیترین و سختترین وضعیت [[جنگ]] نیز این روش و سیره [[نیکو]] را ترک نکرد. این سیره بر اصول و قوانینی [[استوار]] است که [[اسلام]] تعیین کرده و پیامبر آن را در تمام جنگهای خویش به اجرا درآورده و علی{{ع}} نیز پس از پیامبر در طول دوران [[حکومت]] خویش به آن [[وفادار]] ماند. این اصول و مقررات به این شرح است:
# '''تنظیم و آمادگیهای [[دفاعی]] [[سپاه]]:''' مهمترین موضوع در آمادهسازی و ایجاد [[نظم]] در نیروهای مسلح و نظامی، تمرینهای نظامی و آمادگیهای دفاعی است که علی{{ع}} در نامههای گوناگونی به فرماندهان خویش، آنها را دقیق و مفصل بیان کرده است.
# '''تاکتیکهای [[جنگی]]:''' در هر جنگ و مبارزهای اگر سپاهی، برنامه و تاکتیک جنگ و [[دفاع]] نداشته باشد، [[پیروز]] نخواهد شد؛ از این رو علی{{ع}} به آنان سفارش میکند: «هنگام حمله و هجوم دشمن به شما، بر دهانه خندقها و گودالها صف ببندید و جز شمشیرهایتان چیزی دیده نشود و...»<ref>قاضی نعمان تمیمی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۷۳.</ref>.
# '''[[حفظ]] [[عدالت]] و رعایت [[اخلاقیات]] جنگ:''' مهمترین رکن [[سیره نظامی]] حضرت، نگهبانی و رعایت [[اخلاق اسلامی]] در جبهههای جنگ و فلسفه وجودی اقدامهای نظامی حضرت، [[اقامه عدل]] و از میان بردن [[ستم]] است و چون [[هدف]] این است، رعایت اصول اخلاقی [[اسلام]] در این مسیر، شرط اساسی حقانیت آن به شمار میرود؛ از این رو [[امام]] در مقابله با دشمن، اصولی را رعایت میکرد و به [[یاران]] خود نیز دستور میداد آن اصول را رعایت کنند که عبارتاند از: [[عدالت]]؛ [[نهی]] از دشنام دادن به [[دشمنان امیر مؤمنان]]{{ع}}؛ [[نهی]] از آغازگری [[جنگ]]؛ [[اتمام حجت]] با دشمن؛ [[نهی]] از مبارزطلبی؛ رعایت ارزشهای معنوی<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص۸۷ ـ ۸۹.</ref>.
=== سیره قضایی امام علی ===
{{اصلی|سیره قضایی امام علی}}
در امر [[قضاوت]]، چند عنصر اصلی نقش مهم و اساسی را ایفا میکند که عبارتاند از: [[قاضی]]، قضاوت، طرفین دعوا و [[مصالح جامعه]] و [[نظام حکومتی]]؛ [[حضرت علی]]{{ع}} در سیره قضایی در [[حکومت]] خویش آنها را در نظر داشته و موبهمو اجرا کرده است تا [[فساد]] و [[تباهی]] و [[ظلم و جور]]، از [[جامعه]] رخت بربندد و [[عدالت اجتماعی]] و [[آرامش]] در آن برقرار شود:
# '''قاضی رکن اول [[داوری]]:''' چهار نکته در این زمینه دارای اهمیت است: کفایت و شایستگی قاضیان؛ تأمین نیازهای اقتصادی قاضیان؛ [[امنیت قضایی]] قاضیان و [[نظارت]] بر قاضیان.
# '''[[قضا]] و [[آداب]] آن:''' قضاوت آداب خاصی دارد و بر محور اصول و مقرراتی میچرخد که رعایت نکردن آنها در احکام صادره، خلل پدید میآورد و قاضی را [[گمراه]] میکند؛ این آداب عبارتاند از: آشنایی با احکام قضاوت؛ رعایت آداب قضا و پرهیز از [[شتاب]] در [[داوری]].
# '''رعایت طرفین دعوا:''' یکی دیگر از مسائل مهم و از ارکان داوری، طرفین دعواست که قاضی باید حال آنان را رعایت و بین آنان [[تساوی]] کامل برقرار سازد و حقوقشان را [[محترم]] شمارد. سیره امام علی{{ع}} در مسائل [[قضایی]] بسیار شگفتآور است؛ به گونهای که [[حرمت]] و [[کرامت انسان]] به هیچ شکلی آسیب نمیبیند و نشان میدهد که به [[آبرو]] و حیثیت [[انسانها]] و شخصیتشان اهمیت میداده است و امروز در پیشرفتهترین کشورهای [[جهان]] و جدیدترین نظامهای قضایی نیز اثری از اینگونه دستورهای قضایی برای [[حفظ]] [[شخصیت]] انسانها نمیبینیم.
# '''[[مصالح جامعه]] و [[نظام حکومتی]] در [[قضا]]:''' [[ابن ابی الحدید]] میگوید: امام علی{{ع}} به قاضیان دستور داد در امور [[قضاوت]] به شکلی [[رفتار]] کنید که به نفع [[مردم]] و [[وحدت]] آنان و در نتیجه [[نظام اسلامی]] تمام شود. احکام قضایی باید به گونهای صادر شود که موجب [[اختلاف]] و [[تفرقه]] [[مسلمانان]] و از هم پاشیدن نظام حکومتی [[اسلامی]] نشود؛ اما این مطلب نباید به بهای تعطیلی [[احکام الهی]] تمام شود و هیچگاه نباید حکمی از [[احکام اسلامی]] متوقف و متروک بماند<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص۷۹ ـ ۸۴.</ref>.
