مسجد کوفه در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

از همان آغاز ورود پیغمبر اکرم(ص) به مدینه، محل عبادت مسلمانان «مسجد» خوانده شد؛ همان‌گونه که قرآن مجید می‌فرماید: ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ[۱]. بعدها گاهی به آن «جامع» هم می‌گفتند؛ زیرا مردم در آن اجتماع می‌کردند و زمانی «جامع» را صفت مسجد قرار داده و «مسجد جامع» می‌خواندند. مساجدی که به واسطه بزرگی یا موقعیت محلی در آن نماز جمعه برگزار می‌کردند، «مسجد جمعه» نامیده می‌شد. این اصطلاح بیشتر بین ایرانیان معمول بوده است. عرب معمولاً مسجد یا جامع یا المسجد الجامع و گاهی هم نظر به بزرگی و وسعت آن نسبت به سایر مساجد شهر، مسجد جامع کبیر و مسجد اعظم می‌گوید[۲]. نخستین مسجد جامعی که در سواد (عراق) ساخته شد، مسجد مدائن بود که آن را سعد بن ابی وقاص و لشکریانش ساختند و چندی بعد به دست حذیفة بن یمان (از اصحاب مشهور پیامبر(ص)) وسعت یافت و بنای آن محکم گردید. پس از مسجد مدائن، مسجد کوفه و بعد مسجد انبار ساخته شد[۳]. مسجد کوفه را در تاریخ اسلام گاهی به همین نام و زمانی جامع الکوفه یا المسجد الکبیر بالکوفه خوانده‌اند[۴].[۵]

بنای مسجد کوفه

سعد بن ابی وقاص به دستور خلیفه دوم عمر بن خطاب، ابوالهیاج اسدی را مأمور طراحی نقشه مسجد کوفه کرد. وی که نامش عمرو بن مالک بن جناده یا حیان بن حصین بود، از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) به شمار می‌رفت و در زمان حکومت عمار یاسر بر کوفه از طرف عمر، کاتب او بود و در فن معماری استاد بوده است[۶]. عمر بن خطاب به سعد وقاص نوشته بود که ظرفیت مسجد را به تعداد جنگجویان تعیین کند. او هم مساحت درون مسجد را به ظرفیت جای گرفتن چهل هزار نفر تعیین کرد[۷]. به منظور تعیین حدود مسجد، تیرانداز ماهری در وسط زمین مورد نظر ایستاد و تیری به سوی مقابل و تیر دیگری به پشت سر خود انداخت و مسجد را در مساحت مربع، میان فرود آمدن تیرها بنا کردند[۸]. آن‌گاه در جلو مسجد سایبانی بدون دیوار، در دو طرف و پشت سر بنا کرده، سکویی هم برای نشستن مردم که باعث ازدحام نشود، ساختند. سایبان مسجد کوفه دویست ذرع بود و بر ستون‌هایی از سنگ مرمر که از قصر پادشاهان حیره آورده بودند، قرار داشت. بلندی‌های آن مانند کلیساهای رومی بود[۹]. دور تا دور مسجد را خندق کندند تا مردم با ساختمان‌های خود آن را احاطه نکنند.

