اصهب و ابقع کیستند و چه ارتباطی با خروج سفیانی دارند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
اصهب و ابقع کیستند و چه ارتباطی با خروج سفیانی دارند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی / خروج سفیانی
مدخل اصلیمخالفان سفیانی / اصهب/ ابقع
تعداد پاسخ۴ پاسخ

در روایت درباره شام از سه پرچم، سه جریان و یا سه شخصیت نام برده شده که هر سه باطل و دشمن حق می‌باشند. این سه با هم درگیر می‌شوند که سفیانی هر دوی آنها را در نبردهایی شکست می‌دهد و بر کل شام مسلط می‌شود. بعد از شکست اصهب و ابقع عازم عراق می‌شود.

در ذیل، پاسخ جامع اجمالی به این پرسش و دیدگاه‌های متفرقه برخی از نویسندگان و دانشمندان، در این باره، به طور مفصل‌تری قابل بررسی است.

پاسخ جامع اجمالی

  • اصهب در لغت[۱] به معنای شتر سرخ‏مو، شتر سفیدی که با سرخی آمیخته، و نام چشمه ‏ای میان بصره و بحرین و به معنای دشمن است و به رومیان نیز از جهت رنگ چهره و دشمنی با اسلام گفته می‌شود.[۲]
  • ابقع نیز در لغت[۳] یعنی هر شیء سیاه و سفید، به خصوص به کلاغ سیاهی که با سفیدی آمیخته باشد و به هر شخص پلید و به ابرص و شوره‌زار و کسی که لباس وصله‌دار و رنگارنگ بپوشد، گفته می‌شود.[۴] مراد از "ابقع" مردی سیاه و سفید است که از دو جنس مختلف، و از نطفه مرد و زنی که نژاد مختلف دارند و یکی سیاه ‏چهره و گندم‏گون و از عرب، و دیگری سفیدپوست و از نژاد غیر عرب است متولّد شده، و اصالتا شامی و مردی سرسپرده و نوکر اجنبی و از پست فطرت‏ترین مردمان و مسیحی مرام، یا صهیونیست و یهودی مسلک است.[۵] ممکن است مراد از ابقع همان "افلق" باشد چرا که "افلق" نیز (شامی) و پدرش از اهل "سوریه" و مادرش (فرنگی) و از اهل فرانسه و "پاریس" است و شاید بتوان گفت: مقصود از ابقع و اصهب و "ابرص" و "ابلق"، همان "افلق یهودی" است.[۶]
  • "اصهب" و "ابقع" دو رهبر مخالف سفیانی هستند که سفیانی بر آنها پیروز شده و بر منطقه تسلط‍‌ می‌یابد. روایات بسیاری حاکی از درگیری بزرگ سفیانی با آنان در قرقیسیا، واقع در مرز سوریه، عراق و ترکیه است. این نبرد از جنگ‌های بزرگ است که از پیش وعده داده شده، و انگیزه آن درگیری و کشمکش بر سر گنجی است که در مجرای نهر فرات و یا نزدیک آن کشف می‌شود[۷]. خروج ابقع در مصر و به دنبال دیده شدن ستاره دنباله‌دار و کسوف خورشید و خسوف ماه خواهد بود و همه اینها نزدیکی ظهور روی خواهد داد[۸] و اصهب کافر قیام نمی‌کند، جز به هنگام شدت یافتن فتنه‌ها و کثرت حوادث و فجایع.[۹] در سه روایت، ابقع،[۱۰] و در روایتی، اصهب از مخالفان سفیانی برشمرده شده‌‏اند که همگی در جنگ با سفیانی شکست خواهند خورد[۱۱]

اصهب و ابقع در روایات

  • برخی از روایاتی که در مورد اصهب و ابقع آمده، عبارتند از:
  1. امام باقر (ع) فرمودند:[۱۲] «از شر اصهب ابرص پرهیز کن. پرسیدند: اصهب کیست‌؟ فرمود: ابرص. پس فرمود: از شر سفیانی نیز پرهیز کن و از شرّ آن عدّه از آل محمد که شذوذ دارند برحذر باش.»[۱۳] در این حدیث، اصهب و ابقع یک نفر معرفی شده است. در این حدیث به شیعیان امر شده تحت ‌تأثیر تبلیغات اصهب و ابقع و سفیانی و شواذّ آل محمد قرار نگیرند و به سودشان شمشیر نزنند.[۱۴] منظور از شواذّ آل محمد افراد تکرو، کجرو، و فرصت‏طلبی هستند که از جهت نسبت به اهل بیت (ع) منسوبند ولی برای به دست آوردن حکومت به ادّعاهای دروغین متوسّل می‌شوند تا بدین وسیله افراد مذهبی و با حرارت را به طرف خود جذب کنند.[۱۵]
  2. همچنین حضرت فرمودند:[۱۶] «فَأَوَّلُ أَرْضٍ تَخْرَبُ اَلشَّامُ ثُمَّ يَخْتَلِفُونَ عَلَى ثَلاَثِ رَايَاتٍ رَايَةِ اَلْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ اَلْأَشْهَبِ وَ رَايَةِ اَلسُّفْيَانِيِّ فَيَلْتَقِي اَلسُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ وَ يَقْتُلُهُ اَلسُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ مَعَهُ وَ يَقْتُلُ اَلْأَصْهَبَ»[۱۷] و...[۱۸].
  • به جز این روایت که معتبر است و از درگیری سفیانی با ابقع و اصهب گزارش می‌دهد، سایر روایات علاوه بر اینکه خبر واحدند، اسناد معتبری نیز ندارند. بنابراین، به محتوای آنها نمی‌توان اطمینان کرد[۱۹].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید اسدالله هاشمی شهیدی، در کتاب «زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی» در این‌باره گفته است:

«مراد از "ابقع" مردى سياه و سفيد است كه از دو جنس مختلف، و از نطفه مرد و زنى كه نژاد مختلف دارند و يكى سياه ‏چهره و گندم‏گون و از عرب، و ديگرى سفيدپوست و از نژاد غير عرب است متولّد شده، و اصالتا شامى و مردى سرسپرده و نوكر اجنبى و از پست فطرت‏ترين مردمان و مسيحى مرام، يا صهيونيست و يهودى مسلك است[۲۰].

بنابراين در صورتى كه حديث كتاب "بيان الائمه" واقعيت داشته و از صحّت‏ برخوردار باشد، با "افلق" تطبيق می‌كند چرا كه "افلق" نيز (شامى) و پدرش از اهل "سوريه" و مادرش (فرنگى) و از اهل فرانسه و "پاريس" است. شايد بتوان گفت: كه مقصود از ابقع و اصهب و "ابرص" و "ابلق"، همان "افلق يهودى" باشد. و البتّه اين احتمالى است كه خيلى هم نابجا نيست[۲۱].
۲. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛
حجت الاسلام و المسلمین نصرت‌الله آیتی در کتاب «سفیانی از ظهور تا افول» در اين باره گفته است:

«‌براساس روايات سفيانى پس از قيام، به تثبيت موقعيت خود و سركوب مخالفان و ساير رقبا خواهد پرداخت.

روايتى، مخالفان سفيانى را حسنى، اموى و قيسى نام برده است[۲۲]. در روايت ديگرى، منصور يمانى[۲۳]، و در سه روايت، ابقع[۲۴]، و در روايتى، اصهب از مخالفان سفيانى برشمرده شده‌‏اند كه همگى در جنگ با سفيانى شكست خواهند خورد. امام باقر (ع) در روايت معتبرى فرموده‌‏اند: "در اين هنگام سه پرچم با يكديگر به نزاع برمی‌‌خيزند: پرچم ابقع و اصهب و سفيانى. سفيانى با ابقع مواجه می‌شود و با يكديگر می‌‌جنگند، و سفيانى او و يارانش را می‌‌كشد. پس از آن اصهب را می‌كشد"[۲۵].

به جز روايت معتبر ياد شده كه از درگيرى سفيانى با ابقع و اصهب گزارش می‌دهد، ساير روايات علاوه بر اين‏كه خبر واحدند، اسناد معتبرى نيز ندارند. بنابراين، به محتواى آنها نمی‌توان اطمينان كرد[۲۶].
۳. حجت الاسلام و المسلمین آصف آگاه؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد رضی آصف آگاه و مصطفی امیری در مقاله «بررسی و تحلیل حوادث فتنه شام قبل از سوریه» در این‌باره گفته‌اند:

«اصهب معانی متعددی دارد از جمله: صهب: وَ هُوَ لَوْنٌ مِنَ الْأَلْوَانِ. مِنْ ذَلِكَ الصُّهْبَةُ: حُمْرَةٌ فِى الشَّعْرِ[۲۷]. أَصْهَب: یقال للابل إن خالطت بیاضَه حُمْرَةٌ‌، فهو أَصهَب‌[۲۸] و رجلٌ‌ صَیْهَبٌ‌: رجل طویلٌ[۲۹]، الأصْهَب‌: الأسد[۳۰]، الأَصْهَب‌: الذی یعلو لونه‌ صهْبَة و هی کالشُّقرة‌ و الحمره[۳۱]، صُهْبُ‌ السِبَال: هم أعداء العرب[۳۲] و الأصهَب‌ من الإبل‌: الذی لیس بشدید البیاض[۳۳] و تَشْرِيفِهَا عَلَى سَائِرِ الْإِبِلِ وَ فَجَعَلُوهَا خَيْرُ الْإِبِلِ[۳۴] و الصُّهْبَةُ: أَشْهَرُ الأَلوان و أَحسنُها[۳۵]؛ بنابر این اصهب، به مرد بلند قامت[۳۶] سفید پوست و به سرخی می‌زند[۳۷] که در تحولات فتنه شام مخالف اعراب هست[۳۸] و بر سایرین نیز برتری دارد[۳۹] اطلاق می‌شود.

لازم به ذکر‌ است‌، زبان‌ روایات در بیان اسامی شخصیت‌های‌ ظهور‌، نمادین‌، رمزآلود، کنایه‌ای و حاکی از حقایق و واقعیاتی است[۴۰].

رایه الابقع: الابقع نیز معانی متعددی دارد از جمله الابقع: أن العرب تنكح إماء الروم فيستعمل على الشام أولادهم و هم بين سواد العرب و بياض الروم‏[۴۱]. بقعان الشام خدمهم و عبیدهم لبیاضهم و حمرتهم لانهم من الروم و فلقد کان حکام الشام‌ یلقبون‌ خدامهم‌ من الروم بالابقع[۴۲]. بنابراین، از‌ فحوای معنای لغوی ابقع، به‌ویژه از عبارت خدام رومی و اولاد العرب حاصل از ازدواج اعراب با رومی‌ها و استفاده‌ از‌ آنان‌ در منطقه شام، چنین برداشت می‌شود که در فتنه شام قبل‌ از‌ ظهور، جبهه عربی معارض و مقابل جریان اصهب که در خدمت مصالح و منافع رومی‌ها نیز است، را‌ جریان‌ ابقع‌ گویند. همچنین الابقع: الرَّجُلُ ذو الکَلامِ الکثیر[۴۳] و هو‌ مخالَفةُ‌ الألوانِ‌ بعضِها بعضا یُقال غرابٌ أبقَعُ و کلبٌ أبقع‌[۴۴]، الباقعة‌: الرجل‌ الداهیة، فلان سمی باقعه لحُلوله بقاعَ الأَرض و کثرة تَنْقِیبه فی البلاد[۴۵]. هم‌چنین این عبارات، نیز نشان می‌دهد تشکّل‌های نظامی جریان ابقع‌ مرتبط‌ با‌ عرب‌ها و رومی‌ها که در جبهه مخالف جریان اصهب قرار دارند، موضع سیاسی واحد ندارند‌[۴۶] و به اشکال و اسامی مختلف درمی‌آیند[۴۷] و در یک‌جا نیز‌ متمرکز‌ نیستند‌ بلکه در مناطق مختلف شام، حضور نظامی دارند[۴۸]»[۴۹].
۴. آقای کامل سلیمان؛
آقای کامل سلیمان، در کتاب «روزگار رهایی» در این‌باره گفته است:

«در فرازهائى چند از روایاتى که از رسول اکرم (ص) و امامان اهل بیت (ع) رسیده، از دو تن شورشگر به عنوان‌هاى اصهب و ابقع گفتگو شده که به برخى از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. "هنگامى که کافرى در شام به هلاکت برسد، اصهب کافر قیام می‌کند و تسخیر مرکز (شام) بر او سخت می‌شود و طولى نمی‌کشد که او نیز کشته می‌شود و حکومت به اتراک می‌رسد و در شام گرانى پدید آید و رویدادها پشت ‏سرهم روى می‌دهد و در هر قدمى جنگ برپا می‌شود"[۵۰]؛ در اینجا منظور از مرکز همان دمشق است که «اصهب کافر» در آنجا هلاک می‌شود[۵۱] و آن هنگامى است که یهود از استیلا بر شام ناتوان می‌شود و رهبرشان در آنجا و یا در اثناى جنگ با آنها کشته می‌گردد. آنگاه حکومت ظاهرى به بیگانگانى می‌رسد که کشورهاى عربى و اسلامى را به ضعف می‌کشند و منابع زیرزمینى و ثروت‌هاى روى زمین آنها را به یغما می‌برند.
  2. امیر مؤمنان (ع) در این‏باره می‌فرماید:"چون این حوادث روى دهد، فتنه‌‏هایى بر آنها روى می‌دهد که هرگز یاراى مقابله با آن را ندارند، آگاه باشید که سرآغاز آنها فتنه‏‌هاى هجرى، عطرفى، رقطى، و آخر آنها فتنه‌‏هاى سفیانى و شامى است" [۵۲] از این حدیث استفاده می‌شود که «هجرى» همان یمانى است که به زودى از او سخن خواهیم گفت، و «رقطى» کسیست که جامه رنگین بپوشد که طبعا با ابقع منطبق می‌شود[۵۳] و «عطرفى» رمز شورشگرى است که نمی‌توانیم درباره‏‌اش به‏طور جزم سخن بگوئیم و در برخى روایات «قطرفى» آمده است.
  3. امام صادق (ع) در این زمینه می‌فرماید: "در آن هنگام سه پرچم در شام به اهتزاز درمی‌آید که پرچم‌هاى سفیانى، اصهب و ابقع است و مردم شام زیر این سه پرچم نبرد می‌کنند"[۵۴]. این حدیث به روشنى دلالت می‌کند که خروج اصهب و ابقع با خروج سفیانى هم‏زمانست و طبعا مقارن ظهور حضرت بقیّة اللّه (ع) و از نشانه‌هاى قرب ظهور خواهد بود. که بدون تردید مدّت سفیانى از روزیکه خروج کرده تا روزیکه نام و نشانى از او باقى نباشد از چهارده ماه تجاوز نمی‌کند. از رسول اکرم (ص) و ائمّه اطهار (ع) روایت شده که خروج ابقع در مصر و به دنبال دیده شدن ستاره دنباله‏دار و کسوف خورشید و خسوف ماه خواهد بود که همه اینها در نزدیکى ظهور روى خواهد داد. و در روایات آمده که اصهب کافر قیام نمی‌کند جز به هنگام شدّت یافتن فتنه‏‌ها و کثرت حوادث و فجایع.
  4. امام باقر (ع) در این خصوص هشدار می‌دهد و می‌فرماید: "از شرّ اصهب ابرص پرهیز کن. پرسیدند: اصهب کیست؟ فرمود: ابقع. پرسیدند: ابقع کیست؟ فرمود: ابرص. سپس فرمود: از شرّ سفیانى نیز پرهیز کن و از شرّ آن عدّه از آل محمّد که شذوذ دارند برحذر باش"[۵۵]؛ در این حدیث اصهب و ابقع یک نفر معرّفى شده که براساس احادیث دیگر دو نفر هستند. در این حدیث به شیعیان امر شده که تحت تأثیر تبلیغات اصهب و ابقع و سفیانى و شواذّ آل محمّد قرار نگیرند، به سویشان جذب نشوند، در صفشان قرار نگیرند و به سودشان شمشیر نزنند. منظور از شواذّ آل محمد (ع) افراد تکرو، کجرو، و فرصت‏طلبى هستند که از جهت نسبت به اهل بیت منسوبند ولى براى به دست آوردن حکومت به ادّعاهاى دروغین متوسّل می‌شوند تا بدینوسیله افراد مذهبى و با حرارت را به طرف خود جذب کنند.