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[سبک زندگی امام علی]]
* [[سیره اخلاقی امام علی]]
* [[سیره اخلاقی امام علی]]
* [[سیره عرفانی امام علی]]
* [[سیره عبادی امام علی]]
* [[سیره فردی امام علی]]
* [[سیره خانوادگی امام علی]]
* [[سیره خانوادگی امام علی]]
* [[سیره تربیتی امام علی]]
* [[سیره اجتماعی امام علی]]
* [[سیره اجتماعی امام علی]]
* [[سیره عبادی امام علی]] ([[سیره معنوی امام علی]])
* [[سیره علمی امام علی]]
* [[سیره تبلیغی امام علی]]
* [[سیره سیاسی امام علی]]
* [[سیره اقتصادی امام علی]]
* [[سیره اقتصادی امام علی]]
* [[سیره فرهنگی امام علی]]
* [[سیره فرهنگی امام علی]]
* [[سیره علمی امام علی]]
* [[سیره آموزشی امام علی]]
* [[سیره تبلیغی امام علی]]
* [[سیره نگارشی امام علی]]
* [[سیره تربیتی امام علی]]
* [[سیره مدیریتی امام علی]]
* [[سیره مدیریتی امام علی]]
* [[سیره سیاسی امام علی]]
* [[سیره نظامی امام علی]]
* [[سیره قضایی امام علی]]
* [[سیره قضایی امام علی]]
* [[سیره امنیتی امام علی]] ([[سیره حفاظتی امام علی]] و [[سیره اطلاعاتی امام علی]])
{{پایان مدخل وابسته}}
* [[سیره نظامی امام علی]]
{{پایان}}
{{پایان}}
==[[وحدتطلبی]]==
* آنچه در حیات [[امام علی]] {{ع}} بهویژه پس از مرگ [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} بارز است تلاش ایشان برای حفظ وحدت جامعه اسلامی است. پس از رحلت [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} در حالی که خلافت حق مسلم علی {{ع}} بود این جوان ۳۳ ساله آنچنان آیندهنگر و خالص و بر نفس خويش مسلط و نسبت به اسلام دلسوز بود که حفظ وحدت مسلمانان را بر خلافت ترجیح داد. ایشان شرایط آن زمان را چنین توصیف میکند: در اندیشه فرو رفتم که میان دو راه کدام را برگزینم؟ آیا با کوتهدستی قیام کنم یا بر تاریکیای کور صبر کنم؟ تاریکیای که بزرگسال در آن فرتوت و تازهسال، پیر میگردد و مؤمن در تلاشی سخت تا آخرین نفس قرار میگیرد. دیدم صبر بر همین حالت طاقتفرسا، عاقلانهتر است.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref> ... صبر از تفرق کلمۀ مسلمانان و ریختن خونشان بهتر است. مردم تازهمسلماناند و دین مانند مشکی است که تکان داده میشود. کوچکترین سستی آن را تباه میکند و کوچکترین فشاری آن را وارونه میکند.
* حفظ وحدت در جامعه نوپای مسلمانان از مهمترین هدفهای آن حضرت بود؛ از اینرو هنگامی که ابوسفیان میخواست به بهانه حمایت از علی {{ع}} فتنهای به پا کند [[امام علی]] {{ع}} فرمود: امواج دریای فتنه را با کشتیهای نجات بشکافید و از راه خلاف و تفرقه دوری گزینید.<ref>همان، خطبه ۵.</ref> همچنین در شورای شش نفره که برای تعیین جانشین عمر تشکیل شده بود، پس از انتخاب شدن عثمان فرمود: شما خود میدانید من از همه برای خلافت شایستهترم اما به خدا سوگند، مادامی که کار مسلمانان مرتب باشد و تنها بر شخص من جور و جفا کنند، مخالفتی نمیکنم.<ref>همان، خطبه ۷۳.</ref>
* [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} در پاسخ به [[حضرت زهرا|حضرت فاطمه]] {{س}} که او را دعوت به اعتراض و قیام کرد، به صدای مؤذن اشاره کرد که بانگ میزد: اشهد انّ محمداً رسول الله و فرمود: سکوت من تنها برای باقی ماندن این فریاد است. ایشان میدانست هر گونه قیام سبب پاشیده شدن اتحاد مسلمانان و نتیجۀ آن از بین رفتن ثمره تلاش بیستوسه ساله [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} خواهد بود. علی {{ع}} که هرگز پشت به دشمن نکرده و پشت دلاوران از بیم او میلرزید برای حفظ یکپارچگی و وحدت جامعۀ نوپای اسلام حتی در برابر اهانت به همسرش نیز واکنش تند نشان نداده و سکوت کرد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۸۵.</ref>
* ایشان در تمام مدت ۲۵ سال پس از رحلت [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} صلحجو و وحدتطلب بود و در حوادثی چون صبر در مقابل ظلم به همسرش، میانجیگری میان شورشیان و عثمان، پذیرش حکمیت، انتقاد از خلفا و راهنمایی آنان؛ حفظ وحدت و یکپارچگی جامعۀ اسلامی هدف اصلی او بود.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا۷۵.</ref>
==[[عدالتمحوری]]==
* سیره [[امام علی]] {{ع}} بر اصول مکتب سیاسی او مبتنی است. عدالتمحوری علی {{ع}}، فلسفه اجتماعی او و دیدگاه خاص وی در عدالت اجتماعی در یک راستا هستند. علی {{ع}} نه تنها عادل بلکه عدالتخواه بود. فرق است بین انسان آزاد و آزادیخواه، عالم و دانشگستر، صالح و اصلاحطلب، عادل و عدالتخواه. عدالت طلبی نه تنها مشی علی {{ع}} بلکه ایده انکارناپذیر او است.<ref>بیست گفتار، ص ۱۱.</ref> در دوران خلافت عثمان، بسیاری از خویشاوندان و نزدیکان او به بهانههای مختلف از اموال عمومی، بیش از سهم شرعی بهرهبرداری کردند. امام به محض در دست گرفتن زمام امور فرمود: به خدا قسم، زمینهایی را که متعلق به عموم مسلمانان بوده و عثمان به افراد بخشیده است، باز پس خواهم گرفت، هر چند آنها را مهر زنانشان قرار داده یا با آنها کنیز خریده باشند.
