اقسام و انواع علم کداماند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
::::::«صحابه علوم و معارف، علم را به سه قسم جلی، خفی و لدنی قسمت کردهاند<ref>شرح منازل السائرین، ص ۵۰۰- ۵۰۴.</ref>: | ::::::«صحابه علوم و معارف، علم را به سه قسم جلی، خفی و لدنی قسمت کردهاند<ref>شرح منازل السائرین، ص ۵۰۰- ۵۰۴.</ref>: | ||
:::::#'''علم جلی''' که محصول تعلیم و تدریس است و با استفاده از دانشهای حصولی و مفاهیم ذهنی حاصل میشود و در مراکز حوزوی و دانشگاهی متداول است. | :::::#'''علم جلی''' که محصول تعلیم و تدریس است و با استفاده از دانشهای حصولی و مفاهیم ذهنی حاصل میشود و در مراکز حوزوی و دانشگاهی متداول است. | ||
:::::#'''علم خفی''' که محصول عمل صالح هماهنگ با علم صائب است؛ بدین بیان که اگر کسی علم نافع به دست آورد و با عمل خود از آن انتفاع برد و جامعه را از آن بهرهمند کند، ثمره و پاداشش علم میراثی است؛ یعنی خداوند علم جدیدی را به او ارث میدهد. که قبلاً نمیدانست: {{عربی | :::::#'''علم خفی''' که محصول عمل صالح هماهنگ با علم صائب است؛ بدین بیان که اگر کسی علم نافع به دست آورد و با عمل خود از آن انتفاع برد و جامعه را از آن بهرهمند کند، ثمره و پاداشش علم میراثی است؛ یعنی خداوند علم جدیدی را به او ارث میدهد. که قبلاً نمیدانست: {{عربی|" مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَمْ "}} <ref>الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۰۵۸؛ بحار الانوار، ج۶۵، ص۳۶۳.</ref>. راز نامگذاری علم الوراثه به بحفی آن است که سبب آن در مقایسه با علم الدراسه که جلی و روشن است؛ مخفی و پوشیده است. | ||
:::::#'''علم لدنی'''، دانش ویژهای است که از نزد خدای سبحان آموخته میشود: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا }}﴾}}<ref> به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه: ۶۵.</ref>. انسانهای کامل معصوم همانند [[اهل بیت]] [[وحی]] و [[نبوت]] افزون بر علم خفن و علم جلی، از علم لدنی نیز برخوردارند، پس آنان از همه اقسام علوم بهرهمندند؛ لکن علم جلی آنها محصول تعلیم افراد عادی بشر نیست، هرچند ممکن است معصومی از معصوم دیگر به روش عادی علمی را فرا گیرد. غرض آنکه تعلیم و تعلم چنین علم درون گروهی محذوری ندارد و چون مورث راستین خدای سبحان است، افاضه علم پیامبران سلف به انبیای خلف یا امامان گذشته به ائمه آینده همگی به عنایت الهی است و هرگز موجودی - علم یا غیر علم - خود به خود و بدون توریث مورث حقیقی از کسی یا موطنی به شخص یا موطن دیگر منتقل نمیشود. روایاتی که درباره ارث بری [[امامان]] از علم یکدیگر نقل شده است برخی صحیح و بعضی حسناند هرچند برخی از آنها ضعیف هستند<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۱- ۱۴.</ref>»<ref>[[ادب فنای مقربان (کتاب)|ادب فنای مقربان]] ج۶، ص۳۷۱.</ref>. | :::::#'''علم لدنی'''، دانش ویژهای است که از نزد خدای سبحان آموخته میشود: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا }}﴾}}<ref> به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه: ۶۵.</ref>. انسانهای کامل معصوم همانند [[اهل بیت]] [[وحی]] و [[نبوت]] افزون بر علم خفن و علم جلی، از علم لدنی نیز برخوردارند، پس آنان از همه اقسام علوم بهرهمندند؛ لکن علم جلی آنها محصول تعلیم افراد عادی بشر نیست، هرچند ممکن است معصومی از معصوم دیگر به روش عادی علمی را فرا گیرد. غرض آنکه تعلیم و تعلم چنین علم درون گروهی محذوری ندارد و چون مورث راستین خدای سبحان است، افاضه علم پیامبران سلف به انبیای خلف یا امامان گذشته به ائمه آینده همگی به عنایت الهی است و هرگز موجودی - علم یا غیر علم - خود به خود و بدون توریث مورث حقیقی از کسی یا موطنی به شخص یا موطن دیگر منتقل نمیشود. روایاتی که درباره ارث بری [[امامان]] از علم یکدیگر نقل شده است برخی صحیح و بعضی حسناند هرچند برخی از آنها ضعیف هستند<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۱- ۱۴.</ref>»<ref>[[ادب فنای مقربان (کتاب)|ادب فنای مقربان]] ج۶، ص۳۷۱.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید حبیب بخاراییزاده]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایاننامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید حبیب بخاراییزاده]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایاننامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«برای علم تقسیمات متعددی از جهات گوناگون ذکر شده که بعضی از آنها را که برای روشن شدن موضوع و دایره بحث مفید است ذکر مینماییم. | ::::::«برای علم تقسیمات متعددی از جهات گوناگون ذکر شده که بعضی از آنها را که برای روشن شدن موضوع و دایره بحث مفید است ذکر مینماییم. | ||
::::::'''علم حصولی و علم حضوری''': هر شیئی که متعلق علم قرار میگیرد از آن جهت که امری ممکن است مرکب از دو حیثیت است: وجود و ماهیت. زیرا به قول فلاسفه {{عربی | ::::::'''علم حصولی و علم حضوری''': هر شیئی که متعلق علم قرار میگیرد از آن جهت که امری ممکن است مرکب از دو حیثیت است: وجود و ماهیت. زیرا به قول فلاسفه {{عربی|"کل ممکن زوج ترکیبی من ماهیة و وجود"}}<ref>هر ممكن، دو گانهای مركب از ماهیت و وجود است، غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی در فلسفه اسـلامی، تهـران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ج ۲،صص ۴۷۰-۴۸۲ </ref> بنابراین علمِ عالِم از دو حال خارج نیست: یا تعلّق میگیرد به ماهیت آن شی و یا به وجودش. و به تعبیر دیگر معلوم انسان گاهی صورتهای ذهنی اشیاء و مفاهیم آنهاست که نقش حکایتگری از حقایق و موجودات خارجی را به عهده دارند و واسطه شناخت آنها میباشند و گاهی چنین نیست و علم مستقیماً به خود وجودات خارجی و حقایق اشیاء بدون واسطه مفاهیم ذهنی و صورتهای ماهوی آنها تعلق میگیرد. قسم اول را علم حصولی و قسم دوم را علم حضوری نامیدهاند. علم هر انسانی به ذات خودش و نیز به حالات و اوصاف و احساسات درونیاش، از نوع علم حضوری است چه اینکه خود اینها، و نه مفاهیم و ماهیاتشان، نزد انسان حضور دارند و انسان بلاواسطه، خود و حالات باطنی خود را مییابد و نه با واسطه صور و مفاهیم ذهنی. اما علم انسان به هر آنچه خارج از اوست علمی حصولی است زیرا به توسط مفاهیم و ماهیات اشیاء حاصل میشوند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۲ ،صص ۲۹۲؛ خواجه طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج ۲ ،صص ۳۰۴؛ صدرالمتألهین، الاسفار الاربعة، ج ۳،ص۴۰۳ و ج۶ ،صص۱۵۵؛ همان، الحاشیة علی الهیات لاشـفاء، ص۱۳۷؛ همـان، المبـدء و المعاد، صص ۸۰؛ طباطبائی، سید محمدحسین، نهایة الحكمة، انتشارات جامعه مدرسین، باتعلیقات زارعی سبزواری، قـم، ۱۴۲۰ ق، صص۲۹۳-۲۹۷.</ref> | ||
::::::'''علم تصوری و علم تصدیقی''': علم حصولی را از یک حیث به دو قسم منقسم نمودهاند: تصور و تصدیق. زیرا علم حصولی که عبارت است از صورتهای ماهوی و مفاهیمی که در ذهن نقش بستهاند یا فقط مفاهیمی جدا از هم و بدون ارتباط سلبی یا ایجابیاند: همانند مفهوم "امام"، "منصوب"، "خداوند" و "آلوده به پلیدیها" و یا علاوه بر این صور و مفاهیم ذهنی، ایجاب و سلب هم دارد مثل: "امام منصوب از جانب خداوند است" و "امام آلوده به پلیدیها نیست". در قضایای شرطیه هم داستان از همین قرار است گرچه در موضوع سلب و ایجاب یعنی آنچه سلب و ایجاب بر آن وارد میشوند با قضایای حملیه تفاوت دارند. قسم اول از علم را تصور و قسم دوم را تصدیق نامیدهاند<ref>شرح المصطلحات الفلسفیه،بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۴۱۴ ق، صص ۵۷؛ طباطبائی، نهایة الحكمة، صص۳۰۸.</ref> | ::::::'''علم تصوری و علم تصدیقی''': علم حصولی را از یک حیث به دو قسم منقسم نمودهاند: تصور و تصدیق. زیرا علم حصولی که عبارت است از صورتهای ماهوی و مفاهیمی که در ذهن نقش بستهاند یا فقط مفاهیمی جدا از هم و بدون ارتباط سلبی یا ایجابیاند: همانند مفهوم "امام"، "منصوب"، "خداوند" و "آلوده به پلیدیها" و یا علاوه بر این صور و مفاهیم ذهنی، ایجاب و سلب هم دارد مثل: "امام منصوب از جانب خداوند است" و "امام آلوده به پلیدیها نیست". در قضایای شرطیه هم داستان از همین قرار است گرچه در موضوع سلب و ایجاب یعنی آنچه سلب و ایجاب بر آن وارد میشوند با قضایای حملیه تفاوت دارند. قسم اول از علم را تصور و قسم دوم را تصدیق نامیدهاند<ref>شرح المصطلحات الفلسفیه،بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۴۱۴ ق، صص ۵۷؛ طباطبائی، نهایة الحكمة، صص۳۰۸.</ref> | ||
::::::'''علم کلی و علم جزئی''': یکی دیگر از تقسیمات علم حصولی، تقسیم آن به کلی و جزئی است و از آنجا که کلی و جزئی به دو معنی صفت برای علم قرار میگیرند. در حقیقت دو تقسیم برای علم به کلی و جزئی وجود دارد: | ::::::'''علم کلی و علم جزئی''': یکی دیگر از تقسیمات علم حصولی، تقسیم آن به کلی و جزئی است و از آنجا که کلی و جزئی به دو معنی صفت برای علم قرار میگیرند. در حقیقت دو تقسیم برای علم به کلی و جزئی وجود دارد: | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
