کعبه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

نمایی از درب کعبه

کعبه، خانه خدا، بنایی سنگی و چهار گوش به صورت مکعب که در شهر مکه و در مسجد الحرام قرار دارد و قبله مسلمانان است.

مقدمه

این جایگاه مقدس را حضرت آدم (ع) به فرمان خداوند بنا نهاد، تا زیارتگاه یکتاپرستان باشد. حضرت ابراهیم به کمک فرزندش اسماعیل، خانه خدا را دوباره ساخت. در گوشه‌ای از این بنا، سنگی مقدس به نام "حجر الأسود" قرار دارد که زائران آن را می‌‌بوسند و لمس می‌‌کنند. کعبه، احترام خاصی دارد و در حج، زائران خانه خدا هفت بار به دور آن، طواف می‌‌کنند. این خانه توحید، پیش از اسلام به بتخانه مشرکان تبدیل شده بود، اما هنگامی که رسول خدا (ص) مکه را فتح کرد، دستور داد همه بت‌های درون کعبه و بیرون آن را شکستند. بنای کعبه در طول تاریخ، چندین بار به خاطر سیل و حوادث دیگر خراب شده و آن را دوباره ساخته‌اند. امروز، مسجد الحرام که در محوطه اطراف کعبه قرار دارد، یکی از شکوه‌مندترین و بزرگ‌ترین مساجد مسلمین است و به امر خداوند، مسلمانان از همه جای دنیا، هنگام نماز و عبادت رو به مسجد الحرام و کعبه می‌کنند[۱].

بنای کعبه

از قرآن و احادیث و تواریخ اسلامی به خوبی استفاده می‌شود که خانۀ کعبه پیش از ابراهیم، حتی از زمان آدم برپا شده بود، در سوره ابراهیم از قول این پیامبر بزرگ می‌خوانیم: ﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ[۲]. این آیه گواهی می‌دهد موقعی که ابراهیم با فرزند شیرخوارش اسماعیل و همسرش به سرزمین مکه آمدند اثری از خانۀ کعبه وجود داشته است.

در سوره آل عمران نیز می‌خوانیم: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ[۳] مسلم است که پرستش خداوند و ساختن مرکز عبادت از زمان ابراهیم آغاز نگردیده بلکه قبلاً و حتی از زمان آدم(ع) بوده است. همچنین قرآن می‌گوید: ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۴]. این تعبیر می‌رساند که شالوده‌های خانۀ کعبه وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل پایه‌ها را بالا بردند.

در خطبه معروف قاصعه از نهج البلاغه نیز می‌خوانیم: «آیا نمی‌بینید که خداوند مردم جهان را از زمان آدم تا به امروز به وسیلۀ قطعات سنگی... امتحان کرده است، و آن را خانۀ محترم خود قرار داده، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد که به گرد آن طواف کنند».

کوتاه سخن اینکه: آیات قرآن و روایات این تاریخچۀ معروف را تأیید می‌کند که خانۀ کعبه نخست به دست آدم ساخته شد، سپس در طوفان نوح فرو ریخت، و بعد به دست ابراهیم و فرزندش اسماعیل تجدید بنا گردید[۵].

اسماعیل و بنای کعبه

ابراهیم گاه گاهی به دیدن فرزندش اسماعیل می‌رفت و در هر سفر، مأموریت و داستانی داشت. در یکی از سفرها ابراهیم مأمور شد خانه کعبه را به کمک اسماعیل بنا کند. طبق روایات، نخستین کسی که خانه کعبه را بنا کرد و حج به جا آورد، آدم ابوالبشر بود. سپس در توفان نوح، خدای تعالی اساس و پایه‌های آن را به آسمان برد و دوباره به زمین آورد. هنگامی که ابراهیم خواست از نو آن را بنا کند، جبرئیل بر وی فرود آمد و با خط کشیدن، محل آن را به وی نشان داد.

به هر صورت ابراهیم مأموریت خود را به فرزند ابلاغ کرد. وقتی اسماعیل از مکان آن پرسید، ابراهیم تپه‌ای را که در آن صحرا بود نشان داد و به او فرمود: باید این تپه را برداریم و به جای آن خانه کعبه را بنا کنیم. ابراهیم دست به کار ساخت خانه شد. اسماعیل سنگ و گِل و سایر ابزار کار را آماده می‌کرد و به دست پدر می‌داد. همچنین مطابق حدیثی که نقل شده، فرشتگان نیز در نقل و انتقال سنگ‌ها و کارگذاردن آنها به آن دو کمک کردند تا خانه ساخته شد و حجرالاسود را که سنگی سیاه و در کوه ابوقبیس بود، به دستور خدای تعالی در جایگاه مخصوص نصب کردند[۶].

خدای تعالی در سوره بقره حکایت می‌کند که ابراهیم و اسماعیل، در وقت بنای کعبه دعاهایی می‌کردند و از همین حکایت دعاها معلوم می‌شود که خدای تعالی دعای آنان را مستجاب فرمود، چنان که دعای ابراهیم را هنگام آوردن اسماعیل و هاجر به مکه و دعای او در هنگام مهاجرت به سوریه، و دعایی که برای آمرزش خود و پدر و مادرش کرد و دعایی که برای مردم مکه کرد و دعاهای دیگر او را مستجاب فرمود.

از جمله دعاهایی که در هنگام بنای کعبه کردند، این بود: ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ * رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۷].

خدای بزرگ نیز عملشان را مقبول درگاه خویش قرار داد، فرزندانشان را مسلمان گرداند، مناسک و آداب حج و سایر آداب عبادت را به ایشان آموخت و پیغمبر بزرگواری از جنس خود آنان میانشان مبعوث فرمود تا آیات الهی را برایشان بخواند و علم و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد. در حدیثی است که رسول خدا فرمود: «من همان دعوت و خواسته پدرم ابراهیم هستم»[۸].

بدین ترتیب بنای خداپرستی به دست قهرمان یکتاپرستی و فرزند بزرگوارش در سرزمین مکه بنا شد و ابراهیم مأمور شد تا مردم را به طواف و زیارت آن خانه دعوت کند و متن فرمان الهی در این باره این بود: ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ * لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ * ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۹].

ابراهیم فرمان الهی را به مردم ابلاغ کرد و مناسک حج را به آنها یاد داد و تا زمان ظهور اسلام مردم حج به جا می‌آوردند، ولی طیّ سال‌ها، پیرایه‌هایی بر آن بسته بودند. اسلام که آمد آن پیرایه‌ها و خرافاتی را که اعراب بر آن بسته بودند، از بین برد و همان دستورهای اولیه ابراهیم را که به فرمان الهی به مردم ابلاغ کرده بود، برجای نهاد و به صورت فریضه بر مردم واجب نمود.

شیخ کلینی و شیخ صدوق و با کمی اختلاف، دنباله داستان را از امام صادق(ع) بدین مضمون نقل کرده‌اند: هنگامی که بنای خانه کعبه به پایان رسید، برای آن خانه دو در ساختند که یکی برای ورود و در دیگر برای خروج بود. در ضمن برای آن درها نیز آستانه‌ای ساختند و حلقه‌ای نیز بر آن آویختند، ولی درها و خانه پرده نداشت. تا اینکه اسماعیل زنی از قبیله «حمیر» گرفت. او زن عاقله‌ای بود و وقتی اسماعیل برای تهیه آذوقه به طایف رفت، او در مکه بود. روزی پیرمردی را دید که با سر و روی گرد آلود از راه رسید و از او سؤالاتی کرد و در ضمن از حالشان پرسید. او در پاسخ، خوبی حالشان را به اطلاع وی رسانید و سپس از حال خصوصی آن زن سؤال کرد و او همان پاسخ را داد. به دنبال آن پرسید: تو از چه طایفه‌ای هستی؟ زن در پاسخ گفت: من زنی از قبیله حمیر هستم. پیرمرد نامه‌ای به آن زن داد و گفت: وقتی شوهرت آمد، این نامه را به او بده. و خداحافظی کرد و از مکه خارج شد. اسماعیل از طایف برگشت و آن زن نامه را به او داد. وقتی خواند گفت: دانستی آن پیر مرد که بود؟ پاسخ داد: نه، مرد خوش سیمایی بود که به تو شباهت داشت. اسماعیل گفت: او پدر من بود. زن که این حرف را شنید گفت: ای وای بر من. اسماعیل گفت: چرا؟ می‌ترسی جایی از بدن تو را دیده باشد؟ زن گفت: نه! ولی می‌ترسم در حق او کوتاهی کرده باشم.

این واقعه گذشت تا روزی آن زن به اسماعیل گفت: آیا بر درهای کعبه پرده‌ای نیاویزیم؟ اسماعیل گفت: آری خوب است. به دنبال این پیشنهاد دو پرده تهیه کردند و بر درهای کعبه آویختند. زن که چنان دید پیشنهاد کرد که خوب است پرده دیگری نیز تهیه کنیم و همه دیوارهای اطراف کعبه را بپوشانیم که این سنگ‌ها بدنما شده است. اسماعیل با این پیشنهاد نیز موافقت کرد و آن زن به دنبال این تصمیم از قبیله خود استمداد نمود و پشم زیادی تهیه کرد و زن‌های قبیله مشغول رشتن آن پشم‌ها و بافتن آن شدند و هر قطعه‌ای که حاضر می‌شد، به قسمتی از خانه کعبه می‌آویختند. وقتی که هنگام حج و آمدن مردم به مکه شد قسمت زیادی از آن را پوشاندند، اما هنوز بخشی از آن بدون پوشش مانده بود. همسر اسماعیل گفت: خوب است این قسمت را با حصیر‌های علف بپوشانیم. و همین کار را کردند.

هنگامی که اعراب برای زیارت آمدند و آن وضع را مشاهده کردند، گفتند: سزاوارتر آن است که برای تعمیر این خانه، هدیه‌ای بیاوریم. و پس از آن مرسوم شد که برای خانه کعبه هدیه بیاورند. وقتی مقدار زیادی پول و هدایا جمع شد، آن حصیر را برچیده و به جای آن پرده‌هایی کشیدند. بدین ترتیب تمام خانه کعبه پوشیده شد.

کعبه سقف نداشت و اسماعیل چوب‌هایی بدین منظور تهیه کرد و به وسیله آنها، سقفی بر آن زد و روی آن را با گِل پوشانید. اسماعیل و مردم مکه از نظر آب در مضیقه بودند. این موضوع را به ابراهیم گفتند. او به دستور خداوند مکان‌هایی را حفر کرد تا به آب رسید و از این نظر نیز آسوده خاطر شدند.

اسماعیل از آن همسرش صاحب فرزندی شد، ولی آن فرزند اولاددار نشد. پس از او چهار زن دیگر اختیار کرد که خداوند از هر یک چهار پسر بدو داد که در مجموع صاحب دوازده یا شانزده پسر شد[۱۰]. ولی در این حدیث نام فرزندانش ذکر نشده است. اما در کتاب‌های تاریخی آمده که اسامی فرزندان اسماعیل بدین شرح بوده است: «نابت»[۱۱]، «قیدار»، «أدبیل»، «مبسام»، «مشماع»، «دومه»، «مسا»، «حدار»، «تیما»، «یطور»، «نافیش» و «قدمه».

در تاریخ طبری با اختلاف در نقل، این اسامی آمده و گفته که مادر این دوازده پسر «سیده» دختر مضاض بن عمرو جرهمی بوده و نسل عرب به نابت و قیدار می‌رسد[۱۲]. مسعودی می‌نویسد: اسماعیل سیزده پسر داشت که بزرگ‌ترین آنها «قیدار» بود[۱۳].

در بحارالانوار از کتاب قصص الانبیاء نقل شده است که اسماعیل پس از مرگ مادر، زنی از قبیله جرهم گرفت به نام «زعله» یا «عماده» و از وی صاحب فرزند نشد. سپس او را طلاق داد و «سیده» دختر حارث بن مضاض را به همسری اختیار کرد و از وی صاحب چندین فرزند شد[۱۴]. ثعلبی گفته که سیده دختر مضاض بن عمرو جرهمی بود. طبری هم همین را نقل کرده است، ولی یعقوبی نام این زن را «حیفاء» نوشته است[۱۵].[۱۶]

آغاز کعبه

زمان بنای کعبه به درستی روشن نیست. احادیث و اقوال مورخان به دو دسته تقسیم می‌شود.

  1. عده‌ای می‌گویند: حضرت ابراهیم(ع) کعبه را ساخته و پیش از ایشان خانه‌ای با نام کعبه نداشته‌ایم.
  2. دسته‌ای دیگر معتقدند که کعبه پیش از حضرت ابراهیم(ع) ساخته شده و ایشان آن را تجدید بنا کرده‌اند. بسیاری از این دسته، بانی بیت را حضرت آدم(ع) می‌دانند.

برای جمع میان دو قول می‌توان گفت که کعبه توسط حضرت آدم(ع) و در موضعی از پیش تعیین‌شده ساخته شده، ولی با طوفان نوح از بین رفت. پس با راهنمایی خداوند و به دست ابراهیم(ع) این بنا تجدید و مراسم عظیم و مناسک و عبادت بزرگ حج به آن حضرت تعلیم شد. در حقیقت، حضرت ابراهیم(ع) نقشی مانند حضرت آدم(ع) و در حیات کعبه دارد[۱۷].

امام باقر(ع) فرمود: خداوند فرشتگان را فرمان داد که در زمین برای او خانه‌ای بسازند تا هر که از فرزندان آدم گناه کند، برگرد آن طواف نماید آن‌گونه که فرشتگان، عرش خدا را طواف می‌کنند تا از آنان خشنود شده، همچنان‌که از فرشتگان راضی شد. پس در محل کعبه، خانه‌ای ساختند که زمان طوفان بالا برده شد، که اکنون در آسمان چهارم است. هر روز هفتاد هزار فرشته برگرد آن طواف می‌کنند و هرگز به سوی آن برنمی‌گردند. حضرت ابراهیم(ع) هم بر پایۀ همان، کعبه را بنا نهاد[۱۸].

نیز امام باقر(ع) فرمود: چون خداوند آدم را از بهشت فرود آورد، فرمود: من همراه تو خانه‌ای فرود می‌آورم که برگرد آن طواف شود، آن چنان که عرش من طواف می‌شود و نزد آن نماز خوانده شود، همچنان که نزد عرش من نماز خوانده می‌شود.

زمان طوفان، خانه به بالا برده شد. پیامبران خانه خدا را حج می‌کردند ولی جای آن را دقیقاً نمی‌دانستند، تا آن‌که خداوند جای آن را برای حضرت ابراهیم(ع) مشخص کرد. او هم خانه را از سنگ پنج کوه بنا کرد: کوه حرا، ثَبیر، لبنان، طور و حمر[۱۹]. امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: دو هزار سال پیش از آدم‌(ع) خانهٔ کعبه حج می‌شده، ملائکه می‌آمدند و حج می‌کردند[۲۰].[۲۱]

ارکان کعبه

چهار زاویه کعبه به چهار «رکن» مشهور است. رکن شرقی (رکن حجر الاسود)، رکن شمالی (رکن عراقی)، رکن غربی (رکن مغربی)، رکن جنوبی (رکن یمانی). هرگاه واژه رکن بدون پسوند به کار رود، مقصود از آن رکنی است که حجرالاسود در آن است. مسیر طواف، از رکن حجر الاسود آغاز می‌شود، سپس به رکن عراقی می‌رسد، پس از آن به رکن شامی و سپس به رکن یمانی و آن‌گاه باز به رکن حجرالاسود می‌رسد و همین جا یک شوط پایان می‌یابد.

از میان این چهار رکن، فضیلت رکن یمانی و رکن اسود از دو رکن دیگر بیشتر است؛ چنان که روایات زیادی از شیعه و سنی درباره فضیلت و اهمیت این دو رکن نقل شده است. در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَا يَسْتَلِمُ إِلَّا الرُّكْنَ الْأَسْوَدَ وَ الْيَمَانِيَّ ثُمَّ يُقَبِّلُهُمَا وَ يَضَعُ خَدَّهُ عَلَيْهِمَا»[۲۲]؛ «رسول خدا(ص) دو رکن یمانی و اسود را استلام می‌کرد و آنها را می‌بوسید و صورتش را بر آنها می‌نهاد». ابو مریم نقل کرده است که همراه امام باقر(ع) طواف می‌کردم. در هر دوری که می‌زد، رکن یمانی را استلام می‌کرد و می‌فرمود: «اللَّهُمَّ تُبْ عَلَيَّ حَتَّى أَتُوبَ وَ اعْصِمْنِي حَتَّى لَا أَعُودَ»[۲۳].

در روایتی دیگر از امام صادق(ع) آمده است که «الرُّكْنُ الْيَمَانِيُّ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ، لَمْ يُغْلِقْهُ اللَّهُ مُنْذُ فَتَحَهُ‌»[۲۴]؛ «رکن یمانی دری از درهای بهشت است و از روزی که گشوده شده، بسته نشده است». همچنین رکن یمانی از جاهایی است که دعا در آنجا به اجابت می‌رسد. به نقل از رسول خدا(ص) آمده است که فرمود: «مسح الحجر و الركن اليماني يحط الخطايا حطا»؛ «مسح حجرالاسود و رکن یمانی، گناهان انسان را پاک می‌کند».

بنا به مشهور، محلی که برای فاطمه بنت اسد شکافته شد تا به درون کعبه رود و فرزندش علی بن ابی طالب را به دنیا آورد، در کنار رکن یمانی بوده است، اما به دلیل بازسازی‌هایی که در دیوار کعبه صورت گرفته، هیچ اثری از محل ورود این بانوی بزرگوار بر کعبه دیده نمی‌شود[۲۵].[۲۶]

امنیت در حرم

از احکام اختصاصی کعبه و حرم «امن» بودن آن سرزمین مقدس است که هم امنیت تکوینی دارد: ﴿آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ[۲۷] که اگر کسی بخواهد کعبه را محو سازد؛ به او امان داده نمی‌شود؛ مانند جریان ابرهه و هم امنیت تشریعی دارد؛ ﴿وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا[۲۸] کسی که داخل حرم شود، شرعاً در امان خواهد بود. آیه مبارکه اطلاق دارد و تنها یک مورد استثنا شده است و آن این که اگر کسی حرمت حرم را نگه ندارد و در داخل حرم مرتکب جنایت شود در امان نخواهد بود و حد شرعی بر او جاری خواهد شد. نه تنها انسان‌ها، بلکه حیوانات و پرندگان هم در آن منطقه در امنیت‌اند، به طوری که متخلفان مورد مجازات قرار خواهند گرفت؛ چراکه اطلاق ﴿مَنْ دَخَلَهُ شامل حیوانات و پرندگان هم می‌شود. امام صادق(ع) در تفسیر آیه مبارکه فرمود: «... وَ مَنْ دَخَلَهُ مِنَ الْوَحْشِ وَ الطَّيْرِ كَانَ آمِناً مِنْ أَنْ يُهَاجَ أَوْ يُؤْذَى حَتَّى يَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ»[۲۹]

«وَ سَأَلَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ أَحَدَهُمَا(ع) عَنِ الظَّبْيِ يَدْخُلُ الْحَرَمَ فَقَالَ لَا يُؤْخَذُ وَ لَا يُمَسُّ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: ﴿وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا»[۳۰]. در کجای دنیا چنین امنیتی وجود دارد؟ تا آنجا که شکار حیوانات، بلکه نشان دادن آن با گوشه چشم هم ممنوع باشد! آن هم در منطقه‌ای که ﴿يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ[۳۱]. حتی انسان از جهت قرض و دَین هم در امان است و طلبکار حق ندارد طلب خود را در آن منطقه از بدهکار بخواهد؛ سماعه از امام صادق(ع) در این باره روایتی نقل کرده که گفت: «سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ لِي عَلَيْهِ مَالٌ فَغَابَ عَنِّي زَمَاناً فَرَأَيْتُهُ يَطُوفُ حَوْلَ الْكَعْبَةِ أَ فَأَتَقَاضَاهُ مَالِي قَالَ لَا لَا تُسَلِّمْ عَلَيْهِ وَ لَا تُرَوِّعْهُ حَتَّى يَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ»[۳۲].

علاوه بر امنیت‌های ظاهری، امنیت معنوی هم در روایات برای حرم ذکر شده است؛ چنان‌که معاویة بن عمار از امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: «إِذَا أَرَدْتَ دُخُولَ الْكَعْبَةِ فَاغْتَسِلْ قَبْلَ أَنْ تَدْخُلَهَا وَ لَا تَدْخُلْهَا بِحِذَاءٍ وَ تَقُولُ إِذَا دَخَلْتَ- اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ ﴿وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا فَآمِنِّي مِنْ عَذَابِ النَّارِ»[۳۳]. از تمسک امام(ع) به آیه شریفه، فهمیده می‌شود که معنای آیه وسیع است و هر نوع امنیتی را شامل می‌شود، منتهی از بعضی روایات برداشت می‌شود که امنیت معنوی در حرم، مشروط به داشتن ولایت است[۳۴].[۳۵]

اولین پوشش کعبه

در تاریخ آمده است اولین کسی که خانه خدا را جامه پوشاند، حضرت آدم بود که آن را با پیراهن موئی پوشانید. پس از ظهور اسلام و فتح مکه، اولین کسی که کعبه را با قماش یمانی پوشاند، پیغمبر(ص) بود[۳۶]. اولین کسی که دستور داد جامه‌های گوناگون را از تن کعبه برداشته و یک جامه بر آن کنند، مهدی عباسی بود. و اولین کسی که کعبه را جامه گرانبها پوشاند، تُبّع زمامدار یمن بود. [۳۷]

بازسازی کعبه

مورخان نوشته‌اند که بارها کعبه ویران شد و بارها سیل پایه‌های آن را فرو ریخت. از این رو، خانه بر آمده به دست ابراهیم و اسماعیل، بر جا نماند. لیکن افراد دوره جاهلی که سخت دلبسته حفظ شکل؛ جای و بنیادش بودند، پس از هر ویرانی یا آسیبی، تا آنجا که مقدورشان بود، می‌کوشیدند خانه را به شکلی که در روزگار پدران و نیاکانشان داشت، بازگردانند و آن را برآورند؛ لذا هیچ تغییری در آن راه نمی‌دادند و صورت بنا را دگرگون نمی‌کردند. مورخان بیت‌الحرام را چنین وصف کرده‌اند: تا پنج سال پیش از اسلام، دیوارهای کعبه سنگ‌چین بود و سنگ‌ها بی‌آن که ملاطی آنها را به هم بپیوندد، تا بالای قد آدمی، روی هم چیده شده بود. گفته‌اند که در عهد اسماعیل، نُه ذراع ارتفاع داشت و مسقف نبود و دری داشت که به زمین چسبیده بود. نخستین کسی که برای آن چفت گذاشت «تُبَّع» بود و سپس عبدالمطلب دری آهنی برای آن ساخت و آن را با زر به دست آمده از دو آهوی زرین [که بر اثر حفر چاه زمزم کشف شده بود] آراست. این نخستین باری بود که کعبه را می‌آراستند. وصفی که مورخان این گونه از کعبه ارائه می‌کنند، ما را بر آن می‌دارد تا آن را ویرانه‌ای ابتدایی و ساده تصور کنیم؛ حیاطی مربع گونه که دیوارهای سنگی بی‌هیچ ملاطی که آنها را به یکدیگر بپیوندد – آن را در برگرفته است و پرندگان شکاری در آن مأوی گزیده‌اند و هیچ حائلی کف آن را از اشعه سوزان خورشید و باران‌هایی که بر مکه فرود می‌آید و گاه به شکل آب از دهانه‌های چاه‌ها بیرون می‌زند، حفظ نمی‌کند. این خانه، در حقیقت، چهار دیواریی است سنگی که ارتفاع آن از قامت انسان تجاوز نمی‌کند. پاره‌ای از مورخان گفته‌اند که عامر بن جادر ازدی، پس از اسماعیل، نخستین کسی بود که برای کعبه جدار (دیوار) گذاشت؛ لذا «جادر» (برآورنده جدار) لقب گرفت. باز به گفته مورخان، در نیمه اول قرن هفتم میلادی؛ یعنی پنج سال پیش از اسلام و زمانی که رسول خدا، سی و پنج ساله بود، کعبه دچار آتش‌سوزی شد. در این هنگام بر آن شدند تا خانه را بازسازی کنند و برایش سقفی چوبی بگذارند؛ لذا دست به کار شدند و دیوارها را که پیشتر نُه ذراع ارتفاع داشت - تا هیجده ذراع بر آوردند و سقفی بر دو ردیف سه ستونه چوبی بر آن گذاشتند. همچنین در آن را از سطح زمین بالاتر آوردند، که جز با پلکان نمی‌شد بدان وارد شد. دیوارها را نیز با یک ردیف سنگ و یک ردیف چوب برآوردند. در اخبار آمده است که رسول خدا(ص) چون در سال فتح مکه وارد کعبه شد، کنار ستونی ایستاد و دعا کرد. در آن هنگام در خانه شش ستون بود. مورخان درباره دلیل بازسازی کعبه گفته‌اند که دیوارهای سنگی که ملاطی نداشت و ارتفاع آن از قامت آدمی تجاوز نمی‌کرد، به تدریج از هم گسیخته شده و سنگ‌هایش بر زمین فرو ریخته بود؛ لذا بر آن شدند، تا دیوارهایش را بر آورند و چون تنی چند از قریش و دیگران گنج خانه را که در چاهی در میان آن قرار داشت، دزدیده بودند، مردم بر مسقف کردن آن هم داستان شدند.

این بنای تازه نیز آن‌گونه که از وصفش در کتاب‌های مورخان بر می‌آید، بنایی فاخر نبود. تنها اتاقی بود که اینک سقفی چوبی بر شش ستون در دو ردیف آن را می‌پوشاند. دیوارهایش که پیشتر نه ذراع ارتفاع داشت و کمی بیشتر یا کمتر از قامت آدمی بود، تا هیجده ذراع بالا آمده بود. این بار مواد ساختمانی محکمی در این بنا به کار رفت؛ ردیفی از چوب و ردیفی از سنگ و در مجموع پانزده ردیف چوبی و شانزده ردیف سنگی دیوارهایش را تشکیل می‌داد. سقف آن را نیز مسطح کرده بودند و برایش ناودانی گذاشته بودند که آب باران از آن سرازیر می‌شد[۳۸]. آن‌چه از کتب تاریخ استفاده می‌شود، کعبه تا زمان حاضر ۱۲ مرتبه خراب و تجدید بنا شده است!

  1. بنای ملائکه: در مناسک الشیعه است که: ابتداءً قبل از آدم(ع) ملائکه آن را بنا کرده‌اند.
  2. بنای حضرت آدم(ع) بوده که بعد از هبوط، به امر پروردگار آن را ساخت و بعد خراب شد.
  3. شیث فرزند حضرت آدم تجدید بنا کرد، و در طوفان نوح خراب شد، و بعضی گفته‌اند در طوفان، خداوند آن را نگه داشت و لذا به بیت عتیق نامیده شد.
  4. بنای حضرت ابراهیم(ع) در سال ۱۸۹۰ قبل از میلاد.
  5. به وسیله قبیله جُرهم تعمیر گردید.
  6. به وسیله عمالقه تعمیر یافت.
  7. به وسیله قصی بن کلاب - جد بزرگ حضرت رسول(ص) - تجدید بنا شد، و بعد در اثر سیل، خرابی یافت. ۸- به وسیله قریش در دوره جاهلیت تجدید بنا شد، و اینجا بود که حجرالأسود به دست پیغمبر(ص) نصب شد.
  8. بنای عبدالله بن زبیر در سال ۶۴ ه د ق.
  9. بنای حجاج بن یوسف به دستور عبدالملک بن مروان بوده است. در این نوبت بوده که حجرالأسود به دست امام چهارم(ع) نصب گردید.
  10. به وسیله سلاطین روم تجدید بنا شد، این تجدید بنا، بعد از یورش ملاحده و قرامطه، و بردن حجرالأسود به کوفه در سال ۳۳۹ بوده است در این بار، بوده که حجرالأسود به دست مبارک صاحب الأمر(ع) کار گذاشته شد.
  11. به وسیله سلطان سلیمان عثمانی در سال ۱۰۳۹ ه د تجدید بنا و تعمیر اساسی شد، و این بنا تا کنون باقی است. نقل شده که این تعمیر در پی سیل عظیمی بوده که سرازیر مسجدالحرام شد و سقف کعبه را خراب نمود و در این واقعه ۴۰۰۲ نفر هلاک شدند.

ناگفته نماند: که بعضی از این ۱۲ بار به صورت تعمیر بوده، و اساس خانه بر جای بوده است.

و اما نوسازی کعبه به وسیله حضرت ابراهیم(ع): امام ششم(ع) فرمود: خدا به ابراهیم دستور داد که به حج رود، و اسماعیل هم با او حج کند، هر دو حج کردند. وقتی سال آینده شد، خدا به ابراهیم اجازه حج و ساختمان کعبه داد. در آن روز، با اینکه عرب‌ها به حج خانه می‌آمدند، خانه خدا کومه‌ای روی هم ریخته بود، ولی پایه‌هایش معلوم بود. چون در آن سال مردم از حج برگشتند، اسماعیل(ع) سنگ جمع کرد و در جوف کعبه ریخت. وقتی اجازه ساختمان آن از جانب خدا رسید، ابراهیم آمد و گفت: ای پسر عزیزم، خدا دستور ساختمان خانه کعبه را داده است. چون محل آن را کشف کردند یکپارچه سنگ سرخ بود. خدا وحی کرد که خانه را روی همان بنا کنند؛ و چهار فرشته فرستاد که سنگ جمع کنند. فرشتگان سنگ می‌آوردند و به دست ابراهیم و اسماعیل می‌دادند و آنها به کار می‌بردند، تا شش ذرع تمام شد و دو در برایش قرار دادند، یکی برای دخول، و یکی برای خروج و سردری بر آن نهادند و قطعه آهنی بر درهای آن نصب کردند، ولی خود خانه برهنه بود. ابراهیم خانه را ساخت و برگشت. اسماعیل که در آنجا اقامت داشت، زن با هوشی داشت، به اسماعیل گفت خوب است، دو تا پرده به این درها آویزان کنیم، اسماعیل گفت: دو تا پرده به طول شش ذرع برای آنها درست می‌کنیم، چون پرده‌ها را به درها آویختند خوششان آمد، گفتند خوب است جامه‌ای هم برای کعبه ببافیم که این سنگ‌های بدن‌ما را بپوشاند. اسماعیل پذیرفت، زنش به سرعت مشغول کار شد، و پشم زیادی نزد خویشانش فرستاد و درخواست کمک کرد.

امام ششم(ع) فرمود: از آن روز همکاری در پشم‌ریسی میان زن‌ها مرسوم گردید، آن زن شتاب کرد و کمک خواست، چون شقه‌ای بافته می‌شد، فوراً آن را به خانه می‌آویخت. موسم حج آینده رسید، هنوز یک سمت کعبه پیراهن نشده بود، زن حضرت اسماعیل به او گفت: برای این یک سمت، که پوشش به آن نرسیده چه کنیم؟ آن را با بافته برگ خرما پوشانیدند. دیگر سال، عرب‌ها به شیوه خود به حج آمدند، وضعی دیدند که خوش‌شان آمد، پس گفتند شایسته است برای کارکنان این خانه پیش‌کشی آورد. از اینجا پیش‌کشی و قربانی رسم شد، و هر تیره‌ای از عرب، پول یا چیز دیگری می‌آوردند، تا مبلغ بسیاری جمع شد، و آن حصیر خرمائی را کندند و پیراهن خانه را تمام کردند. کعبه تا مدتی سقف نداشت، حضرت اسماعیل ستون‌هائی از چوب تهیه نمود با شاخه‌های درخت خرما آن را پوشانید و گل اندود کرد. چون سال دیگر به حج آمدند و پوشش سقف کعبه را دیدند، گفتند سزاوار است برای کارکنان این خانه بیشتر پیش‌کشی آورد، از این رو در سال آینده شترهای بسیاری برای قربانی آوردند. اسماعیل(ع) نمی‌دانست که آنها را چه باید کرد. وحی رسید شترها را بکش و حاجیان را مهمانی کن[۳۹].[۴۰]

نام‌های کعبه

  1. بیت: یکی از نام‌های خانه خداست. این نام در هفت مورد از آیات قرآن کریم یاد شده است[۴۱]. ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ[۴۲]، ﴿إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ[۴۳]، ﴿إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ[۴۴]، ﴿فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ[۴۵]، ﴿مَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً[۴۶]،﴿وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ[۴۷]، ﴿فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ[۴۸]. واژه «بیتی» در سوره بقره و حج[۴۹]آمده است و خداوند متعال در هر دو مورد، این خانه را به خودش نسبت می‌دهد. از این کلمه عنوان «بیت الله» را هم می‌توان برای کعبه انتزاع کرد. کعبه تنها مکانی است که خداوند آن را به خود نسبت داده است. حتی بیت المقدس را با آن هم قداستش، به خودش نسبت نداده است.
  2. بیت الله: یکی از مشهورترین نام‌های خانه خداست. اضافه آن تشریفیه است و نشانه شرافت این خانه است که به خداوند منتسب شده، مانند کلام الله و عیسی الله. این نام از دو آیه‌ای که در قرآن به عنوان «بیتی» آمده اتخاذ شده است[۵۰].
  3. بیت الله الحرام: کعبه را می‌گویند. پیامبر اکرم(ص) در وجه تسمیه آن می‌فرماید: کعبه را بیت الله الحرام می‌گویند، برای آنکه ورود مشرکین به داخل کعبه حرام شده است.[۵۱]

بیت الحرام

یعنی خانه‌ای که محترم است. یکی از نام‌های خانه خداست که در قرآن کریم نیز ذکر شده است[۵۲]. بیت الحرم هم به آن گفته می‌شود. از امام ششم(ع) سؤال شد چرا بیت الحرام نامیده شده است؟ فرمود: برای این که ورود مشرکین به این خانه حرام شده است[۵۳].[۵۴]

بیت العتیق

یکی از نام‌های خانه خداست که در قرآن کریم هم آمده است ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۵۵]؛ برای عتیق در این آیه شریفه چهار معنی گفته شده است:

  1. در تفسیر ابوالفتوح آورده که این خانه را از این جهت عتیق نامیده‌اند، برای آنکه هر کس زیارت کند آن را، خداوند از آتش جهنم آزادش می‌سازد.
  2. امام ششم(ع) فرمود: نامیده شده به عتیق، یعنی آزاد شده؛ برای این که از غرق شدن در طوفان نوح آزاد گردید.
  3. آزاد شده از تسلط جباران. از امام پنجم(ع) سؤال شد که معنی عتیق کدام است؟ حضرت فرمود: این خانه، آزاد است و احدی مالک آن نیست.
  4. به معنی کهنه و قدیم. ابو حمزه ثمالی می‌گوید: امام پنجم(ع) در مسجد الحرام نشسته بود، پرسیدم چرا این خانه را خدای تعالی، عتیق نامیده است؟ فرمود: خداوند آن را پیش از آفریده‌ها آفریده است و سپس زمین را آفرید و از زیر آن، زمین را گسترش داد[۵۶].[۵۷]

پرده کعبه

پوشش قسمت خارجی کعبه را گویند و از آن به «حجاب البیت»، «کسوة الکعبه»، «جامه کعبه» و «پیراهن کعبه» هم یاد می‌کنند. اولین کسی که خانه خدا را جامه پوشاند، آدم(ع) بود که آن را با پیراهن موئی پوشانید. بعد حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع) با لیف خرما و بافته‌های همسر اسماعیل و قبیله او، سپس تبع با پیراهن پوستی، بعد از او جانشین‌اش ابوبکر اسعد با پارچه‌هایی که با سیم‌های نقره بافته می‌شد پوشانید. سلیمان با پارچه قبطی کعبه را پوشانید و از آن پس تاکنون رجال وقت، در هر زمان به گرانبهاترین جامه، این خانه را پوشانده‌اند. نقل شده که قبل از اسلام برای این که این افتخار نصیب همه شود، در هر سالی یک قبیله از مردم مکه با عباهای مختلف و رنگارنگ، اقدام به این کار می‌کردند و پس از ظهور اسلام و فتح مکه، نخستین کسی که کعبه را با قماش یمانی پوشاند، پیامبر(ص) بود. علی(ع) نیز در دوران خلافت خود، از عراق هر ساله جامه‌ای برای کعبه می‌فرستاد. در تاریخ است که جامه خانه را در قدیم الایام، ایرانیان تقدیم می‌کردند. ابن بطوطه در سفرنامه خود (رحلة) می‌نویسد: پیراهن کعبه را در شوشتر خوزستان از یک نوع دیبا می‌بافتند. نقل کرده‌اند: وقتی مهدی عباسی به خلافت رسید و به مکه رفت، مسئولان خانه کعبه از تراکم پیراهن‌ها بر سطح خانه شکایت کردند و گفتند: از سنگینی این پیراهن‌ها که از طرف قبائل مختلف پوشانده می‌شود ممکن است سقف کعبه فرود آید. مهدی عباسی دستور داد جامه‌های گوناگون را بردارند و به صورت جامه واحد درآورند و تاکنون این روال مرسوم است. علت این که جامه کعبه در ایران تهیه می‌شد این بود که مهدی عباسی دوران ولایتعهدی خود را در ایران - ری - گذرانده بود و علت انتخاب شوشتر این بوده که در این شهرستان پارچه نفیسی به نام دیباج وجود داشته است.

قبل از تسلط وهابیان و آل سعود بر مکه معظمه، چون حجاز زیر سلطه آل عثمان و دولت مصر قرار گرفت؛ لذا افتخار پوشش کعبه نصیب کشور مصر بود. آنها هر سال پارچه گرانبها و نفیسی از ابریشم مشکی تهیه و به وسیله عده‌ای از سران رسمی و مذهبی کشور مصر، با تشریفات خاصی به مکه می‌آوردند و صبح روز عید قربان، با حضور پادشاه عربستان و نمایندگان رسمی ملل اسلامی که در هر سال برای حج شرکت می‌کردند، جامه کعبه را تعویض نموده و پوشش قبلی را قطعه قطعه ساخته و هر پاره آن را به عنوان تیمن و تبرک به یکی از سران عالم اسلام هدیه می‌کردند[۵۸]. پوشش کعبه از پارچه ابریشمی ضخیم و مشکی است که قسمت بالای آن با آیات قرآنی و عبارت «اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ‌»، «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ‌(ص)» بافته شده، و در وسط آن کمربندی است که آیات قرآن نیز روی آن بافته و ملیله دوزی شده و همه ساله این روپوش را که «کسوه» می‌نامند، تعویض می‌شود.

می‌گویند: اولین کسی که بر کعبه دیبا پوشاند، یزید بن معاویه بود و برخی می‌گویند ابن زبیر یا عبدالملک مروان بود[۵۹]. در دوران عمر، چون نزد او سخن از آرایش‌ها و پوشش‌های کعبه و فراوانی آن گفته شد، گروهی گفتند: کاش آنها را برگیری و سپاه مسلمانان را تجهیز کنی که پاداش آن بیشتر است. کعبه، آرایش برای چه می‌خواهد! عمر تصمیم به این کار گرفت و از امیرالمؤمنین(ع) در این باره پرسید: حضرت فرمود: وقتی این قرآن بر پیامبر(ص) نازل شد، اموال چهار بخش بود، اموال مسلمانان که آن را طبق سهم معین میان وارثان تقسیم کرد و غنائم که آن را بر مستحقان آن تقسیم کرد، خمس که خدا آن را در جایی خاص قرار داد و صدقات (زکات) که آن را هم خداوند تعیین کرد. آن روز، پوشش‌ها و زیورهای کعبه هم بر کعبه بود. خداوند بر همان حال واگذاشت و از روی فراموشی نبود که آن را واگذاشت و جایی هم از او پنهان نماند. پس بگذار همان جا که خداوند و رسولش قرار داده، باقی بماند. عمر گفت: اگر تو نبودی رسوا شده بودیم و پوشش‌ها را به همان حال گذاشت[۶۰]. برخی از پوشش کعبه تبرک می‌جویند. از امام صادق(ع) پرسیدند: آن چه از پوشش کعبه به دستمان می‌رسد، آیا می‌توانیم بخشی از آن را بپوشیم؟ فرمود: می‌توان برای کودکان، قرآنها و بالش‌ها از آن استفاده کرد و به خواست خدا بدین وسیله برکت جست. امام صادق(ع) نیز فرمودند: اشکالی ندارد که از دیبای کعبه برگرفته و آن را روکش قرآن یا جانماز ساخت که روی آن نماز خواند[۶۱].

پرده کعبه در قرون اخیر به رنگ مشکی بوده که نوشته‌های آن به صورت طلایی بافته می‌شد، اما در برخی موارد از رنگ‌های دیگری هم استفاده شده است. برای نمونه زمان ملکشاه سلجوقی، پرده‌ای که از زمان سلطان محمود غزنوی برای کعبه آماده شد و به رنگ زرد بود، برای کعبه ارسال گردید. در زمان الناصر عباسی، ابتدا پرده‌ای به رنگ سبز برای کعبه آماده شد و پس از آن، از اواخر خلافت وی، به رنگ مشکی تهیه گردید که گویا از آن پس همین رنگ حفظ شده است. گفتنی است کعبه، پرده‌ای نیز در داخل دارد که هر چند سال یک بار تعویض می‌شود؛ دلیلش نیز آن است که این پرده به دلیل این که در برابر آفتاب نیست و فرسایش ناشی از دست مالیدن را هم ندارد، به سادگی دچار فرسودگی نمی‌شود. زمانی که دولت سعودی قوام یافت، کوشید تا این اقدام را خودش انجام دهد و به این وسیله، نفوذ سایر دولت‌ها را در زمینه امور دینی حج قطع کند[۶۲]. زمانی که عبدالعزیز در سال ۱۳۴۳ ق. (۱۹۲۴م). زمام امور حجاز را به دست گرفت، در سال نخست حکومتش بر حجاز؛ یعنی سال ۱۳۴۴ق، پرده‌ای از مصر همراه با محمل مصری برای کعبه فرستاده شد که روی کعبه انداختند. روشن بود که سعودی‌ها نمی‌توانستند این وضع را تحمل کنند. از این رو عبدالعزیز در سال ۱۳۴۶ق. (۱۹۲۷م) فرمان داد کارگاه بافت ویژه‌ای برای تهیه و بافت جامه کعبه احداث گردد و بی‌درنگ کار احداث آن در ماه محرم همان سال آغاز و در ماه رجب پایان یافت. در این کارگاه جامه کعبه تهیه گردید. این جامه که از ابریشم طبیعی و خالص بود، به وسیله سعودی‌ها و هندی‌ها بافته شد. کارگاه مزبور به همین منوال همه ساله پوششی را برای کعبه تهیه می‌کرد تا این که سال ۱۳۵۲/۱۹۳۲ فرا رسید. در این سال نخستین جامه کعبه، به وسیله خود عربستان سعودی تهیه شد.

در سال ۱۹۵۸م. بار دیگر مصر به تهیه جامه کعبه رغبت نشان داد و پس از اصرار مصر، ملک عبدالعزیز موافقت کرد تا مصر به تهیه جامه کعبه بپردازد. اما در سال ۱۳۸۱/۱۹۶۱، مصر روی علل سیاسی خاصی از آماده کردن پرده، امتناع ورزید و آنگاه ملک عبدالعزیز تصمیم گرفت تا کارگاه بافندگی جامه کعبه را بار دیگر راه اندازی کند. کارگاه مزبور از سال ۱۳۸۴ق. کار خود را آغاز کرد که تا امروز ادامه دارد. عربستان سعودی در سال ۱۳۵۷ق. ۱۹۳۸م. کارگاه تولید و آماده‌سازی پرده کعبه را در مساحت ۱۵۰۰ متر احداث کرد. ابتدا کلیه سامان و ابزار آن دستی و معمولی بود، اما در سال ۱۳۹۲/۱۹۷۲ دستور داده شد تا کارگاه جدید در مساحت صد هزار متر مربع احداث گردد، ملک فهد که در آن وقت پست معاون دوم رئیس شورای وزیران و وزیر کشور را عهده‌دار بود، سنگ بنای آن را گذاشت و در سال ۱۳۹۵/۱۹۷۵ هنگامی که ولی عهد کشور بود، آن کارگاه را افتتاح کرد. محل این کارگاه در جاده قدیم جده واقع است که در نزدیکی آن موزه حرم نیز قرار گرفته است.

کارگاه جدید شامل دو بخش است: در بخش نخست آن، پوشش داخلی کعبه و پرده و کمربند آن بافته می‌شود و روی آن به رشته‌های نقره‌ای طلافام، تزیین می‌گردد؛ و در بخش دوم که به ابزارهای مدرن مجهز است، جامه خارجی کعبه مشرفه را می‌بافند. بخش‌های دیگر این کارگاه عبارتند از: ۱- بخش بافندگی خودکار که در آن قالی‌ها و فرش‌های مساجد تولید می‌گردد. ۲- بخش رنگ‌آمیزی که در آن ابریشم مورد استفاده جامه کعبه رنگ‌آمیزی می‌شود. ۳- بخش اصلاح و مرمت کاری که عهده دار اصلاح ماشین‌های بافت و ابزار مدرن در این کارگاه است[۶۳]. جامه کعبه از ۵۴ قطعه ترکیب یافته است؛ طول هر قطعه ۱۴ متر و پهنای آن ۹۵ سانتی متر و مساحت کلی آن به ۲۶۵۰ متر مربع بالغ می‌گردد. کمربند پرده از ۱۶ قطعه ترکیب یافته و محیط آن ۴۵ متر و پهنایش ۹۵ سانتی متر است. برای تهیه جامه کعبه به ۶۷۰ کیلوگرم ابریشم سفید خالص نیاز است تا با ۷۲۰ کیلو گرم مواد رنگ‌آمیزی به انجام برسد، اما کمربند و پرده دروازه کعبه رشته‌های نقره‌ای و طلا فام نیاز دارد که وزن مجموع آن به ۱۲۰ کیلوگرم می‌رسد. پرده دارای دو بخش است: یکی پوشش ظاهری که همیشه سیاه رنگ است و دیگر پرده داخلی که دارای رنگ غیر سیاه است. روشن نیست رنگ سیاه برای چه انتخاب شده است؛ اما هرچه است، بسان یک خال سیاه در تارک سطح سفید مسجد الحرام خودنمایی می‌کند و ظرافت و زیبایی خاصی را به معرض نمایش می‌گذارد. پرده در کعبه، که «برقع» نام دارد، از پارچه ابریشمی سیاه بافته شده و در روی آن آیات قرآن کریم نقشه بسته و با رسم الخط در بالای آن نوشته شده است: این پرده در مکه مکرمه ساخته شده و به کعبه مشرفه اهدا گردیده است. در پایین آن این جمله نقش شده است: خادم الحرمين الشرفين الملك فهد بن عبدالعزيز آل سعود تقبل الله منه. هزینه تهیه جامه کعبه مشرفه به بیش از ۱۷ میلیون ریال سعودی می‌رسد. و اما آیات قرآنی نوشته شده بر جامه کعبه؛ کلمه ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ[۶۴] و ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ[۶۵] در میان مربع‌ها، با رشته‌های ابریشمی بافته شده و در دو کناره راست و چپ آن، در میان مربع بزرگ، لفظ «جَلَّ جَلَالُهُ‌» و در خالی‌گاه آن لفظ «یَا اللَّهُ‌» نقش شده است.

روی کمربند و قسمت شرقی آن، با رشته‌ای نقره‌ای طلا فام، آیات مبارکه ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ * وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ * وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۶۶] با خط زیبا نقش شده است.

در قسمت جنوبی کمربند؛ یعنی در میان رکن حجر الاسود و رکن یمانی، این آیات مبارکه نقش بسته است: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ * إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ * فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ * قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ[۶۷]. در قسمت غربی کمربند؛ یعنی میان رکن یمانی و حجر اسماعیل، این آیات مبارکه نقش شده است: ﴿وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ * وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۶۸].

اما در قسمت شمالی کمربند، این عبارت درج است: هذه الكسوة صنعت في مكة المكرمة بامر خادم الحرمين الشريفين. در روی پرده دروازه کعبه، آیاتی از قرآن کریم مثل: ﴿رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا[۶۹] به اشکال گرد و مربع نقش گردیده است، و در پایین‌تر آن، آیه مبارکه: ﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۷۰] و پس از آن آیه الکرسی نقش یافته است. همه این نوشته‌ها با رشته‌های نقره‌ای طلا فام با خط زیبا نقش گردیده است. در روایات اهل بیت، گرفتن پرده کعبه و تضرع و دعا در آن هنگام، تأکید شده و نیز آمده است که حضرت علی بن الحسین(ع) فراوان چنین می‌کرد. تا چند سال پیش، بنی شیبه که از دوران جاهلیت، سدانت کعبه در دست‌شان بود، پرده تعویض شده را میان خود تقسیم می‌کردند. آنها این کار را با نظارت دولت انجام می‌دادند. اکنون گویا به دلایل خاصی، که شاید مهم‌ترین آنها جلوگیری از امر تبرک به پرده کعبه باشد، برخی از علمای وهابی پیشنهاد حفظه پرده و عدم تقطیع و تقسیم سالانه آن را داده‌اند. به دنبال آن قرار شد تا پرده حفظ شود و در برابر، دولت سالیانه پولی به آل شیبه بپردازد[۷۱]. پرده کعبه تا پایین دیوار خانه می‌رسد و در آنجا با حلقه‌هایی به شاذروان بسته می‌شود، اما در مراسم حج مقداری از پیراهن کعبه را از پایین لوله می‌کنند و بالا می‌زنند تا در دسترس حجاج قرار نگیرد. در روایات منقول از اهل بیت؛ بوسیدن آن مستحب شمرده شده و به گرفتن پرده کعبه و تضرع و دعا در این حال به درگاه خداوند تصریح شده است.[۷۲]

پوشش داخل کعبه

در گذشته داخل کعبه هم جامه مخصوصی داشته است. مادر عباس بن عبدالمطلب روزی نذر می‌کند که اگر حاجتش برآورده شود داخل کعبه را بپوشاند. وقتی حاجتش برآورده شد، به عهد خود وفا کرد. تا مدتی این رویه باقی بود ولی بعدها منسوخ شد[۷۳].[۷۴]

حِبَری: به روپوش یا پارچه سیاه رنگی که گاه کعبه را بدان می‌پوشانیدند، گویند[۷۵].

حِزام: کمربند قسمت بالای پرده کعبه را می‌گویند که به عرض ۹۵ سانتیمتر است و دور تا دور آن آیات قرآن با خطوط نقره آمیخته با طلا بافته می‌شود.

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۸۹.
  2. «پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
  3. «بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
  4. «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۱۲۲.
  6. علل الشرائع، ص۱۹۵ ـ ۱۹۶.
  7. «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی * پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی * پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۷ - ۱۲۹.
  8. «أَنَا دَعْوَةُ أَبِي إِبْرَاهِيمَ‌»؛ تفسیر قمی، ص۵۳.
  9. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند * تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید * سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۷-۲۹.
  10. فروع کافی، ج۱، ص۲۲۰ - ۲۲۱.
  11. تاریخ طبری، ج۱، ص۲۲۰ - ۲۲۱؛ نجّار، قصص الانبیاء، ص۱۰۹.
  12. تاریخ طبری، ج۱، ص۲۲۰ - ۲۲۱.
  13. مسعودی، اثبات الوصیة، ص۳۵.
  14. بحارالانوار، ج۱۲، ص۱۱۳.
  15. تاریخ یعقوبی، ص۳۰.
  16. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۱۷۷-۱۸۱.
  17. حج و عمره در قرآن حدیث، محمدی ری شهری، ص۱۱۳.
  18. حج و عمره در قرآن حدیث، محمدی ری شهری، ص۱۰۹.
  19. همان، ص۱۱۱.
  20. راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، ص۱۶۰.
  21. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۵۳.
  22. کافی، ج۴، ص۴۰۸، ش۸.
  23. کافی، ج۴، ص۴۰۹.
  24. کافی، ج۴، ص۴۰۹.
  25. آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، ص۹۳.
  26. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۹۹.
  27. «از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۴.
  28. «و هر که در آن در آید در امان است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  29. فروع کافی، ج۴، ص۲۲۶؛ وسائل الشیعه ج۱۲، ص۵۵۷.
  30. نور الثقلین، ج۱، ص۳۷۱.
  31. «در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده می‌شوند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۷.
  32. نور الثقلین، ج۱، ص۳۷۱.
  33. نور الثقلین، ج۱، ص۳۷۱.
  34. فصلنامه میقات حج، ش۵۵، ص۲۰.
  35. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۳۸.
  36. راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، ص۱۵۱.
  37. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۴۸.
  38. حج و عمره در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، ص۱۲۲.
  39. وسائل الشیعه، ج۹، ص۳۲۶.
  40. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۷۵.
  41. فرهنگ عاشورا، محدثی، ص۷۹.
  42. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  43. «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  44. «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.
  45. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  46. «و نماز آنان نزد خانه (ی کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس عذاب را برای کفری که می‌ورزیدید بچشید!» سوره انفال، آیه ۳۵.
  47. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیزرا شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.
  48. «پس باید پروردگار این خانه را بپرستند» سوره قریش، آیه ۳.
  49. سوره بقره، آیه ۱۲۵؛ سوره حج، آیه ۲۶.
  50. سوره بقره، آیه ۱۱۹؛ سوره حج، آیه ۲۷.
  51. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۰۷.
  52. سوره مائده، آیه ۲ و ۹۷ و ۹۵؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
  53. علل الشرایع (به نقل از راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، ص۱۳۷).
  54. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۰۹.
  55. «و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  56. راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، پاورقی، ص۱۵۷.
  57. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۱۰.
  58. راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، ص۱۵۳.
  59. حج و عمره در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، ص۱۷۷.
  60. حج و عمره در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، ص۱۷۹.
  61. حج و عمره در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، ص۱۸۱.
  62. آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، ص۸۵.
  63. آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، ص۸۸.
  64. «هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.
  65. «محمد، پیامبر خداوند است» سوره فتح، آیه ۲۹.
  66. «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید * و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوه‌ها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است * و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی * پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸-۱۲۵.
  67. «بگو خداوند راست فرموده است؛ بنابراین از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کنید و او از مشرکان نبود * بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان * در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است * بگو: ای اهل کتاب! چرا به آیات خداوند کفر می‌ورزید در حالی که خداوند به آنچه می‌کنید گواه است» سوره آل عمران، آیه ۹۸-۹۵.
  68. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار پاکیزه بدار! * و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۶-۲۷.
  69. «پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه ۸۰.
  70. «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.
  71. آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، ص۹۱.
  72. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۲۰.
  73. راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، ص۱۵۲.
  74. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۲۷.
  75. فصلنامه میقات حج، ش۲۵، ص۹۷.