حدیث سفینه نوح
حدیث سفینه نوح | |
---|---|
متن حدیث | |
«مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ» | |
ترجمه حدیث | |
اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کسی از آن جدا شد، غرق و نابود شد | |
مشخصات حدیث | |
صادره از | پیامبر خاتم (ص) |
راویان | |
محتوای حدیث | |
دلالت حدیث |
|
منابع حدیث | |
اعتبار سند | متواتر |
منابع شیعه | |
منابع اهل سنت |
|
حدیث سفینه از احادیث مشهور میان مسلمانان است که پیامبر در آن اهل بیت خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که براساس آن همانطور که تمسک به کشتی نوح برای امت حضرت نوح موجب نجات و رستگاری شد، چنین نجاتی برای امت اسلام نیز با تمسک به اهل بیت حاصل میشود و این چیزی جز تثبیت پیشوایی اهل بیت نیست.
حدیث سفینه
یکی از احادیث مشهوری که نقش اهل بیت پیامبر را در میان مردم روشن و مشخص میکند حدیث سفینه است[۱]. براساس این حدیث ابوذر غفاری نقل میکند که پیامبر (ص) در مورد اهل بیتشان فرمودند: « مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ »، «اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کسی از آن جدا شد، غرق و نابود شد»[۲] چنین مضمونی، در احادیث پیامبر با عبارتهای مختلف بیان شده است. در بعضی از این احادیث، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ سفینه است استفاده شده است[۳].
مراد پیامبر از تشبیه اهل بیت به سفینه نوح
مراد از "سفینة نوح" همان کشتی مشهور حضرت نوح (ع) است. قرآن کریم در این باره میفرماید: در زمان حضرت نوح (ع) طوفانی عظیم به پا شد و جهان را آب فراگرفت و تنها کسانی سالم ماندند که به او ایمان آورده و در کشتی او نشستند. در طوفان نوح، هرکس از مؤمنان و نیز از حیوانات که سوار کشتی نوح شدند از آن طوفان نجات یافته و هرکس که بر آن کشتی سوار نشد غرق شد. کشتی نوح، سمبل نجات از گردابها و ایمنی در تلاطم طوفانهاست و پیامبر چون میدانستند بعد از خودش طوفانی از گمراهی و ظلمت بر مردم حاکم میشود، اهل بیتش را به سفینه نوح تشبیه کرد که هر کسی به آنها متوسل شود نجات یافته و هر که از آنان دور شود، گمراه و اسیر ظلمت خواهد شد[۴].
سند حدیث سفینه نوح
حدیث سفینه نزد شیعه و سنی از جهت اعتبار جایگاه والایی دارد و آن را جمع زیادی از صحابه مانند: امیر المؤمنین (ع)، ابوذر غفاری، ابوسعید خدری، عبدالله بن عباس، أبو الطفیل عامر بن واثله، أنس بن مالک، عبدالله بن الزبیر و سلمة بن الأکوع از آن حضرت (ص) نقل کردهاند. از تابعان نیز شخصیتهایی مانند: امام زین العابدین (ع)، سعید بن جبیر، عطیه کوفی، سعید بن مسیّب، عامر بن عبدالله از راویان این حدیث هستند[۵].[۶] شیعیان این حدیث را مانند احادیث غدیر، ثقلین و منزلت معتبر و در حد تواتر میدانند[۷].
وجود این حدیث با الفاظ نزدیک به هم در بسیاری از منابع اصیل و قابل اعتنای اهل سنت نیز آمده است به طوری که بسیاری از حدیث شناسان مشهور اهل سنت تصریح به صحت حدیث کردهاند. مانند حاکم نیشابوری و ابن حجر مکی و سیوطی، هرگونه تردیدی را نسبت به اعتبار و صحت این حدیث صحیح ندانسته و آن را از جمله احادیث معتبر میدانند[۸].
دلالت حدیث سفینه
دلالت بر عصمت اهل بیت
وجه استدلال به حدیث، به این ترتیب است:
- پیامبر خاتم (ص) به طور مطلق دستور به ملازمت با اهلبیت داده و ایشان را به منزله کشتی نوح دانستهاند و فرمودهاند: اولاً، هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد؛ ثانیاً، تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد. این مطلب از دو راه فهمیده میشود: یکی از لفظ "إِنَّمَا" که افاده حصر میکند و دومی از مثال (کشتی نوح)، چون تنها کسانی نجات یافتند که در کشتی سوار شدند و بقیه همه نابود شدند.
- در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر اشتباه و انحراف و خطای علمی و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق معصوم باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن خود و همراهان وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر (ص) نمیسازد؛ لذا این قرائن حاکی از آن است که برای نجات تنها باید به اهل بیت تمسک نمود و تمسک مطلق از اهل بیت مساوی با اطاعت مطلق از آنان است و عقلا امر به اطاعت مطلق از شخصی مساوی با عصمت اوست و الا تناقض لازم میآید.[۹].[۱۰].
- در یک سلسله از روایات دیگر که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده آمده است که حضرت فرمود: "امّت موسی (ع) ـ یهود ـ بعد از او به هفتاد و یک فرقه تقسیم شد که از آن میان یک فرقه نجات یافت و هفتاد فرقه هلاک شد و امت عیسی (ع) ـ نصارا ـ بعد از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که هفتاد و یک فرقه هلاک شده و تنها یک فرقه از آنها اهل نجات بودند و به زودی بعد از من امّتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد که یک فرقه نجات مییابند و هفتاد و دو فرقه هلاک خواهند شد". در این روایات نیز همانند روایت سفینه نوح، واژههای «نجا» و «هلک» استعمال شده که از مجموع دو روایت استفاده میشود فرقه ناجیه از میان هفتاد و سه فرقه، همان پیروان اهلبیت پیامبر (ص) هستند[۱۱].
برخی استدلال به این حدیث را به نحو دیگری مطرح کردهاند و آن اینکه:
- تشبیه اهل بیت (ع) به کشتی نوح در نجات امت؛ بدین معنا که همانطور که هر کسی از نوح پیغمبر (ع) دوری کرد و ایمان نیاورد و سوار کشتی نشد، غرق شد، امت اسلامی هم مثل امت حضرت نوح، اگر در تلاطم طوفان عقاید و افکار فرقهها و وساوس شیطان به اهل بیت (ع) تمسک نکند و از آنها اجتناب کند، غرق خواهد شد.
- راه حق، واحد است و آن، راه اهل بیت (ع) است و هر کسی در این راه قرار گرفت، نجات مییابد و هر کسی از این راه نجات دوری کند، لاجرم اهل عذاب خواهد شد.
- رکوب در کشتی اهل بیت (ع) با اطاعت و تبعیت از آنها حاصل میشود، لذا اگر کسی از اهل بیت (ع) تبعیت عملی نکرد، ولو اینکه آنان را در قلب دوست داشته باشد اهل نجات نخواهد بود، چنانکه افرادی که سوار کشتی نوح (ع) نشدند و او را در قلبشان دوست داشتند هلاک شدند.
- کلمه «مَنْ» موصول عام است و شامل تمام امت اسلامی میگردد. بر این اساس، ولو اینکه منحرفین از فرزندان آنها باشند، اهل عذاب خواهند بود، لذا تنها راه نجات در التزام عملی به دستورات اهل بیت (ع) و اطاعت مطلق از آنها خلاصه میشود و حسب و نسب نجاتبخش انسان نخواهد بود.
- حدیث سفینه، تنها ملجأ و مرجع امت اسلامی را در علم و عمل اهل بیت (ع) و تنها راه نجات را در اطاعت مطلق از آنها میداند. با این فرض، اطاعت مطلق و بی قید و شرط مستلزم عصمت آنها در علم و عمل است، و الا اگر آن حضرات دچار گناه یا اشتباه شوند به حکم عقل و آیات و روایات دیگر، لازم الاجتناب میباشند. پس اجتناب و دوری از آنها در بعضی از موارد با امر به اطاعت مطلق ناسازگار است، چرا که اطاعت مطلق، مستلزم عصمت مطلق آنهاست.
در نتیجه، این حدیث با توجه به نکات فوق، عصمت امامان را تبلیغ میکند و در دو بعد علم و عمل، عصمت مطلق را میرساند، ولی عصمت از زمان تولد را نمیتوانیم این حدیث نتیجه بگیریم، مگر اینکه تولد اهل بیت (ع) را به اصل وجود کشتی تشبیه کنیم، تا عصمت از ابتدای تولد را برای امامان بزرگوار نتیجه بگیریم»[۱۲].
دیدگاه متکلمان امامیه
مرحوم حلبی بر اساس این روایت نبوی معتقد است که مقصود از اهل بیت، امامان پاک (ع) است، و کسی که از اهل بیت پیروی کند، نجات مییابد. همین امر مستلزم قطع به عصمت آنان از خطا و گناه است. وی مینویسد: «نمی توان به نجات پیروی کننده قطع داشت و صدور خطا را برای پیروی شونده جایز و ممکن دانست»[۱۳]. همچنین با توجه به ظاهر عبارت، به نظر میرسد مرحوم حلبی با این استدلال در پی اثبات عصمت امامان پاک (ع) از گناه و نیز اشتباه در دین بوده است.
با این حال برغم آنکه متون روایی شیعی[۱۴] و سنی[۱۵]، فراوان این حدیث را نقل کردهاند، و حتی بر اساس نقل برخی منابع، امیرالمؤمنین (ع) آنگاه که در صدد بیان فضایل خود بوده است، آن را به کار برده است[۱۶]، اما بر اساس منابع موجود، جز مرحوم حلبی، هیچ یک از متکلمان پنج قرن نخست، برای اثبات عصمت امامان پاک (ع) به این حدیث شریف تمسک نکردهاند.[۱۷]
حدیث امان
رسول خدا در حدیثی که نزد محدّثان شیعه و سنّی، به حدیث امان شهرت یافته، اهل بیت خویش را به ستارگان آسمان تشبیه نموده و آثار وجودی اهل بیت را برای امّت، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان زمین دانسته است. آن حضرت میفرمایند: « النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس»[۱۸]؛ "ستارگان، امان اهل زمین از غرق شدن هستند و اهل بیت من، برای امتم امان از اختلاف هستند که اگر قبیلهای از آنها مخالفت کنند؛ اختلاف میکنند در حالی که حزب شیطان میشوند"[۱۹].
بررسی سندی
حديث امان، اسناد مختلفي دارد که رجال آنها از حافظان بزرگ حديث اهل سنّت و مورد تمجید رجالیون اهل سنتاند [۲۰]. تنها درباره عُبيد بن کثير عامري که در سلسله یکی از اسناد آمده، اختلاف اندکي وجود دارد و ابن عدي ادّعا کرده که او دارای حديث منکر است[۲۱] و ديگران يا درباره او سکوت کردهاند و يا سخن ابن عدي را تکرار کردهاند. ابن عدي نيز به طرح يک ادّعا بسنده نموده و نمونهاي از احاديث منکر وي را ذکر نکرده است. اين در حالي است که در مقابل، حاکم نيشابوري و ابن حجر مکّي، با تصريح به صحّت سند حديث، وي را تأييد کردهاند و نسايي نيز در السنن خود، از او حديث نقل کرده است[۲۲]. بنابراین، حدیث از نظر سند، بدون اشکال است و چنانکه خواهیم دید، قرائن مطمئن دیگری نیز وجود دارد که مضمون این حدیث را تأیید میکنند.
افزون بر این، اگر به فرض، از راوی یاد شده حدیث منکری هم نقل شده باشد، دلیل نمیشود که احادیثِ خوب او و از جمله این حدیث، بیارزش باشد؛ چراکه این حدیث، مورد تأیید فریقین و منطبق بر احادیث صحیحی است که در آثار شیعه و سنّی ذکر شده است. بنابراین، حدیثی که منطبق بر اندیشههای اصیل اسلامی است، معنا ندارد آن را به بهانه اینکه راوی آن، احادیث منکَری هم داشته، کنار بگذاریم.
کیفیت استدلال
از این روایت علاوه بر عصمت اهل بیت (ع)، هدایتگر بودن و لزوم اطاعت از آنها نیز قابل اثبات است.
در خصوص اثبات عصمت اهل بیت باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها ملجأ و مرجع مردم در پیمودن راه حقاند، این یگانه طریق نجات، همسان با عصمت است، چون اگر اهل بیت معصوم نبوده و دچار اشتباه شوند، اطاعت از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و عدم اطاعت در برخی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست[۲۳].
سایر احادیث
- حضرت رسول (ص) در سخنی صریح موضوع عصمت خود و فرزندانشان را این گونه مورد اشاره قرار میدهند: «أنَا وَ عَلی وَ الحَسن وَ الحُسَین وَ تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَین مُطَهَّروُن مَعصومُون»[۲۴]؛ من و علی و حسن و حسین و نُه نفر از فرزندان حسین، پاک و «معصوم» هستیم. نه نفر از فرزندان امام حسین (ع) همان ائمه اهل بیت (ع) هستند که به تصریح این سخن پیامبر اکرم (ص) معصوماند.
- حضرت علی (ع) نیز راجع به موضوع اطاعت از خداوند متعال و پیامبر اکرم (ص) میفرماید: "تنها باید از خداوند و پیغمبر و جانشینان او فرمان برد و این که خداوند دستور فرموده است فقط از دستورات پیغمبراطاعت شود برای این است که پیغمبر معصوم است و به نافرمانی خداوند دستور نمیدهد و اینکه فقط به اطاعت جانشینان پیغمبرامر فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر به گناه نمیکنند"[۲۵]. حضرت علی (ع) دلیل اصلی لزوم اطاعت از دستورهای پیامبر اکرم (ص) را به خاطر عصمت ایشان میداند.
- در حدیثی دیگر از همان حضرت میبینیم که ایشان در معرفی خود و خاندانشان میفرماید: "به درستی که خدای تبارک و تعالی ما را پاکیزه و معصوم گردانید، و ما را گواه بر خلق خود و حجت در زمین قرار داد. ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد. نه ما از قرآن جدا میشویم و نه او از ما جدا می شود"[۲۶].
- امام علی (ع) همچنین در توصیف عصمت خود میفرماید: "روز قیامت فرا خوانده میشوم در حالی که مرا هیچ گناهی نیست و اگر هم گناهی داشته باشم جنگ من با اینان ـ ناکثین ـ گناهانم را پاک میکند"[۲۷]. بدیهی است جنگ امام علی (ع) با ناکثین به هیچ وجه گناهی برای آن حضرت نیست و ایشان فقط در مقام شکایت از این گروه پیمان شکن این تعبیر را درباره خود به کار میبرد.
- از امام صادق (ع) نیز راجع به این موضوع احادیثی وجود دارد که در اینجا دو نمونه از آنها را بیان میکنیم. آن حضرت در بیان اوصاف امام میفرماید: «مَعصوما مِنَ الزَّلاّتِ، مَصونا عَنِ الفَواحِشِ کُلِّها»[۲۸]؛ از لغزشها محفوظند و از هر گونه زشتی و زشت کاری مصون و در جای دیگر در معرفی خود و خاندان اهل بیت (ع) میفرماید: «نَحنُ تَراجِمَةُ أمرِ اللّه، نَحنُ قَومٌ مَعصُومونَ»[۲۹]؛ ما ترجمان فرمان خداییم ما جماعتی معصوم هستیم. در این دو نمونه به صراحت از موضوع عصمت به عنوان یکی از اوصاف ائمه (ع) صحبت به میان میآید.
- بیاناتی از امام موسی کاظم (ع) نیز وجود دارد که به وضوح موضوع عصمت ائمه اهل بیت (ع) در آنها مورد اشاره قرار گرفته است. برای مثال در حدیثی منقول از آن حضرت میخوانیم: "کسی که از ما اهل بیت، امام میشود، جز شخص معصوم نیست، عصمت امری نیست که در ظاهر فرد باشد و به وسیله آن شناخته شود. از این رو معصوم باید تعیین شود"[۳۰].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: محمدی، رضا، امامشناسی، ص ۱۱۶.
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۹۰؛ محمدی، رضا، امامشناسی، ص ۱۱۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ محمدی، رضا، امامشناسی، ص ۱۱۶.
- ↑ نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۲۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۱، ص۱۳۱.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
- ↑ شیعه در اسلام، ص۱۷۶.
- ↑ عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج۲۳، ص ۴۱۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۰۶.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۶۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۶۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۳۹-۲۴۳.
- ↑ لا یمکن القطع علی نجاة المتبع مع تجویز الخطأ علی المتبع؛ (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱). مرحوم حلبی در این عبارت نیز مدعای خود را واضح دانسته و مدلل نکرده است.
- ↑ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات الکوفی، ص۱۸۹، ۱۹۰ و ۳۷۲؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۹۷؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، الامالی، ص۲۶۹؛ همو، الخصال، ج۲، ص۵۷۲؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الامالی، تحقیق حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، ص۱۴۵؛ سید رضی علم الهدی، خصائص الائمة، تحقیق محمدهادی امینی، ص۷۷؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۶۰، ۳۴۹، ۴۵۹، ۴۸۲، ۵۱۳ و ۷۳۳.
- ↑ محمد بن محمد حاکم نیسابوری، المستدرک، تحقیق یوسف مرعشلی، ج۲، ص۳۴۳؛ احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۹۰. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: سیدمرتضی حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ج۲، ص۶۴-۶۸.
- ↑ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات الکوفی، ص۱۹۰.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۵۲.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۴۳.
- ↑ تهذيب الکمال، ج ۷ ص۳۷۶ و ۴۵۴ و ج ۱۶ ص۳۳۹ و ۳۴۰ و ج ۱۷ ص۲۶۵؛ موسوعة رجال کتب تسعة، ج ۱ ص۳۳۴ و ج ۲ ص۴۶۰ و ۶۶ و ج ۳ ص۳۷۷ و ۴۶۸ و ج ۴ص ۲۳۱.
- ↑ ابن کثیر، الکامل في الضعفاء، ج ۵، ص۳۵۱.
- ↑ تهذيب الکمال، ج ۱۲ ص۳۱۶.
- ↑ ر.ک: صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص۲۴۳.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۶۴.
- ↑ «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ (ص) وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ (ص) لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ»؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص۱۳۹.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِی أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا یُفَارِقُنَا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۱۹۱.
- ↑ «ساُدعی یَومَ القِیامَةِ و لا ذَنبَ لی، و لَو کانَ لی ذَنبٌ لَکَفَّرَ عَنِّی ذُنوبی ما أنا فِیهِ مِن قِتالِهِم ـ یَعنی قِتالَ النّاکِثینَ»؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، محقق:محمد ابوالفضل ابراهیم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴هـ. ق، چاپ اول، ج ۱، ص۲۶۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۰۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۶۹.
- ↑ «الإمامُ مِنّا لا یَکونُ إلاّ مَعصوما، و لَیسَتِ العِصمَةُ فی ظاهِرِ الخِلقَةِ فیُعرَفَ بِها و لِذلکَ لا یَکونُ إلاّ مَنصوصا»؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۳۲.