مصداق‌شناسی اهل بیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۸۰: خط ۸۰:


همسران پیامبر نیز هیچ کدام ادعا نکرده‌اند آیه تطهیر در [[شأن]] آنان نازل شده است. [[عایشه]]<ref>المسند، ابن حنبل، ج۶، ص۲۹۲.</ref>، [[زینب]]<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۲- ۳۳.</ref> و [[ام‌سلمه]] تصریح کرده‌اند آیه تطهیر درباره آنان نازل نشده و پیامبر به آنان گفته است: آیه شما را در بر نمی‌گیرد. ام‌سلمه بارها گفته است: آیه درباره پیامبر و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[فرزندان]] آن دو نازل شده است<ref>أسباب النزول، ص۳۳۶.</ref>. به [[گواهی]] [[آیه تحریم]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ * إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}} «و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را (به همسر دیگر) خبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را (به همسران خود) گفت و در (گفتن) بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که (پیامبر) آن (همسر رازگشا) را از این (امر) باخبر ساخت (همسر) گفت: چه کسی تو را از این (رازگشایی من) آگاه کرد؟ (پیامبر) گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت * اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بی‌گمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان وی‌اند» سوره تحریم، آیه ۳-۴.</ref>، [[عدول]] دو [[همسر پیامبر]] {{صل}} از [[حقیقت]] و [[تظاهر]] آن دو علیه آن حضرت، [[آدمی]] را در [[طهارت]] و [[عصمت]] [[فکری]] [[زنان پیامبر]] {{صل}} به تردید می‌اندازد<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۶۸-۷۱؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۹۶-۹۷؛ تفسیر غرائب القرآن، ج۶، ص۳۲۱؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱۹، ص۱۹۴؛ الدر المنثور، ج۴ ص۲۴۱-۲۴۴.</ref>. موضع‌گیری شدید و متفاوت [[همسران پیامبر]] {{صل}} در ماجرای [[قتل عثمان]]<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۲۱۵- ۲۱۶، ۲۲۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۰۵-۲۱۰. </ref>، [[پشیمانی]] [[عایشه]] از خروج از [[خانه پیامبر]] {{صل}} و شرکت در [[نبرد]] خونین [[جمل]]، [[گواه]] دیگر آن است<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۶.</ref>.<ref>[[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه تطهیر - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص ۲۵۷.</ref>
همسران پیامبر نیز هیچ کدام ادعا نکرده‌اند آیه تطهیر در [[شأن]] آنان نازل شده است. [[عایشه]]<ref>المسند، ابن حنبل، ج۶، ص۲۹۲.</ref>، [[زینب]]<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۲- ۳۳.</ref> و [[ام‌سلمه]] تصریح کرده‌اند آیه تطهیر درباره آنان نازل نشده و پیامبر به آنان گفته است: آیه شما را در بر نمی‌گیرد. ام‌سلمه بارها گفته است: آیه درباره پیامبر و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[فرزندان]] آن دو نازل شده است<ref>أسباب النزول، ص۳۳۶.</ref>. به [[گواهی]] [[آیه تحریم]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ * إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}} «و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را (به همسر دیگر) خبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را (به همسران خود) گفت و در (گفتن) بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که (پیامبر) آن (همسر رازگشا) را از این (امر) باخبر ساخت (همسر) گفت: چه کسی تو را از این (رازگشایی من) آگاه کرد؟ (پیامبر) گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت * اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بی‌گمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان وی‌اند» سوره تحریم، آیه ۳-۴.</ref>، [[عدول]] دو [[همسر پیامبر]] {{صل}} از [[حقیقت]] و [[تظاهر]] آن دو علیه آن حضرت، [[آدمی]] را در [[طهارت]] و [[عصمت]] [[فکری]] [[زنان پیامبر]] {{صل}} به تردید می‌اندازد<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۶۸-۷۱؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۹۶-۹۷؛ تفسیر غرائب القرآن، ج۶، ص۳۲۱؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱۹، ص۱۹۴؛ الدر المنثور، ج۴ ص۲۴۱-۲۴۴.</ref>. موضع‌گیری شدید و متفاوت [[همسران پیامبر]] {{صل}} در ماجرای [[قتل عثمان]]<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۲۱۵- ۲۱۶، ۲۲۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۰۵-۲۱۰. </ref>، [[پشیمانی]] [[عایشه]] از خروج از [[خانه پیامبر]] {{صل}} و شرکت در [[نبرد]] خونین [[جمل]]، [[گواه]] دیگر آن است<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۶.</ref>.<ref>[[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه تطهیر - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص ۲۵۷.</ref>
==[[شبهات]] درباره [[مصداق اهل بیت]]==
===[[شبهه]] اول: [[انحصار اهل بیت]] در [[همسران پیامبر]]{{صل}}===
برخی گفته‌اند که [[اهل بیت]] در [[آیه تطهیر]] تنها [[همسران]] [[رسول الله]]{{صل}} است و کسانی دیگر را شامل نمی‌شود؛ مانند [[عکرمه]] که از [[ابن عباس]] [[روایت]] انحصار اهل بیت را به همسران پیامبر{{صل}} نقل نمود و [[اصرار]] داشت که [[آیه]] مخصوص همسران رسول الله{{صل}} است و کسانی دیگر را شامل نمی‌شود<ref>نجدی، جواب أهل السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة و الزیدیة، ص۸۹.</ref>.<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۲۱.</ref>
===[[پاسخ شبهه]] اول===
پاسخ این شبهه بسیار روشن است؛ زیرا:
اولاً: از روزی که عکرمه در مقابل [[نص صریح]] [[پیامبر]]{{صل}} درباره مصداق اهل بیت در آیه تطهیر این دیدگاه خلاف واقع را مطرح نمود، تاکنون هیچ کس از [[اهل]] تحقیق به نظر وی اعتنا نکرده است و تنها در کتاب‌ها به عنوان یک نظر مطرح می‌شود؛ اما اینکه چرا عکرمه اصرار داشت که همسران پیامبر{{صل}} را مصداق اهل بیت معرفی کند، دلیل آن این است که وی از [[خوارج]]، و با [[امام علی]]{{ع}} [[دشمن]] بود و چون [[غلام ابن عباس]] بود، هر دروغی را که به [[پیغمبر]]{{صل}} نسبت می‌داد، به وسیله ابن عباس بود و می‌گفت: ابن عباس، مولای من، از [[رسول خدا]]{{صل}} چنین و چنان روایت کرد و لذا در این آیه تطهیر نیز از قول ابن عباس نقل می‌کند که مراد زن‌های پیغمبر بوده‌اند.
[[دروغ]] بستن‌های عکرمه به ابن عباس به گونه‌ای بود که همه از آن اطلاع داشتند. از این رو [[ابن مسیب]] روزی به [[غلام]] خود، که نامش «برد» بود، گفت: {{عربی|... يا برد لا تكذب على كما يكذب عكرمة على ابن عباس}}<ref>حافظ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۸۰.</ref>؛ (بر من دروغ نبندی همان طور که عکرمه بر آقای خود، [[عبدالله بن عباس]]، دروغ می‌بست».
[[عبدالله بن حارث]] گوید:
روزی در [[منزل]] علی بن عبدالله بن عباس رفتم، دیدم عکرمه را با طناب یا زنجیر در گوشه [[حیات]] در [[بیت]] الخلأ بسته است. به علی گفتم: «از [[خدا]] [[شرم]] نمی‌کنی که [[غلام]] پدر خود را در مستراح بسته‌ای»؟ [[علی بن عبدالله]] گفت: «این مرد [[خبیث]]، بر پدر من [[دروغ]] می‌بندد» (و از زبان او دروغ از [[رسول خدا]] می‌گوید)<ref>ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۲۱.</ref>.
[[عکرمه]] تابع [[خوارج]] نجد حروری است و از این جهت [[ابن عباس]] او را خبیث خواند<ref>ابن الوزیر، العواصم و القواصم، ج۹، ص۲۵۵.</ref>. [[احمد بن حنبل]] [[معتقد]] است که وی از خوارج [[صفریه]] بوده است<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>. برخی بر این باورند که عکرمه از [[طایفه]] [[اباضیه]] خوارج بوده است<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>؛ به همین [[دلایل]] [[مالک بن انس عکرمه]] را [[ثقه]] نمی‌دانست و دستور داده بود که از وی [[حدیث]] نقل نشود<ref>خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ص۱۲۵.</ref>. [[شافعی]] گفته است که کسی را نمی‌شناسم که حدیث عکرمه را پذیرفته باشد<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>. [[عثمان بن مرة]] می‌گوید: «به قاسم گفتم که عکرمه چنین گفته است». در جواب گفت: {{عربی|يابن أخي إن عكرمة كذاب}}<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>.
عکرمه به دلیل پیوند با خوارج همه [[مسلمین]] (غیر از خوارج) را [[کافر]] می‌دانست. او در [[مسجد]] می‌ایستاد و می‌گفت: «در این مسجد یک نفر [[مسلمان]] نیست»<ref>حافظ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۷۸.</ref>.
[[یحیی بن بکیر]] گوید: «عکرمه به [[مصر]] رفت و از آنجا به [[مغرب]] رفت و تمام خوارجی که در مغرب هستند، [[دین]] خود را از عکرمه گرفته‌اند»<ref>حافظ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۷۸.</ref>.
[[خالد بن عمران]] گوید: ما در [[مغرب زمین]] بودیم، [[موسم حج]] رسید؛ عکرمه در مغرب بود و می‌گفت: «من [[دوست]] داشتم که در دست خود حربه‌ای داشتم و در راه [[حاجیان]]، که [[حج]] کرده، می‌ایستادم و همه را گردن می‌زدم»<ref>{{عربی|دخل علينا عكرمة مولى ابن عباس بأفريقية في وقت الموسم، فقال: وددت أني اليوم بالموسم، بيدي و حربة أضرب بها يميناً شمالاً}}؛ (تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۷۸).</ref>.
[[مطاعن]] عکرمه در [[کتب رجال]] به حدی است که اگر همه در یک جا جمع گردد، صفحات زیادی را باید به آن اختصاص داد؛ ولی همین اندازه کافی است برای اینکه بدانیم قول و [[رأی]] این شخص از نگاه [[دانشمندان علم رجال]] بی‌اعتبار است. او، هم از نگاه [[عقیده]] مشکل دارد و هم در نقل خود صادق نیست؛ لذا هیچ یک از [[مفسرین]] به گفتار او درباره [[مصداق اهل بیت]]، که به زن‌های [[پیامبر]]{{صل}} اختصاص دارد، اعتنا نکرده‌اند و تنها به عنوان یک قول از آن یاد نموده‌اند و همین دستاویز برخی نویسندگان وهابی شده تا آن را در برابر دیدگاه [[شیعه]] مطرح کنند.
ثانیاً: [[رسول خدا]]{{صل}} تنها [[پنج تن]] را در یک جا جمع نمود و کسای [[خیبری]] بر سر آنها کشید و آنها را [[اهل بیت]] خطاب نمود و فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي‌}}<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۴.</ref>؛ «خدایا اینان اهل بیت من‌اند»؛ یعنی این افراد فقط اهل بیت مرا تشکیل می‌دهند. روشن است که این انحصار [[قوی]] و غیر قابل تردید است و شامل هیچ کسی غیر از آنها نمی‌گردد و اگر زن‌های [[پیغمبر]]{{صل}} یا [[اقوام]] و [[عشیره]] آن حضرت نیز جزء اهل بیت بودند، باید می‌فرمود: {{عربی|هَؤُلَاءِ مِنْ أَهْلُ بَيْتِي}}؛ «خدایا این افراد زیر [[کسا]] از جمله اهل بیت من هستند»؛ نه اینکه بگوید: «اهل بیت من هستند».
[[روایات]] متعددی که از [[ابوسعید خدری]]، [[صحابه]] معروف، نقل شده نیز می‌گوید که [[آیه تطهیر]] درباره [[پنج تن آل عبا]] نازل گردیده است: {{متن حدیث|نَزَلَتْ فِي خَمْسَةٍ، فِي رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ{{عم}}}}<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ص۳۵۴.</ref>؛ این [[آیه]] درباره رسول خدا{{صل}} و علی و [[فاطمه]] و حسن و حسین{{عم}} نازل شده است».
ثالثاً: در روایات متعددی آمده است که جناب [[ام سلمه]] از [[رسول الله]]{{صل}} تقاضا نمود که [[اجازه]] بدهند که با آنها زیر کسا وارد شود و گفت: «یا رسول الله من هم از اهل بیت هستم»؟ [[پیامبر خدا]]{{صل}} به ایشان اجازه نداد که وارد شود و فرمودند: «در همان جایی که هستی بایست»<ref>میر حامد حسین کنتوری، عبقات الأنوار، ج۲۰، ص۲۰۳.</ref>. راه و روش تو خوب است، [[عاقبت]] تو به خیر است<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۶۶.</ref> و لیکن از جمله این افراد نیستی و [[حق]] ورود در زیر کسای [[خیبری]] نداری؛ حتی می‌گوید:
{{متن حدیث|فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ‌، فَجَذَبَهُ وَ قَالَ: إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ}}<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ج۸، ص۳۱۱.</ref>.
چون گوشه [[کسا]] را بالا زدم که [[اجازه]] دخول از [[رسول خدا]] بگیرم، [[رسول الله]]{{صل}} کسا را از دست من به شدت کشید و فرمود: «تو بر [[نیکی]] هستی».
در برخی [[روایات]] آمده است که رسول الله{{صل}} به [[أم سلمه]] فرمود: {{متن حدیث|تنحّي عن أهل بيتي‌}}<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۷۸.</ref>؛ «از [[اهل بیت]] من دور شو». اگر [[همسران]] رسول الله{{صل}} جزء اهل بیت باشند، جمله {{متن حدیث|تنحّي عن أهل بيتي‌}} چگونه قابل توجیه است؟
رابعاً: در روایات آمده است که پس از این جریان، به مدت شش ماه هنگام [[نماز صبح]] که فرا می‌رسید، رسول خدا{{صل}} از کنار [[خانه حضرت زهرا]]{{س}} که عبور می‌کرد، می‌فرمود: «ای اهل بیت، موقع [[نماز]] بامدادی فرا رسیده است و پس از آن [[آیه تطهیر]] را [[تلاوت]] می‌فرمود.
[[ترمذی]] گفته است که این [[حدیث]] در باب «[[فضائل]]» از «[[أبو الحمراء]]» و «[[معقل بن یسار]]» و «[[ام سلمه]]» [[روایت]] شده است:
{{متن حدیث|عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الفَجْرِ يَقُولُ: «الَصَّلَاةَ یَا أَهْلَ الْبَیْتِ» {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> إِنَّمَا نَعْرِفُهُ مِنْ حَدِيثِ حَمَّادِ بْنِ سَلَمَةَ. وَ فِي الْبَابِ عَنْ أَبِي الْحَمْرَاءِ وَ مَعْقِلِ بْنِ يَسَارٍ وَ أُمِّ سَلَمَةَ}}<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۱.</ref>.
نویسندگان [[اهل سنت]] این حدیث را در کتاب‌های خود آورده‌اند<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۴۱۱؛ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج۲۲، ص۱۷؛ خازن، لباب التأویل، ج۳، ص۴۲۵؛ ابن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج۲۱، ص۴۲۴؛ طبری، ذخائر العقبی، ص۲۴؛ ابن حجر عسقلانی، إتحاف المهرة، ج۱، ص۶۶۰؛ حافظ مزی، تحفة الأشراف بمعرفة الأطراف، ص۲۹۰؛ ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۵۷۱.</ref>. اگر زن‌های [[پیامبر]]{{صل}} جزء [[اهل بیت]] می‌بودند، لااقل یک بار [[رسول خدا]]{{صل}} این عمل را در باره آنها نیز انجام می‌داد.
خامساً: در برخی [[روایات]] درباره [[تفسیر اهل بیت]] و تعیین مصداق برای آن از [[زید بن ارقم]] سؤال می‌شود که آیا [[همسران پیامبر]]{{صل}} جزء اهل بیت هستند؟ در جواب گفت:
{{متن حدیث|قَالَ لَا وَ ايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنَ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَ قَوْمِهَا}}<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۱۹۵.</ref>.
نه، [[سوگند]] به [[خدا]] که [[زن]] با شوهرش زمانی [[زندگی]] می‌کند و سپس مرد او را [[طلاق]] می‌دهد و او به [[اقوام]] و [[عشیره]] خود و به پدرش می‌پیوندد.
سادساً: همان‌گونه که پیش از این نیز اشاره شد، در [[آیه]] مورد بحث ([[آیه تطهیر]]) وقتی [[خداوند سبحان]] همسران پیامبر{{صل}} را مورد خطاب قرار می‌دهد، از ضمیر مؤنث استفاده می‌کند؛ اما وقتی به {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ...}} می‌رسد، ضمیر خطاب را از مؤنث به [[مذکر]] [[تغییر]] می‌دهد {{متن قرآن|عَنْكُمُ، يُطَهِّرَكُمْ}}. اگر مقصود همسران پیامبر{{صل}} بودند، چرا ضمیر عوض شده است؟ در حالی که در قسمت‌های مربوط به همسران پیامبر{{صل}}، همه [[افعال]] و ضمائر مؤنث است {{متن قرآن|يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ، اتَّقَيْتُنَّ، لَا تَخْضَعْنَ، قُلْنَ، قَرْنَ، بُيُوتِكُنَّ، أَقِمْنَ، آتِينَ، أَطِعْنَ، وَاذْكُرْنَ، بُيُوتِكُنَّ}}. آیا این نشان نمی‌دهد که مقصود از اهل بیت، همسران پیامبر{{صل}} نیستند؟
[[استشهاد]] به آیه مربوط به [[همسر]] [[ابراهیم]] نادرست است، آنجا که می‌فرماید: {{متن حدیث|رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ}}؛ «این [[رحمت خدا]] و برکاتش بر شما [[خانواده]] است؛ چراکه او [[ستوده]] و والاست»، چون خطاب در آن به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و همسر اوست، نه فقط به همسرش. پس می‌توان از باب تغلیب [[برتر]]، ضمیر را [[مذکر]] آورد. در حالی که در این [[آیه]]، فرض بر این است که فقط درباره [[همسران پیامبر]]{{صل}} است، پس جایی برای تغلیب نیست<ref>سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ص۲۲۸.</ref>.<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۲۱.</ref>
===[[شبهه]] دوم: انحصار آیه در همسران پیامبر{{صل}} به قرینه [[وحدت سیاق]]===
[[آیه تطهیر]] در بین [[آیات]] مربوط به [[زنان]] [[رسول]] خداست و وحدت سیاق [[حکم]] می‌کند که راجع به زنان آن حضرت بوده باشد. این آیه‌ای کامل نیست، بلکه بخشی از یک آیه است<ref>دلیمی، آیه تطهیر و ارتباط آن با عصمت، ص۳.</ref>.
===[[پاسخ شبهه]] دوم===
پاسخ این شبهه بسیار روشن است؛ زیرا:
اولاً: وحدت سیاق نمی‌تواند در مقابل [[نص]] عرض اندام کند. [[تمسک]] به [[سیاق]] در برابر نص، از مصادیق بارز [[اجتهاد در مقابل نص]] است و با وجود آن همه [[نصوص]] صریح [[قطعی]] که در [[منابع معتبر شیعه]] و [[اهل سنت]] در [[اختیار]] داریم و همه [[مفسران]] صاحب نام در ذیل آیه به آنها استناد کرده‌اند، که به بیش از هفتاد سند می‌رسد<ref>موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۴۶.</ref>، همه بر این قول اتفاق دارند که آیه در [[شأن]] [[پنج تن آل عبا]] نازل شده است. بنابراین دیگر جایی برای استناد به سیاق باقی نخواهد ماند. سیاق در نهایت، دلالت بر ظهور آیه تطهیر در همسران پیامبر{{صل}} دارد و این ظهور هرگز نمی‌تواند با [[روایات]] صحیحه و متواتره در [[نزول آیه]] در [[حق]] [[پنج تن]] از [[اهل بیت]]{{عم}} که نص است مقابله کند.
ثانیاً: بعضاً در [[کلام]] [[بلیغ]] جمله‌ای معترضه واقع می‌شود که از جمله قبل و بعد آن تا حدودی [[بیگانه]] است. آیه تطهیر نیز از این قبیل است که به جهانی در بین آیات همسران پیامبر{{صل}} واقع شده است؛ همان‌گونه که [[خداوند متعال]] می‌فرماید:
{{متن قرآن|إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ * يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ...}}<ref>«و نیرنگ شما زنان سترگ است * ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۸-۲۹.</ref>.
در این [[آیات]]: {{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا}} بین {{متن قرآن|إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ}} و {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}} فاصله شده است؛ در حالی که ربطی به ماقبل و مابعد ندارد.
همچنین سخن [[خدای تبارک و تعالی]] میان حکایت سخنان [[بلقیس]] که می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ * وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند * و من ارمغانی برای آنان می‌فرستم و می‌نگرم تا فرستادگان چه باز آورند» سوره نمل، آیه ۳۴-۳۵.</ref> جمله {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}} سخن [[خداوند تبارک و تعالی]] بین [[کلام]] بلقیس است.
افزون بر این، همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، آیات مربوط به [[همسران پیامبر]]{{صل}}، از [[آیه]] ۲۸ آغاز می‌شود و به آیه ۳۴ ختم می‌گردد. در این آیات، همسران پیامبر{{صل}} را یک بار با تعبیر الأزواج» و دو بار با تعبیر {{متن قرآن|نِسَاءَ النَّبِيِّ}} خطاب کرده که هر دو صریح در [[همسران]] اویند. به چه دلیل از این تعبیر [[عدول]] کرده و «[[اهل البیت]]» فرموده؟ عدول از آن [[سیاق]]، قرینه است که مخاطب به [[اهل بیت]]، غیر از مخاطب با آن دو تعبیر است<ref>سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ص۲۲۸.</ref>.
ثالثاً: در [[روایت]] [[صحیح مسلم]] از [[حدیث ثقلین]] آمده که چون از [[زید بن ارقم]] درباره اهل بیت سؤال کردند که آیا [[زنان پیامبر]]{{صل}} منظور است، وی پاسخ داد: «خیر، به [[خدا]] [[سوگند]] [[زن]] مدتی از [[روزگار]] را با شوهر خود سپری کرده و پس از آنکه او را [[طلاق]] داد نزد پدر و [[خویشان]] خود بر می‌گردد»<ref>{{متن حدیث|وَ ايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنَ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَ قَوْمِهَا}}؛ (مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۴).</ref>.
معلوم می‌شود [[فهم]] [[عرفی]] آن [[زمان]] به گونه‌ای بوده که [[همسر]] شخص را از [[اهل بیت]] او نمی‌دانستند. تأکید همراه با [[سوگند]] این [[صحابی]] هم در این باره درخور [[تأمل]] است.
رابعاً: [[ابن کثیر]]، از علمای [[اهل سنت]]، روایتی از [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} نقل کرده است که وی بر [[منبر]]، خطاب به [[مردم کوفه]]، فرمود:
{{متن حدیث|وَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ الَّذِي قَالَ اللهُ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}؛ «ما آن [[اهل بیتی]] هستیم که [[خدا]] درباره‌شان این [[آیه]] را فرموده است). ابن کثیر همچنین از [[امام سجاد]]{{ع}} نیز نقل می‌کند که ایشان به مرد شامی فرمود: آیا آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} را در [[سوره احزاب]] قرائت کرده‌ای؟ مرد شامی می‌گوید: «شما آنها هستید»؟ [[امام]]{{ع}} در جواب می‌گوید: «بلی»<ref>{{متن حدیث|أَ مَا قَرَأْتَ فِي الْأَحْزَابِ‌: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} قَالَ: نَعَمْ وَ لَأَنْتُمْ هُمْ قَالَ: نَعَمْ}} (ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۴۱۶).</ref>.
خامساً: اطلاق لفظ [[اهل البیت]] بر [[همسران]] مورد [[نزاع]] است. برخی معتقدند که [[اهل]] بر همسر اطلاق نمی‌شود؛ زیرا اهل از [[آل]] است و «آلَ» در لغت به معنای رَجَع آمده و آل شخص بر کسانی اطلاق می‌شود که حقیقتاً به آن شخص [[رجوع]] دارند و این تنها شامل [[اقوام]] نسبی می‌شود، نه [[سبی]]. از این رو از [[رسول الله]]{{صل}} نقل شده که به [[حضرت زهرا]]{{س}} فرمود:
{{متن حدیث|أول من یلحقنی من أهلی أنت یا فاطمة و أول من یلحقنی من أزواجی زینب و هی أطولکن کفا}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۰۸.</ref>.
اولین کسی که از اهلم به من ملحق می‌شود، تویی ای [[فاطمه]]! و اولین کسی که از همسرانم به من ملحق می‌گردد، [[زینب]] است و او در [[بخشش]] و عطا [[برترین]] شماست.
در اینجا [[پیامبر]]{{صل}} بین اهل و همسران فاصله انداخته است و معلوم می‌شود که ازواج داخل در اهل بیت نیستند. از همین رو می‌بینیم که برخی [[همسران]] از قبیل [[ام سلمه]]، [[عایشه]] و [[زینب]]، از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال می‌کنند که آیا ما جزء [[اهل بیت]] هستیم یا خیر؟<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۳.</ref> این سؤال خود دلیل بر این است که از حیث وضع لغوی، [[همسر]] داخل در لفظ اهل بیت یا [[اهل]] نیست<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ}} «و هنگامی که نشانه‌ای (از سوی خداوند) نزدشان آید می‌گویند ما هرگز ایمان نمی‌آوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>.<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۲۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۹

درباره مصداق اهل بیت در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها همسران پیامبر اکرم (ص) می‌دانند؛ عده‌ای علاوه بر همسران، خمسه طیبه را هم داخل اهل بیت قرار داده‌اند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها پنج تن آل عبا می‌داند که با بررسی احادیث نبوی؛سیاق آیه، روایات مفسر آن و دلایل دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه اثبات می‌شود.

اهل‌بیت

  • واژه «اهل» در جایی به کار می‌رود که گونه‌ای وابستگی و اختصاص[۱]، انس و پیوند[۲] و قرابت[۳] با فرد یا چیزی وجود داشته باشد. «اهل الرجل» به اعضای خانواده مانند همسر، فرزند، داماد، خدمتکار و کسانی که با وی زندگی می‌کنند، اطلاق می‌شود[۴].
  • «بیت» به خانه و محل سکونت گفته می‌شود[۵].
  • بدین ترتیب، ترکیب «اهل بیت» - که ترکیبی اضافی و مرکب از «اهل» و «بیت» است - به معنای «ساکنان خانه» است و هرکس از خاندان و عائله در خانه با صاحب خانه به سبب، نسب یا دین پیوند داشته باشد، «اهل بیت» وی نامیده می‌شود[۶].

منظور از «اهل بیت»، در اصطلاح و کاربردهای اسلامی، اهل بیت پیامبر اسلام(ص) است[۷].

دیدگاه‌های کوناگون

پیرامون مصداق اهل بیت، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد:

  1. پنج تن: پیامبر اکرم(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)، (اصحاب کسا)[۸].
  2. پنج تن و همسران پیامبر(ص)[۹]: بیشتر مفسران اهل سنت، سیاق آیه را دلیل بر آن می‌دانند که منظور از اهل بیت در آیه تطهیر، همسران پیامبر(ص) و علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) هستند[۱۰]. برخی مفسران اهل سنت برای اثبات شمول اهل بیت نسبت به همسران پیامبر(ص) به آیه ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ[۱۱] استناد می‌کنند؛ چراکه در این آیه «اهل بیت» همسر ابراهیم(ع) را شامل شده است[۱۲]. در برابر برخی مفسران شیعه کاربردهای قرآنی «اهل بیت» را از شمول همسران فرد، بیرون دانسته و اطلاق آن بر ساره، همسر ابراهیم(ع) را بدان سبب دانسته‌اند که وی دختر عموی ابراهیم(ع) بود[۱۳].
  3. همسران پیامبر(ص)[۱۴]: برخی مفسران اهل سنت اعتقاد دارند که به قرینه جمله‌های پیش و پس از آیه تطهیر، این آیه نیز تنها شامل همسران پیامبر(ص) می‌شود. اینان در تأیید نظر خویش به روایتی از عکرمه، عروة بن زبیر و مقاتل بن سلیمان[۱۵] استناد کرده‌اند که، آنها مصداق‌های آیه را فقط همسران پیامبر(ص) می‌دانند[۱۶]. گفته شده است که سه راوی یادشده، کینه اهل بیت(ع) را در دل می‌پروراندند و اشخاصی فاسق، غیر قابل اعتماد و دروغگو بودند؛ بدین، جهت احمد بن حنبل، مالک بن انس و مسلم به نکوهش عکرمه پرداختند و از نقل روایاتش خودداری کردند[۱۷]. به گفته ابوجعفر، اسکافی عروة بن زبیر از کسانی بود که با دریافت مبالغی هنگفت از معاویه به جعل حدیث در نکوهش امیر مؤمنان علی(ع) می‌پرداخت[۱۸]. نکته دیگر اینکه اگر منظور از اهل بیت در این آیه، فقط همسران پیامبر(ص) بود، مناسب بود عبارات پیش و پس از آیه، که به صورت جمع مؤنث است در این آیه هم این‌گونه باشد؛ در حالی که ضمایر، مذکر آمده است بنابراین باید مرجع ضمیر کسانی غیر از همسران پیامبر(ص) باشند و این نمی‌شود مگر اینکه ضمایر در آیه تطهیر را حضرت محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) بدانیم که در خانه فاطمه(س) بودند[۱۹]. مفسران شیعه در تبیین ناسازگاری آیه تطهیر با پیش و پس از خود، عبارت یادشده در آیه را جمله معترضه یا دارای نزولی جدا از پیش و پس آن دانسته، بر این باورند که به دستور پیامبر(ص) یا در مرحله جمع‌آوری قرآن، در جای کنونی قرار گرفته است و از این موارد در قرآن و همچنین در کلام فصحای عرب زیاد دیده می‌شود[۲۰]. احادیث فراوانی درباره آیه تطهیر رسیده که نشان می‌دهد این آیه به تنهایی و مستقلاً نازل شده است و هیچ‌گونه ارتباط و اتصالی با آیات پیش و پس از خود ندارد و بعداً به دستور پیامبر اکرم(ص) موقع ترتیب و تنظیم آیات و سوره در ضمن آیات مربوط به همسران پیامبر(ص) قرار داده شده است[۲۱].
  4. منظور از اهل، بیت کسانی هستند که صدقه بر آنان حرام است. این نظریه بر حدیثی از زید بن ارقم مستند است که از او پرسیده شد اهل بیت پیامبر(ص) چه کسانی هستند؟ آیا زنان پیامبر(ص) نیز جزء آنان به شمار می‌روند؟ زید:گفت زنان نیز جزء اهل بیت هستند؛ اما اهل بیت پیامبر(ص) کسانی هستند که صدقه بر آنان حرام است؛ یعنی آل علی(ع)، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس»[۲۲].
  5. برخی احتمال داده‌اند که مراد از اهل بیت پیروان صادق پیامبر(ص) و امامان(ع) بوده باشند[۲۳].
  6. شیعیان دوازده امامی بر پایه احادیثی، اهل بیت را افزون بر پنج تن، شامل نه تن دیگر از نوادگان پیامبر اکرم(ص) از نسل امام حسین(ع) تا امام دوازدهم(ع) می‌دانند که بر اساس باور شیعه، آنان دارای عصمت و دانش ویژه هستند. بدین ترتیب، شیعیان در مجموع شمار اهل بیت را چهارده تن شمرده‌اند[۲۴]. متکلمان شیعه لزوم وجود همیشگی امام معصوم را دلیل گسترش مصداقی اهل بیت به امامانی از نسل حسین بن علی(ع) دانسته‌اند[۲۵].

برخی اهل سنت[۲۶] به پشتوانه روایت‌های فراوان از منابع شیعه[۲۷] و اهل سنت[۲۸] و به استناد روایتی از امّ‌سلمه، مصداق اهل بیت را تنها پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع)، دانسته و همسران پیامبر(ص)[۲۹] و عایشه[۳۰] را از شمول آن بیرون شمرده‌اند. حاکم حَسَکانی، صاحب شواهدالتنزیل و از علمای معروف اهل سنت - بیش از ۱۳۰ حدیث در این زمینه نقل کرده است[۳۱]. ابن عباس می‌گوید: رسول خدا(ص) تا نُه ماه، روزی پنج بار، هنگام فرارسیدن وقت نماز به در خانه علی بن ابی‌طالب(ع) می‌آمد و می‌فرمود: «درود و رحمت خدا شما اهل بیت، خداوند اراده کرده است که هر گونه ށ پلیدی را از شما اهل بیت دور گرداند.»..[۳۲]. در روایات دیگری، پیامبر(ص) مدتی، که از یک تا هفده ماه گزارش شده، این آیه را برابر خانه علی(ع) می‌خواند[۳۳]. تکرار این مسئله در این مدت طولانی برای این بوده است که مطلب کاملاً مشخص، و از هرگونه تردیدی در آینده پیشگیری شود[۳۴].[۳۵]

مصداق اهل البیت در آیه تطهیر

دیدگاه اهل سنت

  1. اهل بیت کسانی‌اند که پیامبر (ص) آنان را در خانه ‌ام سلمه زیر عبای خود گرد‌آورد و در حق آنان دعا کرد؛ یعنی امام علی، فاطمه (س)، امام حسن و امام حسین (ع). این قول را بسیاری از عالمان اهل سنت برگزیده‌اند.
  2. دیدگاهی شاذ از عکرمه، عروه و مقاتل نقل شده که مقصود از اهل بیت را فقط همسران پیامبر دانسته‌اند[۳۶]. ابن‌تیمیه نیز بر این نظریه اصرار دارد[۳۷].
  3. اینکه اهل‌بیت، افزون بر همسران، شامل پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) نیز می‌شود[۳۸]. شاهد این نظر، سیاق آیات است با این بیان که آیات پیش از آیه تطهیر و آیه پس از آن به همسران پیامبر (ص) مربوط است، در عین حال، ضمیر ﴿عَنْكُمْ نشان می‌دهد که تعدادی از مردان نیز در اهل‌بیت داخل‌اند برخی از اهل تسنن این نظر را برگزیده‌اند[۳۹].[۴۰]

دیدگاه شیعه

شیعه بر این باور است که رسول اکرم (ص)، فاطمه زهرا (س)، امیرمؤمنان، امام حسن و امام حسین (ع) و دیگر امامان معصوم شیعه، مصداق اهل‌بیت‌اند. بر این اعتقاد چندین دلیل اقامه نموده است:

دلیل یکم: احادیث نبوی

علاوه بر روایات متعدد شیعه، اهل سنت نیز در موارد متعددی از قول پیامبر اکرم (ص) مصادیق آیه تطهیر را معرّفی نموده‌اند: علامه بحرانی در تأیید اینکه آیه تطهیر، درباره خمسه طیبه (ع) است، چهل ویک حدیث از طریق اهل سنت و سی و چهار حدیث از طرق شیعه نقل کرده است[۴۱].

آلوسی، مفسر بزرگ اهل سنت، روایات داخل بودن خمسه طیبعه در اهل بیت و داخل نبودن ام سلمه و دیگر همسران پیامبر را فراتر از شمارش می‌داند و می‌نویسد: وأخبارُ إدخال النّبي علياً وفاطمة وابنيهما رضي الله تعالى عنهم تحت الکساء، وقوله عليه الصلاة والسلام «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي‏» ودعائه لهم، وعدم إدخاله أمّ سلمة، هي أکثر من أن تحصى، وهي مخصصة لعموم أهل البيت بأي معنى کان البيت، فالمراد بهم من شملهم الکساء، ولا يدخل فيهم أزواجه (ص)[۴۲].

ابن کثیر و واحدی به نقل از ابو سعید خدری می‌نویسند: رسول خدا (ص) فرمود: "آیه تطهیر درباره پنج نفر نازل شده است؛ درباره من، علی، فاطمه، حسن و حسین"[۴۳].[۴۴]

دلیل دوم: اجتماع در زیر کسا

اجتماع در زیر کسا، یکی دیگر از تدبیرهای رسول اکرم برای معرّفی اهل‌بیت (ع) بود، چنان که در منابع اهل سنّت آمده است: یکی از روزهایی که پیغمبر اکرم در خانه ام سلمه بود، جبرئیل آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا را بر آن حضرت نازل کرد. آن‌گاه رسول اکرم (ص) فرشی را پهن و حسن، حسین، فاطمه و علی را احضار کرد و آنها را پیرامون خود، روی آن فرش نشاند[۴۵]؛ سپس عبای پشمین خود یا پارچه‌ای را بر سر همگی کشید[۴۶] و با خواندن این آیه عرضه داشت: خدایا! اینها اهل‌بیت من‌اند. خدایا! رجس و پلیدی را از ایشان دور کن و مطهرشان گردان! ام سلمه با دیدن این صحنه از جایگاه خود پرسید و پیامبر بی‌آنکه مکانت ام سلمه و خیر بودن او را نفی کند، شایستگی وی را برای داخل شدن در آن جمع نفی کرد، "أنت على مكانك و إنّك على خير"[۴۷].

دلیل سوم: سلام هر روز پیامبر (ص) بر اصحاب کسا (ع)

رسول اکرم (ص) پس از نزول آیه تطهیر، مدّت‌ها هنگام نماز صبح یا هر نماز[۴۸] بر در خانه فاطمه زهرا (س) می‌ایستادند و دو دست خود را بر دو سوی درب گذاشته، می‌فرمودند: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، الصَّلَاةَ رَحِمَكُمُ اللَّهُ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ»[۴۹].

حسکانی به نقل از أنس بن مالک می‌نویسد: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الْفَجْرِ يَقُولُ: الصَّلَاةَ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا »[۵۰].

طحاوی، که یکی از شخصیت‌های برجسته اهل‌سنت است، پس از آوردن احادیثی که دلالت می‌کند پیامبر تا ۶ ماه پس از نزول آیه تطهیر، هر روز بر درب خانه حضرت فاطمه زهرا (س) می‌آمد و این آیه را قرائت می‌کرد، می‌نویسد: این روایات دلالت می‌کند که آیه تطهیر در حق اینان نازل شده است: و فی هذا ایضاً دلیل علی أن هذه فیهم[۵۱].

