شرطة الخمیس: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*کسانی همچون: [[اصبغ بن نباته]]، [[بشر بن عمرو همدانی]]، [[یزید بن قیس ارحبی]]، [[قیس بن سعد]]، [[عمار یاسر]]، [[حبیب بن مظاهر]]، [[عبداللّه بن یحیی خضرمی]]، [[سلمان فارسی]]، [[مقداد]]، [[ابو ذر]]، [[ابو ساسان]]، [[ابو عمرو انصاری]]، [[سهل بدری]]، [[عثمان بن حنیف]]، [[جابر بن عبداللّه انصاری]]، [[سلیم بن قیس هلالی]]، [[عبیدۀ سلمانی مرادی]] و... از جملۀ آنان بودند. که فدایی و گارد ویژۀ او محسوب میشدند و نسبت به [[امام]] مخلصتر و آمادۀ [[شهادت]] بودند، تواناییهای خاصّی هم داشتند. [[امام]] در خطبهای خطاب به آنان فرمود: | *کسانی همچون: [[اصبغ بن نباته]]، [[بشر بن عمرو همدانی]]، [[یزید بن قیس ارحبی]]، [[قیس بن سعد]]، [[عمار یاسر]]، [[حبیب بن مظاهر]]، [[عبداللّه بن یحیی خضرمی]]، [[سلمان فارسی]]، [[مقداد]]، [[ابو ذر]]، [[ابو ساسان]]، [[ابو عمرو انصاری]]، [[سهل بدری]]، [[عثمان بن حنیف]]، [[جابر بن عبداللّه انصاری]]، [[سلیم بن قیس هلالی]]، [[عبیدۀ سلمانی مرادی]] و... از جملۀ آنان بودند. که فدایی و گارد ویژۀ او محسوب میشدند و نسبت به [[امام]] مخلصتر و آمادۀ [[شهادت]] بودند، تواناییهای خاصّی هم داشتند. [[امام]] در خطبهای خطاب به آنان فرمود: "شما یاوران حق و برادران دینی و سپرهایی در روز سختی و محرم رازید. بر آنکه رویگردان شود با شما ضربت میزنم و آنکه روی میآورد"<ref>{{متن حدیث| أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ وَ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ وَ الْجُنَنُ يَوْمَ الْبَأْسِ وَ الْبِطَانَةُ دُونَ النَّاسِ }}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۸</ref>. | ||
*علّت نامگذاری این گروه به "شرطة الخمیس" آن است که: خمیس به [[لشکر]] گفته میشود، چون از پنج بخش تشکیل میشود: مقدمه، ساق، میمنه، میسره و [[قلب]] <ref>نهایۀ ابن اثیر، مجمع البحرین</ref> و شرطه به آن گروه پیشتاز و پیشگام گفته میشود که در اولین رویارویی با [[دشمن]] حضور مییابد و به عنوان نیروی زبده و برگزیدۀ [[حاکم]] وارد عمل میشود.<ref>تاج العروس، نیز تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص ۱۹۵</ref> گروه شرطة الخمیس با [[امام علی|امیر مؤمنان]] [[پیمان]] [[مرگ]] و [[شهادت]] بسته بودند و همیشه گوش به [[فرمان]] و آماده و پادررکاب بودند و در پی هرمأموریتی فرستاده میشدند، بیدرنگ میرفتند. این گروه، نشان مشخص داشتند که با آن شناخته میشدند. شمار آنان را تا [[چهل]] هزار هم گفتهاند<ref>الغدیر، ج ۲ ص ۷۱</ref>. | |||
