آیه صادقین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۵۶: خط ۵۶:
==چه اموری بر [[دستور الهی]] مترتب است؟==
==چه اموری بر [[دستور الهی]] مترتب است؟==
*برابر این [[آیه]]، خدای متعالی [[مؤمنان]] را [[دستور]] داده، ضمن رعایت [[تقوا]]، با [[صادقان]] [[همراهی]] داشته باشند. این [[دستور خداوند]]، مطلق بوده و به هیچ قیدی محدود و [[مقید]] نشده است. این [[دستور الهی]]، مستلزم [[عصمت]] [[صادقان]] است؛ چرا که [[دستور]] به [[همراهی]] مطلق با [[انسان]] غیر [[معصوم]]، مستلزم وقوع در [[خطا]] و [[گناه]] است، حال آنکه خدای متعالی از چنین نسبتی منزه است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۱۹.</ref>.
*برابر این [[آیه]]، خدای متعالی [[مؤمنان]] را [[دستور]] داده، ضمن رعایت [[تقوا]]، با [[صادقان]] [[همراهی]] داشته باشند. این [[دستور خداوند]]، مطلق بوده و به هیچ قیدی محدود و [[مقید]] نشده است. این [[دستور الهی]]، مستلزم [[عصمت]] [[صادقان]] است؛ چرا که [[دستور]] به [[همراهی]] مطلق با [[انسان]] غیر [[معصوم]]، مستلزم وقوع در [[خطا]] و [[گناه]] است، حال آنکه خدای متعالی از چنین نسبتی منزه است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۱۹.</ref>.
==[[صادقین]] کیانند؟==
*[[صدق]] به معنای [[درستی]] و مطابقت با [[حق]]<ref>نسبت میان حقیقت و واقعیت عام و خاص مطلق است.</ref> است؛ [[ابن‌منظور]] "[[صدق]]" را نقیضِ [[کذب]] دانسته و یکی از مصادیق آن را "مرد درست در برابر [[مرد]] [[نادرست]]" یاد کرده است<ref>ابن منظور، ابوالفضل، جمال‌الدین، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۱۹۳. الصِّدق: نقیض الکذب... و هذا رجل صِدْق، مضاف، بمعنی نعم الرجل هو.</ref>.
*مرحوم [[حسن مصطفوی]] می‌نویسد: {{عربی|أن الأصل الواحد في هذه المادة: هو التمامیة والصحة من الخلاف والكون على حقّ... فظهر أن حقیقة الصدق تختلف باختلاف الموارد والمصاديق: فالتمامیة وصحة الأمر إما في قول، فيقال قوله صدق. أو في عقیدة، فيقال صدق في اعتقاده وفكره. أو في عمل، فيقال هو صادق في أفعاله}}<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۲۶۱.</ref>.
*[[زمخشری]] در کشاف می‌نویسد: "[[صادقین]] کسانی‌اند که در [[دین خدا]] [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق بوده‌اند"<ref>{{عربی|هم الذين صدقوا في دين الله نية وقولاً وعملا}}؛ زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] نیز می‌نویسد: "[[صدق]] در اصل [[وصف]] گفتاری است که با واقعیت خارج مطابقت دارد؛ ولی از آنجا که بر [[عقیده]]، [[نیّت]] و [[عزم]] و [[اراده]] نیز قول اطلاق می‌شود، امور یادشده نیز، به [[وصف]] [[صدق]] توصیف میگردند. بر این پایه، کسی که عقیده‌اش با نفس‌الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به اراد‌ه خویش [[جامه]] عمل بپوشاند، در [[عقیده]]، [[نیّت]] و اراده‌اش صادق است"<ref>{{عربی|الصدق بحسب الأصل مطابقة القول والخبر للخارج، ویوصف به الإنسان إذا طابق خبره الخارج ثم لما عد کل من الاعتقاد والعزم- الإرادة - قولا توسع فی معنی الصدق فعد الإنسان صادقا إذا طابق خبره الخارج وصادقا إذا عمل بما اعتقده وصادقا إذا أتی بما یریده ویعزم علیه علی الجد}}؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲؛ .</ref>.
*با توجه به معنا و کاربرد [[صدق]] در کتب لغت، بیان مفسّران و [[آیات قرآن]] چند نکته دست‌ یافتنی است:
#[[صدق]] به معنای مطابقت با خارج ([[حق]]) است.
#[[صدق]] اختصاص به گفتار ندارد، بلکه در [[اعتقاد]]، [[نیت]]، خُلق، عمل و [[رفتار]] نیز به کار می‌رود؛ از این‌رو، ترجمه "صادق" به [[راستگو]]، ترجمه به فرد غالب است؛ و گرنه هر یک از راست‌گو، راست‌کردار، درست [[اعتقاد]] و... میتواند مصداق معنای این واژه باشد.
*از این‌رو [[صادقان]] باید کسانی باشند که هم [[افکار]] و هم گفتار و هم [[رفتار]] آنها مطابق با [[حق]] باشد و کسی که چنین باشد، [[معصوم]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۱۹-۱۲۰.</ref>.
==مصداق [[صادقین]]==
*در اینکه مصداق [[صادقین]] کیانند دو قول است:
#[[شیعه]]: بر پایه [[روایات]] و با توجه به مفهوم [[صادقین]]، مصداق [[صادقین]] [[اهل‌بیت]] پیامبرند.
#ا[[هل‌ سنت]]: در تشخیص مصداق [[صادقین]] [[اختلاف]] نظر و دستِ‌کم چهار دیدگاه دارند.
===[[ادله]] [[شیعه]] بر مدعای خود===
*[[بهترین]] راه تشخیص مصداق [[صادقین]]، مراجعه به قول [[امین]] [[وحی]] [[حضرت]] ختمی [[مرتبت]] [[پیامبر خاتم|محمد بن عبدالله]]{{صل}} است. ایشان در [[روایات]] متعددی که [[اهل سنت]] برخی از آن [[روایات]] را در کتاب‌های خود آورده‌اند، مصادیق [[صادقین]] را مشخص و معین کرده‌اند: "هنگامی که [[آیه صادقین]] نازل گردید، [[سلمان]] از [[پیامبر]] پرسید: آیا [[صادقین]] عام است یا خاص؟ [[پیامبر]] پاسخ دادند: مأموران به [[همراهی]] با [[صادقین]] عام است و همه [[مؤمنان]] را در بر میگیرد، ولی [[صادقون]]، خاص است و به برادرم [[علی]] و دیگر [[جانشینان]] من تا [[روز قیامت]] اختصاص دارد"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ أَنْزَلَ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} فَقَالَ سَلْمَانُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ عَامَّةٌ أَمْ خَاصَّةٌ فَقَالَ أَمَّا الْمَأْمُورُونَ فَعَامَّةٌ لِأَنَّ جَمَاعَةَ الْمُؤْمِنِينَ أُمِرُوا بِذَلِكَ وَ أَمَّا الصَّادِقُونَ فَخَاصَّةٌ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْصِيَائِي مِنْ بَعْدِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ }}؛ اکمال‌الدین، ص۲۶۲، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۴۹؛ ینابیع الموده، ص۵۲. .</ref>
*{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ}} قَالَ: أَمَرَ اللَّهُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ بِأَجْمَعِهِمْ أَنْ يَخَافُوا اللَّهَ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ: {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} يَعْنِي مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ}}<ref>شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۵.</ref>.
*{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ خَاصَّةً<ref>ر.ک: حسکانی، عبیدالله بن احمد حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۲.</ref>؛ ایضاً فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ: مَعَ عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۹۰.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۲۱.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۰

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از زیرشاخه‌های بحث آیات امامت امام علی و آیات فضائل امام علی است. "آیه صادقین" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آیه صادقین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

متن آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ [۱]

واژه‌شناسی لغوی

مقدمه

دلالت آیه

ویژگی‌های صادقین

  • درباره مصادیق صادقین و ویژگی‌های آنان از سوی مفسران اقوال گوناگونی نقل شده که عبارتند از:
  1. مقصود از صادقین در آیه، اوصاف یاد شده در آیه ۱۷۷ سوره بقره﴿لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ[۱۴] است که عبارتند از: ایمان به خدا، روز قیامت، فرشتگان، کتاب‌های آسمانی و پیامبران، انفاق در راه خدا، اقامه نماز، پرداختن زکات، وفای به عهد، صبر و شکیبایی در ناملایمات زندگی. خداوند سبحان در این آیه دارندگان اوصاف یاد شده را صادق و پرهیزگار نامیده است[۱۵].
  2. برخی مقصود از صادقین را به افرادی که در آیه ۲۳ احزاب﴿مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا[۱۶] از آنان یاد شده، تفسیر کرده‌اند. ترجمه آیه چنین است: برخی از مؤمنان مردانی‌اند که به عهد خود با خداوند صادقانه عمل کردند، عده‌ای از آنها به شهادت رسیدند و عده‌ای دیگر منتظر شهادت‌اند، آنان هرگز عهد و پیمان خود با خداوند را مبدل نساختند[۱۷].
  3. مقصود از صادقین مهاجران هستند که در سوره حشر آیه ۸﴿لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ[۱۸] از آنها به عنوان صادقین یاد شده است[۱۹].
  4. برخی، مراد از صادقین را به سه نفری که از غزوه تبوک تخلف و سپس پشیمان شدند، تفسیر کرده‌اند که در سوره توبه آیه ۱۱۸﴿وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۲۰] به آنان اشاره شده است[۲۱].
  5. عده‌ای دیگر صادقین را به پیامبر(ص) و اصحاب او تفسیر کرده‌اند و عبارت ﴿الَّذِينَ آمَنُوا در آغاز آیه مورد بحث را بر سه فرد متخلف از غزوه تبوک تطبیق کرده‌اند[۲۲].
  6. برخی، با استناد به قرائت عبدالله بن مسعود کلمه ﴿مَعَ در آیه را به معنای من تفسیر کرده‌اند؛ یعنی مؤمنان باید پرهیزکار و راستگو باشند[۲۳].
  7. در برخی از احادیثی که محدثان شیعه و سنی نقل کرده‌اند، صادقین را بر علی(ع) و گاهی بر علی و اصحاب او یا بر علی و اهل بیت او تفسیر کرده‌اند[۲۴].
  8. در برخی دیگر از روایات صادقین بر محمد (ص) و اهل بیتش (ع) تطبیق شده است[۲۵].
  9. در مجامع روایی شیعه احادیث زیادی صادقین را بر ائمه اهل بیت(ع) تفسیر کرده است[۲۶]. چنان که شیخ صدوق از امیرمؤمنان روایت کرده که وقتی آیه صادقین نازل گردید، فردی از پیامبر(ص) پرسید: آیا صادقین عام است یا خاص؟ پیامبر(ص) پاسخ داد: مأموران به همراهی با صادقین عام است و همه مؤمنان را شامل می‌شود، ولی صادقون، خاص است و به برادرم علی(ع) و دیگر جانشینان من تا روز قیامت اختصاص دارد[۲۷][۲۸].

ارزیابی

  1. تقریر علامه حلی: وی در شرح کلام محقق طوسی که آیه ﴿وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ را از دلایل امامت علی(ع) دانسته، گفته است: خداوند متعال به بودن با صادقین امر کرده است و مقصود از صادقین کسانی‌اند که صادق بودن آنها معلوم است و این ویژگی جز در مورد معصوم تحقق نمی‌یابد، زیرا نمی‌توان از صادق بودن غیر معصوم آگاه شد، و به اجماع مسلمانان از اصحاب پیامبر(ص) غیر از علی(ع) کسی معصوم نیست[۳۰].
  2. تقریر فخر رازی: او آیه مورد بحث را دلیل عصمت صادقین دانسته و گفته است: جمله ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ مؤمنان را به رعایت تقوای الهی دستور داده و از آنان خواسته که با صادقین باشند. از این جا معلوم می‌شود که مؤمنان معصوم نیستند و جهت صیانت از خطا باید از کسانی پیروی کنند که از خطا مصون باشند و آنان صادقین هستند، و چون این مطلب (مؤمنان خطاپذیر) در همه زمان‌ها تحقق دارد، پس در همه زمان‌ها نیز باید معصوم وجود داشته باشد تا مؤمنان از او پیروی کنند. آن گاه گفته است: پیروی از معصوم در صورتی ممکن است که انسان به او عالم باشد، در غیر این صورت دستور به پیروی از او تکلیف به مالایطاق خواهد بود، و چون ما انسان معینی را به عنوان معصوم نمی‌شناسیم، بنابراین تنها مجموع امت باقی می‌ماند که مصداق صادقین باشند و مؤمنان باید از آنها پیروی کنند[۳۱].
  1. مسائل مورد اجماع امت اندک است و نمی‌تواند راهگشای مسلمانان در احکام دینی باشد؛
  2. اگر اجماع امت مشتمل بر فرد معصوم نباشد، همچنان احتمال خطا در مورد آن وجود دارد؛
  3. با مراجعه به قرآن (آیه تطهیر) و سنت نبوی (حدیث ثقلین، حدیث سفینه و...) به روشنی می‌توان معصوم بودن اهل بیت پیامبر اکرم(ص) را شناخت.
  • با توجه به دو تقریر یاد شده می‌توان استدلال به آیه صادقین را بر لزوم پیروی مسلمانان از امامان معصوم چنین بیان کرد: خداوند در آیه صادقین مؤمنان را به پرهیزگاری و هماهنگی با صادقین دستور داده است. و مفاد ﴿كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ این است که باید مؤمنان با صادقین هماهنگ بوده و پیرو آنان باشند. از سوی دیگر در امر خداوند به پیروی از صادقین هیچ‌گونه قید و شرطی به کار نرفته است، از این اطلاق دو نکته استفاده می‌شود: یکی این که صادقین کسانی‌اند که در همه زمینه‌های مربوط به حیات اِرادی خود اعم از عقیده، اخلاق، گفتار و رفتار، صادق‌اند (اطلاق موردی) و دیگری این که آنان در زمینه‌های یادشده در همه حالات صادق‌اند (اطلاق احوالی). بدون شک، صادق بودن به گونه یادشده با عصمت ملازمه دارد. در نتیجه، صادقین معصوم‌اند و مؤمنان باید از آنان پیروی کنند.
  • نکته پایانی این که صادقین در آیه مورد بحث همان صدیقین در آیه ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا[۳۲] هستند[۳۳].
  • بنابراین، دستاورد ﴿مَعَ الصَّادِقِينَ در دنیا مَعَ الصِّدِّيقِينَ در آخرت است[۳۴].

خدای متعالی به مردم چه دستوری درباره صادقین داده است؟

چه اموری بر دستور الهی مترتب است؟

صادقین کیانند؟

  • صدق به معنای درستی و مطابقت با حق[۳۸] است؛ ابن‌منظور "صدق" را نقیضِ کذب دانسته و یکی از مصادیق آن را "مرد درست در برابر مرد نادرست" یاد کرده است[۳۹].
  • مرحوم حسن مصطفوی می‌نویسد: أن الأصل الواحد في هذه المادة: هو التمامیة والصحة من الخلاف والكون على حقّ... فظهر أن حقیقة الصدق تختلف باختلاف الموارد والمصاديق: فالتمامیة وصحة الأمر إما في قول، فيقال قوله صدق. أو في عقیدة، فيقال صدق في اعتقاده وفكره. أو في عمل، فيقال هو صادق في أفعاله[۴۰].
  • زمخشری در کشاف می‌نویسد: "صادقین کسانی‌اند که در دین خدا عقیده، گفتار و رفتار صادق بوده‌اند"[۴۱].
  • علامه طباطبایی نیز می‌نویسد: "صدق در اصل وصف گفتاری است که با واقعیت خارج مطابقت دارد؛ ولی از آنجا که بر عقیده، نیّت و عزم و اراده نیز قول اطلاق می‌شود، امور یادشده نیز، به وصف صدق توصیف میگردند. بر این پایه، کسی که عقیده‌اش با نفس‌الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به اراد‌ه خویش جامه عمل بپوشاند، در عقیده، نیّت و اراده‌اش صادق است"[۴۲].
  • با توجه به معنا و کاربرد صدق در کتب لغت، بیان مفسّران و آیات قرآن چند نکته دست‌ یافتنی است:
  1. صدق به معنای مطابقت با خارج (حق) است.
  2. صدق اختصاص به گفتار ندارد، بلکه در اعتقاد، نیت، خُلق، عمل و رفتار نیز به کار می‌رود؛ از این‌رو، ترجمه "صادق" به راستگو، ترجمه به فرد غالب است؛ و گرنه هر یک از راست‌گو، راست‌کردار، درست اعتقاد و... میتواند مصداق معنای این واژه باشد.

مصداق صادقین

  • در اینکه مصداق صادقین کیانند دو قول است:
  1. شیعه: بر پایه روایات و با توجه به مفهوم صادقین، مصداق صادقین اهل‌بیت پیامبرند.
  2. اهل‌ سنت: در تشخیص مصداق صادقین اختلاف نظر و دستِ‌کم چهار دیدگاه دارند.

ادله شیعه بر مدعای خود

  • بهترین راه تشخیص مصداق صادقین، مراجعه به قول امین وحی حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله(ص) است. ایشان در روایات متعددی که اهل سنت برخی از آن روایات را در کتاب‌های خود آورده‌اند، مصادیق صادقین را مشخص و معین کرده‌اند: "هنگامی که آیه صادقین نازل گردید، سلمان از پیامبر پرسید: آیا صادقین عام است یا خاص؟ پیامبر پاسخ دادند: مأموران به همراهی با صادقین عام است و همه مؤمنان را در بر میگیرد، ولی صادقون، خاص است و به برادرم علی و دیگر جانشینان من تا روز قیامت اختصاص دارد"[۴۴]
  • «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ قَالَ: أَمَرَ اللَّهُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ بِأَجْمَعِهِمْ أَنْ يَخَافُوا اللَّهَ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ: ﴿وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ يَعْنِي مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ»[۴۵].
  • «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ خَاصَّةً[۴۶]؛ ایضاً فِي قَوْلِهِ: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ قَالَ: مَعَ عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»[۴۷][۴۸].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.
  2. جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.
  3. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲.
  4. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.
  5. ربانی گلپایگانی، علی، آیه صادقین، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۳.
  6. ینابیع المودة، ص۱۱۵.
  7. ر.ک: شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۲؛ کافی، ج۱، ص۲۰۸؛ احقاق الحق، ج۳، ص۲۹۷؛ بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۰ و ۳۶ و ج۲۷، ص۵۷.
  8. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۳۹-۴۰.
  9. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  10. ر.ک: امامت پژوهی، ص ۲۵۵.
  11. ر.ک: الالفین، ص ۹۶؛ امامت در بینش اسلامی، ص ۲۵۳.
  12. التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۱۶۷.
  13. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹
  14. «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  15. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۸۱.
  16. «از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.
  17. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۳۱۸.
  18. «(بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.
  19. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج۸، ص۲۸۸.
  20. «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  21. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۳۲۱.
  22. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۱، ص۴۶؛ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۳۲۱.
  23. رشید رضا، محمد، المنار، ج۱۱، ص۷۲؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۳۱۸.
  24. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۴، ص۲۸۷؛ آمدی، سیف الدین، غایة المرام، ج۳، ص۵۰- ۵۱؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۳۰۶.
  25. حاکم حسکانی، عبدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۲.
  26. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸؛ آمدی، سیف الدین، غایة المرام، ج۳، ص۵۲.
  27. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۶۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۴۹؛ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۱۱۵.
  28. ربانی گلپایگانی، علی، آیه صادقین، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۳-۱۰۴.
  29. طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۱۱، ص۷۶.
  30. حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۵۰۳.
  31. رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۲۲۱.
  32. «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
  33. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶.
  34. ربانی گلپایگانی، علی، آیه صادقین، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵.
  35. فكانت الآية دالة على أن من كان جائز الخطاء وجب كونه مقتديا بمن كان واجب العصمة و هم الذين حكم الله تعالی بكونهم صادقين، فهذا يدل على أنه واجب على جائز الخطاء كونه مع المعصوم عن الخطاء حتی یکون المعصوم عن الخطاء مانعا لجائز الخطاء، و هذا المعنى قائم في جميع الأزمان فوجب حصوله في كل الأزمان؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۱۶۷.
  36. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۱۸.
  37. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۱۹.
  38. نسبت میان حقیقت و واقعیت عام و خاص مطلق است.
  39. ابن منظور، ابوالفضل، جمال‌الدین، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۱۹۳. الصِّدق: نقیض الکذب... و هذا رجل صِدْق، مضاف، بمعنی نعم الرجل هو.
  40. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۲۶۱.
  41. هم الذين صدقوا في دين الله نية وقولاً وعملا؛ زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.
  42. الصدق بحسب الأصل مطابقة القول والخبر للخارج، ویوصف به الإنسان إذا طابق خبره الخارج ثم لما عد کل من الاعتقاد والعزم- الإرادة - قولا توسع فی معنی الصدق فعد الإنسان صادقا إذا طابق خبره الخارج وصادقا إذا عمل بما اعتقده وصادقا إذا أتی بما یریده ویعزم علیه علی الجد؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲؛ .
  43. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۱۹-۱۲۰.
  44. «أَنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ أَنْزَلَ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ فَقَالَ سَلْمَانُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ عَامَّةٌ أَمْ خَاصَّةٌ فَقَالَ أَمَّا الْمَأْمُورُونَ فَعَامَّةٌ لِأَنَّ جَمَاعَةَ الْمُؤْمِنِينَ أُمِرُوا بِذَلِكَ وَ أَمَّا الصَّادِقُونَ فَخَاصَّةٌ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْصِيَائِي مِنْ بَعْدِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ »؛ اکمال‌الدین، ص۲۶۲، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۴۹؛ ینابیع الموده، ص۵۲. .
  45. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۵.
  46. ر.ک: حسکانی، عبیدالله بن احمد حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۲.
  47. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۹۰.
  48. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۲۱.