بحث:توبه در اخلاق اسلامی
مقدمه
- "توبه" یعنی بازگشت از سرکشی به بندگی؛ از اطاعت از نفس به اطاعت از پروردگار؛ از طاغوت به سوی او - جلَّ و علا! -؛ از طلب مادّیات به گرایش به سوی معنویّات؛ از ظلمت به نور؛ از گناه به فرمانبری؛ از غفلت به توجّه؛ از دوری از بارگاه او به نزدیکی به آن بارگاه عظمت؛ از جفای بر او به وفای با او؛ و از آلودگی و سیاهی به پاکی نفس و نورانی شدن آن.
- به تعبیری دیگر، توبه رفع زنجیرها و بستها، و شکافتن حجابها و برطرفکردن ظلمتها، و شکستن بتهایی است که در خانه حضرت حق منزل گزیدهاند؛ توبه نورانی ساختن نفس است به صفات الهی.
- به هر روی، توبه همواره با ندامت، و عزم بر پایداری در ترک گناه و بازنگشتن به سوی آن، و جبران آنچه رفته است، همراه میباشد؛ چه در بعضی از موارد، میتوان به جبران گذشته پرداخت، بهجای آوردن نمازی که ترک شده، و پرداخت حقوقی که از مردم بر گردن توبهکننده است، در همین شمار میباشد.
- پشیمانی بر آنچه رفته را مراتبی است، که در شمار آن میتوان به انجام ریاضتهای دینی، برای جبران لذّات و شهوتهای حرامی که از آن برخوردار شده، اشاره کرد؛ نیز فروریختن گوشتی که از حرام بر بدن انسان پدید آمده. در خبر است که کسی در محضر امیرالمؤمنین(ع) به استغفار پرداخت؛ ایشان تمامی این مراتب را در حدیثی شریف - که حکایتگر آن مجلس است به اسارت گرفتند[۱][۲].
- در این سخن، امیرمؤمنان(ع) در صدد تبیین حدود و شرایط توبه نبودهاند؛ بلکه به فراخور حال آن شنونده، سخن گفتهاند؛ چه استقامت توبه کننده بر آنکه به گناه بازنگردد، و بر حدود شرع ثابت ماند و به اعمال صالح بپردازد، از مراتب اصلی توبه است که قرآن کریم نیز بسیار بر آن پای فشرده است؛ امّا گریه شدید، اندوه، حیای از حضرت حق و اموری اینگونه، مراتب برتر توبه است؛ که هرچند اهل دل بر آن تأکید میکنند، امّا خود در شمار ارکان توبه قرار ندارد. در خبر است که آدم(ع) پس از ترک اولایی که از او پدید آمد، دویست سال سرش را به سوی آسمان بلند نکرد؛ چه از حضرت حق حیا مینمود که به جایگاه معنوی و مرتبت او بنگرد[۳].
مراتب توبه
- از عبارت وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ: "توبه اسمی است که بر شش معنی اطلاق میشود"، امّا، میتوان استفاده کرد که توبه همان ندامت واقعی است، که از مراتبی چند برخوردار است؛ مراتبی که گاه شدید و گاه ضعیف میگردد. ما در اینجا به برخی از این مراتب اشاره میکنیم[۴].
مرتبه نخست
- اوّلین مرتبه توبه، ندامت و پشیمانی بر گذشته میباشد. این پشیمانی، آتشی سوزان است که چون در قلب بندهای درگیرد، سیاهیها را میسوزاند و قلب را نورانی کرده آن را از همه آلودگیها رها میسازد. از این رو، ارتباطی هرچند ضعیف میان آن قلب و حضرت حق پدید میآید. در این مرحله، آدمی مصداق آیه شریفه ذیل میگردد: ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا﴾[۵].
- انجام اعمال شایسته، بازگردانیدن حقوق مردم به آنان، بهجا آوردن واجبات ترک شده و دیگر امور اینگونه، در شمار مراتب میانه و شدید توبه است، که ارتباط مستقیمی با حقیقت توبه ندارد. ما در رابطه با این مراتب، پس از این سخن خواهیم داشت. بر همین اساس است که امام باقر(ع) میفرمایند: "برای توبه، ندامت و پشیمانی کافی است" [۶].
- روایات و حکایات بسیاری دلالت مینماید که پشیمانیِ تنها، موجب بخشایش تمامی گناهان میگردد. در شمار این روایات، میتوان به آخرین خطبه پیامبر اکرم(ص) -که در میان شیعه و سنّی سخت نامبردار است- اشاره کرد. در بخشی از این خطبه آمده است: "هرکس یکسال پیش از مرگ توبه کند، خداوند توبه او را خواهد پذیرفت؛ آنگاه فرمودند: یکسال زیاد است! هرکس یک ماه پیش از مرگ توبه کند، خداوند توبه او را خواهد پذیرفت؛ آنگاه فرمودند: یک ماه زیاد است! هرکس یک روز پیش از مرگ توبه کند، خداوند توبه او را خواهد پذیرفت؛ آنگاه فرمودند: یک روز زیاد است! هرکس یک ساعت پیش از مرگ توبه کند، خداوند توبه او را خواهد پذیرفت؛ آنگاه فرمودند: یک ساعت زیاد است! هرکس پیش از مرگ توبه کند در حالی که جانش به اینجا رسیده- و با دست مبارکشان به حلقشان اشاره کردند- خداوند توبه او را خواهد پذیرفت!"[۷]؛ همین حدیث شریف، با اندک اختلافی در اصول کافی نیز نقل شده است[۸].
