آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟ (پرسش)
آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / محمد |
مدخل اصلی | نام امام مهدی |
آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین سید محمد تقی موسوی اصفهانی، در کتاب «تکالیف بندگان نسبت به امام زمان» در اینباره گفته است:
- «علمای ما - که خدای تعالی رحمتشان کند - در حکم نام بردن مولایمان حضرت مهدی (ع) به نام اصلی، اختلاف کردهاند. بعضی از آنها به طور کلی - جز در حال تقیه - آن را جایز نشمردهاند مانند محدث عاملی در کتاب وسائل[۱] و برخی به طور مطلق آن را ممنوع دانستهاند، چنان که ظاهر آنها از دو شیخ اقدم مفید و طبرسی حکایت شده همین نظر است. و بعضی به طور مطلق آن را حرام شمردهاند مگر در دعاهای رسیده از معصومین (ع) و این نظر اسماعیل بن احمد علوی عقیلی طبرسی است که در کتاب کفایه الموحدین بیان کرده است و برخی آن را جایز ولی مکروه دانستهاند، مانند شیخ محقق انصاری. و عدهای حرام بودن را به نام بردن در محافل و مجامع اختصاص دادهاند نه در موارد دیگر مانند: سید محقق میرداماد و دانشمند مدقق نوری و بعضی حرمت را به زمان غیبت صغری اختصاص دادهاند، و من گویندهای بر این قول نمیشناسم ولی از سخن فاضل مجلسی در بحار [۲] چنین ظاهر میشود که کسی این قول را داشته است و خدا دانا است. و ممکن است این قول را به نظر اول باز گرداند به جهت شدت تقیه در زمان غیبت صغری، چنان که پوشیده نیست. و به هر حال تحقیق سخن در این باره این که: یاد کردن نام شریف معهود آن حضرت بر چند گونه تصور میشود؛
- گونه اول: یاد کردن آن در کتابها، که در جایز بودن آن تردید نیست به حکم اصل، و به جهت این که دلایل منع شامل آن نمیشود، و نیز به جهت آن که خواهیم دید که شیوه پیشینیان صالح و علمای عاملمان - که رضوان خداوند بر همه آنان باد - از زمان شیخ کلینی تا زمان ما این طور بوده که نام آن حضرت (ع) را در کتابهای خود ذکر کردهاند، بدون این که کسی بر آنان اعتراض نماید.
- گونه دوم: یاد کردن آن جناب با اشاره و کنایه، مانند این که گفته شود: اسم او اسم رسول خدا(ص) است و کنیهاش کنیه آن حضرت میباشد. این نیز جایز است به همان ادلهای که در گونه نخستین گذشت، به اضافه روایات متعددی که از طریق شیعه و سنی از پیغمبر(ص) رسیده که در آنها تصریح فرموده به این که: مهدی از فرزندان من است، نام او نام من و کنیهاش کنیه من میباشد. و باید دانست که جایز بودن در این مورد و گونه اول به غیر حال ترس اختصاص دارد، زیرا که حالت ترس از جمله عناوین عارضی است که مایه حرام شدن هر جایز میباشد چنان که پوشیده نیست.
- گونه سوم: یاد کردن آن حضرت در دعا و مناجات، به طوری که عنوان نام بردن در محافل و مجامع را نداشته باشد. ظاهراً در این صورت نیز جایز است، به جهت این که دلایل جواز - که در گونه هفتم خواهی دید - در این قسمت جریان دارد، اضافه بر ورود آن در بعضی از دعاها و تعقیبات، ولی احوط آن است که ترک گردد، مگر این که در روایت صحیحی رسیده باشد، (خوب دقت کنید).
- گونه چهارم: یاد کردن آن حضرت در مجامع و غیر آنها به طور سری و در دل، و حق آن است که در این صورت نیز جایز باشد، به جهت این که دلایل منع از این قسمت منصرف است، پس اصل و دلایل جواز بدون معارض باقی میمانند، اضافه بر روایتی که در مستدرک با سندی از حذیفه بن الیمان آمده که رسول خدا(ص) در خبر وصف حضرت مهدی (ع) فرمود: "و او است که به طور آشکارا پیش از قیامش کسی نامش را نبرد مگر کافر به او"[۳]. و نیز مؤید این اختصاص یافتن حرمت به آن در مورد اجماعی که محقق داماد آن را نقل کرده که: "بطور علنی و آشکار نامش را برند". و سخنش خواهد آمد.
- گونه پنجم: یاد کردن این اسم شریف در مواقع ترس، مانند: محافل و مجالس دشمنان دین که تقیه با آنان واجب است، و هیچ اختلافی از هیچ یک از متقدمین و متأخرین در حرمت این قسم نیست، و نیز تمام دلایل تقیه بر آن دلالت دارد، و هم چنین احادیث منع از نام بردن، همگی شامل این قسم میشود.
- گونه ششم: یاد کردن نام آن حضرت در مجالس که ترس و تقیهای در آنها نیست، و این گونه است که معرکه آرا و جای بحث و گفتگو میباشد. و مختار نزد من، قول به حرمت آن است، موافق با رأی شیخ صدوق و مفید و طبرسی و محقق داماد و علامه مجلسی و محقق نوری بلکه در گفتار محقق داماد اجماع بر آن نقل گردیده، و در سخن بعضی دیگر شهرت این قول حکایت شده، به دلیل اخبار صحیح، معتبر و مستفیض، بلکه از لحاظ معنی در حد تواتر»[۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛ |
---|
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
- نام اصلی امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟ (پرسش)
- نام امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
- نامهای امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
- آیا در قرآن کریم به امام مهدی اشاره شده است؟ (پرسش)
- چرا نام امام مهدی در قرآن نیامده است؟ (پرسش)
- چرا به امام مهدی شریک القرآن میگوییم؟ آیا این لقب را به ائمه دیگر هم میتوان نسبت داد؟ (پرسش)
- نام امام مهدی در کتابها و ملل گوناگون چیست؟ (پرسش)
- آیا نام بردن اسم امام مهدی یعنی محمد جایز است؟ (پرسش)
- چرا میگویند به زبان آوردن و گفتن اسم واقعی امام مهدی حرام است؟ (پرسش)
- چرا نام امام مهدی برده نمیشود و به صورت م ح م د نوشته میشود؟ (پرسش)
- علت نهی از ذکر اسم خاص امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- نام امام مهدی در کتب اهل سنت چیست؟ (پرسش)
- نام امام مهدی در دعاها چیست؟ (پرسش)
- نام امام مهدی در کلام دانشمندان شیعه چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۸۷ باب ۳۳ ذیل ۷ و ۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۲.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۸۰ ح ۱۴.
- ↑ موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، تکالیف بندگان نسبت به امام زمان، ص ۲۳-۲۶.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۳.
- ↑ همان، ص ۳۱.
- ↑ همان، ص ۳۱.
- ↑ همان.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۳.
- ↑ همان، ص ۳۲.
- ↑ همان.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۴۲۳.
- ↑ دلائل الامامه، ص ۲۳۷.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۹.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۲.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۸۴.
- ↑ مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۸۵-۸۸.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۴.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸، ح ۱.
- ↑ اثبات الوصیة، ص ۲۸۰.
- ↑ ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.
- ↑ ر.ک: محمد باقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۴، صص ۱۸- ۱۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۸، ح ۶.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۸۱، ح ۵؛ کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۸؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۲۶۲؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۱۱، ح ۱۲.
- ↑ ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.
- ↑ مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۳.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۶۸، ح ۶.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۷۹، ح ۱.
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص ۲۸۸، ح ۲ و نیز ر.ک: محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۳، ح ۲۸۸.
- ↑ کتاب الغیبة، ص ۳۶۴، ح ۳۳۱.
- ↑ وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۰.
- ↑ شیخ صدوق؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۴، ح ۳۷.
- ↑ محمد بن حسن طوسی؛ کتاب الغیبة ص ۱۵۰، ح ۱۱۱.
- ↑ ابن شاذان، الفضایل، ص ۱۵۸.
- ↑ شیخ طبرسی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۴.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۳، ح ۱۷؛ ر.ک: اعلام الوری، ص ۴۶۵؛ وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۴.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۵۲۷، ح ۳.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۷.
- ↑ «بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است» سوره توبه، آیه ۳۶.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۴۹، ح ۱۱۰.
- ↑ کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۳۴، ح ۴.
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص ۸۵، ح ۱۶.
- ↑ کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵.
- ↑ کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۲، ح ۱۰.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۳۲۹، ص ۵۱۴.
- ↑ ر.ک: کتاب الغیبة، ص ۲۶۹، ح ۲۳۴.
- ↑ وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۳، ح ۲۱۴۶۷.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، باب ۴۳، ح ۱۳؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۹۵۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۱، ح ۷.
- ↑ ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، قواعد الفقهیة، ج ۱، ص ۵۰۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۰۱-۲۱۶.