تبری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶: خط ۶:
}}
}}
{{شیعه}}
{{شیعه}}
==مقدمه==
== مقدمه ==
[[تولّی و تبرّی]] از [[واجبات الهی]] و از [[فروع دین]] است. پیوند درونی [[جامعۀ دینی]] و از میان بردن فاصله‌های [[نادرست]] در میان معتقدان به یک [[مکتب]]، نیز [[تشکّل]] و [[تحزّب]] آنان با [[دوستان]] همفکر و هم‌جهت و [[مقابله با دشمنان]]، [[تولّی و تبرّی]] نام دارد و [[مؤمنان]] نسبت به هم، هم [[ولایت]] دارند، هم [[تولّی]] و هم خطّی و [[همراهی]]. نماد برجستۀ این [[فرهنگ]]، نسبت به [[اهل بیت]] است. [[دوستی]] با آنان [[فرض الهی]] است و رویگردانی از دشمنانشان، عامل [[تقرّب به خداوند]] است. به فرمودۀ [[امام رضا]]{{ع}}: {{عربی|کمال الدّین ولایتنا و البرائة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸</ref>، [[کمال دین]]، [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ماست. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی..."}}<ref>«هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب{{ع}} و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند». مناقب، ج ۱ ص ۲۹۱</ref> در [[حدیث]] دیگری بر هردو محور [[تولّی و تبرّی]] تأکید شده و چنین آمده است: {{عربی|من أراد أن یحیی حیاتی و یموت میتتی و یدخل جنّة عدن الّتی غرسها اللّه ربّی بیده، فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و لیتولّ ولیّه و لیعاد عدوّه...}}<ref>کافی، ج ۱ ص ۲۰۹</ref> از آموزه‌های مهمّ [[مکتب]] [[شیعه]]، تأکید بر این [[موالات]] و [[معادات]] و [[تولی و تبرّی]] است که نشان [[شیعۀ واقعی]] همین است، گاهی هم با تعبیر "[[سلم]]" و "[[حرب]]" بیان شده است و محور [[دوستی]] و [[دشمنی]] و [[جنگ]] و [[صلح]] با دیگران، [[صلح]] و [[حرب]] آنان با [[عترت]] است. در [[متون زیارتی]] که نوعی "[[اعلام مواضع]]" و "[[تبیین]] [[شعارها]]" ست، به تعبیر {{عربی|سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولیّ لمن والاکم و عدوّ لمن عاداکم}} زیاد برمی‌خوریم (مثل [[زیارت عاشورا]])، در [[زیارت جامعۀ کبیره]] نیز آمده است: {{عربی|موال لکم و لأولیاءکم مبغض لأعداءکم و معاد لهم}}، {{عربی|برئت إلی اللّه عزّ و جلّ من أعداءکم و من الجبت و الطّاغوت و الشّیاطین و حزبهم، الظّالمین لکم، الجاحدین لحقّکم و المارقین من ولایتکم}}. این خطّ و آموزه، یادگار [[غدیر خم]] و [[خطبۀ غدیریّۀ]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} است. آن [[حضرت]] پس از [[تعیین]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[خلافت]] و [[امامت]] [[مسلمین]]، [[دوستداران]] و [[موالیان]] او را [[دعا]] کرد و بر [[دشمنان]] و [[مخالفان]] و واگذارندگان او [[نفرین]] و [[لعنت]] فرستاد: {{عربی|أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله}}. پس [[تولّی و تبری]] نسبت به [[دوستان]] و [[مخالفان]] [[اهل بیت]]، خطّی [[نبوی]] و سرمشقی غدیری برای [[شیعیان]] در طول [[تاریخ]] است.<ref>دربارۀ احادیث مربوط به محبت و ولایت أئمه و بغض و دشمنی با مخالفانشان، ر. ک: بحار الأنوار، ج ۲۷ ص ۵۱</ref>.