- در این زمینه، گذشته از احادیث بسیار، حکایاتی نیز به چشم میآید، که نشان میدهد ندامت و پشیمانی میتواند آدمی را در شمار توبهکاران قرار دهد. ما پیش از این به داستان مردی غیر مؤمن که در نجف اشرف سکونت داشت، اشاره کردیم؛ شگفتی این داستان چنان است که آن را در اینجا نیز نقل مینماییم: بعضی از بزرگان نقل کردهاند که: در زمان استاد بزرگ اخلاقْ مرحوم حاج ملا حسین قلی همدانی، مردی شرور در نجف اشرف زندگی میکرد، که او را به زبان محلی "عَبْدِفَرّار" میخواندند. این مرد به سختی در پی آزار دیگران و باجستانی از آنها بود. او روزی در صحن حرم مطهّر امیرمؤمنان(ع)، مرحوم همدانی را دید که گوشهای نشسته و در بحر تفکّر فرو رفته است. عبدفرّار که منتظر بود تا ایشان از ترس به تکریم او پرداخته همچون دیگران احترامش نماید، به ناگاه با بیاعتنایی او مواجه شد؛ از اینرو با خشم، گردن ایشان را گرفته گفت: مگر مرا نمیشناسی؟ من عبدفرّارم! چرا احترام مرا رعایت نمیکنی؟ مرحوم همدانی نیز نگاهی به او انداخته فرمود: چرا تو را عبدفرّار مینامند؟ آیا از خدا فرار میکنی یا از رسولش؟. مرد شرور در این حال تکانی خورد، آخوند را رها کرد و به منزل خویش شتافت. صبح فردا مرحوم همدانی در مجلس درس به شاگردان فرمود: مردی از نیکان دیروز درگذشته است، باید به مشایعت جنازه او برویم. شاگردان نیز بدون اینکه بدانند آن نیکبخت نیکحالْ که بوده که استاد به مشایعت جسدش میرود، ایشان را همراهی کردند؛ امّا به ناگاه متعجّبانه خود را در مقابل منزل مرد شرور معروف نجف یافتند!. آنان که سخت از این دستور مرحوم آخوند متعجب شده بودند، از همسر آن مرد ماجرای مرگ او را سؤال کردند؛ همسر او نیز توضیح داد که: عبدفرّار دیروز بدون آنکه مریضیای داشته باشد، چونان دیگر روزها از خانه خارج شد، اما عصر هنگام در حالی که به سختی در تأمّل بود به خانه بازگشت، به اطاق خود رفت و یکسر به گریه پرداخت؛ تا سرانجام پس از آنکه تمامی شب را به گریه گذرانده بود، صبحگاهان جان باخت!. در این هنگام مرحوم همدانی که برای تشییع جنازه او آماده میشد، خطاب به شاگردانش فرمود: راهی که در معرفت حضرت حق در طی چندین سال طی میشود، عبدفرّار در یک شب طی نمود؛ اکنون به تشییع جسد این مرد خوشعاقبت میپردازیم[۹].
مرتبه دوّم
- دیدیم که حقیقت توبه، همان پشیمانی بر گذشته است. این پشیمانی امّا، به ناگریز با گرایش به سوی اصلاح نفس، انجام کارهای شایسته، جبران واجبات ترک شده، گریه، اندوه و ریاضتهای شرعی، همراه خواهد بود.
- چه اگر کسی اینگونه امور را به همراه توبه خود مشاهده ننماید، در مییابد که نه استغفار کننده، که استهزاء کننده بوده است!. او توبه نکرده، که به تمسخر توبه پرداخته است!؛ به این حدیث شریف بنگرید: امام باقر(ع) فرمودند: "آن کس که از گناه توبه کند، مانند کسی است که اصلاً گناه نکرده؛ امّا آن کس که از گناه استغفار کند در حالی که آن را مجدداً انجام میدهد، مانند کسی است که به استهزاء توبه پرداخته است"[۱۰][۱۱].
- آیاتی از قرآن کریم نیز بر آن دلالت مینماید، که توبه مقیّد به عمل صالح و یا اصلاح نفس و یا اموری اینگونه است، این آیات در حقیقت نه در بیان حقیقت و اصل توبه، که در بیان لوازم و دیگر مسائل مرتبط و همراه با توبه، نازل شده است: ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا * وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۱۲]
- اینگونه آیات، اموری بسیار مهم را به تذکّر گرفته است؛ اما دلالت نمینماید که شرط انجام توبه، رونهادن بهسوی اعمال شایسته و انجام آن است.
- توضیح آنکه آدمی گاه بهخاطر غلبه هوای نفس، گناهی را مرتکب میشود؛ در این حال هوای نفس همچون پردهای که بر عقل فرد گناهکار افتند، او را از ادراک زشتی آنچه انجام میدهد باز میدارد، امّا لحظاتی بعد که از آن گناه فراغت یافت، پشیمانی او را فراگرفته خویشتن را بر آنچه انجام داده به سرزنش میگیرد. این شخص در دانش اخلاق اسلامی جاهل / ناآگاه خوانده میشود؛ چه گویا هوای نفس آنچنان بر او چیزه شده، که اصلاً نمیتواند نسبت به آنچه انجام میدهد، ادراک صحیحی داشته باشد[۱۳].
- در مقابل امّا، اگر گناه را بر اساس عناد با شریعت، و یا لجاجت با دیگران، و یا بر اساس عادت، و یا توجیههایی واهی انجام دهد، پس از فراغت از گناه، نه تنها پشیمان نخواهد شد و خود را به سرزنش نخواهد گرفت، که حتّی ممکن است خود را برای انجام مجدّد همان گناه آماده سازد. حضرت حق، حالت اینگونه افراد را با عبارت "گمراهیِ دانسته" تعبیر فرموده است: ﴿وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ﴾[۱۴] .
- در این آیه شریفه، قرآن کریم بهخاطر رأفتی که نسبت به گناهکاران دارد، تذکّر میدهد که توبه، تنها مخصوص گروه اوّل است؛ و آنان که دانسته دست در گناه میبرند، از توبهای پذیرفته شده برخوردار نخواهند بود: ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ﴾[۱۵].
- این آیه و موارد مشابه بسیار آن، لجبازان کینهتوز را هشدار میدهد، که آنان نه توبه میکنند، و نه توبه آنان پذیرفته میشود. آیه شریفه ﴿ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ﴾[۱۶] نیز لطفی دیگر است، که بندگان را از خطر تسویف / به آینده وانهادن، آگاه میسازد؛ چه تأخیر در توبه و نپرداختن به آن، گناه را اندک اندک از ذهن آدمی پاک کرده آن را به فراموشی میسپارد. در این حال، قلب سیاه شده آدمی دیگر هرگز روی رستگاری را نخواهد دید. این کتاب آسمانی با بهکاربردن کلمه ویل / وای بر آنان -که تنها در مواردی محدود بهکار میرود- نشان میدهد که اینان از چه آینده خوفناک و خطرآمیزی برخوردارند: ﴿فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ﴾[۱۷][۱۸].
- آیه شریفه: ﴿وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ﴾[۱۹]، هم لطفی دیگر است، که به گونهای دیگر آدمیان را از فروافتادن در دریای بیانتهای غضب الهی باز میدارد؛ چه آدمی چون عذابهای دنیوی و یا اُخروی را مشاهده کند، از گذشته خود اظهار پشیمانی خواهد کرد. این پشیمانی امّا توبه نخواهد بود، چه تنها ناراحتیای است که از مشاهده عاقبت خود پیدا کرده است.
- این آیه شریفه نیز، همین مطلب را به وضوح نشان میدهد: ﴿وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ﴾[۲۰].
- این پشیمانی امّا، نه ندامت صادقانه، که ندامتی دروغین است؛ چه اینان اگر فرصتی یابند باز به همان گناهان رو میکنند؛ امّا چون از سویی فرصت خود را پایان یافته مییابند، و از سویی دیگر سزای عمل خود را در مقابل خود مییابند، پشیمان شده از جزای خود هراسناک میباشند. به این آیات مبارک بنگرید: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا﴾[۲۱]؛ ﴿وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۲۲][۲۳].
