پیشگیری از فساد اداری
مقدمه
یکی از راهکارهای اساسی در جلوگیری از بروز فساد در نظام اداری، توجه به راه حلهایی است که اسلام در این زمینه ارائه کرده است. از آنجا که دین مبین اسلام دینی جامع و کامل است و پاسخگوی نیازهای بشری است، در این زمینه نیز دستوراتی دارد و مدیران مسلمان را به داشتن نظامی دقیق جدی و عادلانه سفارش میکند[۱].
شناسایی عوامل بروز فساد اداری
هیچ انسانی ذاتاً متخلف و مجرم آفریده نمیشود. شرایط نامتعادل اجتماعی و اقتصادی ایجاد فساد میکند. تردیدی نیست وقتی در جامعهای تأمین اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امید به داشتن آیندهای روشن برای افراد جامعه وجود ندارد، به جای تأمین اجتماعی، خود تأمینی پدید میآید. در کنار خود تأمینی، انگیزههای مختلف، افراد حزبها و گروهها را تشویق میکند تا با فساد دیدی خوش باورانه و مثبت بنگرند. فساد اداری یکی از معضلاتی است که اکثر جوامع با آن روبهرو هستند. این عامل مخرب، باعث اتلاف منابع، کاهش بهرهوری و معضلات مختلف در سیستمها، علی الخصوص در سیستمهای دولتی، همچنین کندی روند توسعه در کشورها میشود. اگر چه پارهای از این مفاسد ناخواسته بوده و بینش دیدگاه جوامع مختلف نسبت به این پدیدهها متفاوت است. هزینههایی که فساد اداری ایجاد میکند قابل توجه است. این رقم به طور سالانه در سطح جهانی مبلغی قریب به ۵۰۰ میلیارد دلار از دارایی شرکتها، سازمانها و افراد حقیقی را در بر میگیرد[۲]. اهمیت مطالعه فساد از این جهت است که سطح فراگیری فساد نه فقط بسیار بزرگتر و بیشتر شده بلکه میتواند فزایندهتر نیز باشد. در کشور ما به دلیل پیروی از مکتبی که پیشوای اول آن حتی از بهرهگیری نور شمع بیت المال در جهت مصارف غیر عمومی خودداری میکند، به این مهم توجه شده و تدوین کنندگان قانون اساسی نیز بندهای یک و ده اصل سوم را به رفع این مشکل اختصاص داده و دولت را مکلف نموده برای مبارزه با کلیه مظاهر فساد و ایجاد نظام اداری صحیح، تمام امکانات خود را به کار گیرد وضع اینگونه قوانین به تنهایی کافی نبوده و به منظور موفقیت در عزم ملی برای مبارزه با فساد اداری نیز قوانین و مقررات پیشگیرانه و متقن دیگری است زیرا عموماً مقوله پیشگیری از مجازات ارجحیت دارد. «مقام معظم رهبری» در تدوین برنامه چهارم توسعه بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی اصلاح نظام اداری را یکی از سیاستهای کلی تعیین نمودهاند که مجلس شورای اسلامی در قانون برنامه چهارم توسعه به آن توجه و موادی از این قانون را به این مهم اختصاص داده است. همچنین هیأت وزیران برابر تصویب نامه مورخ ۲۰/۱۲/۱۳۸۲ «برنامه ارتقاء سلامت نظام اداری و مقابله با فساد» را تصویب و به کلیه وزارتخانهها و مؤسسات دولتی ابلاغ نموده تا با تشکیل کمیتهای تحت عنوان «ارتقاء سلامت اداری و مقابله با فساد اداری» حول محورهای اساسی همچون: شفافسازی بودجه، تمرکززدایی، نظام هماهنگ حقوق و دستمزد، مبارزه با پولشویی، کاهش دخالتهای غیر ضروری دولت در اقتصاد، مبارزه با فرار مالیاتی، زمینخواری، رانتخواری و به رسمیت شناختن حق نظارت مردم بر دولت و نظام اداری و غیره به منظور مبارزه با فساد اداری به فعالیت بپردازند. در این راستا لوایح قابل توجهی مانند: لایحه اصلاح قانون مربوط به منع مداخله وزراء، نمایندگان مجلس و کارمندان دولتی در جریان داد و ستدهای دولتی و کشوری، لایحه خصوصی سازی، لایحه ضد انحصار، طرح شفافیت برگزاری مناقصات و مزایده، اصلاح قانون محاسبات عمومی کشور و... دستور کار دولت و مجلس شورای اسلامی جهت بهبود سیستم اداری کشور قرار گرفته است. دین مبین اسلام به عنوان کاملترین دین الهی، در ذات خود با هر گونه انحراف و فساد مخالف بوده و بر پاکی و درستکاری تأکید دارد. این تأکید مخصوصاً آنجا که به حقوق عمومی (بیت المال) مربوط میشود دارای ابعادی متفاوت و روشن است و به ضرورت رعایت حدود الهی و حق الناس متبلور میشود و آنچه از بررسی احادیث و روایات مشخص است، تأکید اسلام بر رعایت حدود الهی و حقوق مردم و نیز درستکاری و امانتداری کارگزاران حکومت است[۳].
