ارتباط با امام مهدی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ارتباط با امام مهدی

مقدمه

بی‌گمان یکی از آرزوهای پیروان راستین امامان معصوم(ع) آن است که در دوران پنهان‌زیستی آخرین پیشوای معصوم خویش به دیدار جمال نورانی آن امام همام نایل شوند. از آنجا که در روایات، پنهان‌زیستی آن امام بزرگوار، رازی از رازهای خداوند دانسته شده و درباره چگونگی آن غیبت، دیدگاه‌های متفاوتی ذکر شده، درباره ملاقات با آن حضرت در عصر غیبت، نگاه‌های مختلفی ارائه شده است. بنابراین یکی از بحث‌هایی که درباره حضرت مهدی(ع) لازم است به طور ویژه مورد توجه قرار گیرد، بحث "ملاقات با آن حضرت در دوران غیبت" است. دانشوران شیعه، زندگی حضرت مهدی(ع) را از زوایای گوناگون به گونه‌های متفاوت تقسیم کرده‌اند. در یکی از این تقسیم‌ها، عمر آن حضرت به چهار دوره متفاوت تقسیم شده است.

  1. دوران زندگی با پدر خود؛
  2. دوران غیبت صغرا؛
  3. دوران غیبت کبرا؛
  4. دوران ظهور.

بحث ارتباط با آن حضرت نیز به تناسب دوره‌های مختلف، متفاوت خواهد بود. شکی نیست که در دوره نخست، افرادی به صلاحدید امام یازدهم(ع) به دیدار آخرین حجت الهی نایل شدند. درباره دوره دوم و پس از شهادت آن حضرت نیز از روایات و حکایات استفاده می‌شود دیدار با حضرت حجت، مانند دوران حیات پدر بزرگوارشان نبوده است؛ ولی در عین حال گروهی با آن حضرت دیدار داشته‌اند که شیخ صدوق، در کتاب کمال الدین و تمام النعمة و نیز دیگران، اسامی آنان را ذکر کرده‌اند. دوره سوم که با مرگ آخرین نایب خاص آغاز شده است و همچنان ادامه دارد، به دلیل وجود روایات متعارض، همچنان محل بحث و گفت‌وگو بوده است. سرانجام درباره دوره چهارم، شکی نیست که جهانیان از دیدار آن حضرت به کامل‌ترین صورت بهره‌مند خواهند شد. از آنجا که دوره نخست و دوم و نیز دوره چهارم چندان محل مناقشه نیست، در این مجال، فقط به دوره سوم خواهیم پرداخت. پیش از آنکه به بحث در این‌باره بپردازیم اشاره به این نکته لازم است که درباره تلاش برای ملاقات با حضرت مهدی(ع) دو دیدگاه وجود دارد: برخی دستور العمل‌هایی را برای دیدار با حضرت مهدی(ع) ارائه می‌کنند، ایشان طلب دیدار را نوعی ابراز ارادت نسبت به آن حضرت می‌دانند و آن را برخاسته از شیدایی و عشق خود به ایشان می‌دانند.

اگرچه چنین باوری قابل تقدیر و به عنوان امری شخصی بین افراد با آن حضرت قابل قبول است اما به عنوان یک دستور العمل شرعی، نیازمند روایت و دلیل است که به نظر می‌رسد در میان روایات معتبر چنین توصیه‌ای صورت نگرفته است. در مقابل برخی بر این باورند از هیچ روایت موثقی به دست نمی‌آید که توصیه شده باشد کاری انجام دهیم تا به ملاقات با آن حضرت نایل شویم. اگر در برخی دعاها نیز از خداوند می‌خواهیم که چهره نورانی آن حضرت را ببینیم، به زمان ظهور آن حضرت انصراف دارد و به نوعی دعا برای ظهور آن حضرت است. اینها معتقدند در برخی روایات سفارش شده است دنبال چنین کاری نباشیم. از جمله خود حضرت مهدی(ع) تأکید فرموده است شیعیان در دوران غیبت در جست‌وجو و دیدار با آن حضرت نباشند. آن حضرت در توقیع شریف، در پاسخ کسی که از خانه و دیار خود دل کنده بود و در پی دیدار آن حضرت تلاش فراوانی می‌کرد، وی را از این تلاش برحذر داشته، فرموده است: «هرکس جست‌وجو کند، هر آینه می‌طلبد و هرکس بطلبد، به دیگران بنماید و هرکس به دیگران بنماید، به کشتن دهد و هرکس به کشتن دهد، مشرک شود»[۱]. آن شخص نیز در امتثال امر مولای خود چنین کرده، به دیار خود بازگشت نیز آن حضرت در توقیعی دیگر، پس از آنکه سیر امامت را تا امام عسکری(ع) بیان می‌فرماید، این‌گونه ادامه می‌دهد: «... وصایتی که در دست داشت، به وصی خود سپرد که خدای عز و جل او را پنهان کرد، تا مدتی که دارد. و به مشیت خود جایش را نهان داشت... و باید پیروی هوای نفس را از سر بگذراند و بر اساسی که داشتند و بر آن بودند، بر سرپا بایستند. و از آنچه بر آنها پوشیده شده است، کاوش نکنند که به گناه می‌افتند. و پرده‌ای که خدای عز و جل افکنده است، بالا نزنند، تا پشیمان شوند..."»[۲]. برخی مراجع تقلید نیز در پاسخ به این پرسش که "آیا از جمله تکالیف شیعه در عصر غیبت، درخواست و تقاضای دیدار با امام است یا چنین تکلیفی نیست؟" گفته است: نه؛ ما مأمور نیستیم که اصرار به دیدن حضرت داشته باشیم. کسی ممکن است خدمت حضرت مشرف بشود؛ اما آنانی که مشرف شدند، خبری نمی‌دهند. آنان، تظاهر به این مسایل نمی‌کنند. براساس رواج همین تفکر غلط، خیلی‌ها می‌آیند پیش ما و می‌گویند: "آقا! دعا کنید تا حضرت مهدی(ع) را ببینیم"[۳].

یکی دیگر از مراجع، این مطلب را این‌گونه بیان کرده است: نباید این مطلب را در جامعه گسترش دهیم که باید بیابان‌ها و کوه و دشت را طی کنیم تا آن حضرت را ببینیم. خود آن حضرت نیز فرموده‌اند: "هرکسی ادعای مشاهده نموده، بایستی او را تکذیب کنید." اصلا ما نیازی به این حرف‌ها نداریم. آنچه وظیفه ما و همه شیعیان و دوستداران آن حضرت است، اشاعه فرهنگ صحیح "مهدویت"، "مهدی‌زیستی" و "ترویج افکار ائمه(ع)" است[۴]. صرف‌نظر از این که به دنبال دیدار حضرت بودن، امری لازم و یا غیر لازم است، می‌پردازیم به دیدگاه‌های متفاوت درباره ملاقات با آن حضرت. همان‌گونه که پیش از این یاد شد، به دلیل وجود روایات و حکایات متعارض، در این بحث، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد[۵].[۶]

دیدگاه‌ها در خصوص ملاقات ‌

عدم امکان ملاقات به طور مطلق‌

این دیدگاه، به طور اساسی از روایاتی قابل استفاده است که از ناپیدایی آن حضرت در دوران غیبت سخن به میان آورده است.

برخی از این روایات، با مضامین ذیل‌[۷] این دیدگاه را شکل می‌دهند:

  1. «تری وَ لَا تری»؛ می‌بیند و دیده نمی‌شود"[۸].
  2. "«لا یَرونه»؛ او را نمی‌بینند"[۹].
  3. «یری النَّاسِ وَ لَا یرونه»؛ مردم را می‌بیند و مردم او را نمی‌بینند"[۱۰].
  4. «یغیب عنکم شَخْصَهُ»؛ شخص او از شما غایب می‌شود"[۱۱].
  5. «لا یری جِسْمِهِ»؛ جسم او دیده نمی‌شود"[۱۲].
  6. «لا یری شَخْصَهُ»؛ شخص او دیده نمی‌شود"[۱۳].
  7. «لَا تَرَوْنَ شَخْصَهُ»؛ شخص او را نمی‌بینید"[۱۴].
  8. «أری الْخُلُقِ وَ لَا تری»؛ مردمان را می‌بینم و تو دیده نمی‌شوی"[۱۵].

روشن است که همه روایات پیشین و احادیثی مانند آن، دلالت می‌کند آن حضرت با وجود این که زنده است و بین مردم زندگی می‌کند و مردم را می‌بیند، مردم آن او را نمی‌بینند. روایات پیشین و مانند آن، باعث شده است ابن ابی زینب نعمانی ـ در جایگاه نخستین کسی که به طور شایسته روایات مربوط به حضرت مهدی(ع) را گردآوری و بررسی کرده است ـ در فصلی از کتاب خود، به روشنی مشاهده حضرت را در عصر غیبت جایز ندانسته و تحقیق در این زمینه را ممنوع و شیعیان را در ندیدن حضرت، معذور بداند. وی به این نکته مهم، این‌گونه اشاره کرده است: «... برای شیعیان، جست‌وجوی امام و کشف صاحب غیبت و در پی نام و محل سکونت و محل غیبت او بودن یا اشاره به ذکر او کردن، ممنوع است، چه رسد بر آنکه بخواهند آشکارا او را ببینند»[۱۶]. با وجود آنکه این دیدگاه، از روایات پیشین قابل استفاده است، و نیز به روایاتی که امام را بسان خورشید پس ابر معرفی کرده، نزدیک‌تر است، کسی به روشنی قائل به آن نشده و امکان ملاقات را ممتنع ندانسته است؛ به دلیل آن که:

  1. در دسته دوم روایات، برخی روایات، امکان ملاقات را منتفی ندانسته، دیدن بدون شناخت را ممکن دانسته‌اند.
  2. شکی نیست در دوران غیبت صغرا که بخشی از دوران غیبت آن حضرت است، برخی شیعیان- به ویژه نایبان خاص آن حضرت را ملاقات کرده‌اند؛ بنابراین شکی نیست که روایت‌های یاد شده، تخصیص خورده و ملاقات با آن حضرت امکان دارد.

درباره امکان ملاقات، برخی اندیشوران شیعه نیز چنین نوشته‌اند:

  1. سید مرتضی می‌نویسد:... همانا ممتنع نیست که امام برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد[۱۷].
  2. شیخ طوسی نیز می‌نویسد: نخست ما با جزم و یقین نمی‌دانیم که آن محبوب دل‌ها از دیده همه دوستدارانش نهان و غایب است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود[۱۸].
  3. سید بن طاووس نیز خطاب به فرزند خود در این‌باره فرموده است: امام، اکنون از جمیع شیعیان غایب است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده، از گفتار و کردار او استفاده کنند[۱۹].

امکان ملاقات بدون شناخت‌

در این دیدگاه، برخلاف دیدگاه نخست، امکان ملاقات مورد پذیرش است؛ ولی وقوع ملاقات همراه شناخت آن حضرت را در این دوران، غیر قابل پذیرش و آن را با فلسفه غیبت در تعارض می‌داند. در این دیدگاه، به طور عمده به روایاتی استناد می‌شود که در آن، سخن از دیده‌شدن حضرت به میان آمده است؛ اما تصریح شده که در آن دیدار، هرگز شناختی از حضرت صورت نمی‌گیرد؛ بنابراین امکان دیدار هست؛ اما چون فرد، آن حضرت را نخواهد شناخت. شیخ صدوق در کمال الدین و تمام النعمة و نیز در علل الشرایع با ذکر سند از سدیر نقل کرده است که امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ فِي اَلْقَائِمِ سُنَّةً مِنْ يُوسُفَ... فَمَا تنکر هَذِهِ الُامَّةِ انَّ یکون اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یفعل بِحُجَّتِهِ مَا فَعَلَ بیوسف أَنْ یکون یسیر فی أَسْوَاقِهِمْ وَ یطأ بُسُطَهُمْ وَ هُمْ لَا یعرفونه حتی یأذن اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَنْ یعرفهم نَفْسِهِ کما أَذِنَ لیوسف...»؛ در قائم، سنتی از یوسف است... چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ بین ایشان گردش کند و در بازارهای آنها راه رود و بر بساط آنها پا نهد و آنها او را نشناسند، تا آن‌گاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آنها معرفی سازد؛ همان‌گونه که به یوسف اذن داد...[۲۰]. برخی، این روایت را دلیلی بر امکان ملاقات و وقوع آن و نیز پذیرش ادعای ملاقات انگاشته‌اند؛ درحالی که با کمی تأمل درمی‌یابیم که نه فقط چنین استفاده‌ای از روایت نادرست است، بلکه برای دیدگاه عدم شناخت، بهتر به کار می‌آید.؛ چراکه از حکایات تاریخی و روایات، هرگز به دست نمی‌آید تا زمانی که حضرت یوسف خود را معرفی نکرد، کسی او را با عنوان یوسف شناخته باشد. این پاسخ، زمانی قاطعیت بیشتری می‌یابد که بدانیم صریح آیه قرآن، از این حکایت دارد که حتی برادران یوسف که مدت‌ها با وی زندگی کردند، در دیدار نخست او را نشناختند. بنابراین دست کم، با استناد به این روایت و مانند آن، شباهت آن حضرت با یوسف اقتضا دارد که هرگز با عنوان حضرت مهدی(ع) شناخته نشود. سخن دیگری نیز در تأیید این دیدگاه از نایب خاص حضرت مهدی(ع) محمد بن عثمان نقل شده است که می‌گوید: «وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لیحضر الْمَوْسِمَ کل سَنَةً یری النَّاسِ وَ یعرفهم وَ یرونه وَ لَا یعرفونه»؛ به خدا سوگند! همانا صاحب این امر، هر سال در موسم حج حاضر می‌شود؛ مردم را می‌بیند و آنها را می‌شناسد و مردم، او را می‌بینند؛ ولی نمی‌شناسند[۲۱]. از این روایات، استفاده می‌شود نه فقط هنگام ملاقات که پس از آن هم، حضرت شناخته نمی‌شود. منطقی است گفته شود کسی که هنگام دیدار، آن حضرت را نشناخته است، دلیلی وجود ندارد پس از آن بگوید آن کسی را که دیده، به طور حتم حضرت بوده است. چه بسا از ملازمان آن حضرت یا یکی از اولیای الهی بوده که به دستور آن حضرت، برای رفع مشکل او اقدام کرده است. این نکته، قابل تأمل است. حجم روایات این دیدگاه، بسیار کمتر از دسته نخست است؛ اما به هرحال می‌توان دیدگاه یاد شده را از آن به دست آورد. جمع بین دو دیدگاه یاد شده به این صورت است که آن حضرت، از نگاه عموم مردم پنهان است و اگر اراده کند کسی آن حضرت را ببیند، او را نخواهد شناخت.

وقوع ملاقات همراه با شناخت و عدم پذیرش ادعا

در این دیدگاه، نه فقط امکان و وقوع ملاقات مورد پذیرش است، بلکه ملاقات همراه با شناخت آن حضرت نیز پذیرفته شده است؛ اما آنچه مورد انکار است این که ملاقات‌ کننده، حق ندارد مشاهده خود را برای دیگران نقل نماید. به بیان دیگر ادعای ملاقات نماید. این دیدگاه، به طور عمده از توقیعی با این مضمون استفاده شده است. در این توقیع که شش روز پیش از مرگ علی بن محمد سمری، واپسین سفیر خاص امام زمان(ع) از ناحیه آن حضرت صادر شده[۲۲]، چنین آمده است: به نام خداوند بخشنده مهربان. ای علی بن محمد سمری! خداوند پاداش برادرانت را درباره تو بزرگ نماید. تو در فاصله شش روز می‌میری. کارهای خود را انجام بده و به هیچ‌کس وصیت نکن که پس از تو جانشینت باشد که غیبت دوم و کامل واقع شد و ظهوری نیست، مگر پس از اذن خداوند. این اذن پس از مدتی طولانی است که دل‌ها قسی و سخت شود و زمین، از ستم پر گردد. به زودی از شیعیان من، کسانی خواهند آمد که ادعای مشاهده بکنند. آگاه باشید هرکس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند او دروغگوی افترا زننده است. و توان و نیرویی نیست مگر از سوی خداوند بزرگ[۲۳].

این توقیع شریف، حداقل به سه نکته اساسی تصریح کرده است:

  1. نیابت خاصی که با عثمان بن سعید آغاز شده بود، با رحلت سمری به پایان رسید («وَ لاَ تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ»[۲۴]).
  2. غیبتی که در دوران پیش به دلایلی ناقص بود، اینک با رفع آن عوامل، تمام و کامل شده است («فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَیبَةُ التَّامَّةُ»[۲۵]
  3. مدعی مشاهده، دروغگوی افترا زننده است («أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَر»[۲۶]). در اینجا مدعی، اعم از این است که به ادعای خویش اطمینان داشته باشد یا به دروغ، ادعایی را مطرح کند یا بپندارد حق است. البته برخی بزرگان، اشکالاتی به توقیع وارد ساخته، نوشته‌اند: این خبر، ضعیف و غیر آن خبر؛ واحد است که جز ظنی از آن حاصل نشود و مورث جزم و یقین نباشد؛ پس قابلیت ندارد که معارضه کند با وجدان قطعی که از مجموع آن قصص و حکایات پیدا می‌شود. هرچند از هریک آنها پیدا نشود؛ بلکه از جمله‌ای از آنها دارا بود کرامات و خارق عاداتی را که ممکن نباشد صدور آنها از غیر آن جناب؛ پس چگونه روا است اعراض از آنها به جهت وجود خبر ضعیفی که ناقل آنکه شیخ طوسی است- عمل نکرده به آن، در همان کتاب[۲۷].

در مجموع، این مؤلف بزرگوار بر توقیع چهار اشکال وارد کرده است:

  1. توقیع، خبر واحد و غیر قابل اعتماد است؛
  2. خبر، مرسل و ضعیف است؛
  3. شیخ طوسی که توقیع را نقل کرده به آن عمل نکرده است؛
  4. توقیع، معرض عنه است؛ چراکه اصحاب، حکایات زیادی نقل کرده‌اند که اشخاص با امام زمان(ع) دیدار داشته‌اند.

در پاسخ به اشکال‌های پیشین، گفته شده است:

  1. توقیع مرسل نیست؛ چراکه شیخ صدوق در کمال الدین آن را با سند ذکر کرده است. افزون بر آن، شیخ طوسی این حدیث را از ابن بابویه نقل می‌کند و می‌گوید: "أَخبرنا جَماعة"؛ پس توقیع از یک طریق نیست؛ بلکه از طرقی گوناگون آن را نقل می‌کند. سرانجام آن که، اگر در کتاب الاحتجاج طبرسی به صورت مرسل ذکر شده‌ است، وی در ابتدای کتاب خود می‌گوید: "سند روایات را نیاورده‌ام یا به سبب شهرت یا مطابقت با عقول یا این که مجمع علیه است".
  2. توقیع‌ ضعیف نیز نیست؛ چراکه همه راویان آن، ثقه هستند و خبر واحد ثقه است که حجیت آن در اصول ثابت شده است و می‌توان به آن اعتماد کرد. از نقل‌های متعدد استفاده می‌شود که به این حدیث، توجه و اعتنا شده است؛ گرچه منظور ما، شهرت اصطلاحی نیست. این تعدد نقل در کتاب‌های بزرگان مذهب از قدما و متأخران و معاصران، بدون اشاره به ضعف و رد آن را می‌توان یکی از شواهد- نه دلایل- اعتبار قرار داد[۲۸].
  3. این که گفته شده است: "راوی آن، شیخ طوسی، به توقیع عمل نکرده است"، درست نیست؛ چراکه آنچه شیخ طوسی نقل کرده است، به دوران غیبت صغرا مربوط می‌شود و توقیع، نفی ادعای دیدن در دوران غیبت کبرا را موردنظر دارد و مدعی دیدار در این زمان را باید تکذیب کرد.
  4. اینکه گفته‌اند: "از توقیع اعراض شده است" درست نیست؛ زیرا عالمان بزرگوار ما که پس از شیخ صدوق، به نقل توقیع پرداخته‌اند، به آن، باور داشته و در سند و دلالت آن، تردیدی نکرده‌اند. افزون بر آن، این که هنگامی اعراض اصحاب از توقیع اثبات می‌شود که همه ناقلان حدیث یاد شده، ادعای ملاقات را باور داشته باشند و چون چنین چیزی ـ نه به دلالت مطابقی و نه التزامی ـ از کلام آنها قابل برداشت نیست و بلکه در مواردی برخلاف آن است، نمی‌توان گفت به طور کلی اصحاب از آن اعراض کرده‌اند. علاوه بر آن، اعراض برخی باعث ضعف حدیث نمی‌شود. ممکن است گفته شود منظور توقیع، مشاهده همراه با ادعای سفارت یا وکالت از جانب حضرت مهدی(ع) و رساندن پیام به آن حضرت و گرفتن پاسخ از ایشان است. این احتمال، خلاف ظاهر عبارت حضرت مهدی(ع) در توقیع شریف است؛ زیرا در آن صورت، امام باید می‌فرمود: «أَلَا فَمَنْ ادعی الْمُشَاهَدَةِ مَعَ السِّفَارَةَ أَوْ الوکالة فَهُوَ کذاب»؛ درحالی که به صورت مطلق می‌گوید: "هرکس ادعای مشاهده کند، دروغگو است". اینجا لازم است به برخی سخنان بزرگان اشاره کنیم که در آن، ضمن پذیرش امکان ملاقات، گفته‌اند در صورت ملاقات، فرد ملاقات‌کننده پرده از راز دیدار خود بر نخواهد داشت و این، همان تکذیب ادعای ملاقات است.

سید مرتضی، بدون آنکه قاطعانه ملاقات با حضرت را بپذیرد، عدم امکان ملاقات را غیر قطعی دانسته، می‌نویسد: "أَنَا غیر قاطعین علی انَّ أَمَامَ لَا یصل الیه أَحَدُ وَ لَا یلقاه بِشْرٍ فَهَذَا أَمَرَ غیر مَعْلُومٍ وَ لَا سبیل الی الْقَطْعُ علیه..."[۲۹]؛ ما قطع نداریم دست کسی به امام نمی‌رسد و بشر نمی‌تواند او را ملاقات کند. این، امری غیر معلوم است که راهی بر قطع به آن نیست. وی آن‌گاه با فاصله چند صفحه، در پاسخ به این پرسش که اگر غیبت حضرت به سبب ترس از دشمنان است، چرا از دوستان پنهان است؟ می‌نویسد: "... انْهَ غیر مُمْتَنِعٍ انَّ یکون الامام یظهر لِبَعْضِ اولیائه مِمَّنْ لَا یخشی مِنْ جِهَتِهِ شیئا مِنْ أَسْبَابِ الْخَوْفِ، فَانٍ هَذَا مِمَّا لَا یمکن الْقَطْعُ علی ارْتِفَاعِهِ وَ امْتِنَاعُهُ، وَ أَنَّمَا یعلم کل وَاحِدٍ مِنْ شیعته حَالِ نَفْسِهِ وَ لَا سبیل لَهُ الی الْعِلْمِ بِحَالِ غیره"[۳۰]؛ ... همانا ممتنع نیست که امام برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد. پس به درستی که این، از اموری است که قطع بر امتناع و ارتفاع آن ممکن نیست. و هریک از شیعیان حال خودش را می‌داند و راهی نیست برای آگاهی به حال دیگران. درباره فرمایش سید مرتضی نکاتی قابل تأمل است:

  1. در بخش نخست گفتار خود فقط استبعاد عدم امکان ملاقات را رد کرده و این، به معنای پذیرش ادعای ملاقات نیست؛ چراکه اگر او-دست کم- ادعای ملاقات را قبول داشت، به طور حتم بر آن تأکید می‌کرد.
  2. او در واپسین جمله کلام خویش (راهی نیست برای آگاهی به حال دیگران) به اشاره، ادعای ملاقات را نیز رد کرده است.

شیخ طوسی نیز منظور از استاد کیست؟ آن مضمون را این‌گونه بیان کرده است: " إِنَّا أَوَّلًا لَانْقَطَعَ علی اسْتِتَارَهُ عَنْ جمیع أولیائه؛ بَلْ یجوز أَنْ یظهر لأکثرهم وَ لَا یعلم کل إِنْسَانُ إِلَّا حَالِ نَفْسِهِ"[۳۱]؛ اولا ما با جزم و یقین نمی‌دانیم آن حضرت از دیده همه دوستدارانش نهان و غایب است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود و هر فرد، فقط از حالات خود خبر دارد. این بیان، دیدن آن حضرت را ممکن می‌داند؛ اما درباره ادعای وقوع ملاقات، به نظر می‌رسد، آن را منتفی می‌داند.

سید بن طاووس نیز خطاب به فرزند خود، در این‌باره فرموده است: "وَ اذا کان غیر ظَاهَرَ الْآنَ لجمیع شیعته فَلَا یمتنع أَنْ یکون جَمَاعَةُ مِنْهُمْ یلقونه وَ ینتفعون بِمَقَالِهِ وَ فَعَالَهُ وَ یکتمونه..."[۳۲]؛ اگر امام اکنون از جمیع شیعیان غایب است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده، از گفتار و کردار او استفاده کنند و از دیگران بپوشانند.... فرمایش سید بن طاووس مؤید دیدگاه تکذیب ادعای مشاهد است؛ چه این که پوشاندن تشرف هنگامی که در مقیاس کلی باشد، به معنای رد تمام ادعاهایی است که در دست است.

محقق اربلی نیز پس از نقل کلامی از مرحوم طبرسی که گفته است: ما قطع نداریم کسی در دوران غیبت به امام نمی‌رسد"، اظهار شگفتی کرده نوشته است: مرحوم طبرسی چرا چنین گفته است؟ درحالی که باید قطع به این داشته باشد؛ چراکه با فاصله اندکی پیش از این، او توقیع نفی ملاقات را (فمن ادعی المشاهدة...) را ذکر کرده بود. محقق اربلی آن‌گاه دیدگاه خود را در توجیه سخن مرحوم طبرسی، این‌گونه بیان کرده است: حتما او نظر به این نکته داشته است که افرادی که احیانا به دیدار نایل می‌شوند، هرگز آن دیدار را افشا نخواهند کرد و افرادی که به چنین ادعایی دست می‌زنند، دروغگویند[۳۳].

د) امکان ملاقات و پذیرش ادعا: گروهی از دانشمندان شیعه بر این باورند که در غیبت کبرا، ملاقات‌های فراوانی با آن حضرت صورت گرفته است. این دیدگاه، بین متأخران شهرت بیشتری پیدا کرده است. این گروه بر قبول امکان، وقوع و ادعای ملاقات با حضرت حجت(ع) در غیبت کبرا به حکایت‌هایی که در این‌باره در دست است، استناد کرده‌اند ایشان بر این باورند که در کتاب‌های بسیاری، داستان‌های گوناگونی نقل شده که سخن از ملاقات با حضرت مهدی(ع) به میان آورده است و هرگز انبوه این ادعاها را نمی‌توان انکار نمود. مهم‌ترین دلیل ایشان، این است که چگونه ممکن است این همه ادعای ملاقات دروغ باشد برخی در پاسخ به این استدلال گفته‌اند: چگونه از مجموع حکایت‌ها می‌توان به یقین رسید؟ در حالی‌که ملاقات‌ها تک‌تک یقین‌آور نیست. مجموع تشکیل شده از این تک‌تک‌ها چگونه یقین‌آور است؟ و نیز گفته‌اند: کسی نگوید این مجموع، مانند متواتر، یقین خواهد آورد؛ زیرا گفته می‌شود: درباره تواتر، مفاد همه خبرها یکی است؛ اما اینجا چنین نیست. و موارد حکایات، گوناگون است؛ بنابراین قطعی نیز از این حکایات به دست نمی‌آید؛ مگر برای کسی که شگفت‌زده فراوانی شمار این حکایت‌ها شود و چنین قطعی به قطع قطاع بیشتر شبیه است. افزون بر آنچه ذکر شد، برخی ملاقات‌ها را به دسته‌هایی تقسیم کرده، آن‌گاه نتیجه گرفته‌اند بخش اندکی از آنها با توقیع، در تعارض است.

دسته‌های ملاقات‌های موجود در کتاب‌ها بدین قرار است:

  1. بسیاری از ملاقات‌ها مربوط به زمان غیبت صغرا است.
  2. برخی ملاقات‌ها به بزرگان نسبت داده شده است؛ اما سند معتبر و محکمی ندارد.
  3. در بخشی از آنها، شخص، در عالم رؤیا به محضر آن حضرت مشرف شده است.
  4. بسیاری از آنچه در باب ملاقات و تشرف آمده، شنیدن صدای امام بوده است، نه مشاهده آن حضرت.
  5. بسیاری از آنچه ادعا شده، فقط حدس است.
  6. بسیاری از آنچه ذیل عنوان ملاقات و تشرف ذکر می‌شود، کرامت‌هایی است که از سوی آن حضرت برای فرد صادر شده و هیچ ملاقاتی در آن ذکر نشده است.
  7. بسیاری از آنچه با عنوان مشاهده در کتاب‌ها گفته شده، از نظر محتوا و متن دارای اشکال و ایرادهای فراوانی است. بارزترین نمونه آن، داستان جزیره خضرا است.
  8. برخی از آنچه گفته شده، مشاهده است، مکاشفه بوده و آن هم از محل بحث خارج است. آنچه باقی می‌ماند، شمار اندکی از مشاهده است که مورد توجه بزرگان قرار گرفته است. باید توجه داشت ملاقات حضرت فضیلت بزرگی است؛ اما آنچه مهم‌تر است، شناخت و معرفت آن بزرگوار و عمل به دستورهایی است که رضایت خداوند و آن حضرت را در پی دارد. فراموش نشود کم نبودند افرادی که همواره در زمان پیامبر و امامان(ع) با آن بزرگواران دیدار می‌کردند؛ اما بهره معرفتی چندانی از آن ملاقات‌ها نمی‌بردند و گاهی هم مورد خشم و غضب ایشان واقع می‌شدند[۳۴].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

  1. چگونه می توان با امام مهدی ارتباط برقرار کرد؟ (پرسش)
  2. آیا می‏‌توان با امام مهدی صحبت کرد؟ (پرسش)
  3. با انجام چه اعمالی می‏‌توان با امام مهدی ارتباط برقرار کرد؟ (پرسش)
  4. اولین کسی که در زمان ظهور با امام مهدی ملاقات می‌‏کند کیست؟ (پرسش)
  5. منظور از ملاقات امام مهدی در حج چیست؟ (پرسش)
  6. منظور از این حدیث نحن صنائع ربنا و الخلق بعد صنائعنا که از امام مهدی در توقیعی صادر شده چیست؟ (پرسش)
  7. آیا می‌توان به امام مهدی نامه نوشت؟ چه شرایطی باید رعایت شود؟
  8. آیا شخصی که گناه کرده است، می‌تواند با امام مهدی ارتباط داشته باشد؟
  9. عشق و محبت دو سویه درباره ما و امامان چگونه است؟
  10. آیا شخص شریف امام مهدی از نظرها پنهان است؟ یا جسم و شخص آن حضرت دیده می‌‏شود ولی کسی ایشان را نمی‌‏شناسد؟ (پرسش)
  11. مقصود از رابطه با امام مهدی در زمان غیبت چیست؟ (پرسش)
  12. آیا در مراسم حج می‌توان امام مهدی را ملاقات کرد؟ (پرسش)
  13. چه دیدگاه‌هایی درباره ملاقات امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش)
  14. چرا امام   با افرادی مثل من در ارتباط نیست؟ به طور کلّی نظر شما درباره امکان دیدار و ملاقات چیست؟ (پرسش)
  15. آیا چله ها و ختم هایی که برای مشاهده و دیدار امام مهدی در بعضی از کتاب ها نقل شده درست است؟ (پرسش)
  16. طبق توقیع شریف امام مهدی هر کس بگوید که او را دیده است دروغ گفته است اما بسیاری از شخصیت های بزرگ معتقدند امام مهدی را دیده اند؟ (پرسش)
  17. راه رسیدن به لقای امام مهدی‏ چیست؟ (پرسش)
  18. اگر ممکن است چند نمونه از داستان ها و حکایات کسانی که به حضور امام مهدی مشرف شده اند برایم بنویسید (پرسش)
  19. چگونه می‌توانیم با امام مهدی خود رابطه داشته باشیم؟ (پرسش)
  20. چگونه و از چه راهی دوستی و محبت امام مهدی را در خود و فرزندان خود تقویت کنیم؟ (پرسش)
  21. حضرت مهدی می‌فرماید هر کس بگوید مرا دیده دروغ می‌گوید اما از شخصیت‌های بزرگی نقل شده که حضرت را دیده‌اند این تناقض نیست؟ (پرسش)
  22. چه کسانی از علما قائل به جواز و امکان تشرف بوده‌‏اند؟ (پرسش)
  23. آیا می‌‏توان طبق قاعده سد ذرایع ادعای ملاقات با امام مهدی را دروغ دانست؟ (پرسش)
  24. امام مهدی‏ چه اهداف کلی و عمومی در ملاقات‏‌های خود دارد؟ (پرسش)
  25. امام مهدی چه اهداف خاصی از ملاقات با مردم داشته است؟ (پرسش)
  26. آیا ممکن است کسی در ملاقاتش با امام مهدی‏ او را بشناسد؟ (پرسش)
  27. آیا اصرار و الحاح به جهت ملاقات با امام مهدی مطلوب است؟ (پرسش)
  28. چه عقایدی در ملاقات با امام مهدی عوامانه و بدون اصل و مدرک است؟ (پرسش)
  29. آیا ما می‏توانیم تماس یا ملاقاتی با امام مهدی داشته باشیم؟ (پرسش)
  30. چه کسانی و تحت چه شرایطی می‌‏توانند امام مهدی را ملاقات کنند؟ (پرسش)
  31. چه کسانی امام مهدی را دیده و با آن حضرت ملاقات کرده‏‌اند؟ (پرسش)
  32. چگونه می‌‏توان دیدار صالحان با امام مهدی‏ را اثبات نمود؟ (پرسش)
  33. اگر ملاقات با امام مهدی ممکن است پس چرا باید مدعی ملاقات را تکذیب کرد؟ (پرسش)
  34. چه عقایدی در ملاقات با امام مهدی عوامانه و بدون اصل و مدرک است؟ (پرسش)
  35. آیا ما می‏‌توانیم تماس یا ملاقاتی با امام مهدی داشته باشیم؟ (پرسش)
  36. آیا امکان ملاقات با امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش)
  37. چه کنیم که توفیق دیدار چهره نورانی امام عصر را پیدا کنیم؟ (پرسش)
  38. چه کسانی در زمان حاضر زنده‌‏اند و با امام مهدی ارتباط دارند؟ (پرسش)
  39. آیا اکنون هم مانند گذشته افرادی با حضرت دیدار می‌‏کنند؟ در صورت امکان نام آنها را ذکر کنید؟ (پرسش)
  40. بعضی از افراد ادعا دارند امام مهدی را در خواب دیده‌‏اند به نظر شما آیا این سخن پذیرفتنی است؟ (پرسش)
  41. امام مهدی درباره ظهور خود چه فرموده‌‏اند؟ (پرسش)
  42. آیا در زمان غیبت می‌‏توان حضرت مهدی را دید؟ (پرسش)
  43. آیا می‌توان امام مهدی را در خواب دید؟ (پرسش)
  44. چه کسانی امام مهدی را پیش از غیبت دیده‌اند؟ (پرسش)
  45. چه کسانی امام مهدی را در دوران غیبت صغری دیده‌اند؟ (پرسش)
  46. چه کسانی امام مهدی را در دوران غیبت کبری دیده‌اند؟ (پرسش)
  47. کدام یک از عالمان شیعه مورد عنایت امام مهدی بوده‌اند؟ (پرسش)
  48. آیا دیدار با امام مهدی در دوره غیبت کبرا امکان پذیر است؟ (پرسش)
  49. آیا شیوه‌هایی که برای دیدار با امام مهدی گفته می‌شوند معتبرند؟ (پرسش)
  50. آیا در کتاب‌های حدیثی برای دیدار با امام مهدی راهکارهایی بیان شده است؟ (پرسش)
  51. شرایط وقوع ملاقات با امام مهدی در عصر غیبت چیست؟ (پرسش)
  52. آسیب‌های دامن زدن به ملاقات امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  53. آیا ملاقات با امام مهدی موضوع محوری مهدویت است؟ (پرسش)
  54. آیا دیدن امام مهدی نوعی فضیلت محسوب می‌شود؟ (پرسش)
  55. ملاقات امام مهدی با افراد چگونه انجام می‌شود؟ (پرسش)
  56. امام مهدی پس از ملاقات با افراد چگونه پنهان می‌شد؟ (پرسش)
  57. آیا ملاقات با امام مهدی با حکمت غیبت تنافی دارد؟ (پرسش)
  58. معجزه چگونه باعث می‌شود مردم نتوانند جسم امام مهدی را ببینند؟ (پرسش)
  59. آیا می‌توان هر وقت اراده کردیم با امام مهدی ملاقات کرد؟ (پرسش)
  60. کیفیت ملاقات مردم با امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
  61. انگیزه امام مهدی از دیدار با مردم چیست؟ (پرسش)
  62. امام مهدی برای ملاقات با افراد چگونه به جاهای دوردست می‌رود؟ (پرسش)
  63. آیا دیدار با امام مهدی در عصر غیبت کبری نیاز به ایمان و وثاقت بالایی دارد؟ (پرسش)
  64. امام مهدی برای ناشناس ماندن در دیدارها با افرادی که مورد اطمینان نبودند چه برنامه‌ای داشت؟ (پرسش)
  65. آیا افرادی وجود دارند که شخص امام مهدی را با ویژگی‌های حقیقی ایشان ببینند و بشناسند؟ (پرسش)
  66. دلایل امکان ارتباط با امام مهدی در عصر غیبت کبری چیستند؟ (پرسش)
  67. فایده مطرح کردن بحث دیدار و ملاقات با امام مهدی چیست؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. «مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشَاطَ وَ مَنْ أَشَاطَ فَقَدْ أَشْرَكَ»؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۵۰۹، ح ۱۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۳۲۲؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص۳۴۰.
  2. «... َوْصَي بِهَا إِلَي وَصِيٍّ سَتَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَمْرِهِ إِلَي غَايَةٍ وَ أَخْفَي مَكَانَهُ بِمَشِيَّتِهِ... فَلْیَدَعُوا عَنْهُمُ اتِّبَاعَ الْهَوَی وَ لْیُقِیمُوا عَلَی أَصْلِهِمُ الَّذِی کَانُوا عَلَیْهِ وَ لَا یَبْحَثُوا عَمَّا سُتِرَ عَنْهُمْ فَیَأْثَمُوا وَ لَا یَکْشِفُوا سَتْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَنْدَمُوا...»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۵۱۰، ح ۴۲؛ الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص۱۱۱۰.
  3. آیت الله مکارم شیرازی در دیدار با دانش‌پژوهان مرکز تخصصی مهدویت، فصلنامه انتظار، ش ۱۱، ص۲۹- ۳۰.
  4. آیت الله فاضل لنکرانی در دیدار با دانش‌پژوهان مرکز تخصصی مهدویت، فصلنامه انتظار، ش ۳، ص۲۷.
  5. این نکته در خور دقت است که نه آنان که ادعای ملاقات در غیبت کبرا را نمی‌پذیرند از اسلام و تشیع دورند و نه کسانی که به آن عقیده دارند، از ایمان بیشتری برخوردارند؛ چراکه هریک، ادله‌ای بر ادعای خود ارائه می‌کنند و به روایاتی تمسک می‌جویند.
  6. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۰۸-۱۲۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۹۰.
  7. از آنجا که در درس مربوط به چگونگی غیبت، به صورت مفصل روایات موردنظر را نقل کردیم، اینجا فقط به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.
  8. نعمانی، الغیبة، ص۱۴۴.
  9. شیخ کلینی، کافی، ج ۱ ص۳۳۷، ح ۶؛ نعمانی، الغیبة، ص۱۷۵، ح ۱۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۱۶۱، ح ۱۱۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ص۳۴۶، ح ۳۳.
  10. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص۳۳۹؛ نعمانی، الغیبة، ص۱۷۵، ح ۱۵.
  11. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۳۳۳، ح ۱.
  12. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص۳۳۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۳۷۰.
  13. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۳۷۹.
  14. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص۳۲۸؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۲۰۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۳۸۱.
  15. سید بن طاووس، الاقبال، ص۲۹۸.
  16. «... وَ هُمْ معذورون فی أَنْ لَا یروا حُجَّتَهُمْ وَ إِمَامُ زَمَانِهِمْ فی أیام الغیبة وَ یضیق علیهم فی کل عَصْرٍ وَ زَمَانٍ قَبْلَهُ أَنْ لَا یعرفوه بعینه وَ اسْمِهِ وَ نسبه‌ وَ مَحْظُورُ علیهم الْفَحْصُ وَ الکشف عَنْ صَاحِبِ الغیبة وَ الْمُطَالَبَةُ بِاسْمِهِ أَوْ مَوْضِعِهِ أَوْ غیابه أَوْ الإشادة بذکره فَضْلًا عَنِ الْمُطَالَبَةُ بمعاینته‌»؛ ر.ک: نعمانی، الغیبة، ص۱۶۰.
  17. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۸.
  18. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۹۹.
  19. سید بن طاوس، الطرائف، ص۱۸۵.
  20. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۱۴۴، باب ۵، ح ۳.
  21. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۲۰.
  22. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۵۱۶، ح ۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۳۹۵؛ راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص۱۱۲۸؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص۴۷۸؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص۵۳۸؛ نیلی نجفی، علی بن عبد الکریم، منتخب الانوار المضیئة، ص۱۳۰، و... این کثرت نقل، خود شاهدی بر اعتماد نقل‌کنندگان بر مضمون روایت است.
  23. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۵۱۶.
  24. و به کسی وصیت نکن که پس از وفات تو به مقام تو برخیزد؛ بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۵۱.
  25. پس همانا غیبت تامه واقع شده است؛ بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۵۱.
  26. آگاه باشید که هر که ادعای مشاهده کند قبل از خروج سفیانی و صیحه او بسیار دروغگو و افتراء زننده است؛ بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۵۱.
  27. محدث نوری، نجم الثاقب، ص۴۸۴.
  28. ر.ک: مقاله: سفارت و نیابت خاصه، نجم الدین طبسی، فصلنامه انتظار، ج ۱۸، ص۱۴۲.
  29. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵.
  30. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۸.
  31. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۹۹.
  32. سید بن طاوس، الطرائف، ص۱۸۵.
  33. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص۵۳۸.
  34. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۰۸-۱۲۲.