* عدهای تقاضا کردند در اجرای عدالت، عطف بماسبق نکرده و گذشته را رها کند. ولی علی {{ع}} پاسخ داد: حق کهن به هیچ وجه باطل نمیشود. برخی از دوستان خیراندیش به حضور [[امام علی|علی]] {{ع}} رسیده و از ایشان خواستند که در شرایطی که دشمنی مانند معاویه، ایالت زرخیزی همچون شام را در اختیار دارد، موقتاً مساوات و عدالت را برای مصلحت مهمتر مسکوت بگذارد. اما [[امام علی|علی]] {{ع}} پاسخ داد: از من میخواهید که پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورده و عدالت را فدای سیاست کنم؟ به خدا قسم، تا دنیا دنیا است چنین کاری نخواهم کرد. اگر همه این اموال مال شخصی من و محصول دسترنج من بود، میان مردم تبعیض قائل نمیشدم چه رسد به اینکه مال خدا است و من امانتدار خدایم.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۷.</ref>
* [[امام علی]] {{ع}} این عدالت را در نزدیکان و خویشان خویش با سختگیری بیشتری اجرا میکرد تا بفهماند عدالت درباره هیچکس استثنا بردار نیست. ایشان هنگامی که مطلع شد دخترش از بیتالمال مسلمانان، گردنبندی را به عنوان عاريه، البته با قید ضمانت گرفته و در روز عید از آن استفاده کرده است او را سخت مورد عتاب قرار داد و با لحنی کاملاً جدی فرمود:
* اگر به صورت عاريۀ مضمونه یعنی با قید ضمانت نگرفته بودی دستت را میبریدم و درباره تو حد سارق را اجرا میکردم.<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹.</ref>
* همچنین وقتی ابن عباس، پسر عمو و یاور دانایش مرتکب خلافی شد در نامهای به او نوشتند: اگر از خلاف خویش باز نگردی، با شمشیرم تو را ادب خواهم کرد، به همان شمشیری که احدی را با آن نزدهام مگر اینکه وارد جهنم شده است. به خدا قسم، اگر حسن و حسین هم مرتکب این جرم میشدند، به آنان ارفاق نمیکردم.<ref>نهج البلاغه، نامه ۴؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[عدل الهی (کتاب)|عدل الهی]]، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۴۵.</ref>
* روزی میان زنی از اعراب و زنی ایرانی اختلاف افتاد. هر دو برای حل مشکل به حضور [[امام علی|علی]] {{ع}} شرفیاب شدند. علی {{ع}} میان آن دو هیچگونه تفاوتی قائل نشد و این امر سبب اعتراض زن عرب شد. [[امام علی|علی]] {{ع}} دو مشت خاک از زمین برداشته و پس از نظاره در آنها فرمودند: من هرچه تأمل میکنم، میان این دو مشت خاک تفاوتی نمیبینم. این ماجرا در شرایطی رخ داد که معاویه در نامهای به زیاد بن ابیه والی عراق توصیه کرده بود که هیچگاه ایرانیان را همرتبۀ اعراب نداند. کارهای پست را به آنها واگذار کرده و مرزبانی و قضاوت را از ایشان دریغ کند، ایرانیان حق ارث از عرب نداشته باشند، ولی اعراب از آنها ارث ببرند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۱۲۸.</ref>
* سختگیری [[امام علی|علی]] {{ع}} نسبت به اجرای عدالت اجتماعی عامل اصلی قتل ایشان بود. سایر مسائل همچون تسلیم کردن قاتلان عثمان و كينه از علی {{ع}} به دلیل کشتن خویشان مخالفان در جنگهای صدر اسلام، فقط بهانۀ مخالفان بود. [[امام علی|علی]] {{ع}} به اینکه عدالت را برای آینده اجرا کرده و به تبعیضهای گذشته بیاعتنا باشد قانع نمیشد؛ از اینرو گفتهاند علی به خاطر شدت عدالتش بود که در محراب به شهادت رسید.<ref>بیست گفتار، ص ۲۷.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا۷۵.</ref>
==[[پایبندی به اصول]]==
* آنچه علی {{ع}} را از دیگر سیاستمداران جهان، به استثنای [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} متمایز میکند این است که هیچگاه در روش خود از خیانت و نیرنگ استفاده نکرد، هر چند به قیمت از دست رفتن خلافتش باشد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۹.</ref> او در سیاست خود اهل مکر نبود. در اوایل خلافت علی {{ع}} مغيرة بن شعبه که بعداً از اصحاب خاص معاویه شد به علی {{ع}} پیشنهاد کرد که موقتاً درباره معاویه چیزی نگوید و حتی او را تثبیت کند و پس از آرام شدن اوضاع یکمرتبه او را برکنار کند. اما علی {{ع}} از این کار امتناع کرده و فرمودند: اگر من معاویه را حتی برای مدتی کوتاه تثبیت کنم، به این معنا است که من معاویه را حداقل در این مدت صالح میدانم در حالی که من او را صالح نمیدانم و به مردم هم دروغ نمیگویم.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۱۰۵.</ref>
* علی {{ع}} مردی است پایبند عدالت، مخالف تبعیض، رشوه، دروغ و فریب. معاویه است که تنها میخواهد به هدف و مقصود خود برسد و برای آن گاهی از عدالت و گاهی از تبعیض و فریب و نیرنگ استفاده میکند. لکن هدف مقدس [[امام علی|علی]] {{ع}} به او اجازه استفاده از وسیلۀ نادرست را نمیدهد. در اینجا دو فرمان علی {{ع}} و معاویه را خطاب به سرداران خود مقایسه میکنیم. [[امام علی]] {{ع}} به معقل بن قیس ریاحی که در رأس سههزار نفر به طرف شام در حرکت بود فرمود: از خدا بترس تا دشمن شروع به جنگ نکرده، تو شروع نکن. کاری نکن که آنها را به جنگ تحریک کنی. مبادا كينه و دشمنی آنها، تو را وادار کند پیش از دعوت و اتمام حجت با ایشان قتال را آغاز کنی.<ref>نهج البلاغه، نامه ۱۲.</ref>
* ولی معاویه به بسر بن ارطاة دستور میدهد: خود را به مدینه برسان و در بین راه مردم را از مقابل خود بران و تا میتوانی در دلها رعب و وحشت بینداز. هر چه به دستت میرسد غارت کن. مگر کسانی که دوستان ما هستند.
