سرگذشت زندگی حضرت فاطمه

بدون لینک‌دهی دستی
بدون جعبه اطلاعات
بدون عکس
مقاله‌های بدون ارزیابی نهایی
عدم جامعیت
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث حضرت فاطمه زهرا است. "سرگذشت زندگی حضرت فاطمه" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

دوران زندگی هجده ساله حضرت فاطمه (س) به سه بخش تقسیم می‌شود:

  1. از تولد تا هجرت: این مقطع که هشت سال نخست زندگانی حضرت را در برمی‌گیرد، مصادف با دعوت پیامبر(ص) و اقدامات سرسختانۀ مشرکان مکه در جلوگیری از گسترش اسلام بود.
  2. حضرت فاطمه زهرا از هجرت تا رحلت پیامبر(ص): در این دوران هجرت به مدینه، ازدواج حضرت زهرا (س) با امیرالمؤمنین (ع)، سدالابواب و نزول آیات بسیار در شأن ایشان مورد بحث قرار می‌گیرد.
  3. حضرت فاطمه زهرا از رحلت پیامبر تا شهادت: حضرت فاطمه (س) در سال یازدهم هجرت، پس از رحلت پیامبر(ص) مدت زمان اندکی زیستند و به علت صدماتی که به از حوادث پس از شهادت پیامبر اکرم (ص) برای ایشان روی داد به شهادت رسیدند.

مقدمه

دوران زندگی هجده ساله حضرت فاطمه (س) را در سه مقطع می‌توان مورد بررسی قرار داد:

از تولد تا هجرت

این مقطع که هشت سال نخست زندگانی حضرت را در برمی‌گیرد، مصادف با دعوت پیامبر(ص) و اقدامات سرسختانۀ مشرکان مکه در جلوگیری از گسترش اسلام بود. حضرت خدیجه(س)، دخترش را در حالی به دنیا آورد که زنان مکه به علت ازدواج وی با پیامبر(ص) با وی قطع رابطه کردند و در زمان ولادت حضرت فاطمه (س) نیز وی را تنها گذاردند[۱]، البته، به اذن خداوند، حضرت (حوا)[۲] یا ساره (همسر ابراهیم(ع))، آسیه همسر فرعون، کلثوم خواهر حضرت موسی(ع) و مریم مادر حضرت عیسی(ع) حضور داشته‌اند[۳]. علت این قطع رابطه، آن بود که خدیجه(س)، با فردی غیرثروتمند ازدواج کرد. مخالفان پیامبر(ص) با أبتر خواندن حضرت محمد(ص) به علت نداشتن فرزند پسر و ادامه نیافتن نسل وی، ایشان را استهزا می‌کردند؛ اما با تولد حضرت فاطمه (س) و نزول سوره کوثر از سوی خداوند، خود آن مخالفان، أبتر شدند و نسل پیامبر(ص) از این دختر ادامه یافت[۴].

فاطمه(س) در دامان بهترین مربی الهی، همچون پدرش، تربیت یافته و به رشد و بالندگی رسید، تا اینکه برترین و داناترین زنان عالم شد، به‌گونه‌ای که بهشت مشتاق او بود. ایشان، با وجود سن کم، همیار و تسکین‌دهندۀ قلب پدر در این ایام بود. در گزارش‌های تاریخی آمده است، حتی زمانی که مشرکان از سر عداوت بر سر و روی پیامبر(ص) زباله می‌ریختند، ایشان با دستان خویش به زدودن آثار آن اقدام می‌کرد[۵]. مهم‌ترین وقایع دوران کودکی حضرت فاطمه (س) عبارت‌اند از: سه سال حضور در شعب ابی‌طالب[۶]، فوت ابوطالب عموی پیامبر(ص) و مادرش حضرت خدیجه[۷]. سرانجام، اقدامات مشرکان، زمینۀ هجرت پیامبر(ص) و سایر مسلمانان را به یثرب فراهم ساخت[۸].

حضرت فاطمه در ایام رحلت ابوطالب

غم از دست رفتن ابوطالب[۹]، پدر امیرمؤمنان(ع)، در سن ۸۶ سالگی، پس از گذشت اندکی از شکسته شدن حصار شعب که خود، نقش مهمی در شکسته شدن آن داشت و نیز با فاصله کوتاهی از رحلت خدیجه پیش آمد و آن سال، عام الحزن نام گرفت[۱۰]. او وصی حضرت ابراهیم(ع) پس از عبدالمطلب بود و آثار باقی مانده از پیامبران را به رسول خدا(ص) تحویل داد[۱۱] و با تمام وجود به آن حضرت ایمان آورد[۱۲]. او نزد خداوند متعال و رسول خدا(ص) منزلتی والا داشت، به طوری که پس از رحلتش عرصه بر پیامبر خدا(ص) بسیار تنگ شد. امام صادق(ع) در این باره فرموده است: وقتی ابوطالب، وفات کرد جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد و به ایشان گفت: "ای محمد! از مکه خارج شو زیرا که یاری‌کننده‌ای نداری" و قریش در مقابل پیامبر(ص) شوریدند به طوری که ایشان از مکه خارج شد و به کوهی به نام حجون رسید و در کنار آن ماند[۱۳].

واضح است که در این زمان، فاطمه خردسال که داغدار فراق مادر و عموی خود است چه شرایطی را می‌گذراند. سه ماه بعد از رحلت خدیجه(س) بود که پیامبر(ص) فرمان هجرت به حبشه را صادر کرد و پس از رحلت ابوطالب به علت چند برابر شدن فشار قریش، آن حضرت در بیرون مکه به تبلیغ پرداخت و به قصد تبلیغ برای قبیله ثقیف به طایف رفت و از آنان خواست از او حمایت کنند تا بتواند رسالت پروردگارش را به انجام رساند، ولی آنان سرباز زده و دیوانگان و خردسالان خود را در دو طرف راه آن حضرت قرار دادند و وقتی حضرت وارد کمینگاه آنان شد قدمی برنمی‌داشت مگر آنکه سنگی به پای او می‌زدند تا آنکه خون از پاهای مبارکش جاری شد[۱۴]. حضرت یک ماه در آنجا ماند و به مکه بازگشت و سپس به آنجا رفت و یک سال و نیم دیگر نیز در آنجا ماند[۱۵] و بدین ترتیب دوران پس از شعب هم برای فاطمه دوران دیدن شدت هر چه بیشتر مشکلات رسول خدا(ص) بود؛ زیرا مشرکان تصمیم گرفتند رسول خدا(ص) را بکشند و ماجرای لیلة المبیت پیش آمد که در پی آن دستور الهی هجرت به مدینه صادر شد[۱۶].

ماجرا این‌گونه بود که قریش در دارالندوه به مشورت پرداخته، بر آن شدند در اقدامی دسته جمعی که افراد آن از نمایندگان قبایل مختلف قریش باشد، رسول خدای(ص) را بکشند. جبرئیل خبر آن را به رسول خدا(ص) رساند و از آن حضرت خواست تا آن شب را در محل خوابش نخوابد. رسول خدا(ص) به امیرمؤمنان(ع) فرمود آن شب را به جای آن حضرت بخوابد. علی(ع) در بستر پیامبر(ص) قرار گرفت و پارچه سبز رنگی را که رسول خدا(ص) در هنگام خواب به روی خود می‌کشید، به سر کشید و شمشیر را در کنار خود قرار داد[۱۷] و خود را برای کشته شدن آماده کرد. این آیه در شأن امیرمؤمنان(ع) و ایثار او نازل شده است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ[۱۸].[۱۹]. آن افراد، شبانه دور خانه رسول خدا(ص) می‌گشتند اما رسول خدا(ص) مقداری خاک بر سر آنان پاشید و با این اعجاز، بدون آنکه آنها بفهمند از در منزل که عده‌ای در جلوی آن نشسته بودند خارج شد و به منزل ام هانی، خواهر امیرمؤمنان(ع) رفت. وقتی مشرکان برای اجرای نقشه خود به خانه وارد شدند ذره‌ای تردید نداشتند که فرد خوابیده در بستر، رسول خدا(ص) است و به هم می‌گفتند: بیدارش کنید تا درد شمشیر را بهتر احساس کرده و به چشم خود ببیند چگونه شمشیرها از هر طرف بر او فرود می‌آیند. آنگاه که خود را ناکام یافتند، برای یافتن آن حضرت(ص) از خانه خارج شدند و جبرئیل خبر سلامت علی(ع) را برای ایشان آورد و پیامبر نیز آن را به ام‌هانی خبر داد.

صبح‌گاهان رسول خدا(ص) به سمت کوه ثور رفته و سه روز در آنجا اقامت ماند[۲۰] و در این مدت، امیرمؤمنان(ع) برای رسول خدا(ص) غذا می‌آورد و سه مرکب برای هجرت ایشان فراهم کرد[۲۱]. آن حضرت به امیرمؤمنان(ص) امر فرمود تا اماناتی را که مشرکان نزد ایشان داشتند و در حضور مردم به صاحبانش بازگرداند[۲۲] و نیز فاطمه را به آن حضرت سپرد و نیز از او خواست تا شترهایی نیکو برای خود و سه فاطمه که همراه او در مکه بودند و کسانی از بنی هاشم که قصد داشتند همراه او به مدینه هجرت نمایند، خریده[۲۳] و در پی آن حضرت، به مدینه هجرت کنند[۲۴].

فاطمه(س) چه روزهای سختی داشت؛ روزهایی که تصمیم جدی قریش برای کشتن پدر و پناهندگی به کوه و هجرت اجباری ایشان به مدینه را می‌دید. به هر حال پس از مدتی امیرمؤمنان(ع) نامه‌ای از رسول خدا(ص) دریافت کرد که هر چه زودتر هجرت را آغاز کند. لذا بعد از بازگرداندن امانت‌ها و تهیه مرکب، طبق دستور رسول خدا(ص)، پس از مدتی کوتاه به همراه فاطمه(س) که اینک هشت سال داشت و مادر خود فاطمه بنت اسد و دختر عمویش فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب و ایمن فرزند ام ایمن، خادمه رسول خدا(ص) و عده‌ای از مسلمانان به سوی مدینه هجرت کرد[۲۵]. هجرت‌کنندگان شب را تا طلوع فجر به عبادت پروردگار سپری کردند و پس از اقامه جماعت به امامت امیرمؤمنان(ع) که حدود بیست و چهار سال داشت، به راه افتادند. آنها منازل بین راه را یکی پس از دیگری پشت سر می‌نهادند[۲۶] تا اینکه مشرکانی که در حال تعقیب آنان بودند راه را بر ایشان بستند که با رشادت امیرمؤمنان(ع)[۲۷]، نتوانستند مانع هجرت آنها شوند و بدون نتیجه به مکه بازگشتند. هجرت فاطمه(س) به همراه امیرمؤمنان(ع) ادامه داشت، در حالی که امیرمؤمنان(ع) و هر سه فاطمه و سایر مسلمانان همراه، در فراز و فرود مسیر هجرت و در همه حال به ذکر الهی مشغول بودند و قبل از رسیدن آنها به حضور رسول خدا(ص) آیاتی از قرآن مجید در این باره بر رسول خدا(ص) نازل شد: ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ * رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ * رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ * فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ[۲۸]. در این آیات، منظور از مردی که عملش ضایع نخواهد شد، علی(ع) و نیز منظور از زنی که عملش ضایع نمی‌شود فاطمه(س) است[۲۹].[۳۰]

حضرت فاطمه زهرا از هجرت تا رحلت پیامبر(ص)

پس از گذشت سیزده سال از بعثت رسول اکرم(ص)، سرانجام مشرکان مکه بدین نتیجه رسیدند که خاموش ساختن دعوت پیغمبر(ص) جز با قتل پیامبر(ص) و مشارکت تمامی قبایل، امکان‌پذیر نیست؛ از این رو حضرت محمد(ص) بر اساس فرمان خداوند به صورت مخفیانه به سمت یثرب حرکت کردند[۳۱]. پیش از آن، تعدادی از مردم یثرب در موسم حج، مسلمان شده بودند. آنان طی پیمان‌های عقبۀ اول و دوم، طی دو سال متمادی با پیامبر(ص) سوگند وفاداری و حمایت از ایشان یاد کرده بودند[۳۲]. با شکست نقشه قتل پیامبر(ص) که با فداکاری حضرت علی(ع) در خوابیدن بر بستر پیامبر(ص) میسر شد، شروع هجرت سایر مسلمانان به سمت یثرب آغاز شد. حضرت فاطمه (س) نیز همراه فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت زبیر، ام‌ایمن و فردی دیگر در معیّت حضرت علی(ع)، به سمت مدینه حرکت کرد و در منطقه قُبا به رسول خدا(ص) ملحق شد. آنان با استقبال اهل یثرب وارد این شهر شدند[۳۳].