درباره مدّت آمدن آن حضرت و سلام کردن و قرائت آیه تطهیر بر در خانه فاطمه (س) روایات مختلف[۵۲] و چهل روز، شش ماه، هفت ماه، هشت ماه، نُه ماه، هفده ماه ثبت شده است [۵۳]. برخی روایات اِشعار دارد که آن حضرت تا آخر عمر شریفشان این کار را تکرار می‌کردند.

از ابی‌حمراء خادم رسول اکرم نقل شده است: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَجِيءُ عِنْدَ كُلِّ صَلَاةِ فَجْرٍ فَيَأْخُذُ بِعِضَادَةِ هَذَا الْبَابِ، ثُمَّ يَقُولُ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. فَيَرُدُّونَ عَلَيْهِ مِنَ الْبَيْتِ وَ عَلَيْكُمُ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَيَقُولُ: الصَّلَاةَ رَحِمَكُمُ اللَّهُ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا قَالَ: فَقُلْتُ: يَا أَبَا الْحَمْرَاءِ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ قَالَ: عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ (ع)»[۵۴].

اطلاق جمله «يَجِيءُ عِنْدَ كُلِّ صَلَاةِ فَجْرٍ» (در هر نماز صبح می‌آمد) و عدم اشاره به مدّت آن، ظهور دارد، آن حضرت این کار را تا پایان عمر انجام می‌داده است. روایت سیوطی از ابن‌عباس گواه این ظهور است[۵۵].

دلیل چهارم: داستان مباهله

در جریان مباهله پیغمبر اکرم (ص) از میان مردها، فقط علی بن ابی طالب (ع)، از میان زنان تنها فاطمه زهرا (س) و از میان فرزندان فقط حسن و حسین (ع) را برگزیدند و وارد میدان مباهله شدند. هیئت نجران با دیدن همراهان پیامبر اکرم (ص) و جدّیت آن حضرت در میدان این مبارزه، از مباهله منصرف شدند.

فخر رازی به نقل از عایشه در ماجرای مباهله می‌نویسد: رسول اکرم (ص) در حالی که جامه نادوخته پشمین سیاه‌رنگی بر دوش داشت برای مباهله بیرون رفت. حسین را در بغل و دست حسن را در دست خود گرفته بود، فاطمه پشت سر آن حضرت و علی (ع) پشت سر آنان می‌آمد. رسول اکرم (ص) به همراهان خود فرمود: هنگامی که دعا کردم شما آمین بگویید. آن‌گاه می‌گوید: در روایت آمده است: (در میدان مباهله) حضرت رسول (ص) زیر همان جامه پشمین سیاه‌رنگ رفت. پس حسن (ع) جلو آمد، پیامبر (ص) او را داخل کرد؛ سپس حسین (ع)، آن‌گاه فاطمه (س) و پس از آن علی (ع) جلو آمدند و همگی زیر آن جامه رفتند. وقتی همگی جمع شدند، حضرت رسول (ص) فرمود:﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فخر رازی در پایان می‌گوید: اهل تفسیر و حدیث گویا بر درستی این حدیث اتفاق دارند[۵۶].

در صحیح مسلم و سنن ترمذی نیز آمده است: "سعد بن ابی وقاص از پدرش نقل کرده است: وقتی آیه مباهله نازل شد پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین را فرا خواند و آن‌گاه گفت: خدایا! اینها اهل من هستند"[۵۷].[۵۸]

نقد برخی نظرات

فقها و مفسران شیعه به ده‌ها خبر نبوی صحیح، عترت را مصداق اصلی اهل بیت (ع) شمرده‌اند و به شبهه‌های رقبا پاسخ داده‌اند و گفته‌اند نظریه‌های معارضان توانایی مقابله با روایات رسیده درباره عترت را ندارد. برخی از تذکره‌نویسان، عکرمه راوی اصلی نزول آیه درباره زنان پیامبر (ص) را ثقه و راستگو شمرده و برخی دیگر او را متهم به کذب و دروغ‌گویی کرده‌اند[۵۹] و درباره‌اش نوشته‌اند به خوارج و صفریه و اباضیه گرایش دارد[۶۰].

برخی مقاتل، قائل دیگر این نظریه را از بدخواهان امیرمؤمنان و دروغگو شمرده‌اند[۶۱]. منابع دیگر نام مقاتل را در گروه دوستداران علی (ع) و راوی حدیث معروف وصایت علی (ع) از پیامبر (ص) ثبت کرده‌اند. شیخ طوسی مقاتل را از یاران امام صادق (ع) شمرده است[۶۲]. با این تفاوت گزارش‌ها در صحت استناد این گفته به مقاتل و یا مرجعیت وی به عنوان کارشناس دین، جای تردید است. عروه از دشمنان آشتی ناپذیر علی بن ابی طالب (ع) بوده و به گفته فرزندش وی با شنیدن نام علی (ع) به وی دشنام می‌گفته است[۶۳]. امام سجاد (ع) در این باره با وی مناظره کرده است[۶۴]. روشن است دیدگاه‌های وی درباره آیه تطهیر چه بسا برخاسته از دیدگاه‌های اعتقادی وی باشد[۶۵].

همچنین نظریه دوم صحیح نیست، زیرا همه ضمایر در جمله‌های قبل و بعد از این جمله، مؤنث است و ضمایر فقط در این بخش از آیه تغییر یافته و به صورت جمع مذکر آمده است و اگر خطاب مخصوص به همسران بود، تغییر در ضمیر و سیاق وجهی نداشت[۶۶].

اما اینکه آیه تطهیر، هم همسران پیامبر (ص) را در بر می‌گیرد و هم عترت آن حضرت را، با اسلوب و سیاق آیه ناسازگار است. زنان پیامبر (ص) بیشتر از مردان عترت‌اند. پس به «سیاق غلبه» بایسته بود به جای ضمیر مذکر (عنکم و یطهرکم) ضمیر مؤنث (عنکن و یطهرکن) به کار می‌رفت.

به این شبهه که اگر آیه تطهیر همسران پیامبر را در بر نگیرد لازم می‌آید سیاق محتوایی آیه دگرگون شود پاسخ گفته‌اند که نظایر دیگری نیز در قرآن، مانند این آیه وجود دارد؛ مثل آیه ﴿...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...[۶۷] که آغاز و پایان آیه درباره چیزهای حلال و حرام است و میانه آیه درباره تکمیل دین و اتمام نعمت[۶۸]. چه بسا آیه تطهیر نیز مانند آیه اکمال جدا نازل شده و به دلیل مصلحتی به سفارش پیامبر (ص) در وسط آیه دیگر گنجانیده شده باشد. به فرموده امام باقر (ع) صدر و ذیل آیات ممکن است درباره دو موضوع جداگانه باشند. حضرت برای گفته خویش به آیه تطهیر استشهاد کرد[۶۹].

همسران پیامبر نیز هیچ کدام ادعا نکرده‌اند آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده است. عایشه[۷۰]، زینب[۷۱] و ام‌سلمه تصریح کرده‌اند آیه تطهیر درباره آنان نازل نشده و پیامبر به آنان گفته است: آیه شما را در بر نمی‌گیرد. ام‌سلمه بارها گفته است: آیه درباره پیامبر و علی و فاطمه و فرزندان آن دو نازل شده است[۷۲]. به گواهی آیه تحریم[۷۳]، عدول دو همسر پیامبر (ص) از حقیقت و تظاهر آن دو علیه آن حضرت، آدمی را در طهارت و عصمت فکری زنان پیامبر (ص) به تردید می‌اندازد[۷۴]. موضع‌گیری شدید و متفاوت همسران پیامبر (ص) در ماجرای قتل عثمان[۷۵]، پشیمانی عایشه از خروج از خانه پیامبر (ص) و شرکت در نبرد خونین جمل، گواه دیگر آن است[۷۶].[۷۷]

شبهات درباره مصداق اهل بیت

شبهه اول: انحصار اهل بیت در همسران پیامبر(ص)

برخی گفته‌اند که اهل بیت در آیه تطهیر تنها همسران رسول الله(ص) است و کسانی دیگر را شامل نمی‌شود؛ مانند عکرمه که از ابن عباس روایت انحصار اهل بیت را به همسران پیامبر(ص) نقل نمود و اصرار داشت که آیه مخصوص همسران رسول الله(ص) است و کسانی دیگر را شامل نمی‌شود[۷۸].[۷۹]

پاسخ شبهه اول

پاسخ این شبهه بسیار روشن است؛ زیرا:

اولاً: از روزی که عکرمه در مقابل نص صریح پیامبر(ص) درباره مصداق اهل بیت در آیه تطهیر این دیدگاه خلاف واقع را مطرح نمود، تاکنون هیچ کس از اهل تحقیق به نظر وی اعتنا نکرده است و تنها در کتاب‌ها به عنوان یک نظر مطرح می‌شود؛ اما اینکه چرا عکرمه اصرار داشت که همسران پیامبر(ص) را مصداق اهل بیت معرفی کند، دلیل آن این است که وی از خوارج، و با امام علی(ع) دشمن بود و چون غلام ابن عباس بود، هر دروغی را که به پیغمبر(ص) نسبت می‌داد، به وسیله ابن عباس بود و می‌گفت: ابن عباس، مولای من، از رسول خدا(ص) چنین و چنان روایت کرد و لذا در این آیه تطهیر نیز از قول ابن عباس نقل می‌کند که مراد زن‌های پیغمبر بوده‌اند. دروغ بستن‌های عکرمه به ابن عباس به گونه‌ای بود که همه از آن اطلاع داشتند. از این رو ابن مسیب روزی به غلام خود، که نامش «برد» بود، گفت: ... يا برد لا تكذب على كما يكذب عكرمة على ابن عباس[۸۰]؛ (بر من دروغ نبندی همان طور که عکرمه بر آقای خود، عبدالله بن عباس، دروغ می‌بست». عبدالله بن حارث گوید: روزی در منزل علی بن عبدالله بن عباس رفتم، دیدم عکرمه را با طناب یا زنجیر در گوشه حیات در بیت الخلأ بسته است. به علی گفتم: «از خدا شرم نمی‌کنی که غلام پدر خود را در مستراح بسته‌ای»؟ علی بن عبدالله گفت: «این مرد خبیث، بر پدر من دروغ می‌بندد» (و از زبان او دروغ از رسول خدا می‌گوید)[۸۱].

عکرمه تابع خوارج نجد حروری است و از این جهت ابن عباس او را خبیث خواند[۸۲]. احمد بن حنبل معتقد است که وی از خوارج صفریه بوده است[۸۳]. برخی بر این باورند که عکرمه از طایفه اباضیه خوارج بوده است[۸۴]؛ به همین دلایل مالک بن انس عکرمه را ثقه نمی‌دانست و دستور داده بود که از وی حدیث نقل نشود[۸۵]. شافعی گفته است که کسی را نمی‌شناسم که حدیث عکرمه را پذیرفته باشد[۸۶]. عثمان بن مرة می‌گوید: «به قاسم گفتم که عکرمه چنین گفته است». در جواب گفت: يابن أخي إن عكرمة كذاب[۸۷]. عکرمه به دلیل پیوند با خوارج همه مسلمین (غیر از خوارج) را کافر می‌دانست. او در مسجد می‌ایستاد و می‌گفت: «در این مسجد یک نفر مسلمان نیست»[۸۸]. یحیی بن بکیر گوید: «عکرمه به مصر رفت و از آنجا به مغرب رفت و تمام خوارجی که در مغرب هستند، دین خود را از عکرمه گرفته‌اند»[۸۹]. خالد بن عمران گوید: ما در مغرب زمین بودیم، موسم حج رسید؛ عکرمه در مغرب بود و می‌گفت: «من دوست داشتم که در دست خود حربه‌ای داشتم و در راه حاجیان، که حج کرده، می‌ایستادم و همه را گردن می‌زدم»[۹۰].

مطاعن عکرمه در کتب رجال به حدی است که اگر همه در یک جا جمع گردد، صفحات زیادی را باید به آن اختصاص داد؛ ولی همین اندازه کافی است برای اینکه بدانیم قول و رأی این شخص از نگاه دانشمندان علم رجال بی‌اعتبار است. او، هم از نگاه عقیده مشکل دارد و هم در نقل خود صادق نیست؛ لذا هیچ یک از مفسرین به گفتار او درباره مصداق اهل بیت، که به زن‌های پیامبر(ص) اختصاص دارد، اعتنا نکرده‌اند و تنها به عنوان یک قول از آن یاد نموده‌اند و همین دستاویز برخی نویسندگان وهابی شده تا آن را در برابر دیدگاه شیعه مطرح کنند.

ثانیاً: رسول خدا(ص) تنها پنج تن را در یک جا جمع نمود و کسای خیبری بر سر آنها کشید و آنها را اهل بیت خطاب نمود و فرمود: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي‌»[۹۱]؛ «خدایا اینان اهل بیت من‌اند»؛ یعنی این افراد فقط اهل بیت مرا تشکیل می‌دهند. روشن است که این انحصار قوی و غیر قابل تردید است و شامل هیچ کسی غیر از آنها نمی‌گردد و اگر زن‌های پیغمبر(ص) یا اقوام و عشیره آن حضرت نیز جزء اهل بیت بودند، باید می‌فرمود: هَؤُلَاءِ مِنْ أَهْلُ بَيْتِي؛ «خدایا این افراد زیر کسا از جمله اهل بیت من هستند»؛ نه اینکه بگوید: «اهل بیت من هستند». روایات متعددی که از ابوسعید خدری، صحابه معروف، نقل شده نیز می‌گوید که آیه تطهیر درباره پنج تن آل عبا نازل گردیده است: «نَزَلَتْ فِي خَمْسَةٍ، فِي رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(ع)»[۹۲]؛ این آیه درباره رسول خدا(ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) نازل شده است».

ثالثاً: در روایات متعددی آمده است که جناب ام سلمه از رسول الله(ص) تقاضا نمود که اجازه بدهند که با آنها زیر کسا وارد شود و گفت: «یا رسول الله من هم از اهل بیت هستم»؟ پیامبر خدا(ص) به ایشان اجازه نداد که وارد شود و فرمودند: «در همان جایی که هستی بایست»[۹۳]. راه و روش تو خوب است، عاقبت تو به خیر است[۹۴] و لیکن از جمله این افراد نیستی و حق ورود در زیر کسای خیبری نداری؛ حتی می‌گوید: «فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ‌، فَجَذَبَهُ وَ قَالَ: إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ»[۹۵]. چون گوشه کسا را بالا زدم که اجازه دخول از رسول خدا بگیرم، رسول الله(ص) کسا را از دست من به شدت کشید و فرمود: «تو بر نیکی هستی». در برخی روایات آمده است که رسول الله(ص) به أم سلمه فرمود: «تنحّي عن أهل بيتي‌»[۹۶]؛ «از اهل بیت من دور شو». اگر همسران رسول الله(ص) جزء اهل بیت باشند، جمله «تنحّي عن أهل بيتي‌» چگونه قابل توجیه است؟

رابعاً: در روایات آمده است که پس از این جریان، به مدت شش ماه هنگام نماز صبح که فرا می‌رسید، رسول خدا(ص) از کنار خانه حضرت زهرا(س) که عبور می‌کرد، می‌فرمود: «ای اهل بیت، موقع نماز بامدادی فرا رسیده است و پس از آن آیه تطهیر را تلاوت می‌فرمود.

ترمذی گفته است که این حدیث در باب «فضائل» از «أبو الحمراء» و «معقل بن یسار» و «ام سلمه» روایت شده است: «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الفَجْرِ يَقُولُ: «الَصَّلَاةَ یَا أَهْلَ الْبَیْتِ» ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۹۷] إِنَّمَا نَعْرِفُهُ مِنْ حَدِيثِ حَمَّادِ بْنِ سَلَمَةَ. وَ فِي الْبَابِ عَنْ أَبِي الْحَمْرَاءِ وَ مَعْقِلِ بْنِ يَسَارٍ وَ أُمِّ سَلَمَةَ»[۹۸]. نویسندگان اهل سنت این حدیث را در کتاب‌های خود آورده‌اند[۹۹]. اگر زن‌های پیامبر(ص) جزء اهل بیت می‌بودند، لااقل یک بار رسول خدا(ص) این عمل را در باره آنها نیز انجام می‌داد.

خامساً: در برخی روایات درباره تفسیر اهل بیت و تعیین مصداق برای آن از زید بن ارقم سؤال می‌شود که آیا همسران پیامبر(ص) جزء اهل بیت هستند؟ در جواب گفت: «قَالَ لَا وَ ايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنَ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَ قَوْمِهَا»[۱۰۰]. نه، سوگند به خدا که زن با شوهرش زمانی زندگی می‌کند و سپس مرد او را طلاق می‌دهد و او به اقوام و عشیره خود و به پدرش می‌پیوندد.

سادساً: همان‌گونه که پیش از این نیز اشاره شد، در آیه مورد بحث (آیه تطهیر) وقتی خداوند سبحان همسران پیامبر(ص) را مورد خطاب قرار می‌دهد، از ضمیر مؤنث استفاده می‌کند؛ اما وقتی به ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ... می‌رسد، ضمیر خطاب را از مؤنث به مذکر تغییر می‌دهد ﴿عَنْكُمُ، يُطَهِّرَكُمْ. اگر مقصود همسران پیامبر(ص) بودند، چرا ضمیر عوض شده است؟ در حالی که در قسمت‌های مربوط به همسران پیامبر(ص)، همه افعال و ضمائر مؤنث است ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ، اتَّقَيْتُنَّ، لَا تَخْضَعْنَ، قُلْنَ، قَرْنَ، بُيُوتِكُنَّ، أَقِمْنَ، آتِينَ، أَطِعْنَ، وَاذْكُرْنَ، بُيُوتِكُنَّ. آیا این نشان نمی‌دهد که مقصود از اهل بیت، همسران پیامبر(ص) نیستند؟ استشهاد به آیه مربوط به همسر ابراهیم نادرست است، آنجا که می‌فرماید: «رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ»؛ «این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است؛ چراکه او ستوده و والاست»، چون خطاب در آن به حضرت ابراهیم(ع) و همسر اوست، نه فقط به همسرش. پس می‌توان از باب تغلیب برتر، ضمیر را مذکر آورد. در حالی که در این آیه، فرض بر این است که فقط درباره همسران پیامبر(ص) است، پس جایی برای تغلیب نیست[۱۰۱].[۱۰۲]

شبهه دوم: انحصار آیه در همسران پیامبر(ص) به قرینه وحدت سیاق

آیه تطهیر در بین آیات مربوط به زنان رسول خداست و وحدت سیاق حکم می‌کند که راجع به زنان آن حضرت بوده باشد. این آیه‌ای کامل نیست، بلکه بخشی از یک آیه است[۱۰۳].

پاسخ شبهه دوم

پاسخ این شبهه بسیار روشن است؛ زیرا:

اولاً: وحدت سیاق نمی‌تواند در مقابل نص عرض اندام کند. تمسک به سیاق در برابر نص، از مصادیق بارز اجتهاد در مقابل نص است و با وجود آن همه نصوص صریح قطعی که در منابع معتبر شیعه و اهل سنت در اختیار داریم و همه مفسران صاحب نام در ذیل آیه به آنها استناد کرده‌اند، که به بیش از هفتاد سند می‌رسد[۱۰۴]، همه بر این قول اتفاق دارند که آیه در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است. بنابراین دیگر جایی برای استناد به سیاق باقی نخواهد ماند. سیاق در نهایت، دلالت بر ظهور آیه تطهیر در همسران پیامبر(ص) دارد و این ظهور هرگز نمی‌تواند با روایات صحیحه و متواتره در نزول آیه در حق پنج تن از اهل بیت(ع) که نص است مقابله کند.

ثانیاً: بعضاً در کلام بلیغ جمله‌ای معترضه واقع می‌شود که از جمله قبل و بعد آن تا حدودی بیگانه است. آیه تطهیر نیز از این قبیل است که به جهانی در بین آیات همسران پیامبر(ص) واقع شده است؛ همان‌گونه که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ * يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ...[۱۰۵]. در این آیات: ﴿يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا بین ﴿إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ و ﴿وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ فاصله شده است؛ در حالی که ربطی به ماقبل و مابعد ندارد. همچنین سخن خدای تبارک و تعالی میان حکایت سخنان بلقیس که می‌فرماید: ﴿قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ * وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ[۱۰۶] جمله ﴿وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ سخن خداوند تبارک و تعالی بین کلام بلقیس است. افزون بر این، همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، آیات مربوط به همسران پیامبر(ص)، از آیه ۲۸ آغاز می‌شود و به آیه ۳۴ ختم می‌گردد. در این آیات، همسران پیامبر(ص) را یک بار با تعبیر الأزواج» و دو بار با تعبیر ﴿نِسَاءَ النَّبِيِّ خطاب کرده که هر دو صریح در همسران اویند. به چه دلیل از این تعبیر عدول کرده و «اهل البیت» فرموده؟ عدول از آن سیاق، قرینه است که مخاطب به اهل بیت، غیر از مخاطب با آن دو تعبیر است[۱۰۷].

ثالثاً: در روایت صحیح مسلم از حدیث ثقلین آمده که چون از زید بن ارقم درباره اهل بیت سؤال کردند که آیا زنان پیامبر(ص) منظور است، وی پاسخ داد: «خیر، به خدا سوگند زن مدتی از روزگار را با شوهر خود سپری کرده و پس از آنکه او را طلاق داد نزد پدر و خویشان خود بر می‌گردد»[۱۰۸]. معلوم می‌شود فهم عرفی آن زمان به گونه‌ای بوده که همسر شخص را از اهل بیت او نمی‌دانستند. تأکید همراه با سوگند این صحابی هم در این باره درخور تأمل است.

رابعاً: ابن کثیر، از علمای اهل سنت، روایتی از امام حسن مجتبی(ع) نقل کرده است که وی بر منبر، خطاب به مردم کوفه، فرمود: {{متن حدیث|وَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ الَّذِي قَالَ اللهُ: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ «ما آن اهل بیتی هستیم که خدا درباره‌شان این آیه را فرموده است). ابن کثیر همچنین از امام سجاد(ع) نیز نقل می‌کند که ایشان به مرد شامی فرمود: آیا آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا را در سوره احزاب قرائت کرده‌ای؟ مرد شامی می‌گوید: «شما آنها هستید»؟ امام(ع) در جواب می‌گوید: «بلی»[۱۰۹].

خامساً: اطلاق لفظ اهل البیت بر همسران مورد نزاع است. برخی معتقدند که اهل بر همسر اطلاق نمی‌شود؛ زیرا اهل از آل است و «آلَ» در لغت به معنای رَجَع آمده و آل شخص بر کسانی اطلاق می‌شود که حقیقتاً به آن شخص رجوع دارند و این تنها شامل اقوام نسبی می‌شود، نه سبی. از این رو از رسول الله(ص) نقل شده که به حضرت زهرا(س) فرمود: «أول من یلحقنی من أهلی أنت یا فاطمة و أول من یلحقنی من أزواجی زینب و هی أطولکن کفا»[۱۱۰]. اولین کسی که از اهلم به من ملحق می‌شود، تویی ای فاطمه! و اولین کسی که از همسرانم به من ملحق می‌گردد، زینب است و او در بخشش و عطا برترین شماست. در اینجا پیامبر(ص) بین اهل و همسران فاصله انداخته است و معلوم می‌شود که ازواج داخل در اهل بیت نیستند. از همین رو می‌بینیم که برخی همسران از قبیل ام سلمه، عایشه و زینب، از پیامبر(ص) سؤال می‌کنند که آیا ما جزء اهل بیت هستیم یا خیر؟[۱۱۱] این سؤال خود دلیل بر این است که از حیث وضع لغوی، همسر داخل در لفظ اهل بیت یا اهل نیست[۱۱۲].[۱۱۳]

منابع

پانویس

  1. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۱۵۰.
  2. جوهری، الصحاح، ج۴، ص۱۶۲۹؛ مصطفوی، التحقیق، ج۱، ص۱۶۹.
  3. فیومی، المصباح، ج۲، ص۲۸.
  4. خلیل بن احمد، العین، ج۴ ص۸۹؛ الصحاح، ج۴، ص۱۶۲۸؛ راغب اصفهانی، مفردات، ص۹۶.
  5. معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۳۲۴ - ۳۲۵؛ ابن اثیر، النهایة، ج۱، ص۱۷۰؛ المصباح، ج۲، ص۶۸.
  6. العین، ج۴، ص۸۹؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۱۵۰؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۲۹.
  7. نجفی، حافظ، مقاله «قرآن و امامت اهل بیت»، موسوعه رد شبهات ج۲۱ ص ۱۲-۱۸.
  8. حاکم، المستدرک، ج۳، ص۱۴۶ - ۱۴۸؛ الجوینی، فرائد السمطین، ج۲، ص۱۰ - ۲۳.
  9. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۵، ص۱۶۸؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ج۴، ص۲۳۱.
  10. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۴، ص۱۸۳؛ ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۶۴ - ۳۷۰.
  11. «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
  12. ابوحیان، البحر المحیط، ج۶، ص۱۸۴ - ۱۸۵؛ طوسی، التبیان، ج۶، ص۳۴.
  13. التبیان، ج۶، ص۳۴.
  14. طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۷ - ۸؛ طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۱۰.
  15. سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۱۹۴.
  16. جامع البیان، ج۲۲، ص۷.
  17. ذهبی، میزان الاعتدال، ج۵ ص۱۱۶؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۳۰ و ۲۳۳.
  18. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۳ - ۶۴، ۶۹ و ۱۰۲.
  19. طوسی، التبیان، ج۸ ص۳۴۱؛ ابو حیان، البحر المحیط، ج۸، ص۴۷۹.
  20. طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰؛ کاشانی، منهج الصادقین، ج۷، ص۲۸۶.
  21. طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲.
  22. ابن حنبل، المسند، ج۳، ص۴۴۸؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۱۸ - ۱۱۹؛ ابوحیان، البحر المحیط، ج۸، ص۴۷۹.
  23. صفار، بصائر الدرجات، ص۳۷ - ۳۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۹۲؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ج۸، ص۴۴.
  24. کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۲۵ - ۵۳۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۷۴؛ جوینی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۵ - ۳۱۶.
  25. اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص۱۷ - ۱۹؛ شریف مرتضی، الرسائل، ج۱، ص۳۰۹، ۳۱۴ – ۳۱۵.
  26. طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۵ - ۷؛ ابن جوزی، زاد المسیر، ج۳، ص۴۶۲؛ شوکانی، فتح القدیر، ج۴، ص۲۷۸ - ۲۷۹.
  27. کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۷؛ بحرانی، البرهان، ج۴، ص۴۴۳؛ طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۱۱.
  28. ابن حنبل، المسند، ج۳، ص۲۸۵؛ جامع البیان، ج۲۲، ص۵ - ۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۲، ص۴۱۶ و ج۳، ص۱۳۳ و ۱۴۶ - ۱۴۸.
  29. مجلسی، بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۲۱؛ عروسی حویزی، نورالثقلین، ج۴، ص۲۷۶؛ المسند، ج۶، ص۲۹۸.
  30. مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ج۸، ص۴۳؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۶۲.
  31. شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۵.
  32. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۴۹۵؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۶؛ ترمذی، السنن، ج۵، ص۳۱.
  33. طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۶؛ حاکم، المستدرک، ج۳، ص۱۵۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۹.
  34. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۸ - ۳۰۲.
  35. نجفی، حافظ، مقاله «قرآن و امامت اهل بیت»، موسوعه رد شبهات ج۲۱ ص ۱۲-۱۸.
  36. أسباب النزول، ص۳۶۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹؛ الجامع الأحکام القرآن، ج۱۴، ص۱۸۲.
  37. المنتقی من منهاج الاعتدال، ص۱۸۰.
  38. جامع البیان، ج۲۲، ص۶؛ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۶۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۶۵.
  39. التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۶۸؛ الکشاف، ج۳، ص۵۳۸.
  40. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۱-۶۳؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم؛ صادقی فدکی، سید عباس، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۲۵۷.
  41. غایه المرام، صص ۲۸۷-۲۹۲.
  42. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۵. روایاتی که دلالت دارد بر داخل بودن علی، فاطمه، و فرزندان این دو در زیر عبا و همچنین روایتی که پیامبر فرمود: "اینها اهل بیت من هستند" و در حق آنها دعا کرده است و روایاتی که أم سلمه را جزء اهل بیت ندانسته است، بیش از حد شمارش است و کلمه بیت به هر معنایی باشد، این آیه مخصوص اهل بیت است و مراد از این آیه: کسانی هستند که در زیر عبا بودند و زنان پیامبر شامل آیه تطهیر نمی‌شوند.
  43. نزلت هذه الآیة في خمسة: فيّ وفي علي وحسن وحسين وفاطمة و عن أبي سعيد قال: نزلت في خمسة: في النبي (ص) وعلي وفاطمة والحسن والحسين رضوان الله عليهم أجمعين؛ أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص۳۶۸.
  44. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۱-۶۳.
  45. برخی گفته‌اند: حسنین را روی زانوی خود نشانید: أجلس حسناً و حسیناً کل واحد منهما علی فخذه، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۵؛ فتح البیان، ج۱۱، ص۸۷. نیز ر.ک: شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۹ و ۴۲، ح۶۸۶ و ۶۸۹.
  46. از برخی روایات بر می‌آید که پارچه یا چیز دیگری را زیرانداز کرد و آن‌گاه عبای خود را بر سر همگی کشید: «فَجَلَسَ رَسُولُ اللَّهِ عَلَى الْفِرَاشِ... فَلَفَعَ عَلَيْهِمْ بِثَوْبِهِ»؛ جامع البیان، ج۱۴، ج۲۲، ص۱۲، ح۲۸۴۹۷. نیز ر.ک: شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۵، ح۶۹۱؛ لکن بر پایه برخی دیگر از احادیث یک پارچه یا عبا بود که روی نیمی از آن نشستند و نیم دیگر آن را پیامبر رویشان کشید: «مَدَّ يَدَهُ إِلَى كِسَاءٍ كَانَ عَلَى الْمَنَامَةِ فَبَسَطَهُ فَأَجْلَسَهُمْ عَلَيْهِ فَأَخَذَ أَطْرَافَ الْكِسَاءِ الْأَرْبَعَةَ بِشِمَالِهِ فَضَمَّهُ فَوْقَ رُءُوسِهِمْ»؛ جامع البیان، ج۱۴، ج۲۲، ص۱۳، ح۲۸۴۹۹.
  47. مضمون این روایت را بیشتر مفسران شیعه و سنّی نقل کرده‌اند؛ برای نمونه ر.ک: الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۴؛ جامع البیان، ج۱۴، ج۲۲، ص۱۲ – ۱۴؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۱.
  48. الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۶؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۸، ص۵۹۲؛ شواهد التنزیل القواعد التفضیل، ج۲، ص۴۴؛ فتح القدیر، ج۳ ۳، ص۴۶۷.
  49. الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۶.
  50. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۱۸؛ أحکام القرآن، ج۳، ص۱۵۳۸؛ التحریر و التنویر، ج۲۱، ص۲۴۸؛ التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج۱۱، ص۲۰۸.
  51. مشکل الآثار للطحاوی، ج۱، ص۲۳۱، ح۸۷۵ «حفظت من رسول الله (ص) ثمانیة أشهر بالمدینة لیس من مرة یخرج إلی صلاة الغداة الا أتی إلی باب علی رضی الله عنه فوضع یده علی جنبتی الباب ثم قال الصلاة الصلاة ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا». الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹.
  52. ادب فنای مقربان، ج۵، ص۱۰۴: یاد کردنی است، سرّ اختلاف روایات این است که هر یک از راویان، مدّت مشاهد‌ه خود را بیان کرده است، یعنی یکی چهل روز در مدینه بوده و مشاهده کرده است که هر روز پیغمبر اکرم (ص) این عمل را تکرار می‌کند و دیگری شش ماه در مدینه بوده و سوّمی هفت ماه و... احتمال دارد که آیه تطهیر، هفده ماه قبل از رحلت رسول اکرم (ص) نازل شده باشد و آن حضرت در همه این مدّت، تلاوت آن را بر در خانه دختر خود تکرار میکرد.
  53. شواهد التنزیل، ص۵۱ - ۵۰، ح۶۹۶. ضرب این اعداد در پنج (نمازهای یومیه) نشان میدهد که نبی اکرم (ص) بین ۲۰۰ تا ۲۵۰۰ بار و اگر تنها هنگام نماز صبح چنین کرده باشد بین ۴۰ تا ۵۰۰ بار این ماجرا را تکرار کردند.
  54. شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۸ - ۴۷. حاکم حسکانی افزون بر این روایت، روایات دیگری نیز آورده که در آنها به مدّت‌های یاد شده اشاره شده است، ادب فنای مقربان، ج۵ ص۱۰۴.
  55. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۵-۶۷.
  56. و كان رسول الله خرج و عليه مرط من شعر أسود، و كان قد احتضن الحسين و أخذ بيد الحسن، و فاطمة تمشي خلفه، وعلي رضي الله عنه خلفها، و هو يقول، إذا دعوت فأمنوا،... و روي أنه لما خرج في المرط الأسود، فجاء الحسن رضي الله عنه فأدخله، ثم جاء الحسين رضي الله عنه فأدخله ثم فاطمة، ثم علي رضي الله عنهما ثم قال: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا و اعلم أن هذه الروایة کالمتفق علی صحتها بین أهل التفسیر و الحدیث؛ مفاتیح الغیب، ج۸ ص۲۴۷.
  57. «عن سعد بن أبي وقاص قوله: لما نزلت تعالوا... دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً (ع) فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي»؛ صحیح مسلم، ج۷ ص۱۳۰؛ فتح القدیر، ج۱، ص۳۹۹؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۱۸۲؛ التفسیر المظهری، ج۲، ص۶۰.
  58. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۷-۶۸.
  59. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۲۰؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۵، ص۲۰۹.
  60. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۳۰-۲۳۴؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۱۷، ص۲۶۷؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۵، ص۲۰۹.
  61. تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۴۵-۲۴۸؛ سیر أعلام النبلاء، ج۷، ص۲۳۴.
  62. قاموس الرجال، ج۱۰، ص۲۲۳.
  63. الغارات، ج۲، ص۵۷۷؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۰۲.
  64. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۰۲.
  65. صادقی فدکی، سید عباس، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۲۵۷.
  66. سرمدی، محمود، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  67. «...امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم.».. سوره مائده، آیه ۳.
  68. المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲.
  69. التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۱۷.
  70. المسند، ابن حنبل، ج۶، ص۲۹۲.
  71. شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۲- ۳۳.
  72. أسباب النزول، ص۳۳۶.
  73. ﴿وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ * إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ «و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را (به همسر دیگر) خبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را (به همسران خود) گفت و در (گفتن) بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که (پیامبر) آن (همسر رازگشا) را از این (امر) باخبر ساخت (همسر) گفت: چه کسی تو را از این (رازگشایی من) آگاه کرد؟ (پیامبر) گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت * اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بی‌گمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان وی‌اند» سوره تحریم، آیه ۳-۴.
  74. صحیح البخاری، ج۶، ص۶۸-۷۱؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۹۶-۹۷؛ تفسیر غرائب القرآن، ج۶، ص۳۲۱؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱۹، ص۱۹۴؛ الدر المنثور، ج۴ ص۲۴۱-۲۴۴.
  75. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۲۱۵- ۲۱۶، ۲۲۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۰۵-۲۱۰.
  76. الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۶.
  77. صادقی فدکی، سید عباس، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۲۵۷.
  78. نجدی، جواب أهل السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة و الزیدیة، ص۸۹.
  79. مقاله «مصداق اهل بیت»، موسوعه رد شبهات ج۱۷ ص ۲۱.
  80. حافظ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۸۰.
  81. ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۲۱.
  82. ابن الوزیر، العواصم و القواصم، ج۹، ص۲۵۵.
  83. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.
  84. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.
  85. خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ص۱۲۵.
  86. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.
  87. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.
  88. حافظ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۷۸.
  89. حافظ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۷۸.
  90. دخل علينا عكرمة مولى ابن عباس بأفريقية في وقت الموسم، فقال: وددت أني اليوم بالموسم، بيدي و حربة أضرب بها يميناً شمالاً؛ (تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۷۸).
  91. سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۴.
  92. واحدی، اسباب نزول القرآن، ص۳۵۴.
  93. میر حامد حسین کنتوری، عبقات الأنوار، ج۲۰، ص۲۰۳.
  94. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۶۶.
  95. ثعلبی، الکشف و البیان، ج۸، ص۳۱۱.
  96. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۷۸.
  97. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  98. ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۱.
  99. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۴۱۱؛ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج۲۲، ص۱۷؛ خازن، لباب التأویل، ج۳، ص۴۲۵؛ ابن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج۲۱، ص۴۲۴؛ طبری، ذخائر العقبی، ص۲۴؛ ابن حجر عسقلانی، إتحاف المهرة، ج۱، ص۶۶۰؛ حافظ مزی، تحفة الأشراف بمعرفة الأطراف، ص۲۹۰؛ ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۵۷۱.
  100. آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۱۹۵.
  101. سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ص۲۲۸.
  102. مقاله «مصداق اهل بیت»، موسوعه رد شبهات ج۱۷ ص ۲۱.
  103. دلیمی، آیه تطهیر و ارتباط آن با عصمت، ص۳.
  104. موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۴۶.
  105. «و نیرنگ شما زنان سترگ است * ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۸-۲۹.
  106. «گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند * و من ارمغانی برای آنان می‌فرستم و می‌نگرم تا فرستادگان چه باز آورند» سوره نمل، آیه ۳۴-۳۵.
  107. سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ص۲۲۸.
  108. «وَ ايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنَ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَ قَوْمِهَا»؛ (مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۴).
  109. «أَ مَا قَرَأْتَ فِي الْأَحْزَابِ‌: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا قَالَ: نَعَمْ وَ لَأَنْتُمْ هُمْ قَالَ: نَعَمْ» (ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۴۱۶).
  110. متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۰۸.
  111. سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۳.
  112. ﴿وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ «و هنگامی که نشانه‌ای (از سوی خداوند) نزدشان آید می‌گویند ما هرگز ایمان نمی‌آوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه ۱۲۴.
  113. مقاله «مصداق اهل بیت»، موسوعه رد شبهات ج۱۷ ص ۲۷.