::::::'''[[علم فعلی]] و علم انفعالی''': علم را وقتی با معلوم آن بسنجیم یا علت تحقق معلوم در خارج است یا معلولِ تحققِ خارجیِ معلوم است و یا هیچکدام. یعنی نه تأثیری در وجود خارجی معلوم دارد و نه از وجود خارجی آن، حاصل شده است. قسم اول را علم فعلی <ref> : ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۳،صص ۲۹۸ و ۳۰۱؛ صدرالمتألهین، الاسفار الاربعة، ج۳ ،ص۳۸۳ و ج۶ ،ص۱۸۹ و ج۸ ،ص۷۳؛ طباطبائی، نهایة الحكمة، ص۳۲۳.</ref> مینامند. مانند علم خداوند به موجودات و علم سایر علل به معلولهای خود همانند علم یک مهندس به ساختمانی که احداث میکند. قسم دوم علم انفعالی نام دارد همانند علم ممکنات به چیزهایی که معلول آنها نیستند و قسم سوم که نه فعلی است و نه انفعالی همانند علم موجودات ذیشعور به ذات خود. فلاسفه علم فعلی را از حیث وجود، اتمّ از علم انفعالی میدانند چه اینکه علم فعلی اقتضای فاعلیت عالم را دارد و علم انفعالی اقتضای انفعال وی را و نیز علم فعلی مفید وجود است و علم انفعالی مستفاد از وجود.<ref>علم فعلی اصطلاح دیگری هم دارد كه به معنای علم در مرتبه فعل است و در مقابلش علم ذاتی است به معنای علمی كـه در مرتبه ذات قرار دارد.</ref> | ::::::'''[[علم فعلی]] و علم انفعالی''': علم را وقتی با معلوم آن بسنجیم یا علت تحقق معلوم در خارج است یا معلولِ تحققِ خارجیِ معلوم است و یا هیچکدام. یعنی نه تأثیری در وجود خارجی معلوم دارد و نه از وجود خارجی آن، حاصل شده است. قسم اول را علم فعلی <ref> : ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۳،صص ۲۹۸ و ۳۰۱؛ صدرالمتألهین، الاسفار الاربعة، ج۳ ،ص۳۸۳ و ج۶ ،ص۱۸۹ و ج۸ ،ص۷۳؛ طباطبائی، نهایة الحكمة، ص۳۲۳.</ref> مینامند. مانند علم خداوند به موجودات و علم سایر علل به معلولهای خود همانند علم یک مهندس به ساختمانی که احداث میکند. قسم دوم علم انفعالی نام دارد همانند علم ممکنات به چیزهایی که معلول آنها نیستند و قسم سوم که نه فعلی است و نه انفعالی همانند علم موجودات ذیشعور به ذات خود. فلاسفه علم فعلی را از حیث وجود، اتمّ از علم انفعالی میدانند چه اینکه علم فعلی اقتضای فاعلیت عالم را دارد و علم انفعالی اقتضای انفعال وی را و نیز علم فعلی مفید وجود است و علم انفعالی مستفاد از وجود.<ref>علم فعلی اصطلاح دیگری هم دارد كه به معنای علم در مرتبه فعل است و در مقابلش علم ذاتی است به معنای علمی كـه در مرتبه ذات قرار دارد.</ref> | ||
::::::'''[[علم فعلی]] و [[علم شأنی]]''': بعضی از محققان در خصوص بحث [[علم امام]] {{ع}}، این دو اصطلاح را به کار بردهاند و مرادشان از علم فعلی. علمی است که از مرتبه قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده باشد؛ و در مقابل مرادشان از علم شأنی علمی است که هنوز به مرتبه فعلیت نرسیده است امّا در مرتبه قوه قریب به فعل است به نحوی که با مرتبه فعلیت به اندازه یک اراده و خواست فاصله دارد یعنی با فعلیت یافتن اراده علم، بدون نیاز به چیز دیگری، در صحنه نفسِ مرید تحقق مییابد. البته معلوم است که اطلاق علم بر این مرتبه، اطلاقی مجازی است و چنین چیزی حقیقتاً جز جهل چیزی نیست. بر این علم شأنی، علم ارادی و علم اشائی و علم مشروط هم اطلاق کردهاند.<ref>نجفی لاری، رسالة وجیزة فی كمیة علم الامام و كیفیته، چاپ شده در علم امام، قـم، انتـشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۸ ،ص۱۰۰.</ref> | ::::::'''[[علم فعلی]] و [[علم شأنی]]''': بعضی از محققان در خصوص بحث [[علم امام]] {{ع}}، این دو اصطلاح را به کار بردهاند و مرادشان از علم فعلی. علمی است که از مرتبه قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده باشد؛ و در مقابل مرادشان از علم شأنی علمی است که هنوز به مرتبه فعلیت نرسیده است امّا در مرتبه قوه قریب به فعل است به نحوی که با مرتبه فعلیت به اندازه یک اراده و خواست فاصله دارد یعنی با فعلیت یافتن اراده علم، بدون نیاز به چیز دیگری، در صحنه نفسِ مرید تحقق مییابد. البته معلوم است که اطلاق علم بر این مرتبه، اطلاقی مجازی است و چنین چیزی حقیقتاً جز جهل چیزی نیست. بر این علم شأنی، علم ارادی و علم اشائی و علم مشروط هم اطلاق کردهاند.<ref>نجفی لاری، رسالة وجیزة فی كمیة علم الامام و كیفیته، چاپ شده در علم امام، قـم، انتـشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۸ ،ص۱۰۰.</ref> | ||
::::::'''[[علم ذاتی]] و علم عرضی''': علم هر عالمی از هر قسمی از اقسام علوم که باشد، از دو حال خارج نیست: یا علّتی خارج از ذات عالم، آن را به عالم افاضه کرده است. به این معنی که خود عالم در ذات خویش فاقد هرگونه علمی است و تا موجود دیگری علوم را به وی افاضه نکند جاهل محض است؛ و یا آنکه علوم عالم، از درون ذات خود عالم نشأت گرفته است و هیچ علتی خارج از ذاتش آنها را به وی افاضه نکرده است. این چنین عالمی در مرتبه ذات خود عالم است و هیچ نیازی به غیر خود ندارد. قسیم دوم علم، علم ذاتی و قسم اول علم عرضی "غیرذاتی" نام دارد. فلاسفه، وجود عالمی که علم ذاتی داشته باشد را ضروری میدانند. چه اینکه بر اساس قاعده {{عربی | ::::::'''[[علم ذاتی]] و علم عرضی''': علم هر عالمی از هر قسمی از اقسام علوم که باشد، از دو حال خارج نیست: یا علّتی خارج از ذات عالم، آن را به عالم افاضه کرده است. به این معنی که خود عالم در ذات خویش فاقد هرگونه علمی است و تا موجود دیگری علوم را به وی افاضه نکند جاهل محض است؛ و یا آنکه علوم عالم، از درون ذات خود عالم نشأت گرفته است و هیچ علتی خارج از ذاتش آنها را به وی افاضه نکرده است. این چنین عالمی در مرتبه ذات خود عالم است و هیچ نیازی به غیر خود ندارد. قسیم دوم علم، علم ذاتی و قسم اول علم عرضی "غیرذاتی" نام دارد. فلاسفه، وجود عالمی که علم ذاتی داشته باشد را ضروری میدانند. چه اینکه بر اساس قاعده {{عربی|"کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الی ما بالذات"}} <ref>ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی، ج۲،صص۳۸۲-۳۸۶.</ref> هر ما بالعرضی بالضروره باید به ما بالذات منتهی شود و الّا دور یا تسلسل پیش خواهد آمد. این نوع از علم "[[علم ذاتی]]" منحصر در وجود حق تعالی است. چون فقط اوست که ذاتش عین علم است و در مرتبه ذاتش هیچگونه جهلی راه ندارد و به هیچ نحو محتاج به غیر نیست امّا سایر صاحبان علوم که همه ممکنات از صدر تا ساقه را در برمیگیرد علومشان عرضی است چه اینکه اصل وجودشان از خودشان نیست و از ناحیه خدای متعال به آنان افاضه شده است چه رسد به صفات و اعراضشان»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایاننامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۵-۱۹.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
::::::اما قسم سوم از علم حضوری در اندیشه [[امام خمینی]] علم مجرد به مجرد است؛ چه آن که جزء معلولهای آن مجرد دیگر باشد یا نباشد؛ به این شرط که آن مجرد در سلسله معلولهای مجرد دیگر نباشد. پس علت مجرد به معلول مجرد خود علم دارد و معلول مجرد هم به علت مجرد علم دارد که البته این علم به نحو احاطه نیست، بلکه آن علم تا آن جایی است که معلول ظرفیت علم به وسعت علت خودش را داشته باشد. امام خمینی در این باره چنین میفرمایند: قسم سوم علم حضوری علم هر مجردی به هر مجردی است اعم از آنکه مجرد از معالیل مجرد دیگر باشد یا نه، منتها در صورتی که مجرد در سلسله معالیل مجرد دیگر باشد چنانکه علت مجرده به وجود معلول خود عالم است، با این بیان که گفتیم: علت به علم حضوری به وجود معلول خویش عالم است معلول مجرد هم به علت مجرد خود عالم است، ولی نه به نحو احاطه، بلکه به آن اندازه که حدقه چشم او استعداد تعقل علت خود را دارد؛ زیرا شأن معلول این است که در آن جهت تضییق بوده و از علت خود، ناقصتر است»<ref>[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایاننامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی]]، ص ۱۲۵.</ref>. | ::::::اما قسم سوم از علم حضوری در اندیشه [[امام خمینی]] علم مجرد به مجرد است؛ چه آن که جزء معلولهای آن مجرد دیگر باشد یا نباشد؛ به این شرط که آن مجرد در سلسله معلولهای مجرد دیگر نباشد. پس علت مجرد به معلول مجرد خود علم دارد و معلول مجرد هم به علت مجرد علم دارد که البته این علم به نحو احاطه نیست، بلکه آن علم تا آن جایی است که معلول ظرفیت علم به وسعت علت خودش را داشته باشد. امام خمینی در این باره چنین میفرمایند: قسم سوم علم حضوری علم هر مجردی به هر مجردی است اعم از آنکه مجرد از معالیل مجرد دیگر باشد یا نه، منتها در صورتی که مجرد در سلسله معالیل مجرد دیگر باشد چنانکه علت مجرده به وجود معلول خود عالم است، با این بیان که گفتیم: علت به علم حضوری به وجود معلول خویش عالم است معلول مجرد هم به علت مجرد خود عالم است، ولی نه به نحو احاطه، بلکه به آن اندازه که حدقه چشم او استعداد تعقل علت خود را دارد؛ زیرا شأن معلول این است که در آن جهت تضییق بوده و از علت خود، ناقصتر است»<ref>[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایاننامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی]]، ص ۱۲۵.</ref>. | ||
::::::*«'''علم حصولی:''' این علم با فراگیری از بیرون و عالم حس انجام میشود و با ارتباطی که حواس و عقل با جهان خارج برقرار میکند علم حاصل میشود. این علم همان است که در میان اهل علم رایج است و فراگیری آن یا به وسیله الفاظ است یا تجربه و آزمایش و یا به سبب استدالل است. این علوم، علوم صورتی است و قدر مسلم آن است که در این علم لغزش وجود دارد و انسان مصون از خطا نمیباشد. | ::::::*«'''علم حصولی:''' این علم با فراگیری از بیرون و عالم حس انجام میشود و با ارتباطی که حواس و عقل با جهان خارج برقرار میکند علم حاصل میشود. این علم همان است که در میان اهل علم رایج است و فراگیری آن یا به وسیله الفاظ است یا تجربه و آزمایش و یا به سبب استدالل است. این علوم، علوم صورتی است و قدر مسلم آن است که در این علم لغزش وجود دارد و انسان مصون از خطا نمیباشد. | ||
::::::منطقدانان در تعریف علم حصولی بیان کردهاند: {{عربی | ::::::منطقدانان در تعریف علم حصولی بیان کردهاند: {{عربی|" العلم هو صوره الحاصله من شیء عند العقل "}}<ref>عبدالله یزدی، الحاشیه علی التهذیب المنطق، ص۲.</ref>. و به تبع فارابی معلومات آدمی را به دو قسم تصور و تصدیق تقسیم نمودهاند<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۱۲.</ref>. | ||
::::::[[شیخ اشراق]] در استدلال بر علم حصولی عرضه میدارد: هر گاه عین خارجی معلوم، همچون آسمان و زمین خارجی و مانند آن برای نفس حاضر نباشد صورت ذهنیاش برای نفس حاضر خواهد بود. اما صورت ذهنی جزئی در موطن قوای نفس حاضر نزد نفس میباشد و صورت ذهنی کلی در موطن خود نفس هستند، زیرا مدرکات کلی در مادیات منطبع نمیباشند و مدرک نیز خود صورت حصولی حاضر است نه عین خارجی و نه آن چه خارج از تصور است و اگر به عین خارجی و آنچه خارج از تصور است مدرک گفته شود به قصد ثانی است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" اذا لم یکن لها استحضار عینه کالسماء و نحوهما فاستحضرت صورته؛ اما الجزئیات ففی قوه حاضره لها و اما الکلیات ففی ذاتها اذا من المدرکات کلیه ال تنطبع فی اجرام، و المدرک هو نفس الصوره الحاضره ال ما خرج عن التصور و ان قیل للخارج انه مدرک فذلک بقصد ثان "}}؛ سهروردی، تحقیق و مقدمه هنری کربن، ج۱، ص۱۲.</ref>. همچنین [[شیخ اشراق]] علم حصولی را دارای ویژگیهایی میداند که در زیر به آنها اشاره میشود: | ::::::[[شیخ اشراق]] در استدلال بر علم حصولی عرضه میدارد: هر گاه عین خارجی معلوم، همچون آسمان و زمین خارجی و مانند آن برای نفس حاضر نباشد صورت ذهنیاش برای نفس حاضر خواهد بود. اما صورت ذهنی جزئی در موطن قوای نفس حاضر نزد نفس میباشد و صورت ذهنی کلی در موطن خود نفس هستند، زیرا مدرکات کلی در مادیات منطبع نمیباشند و مدرک نیز خود صورت حصولی حاضر است نه عین خارجی و نه آن چه خارج از تصور است و اگر به عین خارجی و آنچه خارج از تصور است مدرک گفته شود به قصد ثانی است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" اذا لم یکن لها استحضار عینه کالسماء و نحوهما فاستحضرت صورته؛ اما الجزئیات ففی قوه حاضره لها و اما الکلیات ففی ذاتها اذا من المدرکات کلیه ال تنطبع فی اجرام، و المدرک هو نفس الصوره الحاضره ال ما خرج عن التصور و ان قیل للخارج انه مدرک فذلک بقصد ثان "}}؛ سهروردی، تحقیق و مقدمه هنری کربن، ج۱، ص۱۲.</ref>. همچنین [[شیخ اشراق]] علم حصولی را دارای ویژگیهایی میداند که در زیر به آنها اشاره میشود: | ||
:::::#معلوم بالذات که به منزله مفهوم در ذهن حاضر است، فی حد نفسه کلی و قابل صدق بر کثیرین است، گرچه از جزئیترین مفاهیم محسوب میشود. روشن است که بحث در مورد کلیت چنین معلوم و مفهومی، به حسب قابلیت بر افراد بسیار است، هرچند در خارج بیشتر از یک مصداق نداشته باشد؛ بدین معنا مفهوم زیدی که با تمام خصایص وجودی اش در ذهن نقش بسته، قابلیت صدق بر هزاران زید دیگر را دارد گرچه در خارج وجود چنین مصادیقی محال باشد. | :::::#معلوم بالذات که به منزله مفهوم در ذهن حاضر است، فی حد نفسه کلی و قابل صدق بر کثیرین است، گرچه از جزئیترین مفاهیم محسوب میشود. روشن است که بحث در مورد کلیت چنین معلوم و مفهومی، به حسب قابلیت بر افراد بسیار است، هرچند در خارج بیشتر از یک مصداق نداشته باشد؛ بدین معنا مفهوم زیدی که با تمام خصایص وجودی اش در ذهن نقش بسته، قابلیت صدق بر هزاران زید دیگر را دارد گرچه در خارج وجود چنین مصادیقی محال باشد. |
نسخهٔ ۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۸
اقسام و انواع علم کداماند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | علم معصوم |
اقسام و انواع علم کداماند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
پاسخ نخست
سلطان الواعظین در کتاب «شبهای پیشاور» در این باره گفته است: «علم را به دو نوع ذاتى و عَرَضى تقسيم میكنند. علم ذاتى يا علم مطلق، منحصر به فرد و مخصوص ذات اقدس پروردگار است. در حيطه عقل بشر قابل تصور نيست و بشر از آن عاجز است. لذا آنچه كه بشر میگويد اثبات اجمالى آن است. علم عرضى نيز خود به دو قسم ديگر تقسيم میشود: علم اكتسابى و علم لدنى. علم اكتسابى به واسطه مدرسه رفتن و آموزش ديدن به دست میآيد، و به همان مقدارى كه زحمت میكشيم حاصل میگردد. علم لدنّى علمى است كه بدون تحصيل، از مبدأ فياض افاضه میشود. خداوند در قرآن مجيد میفرمايد: ﴿﴿وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً﴾﴾ "از نزد خود به او علم لدنّى آموختيم"[۱]؛ بنابراين هيچ مسلمانى نمیتواند ادعا كند كه علم به غيب، جزو ذات پيغمبر و امامان است. يعنى آنها نيز همانند خداوند، ذاتاً عالم به علم غيب هستند»[۲].
پاسخهای دیگر
۱. آیتالله خاتمی؛ |
---|
آیتالله سید احمد خاتمی، در کتاب «در آستان امامان معصوم» در اینباره گفته است:
|
۲. آیتالله جوادی آملی؛ |
---|
آیتالله جوادی آملی، در کتاب «ادب فنای مقربان» در اینباره گفته است:
|
۳. آیت الله تحریری؛ |
---|
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین صدیقی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین کاظم صدیقی در کتاب «سیمای عرشیان در کلام ابن الرضا(ع)» در اینباره گفته است:
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی، در دو کتاب «ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه» و «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در اینباره گفته است:
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ |
---|
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین حسینی شاهرودی؛ |
---|
حجتالاسلام و المسلمین دکتر سید مرتضی حسینی شاهرودی در کتاب «آشنایی با عرفان اسلامی» در این باره گفته است:
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حبیب بخاراییزاده در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در اینباره گفته است:
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ |
---|
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین موسوی در کتاب: «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در اینباره گفته است:
|
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن نادم، در کتاب «معارف کلامی شیعه» در اینباره گفته است:
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ |
---|
|
۱۳. آقای دکتر بشارتی؛ |
---|
آقای علی محمد بشارتی، در کتاب «رضوان معارف» در اینباره گفته است:
|
۱۴. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
|
۱۵. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
|
۱۶. آقای موسوی؛ |
---|
|
۱۷. آقای داداشزاده؛ |
---|
|
۱۸. خانم اکبری راد و خانم جمشیدی؛ |
---|
|
۱۹. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ |
---|
|
۲۰. پژوهشگران پایگاه تخصصی شبهه. |
---|
پژوهشگران «پایگاه تخصصی شبهه» در اینباره گفتهاند:
|
پرسشهای وابسته
- علم معصوم مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
- علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم غیر ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم غیر استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم باطنی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم فطری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم موهوبی و موهبتی یا علم لدنی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تام یا کامل معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم محدود معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تدریجی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم اجمالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تفصیلی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حصولی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حضوری معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- فرق بین علم فعلی و شأنى معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
- فرق علم پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
- فرق بین علم معصوم و علم فرشتگان چیست؟ (پرسش)
- آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم ویژه معصوم برخوردار بودهاند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب قدر نازل میشود؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب جمعه نازل میشود؟ (پرسش)
- امام معصوم از چه زمانی صاحب علم ویژه میشود؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم میتواند از علوم ویژه معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا مقام علم معصوم به غیر معصوم داده میشود؟ (پرسش)
- شرایط دستیابی غیر معصوم به علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- غیر معصوم از چه راهی میتواند به علم معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم معصوم باشد؟ (پرسش)
- آیا آگاهی غیر معصوم از علم ویژه معصوم با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
- آیا از راه غیر مشروع میتوان به علم ویژه معصوم دست یافت؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با علم مکنون یا مستأثر چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ سوره کهف، آیه: ۶۵.
- ↑ شبهای پیشاور؛ ص ۲۰۸.
- ↑ " إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى عِلْماً خَاصّاً وَ عِلْماً عَامّاً فَأَمَّا الْعِلْمُ الْخَاصُّ فَالْعِلْمُ الَّذِي لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعَامُّ فَإِنَّهُ عِلْمُهُ الَّذِي أَطْلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ قَدْ وَقَعَ إِلَيْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص)".
- ↑ (و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند)، سوره مبارکه انعام، آیه۵۹.
- ↑ (بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند)، سوره مبارکه نمل، آیه۶۵.
- ↑ در رابطه با علم غیب خداوند و نیز علم غیب پیامبر(ص) و امامان(ع) ر.ک: مفاهيم القرآن؛ معالم النبوة في القرآن الكريم: ج ۳.
- ↑ (او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند*جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد)، سوره مبارکه جن، آیات ۲۶ و ۲۷.
- ↑ و نیز بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند)، سوره مبارکه جن، آیه ۱۷۹.
- ↑ بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند؛ سوره مبارکه نوح، آیه۲۷.
- ↑ و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و چنین میکنیم تا از باورداران گردد؛ سوره مبارکه انعام، آیه۷۵.
- ↑ یاد کن آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بیگمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است و بدین گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری میآموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام میگرداند چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره مبارکه یوسف، آیات ۴ الی ۶.
- ↑ در آستان امامان معصوم؛ ج۱، ص۹۵ الی ۹۸.
- ↑ شرح منازل السائرین، ص ۵۰۰- ۵۰۴.
- ↑ الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۰۵۸؛ بحار الانوار، ج۶۵، ص۳۶۳.
- ↑ به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه: ۶۵.
- ↑ مرآة العقول، ج۳، ص۱۱- ۱۴.
- ↑ ادب فنای مقربان ج۶، ص۳۷۱.
- ↑ خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد درحالی که چیزی نمیدانستید، لكن برای شما گوش و چشمان و دلها قرار داد شاید شکرگزار باشید؛ سوره نحل، آیه۷۸.
- ↑ جلوههای لاهوتی، ج۱، ص ۱۰۹-۱۱۵.
- ↑ سیمای عرشیان در کلام ابن الرضا(ع)؛ ص۱۵۱.
- ↑ ملا محسن فیض کاشانی، أنوار الحکمة، ص۱۹۶-۱۹۷
- ↑ حسن بن جعفر نجفی (کاشف الغطاء)، أنوار الفقاهة - کتاب القضاء، ص۱۷
- ↑ سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج۱، ص ۴۲۲
- ↑ سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج۱، ص ۴۲۳
- ↑ سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج۱، ص ۴۲۵
- ↑ سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج۳، ص ۷۱۵
- ↑ ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه
- ↑ محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۱۵۳، ۱۷۱ و ۲۰۲؛ سید محمد حسین طباطبایی، بدایة الحکمة، ص۱۳۸.
- ↑ ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۱۹۲؛ سید محمد حسین طباطبایی، بدایة الحکمة، ص۳۰؛ همو، نهایة الحکمة، ص۲۹۹.
- ↑ برای توضیح بیشتر، ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۱۹۲ و ۲۰۴.
- ↑ ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی؛ ص۱۱۵.
- ↑ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۷ - ۸.
- ↑ سوره انفال، آیه: ۲۹.
- ↑ سوره بقره، آیه: ۲۸۲.
- ↑ سوره طلاق، آیه: ۲.
- ↑ سوره طلاق، آیه: ۴.
- ↑ سوره کهف، آیه: ۶۵.
- ↑ آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۴۴ و ۴۵.
- ↑ هر ممكن، دو گانهای مركب از ماهیت و وجود است، غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی در فلسفه اسـلامی، تهـران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ج ۲،صص ۴۷۰-۴۸۲
- ↑ ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۲ ،صص ۲۹۲؛ خواجه طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج ۲ ،صص ۳۰۴؛ صدرالمتألهین، الاسفار الاربعة، ج ۳،ص۴۰۳ و ج۶ ،صص۱۵۵؛ همان، الحاشیة علی الهیات لاشـفاء، ص۱۳۷؛ همـان، المبـدء و المعاد، صص ۸۰؛ طباطبائی، سید محمدحسین، نهایة الحكمة، انتشارات جامعه مدرسین، باتعلیقات زارعی سبزواری، قـم، ۱۴۲۰ ق، صص۲۹۳-۲۹۷.
- ↑ شرح المصطلحات الفلسفیه،بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۴۱۴ ق، صص ۵۷؛ طباطبائی، نهایة الحكمة، صص۳۰۸.
- ↑ حلی، الجوهر النضید، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۶۳ش، ص۱۲؛ خواجه طوسی، اساس الاقتبـاس، انتـشارات دانـشگاه تهران،۱۳۶۱،ص۱۷؛ طباطبائی، سید محمدحسین، نهایة الحكمة، ص۳۰۱.
- ↑ گرچه در اكثر موارد به این موضوع تصریح نشده و شاید به وضوحش واگذار كردهاند اما در بعضی موارد هم تصریح بـه ایـن مطلـب وجود دارد. نگاه كنید به: خواجه طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳ ،ص۳۰۹.
- ↑ ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳ ،ص۳۰۸؛ طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحكمة، صص ۳۰۱.
- ↑ تقسیم دوم علم به كلی و جزئی به علم حضوری هم تعمیم داده شده است. نگاه كنید به : طباطبائی، نهایـة الحكمـة، ص۳۰۵.
- ↑ : ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۳،صص ۲۹۸ و ۳۰۱؛ صدرالمتألهین، الاسفار الاربعة، ج۳ ،ص۳۸۳ و ج۶ ،ص۱۸۹ و ج۸ ،ص۷۳؛ طباطبائی، نهایة الحكمة، ص۳۲۳.
- ↑ علم فعلی اصطلاح دیگری هم دارد كه به معنای علم در مرتبه فعل است و در مقابلش علم ذاتی است به معنای علمی كـه در مرتبه ذات قرار دارد.
- ↑ نجفی لاری، رسالة وجیزة فی كمیة علم الامام و كیفیته، چاپ شده در علم امام، قـم، انتـشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۸ ،ص۱۰۰.
- ↑ ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی، ج۲،صص۳۸۲-۳۸۶.
- ↑ علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۵-۱۹.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن.
- ↑ اصول فلسفه و روش رئالیسم، سید محمد حسین طباطبایی، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴.
- ↑ غیاث اللغات، ص۶۱۰.
- ↑ مجموعه مصنفات شیخ اشراق، شهاب الدین یحیی سهروردی، ج۱، ص۷۳، ۴۸۳.
- ↑ اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴.
- ↑ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص ۲۰.
- ↑ درباره اقسام علم بنگرید به: طباطبایی، نهایه الحکمه، ص ۲۱۴، ۲۲۵ و ۲۶۵؛ فخر رازی، المباحث المشرقیه، ج ۱، ص ۴۸۵.
- ↑ سیّد لاری، رسائل، ج ۲، ص ۳؛ سیّد مرتضی، الشّافی، ج ۲، ص ۳۳.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۹۲- ۹۴؛ فیض کاشانی، الوافی، ج ۳، ص ۵۵۴.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۶۵۴.
- ↑ معارف کلامی شیعه، ص۲۸۶
- ↑ شاکر، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۹.
- ↑ با آنکه جهان واپسین بهتر و پایدارتر است؛ سوره اعلی، آیه: ۱۷.
- ↑ و به شما از دانش جز اندکی ندادهاند؛ سوره اسراء، آیه: ۸۵.
- ↑ بگو: خداوند بر آن اندازه که درنگ کردند داناتر است، نهان آسمانها و زمین از آن اوست؛ چه بینا و چه شنواست!؛ سوره کهف، آیه: ۲۶.
- ↑ و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۳۱.
- ↑ و خداوند به اندیشهها داناست؛ سوره تغابن، آیه: ۴.
- ↑ رضوان معارف؛ ص۶۶ الی ۶۹.
- ↑ رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۸ و ۹.
- ↑ نجفی لاری، عبدالحسین، معارف السلمانی، چاپ شده در کتاب علم امام، محمد حسن نادم، ص ۲۰.
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۹۰.
- ↑ سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۹۷-۲۰۰.
- ↑ عبدالغنی اردبیلی، تقریرات فلسفه، ص۳۸۴.
- ↑ عبدالغنی اردبیلی، تقریرات فلسفه، ص۳۸۴.
- ↑ تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی، ص ۱۲۵.
- ↑ عبدالله یزدی، الحاشیه علی التهذیب المنطق، ص۲.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۱۲.
- ↑ " اذا لم یکن لها استحضار عینه کالسماء و نحوهما فاستحضرت صورته؛ اما الجزئیات ففی قوه حاضره لها و اما الکلیات ففی ذاتها اذا من المدرکات کلیه ال تنطبع فی اجرام، و المدرک هو نفس الصوره الحاضره ال ما خرج عن التصور و ان قیل للخارج انه مدرک فذلک بقصد ثان "؛ سهروردی، تحقیق و مقدمه هنری کربن، ج۱، ص۱۲.
- ↑ یدالله یزدان پناه، حکمت اشراق، تحقیق و پژوهش مهدی علیپور، ج۲، ص۲۶۱.
- ↑ محمد تقی فعالی، علم حضوری و حصولی، مجله خردنامه صدرا، ش ۲۸، پاییز ۱۲۸۲، ص۴۲.
- ↑ "و مما یوکد ان لنا ادراکات یحتاج فیها الی صوره اخری غیر حضور ذات المدرک، ان الانسان یتالم بتفریق االتصال فی عضو له و یشعر به و لیس بان تفریق االتصال یحصل له صوره اخری فی ذلک العضو أو فی غیره، بل المدرک نفس ذلک التفریق، و هو المحسوس و بذاته االلمال بصوره تحصل منه"؛ سهروردی، تحقیق و مقدمه هنری کربن، ج۱، ص۴۸۱.
- ↑ یدالله یزدان پناه، حکمت اشراق، تحقیق و پژوهش مهدی علیپور، ج۲، ص۲۱۱.
- ↑ تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی؛ ص۱۲.
- ↑ رک: عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص ۵۵ تا ۵۸؛ سید محمد حسین طباطبایی، بدایة الحکمة، تحقیق عباس علی زارعی سبزواری، چ ۲۱، قم: مؤسسه چاپ اسلامی ۱۲۶ق، ص ۱۷۳ تا ۱۸۹.
- ↑ مرتضی مطهری. مجموعه آثار ج۶، ص ۱۰۳.
- ↑ رک: عبدالرزاق لاهیجی،گوهر مراد ص۱۴۸.
- ↑ علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص ۲۳.
- ↑ مفردات، ترجمه حسین خداپرست، ص۵۳۱.
- ↑ قاموس قران، ج۵، ص۳۳.
- ↑ سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش میکند؛ سوره کهف، آیه: ۱۲.
- ↑ الرائد، ترجمه رضا انزابی نژاد، ج۲ ،ص۱۲۱۶.
- ↑ بدایة الحکمه، ص۲۳۶.
- ↑ المنطق المظفر، ص۱۵.
- ↑ آموزش فلسفه، ج۱ ،ص۱۶۶؛ همچنین نک: شرح منظومه، ص۱۴۲ - ۱۴۳.
- ↑ بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث؛ ص ۹۰.
- ↑ تقسیم علم به حصولی و حضوری از دو دیدگاه انجام میشود؛ گاه از رهگذر انقسام علم به بیواسطه و با واسطه، و گاه از رهگذر وجود ماهیت. ر.ک عبدالله جوادی آملی، شناختشناسی در قرآن، ص۳۰۸.
- ↑ علم لدنی در قرآن و حدیث؛ ص ۲۵.
- ↑ پایگاه تخصصی شبهه