ورود به قباء

رسول خدا(ص) که چند روزی زودتر هجرت را آغاز کرده بود، در روستایی که فاصله چندانی با مدینه نداشت و به قباء معروف بود ماند و میهمان یکی از اهالی آن روستا شد و در انتظار رسیدن امیرمؤمنان و فاطمه(ع) و دیگر زنان بود و به کسانی که از رسول خدا(ص) می‌خواستند زودتر به مدینه وارد شود، فرمود: "هرگز به مدینه وارد نخواهم شد مگر با پسر عمو و دخترم"[۳۴]. بالاخره انتظار به سر آمد و امیرمؤمنان(ع) با پاهای ورم کرده به همراه فاطمه(س) و سایر همراهان به قباء وارد شد. رسول خدا(ص) بی‌درنگ و با شادی فرمود: "بگویید علی نزد من آید". همراهان گفتند: علی توان حرکت ندارد. رسول خدا(ص) خود بر بالین او آمد و وقتی نگاه مبارکش به او افتاد او را در آغوش گرفته و به خاطر ورمی که در پای آن حضرت بود، گریه کرد و اشک بر گونه‌های مبارکش جاری شد، رسول خدا(ص) مقداری از اشک خود را به پاهای مبارک امیرمؤمنان کشید و از خداوند برای او عافیت خواست و به برکت این عمل پیامبر(ص) هرگز پاهای علی(ع)، دردناک نشد[۳۵].

بالاخره هجرت با تمام سختی‌هایش به پایان خود رسید و پیامبر(ص) و همراهان همه باهم به مدینه وارد شدند. از کارهای نخستین رسول خدا(ص) در مدینه خواستگاری از سوده و ازدواج با او بود. همچنین ازدواج با ام سلمه در همان اوایل زندگی در مدینه صورت پذیرفت و رسول خدا(ص) پس از ازدواج با او، امور فاطمه(س) را به وی سپرد، ام سلمه خود در این باره می‌گوید: من درصدد راهنمایی و آموزش راه رسم زندگی به فاطمه(س) برآمدم اما به خدا سوگند همه چیز را او بهتر از من می‌دانست[۳۶].

دوران کودکی فاطمه(س) با تمام مشکلات، سپری شد و دوران ازدواجش فرا رسید اما چه کسی می‌توانست همسان کسی چون زهرا باشد، کسی که بر اهل مدینه و بلکه بر اهالی آسمان پرتو افشانی می‌کند. آری، او کفوی جز امیرمؤمنان(ع) نداشت چنانکه خداوند متعال به رسول خدا(ص) چنین وحی کرد: اگر علی را نمی‌آفریدم، از آدم به بعد کسی در عالم هم کفو دخترت فاطمه نمی‌بود[۳۷].[۳۸]

ازدواج حضرت فاطمه زهرا

هر چند بزرگان و ثروتمندان قریش و... از خواستگاران حضرت فاطمه (س) بودند؛ اما بنابر اقوال مختلف، در سال اول یا دوم هجرت با حضرت علی(ع) ازدواج کردند که از سوی خداوند تنها هم‌کفو ایشان شمرده شد[۳۹]. این ازدواج در حالی صورت گرفت که برخی افراد، حضرت فاطمه (س) را همچون مادرش به علت ازدواج با حضرت علی(ع) که در آن زمان ثروتی نداشتند، سرزنش می‌کردند[۴۰]، در حالی که امام علی(ع) پسر عموی پیامبر(ص)، اولین مرد مسلمان[۴۱] و برادر پیامبر(ص) در جریان پیمان اخوت در مدینه[۴۲] بودند.

فرزندان ایشان، عبارت‌اند از: امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، زینب کبری(س)، ام‌کلثوم(س) (که برخی اسمش را رقیه دانسته و ولادتش را پیش از فوت پیامبر(ص) و وفاتش را در زمان امام حسن مجتبی(ع) می‌دانند[۴۳]؛ هرچند بنا بر یک قول، دختری دیگر به نام رقیه داشته‌اند که در کودکی فوت کرد[۴۴]) و محسن(ع) (که در جریانات پس از وفات پیامبر(ص) سقط شد[۴۵].[۴۶]

زندگی مشترک ایشان با امیرالمؤمنین(ع) و کانون خانواده‌اش، پر از مهر و محبت و انسانیت و تقوا و ایثار بود. در این مدت، چندین آیه قرآن، مانند آیه تطهیر، آیه مباهله و سوره کوثر و... در شأن حضرت زهرا(س) و فرزندان او نازل شد. آن حضرت در حیات اجتماعی خود نیز اسوه و الگوی بانوان جهان است. حضرت تقوا را با شجاعت، حیا و عفت را با حق‌طلبی و فریاد علیه ظالمان توأم ساخت و تا شهادت پیش رفت[۴۷].

سدالابواب

از وقایع مهم دیگر و مرتبط به حضرت فاطمه (س) و خانواده ایشان، نزول فرمان خداوند مبنی بر مسدود شدن درب تمامی خانه‌هایی بود که به مسجد النبی باز می‌شد و تنها خانه‌ای که از سوی خداوند از این امر مستثنا شد درب خانه ایشان بود. این ماجرا، بیانگر جایگاه این خانواده نزد خداوند است[۴۸]. در روایتی از پیامبر اسلام(ص) فاطمه محبوب‌ترین مردم نزد آن حضرت معرفی شده است. خشم و خشنودی فاطمه همان خشم و خشنودی پیامبر(ص) و در نهایت همان خشم و خشنودی خداوند دانسته شده است.

بعد از رحلت پیامبر(ص) در پی حزن و اندوه شدید فاطمه(س)، خداوند متعال به‌عنوان دل‌جویی از آن حضرت مطالبی را به‌وسیله جبرئیل بر او نازل کرد و حضرت(س) آن مطالب را بر امام علی(ع) املا کردند که این نوشته‌ها نزد اهل بیت(ع) به نام مصحف فاطمه(س) یاد می‌شود. شأن و مزلت حضرت فاطمه زهرا(س) در آیات قرآن کریم نیز بسیار یاد شده است[۴۹].[۵۰]

در مجموع، حضرت فاطمه (س) در این ده سال ـ که از هجرت تا رحلت پیامبر(ص) به طول انجامید ـ در جامعه نبوی در ابعاد مختلف تربیتی، علمی، اجتماعی و... نقش‌های مهمی ایفا کرد[۵۱].

حضرت فاطمه زهرا از رحلت پیامبر تا شهادت

حضرت فاطمه (س) در سال یازدهم هجرت، پس از رحلت پیامبر(ص) مدت زمان اندکی زیستند که از سی تا دویست و چهل روز ذکر شده است[۵۲]. پدید آمدن مباحث مربوط به جانشینی پس از پیامبر(ص)، باعث ایجاد دو گروه در بین مسلمانان شد که در ارتباط مستقیم با زندگانی حضرت فاطمه(س) قرار داشت. دسته اول که امامت و جانشینی را مشتمل بر سه شأن قضاوت، حکومت و رهبری معنوی می‌دانستند، این شایستگی را بر اساس ادله عقلی و نقلی، تنها در حضرت علی(ع) می‌دیدند؛ اما گروه دوم، امامت و جانشینی را تنها در امر حکومت و ریاست عامه دیدند و طی جریان سقیفه، ابوبکر را به خلافت برگزیدند.

شیعه معتقد است در این جریان، حضرت علی(ع) بنابر مصالح اسلام سرانجام مجبور به دست کشیدن از حکومت شد؛ اما امامت و رهبری معنوی مردم، همچنان بر عهده ایشان بود[۵۳]. در این باره حضرت فاطمه زهرا(س) از همان ابتدای پدید آمدن جریان سقیفه در دفاع از جریان اول و اثبات آن به اقدامات مختلفی روی آورد؛ همچون: بیان سخنرانی‌های متعدد در مسجد، رفتن به در خانه‌های مهاجران و انصار و یادآوری سخنان پیامبر(ص)، اعتراض به همسران مهاجر و انصار به سبب کناره‌گیری شوهرانشان در دفاع از این جریان در ملاقاتی که به عیادت ایشان آمده بودند و تلاش برای جلوگیری از اجبار حضرت علی(ع) در گرفتن بیعت که به درگیر شدن جناح مخالف با ایشان و حتی وارد ساختن آسیب‌های جسمی وی منجر شد. این امر، سرانجام باعث سقط جنین و بیماری شدید ایشان شد که به شهادت حضرت انجامید[۵۴].

یکی از وقایع مهم دیگر، که پس از پیامبر(ص) درباره حضرت فاطمه(س) به وقوع پیوست، ماجرای باغ فدک بود. پیامبر(ص) در جریان جنگ خیبر ـ که با صلح پایان پذیرفته بود ـ طبق دستور خداوند، منطفه فدک را به حضرت زهرا(س) بخشید؛ چون در این گونه موارد، بخشی از غنایم به پیامبر(ص) تعلق می‌گرفت، سود سرشار فدک از سوی ایشان به نیازمندان داده می‌شد. پس از رحلت خاتم انبیا(ص) جناح مخالف با این دلیل که ارث به فرزندان پیامبران تعلق نمی‌گیرد، این منطقه را از حضرت فاطمه گرفت؛ از این رو بخشی از تلاش دختر رسول خدا(ص)، ارائه دلایل برای اثبات ارثیۀ خود و بازستاندن فدک در کنار سایر اقدامات ایشان بود[۵۵].

حضرت فاطمه (س)، سرانجام بعد از گذراندن روزهای سخت بیماری، در سال ۱۱ هجری در مدینه و در پی مصدومیت‌هایی که در راه دفاع از ولایت و حماسۀ غدیر متحمّل شد و پس از انجام وصیت‌های مختلف، طبق فرمودۀ پیامبر(ص)، اولین فردی از خاندان نبوی بود که به دیدار ایشان شتافت[۵۶]. ایشان طبق وصیتشان، شبانه، مخفیانه و در نقطه نامعلومی در مدینه به خاک سپرده شد. قبر پنهان او گواه نارضایتی وی از حکومت وقت بود و وصیتش بر دفن پنهانی و مخفی بودن مدفن، مبارزه‌ای مستمر با باطل و سند مظلومیّت او و خاندان پیامبر است[۵۷].

