حقیقت امامت

بدون لینک‌دهی دستی
شناسه ناقص
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۴۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث امامت است. "امامت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حقیقت امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

تعریف امامت و شناخت حقیقت آن در مسائل مختلف امامت تاثیر دارد یعنی اگر امامت را براساس تعریف و تبیین حقیقت آن یک منصب و جایگاه الهی همانند نبوت بدانیم و به تعبیر دیگر اگر امامت را یک امر عرشی بدانیم، نوع نگاه ما به وظائیف و ویژگی‌ها و راه‌های شناخت نگاهی متناسب با این تلقی و برداشت از امامت خواهد بود. اما اگر امامت را مانند نبوت ندانیم، به تبع در مسأله وظائف و ویژگی‌ها و راه‌های تعیین و شناخت امام نگاه دیگری خواهیم داشت. بنابراین نزاع اصلی در بحث امامت یک نزاع مفهومی است نه نزاع مصداقی و می‌‌دانیم که روشن شدن موضوع بحث و تحریر محل نزاع در هر بحثی برای رسیدن به نتیجه از امور لازم و ضروری می‌‌باشد[۱].

امام در لغت

در بیان لغت شناسان امامت به معنای پیشوایی است و امام به معنای مقتدا و پیشواست و آن که مورد تبعیت قرار می‌‌گیرد. فراهیدی (م ۱۷۵) در معنای امام می‌‌گوید: هرکه به او اقتدا شود و در کارها جلو قرار داده شود او پیشوا و امام است و پیامبر اسلام(ص) پیشوای همه پیشوایان است، خلیفه پیشوای مردم است و قرآن پیشوای مسلمانان است و مصحفی که در مساجد قرار داده می‌‌شود (برای نشان دادن جهت قبله) امام نامیده می‌‌شود. امام- در اصل لغت- همان سرمشق کودک است که هر روز آن را یاد می‌‌گیرد. ابن فارس (م ۳۵۹) و ابن سیده (م ۴۵۸) شبیه همین تعریف را ارایه کرده‌اند[۲].

راغب (م ۵۰۲) در مفردات می‌‌گوید: وَ الْإِمَامُ المؤتم بِهِ إِنْسَاناً كَأَنَّ يَقْتَدِي بِقَوْلِهِ أَوْ فَعَلَهُ، أَوْ كِتَاباً أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ مُحِقّاً كَانَ أَوْ مُبْطِلًا[۳] امام پیشوائی است که به او اقتدا می‌‌شود خواه انسان باشد که به سخن و رفتارش اقتدا شود و خواه کتاب و نوشته باشد یا غیر از این، خواه بر حق باشد یا باطل.

در قرآن کریم کلمه "امام" و "ائمه" دوازده مورد به کار رفته است که در همه موارد به معنی مقتدا و پیشواست مانند این آیات: ﴿قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۴]. ﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا[۵]. ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۶]. ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[۷]. ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ...[۸]. ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ[۹]﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً[۱۰]. ﴿وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ[۱۱]. در این آیات شریفه کلمه امام به معنای پیشوا و مقتداست اعم از این که این پیشوا انسان باشد یا غیرانسان مانند کتاب و جاده و طریق و اعم از اینکه امام بر حق باشد یا بر باطل. در آیه ﴿وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ[۱۲] هم تبعیت و تسلیم خلق در برابر قضاهای مبین و حتمی الهی لحاظ شده است و لذا خلق تابع و مقدرات مقتدا هستند و نوعی اقتدا و ایتمام و پیروی کردن در نظر گرفته شده است[۱۳][۱۴].

امام در اصطلاح

دانشمندان امامیه "ریاست عامه در امور دین و دنیای مردم را به نیابت از رسول خدا(ص) در تعریف امامت لحاظ کرده و این مفهوم را با الفاظ گوناگون مطرح نموده‌اند. خواجه طوسی (م ۶۷۲) در رساله الامامه می‌‌گوید: الْمَسْأَلَةُ الاولى مَا الامام؟ الامامُ هُوَ الانسانُ الَّذِي لَهُ الرِّئَاسَةَ الْعَامَّةَِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بالأصاله فِي دَارِ التَّكْلِيفِ[۱۵].