[[تولّی و تبرّی]] از [[واجبات الهی]] و از [[فروع دین]] است. پیوند درونی [[جامعۀ دینی]] و از میان بردن فاصله‌های [[نادرست]] در میان معتقدان به یک [[مکتب]]، نیز [[تشکّل]] و [[تحزّب]] آنان با [[دوستان]] همفکر و هم‌جهت و [[مقابله با دشمنان]]، [[تولّی و تبرّی]] نام دارد و [[مؤمنان]] نسبت به هم، هم [[ولایت]] دارند، هم [[تولّی]] و هم خطّی و [[همراهی]]. نماد برجستۀ این [[فرهنگ]]، نسبت به [[اهل بیت]] است. [[دوستی]] با آنان [[فرض الهی]] است و رویگردانی از دشمنانشان، عامل [[تقرّب به خداوند]] است. به فرمودۀ [[امام رضا]] {{ع}}: {{عربی|کمال الدّین ولایتنا و البرائة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸</ref>، [[کمال دین]]، [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ماست. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی..."}}<ref>«هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب {{ع}} و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند». مناقب، ج ۱ ص ۲۹۱</ref> در [[حدیث]] دیگری بر هردو محور [[تولّی و تبرّی]] تأکید شده و چنین آمده است: {{عربی|من أراد أن یحیی حیاتی و یموت میتتی و یدخل جنّة عدن الّتی غرسها اللّه ربّی بیده، فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و لیتولّ ولیّه و لیعاد عدوّه...}}<ref>کافی، ج ۱ ص ۲۰۹</ref> از آموزه‌های مهمّ [[مکتب]] [[شیعه]]، تأکید بر این [[موالات]] و [[معادات]] و [[تولی و تبرّی]] است که نشان [[شیعۀ واقعی]] همین است، گاهی هم با تعبیر "[[سلم]]" و "[[حرب]]" بیان شده است و محور [[دوستی]] و [[دشمنی]] و [[جنگ]] و [[صلح]] با دیگران، [[صلح]] و [[حرب]] آنان با [[عترت]] است. در [[متون زیارتی]] که نوعی "[[اعلام مواضع]]" و "[[تبیین]] [[شعارها]]" ست، به تعبیر {{عربی|سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولیّ لمن والاکم و عدوّ لمن عاداکم}} زیاد برمی‌خوریم (مثل [[زیارت عاشورا]])، در [[زیارت جامعۀ کبیره]] نیز آمده است: {{عربی|موال لکم و لأولیاءکم مبغض لأعداءکم و معاد لهم}}، {{عربی|برئت إلی اللّه عزّ و جلّ من أعداءکم و من الجبت و الطّاغوت و الشّیاطین و حزبهم، الظّالمین لکم، الجاحدین لحقّکم و المارقین من ولایتکم}}. این خطّ و آموزه، یادگار [[غدیر خم]] و [[خطبۀ غدیریّۀ]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}} است. آن [[حضرت]] پس از [[تعیین]] [[امام علی|علی]] {{ع}} به [[خلافت]] و [[امامت]] [[مسلمین]]، [[دوستداران]] و [[موالیان]] او را [[دعا]] کرد و بر [[دشمنان]] و [[مخالفان]] و واگذارندگان او [[نفرین]] و [[لعنت]] فرستاد: {{عربی|أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله}}. پس [[تولّی و تبری]] نسبت به [[دوستان]] و [[مخالفان]] [[اهل بیت]]، خطّی [[نبوی]] و سرمشقی غدیری برای [[شیعیان]] در طول [[تاریخ]] است.<ref>دربارۀ احادیث مربوط به محبت و ولایت أئمه و بغض و دشمنی با مخالفانشان، ر. ک: بحار الأنوار، ج ۲۷ ص ۵۱</ref>.


