دلیل نقلی نصب امام
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث نصب الهی امام است. "نصب الهی امام" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نصب الهی امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
آیات دال بر نصب امام
- قرآن کریم با آیات متعددی بر انتصابی بودن امامت حضرت علی(ع) دلالت میکند که به برخی اشاره میشود:
نخست: آیه تطهیر
- یکی از آیات معروف درباره اهل بیت، آیه تطهیر است که در آن خداوند اهل بیت نبوت را از هر گونه رجس و آلودگی مبرا و تطهیر نموده است: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱]. آیه شریفه عصمت اهل بیت پیامبر(ص) - علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) - را ثابت میکند. نزول آیه در این خصوص را تعدادی از صحابه نقل و به صورت متواتر در منابع سنی و شیعی ثبت و ضبط شده است. مثلاً ترمذی در صحیح خود گزارش میکند که آیه تطهیر در خانه ام سلمه نازل شد و پیامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را دعوت و سپس عبایی را بر روی آنها کشید و فرمود: خدایا اینان اهل بیت من هستند [۲]. امام علی(ع) به آیه شریفه فوق بارها برای اثبات مقام شامخ خود در برابر مخالفان خود مانند اهل سقیفه استناد میفرمود [۳]. به صورت متعدد در منابع اهل سنت نقل شده است که امام حسن(ع) بعد از شهادت حضرت علی(ع) در خطبهای آیه تطهیر را بر خودشان اهل البیت تطبیق و تفسیر نموده است [۴]. لازمه تطهیر و طهارت اهل بیت از هر گونه رجس و آلودگی، عصمت آنان از هر گونه گناه و خطا است و آن نیز حجیت و لزوم اطاعت مطلق از آنان را ثابت میکند؛ چراکه در گفتار و فعل آن بزرگوار خطا و معصیت مطابق آیه شریفه نفی شده است. از این آیه مرجعیت علمی و دینی امامان ثابت میشود[۵].
دوم: آیه منذر و هادی
- دو وصف منذر "بیم دهنده" و هادی "هدایت کننده" از اوصاف پیامبران است که در قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته است: إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ[۶]. در روایات متعدد فریقین از پیامبر(ص) گزارش شده است که آن حضرت خود را "منذر" و حضرت علی(ع) را "هادی" امت بعد از خود توصیف میکرد:" أَنْتَ الْهَادِي يَا عَلِيُّ بِكَ يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ بَعْدِي" [۷]. وصف "هادی" در آیات قرآن و از جمله در این آیه شریفه در مقام بلند مانند پیامبران استعمال شده است. اما از آنجا که اسلام آیین خاتم است، حضرت علی(ع) هرچند پیامبر و دریافت کننده وحی نیست، اما مطابق صریح آیه و تفسیر و تطبیق پیامبر(ص)، حضرت علی(ع)، مقام "هادی" بعد از پیامبر(ص) را داراست[۸].
سوم: آیه ولایت
- إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۹]. در استدلال به آیه نکات ذیل قابل توجه است:
- معنای "ولی" هرچند مختلف مانند دوستی، نزدیکی است، اما با توجه به اینکه در آیه شریفه از ادات حصر إِنَّمَا استفاده شده و معنایش این است که آیه در صدد حصر ولیّ مؤمنان به تعداد محصور و محدود "الله، پیامبر و زکاتدهنده در حال رکوع" بوده است، لازمه آن اراده معنای سرپرستی و حاکم از معنای "ولی" است؛ چراکه حصر معنی "ولی" به موارد فوق معنا ندارد، مثلاً اینکه شما فقط خدا، پیامبر و زکات دهنده در حال رکوع را دوست دارید یا با آنها رابطه برقرار کنید یا فقط آنها را یاری کنید. پس معنای حاکم و سرپرستی با حصر کاملاً منطبق و سازگار است؛ چراکه آیه شریفه در صدد بیان سرپرستی مسلمانان است که نخست خداوند و رسولش بعد فرد زکات دهنده در حال رکوع است که خواهیم گفت تنها حضرت علی(ع) است.
- نکته دیگر اینکه از آنجا که ولی بودن الله و رسولش به معنای زعامت و صاحب امر و اختیار بودن است، چون ولایت علی(ع) در آیه مزبور به ولایت الله و رسولش عطف شده، سیاق ادبی آیه مقتضی است که ولایت در هر سه مورد یکی باشد.
- اگر معنای غیر امامت و حکومت برای "ولی" در آیه لحاظ شود، تفسیر و ترجمه آیه در فراز وَهُمْ رَاكِعُونَ مشکل خواهد شد. مثلاً گفته شود همانا دوست یا کمک کننده شما خدا و رسولش و نیز آن دسته از مؤمنان است که در حال رکوع زکات میدهند. پرسش این است که مگر مؤمنان در غیر حالت رکوع دوست و یاور مسلمانان نیستند، اصلاً آیه چرا "ولی" را به حالت خاص رکوع تقیید و تهدید کرده است[۱۰].
- در روایات متعدد فریقین وارد شده است که آیه فوق درباره حضرت علی(ع) نازل شده است، آنگاه که سائلی وارد مسجد شد، حاضران به حاجت وی پاسخ ندادند، حضرت علی(ع) که در حال رکوع بود به انگشترش اشاره کرد و آن را به سائل بخشید، آیه بعد از این جریان نازل شد [۱۱].
- شاید برخی درباره نکات پیشگفته تردید کنند، برای تکمیل استدلال خود به روایت نبوی ناظر به مورد بحث اشاره میشود تا هر نوع تردید در استفاده امامت و حکومت از آیه شریفه از بین برود. در منابع اهل سنت آمده است بعد از بخشش انگشتری توسط حضرت علی(ع) در حال رکوع پیامبر(ص) رو به آسمان از خداوند خواست مانند موسی که برادرش هارون را وزیر و پشتیبان وی قرار داد - برای وی علی(ع) را وزیر تعیین کند:" اللَّهُمَّ... وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي عَلِيّاً اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي أَو ظَهْرِي" [۱۲]. ابوذر غفاری که گزارشگر حدیث است میگوید بلافاصله آیه فوق نازل شد. روایات مشابه روایت فوق در منابع شیعی وارد شده است که اینجا مجال طرح آنها نیست [۱۳].[۱۴]
چهارم: آیه تبلیغ
- يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۱۵]. این آیه شریفه در روز غدیر خم یا نهایت چند روز پیش از آن بر پیامبر(ص) نازل شد که از مأموریت اساسی و کلیدی پیامبر در آخرین روزهای حیات آن بزرگوار خبر میدهد. این امر مهم همان ابلاغ امامت حضرت علی(ع) است که نکات ذیل نیز آن را روشن میکند:
- آنچه تاریخ از تعالیم و آموزه های دینی پیامبر اسلام(ص) در آخرین ایام حیات شریفش ثبت و ضبط کرده است، امری مهمتر و اساسیتر از جریان غدیر خم یافت نمیشود. بر این اساس یا پیامبر(ص) - العیاذ بالله - ابلاغ امر مهم را ترک کرده یا آن همان پیام غدیر است، فرض اول با توجه به مقام والا و عصمت پیامبر(ص) معنا ندارد، افزون بر اینکه آیه به اکمال دین - که توضیح آن خواهد آمد - از ابلاغ پیام مهم آسمانی توسط پیامبر خبر میدهد. پس فرض دوم یعنی توصیه خداوند به پیامبر درباره امامت حضرت علی(ع) در روز غدیر تنها فرضیه موجود میباشد.
- این امر مهم و اساسی نمیتواند صرف توصیه به دوستی حضرت علی(ع) یا معرفی حضرت علی(ع) به عنوان صرف ناصر و یاور پیامبر(ص) باشد؛ چراکه بین آن دو و محتوای آیه که عدم ابلاغ آن به منزله ترک رسالت الهی معرفی شده، تناسب و سنخیت ندارد.
- صریح آیه شریفه فوق دلالت دارد که پیامبر(ص) از ابلاغ آیه خوف و واهمه داشت و گویا در ابلاغ آن نیز نوعی تأخیر داشت؛ پیام آیه چنان با اهمیت و خطیر و مسئلهساز برای گروهی بود که حضرت خطر و نوعی ناامنی برای دین یا جامعه اسلامی را حس میکرد. روشن است که چنین پیامی با صرف معرفی حضرت علی(ع) به عنوان یاور یا توصیه به دوستی حضرت تناسب و سنخیت نمیتواند داشته باشد و با این فرض برای خوف پیامبر(ص) نیز مجالی باقی نمیماند، اما با تفسیر پیام آیه به امامت حضرت علی(ع) فرضیه های فوق عینیت پیدا میکنند. معنا ندارد در یک روز گرم پیامبر حدود یکصد هزار حجگزار را در یک بیابان سوزان نگه دارد و تنها به آنان توصیه کند که علی(ع) را دوست دارند یا حضرت یاری دهنده خود را در طول بیست و سه سال معرفی کند، چنانکه اهل سنت چنین قرائتی از غدیر خم ارائه میدهند.
- از متن پیام غدیر که توسط پیامبر(ص) قرائت شد، میتوان استدلال کرد که مسئله به امامت حضرت علی(ع) ناظر بود، آنجا که پیامبر(ص) از اولویت خودش بر مردم و تقدم خود بر نفوس مردم سخن میگوید: " ألست اولی...".
- اکثر عالمان اهل سنت نزول آیه فوق در جریان غدیر خم را پذیرفتند[۱۶].
پنجم: آیه اکمال دین
- يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۱۷]. این آیه شریفه نیز در تکمیل آیه پیشین به امامت حضرت علی(ع) در جریان غدیر خم ناظر است که ظاهر آیه مؤید آن است. با این وجود در تقریر استدلال به نکاتی نیز اشاره میشود:
- جمع زیادی از عالمان اهل سنت آیه فوق را بر جریان غدیر خم ناظر میدانند[۱۸].
- توصیف آیه از پیام ابلاغی به یأس کفار، اکمال دین و اتمام نعمت با حمل پیام غدیر به دوستی یا یاور بودن علی(ع) تناسب و سنخیت ندارد، بلکه این صفات باید بر امر اساسی و کلیدی مترتب باشد که تنها فرضیه موجود در روزهای آخر عمر پیامبر(ص) همان مسئله امامت حضرت علی(ع) است. قراین و شواهد دیگری در تأیید نظریه شیعه وجود دارد که تفصیل آن در ذیل حدیث غدیر خم در صفحات آینده خواهد آمد[۱۹].
ششم: آیه اولی الأمر (رابطه نصب امام و وجوب اطاعت)
- قرآن کریم در آیه اولی الامر خطاب به مؤمنان میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۲۰] در این آیه کریمه اطاعت از اولی الامر در سیاق و ردیف اطاعت از خداوند تعالی و رسول(ص) قرار داده شده است و بدون تردید امتثال و فرمان برداری مطلق و بدون قید و شرط از دستورات خدا و رسول لازم و ضروری است بنابراین اطاعت از اولی الامر هم به صورت مطلق لازم و ضروری است[۲۱]. فخر رازی (م ۶۰۶) نیز ذیل آیه اولی الامر وجه ملازمه بین وجوب اطاعت مطلق و عصمت اولی الامر را تبیین میکند[۲۲]. و از آنجا که عصمت امر باطنی و مخفی است و راهی برای شناخت امام معصوم جز نصب الهی وجود ندارد، عدم نصب امام معصوم و عدم تنصیص و تعیین و ابلاغ، با وجوب اطاعت سازگار نیست زیرا در این صورت، وجوب اطاعت تکلیف بما لا یطلق خواهد بود که عقلاً محال است[۲۳].
- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ [۲۴]. آیه شریفه فوق از مؤمنان خواسته از الله، پیامبر و صاحبان امر "حاکمان" اطاعت کنند، شیعه معتقد است، أُولِي الأَمْرِ بر عصمت و امامت حضرت علی(ع) دلالت میکند که آن را با توجه به نکات ذیل میتوان استنتاج کرد:
- اینکه أُولِي الأَمْرِ بر الرَّسُولَ عطف شده، از آن برمیآید اطاعت أُولِي الأَمْرِ مانند اطاعت رسول خداست. از این نکته میتوان استفاده کرد أُولِي الأَمْرِ باید مانند پیامبر(ص) معصوم بوده باشد تا خداوند به صورت مطلق به اطاعت از وی در آیه امر کرده باشد. فخر رازی در تفسیرش به این نکته اذعان میکند لکن معصوم را نه اشخاص خاص بلکه امت تفسیر میکند، در این باره باید گفت پیش تر روایت عصمت گزارش شد که بر حسب آنها چنین شخصی در عصر پیامبر(ص) جز علی(ع) شخص دیگری نبوده است.
- از آنجا که اهل سنت به نصب هیچ فردی معتقد نیست، یا باید بپذیرند مصداق أُولِي الأَمْرِ علی(ع) و یازده امام از نسل وی میباشد و یا اینکه به عدم مصداق آیه در أُولِي الأَمْرِ قائل باشند و این - العیاذ بالله - لغویت آیه و امر الهی به اطاعت از أُولِي الأَمْرِ را میرساند.
- درباره تطبیق عصمت بر امت - که فخر رازی مدعی بود - باید گفت
- علاوه بر تحلیل مفهومی آیه، روایات نبوی نیز مصادیق أُولِي الأَمْرِ را علی(ع) و یازده امام از نسل علی(ع) را روشن میکند، مثلاً پیامبر(ص) شرکای خود را کسانی ذکر میکند که عنوانشان در آیهٔ فوق در کنار اسم پیامبر و خدا ذکر شده است:" شُرَكَائِي الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ بِي وَ أَنْزَلَ فِيهِم يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ ". حضرت علی(ع) آنگاه درباره این شرکاء سؤال کرد، پیامبر فرمود: " أَنْتَ أَوَّلُهُمْ"[۲۵]. علی(ع) در دورهٔ خلافت عثمان در حضور جمعی از آنان میخواهد که واقعاً بگویند که آیات "اولی الأمر"، "ولایت" و "تبلیغ" در حقّ چه کسی نازل شده است، آیا مگر در حقّ غیر علی(ع) نازل شده است؟ آیا مگر ابوبکر و عمر نبودند که بعد از نزول آیات فوق از پیامبر(ص) پرسیدند: آیا این آیات تنها به علی(ع) اختصاص دارد:" فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ الْآيَاتُ خَاصَّةٌ فِي عَلِيٍّ؟"[۲۶]. پیامبر در جواب فرمود: " بَلَى فِيهِ وَ فِي أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ" [۲۷]. حسکانی از امام باقر(ع) نقل میکند که از آن حضرت دربارهٔ آیهٔ فوق سؤال شد که در جواب فرمود: در حقّ علی بن ابی طالب نازل شده است [۲۸]. مشابه همین روایت از امام صادق(ع) نیز گزارش شده است [۲۹][۳۰].
مقدمه
از آیات قرآن کریم و روایات ضرورت منصوب بودن امام و جانشین رسول خدا(ص) استفاده میشود:
وجوب اطاعت و نصب
آیه مع الصادقین
خداوند تعالی در آیه مع الصادقین میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۳۱] همراهی با صادقان مستلزم تبعیت و پیروی از آنان در همه کارهاست و از سوی دیگر چون مقید به گروه خاصی از مکلفان و زمان خاصی نشده پس شامل همه مکلفان در تمام زمانها میشود بنابراین باید در هر زمان و دورهای صادقانی وجود داشته باشند تا امر خداوند به همراهی و معیت با صابران قابلیت امتثال داشته باشد. مراد از راستگویانی که مؤمنان باتقوا باید با آنان معیت و همراهی داشته باشند نمیتواند غیر از هادیان الهی و امامان معصوم باشد یعنی کسانی که در اعلا درجه صدق و راستگویی قرار دارند[۳۲]. بنابراین ضرورت وجود امام و پیشوای معصوم در هر زمان و دوره از این آیه کریمه قابل استفاده است و دانشمندان امامیه به این آیه برای ضرورت وجود امام معصوم استفاده کردهاند[۳۳]. علاوه بر این در سخنان دانشمندان اهل سنت نظیر فخر زاری (م ۶۰۶) از متکلمان و مفسران اشاعره نیز به دلالت آیه کریمه بر این مطلب به روشنی تصریح شده است[۳۴] و امام معصوم تنها از راه نصب الهی تعیین میگردد[۳۵].
عصمت و نصب
در سخنان امامان(ع) جایگاه و منصب والای امامت و اوصاف و شرائط امام را دلیل بر این دانستهاند که امام باید منصوب از سوی خداوند تعالی باشد. امام رضا(ع) در تلازم بین عصمت و نصب میفرماید: «فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ[۳۶] فَهَلْ يَقْدِرُونَ عَلَى مِثْلِ هَذَا فَيَخْتَارُونَهُ أَوْ يَكُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَيُقَدِّمُونَهُ»[۳۷][۳۸].
شأن هدایت و نصب
نصب الهی یعنی اعطای هر صفت و ویژگی که در امر هدایت لازم است و مأموریت زعامت و رهبری امت اسلامی به صاحب و واجد آن صفات است. در فرهنگ قرآنی از این اعطا به جعل تعبیر میشود که موهبتی است خدادادی و بر اساس علم و حکمت بالغه الهی به انسانهای برگزیده عطا میشود. قرآن کریم میفرماید: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۳۹] و در جای دیگر میفرماید: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[۴۰].
کلمه يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۴۱] هم میتواند به معنی یدعون الناس الی امرنا باشد که یهدون متضمن معنی یدعون باشد و هم باء به معنی سببیت یعنی به سبب امرنا. یعنی: آنها را امام قرار دادیم تا مردم را به احکام و اوامر و نواهی ما دعوت کنند. و منصب امامت به آنها دادیم و بر اساس این جایگاه است که مسؤولیت دارند مردم را هدایت کنند و اقدام آنان در پیشوایی و رهبری خودسرانه نیست بلکه به واسطه اذن و جعل الهی است. هر دو احتمال و هر دو معنی با هم از آیه و استظهار است همان گونه که مفسران و شارحان حدیث هم این گونه برداشت کردهاند. در سخن مفسران سنی و شیعه هم موضوع نصب و جعل الهی و اذن در امر امات و هدایت الهی آمده است: طبری (م ۳۱۰) یکی از قدیمیترین مفسران سنی در تفسیر جامع البیان ذیل آیه ۷۳ سوره انبیاء میگوید: عن قتاده قوله: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۴۲] جعلهم الله ائمه یقتدی الی الله بهم فی امرالله و قوله يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا یقول: یهدون الناس بامرالله ایاهم بذلک و یدعونهم الی الله والی عبادته[۴۳]. و ذیل آیه ۲۴ سوره سجده میگوید: عن قتاده: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۴۴] قال: رؤساء فی الخیر و قوله: يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا یقول الله تعالی ذکره: یهدون اتباعهم و اهل القبول منهم باذننا لهم بذلک و تقویتنا ایاهم علیه[۴۵]. باید توجه داشت که غالب مفسران اهل سنت و مفسران شیعه نیز همین تفسیر از آیه را پذیرفتهاند[۴۶].
امام صادق(ع) در تبیین ویژگی مهم امام که هدایت است به این دو آیه که جعل نصب الهی را نسبت به امام هدایت، در مقابل امام گمراهی و ضلالت، میدهد، تمسک نموده و میفرمایند: «إِنَّ الْأَئِمَّةَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِمَامَانِ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۴۷] لَا بِأَمْرِ النَّاسِ يُقَدِّمُونَ أَمْرَ اللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَ حُكْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ قَالَ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ[۴۸] يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَ حُكْمَهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اللَّهِ وَ يَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافَ مَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۴۹]. توجه به این نکته لازم است که جعل الهی نسبت به پیشوایان کفر و گمراهی به این معنی است که خداوند بر اساس حکمت، تکوینا مانع آنان نشده است (یعنی عدم المنع تکوینا).
مجلسی در شرح حدیث میگوید: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً أي يقتدي بهم في أقوالهم و أفعالهم يهدون الخلق إلى طريق الجنه بأمرنا "لا بأمر الناس" تفسير لقوله تعالى بِأَمْرِنَا أي ليس هدايتهم للناس و إمامتهم بنصب الناس و أمرهم بل هم منصوبون لذلك من قبل الله تعالى، و مأمورون بأمره[۵۰]. مازندرانی ذیل روایت طلحة بن زید مینویسد: أي و جعلناهم أئمّة للخلائق يهدونهم إلى الحقّ بأمرنا لهم بذلك و هو صريح في أنّ تعيين الامام من قبل اللّه تعالى غير مفوّض إلى اختيار العباد[۵۱][۵۲].
جایگاه امامت و نصب
با توجه به جایگاه و حقیقت مقام و منصب امامت و شئون و مسؤولیتها و صفاتی نظیر علم خدادادی و مصونیت از هرگناه و خطا و عیبی و اینکه هر آنچه در هدایت لازم است باید به امام اعطا شود، قطعاً چنین امام و هادی الهی لازم است منصوب از جانب خداوند تعالی باشد. ما نمیتوانیم یک فرد معمولی را - هرچند فی الجمله از دیگران برتر باشد - امام و هادی خود قرار دهیم بلکه پیشوای امت و رهبر جامعه اسلامی به عنوان خلیفه رسول الله با ویژگیهای فرابشری را فقط باید خداوند نصب کند. توجه به مقام و منصب امامت مستلزم نصب الهی است و این ملازمه را امام رضا(ع) تبیین کردهاند: «هَلْ يَعْرِفُونَ قَدْرَ الْإِمَامَةِ وَ مَحَلَّهَا مِنَ الْأُمَّةِ فَيَجُوزَ فِيهَا اخْتِيَارُهُمْ إِنَّ الْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى مَكَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ يَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ يَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ أَوْ يُقِيمُوا إِمَاماً بِاخْتِيَارِهِمْ». امام رضا(ع) در موهوبی بودن و اکتسابی نبودن جایگاه و منصب امامت به وضوح و روشنی بیان میفرماید: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ وَ لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا يُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِيرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفِعْلِ كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ»[۵۳][۵۴].
جستارهاوابسته
منابع
منبعشناسی جامع امامت
پانویس
- ↑ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.
- ↑ صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۳۲۷؛ تفسیر الدر المنثور، ذیل آیه؛ امام شناسی، ج ۳، صص ۱۶۲ - ۱۷۲.
- ↑ خوارزمی، المناقب، ص ۱۲۹.
- ↑ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۳، ص ۲۶۹؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۲، برای توضیح بیشتر ر.ک: علامه حسینی طهرانی، امام شناسی، ج ۳، ص ۱۴۱ به بعد.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
- ↑ تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد؛ سوره رعد، آیه:۷.
- ↑ «اى على! تو آن هدايتگرى، پس از من، رهيافتگان، با تو هدايت مىشوند» تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۵۰۳؛ تفسیر طبری، ج۱۳، ص ۱۰۸؛ تفسیر روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۰۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص ۲۷۲؛ تاریخ مذینة دمشق، ج ۴۲، ص ۳۵۹.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
- ↑ سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند؛ سوره مائده، آیه:۵۵.
- ↑ ر.ک: فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ج ۲، ص ۱۸.
- ↑ ر.ک: تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۸۹۵۰، ج ۴۵، ص ۹۸۸۵؛ البدایة و النهایة، ج ۷، ص ۳۵۸؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۱۰۵؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۱۲۹. جای تعجب است که با وجود این منابع متعدد اهل سنت برخی مدعی اند شأن نزول فوق در آثار اهل سنت یافت نمی شود. (تئوری امامت در ترازوی نقد، ص ۵۳) .
- ↑ «خداوندا!... از خاندانم، على (عليه السلام) را وزير من گردان تا به وسيله او، پشتم قوى و محكم گردد» تذکرة الخواص، ص ۱۵؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۳۰؛ فرائد المسطین، ج ۱، ص ۱۹۲.
- ↑ ر.ک: موسوعة الامام علی(ع)، ج ۲، ص ۲۰۲، و نیز: تفاسیر مختلف، ذیل آیه ۵ مائده.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
- ↑ ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند؛ سوره مائده، آیه:۶۷ برای توضیح بیشتر از این آیه و آیه بعدی (اکمال) ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج ۴، صص ۸۸ - ۹۰۷.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
- ↑ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه: ۳.
- ↑ ر.ک: تفسیر الدر المنثور، ج ۱، ص ۲۰۰؛ فرائد المسطین، ج ۱، ب ۲۲، ج ۳۹ و ب ۸۲، ج ۴۰؛ البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۱۳. برخی از اهل سنت آیه را نازل در روز عرفه تفسیر و بر آن نیز روایاتی را گزارش کردند که به همین مضمون نیز روایات شیعی وارد شده است. (کافی، ج ۱، ص ۲۹۰؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۳۳) . در این باره باید گفت دو فرض زمان مختلف برای آیه قابل جمع است، به این صورت که چنان که از ظاهر آیه تبلیغ روایاتی که مبدأ نزول آیه فوق را روز عرفه (نهم ذیحجه) یعنی هشت روز جلوتر از غدیر خم توصیف کردند به اصل صدور و روایاتی که مبدأ آیه را غدیر وصف کردند، به روز ابلاغ آن ناظر است. (تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۱۹۶؛ امام شناسی، ج ۸، ص ۵۳) .
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ر.ک: تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۳۹۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۱۳.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۸۹.
- ↑ تفسیر کبیر، ج ۱۰، ص ۱۴۴، ذیل آیه.
- ↑ «بلى در شأن على عليه السّلام و در شأن أوصياى من تا روز قيامت از أولاد او نازل شده» فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲؛ الغدیر، ج ۱، ص ۱۶۵.
- ↑ تفسر عیاشی، ج ۱، ص ۳۱۳؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۹۰؛ نقل از: موسوعة الامامة فی نصوص اهل اسنّة، ج ۴، ص ۲۱.
- ↑ ینابیع المودة، ج ۱، ص ۳۴۱.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ ر.ک: امامت پژوهی، ص ۲۵۵.
- ↑ ر.ک: الالفین، ص ۹۶؛ امامت در بینش اسلامی، ص ۲۵۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۱۶۷.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹
- ↑ «این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد میبخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۲۱۶ باب ۲۰ ما جاء عن الرضا(ع) فی وصف الإمامة و الإمام و ذکر فضل الإمام و رتبته.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ «که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ «برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ جامع البیان عن تفسیر آی القرآن، ج ۱۷، ص ۶۴.
- ↑ «برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ جامع البیان عن تفسیر آی القرآن، ج ۲۱، ص ۱۳۶.
- ↑ ر.ک: تفسیر رازی، ج ۲۲، ص ۱۹۱؛ قرطبی (م ۶۷۱) تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۳۰۵؛ شیخ طوسی (م ۴۶۰) در تبیان: تفسیر تبیان، ج ۸۸، ص ۳۰۷، طبرسی در مجمع البیان، ج ۸، ص ۱۱۱.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ کافی، ج ۱، ص، ۲۱۶.
- ↑ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ۲، ص ۴۴۳.
- ↑ شرح اصول کافی، ج ۵، ص ۲۰۱؛ مفاهیم القرآن مفاهیم القرآن، ج ۵، ص ۴۰۵.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۲۱۹.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