اصول دین در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث اصول دین است. "اصول دین" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اصول دین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  1. اصول دین یا اصول الدین گاهی به عنوان نامی برای علم کلام به کار رفته است. به عبارت دیگر، نام دیگر علم کلام علم اصول‌الدین است. عبارت‌های ذیل از این قبیل است:
    1. علم اصول‌الدین اساس همه علوم دینی است[۱].
    2. اصول‌الدین برترین علوم است، زیرا پرده‌های الوهیت را برطرف و انسان را بر اسرار ربوبیت آگاه می‌‌سازد و فرق میان نبی و متنبیّ را آشکار می‌‌کند، بدین جهت پرداختن به آن نیکوترین کار است. [۲]
    3. علمی که متکفل بیان معرفت خداوند است، علمی است که در عرف متکلّمین اصول‌الدین نامیده می‌‌شود [۳].
  2. نام کتاب‌هایی است که درباره همه یا برخی از اصول اعتقادات اسلامی نگارش یافته است. در کتاب الذریعة إلی تصانیف الشیعه[۴] هشتاد و یک عنوان و در کتاب معجم التراث الکلامی[۵] دویست و پنجاه و سه عنوان رساله و کتاب اعتقادی با این نام گزارش شده است. توضیح آنکه کتاب‌هایی که درباره همه یا برخی از مباحث کلامی نگاشته شده بسیار است. برخی از آنها نام‌های ویژه‌ای چون: البراهین، التجرید، الإلهیات، و... دارد. برخی دیگر درباره یکی از اصول اعتقادی تألیف گردیده که نام همان اصل را دارد، مانند: توحید، نبوت، امامت و معاد. اما برخی از آنها که از دو گونه یاد شده نیست، غالباً به نام اصول‌الدین نامیده شده است.
  3. اعتقادات اسلامی، یعنی آنچه یک مسلمان باید به آنها معتقد باشد. این اصطلاح نیز دو کاربرد دارد:
    1. همه اعتقادات اسلامی را شامل می‌‌شود و در مقابل فروع دین به کار می‌‌رود. اصول دین مسائل اعتقادی است که تعقل شناخت و اعتقاد در آنها مطلوب است، و فروع دین مسائلی است که مطلوب در آنها عمل است، خواه از مقوله فعل باشد یا از مقوله ترک[۶].
    2. به سه یا پنج اصل اعتقادی اختصاص دارد که عبارتند از: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. البته، غالباً: از سه اصل: توحید، نبوت و معاد به عنوان اصول دین، و از دو اصل عدل و امامت به عنوان اصول مذهب (مذهب شیعه امامیه) یاد می‌‌شود، ولی در مواردی نیز همگی آنها اصول دین نامیده شده‌اند، عبارت‌های ذیل بیانگر مدعای مزبور است:
      1. اعتقاداتی که هر مسلمانی باید آنها را بداند و به آنها اعتقاد جزئی داشته باشد دو گونه‌اند: برخی اصول دین‌اند مانند توحید، نبوت خاصه و معاد جسمانی، و برخی اصول مذهب‌اند مانند اعتقاد به عدل و اعتقاد به امامت امامان معصوم(ع) پس از پیامبر(ص) عدم شناخت و اعتقاد به گونه اول انسان را از اسلام خارج می‌‌سازد، و عدم شناخت و اعتقاد به گونه دوم او را از مذهب تشیع بیرون می‌‌کند.[۷]
      2. علمای شیعه از قدیم الایام پنج اصل را به عنوان اصول خمسه تشیع معرفی کرده‌اند و آنها عبارتند از: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. معمولاً گفته می‌‌شود که این پنج اصل از اصول دین‌اند و باقی همه از فروع دین. [۸]
      3. اصول دین یعنی چیزهایی که بدون داشتن آنها آدمی مسلمان نیست: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد [۹].
      4. اگر تو را پرسند که اصول دین چند است؟ جواب بگو که پنج است: اول توحید، دوم عدل، سوم نبوت، چهارم امامت، پنجم معاد[۱۰].[۱۱]

مقدمه

برخی اندیشمندان و متکلمان دینی معاصر، معیارها و ملاک‌های دیگری در تعریف اصول دین مطرح کرده‌اند که دانستن آنها هم معنا و مبنای اصولی بودن برخی آموزه‌های کلیدی و مهم دینی را برای ما آشکارتر می‌کند و هم جایگاه اصلی اعتقادی بودن امامت را.