راهکارهای پیشگیری
در دنیا نظامهای اداری مختلفی وجود دارد که نوع ساختاردهی این نظامها و کم و کیف ارتباط اجزا و عناصر سازنده و فرایندهایشان با هم متفاوتاند و عناصر تشکیل دهنده آن از نظر کارآمدی و میزان برقراری روابط سالم و به دور از فساد، در درجههای مختلف قرار دارند. آنچه که در این بخش بدان خواهیم پرداخت، راهکارهای پیشگیری و مبارزه با فساد در این نظام بر اساس مبانی ارزشی اسلام است.
توسعه زیربنایی (نهادسازی)
ایجاد محیط زیربنایی مؤثر، یکی از راهکارهای مهم جلوگیری از فساد است. این تلاش برای نهادسازی را میتوان با تمرکز بر مسائل زیر به ثمر رساند:
- شایستهسالاری: استخدام مأموران دولتی باید بر اساس دو معیار اصلی شایستگی و درستکاری باشد؛ آنگونه که در قرآن کریم آمده است: ﴿قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ﴾[۴].
- حقوق کافی: حقوق و مزایای پرداختی برای کارکنان دولتی باید مکفی و حداقل برابر حقوق دریافتی بقیه کارکنان در بخش خصوصی باشد تا بهرهوری آنها افزایش پیدا کند و کمتر در معرض وسوسه فساد قرار بگیرند. در کلامی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «خداوند در روز قیامت به سه کس نظر نمیکند: انسان آزادی که شخص آزادی را بفروشد؛ و انسان آزادی که خودش را بفروشد؛ و مردی که پرداخت دستمزد کارگر را آن قدر به تأخیر اندازد که رطوبت عرق ناشی از کار او خشک شود»[۵].
- شفافیت: در خصوص میزان صلاحیتی که به کارمندان بخش عمومی داده میشود، باید قوانین و مقررات شفاف وجود داشته باشد تا از احتمال درگیر شدن در فساد کاسته شود و زمینه ارزیابی عملکرد کارکنان فراهم گردد.
- رسانه و مطبوعات آزاد: رسانهها و مطبوعات آزاد بر مسائل مهم و حساس تمرکز میکنند؛ اطلاعات مورد نیاز برای افزایش آگاهی و مشارکت عمومی را در سطح گسترده منتشر مینمایند؛ و خطاکاریها و سوء عملکردها را افشا میکنند. همه این نهادها هنگامی که در کنار هم قرار میگیرند، باید محیطی را ایجاد کنند که در آن، مردم مسئولیت اعمالشان را بپذیرند و سیستم نظارت و ارزیابی به کاهش فساد، رونق و شکوفایی بیشتر، و ثبات افزونتر جامعه بینجامد. چنان که قرآن کریم یادآوری میکند: ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۶].
- آموزش: آخرین و نه کمارزشترین راهکار و سازو کار برای نهادینهسازی در جامعه، بهرهگیری از نظام آموزش است. نظام آموزش در هر جامعه نقشی عمده و اساسی در شکلدهی ارزشهای مؤثر بر رفتار افراد دارد. بدین ترتیب، انتظار میرود که نظام آموزشی در یک جامعه اسلامی، مبلغ و منتقل کننده نظام ارزشی اسلام به تمامی گروهها و در همه مکانها باشد تا افراد تربیت شده در این نظام، بتوانند در نقشهای مختلف اجتماعی که بر عهده میگیرند، به صورت اخلاقی عمل کنند.