بلاذری می‌نویسد یکی از پیران اهل حیره، برای من نقل کرد که در فرمان ویران ساختن کاخ‌های خیره که از آن آل منذر بوده است، چنین دیده‌اند که مسجد جامع کوفه را با بعضی از مصالح این کوشک‌ها ساخته‌اند و بهای آن را به حساب بخشی از جزیه اهل حیره گذاشته‌اند. طبری از ابومحمد عطا از موالی اسحاق بن طلحه نقل می‌کند که گفت: «من در مسجد اعظم کوفه پیش از اینکه زیاد بن ابیه آن را تجدید بنا کند و در حالی که هنوز دیوار بلندی نداشت، می‌نشستم و از آنجا دیرهند[۱۰] و باب الجسر[۱۱] را می‌دیدم». و نیز نقل شده است که وقتی مردی در مسجد می‌نشست، باب الجسر را می‌دید[۱۲]. ظاهراً از زمان بنای مسجد کوفه در آغاز تأسیس شهر (سال ۱۷) تا هنگام حکومت مغیرة بن شعبه (سال ۴۱) در بنای مسجد، تغییر و تعمیر اساسی و چشمگیری صورت نگرفته است؛ زیرا غیر از بلاذری، مورخان در این زمینه چیزی نقل نکرده‌اند. تنها بلاذری در میان مورخان بدون هیچ توضیحی گفته است که مغیرة بن شعبه مسجد کوفه را گسترش داد[۱۳]. مورخان دیگر، اولین تغییرات در مسجد را در زمان حکومت زیادین ابیه (از طرف معاویه) حدود سال‌های ۵۳ - ۵۰ دانسته‌اند. هنگامی که زیاد تصمیم به تعمیر بنای مسجد گرفت، چند نفر از معماران زمان پیش از اسلام را فراخواند و محل مسجد و مساحت آن را با مقدار ارتفاعی که در نظر داشت، برای آنها توضیح داد و گفت که درباره ارتفاع آن چیزی می‌خواهم که نمی‌توانم وصف کنم. یکی از معماران که معمار خسروپرویز بود، گفت: این کار به وسیله ستون‌هایی میسر است که باید آنها را از کوه‌های اهواز بیاورند و با سرب و میله‌های آهنی میان آنها را پر کنند[۱۴] و سی ذرع بالا برند، آن‌گاه سقف بزنند. سپس دیوار جلو و عقب آن را بنا کرد تا سقف محکم‌تر شود.

زیاد گفت: همین وصف بود که در نظر داشتم، ولی نمی‌توانستم بیان کنم. آن‌گاه فرمان داد مسجد را با همان طرح بنا کنند و بیست ذرع هم بر وسعت آن افزود؛ سپس دستور داد دیوارها و درهای مسجد را با روشی بهتر و محکم‌تر بسازند[۱۵]. زیاد، پس از انجام تعمیرات، مردم را جمع کرد و به منبر رفت و گفت: «ای مردم کوفه! مسجدی برای شما ساختم که در روی زمین مانند آن ساخته نشده است. برای هر ستون آن هزار و هفتصد (درهم یا دینار و یا...؟) خرج کردم و جز گردن‌کش یاغی یا منکر حق، کسی آن را منهدم نمی‌کند». از عبدالملک بن عمیر[۱۶] نیز نقل شده که گفته است دیدم زیاد در مسجد گردش می‌کند و می‌گوید چه مسجد خوبی است. برای هر ستون آن هزار و هشتصد (؟) خرج کردم[۱۷]. از دیگر اقدامات زیاد بن ابیه در مسجد کوفه این بود که دستور داد تا ریگ آوردند و در صحن مسجد افشاندند. این کار بدین سبب انجام شد که نمازگزاران به هنگام نماز، دست از روی زمین بر می‌داشتند و خاکی را که بر آن نشسته بود، می‌تکاندند. زیاد گفت بیم آن دارم که پس از مدتی، این تصور برای مردم پیش آید که تکان دادن دست‌ها برای پاک کردن خاک، سنتی در نماز است. همچنین زیاد اولین کسی است که «مقصوره»[۱۸] در این مسجد ساخت. مقصوره زیاد در مسجد کوفه را خالد بن عبدالله قسری تجدید بنا کرد. بعدها قسمتی از مسجد کوفه فروریخت و حجاج بن یوسف ثقفی (والی عراق) آن را خراب کرد و از نو ساخت. پیش از آن نیز دیواری که پشت خانه مختار بود، فرو ریخته بود و یوسف بن عمر ثقفی آن را تعمیر کرد[۱۹].