  1. مبدأ هستی کیست؟
  2. پایان زندگی چیست؟
  3. بهترین برنامه زندگی کدام است؟[۱۳]

ماهیت اصول دین

اصول دین در اصطلاح کلامی

ملاک اصول دین

یقین یا ظن؟

تحقیق یا تقلید

پرسش و پاسخ

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. تلخیص المحصّل، ص۱.
  2. کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۳.
  3. قواعد المرام فی علم الکلام، ص۲۰.
  4. الذریعة إلی تصانیف الشیعه، ج۲، ص۱۸۱ـ ۱۹۶
  5. معجم التراث الکلامی، ج۱، ص۳۰۰ـ ۳۴۵
  6. الأنوار الإلهیة فی المسائل العقائدیة، ص۷۶.
  7. الأنوار الإلهیة، ص۷۹.
  8. کلیات علوم اسلامی، ص۱۹۵.
  9. رسائل فارسی جرجانی، ص۲۰۳.
  10. رسائل فارسی جرجانی، ص۲۲۰.
  11. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱.
  12. ر.ک: آموزش دین، ص۱۷ و قرآن در اسلام، ص۳-۱۱.
  13. آموزش عقاید، ص۳۱.
  14. آموزش عقاید، ص۳۲ - ۳۳، با تغییر و تصرّف در برخی عبارات؛ نیز آموزش دین، علامه طباطبائی، ص۱۷ - ۱۸.
  15. توجه دارید که مراد استاد شهید این نیست که علمای شیعه بدون اینکه ائمه یا پیامبر(ص) و یا قرآن کریم بفرمایند و بدون استناد به دلایل عقلی و نقلی این پنج اصل را اصول دین تعیین و اعلام کرده‌اند، بلکه مرادش این است که گرچه ریشه و خاستگاه این اصول پنجگانه سخنان معصومین(ع) و قرآن است ولی گزینش و چینش این‌گونه کار علمای شیعه است.
  16. «این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستاده‌اند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش، ایمان دارند» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
  17. درباره چرایی این اعتقاد شیعه نسبت به اصل عدل به کتاب عدل الهی استاد شهید به ویژه ص۱۴ - ۴۲ رجوع کنید.
  18. آشنایی با علوم اسلامی، شهید مطهری، بخش کلام، درس هشتم، ص۱۷۸ - ۱۷۹.
  19. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص:۷۲-۷۷.
  20. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰.
  21. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰.
  22. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۱.
  23. ر.ک: جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، ماده «اصول دین».
  24. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۸۳-۸۴.
  25. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲.
  26. «به راستی گمان برای (شناخت) حقیقت، هیچ بسنده نیست» سوره یونس، آیه ۳۶.
  27. «جز پندار را پی نمی‌گیرند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.
  28. «جز به پندار نمی‌گرایند» سوره بقره، آیه ۷۸.
  29. حقائق الإیمان، ص:۵۶.
  30. حق الیقین، ص۵۷۱و ۵۷۵؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۱.
  31. النبراس، ص:۴۸۹.
  32. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱.
  33. الرسائل العشر، ص۱۰۳؛ رسائل فارسی جرجانی، ص۱۸۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۲۱)
  34. انیس الموحدین، ص۲۲، حقائق الایمان، ص۵۹.
  35. شرح الفقه الاکبر، ص۲۴۵؛ شرح المقاصد، ج۵،ص۲۱۸.
  36. حقائق الایمان، ص۵۹.
  37. صراط النجاة، ج۱، ص۱۵؛ انیس الموحدین، ص۲۲۱، پاورقی.
  38. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۲۱؛ شرح الفقه الاکبر، ص۲۴۵.
  39. شرح الفقه الأکبر، ص۲۴۶.
  40. البعرة تدل علی البعیر، أثر الأقدام یدل علی المسیر، أفسماء ذات أبراج وأرض ذات فجاج لا یدلان علی اللطیف الخبیر؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۱۳۴.
  41. حق الیقین، ص۵۷۲؛ الأنوار الالهیة، ص۷۷ـ ۷۸؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۲۰.
  42. المیزان، ج۱، ص۲۱۱ـ ۲۱۲.
  43. حقائق الایمان، ص۶۰.
  44. حقائق الایمان، ص۶۰؛ حق الیقین، ص۵۷۱.
  45. حقائق الایمان، ص۶۱.
  46. حق الیقین، ص۵۷۱.
  47. حقائق الایمان، ص۶۱.
  48. «جز کافران کسی در آیات خداوند چالش نمی‌ورزد» سوره غافر، آیه ۴.
  49. حقائق الایمان، ص۶۲.
  50. «پبه نادرستی به چالش برخاستند تا حق را از میان بردارند» سوره غافر، آیه ۵.
  51. « با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! » سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  52. «و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است» سوره ذاریات، آیه ۲۰-۲۱.
  53. «بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱.
  54. «اوست که شما را آفرید، برخی از شما کافر و برخی مؤمنید و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره تغابن، آیه ۲.
  55. حقائق الایمان، ص۶۳ـ ۶۴.
  56. اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، مقدمه، ص۲۲ـ۲۳.
  57. حقائق الإیمان، ص۶۴.
  58. حقائق الإیمان، ص۶۴.
  59. حقائق الإیمان، ص۶۴.
  60. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱.
  61. «این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستاده‌اند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و می‌گویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمی‌نهیم و می‌گویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش» سوره بقره، آیه۲۸۵.
  62. کلیات علوم اسلامی، ص۱۷۴ـ ۱۷۵ و ۱۹۶.
  63. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱.