امامت امام مهدی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
(←منابع) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی | * [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی''']] | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۱
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث امامت امام مهدی است. "امامت امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- امام مهدی(ع)، دوازدهمین امام شیعیان، فرزند امام حسن عسکری(ع)، در صبح گاه جمعه، پانزدهم شعبان سال ۲۵۵هجری قمری، در شهر سامرا، چشم به جهان گشود[۱].
- به دلیل احادیث رسیده از پیامبر(ص) درباره اینکه از صلب امام حسن عسکری(ع) فرزندی به دنیا خواهد آمد که برپا دارنده عدل و قسط و نابود کننده بساط ظلم و جور ستمکاران خواهند بود، دستگاه خلافت عباسی بر آن شدند تا با هدف جلوگیری از چنین رخدادی، امام عسکری(ع) و بیت ایشان را مدتها تحت مراقبت شدید قرار دهد، تا در صورت آگاهی از تولد چنین فرزندی، او را بکشد، اما اراده حکیمانه الهی چنین بود که امام مهدی(ع) همانند حضرت موسی(ع) به طور معجزه آسا، دوران حملش نامحسوس و قضیه ولادتش از آگاهی و دید دشمنان، پنهان بماند[۲].
- در چنین شرایطی امام عسکری(ع) با تدبیر خاصی، تلاش مخالفان را بینتیجه گذاشت و ضمن حفظ جان فرزندش، وی را به تعدادی از خواص شیعیان و یاران خود نشان داد و معرفی کرد تا شیعیان در مورد امام دوازدهم، دچار تردید و انحراف نشوند. احمد بن اسحاق قمی، ابوهاشم بن جعفر، معاویه بن حکم، محمد بن ایوب بن نوح، محمد بن عثمان عمری و... از جمله کسانیاند که در زمان حیات امام عسکری(ع)، موفق به دیدار و گفت و گو با فرزندش مهدی شدهاند. آنان گزارش کردهاند که: ما چهل تن از شیعیان، حضور امام حسن عسکری(ع) رسیدیم تا در مورد امام بعد از وی، از حضرت سؤال کنیم. حضرت فرزندش مهدی(ع) را به ما نشان داد و فرمود: این، امام شما بعد از من و خلیفه من بر شماست، از او اطاعت کنید و از گرد او پراکنده نشوید که هلاک میگردید و دین تان را تباه میکنید، آگاه باشید از این به بعد او را نخواهید دید[۳].
- همچنین، حکیمه عمه امام عسکری(ع) شاهد ولادت حضرت مهدی(ع) بوده و جریان ولادت حضرت را بازگو نموده است[۴] موضوع ولادت حضرت مهدی(ع) نه تنها در میان شیعیان یک امر مسلم و قطعی است، بلکه بیش از یکصد و سی نفر از علمای تاریخ، فقه، حدیث، انساب و برخی از علمای اهل سنت در کتابهای خود نیز به ولادت حضرت مهدی(ع) در سال ۲۵۵ اذعان و یا تصریح کردهاند. و بیش از ۶۵نفر از آنان در خصوص زندگی حضرت مهدی(ع)، کتابهای مستقلی نگاشتهاند[۵].
- نام حضرت مهدی(ع)، همنام جدش رسول الله(ص) است. این نام گذاری از قبل، توسط خود پیامبر اکرم(ص) اعلام شده است؛ چنان که میفرماید: مهدی فرزند من است، نام او نام من و کنیه او کنیه من است[۶]. در برخی روایات از تصریح به نام حضرت منع شده است[۷] به همین جهت علمای شیعه غالباً از تصریح به نام مبارک ایشان خودداری میورزند.
- القاب معروف حضرت عبارتاند از: مهدی، قائم، منتظر، حجت، خلف صالح، ابوالقاسم، صاحب الأمر و بقیة الله[۸].
- مادر حضرت، کنیزی است از تبار حواریون عیسی(ع)، موسوم به نرجس خاتون. در برخی نقلها از وی با نامهایی چون: ریحانه، سوسن و صیقل نیز یاد شده است[۹] اما در روایت معروف جناب حکیمه، امام عسکری(ع) ایشان را با نام نرجس یاد نموده است[۱۰].
دلایل امامت امام مهدی
- دلایل فراوانی از طریق نقل و عقل، بر اثبات امامت امام مهدی(ع) وجود دارد و در منابع کلامی وحدیثی، تفصیلاً بیان شده است. فریقین از پیامبر اکرم(ص) به طور متواتر احادیث دال بر ضرورت وجود امام و خلیفه بعد از پیامبر(ص) را نقل کردهاند، نظیر حدیث: «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۱۱]، « مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَكُنْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةَ الجَاهِلِيَّةِ»[۱۲]؛ هر کس بمیرد در حالی که امامی ندارد و یا بیعتی از امام حقی در گردن نداشته باشد، او با مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. بر اساس این احادیث، اصل ضروری بودن امام و جانشین پیامبر(ص) در هر دوره و زمانی، مورد اتفاق همه فرق اسلامی اعم از شیعه و سنی است[۱۳].
- در احادیث دیگر، پیامبر(ص) از بیان مصادیق امامت و خلافت سخن به میان آورده و در موارد فراوانی امامان و جانشینان بعد از خود را معرفی کرده است. در این نوع احادیث، تعداد امامان و جانشینان پیامبر(ص) دوازده نفر و آخرین آنان امام مهدی(ع) ذکر شده است، نظیر حدیث: "امامان بعد از من دوازده نفرند نخستین آنان علی بن ابوطالب و آخرین آنان قائم امام مهدی(ع) است، اینها جانشینان و اوصیای من و حجتهای الهی بر امت من بعد از مناند. هر کس به امامت آنان اعتراف کند مؤمن است و هر کس امامت آنان را انکار نماید کافر است[۱۴]. در برخی موارد، تک تک امامان دوازدهگانه با خصوصیات اسمی آنان ذکر شده است[۱۵] و در بیشتر موارد این گونه آمده است: «الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ»[۱۶]. در تعداد دیگری از این نوع احادیث، عصمت و طهارت امامان و جانشینان پیامبر(ص) نیز بیان شده است، مثل حدیث نبوی: «يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةً مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ»[۱۷]. در این احادیث نبوی، ضمن اینکه تعداد امامان و اوصاف آنان، مورد اشاره قرار گرفته، امام مهدی(ع) به عنوان آخرین امام و جانشین پیامبر(ص) ذکر شده است.
- با روش عقلی استفاده از قاعده سبر و تقسیم نیز ثابت میشود که مقتضای ادله امامت و ویژگیهای آن، صرفاً با دیدگاه شیعه امامیه اثناعشری که معتقد به امامت بالفعل امام مهدی(ع) به عنوان آخرین امام هستند قابل تطبیق است و در هیچ یک از فرق اسلامی دیگر اعم از اهل سنت و فرق شیعی دیگر، مصداق دیگری پیدا نمیشود، زیرا دیدگاه اهل سنت به دلیل عدم اعتقاد به عصمت امام و خلیفه پیامبر(ص)، نمیتواند خاستگاه دلایل عقلی و نقلی امامت را که در علم کلام در باب امامت عامه از آن بحث شده است برآورده سازد، به همین جهت این دیدگاه غیر قابل پذیرش و مردود است. افزون بر این که اهل سنت در شرایط کنونی نمیتوانند کسی را به عنوان امام و خلیفه پیامبر(ص) معرفی کنند، در حالی که دلایل عقلی و نقلی لزوم وجود امام و خلیفه عام است و شامل همه زمانها میشود.
- همچنین ادله امامت و مهدویت، دیدگاه سایر فرق شیعی نظیر: کیسانیه، زیدیه، اسماعیلیه، واقفیه و... - را باطل میسازد، زیرا:
- افرادی مثل: محمد حنفیه که فرقه کیسانیه مدعی امامت ایشاناند و زید بن علی(ع) که فرقه زیدیه وی را امام میدانند و اسماعیل بن جعفر(ع) که فرقه اسماعیلیه قائل به امامت ویاند هیچ کدام خود ادعای امامت نکردهاند و همچنین دلیلی بر عصمت آنان وجود ندارد، بلکه فرقههای یاد شده چنین نسبتی را به آنان دادهاند.
- هیچ دلیلی بر حیات کنونی آنان وجود ندارد.
- ادعای فرقههای یاد شده و نیز ادعای کسانی که بر امامت یکی از ائمه دیگر توقف کردهاند، مثل:ناووسیه، که امام صادق(ع) را آخرین امام میپندارند و واقفیه که قائل به مهدویت امام کاظماند و... با احادیث متواتر نبوی در مورد امامان بعد از خود، سازگار نمیباشد. در این احادیث، پیامبر(ص) با تأکید بر دوازده نفر از امامان بعد از خود، امام مهدی(ع) را آخرین آنان ذکر کرده است که پیش از این اشاره شد.
- در چندین مورد دیگر نیز پیامبر(ص) ضمن اشاره به دوازده نفر بودن امامان بعد از خود، نه نفر آنان را از نسل حسین(ع) ذکر نموده است، که نهمین آنان مهدی است، مثل حدیث: «الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ أَلَا إِنَّ مَثَلَهُمْ فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ»[۱۸] و احادیث دیگری مشابه آن که همگی با دیدگاه امامیه اثنا عشری قابل تطبیقاند، چون فقط امامیه معتقد به امامت امامان دوازدهگانهاند و امام مهدی(ع) را دوازدهمین امام میدانند که هم اکنون زنده و حاضر است و در پرده غیبت به سر میبرد، تا زمانی که اراده الهی بر ظهورش تعلق گیرد.
- علاوه بر احادیث نبوی، احادیث زیادی از امیرمؤمنان(ع) و سایر امامان معصوم(ع) نقل شده است که هر کدام در موارد متعددی امام مهدی را به عنوان دوازدهمین امام و آخرین وصی پیامبر(ص) معرفی کردهاند[۱۹] از جمله خود امام حسن عسکری(ع) بارها فرزندش مهدی(ع) را آخرین امام و جانشین بعد از خود ذکر کرده است. عثمان بن سعید عمری، نماینده ویژه امام عسکری(ع) نقل میکند که ما در حضور امام حسن عسکری(ع) بودیم، از حضرت سؤال شد که یابن رسول الله! چه کسی بعد از شما امام و حجت الهی است؟ حضرت پاسخ داد: «ابْنِي مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۲۰]؛ فرزندم محمد - نام اصلی حضرت حجت - او امام و حجت بعد از من است، هر کس بمیرد، در حالی که او را به عنوان امام نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.
- امام مهدی(ع)، گرچه به دلیل خوف و خفقان به وجود آمده از سوی دستگاه خلافت وقت که منجر به پنهان زیستی و غیبت حضرت از انظار عمومی شد، جلسات مباحثه و مناظره علمی با کسی نداشته است، با این حال، بعد از شهادت امام حسن عسکری(ع) شیعیان از طریق نواب خاص امام عصر(ع)، پرسشهای شرعی و شبهات اعتقادی خود را از محضر امام(ع) استفتا مینموده و پاسخ خود را کتباً از ناحیه حضرت دریافت میکردهاند، که اصطلاحاً به آن توقیع گفته میشود. در برخی از این توقیعات پرسشهای اعتقادی و کلامی شیعیان پاسخ داده شده است، مسائلی چون: توحید در خالقیت، تأکید بر مقام عبودیت ائمه(ع) و نفی غلو در مورد امامان معصوم[۲۱]، ضرورت وجود حجت الهی در زمین، قضا و قدر، انتصابی بودن مقام امامت[۲۲]، نقش امام در عالم خلقت[۲۳]، جایگاه امامت و اوصاف و ویژگیهای امام[۲۴]، رد منکران امامت امام عصر(ع)، فلسفه غیبت، فواید امام غائب[۲۵] و... از جمله موضوعاتی است که در این توقیعات، حضرت به آن پرداخته است [۲۶].
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷؛ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ص۳۴۶؛ الغیبه، ص۱۴۱.
- ↑ صمدی، قنبر علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۶۶.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۶.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷.
- ↑ العمیدی، سید ثامر هاشم، در انتظار ققنوس، ص۱۸۹- ۱۹۹؛ حکیمی، محمدرضا، خورشید مغرب، ص۷۵- ۱۳۶.
- ↑ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ص۴۹۱؛ العمده، ص۴۳۳.
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۹۹.
- ↑ قرشی، باقر شریف، حیاة الامام المهدی(ع)، ص۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۴۲.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۳؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۴۱.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۴.
- ↑ برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۱، ص۱۵۴، ابن بابویه، علی بن الحسین، الامامة والتبصرة، ص۳۲.
- ↑ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۶، ص۲۲؛ شریف مرتضی، علی بن الحسین، الفصول المختاره، ص۲۴۵.
- ↑ صمدی، قنبر علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۶۷.
- ↑ «الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ هُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْكِرُ لَهُمْ كَافِرٌ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۵۹؛ خزاز قمی، علی بن محمد بن علی، کفایة الأثر، ص۲۳؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۱، ص۲۵۴.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی، ص۷۳۸؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ص۸۷.
- ↑ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۱، ص۲۵۴؛ خزاز قمی، علی بن محمد بن علی، کفایة الأثر، ص۳۹.
- ↑ خزاز قمی، علی بن محمد بن علی، کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، ج۲، ص۵.
- ↑ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۱، ص۲۵۴؛ خزاز قمی، علی بن محمد بن علی، کفایة الأثر، ص۳۹.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، باب ۲۶، ص۲۸۸؛ آل طه، سید حسن، جامع الاثر، باب ششم، ص۴۳۵.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۰۹؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۴۶.
- ↑ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۸۵ و ۲۸۹.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۵۱۱.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۸۵.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۸۸.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۱۰.
- ↑ صمدی، قنبر علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۶۹-۴۷۰.