ابوایوب انصاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==واقع شدن [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]]== | ==واقع شدن [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]]== | ||
*نام [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]] برده شده است مانند: | *نام [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]] برده شده است مانند: | ||
#دو آیۀ: {{متن قرآن|لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ}}<ref>«از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و چرا چون آن را شنیدید نگفتید: سزیده ما نیست که در این باره چیزی بگوییم، پاکا که تویی، این بهتانی سترگ است» سوره نور، آیه ۱۶.</ref> که به ماجرای | #دو آیۀ: {{متن قرآن|لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ}}<ref>«از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و چرا چون آن را شنیدید نگفتید: سزیده ما نیست که در این باره چیزی بگوییم، پاکا که تویی، این بهتانی سترگ است» سوره نور، آیه ۱۶.</ref> که به ماجرای {{متن قرآن|إِفْكٌ}} مربوط است که درباره یکی از [[همسران رسول خدا]]{{صل}} نازل شده و در آنها، مؤمنانی که چنین [[بهتان]] و افترایی را نپذیرفتند، [[ستایش]] شدهاند. برخی [[مفسران]]، این دو [[آیه]] را درباره واکنشی میدانند که [[ابوایوب]] هنگام شنیدن ماجرای [[افک]] از خود نشان داد و آن را [[انکار]] کرد. | ||
#در آیۀ {{متن قرآن|كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ}}<ref>«چنان که پروردگارت تو را از خانهات به درستی بیرون آورد با آنکه بیگمان دستهای از مؤمنان ناخرسند بودند» سوره انفال، آیه ۵.</ref> براساس روایتی که [[ابوایوب]] [[نقل]] کرده، خود و [[انصار]] را از مؤمنانی دانسته که با شنیدن خبر ورود [[سپاهیان]] [[مشرک]] [[مکه]] در منطقه [[بدر]]، اعلام کردند که توان [[جنگیدن]] با آنها را نداشته، از این رویارویی [[کراهت]] دارند. | #در آیۀ {{متن قرآن|كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ}}<ref>«چنان که پروردگارت تو را از خانهات به درستی بیرون آورد با آنکه بیگمان دستهای از مؤمنان ناخرسند بودند» سوره انفال، آیه ۵.</ref> براساس روایتی که [[ابوایوب]] [[نقل]] کرده، خود و [[انصار]] را از مؤمنانی دانسته که با شنیدن خبر ورود [[سپاهیان]] [[مشرک]] [[مکه]] در منطقه [[بدر]]، اعلام کردند که توان [[جنگیدن]] با آنها را نداشته، از این رویارویی [[کراهت]] دارند. | ||
#آیۀ {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید» سوره نور، آیه ۶۱.</ref>؛ بر اساس روایتی، [[ابوایوب]] در غیاب یکی از [[صحابه]] که در [[جنگ]] [[شرکت]] کرده بود، [[سرپرست]] خانوادهاش شد. زمانی که به وارد خانۀ او شد، از غذای او خورد؛ بعد نگران شد. بعد از این قضیه آیۀ مورد نظر نازل شد. البته در مورد این [[آیه]] باید گفت این موضوع به [[ابوایوب]] اختصاص نداشته و درباره دیگران نیز گفته شده و این [[روایت]] با برخی [[منابع تاریخی]] درباره حضور او در همه جنگهای زمان [[رسول خدا]]{{صل}} منافات دارد، مگر اینکه احتمال دهیم مقصود از همه [[جنگها]]، بیشتر آنها بوده یا اینکه مراد از [[جنگها]] صرفاً "[[غزوهها]]" بوده است و این مورد خاص را از [[سریهها]] به شمار آوریم<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۵.</ref>. | #آیۀ {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید» سوره نور، آیه ۶۱.</ref>؛ بر اساس روایتی، [[ابوایوب]] در غیاب یکی از [[صحابه]] که در [[جنگ]] [[شرکت]] کرده بود، [[سرپرست]] خانوادهاش شد. زمانی که به وارد خانۀ او شد، از غذای او خورد؛ بعد نگران شد. بعد از این قضیه آیۀ مورد نظر نازل شد. البته در مورد این [[آیه]] باید گفت این موضوع به [[ابوایوب]] اختصاص نداشته و درباره دیگران نیز گفته شده و این [[روایت]] با برخی [[منابع تاریخی]] درباره حضور او در همه جنگهای زمان [[رسول خدا]]{{صل}} منافات دارد، مگر اینکه احتمال دهیم مقصود از همه [[جنگها]]، بیشتر آنها بوده یا اینکه مراد از [[جنگها]] صرفاً "[[غزوهها]]" بوده است و این مورد خاص را از [[سریهها]] به شمار آوریم<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۵.</ref>. | ||
==میزبان [[رسول خدا]]{{صل}}== | ==میزبان [[رسول خدا]]{{صل}}== | ||
*چیزی که باعث [[افتخار]] جاودانۀ [[ابوایوب]] و [[احترام]] [[مسلمانان]] به وی شده، میزبانی از [[رسول خدا]]{{صل}} در نخستین سال [[هجرت]] است که با وجود درخواستهای فراوانِ بزرگان [[قبایل]]، نصیب او شد. زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} [[هجرت]] کرد و به [[مدینه]] رسید فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرمودهاند کجا بروم"<ref>ر.ک: قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله{{صل}}، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. [[ناقه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[زمین]] وسیعی نزدیکی [[خانه]] ابوایوب انصاری زانو زد، در این هنگام، [[مادر]] [[ابوایوب]] اثاثیۀ [[پیامبر]]{{صل}} را به خانۀ خود برد. بدین ترتیب، [[افتخار]] میزبانی [[پیامبر]]{{صل}} نصیب ابوایوب انصاری شد<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.</ref>. | *چیزی که باعث [[افتخار]] جاودانۀ [[ابوایوب]] و [[احترام]] [[مسلمانان]] به وی شده، میزبانی از [[رسول خدا]]{{صل}} در نخستین سال [[هجرت]] است که با وجود درخواستهای فراوانِ بزرگان [[قبایل]]، نصیب او شد. زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} [[هجرت]] کرد و به [[مدینه]] رسید فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرمودهاند کجا بروم"<ref>ر.ک: قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله{{صل}}، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. [[ناقه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[زمین]] وسیعی نزدیکی [[خانه]] ابوایوب انصاری زانو زد، در این هنگام، [[مادر]] [[ابوایوب]] اثاثیۀ [[پیامبر]]{{صل}} را به خانۀ خود برد. بدین ترتیب، [[افتخار]] میزبانی [[پیامبر]]{{صل}} نصیب ابوایوب انصاری شد<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.</ref>. |
نسخهٔ ۲ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۲
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
خالد بن زید بن کلیب | |
---|---|
محل زندگی | مدینه |
دین | اسلام |
اطلاعات علمی | |
استادان | معاویة بن أبی سفیان اموی، مسلمة بن مخلد انصاری، ابی بن کعب انصاری، حفصة بنت عمر عدویة، زید بن ثابت انصاری |
شاگردان | تبراهیم بن تبی عبلة عقیلی، ابراهیم بن عبدالله هاشمی، ابراهیم نخعی، مقدام بن معدی کرب کندی، جابر بن سمرة عامری |
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
ابوایوب در زمان پیامبر(ص)
- خالد بن زید بن کلیب، مردی از قبیله بنینجّار و معروف به ابوایوب انصاری، از بزرگان اصحاب رسول خدا(ص) و شیعیان امام علی(ع) است. از گذشتۀ پیش از اسلام او، اطلاعی در دست نیست. از نخستین کسانی بود که اسلام را پذیرفت و در بیعت عقبه دوم در مکه مکرمه، یکی از هفتاد و سه نفری بود که با رسول خدا(ص) مخفیانه بیعت کرد تا از حضرت در برابر دشمنانش حمایت کند. در این بیعت از هرگونه حمایت و فداکاری از حضرت رسول(ص) کوتاهی نکرد و در همه جنگها و غزوات پیامبر(ص)شرکت کرد. ابوایوب روایتهای بسیاری از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده و در زمرۀ راویان حدیث "غدیر" و حدیث "ثقلین" است. او یکی از پنج انصاری است که در زمان رسول خدا(ص) به گردآوری قرآن پرداختند و در عهد خلیفه دوم، معلم قرآن شناخته شد[۱].
واقع شدن ابوایوب در شأن نزول برخی از آیات
- دو آیۀ: ﴿لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ﴾[۲]؛ ﴿وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ﴾[۳] که به ماجرای ﴿إِفْكٌ﴾ مربوط است که درباره یکی از همسران رسول خدا(ص) نازل شده و در آنها، مؤمنانی که چنین بهتان و افترایی را نپذیرفتند، ستایش شدهاند. برخی مفسران، این دو آیه را درباره واکنشی میدانند که ابوایوب هنگام شنیدن ماجرای افک از خود نشان داد و آن را انکار کرد.
- در آیۀ ﴿كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ﴾[۴] براساس روایتی که ابوایوب نقل کرده، خود و انصار را از مؤمنانی دانسته که با شنیدن خبر ورود سپاهیان مشرک مکه در منطقه بدر، اعلام کردند که توان جنگیدن با آنها را نداشته، از این رویارویی کراهت دارند.
- آیۀ ﴿وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ﴾[۵]؛ بر اساس روایتی، ابوایوب در غیاب یکی از صحابه که در جنگ شرکت کرده بود، سرپرست خانوادهاش شد. زمانی که به وارد خانۀ او شد، از غذای او خورد؛ بعد نگران شد. بعد از این قضیه آیۀ مورد نظر نازل شد. البته در مورد این آیه باید گفت این موضوع به ابوایوب اختصاص نداشته و درباره دیگران نیز گفته شده و این روایت با برخی منابع تاریخی درباره حضور او در همه جنگهای زمان رسول خدا(ص) منافات دارد، مگر اینکه احتمال دهیم مقصود از همه جنگها، بیشتر آنها بوده یا اینکه مراد از جنگها صرفاً "غزوهها" بوده است و این مورد خاص را از سریهها به شمار آوریم[۶].
میزبان رسول خدا(ص)
- چیزی که باعث افتخار جاودانۀ ابوایوب و احترام مسلمانان به وی شده، میزبانی از رسول خدا(ص) در نخستین سال هجرت است که با وجود درخواستهای فراوانِ بزرگان قبایل، نصیب او شد. زمانی که پیامبر(ص) هجرت کرد و به مدینه رسید فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرمودهاند کجا بروم"[۷]. ناقه پیامبر(ص) در زمین وسیعی نزدیکی خانه ابوایوب انصاری زانو زد، در این هنگام، مادر ابوایوب اثاثیۀ پیامبر(ص) را به خانۀ خود برد. بدین ترتیب، افتخار میزبانی پیامبر(ص) نصیب ابوایوب انصاری شد[۸].
ابوایوب در دوران خلفا
- بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)، ابوایوب در زمره دوازده نفری است که در مسجد به پا خاستند و از حق امام علی(ع) به صراحت دفاع کردند. سخنان ابوایوب در حمایت از خلافت امام علی(ع) در جمع انصار و مهاجران در "سقیفه بنی ساعده" موجب شد تا ابوبکر برای رها کردن خلافت تصمیم بگیرد. ابوایوب با گروهی از صحابه پیامبر(ص) تصمیم گرفتند تا ابوبکر را از منبر رسول خدا به پایین آورند؛ اما وقتی متوجه شدند امام علی(ع) مأمور به صبر و سکوت است، از تصمیم خود منصرف شدند[۹].
- از چگونگی حضور ابوایوب در جنگهای زمان خلافت ابوبکر اطلاعی در دست نیست. احتمالاً بعضی از روایات که از عدم خروج او از مدینه پس از وفات رسول خدا(ص) تا خلافت امام علی(ع) خبر میدهد، مربوط به این دوره باشد. ابوایوب، در عهد خلافت عمر در بخشی از فتوحات شام شرکت داشت. وی در سال ۳۵ قمری که خانه عثمان به محاصره مخالفانش درآمد، به امر امام علی(ع) چند روزی امامت جماعت مدینه را به عهده گرفت[۱۰].
ابوایوب در زمان خلافت امام علی(ع)
- پس از قتل عثمان، ابوایوب هم مانند دیگر یاران امام علی(ع)، از امام خواست تا خلافت را بپذیرد. با آغاز جنگ "جمل" فرمانده هزار نفر از سپاه امام شد و در "صفین" از خود رشادتی نشان داد که امام را به شگفتی واداشت. در نهروان، فرمانده جناح راست سپاه امام(ع) و مأمور گفتگو با خوارج بود و پرچم امان را در دست گرفت و آنها را به صلح دعوت کرد. ابوایوب در پاسخ به اینکه چرا با اهل قبله میجنگد، میگفت: این خواسته پیامبر خدا(ص) بود تا همراه امام علی(ع) با "ناکثین"، "قاسطین" و "مارقین" بجنگم. پس از جنگ نهروان در سال ۳۸ قمری، به فرمان امام علی(ع) امیر مدینه شد و در سال ۴۰ قمری به دنبال حمله "بُسر بن ارطاة" فرمانده سپاه معاویه به مدینه، چون آمادگی برای مقابله نداشت ناگزیر به ترک شهر شد و به کوفه آمد. امام(ع) برای مقابله با حملات معاویه، سپاهی تشکیل داد و ابوایوب را به فرماندهی ده هزار نفر برگزید. اما زمان زیادی نگذشت که امام(ع) به شهادت رسید و لشکر از هم پاشید[۱۱].
رحلت ابوایوب
- از زندگی ابوایوب پس از شهادت امام علی(ع)، جز روایاتی درباره حضور او در نبردهای سالانه مشهور به صایفه (تابستانی) بر ضد رومیان، آگاهی چندانی در دست نیست. البته با توجه به سابقه روشن ابوایوب انصاری در دفاع از امام علی(ع)، عالمان شیعه حضور او را در سپاهی به فرماندهی یزید بن معاویه، یا به انگیزه تقویت اسلام در برابر کافران و یا به دلیل اجازه امام معصوم به او دانستهاند.
- ابوایوب سرانجام هنگام محاصره دیوار شهر قسطنطنیه در سال ۴۹ یا ۵۲ قمری درگذشت و بنابر وصیتش، در پایانیترین نقطه خاک دشمن که سپاه اسلام به آنجا میرسیدند مدفون شد. بر اساس روایتی دیگر، ابوایوب روایتی را از پیامبر(ص) نقل کرد که در آن، از مدفون شدن مردی صالح کنار دیوارهای قسطنطنیه خبر داده بود و ابوایوب میخواست همان نیک مرد باشد. گویا مزار وی مورد احترام مسیحیان و مسلمانان بوده است[۱۲].
استادان
- ابی بن کعب بن قیس بن عبید بن زید مشهور به ابی بن کعب انصاری
- حفصة بنت عمر بن خطاب بن نفیل مشهور به حفصة بنت عمر العدویة
- زید بن ثابت بن ضحاک بن زید بن لوذان مشهور به زید بن ثابت انصاری
- عائشة بنت عبدالله بن عثمان بن عامر مشهور به عائشة بنت ابی بکر صدیق
- عبد الرحمن بن صخر مشهور به ابو هریرة دوسی
- عقبة بن عامر بن عبس بن عمرو بن عدی مشهور به عقبة بن عامر جهنی
- عوف بن مالک بن ابی عوف مشهور به عوف بن مالک اشجعی
- مسلمة بن مخلد بن صامت بن نیار بن لوذان مشهور به مسلمة بن مخلد انصاری
- معاویة بن صخر بن حرب بن امیة بن عبد شمس مشهور به معاویة بن ابی سفیان اموی[۱۳]
شاگردان
- ابو اسحاق مشهور به ابو اسحاق مولی بنی هاشم
- ابو الاحوص مشهور به ابو الاحوص مولی بنی لیث
- ابو الشمال بن ضباب مشهور به ابو الشمال بن ضباب
- ابو سعد مشهور به ابو سعد المکی
- ابو سورة مشهور به ابو سورة انصاری
- ابو محمد مشهور به ابو محمد الحضرمی
- احزاب بن اسید مشهور به احزاب بن راشد السماعی
- اسلم بن یزید مشهور به اسلم بن یزید المصری
- اصبغ بن نباتة مشهور به اصبغ بن نباتة التمیمی
- افلح مشهور به افلح مولی ابی ایوب انصاری
- ام ایوب بنت قیس بن سعد بن قیس بن عمرو مشهور به ام ایوب بنت قیس الخزرجیة
- انس بن مالک بن النضر بن ضمضم بن زید مشهور به انس بن مالک انصاری
- ایوب بن خالد بن زید بن کلیب بن ثعلبة مشهور به ایوب بن خالد انصاری
- ابراهیم بن شمر بن یقظان بن عامر بن مشهور به ابراهیم بن ابی عبلة العقیلی
- ابراهیم بن عبدالله بن حنین مشهور به ابراهیم بن عبدالله الهاشمی
- ابراهیم بن یزید بن قیس بن الاسود بن مشهور به ابراهیم النخعی
- اسماعیل بن بشیر مشهور به اسماعیل بن بشیر المدنی
- اسماعیل بن عبید الله بن اقرم مشهور به اسماعیل بن ابی المهاجر قرشی
- اسود بن یزید بن قیس بن عبدالله بن علقمة مشهور به الاسود بن یزید النخعی
- براء بن عازب بن الحارث بن عدی بن مجدعة مشهور به البراء بن عازب انصاری
- ربیع بن خثیم بن عائذ بن عبدالله بن موهب مشهور به الربیع بن خثیم الثوری
- قاسم بن عبدالرحمن مشهور به القاسم بن عبدالرحمن الشامی
- مسور بن مخرمة بن نوفل بن اهیب بن مشهور به المسور بن مخرمة قرشی
- مسیب بن رافع مشهور به المسیب بن رافع الاسدی
- مطلب بن عبدالله بن حنطب بن الحارث مشهور به المطلب بن عبدالله المخزومی
- مقدام بن معدی کرب بن عمرو بن یزید مشهور به المقدام بن معدی کرب الکندی
- جابر بن سمرة بن جنادة بن عمرو بن جندب مشهور به جابر بن سمرة العامری
- جبیر بن نفیر بن مالک بن عامر مشهور به جبیر بن نفیر الحضرمی
- حبیب بن اوس مشهور به حبیب بن اوس الثقفی
- حصین بن جندب بن عمرو بن الحارث بن وحشی مشهور به الحصین بن جندب المذحجی
- حکیم بن بشیر مشهور به حکیم بن بشیر
- حمید بن عبدالرحمن مشهور به حمید بن عبدالرحمن الحمیری
- حمید بن عبدالرحمن بن عوف مشهور به حمید بن عبدالرحمن الزهری
- خالد بن ابی ایوب مشهور به خالد بن ابی ایوب انصاری
- داود بن ابی صالح مشهور به داود بن ابی صالح الحجازی
- رافع بن اسحاق مشهور به رافع بن اسحاق انصاری
- ریاح بن الحارث مشهور به ریاح بن الحارث النخعی
- زبید بن الحارث بن عبد الکریم بن عمرو مشهور به زبید بن الحارث الیامی
- زید بن ثابت بن الضحاک بن زید بن لوذان مشهور به زید بن ثابت انصاری
- زید بن خالد مشهور به زید بن خالد الجهنی
- سالم بن عبدالله بن عمر بن الخطاب مشهور به سالم بن عبدالله العدوی
- سعد بن مالک بن سنان بن عبید بن ثعلبة مشهور به ابو سعید الخدری
- سعید بن المسیب بن حزن بن ابی وهب بن مشهور به سعید بن المسیب قرشی
- سفیان بن عبدالله بن ربیعة بن الحارث مشهور به سفیان بن عبدالله الثقفی
- سفیان بن وهب مشهور به سفیان بن وهب الخولانی
- سلمان مشهور به سلمان الاغر
- صدی بن عجلان بن وهب بن عمرو بن عامر بن مشهور به صدی بن عجلان الباهلی
- طاوس بن کیسان مشهور به طاوس بن کیسان الیمانی
- طلحة بن عبید الله بن کریز بن جابر بن مشهور به طلحة بن عبید الله الخزاعی
- طلحة بن نافع مشهور به طلحة بن نافع قرشی
- عاصم بن سفیان بن عبدالله بن ربیعة بن مشهور به عاصم بن سفیان الثقفی
- عامر بن سعد بن مالک بن وهیب بن عبد مناف مشهور به عامر بن سعد قرشی
- عامر بن شراحیل مشهور به عامر الشعبی
- عباد بن تمیم بن غزیة مشهور به عباد بن تمیم المازنی
- عبادة بن الولید بن عبادة بن الصامت مشهور به عبادة بن الولید انصاری
- عبد الحمید بن واصل مشهور به عبد الحمید بن واصل الباهلی
- عبدالرحمن بن ابزی مشهور به عبدالرحمن بن ابزی الخزاعی
- عبدالرحمن بن یسار مشهور به عبدالرحمن بن ابی لیلی انصاری
- عبدالرحمن بن سعاد مشهور به عبدالرحمن بن سعاد المدنی
- عبدالرحمن بن صخر مشهور به ابو هریرة الدوسی
- عبدالرحمن بن عبد مشهور به عبدالرحمن بن عبد القاری
- عبدالرحمن بن یزید بن جاریة بن العطاف مشهور به عبدالرحمن بن جاریة انصاری
- عبدالله بن حنین بن اسد بن هاشم مشهور به عبدالله بن حنین قرشی
- عبدالله بن زید بن عمرو بن ناتل بن مالک مشهور به عبدالله بن زید الجرمی
- عبدالله بن عباس بن عبد المطلب بن هاشم مشهور به عبدالله بن العباس قرشی
- عبدالله بن عبدالرحمن بن عوف بن عبد عوف مشهور به ابو سلمة بن عبدالرحمن الزهری
- عبدالله بن عمر بن الخطاب بن نفیل مشهور به عبدالله بن عمر العدوی
- عبدالله بن عمرو بن عبد مشهور به عبدالله بن عمرو المخزومی
- عبدالله بن کعب بن مالک بن عمرو بن القین مشهور به عبدالله بن کعب انصاری
- عبدالله بن مالک بن ابی الاسحم مشهور به عبدالله بن عبد الملک الجیشانی
- عبدالله بن مسعود بن حبیب بن شمخ مشهور به عبدالله بن مسعود
- عبدالله بن یزید مشهور به عبدالله بن یزید المعافری
- عبدالله بن یزید بن زید بن حصن بن عمرو مشهور به عبدالله بن یزید الاوسی
- عبدالله بن یعیش مشهور به عبدالله بن یعیش
- عبید بن تعلی مشهور به عبید بن تعلی الطائی
- عثمان بن جبیر مشهور به عثمان بن جبیر انصاری
- عثمان بن یعلی بن مرة بن وهب بن جابر مشهور به عثمان بن یعلی الثقفی
- عروة بن الزبیر بن العوام بن خویلد بن اسد مشهور به عروة بن الزبیر الاسدی
- عطاء بن اسلم مشهور به عطاء بن ابی رباح قرشی
- عطاء بن یزید مشهور به عطاء بن یزید الجندعی
- عطاء بن یسار مشهور به عطاء بن یسار الهلالی
- عقبة بن عامر بن عبس بن عمرو بن عدی مشهور به عقبة بن عامر الجهنی
- علقمة بن قیس بن عبدالله بن مالک بن علقم مشهور به علقمة بن قیس النخعی
- علی بن الصلت مشهور به علی بن الصلت
- علی بن مدرک مشهور به علی بن مدرک النخعی
- عمارة بن عبدالله بن صیاد مشهور به عمارة بن عبدالله انصاری
- عمارة بن غزیة بن الحارث بن عمرو بن غزیة مشهور به عمارة بن غزیة انصاری
- عمر بن ثابت بن الحارث مشهور به عمر بن ثابت الخزرجی
- عمر بن عبدالله مشهور به عمر بن عبدالله المدنی
- عمرو بن الاسود مشهور به عمیر بن الاسود العنسی
- عمرو بن ثابت مشهور به عمرو بن ثابت العتواری
- عمرو بن میمون مشهور به عمرو بن میمون الاودی
- قتادة بن دعامة بن قتادة بن عزیز بن عمرو مشهور به قتادة بن دعامة السدوسی
- قرثع مشهور به قرثع الضبی
- قیس بن مالک بن انس مشهور به مالک بن ابی قیس المازنی
- محفوظ بن علقمة بن شهاب مشهور به محفوظ بن علقمة الحضرمی
- محمد بن المنکدر بن عبدالله بن الهدیر مشهور به محمد بن المنکدر قرشی
- محمد بن سیرین مشهور به محمد بن سیرین انصاری
- محمد بن کعب بن سلیم بن اسد بن عمرو مشهور به محمد بن کعب القرظی
- محمد بن مسلم بن عبید الله بن عبدالله مشهور به محمد بن شهاب الزهری
- مخنف بن سلیم بن الحارث بن عوف بن ثعلبة مشهور به مخنف بن سلیم العبدی
- مرثد بن عبدالله مشهور به مرثد بن عبدالله الیزنی
- مکحول بن شهراب بن شاذل مشهور به مکحول بن ابی مسلم الشامی
- موسی بن طلحة بن عبید الله مشهور به موسی بن طلحة قرشی
- نصر بن علقمة بن محفوظ بن علقمة مشهور به نصر بن علقمة الحضرمی
- ابو شعیب مشهور به ابو شعیب الحضرمی
- خارجة بن عبدالله بن سعد بن مالک بن وهیب مشهور به خارجة بن عبدالله الزهری
- خثیم مشهور به خثیم القاری
- زیاد بن انعم بن ذری بن یحمد بن معد مشهور به زیاد بن انعم الشعبانی
- سعید بن ثوبان مشهور به سعید بن ثوبان
- سلمان بن فروخ مشهور به سلیمان بن فروخ الازدی
- سورة بن الحکم مشهور به سورة بن الحکم الکوفی
- عبایة بن ربعی مشهور به عبایة بن ربعی الاسدی
- عبدالرحمن بن معمر بن حزم بن زید مشهور به عبدالرحمن بن معمر انصاری
- عبدالله بن ابی ایوب مشهور به عبدالله بن ابی ایوب انصاری
- عبدالله بن سعد بن مالک بن وهیب مشهور به عبدالله بن سعد الزهری
- عبدالله بن سوید مشهور به عبدالله بن شداد التیمی
- عبدالله بن عبد مشهور به عبدالله بن عبد القاری
- عبدالله بن عبدالرحمن بن عبدالله مشهور به عبدالله بن عبدالرحمن العدوی
- عبدالله بن عمرو مشهور به عبدالله بن عمرو القاریء
- عبدالله بن عمرو بن عبدالله بن صفوان مشهور به عبدالله بن عمرو النصری
- علاء بن کثیر مشهور به العلاء بن کثیر الاسکندرانی
- علقمة بن سفیان بن عبدالله مشهور به علقمة بن سفیان الثقفی
- کرز بن وبرة مشهور به کرز بن وبرة الحارثی
- محمد بن ثابت بن شرحبیل بن ابی عزیز مشهور به محمد بن عبدالرحمن قرشی
- مسلم بن ایمن مشهور به مسلم بن ابی کریمة التمیمی
- عبادة بن عمر بن عبادة بن عوف مشهور به عبادة بن عمرو بن عبادة
- عباد بن ناشرة مشهور به عباد بن ناشرة المصری
- ابان بن الحسن مشهور به ابان بن الحسن
- معمر بن حزم بن یزید بن لوذان بن عمرو مشهور به معمر بن حزم الحزمی
- یعقوب بن عفیف بن المسیب مشهور به یعقوب بن عفیف
- یزید بن عبدالله مشهور به یزید بن عبدالله الیزنی
- جبیر مشهور به جبیر انصاری
- عتاب بن ثعلبة مشهور به عتاب بن ثعلبة[۱۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.
- ↑ «از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.
- ↑ «و چرا چون آن را شنیدید نگفتید: سزیده ما نیست که در این باره چیزی بگوییم، پاکا که تویی، این بهتانی سترگ است» سوره نور، آیه ۱۶.
- ↑ «چنان که پروردگارت تو را از خانهات به درستی بیرون آورد با آنکه بیگمان دستهای از مؤمنان ناخرسند بودند» سوره انفال، آیه ۵.
- ↑ «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید» سوره نور، آیه ۶۱.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۵.
- ↑ ر.ک: قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله(ص)، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۳؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۶۱؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.
- ↑ موسوعة الحدیث
- ↑ موسوعة الحدیث