*[[ابی الجارود]] میگوید: به [[اصبغ بن نباته گفتم]]: [[جایگاه]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] میان شما چگونه بود؟ گفت: نمیدانم چه میگویی! جز اینکه شمشیرهای ما بر دوش ما بود و هرکه را اشاره میکرد، از پا درمیآوردیم.<ref> اختصاص، ص ۶۵</ref> و مردی به اصبغ گفت: چه شد که شما شرطة الخمیس نامیده شدید؟ گفت: ما [[شهادت]] را برای آن [[حضرت]] تضمین کردیم، او هم [[فتح]] را برای ما.<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص ۱۹۶، اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۴۶۵</ref> [[امام صادق]]{{ع}} آن [[یاران]] [[جان]] برکف و فدایی را ششهزار نفر دانسته است: {{عربی|کانوا شرطة الخمیس ستّة آلاف رجل أنصاره}}<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص ۱۹۶، اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۴۶۵، اختصاص، ص ۲</ref> | *[[ابی الجارود]] میگوید: به [[اصبغ بن نباته گفتم]]: [[جایگاه]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] میان شما چگونه بود؟ گفت: نمیدانم چه میگویی! جز اینکه شمشیرهای ما بر دوش ما بود و هرکه را اشاره میکرد، از پا درمیآوردیم.<ref> اختصاص، ص ۶۵</ref> و مردی به اصبغ گفت: چه شد که شما شرطة الخمیس نامیده شدید؟ گفت: ما [[شهادت]] را برای آن [[حضرت]] تضمین کردیم، او هم [[فتح]] را برای ما.<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص ۱۹۶، اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۴۶۵</ref> [[امام صادق]]{{ع}} آن [[یاران]] [[جان]] برکف و فدایی را ششهزار نفر دانسته است: {{عربی|کانوا شرطة الخمیس ستّة آلاف رجل أنصاره}}<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص ۱۹۶، اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۴۶۵، اختصاص، ص ۲</ref> | ||
*[[بشر بن عمر همدانی]] میگوید: [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} بر ما گذر کرد و به ما فرمود: در این گروه بمانید، به [[خدا]] قسم پس از اینان، گروهی [[پیمان]] بسته بر [[دوزخ]] به [[حکومت]] خواهند رسید. نیز آن [[حضرت]] در روز [[نبرد جمل]] به [[عبداللّه بن یحیی حضرمی]] فرمود: [[بشارت]] باد تو را ای پسر یحیی! همانا تو و پدرت به [[راستی]] از شرطة الخمیس هستید، [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} نام تو و پدرت را در ضمن شرطة الخمیس به من خبر داده است، به [[خدا]] قسم، [[خداوند]] بر زبان پیامبرش این نام را بر شما نهاده است. از برجستهترین چهرههای این گروه، اصبغ بن نباته بود که در [[جنگها]] از جمله در [[جنگ صفین]] در رکاب [[امام علی|علی]]{{ع}} بود و از طبع [[شعر]] برخوردار بود و در [[نبرد]] [[صفین]]، [[حضرت امیر]] او را به [[فرماندهی]] گروه ویژۀ شرطة الخمیس [[نصب]] کرده بود، وی از ذخیرههای [[امام علی|علی]]{{ع}} بود و با آن [[حضرت]] [[پیمان]] بر [[مرگ]] و [[شهادت]] بسته بود: {{متن عربی|كَانَ مِنْ ذَخَائِرِ عَلِيٍّ مِمَّنْ قَدْ بَايَعَهُ عَلَى الْمَوْتِ }}<ref>اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۴۶۵</ref>. ابن اثیر گوید: شرطة الخمیس، نخستین کسانی بودند که به [[جنگ]] رو میکردند و [[پیمان]] و شرط مینهادند که از [[جنگ]] بازنگردند، جز با [[پیروزی]] و [[غلبه]].<ref>نهایه، ابن اثیر، ج ۲ ص ۴۶۰</ref> و به تعبیر [[علامه مجلسی]]: "اولین گروه و گردان از لشکر که در میدان نبرد حضور مییابد و آمادۀ مرگ است"<ref>{{متن عربی|أوّل طائفة من الجیش تشهد الوقعة، أوّل کتیبة تشهد الحرب و تتهیّأ للموت}}؛ بحار الأنوار، ج ۴۲ ص ۱۵۱ به نقل از نهایه و قاموس</ref>. این [[یاران]] ویژه و گردان ضربت که فداییان [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و نیروهای زبدۀ او بودند، از موقعیّت ویژهای برخوردار بودند و از سوی آن [[حضرت]] به مأموریتهای ویژه فرستاده میشدند و در [[جنگها]] نقش خطشکنی و محافظت از [[لشکر]] را برعهده داشتند و در اعزام نیروها در پیشاپیش [[لشکر]] حرکت میکردند و [[آمادگی]] کامل برای برخورد با [[دشمن]] داشتند. در [[شأن]] والای این گروه کافی است بدانیم [[حضرت]] به آنان میفرمود: شرط و [[پیمان]] ببندید، به [[خدا]] قسم این [[عهد]] و شرط بستن شما براساس طلا و نقره نیست، بلکه [[پیمان]] برای کشته شدن است. کسانی از [[بنی اسرائیل]] نیز پیش از شما باهم [[عهد]] و [[پیمان]] بستند، هیچ کدام از آنان [[جان]] نباختند مگر آنکه [[پیامبر]] [[قوم]] خود یا آبادی خود یا [[پیامبر]] بر خویش بودند، شما نیز همانند آنانید و همان [[منزلت]] را دارید، جز آنکه [[پیامبر]] نیستید.<ref>بحار الأنوار، ج ۴۲ ص ۱۵۰</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۳۳.</ref>. | *[[بشر بن عمر همدانی]] میگوید: [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} بر ما گذر کرد و به ما فرمود: در این گروه بمانید، به [[خدا]] قسم پس از اینان، گروهی [[پیمان]] بسته بر [[دوزخ]] به [[حکومت]] خواهند رسید. نیز آن [[حضرت]] در روز [[نبرد جمل]] به [[عبداللّه بن یحیی حضرمی]] فرمود: [[بشارت]] باد تو را ای پسر یحیی! همانا تو و پدرت به [[راستی]] از شرطة الخمیس هستید، [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} نام تو و پدرت را در ضمن شرطة الخمیس به من خبر داده است، به [[خدا]] قسم، [[خداوند]] بر زبان پیامبرش این نام را بر شما نهاده است. از برجستهترین چهرههای این گروه، اصبغ بن نباته بود که در [[جنگها]] از جمله در [[جنگ صفین]] در رکاب [[امام علی|علی]]{{ع}} بود و از طبع [[شعر]] برخوردار بود و در [[نبرد]] [[صفین]]، [[حضرت امیر]] او را به [[فرماندهی]] گروه ویژۀ شرطة الخمیس [[نصب]] کرده بود، وی از ذخیرههای [[امام علی|علی]]{{ع}} بود و با آن [[حضرت]] [[پیمان]] بر [[مرگ]] و [[شهادت]] بسته بود: {{متن عربی|كَانَ مِنْ ذَخَائِرِ عَلِيٍّ مِمَّنْ قَدْ بَايَعَهُ عَلَى الْمَوْتِ }}<ref>اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۴۶۵</ref>. ابن اثیر گوید: شرطة الخمیس، نخستین کسانی بودند که به [[جنگ]] رو میکردند و [[پیمان]] و شرط مینهادند که از [[جنگ]] بازنگردند، جز با [[پیروزی]] و [[غلبه]].<ref>نهایه، ابن اثیر، ج ۲ ص ۴۶۰</ref> و به تعبیر [[علامه مجلسی]]: "اولین گروه و گردان از لشکر که در میدان نبرد حضور مییابد و آمادۀ مرگ است"<ref>{{متن عربی|أوّل طائفة من الجیش تشهد الوقعة، أوّل کتیبة تشهد الحرب و تتهیّأ للموت}}؛ بحار الأنوار، ج ۴۲ ص ۱۵۱ به نقل از نهایه و قاموس</ref>. این [[یاران]] ویژه و گردان ضربت که فداییان [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و نیروهای زبدۀ او بودند، از موقعیّت ویژهای برخوردار بودند و از سوی آن [[حضرت]] به مأموریتهای ویژه فرستاده میشدند و در [[جنگها]] نقش خطشکنی و محافظت از [[لشکر]] را برعهده داشتند و در اعزام نیروها در پیشاپیش [[لشکر]] حرکت میکردند و [[آمادگی]] کامل برای برخورد با [[دشمن]] داشتند. در [[شأن]] والای این گروه کافی است بدانیم [[حضرت]] به آنان میفرمود: شرط و [[پیمان]] ببندید، به [[خدا]] قسم این [[عهد]] و شرط بستن شما براساس طلا و نقره نیست، بلکه [[پیمان]] برای کشته شدن است. کسانی از [[بنی اسرائیل]] نیز پیش از شما باهم [[عهد]] و [[پیمان]] بستند، هیچ کدام از آنان [[جان]] نباختند مگر آنکه [[پیامبر]] [[قوم]] خود یا آبادی خود یا [[پیامبر]] بر خویش بودند، شما نیز همانند آنانید و همان [[منزلت]] را دارید، جز آنکه [[پیامبر]] نیستید.<ref>بحار الأنوار، ج ۴۲ ص ۱۵۰</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۳۳.</ref>. |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۰
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شرطة الخمیس (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
شرطة الخمیس عنوانی برای گروه پنج شش هزار نفری از یاران مخلص و فداکار علی(ع) که با او پیمان بر جهاد و اطاعت و شهادت بسته بودند، امیر المؤمنین(ع) نیز برای آنان بهشت را تضمین کرده بود[۱].
مقدمه
- کسانی همچون: اصبغ بن نباته، بشر بن عمرو همدانی، یزید بن قیس ارحبی، قیس بن سعد، عمار یاسر، حبیب بن مظاهر، عبداللّه بن یحیی خضرمی، سلمان فارسی، مقداد، ابو ذر، ابو ساسان، ابو عمرو انصاری، سهل بدری، عثمان بن حنیف، جابر بن عبداللّه انصاری، سلیم بن قیس هلالی، عبیدۀ سلمانی مرادی و... از جملۀ آنان بودند. که فدایی و گارد ویژۀ او محسوب میشدند و نسبت به امام مخلصتر و آمادۀ شهادت بودند، تواناییهای خاصّی هم داشتند. امام در خطبهای خطاب به آنان فرمود: "شما یاوران حق و برادران دینی و سپرهایی در روز سختی و محرم رازید. بر آنکه رویگردان شود با شما ضربت میزنم و آنکه روی میآورد"[۲].
- علّت نامگذاری این گروه به "شرطة الخمیس" آن است که: خمیس به لشکر گفته میشود، چون از پنج بخش تشکیل میشود: مقدمه، ساق، میمنه، میسره و قلب [۳] و شرطه به آن گروه پیشتاز و پیشگام گفته میشود که در اولین رویارویی با دشمن حضور مییابد و به عنوان نیروی زبده و برگزیدۀ حاکم وارد عمل میشود.[۴] گروه شرطة الخمیس با امیر مؤمنان پیمان مرگ و شهادت بسته بودند و همیشه گوش به فرمان و آماده و پادررکاب بودند و در پی هرمأموریتی فرستاده میشدند، بیدرنگ میرفتند. این گروه، نشان مشخص داشتند که با آن شناخته میشدند. شمار آنان را تا چهل هزار هم گفتهاند[۵].