علامه حلی (م ۷۲۶) در باب حادی عشر امامت را این گونه تعریف کرده است: الْإِمَامَةُ رئاسة عَامَّةً فِى أُمُورِ الدُّنْيَا وَ الدِّينِ لِشَخْصٍ مِنِ الْأَشْخَاصِ نِيَابَةً عَنِ النَّبِيِّ[۱۶]. دیگر دانشمندان امامیه مانند محقق حلّی (م ۶۷۶)[۱۷] و ابن میثم بحرانی (م ۶۹۹)[۱۸] همین تعریف را پذیرفته و یا تکمله‌ای بر آن افزوده‌اند[۱۹].

بین متکلمان اهل سنت مانند ماوردی (م ۴۵۰)[۲۰]، و امام الحرمین جوینی (م ۴۷۸)[۲۱]، آمدی (م ۶۳۱)[۲۲] قاضی عضد ایجی (م ۷۵۶)[۲۳]، تفتازانی (م ۷۹۳)[۲۴]، ابن خلدون (م ۸۰۸)[۲۵]، جرجانی (م ۸۱۶) در کتاب تعریفات[۲۶] و سیوطی (م ۹۱۱) در معجم مقالید العلوم[۲۷] در تعریف فوق با امامیه وحدت نظر وجود دارد[۲۸].

امامت و خلافت

در فرهنگ اسلامی "امامت" و "خلافت" حقیقتی واحد را بیان می‌‌کنند با این تفاوت که "خلافت" به جنبه جانشینی از پیامبر(ص) دلالت دارد و "امامت" به جنبه رهبری جامعه اسلامی. در متون دینی هر دو تعبیر به کار رفته است و اشاره به مصداق واحد دارد: در حدیث یوم الانذار رسول خدا(ص) امیرالمؤمنین علی(ع) را این گونه معرفی کرده است: «إِنَّ هَذَا أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ، فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا»[۲۹]. رسول خدا(ص) در معرفی امیرالمؤمنین(ع) و سایر جانشینان خود کلمه "امام" را به کار گرفته و می‌‌فرماید: «أَلَا إِنَّهُ الْمُبَلِّغُ عَنِّي وَ الْإِمَامُ بَعْدِي فَزَوْجُ ابْنَتِي وَ أَبُو سِبْطَيَّ... هُوَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ الزُّهْرِ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَكَ قَالَ اثْنَا عَشَرَ عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ»[۳۰].

و در همین روایات جانشینان دوازه گانه در لسان رسول خدا(ص) از تعبیر خلیفه نیز استفاده شده است: «لَا يَزَالُ هَذَا الْإِسْلَامُ عَزِيزاً إِلَى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً»[۳۱]. امام رضا(ع) نیز با هر دو تعبیر "امامت" و "خلافت" به یک مصداق اشاره می‌‌کند: «إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ(ص)»[۳۲]. بنابراین امیرالمؤمنین علی(ع) به اعتبار اینکه از پیامبر(ص) نیابت و خلافت دارد "خلیفه النبی"(ص) و به اعتبار پیشوایی و رهبری "امام المسلمین" نامیده می‌‌شود.

ممکن است گفته شود: هر چند امامت و خلافت در منابع دینی به یک مصداق اشاره دارد اما در طول تاریخ افرادی که شایستگی زعامت و رهبری بر امت اسلامی نداشتند بر امت چیره شده و خود را خلیفه خوانده و زعامت اهل بیت(ع) را به رسمیت نشناختند بنابراین لفظ "خلیفه" به لحاظ تاریخی نزد شیعیان قداستی که لفظ "امام" دارد را، از دست داده است[۳۳]. لازم به تذکر است که در متون دینی گاه از "امام" به "حجت"[۳۴] تعبیر شده به ملاحظه حجت و دلیل بودن امام و گاه به "عالم"[۳۵] تعبیر شده است به ملاحظه شأن تعلیمی امام برای امت[۳۶].

