اهل ذمه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اهل ذمه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

اهل در لغت به معنای خانواده، شایسته و سزاوار، ساکن، پیرو کیش یا نظر یا طریقه‌ای خاص و نیز معانی دیگر [۱] و ذمّه از ریشه "ذ ـ م ـ م" به معنای سرزنش کردن آمده است. [۲] به نوشته ابن فارس عهد و پیمان را از آن رو ذمام گفته‌اند که انسان با زیر پا گذاشتن آن سرزنش می‌شود. [۳] ابوعبید ذمّه را به معنای امان دانسته [۴] و برخی دیگر آن را به معنای عهد و ضمان می‌دانند [۵] و در اصطلاح فقه عقد و قراردادی است که میان مسلمانان و برخی از غیر مسلمانان منعقد می‌گردد [۶] و به موجب آن، این افراد ملزم به پرداخت جزیه و رعایت شرایطی دیگر شده و در برابر، حکومت اسلامی موظف است از مال، جان و دیگر حقوق آنان حراست کند. [۷] به کسانی که این قرارداد با آنان منعقد می‌گردد «اهل ذمّه» می‌گویند. سبب نامگذاری اهل ذمّه به این نام آن است که با دادن جزیه، مال و جانشان در امنیت قرار می‌گیرد [۸] یا آنکه با بستن قرارداد ذمّه در پیمان و ضمان مسلمانان داخل می‌شوند. [۹] غرض از بستن چنین پیمانی پایان دادن به حالت تضاد و دشمنی میان پیروان ادیان و ایجاد نوعی اتحاد و همزیستی مسالمت‌آمیز میان مسلمانان و غیر مسلمانان در قلمرو حکومت اسلامی است؛[۱۰] همچنین این امر سبب می‌گردد که پیروان ادیان دیگر با حقایق اسلام آشنا شده، بدان متمایل گردند. [۱۱] طرف قرارداد در این عقد امام یا نایب خاص او و در عهد غیبت حاکم اسلامی است. [۱۲] برای چنین عقدی شرایط گوناگونی در فقه اسلامی بیان شده که مهم‌ترین آنها عبارت است از:

  1. پرداخت جزیه.
  2. خودداری از هر کاری که با مصالحه میان طرفین سازگار نباشد؛ مانند جاسوسی * کردن برای دشمن.
  3. پرهیز از آزار رسانی به مسلمانان و انجام دادن کارهای خلاف؛ مانند زنا و سرقت.
  4. تظاهر نکردن به کارهای ناپسندی مانند نوشیدن شراب و خوردن گوشت خوک، هرچند در شریعت آنان جایز باشد.
  5. پرهیز از احداث کنیسه و ناقوس زدن.
# التزام به احکام قضایی مسلمانان. [۱۳]

درباره گستره اهل ذمه و اینکه آیا شامل همه غیر مسلمانان می‌شود یا برخی از آنان، فقها اختلاف نظر دارند؛ امامیه و بیشتر فقیهان اهل سنت [۱۴] با استناد به آیه جزیه که در آن تنها از اهل کتاب سخن به میان آمده: ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۵] و برخی احادیث،[۱۶] اهل‌ذمّه را منحصر به اهل کتاب می‌دانند که شامل یهود، نصارا و مجوس می‌شود [۱۷] و در کتابی بودن صابئان و سامره نیز اختلاف نظر وجود دارد. [۱۸] شماری از فقیهان اهل سنت با استناد به احادیث برآن‌اند که اهل ذمّه همه کافران، اعم از عرب و عجم و اهل کتاب و مشرکان را دربرمی‌گیرد. [۱۹] نظر دیگر این است که عقد ذمّه شامل همه غیر مسلمانان جز بت پرستان می‌شود. [۲۰] بر پایه نظر نخست، کافران غیر کتابی که در قلمرو حکومت اسلامی اقامت دارند یا در آن تردد می‌کنند داخل عنوان عقود دیگری همچون امان یا صلح بوده، مشمول شرایط این عقود هستند[۲۱].[۲۲]