مساحت مسجد به گفته ابن فقیه، و ازرقی نُه جریب بوده است که گنجایش تعداد بسیار زیادی از جنگجویان مسلمان را که در کوفه مقیم بودند، داشته است. یاقوت حموی به یک روایت، مساحت مسجد را شش جریب و شش قفیز[۲۰] و به روایتی دیگر، نُه جریب نوشته است.[۲۱]

مسجد کوفه در خلافت امیرالمؤمنین علی(ع)

مسجد کوفه در زمان خلافت امیرمؤمنان علی(ع) همان وضعی را داشت که مسجدالنبی(ص) در زمان حیات پیغمبر اکرم(ص) دارا بود. نمازهای جماعت مولای متقیان با آن معنویت عظیم، خطبه‌های آن حضرت در تحریض مردم به جهاد، و مواعظ بلیغ و سخنان نافذش که نمونه‌هایی از آن در نهج البلاغه هست، قضاوت‌های محیرالعقول آن وجود مقدس، و پاسخ به سؤالات مردم اغلب در مسجد کوفه بوده است. در ذیل به چند ویژگی مسجد کوفه که یادگار حضرت امیر(ع) است، اشاره می‌کنیم:

محراب: در اینکه واژه محراب یعنی چه و آیا عربی است یا لفظ دخیل؟ محققان نظریاتی نه چندان مشخص ارائه کرده‌اند. آنچه مسلم است در اسلام، «محراب» یعنی جایگاه امام جماعت در مسجد. در قرآن مجید از محراب در قبل از اسلام یاد شده است. آنجا که وقتی حضرت زکریا(ع) از خدا خواست پسری به او موهبت کند که وارث او و آل یعقوب باشد، جبرئیل خبر استجابت دعایش را در حالی به او داد که وی در «محراب» بیت المقدس یا هیکل سلیمان بود[۲۲]. با تعریفی که از محراب شد، در حقیقت از همان صدر اسلام، مساجد محراب داشته‌اند. در پیدایش «محراب» به شکل فرورفتگی در دیوار قبله که تاریخ نویسان هنر اسلامی از این بعد به آن می‌نگرند، اختلاف است. بعضی از متخصصان هنر اسلامی معتقدند به طاقچه یا فرورفتگی در دیوار، محراب گفته می‌شود که بی‌چون و چرا از پدیده‌های هنر مقدس اسلامی است و در عمل از عوامل عادی آداب دینی شده است. گو اینکه بی‌آن هم می‌توان آداب را انجام داد. مورخان هنر، بر آنند که این عنصر معماری (محراب) در زمان ولید بن عبدالملک(ششمین خلیفه اموی) به ویژه هنگامی که آن خلیفه به کار تجدید ساختمان مسجدالنبی(ص) در مدینه دست زد، به مسجد راه یافت[۲۳].

در هر حال، محراب مسجد کوفه در زمان حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) معروف بوده و آن، پیش از تجدید بنای مسجد توسط زیاد بن ابیه بوده است. در آن محراب بود که حضرت امیر(ع) در حال اقامه نماز صبح به دست عبدالرحمن بن ملجم مرادی در روز ۱۹ ماه رمضان سال ۴۰ هجرت ضربت خورد و فرق مقدسش شکافت.