تبری [[امام علی]]{{ع}} و [[امامان]] دیگر، نیز [[عترت]] [[پاک]] [[پیامبر]]، اولیای خدایند. [[ولایت]]، [[دوستی]] و [[همبستگی]] با آنان نیز [[وظیفۀ امّت]] [[مؤمن]] است. [[دوستی]] با [[خاندان]] [[عصمت]] و [[دوستی]] با دوستانشان "[[تولّی]]" است و [[بیزاری]] و [[دشمنی]] با دشمنانشان [[تبرّی]]<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۴.</ref>.
تبری [[امام علی]] {{ع}} و [[امامان]] دیگر، نیز [[عترت]] [[پاک]] [[پیامبر]]، اولیای خدایند. [[ولایت]]، [[دوستی]] و [[همبستگی]] با آنان نیز [[وظیفۀ امّت]] [[مؤمن]] است. [[دوستی]] با [[خاندان]] [[عصمت]] و [[دوستی]] با دوستانشان "[[تولّی]]" است و [[بیزاری]] و [[دشمنی]] با دشمنانشان [[تبرّی]]<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۴.</ref>.


==تبری در [[چشم به راه]]== [[تولی]]" بر وزن [[ترقی]] مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای [[پذیرش ولایت]] و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان [[عرب]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[سرپرست]] آمده است. چنان که مصدر آن "[[ولایت]]" نیز به معنای [[دوستی]]، [[یاوری]] و [[سرپرستی]] به کار می‌رود. بنابراین، [[تولی]] هم به معنای [[پذیرش]] [[دوستی]] و کسی را [[دوست]] خود قرار دادن است و هم به معنای [[پذیرش]] [[سرپرستی]] و کسی را [[سرپرست]] خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در [[آیات]] و [[روایات]] می‌توان گفت که [[دوستی]] و [[سرپرستی]]، لازم و ملزوم یکدیگرند و [[پذیرش]] [[دوستی]]، مقدمه [[پذیرش]] [[سرپرستی]] است؛ زیرا [[دل]] سپردن، مقدمه [[سر سپردن]] است و [[انسان]] تا به کسی [[دل]] نبندد، نمی‌تواند [[سرسپرده]] او شود و چنان که باید و شاید [[تسلیم]] او گردد<ref>ر.ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغت‌نامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".</ref>. "تبری" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده ابرءا و به معنای [[بیزاری جستن]]، بیزار شدن<ref>باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.</ref> و دوری گزیدن آمده است<ref>ر.ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".</ref>. در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفته‌اند: [[تولی]] و تبری؛ یعنی [[انسان]] از لحاظ [[عاطفی]]، [[قلب]] خود را از [[محبت]] و علاقه [[خدا]]، [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] و [[جانشینان]] به [[حق]] آنان ([[فقیهان]]) و [[مؤمنان]] پر کند و در عین حال، [[بغض]] و [[کینه]] [[دشمنان]] آنها را به [[دل]] بگیرد و از نظر [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[سرپرستی]]، [[رهبری]]، [[دوستی]] و [[حکومت الهی]] را بپذیرد و از [[حکومت]] [[دشمنان اسلام]] دوری جوید<ref>ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، چاپ دوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۴۲۹ - ۴۴۶.</ref><ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۸۶.</ref>.
== تبری در [[چشم به راه]] == [[تولی]]" بر وزن [[ترقی]] مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای [[پذیرش ولایت]] و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان [[عرب]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[سرپرست]] آمده است. چنان که مصدر آن "[[ولایت]]" نیز به معنای [[دوستی]]، [[یاوری]] و [[سرپرستی]] به کار می‌رود. بنابراین، [[تولی]] هم به معنای [[پذیرش]] [[دوستی]] و کسی را [[دوست]] خود قرار دادن است و هم به معنای [[پذیرش]] [[سرپرستی]] و کسی را [[سرپرست]] خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در [[آیات]] و [[روایات]] می‌توان گفت که [[دوستی]] و [[سرپرستی]]، لازم و ملزوم یکدیگرند و [[پذیرش]] [[دوستی]]، مقدمه [[پذیرش]] [[سرپرستی]] است؛ زیرا [[دل]] سپردن، مقدمه [[سر سپردن]] است و [[انسان]] تا به کسی [[دل]] نبندد، نمی‌تواند [[سرسپرده]] او شود و چنان که باید و شاید [[تسلیم]] او گردد<ref>ر. ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغت‌نامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".</ref>. "تبری" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده ابرءا و به معنای [[بیزاری جستن]]، بیزار شدن<ref>باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.</ref> و دوری گزیدن آمده است<ref>ر. ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".</ref>. در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفته‌اند: [[تولی]] و تبری؛ یعنی [[انسان]] از لحاظ [[عاطفی]]، [[قلب]] خود را از [[محبت]] و علاقه [[خدا]]، [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] و [[جانشینان]] به [[حق]] آنان ([[فقیهان]]) و [[مؤمنان]] پر کند و در عین حال، [[بغض]] و [[کینه]] [[دشمنان]] آنها را به [[دل]] بگیرد و از نظر [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[سرپرستی]]، [[رهبری]]، [[دوستی]] و [[حکومت الهی]] را بپذیرد و از [[حکومت]] [[دشمنان اسلام]] دوری جوید<ref>ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، چاپ دوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۴۲۹ - ۴۴۶.</ref><ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۸۶.</ref>.


==[[بیزاری از دشمنان اهل بیت]]{{عم}}==
== [[بیزاری از دشمنان اهل بیت]] {{عم}} ==
همان‌گونه که [[پذیرش ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[وظیفه]] است، [[برائت]] از [[دشمنان اهل بیت]] نیز یک [[وظیفه]] به‌شمار می‌آید. بی‌تردید هیچ‌یک از [[تولی و تبری]] بدون دیگری کافی نیست؛ نه با [[تولّی]] محض می‌توان به [[سعادت]] رسید و نه با [[تبرّی]] می‌توان از [[شقاوت]] رهید.
همان‌گونه که [[پذیرش ولایت]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[وظیفه]] است، [[برائت]] از [[دشمنان اهل بیت]] نیز یک [[وظیفه]] به‌شمار می‌آید. بی‌تردید هیچ‌یک از [[تولی و تبری]] بدون دیگری کافی نیست؛ نه با [[تولّی]] محض می‌توان به [[سعادت]] رسید و نه با [[تبرّی]] می‌توان از [[شقاوت]] رهید.


[[اسماعیل جُعفی]] به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: شخصی [[محبّت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را در [[دل]] دارد، ولی از [[دشمن]] او [[تبرّی]] نمی‌جوید و می‌گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} نزد من محبوب‌تر است. [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: چنین کسی پریشان حال و آشفته‌خاطر و [[دشمن]] است. پُشت سر او [[نماز]] نگذار. او [[کرامت]] و ارزشی ندارد، مگر اینکه از او بترسی و [[تقیه]] کنی <ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ{{ع}}: رَجُلٌ يُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} وَ لَا يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّنْ خَالَفَهُ. فَقَالَ: هَذَا مِخْلَطٌ وَ هُوَ عَدُوٌّ فَلَا تُصَلِّ خَلْفَهُ وَ لَا كَرَامَةَ إِلَّا أَنْ تَتَّقِيَهُ}}؛ وسائل الشیعة، ج۸ ص۳۰۹.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۷۵.</ref>.
[[اسماعیل جُعفی]] به [[امام باقر]] {{ع}} عرض کرد: شخصی [[محبّت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} را در [[دل]] دارد، ولی از [[دشمن]] او [[تبرّی]] نمی‌جوید و می‌گوید: [[حضرت علی]] {{ع}} نزد من محبوب‌تر است. [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: چنین کسی پریشان حال و آشفته‌خاطر و [[دشمن]] است. پُشت سر او [[نماز]] نگذار. او [[کرامت]] و ارزشی ندارد، مگر اینکه از او بترسی و [[تقیه]] کنی <ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ {{ع}}: رَجُلٌ يُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} وَ لَا يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّنْ خَالَفَهُ. فَقَالَ: هَذَا مِخْلَطٌ وَ هُوَ عَدُوٌّ فَلَا تُصَلِّ خَلْفَهُ وَ لَا كَرَامَةَ إِلَّا أَنْ تَتَّقِيَهُ}}؛ وسائل الشیعة، ج۸ ص۳۰۹.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۷۵.</ref>.