- آیه شریفه: ﴿وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ﴾[۲۴] نیز به همین گونه است؛ چه توبه در قیامت همچون توبه به هنگام مرگ، هر چند توبه واقعی است، امّا هیچ فایدهای بر آن مترتّب نیست. چرا که قیامت صحنه جزاء است و تکلیف دیگری در آن راه ندارد، از این رو هرکس ثمره عمل خود را در آن خواهد دید؛ و توبه در آن هنگام، نمیتواند بدیها را به نیکی و ناشایستگیها را به شایستگی تبدیل نماید. پر واضح است که عفو الهی و شفاعت شفیعان امّت، مطلب دیگری خارج از مبحث کنونی ماست.
- کوتاه سخن آنکه ما هیچ روایت و آیهای در دست نداریم، که توبه -که همان پشیمانی حقیقی است - را، به شرطی دیگر مشروط کرده باشد؛ همانگونه که هیچ آیه و روایتی که دلالت بر عدم پذیرش توبه واقعی کند، در دست نداریم.
- آری! در مبحث فقهی مرتد، مطالب دیگری هست که محلّ تفصیل آن کتب فقهی است؛ در آن مبحث نیز نظر ما بر آن است، که خداوند توبه مرتدان را میپذیرد، هرچند آثار وضعی دنیایی عمل آنان به صرف توبه از بین نمیرود.
- سخن در لجبازان و آنان که توفیق نمییابند، که بعد از انجام گناه از آن نادم شده توبه نمایند نیز، همینگونه است. اینان حتّی اگر بعد از زمانی طولانی توبه نمایند، و حتّی با ظاهر شدن علائم مرگ در وجود خود به توبه روی آورند، بدون تردید از توبهای پذیرفته برخوردارند. روایتی که در همین سطور آن را نقل کردیم، و بسیاری دیگر از روایات موجود در این مبحث، بر درستی این مطلب گواهی میدهند.
- بر این اساس، میتوان گفت که عفو الهی و شفاعت شفیعان امّت، در روز قیامت تنها ویژه کسانی است که با توبه حقیقی به درگاه او به جلَّ وعلا! - بازگشتهاند؛ این سخن به باور ما، صحیح است و مجموعه ادلّه پیشین بر درستی آن دلالت مینماید[۲۵].
چند نکته بسیار مهم
نکته نخست
- توبهای که پس از توبه نخستین، امّا با پیدایش گناهی دیگر انجام میگیرد نیز، در درگاه الهی پذیرفته است. از این رو اگر بندهای پس از آنکه توبه کرد، باز مغلوب نفس خود شد و گناهی دیگر از او پدید آمد، میتواند توبه کرده رو به سوی رحمت الهی نهد. این مطلب میتواند دهها مرتبه تکرار گردد. آری! بدون تردید انجام گناه قلب را سیاه و توفیق توبه را از انسان سلب مینماید، با این همه اما ناامیدی از رحمت الهی و یأس از پذیرش توبه، خودگناهی بس بزرگ است، که فروافتادن در آن بزرگتر از شماری از دیگر گناهان میباشد؛ بهویژه آنکه این ناامیدی و یأس، سرانجام انسان را بدون انجام توبه راهی سرای دیگر مینماید، و با پروندهای درشت در محضر حضرت حق قرار میدهد؛ به این آیه شریفه بنگرید: ﴿وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ﴾[۲۶].
- همانگونه که کلمه "توّاب" -: بسیار توبهپذیر - نیز در بسیاری از آیات و روایات ما، نخست بر حضرت حق و زان پس بر بنده اطلاق شده، و در این دوّمین کاربرد صورتی مدحآمیز یافته است؛ در این شمار است آیه شریفه: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾[۲۷]؛ ﴿إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۲۸][۲۹].
- هرچند کلمه "توّاب" را بر اساس قواعد صرف عربی، میتوان صفت مشبهه دانست؛ امّا به نظر ما این لفظ صیغه مبالغه بوده نشان دهنده مبالغه در معنی است. بدین ترتیب معنای آیه چنان میشود که هر اندازه بنده رو به سوی حق کند و به سوی او بشتابد- هرچند هزار مرتبه حرکت خود را نقض، و باز گناهی از او سرزند - حضرت حق نیز او را مشمول مغفرت خود کرده و توبهاش را میپذیرد. چه او - جلَّ وعلا! - در پی آن است که بنده از رحمت او ناامّید نشده دست از درب غفران او برندارد. در این زمینه روایات بسیاری نیز واردشده، که ما پس از این به شماری از آنها اشاره میکنیم. در اینجا توجّه خواننده ارجمند را تنها به یکی از آن احادیث جلب مینماییم. امام باقر(ع) میفرمایند: "هر اندازه که مؤمن بهوسیله استغفار و توبه به سوی درگاه الهی بازگردد، خداوند متعال نیز بهوسیله مغفرت و رحمت خود به سوی او باز میگردد. خداوند بدون تردید بخشنده و رحیم است، توبه را میپذیرد و گناهان را عفو میکند؛ از این رو برحذر باش از اینکه مؤمنان را از رحمت الهی ناامید سازی" [۳۰][۳۱].
نکته دوم
- توبه را بهاعتبار آنچه که از آن توبه میکنند، میتوان به اقسامی چند تقسیم نمود. به دیگر سخن، توبه هم از نظر ذات خود، و هم از نظر آنچه که از آن توبه میشود، از مراتبی چند برخوردار است؛ این مراتب عبارتند از:
- توبه عوام: بر عموم مردم واجب است که از گناهانشان توبه کنند، گناهان بزرگ و کوچکی که دانسته و ندانسته انجام دادهاند؛ و واجباتی که به همینگونه ترک کردهاند.
- توبه خواص: انبیاء(ع) - که خواصّ مردمانند - نیز گه گاه از گناهانشان توبه میکردهاند. این گناهان تنها برای آنان گناه شمرده میشده، چه تنها در شمار ترک برخی از مستحبّات بوده است. عصیان حضرت آدم و یونس و یعقوب و یوسف(ع)، در این شمار بوده است؛ چه آدم(ع) از آن درخت خورد، و یونسل(ع) قوم خود را بدون اجازه حضرت حق ترک گفت، و یعقوب(ع) بر فرزندان خود توکّل کرد، و یوسف(ع) برکسی همچون خود -و نه بر حضرت حق - در خروج از زندان تکیه نمود.
- توبه اخصّ خواص: اَخصّ خواص ۔ یعنی پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت ایشان(ع)- نیز، گاهی از گناهان خود توبه میکردهاند؛ این گناه همان توجّه آنان به عالم مادّه و مقتضاهای آن بوده، که باعث میشده تا غباری بر قلب مقدّس آنان نشیند. برای آنان، انصرافی کوتاه مدّت از حضرت حق و بارگاه او -که به مناسبت زندگی مادّی / انسانیِ آنان پدید میآمده - نیز، گناهی بزرگ شمرده میشده است.
- پیامبر اکرم(ص) خود میفرمایند: "بر قلب من زنگار مینشیند، از این رو هفتاد مرتبه استغفار مینمایم"[۳۲][۳۳].
- توجه به این نکته نیز مهم میباشد، که مراتب عموم مردمان نیز یکسان نیست؛ چه مرتبه عالمان، غیر از مرتبه عامّه مردم است؛ و مرتبه فرزندان و منسوبان به آنان نیز، غیر از مرتبه دیگران. از این رو گناه آنان نیز جز از گناه دیگر کسان میباشد؛ حضرت حق در توجّه دادن به این نکته میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا * وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا * يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا * وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا * يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ﴾[۳۴]
- پُر واضح است که در این آیات، برخورداری همسران پیامبر اکرم(ص) از زندگی رفاهآمیز، همچون برخورداری دیگران از زندگی تجمّلی مذموم دانسته شده؛ از این رو همسران پیامبر را بهشدّت از اینگونه زندگی باز داشته است. در این رابطه، هیچ تفاوتی میان زندگی فردی و اجتماعی آنان نیست؛ چه مرتبه آنان با مرتبه دیگر زنان جامعه اسلامی متفاوت است، و از این رو گناه آنان نیز با گناه دیگران متفاوت میباشد؛ نیز حضرت حق میفرماید: ﴿وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ * إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ * وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ﴾[۳۵][۳۶].
- و باز میفرماید: ﴿وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا﴾[۳۷].
- این، تنها از آن رو است که شأن و مرتبه خواصّ مردم، غیر از شأن و مرتبه عموم آنان است؛ و گناه آنان نیز غیر از گناه آنان؛ و محاسبهای که بر آنان جاری میشود نیز غیر از محاسبه آنان!. امام صادق(ع) در این زمینه میفرمایند:"برای جاهل، هفتاد گناه بخشیده میشود قبل از آنکه تنها یک گناه از عالم بخشیده شود"[۳۸].
- این، شاید از آن رو است که عالمان، پیشوای مردم و نماینده اسلام در میان آنانند، و کردار و سخنان آنان یا به تقویت شرع مبین در میان عموم مردم خواهد انجامید، و یا به تضعیف آن منجر خواهد شد.
کوتاه سخن آنکه گروههای مختلف مردم از مراتبی چند در پیشگاه الهی برخوردارند، که بر اساس همان مراتب به محاسبه آنان خواهد پرداخت[۳۹].
نکته سوّم
- توبه تنها و تنها باید برای حضرت حق انجام گیرد. به دیگر سخن، ندامت و پشیمانی نسبت به گناهی که انجام شده، میباید تنها بهخاطر آنکه آدمی را از بارگاه الهی دور مینماید، پدید آید. از همین رو است که در تعریف "توبه"، آن را بازگشت به سوی او - جلَّ وعلا! - دانستیم.
- امّا اگر کسی نه به آن علّت که گناهکار است، بلکه بهخاطر ترس از جهنّم و یا قبح عقلی و شرعی فعل خویش به توبه پرداخت، عمل او توبه شمرده نمیشود. این مطلب در بسیاری از آیات قرآن کریم نیز به تصریح گرفته شده است؛ در این شمار است آیه شریفه: ﴿هُوَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ﴾[۴۰] و آیه شریفه: ﴿وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا﴾[۴۱].
- محقّق بزرگوار خواجه نصیرالدّین طوسی نیز، در کتاب شریف "تجرید الاعتقاد" در این زمینه چنین میگوید: "نسبت به عمل زشت بهخاطر زشتیش پشیمان میشوند، وگرنه توبه منتفی شده است. و ترس از آتش اگر هدف نهایی توبه باشد نیز، همینگونه است؛ و نیز اخلال وارد نمودن به فعل واجب"[۴۲][۴۳].
- به نظر ما، این سخن خواجه صحیح است؛ هرچند میتوان به آن اشکالی وارد نمود. توضیح آنکه پشیمانی بر انجام عمل ناشایست هم، همچون پشیمانی از ترس جهنّم است، و هر دو از حکمی یکسان برخوردار میباشند.
- از این رو، به باور ما توبه فقط پشیمانی نسبت به مخالفت با حضرت حق را شامل میشود؛ و از آنجا که انجام گناهان و ترک واجبات مخالفت با امر الهی است، ندامت بر قبایح و نیز ندامت بر ترک واجبات، در شمار مخالفت با حضرت حق قرار دارد.
- گذشته از این سخن، اشاره میکنیم که هرچند توبه، پشیمانی از مخالفت با حضرت حق است، امّا انگیزههای مؤثّر در آن متعدّد و گونهگون است:
- توبهکاران گاه از ترس آتش توبه میکنند؛
- وگاه بهخاطر طمع بستن در بهشت؛
- نیز گاهی به خاطر عبد بودن خود و پروردگار بودن آنکه رو به سویش مینهند، دست به سوی توبه دراز میکنند؛
- وگاه به خاطر ترس از بلاها؛
- و گاه به خاطر نعمتهای دنیوی.
- امّا گاه نیز تنها به خاطر خود حضرت حق ۔ و نه به هیچ انگیزه دیگری- در شمار توبهکاران قرار میگیرند. این چنین کس خود را بندهای فراری مییابد، که از درگاه مولای خویش دور شده، و بر خود لازم میبیند که رو به سوی آن بارگاه نهد. این همان توبه حقیقی است که بر آن در شریعت مقدّس سخت تأکید رفته است.
- کوتاه سخن آنکه توبه نیز از حکمی همچون دیگر عبادات برخوردار است؛ بدین معنی که میباید تنها و تنها برای حضرت حق انجام پذیرد، و در این مسیر هیچ هدف یا انگیزه دیگری در کنار آن قرار نداشته باشد. در این میان تفاوتی میان اهداف و نیز انگیزههای دنیایی و آخرتی نبوده، هر دو به یکسان میتوانند درستی توبه را مورد تردید قرار دهند. بنا بر این، بهتر است که آدمی در مقام توبه تنها و تنها به حیای از حضرت حق، یا دوست داشتن او - جلَّ وعلا! - نظر داشته، چیزی دیگر را به ذهن خویش راه ندهد[۴۴].
- برتر از این مرتبه نیز، مرتبتی دیگر است که رسیدن به آن، تنها برای مردان روزگار میسر میشود؛ و آن آن است که توبه تنها از آن رو صورت گیرد، که حضرت حق شایسته توبه است. در این مقام انسان تائب حتّی به همین مرتبه نیز نظر نداشته، تنها و تنها به حضرت حق مینگرد و بس.