تعریف اصطلاحی امامت

پیروان مکتب اهل بیت(ع) امامت را یک جایگاه ویژه و منصب الهی می‌‌دانند درحالی که اهل سنت امام را مرادف امیر و حاکم و ناظم جامعه می‌‌دانند. بنابراین امامت نزد شیعیان حقیقتاً با امامت نزد اهل سنت متفاوت است. بنا بر نظر شیعه امامت یک منصب الهی و به جعل الهی است؛ این ویژگی است که امام را واجد ولایت معنوی نموده و در انجام وظیفه هدایت حتی در مرحله ایصال الی المطلوب موفق می‌‌کند.

  1. سعد الدین تفتازانی که از متکلّمان برجسته اهل سنت است، در تعریف امامت می‌نویسد: امامت ریاست عمومی‌ بر مردم در امور دین و دنیای آنهاست، به عنوان جانشین پیامبر(ص)[۵۲].
  2. عضدالدین ایجی، متکلّم برجسته اهل سنت نیز، در تعریف امامت آورده است: امامت جانشینی پیامبر(ص) در برپایی دین است به‌گونه‌ای که پیروی از او بر همه امت واجب است[۵۳].
  3. علامه حلّی در تعریف امامت می‌نویسد: امامت ریاست عمومی‌بر مردم در امور دین و دنیای آنهاست، برای شخصی از اشخاص به عنوان جانشین پیامبر[۵۴].
  4. آیت‌الله خرازی می‌نویسد: امامت در نزد شیعه، خلافت کلّی الهی است و ولایت تشریعی از آثار آن است. خلافت و امارت نیز، از لوازم ولایت تشریعی است[۵۵].
  • بر پایه تعاریف یادشده از نگاه عالمان مسلمان، امامت چند ویژگی مهم دارد:
  1. امامت، ریاست عمومی‌امام بر مردم است.
  2. امام، جانشین پیامبر(ص) است.
  3. گستره امامت امام، دین و دنیای مردم است.
  4. امامت، منصبی الهی است.
  5. امام علاوه بر هدایت ظاهری، هدایت باطنی نیز دارد[۵۶]
  1. امامت، رهبری عمومی‌در امور دین و دنیا و برای فردی از افراد به عنوان نیابت از پیامبر(ص) است[۶۵][۶۶].
  2. امامت عبارت است از جانشینی پیامبر(ص) در اجرای دین، به گونه‌ای که پیروی از او بر همه مسلمانان واجب است [۶۷][۶۸].

