اقتصاد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
معناشناسی
اقتصاد از ریشه «قَصد»، به معنای میانهروی در کارها است،[۱] چنانکه در قرآن کریم هم به این معنا بهکار رفته است.﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ﴾[۲]، ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ﴾[۳]، ﴿وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ﴾[۴].
این واژه در اصطلاح، رعایت حد وسط و پرهیز از افراط و تفریط در استفاده از اموال است،[۵] و علم اقتصاد به دانش چگونگی تولید، توزیع و مصرف کالاها و نتایج آن، تعریف شدهاست[۶].
علم اقتصاد را تخصیص بهینه منابع و علم انتخاب و چگونگی بهرهبرداری حداکثری از منابع محدود نیز، تعریف کردهاند.[۷] برخی از کارشناسان، موضوع علم اقتصاد را فعالیتهایی شمردهاند که بر کسب پول و خرج آن، متمرکز شده باشد و برخی دیگر آن را، شناخت و بررسی پدیدههای اقتصادی و روابط میان آنها میدانند که بر اثر رفتار انسان برای تأمین نیازهای مادی به وجود میآیند[۸].
علم اقتصاد به دو دسته خرد و کلان تقسیم میشود. اقتصاد خرد دربارهٔ رفتار گروههای انفرادی است و اقتصاد کلان رفتارهای اقتصادی را در سطح کلان بررسی میکند[۹].
در علم اقتصاد به مطالعه موضوعات میپردازند نه بیان احکام آنها، اما دیدگاههای امام خمینی و نیز بیشتر کسانی که به اقتصاد از زاویه اسلامی مینگرند، ناظر به بیان هنجارها، خط مشیها و گرایشهای مکتبی است نه قوانین علمی اقتصاد[۱۰] چنانکه در نگاه امام خمینی اقتصاد بهتنهایی مورد توجه نیست. ایشان با سرایتدادن مسائل اجتماعی به حوزههای دیگر ازجمله اقتصاد، معتقد بود تنها با عملکرد همسوی حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است که یک نظام اجتماعی به عنوان نظام اجتماعی اسلام شکل میگیرد و در این نظام، اقتصاد وسیلهای است برای رسیدن به رشد و تعالی انسان[۱۱].[۱۲]
نظامهای اقتصادی
نظام اقتصادی روشی است که جامعه در حیات اقتصادی و حل عملی معضلات خویش از آن پیروی میکند و از آنجاییکه هر اجتماعی با تولید، ثروت و توزیع آن سر و کار دارد، مجبور است شیوهای برگزیند تا عملیات اقتصادی را تنظیم کند[۱۳].
نظام اقتصادی دربردارنده سه رکنِ اجزا، اهداف و ارتباط میان آن دو است. اختلاف میان نظامهای اقتصادی بهطور عمده، به تعیین اجزا و اهداف مورد نظر بر میگردد[۱۴].
بهطور کلی سه رویکرد به نوع نظام اقتصادی وجود دارد:
- سرمایهداری؛
- سوسیالیستی؛
- مختلط.
در هریک بر اساس دو نهاد مالکیت و مکانیسم تخصیص منابع، سازماندهی اقتصادی صورت میگیرد.
در نظام سرمایهداری، منابع تولید به خصوص سرمایه، در تملک بخش خصوصی است و تخصیص منابع نیز به وسیله بازار صورت میگیرد.[۱۵] مبانی نظام سرمایهداری را آزادی، دولت محدود، مالکیت خصوصی، رقابت با انگیزه منافع شخصی، حاکمیت مصرفکننده، تجویز بهره و توزیع درآمد و ثروت تشکیل میدهد[۱۶].
در نظام سوسیالیستی برخلاف سرمایهداری، هم مالکیت منابع (بهویژه سرمایه) در دست دولت است و هم تخصیص منابع را دولت انجام میدهد.[۱۷] اصول مشترک نظامهای سوسیالیستی، اصالت جمع، مالکیت عمومی و هدایت اقتصاد به دست دولت است.[۱۸] این دو نظام اقتصادی (اگر هم وجود خارجی داشته باشند) برای یک اقتصاد سالم (بهویژه برای کشورهای جهان سوم) الگوهای مناسبی نیستند؛ زیرا یکی در مورد دخالت بازار و بخش خصوصی راه افراط را در پیش میگیرد و دیگری در مخالفت با بخش خصوصی برخوردی تفریطآمیز از خود نشان میدهد؛ از اینرو مناسب است سازماندهیهای اقتصادی متعادلتری را انتخاب کرد[۱۹].