گفته می‌شود مدفن آن بانو؛ در خانه، بقیع یا مابین منبر و محراب حضرت رسول اکرم(ص) قرار دارد. در تشییع حضرت، تعدادی انگشت‌شمار از اصحاب، همچون: عقیل، عمار، مقداد، زبیر، ابوذر، سلمان و بریده حضور داشتند[۵۸].[۵۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۷.
  2. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴.
  3. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۸.
  4. فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج۳۲، ص۸۴۴.
  5. سید مرتضی، أمالی، ج۲، ص۱۹.
  6. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۴.
  7. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶.
  8. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۳ ـ ۳۱۵؛ دانشنامه نهج البلاغه، ص ۶۰۴.
  9. درباره زمان رحلت حضرت خدیجه(س) و حضرت ابی‌طالب(ع) مرحوم کلینی حدیثی از امام زین العابدین(ع) روایت می‌کند که ابتدا خدیجه(س) یک سال قبل از هجرت و ابوطالب(ع) نیز یک سال بعد از رحلت خدیجه(س) رحلت کرد (روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۳۴۰).
  10. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۵۰.
  11. حیاة القلوب، علامه مجلسی، ص۵۱ (فصل سوم).
  12. اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹.
  13. اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹؛ ج۸، ص۳۴۰.
  14. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۶۸؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۹، ص۱۵۴ (ذیل آیه ۳۰ سوره احقاف).
  15. مناقب آل أبی‌طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۵۰. آن حضرت سه روز مانده به آخر ماه شوال از مکه به سوی طائف حرکت کرد و در بیست و سوم ذی‌القعده به مکه بازگشت (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۳۷.). نظر استاد یوسفی غروی این است که در این صورت، بازگشت پیامبر(ص) در ماه حرام موسم حج بوده و به پناه گرفتن از مطعم نیازی نداشته است بر خلاف قول مشهور. (تاریخ تحقیقی اسلام (ترجمه: حسینعلی عربی)، ج۲، ص۱۰۷ (پاورقی)).
  16. الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۵۷.
  17. الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۵.
  18. «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  19. الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷. برخی از منابع اهل سنت که بخش‌هایی از این جریان در آنها آمده، عبارت‌اند از: الکشف و البیان (تفسیر الثعلبی)، نیشابوری، ج۲، ص۱۲۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۱۳؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن (تفسیر الثعالبی)، ثعالبی، ج۲، ص۱۲۵.
  20. الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷.
  21. فضائل امیرالمؤمنین(ع)، ابن عقده کوفی، ص۱۸۰.
  22. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۸۴. برخی از منابع اهل سنت که این قسمت را نقل کرده ولی به علنی بودن ادای این امانت اشاره نکرده‌اند، عبارت‌اند از: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ جامع الاحادیث، سیوطی، ج۱۶، ص۴۷۰.
  23. الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۸؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۴۷.
  24. الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.
  25. الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.
  26. الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱.
  27. الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰.
  28. «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار * پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کرده‌ای و ستمگران را یاوری نخواهد بود * پروردگارا! ما شنیدیم فرا خواننده‌ای به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدی‌های ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران * پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بی‌گمان تو در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزی * آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱-۱۹۵.
  29. الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۶۶.
  30. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۲۵-۲۳۰.
  31. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۰-۴۸۲.
  32. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۱.
  33. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۵۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۲۱۷.
  34. الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۶۴.
  35. مناقب أمیرالمؤمنین(ع)، محمد بن سلیمان کوفی، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۸۵. (لازم به ذکرست که آنچه از منابع نقل شده، برداشت می‌شود این است که عیادت رسول خدا از امیرمؤمنان و مسائل بعدی آن در مدینه بوده است اما بنابر آنچه که از نقل امالی شیخ طوسی (ص۴۶۹) برمیآید این جریان در دهکده قبا رخ داده است و این نقل، صحیح‌تر نیز به نظر میرسد).
  36. دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۸۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۰.
  37. «لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِيّاً(ع) لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ ابْنَتِكَ كُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ»؛ عیون أخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۰۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۹۲. این سخن از رسول خدا(ص) نیز نقل شده است: «لَوْ لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ»؛ روضة الواعظین، قتال نیشابوری، ص۱۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۵۸؛ و نیز به همین مضمون از امام صادق(ع) نیز نقل شده است: الخصال، شیخ صدوق، ص۴۱۴؛ تفضیل امیرالمؤمنین(ع)، شیخ مفید، ص۳۲؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۸.
  38. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۱.
  39. احمد بن عبدالله الطبری، ذخائر العقبی، ص۳۱؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۲ و ۲۸۸؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامه، ص۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹.
  40. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۷۷.
  41. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۳۶؛ ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۵.
  42. ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵.
  43. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۷، ص۳۷۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۹۵۴؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۷۵.
  44. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۵۵.
  45. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۵۵؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۴۵.
  46. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۴-۳۱۵.
  47. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۶۰۴.
  48. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۴۵۱.
  49. سوره آل عمران، آیه ۴۲ و ۱۱۰؛ سوره احزاب، آیه ۶ و ۳۳؛ سوره شوری، آیه ۲۳ و ۵۱؛ سوره سبأ، آیه ۴۷؛ سوره فرقان، آیه ۵۷؛ سوره هود، آیه ۲۹؛ سوره مائده، آیه ۳ و ۶۷؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵؛ سوره فاطر، آیه ۳۵؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۹؛ سوره بقره، آیه ۳۳، ۳۷ و ۱۴۷؛ سوره انعام، آیه ۹۰ و ۱۱۵؛ سوره زخرف، آیه ۲۸؛ سوره دهر، آیه ۵ و ۹؛ سوره مطففین، آیه ۱۸ و ۲۸؛ سوره واقعه، آیه ۱۰، ۱۱، ۷۷ و ۷۹؛ سوره انسان، آیه ۱۰ و ۱۷؛ سوره اسراء، آیه۳۶؛ سوره حشر، آیه ۶ و ۷؛ سوره انفال، آیه ۱ و ۴۲؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره کوثر، آیه ۱؛ سوره تحریم، آیه ۱۲؛ سوره دخان، آیه ۳۲ و ۱۶۰.
  50. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۶۰۴.
  51. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۵-۳۱۷.
  52. درباره تاریخ‌های مختلف نک: اسماعیل الأنصاری الزنجانی الخوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا(س).
  53. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۲۸-۳۳.
  54. ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السیاسة (تاریخ الخلفا)، ج۱، ص۱۸-۳۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۲۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۵۸۶؛ نک: مرتضی عاملی، سید جعفر، رنج‌های زهرا(س)، ترجمه محمد سپهری، قم، نشر ایام، ۱۳۷۸.
  55. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۹۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الأطهار، ج۲۹، ص۱۱۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۳۷؛ شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۵۴۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۱۸.
  56. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵؛ نک: فاطمه طاهایی، سیری در خطبه فدک.
  57. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۱؛ شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۷-۳۱۹.
  58. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۵؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۷۸؛ شیخ طبرسی، تاج الموالید، ص۲۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۳۶.
  59. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۷-۳۱۹.