امامت عام

منابع

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

  1. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۲۵-۳۰
  2. کتاب العین، ج ۸، ص ۴۲۹ و معجم مقاییس اللغه، ج ۱ ص۲۸ و الحکم و المحیط الاعظم، ج ۱۰، ص ۵۷۲.
  3. مفردات غریب القرآن، ص ۲۰.
  4. «فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  5. «و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
  6. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  7. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  8. «با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.
  9. «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌‌خوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
  10. «و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است» سوره هود، آیه ۱۷.
  11. «و (نشانه‌های) آن دو شهر (لوط و ایکه) بر سر راهی آشکار است» سوره حجر، آیه ۷۹.
  12. «و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده ایم» سوره یس، آیه ۱۲.
  13. تفسیر المیزان، ج ۱۷، ص ۶۷ وَ لَعَلَّ الْعِنَايَةَ فِي تَسْمِيَتِهِ إِمَاماً مُبِيناً أَنَّهُ لِاشْتِمَالِهِ عَلَى الْقَضَاءِ الْمَحْتُومِ متبوعٍ لِلْخَلْقِ مقتدى لَهُمْ.
  14. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۲۵-۳۰
  15. تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، ص ۴۲۶.
  16. الباب الحادِ عشر، ص ۱۰.
  17. المسلک فی اصول الدین، ص ۱۸۷ و، ص ۳۶.
  18. النجاة فی القیامة فی تحقیق امرالامامة، ص ۴۱.
  19. برای آگاهی بیشتر ر.ک: امامت پژوهی، ص ۴۰ و نجارزادگان، بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه فریقین.
  20. الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه، ص ۱۳.
  21. .غیاث الامام و التیاث الظلم، ص ۱۵.
  22. ابکار الافکار فی اصول الدین، ج ۳، ص ۴۱۶.
  23. المواقف فی علم الکلام، ص ۳۹۵.
  24. شرح المقاصد، ج ۳، ص ۴۶۹.
  25. تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۹۱.
  26. التعریفات، ص ۵۳.
  27. معجم مقالید العلوم، ج ۱، ص ۷۵.
  28. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۲۵-۳۰
  29. الأمالی (للطوسی)، ص ۵۸۳ سایر منابع و این حدیث در مباحث امامت خاصه می‌‌آید.
  30. کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمه الإنثی عشر، ص ۸۸.
  31. در مباحث امامت خاصه به تفصیل اعتبار و تواتر این روایات ثابت می‌‌گردد.
  32. فرازی از خطبه امام رضا(ع) که در پاورقی‌های قبل به منابع آن اشاره شد.
  33. ر.ک: امامت در پرتو عقل و وحی، ص ۲۹.
  34. ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۱۷۸.
  35. کافی، ج ۱، ص ۱۵۹.
  36. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۲۵-۳۰
  37. گوهر مراد، ص ۴۶۱؛ بدایه المعارف الالهیه، ص ۳۱۴.
  38. در مباحث دیگر که اوصاف و ویژگی‌های امام را می‌‌شماریم، یکی از مهم‌ترین اوصاف امام یعنی نصی الهی به تفصیل مطرح خواهد شد.
  39. عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۱۹۵ باب ۲۰ ح ۱ صدوق در کتاب‌های دیگرش مثل معانی الاخبار، ص ۹۶ باب معنی الامام المبین ح ۲ و کمال الدین، ص ۶۷۵ حدیث شماره ۳۱ و امالی، ص ۲۷۳ ح ۱، کافی، ج ۱، ص ۱۹۸ باب نادر فی فضل الامام و صفاته ح ۱.
  40. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۲۵-۳۰
  41. دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص.۳۹۱۰
  42. شرح المواقف الایجی، ج ۸ ، ص۳۴۵؛ شرح‌المقاصد، ج ۵ ، ص ۲۳۲؛ التعریفات، ص ۱۶.
  43. مقدمه ابن خلدون، ص ۱۹۱؛ الاحکام السلطانیه، ص ۵؛ النکت الاعتقادیه، ص ۳۹.
  44. تلخیص‌ المحصل، ص ۴۲۶؛ الالفین، ص ۱۲؛ قواعد المرام، ص ۱۷۴.
  45. تلخیص‌ المحصل، ص ۴۵۷.
  46. شیعه در اسلام، ص ۱۰۹ ـ ۱۲۴، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۸۴۱ ـ ۸۵۴ ، «امامت».
  47. الاحکام‌السلطانیه، ص۵؛ شرح‌المقاصد، ج۵، ص۲۳۲؛ شرح المواقف الایجی، ج ۸ ، ص ۳۴۵.
  48. الحاشیة علی الهیات، ص ۱۷۹؛ انیس الموحدین، ص ۱۳۷.
  49. دلائل‌الصدق، ج۲، ص۸؛ انیس‌الموحدین، ص ۱۳۸.
  50. مصطفی‌پور، محمد رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۳۲.
  51. برای آشنایی بیشتر با تعاریف دیگر امامت ر.ک: إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۷، ص۴۸۲؛ الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۸؛ الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة و عقیدة الشیعة الإمامیة، ص۴۴؛ الباب الحادی عشر، ص۱۰؛ دلائل الصدق، المقدمة، ص۲۶۸؛ الشافی فی الإمامة، ج۱، ص۵؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۴، ص۸۷۱؛ محاضرات فی الإلهیات، ص۳۲۵؛ إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، النص، ص۳۲۵؛ امامت‌پژوهی (بررسی دیدگاه‌های امامیه، معتزله و اشاعره)، ص۴۱؛ شرح منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة، ج۳، ص۳۸.