[[تبری از دشمنان]] [[اهل بیت]] نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات [[معصومان]]{{عم}} در [[زیارتنامه‌ها]] و [[احادیث]] خود به آنها اشاره نموده‌اند:
[[تبری از دشمنان]] [[اهل بیت]] نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات [[معصومان]] {{عم}} در [[زیارتنامه‌ها]] و [[احادیث]] خود به آنها اشاره نموده‌اند:
# [[بیزاری از دشمنان]] [[اهل بیت]] <ref>{{متن حدیث|بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ}}.</ref>
# [[بیزاری از دشمنان]] [[اهل بیت]] <ref>{{متن حدیث|بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ}}.</ref>
# [[بیزاری]] از [[جبت]] و [[طاغوت]] و از [[شیاطین]] و حزبشان که درباره [[اهل بیت]]{{عم}} [[ستم]] کردند و [[حقّ]] [[اهل بیت]]{{عم}} را منکر شده از حوزه [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} بیرون رفتند و [[میراث]] [[اهل بیت]]{{عم}} را [[غصب]] کردند و در [[مقامات]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[شکّ و تردید]] نموده و از [[اهل بیت]]{{عم}} [[منحرف]] شدند <ref>{{متن حدیث|وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمُ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ الشَّاكِّينَ فِيكُمْ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
# [[بیزاری]] از [[جبت]] و [[طاغوت]] و از [[شیاطین]] و حزبشان که درباره [[اهل بیت]] {{عم}} [[ستم]] کردند و [[حقّ]] [[اهل بیت]] {{عم}} را منکر شده از حوزه [[ولایت]] [[اهل بیت]] {{عم}} بیرون رفتند و [[میراث]] [[اهل بیت]] {{عم}} را [[غصب]] کردند و در [[مقامات]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[شکّ و تردید]] نموده و از [[اهل بیت]] {{عم}} [[منحرف]] شدند <ref>{{متن حدیث|وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمُ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ الشَّاكِّينَ فِيكُمْ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
# [[بیزاری]] از هر معتمدی جز [[اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
# [[بیزاری]] از هر معتمدی جز [[اهل بیت]] {{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
# [[بیزاری]] از هر [[فرمانروایی]] جز [[اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
# [[بیزاری]] از هر [[فرمانروایی]] جز [[اهل بیت]] {{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
# [[بیزاری]] از پیشوایانی که به [[دوزخ]] [[دعوت]] می‌کنند: <ref>{{متن حدیث|وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
# [[بیزاری]] از پیشوایانی که به [[دوزخ]] [[دعوت]] می‌کنند: <ref>{{متن حدیث|وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
# [[بیزاری]] از برپاکنندگان [[جنگ]] با [[اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.</ref>.
# [[بیزاری]] از برپاکنندگان [[جنگ]] با [[اهل بیت]] {{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.</ref>.
# [[بیزاری]] از [[پیروان]] و همراهان [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۷۶-۷۷.</ref>.
# [[بیزاری]] از [[پیروان]] و همراهان [[دشمنان اهل بیت]] {{عم}} <ref>{{متن حدیث|بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۷۶-۷۷.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
<onlyinclude>{{درجه‌بندی
<onlyinclude>{{درجه‌بندی
  | نویسنده اصلی=<!--جوکار،پورانزاب،واثق،امینی،بهمنی-->
  | نویسنده اصلی=<!--جوکار، پورانزاب،واثق، امینی،بهمنی-->
  | ارزیابی=<!--آماده،نشده، تمام-->
  | ارزیابی=<!--آماده، نشده، تمام-->
  | ارزیابی نهایی =<!--نشده،-،خیرآبادی،فرقانی،تمام توسط [[کاربر:خیرآبادی|خیرآبادی]]،تمام توسط [[کاربر:فرقانی|فرقانی]]-->
  | ارزیابی نهایی =<!--نشده، -،خیرآبادی، فرقانی،تمام توسط [[کاربر:خیرآبادی|خیرآبادی]]، تمام توسط [[کاربر:فرقانی|فرقانی]]-->
  | شناسه = <!--ندارد، ناقص، کامل-->
  | شناسه = <!--ندارد، ناقص، کامل-->
  | جامعیت = <!--ندارد، دارد-->
  | جامعیت = <!--ندارد، دارد-->
خط ۵۵: خط ۵۵:
  | لینک‌دهی دستی = <!--ندارد، دارد-->
  | لینک‌دهی دستی = <!--ندارد، دارد-->
  | رده = <!--ندارد، دارد-->
  | رده = <!--ندارد، دارد-->
  | جعبه اطلاعات = <!--ندارد،-، دارد-->
  | جعبه اطلاعات = <!--ندارد، -، دارد-->
  | عکس = <!-- ندارد،-، دارد-->
  | عکس = <!-- ندارد، -، دارد-->
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->
  | کپی‌کاری = <!--از چند منبع ، از تک منبع، ندارد-->
  | کپی‌کاری = <!--از چند منبع، از تک منبع، ندارد-->
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->
  | تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
  | تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۱

مقدمه

تولّی و تبرّی از واجبات الهی و از فروع دین است. پیوند درونی جامعۀ دینی و از میان بردن فاصله‌های نادرست در میان معتقدان به یک مکتب، نیز تشکّل و تحزّب آنان با دوستان همفکر و هم‌جهت و مقابله با دشمنان، تولّی و تبرّی نام دارد و مؤمنان نسبت به هم، هم ولایت دارند، هم تولّی و هم خطّی و همراهی. نماد برجستۀ این فرهنگ، نسبت به اهل بیت است. دوستی با آنان فرض الهی است و رویگردانی از دشمنانشان، عامل تقرّب به خداوند است. به فرمودۀ امام رضا (ع): کمال الدّین ولایتنا و البرائة من عدوّنا[۱]، کمال دین، ولایت ما و بیزاری از دشمنان ماست. پیامبر خدا (ص) فرمود: "من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی..."[۲] در حدیث دیگری بر هردو محور تولّی و تبرّی تأکید شده و چنین آمده است: من أراد أن یحیی حیاتی و یموت میتتی و یدخل جنّة عدن الّتی غرسها اللّه ربّی بیده، فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و لیتولّ ولیّه و لیعاد عدوّه...[۳] از آموزه‌های مهمّ مکتب شیعه، تأکید بر این موالات و معادات و تولی و تبرّی است که نشان شیعۀ واقعی همین است، گاهی هم با تعبیر "سلم" و "حرب" بیان شده است و محور دوستی و دشمنی و جنگ و صلح با دیگران، صلح و حرب آنان با عترت است. در متون زیارتی که نوعی "اعلام مواضع" و "تبیین شعارها" ست، به تعبیر سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولیّ لمن والاکم و عدوّ لمن عاداکم زیاد برمی‌خوریم (مثل زیارت عاشورا)، در زیارت جامعۀ کبیره نیز آمده است: موال لکم و لأولیاءکم مبغض لأعداءکم و معاد لهم، برئت إلی اللّه عزّ و جلّ من أعداءکم و من الجبت و الطّاغوت و الشّیاطین و حزبهم، الظّالمین لکم، الجاحدین لحقّکم و المارقین من ولایتکم. این خطّ و آموزه، یادگار غدیر خم و خطبۀ غدیریّۀ حضرت رسول (ص) است. آن حضرت پس از تعیین علی (ع) به خلافت و امامت مسلمین، دوستداران و موالیان او را دعا کرد و بر دشمنان و مخالفان و واگذارندگان او نفرین و لعنت فرستاد: أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله. پس تولّی و تبری نسبت به دوستان و مخالفان اهل بیت، خطّی نبوی و سرمشقی غدیری برای شیعیان در طول تاریخ است.[۴].

تبری امام علی (ع) و امامان دیگر، نیز عترت پاک پیامبر، اولیای خدایند. ولایت، دوستی و همبستگی با آنان نیز وظیفۀ امّت مؤمن است. دوستی با خاندان عصمت و دوستی با دوستانشان "تولّی" است و بیزاری و دشمنی با دشمنانشان تبرّی[۵].

== تبری در چشم به راه == تولی" بر وزن ترقی مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست آمده است. چنان که مصدر آن "ولایت" نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی به کار می‌رود. بنابراین، تولی هم به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در آیات و روایات می‌توان گفت که دوستی و سرپرستی، لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی، مقدمه پذیرش سرپرستی است؛ زیرا دل سپردن، مقدمه سر سپردن است و انسان تا به کسی دل نبندد، نمی‌تواند سرسپرده او شود و چنان که باید و شاید تسلیم او گردد[۶]. "تبری" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده ابرءا و به معنای بیزاری جستن، بیزار شدن[۷] و دوری گزیدن آمده است[۸]. در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفته‌اند: تولی و تبری؛ یعنی انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه معصومین و جانشینان به حق آنان (فقیهان) و مؤمنان پر کند و در عین حال، بغض و کینه دشمنان آنها را به دل بگیرد و از نظر سیاسی و اجتماعی، سرپرستی، رهبری، دوستی و حکومت الهی را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید[۹][۱۰].

بیزاری از دشمنان اهل بیت (ع)

همان‌گونه که پذیرش ولایت اهل بیت (ع) وظیفه است، برائت از دشمنان اهل بیت نیز یک وظیفه به‌شمار می‌آید. بی‌تردید هیچ‌یک از تولی و تبری بدون دیگری کافی نیست؛ نه با تولّی محض می‌توان به سعادت رسید و نه با تبرّی می‌توان از شقاوت رهید.

اسماعیل جُعفی به امام باقر (ع) عرض کرد: شخصی محبّت امیرمؤمنان (ع) را در دل دارد، ولی از دشمن او تبرّی نمی‌جوید و می‌گوید: حضرت علی (ع) نزد من محبوب‌تر است. امام باقر (ع) فرمودند: چنین کسی پریشان حال و آشفته‌خاطر و دشمن است. پُشت سر او نماز نگذار. او کرامت و ارزشی ندارد، مگر اینکه از او بترسی و تقیه کنی [۱۱][۱۲].

تبری از دشمنان اهل بیت نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات معصومان (ع) در زیارتنامه‌ها و احادیث خود به آنها اشاره نموده‌اند:

  1. بیزاری از دشمنان اهل بیت [۱۳]
  2. بیزاری از جبت و طاغوت و از شیاطین و حزبشان که درباره اهل بیت (ع) ستم کردند و حقّ اهل بیت (ع) را منکر شده از حوزه ولایت اهل بیت (ع) بیرون رفتند و میراث اهل بیت (ع) را غصب کردند و در مقامات اهل بیت (ع) شکّ و تردید نموده و از اهل بیت (ع) منحرف شدند [۱۴].
  3. بیزاری از هر معتمدی جز اهل بیت (ع) [۱۵].
  4. بیزاری از هر فرمانروایی جز اهل بیت (ع) [۱۶].
  5. بیزاری از پیشوایانی که به دوزخ دعوت می‌کنند: [۱۷].
  6. بیزاری از برپاکنندگان جنگ با اهل بیت (ع) [۱۸].
  7. بیزاری از پیروان و همراهان دشمنان اهل بیت (ع) [۱۹][۲۰].

منابع

پانویس

  1. اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸
  2. «هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب (ع) و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند». مناقب، ج ۱ ص ۲۹۱
  3. کافی، ج ۱ ص ۲۰۹
  4. دربارۀ احادیث مربوط به محبت و ولایت أئمه و بغض و دشمنی با مخالفانشان، ر. ک: بحار الأنوار، ج ۲۷ ص ۵۱
  5. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۴.
  6. ر. ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغت‌نامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".
  7. باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.
  8. ر. ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".
  9. ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، چاپ دوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۴۲۹ - ۴۴۶.
  10. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۶.
  11. «قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع): رَجُلٌ يُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ لَا يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّنْ خَالَفَهُ. فَقَالَ: هَذَا مِخْلَطٌ وَ هُوَ عَدُوٌّ فَلَا تُصَلِّ خَلْفَهُ وَ لَا كَرَامَةَ إِلَّا أَنْ تَتَّقِيَهُ»؛ وسائل الشیعة، ج۸ ص۳۰۹.
  12. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۵.
  13. «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ».
  14. «وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمُ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ الشَّاكِّينَ فِيكُمْ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  15. «وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  16. «وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  17. «وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  18. «وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
  19. «بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
  20. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۶-۷۷.