- این مرتبه، یگانه راهی است که در چشم برهمزدنی انسان را به مقام لقاء واصل میکند؛ مقام لقاء چنان ارزشمند است که تنها آنان که لذّت آن را چشیدهاند، میتوانند از آن سخن بگویند و درباره آن قلم رانند[۴۵].
نکته چهارم
- متکلّمان بر آن رفتهاند که تبعیض در توبه، صحیح نمینماید. به نظر آنان، بنده یا دست از تمامی گناهان میشوید و رو به سوی حضرت حق میگذارد؛ و یا بدون توبه باقی میماند، و در شمار گناهکاران قرار میگیرد.
- به نظر ما امّا چنین تبعیضی صحیح است؛ چه گاه بنده از گناهی خاص توبه کرده آن را ترک میکند، امّا در همان حال به دیگر گناهان آلوده میماند. وجود انگیزههای مختلف در این میان مؤثّر است، و چنین سرنوشتی را برای توبه آن فرد پدید میآورد.
- کوچکی و بزرگی گناهان - هرچند همه گناهان بزرگ بوده هیچ گناه کوچکی وجود ندارد - نیز، در این میان مؤثّر است؛ چه ممکن است تائبی گناهی را بزرگتر دانسته از آن روی گرداند، امّا گناهی دیگر را کوچک شمرده بر انجام آن اصرار ورزد[۴۶].
- از دیگر عوامل این مطلب، میتوان به عادت نیز اشاره نمود؛ چه گه گاه گناهی به صورت عادت درآمده ترک آن و توبه از آن دشوار مینماید، امّا گناهی دیگر که صورت عادت نیافته است، به راحتی ترک میشود. دروغگویان و آنان که به راحتی به غیبت دیگران میپردازند، چون به این دو گناه عادت یافتهاند، از انجام آن حیاء نمیورزند، امّا از دزدی و قتلْ سخت روی میگردانند، و از فکر آن نیز توبه میکنند!؛ چه به آن آلوده نشدهاند تا حیاء آنان در پیشگاه الهی نسبت به آن کم شود.
- با این همه امّا، خوشا به حال آنان که هر گناهی را هرچند کوچک شمرده شود، مخالفت با مولی دانسته انجام آن را خلاف رسم بندگی میشمارند؛ از این رو چون گناهی هرچند کوچک از آنان سرزند، توبه کرده ایمان خود را تازه میسازند. این بنده سعادتمند هیچگاه دچار تبعیض در توبه نشده، تمامی گناهان را همزمان ترک مینماید[۴۷].
نکته پنجم
- استاد ما علامه طباطبائی، در تفسر شریف "المیزان" به دفعات از نکتهای لطیف- که آن را از قرآن کریم استفاده فرموده بود- سخن رانده است. آن نکته این است که توبه آدمی، در میان دو توبه از حضرت حق قرار دارد؛ چه خداوند متعال نخست به سوی بندهاش باز میگردد و او را آگاهی بخشیده منقلب میسازد تا توفیق توبه را پیدا کند، آنگاه چون بنده توبه کرد توبه او را پذیرفته به بارگاه خویش راهش میدهد.
- از این رو هر بازگشتی از جانب بنده، دو بازگشت از حضرت حق را به همراه دارد؛ بازگشتی پیشین، و بازگشتی پسین. در این آیه شریفه، به این نکته لطیف اینگونه اشاره شده است: ﴿ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۴۸]
- قرار دادن توبه بنده در میان دو توبه حضرت حق، به وضوح در این آیه به نمایش آمده است. در دیگر آیات قرآنی نیز، این مطلب به چشم میآید؛ نمونه را به این آیه شریفه بنگرید: ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۴۹][۵۰].
نکته ششم
- توفیق برای انجام توبه، نعمتی است؛ و پذیرش توبه، نعمتی دیگر. امّا در این میان، نعمت بسیار بزرگ حضرت حق آن است که تمامی نیکیهای دنیا و آخرت را مترتّب بر توبه ساخته، تائبان را از آن بهرهمند داشته است.
- گویا در تمامی حوزه اسلام، چیزی را برتر از توبه ندانستهاند. اگر توبه هیچ ثمرهای جز از پاکی قلب توبهکننده نداشت، باز شایسته بود که آدمی به آن دست یازیده، آنگاه رو به سوی منازل برتری - همچون تخلیه دل از صفات رذیلت - و آنگاه آرایش آن به فضائل بنماید. از این رو است که توبه از نظر ثمره و منافع، برترین اعمال شمرده شده است؛ خداوند خود در این دو آیه به این مطلب تصریح فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾[۵۱]؛ ﴿إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا﴾[۵۲][۵۳].
نکته هفتم
- در روایتی -که در کافی شریف وارد شده است- اینگونه میخوانیم: "خداوند متعال به توبه کنندگان سه صفت بخشیده است، که اگر یکی از آن سه را به تمامی اهل آسمان و زمین میبخشید، بهواسطه آن نجات مییافتند: نخست آن سخن حضرت حق که: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾[۵۴]، و دوّم آن سخن حضرت حق که: ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ * رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۵۵] و سوّم آن سخن او - جلَّ وعلا!- که: ﴿إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴾[۵۶][۵۷][۵۸].
- نیز امام صادق(ع) میفرمایند: "خداوند بهواسطه توبه بنده مؤمنش آنچنان شادمان میشود، که شما به هنگامی که گمشدهای را بیابید شادمان میشوید" [۵۹].
- این دو حدیث، در رابطه با منافع معنوی و اجر اُخروی توبه، سخنی ناگفته باقی نگذارده است.
- از جهت منافع دنیوی توبه نیز، در شماری از آیات و احادیث، به صراحت چنین آمده که: توبه برای جلب برکت الهی و منافع مادّی، در شمار نافعترین اشیاء است. به این آیه شریفه بنگرید: ﴿وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ﴾[۶۰].
- با این همه اما، هیچ افتخاری برای توبه کنندگان، بالاتر و برتر از آن نیست که خداوند، تاج سلام و مغفرت خود را بر سر آنان نهاده است: ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۶۱][۶۲].
نکته هشتم
- از قرآن کریم، چنین استفاده میشود که شرط پذیرش توبه، توسّل به پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت پاک ایشان(ع) است؛ همانگونه که قرآن کریم بهوضوح دلالت مینماید، که پذیرش هرگونه دعاء، متوقّف بر همین توسّل میباشد. آری! بدون توسل نه دعایی به اجابت میرسد، و نه توبهای پذیرفته میشود. سِرّ این مطلب نیز در آن است که حضرت حق، تمامی امور را بر اساس مجاری و علل خود به انجام میرساند؛ و در این زمینه نیز توسّل را وسیله و سبب پذیرش توبه و دعاء قرار داده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ﴾[۶۳].
- هان ای توبه کنندگان و ای بیچارگان وای آنانی که به حضرت حق محتاجید! برشما باد که توسل به اهل بیت(ع) را از کف ننهید، چه غفلت از این فیض بزرگ ناامّیدی و تهیدستی در دنیا و آخرت را از پی خواهد داشت؛ از این رو نمیتوان تصوّر نمود که کسی بدون چنگ انداختن به دامن اهل بیت(ع) -که در زبان قرآن و حدیث، از آن به نام شفاعت یاد شده است- به سعادتی دنیوی و یا اخروی دست یابد. خدایا تو را به عظمت آنان قسم میدهیم، که شفاعت آنان را برای رسیدن به مراتب والای معنوی نصیب ما فرمای![۶۴].
نکته نهم
- پیش از این، به تفصیل درباره چگونگی پیراستن جان از رذائل و آراستن آن به فضائل، سخن داشتیم. بر اساس آن سخن، چگونگی توبه و تحصیل آن نیز آشکار شد. با این حال از آنجا که فضیلت توبه سخت ارجمند است و پرقدر، میتوان تکرار مختصری از آنچه گذشت را صحیح دانست، و توضیحی کوتاه پیرامون آن عرضه کرد. از این رو، در اینجا مطالبی چند را اینگونه اضافه میکنیم:
- نخست: یگانه راه به سوی توبه، آن است که آدمی در هر شبانه روز دستکم لحظاتی چند را به تفکّر در آفرینش و خویشتن اختصاص دهد، تا در نتیجه تفکّر، از ثوابی که کمتر از عبادت یکساله نیست بهرهمند گردد؛ امام صادق(ع) در این زمینه میفرمایند: "یک لحظه تفکر، بهتر از یک سال عبادت است" [۶۵][۶۶].
- پس از آن، در عاقبت گناهکاران به تفکّر پردازد. این مسأله بیش از ده مرتبه در قرآن کریم به سفارش گرفته شده، تا بدانجا که میتوان گفت سیر در سرنوشت گناهکاران، از اصول دعوت قرآن کریم است: ﴿فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾[۶۷].
- نگریستن در عاقبت گناه وگناهکاری، در گشودن شدن درب توبه بر روی آدمی سخت مؤثّر است. محقّق نراقی را در این زمینه سخنی بسیار استوار است، که تا نفع آن عام گردد، در اینجا به نقلش میپردازیم: "آیا نشنیدهای که پدرت آدم بهواسطه یک ترک اولی از بهشت رانده شد؟. در خبر است که او چون از آن درخت خورد، زینتها از بدنش فرو افتادند و نهانیهایش آشکار شد، و جبرئیل آمد و تاج را از سرش برداشت، و از فراز عرش صدایی مخاطبش ساخت که: هردو از همسایگی من دور شوید، چه کسی که مرا عصیان نماید همسایه و همنشین من نخواهد بود. در این حال آدم گریان شد و رو به حوّا گفت: این، اوّلین بدبختی گناه است که ما را از همنشینی دوست بهدور ساخت... نیز در خبر است که آدم بر این گناه خود دویست سال گریست، تا خداوند توبهاش را پذیرفت و از ترک اولایی که انجام داده بود، چشم پوشید؛ حال اگر عقوبت حضرت حق با دوستی که تنها ترک اولایی انجام داده، چنین است، برخورد او با دیگرانی که گناهانی بیپایان انجام دادهاند، چگونه خواهد بود؟!"[۶۸]؛
- دوّم: اندیشه در این مطلب، که گناه بیماری بسیاری بزرگی برای نفس و جان آدمی است نیز، برای باز شدن درب توبه مؤثّر است؛ چه آدمی در این حال در مییابد که اگر جان خویش را بهوسیله توبه مداوا نکند، قلبش سخت و سنگین خواهد شد؛ و وای بر قلبی که سنگین شده باشد!: ﴿فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ﴾[۶۹]؛ چه این سنگدلی اگر در جان آدمی باقی مانَد، ایمان را از دل میرباید و عاقبتی کافرگون نصیب او میسازد: ﴿ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ﴾[۷۰].
- سوّم: پس از تفکّر در آفرینش خویشتن، گناه و سرانجام گناهکاران، اندیشه در این مطلب که تمامی مصیبتها و مشکلات آدمی در دو دنیا - و بهویژه مشکلات روحی او ۔، تنها اثر گناهان هموست، میتواند در این زمینه او را یاری رسانَد. حضرت حق در این رابطه بارها انذار فرموده است، تا آدمیان با اجتناب از گناه، به مشکلات روحی و جسمی دوسرای دچار نگردند. بهعنوان نمونه به این آیات بنگرید: ﴿وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ﴾[۷۱]؛ ﴿فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۷۲][۷۳].
- چهارم: اندیشه در این مطلب که رهسپردن به سوی بارگاه حضرت حق، هدف نهایی از خلقت انسان است، و این هدف بر توبه- که اوّلین منزل از منازل هفتگانه سلوک به سوی حضرت حق است- متوقّف میباشد، میتواند به توبه گذاریِ انسان کمک نماید؛ اگر رهسپاری به سوی حضرت حق نباشد، چه تفاوتی میان انسان و حیوان است؟؛ فراتر از این، آیا حیوانات غیر متفکّر، برتر از آدمیان گمراه نیستند: ﴿إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ * وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ﴾[۷۴].
- این اندیشهورزیها در صورتی که هر روز استمرار یابد، میتواند انگیزه توبه را در انسان تقویت کرده، او را از گناه بهسوی بندگی رهنمون شود. از تمامی اینها مهمتر اما، آن است که آدمی دریابد که تمامی ذرّات وجود- و از جمله آنْ انسان - در محضر حضرت حق قرار دارد؛ و آنکه دست به گناه میبرد، در محضر او - جلَّ وعلا! - به نافرمانیش پرداخته است. این توجّه هرچند در هر روز تنها چند لحظه باشد، میتواند آدمی را به شاهراه توبه و کمال راهنمایی کند.
- توجّه به این نکته که نعمتهای بیمنتهای این عالَم، همه الطاف الهی است و بهکار بردن این نعمتها در نافرمانی او، ظلمی است که بر خود روا داشته، و جفایی است که بر حضرت حق کرده، میتواند در این مسیر یاریرسان آدمی باشد. آیاتی همچون این سه آیه، روح تفکّر و تدبّر را در قلب انسان بیدار مینماید: ﴿وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا﴾[۷۵]؛ ﴿وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً﴾[۷۶]؛ ﴿يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[۷۷][۷۸].