  52. الامامة رئاسة عامّة فی امر الدین و الدنیا خلافه عن النبی؛ شرح‌المقاصد، ج۵، ص۲۳۴.
  53. الإمامة خلافة الرسول فی اقامة الدین بحیث یجب اتباعة علی کافة الامة؛المواقف، ص۳۴۵، ج۸؛ شرح مقاصد، ج۵، ص۲۳۴.
  54. الإمامة ریاسة عامّة فی أمور الدین و الدنیا لشخص من الأشخاص نیابة عن النبی؛ الباب الحادی عشر، ص۸۲.
  55. فإنّ الإمامة عند الشیعة هی الخلافة الکلیّة الإلهیة التی من آثارها و لا یتهم التشریعیة الّتی منها الإمارة و الخلافة الظاهریّة؛ بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقاید الإمامیة، ج۲، ص۸.
  56. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۲۰-۲۱.
  57. اصول مدیریت، ص ۲۰۰.
  58. مصطفی‌پور، محمد رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۳۲.
  59. جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۳۶ ـ ۷۳۷؛ مج ۹، ج۱۵، ص۱۵۹؛ التبیان، ج۶، ص۵۰۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۴۴.
  60. مجموعه آثار، ج ۴، ص ۸۴۲ ، «امامت».
  61. مصطفی‌پور، محمد رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۳۲.
  62. "الإمام الذی له الریاسة العامة فی الدین والدنیا جمیعاً"؛ التعریفات، ص۲۸.
  63. قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴؛ ارشاد الطالبین، ص۳۲۵، المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۴؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵؛ أبکار الأفکار، ج۳، ص۴۱۶)
  64. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
  65. الإمامة رئاسة عامّة في أمور الدين و الدنيا لشخص من الأشخاص نيابة عن النبي‏(ص)؛ الباب الحادی‌عشر، ص ۶۶؛ ارشاد الطالبین، ص۳۲۵ ـ ۳۲۶؛ اللوامع الإلهیة، ص۳۱۹ ـ ۳۲۰.
  66. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
  67. الإمامة خلافة الرسول فی إقامة الدین بحیث یجب اتباعه علی کافة الأمة؛ شرح المواقف، ج۸ ،ص۳۴۵؛ أبکار الأفکار، ج۳، ص۴۱۶؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۴.
  68. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
  69. مقدمه ابن خلدون، ص۱۹۱.
  70. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
  71. رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۲۶۴؛ تلخیص المحصل، ص۴۲۶؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۳۵
  72. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
  73. رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۲۶۴.
  74. المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۳۵ ـ ۲۳۶.
  75. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
  76. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۰۲.
  77. و در این جهان، لعنتی بدرقه آنان کردیم و در روز رستخیز، آنان از زشت چهرگانند؛ سوره قصص، آیه: ۴۲.
  78. مجمع‌البيان، ج۷، ص۳۲۹؛ الميزان، ج ۱۶، ص ۳۸؛ كنزالدقائق، ج ۱۰، ص ۷۳.
  79. با پیشگامان کارزار کنید؛ سوره توبه، آیه: ۱۲.
  80. و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند؛ سوره توبه، آیه: ۱۲.
  81. و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد. و در این جهان، لعنتی بدرقه آنان کردیم و در روز رستخیز، آنان از زشت چهرگانند؛ سوره قصص، آیه: ۴۱ - ۴۲.
  82. الكافى، ج ۱، ص ۲۱۶.
  83. روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.
  84. الميزان، ج ۱۳، ص ۱۶۶؛ نمونه، ج ۱۲، ص ۲۰۱ ـ ۲۰۳.
  85. الميزان، ج ۱، ص ۲۷۳؛ ج ۱۳، ص ۱۷۰ ـ ۱۷۱.
  86. مصطفی‌پور، محمد رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۳۲.
  87. فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.
  88. و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.
  89. برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم؛ سوره سجده، آیه: ۲۴.
  90. و زمامدارانی که از شمایند؛ سوره قصص، آیه: ۴۱.
  91. مصطفی‌پور، محمد رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۳۲.
  92. مصطفی‌پور، محمد رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۳۲.
  93. روض‌الجنان، ج۱۵، ص۱۳۷؛ الميزان، ج۱۶، ص۳۸.
  94. نمونه، ج ۱۶، ص ۹۰ ـ ۹۱.
  95. روض الجنان، ج ۱۵، ص ۱۳۷.
  96. الميزان، ج ۱۶، ص ۳۸.
  97. مصطفی‌پور، محمد رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۳۲.