پیشینه اهل ذمه در اسلام

در دوران زندگی پیامبر در مکه ملاقات‌ها و گفت و گوهایی با اهل کتاب گزارش شده؛[۲۳] ولی چون اسلام نوپا بوده و حکومتی تشکیل نگردیده بود این ملاقاتها به قراردادی با اهل کتاب نینجامید؛ اما پس از هجرت آن حضرت به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی و همجواری با برخی اهل کتاب، از جمله یهودیان بنی‌قریظه و بنی‌نضیر و بنی قینقاع، پیامبر با آنان عهدنامه‌هایی امضا کرد که نخستین منشور زندگی مسالمت‌آمیز میان پیروان ادیان الهی به شمار می‌رود. برخی بندهای این پیمان‌نامه‌ها بدین قرار است: یهودیان و مسلمانان امت واحدی را تشکیل می‌دهند و هریک از آنان در دین و عقاید خود آزاد هستند. یهودیانحق ندارند دشمنان مسلمانان را با زبان یا دست یا دادن سلاح آشکارا یا مخفیانه یاری کنند و در غیر این صورت جان و مال آنان حرمت ندارد و مسلمانان می‌توانند زنان و فرزندان آنان را به اسارت بگیرند. تا زمانی که مسلمانان در حال جنگ باشند یهودیان در هزینه این جنگ‌ها شریک‌اند؛[۲۴] اما پس از مدتی آنان پیمان خود را شکسته، حتی برخی از آنان ضمن همکاری کردن با مشرکان، تصمیم گرفتند پیامبر اسلام را به شهادت رسانند[۲۵] که در پی نقض عهد از سوی یهودیان بنی‌نضیر قبل از واقعه اُحُد پیامبر قلعه آنان را محاصره کرد و با قطع کردن نخلهایشان آنها را به ترک سرزمین خود و خروج از مدینه و جزیره‌العرب وادار کرد. برخی آیات سوره حشر در این باره نازل گردید؛ از جمله آیات ﴿هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الأَبْصَارِ وَلَوْلا أَن كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلاء لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۲۶] به نظر برخی مفسران بیرون راندن بنی‌نضیر نخستین اخراج دسته جمعی اهل ذمّه از جزیره‌العرب به شمار می‌رود. [۲۷] البته برخی محققان در اهل ذمّه بودن اینان تردید کرده‌اند. [۲۸] بنی‌قریظه گروه دیگر یهود نیز در سال پنجم هجرت پیمان خود را شکستند.[۲۹] در پی این نقض عهد پیامبر پس از محاصره ۲۵ روزه سرزمین آنان مردانشان را کشت و زنانشان را اسیر و اموال و سرزمین آنان را تصرف کرد: ﴿وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا[۳۰]، ﴿وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا[۳۱].[۳۲] به نظر برخی آیات ﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۳۳]، ﴿الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ[۳۴] نیز درباره نقض عهد بنی‌قریظه نازل گردید؛[۳۵] همچنین قرآن در آیه ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ[۳۶] به پیامبر اسلام اجازه داده که عهد خود را با عهدشکنان نقض کند. طبق روایاتِ شأن نزول، آیه فوق در مورد نقض عهد یهود بنی‌قینقاع نازل شد [۳۷] که در پی آن پیامبر اسلام(ص) آنان را محاصره و پس از گرفتن اموالشان آنان را از مدینه بیرون راند. [۳۸] در سال نهم هجری و با نزول آیه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۳۹] پیامبر مأمور گشت تا به آن دسته از اهل کتاب که به دین حق نگرویده بودند اعلام جنگ کند، مگر اینکه جزیه بپردازند و از عناد و دشمنی با مسلمانان دست کشند. به نظر برخی مؤلفان با نزول آیه فوق حکم گرفتن جزیه از اهل ذمّه تشریع گردید. [۴۰] پس از نزول این آیه، پیامبر نامه‌ای به مسیحیان نجران مبنی بر پذیرش اسلام یا پرداخت جزیه به حکومت اسلامی نوشت. [۴۱] مسیحیان نجران پس از دریافت نامه به مدینه آمدند و پس از انجام مذاکراتی از پذیرش اسلام و مباهله امتناع ورزیده، حاضر شدند به مسلمانان جزیه بپردازند. [۴۲] در پی پذیرش جزیه قراردادی میان پیامبر و مسیحیان نجران بسته شد و در این قرارداد مسلمانان متعهد شدند از جان و مال و معابد آنان محافظت کنند و آنان متعهد شدند که به مسلمانان جزیه بپردازند و در صورت بروز جنگ از ناحیه یمن مسلمانان را یاری و نمایندگان پیامبر را پذیرایی کنند و از رباخواری امتناع ورزند. [۴۳]

به جز قراردادهای یاد شده از انعقاد پیمان‌های دیگری نیز میان رسول خدا و اهل ذمّه سخن رفته است؛ از جمله قرارداد آن حضرت با "یوحنا بن روبه" رئیس مسیحیان ایلا [۴۴] و نیز با یهودیان سینا [۴۵] و موارد متعدد دیگر [۴۶] که این قراردادها پس از رحلت آن حضرت مبنای معامله و رفتار خلفا و مسلمانان با اهل ذمّه قرار گرفت و بر پایه آنها پیمان‌های متعدد دیگری نیز با اهل ذمّه بسته شد.[۴۷]

احکام اهل ذمه

در قرآن کریم احکام متعددی درباره اهل ذمّه مطرح شده است که برخی از آنها مربوط به وظایف اهل ذمّه در برابر حکومت اسلامی بوده، شماری دیگر درباره تکالیف مسلمانان و حکومت اسلامی در برابر اهل ذمّه است. مهم‌ترین احکام مزبور عبارت است از[۴۸]:

پرداخت جزیه

یکی از تکالیف اهل ذمه پرداخت جزیه به حکومت اسلامی است: ﴿حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ [۴۹] دریافت جزیه از اهل کتاب در واقع به جهت تأمین هزینه حمایت از جان و مال و امنیت آنان از سوی حکومت اسلامی است [۵۰].[۵۱]

التزام به قوانین اسلامی

پس از انعقاد قرارداد ذمّه، اهل ذمّه موظف‌اند از قوانین حکومت اسلامی پیروی کنند. برخی از مفسران و فقها جمله عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}[۵۲] را که اشاره به تسلیم بودن اهل ذمّه در برابر حکومت اسلامی دارد دلیل بر این نکته دانسته و گفته‌اند: لازمه تسلیم بودن اهل ذمّه در برابر مسلمانان، پایبندی آنان به قوانین حکومت اسلامی است. [۵۳] البته درباره تفسیر ﴿صَاغِرُونَ آرای متعدد دیگری نیز نقل شده است [۵۴] که با روح تعالیم اسلام و قرآن سازگار نبوده، قابل پذیرش نیست. [۵۵] به موجب این آیه اگر دادگاه صالح اسلامی حکمی بر ضد اهل ذمّه صادر کند آنان موظف‌اند آن حکم را بپذیرند [۵۶] البته برخی فقها با استناد به آیه ﴿وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ[۵۷] گفته‌اند: قاضی اسلامی در مورد پذیرش داوری یا امتناع از آن میان اهل ذمّه مختار است؛[۵۸] ولی عده‌ای دیگر معتقدند که با توجه به قرارداد و التزامی که مسلمانان نسبت به حمایت از اهل ذمّه دارند [۵۹] و نیز آیه ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۶۰] که در آن پیامبر به داوری میان اهل ذمّه مأمور گشته قضاوت میان اهل ذمّه بر حاکم اسلامی واجب است. [۶۱] در صورت قضاوت، قاضی باید بر اساس قوانین اسلام و قرآن میان آنان حکم کند؛ نه بر اساس قوانین اهل کتاب: ﴿فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ [۶۲][۶۳].[۶۴]

پایبندی به شرایط عقد ذمه

اهل ذمّه باید به عهدی که با حکومت اسلامی بسته‌اند پایبند باشند و در صورتی که قراردادشان را زیر پا گذاشته یا به برخی از شروط آن مانند پرداخت جزیه وفادار نباشند حفظ مال و جان آنان بر مسلمانان و حکومت اسلامی واجب نخواهد بود: ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۶۵].[۶۶] برخی از فقها و مفسران شیعه و اهل سنت نیز با استناد به آیه ﴿وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ[۶۷] برآن‌اند که اگر اهل ذمه نسبت به اسلام طعن و بدگویی یا پیامبر اسلام را سبّ کنند عهد خود را نقض کرده و قتل آنان جایز خواهد بود؛[۶۸] همچنین سیره پیامبر اکرم در اخراج بنی نضیر از مدینه ﴿هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ[۶۹] و کشتن بنی قریظه و تصرف اموال آنان ﴿وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا[۷۰]، ﴿وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا[۷۱] بر اثر نقض قرارداد خود با مسلمانان می‌تواند مؤید این رأی باشد.[۷۲]

امنیت جان، مال و معابد اهل ذمه

در برابر رعایت شرایط از سوی اهل ذمّه، حکومت اسلامی موظف است از جان و مال و معابد آنان محافظت کند: ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۷۳] به موجب آیه مذکور قتال با اهل کتاب و تعدی به جان و مال آنان تا دادن جزیه جایز شمرده شده و پس از دادن جزیه این حکم نیز پایان می‌پذیرد. [۷۴] در آیه ﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ[۷۵] نیز قرآن اهل کتاب را اهل ذلت و خواری پیوسته دانسته، مگر اینکه به ریسمانی از خدا یا مردم تمسک جویند. به نظر برخی مقصود از ﴿الذِّلَّةُ خواری و حرمت نداشتن جان، مال و ناموس [۷۶] بوده و مراد از ﴿حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ انعقاد قرارداد با پیامبر اسلام [۷۷] و عقد ذمّه [۷۸] است. در روایاتی که از طریق شیعه و اهل سنت نقل گردیده نیز بر عدم تعرض به جان و مال اهل ذمّه تأکید شده است. [۷۹] گروهی از مفسران نیز با استناد به آیه ﴿الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ[۸۰] که دفع برخی از مردم از سوی برخی دیگر را عامل حفظ مساجد، کنیسه‌ها و دیرها دانسته. انهدام و تعرض به معابد اهل ذمّه را جایز ندانسته‌اند [۸۱].[۸۲]

گواهی دادن اهل ذمه

در صورت امکان و اختیار، شاهدان باید مسلمان و عادل باشند؛[۸۳] اما در فرض وجود ضرورت و دسترسی نداشتن به مسلمان عادل، شهادت اهل ذمّه عادل در دین خودشان بر اموال قابل پذیرش دانسته شده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ[۸۴][۸۵] مقصود از ﴿ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ مسلمانان عادل هستند که در مرتبه اول قرار داشته [۸۶] و مقصود از ﴿آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ به نظر بیشتر مفسران اهل ذمّه‌اند [۸۷] که در صورت دسترسی نداشتن به شاهدان عادل و مسلمان می‌توانند به نفع یا ضررمسلمانان در وصیت شهادت دهند. [۸۸] برخی از فقیهان با استناد به جمله ﴿إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ گفته‌اند: شهادت اهل ذمه تنها در سفر پذیرفته است؛[۸۹] ولی بسیاری از فقیهانحکم مزبور را منوط به تحقق این شرط ندانسته‌اند. [۹۰] در ادامه آیه خطاب به مسلمانان آمده که اگر در شهادت اهل ذمّه تردید دارید آنان را پس از نماز چنین سوگند دهید که حاضر نیستند شهادت خود را با مال دنیا معاوضه کرده یا کتمان کنند. مقصود از نماز در آیه، نماز عصر یا نماز ظهر و عصر مسلمانان است. برخی نیز گفته‌اند: مقصود نماز و عبادت اهل ذمّه است؛[۹۱] اما در مقابل، شهادت مسلمانان بر ضدّ اهل ذمه پذیرفته است، به دلیل روایاتی که از پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) نقل شده، چنان‌که آیه ﴿سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۹۲] نیز به این مطلب اشعار دارد[۹۳].[۹۴]

احکام جزایی اهل ذمه

در صورتی که کار موجب حد از اهل ذمّه سرزند به استناد عموم آیات مربوط به حد، اقامه حد بر آنان واجب خواهد بود؛[۹۵] همچنین به نظر بیشتر فقهای شیعه و اهل سنت در صورت کشته شدن عمدی ذمّی به دست مسلمان به دلیل آیه ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا[۹۶] و برخی روایات، قاتل قصاص نمی‌گردد؛[۹۷] اما برخی با استناد به عموم آیات قصاص مانند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۹۸] و نیز آیه ﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۹۹] و ادله دیگر چنین قاتلی را مشمول حکم [۱۰۰] قصاص دانسته‌اند؛ اما در صورتی که مسلمان فردی از اهل ذمّه را از روی خطا بکشد باید دیه بپردازد. [۱۰۱] مستند این حکم به نظر اهل سنت آیه ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا [۱۰۲] است . استفاده این حکم از آیه بر این اساس است که اسم ﴿كَانَ در این آیه مقتول اهل ذمه باشد؛ لیکن مفسران و فقهای امامیه ضمیر ﴿كَانَ را مربوط به مقتول مسلمان دانسته و مراد از قوم در آیه شریفه را ورثه کافر و ذمی مقتول دانسته‌اند [۱۰۳] که در این صورت آیه ربطی به قتل ذمّی ندارد.[۱۰۴]

ورود اهل ذمه به مسجد الحرام و دیگر مساجد

با توجه به سکونت اهل ذمّه در سرزمین‌های اسلامی در مورد جواز یا عدم جواز ورود آنان به مسجد الحرام و دیگر مساجد میان فقها اختلاف نظر وجود دارد؛ امامیه و برخی از فقیهان اهل سنت با استناد به آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۰۵] ورود آنان به مسجدالحرام و نیز مساجد دیگر را جایز نمی‌دانند. [۱۰۶] حتی برخی با استناد به آیه فوق و آیه نخست سوره اسراء که معراج پیامبر را از مسجد الحرام دانسته - در حالی که معراج آن حضرت از خانه ام‌هانی بود ـ و نیز برخی روایات، ورود اهل ذمّه به محدوده حرم را نیز ممنوع می‌دانند؛[۱۰۷] اما برخی دیگر از فقهای اهل سنت ممنوعیت در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۰۸] را منحصر به مشرکان یا ایام حجّ دانسته و گفته‌اند: اهل ذمّه می‌توانند وارد مسجدالحرام و دیگر مساجد شوند. [۱۰۹] برخی از آنان تنها ورود اهل ذمّه به مسجد الحرام را ممنوع می‌دانند [۱۱۰].[۱۱۱]

مراوده با اهل ذمه و احسان کردن به آنان

قرآن در آیاتی مسلمانان را از دوستی و مراوده با اهل کتاب که بیشتر آنان همپیمان با مسلمانان و از اقلیتهای مذهبی در مدینه بودند [۱۱۲] منع کرده است. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا[۱۱۳]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۱۱۴] در آیاتی دیگر علت منع دوستی با آنان این امر دانسته شده که اهل کتاب درصدد باز گرداندن مسلمانان از دینشان هستند ﴿وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱۱۵] یا قصد گمراه کردن مسلمانان را دارند ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۱۱۶] یا قلب‌های آنان سرشار از کینه مسلمانان است و دوست دارند مسلمانان به رنج و مصیبت مبتلا شوند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ[۱۱۷] یا دوست ندارند خیری بر مسلمانان نازل شود ﴿مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ[۱۱۸] یا از مسلمانان راضی نمی‌شوند، مگر اینکه از کیش آنان پیروی کنند ﴿وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ[۱۱۹] یا دین و عقاید مسلمانان را به سخره می‌گیرند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۱۲۰]، ﴿وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ[۱۲۱] که از مجموع این آیات و علتهایی که برای منع دوستی بیان گردیده و نیز با توجه به آیاتی دیگر که عزت و سربلندی را از آن مسلمانان دانسته ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۱۲۲] و استیلای کافر بر مسلمان را منع کرده ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا[۱۲۳] برمی‌آید که مراوده و دوستی با آن دسته از غیر مسلمانان - اعم از اهل ذمه یا غیر اهل ذمه - که با مسلماناندشمنی دارند و قصد گمراه کردن مسلمانان را داشته، خیر و سعادتی را برای مسلمان نمی‌خواهند و عزت و استیلای مسلمانان در این رابطه از بین می‌رود ممنوع است؛ اما در غیر این صورت ارتباط و احسان کردن به آنان جایز خواهد بود: ﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۱۲۴] به نظر برخی از مفسران مقصود از آیه فوق تنها اهل ذمّه و معاهده‌اند که با مسلمانان دشمنی ندارند؛ نه کفار محارب. [۱۲۵] برخی نیز آیه فوق را دلیل بر جواز دادن صدقه به اهل ذمّه دانسته‌اند. [۱۲۶] در سیره پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) و نیز روایات منقول از آنان موارد متعددی از مراوده نیکو و احسان به اهل ذمه به چشم می‌خورد؛ از جمله در روایتی آمده است که پیامبر به عیادت بیماران اهل ذمّه رفته، در تشییع جنازه آنها شرکت می‌کرد، آنان را با گشاده‌رویی می‌پذیرفت و در مجالس شادی و عزای آنان شرکت می‌کرد؛[۱۲۷] همچنین پیامبر فرمود: هرکس به همپیمانی ستم کند من در پیشگاه خدا دشمن او خواهم بود [۱۲۸] و در روایتی علی(ع) خبر بیرون آوردن خلخال از پای زن معاهد به دست سپاه معاویه را بسیار غم‌انگیز دانسته، فرمود: اگر مسلمانی از غم این حادثه بمیرد ملامتی بر او نیست. [۱۲۹] از آیات قرآن کریم احکام دیگری همچون حکم ازدواج با اهل ذمّه، نجاست یا طهارت آنان و... استفاده می‌شود.[۱۳۰]

منابع

  1. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵

جستارهای وابسته

پانویس

  1. مجمع‌البحرین، ج ۱، ص ۱۲۸؛ لغت‌نامه، ج ۳، ص ۳۱۴۸ ـ ۳۱۵۰.
  2. ترتیب‌العین، ص ۲۸۹؛ التحقیق، ج ۳، ص ۳۰۸، «ذمّ».
  3. مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۳۴۶، «ذمّ».
  4. مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ مجمع‌البحرین، ج ۲، ص ۱۰۳، «ذمّ».
  5. مجمع‌البحرین، ج ۲، ص ۱۰۳؛ مصطلحات‌الفقه، ص ۲۶۴.
  6. مصطلحات الفقه، ص ۲۶۴.
  7. الفقه الاسلامی، ج ۸، ص ۵۸۷۹.
  8. مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۳۴۶.
  9. مجمع البحرین، ج ۲، ص ۱۰۳؛ مصطلحات الفقه، ص ۲۶۴.
  10. حقوق اقلیتها، ص ۵۷ ـ ۵۸.
  11. الفقه الاسلامی، ج ۸، ص ۵۸۷۹؛ احکام الذمیین و المستأمنین، ص ۳۱.
  12. تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۴۵۱؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۲۶۳ - ۲۷۶؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص ۵۸۷۹.
  13. المبسوط، طوسی، ج ۲، ص ۴۳؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۵۷۲؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۲۶۷ - ۲۷۲.
  14. المبسوط، طوسی، ج ۲، ص ۳۶؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۲۲۸؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص ۵۸۸۰.
  15. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  16. الکافی، ج ۳، ص ۵۶۲؛ من لا یحضره‌الفقیه، ج ۲ ص ۳۱ / ۲۸.
  17. منتهی‌المطلب، ج ۲، ص ۹۰۳؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص ۳۴۲؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۴۶، ۲۲۸ ـ ۲۲۹.
  18. التبیان، ج ۱، ص ۲۸۳؛ جواهرالکلام، ص ۲۳۱ ـ ۲۳۲؛ الخراج، ص ۱۳۳.
  19. احکام الذمیین والمستأمنین، ص ۲۸؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص ۵۸۸۱
  20. احکام الذمیین والمستأمنین، ص ۲۷.
  21. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۹۲ - ۱۰۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص ۵۸۶۴ - ۵۸۷۷.
  22. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  23. السیره‌النبویه، ج ۲، ص ۳۹۱ - ۳۹۲.
  24. بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۱۰ ـ ۱۱۱؛ مکاتیب‌الرسول، ج ۳، ص ۵۴ - ۵۵.
  25. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۸۶؛ التفسیرالکبیر، ج ۲۹، ص ۲۷۸.
  26. «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید! و اگر خداوند آوارگی را بر آنان مقرّر نکرده بود بی‌گمان در این جهان عذابشان می‌کرد و آنان را در جهان واپسین عذاب آتش (دوزخ) خواهد بود. این از آن روست که آنان با خداوند و پیامبر وی مخالفت ورزیدند و هر کس با خداوند مخالفت ورزد به راستی خداوند سخت‌کیفر است» سوره حشر، آیه ۲-۴.
  27. مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۸۷، فتح القدیر، ج ۵، ص ۱۹۵؛ الصحیح من سیره، ج ۸، ص ۱۶۴.
  28. احکام الذمیین والمستأمنین، ص ۲۲؛ مکاتیب الرسول، ج ۳، ص ۵۲ ـ ۵۳.
  29. السیره‌النبویه، ج ۳، ص ۵۰ ـ ۵۳، ۶۲ ـ ۶۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۹۸.
  30. «و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید» سوره احزاب، آیه ۲۶.
  31. «و زمین و خانه‌ها و دارایی‌هایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۲۷.
  32. مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۵۲؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۱۹۶.
  33. «بی‌گمان بدترین جنبندگان نزد خداوند کافرانند که ایمان نمی‌آورند» سوره انفال، آیه ۵۵.
  34. «همان کسانی از ایشان که با آنان پیمان بستی سپس هر بار پیمان خود را می‌شکنند و پرهیزگاری نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۵۶.
  35. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۴۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۲۱.
  36. «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
  37. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۵۰؛ الطبقات، ج ۲، ص ۲۱ ـ ۲۲.
  38. الطبقات، ج ۲، ص ۲۱ ـ ۲۲؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴.
  39. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  40. احکام الذمیین والمستأمنین، ص ۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۷۰.
  41. بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۲۸۵، مکاتیب الرسول، ج ۲، ص ۴۸۹، المیزان، ج ۳، ص ۲۳۳.
  42. مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۷۶۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۶۶ ـ ۶۷.
  43. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۸۳، مکاتیب الرسول، ج ۳، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۶، المباهله، ص ۶۱ ـ ۶۲.
  44. فتح‌الباری، ج ۳، ص ۲۷۳؛ مکاتیب الرسول، ج ۳، ص ۹۷ ـ ۱۰۱؛
  45. حقوق اقلیتها، ص ۷۶ - ۷۸.
  46. الخراج، ص ۱۲۹ ـ ۱۴۲، ۲۱۹؛ احکام اهل‌الذمه، ص ۱۸ ـ ۱۷۶.
  47. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  48. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  49. سوره توبه، آیه ۲۹.
  50. المیزان، ج۹، ص۲۴۲؛ نمونه، ج۷، ص۳۵۵ ـ ۳۵۶؛ احکام‌الذمیین و المستأمنین، ص ۱۴۴.
  51. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  52. سوره توبه، آیه ۲۹.
  53. جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۲۷۱؛ الفرقان، ج ۱۰، ص ۲۳ ـ ۲۷؛ نمونه، ج ۷، ص ۳۵۴ ـ ۳۵۵.
  54. کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۶۳؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۴۱۰ - ۴۱۳؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۲۴۸.
  55. المیزان، ج ۹، ص ۲۴۲ ـ ۲۴۳؛ الجزیه و احکامها، ص ۴۸؛ حقوق اقلیت‌ها، ص ۱۰۳.
  56. حقوق اقلیتها، ص ۱۰۲.
  57. «و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود» سوره مائده، آیه ۴۶.
  58. الخلاف، ج ۴، ص ۳۳۶؛ تذکرة الفقها، ج ۹، ص ۳۸۵؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۳۱۸.
  59. زبدة البیان، ص ۸۶۰.
  60. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.
  61. جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۳۱۹.
  62. سوره مائده، آیه ۴۸.
  63. مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۱۳؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۴؛ جامع المقاصد، ج ۱۲، ص ۳۹۷ - ۳۹۸.
  64. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  65. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  66. المغنی، ج ۱۰، ص ۶۰۶؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۲۷۷؛ الفقه، ج ۴۸، ص ۷۵.
  67. «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.
  68. احکام‌القرآن، ج۳، ص۱۲۶؛ التبیان، ج۵، ص۱۸۳؛ المنیر، ج ۱۰، ص ۱۲۴ ـ ۱۲۵.
  69. «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌ها» سوره حشر، آیه ۲.
  70. «و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید» سوره احزاب، آیه ۲۶.
  71. «و زمین و خانه‌ها و دارایی‌هایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۲۷.
  72. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  73. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  74. الفقه الاسلامی، ج ۸، ص ۵۸۸۳.
  75. «جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواری‌اند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر می‌ورزیدند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
  76. کنز الدقائق، ج ۳، ص ۲۰۱؛ مواهب‌الرحمن، ج ۶، ص ۲۲۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۱۹۵.
  77. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۱۸.
  78. مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۱۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۱۱۲؛ المیزان، ج ۳، ص ۳۸۳ ـ ۳۸۴.
  79. المبسوط، سرخسی، ج ۲۶، ص ۸۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص ۵۸۸۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۹۷ ـ ۲۹۸.
  80. «همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
  81. التبیان، ج ۷، ص ۳۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۴۸؛ احکام‌القرآن، ج ۳، ص ۳۶۲.
  82. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  83. جواهرالکلام، ج ۲۸، ص ۳۴۶؛ فقه القرآن، ج ۱، ص ۴۱۷.
  84. «ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمی‌فروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمی‌داریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۶.
  85. جواهرالکلام، ج ۲۸، ص ۳۴۷؛ تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۹۸.
  86. مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۹۶؛ فقه القرآن، ج ۱، ص ۴۱۷.
  87. جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۱؛ مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۹۶ ـ ۳۹۷؛ جواهرالکلام، ج ۲۸، ص ۳۴۹.
  88. الخلاف، ج ۶، ص ۲۷۲؛ ایضاح الفوائد، ج ۲، ص ۶۳۴؛ الحاوی الکبیر، ج ۱۳، ص ۵.
  89. مختلف‌الشیعه، ج۸، ص۵۱۷ ـ۵۲۱؛ جامع‌المدارک، ج ۶، ص ۱۰۲؛ المبسوط، سرخسی، ج ۸، ص ۱۸۷.
  90. تحریر الاحکام، ج ۳، ص ۳۸۴؛ مسالک الافهام، ج ۶، ص ۲۰۳ ـ ۲۰۴.
  91. مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۹۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۲۸.
  92. «به زودی کم‌خردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبله‌ای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.
  93. جواهرالکلام، ج ۴۱، ص ۲۲.
  94. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  95. الخلاف، ج ۵، ص ۵۵۳.
  96. «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی‌یی بهره شما گردد، می‌گویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهره‌ای باشد، می‌گویند آیا ما بر شما دست نیافته‌ایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشته‌ایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
  97. الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۱۶۶؛ جواهر الکلام، ج ۴۲، ص ۱۵۰.
  98. «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خون‌بها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.
  99. «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.
  100. تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۱۶۵.
  101. الخلاف، ج ۵، ص ۲۶۳ ـ ۲۶۵؛ جواهرالکلام، ج ۴۳، ص ۳۸.
  102. «هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن برده‌ای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن برده‌ای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش و آزاد کردن برده‌ای مؤمن (لازم است) و آن کس که (برده‌ای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبه‌ای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.
  103. مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۱۴۰؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۴۱۰؛ المیزان، ج ۵، ص ۴۰.
  104. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  105. «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
  106. الخلاف، ج ۵، ص ۵۴۹؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۲۸۶-۲۸۸؛ احکام‌القرآن، ج۳، ص۱۳۱ ـ ۱۳۲.
  107. الخلاف، ج ۵، ص ۵۴۹؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۲۸۸؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص ۵۸۸۸.
  108. «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
  109. احکام القرآن، ج ۳، ص ۱۳۱.
  110. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۶۷ ـ ۶۷.
  111. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  112. احکام اهل الذمه، ص ۱۸۴ - ۱۸۷؛ حقوق اقلیتها، ص ۲۳۴ - ۲۳۸.
  113. «ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.
  114. «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۵۱.
  115. «بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند ؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.
  116. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  117. «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمی‌کنند و دوست می‌دارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دل‌هایشان پنهان می‌دارند، بزرگ‌تر است، بی‌گمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفته‌ایم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
  118. «کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است» سوره بقره، آیه ۱۰۵.
  119. «و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و اگر تو پس از دانشی که بدان دست یافته‌ای از خواسته‌های آنان پیروی کنی از سوی خداوند هیچ یار و یاوری نخواهی داشت» سوره بقره، آیه ۱۲۰.
  120. «ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی می‌گیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.
  121. «و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی می‌گیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمی‌ورزند» سوره مائده، آیه ۵۸.
  122. «می‌گویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایه‌تر، فرومایه‌تر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمی‌دانند» سوره منافقون، آیه ۸.
  123. «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی‌یی بهره شما گردد، می‌گویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهره‌ای باشد، می‌گویند آیا ما بر شما دست نیافته‌ایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشته‌ایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
  124. «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.
  125. المیزان، ج ۱۹، ص ۲۳۴.
  126. احکام القرآن، ج ۳، ص ۶۵۳؛ تفسیر ثعالبی، ج ۱، ص ۵۲۸.
  127. حقوق اقلیتها، ص ۲۲۴.
  128. سنن ابی داود، ج ۲، ص ۴۵؛ کنزالعمال، ج ۴، ص ۳۶۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۶۸.
  129. نهج البلاغه، خطبه ۲۷.
  130. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله "اهل ذمه"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.