شفافیتگرایی
شفافیت، یکی از مفاهیم کلیدی مطرح در مباحث مربوط به فساد و سلامت اداری میباشد که عبارت است از آشکار بودن مبنای تصمیمات حکومتی و سازوکارهای حاکم بر توزیع قدرت و درآمد. شفافیت به عنوان مؤثرترین ابزار مبارزه با فساد اداری، برای استقرار دولتی کارا و ایجاد جامعهای پایدار به کار میرود. شفافیت و شفافیتگرایی، از مقولههای مورد تأکید و توجه در آموزههای دینی است. دین مبین اسلام که حکومت را امانتی در دست حاکمان و کارگزاران حکومت میداند، نظارت بر چگونگی استفاده و نگهداری از این امانت و ضرورت پاسخگویی در قبال آن را از مسلمات مبانی سیاسی اسلام به شمار میآورد.
شایستهسالاری در نصب و عزلها
شایستگی در لغت به معنای «داشتن توانایی، مهارت، دانش، لیاقت و صلاحیت» است؛ و در اصطلاح، بسته به کار و قلمرو شغلی فرد معنا مییابد. هر کاری توانایی، مهارت و لیاقت ویژهای را میطلبد و در مجموع، شایستگی فرد را برای امر برعهده گرفته میرساند. شایستهسالاری در گزینش و نصب افراد و مدیران دستگاههای اجرایی، یکی از مهمترین راهکارهای مبارزه با فساد اداری است که در ادبیات دینی بر آن بسیار تأکید شده است. برای نمونه، قرآن کریم از زبان دختران شعیب آمده است که خطاب به پدر در خصوص استخدام حضرت موسی به شبانی میگویند «او را به خدمت بگیر؛ زیرا قوی (شایسته برای شبانی) و درستکار است»[۷].
توجه به معیشت کارمندان
یکی از عوامل مهمی که باعث میشود انسانها به ورطه فساد و تباهی کشیده شوند، احتیاج و نیازمندی است. طبیعت آدمی به گونهای است که احتیاج و نیاز او را به رفع آن نیازمندیها تحریک میکند و هرچه این نیاز بیشتر باشد، قدرت تحریکی آن نیز بیشتر خواهد بود[۸]. از همین رو، فقر و نداری در آموزههای دینی همسایه دیوار به دیوار کفر معرفی شده است[۹]. اگر از کارکنان و مدیران سطوح مختلف نظام انتظار میرود وظایف خود را به شکل مطلوب و دور از هرگونه کمکاری و خیانت انجام دهند، باید آنها را از لحاظ زندگی مادی تأمین کرد. اگر میزان دریافتی کارکنان با مخارج زندگی متوسط آنها برابری نداشته و پایینتر از آن باشد، کارکنان با دلسردی به انجام کارشان مبادرت خواهند ورزید. امیرمؤمنان علی(ع) مسئله تأمین زندگی و بهبود وضعیت معیشتی کارکنان را از وظایف سازمان میداند و به مدیران گوشزد میکند که به طور جدی به این امر توجه کنند[۱۰].
عوامل مؤثر در پیشگیری
در این رابطه لازم به ذکر است راهکارهای مربوط به حاکمان و صاحبان قدرت عبارتاند از:
تقوا و خود کنترلی
خودکنترلی، به معنای نظارت و مواظبت فرد بر اعمال و رفتار خویش، و در نتیجه انجام دادن وظایف به نحو مطلوب و پرهیز از انحراف و تخلف شغلی و اداری است. خودکنترلی و نظارت بر اعمال و رفتار خود، جزو آموزههای اصیل اسلامی است[۱۱]. در ادبیات قرآنی، مسئله خودکنترلی با عنصر «تقوا» پیوندی ناگسستنی یافته است. به عبارت دیگر، بیان قرآنی و اسلامی خود کنترلی، در مفهوم ارزشی «تقوا» تجسم یافته است. این واژه، در اصل از ماده «وقایه» به معنای نگهداری یا خویشتنداری است. به تعبیر دیگر، نیروی کنترل درونی است که انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ میکند، تقوا، از قدرت بازدارندگی و نیروی حرکتی پرتوانی برخوردار است که ماشین وجود انسان را از پرتگاهها حفظ، و از سستیها و خطاها باز میدارد[۱۲].
حقیقت تقوا همان احساس مسئولیت درونی است و تا این احساس نباشد، انسان به دنبال هیچ برنامه سازندهای حرکت نمیکند[۱۳]. باید توجه داشت که تقوا دارای شاخههای گوناگونی است: تقوای مالی و اقتصادی؛ تقوای جنسی و اجتماعی؛ تقوای سیاسی و.... آنچه در اینجا بیشتر مورد نظر است، تقوای کاری است، که معادل خویشتنداری و خودکنترلی در کار است؛ یعنی کنترل خویش هنگام انجام دادن کار، و پرهیز از روابط سوء اجتماعی با دیگران. از آنجا که امام علی(ع) کارگزاران خود را به طور ویژه به رعایت تقوای فراوان سفارش میکند، میتوان استنباط کرد که دیدگاه ایشان در اینجا بیشتر ناظر به تقوا و خودکنترلی در عرصه کار و کارگزاری است، و کارگزار موظف به خودکنترلی در همه کارها، به ویژه در امر حکومت و مدیریت است؛ اگرچه این سفارشها، در شکلی دیگر، همه افراد و عرصهها را فرا میگیرد. در نتیجه، بر اساس آموزههای دینی، نخستین گام برای مبارزه با فساد اداری و دیگر بیماریهای اجتماعی مدرن، تزریق جهانبینی صحیح در جامعه است؛ همچنین عمل به اصول اسلامی به طور کامل، برای هدایت انسان به سمت صلح و شکوفایی حقیقی باید تشویق شود. پاسخگویی و مسئولیتپذیریای که از درون انسان بجوشد، مؤثرتر و ماندگارتر از پاسخگویی است که از نظارت بیرونی ناشی میشود. ایمان و پایبندی به آموزههای اسلامی، عامل بسیار مهمی در ایجاد خودکنترلی در انسان است. هر چه ایمان به حقایق دینی و باورهای اسلامی قوی باشد، پایبندی به نظام ارزشی - که مراقبت درونی جزئی از آن است- نیز بیشتر، و در نتیجه خودکنترلی، شدیدتر میگردد[۱۴].
کنترل و نظارت اجتماعی (بیرونی)
شکی نیست که ایجاد پاسخگویی مسئولیتپذیری درونی که از جهانبینی اسلامی ناشی میشود، بهترین شیوه برای مبارزه با مفاسد در جوامع مدرن است. نهادینهسازی سیستم ارزشی در جوامع امروزی، فرایندی بلندمدت است؛ بنابراین، مسئولیتپذیری درونی باید با مسئولیتپذیری بیرونی مبتنی بر کنترل و نظارت سیستمی تکمیل شود تا افراد را از رفتاری غیرعادلانه با یکدیگر بازدارد. از دیدگاه اسلامی، انسان موجودی اجتماعی است و بسیاری از عوامل رشد و تکامل یا عقبماندگی و سقوط وی، در روابط اجتماعیاش با دیگران قرار دارد؛ از این رو، حساسیت به این روابط، و تلاش در جهت سالمسازی جامعه، از وظایف اصلی انسانهاست. از این روست که آیات و روایات بسیاری، از جهات متعدد و متنوعی، بر این وظیفه اجتماعی، دینی و سیاسی تأکید نموده و ابعاد مختلف آن را گوشزد کردهاند. علت برتری امت اسلامی بر امتهای دیگر، عمل به همین فریضه دانسته شده است: امر به معروف را به منزله یک سازوکار نظارت اجتماعی، میتوان چهارگونه دستهبندی کرد:
در جوامع امروزی برای هر یک از انواع نظارت بیرونی، سازوکارهایی وجود دارد. نظارت مسئولان بر مردم، خود را از طریق قوانین و مقررات نشان میدهد. نظارت مردم بر مسئولان، بیشتر از طریق مطبوعات و رسانهها قابل پیگیری است. در انجام وظیفه امر به معروف نسبت به مسئولان، میتوان گفت که در حکومت و نظام اسلامی، مردم دو نقش و وظیفه اساسی دارند: یکی مشورت دادن به مسئولان در تصمیمگیری است که دلیل آن، این آیات قرآن کریم است: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ﴾[۱۵] و ﴿أَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ﴾[۱۶]؛ نقش دوم جامعه در امور حکومتی نسبت به مسئولان نظام اسلامی، مراقبت، پاسداری و نگهبانی از اجرای قوانین است. مردم موظفاند که هر جا خللی در اجرای قانون ببینند، تذکر دهند و اگر مفید واقع نشد، اعتراض کنند. این وظیفه، امر به معروف و نهی از منکر است که خداوند در قرآن صریحاً به آن امر میکند[۱۷].