در نظام مختلط اقتصادی و سازماندهی آن، دولت و بخش خصوصی، هر دو مؤثرند. امروزه تمامی سازماندهیهای اقتصادی دنیا با درجات مختلف، از نوع مختلط است و این نوع سازماندهی اقتصادی بر اساس میزان حضور نسبی دولت و بخش خصوصی، به نظام مختلط سرمایهداری و سوسیالیستی نامگذاری میشود[۲۰].[۲۱]
اقتصاد اسلامی
در اسلام، مال و مالکیت و دیگر عناوین مرتبط با آن، جایگاه ویژهای دارد. قرآن کریم اموال را ستون و مایه قوام زندگی دانسته ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾[۲۲] از بهرهمندی هر کس به مقدار تلاش خود ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾[۲۳] و بهرسمیت شناختن مالکیت خصوصی برای همه افراد جامعه اعم از زن و مرد ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۲۴] سخن گفتهاست و در زمینه مبادلات اقتصادی دو معیار کلی یعنی تجارت (داد و ستد) و رضایت باطنی طرفین معامله را مبنا قرار دادهاست،﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾[۲۵] همچنین آزادی اقتصادی در اسلام در چارچوب بندگی خدا و احترام به حلالها و حرامها قابل تفسیر است.[۲۶] اسلام درآمد حاصل از ربا، ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۲۷]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۲۸]، ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾[۲۹] رشوه، ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۳۰][۳۱] قمار[۳۲] و مانند آن را مشروع نمیداند.
اسلام دین عدالت اجتماعی و اعتدال در همه امور است و در امور مالی و داد و ستد قوانینی بر اساس جهانبینی الهی مقرر کرده، تا از هر گونه ظلم و بیعدالتی، افراط و تفریط و اسراف و بخل جلوگیری کند. نظام اقتصاد اسلام دربردارنده همه قواعد اساسی در زندگی اقتصادی است که به عدالت اجتماعی مربوط میشود. اسلام و اقتصاد، از دو راه با یکدیگر در ارتباطاند: یکی راه مستقیم که شامل مسائل فقه اقتصادی نظیر مالکیت، تولید، مبادله و مالیات است و دیگری راه غیر مستقیم که شامل قوانین اخلاقی ـ اقتصادی است[۳۳].
در نظام اقتصادی اسلام به درآمد و مخارج نیز پرداخته شدهاست که راههای صرف درآمد باید همراه با دوری از اسراف باشد.[۳۴] اقتصاد اسلامی از نظر اجرایی، دارای سازماندهی مختلط است؛ یعنی دولت و بخش خصوصی هر دو به صورتی قانونمند در اقتصاد حضور دارند.[۳۵] امام خمینی این نظام اقتصادی را معتدل و در برابر دو نظام سرمایهداری و سوسیالیستی میدانست.[۳۶] از دیدگاه ایشان اجراشدن قوانین اقتصاد اسلامی در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی،[۳۷] حفظ منافع محرومان و مستمندان، گسترش مشارکت عموم مردم، مبارزه با زراندوزی، وابستگینداشتن، نفع اقتصادی همگانی و تأمین رفاه همگانی،[۳۸] از خطوط اصلی اقتصاد اسلامی است. در این نظام، پیشرفت اقتصادی بخشی از اهداف جامعه اسلامی در سیر تکاملی خود برای رسیدن به سعادت بهشمار میآید،[۳۹] همچنین اهداف اجتماعی و انسانی توسعه که شامل شرافت انسانی، استقلال اقتصادی، عدالت اجتماعی و محرومیتزدایی است، بر پیشرفت صرف اقتصادی اولویت دارد،[۴۰] زیرا چنانکه امام خمینی تأکید کردهاست، اسلام مادیت را در پناه معنویت میپذیرد[۴۱].
نظام اقتصادی اسلام از نظر امام خمینی مبتنی بر اصول و مبانی اسلامی،[۴۲] مخالف با اختلاف طبقاتی[۴۳] و برخوردار از سلامت است که در صورت اجرای درست، موجب رفع نابرابریها،[۴۴] کمک به پیشرفت و توسعه کشور، [۴۵] و ایجاد عدالت اجتماعی[۴۶] میشود. ایشان نتیجه اقتصاد سالم را عدالت اجتماعی که مهمترین هدف پیامبران(ع)، است، میدانست و ابزارهای تحقق این عدالت از نظر ایشان حکومت اسلامی، شیوه مناسب برخورد با مالکیت خصوصی، مشارکت مردم در اقتصاد، گسترش معنویت و فرهنگ اسلامی در جامعه و شیوه مواجهه با اقتصادجهانی است،[۴۷] لازمه تحقق همهجانبه اقتصاد اسلامی، پایبندی پایدار جامعه به رفتارهای مطلوب اسلامی در زمینه اقتصاد است و این پایبندی تنها با فرهنگسازی به دست میآید،[۴۸] از اینرو امام خمینی با تکیه بر لزوم گسترش فرهنگ کار،[۴۹] مبارزه با دنیاپرستی و زراندوزی[۵۰] حمایت از مستمندان و انجام امور اقتصادی به عنوان جهاد، عبادت و عمل معنوی[۵۱] به تشویق انگیزههای انسانی برای حمایت از دولت اسلامی، افزایش تولید و گسترش عدالت میپرداخت[۵۲].
امام خمینی که هدف اصلی اسلام را تشکیل حکومت برای گسترش عدالت و اجرای احکام میدانست[۵۳] و حکومت را شعبهای از ولایت خدا و پیامبر(ص)، بهشمار میآورد، حق دخالت دولت اسلامی در لغو یکجانبه قراردادهای شرعی یا هر نوع امری را که مخالف با مصالح کشور و اسلام باشد، به رسمیت میشناخت[۵۴] بر این اساس مالکیت و حاکمیت بخش خصوصی، در طول مالکیت و حاکمیت و اختیارات دولت اسلامی است[۵۵].
ایشان با اشاره به نقش تعدیلکنندگی اسلام دربارهٔ سرمایه،[۵۶] اجرای درست احکام و قوانین اقتصادی اسلام را موجب رشد و ترقی اقتصاد جامعه میدانست.[۵۷] از نگاه ایشان حکومت و افزایش قدرت آن در راستای مصالح اجتماعی با پیشگیری از انباشت سرمایه نزد گروهی خاص، نقش مهمی در تعدیل ثروت و توزیع مجدد آن خواهد داشت، [۵۸] از اینرو ایشان با تأکید بر مالکیت مشروع و مشروط، مالکیت بیحد و مرز از طریق مشروع را نیز نمیپذیرفت[۵۹].
امام خمینی با تأکید بر نقش زمان و مکان در اجتهاد، علمای اسلام را موظف به ارائه طرحها و برنامههای سازنده و دربرگیرنده منافع محرومان میدانست و البته این امر را بدون حاکمیت دولت اسلامی ممکن نمیدید،[۶۰] اگرچه در اندیشه ایشان زیربنای فکری افراد جامعه، توحید و عقاید حق الهی است نه اقتصاد،[۶۱] اما اقتصاد نیز از جایگاه مهمی برخوردار است و ایشان به این مفهوم از منظر حفظ استقلال،[۶۲] تأمین عدالت اجتماعی[۶۳] و زمینهساز سعادت بشر[۶۴] میپرداخت. از نگاه ایشان اگر اسلام با مجموعه قواعد خود به صورت یک مکتب منسجم به اجرا درآید، علاوه بر فقرزدایی و جلوگیری از فساد صاحبان ثروتهای نامشروع، موجب شکوفایی استعدادها و قدرت خلاقیت افراد جامعه نیز میشود.[۶۵] این نظام اقتصادی، حافظ منافع محرومان است و مشارکت عموم مردم را در عرصه اقتصاد گسترش میدهد،[۶۶] همچنین با معیارهای دو نظام اقتصادی جهانی، یعنی سرمایهداری غرب و سوسیالیستی شرق، همخوانی ندارد؛ زیرا سرمایهداری بیحد و مرز، امری افراطی و مخالف عدالت اجتماعی است. همچنان که نپذیرفتن مالکیت خصوصی و تندادن به اشتراک در همه چیز، پذیرفتنی نیست[۶۷].