- ابی الجارود میگوید: به اصبغ بن نباته گفتم: جایگاه امیر المؤمنین میان شما چگونه بود؟ گفت: نمیدانم چه میگویی! جز اینکه شمشیرهای ما بر دوش ما بود و هرکه را اشاره میکرد، از پا درمیآوردیم.[۶] و مردی به اصبغ گفت: چه شد که شما شرطة الخمیس نامیده شدید؟ گفت: ما شهادت را برای آن حضرت تضمین کردیم، او هم فتح را برای ما.[۷] امام صادق(ع) آن یاران جان برکف و فدایی را ششهزار نفر دانسته است: کانوا شرطة الخمیس ستّة آلاف رجل أنصاره[۸]
- بشر بن عمر همدانی میگوید: امیر مؤمنان(ع) بر ما گذر کرد و به ما فرمود: در این گروه بمانید، به خدا قسم پس از اینان، گروهی پیمان بسته بر دوزخ به حکومت خواهند رسید. نیز آن حضرت در روز نبرد جمل به عبداللّه بن یحیی حضرمی فرمود: بشارت باد تو را ای پسر یحیی! همانا تو و پدرت به راستی از شرطة الخمیس هستید، پیامبر خدا(ص) نام تو و پدرت را در ضمن شرطة الخمیس به من خبر داده است، به خدا قسم، خداوند بر زبان پیامبرش این نام را بر شما نهاده است. از برجستهترین چهرههای این گروه، اصبغ بن نباته بود که در جنگها از جمله در جنگ صفین در رکاب علی(ع) بود و از طبع شعر برخوردار بود و در نبرد صفین، حضرت امیر او را به فرماندهی گروه ویژۀ شرطة الخمیس نصب کرده بود، وی از ذخیرههای علی(ع) بود و با آن حضرت پیمان بر مرگ و شهادت بسته بود: الگو:متن عربی[۹]. ابن اثیر گوید: شرطة الخمیس، نخستین کسانی بودند که به جنگ رو میکردند و پیمان و شرط مینهادند که از جنگ بازنگردند، جز با پیروزی و غلبه.[۱۰] و به تعبیر علامه مجلسی: "اولین گروه و گردان از لشکر که در میدان نبرد حضور مییابد و آمادۀ مرگ است"[۱۱]. این یاران ویژه و گردان ضربت که فداییان حضرت علی(ع) و نیروهای زبدۀ او بودند، از موقعیّت ویژهای برخوردار بودند و از سوی آن حضرت به مأموریتهای ویژه فرستاده میشدند و در جنگها نقش خطشکنی و محافظت از لشکر را برعهده داشتند و در اعزام نیروها در پیشاپیش لشکر حرکت میکردند و آمادگی کامل برای برخورد با دشمن داشتند. در شأن والای این گروه کافی است بدانیم حضرت به آنان میفرمود: شرط و پیمان ببندید، به خدا قسم این عهد و شرط بستن شما براساس طلا و نقره نیست، بلکه پیمان برای کشته شدن است. کسانی از بنی اسرائیل نیز پیش از شما باهم عهد و پیمان بستند، هیچ کدام از آنان جان نباختند مگر آنکه پیامبر قوم خود یا آبادی خود یا پیامبر بر خویش بودند، شما نیز همانند آنانید و همان منزلت را دارید، جز آنکه پیامبر نیستید.[۱۲][۱۳].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۳۳.
- ↑ « أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ وَ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ وَ الْجُنَنُ يَوْمَ الْبَأْسِ وَ الْبِطَانَةُ دُونَ النَّاسِ »؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۸
- ↑ نهایۀ ابن اثیر، مجمع البحرین
- ↑ تاج العروس، نیز تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص ۱۹۵
- ↑ الغدیر، ج ۲ ص ۷۱
- ↑ اختصاص، ص ۶۵
- ↑ تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص ۱۹۶، اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۴۶۵
- ↑ تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱ ص ۱۹۶، اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۴۶۵، اختصاص، ص ۲
- ↑ اعیان الشیعه، ج ۳ ص ۴۶۵
- ↑ نهایه، ابن اثیر، ج ۲ ص ۴۶۰
- ↑ الگو:متن عربی؛ بحار الأنوار، ج ۴۲ ص ۱۵۱ به نقل از نهایه و قاموس
- ↑ بحار الأنوار، ج ۴۲ ص ۱۵۰
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۳۳.