امام رضا علیه‌السلام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از ابی الحسن الرضا)
امام رضا (ع)
ضریح امام رضا علیه‌السلام
نقشامام هشتم شیعیان
نامعلی بن موسی
کنیهابوالحسن
زادروز۱۱ ذی‌القعده، سال ۱۴۸ ق
زادگاهمدینه
مدت امامت۲۰ سال (۱۸۳-۲۰۳ ق)
شهادتآخر ماه صفر، ۲۰۳ ق
مدفنمشهد
محل زندگیمدینه • مرو
لقب(ها)رضا
پدرامام کاظم علیه السلام
مادرنجمه خاتون
فرزند(ان)امام جواد (علیه السلام)
طول عمر۵۵ سال

امام رضا S هشتمین پیشوای مسلمانان در ۱۱ ذی قعده سال ۱۴۸ﻫ.ق در مدینه به دنیا آمد. پدر ایشان امام کاظمS و مادر آن حضرت نجمه بوده است. مشهورترین لقب ایشان رضا است. ۳۵ سال از عمر شریف حضرت در دوران پدر بزرگوارشان سپری شد و بعد از شهادت پدر به مدت ۲۰ سال عهده‌دار امامت بودند. ۱۷ سال از امامت آن حضرت در مدینه سپری شد و سه سال آخر مأمون ایشان را به خراسان احضار کرد و با اغراض خاصی ولایت‌عهدی را به امام تحمیل کرد. امام با شروطی که برای مأمون گذاشت عملا اهداف او را خنثی کرد. سرانجام آن حضرت به دست مأمون مسموم و به شهادت رسید.

ولادت و نیاکان

امام رضاS دهمین نفر از چهارده معصومS و هشتمین پیشوای مسلمانان در ۱۱ ذی قعده سال ۱۴۸ﻫ.ق در مدینه به دنیا آمد[۱].[۲]

پدر و مادر

پدر ارجمندش موسی بن جعفرS امام هفتم و مادر آن حضرت خیزران نامیده می‌شد[۳]. برخی هم گفته‌اند اسم آن بانوی محترمه نجمه و کنیه‌اش ام البنین بوده است[۴].[۵]

نام و نسب

نام مبارک امام رضاS، علی است.

کنیه‌ها

کنیه حضرت ابوالحسن است[۶].

القاب

مشهورترین لقب امام هشتمS، رضا است[۷].

همسران و فرزندان

درباره همسر آن حضرت باید گفت، ایشان اُم ولد بوده و «سبیکه نوبیه» نام داشت. گفته شده است که وی از خاندان ماریه قبطیه، یعنی مادر ابراهیم، فرزند رسول اکرمa بوده است[۸]. همچنین از اُم حبیبه، دختر مأمون عباسی نیز به عنوان دیگر همسر آن امام یاد شده است[۹] که مأمون با انگیزه سیاسی وی را به تزویج امام در آورد، چنان که بعدها دختر دیگرش اُم فضل را به عقد امام جوادS در آورد»[۱۰].

درباره فرزندان امام رضاS با آنکه در برخی منابع اسامی متعددی ذکر شده است و برای نمونه، سبط ابن جوزی، فرزندانی با نام‌های محمد، حسن، جعفر، ابراهیم و عایشه برای آن امام ذکر کرده است[۱۱]، اما شیخ مفید معتقد است امام رضاS فرزندی جز امام جوادS نداشته است[۱۲]. موضوعی که در روایات بسیار و از سوی امام جوادS نیز بر آنها تأکید شده است[۱۳].[۱۴]

سرگذشت تاریخی

در دوران امامت حضرت رضا مکتب اهل بیت(ع) از جهت علمی و اجتماعی به حدّی رشد کرده و گسترش یافته بود که می‌توانست قدرت سیاسی را تجربه نماید. برخلاف شروع امامت پدرش، امامت آن جناب به طور علنی و با قدرت شروع شد و در پاسخ کسانی که می‌گفتند حضرت امامت خود را آشکار نکند و او را از هارون بیم می‌دادند، می‌فرمود: "بیهوده می‌کوشند، با من کاری نمی‌توانند کنند"[۱۵].

خلفای عباسی معاصر آن امام معصومS سه نفر بودند: هارون، محمد امین و عبدالله مأمون. واگذاری منصب ولایت‌عهدی به امام رضاS از چاره‌هایی‌ بود که برای گریز از خطر شیعه یافتند. بدین‌سان، دوران امامت امام رضاS را به دو دوره پیش و پس از ولایت‌عهدی تقسیم کرد.

دوره قبل از ولایت‌عهدی

دوره نخست از سال ۱۸۳ تا ۲۰۱ یعنی از آغاز امامت تا سفر به خراسان: مدت امامت ایشان پیش از پذیرش ولایتعهدی، هفده سال بود که ده سال از این سال‌ها را در عصر هارون، پنج سال را در عصر امین و دو سال را در عهد مأمون و در مدینه سپری کرد. زمانی که پدر گرامی‌اش به شهادت رسید، در مدینه بود و رسیدگی به امور شیعیان را آغاز کرد. شاگردان پدر را پیرامون خویش گرد آورد و به تعلیم معارف ناب دینی پرداخت. در این سال‌ها شیعیان بهره‌ها از او برگرفتند و هدایت‌ها یافتند و معارف دینی نشو و قوام و دوام پیدا کردند[۱۶].

دوره بعد از ولایت‌عهدی

دوره دوم از سال ۲۰۱ تا ۲۰۳ (شهادت حضرت): مأمون برای فریب مردم و در حقیقت نظارت بیش‌تر بر امامS، ایشان را به پایتخت خویش آورد و واداشت تا منصب ولایت‌عهدی را بپذیرد[۱۷].

مأمون از این پیشنهاد اغراض ذیل را تعقیب می‌نمود:

  1. مشروعیت بخشیدن به حکومت خود که نه نزد عبّاسیان مشروعیّت داشت و نه پیش شیعیان.
  2. خاموش کردن قیام‌ها و شورش‌های علویان.
  3. بد نام نمودن امام و بقیه اهل بیت(ع).
  4. دور نگاه داشتن امام از پایگاه‌های مردمی و تحت نظر داشتن او[۱۸].

امام که تحت فشار و اجبار قرار گرفته بود و از طرفی در پذیرش این امر فوایدی را برای حفظ اسلام و مسلمانان ملاحظه می‌فرمود، آن را پذیرفت، ولی در جهت خنثی نمودن اغراض سیاسی مأمون اقدامات زیر را معمول داشت:

  1. عدم پذیرش ولایت عهدی مگر پس از اجبار و آشکار نمودن این اجبار برای مردم و تاریخ.
  2. دخالت نکردن در امور حکومتی[۱۹].[۲۰]

در نظر تاریخ نگاران، قرار دادن چنین شرط‌هایی برای حکومت از نپذیرفتن ولایت‌عهدی، ناگوارتر بود؛ زیرا از نامشروع بودن حکومت حکایت می‌کردند و اینکه امام رضاS به دخالت در چنین حکومتی رغبت نشان نمی‌دهد[۲۱].

امامت و ولایت

امام رضاS در سن ۳۵ سالگی و پس از شهادت پدر به امامت رسید.[۲۲]امامت او ۲۰ سال طول کشید[۲۳].

مقام امامت تنها با نصب الهی ثابت می‌شود و دست بندگان از تعیین کسی به عنوان امام کوتاه است. امام رضاS به‌واسطه نصب الهی به امامت رسیده است و بر این حقیقت احادیثی که از پیامبر اسلامa و دیگر بزرگان معصوم رسیده‌اند، گواهی می‌دهند. مانند حدیث مشهور جابر که براساس آن، پیامبرa فرموده است، هشتمین خلیفه من و امام مسلمانان، علی بن موسیS است[۲۴].

امام کاظمS با اهتمام به آینده امت اسلامی و جلوگیری از انحراف در امر امامت و برای اتمام حجت، به صورت مکرر و در مواضع مختلف جانشین خود را معرفی کرده‌اند؛[۲۵] صحاف می‌گوید: "من و هشام بن حکم و علی بن یقطین در بغداد بودیم، علی بن یقطین گفت: خدمت موسی بن جعفرS نشسته بودم که پسرش علی وارد شد، امام فرمود:"ای علی بن یقطین همین علی سرور اولاد من است، همانا من کنیه خودم را که ابوالحسن است به او بخشیده‌ام. هشام دست خود را به پیشانیش زد و گفت: وای بر تو چه گفتی؟ ابن یقطین گفت: به خدا همین طور که گفتم از او شنیدم. هشام گفت: با این سخن به تو خبر داده که امر امامت پس از وی به او متعلق است"[۲۶].[۲۷]

افضلیت امام رضا S

برتری و تقدم علی بن موسیS بر دیگران در کمالاتی که لازمه مقام امامت است مستند به سخنان موسی بن جعفرS و اعتراف دیگران است.

  1. یزید بن سلیط زیدی می‌گوید: حضرت موسی بن جعفرS فرمود: من در این سال وفات خواهم کرد و پسرم "علی" همنام علی بن ابی طالبS و همنام علی بن الحسین(ع) و دارای فهم، علم و شکوه و هیبت امیرالمؤمنینS است و تا چهار سال بعد از هارون، اجازه سخن گفتن ندارد ولی وقتی آن چهار سال گذشت، درباره هر چه می‌خواهی از او سؤال کن که به خواست خدا به تو پاسخ خواهد داد[۲۸].
  2. مأمون عباسی در موارد متعدد زبان به مدح و ثنای امام رضاS گشوده است از جمله رجاء بن ابی ضحاک می‌گوید: از سوی مأمون مراقب علی بن موسی بودم تا او را از مدینه به مرو بیاورم و تمام رفتارش را شبانه روز زیر نظر داشتم وقتی که به مرو رسیدم گزارش از حالات و کارهای امام رضاS را در طول سفر به مأمون دادم وی گفت: "هَذَا خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُهُمْ وَ أَعْبَدُهُمْ"[۲۹]. سمهودی در جواهر العقدین می‌نویسد: "و أَمَّا عَلِيٌ الرِّضَا بْنُ مُوسَي الْكَاظِمِ، فَكَانَ أَوْحَدُ زَمَانِهِ، جَلِيلُ الْقَدْرِ"[۳۰].[۳۱]

فضایل و مناقب

امام رضاS در شمار کسانی است که خداوند در آیه تطهیر فرموده است آنان را از هر عیب و نقصی پیراسته‌ام. از این رو، او نیز همانند دیگر امامان(ع) سرشتی قدسی و منزه داشت و از رذیلت‌های اخلاقی دور بود. مشهور است که برجستگی‌های اخلاقی آن امام همامS عبارت بوده‌اند از:

  1. زهد و بندگی: علی بن موسیS در بی‌رغبتی به دنیا و بندگی خدا، جهد فراوان داشت. در پیش چشم مردم، آراسته بود و در خلوت، ساده زیست و زاهد. زبان مبارکش همواره به تلاوت قرآن بود و روزه بسیار می‌گرفت و عبادتی فراوان داشت[۳۲].
  2. فروتنی: در برابر مردم بسیار فروتن بود. هیچ گاه با کسی تندی نکرد و کلام کسی را نبُرید و پایش را هنگام نشستن پیش کسی دراز نکرد یا به دیوار تکیه نداد[۳۳].
  3. علم و آگاهی: دانش امام رضاS را نمی‌توان با کسی از مردمان زمانه‌اش به قیاس نهاد. فضل و برتری علمی‌اش همواره در مناظراتی که با علما و بزرگان دیگر ادیان و فِرَق برگزار می‌شد، آشکار بود و هیچ کس نتوانست‌ نکته‌ای بدو آموزد یا خرده‌ای علمی از او گیرد.
  4. سخاوت و بخشش: امام رضاS همچون پدران پاک خویش در این صفت شهره دوست و دشمن بود. یک بار در روز عرفه همه دارایی خویش را بخشید. اصحاب با شگفتی تمام پرسیدند، آیا چنین بخششی رواست؟ فرمود: "نه تنها رواست که غنیمت است؛ غنیمتی برای کسب اجر و ثواب و کرامت"[۳۴].
  5. فصاحت و بلاغت: چون امام رضاS در تشریح و بیان موضوعی لب به سخن می‌گشود، هر شنونده‌ای را به سکوت وا می‌داشت و بر هر کسی اثر می‌نهاد. او نیز همچون پدران پاکش بسیار فصیح و بلیغ بود[۳۵].

علی بن موسی الرضاS در دانش و سخاوت و اخلاق و شخصیت معنوی بی‌نظیر بود. در مرو، جلسات بحثی به دستور مأمون برگزار می‌شد تا شخصیت امام را بشکند، اما حضرت رضاS در بحث‌هایی که با علمای ادیان و مذاهب مختلف، حتی با مادیون منکر خدا داشت، همواره پیروز می‌‌شد و چهره علمی او آشکارتر می‌‌گشت[۳۶].

کرامات

از امام رضاS امور خارق‌العاده و کرامات و معجزاتی نقل شده که هر یک می‌‌تواند دلیل و نشانه‌ای بر علو مقام و منصب او نزد خداوند تعالی باشد[۳۷]، مانند: محمد بن حفص می‌گوید: غلام موسی بن جعفرS برایم نقل کرده که در خدمت حضرت رضاS بودیم با چند نفر دیگر در یک بیابان. تشنگی شدیدی بر ما و چارپایان مستولی شد که ترس از تلف شدن داشتیم. حضرت رضاS محلی را توصیف نمود فرمود: به آنجا بروید آب خواهید یافت به آن محل رفتیم آب بود خودمان و چارپایان سیراب شدیم و هر که در قافله بود سیرآب شد. بعد کوچ کردیم فرمود: بروید همان چشمه را پیدا کنید هر چه جستجو کردیم اثری از چشمه نبود جز فضله شتران چیزی نیافتیم[۳۸].[۳۹]

شهادت و زیارتگاه

مأمون که با ولایت‌عهدی امام رضاS کار را بر خویش سخت کرده و به اهداف خویش نیز نرسیده بود، تصمیم بر قتل امام رضاS گرفت و در آخر ماه صَفر سال ۲۰۳ ه. آن امام همام را در پنجاه و پنج سالگی به شهادت رساند[۴۰]. مرقد مطهر امام رضاS در طوس در قریه‌ای به نام سناباد از نوقان[۴۱] در مکانی معروف به مشهد است که در آن زمان جزء زمین "حمید بن قحطبه" بوده است[۴۲].[۴۳].[۴۴]

منابع

پانویس

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۸۶؛ مفید، محمد بن محمد، ارشاد، ج۲، ص۵۹۱.
  2. فرهنگ شیعه، ص۱۱۵؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۵۹؛ ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام رضا، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۳۴.
  3. سبط ابن جوزی، یوسف شمس الدین، تذکرة الخواص، ص۳۱۵؛ شیروانی، میرزاحیدرعلی، مناقب اهل بیت، ص۱۳.
  4. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضاS، ج۱، ص۳۰؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۱۰۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۳.
  5. فرهنگ شیعه، ص۱۱۵؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۵۹؛ ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام رضا، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۳۴؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص۲۷۶.
  6. مصنفات شیخ مفید، ۱۱/ ۲۴۷.
  7. فرهنگ شیعه، ص۱۱۵.
  8. کلینی، کافی، ج۲، ص۴۱۳.
  9. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۲۲.
  10. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۶۷.
  11. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۴۰.
  12. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۶۳.
  13. کلینی، کافی، ج۲، ص۱۰۴.
  14. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۷۲.
  15. کافی، ج۱، ص۸۷.
  16. فرهنگ شیعه، ص۱۱۷؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۱۴۴-۱۴۶.
  17. مقاتل الطالبیین‌، ۵۶۳.
  18. شیعه در اسلام‌، ۲۱۲؛ تحلیلی از زندگانی امام رضا، ۱۰۰- ۹۸.
  19. کشف الغمه‌، ج۳، ص۱۰۲.
  20. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص ۱۴۴-۱۴۶؛ فرهنگ شیعه، ص۱۱۸.
  21. فرهنگ شیعه، ص۱۱۸.
  22. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضاS، ج۱، ص۹۹؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.
  23. مفید، محمد بن محمد، ارشاد، ص۲۴۶.
  24. کمال الدین و تمام النعمة، ۱/ ۴۸۶.
  25. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۳۱۱ و عیون أخبار الرضاS، ج ۱، ص۲۰، باب ۴ نص أبی الحسن موسی بن جعفرS علی ابنه الرضا علی بن موسی بن جعفرS بالإمامة و الوصیة. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص۲۸۷ الباب الرابع العشرون النصوص علی إمامة أبی الحسن علی بن موسی الرضاS مضافا إلی ما تقدم منها.
  26. «يَا عَلِيَّ بْنَ يَقْطِينٍ هَذَا عَلِيٌّ سَيِّدُ وُلْدِي أَمَا إِنِّي قَدْ نَحَلْتُهُ كُنْيَتِي»؛ الکافی، ج ۱، ص۳۱۱، باب الإشارة و النص علی أبی الحسن الرضاS و کفایة الاثر، ص۲۷۱ و عیون اخبار الرضاS، ج ۱، ص۲۱.
  27. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۶۷-۷۰؛ فرهنگ شیعه، ص۱۱۶.
  28. «إِنِّي‏ أُوخَذُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ وَ عَلِيٌّ ابْنِي سَمِيُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍS وَ سَمِيُّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِS أُعْطِيَ فَهْمَ الْأَوَّلِ وَ عِلْمَهُ وَ نَصْرَهُ وَ رِدَاءَهُ وَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَتَكَلَّمَ إِلَّا بَعْدَ هَارُونَ بِأَرْبَعِ سِنِينَ فَإِذَا مَضَتْ أَرْبَعُ سِنِينَ فَاسْأَلْهُ عَمَّا شِئْتَ يُجِيبُكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى»؛ عیون أخبار الرضاS، ج ۱، ص۲۴ و الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص۷۷ و کافی، ج ۱، ص۳۱۳.
  29. عیون أخبار الرضاS، ج ۲، ص۱۸۰.
  30. جواهر العقدین، ج ۳، ص۴۲۷.
  31. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۶۸-۷۰.
  32. عیون اخبار الرضا، ۲/ ۱۷۶، ۱۷۸ و ۱۸۳.
  33. همان، ۲/ ۱۸۲ و ۱۸۳.
  34. مناقب آل ابی طالب‌، ۴/ ۳۹۰.
  35. فرهنگ شیعه، ص۱۱۵-۱۱۶.
  36. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۵۹.
  37. عیون أخبار الرضاS، ج ۲، ص۲۲۷ و إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص۳۰۷.
  38. عیون اخبار الرضاS، ج ۲، ص۲۱۶؛ بحار الأنوار، ج ۴۹، ص۱۸۶؛ بحار الأنوار، ج ۴۹، ص۳۷ و إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص۳۳۲.
  39. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۷۱.
  40. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضاS، ج۲، ص۴۰۶؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۸۶؛ مفید، محمد بن محمد، ارشاد، ص۲۴۷.
  41. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۳؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۶.
  42. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۳.
  43. تاریخ التمدن الاسلامی، ۴/ ۱۶۹؛ امام رضا، ۴۰۲.
  44. فرهنگ شیعه، ص۱۱۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۵۹؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص۲۷۶.