امام خمینی مکتبهای اقتصادی وارداتی مانند اقتصاد مارکسیستی را شکست خورده میدانست[۶۸] و معتقد بود نظام سوسیالیستی طی هفتاد سال حاکمیت خود نشان داد که نه تنها برنامهای راهگشا برای مشکلات اقتصادی جوامع بشری ندارد، بلکه خود نیز دچار گرههای کور اقتصادی شده و بهاشتباه راه حل را در نظام سرمایهداری میجوید[۶۹].
ایشان اقتصاد مطلوب و سالم را اقتصاد مستقل و غیر وابسته[۷۰] بهویژه در زمینه کشاورزی[۷۱] میدید؛ چنین اقتصادی توان تأمین اساسیترین نیازهای مردم محروم و ستمدیده را دارد و مصرفکننده صرف نیست.[۷۲] ایشان که معتقد بود ملت ایران یک لحظه استقلال و عزت خود را با هزار سال رفاه وابسته به بیگانگان عوض نمیکند.[۷۳] رشد پایدار اقتصادی را در گرو استقلال اقتصادی میدانست و بر این باور بود که با استقلال اقتصادی، کشور بیمه میشود.[۷۴] پایداری و تحمل مشکلات، وجود اعتماد به نفس در عرصههای تولیدی و اقتصادی، از نظر ایشان زمینهساز خودکفایی و اقتصاد مستقل بوده[۷۵] و پذیرش و محترمشمردن مالکیت خصوصی به شکل محدود و تلاش در جهت تحقق عدالت اجتماعی نیز، از ویژگیهای نظام اقتصادی معتدل اسلامی است[۷۶].[۷۷]
اقتصاد دوران پهلوی
اوضاع و شرایط اجتماعی و اقتصادی میتواند بر تصمیمگیریهای سیاستگذاران کشور تأثیر بسزایی بگذارد. شرایط اجتماعی دوره پیش از انقلاب اسلامی نیز موجب بهکارگیری خط مشی و راهبرد ویژهای شد که آثار و نتایج آن، کشور را به سوی شرایطی خاص بُرد. راهبرد توسعه نظامی، مدرنیزاسیون شتابان با شعار کمیت، کیفیت و سرعت، صنعتیشدن بیقید و شرط، صدور نفت و افزایش درآمدهای نفتی، اقتصاد تکمحصولی و خط مشی ژاندارمی منطقه آثار و نتایجی بر سطح رفاه مردم و میزان وابستگی در ابعاد مختلف بر جای گذاشت[۷۸].
در دوران پهلوی برنامههای متعددی در حوزه اقتصادی به اجرا درآمد که امام خمینی معتقد بود این برنامهها سبب وابستگی کشور به بیگانگان و ورشکستگی اقتصاد ملی شدهاست برنامه اصلاحات ارضی ازجمله این طرحها بود که با هدف تقسیم زمین میان کشاورزان آغاز شد؛ ولی به سوی ایجاد شرکتهای زراعی کشت و صنعت تغییر جهت داد و در نهایت موجب رکود کشاورزی، فقر و ناامنی دهقانان و مهاجرت فزاینده به شهرها شد.[۷۹] بهرغم اجرای پنج برنامه هفتساله و پنج ساله در طول دوران پهلوی، اقتصاد ایران، اقتصادی وابسته به نفت بود که زمینهای برای شکوفایی و بالندگی اقتصادی نداشت و اجرای برنامههای مذکور نیز زمینههای وابستگی را بیشتر میکرد[۸۰].
امام خمینی با ارزیابی اقتصاد رژیم پهلوی به اقتصادی وابسته، تک محصولی و ورشکسته[۸۱] برنامه اصلاحات ارضی پهلوی را موجب از میانرفتن کشاورزی ایران و ایجاد بازار برای آمریکا و دیگر کشورها میدانست[۸۲] و وابستگی و نیاز همهجانبه کشور[۸۳] فقر و مهاجرت کشاورزان را از پیامدهای آن میخواند[۸۴].
در این دوره، نفت محور اقتصاد ایران بود و به جای آنکه صرف شکوفایی کشور شود، به خرید اسلحه و ساخت پایگاه برای آمریکا اختصاص داشت.[۸۵] تشکیل ارتش جدید ایران در زمان رضاشاه پهلوی و سپس گسترش و تجهیز آن در دوران محمدرضا پهلوی، متکی به درآمد نفت بود[۸۶] و درآمدهای هنگفت نفتی بهطور عمده در راه خرید مقدارهای شگفتانگیز اسلحه و مهمات صرف میشد،[۸۷] به گونهای که اولویتهای نظامی، بخشهای دیگر جامعه را تحت تأثیر قرار داده بود،[۸۸] علاوه بر این، رشد درآمدهای نفتی موجب افزایش فساد مالی و تجمیع سرمایه در دست طبقهای خاص و پس از آن خروج سرمایه از ایران شد که همین امر از دلایل مهم افزایش نارضایتی مردم از رژیم بود[۸۹].
امام خمینی به سیاستهای صنعتی رژیم پهلوی نیز که به توسعه صنایع مصرفی و مونتاژ و وابسته شدن به صنایع خارجی منجر شده بود، انتقاد میکرد و معتقد بود این سیاست رژیم نیز وابستگی کشور را افزایش میدهد.[۹۰] ایشان با انتقاد از غارت منابع و ذخایر کشور به دست حکومت پهلوی[۹۱] معتقد بود در برابر چپاول نفت کشور به دست چند کشور بیگانه، بهای ناچیزی پرداخت میشود که آن هم به خود آنان بر میگردد.[۹۲] افزون بر این ایشان حضور سرمایهداران بزرگ آمریکایی در ایران را نه برای سرمایهگذاری، بلکه برای سودجویی سیاسی و اقتصادی میدانست و آن را نشانه خودباختگی رژیم ایران در برابر استعمار چپ و راست و موجب بدبختیهای ملت ارزیابی میکرد.[۹۳] ایشان معتقد بود دستگاه حاکم از هر موقعیتی حتی وقوع زلزله در نقطهای از کشور، برای کسب درآمد بهره میگیرد و در قراردادهایی که با دولتها یا شرکتهای خارجی میبندد، میلیونها تومان از پول ملت را به یغما میبرد[۹۴].[۹۵]
نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به منظور پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه طبق ضوابط اسلامی[۹۶] در فصل چهارم از اصول ۴۳–۵۵ به مباحث اقتصادی پرداختهاست. در اصل ۴۳ راههای رسیدن به استقلال اقتصادی و ضوابط آن، اصل ۴۴ نظام اقتصادی اسلامی بر مبنای دولتی، تعاونی و خصوصی، اصول ۴۶ و ۴۷ مالکیت شخصی و حدود آن و اصل ۴۹ ضبط ثروتهای نامشروع و مانند آن توجه شدهاست و در اندیشه اقتصادی امام خمینی نیز به نقش نظارتی دولت و عاملیت مردم اعم از بخش خصوصی و تعاونی تأکید شدهاست[۹۷].[۹۸]
بخش دولتی
بر پایه اصل ۴۴ قانون اساسی، حوزه فعالیتهای اقتصادی دولت همه صنایع بزرگ و مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه ومانند آن است؛ البته این اصل به معنای دخالتنکردن بخش خصوصی در این بخشها نیست و امکان واگذاری فعالیتهای اقتصادی دولت به بخش خصوصی از طریق قوانین و ضوابط مشخص وجود دارد[۹۹].
امام خمینی محدوده فعالیت اقتصادی دولت را در حوزه صنایع و اموری میدانست که مردم از انجام آن ناتواناند و از دولت میخواست امور اقتصادی را در حد امکان به مردم واگذار کند و خود تنها نظارت کند.[۱۰۰] از نظر ایشان گسترش مالکیت دولت و کنارگذاشتن ملت، بیماری مهلکی است که باید از آن پرهیز شود[۱۰۱] همچنین از آنجاکه ایشان معتقد بود دولت بدون مشارکت مردم موفق به اداره درست امور نمیشود، خواهان مشارکت مردم و بازار در اقتصاد و مشخصشدن حدود فعالیت دولت در این بخش طبق قانون بود[۱۰۲].[۱۰۳]
بخش تعاونی
این بخش شامل شرکتها و مؤسسات تعاونی تولید و توزیع است که در شهر و روستا مطابق ضوابط اسلامی تشکیل میشوند. تعاونیها بر اساس تولید و مصرف، به دو نوع تعاونی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان تقسیم میشوند که هدف از تشکیل آنها حذف واسطهها و همکاری اعضا برای رسیدن به اهداف مشترک است.[۱۰۴] این تعاونیها دارای ویژگیهایی هستند، نظیر جایگزینی همکاری با رقابت، ارائه کمک از سوی دولت و بخشهای سرمایهداری جامعه بدون محدودیتهای سیاسی و اجتماعی، حذف واسطههای غیر ضروری از زنجیره مبادلات، انسانیکردن روابط اقتصادی، به گونهای که در تعاونیها حق رأی تابع میزان سرمایه نیست و نیز صاحب سهم بودن در تعاونیهای تولید، شرط اشتغال در آن است[۱۰۵].
امام خمینی گرچه اصول قانون اساسی را بهصورت کلی تأیید کردهاست اما سخنی در خصوص تعاونیها از ایشان دیده نشد[۱۰۶].
بخش خصوصی
بخش خصوصی طبق اصل ۴۴ قانون اساسی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است. از نظر امام خمینی بخش خصوصی تنها به معنای سرمایهداران بزرگ و صاحبان قدرت اقتصادی نیست، بلکه شامل اقشار محروم فاقد سرمایه، اقشار متوسط با سرمایه کم و همه افرادی که از راههای مشروع، سرمایههایی را کسبکرده و خواهان بهکارگیری آن در امور مفیدند[۱۰۷] نیز میشود که امام خمینی از آن به عنوان بخشهای خصوصی جوشیده از طبقات محروم و مردم یاد میکند[۱۰۸].
ایشان معتقد است در فعالیتهایی نظیر صنایع کوچک، بازرگانی و کشاورزی، دولت باید امکانات لازم را برای فعالیت بخش خصوصی فراهم کند.[۱۰۹] ایشان از یک سو به صاحبان سرمایه توصیه میکرد تا ثروت خود را در راه سازندگی کشور به کار اندازند و این کار را عبادتی بزرگ میدانست و از سوی دیگر، از دولت میخواست برای اطمینان مردم به سرمایهگذاری و رساندن کشور به خودکفایی، به مالکیت و سرمایههای مشروع آنها احترام بگذارد[۱۱۰].
آزادیبخش خصوصی از نظر امام خمینی تنها در حدی که به نفع طبقه محروم و مستضعف باشد، مجاز شمرده میشد و اینکه عدهای بر تمام امور مالی و تجاری مردم مسلط شوند، پذیرفته نبود؛ در عین حال ایشان معتقد بود کسانی که وارد این عرصه میشوند باید دارای ویژگیهایی نظیر تخصص و تعهد باشند و رنج محرومیت را درک کرده باشند.[۱۱۱] ایشان تأکید داشت که آزادیبخش خصوصی، مطلق نیست و متکی بر نظارت دولت بر آن است[۱۱۲] و این نظارت باید در این موارد باشد: جلوگیری از ورود کالاهای تجملی و ایجاد کننده فساد،[۱۱۳] تضادنداشتنِ فعالیت بخش خصوصی با مصالح کشور و احکام شرعی،[۱۱۴] و اجحاف نکردن در حق کارگران و کارمندان و مانند آنها[۱۱۵].[۱۱۶]
روابط اقتصادی با دیگر کشورها
امروزه وابستگی اقتصادی از زمینههای مهم سلطه سیاسی است. اقتصاد اسلامی همواره به حفظ حاکمیت سیاسی اسلام، در روابط با بیگانگان تأکید کردهاست. بدیهی است اهداف اقتصاد اسلامی مانند رفع فقر، ایجاد رفاه عمومی و رشد و توسعه باید در چارچوب اهداف مهمتر حفظ حاکمیت اسلام، تحکیم ارزشهای اخلاقی و ایجاد عدالت اجتماعی در نظر گرفته شوند.[۱۱۷] امام خمینی ضمن تأکید بر روابط سالم اقتصادی با دیگر کشورها[۱۱۸] روابطی را که باعث ایجاد وابستگی سیاسی مسلمانان شود، حرام و قطع آن را واجب میشمرد.[۱۱۹] ایشان اهدافی نظیر رفاه و آسایش ملت را در کنار حکومت عدل اسلامی و استقلال و حفظ ذخایر کشور دنبال میکرد[۱۲۰] و برای کاهش آسیبپذیری در مقابل نظام جهانی، با تأکید بر استقلال اقتصادی به منزله محافظ و پشتیبان[۱۲۱] روابط نظام اسلامی با دیگر کشورها را بر اساس احترام متقابل تعریف میکرد و معتقد بود انعقاد قرارداد در نظام اسلامی، تنها بر مبنای مصالح نظام است،[۱۲۲] برهمین اساس ادعای دوستی آمریکا با کشورهای اسلامی را فریبکارانه میشمرد[۱۲۳] و دربارهٔ خطر تسلط صهیونیسم بر اقتصاد کشورهای اسلامی هشدار میداد،[۱۲۴] همچنین ایشان تنها راه بینیازی از دولتهای شرق و غرب را اتحاد دولتهای اسلامی میدانست که از ذخایر سرشار برخوردارند،[۱۲۵] پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز امام خمینی با بیان این نکته که با فروش نفت مخالف نیست، بلکه با غارتگری مخالف است، سیاست فروش نفت را مشخص و اعلام کرد که فروش نفت به غرب با اصلاح وضع اقتصادی کشور و با قیمتی عادلانه، ادامه خواهد یافت[۱۲۶].[۱۲۷]
توصیهها و رهنمودها
امام خمینی هدف از تشکیل نظام اسلامی را تهذیب نفس، معنویات و اخلاق میدانست[۱۲۸] و اقتصاد را نیز ابزاری برای دستیابی به این اهداف ارزیابی میکرد.[۱۲۹] توصیههای ایشان به مسئولان در امر اقتصاد، صرفهجویی و توجه به بیتالمال، تلفنکردن منابع عمومی جامعه[۱۳۰] مبارزه با تورم و حل مسئله مسکن، رسیدگی به امور قشرهای کمدرآمد و ضعیف جامعه[۱۳۱] و مسئولیت اولویتبندی مسائل در دوران سازندگی[۱۳۲] بود. همچنین کمک به ترمیم ویرانیهای بهجامانده از رژیم پهلوی[۱۳۳] کمک و پشتیبانی از دولت برای دستیابی به اقتصاد سالم،[۱۳۴] پرهیز از کمکاری،[۱۳۵] دوری از اسراف، تبذیر و تجملات[۱۳۶] و بهمیدان آمدن افراد متخصص هر رشته برای اصلاح اقتصاد کشور[۱۳۷] نیز از توصیههای مهم امام خمینی به مردم بود[۱۳۸].
منابع
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۳۵۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۶۶۷.
- ↑ «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند ؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.
- ↑ «و در راه رفتنت میانهرو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.
- ↑ «و چون موجی سایهبانآسا آنان را فراگیرد خداوند را در حالی که دین (خود) را برای وی ناب داشتهاند میخوانند امّا همین که آنان را رهانید و به خشکی رسانید آنگاه (تنها) برخی از ایشان میانهرو هستند و نشانههای ما را جز هر فریبکار ناسپاس انکار نمیکند» سوره لقمان، آیه ۳۲.
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ۱/۳۲۲؛ میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، مبانی، ۴۹۷.
- ↑ محتشم دولتشاهی، مبانی علم اقتصاد، ۱۹–۲۰.
- ↑ دادگر و رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، ۳۸.
- ↑ آقانظری، نظریهپردازی اقتصاد اسلامی، ۸۶–۸۷.
- ↑ آقانظری، نظریهپردازی اقتصاد اسلامی، ۸۷؛ محتشم دولتشاهی، مبانی علم اقتصاد، ص۹.
- ↑ موسایی، امام خمینی، دولت و اقتصاد، ص۹۲.
- ↑ موسایی، امام خمینی، دولت و اقتصاد، ۹۲–۹۳.
- ↑ آقابیک و حسنی، مقاله «اقتصاد»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.
- ↑ صدر، اقتصادنا، ۴۸.
- ↑ میرمعزی، ساختار کلان نظام اقتصادی، ۱۵.
- ↑ دادگر و رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، ۴۴–۴۵.
- ↑ میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، دفتر سوم، ۱۷.
- ↑ دادگر و رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، ۴۵.
- ↑ موسایی، امام خمینی، دولت و اقتصاد، ۷۵–۷۶.
- ↑ دادگر و رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، ۴۵.
- ↑ دادگر و رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، ۴۶.
- ↑ آقابیک و حسنی، مقاله «اقتصاد»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.
- ↑ «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
- ↑ «و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود» سوره نجم، آیه ۳۹.
- ↑ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ «ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
- ↑ جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ۱۹۳.
- ↑ «آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.
- ↑ «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
- ↑ «و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۷/۹۲.
- ↑ طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۱۴.
- ↑ بیآزار شیرازی، رساله نوین، ۲/۲۲–۲۳.
- ↑ میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، مبانی، ۴۶۵–۴۶۶.
- ↑ دادگر و رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، ۴۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۳۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳ و ۲۰/۳۴۰.
- ↑ عزتی، توسعه و عدالت از دیدگاه امام خمینی، ۸۶–۸۷.
- ↑ عزتی، توسعه و عدالت از دیدگاه امام خمینی، ۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۲–۳۰۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۱۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۳۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۴.
- ↑ موسایی، امام خمینی، دولت و اقتصاد، ۹۵.
- ↑ موسایی، امام خمینی، دولت و اقتصاد، ۱۰۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۱۶ و ۸/۲۸۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۹ و ۱۸/۱۹۰.
- ↑ موسایی، امام خمینی، دولت و اقتصاد، ۱۰۲.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۱۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۵۲.
- ↑ موسایی، امام خمینی، دولت و اقتصاد، ۹۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۳ و ۸/۴۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۶–۴۷۷، ۴۸۱ و ۲۱/۴۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۲۲–۱۲۳، ۱۴۸ و ۱۰/۳۳۳، ۳۷۳، ۳۸۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۸۲، ۲۰۱ و ۵۰۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۲–۳۸۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۸۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۰–۲۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۷۲ و ۱۳/۲۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۷۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۷۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۰–۲۰۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۸ و ۱۷/۲۴۳–۲۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۴؛ فوزی، نگرش امام خمینی به اقتصاد اسلامی به عنوان یک راهکار بیبدیل، ۱۱۹–۱۲۰.
- ↑ آقابیک و حسنی، مقاله «اقتصاد»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.
- ↑ دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد از انقلاب اسلامی، ۲۷–۲۸.
- ↑ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۳۵۷–۳۵۸.
- ↑ ناظمی اردکانی، اقتصاد ملی و آفتهای آن، ۲۵۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۵۰۶ و ۶/۳۷۷، ۴۶۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۰، ۲۵۵ و ۳۰۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۶۷–۶۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۴–۲۵.
- ↑ حشمتزاده، ایران و نفت، ۱۵۱.
- ↑ هلیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران، ۷۲.
- ↑ رزاقی، آشنایی با اقتصاد ایران، ۲۳.
- ↑ کدی، ریشههای انقلاب ایران، ۲۵۹–۲۶۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۵۰۶ و ۶/۳۷۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۴.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۱۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۷۷–۲۷۹.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۱۵.
- ↑ آقابیک و حسنی، مقاله «اقتصاد»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.
- ↑ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل۳، بند۱۲.
- ↑ حسنی، نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی، ۱۷۶.
- ↑ آقابیک و حسنی، مقاله «اقتصاد»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.
- ↑ صادقی نشاط، معرفی نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۴۵–۱۴۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴ و ۴۰۸–۴۰۹.
- ↑ آقابیک و حسنی، مقاله «اقتصاد»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.
- ↑ صادقی نشاط، معرفی نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۴۷.
- ↑ حسینی بهشتی، بررسی ویژگیهای مسائل اسلامی، ۱۴۲–۱۴۴.
- ↑ آقابیک و حسنی، مقاله «اقتصاد»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.
- ↑ آژینی، امام و اقتصاد اسلامی، ۱۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۳ و ۱۹/۴۰۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵ و ۲۱/۱۱۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴–۳۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۰۹–۴۱۰.
- ↑ آقابیک و حسنی، مقاله «اقتصاد»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.
- ↑ موسایی، امام خمینی، دولت و اقتصاد، ۱۲۶–۱۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۴.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱–۴۶۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۱۳–۴۱۴؛ موسایی، امام خمینی، دولت و اقتصاد، ۱۰۶–۱۰۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۵۱–۴۵۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۴۶.
- ↑ آقابیک و حسنی، مقاله «اقتصاد»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۶۳ و ۵۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۸۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۴–۳۷۵ و ۲۱/۱۵۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶۳–۴۶۴؛ امام خمینی، کشف اسرار، ۲۵۸–۲۵۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۲۵ و ۶/۱۱۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۷۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۲۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۱۴–۱۱۵.
- ↑ آقابیک و حسنی، مقاله «اقتصاد»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.