سلامت کارگزاران نظام اداری و حکومتی
هر نظام اداری و حکومتی برای اینکه بتواند امور جامعه خود را به درستی اصلاح کند، باید از کارگزاران شایسته و متعهد بهره گیرد. در میان همه حکومتها، تاکنون هیچ حکومتی، مانند حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) درخصوص امور کارگزاران خود حساسیت و دقت به خرج نداده است. این واقعیت را میتوان از نامهها و خطبههای گوناگون حضرت به کارگزاران و والیان حکومتی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و دینی جستوجو کرد در همه نامهها و عهدنامههای حضرت به کارگزاران، مسئله رعایت تقوا و ترس از خدا و توجه به آخرت دیده میشود. در اندیشه سیاسی اسلام، کسانی که از امکانات و اموال و اختیارات حکومتی بهرهمند میشوند، باید صفات و ویژگیهایی داشته باشند تا بتوانند وظیفه خود را به درستی انجام دهند؛ در غیر این صورت، باعث تباهی امور میشوند. علی(ع) هیچگاه در عزل و نصبهای خود، مسئله رفاقت و خویشاوندی را مدنظر قرار نمیداد و روش سیاستمداران دنیا پرست را که تنها در راستای بقای حکومت خود عمل میکردند، نداشت؛ بلکه تنها به رضای خدا میاندیشید و مصلحت مردم را در نظر میگرفت. در اندیشه سیاسی حضرت، هیچ خطری برای جامعه اسلامی بیشتر از خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهلیت و کمصلاحیت نیست. حضرت مرتباً مردم را به مسئله کارگزاران توجه میدادند و میفرمودند که مبادا زمامداران بیاهلیت بر سر کار آیند و جامعه و مردمان را به تباهی کشانند؛ چراکه اگر حساسیت مردم به چگونگی رفتار کارگزاران از بین رود، آنگاه افراد بیلیاقت و فاقد صلاحیت در مراتب زمامداری قرار میگیرند و جامعه را به تباهی میکشانند[۱۸]. نتیجه آنکه اگر در نظام اداری و حکومتی از افراد سالم و متعهد استفاده شود، و از طرفی نظارت مستمر برای تداوم حسن سلوک و تعامل مطلوب با مردم نیز حاکم باشد، یقیناً میتوان به اقامه عدل و قسط در جامعه امیدوار بود. بدیهی است تنها در این صورت است که میتوان امیدوار بود مردم به نظام حکومتی جامعه اقبال کنند و در رفع فساد و تخلف، با کارگزاران همکاری و همگامی نمایند.
مبارزه با انحصارگراییها و انحصارطلبیها
چنان که گفته شد، در بخش عوامل فساد مربوط به حاکمان و قدرتمندان، انحصارطلبی و در قبضه گرفتن قدرت و اقتدار سیاسی و اداری، یکی از عوامل اصلی و گلوگاهی فساد اداری است. از آنجا که انحصارگرایی و انحصارطلبی دارای آثار سوء اجتماعی بسیاری است و نقشی برجسته در فساد و سقوط حکومت و نظام اداری دارد، در ادبیات دینی توجه خاصی به آن شده و احادیث فراوانی به جریانشناسی شکلگیری، آثار و عواقب، و راههای مبارزه با آن پرداختهاند.