* و به سفيان غامدی دستور میدهد: هر کس جز دوستان خودمان را بکش، به هر آبادی رسیدی آنجا را خراب کن، اموال را غارت کن و آتش بزن، چرا که در دلها تأثیر فراوان دارد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[اسلام و نیازهای زمان (کتاب)|اسلام و نیازهای زمان]]، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۲۶۵.</ref>
* جنگ صفین در یکی از کرانههای فرات رخ داد. اصحاب معاویه مانع از دسترسی سپاه [[امام علی|علی]] {{ع}} به آب شدند. علی {{ع}} معاویه را به مذاکره دعوت کرد ولی او به گمان اینکه پیروزی بزرگی به دست آورده است، نپذیرفت. [[امام علی]] {{ع}} ناچار فرمان حمله داده پیش از غروب، شریعه به دست سپاه علی {{ع}} افتاد. اصحاب [[امام علی|علی]] {{ع}} پیشنهاد مقابله به مثل و بستن آب بر سپاهیان معاویه را دادند؛ اما امیرمؤمنان {{ع}} فرمود: خداوند آب را برای مسلمان و کافر قرار داده است. این کار دور از شهامت و فتوت و مردانگی است.
* علی {{ع}} نمیخواست پیروزی را به بهای یک عمل ناجوانمردانه به دست آورد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۱۱۱.</ref>
* در همین جنگ پیکار تن به تنی میان [[امام علی|علی]] {{ع}} و عمروعاص درگرفت. عمروعاص که مشاور قدرتمند و حیلهگر معاویه و طراح بسیاری از فتنهها ضد علی {{ع}} بود وقتی از پیکار ناتوان شد و هنگام فرار روی زمین افتاد عورت خود را نمایان ساخت. علی {{ع}} با اینکه میدانست کشتن عمروعاص ضربه مهمی به سپاه معاویه وارد میکند روی خود را برگرداند و به سمت سپاه خود برگشت. [[امام علی]] {{ع}} هنگام رویارویی با دشمن نیز از مکارم اخلاق دست برنداشته و از هر وسیلهای برای هدف سود نمیجست.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶ ص ۱۱۲.</ref>
* علی {{ع}} در مسائل اصولی و آنچه مربوط به مقررات الهی و حقوق اجتماعی است بسیار صلابت داشت و انعطافپذیری و مماشات در او راه نداشت، ولی در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطافپذیر، شوخ و خندهرو بود و تا جایی که به حد باطل نرسد، با مردم مزاح میکرد.<ref>همان، ص ۱۷۶.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا۷۵.</ref>
==[[مخالفان امام علی|علی و مخالفان]]==
* عدالتمحوری و دینمداری [[امام علی]] {{ع}} سبب مخالفت گروههایی با ایشان شد؛ لکن آن حضرت در نحوۀ مقابله با ایشان نه حبّ و بغض شخصی، بلکه مصلحت عموم مسلمانان و نظام اسلامی را در نظر داشت.
* [[خوارج]] مهمترین مخالفان [[امام علی]] {{ع}} بودند. این گروه نخست آرام بوده و تنها به انتقاد و بحثهای آزاد بسنده میکردند. پس از آنکه چنین انتقادهایی را مؤثر ندانسته و به زعم خود از تغییر روش [[امام علی|علی]] {{ع}} مأیوس شدند، تصمیم به انقلاب گرفته، امنیت راهها را سلب و غارتگری و آشوب پیشه کردند تا با این کارها حکومت را تضعیف نمایند.<ref>همان، ص ۳۱۴.</ref>
* تا زمانی که خوارج تنها به اظهار عقیده قناعت کرده بودند، علی {{ع}} متعرض آنها نشد، حتی به تکفیر خود از طرف آنها اهمیت نداد و ایشان را به زندان و شلاق مجازات نکرد. حقوق ایشان را از بیتالمال قطع نکرده و با نهایت جوانمردی، به آنها آزادی در اظهار عقیده و بحث و گفتوگو داد. رفتار علی {{ع}} با خوارج در بالاترین درجه آزادی و دموکراسی بود. آنها همه جا در اظهار عقیدۀ خود آزاد بودند و حضرت و اصحاب ایشان نیز با عقیدۀ آزاد با آنان روبهرو شده و بحث میکردند. طرفین استدلال میکردند و سؤالات یکدیگر را پاسخ میدادند.<ref>همان، ج ۱۸، ص ۴۵۳؛ ج ۱۶، ص ۳۱۱.</ref> ایشان در جلسه سخنرانی [[امام علی|علی]] {{ع}} وارد میشدند و قصد برهم زدن جلسه را داشتند؛ اما علی {{ع}} با سعۀ صدر کامل با ایشان رفتار میکرد. روزی امام بر فراز منبر بود فردی سؤال کرد و علی {{ع}} بیدرنگ پاسخ گفت. یکی از خوارج فریاد زد: خدا این مرد را بکشد که چقدر دانشمند است. مردم قصد تعرض به او را داشتند، اما [[امام علی|علی]] {{ع}} فرمود: رهایش کنید. او تنها به من فحش داد.
* خوارج در نماز به علی {{ع}} اقتدا نمیکردند چون او را کافر میدانستند. روزی هنگامی که [[امام علی|علی]] {{ع}} امام جماعت بود فردی از خوارج به نام ابن الكوّاء وارد شد و آیهای را با صدای بلند خواند تا با کنایه به علی {{ع}} بفهماند که تو چون کافر شدهای تمام اعمال قبل خویش را هدر دادهای. علی {{ع}} به دستور قرآن، هنگام تلاوت او سکوت کرد، اما پس از آنکه ابن الكواء چندین بار آیه را تکرار کرد تا نماز را به هم بزند، [[امام علی|علی]] {{ع}} با آرامش این آیه را خواند:
* صبر کن، وعدۀ خدا حق است و فرا میرسد. این مردم بیایمان و یقین، تو را تکان ندهند و سبکسارت نکنند.<ref>روم، آیه ۶۰؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۱۱.</ref>
* [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} تفاوت میان دشمنان خود را به خوبی میدانست. معاویه آگاهانه دنبال باطل بود ولی خوارج انسانهای حقجویی بودند که از روی نادانی و حماقت اشتباه کرده بودند؛ از اینرو علی {{ع}} بین این دو دسته از دشمنان خود تفاوت قائل شدند و در بستر شهادت فرمودند: گرچه خوارج اقدام به قتل من کردند، اما بعد از من ایشان را نکشید، چون کشته شدن اینها پس از من به نفع معاویه و به ضرر حقیقت است.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۶۱۳.</ref> گرچه کشته شدن اینها در زمان من به نفع من بود ولی پس از من به نفع معاویه خواهد بود.<ref>یادداشتها، ج ۳، ص ۳۶۹.</ref>
* [[امام علی|علی]] {{ع}} به خوبی میدانست ابن ملجم دشمن خطرناکی برای او است. اما در برابر توصیه دیگران برای از بین بردن او قصاص قبل از جنایت نکرد و فرمود: من خواهان زندگی او هستم در حالی که او خواهان مرگ من است، من میخواهم او زنده بماند و سعادت او را دوست دارم، اما او میخواهد مرا بکشد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۲۲۹.</ref>
* پس از آنکه خوارج فعالیت خود را از بحثهای فکری به مخالفت عملی و آشوبگری توسعه دادند، [[امام علی|علی]] {{ع}} با شجاعت ایشان را سرکوب کردند و در توضیح این کار فرمودند: اینها مثل سگ هاری شدهاند که به هر کس میرسند او را هم هار میکنند. همانگونه که هر کس به خود حق میدهد سگ هار را از بین ببرد تا دیگران را هار نکند، من نیز چارهای جز از بین بردن اینها نداشتم وگرنه طولی نمیکشید که بیماری هاری خود را به جامعه اسلامی سرایت داده و جامعه را در جمود و تحجر و حماقت و نادانی فرو میبردند. من خطر این گروه را برای اسلام پیشبینی کرده بودم.<ref>همان، ج ۱۶، ص ۶۰۷.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا۷۵.</ref>
==[[امام علی]] و [[مردم]]==
* امیرمؤمنان {{ع}} گذشته از آنکه زمامداران حکومت را به مهربانی با مردم دعوت و حقوق مردم را گوشزد میکردند، در سیره مدیریتی خود نیز الگویی از یک رهبر مردمی برای آیندگان به جا گذاشتند. [[امام علی]] {{ع}} با وجود بینیازی از مشورت دیگران، با اطرافیان خود مشورت میکردند.
* هدف ایشان ترویج فرهنگ مشورت میان زمامداران بود تا حاکمان گمان نکنند تنها وظیفۀ آنها دستور دادن و تنها وظیفۀ مردم اطاعت کردن است. ضمن اینکه نتیجۀ مشورت حاکم با مردم شخصیت دادن به همراهان و پیروان است. پیروان رهبری که مشورت نمیکند خود را ابزاری بیروح و جان میپندارند.<ref>همان، ص ۱۷۹.</ref>
* حضرت علی {{ع}} هیچگاه خود را برتر از مردم و جدا از آنها نمیدید. در میان ایشان و مانند آنها زندگی میکرد و از قوانین به نفع خود استفاده نمیکرد. روزی در زمان خلافتش در کوفه، زره آن بزرگوار گم شد. پس از چندی آن را نزد فردی مسیحی یافت و او را همراه خود برای اقامۀ دعوی به دادگاه برد. مسیحی گفت: زره از آن من است و ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد. قاضی رو به علی {{ع}} کرد و گفت: تو مدعی هستی و این شخص منکر است. پس تو باید شاهد بیاوری. علی {{ع}} خندید و گفت: حق با قاضی است ولی من شاهدی ندارم. قاضی هم به نفع فرد مسیحی حکم کرد. مسیحی منقلب شد و گفت: این طرز حکومت و نوع رفتار بشر عادی نیست. این شیوه حکومت انبيا است و اقرار کرد زره برای علی {{ع}} بوده و از آن پس از یاران فداکار [[امام علی|علی]] {{ع}} شد.<ref>همان، ج ۱۸، ص ۲۱۵.</ref>
* [[امام علی]] {{ع}} با تشریفات مخالف بود. در مسیر عزیمت به کوفه وارد شهر انبار شد که اهالی آن ایرانی بودند. ایشان خرسند از ورود خلیفه به استقبال او آمده و پس از حرکت مرکب [[امام علی|علی]] {{ع}} در مقابل او شروع به دویدن کردند. [[امام علی|علی]] {{ع}} از آنها درباره این کار سؤال کرد و ایشان پاسخ دادند: این نوعی احترام از سوی ما به حاکمان و افراد مورد احترام است. امام {{ع}} فرمود: چنین رفتاری شما را در دنیا به رنج میاندازد و در آخرت به شقاوت میکشاند. از کارهایی که شما را پست و خوار میکند پرهیز کنید. این کارها سودی به حال آن افراد ندارد.<ref>همان، ص ۲۰۷.</ref>
* [[امام علی]] {{ع}} به کمترین استفاده از عنوان خلافت راضی نبود. نیازهای خود را از کسی میخرید که او را نشناسد تا به احترام مقام خلافت به او ارزانتر نفروشد.
* در روزهای گرم بیرون دارالاماره و در سایه مینشست تا مبادا مراجعهکنندهای بیاید و به او دسترسی پیدا نکند. در نامهای به والی حجاز و مالک اشتر والی مصر توصیه کرد: ساعاتی را برای رسیدگی شخصی به کارهای مردم قرار داده و کسی را بین خود و مردم واسطه قرار ندهند.<ref>بیست گفتار، ص ۲۹.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا۷۵.</ref>
# [[پرونده:1368108.jpg|22px]] [[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)|مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۱۰''']]
# [[پرونده: 1100830.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|'''سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳''']]
# [[پرونده:IM010602.jpg|22px]] [[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|'''اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی''']]
سیره به معنای جریان داشتن و در حرکت بودن است که در اصطلاح دینی به معانی طریقه، روش و رفتار و اخلاق عملی به کار رفته است. سیرۀ امام علی (ع)، به مجموعۀ رفتارها و سلوک فردی و اجتماعی آن حضرت در مسائل شخصی، عبادی، حکومتی، معاشرتی، تربیتی، جهادی و... گفته میشود که تجسم نظام فکری اوست. ابعاد سیره علوی را میتوان از جنبههای اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و... بررسی نمود.
مقدمه
سیرۀ امام علی (ع)، به مجموعۀ رفتارها و سلوک فردی و اجتماعی آن حضرت در مسائل شخصی، عبادی، حکومتی، معاشرتی، تربیتی، جهادی و... گفته میشود. سیره امام علی (ع) در واقع تجسم نظام فکری اوست. آنچه در کلام آن حضرت مورد تأکید است در سیره و رفتار ایشان نیز نمودی آشکار دارد[۱].
علی(ع) پس از پیامبر مصداق کامل اسوه حسنهاند و پیروی از وی، موجب هدایت و کمال امت اسلامی، بلکه انسانی است و شیوه آن بنده راستین حق، سبب ترقی، رشد و تکامل بشر خواهد بود و به همان نسبت، سرپیچی از روش او، گمراهی و نابودی همیشگی را در پی خواهد داشت. پیامبر درباره سیره علی(ع) به عمار یاسر اینگونه سفارش میکند: ای عمار، اگر دیدی علی به تنهایی از یک راه میرود و تمام مردم به راهی دیگر روانند، به راه علی برو؛ زیرا او تو را به نابودی نکشاند و تو را از مسیر هدایت و رستگاری خارج نسازد[۲].
در روایتی دیگر پیامبر به علی(ع) فرمود: ای علی، بیشک تو کسی را که پیروت باشد، هدایت خواهی کرد و آنکه با سیره و راه تو مخالف است، به طور قطع تا روز قیامتگمراه خواهد ماند[۳].[۴].
اوصاف اخلاقی فراوانی برای امیرالمؤمنین (ع) گفته شده است مانند اینکه برای مؤمنان پدری مهربان، برای کافراندشمنی سرسخت بود. به نیازمندان رسیدگی میکرد، چشمانش از خوفخدا اشکریز بود، با آن همه عظمت، فروتن بود، همه نزد او در برابر حق و عدل، برابر بودند و ... . باید دانست از جمله امتیازات مکتباخلاقیامیرمؤمنان (ع) بررسی جامع و دقیق مفاهیم اخلاقی است[۵].
سخن از «سیره عبادی امام علی»(ع) بیآنکه رابطه وی با معبود و معنا و مفهوم عبادت را بدانیم، کاری ناقص است؛ زیرا این سیره بر مبانی مستحکمی است که شناخت آنها، ما را به سیره عبادی امام رهنمون میشود.
امام علی، یگانه خداشناسی است که در خانه خداچشم به جهان گشود و در خانهحق، کام جانش به نام حق و به یاد خدا شیرین شد. کعبه زادگاه اوست و کسی که در خانه حق پا به گیتی نهد، خدای را چنان میشناسد که او را با چشم جان میبیند و درباره خدای کعبه، به کمال یقین میرسد، تا آنجا که خود به صراحت اعلام میکند: «من درباره پروردگار خود به سرمنزل یقین رسیدهام و تردیدی در دینم ندارم»[۶].
امیرالمؤمنین (ع) عبادت و عبودیت را فقط در نماز خلاصه نمیکند؛ بلکه هر گونه توجه مخلصانه و خشوع عاشقانه و فروتنی در برابر خداوند را در تمام عرصههای زندگی، عبادت به شمار میآورد. همچنین تمام حرکات و سکنات انسان را که جهت و رنگ و بوی الهی داشته باشد، بندگی دانسته است. از دید امام علی(ع) و در سیره عبادی حضرت، عبادتی ارزشمند و عابدی به تمام معنا پرستشگر است که بیچشمداشت پاداش و بیترس و واهمه از عقوبت، در پیشگاه خداوند سر تعظیم فرود آورد و به بندگی بپردازد. با این وجود در سیره عبادی امام علی(ع) نماز بزرگترین جلوه عبادت و اساسیترین نماد بندگی و رکن نخستین و پایه اصلی دین است.
در بحرانیترین زمانها و مکانها نیز نماز اول وقت امام به تأخیر نمیافتاد. در روایات آمده است که هنگام نماز، استخوانهای سینه و کتف حضرت امیر(ع) از خشوع زیاد به شدت میلرزید و رنگ صورتش تغییر مییافت. هنگامی که از او سبب این حالت را پرسیدند، فرمود: هنگام ادای امانت الهی است؛ امانتی که خداوند بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد و آنها از پذیرش آن سرباز زدند؛ اما انسان پذیرفت. نمیدانم آیا به خوبی و به بهترین وجه آن را ادا میکند یا خیر[۷].[۸]
بزرگترین عامل خوشبختی و راز کامیابی خانواده، در گرم و باصفا نگاه داشتن کانون خانوادگی، اخلاق پسندیده و محبت و مهربانی و وفاداری در آن است؛ از این رو امام علی(ع) میفرمود: «هیچ همنشینی مانند نیکخویی و هیچ میراثی همسنگ ادب نیست»[۹]. او که خود دست پرورده اخلاق خوش پیامبر است، از حضرت آموخته که رمز پیروزی در زندگی، به ویژه در کانون گرم خانواده، داشتن خلق و خوی پسندیده است. پیامبر تربیت شده الهی و علی تربیت شده پیامبر است؛ یعنی از همان چشمه زلال الهی، بهره گرفته است. به عبارت دیگر، دو رکن اساسی خانواده علوی، علی و فاطمه، هر دو از چشمهسار وحی سیراب شده، به وسیله پیامبر تربیت و پرورش یافتهاند؛ بنابراین از نظر اخلاقی بسیار به هم نزدیک و شبیه هم هستند و با یکدیگر توافق کامل دارند و دید و بینش هر دو به زندگی، یکی است؛ بدین لحاظ رابطهای که با یکدیگر برقرار کردهاند، رابطهای تنگاتنگ همراه با محبت، مهربانی، صفا و وفاداری به همدیگر و احترامی متقابل است. فاطمه(س) نیز منزلت عالی شوهر را میدانست و او را محترم میشمرد؛ چنانکه زن مسلمان، به پیشوای خویش احترام مینهد.
شیوه و رفتار علی(ع) با فرزندانش نیز بر همان مبنایی استوار بود که خود بر آن اساس، از جانب پیامبرتربیت شده بود. به عبارت دیگر، نوع تربیت و آموزشی را که قرآن و سنت برای فرزندان مقرر ساخته بود، به کار میبست و تصریح میکرد که فرزند را بر پدر و پدر را بر فرزند حقوقی متقابل است[۱۰].
امیرالمؤمنین (ع) در سبک زندگی اجتماعی همواره حاکمان را به مهربانی با مردم و رعایت حقوق آنان دعوت میکرد. در نامه به مالک اشتر توصیه کردند: "ساعاتی را برای رسیدگی شخصی به کارهای مردم قرار داده و کسی را بین خود و مردم واسطه قرار ندهد"[۱۱].
در کلام امام علی (ع) گستره عقل تعیین شد و فرمود: عقل در عین ناتوانی از وصول به کنه معرفتباری تعالی، یک حد واجب معرفت دارد که در آن مقدار نه تنها ممنوعیت نیست بلکه وجوب و لزوم تحقیق در کار است[۱۳].[۱۴].[۱۵]
سیاست از نظر امیرالمؤمنین (ع) مبتنی بر اصول اخلاقی است هرچند به قیمت از بین رفتن خلافت و حکومت باشد. ایشان بر لزوم یک حکومت مقتدر تصریح کرده که وضع قانون با خداست. آن حضرت در هر حالی قائل به وحدت و اجرای عدالت بود و پایبند به اصولی بود که برای حکومتداری ترسیم کرده شده بود.
علی (ع) مردی است پایبند عدالت، مخالف تبعیض، رشوه، دروغ و فریب. علی (ع) در مسائل اصولی و آنچه مربوط به مقررات الهی و حقوق اجتماعی است بسیار صلابت داشت و انعطافپذیری و مماشات در او راه نداشت، ولی در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطافپذیر، شوخ و خندهرو بود و تا جایی که به حد باطل نرسد، با مردممزاح میکرد[۱۶]
امیرمؤمنان (ع) گذشته از آنکه زمامدارانحکومت را به مهربانی با مردم دعوت و حقوق مردم را گوشزد میکردند، در سیره مدیریتی خود نیز الگویی از یک رهبر مردمی برای آیندگان به جا گذاشتند. امام علی (ع) با وجود بینیازی از مشورت دیگران، با اطرافیان خود مشورت میکردند[۱۷].
دوره اول: فقر و نیاز:مسلمانان به ویژه مهاجران، پس از هجرت به مدینه وضعیت اقتصادی نامناسبی داشتند. فقر در مدینهبیداد میکرد. مسلمانان زیادی به این شهر وارد میشدند و با فقر دست و پنجه نرم میکردند. علی(ع) نیز از این جمع مستثنا نبود؛ چون چیزی از مکه با خود نیاورد[۱۸]. علی(ع) دوران زندگی خود را با فاطمه زهرا(س) همین گونه با سختی گذراند.
دوره دوم: بینیازی: پس از گسترش اسلام و پیوستن گروه بیشتری به اسلام، وضعیت مسلمانان بهتر شد. پس از فتح خیبر، پیامبر(ص) از درآمد آن به یاران خود داد[۱۹] که اینها همه نشانهای از گشایش در وضعیت اقتصادیمسلمانان بود.
دوره سوم: دوران خلفا: در این دوره، علی(ع) را از صحنه سیاسی کنار زدند؛ از این رو به آباد کردن زمین و ایجاد چشمه پرداخت و منطقه «ینبع» را آباد کرد. در آنجا نخل، آب و زراعت هست و نیز موقوفات علی(ع) که فرزندان وی تولیت آن را بر عهده دارند[۲۰].
دورۀ چهارم: خلافت: با آغاز خلافت امیرالمؤمنین(ع)، زهد حضرت به اوج میرسد، بر خلاف عملکرد حکام و قدرتمندان که رسیدن به قدرت را وسیلهای برای ثروت اندوزی و عیاشی میدانستند. علی(ع) با رسیدن به قدرت، زاهدانهترین زندگی را پی گرفت به گونهای که علی الوردی میگوید: علی(ع) این اصل را که انسان در کاخ و در کوخ دو جورفکر میکند، نقض کرده است: روزی که کوخ نشین بود یک تفکر داشت و روزی که شخص اول مملکت شد نیز همان تفکر را داشت و عیناً مانند روزهای کوخ نشینی زندگی میکرد[۲۱].[۲۲]
تأکید امیر مؤمنان(ع) به ضرورت وجود نظامیان به عنوان جزئی از اقشار جامعه، به دلیل اهمیت فوقالعاده آنان در حفظ و بقای نظام اجتماعی است. در عهدنامه مالک اشتر، نظامیان را پیش از قشرهای دیگر آورده است و میفرماید: «رعیت را صنفهایی است که کارشان جز به یکدیگر اصلاح نشود و از یکدیگر بینیاز نباشند. صنفی از ایشان لشکرهای خدایند...»[۲۳]. بر این اساس، نظامیان، عامل بقا و تداوم جامعه و ارزشهای اخلاقی و معنوی آن هستند و تا این گروه نباشند، مردم در ایمنی نخواهند بود و امور نظام اجتماعی سامان نمییابد[۲۴].
سیره نظامی علی(ع) همان سیره پیامبر و موافق قرآن و سنت بوده است و علی(ع) در بحرانیترین و سختترین وضعیت جنگ نیز این روش و سیره نیکو را ترک نکرد. این سیره بر اصول و قوانینی استوار است که اسلام تعیین کرده و پیامبر آن را در تمام جنگهای خویش به اجرا درآورده و علی(ع) نیز پس از پیامبر در طول دوران حکومت خویش به آن وفادار ماند. این اصول و مقررات به این شرح است:
تنظیم و آمادگیهای دفاعیسپاه: مهمترین موضوع در آمادهسازی و ایجاد نظم در نیروهای مسلح و نظامی، تمرینهای نظامی و آمادگیهای دفاعی است که علی(ع) در نامههای گوناگونی به فرماندهان خویش، آنها را دقیق و مفصل بیان کرده است.
تاکتیکهای جنگی: در هر جنگ و مبارزهای اگر سپاهی، برنامه و تاکتیک جنگ و دفاع نداشته باشد، پیروز نخواهد شد؛ از این رو علی(ع) به آنان سفارش میکند: «هنگام حمله و هجوم دشمن به شما، بر دهانه خندقها و گودالها صف ببندید و جز شمشیرهایتان چیزی دیده نشود و...»[۲۵].
حفظعدالت و رعایت اخلاقیات جنگ: مهمترین رکن سیره نظامی حضرت، نگهبانی و رعایت اخلاق اسلامی در جبهههای جنگ و فلسفه وجودی اقدامهای نظامی حضرت، اقامه عدل و از میان بردن ستم است و چون هدف این است، رعایت اصول اخلاقی اسلام در این مسیر، شرط اساسی حقانیت آن به شمار میرود؛ از این رو امام در مقابله با دشمن، اصولی را رعایت میکرد و به یاران خود نیز دستور میداد آن اصول را رعایت کنند که عبارتاند از: عدالت؛ نهی از دشنام دادن به دشمنان امیر مؤمنان(ع)؛ نهی از آغازگری جنگ؛ اتمام حجت با دشمن؛ نهی از مبارزطلبی؛ رعایت ارزشهای معنوی[۲۶].
قاضی رکن اول داوری: چهار نکته در این زمینه دارای اهمیت است: کفایت و شایستگی قاضیان؛ تأمین نیازهای اقتصادی قاضیان؛ امنیت قضایی قاضیان و نظارت بر قاضیان.
قضا و آداب آن: قضاوت آداب خاصی دارد و بر محور اصول و مقرراتی میچرخد که رعایت نکردن آنها در احکام صادره، خلل پدید میآورد و قاضی را گمراه میکند؛ این آداب عبارتاند از: آشنایی با احکام قضاوت؛ رعایت آداب قضا و پرهیز از شتاب در داوری.
رعایت طرفین دعوا: یکی دیگر از مسائل مهم و از ارکان داوری، طرفین دعواست که قاضی باید حال آنان را رعایت و بین آنان تساوی کامل برقرار سازد و حقوقشان را محترم شمارد. سیره امام علی(ع) در مسائل قضایی بسیار شگفتآور است؛ به گونهای که حرمت و کرامت انسان به هیچ شکلی آسیب نمیبیند و نشان میدهد که به آبرو و حیثیت انسانها و شخصیتشان اهمیت میداده است و امروز در پیشرفتهترین کشورهای جهان و جدیدترین نظامهای قضایی نیز اثری از اینگونه دستورهای قضایی برای حفظشخصیت انسانها نمیبینیم.