مقام باب الله به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پرسش‌های وابسته}} +{{پرسش‌ وابسته}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مقام معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم]]
| موضوع اصلی = [[مقام معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم]]
| موضوع فرعی        = وابسته به [[باب الله (پرسش)|پرسمان باب الله]]
| تصویر = 110059.jpg
| تصویر             = 110031.jpg
| نمایه وابسته = [[مقام معصوم در حوزه شؤون تکوینی (نمایه)|مقام معصوم در حوزه شؤون تکوینی]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[مقام معصوم]]
| نمایه وابسته     = [[مقام معصوم در حوزه شؤون تکوینی (نمایه)|مقام معصوم در حوزه شؤون تکوینی]]
| موضوعات وابسته = [[باب الله]]
| مدخل اصلی         = [[مقام معصوم]]
| پاسخ‌دهندگان = [[سید محمود جزائری]]
| موضوعات وابسته   = [[باب الله]]
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان       = [[سید محمود جزائری]]


}}
}}
'''مقام باب الله به چه معناست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط با بحث‌های '''[[مقام معصوم (پرسش)|مقام معصوم]]'''، '''[[مقام باب الله]]''' و '''[[باب الله]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مقام معصوم]]''' مراجعه شود.
'''مقام باب الله به چه معناست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط با بحث‌های '''[[مقام معصوم (پرسش)|مقام معصوم]]'''، '''[[مقام باب الله]]''' و '''[[باب الله]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مقام معصوم]]''' مراجعه شود.
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:11905.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمود جزائری|جزائری]]]]
[[پرونده:11905.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[سید محمود جزائری|جزائری]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمود جزائری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمود جزائری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«'''کارکردهای علم غیب در مقام باب الله:''' یکی از شئون و مقاماتی که در آیات قرآن و احادیث برای [[ائمه]]{{عم}} بر شمرده‌اند، "ابواب الله" بودن ایشان است. هم چنان که از این مقام به "طریق"، "سبیل"، "سبب"، "صراط" و "ماء معین" نیز تعبیر شده است. اینکه این مقام به چه معناست، چه مراتبی دارد، ادله اثبات آن برای [[اهل بیت]] {{عم}} چیست و چه ارتباطی با [[علم غیب]] [[اهل بیت]]{{عم}} دارد، مسائلی است که در اینجا تا حدی مورد بررسی قرار می‌دهیم.  
«'''کارکردهای [[علم غیب]] در [[مقام]] [[باب الله]]:''' یکی از شئون و مقاماتی که در [[آیات قرآن]] و [[احادیث]] برای [[ائمه]]{{عم}} بر شمرده‌اند، "ابواب [[الله]]" بودن ایشان است. هم چنان که از این مقام به "طریق"، "[[سبیل]]"، "سبب"، "[[صراط]]" و "[[ماء معین]]" نیز تعبیر شده است. اینکه این مقام به چه معناست، چه مراتبی دارد، [[ادله]] [[اثبات]] آن برای [[اهل بیت]]{{عم}} چیست و چه ارتباطی با علم غیب اهل بیت{{عم}} دارد، مسائلی است که در اینجا تا حدی مورد بررسی قرار می‌دهیم.


::::::'''معنای باب الله بودن و اثبات آن برای [[اهل بیت]]{{عم}}:''' باب در لغت به معنای "راه ورود به چیزی"، "آنچه بواسطه آن به چیزی می‌رسند" و "آنچه بواسطه‌اش راه بسته می‌شود"<ref>حسینی زبیدی، محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، ج‏۱، ص۳۱۴</ref> بوده و جمع آن ابواب می‌باشد. باب الله بودن [[انبیا]] و اوصیای الهی بدان معناست که ایشان درگاه و بابی هستند میان خدا و خلق؛ که از یک سو خدا اگر بخواهد فیضی به خلق برساند از طریق آنان اعمال می‌نماید. و اگر بخواهد خیر و رحمت را از کسی قطع کند و در نتیجه نتواند با خدا ارتباط پیدا کرده و تقربی بجوید، او را از ایشان جدا می‌نماید. و از دیگر سو، اگرخلق بخواهند به خداوند تقرب بجویند یا ارتباطی با خدا پیدا کنند باید از طریق آنان وارد شوند. از این رو در اینجا آیات و روایات را به سه دسته تقسیم می‌کنیم:
'''معنای باب الله بودن و اثبات آن برای اهل بیت{{عم}}:''' باب در لغت به معنای "راه ورود به چیزی"، "آنچه بواسطه آن به چیزی می‌رسند" و "آنچه بواسطه‌اش راه بسته می‌شود"<ref>حسینی زبیدی، محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، ج‏۱، ص۳۱۴.</ref> بوده و جمع آن ابواب می‌باشد. باب الله بودن [[انبیا]] و [[اوصیای الهی]] بدان معناست که ایشان درگاه و بابی هستند میان [[خدا]] و [[خلق]]؛ که از یک سو خدا اگر بخواهد فیضی به خلق برساند از طریق آنان [[اعمال]] می‌نماید. و اگر بخواهد خیر و [[رحمت]] را از کسی قطع کند و در نتیجه نتواند با خدا ارتباط پیدا کرده و تقربی بجوید، او را از ایشان جدا می‌نماید. و از دیگر سو، اگرخلق بخواهند به [[خداوند]] [[تقرب]] بجویند یا ارتباطی با خدا پیدا کنند باید از طریق آنان وارد شوند. از این رو در اینجا [[آیات]] و [[روایات]] را به سه دسته تقسیم می‌کنیم:


'''۱. باب وصول فیض و رحمت خدا به عباد:''' از [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} معنای "ماء" را در آیه {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ}}<ref>سوره ملک آیه ۳۰.</ref> پرسیدند. در پاسخ فرمودند: "آب شما باب‌های شماست که همان [[ائمه‌]]اند. و آنها باب‌های خدا میان او و خلقش هستند."<ref>قمى، على بن ابراهیم‏، تفسیر القمی، ج‏۲، ص ۳۷۹، [سورة الملک (۶۷): الآیات ۱۰ الى ۳۰</ref> در این تفسیر "ماء" در معنای مجازی به کار رفته است؛ یعنی همانطور که خدا آب را نازل می‌کند تا وسیله حیات باشد؛ و بدون آن راه حیات بسته می‌شود. امامان معصوم {{ع}} را نیز می‌فرستد تا حیات مادی و معنوی خلق نابود نگردد. پس [[ائمه]] {{عم}} باب‌هایی هستند که خدا از طریق آنان وجود و حیات و لوازم آنها را به خلق می‌رساند. از این جهت در احادیث، امام را "ماء" یا "ماء معین" نامیده‌اند.<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰</ref> به همین مناسبت [[اهل بیت]]{{عم}} را باب رحمت پروردگار می‌دانیم. چنانچه پیامبر{{صل}} فرمودند: "ما معدن حکمت و باب رحمت هستیم."<ref>حافظ برسى، رجب‏، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین{{ع}}، ص ۶۱</ref> و در زیارت [[امیر المومنین]] می‌خوانیم: "سلام بر باب‏ رحمت".<ref>ابن المشهدی، المزار الکبیر، ص۱۸۵، الباب (۱۲) التوجه الى مشهد أمیر المؤمنین{{ع}}</ref>
'''۱. باب وصول [[فیض]] و [[رحمت خدا]] به عباد:''' از [[حضرت رضا]]{{ع}} معنای "[[ماء]]" را در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ}}<ref>سوره ملک آیه ۳۰..</ref> پرسیدند. در پاسخ فرمودند: "آب شما باب‌های شماست که همان ائمه‌اند. و آنها باب‌های خدا میان او و خلقش هستند."<ref>قمى، على بن ابراهیم‏، تفسیر القمی، ج‏۲، ص۳۷۹، [سورة الملک (۶۷): الآیات ۱۰ الى ۳۰.</ref> در این [[تفسیر]] "ماء" در معنای مجازی به کار رفته است؛ یعنی همانطور که [[خدا]] آب را نازل می‌کند تا وسیله [[حیات]] باشد؛ و بدون آن راه حیات بسته می‌شود. [[امامان معصوم]]{{ع}} را نیز می‌فرستد تا [[حیات مادی]] و [[معنوی]] [[خلق]] نابود نگردد. پس [[ائمه]]{{عم}} باب‌هایی هستند که خدا از طریق آنان وجود و حیات و لوازم آنها را به خلق می‌رساند. از این جهت در [[احادیث]]، [[امام]] را "[[ماء]]" یا "[[ماء معین]]" نامیده‌اند.<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج ۱، ص۳۴۰.</ref> به همین مناسبت [[اهل بیت]]{{عم}} را باب [[رحمت]] [[پروردگار]] می‌دانیم. چنانچه [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: "ما [[معدن]] [[حکمت]] و باب رحمت هستیم."<ref>حافظ برسى، رجب‏، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین{{ع}}، ص۶۱.</ref> و در [[زیارت]] [[امیر المؤمنین]] می‌خوانیم: "[[سلام]] بر باب‏ رحمت".<ref>ابن المشهدی، المزار الکبیر، ص۱۸۵، الباب (۱۲) التوجه الى مشهد أمیر المؤمنین{{ع}}.</ref>


::::::'''۲.باب منع ورود نا اهل‌ها به بارگاه خدا:''' همان گونه که یکی از کاربردهای درِ خانه یا دروازه شهر بستن راه ورودی بر غریبه‌ها و آنانی است که صاحب خانه نمی‌خواهد وارد شوند، از کاربردهای [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان "باب الله" هم آن است که اگر خدا نخواهد کسی بدلیل عدم صلاحیتش وارد بارگاه و خانه رحمت‌اش گردد، درِ معرفت و محبت و تبعیت [[اهل بیت]] {{عم}} را بر او می‌بندد و آنگاه هر چه خدا را صدا بزند و هر چه تلاش کند راهی به بارگاه خدا نمی‌یابد.(...)
'''۲.باب منع ورود نا اهل‌ها به بارگاه خدا:''' همان‌گونه که یکی از کاربردهای درِ [[خانه]] یا دروازه [[شهر]] بستن راه ورودی بر غریبه‌ها و آنانی است که صاحب خانه نمی‌خواهد وارد شوند، از کاربردهای اهل بیت{{عم}} به عنوان "[[باب الله]]" هم آن است که اگر خدا نخواهد کسی بدلیل عدم صلاحیتش وارد بارگاه و خانه رحمت‌اش گردد، درِ [[معرفت]] و [[محبت]] و [[تبعیت]] اهل بیت{{عم}} را بر او می‌بندد و آنگاه هر چه خدا را صدا بزند و هر چه تلاش کند راهی به بارگاه خدا نمی‌یابد.


::::::'''۳. باب تقرب و ارتباط بندگان با خدا:''' یکی از شئون [[ائمه]]{{عم}} این است که اگر بنده‌ای بخواهد معرفت و محبت خدا را به‌دست آورد، عوامل رضا و غضب او و دینش را بشناسد، به او ایمان آورده و با اعمالش بتواند به پروردگار تقرب بجوید، تنها راهش [[اهل بیت]]{{عم}} می‌باشند.<ref>مجلسى، محمدتقى‏، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏۵، ص۴۱۶، زیارة قبر أمیر المؤمنین ص؛ مازندرانی، محمد صالح، شرح أصول الکافی، ج ۴، ص ۲۲۹ و ۲۳۰</ref> و از این رو نام {{عربی|باب التقرب الی الله}}، {{عربی|باب الاتیان الی الله}}، {{عربی|باب الهدایه}}، {{عربی|باب معرفه الله}}، {{عربی|باب محبه الله}}، {{عربی|باب الایمان}}، {{عربی|باب الجنه}}، {{عربی|باب الدعوه الی الله و الدلاله علیه}}، {{عربی|باب ابتلاء الناس}}، {{عربی|باب احتجاج الله علی الخلق}}، {{عربی|باب الحطه}}، {{عربی|باب التوبه}}، {{عربی|باب اطاعه الله}}، بر آنان سزاوار است. که به مستنداتش در اینجا اشاره می‌کنیم:
'''۳. باب [[تقرب]] و ارتباط [[بندگان]] با خدا:''' یکی از [[شئون]] ائمه{{عم}} این است که اگر بنده‌ای بخواهد معرفت و [[محبت خدا]] را به‌دست آورد، عوامل [[رضا]] و [[غضب]] او و دینش را بشناسد، به او [[ایمان]] آورده و با اعمالش بتواند به پروردگار[[تقرب]] بجوید، تنها راهش اهل بیت{{عم}} می‌باشند.<ref>مجلسى، محمدتقى‏، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏۵، ص۴۱۶، زیارة قبر أمیر المؤمنین ص؛ مازندرانی، محمد صالح، شرح أصول الکافی، ج ۴، ص۲۲۹ و ۲۳۰.</ref> و از این رو نام {{عربی|باب التقرب الی الله}}، {{عربی|باب الاتیان الی الله}}، {{عربی|باب الهدایه}}، {{عربی|باب معرفه الله}}، {{عربی|باب محبه الله}}، {{عربی|باب الایمان}}، {{عربی|باب الجنه}}، {{عربی|باب الدعوه الی الله و الدلاله علیه}}، {{عربی|باب ابتلاء الناس}}، {{عربی|باب احتجاج الله علی الخلق}}، {{عربی|باب الحطه}}، {{عربی|باب التوبه}}، {{عربی|باب اطاعه الله}}، بر آنان سزاوار است. که به مستنداتش در اینجا اشاره می‌کنیم:


:'''۱. باب تقرب به خدا:''' [[امام رضا]] {{ع}} به کسی که از نحوه زیارت پدر بزرگوارشان سؤال کرده بود، زیارت جامعی برای همه ائمه{{عم}} ایراد فرمودند، که در عبارت‌های پایانی‌اش آمده است: {{عربی|یا سادتی أتقرب بکم إلى الله‏}}.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج‏۹۹، ص ۱۵۹، باب ۸ الزیارات الجامعة التی یزار بها کل إمام صلوات الله علیهم</ref> و در زیارت عاشورا می‌خوانیم: ای أبا عبد الله‏ من بواسطه موالات شما و برائت از دشمنان‌تان و کسانی که در حق شما ظالم کردند به خدا و [[رسول خدا]] و [[امام علی|امیرالمومنین]] و [[حضرت زهرا|حضرت فاطمه]] و [[امام حسن]] {{عم}} تقرب می‌جویم.<ref>ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، النص، ص ۱۷۷، باب۷۱ ثواب من زار الحسین‏ع یوم عاشوراء</ref> پس [[اهل بیت]] {{عم}} باب تقرب به خدا هستند.
:'''۱. باب [[تقرب به خدا]]:''' [[امام رضا]]{{ع}} به کسی که از نحوه [[زیارت]] پدر بزرگوارشان سؤال کرده بود، [[زیارت]] جامعی برای همه [[ائمه]]{{عم}} ایراد فرمودند، که در عبارت‌های پایانی‌اش آمده است: {{متن حدیث|یا سادتی أتقرب بکم إلى الله‏}}.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج‏۹۹، ص۱۵۹، باب ۸ الزیارات الجامعة التی یزار بها کل إمام صلوات الله علیهم.</ref> و در [[زیارت عاشورا]] می‌خوانیم: ای أبا عبد الله‏ من بواسطه [[موالات]] شما و [[برائت]] از دشمنان‌تان و کسانی که در [[حق]] شما [[ظالم]] کردند به [[خدا]] و [[رسول خدا]] و [[امیرالمؤمنین]] و حضرت [[فاطمه]] و [[امام حسن]]{{عم}} [[تقرب]] می‌جویم.<ref>ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، النص، ص۱۷۷، باب۷۱ ثواب من زار الحسین‏ع یوم عاشوراء.</ref> پس [[اهل بیت]]{{عم}} باب تقرب به خدا هستند.


:::::::'''۲. باب ورود به درگاه و محضر خدا:''' [[امام صادق]]{{ع}} آنگاه که منزلت و جایگاه اوصیاء را در نزد خدا بر می‌شمردند، فرمودند: "ما همان باب خدا هستیم که از آن به سوی خدا میروند."<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج۱، ص۶۲، ۳ باب فی الأئمة أنهم حجة الله و باب الله؛ کلینی، محمد، همو، الکافی، ج۱، ص ۱۹۳، باب أن الأئمة{{ع}} خلفاء الله عز و جل فی أرضه و أبوابه التی منها یؤتى</ref> [[امام باقر]]{{ع}} نیز با کنار هم نهادن وصف {{عربی|باب الله}} و {{عربی|سبیل الله}} فرمودند: "همانا [[رسول خدا]]{{صل}} باب خدا هستند که هیچ کس به سوی خدا نمی‌رود جز از طریق او، و راه خدا هستند که هر کس در آن سلوک کند به خدا می‌رسد."<ref>همو، بصائر الدرجات، ج‏۱، ص ۱۹۹</ref> عین همین اوصاف را [[امام صادق]]{{ع}} برای [[امام علی|امیر المومنین]]{{ع}} به‌کار برده‌اند.<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص ۱۹۶، باب أن الأئمة هم أرکان الأرض</ref>
:'''۲. باب ورود به درگاه و محضر خدا:''' [[امام صادق]]{{ع}} آنگاه که [[منزلت]] و جایگاه [[اوصیاء]] را در نزد خدا بر می‌شمردند، فرمودند: "ما همان باب خدا هستیم که از آن به سوی خدا میروند."<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج۱، ص۶۲، ۳ باب فی الأئمة أنهم حجة الله و باب الله؛ کلینی، محمد، همو، الکافی، ج۱، ص۱۹۳، باب أن الأئمة{{ع}} خلفاء الله عز و جل فی أرضه و أبوابه التی منها یؤتى.</ref> [[امام باقر]]{{ع}} نیز با کنار هم نهادن وصف {{عربی|باب الله}} و {{عربی|سبیل الله}} فرمودند: "همانا رسول خدا{{صل}} باب خدا هستند که هیچ کس به سوی خدا نمی‌رود جز از طریق او، و [[راه خدا]] هستند که هر کس در آن [[سلوک]] کند به خدا می‌رسد."<ref>همو، بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۱۹۹.</ref> عین همین اوصاف را امام صادق{{ع}} برای [[امیر المؤمنین]]{{ع}} به‌کار برده‌اند<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص۱۹۶، باب أن الأئمة هم أرکان الأرض.</ref>.


:::::::'''۳. باب الهدایه:''' [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در تبیین این مقام فرمودند: "ما همان باب خداییم که از آن به خدا وارد می‌شوند. بواسطه ما هدایت شوندگان هدایت می‌شوند. پس هر کس ما را دوست بدارد خدا او را دوست خواهد داشت و ساکن بهشتش می‌کند، و هر کس به ما بغض داشته باشد خدا او را مبغوض می‌دارد و او را در آتشش جای خواهد داد."<ref>ابن بابویه، محمد، فضائل الشیعة، ص ۹</ref> بنابر این [[اهل بیت]]{{عم}} تنها راه رفتن به سوی خدا، جذب هدایت، جلب محبت الهی و رسیدن به بهشت هستند.
:'''۳. باب الهدایه:''' [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در تبیین این [[مقام]] فرمودند: "ما همان باب خداییم که از آن به [[خدا]] وارد می‌شوند. بواسطه ما [[هدایت]] شوندگان هدایت می‌شوند. پس هر کس ما را [[دوست]] بدارد خدا او را دوست خواهد داشت و ساکن بهشتش می‌کند، و هر کس به ما [[بغض]] داشته باشد خدا او را مبغوض می‌دارد و او را در آتشش جای خواهد داد."<ref>ابن بابویه، محمد، فضائل الشیعة، ص۹.</ref> بنابر این [[اهل بیت]]{{عم}} تنها [[راه رفتن]] به سوی خدا، جذب هدایت، جلب [[محبت الهی]] و رسیدن به [[بهشت]] هستند.


:::::::'''۴. باب {{عربی|معرفة الله}}:''' همانگونه که تاریخ گواهی می‌دهد، در احادیث نیز وارد شده است که هر کس از اهل بیت{{عم}} دور گردد خداشناسی، پیامبر شناسی و معادشناسی‌اش نیز به انحراف کشیده خواهد شد. از این رو تأکید شده است که هر کس امامان{{عم}} را بشناسد می‌تواند خدا را بشناسد و تنها راه معرفت الله اینان هستند. روزی [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[امام علی|مولی علی]]{{ع}} فرمودند:‏ "یا علی تو و جانشینانت همان اعراف مذکور در قرآن هستید که خدا شناخته نمی‌شود مگر با راه معرفت شما...."<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۹۶، ۱۶ باب فی الأئمة أنهم الذین ... یعرفون أهل الجنة و النار</ref> از این رو [[امام صادق]]{{ع}} آنگاه که مقام {{عربی|ابواب الله}} بودن اوصیاء نبی را طرح می‌نمایند، می‌فرمایند: "اوصیاء درهای خدایند که از آن به محضر خدا می‌توان وارد شد و اگر آنها نبودند خدا شناخته نمی‌شد..."<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص ۱۹۳، باب أن الأئمة{{ع}} خلفاء الله عز و جل فی أرضه و أبوابه التی منها یؤتى</ref>
:'''۴. باب {{متن حدیث|معرفة الله}}:''' همانگونه که [[تاریخ]] [[گواهی]] می‌دهد، در [[احادیث]] نیز وارد شده است که هر کس از اهل بیت{{عم}} دور گردد [[خداشناسی]]، پیامبر‌شناسی و معادشناسی‌اش نیز به [[انحراف]] کشیده خواهد شد. از این رو تأکید شده است که هر کس [[امامان]]{{عم}} را بشناسد می‌تواند خدا را بشناسد و تنها راه [[معرفت الله]] اینان هستند. روزی [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[مولی]] علی{{ع}} فرمودند:‏ "[[یا علی]] تو و جانشینانت همان [[اعراف]] مذکور در [[قرآن]] هستید که خدا شناخته نمی‌شود مگر با [[راه معرفت]] شما...."<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۹۶، ۱۶ باب فی الأئمة أنهم الذین... یعرفون أهل الجنة و النار.</ref> از این رو [[امام صادق]]{{ع}} آنگاه که مقام {{متن حدیث|ابواب الله}} بودن [[اوصیاء]] [[نبی]] را طرح می‌نمایند، می‌فرمایند: "اوصیاء درهای خدایند که از آن به محضر خدا می‌توان وارد شد و اگر آنها نبودند خدا شناخته نمی‌شد..."<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص۱۹۳، باب أن الأئمة{{ع}} خلفاء الله عز و جل فی أرضه و أبوابه التی منها یؤتى.</ref>


:::::::'''۵. باب {{عربی|محبة الله}}:''' محبت آنگاه واقعی و ارزشمند است که یک رابطه دو سویه باشد. از این رو قرآن کریم می‌فرماید: "ای پیامبر به مسلمانان بگو اگر خدا را دوست دارید از من تبعیت کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهان‌تان را ببخشاید: {{متن قرآن|قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref>سوره آل عمران آیه ۳۱.</ref> به همین دلیل اعلان می‌دارد که جمعی مانند کافران، ظالمان و مفسدان را خداوند دوست ندارد. چرا که در واقع اینان خود خویش را از محبت الهی محروم ساخته‌اند. اینکه چه کنیم تا محبت ما به خدا واقعی گردد و بتوانیم محبت خدا را به خودمان جلب کنیم راهکارهایی در متون دینی ما ارائه گردیده است که در رأس آنها محبت نمودن به [[اهل بیت]]{{عم}} می‌باشد. از این رو پیامبر{{صل}} فرمودند: "من شهر علمم و علی درِ آن؛ و دروغ می‌گوید کسی که گمان کند وارد در شهر شده است اما از راهی غیر از درِ آن. و دروغ می‌گوید کسی که گمان کند مرا دوست دارد در حالی که بغض تو را در دل دارد."<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج‏۲، ص ۲۳۹، باب المؤمن و علاماته و صفاته، ح ۲۷</ref> و [[امام هادی]]{{ع}} در زیارت جامعه فرمودند: "هر کس شما اهل بیت را دوست بدارد به تحقیق خدا را دوست داشته و هر کس بغض شما را به دل گیرد بغض خدا را به دل گرفته است."
:'''۵. باب {{متن حدیث|محبة الله}}:''' [[محبت]] آنگاه [[واقعی]] و [[ارزشمند]] است که یک رابطه دو سویه باشد. از این رو [[قرآن کریم]] می‌فرماید: "ای [[پیامبر]] به [[مسلمانان]] بگو اگر خدا را دوست دارید از من [[تبعیت]] کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهان‌تان را ببخشاید: {{متن قرآن|قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref>سوره آل عمران آیه ۳۱..</ref> به همین دلیل [[اعلان]] می‌دارد که جمعی مانند [[کافران]]، [[ظالمان]] و [[مفسدان]] را [[خداوند]] [[دوست]] ندارد.؛ چراکه در واقع اینان خود خویش را از [[محبت الهی]] [[محروم]] ساخته‌اند. اینکه چه کنیم تا [[محبت]] ما به [[خدا]] [[واقعی]] گردد و بتوانیم [[محبت خدا]] را به خودمان جلب کنیم راهکارهایی در [[متون دینی]] ما ارائه گردیده است که در رأس آنها محبت نمودن به [[اهل بیت]]{{عم}} می‌باشد. از این رو [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: "من [[شهر]] علمم و علی درِ آن؛ و [[دروغ]] می‌گوید کسی که [[گمان]] کند وارد در شهر شده است اما از راهی غیر از درِ آن. و دروغ می‌گوید کسی که گمان کند مرا دوست دارد در حالی که [[بغض]] تو را در [[دل]] دارد."<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج‏۲، ص۲۳۹، باب المؤمن و علاماته و صفاته، ح ۲۷.</ref> و [[امام هادی]]{{ع}} در [[زیارت جامعه]] فرمودند: "هر کس شما اهل بیت را دوست بدارد به تحقیق خدا را دوست داشته و هر کس بغض شما را به دل گیرد بغض خدا را به دل گرفته است."


:::::::'''۶. باب {{عربی|الایمان}}:''' [[امام باقر]] و [[امام کاظم]]{{عم}} نیز در یک سخنی نورانی، علی{{ع}} را باب ایمان معرفی نمودند که اگر کسی از آن در وارد شود مؤمن است و اگر از آن خارج گردد کافر می‌باشد.<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص ۴۳۷، باب فیه نتف و جوامع من الروایة فی الولایة؛ همو، ج‏۲، ص ۳۸۸، باب الکفر</ref>  
:'''۶. باب {{متن حدیث|الایمان}}:''' [[امام باقر]] و [[امام کاظم]]{{عم}} نیز در یک سخنی [[نورانی]]، علی{{ع}} را باب [[ایمان]] معرفی نمودند که اگر کسی از آن در وارد شود [[مؤمن]] است و اگر از آن خارج گردد [[کافر]] می‌باشد.<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص۴۳۷، باب فیه نتف و جوامع من الروایة فی الولایة؛ همو، ج‏۲، ص۳۸۸، باب الکفر.</ref>


:::::::'''۷. باب {{عربی|الجنة}}:''' باب الجنه یعنی راه و دری که از آن طریق می‌توان وارد بهشت الهی شد. بر اساس آیات قرآن، راه ورود و باب بهشت ایمان و عمل صالح است؛ که در آیات فراوانی بدان اشاره شده است. از جمله آیه ۲۵ سوره بقره است که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ}}<ref>بشارت بده به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند که برای آنان بهشتهایی است که نهرها از زیر آن جاری است....</ref> اما متعلق ایمان در این آیات چیست؟ و ایمان به چیز باعث ورود به بهشت می‌گردد؟ از نگاه قرآن ایمان به خدا، [[رسول خدا]] {{صل}}، معاد، کتاب خدا، ملائکه، و نوری که با [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} نازل شده است، واجب می‌باشد. آنچه در اینجا مدّ نظر است این است که مقصود از این نور نازل شده همراه پیامبر{{صل}}، [[ائمه]] اثنا عشر{{عم}} می‌باشند. چنانچه [[امام صادق]]{{ع}} در ذیل آیه {{متن قرآن|وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} فرمودند: "نور در اینجا [[امام علی|حضرت علی]] و سایر [[أئمه]] {{عم}} هستند."<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص ۱۹۴، ح ۲</ref> پس ایمان به امامان{{عم}} راه ورود به بهشت است و از این جهت آنها باب بهشت‌اند. در این زمینه [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} به این مطلب در مورد [[امام حسین]]{{ع}} به عنوان یکی از [[ائمه]] {{عم}} تصریح فرمودند: "آگاه باشید که حسین‏ بابی‏ از أبواب بهشت است، هر کس با او دشمنی کند خدا بوی بهشت را بر وی حرام می‌نماید."<ref>ابن شاذان، محمد، مائة منقبة من مناقب أمیر المؤمنین و الأئمة، ۲۲، المنقبة الرابعة</ref> و حضرت موسى بن جعفر{{عم}} درباره علی{{ع}} فرمودند: "بدرستى که على{{ع}} درى از درهاى بهشت است هر کس از این در وارد شود مؤمن است، و هر که از آن بیرون رود کافر است..." و در حدیث دیگری [[رسول خدا]] تمام اوصیای خود را باب ورود به بهشت دانستند با این بیان که: {{عربی|یا عَلِی أَنْتَ وَ الْأَوْصِیاءُ مِنْ بَعْدِی أَوْ قَالَ مِنْ بَعْدِک أَعْرَافٌ لَا یعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِکمْ وَ أَعْرَافٌ لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَکمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ لَا یدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکرَکمْ وَ أَنْکرْتُمُوهُ}}.<ref>صفار، محمد، بصائرالدرجات، ۱، ۴۹۷</ref>
:'''۷. باب {{متن حدیث|الجنة}}:''' باب الجنه یعنی راه و دری که از آن طریق می‌توان وارد [[بهشت]] [[الهی]] شد. بر اساس [[آیات قرآن]]، راه ورود و باب بهشت ایمان و [[عمل صالح]] است؛ که در [[آیات]] فراوانی بدان اشاره شده است. از جمله [[آیه]] ۲۵ [[سوره بقره]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ}}<ref>بشارت بده به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند که برای آنان بهشتهایی است که نهرها از زیر آن جاری است.....</ref> اما متعلق [[ایمان]] در این [[آیات]] چیست؟ و ایمان به چیز باعث ورود به [[بهشت]] می‌گردد؟ از نگاه [[قرآن]] [[ایمان به خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}}، [[معاد]]، [[کتاب خدا]]، [[ملائکه]]، و نوری که با [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نازل شده است، [[واجب]] می‌باشد. آنچه در اینجا مدّ نظر است این است که مقصود از این [[نور]] نازل شده همراه [[پیامبر]]{{صل}}، [[ائمه اثنا عشر]]{{عم}} می‌باشند. چنانچه [[امام صادق]]{{ع}} در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} فرمودند: "نور در اینجا [[حضرت علی]] و سایر أئمه{{عم}} هستند."<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص۱۹۴، ح ۲.</ref> پس ایمان به [[امامان]]{{عم}} راه ورود به بهشت است و از این جهت آنها باب بهشت‌اند. در این زمینه پیامبر اسلام{{صل}} به این مطلب در مورد [[امام حسین]]{{ع}} به عنوان یکی از [[ائمه]]{{عم}} تصریح فرمودند: "[[آگاه]] باشید که حسین‏ بابی‏ از أبواب بهشت است، هر کس با او [[دشمنی]] کند [[خدا]] بوی بهشت را بر وی [[حرام]] می‌نماید."<ref>ابن شاذان، محمد، مائة منقبة من مناقب أمیر المؤمنین و الأئمة، ۲۲، المنقبة الرابعة.</ref> و [[حضرت موسی بن جعفر]]{{عم}} درباره علی{{ع}} فرمودند: "بدرستی که علی{{ع}} دری از درهای بهشت است هر کس از این در وارد شود [[مؤمن]] است، و هر که از آن بیرون رود [[کافر]] است..." و در [[حدیث]] دیگری رسول خدا تمام اوصیای خود را باب ورود به بهشت دانستند با این بیان که: {{متن حدیث|یا عَلِی أَنْتَ وَ الْأَوْصِیاءُ مِنْ بَعْدِی أَوْ قَالَ مِنْ بَعْدِک أَعْرَافٌ لَا یعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِکمْ وَ أَعْرَافٌ لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَکمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ لَا یدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکرَکمْ وَ أَنْکرْتُمُوهُ}}.<ref>صفار، محمد، بصائرالدرجات، ۱، ۴۹۷.</ref>


:::::::'''۸. باب دعوت به سوی خدا و راهنمائی به او:''' از نکات قابل دقت آن است که [[ائمه]]{{عم}} که باب الله هستند، همچون یک درِ بیجان نیستند که تنها راهی برای ورود به بارگاهی باشند، بلکه دری هستند که مردم را صدا می‌زند که: بیایید، راه ورود اینجاست. از این رو بجاست که آنان را {{عربی|باب الدعوه الی الله و الدلاله علیه}} بدانیم. چنانچه [[امام صادق]]{{ع}} در حدیثی فرمودند: {{عربی|إن الله ... جعلنا ... بابه الذی یدل علیه}}.<ref>«خدا ما را آفرید .... و ما را درى که او را نشان دهد و به او راهنمایی کند، قرار داد» همو، الکافی، ج‏۱، ص۱۴۴، باب النوادر، ح ۵.</ref> در زیارت جامعه کبیره نیز می‌فرماید: {{عربی|أنتم ... الباب المبتلى به الناس ...إلى الله تدعون و علیه تدلون}}<ref>«شما (اهل بیت) ... ( مردم را ) بسوى خدا می‌خوانید، و بر او دلالت می‌کنید»؛ ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، ج‏۲، ص ۶۱۳، زیارة جامعة لجمیع الأئمة.</ref>
:'''۸. باب [[دعوت]] به سوی خدا و [[راهنمائی]] به او:''' از نکات قابل دقت آن است که ائمه{{عم}} که [[باب الله]] هستند، همچون یک درِ بیجان نیستند که تنها راهی برای ورود به بارگاهی باشند، بلکه دری هستند که [[مردم]] را صدا می‌زند که: بیایید، راه ورود اینجاست. از این رو بجاست که آنان را {{عربی|باب الدعوه الی الله و الدلاله علیه}} بدانیم. چنانچه [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] فرمودند: {{متن حدیث|إن الله... جعلنا... بابه الذی یدل علیه}}.<ref>«خدا ما را آفرید.... و ما را درى که او را نشان دهد و به او راهنمایی کند، قرار داد» همو، الکافی، ج‏۱، ص۱۴۴، باب النوادر، ح ۵..</ref> در [[زیارت جامعه کبیره]] نیز می‌فرماید: {{عربی|أنتم... الباب المبتلى به الناس...إلى الله تدعون و علیه تدلون}}<ref>«شما (اهل بیت)... (مردم را) بسوى خدا می‌خوانید، و بر او دلالت می‌کنید»؛ ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، ج‏۲، ص۶۱۳، زیارة جامعة لجمیع الأئمة..</ref>


:::::::'''۹. باب ابتلاء مردم:''' در چندین حدیث سخن از آن به میان آمده که [[اهل بیت]]{{عم}} بابی هستند که مردم با آن آزمایش می‌شوند اگر از این باب با تواضع به بارگاه خدا وارد شوند، نجات می‌یابند وگرنه به هلاکت می‌رسند. در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: "شما همان درى که (همچون باب حطه‏بنى اسرائیل) مردم در ورود به آن آزمایش می‌شوند. هر کس که بسوى شما آمد نجات یافت، و هر کس که بسوى شما نیامد هلاک شد."
:'''۹. باب [[ابتلاء]] مردم:''' در چندین [[حدیث]] سخن از آن به میان آمده که [[اهل بیت]]{{عم}} بابی هستند که مردم با آن [[آزمایش]] می‌شوند اگر از این باب با [[تواضع]] به بارگاه [[خدا]] وارد شوند، [[نجات]] می‌یابند وگرنه به [[هلاکت]] می‌رسند. در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: "شما همان دری که (همچون باب حطه‏ بنی [[اسرائیل]]) مردم در ورود به آن آزمایش می‌شوند. هر کس که بسوی شما آمد نجات یافت، و هر کس که بسوی شما نیامد هلاک شد."


:::::::'''۱۰. باب احتجاج خدا بر خلق:''' یکی از القاب ائمه{{عم}} حجت الله بودن ایشان است.<ref>کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‏۲، ص۹۰۶، ح ۶۱‏؛ کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص ۱۴۵، باب النوادر، ح ۷</ref> از علل این نامگذاری آن است که خداوند در روز قیامت بدان‌ها احتجاج می‌کند، که مگر اینها اوامر و نواهی مرا به شما نرساندند؟! مگر برایتان معجزات و براهین مستحکم نیاوردند؟! پس چرا تسلیم نشده و اطاعت نکردید؟ این است که [[امام صادق]]{{ع}} هنگام طرح مقام {{عربی|ابواب الله}} بودن اوصیاء می‌فرمایند: "اوصیاء درهای خدایند که ... خدا بواسطه ایشان بر خلقش احتجاج می‌کند."<ref>ابن بابویه، الأمالی، النص، ص ۱۱۵، المجلس الرابع و العشرون</ref>
:'''۱۰. باب [[احتجاج]] خدا بر [[خلق]]:''' یکی از [[القاب ائمه]]{{عم}} [[حجت الله]] بودن ایشان است.<ref>کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‏۲، ص۹۰۶، ح ۶۱‏؛ کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص۱۴۵، باب النوادر، ح ۷.</ref> از علل این نامگذاری آن است که [[خداوند]] در [[روز قیامت]] بدان‌ها احتجاج می‌کند، که مگر اینها [[اوامر و نواهی]] مرا به شما نرساندند؟! مگر برایتان [[معجزات]] و [[براهین]] مستحکم نیاوردند؟! پس چرا [[تسلیم]] نشده و [[اطاعت]] نکردید؟ این است که امام صادق{{ع}} هنگام طرح [[مقام]] {{متن حدیث|ابواب الله}} بودن [[اوصیاء]] می‌فرمایند: "اوصیاء درهای خدایند که... خدا بواسطه ایشان بر خلقش احتجاج می‌کند"<ref>ابن بابویه، الأمالی، النص، ص۱۱۵، المجلس الرابع و العشرون.</ref>.


:::::::'''۱۱. باب نجات امت:''' از جلوه‌های مقام باب الهی آن است که [[اهل بیت]]{{عم}} "باب نجات امت" هستند. چنانچه پیامبر{{صل}} در وصف [[امام حسین]]{{ع}} فرمودند: "او باب نجات این امت است."<ref>ابن بابویه، الأمالی، النص، ص ۱۱۵، المجلس الرابع و العشرون</ref> و در حدیث دیگری راجع به همه [[اهل بیت]] {{عم}} فرمودند: "همانا مَثَل اهل بیت من در میان شما مانند سفینه نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کس از آن تخلف نمود غرق شد؛ نیز مانند باب حطه هستند که هرکس داخل آن شد نجات یافت و هر کس وارد نشد هلاک گردید."<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۲۹۷؛ طوسی، محمد، الأمالی، النص، ص۶۰، المجلس الثانی</ref>
:'''۱۱. باب نجات [[امت]]:''' از جلوه‌های مقام باب [[الهی]] آن است که اهل بیت{{عم}} "باب [[نجات]] [[امت]]" هستند. چنانچه [[پیامبر]]{{صل}} در وصف [[امام حسین]]{{ع}} فرمودند: "او باب نجات این امت است."<ref>ابن بابویه، الأمالی، النص، ص۱۱۵، المجلس الرابع و العشرون.</ref> و در [[حدیث]] دیگری راجع به همه [[اهل بیت]]{{عم}} فرمودند: "همانا [[مَثَل]] اهل بیت من در میان شما مانند [[سفینه نوح]] است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کس از آن [[تخلف]] نمود [[غرق]] شد؛ نیز مانند [[باب حطه]] هستند که هرکس داخل آن شد نجات یافت و هر کس وارد نشد هلاک گردید."<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۲۹۷؛ طوسی، محمد، الأمالی، النص، ص۶۰، المجلس الثانی.</ref>


:::::::'''۱۲. باب توبه و باب {{عربی|حطة اسلام}}:''' یکی دیگر از جلوه‌های باب الله بودن ائمه{{عم}} این است که ایشان "باب التوبه" هستند که اگر کسی بخواهد گناهانش بخشیده شود باید از راه ایشان به بارگاه خدا بار یابد. [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} در این زمینه فرمودند: "مثل اهل بیت من در میان شما درب حطه بنی اسرائیل است هر که (با تواضع ) داخل در آن گردید بخشیده شد. و هرکس وارد آن نشد مشمول مغفرت خدا نگردید."<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۲۹۷، باب ۱۳ فی الأئمة أنهم یعلمون کل أرض</ref>
:'''۱۲. باب [[توبه]] و باب {{عربی|حطة اسلام}}:''' یکی دیگر از جلوه‌های [[باب الله]] بودن [[ائمه]]{{عم}} این است که ایشان "باب التوبه" هستند که اگر کسی بخواهد گناهانش بخشیده شود باید از راه ایشان به بارگاه [[خدا]] بار یابد. [[رسول الله]]{{صل}} در این زمینه فرمودند: "مثل اهل بیت من در میان شما درب حطه [[بنی اسرائیل]] است هر که (با [[تواضع]]) داخل در آن گردید بخشیده شد. و هرکس وارد آن نشد مشمول [[مغفرت]] خدا نگردید."<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۲۹۷، باب ۱۳ فی الأئمة أنهم یعلمون کل أرض.</ref>


:::::::'''۱۳. باب اطاعت خدا:''' جلوه دیگر مقام باب الله بودن [[ائمه]]{{عم}} "باب اطاعت خدا" بودن ایشان است. بدین معنا که اگر کسی بخواهد اطاعت از خدا کند باب و راهش منحصر در اطاعت از ایشان است. و این مفهوم در روایات ما فراوان تکرار گردیده است. مثلا در زیارت جامعه می‌خوانیم: "هرکس از شما اطاعت کند قطعا از خدا اطاعت کرده است و هر کس عصیان شما را بکند خدا را عصیان نموده است."<ref>ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص ۶۱۷، زیارة جامعة لجمیع الأئمة</ref>
:'''۱۳. باب [[اطاعت خدا]]:''' جلوه دیگر [[مقام]] باب الله بودن ائمه{{عم}} "باب اطاعت خدا" بودن ایشان است. بدین معنا که اگر کسی بخواهد [[اطاعت از خدا]] کند باب و راهش منحصر در [[اطاعت]] از ایشان است. و این مفهوم در [[روایات]] ما فراوان تکرار گردیده است. مثلا در [[زیارت جامعه]] می‌خوانیم: "هرکس از شما اطاعت کند قطعا از خدا اطاعت کرده است و هر کس [[عصیان]] شما را بکند خدا را عصیان نموده است."<ref>ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۷، زیارة جامعة لجمیع الأئمة.</ref>


:::::::'''۱۴. باب حصن خدا:''' از مصادیق شأن باب اللهی [[ائمه]]{{عم}} آن است که باب ورود بندگان به دژ الهی‌اند. چنانچه [[امام رضا]]{{ع}} لحظاتی پس از آنکه در حدیث سلسله الذهب به نقل از خداوند فرمودند: {{عربی|"لا إله إلا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی"}}، ندایی دادند که: "ورود به حصن و دژ محکم خداوند شروطی دارد و من از جمله آن شروط هستم".<ref>همو، الأمالی، النص، ص ۲۳۵، المجلس الحادی و الأربعون</ref> پس از شروط و ابواب دخول در دژ خداوند ولایت [[امام رضا|علی بن موسی الرضا]]{{ع}} به عنوان امام بر حق است.
:'''۱۴. باب [[حصن]] خدا:''' از مصادیق [[شأن]] باب اللهی ائمه{{عم}} آن است که باب ورود [[بندگان]] به [[دژ]] الهی‌اند. چنانچه [[امام رضا]]{{ع}} لحظاتی پس از آنکه در حدیث سلسله الذهب به نقل از [[خداوند]] فرمودند: {{متن حدیث|لا إله إلا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی}}، ندایی دادند که: "ورود به [[حصن]] و [[دژ]] محکم [[خداوند]] شروطی دارد و من از جمله آن شروط هستم".<ref>همو، الأمالی، النص، ص۲۳۵، المجلس الحادی و الأربعون.</ref> پس از شروط و ابواب دخول در دژ خداوند [[ولایت]] [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} به عنوان [[امام]] بر [[حق]] است.


:::::::'''۱۵. باب سلام:''' باب السلام یعنی بابی که از آن وارد شهر تسلیم می‌شوند و با این تسلیم شدن در برابر خدا، از حساب شدید خدا و فزع اکبر روز قیامت به سلامتی گذر کرده و نجات می‌یابند. این بیان را در احادیث متعددی می‌توان یافت که به دو مورد از آنها اشاره می‌کنیم: [[امام علی]] {{ع}} فرمودند: "ما باب حطه هستیم و آن باب السلام است؛ هر کس داخل آن شد سالم ماند و نجات یافت، و هر کس از آن تخلف نمود هلاک شد."<ref>تمیمى آمدى، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى‏، ص ۷۲۳</ref> [[امام باقر]]{{ع}} ضمن قسم به خدا، فرمودند: "... هیچ عبدی ما را دوست ندارد و ولایت ما را نمی‌پذیرد تا اینکه خدا قلبش را تطهیر می‌کند. و خدا قلب کسی را تطهیر نمی‌کند تا آنکه تسلیم ما شود و جنگ با ما نداشته باشد. پس وقتی اینگونه شد خدا او را از حساب شدید قیامت سالم نگه داشته و از فزع اکبر روز قیامت ایمن می‌دارد."<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص ۱۹۴، ح ۱</ref>
:'''۱۵. باب [[سلام]]:''' باب [[السلام]] یعنی بابی که از آن وارد [[شهر]] [[تسلیم]] می‌شوند و با این [[تسلیم شدن]] در برابر [[خدا]]، از حساب شدید خدا و فزع اکبر [[روز قیامت]] به [[سلامتی]] گذر کرده و [[نجات]] می‌یابند. این بیان را در [[احادیث]] متعددی می‌توان یافت که به دو مورد از آنها اشاره می‌کنیم: [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: "ما [[باب حطه]] هستیم و آن باب السلام است؛ هر کس داخل آن شد سالم ماند و نجات یافت، و هر کس از آن [[تخلف]] نمود هلاک شد."<ref>تمیمى آمدى، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى‏، ص۷۲۳.</ref> [[امام باقر]]{{ع}} ضمن [[قسم به خدا]]، فرمودند: "... هیچ [[عبدی]] ما را [[دوست]] ندارد و ولایت ما را نمی‌پذیرد تا اینکه خدا قلبش را [[تطهیر]] می‌کند. و خدا [[قلب]] کسی را تطهیر نمی‌کند تا آنکه تسلیم ما شود و [[جنگ]] با ما نداشته باشد. پس وقتی اینگونه شد خدا او را از حساب شدید [[قیامت]] سالم نگه داشته و از فزع اکبر روز قیامت ایمن می‌دارد"<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص۱۹۴، ح ۱.</ref>.


:::::::'''ارتباط [[علم غیب]] با مقام باب الهی [[اهل بیت]]{{عم}}''' از سویی باب الله کسی است که فیوضات خدا از طریق او به سایر خلق می‌رسد پس او هم از این فیوضات خبر دارد و هم از کسانی که این فیض‌ها بدان‌ها می‌رسد. و این نیز نوعی علم غیب است. و از دیگر سو، از آنچه در قسمت پیش گفته شد مشخص گردید که از لوازم باب الله بودن آن است که اطاعت او بر همگان به طور مطلق واجب باشد؛ که این مقام مستلزم [[عصمت]] باب الله است. و از آنجا که در بخش صفات امام ارتباط شدید عصمت با [[علم غیب]] را مطرح کردیم روشن می‌شود که تا وقتی کسی علم غیب نداشته باشد نمی‌تواند باب الله شود. علاوه بر آنکه اگر بنا باشد راه منحصر ورود به درگاه خداوند [[ائمه]] {{عم}} باشند ناگزیر هر کس بخواهد به آن درگاه راه یابد باید از طریق ایشان اقدام کند و اگر چنین باشد امکان ندارد که ائمه{{عم}} از احوال کسانی که به واسطه ایشان به خدا تقرب جسته‌اند، بی‌خبر باشند. و این نوعی علم غیب است»<ref>[[سید محمود جزائری|جزائری، سید محمود]]، [[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]، ص۱۶۰ تا ۱۷۰.</ref>.
:'''ارتباط [[علم غیب]] با [[مقام]] باب [[الهی]] [[اهل بیت]]{{عم}}''' از سویی [[باب الله]] کسی است که فیوضات خدا از طریق او به سایر [[خلق]] می‌رسد پس او هم از این فیوضات خبر دارد و هم از کسانی که این فیض‌ها بدان‌ها می‌رسد. و این نیز نوعی علم غیب است. و از دیگر سو، از آنچه در قسمت پیش گفته شد مشخص گردید که از لوازم باب الله بودن آن است که [[اطاعت]] او بر همگان به طور مطلق [[واجب]] باشد؛ که این [[مقام]] مستلزم [[عصمت]] [[باب الله]] است. و از آنجا که در بخش [[صفات امام]] ارتباط شدید عصمت با [[علم غیب]] را مطرح کردیم روشن می‌شود که تا وقتی کسی علم غیب نداشته باشد نمی‌تواند باب الله شود. علاوه بر آنکه اگر بنا باشد راه منحصر ورود به درگاه [[خداوند]] [[ائمه]]{{عم}} باشند ناگزیر هر کس بخواهد به آن درگاه راه یابد باید از طریق ایشان اقدام کند و اگر چنین باشد امکان ندارد که ائمه{{عم}} از احوال کسانی که به واسطه ایشان به [[خدا]] [[تقرب]] جسته‌اند، بی‌خبر باشند. و این نوعی علم غیب است»<ref>[[سید محمود جزائری|جزائری، سید محمود]]، [[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]، ص۱۶۰ تا ۱۷۰.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌ وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
# [[مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام عین الله به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام عین الله به چه معناست؟ (پرسش)]]
خط ۸۶: خط ۸۰:
# [[مقام اعراف به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام اعراف به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام میزان به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام میزان به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام صراط الهی به چه معناست؟ (پرسش)]]  
# [[مقام صراط الهی به چه معناست؟ (پرسش)]]
## <sub>[[مقام صراط مستقیم به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub>
## <sub>[[مقام صراط مستقیم به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub>
# [[مقام قسمت کننده بهشت و جهنم به چه معناست؟ (پرسش)]]  
# [[مقام قسمت کننده بهشت و جهنم به چه معناست؟ (پرسش)]]
## <sub>[[قسیم النار و الجنة به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub>
## <sub>[[قسیم النار و الجنة به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub>
# [[مقام شفاعت به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام شفاعت به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام تزویج کننده بهشتیان به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام تزویج کننده بهشتیان به چه معناست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌ وابسته}}
{{پایان پرسش وابسته}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل‌های پرسش دانشنامه]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:مقام معصوم]]
[[رده:پرسمان مقام معصوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۴

مقام باب الله به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم
مدخل اصلیمقام معصوم

مقام باب الله به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط با بحث‌های مقام معصوم، مقام باب الله و باب الله است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مقام معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

جزائری

حجت الاسلام و المسلمین سید محمود جزائری در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان» در این‌باره گفته‌ است:

«کارکردهای علم غیب در مقام باب الله: یکی از شئون و مقاماتی که در آیات قرآن و احادیث برای ائمه(ع) بر شمرده‌اند، "ابواب الله" بودن ایشان است. هم چنان که از این مقام به "طریق"، "سبیل"، "سبب"، "صراط" و "ماء معین" نیز تعبیر شده است. اینکه این مقام به چه معناست، چه مراتبی دارد، ادله اثبات آن برای اهل بیت(ع) چیست و چه ارتباطی با علم غیب اهل بیت(ع) دارد، مسائلی است که در اینجا تا حدی مورد بررسی قرار می‌دهیم.

معنای باب الله بودن و اثبات آن برای اهل بیت(ع): باب در لغت به معنای "راه ورود به چیزی"، "آنچه بواسطه آن به چیزی می‌رسند" و "آنچه بواسطه‌اش راه بسته می‌شود"[۱] بوده و جمع آن ابواب می‌باشد. باب الله بودن انبیا و اوصیای الهی بدان معناست که ایشان درگاه و بابی هستند میان خدا و خلق؛ که از یک سو خدا اگر بخواهد فیضی به خلق برساند از طریق آنان اعمال می‌نماید. و اگر بخواهد خیر و رحمت را از کسی قطع کند و در نتیجه نتواند با خدا ارتباط پیدا کرده و تقربی بجوید، او را از ایشان جدا می‌نماید. و از دیگر سو، اگرخلق بخواهند به خداوند تقرب بجویند یا ارتباطی با خدا پیدا کنند باید از طریق آنان وارد شوند. از این رو در اینجا آیات و روایات را به سه دسته تقسیم می‌کنیم:

۱. باب وصول فیض و رحمت خدا به عباد: از حضرت رضا(ع) معنای "ماء" را در آیه ﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ[۲] پرسیدند. در پاسخ فرمودند: "آب شما باب‌های شماست که همان ائمه‌اند. و آنها باب‌های خدا میان او و خلقش هستند."[۳] در این تفسیر "ماء" در معنای مجازی به کار رفته است؛ یعنی همانطور که خدا آب را نازل می‌کند تا وسیله حیات باشد؛ و بدون آن راه حیات بسته می‌شود. امامان معصوم(ع) را نیز می‌فرستد تا حیات مادی و معنوی خلق نابود نگردد. پس ائمه(ع) باب‌هایی هستند که خدا از طریق آنان وجود و حیات و لوازم آنها را به خلق می‌رساند. از این جهت در احادیث، امام را "ماء" یا "ماء معین" نامیده‌اند.[۴] به همین مناسبت اهل بیت(ع) را باب رحمت پروردگار می‌دانیم. چنانچه پیامبر(ص) فرمودند: "ما معدن حکمت و باب رحمت هستیم."[۵] و در زیارت امیر المؤمنین می‌خوانیم: "سلام بر باب‏ رحمت".[۶]

۲.باب منع ورود نا اهل‌ها به بارگاه خدا: همان‌گونه که یکی از کاربردهای درِ خانه یا دروازه شهر بستن راه ورودی بر غریبه‌ها و آنانی است که صاحب خانه نمی‌خواهد وارد شوند، از کاربردهای اهل بیت(ع) به عنوان "باب الله" هم آن است که اگر خدا نخواهد کسی بدلیل عدم صلاحیتش وارد بارگاه و خانه رحمت‌اش گردد، درِ معرفت و محبت و تبعیت اهل بیت(ع) را بر او می‌بندد و آنگاه هر چه خدا را صدا بزند و هر چه تلاش کند راهی به بارگاه خدا نمی‌یابد.

۳. باب تقرب و ارتباط بندگان با خدا: یکی از شئون ائمه(ع) این است که اگر بنده‌ای بخواهد معرفت و محبت خدا را به‌دست آورد، عوامل رضا و غضب او و دینش را بشناسد، به او ایمان آورده و با اعمالش بتواند به پروردگارتقرب بجوید، تنها راهش اهل بیت(ع) می‌باشند.[۷] و از این رو نام باب التقرب الی الله، باب الاتیان الی الله، باب الهدایه، باب معرفه الله، باب محبه الله، باب الایمان، باب الجنه، باب الدعوه الی الله و الدلاله علیه، باب ابتلاء الناس، باب احتجاج الله علی الخلق، باب الحطه، باب التوبه، باب اطاعه الله، بر آنان سزاوار است. که به مستنداتش در اینجا اشاره می‌کنیم:

۱. باب تقرب به خدا: امام رضا(ع) به کسی که از نحوه زیارت پدر بزرگوارشان سؤال کرده بود، زیارت جامعی برای همه ائمه(ع) ایراد فرمودند، که در عبارت‌های پایانی‌اش آمده است: «یا سادتی أتقرب بکم إلى الله‏».[۸] و در زیارت عاشورا می‌خوانیم: ای أبا عبد الله‏ من بواسطه موالات شما و برائت از دشمنان‌تان و کسانی که در حق شما ظالم کردند به خدا و رسول خدا و امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و امام حسن(ع) تقرب می‌جویم.[۹] پس اهل بیت(ع) باب تقرب به خدا هستند.
۲. باب ورود به درگاه و محضر خدا: امام صادق(ع) آنگاه که منزلت و جایگاه اوصیاء را در نزد خدا بر می‌شمردند، فرمودند: "ما همان باب خدا هستیم که از آن به سوی خدا میروند."[۱۰] امام باقر(ع) نیز با کنار هم نهادن وصف باب الله و سبیل الله فرمودند: "همانا رسول خدا(ص) باب خدا هستند که هیچ کس به سوی خدا نمی‌رود جز از طریق او، و راه خدا هستند که هر کس در آن سلوک کند به خدا می‌رسد."[۱۱] عین همین اوصاف را امام صادق(ع) برای امیر المؤمنین(ع) به‌کار برده‌اند[۱۲].
۳. باب الهدایه: رسول گرامی اسلام(ص) در تبیین این مقام فرمودند: "ما همان باب خداییم که از آن به خدا وارد می‌شوند. بواسطه ما هدایت شوندگان هدایت می‌شوند. پس هر کس ما را دوست بدارد خدا او را دوست خواهد داشت و ساکن بهشتش می‌کند، و هر کس به ما بغض داشته باشد خدا او را مبغوض می‌دارد و او را در آتشش جای خواهد داد."[۱۳] بنابر این اهل بیت(ع) تنها راه رفتن به سوی خدا، جذب هدایت، جلب محبت الهی و رسیدن به بهشت هستند.
۴. باب «معرفة الله»: همانگونه که تاریخ گواهی می‌دهد، در احادیث نیز وارد شده است که هر کس از اهل بیت(ع) دور گردد خداشناسی، پیامبر‌شناسی و معادشناسی‌اش نیز به انحراف کشیده خواهد شد. از این رو تأکید شده است که هر کس امامان(ع) را بشناسد می‌تواند خدا را بشناسد و تنها راه معرفت الله اینان هستند. روزی رسول خدا(ص) خطاب به مولی علی(ع) فرمودند:‏ "یا علی تو و جانشینانت همان اعراف مذکور در قرآن هستید که خدا شناخته نمی‌شود مگر با راه معرفت شما...."[۱۴] از این رو امام صادق(ع) آنگاه که مقام «ابواب الله» بودن اوصیاء نبی را طرح می‌نمایند، می‌فرمایند: "اوصیاء درهای خدایند که از آن به محضر خدا می‌توان وارد شد و اگر آنها نبودند خدا شناخته نمی‌شد..."[۱۵]
۵. باب «محبة الله»: محبت آنگاه واقعی و ارزشمند است که یک رابطه دو سویه باشد. از این رو قرآن کریم می‌فرماید: "ای پیامبر به مسلمانان بگو اگر خدا را دوست دارید از من تبعیت کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهان‌تان را ببخشاید: ﴿قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۱۶] به همین دلیل اعلان می‌دارد که جمعی مانند کافران، ظالمان و مفسدان را خداوند دوست ندارد.؛ چراکه در واقع اینان خود خویش را از محبت الهی محروم ساخته‌اند. اینکه چه کنیم تا محبت ما به خدا واقعی گردد و بتوانیم محبت خدا را به خودمان جلب کنیم راهکارهایی در متون دینی ما ارائه گردیده است که در رأس آنها محبت نمودن به اهل بیت(ع) می‌باشد. از این رو پیامبر(ص) فرمودند: "من شهر علمم و علی درِ آن؛ و دروغ می‌گوید کسی که گمان کند وارد در شهر شده است اما از راهی غیر از درِ آن. و دروغ می‌گوید کسی که گمان کند مرا دوست دارد در حالی که بغض تو را در دل دارد."[۱۷] و امام هادی(ع) در زیارت جامعه فرمودند: "هر کس شما اهل بیت را دوست بدارد به تحقیق خدا را دوست داشته و هر کس بغض شما را به دل گیرد بغض خدا را به دل گرفته است."
۶. باب «الایمان»: امام باقر و امام کاظم(ع) نیز در یک سخنی نورانی، علی(ع) را باب ایمان معرفی نمودند که اگر کسی از آن در وارد شود مؤمن است و اگر از آن خارج گردد کافر می‌باشد.[۱۸]
۷. باب «الجنة»: باب الجنه یعنی راه و دری که از آن طریق می‌توان وارد بهشت الهی شد. بر اساس آیات قرآن، راه ورود و باب بهشت ایمان و عمل صالح است؛ که در آیات فراوانی بدان اشاره شده است. از جمله آیه ۲۵ سوره بقره است که می‌فرماید: ﴿وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ[۱۹] اما متعلق ایمان در این آیات چیست؟ و ایمان به چیز باعث ورود به بهشت می‌گردد؟ از نگاه قرآن ایمان به خدا، رسول خدا(ص)، معاد، کتاب خدا، ملائکه، و نوری که با پیامبر اسلام(ص) نازل شده است، واجب می‌باشد. آنچه در اینجا مدّ نظر است این است که مقصود از این نور نازل شده همراه پیامبر(ص)، ائمه اثنا عشر(ع) می‌باشند. چنانچه امام صادق(ع) در ذیل آیه ﴿وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ فرمودند: "نور در اینجا حضرت علی و سایر أئمه(ع) هستند."[۲۰] پس ایمان به امامان(ع) راه ورود به بهشت است و از این جهت آنها باب بهشت‌اند. در این زمینه پیامبر اسلام(ص) به این مطلب در مورد امام حسین(ع) به عنوان یکی از ائمه(ع) تصریح فرمودند: "آگاه باشید که حسین‏ بابی‏ از أبواب بهشت است، هر کس با او دشمنی کند خدا بوی بهشت را بر وی حرام می‌نماید."[۲۱] و حضرت موسی بن جعفر(ع) درباره علی(ع) فرمودند: "بدرستی که علی(ع) دری از درهای بهشت است هر کس از این در وارد شود مؤمن است، و هر که از آن بیرون رود کافر است..." و در حدیث دیگری رسول خدا تمام اوصیای خود را باب ورود به بهشت دانستند با این بیان که: «یا عَلِی أَنْتَ وَ الْأَوْصِیاءُ مِنْ بَعْدِی أَوْ قَالَ مِنْ بَعْدِک أَعْرَافٌ لَا یعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِکمْ وَ أَعْرَافٌ لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَکمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ لَا یدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکرَکمْ وَ أَنْکرْتُمُوهُ».[۲۲]
۸. باب دعوت به سوی خدا و راهنمائی به او: از نکات قابل دقت آن است که ائمه(ع) که باب الله هستند، همچون یک درِ بیجان نیستند که تنها راهی برای ورود به بارگاهی باشند، بلکه دری هستند که مردم را صدا می‌زند که: بیایید، راه ورود اینجاست. از این رو بجاست که آنان را باب الدعوه الی الله و الدلاله علیه بدانیم. چنانچه امام صادق(ع) در حدیثی فرمودند: «إن الله... جعلنا... بابه الذی یدل علیه».[۲۳] در زیارت جامعه کبیره نیز می‌فرماید: أنتم... الباب المبتلى به الناس...إلى الله تدعون و علیه تدلون[۲۴]
۹. باب ابتلاء مردم: در چندین حدیث سخن از آن به میان آمده که اهل بیت(ع) بابی هستند که مردم با آن آزمایش می‌شوند اگر از این باب با تواضع به بارگاه خدا وارد شوند، نجات می‌یابند وگرنه به هلاکت می‌رسند. در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: "شما همان دری که (همچون باب حطه‏ بنی اسرائیل) مردم در ورود به آن آزمایش می‌شوند. هر کس که بسوی شما آمد نجات یافت، و هر کس که بسوی شما نیامد هلاک شد."
۱۰. باب احتجاج خدا بر خلق: یکی از القاب ائمه(ع) حجت الله بودن ایشان است.[۲۵] از علل این نامگذاری آن است که خداوند در روز قیامت بدان‌ها احتجاج می‌کند، که مگر اینها اوامر و نواهی مرا به شما نرساندند؟! مگر برایتان معجزات و براهین مستحکم نیاوردند؟! پس چرا تسلیم نشده و اطاعت نکردید؟ این است که امام صادق(ع) هنگام طرح مقام «ابواب الله» بودن اوصیاء می‌فرمایند: "اوصیاء درهای خدایند که... خدا بواسطه ایشان بر خلقش احتجاج می‌کند"[۲۶].
۱۱. باب نجات امت: از جلوه‌های مقام باب الهی آن است که اهل بیت(ع) "باب نجات امت" هستند. چنانچه پیامبر(ص) در وصف امام حسین(ع) فرمودند: "او باب نجات این امت است."[۲۷] و در حدیث دیگری راجع به همه اهل بیت(ع) فرمودند: "همانا مَثَل اهل بیت من در میان شما مانند سفینه نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کس از آن تخلف نمود غرق شد؛ نیز مانند باب حطه هستند که هرکس داخل آن شد نجات یافت و هر کس وارد نشد هلاک گردید."[۲۸]
۱۲. باب توبه و باب حطة اسلام: یکی دیگر از جلوه‌های باب الله بودن ائمه(ع) این است که ایشان "باب التوبه" هستند که اگر کسی بخواهد گناهانش بخشیده شود باید از راه ایشان به بارگاه خدا بار یابد. رسول الله(ص) در این زمینه فرمودند: "مثل اهل بیت من در میان شما درب حطه بنی اسرائیل است هر که (با تواضع) داخل در آن گردید بخشیده شد. و هرکس وارد آن نشد مشمول مغفرت خدا نگردید."[۲۹]
۱۳. باب اطاعت خدا: جلوه دیگر مقام باب الله بودن ائمه(ع) "باب اطاعت خدا" بودن ایشان است. بدین معنا که اگر کسی بخواهد اطاعت از خدا کند باب و راهش منحصر در اطاعت از ایشان است. و این مفهوم در روایات ما فراوان تکرار گردیده است. مثلا در زیارت جامعه می‌خوانیم: "هرکس از شما اطاعت کند قطعا از خدا اطاعت کرده است و هر کس عصیان شما را بکند خدا را عصیان نموده است."[۳۰]
۱۴. باب حصن خدا: از مصادیق شأن باب اللهی ائمه(ع) آن است که باب ورود بندگان به دژ الهی‌اند. چنانچه امام رضا(ع) لحظاتی پس از آنکه در حدیث سلسله الذهب به نقل از خداوند فرمودند: «لا إله إلا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی»، ندایی دادند که: "ورود به حصن و دژ محکم خداوند شروطی دارد و من از جمله آن شروط هستم".[۳۱] پس از شروط و ابواب دخول در دژ خداوند ولایت علی بن موسی الرضا(ع) به عنوان امام بر حق است.
۱۵. باب سلام: باب السلام یعنی بابی که از آن وارد شهر تسلیم می‌شوند و با این تسلیم شدن در برابر خدا، از حساب شدید خدا و فزع اکبر روز قیامت به سلامتی گذر کرده و نجات می‌یابند. این بیان را در احادیث متعددی می‌توان یافت که به دو مورد از آنها اشاره می‌کنیم: امام علی(ع) فرمودند: "ما باب حطه هستیم و آن باب السلام است؛ هر کس داخل آن شد سالم ماند و نجات یافت، و هر کس از آن تخلف نمود هلاک شد."[۳۲] امام باقر(ع) ضمن قسم به خدا، فرمودند: "... هیچ عبدی ما را دوست ندارد و ولایت ما را نمی‌پذیرد تا اینکه خدا قلبش را تطهیر می‌کند. و خدا قلب کسی را تطهیر نمی‌کند تا آنکه تسلیم ما شود و جنگ با ما نداشته باشد. پس وقتی اینگونه شد خدا او را از حساب شدید قیامت سالم نگه داشته و از فزع اکبر روز قیامت ایمن می‌دارد"[۳۳].
ارتباط علم غیب با مقام باب الهی اهل بیت(ع) از سویی باب الله کسی است که فیوضات خدا از طریق او به سایر خلق می‌رسد پس او هم از این فیوضات خبر دارد و هم از کسانی که این فیض‌ها بدان‌ها می‌رسد. و این نیز نوعی علم غیب است. و از دیگر سو، از آنچه در قسمت پیش گفته شد مشخص گردید که از لوازم باب الله بودن آن است که اطاعت او بر همگان به طور مطلق واجب باشد؛ که این مقام مستلزم عصمت باب الله است. و از آنجا که در بخش صفات امام ارتباط شدید عصمت با علم غیب را مطرح کردیم روشن می‌شود که تا وقتی کسی علم غیب نداشته باشد نمی‌تواند باب الله شود. علاوه بر آنکه اگر بنا باشد راه منحصر ورود به درگاه خداوند ائمه(ع) باشند ناگزیر هر کس بخواهد به آن درگاه راه یابد باید از طریق ایشان اقدام کند و اگر چنین باشد امکان ندارد که ائمه(ع) از احوال کسانی که به واسطه ایشان به خدا تقرب جسته‌اند، بی‌خبر باشند. و این نوعی علم غیب است»[۳۴].

پرسش‌های وابسته

  1. مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  2. مقام عین الله به چه معناست؟ (پرسش)
  3. مقام وعد الله به چه معناست؟ (پرسش)
  4. مقام سبیل الله به چه معناست؟ (پرسش)
  5. مقام صاحب الزمان به چه معناست؟ (پرسش)
  6. مقام میثاق الله به چه معناست؟ (پرسش)
  7. مقام اجتباء به چه معناست؟ (پرسش)
  8. مقام اختیار به چه معناست؟ (پرسش)
  9. مقام اصطفاء به چه معناست؟ (پرسش)
  10. مقام شهادت به چه معناست؟ (پرسش)
  11. مقام تأیید الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  12. مقام ارتضاء به چه معناست؟ (پرسش)
  13. مقام طهارت به چه معناست؟ (پرسش)
  14. مقام ولی نعمت به چه معناست؟ (پرسش)
  15. مقام امانت الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  16. مقام خلافت الهی به چه معناست؟ (پرسش):
    1. مقام خلافت الهی در عالم اجسام به چه معناست؟ (پرسش)
    2. مقام خلافت الهی در عالم مجردات به چه معناست؟ (پرسش)
  17. مقام انسان کامل به چه معناست؟ (پرسش)
  18. مقام حجت الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  19. مقام اعراف به چه معناست؟ (پرسش)
  20. مقام میزان به چه معناست؟ (پرسش)
  21. مقام صراط الهی به چه معناست؟ (پرسش)
    1. مقام صراط مستقیم به چه معناست؟ (پرسش)
  22. مقام قسمت کننده بهشت و جهنم به چه معناست؟ (پرسش)
    1. قسیم النار و الجنة به چه معناست؟ (پرسش)
  23. مقام شفاعت به چه معناست؟ (پرسش)
  24. مقام تزویج کننده بهشتیان به چه معناست؟ (پرسش)

پانویس

  1. حسینی زبیدی، محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، ج‏۱، ص۳۱۴.
  2. سوره ملک آیه ۳۰..
  3. قمى، على بن ابراهیم‏، تفسیر القمی، ج‏۲، ص۳۷۹، [سورة الملک (۶۷): الآیات ۱۰ الى ۳۰.
  4. کلینی، محمد، الکافی، ج ۱، ص۳۴۰.
  5. حافظ برسى، رجب‏، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین(ع)، ص۶۱.
  6. ابن المشهدی، المزار الکبیر، ص۱۸۵، الباب (۱۲) التوجه الى مشهد أمیر المؤمنین(ع).
  7. مجلسى، محمدتقى‏، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏۵، ص۴۱۶، زیارة قبر أمیر المؤمنین ص؛ مازندرانی، محمد صالح، شرح أصول الکافی، ج ۴، ص۲۲۹ و ۲۳۰.
  8. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج‏۹۹، ص۱۵۹، باب ۸ الزیارات الجامعة التی یزار بها کل إمام صلوات الله علیهم.
  9. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، النص، ص۱۷۷، باب۷۱ ثواب من زار الحسین‏ع یوم عاشوراء.
  10. صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج۱، ص۶۲، ۳ باب فی الأئمة أنهم حجة الله و باب الله؛ کلینی، محمد، همو، الکافی، ج۱، ص۱۹۳، باب أن الأئمة(ع) خلفاء الله عز و جل فی أرضه و أبوابه التی منها یؤتى.
  11. همو، بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۱۹۹.
  12. کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص۱۹۶، باب أن الأئمة هم أرکان الأرض.
  13. ابن بابویه، محمد، فضائل الشیعة، ص۹.
  14. صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۹۶، ۱۶ باب فی الأئمة أنهم الذین... یعرفون أهل الجنة و النار.
  15. کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص۱۹۳، باب أن الأئمة(ع) خلفاء الله عز و جل فی أرضه و أبوابه التی منها یؤتى.
  16. سوره آل عمران آیه ۳۱..
  17. کلینی، محمد، الکافی، ج‏۲، ص۲۳۹، باب المؤمن و علاماته و صفاته، ح ۲۷.
  18. کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص۴۳۷، باب فیه نتف و جوامع من الروایة فی الولایة؛ همو، ج‏۲، ص۳۸۸، باب الکفر.
  19. بشارت بده به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند که برای آنان بهشتهایی است که نهرها از زیر آن جاری است.....
  20. کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص۱۹۴، ح ۲.
  21. ابن شاذان، محمد، مائة منقبة من مناقب أمیر المؤمنین و الأئمة، ۲۲، المنقبة الرابعة.
  22. صفار، محمد، بصائرالدرجات، ۱، ۴۹۷.
  23. «خدا ما را آفرید.... و ما را درى که او را نشان دهد و به او راهنمایی کند، قرار داد» همو، الکافی، ج‏۱، ص۱۴۴، باب النوادر، ح ۵..
  24. «شما (اهل بیت)... (مردم را) بسوى خدا می‌خوانید، و بر او دلالت می‌کنید»؛ ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، ج‏۲، ص۶۱۳، زیارة جامعة لجمیع الأئمة..
  25. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‏۲، ص۹۰۶، ح ۶۱‏؛ کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص۱۴۵، باب النوادر، ح ۷.
  26. ابن بابویه، الأمالی، النص، ص۱۱۵، المجلس الرابع و العشرون.
  27. ابن بابویه، الأمالی، النص، ص۱۱۵، المجلس الرابع و العشرون.
  28. صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۲۹۷؛ طوسی، محمد، الأمالی، النص، ص۶۰، المجلس الثانی.
  29. صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۲۹۷، باب ۱۳ فی الأئمة أنهم یعلمون کل أرض.
  30. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۷، زیارة جامعة لجمیع الأئمة.
  31. همو، الأمالی، النص، ص۲۳۵، المجلس الحادی و الأربعون.
  32. تمیمى آمدى، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى‏، ص۷۲۳.
  33. کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص۱۹۴، ح ۱.
  34. جزائری، سید محمود، کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان، ص۱۶۰ تا ۱۷۰.