منبر: در اینکه منبر، اصالت اسلامی دارد، میان مورخان و پژوهشگران حوزه هنر اسلامی اتفاق نظر است؛ حتی به رغم شباهتی که به نظر بعضی از آنها منبر اسلامی با تخت در مسیحیت، و در آیین بودایی دارد که جایگاه کلام خداست، معتقدند «این شباهت، تصادفی و حاصل ویژگی سمبولیسم و نمادگرایی جهانی است و بی‌گمان پیامد نفوذی، رسیده از خارج نیست».[۲۴] بنا بر نقل‌ها «منبر» از زمان خود پیغمبر(ص) در اوایل بنای مسجد مدینه توسط غلام عباس بن عبدالمطلب، عموی آن حضرت ساخته و به مسجد آورده شد. غلام عباس، ابورافع نام داشت که در دوران دعوت اسلام در مکه، مسلمان شد و عباس او را به پیغمبر(ص) بخشید؛ در حالی که ارباب سابق او تا پس از هجرت نبی اکرم(ص) کماکان مشرک باقی مانده بود. ابورافع به حبشه مهاجرت کرد[۲۵]؛و ظاهراً پس از مدتی به مکه بازگشت و بعد از جنگ بدر (سال دوم هجرت) به مدینه هجرت نموده است[۲۶]. چنانچه این نقل که «منبر» توسط غلام (سابق) عباس ساخته شده، صحیح باشد، باید گفت که تا حدود دو سال مسجدالنبی(ص)، فاقد منبر بوده است. به گفته بورکهارت از پژوهشگران بنام هنر اسلامی، منبر، تنها در مسجد جامع وجود دارد و جای پرسش است که تا چه میزان با صندلی اسقف یا اورنگ پادشاهان برابر می‌شود. در واقع منبر هیچ‌کدام از اینها نیست یا در عین حال هر دوی آنهاست؛ زیرا منبر، جلوه‌گاه وظایف پیغمبر(ص) اکرم است و نیز وظایف خلفای او؛ و بدین‌گونه این وسیله، قدرت معنوی و دنیوی را در خود فراهم آورده است[۲۷]. منبر در مسجد کوفه از آغاز بوده است. حاکمان کوفه هر کار اجتماعی داشتند و می‌خواستند به گوش مردم برسد از منبر استفاده می‌کردند. بیشتر خطبه‌های بی‌مانند امیر مؤمنان(ع) که بخشی از آنها در نهج البلاغه گرد آمده است، چه بیان زیبا و عمیق معارف الهی همچون خطبه اول نهج البلاغه و چه رهنمودهای اخلاقی و تربیتی، و نیز سخنان شورانگیز آن وجود مقدس برای تشویق و تحریک مردم به جهاد، یا سرزنش آنان که در یاری حق کوتاهی می‌کردند، و افشای چهره واقعی منحرفان و خائنان و... بر فراز همین منبر در مسجد جامع کوفه ایراد شده است.

دکة القضاء: دکه به معنای جایگاه بلندی است که شخص روی آن می‌نشسته و آموزش می‌داده است. در مسجد کوفه از این دکه‌ها زیاد بود و حتی امروز هم شایع است. این دکه‌ها مستطیل یا مربع و متصل به ستون‌ها و محراب‌های مسجد بوده است. از همه مشهورتر «دکة القضاء» امیرالمؤمنین(ع) بود که آن حضرت روی آن می‌نشست و میان مردم قضاوت می‌کرد[۲۸]. باید دانست که امور جاری قضایی کوفه حتی در زمان حکومت امیرمؤمنان علی(ع) بر عهده شریح قاضی بوده است، ولی گاهی مشکلاتی را نزد آن حضرت می‌آوردند و او در مسجد روی همان دکه مخصوص خود به قضاوت می‌نشست و در آن حال مردم نیز در اطراف امام(ع) گرد می‌آمدند و جریان دادرسی و صدور حکم آن حضرت را نظاره می‌کردند. این صحنه‌ها از پرشکوه‌ترین مجامع اسلامی بوده است. خوشبختانه قسمت‌هایی از آنچه مردم از قضاوت‌های حضرت امیر(ع) دیده‌اند در کتاب‌های تاریخ و حدیث آمده است.

رحبه حضرت امیر(ع): امیرالمؤمنین(ع) آگاهی قبل از نماز یا در مواقع دیگر روی سکوی جلوی در مسجد که در درگاه واقع بود و به آن «رحبه» می‌گفتند، می‌نشست و به مسائل و سؤالات مردم پاسخ می‌داد. قسمت‌هایی از این روایات که در کتاب‌های حدیث و تاریخ آمده، تحت این عنوان است که حضرت علی(ع) در «رحبه مسجد کوفه» نشسته بود و کسی این سؤال را کرد و آن حضرت چنین فرمود، با این سخن را در رحبه مسجد کوفه ایراد فرمود و... یعقوبی می‌نویسد این رحبه، معروف به رحبه علی بن ابی‌طالب(ع) است. این معنی به خوبی می‌رساند که آن حضرت به قدری در رحبه مسجد کوفه با مردم سخن گفته است که به نام حضرتش مشهور شده است. در کوفه جاهای دیگری هم به نام «رُحبه»[۲۹] وجود داشته است؛ مانند «رحبه خنیس» منسوب به خنیس بن سعد، برادر نعمان بن سعد، جد ابویوسف قاضی مشهور. نیز محلی به نام «رحبه» از مضافات کوفه در مقابل قادسیه بوده که تا کوفه یک مرحله مسافت داشته است. یاقوت حموی در معجم البلدان از همه این رحبه‌ها زیر عنوان «رحبه» یاد کرده است[۳۰]. در پایان این بحث مناسب است به اذان گفتن در مسجد جامع کوفه اشاره شود. مسجد کوفه در زمان امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) و تا سال‌ها بعد، مأذنه‌ای نداشته است. مؤذن از پله‌های مسجد بالا می‌رفته و در پشت بام اذان می‌گفته است. در صبحدم نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۴۰، امیرالمؤمنین علی(ع) خود به پشت بام مسجد کوفه رفت و اذانی گفت که همه اهل کوفه شنیدند. از مؤذنان مسجد کوفه در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی(ع)، ابن تیاح است که مردی محدث بوده و از محدثان کوفه روایت کرده است[۳۱].[۳۲]

اعتکاف در مسجد کوفه

اعتکاف نزد مسلمانان از اعمال مستحب است. مسجد کوفه برای این عمل جایگاه خاصی داشت. فقها و محدثان در کتاب‌های فقه، بابی به این مطلب اختصاص داده‌اند. در کافی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «شایسته نیست اعتکاف جز در مسجدالحرام یا مسجد الرسول یا مسجد کوفه یا مسجدی که در آن نماز جماعت برگزار می‌شود؛ و شخص تا معتکف است، روزها را روزه‌دار بدارد». از آن حضرت درباره اعتکاف در بعضی مساجد بغداد سؤال شد که امام صادق(ع) فرمود: اعتکاف جز در مسجدی که جماعتی در آن پشت سر امام عادلی نماز برگزار کنند، نیست. اگر در مسجد کوفه یا مسجد بصره و مسجد مدینه و مسجد مکه اعتکاف کنند، مانعی ندارد. از شیخ مفید روایت شده است که گفت اعتکاف جز در مسجدی که پیغمبر یا وصی آن حضرت در آن نماز جماعت بگزارد، نیست؛ و آن هم چهار مسجد است: مسجدالحرام که پیغمبر(ص) در آن نماز خواندند؛ مسجد مدینه که پیغمبر و امیرالمؤمنین علی(ع) در آن نماز جماعت خواندند؛ مسجد کوفه که امیرالمؤمنین علی(ع) در آن نماز جماعت برگزار می‌کرد و مسجد بصره که پس از جنگ جمل حضرت علی(ع) در آن نماز جماعت گزارد. از جمله علمایی که مدتی در مسجد کوفه معتکف بوده‌اند، فقیه صفی الدین ابوجعفر محمد بن معد موسوی است. او از مردم اعتزال جست و مدت سیزده سال در مسجد جامع کوفه اعتکاف کرد تا این اعتکاف، دستاویزی برای دستگیری او توسط ناصر، خلیفه عباسی (متوفی در سال ۵۷۵) شد.

از دیگر معتکفین مسجد کوفه، سید محمد مشعشع بن سید فلاح موسوی حویزی، سر سلسله آل مشعشع (متوفی در سال ۸۶۶) است. او فلسفه اشراق را نزد ابن فهد حلی (متوفی در سنه ۸۴۱) خواند. آن‌گاه بر حسب تعالیم صوفیه یک سال در مسجد جامع کوفه اعتکاف نمود و بر همین کار از خلال فلسفه اشراق، دعوی حصول کشف و شهود کرد. شیخ فخرالدین طریحی نجفی (متوفی در سال ۱۰۸۶) نیز شب‌های طولانی را در مسجد کوفه به عبادت و عزلت از خلق می‌گذرانیده است. مشهورترین دانشمندی که پس از وی ملازم مسجد جامع کوفه بوده است، سید محمد مهدی بحرالعلوم (متوفی در سال ۱۲۱۲) بود که در این مسجد با درس و عبادت روزگار می‌گذرانیده است. از دیگر کسانی که در مسجد کوفه اعتکاف کردند (غیر از صالحینی مانند افرادی که نام برده شدند) منحرفی چون، سیدکاظم رشتی است که فرقه کشفیه به او منسوب است. او در ایام اعتکافش کتاب «دلیل المتحیرین» را نوشت. پس از او شاگردش میرزاعلی محمد شیرازی بود که در مسجد کوفه چله نشست، سپس در کربلا نزد سید کاظم رفت و در آخر، دعوی بابیت کرد و مسلک انحرافی بابیه را به وجود آورد[۳۳].[۳۴]

منابع

پانویس

  1. «بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی» سوره توبه، آیه ۱۰۸.
  2. العتبات المقدسه فی الکوفه، ص۵.
  3. فتوح البلدان، ص۴۰۷.
  4. العتبات المقدسه، ص۶.
  5. رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۴۳۷.
  6. العتبات المقدسه، ص۷.
  7. معجم البلدان، ج۴، ص۴۸۹.
  8. مسافت میان تیرانداز تا رسیدن تیر به زمین را ۴۰۰ ذرع دانسته‌اند.
  9. تاریخ طبری، ج۳، ص۱۴۸. شباهت ستون‌ها و بلندی‌های مسجد کوفه به کلیساهای رومی به این علت بوده است که از سنگ‌ها و مصالح ساختمانی کاخ‌های آل منذر در حیره ساخته شده بود و بعضی از کاخ‌های آل منذر را معماران رومی ساخته‌اند، و نیز آنجا که شاهان آل منذر مسیحی بودند، احتمالاً کاخ‌ها و دیرهای خود را از روی قصد و نیت، مانند مسیحی رومی بنا می‌کردند. شاهد این مدعا آن‌که آنها با اینکه تابع ایران بودند و آب و هوای منطقه و نیز معماری رایج ایرانی عصر ساسانی ایجاب می‌کرد بناها از آجر و گچ ساخته شود،؛ ولی آل منذر کاخ و عمارات خود را از سنگ ساخته‌اند یعنی مانند کلیساها و کاخ‌های رومی!
  10. نک به: فصل سوم، جغرافیای تاریخی منطقه کوفه، مبحث «دیرهای کوفه».
  11. نک به: فصل سوم: جغرافیای تاریخی منطقه کوفه، مبحث «نواحی مشهور اطراف کوفه».
  12. العتبات المقدسه فی الکوفه، ج۱۲.
  13. فتوح البلدان، ص۳۸۹.
  14. ظاهراً شیوه ساخت بناهای سنگی در ایران (قبل از ساسانیان) به همین شکل بوده است؛ یعنی میان قطعات سنگ‌ها ملاط سرب می‌ریختنه‌اند و با میخ‌های آهنی، آنها را به یکدیگر متصل می‌کرده‌اند؛ مانند معبد میترا در بیشاپور فارس.
  15. العتبات المقدسه فی الکوفه، ج۱۴، به نقل از تاریخ طبری.
  16. عبدالمالک بن عمیر لخمی کوفی، قاضی کوفه بود. درباره وی به مبحث «کوفه در دوران عبدالملک مروان» مراجعه شود.
  17. معجم البلدان، ج۴، ۴۸۹ به بعد. بلاذری هم می‌نویسد زیاد می‌‌گفت برای هر یک از ستون‌های مسجد کوفه، صد و هجده درهم پرداخت کردم (فتوح البلدان، ص۳۸۹).
  18. «مقصوره» مانعی بود که میان محراب و منبر با نمازگزاران فاصله ایجاد می‌کرد تا از تعرض احتمالی به امام جماعت و خطیب جلوگیری کند. اون کسی که در اسلام «مقصوره» ساخت معاویة بن ابی سفیان بود که پس از ضربه خوردن امیرمؤمنان(ع) در محراب و حمله به خود وی در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ توسط خوارج و مجروح شدنش، به منظور جلوگیری از تکرار آن حادثه آن را تدبیر کرد. مقصوره‌سازی بعدها جنبه هنری به خود گرفت.
  19. العتبات المقدسه فی الکوفه، ص۱۶، به نقل از فتوح البلدان و تاریخ طبری.
  20. «جریب»: در اصل واحدی برای حجم غلات، و مقدارش در اماکن مختلف، متفاوت بوده است. بعداً به عنوان اندازه وسعت زمینی که یک جریب غله از آن فراهم شود، به کار رفته است. در کتاب‌های حساب سابق مقدار آن ۱۵(۴۵ یعنی ۶۷۵ ذرع مربع (ذرع شرعی حدود ۵۰ سانتی متر و ذرع شاهی ۹۵ سانتی متر و در ادوار اخیر ۱۰۴ سانتی متر) ضبط شده است (نک: دائرة المعارف فارسی، مصاحب، ذیل واژه «جریب» و «ذرع»). در یک اندازه‌گیری و محاسبه دیگر، جریب قدیم حدود ۱۵۹۲ مترمربع تخمین زده شده است. «قفیز» یک دهم جریبه معادل حدود ۱۵۹ مترمربع است (نک: دائرة المعارف فارسی، ذیل واژه قفیز).
  21. رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۴۳۸.
  22. ﴿فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ «پس فرشتگان او را در حالی که در محراب به نماز ایستاده بود ندا دادند: خداوند تو را به (تولّد) یحیی نوید می‌دهد که «کلمه‌ای از خداوند» را راست می‌شمارد و سالار و (در برابر زنان) خویشتندار و پیامبری از شایستگان است» سوره آل عمران، آیه ۳۹.
  23. هنر اسلامی، زبان و بیان، تیتوس بورکهارت، ترجمه مسعود رجب‌نیا، ص۹۶.
  24. هنر اسلامی، زبان و بیان، تیتوس بورکهارت، ترجمه مسعود رجب‌نیا، ص۱۰۴.
  25. رجال کشی، ج۵.
  26. طبقات ابن سعد، ج۴، ص۵۵.
  27. هنر اسلامی، زبان و بیان، ص۱۰۳.
  28. العتبات المقدسه، ص۸۴، به نقل از مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۱۲۹.
  29. این واژه در معجم البلدان برای بعضی مکان‌ها به ضم را: «رُحْبه» وبرخی مکان‌های دیگر به فتح را: «رَحْبه» آمده است. نک: معجم البلدان، جلد سوم ذیل واژه «رحبه».
  30. معجم البلدان، ج۳، ص۳۳.
  31. العتبات المقدسه، ص۶، به نقل از اسد الغابه، ج۴، ص۳۷.
  32. رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۴۴۰.
  33. العتبات المقدسه فی الکوفه، ص۵۶.
  34. رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۴۴۶.