نکته دهم
- گناه را میتوان به اقسامی چند تقسیم نمود؛ و بر همان اساس، توبه را نیز بر همان اقسام منطبق دانست. ما در اینجا به مشهورترین اقسام گناه اشاره میکنیم:
- شماری از گناهان به حق الله تعلّق میگیرد. در این میان حق الله خود از دو نوع عمده برخوردار است:
- حق اللّهی که جبرانناپذیر است، و پس از انجام آن هرچند میباید به پشیمانی و استغفار پرداخت، امّا راهی برای جبران آن وجود ندارد. دروغزنی، شنیدن موسیقیهای حرام، مشروب خواری و... در این شمار است، که چون پشیمانی واقعی در جان گناهکار پدید آید، خداوند از آن گناه در میگذرد.
- حق اللّهی که جبران پذیر میباشد. این نوع از گناهان قابل جبرانند، و آدمی به هنگام توبه، میباید به جبران آنها بپردازد. ترک نماز، روزه، حج و دیگر عبادات در این شمار است، که توبهکننده میباید تمامی آنچه ترک کرده را اعاده نماید.
- شماری از گناهان امّا، به حق النّاس تعلّق میگیرد. حق النّاس نیز خود از دو نوع عمده برخوردار است:
- حق النّاسی که جبران آن ممکن میباشد. این مورد شامل اموری همچون استفاده ناروا از اموال دیگران، گمراه کردن آنان در اصول دین، قتل عمد یا غیر عمد، ضرر وارد آوردن به اندام دیگران و... میباشد. در این موارد، توبه پشیمانی از آن گناه است، امّا جبران ننمودن آن، خودْ گناهی دیگر است که تنها با جبران آنچه انجام گرفته، رفع خواهد شد. آری! اگر گناهکار تائب نتواند به نحو کامل به جبران آنچه انجام داده بپردازد، به همان اندازه که توان دارد باید جبران نماید؛ و دستکم در دعاکردن برای کسی که مورد ستم او واقع شده، مضایقه ننماید. در این موارد، خداوند در قیامت خود به نیابت از توبه کارِ دعا کننده، فرد مورد ظلم قرار گرفته را راضی خواهد کرد؛ امّا اگر توبه نکند و با آن گناه از دنیا درگذرد، خداوند اعمال صالح او را با اعمال ناشایست آن فرد عوض کرده، و پرونده اعمال ناپسند او را سنگینتر خواهد نمود. این مطلب در شماری از آیات و روایات آمده است؛ در این شمار است آیه شریفه: ﴿وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا﴾[۷۹]. شماری از روایاتی که در تفسیر این آیه شریفه وارد شده، بهوضوح دلالت مینماید که خداوند، اعمال گناهآمیز فرد مورد ستم را به پرونده فرد ستمکار اضافه میفرماید؛ آنگاه در قیامتْ ستمکار را به استهزاء مخاطب میسازند که: این همان کسی است که دیگران اعمال نیکویش را استفاده کردهاند؛ نیز حضرت حق میفرماید: ﴿وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَعَ أَثْقَالِهِمْ﴾[۸۰][۸۱].
- حق النّاسی که امکان جبران نخواهد داشت. غیبت دیگران و وارد نمودن اتّهامات بیپایه به آنان، در این شمار است. در این موارد، توبه همان ندامت قلبی است، که باید از بُن جان توبه کننده برآید. در این موارد، نمیتوان به طلب حلالیّت پرداخت، چرا که طلب حلالیّت نمودن با اظهار گناه همراه است؛ و این مطلب نه تنها خود گناهی دیگر شمرده میشود، که باعث برافروخته شدن خشم فرد مورد غیبت گشته، مفاسدی دیگر را از پی خواهد داشت. کمترین مفسدهای که در این موارد پدید میآید، آن است که آن فرد از شنیدن اتّهامات خود ناراحت شده، رنجشی جدید برایش حاصل میگردد که خود اذیّتی دیگر و گناهی جدید است. آری! اگر آن کس که مورد غیبت واقع شده از این مسأله آگاهی یافته است، باید از او طلب حلالیّت نمود، تا خشمش فروکاهد؛ وگرنه در غیر این مورد، نمیتوان با اطّلاعرسانی، بر ناراحتی او افزود.
- در دیگر موارد نیز حکم مطلب بر همینگونه است. نمونه را اگر برکسی تهمتی وارد داشته و اکنون میتواند با رفع تهمت، دامن او را از آن بری نماید، لازم است که به این کار اقدام نماید؛ یادکرد از نیکیها و نیکوییها او در میان جمع، هرچند به همراه متّهم ساختن خود در آن موارد باشد، لازم است، تا تهمتی که بر دیگران وارد ساخته مرتفع شده، آبروی آنان اعاده گردد.
- در این امور، اگر انسان به توبه پردازد- بدینسان که نخست پشیمانی قلبی برای او پدید آید، و زان پس اینگونه موارد را به انجام رساند- خداوند توبه او را میپذیرد، و خود به راضی کردن فرد مورد ظلم خواهد پرداخت.
- نتیجه تمامی این سخن، آن است که در پهنه شریعت، هیچ موردی وجود ندارد که در آن توبه پذیرفته نشود. اگر توبه حقیقی برای انسان در هر یک از این موارد چهارگانه حاصل شد، خداوند توبه را میپذیرد، و به مقتضای جبرانی که صورت گرفته، از گناه فرد توبه کننده میکاهد؛ و سرانجام در قیامت به راضی کردن آن کس که مورد ستم واقع شده، خواهد پرداخت[۸۲].
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، کلمه ۴۱۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۰۳-۳۰۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۰۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۰۴.
- ↑ «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد» سوره زمر، آیه ۵۳.
- ↑ «كَفَى بِالنَّدَمِ تَوْبَةً»؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۲۶.
- ↑ « مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَنَةٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ السَّنَةَ لَكَثِيرَةٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِشَهْرٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَوَ إِنَّ الشَّهْرَ لَكَثِيرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِيَوْمٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ يَوْماً لَكَثِيرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَاعَةٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَكَثِيرَةٌ مَنْ تَابَ وَ قَدْ بَلَغَتْ نَفْسُهُ هَذِهِ وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ»؛ بحار الأنوار، ج۶ ، ص۱۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۰۵-۳۰۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۰۶-۳۰۷.
- ↑ « عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ وَ الْمُقِيمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ كَالْمُسْتَهْزِئِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۳۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۰۷.
- ↑ «(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام میدهند سپس زود توبه میکنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را میپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است * و توبه آن کسان که کارهای زشت میکنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، میگوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر میمیرند پذیرفته نیست؛ برای آنها عذابی دردناک فراهم ساختهایم» سوره نساء، آیه ۱۷-۱۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۰۸.
- ↑ «و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
- ↑ «(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام میدهند» سوره نساء، آیه ۱۷.
- ↑ «سپس زود توبه میکنند» سوره نساء، آیه ۱۷.
- ↑ «بنابراین وای بر سختدلان در یاد خداوند!» سوره زمر، آیه ۲۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۰۹.
- ↑ «و توبه آن کسان که کارهای زشت میکنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، میگوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر میمیرند پذیرفته نیست» سوره نساء، آیه ۱۸.
- ↑ «و چون عذاب را بنگرند پشیمانی خویش را پنهان میدارند» سوره سبأ، آیه ۵۴.
- ↑ «هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد میگوید: پروردگارا! مرا باز گردانید! * شاید من در آنچه وا نهادهام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است» سوره مؤمنون، آیه ۹۹-۱۰۰.
- ↑ «و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز میگردند و بیگمان آنان دروغ پردازند» سوره انعام، آیه ۲۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۱۰.
- ↑ «و نیز توبه آنان که در کفر میمیرند پذیرفته نیست» سوره نساء، آیه ۱۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۱۱.
- ↑ « و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.
- ↑ «بیگمان خداوند توبه کاران و شستوشوکنندگان را دوست دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
- ↑ «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۱۲.
- ↑ « ... كُلَّمَا عَادَ الْمُؤْمِنُ بِالاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَةِ عَادَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ فَإِيَّاكَ أَنْ تُقَنِّطَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۳۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۱۳.
- ↑ « وَ إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي الْيَوْمِ سَبْعِينَ مَرَّةً»
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۱۴.
- ↑ «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم * و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را میخواهید، بیگمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است * ای زنان پیامبر! هر یک از شما دست به زشتکاری آشکاری زند عذاب او دو چندان میگردد و این (کار) بر خداوند آسان است * و هر یک از شما که در برابر خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کند و کاری شایسته انجام دهد پاداش او را دوبار میدهیم و برای او روزی ارجمندی آماده میداریم * ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛» سوره احزاب، آیه ۲۸-۳۲.
- ↑ «و چپیان، کیانند چپیان؟ * در تفبادی و آبی داغند * و سایهای از دود بسیار سیاه * که نه سرد است و نه خوش * چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند * و بر گناه بزرگ پای میفشردند» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۱۶.
- ↑ «و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان میدهیم و در آن نافرمانی میورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب میگردد ، آنگاه یکسره نابودش میگردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.
- ↑ « يُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ يُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ»؛ اصول کافی، ج۱، ص۴۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۱۶.
- ↑ «بگو او پروردگار من است، خدایی جز او نیست، بر او توکّل کردم و بازگشتم به سوی اوست» سوره رعد، آیه ۳۰.
- ↑ «و هر که توبه آرد و کرداری شایسته دارد بیگمان به سوی خداوند به بایستگی باز میگردد» سوره فرقان، آیه ۷۱.
- ↑ و یندم علی القبیح لقبحه و إلا لأنتفت التوبة و خوف النار ان کانت الغایة فکذلک و کذا الإخلال بالواجب؛ کشف المراد، ص۳۳۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۱۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۱۸-۳۱۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۱۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۱۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۲۰.
- ↑ « آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
- ↑ «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۲۰-۳۲۱.
- ↑ «بیگمان خداوند توبه کاران و شستوشوکنندگان را دوست دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
- ↑ «جز کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند» سوره فرقان، آیه ۷۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۲۱.
- ↑ «بیگمان خداوند توبه کاران و شستوشوکنندگان را دوست» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
- ↑ «کسانی که عرش خداوند را برمیدارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی میستایند و بدو ایمان میآورند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کردهاند بیا * پروردگارا! و آنان و شایستگان از پدران و همسران و فرزندانشان را در آن بهشتهای جاودان که به آنان وعده فرمودهای درآور که بیگمان این تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره غافر، آیه ۷-۸.
- ↑ «جز کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند؛ که خداوند نیکی آنان را جانشین بدیهایشان میگرداند و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۷۰.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْطَى التَّائِبِينَ ثَلَاثَ خِصَالٍ لَوْ أَعْطَى خَصْلَةً مِنْهَا جَمِيعَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَنَجَوْا بِهَا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ فَمَنْ أَحَبَّهُ اللَّهُ لَمْ يُعَذِّبْهُ وَ قَوْلُهُ الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا»؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۳۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۲۱-۳۲۲.
- ↑ « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَفْرَحُ بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ إِذَا تَابَ كَمَا يَفْرَحُ أَحَدُكُمْ بِضَالَّتِهِ إِذَا وَجَدَهَا»؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۳۶.
- ↑ «و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید و گناهکارانه رو مگردانید» سوره هود، آیه ۵۲.
- ↑ «و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۵۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۲۳.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید» سوره مائده، آیه ۳۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۲۴.
- ↑ « تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ»بحار الأنوار، ج۶۸، ص۳۲۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۲۴.
- ↑ «پس روی زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۷.
- ↑ اما سمعت أن أباک آدم قد أخرج من الجنة بترکه الأولی حتی روی أنه لما أکل الشجرة تطایرت الحلل عن جسده و بدت عورته و جاء جبرئیل و أخذ التاج من رأسه و نودی من فوق العرش: اهبطا من جواری فإنه لا یجاورنی من عصانی، فالتفت آدم إلی حواء باکیا و قال: هذا أول شؤم المعصیة أخرجتنا من جوار الحبیب... و قد روی ان آدم بکی علی ذنبه مأتی سنه حتی قبل الله توبته و تجاوز عما ارتکبه من ترک الأولی؛ فإن کانت مؤاخذته فی تهی تنزیه مع حبیبه و صفیه هکذا، فکیف معاملته مع الغیر فی ذنوب لاتحصی؟!؛ جامع السعادات، ج۳، ص۴۸.
- ↑ «بنابراین وای بر سختدلان در یاد خداوند! » سوره زمر، آیه ۲۲.
- ↑ «سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند» سوره روم، آیه ۱۰.
- ↑ «و به کافران همواره برای کارهایی که کردهاند بلایی سخت میرسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانهشان وارد میشود» سوره رعد، آیه ۳۱.
- ↑ «پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟ * آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۱-۸۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۲۶.
- ↑ «ما غلهایی بر گردنهایشان تا (زیر) چانه نهادهایم چنان که سرشان بالا مانده است * و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهادهایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشاندهایم چنان که (چیزی) نمیبینند» سوره یس، آیه ۸-۹.
- ↑ «و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمیتوانید شمار کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.
- ↑ «و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ «پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۲۷-۳۲۸.
- ↑ «و به هر کاری که کردهاند میپردازیم و آن را (چون) غباری پراکنده میگردانیم» سوره فرقان، آیه ۲۳.
- ↑ «و به یقین، بار (گناه) های خویش و بار (گناه) هایی دیگر را روی بار (گناه) های خویش، برمیدارند» سوره عنکبوت، آیه ۱۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۲۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۳۰.