نکته قابل توجه اینکه انحصارطلبی ممکن است دو شکل داشته باشد:
- انحصاری که تجاوز به حقوق دیگران نیست و تنها اقدامی است برخلاف ایثار که ارزشی اخلاقی است؛
- انحصاری که افزون بر مخالف بودن با ایثار، تجاوز به حقوق دیگران نیز هست[۱۹].
عوامل زیادی در انحصارطلبی انسانها نقش دارند؛ همچون بیاعتنایی به حقوق مردم، بیرغبتی به مکارم اخلاقی، حرص، بخل و خست؛ اما اصلیترین عوامل و ریشههای انحصارطلبی، خودخواهی، بیایمانی یا ضعف ایمان است. اگر ایمان، خودخواهی ذاتی انسان را مهار نکند، انسان به طور طبیعی انحصارطلب میشود و همه چیز را برای خود و وابستگان خود میخواهد. به فرموده امام علی(ع): «هر کس به فرمانروایی رسد، انحصارطلبی پیشه کند»[۲۰]. یکی از بهترین روشهای مبارزه با انحصارطلبی زیردستان، دوری کردن مسئولان رده بالا از انحصارطلبی است؛ چنان که پیشوایان دینی ما چنین بوده و چنین کردهاند. روش دیگر مبارزه با انحصارطلبی، توجه در گمارش افراد است؛ چنان که حضرت میفرماید: «دربانان و اطرافیان خود را از نیکان برگزین و کسانی از آنها را که امتیازخواه و متجاوز و فاقد انصافاند، از خود دور گردان و به احدی از کسان خود و اطرافیانت قطیعهای وامگذار و به آنان اجازه مده که ملکی را برای خویش گیرند»[۲۱].
عدم تبعیض در برخورد با فساد
یکی از اصول اساسی در مبارزه با فساد اداری، برخورد یکسان و بدون تبعیض با مرتکبان آن است. رسول خدا(ص) در مقابل تلاش عدهای برای جلوگیری از قطع دست زنی از اشراف که مرتکب سرقت شده بود، فرمودند: «آنان که پیش از شما بودند، تنها به سبب چنین تبعیضهایی هلاک شدند؛ زیرا حدود را بر ناتوانان اجرا میکردند و قدرتمندان را رها میساختند. بنیاسرائیل تنها به این سبب هلاک شدند که حدود را در خصوص [فرودستان اجرا میکردند و بزرگان را معاف میساختند»[۲۲].
راهکارهای فرهنگی و اجتماعی
راهکارهایی که در این بخش اشاره میشوند، جنبه فرهنگی و اجتماعی دارند. هرچند بهکارگیری برخی از راهکارها دشوار، زمان بر و نیازمند فعالیت و تلاش جمعی و همگانی است، اما در بلندمدت میتواند ثمرات بسیار ارزشمندی داشته باشد.
افزایش زمینههای مشارکت مردم در امور اجتماعی
مشارکت اجتماعی، بر گسترش روابط بین گروهی دلالت دارد و درگیر ساختن مردم در فرایندهای اجتماعی مختلف را هدف قرار میدهد. مشارکت اجتماعی به آن دسته از فعالیتهای ارادی دلالت دارد که از طریق آنها اعضای یک جامعه در امور مختلف شرکت میکنند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن حیات اجتماعی مشارکت دارند[۲۳]. در دین اسلام، مشارکت و تعاون، یکی از آموزههای اصلی است؛ چنان که خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾[۲۴].
اگر این اصل در جامعه نهادینه شود و مردم بدون توجه به روابط شخصی، نژادی و خویشاوندی، با آنان که به انجام کارهای سازنده و مثبت اقدام میکنند همکاری و همیاری نمایند، بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی حل میشود و جامعهای سرشار از تعاون به وجود میآید.
رشد و تقویت باورها و آموزههای دینی
انسانها دارای یک نوع سیستم کنترل درونی هستند که مانع انجام کارهای نامشروع میشوند. پایبندیهای دینی یکی از مهمترین عوامل کنترل درونی محسوب میشود که اگر در یک جامعه وجود داشته باشد، مانع انحرافات شده و تأثیر بر تضعیف عوامل تسهیل کننده کارهای نامشروع در یک جامعه میکند[۲۵]. آموزههای دینی در صورتی به کلیدیترین رکن، جهت پیشگیری از فساد تبدیل میشود که به گونهای مناسب و مطلوب و با ابزارها و الگوهای مناسب، در اذهان قشرهای جامعه تزریق گردد[۲۶].