  5. امام رضا (ع) در مورد فتنه‌‏هاى یادشده می‌فرماید:"از نشانه‌‏هاى ظهور آن‌حضرت ویرانى شام به هنگام برخورد سه لشگر در زیر پرچم‌هاى سفیانى و اصهب و ابقع است"[۵۶]؛ ویرانى شام آغاز گردیده، قسمتى از جولان در دست رژیم اشغالگر اسرائیل واقع شده و قسمت عمده شامات چون فلسطین، اردن و لبنان به‌‏طور رسمى و نیمه ‏رسمى تحت اشغال اسرائیل درآمده است. شاید پرچم اصهب باشد که بر فراز بیت المقدس به اهتزاز درآمده است و به زودى پرچم‌هاى ابقع و سفیانى به اهتزاز درآید و شامات در زیر پاهایشان ویران گردد و فرج جهانى با ظهور حضرت بقیّة اللّه روحى فداه فرا رسد.
  6. یکى از اصحاب امام رضا (ع) تصوّر می‌کرد که امام قائم به حق و صاحب شمشیر که در آخر الزّمان قیام خواهد کرد آنحضرت است و در نظر داشت که از محضر امام رضا (ع) آن را بپرسد. امام پیش از آنکه او سؤال کند او را به اشتباه خویش متوجّه ساخت و خطاب به او چنین فرمود: "پیش از آنکه این امر (امر ظهور) واقع شود باید سفیانى برخیزد، یمانى برخیزد، مروانى برخیزد، شعیب بن صالح برخیزد. پس چگونه می‌گوئى که این همانست"[۵۷]؛ یعنى اکنون که هیچکدام از این خیزش‌ها و شورشها واقع نشده چگونه می‌گوئى که این امام که در خانه‏‌اش نشسته شاید همانند امام موعودى باشد که در آخر الزّمان قیام خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. از ویژگی‌هاى امامان معصوم (ع) بود که پیش از آنکه مردم پرسش‌هاى خود را مطرح کنند پاسخ‌هاى لازم را می‌فرمودند و آنها را ارشاد می‌کردند و شبهات مذهبى‏شان را برطرف می‌کردند. از بررسى کتاب‌هایی که در شرح سیره و زندگانى آنها نوشته شده دقیقا این معنى استفاده می‌شود و نمونه‏‌هایى از آن در این کتاب گذشت. آنانکه از شاهراه هدایت منحرف شده‏‌اند و چنین امامانى را نپذیرفته‌‏اند در روز رستاخیز چه عذرى خواهند داشت، چگونه معذرت خواهند آورند از انکار امامانى که نپرسیده پاسخ می‌گفتند و آنچه می‌گفتند صددرصد به آن اعتماد داشتند و هرگز کشف خلاف نشد[۵۸]. آنانکه مردم را از حق و حقیقت منحرف کردند و به سوى افرادى سوق دادند که خود به راهنما نیاز داشتند، در محکمه عدل الهى چه پاسخى خواهند داشت؟! تعبیر مروانى در این حدیث ممکن است اشاره به مصرى و یا مغربى باشد که در بخش بعدى از آن سخن خواهیم گفت و شاید اشاره به ابقع باشد.

در همین مورد از معصومین (ع) روایت شده:"نخستین سرزمینى که در آن شورش و کشتار می‌شود سرزمین شام است که سه لشکر در آن با یکدیگر نبرد می‌کنند: ۱.اصهب؛ ۲.ابقع؛ ۳. سفیانى. این سه لشکر با یکدیگر می‌جنگند تا سفیانى با ابقع درگیر می‌شود و او را با همه سپاهیانش می‌کشد، سپس ابقع را نیز از پاى درمی‌آورد"[۵۹]؛ سرزمین شامات چون آتشى زیر خاکستر مهیّاى چنین حوادث خونبار است و از درگیرى قریب الوقوع اعراب و اسرائیل و منتهى شدن آن به جنگ جهانى سوّم حکایت می‌کند. چه کسى با مشاهده وضع فعلى خاورمیانه و نیروهاى نابرابر سوریّه و اسرائیل، که سوریّه با تمام تجهیزاتش لقمه‏اى در کام اسرائیل دیده می‌شود، می‌تواند پیش‏بینى کند که روزى سوریّه نفس عمیقى خواهد کشید و اسرائیل را با همه تجهیزاتش در کام خود فرو خواهد برد؟!

آرى در احادیث اهل بیت از وقوع چنین حادثه‏اى سخن رفته و به‏طور جزم از چنین روزى خبر داده شده:"هنگامى که آسیاب بنى عبّاس بچرخد و پرچمداران، پرچم‌هاى‏ خود را بر زیتونهاى شام بیاویزند، خداوند اصهب را هلاک می‌کند و همه سپاهیانش را به دست آنها نابود می‌سازد و آنگاه پسر هند جگرخواره بر فراز منبر دمشق می‌نشیند"[۶۰]. در این حدیث به صراحت از پیروزى سپاه سفیانى بر سپاه اصهب خبر داده شده است و این بعد از جنگهائى است که در عراق روى می‌دهد»[۶۱].
۵. آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

«ابقع در لغت به ابلق یعنی هر شیء سیاه و سفید و به خصوص به کلاغ سیاهی که با سفیدی آمیخته باشد و به هر شخص پلید و به ابرص و شوره‌زار و کسی که لباس وصله‌دار و رنگارنگ بپوشد، گفته می‌شود[۶۲].

از رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) روایت شده که خروج ابقع در مصر و به دنبال دیده شدن ستاره دنباله‌دار و کسوف خورشید و خسوف ماه خواهد بود که همه این‌ها در نزدیکی ظهور روی خواهد داد[۶۳].

"اصهب" و "ابقع" دو رهبر مخالف سفیانى هستند که سفیانى بر آنها پیروز شده و بر منطقه تسلط‍‌ مى‌یابد. روایات بسیارى به صورت متواتر رسیده که حاکى از درگیرى بزرگ سفیانى با آنان در قرقیسیا، واقع در مرز سوریه، عراق و ترکیه مى‌باشد. این نبرد از جنگ‌هاى بزرگ است که از پیش وعده داده شده، و انگیزه آن درگیرى و کشمکش بر سر گنجى است که در مجراى نهر فرات و یا نزدیک آن کشف مى‌شود[۶۴]. در روایات آمده که اصهب کافر قیام نمى‌کند، جز به هنگام شدت یافتن فتنه‌ها و کثرت حوادث و فجایع[۶۵]. امام باقر (ع) نیز مى‌فرماید: از شر اصهب ابرص پرهیز کن. پرسیدند: اصهب کیست‌؟ فرمود: ابرص. پس فرمود: از شر سفیانى نیز پرهیز کن و از شرّ آن عدّه از آل محمد که شذوذ دارند برحذر باش[۶۶]. در این حدیث، اصهب و ابقع یک نفر معرفى شده که براساس احادیث دیگر، دو نفر هستند. در این حدیث به شیعیان امر شده که تحت‌تأثیر تبلیغات اصهب و ابقع و سفیانى و شواذّ آل محمد قرار نگیرند و به سودشان شمشیر نزنند[۶۷]»[۶۸].

پرسش‌های وابسته

  1. سفیانی که خروجش از نشانه‌های حتمی ظهور است کیست؟ (پرسش)
    1. نام سفیانی چیست؟ (پرسش)
    2. لقب سفیانی چیست؟ (پرسش)
    3. نسب سفیانی چیست؟ (پرسش)
    4. آیا سفیانی نماد است یا به یک شخصیت انسانی اشاره دارد؟ (پرسش)
  2. ویژگی‌های جسمانی سفیانی چیست؟ (پرسش)
  3. روش شناسایی سفیانی چیست؟ (پرسش)
  4. دین سفیانی چیست؟ (پرسش)
  5. آیا روایات سفیانی تنها در منابع شیعه آمده است؟ (پرسش)
  6. سفیانی و دجال چه تفاوت‌هایی دارند؟ (پرسش)
  7. خروج سفیانی در چه زمان و مکانی خواهد بود؟ (پرسش)
  8. اهداف قیام سفیانی چیست؟ (پرسش)
  9. ماجرای شورش سفیانی چیست؟ (پرسش)
  10. جنایات سفیانی چیست؟ (پرسش)
  11. سپاه سفیانی چه تعداد است؟ (پرسش)
  12. اصهب و ابقع کیستند و چه ارتباطی با خروج سفیانی دارند؟ (پرسش)
  13. آیا ظهور امام مهدی همزمان با قیام سفیانی است؟ (پرسش)
  14. سفیانی در قیام خود چه اقدام‌های انجام می‌دهد؟ (پرسش)
  15. چگونه ممکن است سفیانی چندین کشور را تصرف کند و جامعه بین الملل واکنشی نشان ندهند؟ (پرسش)
  16. حکمرانی سفیانی چقدر به طول می‌انجامد؟ (پرسش)
  17. آیا به قدرت رسیدن سفیانی بر اساس قوانین است یا کودتا؟ (پرسش)
  18. آیا این ادعا که سفیانی در ارتش سوریه دیده شده صحیح است؟ (پرسش)
  19. آیا سفیانی واقعا به جنگ با امام مهدی خواهد پرداخت؟ (پرسش)
  20. از میان قیام‌‏های یمانی و خراسانی و سفیانی کدام قیام مقدم است؟ (پرسش)
  21. وظیفه شیعیان در هنگام شورش سفیانی چیست؟ (پرسش)
  22. رفتار سفیانی با شیعیان اهل بیت چگونه است؟ (پرسش)
  23. پرچم زرد از آن کدام سپاه است و چه ارتباطی با سفیانی دارد؟ (پرسش)
  24. آیا سفیانی در مصر پیروانی خواهد داشت؟ (پرسش)
  25. آیا دشمن امام مهدی (سفیانی) در حال حاضر زنده است یا آن‏که متولد خواهد شد؟ وی از چه طایفه‏ای و اهل کجاست؟ (پرسش)
  26. آیا امکان دارد در زمان‌های مختلف سفیانی‌های متعددی وجود داشته باشد؟ (پرسش)
  27. قرقیسیا کجاست و چه حوادثی در آن اتفاق می‌افتد؟ (پرسش)
  28. محدوده جغرافیایی قرقیسیا چه مناطقی است؟ (پرسش)
  29. نبرد قرقیسیا چه زمانی اتفاق می‌افتد؟ (پرسش)
  30. سفیانی در چه منطقه‌ای با صاحبان پرچم سیاه و پرچم زرد نبرد می‌کند؟ (پرسش)
  31. سفیانی در کجا به هلاکت می‌رسد؟ (پرسش)
  32. مردمان چه مناطقی سفیانی را یاری می‌کنند؟ (پرسش)
  33. فرمانده سپاه سفیانی چه کسی است؟ (پرسش)
  34. سپاه سفیانی در کجا با سپاه خراسانی نبرد می‌کند؟ (پرسش)
  35. امام مهدی در کجا با سپاه سفیانی روبه‌رو می‌شود و به نبرد می‌پردازد؟ (پرسش)
  36. کدام یک از فرماندهان سپاه امام مهدی سفیانی را دستگیر می‌کند؟ (پرسش)
  37. فرجام سفیانی چیست؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

پانویس

  1. لسان العرب؛ اقرب الموارد؛ مجمع البحرین
  2. ر.ک. سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ج‏۲، ص۹۹۲ ـ ۹۹۶
  3. لسان العرب، ماده (بقع)، ج۸، ص۱۷
  4. ر.ک. سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ج ۲، ص ۹۹۷؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۷
  5. ر.ک. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۳۸
  6. ر.ک. ر.ک. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۳۸
  7. ر.ک. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۷
  8. ر.ک. سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ج ۲، ص ۹۹۳؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۷
  9. ر.ک. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۷؛ سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ج‏۲، ص۹۹۲ ـ ۹۹۶
  10. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۷۱، ح۱۶۱؛ نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص۳۹۱، ب ۱۴، ح۶۷
  11. ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، سفیانی از ظهور تا افول، ص۲۳۴ ـ ۲۳۶
  12. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۰؛ ج ۵۲، ص ۲۷۸؛ «إتّق شرّ الأصهب الأبرص!قَالَ وَ مَا اَلْأَصْهَبُ قَالَ اَلْأَبْقَعُ قُلْتُ وَ مَا اَلْأَبْقَعُ قَالَ اَلْأَبْرَصُ وَ اِتَّقِ اَلسُّفْيَانِيَّ وَ اِتَّقِ اَلشُّذَّاذَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ.»
  13. ر.ک. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۷؛ سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ج‏۲، ص۹۹۲ ـ ۹۹۶
  14. ر.ک. سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ج ۲، ص ۹۹۳؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۷
  15. ر.ک. سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ج‏۲، ص۹۹۲ـ۹۹۶
  16. نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص۳۹۱، ب۱۴، ح۶۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۳۷؛ بشارة الاسلام، ص۱۰۲؛ الامام المهدى، ص۲۲۴؛ «نخستین سرزمینى که در آن شورش و کشتار می‌شود سرزمین شام است که سه لشکر در آن با یک دیگر نبرد می‌کنند: اصهب؛ ابقع؛ سفیانی. این سه لشکر با یک دیگر می‌جنگند، پس سفیانی با ابقع درگیر می‌شود و او را با همه سپاهیانش می‌کشد، سپس اصهب را نیز از پاى درمی‌آورد»
  17. «اولین سرزمینی که خراب خواهد شد شام است، اهل شام و دیگران به سه پرچم گرایش پیدا می‌‏کنند: پرچم اصهب، پرچم ابقع و پرچم سفیانی».
  18. ر.ک. سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ج‏۲، ص۹۹۲ ـ ۹۹۶؛ آیتی، نصرت‌الله، سفیانی از ظهور تا افول، ص۲۳۴ ـ ۲۳۶
  19. ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، سفیانی از ظهور تا افول، ص۲۳۴ ـ ۲۳۶
  20. لسان العرب، ماده (بقع)، ج۸، ص۱۷.
  21. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۳۸.
  22. بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۷۱، ح۱۶۱ (اين حديث مرسله است).
  23. بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۷۱، ح۱۶۱ (اين حديث مرسله است).
  24. بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۷۱، ح۱۶۱ (اين حديث مرسله است)؛ نعمانى، الغيبة، ص۳۹۱، باب۱۴، ح۶۷.
  25. «" ثُمَّ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلاَثِ رَايَاتٍ رَايَةِ اَلْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ اَلْأَبْقَعِ وَ رَايَةِ اَلسُّفْيَانِيِّ فَيَلْتَقِي اَلسُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ فَيَقْتُلُهُ اَلسُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ تَبِعَهُ ثُمَّ يَقْتُلُ اَلْأَصْهَبَ"»؛ نعمانى، الغيبة، ص۳۹۱، باب۱۴، ح۶۷ (درباره اعتبار اين حديث ر. ك: كتاب حاضر، ص۵۷)
  26. آیتی، نصرت‌الله، سفیانی از ظهور تا افول، ص۲۳۴ - ۲۳۶.
  27. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۳۱۶.
  28. ثعالبی‌، عبدالملک بن محمد، فقه اللغه، ص۱۱۷.
  29. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب‌، قاموس‌ المحیط‌، ج۱، ص۱۲۵؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌ العرب‌، ج۱، ص۵۳۳.
  30. زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس، ج۲، ص۱۵۷؛ ازدی، عبدالله بن محمد، الماء، ج۲، ص۷۸۸.
  31. ابن‌ اثیر‌، محمد بن مبارک، النهایه، ج۳، ص۶۲.
  32. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۱، ص۱۶۶.
  33. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌ العرب‌، ج۱، ص۵۳۲.
  34. ابن سیده، علی بن اسماعیل، المحکم و المحیط‌ الاعظم‌، ج۴، ص۲۰۹.
  35. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌ العرب‌، ج۱، ص۵۳۲.
  36. رجل طویل
  37. إن‌ خالطت‌ بیاضَه حُمْرَةٌ
  38. أَعداءُ العرب‏
  39. تَشْرِيفِهَا عَلَى سَائِرِ الْإِبِلِ وَ فَجَعَلُوهَا خَيْرُ الْإِبِلِ
  40. الهی‌نژاد، حسین، «نمادگرایی در نشانه‌های ظهور‌»، فصل‌نامه‌ مشرق‌ موعود، ش۳۸، ۱۳۹۵ش.
  41. ابن‌ اثیر‌، محمد بن مبارک، النهایه، ج۱، ص۱۴۶.
  42. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۳، ص۱۱۸۸؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب‌، قاموس‌ المحیط‌، ج۳، ص۹.
  43. ابن عباد، المحیط فی اللغه، ج۱، ص۱۹۵.
  44. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۸۱؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۱، ص۱۸۴‌.
  45. ازهری، محمد بن احمد‌، تهذیب‌ اللغه، ج۱، ص۱۸۸‌؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌ العرب‌، ج۸، ص۱۹.
  46. ذوالکَلامِ‌ الکثیر
  47. مخالَفةُ الألوان بعضِها بعضا
  48. کثرة تنْقِیبه فی البلاد
  49. آصف آگاه، سید محمد رضی و امیری، مصطفی، بررسی و تحلیل حوادث فتنه شام قبل از سوریه، ص۳۶۰-۳۶۱.
  50. «" إِذَا هَلَكَ عِلْجُ بِالشَّامِ... فاذا قَامَ الْعِلْجِ الأصهب وَ عَسُرَ عَلَيْهِ الْقَلْبِ، لَمْ يَلْبَثُ حَتَّى يُقْتَلُ. فَهُنَاكَ الْمَلِكُ إِلَى التَّرْكِ... وَ يَحِلُّ بِالشَّامِ الْغَلَاءِ، وَ تُكْثِرُ الوقائع، وَ تَقُومَ الْحَرْبِ عَلَى قَدَمٍ وَ سَاقُ "»؛ الزام النّاصب ص۲۰۴.
  51. اصهب در لغت به معناى شتر سرخ‏مو، شتر سفیدى که با سرخى آمیخته، و نام چشم‌ه‏اى در میان بصره و بحرین و به معناى دشمن است و به رومیان نیز از جهت رنگ چهره و دشمنى با اسلام گفته می‌شود (لسان العرب، اقرب الموارد و مجمع البحرین). «مترجم».
  52. « فَإِنْ كَانَ كَذَلِكَ، أَقْبَلَتْ عَلَيْهِمْ فِتَنُ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها!. أَلَا وَ إِنَّ أَوَّلُهَا الْهَجَرِيِّ، وَ الْعِطْرَ فِي، وَ الرقطي، وَ آخِرُهَا السُّفْيَانِيُّ وَ الشَّامِيِّ »؛ المهدى ص۱۹۴، الزام النّاصب ص۱۹۵، بشارة الاسلام ص۷۸.
  53. ابقع در لغت به ابلق یعنى هر شیئ سیاه و سفید و به خصوص به کلاغ سیاهى که با سفیدى آمیخته باشد و به هر شخص پلید و به ابرص و شوره‏زار و کسیکه لباس وصله‏دار و رنگارنگ بپوشد گفته می‌شود (لسان العرب و اقرب الموارد). «مترجم».
  54. «"وَ إِنَّ أَهْلَ الشَّامِ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلَاثِ رَايَاتٍ الْأَصْهَبِ وَ الْأَبْقَعِ وَ السُّفْيَانِيِّ "»؛ارشاد مفید ص۳۳۸، المهدى ص۱۹۶، بحار الانوار ج۵۲، ص۲۱۲، ۲۲۲، ۲۳۷.
  55. «"اتَّقِ جَمْعَ الْأَصْهَبِ قُلْتُ وَ مَا الْأَصْهَبُ قَالَ الْأَبْقَعُ قُلْتُ وَ مَا الْأَبْقَعُ قَالَ الْأَبْرَصُ وَ اتَّقِ السُّفْيَانِيَّ وَ اتَّقِ الشَّرِيدَيْنِ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ يَأْتِيَانِ مَكَّةَ يَقْسِمَانِ بِهَا الْأَمْوَالَ يَتَشَبَّهَانِ بِالْقَائِمِ ع وَ اتَّقِ الشُّذَّاذَ مِنْ آلِ مُحَمَّد"»؛ بحار الانوار ج۵۲ ص۲۶۹، المهدى ص۱۹۸ و بشارة الاسلام، ص۱۰۸.
  56. «"مِنْ عَلَامَاتِهِ أَنْ يَكُونَ خَرَابُ الشَّامِ حِينَ الْتِقَاءِ الرَّايَاتِ الثَّلَاثِ فِيهَا: اَلْأَبْقَعُ، و اَلْأَصْهَبُ، و اَلسُّفْيَانِيَّ"»؛ غیبت نعمانى ص۱۳۳، اعلام الورى ص۴۲۸، الزام النّاصب ص۱۸۴، بحار الانوار ج۵۲، ص۲۳۷، بشارة الاسلام ص۹۴، ۱۷۵، ۱۹۲؛ الامام المهدى ص۲۳۳.
  57. «"قَبْلَ هَذَا اَلْأَمْرِ اَلسُّفْيَانِيُّ وَ اَلْيَمَانِيُّ وَ اَلْمَرْوَانِيُّ وَ شُعَيْبُ بْنُ صَالِحٍ فَکَيْفَ يَقُولُ هَذَا هَذَا"»؛ غیبت نعمانى ص۱۳۳، بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۳۳؛ بشارة الاسلام ص۱۵۹؛ منتخب الاثر ص۴۴۱.
  58. یکى از بارزترین معجزات امامان پاسخ دادن کتبى به پرسش‌هایى است که در دست پرسش‏کنندگان بود و به رسم آنروز مهر شده بود، از راه‌هاى دور و دراز به خدمت امامان می‌رسیدند و آن حضرت می‌فرمودند پرسش‌هاى شما را پاسخ داده‌‏ایم، چون به شهر خود باز می‌گشتند و از پرسش‌هاى خود مهر برمی‌داشتند پاسخ‌هاى آنها را در زیر آن نوشته‏شده می‌یافتند. «مترجم».
  59. «"فَأَوَّلُ أَرْضٍ تَخْرَبُ اَلشَّامُ ثُمَّ يَخْتَلِفُونَ عَلَى ثَلاَثِ رَايَاتٍ رَايَةِ اَلْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ اَلْأَشْهَبِ وَ رَايَةِ اَلسُّفْيَانِيِّ فَيَلْتَقِي اَلسُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ وَ يَقْتُلُهُ اَلسُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ مَعَهُ وَ يَقْتُلُ اَلْأَصْهَبَ"»؛ غیبت نعمانى ص۱۴۹، بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۳۷، بشارة الاسلام ص۱۰۲؛ الامام المهدى ص۲۲۴.
  60. «" إِذَا دَارَتِ رَحَا بَنِي الْعَبَّاسِ، وَ رَبَطَ أَصْحَابِ الرَّايَاتُ السُّودُ خُيُولُهُمْ بِزِيْتُونِ الشَّامِ، وَ يُهْلِكَ اللَّهُ لَهُمْ الأصهب وَ يَقْتُلُهُ وَ عَامَّةَ أَهْلَ بَيْتِهِ عَلَى أَيْدِيهِمْ... وَ يَجْلِسُ ابْنَ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ عَلَى مِنْبَرِ دِمَشْقَ إِذَا دَارَتِ رَحًى بَنَى الْعَبَّاسِ، وَ رَبَطَ أَصْحَابِ الرَّايَاتِ خُيُولُهُمْ بزيتون الشَّامِ، يُهْلِكُ اللَّهُ لَهُمْ الأصهب وَ يَقْتُلُهُ وَ عَامَّةَ أَهْلَ بَيْتِهِ عَلَى أَيْدِيهِمْ... وَ يَجْلِسُ ابْنَ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ عَلَى مِنْبَرِ دِمَشْقَ "»؛ الحاوى للفتاوى، ج۲، ص۱۴۱.
  61. سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ج‏۲، ص۹۹۲-۹۹۶.
  62. لسان العرب (به نقل از روزگار رهایى، ج ۲، ص ۹۹۷).
  63. روزگار رهایى، ج ۲، ص ۹۹۳.
  64. عصر ظهور، على کورانى، ص ۶۲.
  65. روزگار رهایى، ج ۲، ص ۹۹۳
  66. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۰ و ج ۵۲، ص ۲۷۸
  67. روزگار رهایى، ج ۲، ص ۹۹۳.
  68. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۷.