احیای حس مسئولیتپذیری اجتماعی
یکی از اصول اجتماعی بنیادی مورد نظر دین اسلام، اهتمام مسلمانان و مسئولیتپذیری آنان نسبت به همدیگر است که از آن به «تکافل اجتماعی» (یعنی مسئولیت و تکالیفی که اعضای جامعه نسبت به همدیگر دارند) نیز تعبیر شده است. احادیث زیادی در این زمینه وجود دارند که اهمیت این اصل را میرسانند؛ مانند این روایت که پیامبر(ص) میفرماید: «مَنْ أَصْبَحَ وَ لَمْ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»[۲۷]؛ این حدیث و احادیث فراوان دیگر، تأکیداتی روشن، صریح و قاطعی بر مسئولیت انسانها نسبت به همدیگر و جامعه پیرامونشان هستند.
ترویج فرهنگ وظیفهشناسی و وجدان کاری
در تعریف وجدان کاری گفته شده است: «حالت ثابت درونی که شخص را به انجام دقیق کار با میل و رغبت و اشتیاق ترغیب میکند»[۲۸]. وجدان کاری و وظیفهشناسی، یکی از عوامل فرهنگی مؤثر جهت مبارزه با فساد و انحراف اجتماعی به شمار میآید. میتوان گفت که بین وجدان کاری و فساد، رابطهای معکوس وجود دارد؛ به این معنا که با فقدان وجدان کاری، فساد و انحرافات افزایش خواهند یافت و وجود آن میتواند باعث کاهش فساد اداری در سازمانها شود. بدین ترتیب، ضعف وجدان کاری از مهمترین ریشههای فرهنگی و اجتماعی فساد اداری است[۲۹]. با تقویت پایبندی انسانها به اصول و ارزشهای دینی و باورهای انسانی، و همچنین در سایه استفاده از تجربههای بشری، میتوان به تقویت و گسترش فرهنگ وجدان کاری در سازمانها اقدام نمود[۳۰].
منابع
پانویس
- ↑ تکهیی، گیلانی و نوروزی، مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمانهای دولتی»، ص ۱۰.
- ↑ مرتضوی، ۱۳۷۸.
- ↑ صالحی، مصطفی، عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام.
- ↑ «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
- ↑ متقی هندی، ۱۴۰۵، ج۱۶، ص۳۵.
- ↑ «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داوود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ سوره قصص، آیه ۲۶.
- ↑ رضائیان، علی، مبانی رفتار سازمانی، انتشارات سمت، ۱۳۸۵ش.
- ↑ محمدی ری شهری، ۱۳۸۷، ج۸ ص۸۶.
- ↑ صالحی، مصطفی، عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام.
- ↑ غررالحکم، حدیث ۲۴۲۹.
- ↑ مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۱، ص۷۹.
- ↑ همان، ج۱۷ ص۱۸۸.
- ↑ خدمتی و دیگران، مدیریت علوی، ص۸۴.
- ↑ «و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.
- ↑ آل عمران، آیه ۱۰۴.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۱۷۶.
- ↑ محمدی ری شهری، ۱۳۸۴، ص۲۰۸.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۶۰.
- ↑ دعائم الاسلام، ج۱ ص۳۶۷.
- ↑ صالحی، مصطفی، عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام.
- ↑ محسنی تبریزی، ۱۳۶۹ ص۱۰۸.
- ↑ «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ رفیعپور، فرامرز، سرطان اجتماعی فساد، ص۳۲.
- ↑ دانایی فرد، حسن، چالشهای مدیریت دولتی در ایران، ص۱۱۹.
- ↑ کلینی، ۱۳۶۲، ص۲۳۹.
- ↑ منطقی سعادتی، ۱۳۷۵، ص۴۱.
- ↑ حکیمی، ۱۳۸۵.
- ↑ صالحی، مصطفی، عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام.