سیره امام علی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از سیره امیرمؤمنان)

سیره به معنای جریان داشتن و در حرکت بودن است که در اصطلاح دینی به معانی طریقه، روش و رفتار و اخلاق عملی به کار رفته است. سیرۀ امام علی (ع)، به مجموعۀ رفتارها و سلوک فردی و اجتماعی آن حضرت در مسائل شخصی، عبادی، حکومتی، معاشرتی، تربیتی، جهادی و... گفته می‌شود که تجسم نظام فکری اوست. ابعاد سیره علوی را می‌توان از جنبه‌های اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و... بررسی نمود.

مقدمه

سیرۀ امام علی (ع)، به مجموعۀ رفتارها و سلوک فردی و اجتماعی آن حضرت در مسائل شخصی، عبادی، حکومتی، معاشرتی، تربیتی، جهادی و... گفته می‌شود. سیره امام علی (ع) در واقع تجسم نظام فکری اوست. آنچه در کلام آن حضرت مورد تأکید است در سیره و رفتار ایشان نیز نمودی آشکار دارد[۱].

گستره سیره علوی

علی(ع) پس از پیامبر مصداق کامل اسوه حسنه‎اند و پیروی از وی، موجب هدایت و کمال امت اسلامی، بلکه انسانی است و شیوه آن بنده راستین حق، سبب ترقی، رشد و تکامل بشر خواهد بود و به همان نسبت، سرپیچی از روش او، گمراهی و نابودی همیشگی را در پی خواهد داشت. پیامبر درباره سیره علی(ع) به عمار یاسر این‎گونه سفارش می‌کند: ای عمار، اگر دیدی علی به تنهایی از یک راه می‌رود و تمام مردم به راهی دیگر روانند، به راه علی برو؛ زیرا او تو را به نابودی نکشاند و تو را از مسیر هدایت و رستگاری خارج نسازد[۲].

در روایتی دیگر پیامبر به علی(ع) فرمود: ای علی، بی‎شک تو کسی را که پیروت باشد، هدایت خواهی کرد و آنکه با سیره و راه تو مخالف است، به طور قطع تا روز قیامت گمراه خواهد ماند[۳].[۴].

ابعاد سیره علوی

سبک زندگی امام علی

سیره اخلاقی امام علی

اوصاف اخلاقی فراوانی برای امیرالمؤمنین (ع) گفته شده است مانند اینکه برای مؤمنان پدری مهربان، برای کافران دشمنی سرسخت بود. به نیازمندان رسیدگی می‌کرد، چشمانش از خوف خدا اشک‌ریز بود، با آن همه عظمت، فروتن بود، همه نزد او در برابر حق و عدل، برابر بودند و ... . باید دانست از جمله امتیازات مکتب اخلاقی امیرمؤمنان (ع) بررسی جامع و دقیق مفاهیم اخلاقی است[۵].

سیره عبادی امام علی

سخن از «سیره عبادی امام علی»(ع) بی‌آن‌که رابطه وی با معبود و معنا و مفهوم عبادت را بدانیم، کاری ناقص است؛ زیرا این سیره بر مبانی مستحکمی است که شناخت آنها، ما را به سیره عبادی امام رهنمون می‌شود.

امام علی، یگانه خداشناسی است که در خانه خدا چشم به جهان گشود و در خانه حق، کام جانش به نام حق و به یاد خدا شیرین شد. کعبه زادگاه اوست و کسی که در خانه حق پا به گیتی نهد، خدای را چنان می‌شناسد که او را با چشم جان می‌بیند و درباره خدای کعبه، به کمال یقین می‌رسد، تا آن‌جا که خود به صراحت اعلام می‌کند: «من درباره پروردگار خود به سرمنزل یقین رسیده‌ام و تردیدی در دینم ندارم»[۶].

امیرالمؤمنین (ع) عبادت و عبودیت را فقط در نماز خلاصه نمی‌کند؛ بلکه هر گونه توجه مخلصانه و خشوع عاشقانه و فروتنی در برابر خداوند را در تمام عرصه‌های زندگی، عبادت به شمار می‌آورد. همچنین تمام حرکات و سکنات انسان را که جهت و رنگ و بوی الهی داشته باشد، بندگی دانسته است. از دید امام علی(ع) و در سیره عبادی حضرت، عبادتی ارزشمند و عابدی به تمام معنا پرستش‌گر است که بی‌چشمداشت پاداش و بی‌ترس و واهمه از عقوبت، در پیشگاه خداوند سر تعظیم فرود آورد و به بندگی بپردازد. با این وجود در سیره عبادی امام علی(ع) نماز بزرگ‌ترین جلوه عبادت و اساسی‌ترین نماد بندگی و رکن نخستین و پایه اصلی دین است.

در بحرانی‌ترین زمان‌ها و مکان‌ها نیز نماز اول وقت امام به تأخیر نمی‌افتاد. در روایات آمده است که هنگام نماز، استخوان‌های سینه و کتف حضرت امیر(ع) از خشوع زیاد به شدت می‌لرزید و رنگ صورتش تغییر می‌یافت. هنگامی که از او سبب این حالت را پرسیدند، فرمود: هنگام ادای امانت الهی است؛ امانتی که خداوند بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کرد و آنها از پذیرش آن سرباز زدند؛ اما انسان پذیرفت. نمی‌دانم آیا به خوبی و به بهترین وجه آن را ادا می‌کند یا خیر[۷].[۸]

سیره خانوادگی امام علی

بزرگ‌ترین عامل خوشبختی و راز کام‌یابی خانواده، در گرم و باصفا نگاه داشتن کانون خانوادگی، اخلاق پسندیده و محبت و مهربانی و وفاداری در آن است؛ از این رو امام علی(ع) می‌فرمود: «هیچ همنشینی مانند نیک‌خویی و هیچ میراثی همسنگ ادب نیست»[۹]. او که خود دست پرورده اخلاق خوش پیامبر است، از حضرت آموخته که رمز پیروزی در زندگی، به ویژه در کانون گرم خانواده، داشتن خلق و خوی پسندیده است. پیامبر تربیت شده الهی و علی تربیت شده پیامبر است؛ یعنی از همان چشمه زلال الهی، بهره گرفته است. به عبارت دیگر، دو رکن اساسی خانواده علوی، علی و فاطمه، هر دو از چشمه‌سار وحی سیراب شده، به وسیله پیامبر تربیت و پرورش یافته‌اند؛ بنابراین از نظر اخلاقی بسیار به هم نزدیک و شبیه هم هستند و با یکدیگر توافق کامل دارند و دید و بینش هر دو به زندگی، یکی است؛ بدین لحاظ رابطه‌ای که با یکدیگر برقرار کرده‌اند، رابطه‌ای تنگاتنگ همراه با محبت، مهربانی، صفا و وفاداری به همدیگر و احترامی متقابل است. فاطمه(س) نیز منزلت عالی شوهر را می‌دانست و او را محترم می‌شمرد؛ چنان‌که زن مسلمان، به پیشوای خویش احترام می‌نهد.

شیوه و رفتار علی(ع) با فرزندانش نیز بر همان مبنایی استوار بود که خود بر آن اساس، از جانب پیامبر تربیت شده بود. به عبارت دیگر، نوع تربیت و آموزشی را که قرآن و سنت برای فرزندان مقرر ساخته بود، به کار می‌بست و تصریح می‌کرد که فرزند را بر پدر و پدر را بر فرزند حقوقی متقابل است[۱۰].

سیره تربیتی امام علی

سیره اجتماعی امام علی

امیرالمؤمنین (ع) در سبک زندگی اجتماعی همواره حاکمان را به مهربانی با مردم و رعایت حقوق آنان دعوت می‌کرد. در نامه به مالک اشتر توصیه کردند: "ساعاتی را برای رسیدگی شخصی به کارهای مردم قرار داده و کسی را بین خود و مردم واسطه قرار ندهد"[۱۱].

همچنین آن حضرت در طول حیات خویش برای حفظ وحدت جامعه اسلامی تلاش می‌کرد و حتی پس از رحلت پیامبر خاتم (ص) در حالی که خلافت حق مسلم علی (ع) به دلیل حفظ وحدت از حق خود چشم پوشیدند[۱۲].

سیره علمی امام علی

برخی از بحث‌های عقلی عمیق مانند ذات و صفات خداوند و حدوث و قدم، وحدت و کثرت و... برای اولین بار توسط امام علی (ع) مطرح شد و اتصال ایشان به منبع وحی موجب عرضه آموزه‌های بی‌نظیری به جهان فکر و اندیشه شد.

در کلام امام علی (ع) گستره عقل تعیین شد و فرمود: عقل در عین ناتوانی از وصول به کنه معرفت باری تعالی، یک حد واجب معرفت دارد که در آن مقدار نه تنها ممنوعیت نیست بلکه وجوب و لزوم تحقیق در کار است[۱۳].[۱۴].[۱۵]

سیره تبلیغی امام علی

سیره سیاسی امام علی

سیاست از نظر امیرالمؤمنین (ع) مبتنی بر اصول اخلاقی است هرچند به قیمت از بین رفتن خلافت و حکومت باشد. ایشان بر لزوم یک حکومت مقتدر تصریح کرده که وضع قانون با خداست. آن حضرت در هر حالی قائل به وحدت و اجرای عدالت بود و پایبند به اصولی بود که برای حکومت‌داری ترسیم کرده شده بود.

علی (ع) مردی است پایبند عدالت، مخالف تبعیض، رشوه، دروغ و فریب. علی (ع) در مسائل اصولی و آنچه مربوط به مقررات الهی و حقوق اجتماعی است بسیار صلابت داشت و انعطاف‌پذیری و مماشات در او راه نداشت، ولی در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطاف‌پذیر، شوخ و خنده‌رو بود و تا جایی که به حد باطل نرسد، با مردم مزاح می‌کرد[۱۶]

امیرمؤمنان (ع) گذشته از آنکه زمامداران حکومت را به مهربانی با مردم دعوت و حقوق مردم را گوشزد می‌کردند، در سیره مدیریتی خود نیز الگویی از یک رهبر مردمی برای آیندگان به جا گذاشتند. امام علی (ع) با وجود بی‌نیازی از مشورت دیگران، با اطرافیان خود مشورت می‌کردند[۱۷].

سیره اقتصادی امام علی

وضعیت مالی و اقتصادی علی(ع)، پس از هجرت به مدینه تا هنگام شهادت به چهار دوره می‌توان تقسیم می‌شود:

  1. دوره اول: فقر و نیاز: مسلمانان به ویژه مهاجران، پس از هجرت به مدینه وضعیت اقتصادی نامناسبی داشتند. فقر در مدینه بیداد می‌کرد. مسلمانان زیادی به این شهر وارد می‌شدند و با فقر دست و پنجه نرم می‌کردند. علی(ع) نیز از این جمع مستثنا نبود؛ چون چیزی از مکه با خود نیاورد[۱۸]. علی(ع) دوران زندگی خود را با فاطمه زهرا(س) همین گونه با سختی گذراند.
  2. دوره دوم: بی‌نیازی: پس از گسترش اسلام و پیوستن گروه بیشتری به اسلام، وضعیت مسلمانان بهتر شد. پس از فتح خیبر، پیامبر(ص) از درآمد آن به یاران خود داد[۱۹] که اینها همه نشانه‌ای از گشایش در وضعیت اقتصادی مسلمانان بود.
  3. دوره سوم: دوران خلفا: در این دوره، علی(ع) را از صحنه سیاسی کنار زدند؛ از این رو به آباد کردن زمین و ایجاد چشمه پرداخت و منطقه «ینبع» را آباد کرد. در آنجا نخل، آب و زراعت هست و نیز موقوفات علی(ع) که فرزندان وی تولیت آن را بر عهده دارند[۲۰].
  4. دورۀ چهارم: خلافت: با آغاز خلافت امیرالمؤمنین(ع)، زهد حضرت به اوج می‌رسد، بر خلاف عملکرد حکام و قدرت‌مندان که رسیدن به قدرت را وسیله‌ای برای ثروت اندوزی و عیاشی می‌دانستند. علی(ع) با رسیدن به قدرت، زاهدانه‌ترین زندگی را پی گرفت به گونه‌ای که علی الوردی می‌گوید: علی(ع) این اصل را که انسان در کاخ و در کوخ دو جور فکر می‌کند، نقض کرده است: روزی که کوخ نشین بود یک تفکر داشت و روزی که شخص اول مملکت شد نیز همان تفکر را داشت و عیناً مانند روزهای کوخ نشینی زندگی می‌کرد[۲۱].[۲۲]

سیره فرهنگی امام علی

سیره مدیریتی امام علی

سیره نظامی امام علی

تأکید امیر مؤمنان(ع) به ضرورت وجود نظامیان به عنوان جزئی از اقشار جامعه، به دلیل اهمیت فوق‌العاده آنان در حفظ و بقای نظام اجتماعی است. در عهدنامه مالک اشتر، نظامیان را پیش از قشرهای دیگر آورده است و می‌فرماید: «رعیت را صنف‌هایی است که کارشان جز به یکدیگر اصلاح نشود و از یکدیگر بی‌نیاز نباشند. صنفی از ایشان لشکرهای خدایند...»[۲۳]. بر این اساس، نظامیان، عامل بقا و تداوم جامعه و ارزش‌های اخلاقی و معنوی آن هستند و تا این گروه نباشند، مردم در ایمنی نخواهند بود و امور نظام اجتماعی سامان نمی‌یابد[۲۴].

سیره نظامی علی(ع) همان سیره پیامبر و موافق قرآن و سنت بوده است و علی(ع) در بحرانی‌ترین و سخت‌ترین وضعیت جنگ نیز این روش و سیره نیکو را ترک نکرد. این سیره بر اصول و قوانینی استوار است که اسلام تعیین کرده و پیامبر آن را در تمام جنگ‌های خویش به اجرا درآورده و علی(ع) نیز پس از پیامبر در طول دوران حکومت خویش به آن وفادار ماند. این اصول و مقررات به این شرح است:

  1. تنظیم و آمادگی‌های دفاعی سپاه: مهم‌ترین موضوع در آماده‌سازی و ایجاد نظم در نیروهای مسلح و نظامی، تمرین‌های نظامی و آمادگی‌های دفاعی است که علی(ع) در نامه‌های گوناگونی به فرماندهان خویش، آنها را دقیق و مفصل بیان کرده است.
  2. تاکتیک‌های جنگی: در هر جنگ و مبارزه‌ای اگر سپاهی، برنامه و تاکتیک جنگ و دفاع نداشته باشد، پیروز نخواهد شد؛ از این رو علی(ع) به آنان سفارش می‌کند: «هنگام حمله و هجوم دشمن به شما، بر دهانه خندق‌ها و گودال‌ها صف ببندید و جز شمشیرهایتان چیزی دیده نشود و...»[۲۵].
  3. حفظ عدالت و رعایت اخلاقیات جنگ: مهم‌ترین رکن سیره نظامی حضرت، نگهبانی و رعایت اخلاق اسلامی در جبهه‌های جنگ و فلسفه وجودی اقدام‌های نظامی حضرت، اقامه عدل و از میان بردن ستم است و چون هدف این است، رعایت اصول اخلاقی اسلام در این مسیر، شرط اساسی حقانیت آن به شمار می‌رود؛ از این رو امام در مقابله با دشمن، اصولی را رعایت می‌کرد و به یاران خود نیز دستور می‌داد آن اصول را رعایت کنند که عبارت‌اند از: عدالت؛ نهی از دشنام دادن به دشمنان امیر مؤمنان(ع)؛ نهی از آغازگری جنگ؛ اتمام حجت با دشمن؛ نهی از مبارزطلبی؛ رعایت ارزش‌های معنوی[۲۶].

سیره قضایی امام علی

در امر قضاوت، چند عنصر اصلی نقش مهم و اساسی را ایفا می‌کند که عبارت‌اند از: قاضی، قضاوت، طرفین دعوا و مصالح جامعه و نظام حکومتی؛ حضرت علی(ع) در سیره قضایی در حکومت خویش آنها را در نظر داشته و موبه‌مو اجرا کرده است تا فساد و تباهی و ظلم و جور، از جامعه رخت بربندد و عدالت اجتماعی و آرامش در آن برقرار شود:

  1. قاضی رکن اول داوری: چهار نکته در این زمینه دارای اهمیت است: کفایت و شایستگی قاضیان؛ تأمین نیازهای اقتصادی قاضیان؛ امنیت قضایی قاضیان و نظارت بر قاضیان.
  2. قضا و آداب آن: قضاوت آداب خاصی دارد و بر محور اصول و مقرراتی می‌چرخد که رعایت نکردن آنها در احکام صادره، خلل پدید می‌آورد و قاضی را گمراه می‌کند؛ این آداب عبارت‌اند از: آشنایی با احکام قضاوت؛ رعایت آداب قضا و پرهیز از شتاب در داوری.
  3. رعایت طرفین دعوا: یکی دیگر از مسائل مهم و از ارکان داوری، طرفین دعواست که قاضی باید حال آنان را رعایت و بین آنان تساوی کامل برقرار سازد و حقوقشان را محترم شمارد. سیره امام علی(ع) در مسائل قضایی بسیار شگفت‌آور است؛ به گونه‌ای که حرمت و کرامت انسان به هیچ شکلی آسیب نمی‌بیند و نشان می‌دهد که به آبرو و حیثیت انسان‌ها و شخصیت‌شان اهمیت می‌داده است و امروز در پیشرفته‌ترین کشورهای جهان و جدیدترین نظام‌های قضایی نیز اثری از این‌گونه دستورهای قضایی برای حفظ شخصیت انسان‌ها نمی‌بینیم.
  4. مصالح جامعه و نظام حکومتی در قضا: ابن ابی الحدید می‌گوید: امام علی(ع) به قاضیان دستور داد در امور قضاوت به شکلی رفتار کنید که به نفع مردم و وحدت آنان و در نتیجه نظام اسلامی تمام شود. احکام قضایی باید به گونه‌ای صادر شود که موجب اختلاف و تفرقه مسلمانان و از هم پاشیدن نظام حکومتی اسلامی نشود؛ اما این مطلب نباید به بهای تعطیلی احکام الهی تمام شود و هیچ‌گاه نباید حکمی از احکام اسلامی متوقف و متروک بماند[۲۷].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۲۵؛ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۳۵ تا۶۳.
  2. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۸۸؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۴، ص۳۷۱.
  3. شیخ طوسی، الامالی، ص۴۷۹، ح۱۰۴۷ و ص۴۹۹، ح۱۰۹۴.
  4. رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۱۳.
  5. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۲۵؛ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۳۵ تا۶۳.
  6. «إِنِّي لَعَلَى يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ غَيْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِينِي‌»، نهج البلاغه، خطبه ۲۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۴؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۱۶۹.
  7. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۴.
  8. رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص۱۴ ـ ۲۲.
  9. نهج البلاغه، حکمت ۱۰۹.
  10. رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص۲۳ ـ ۲۶.
  11. «وَ اِجْعَلْ لِذَوِي اَلْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ»؛ نهج البلاغه، نامه ٥٣.
  12. محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص۶۳ تا۷۵.
  13. «لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِهِ»؛ نهج البلاغه خطبه ۱ و ۴۵.
  14. ر.ک: مطهری مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مجموعه آثار، ج ۶، ص۱۰۰۶.
  15. ر.ک: محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۳۵ ـ ۶۳.
  16. مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۱۷۶.
  17. محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص۶۳ ـ ۷۵.
  18. بحار الأنوار، ج۴۱، ص۳۳؛ نهج السعاده، ج۲، ص۵۴؛ احمد حنبل، مسند، ج۱، ص۱۳۵؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۱۷۸؛ مجمع الزوائد، ج۴، ص۱۷۴.
  19. ابن هشام، سیرة النبویه، ج۳، ص۳۶۵.
  20. حجاز در صدر اسلام، ص۹۷؛ معجم البلدان، ج۵، ص۴۵۰.
  21. استاد مطهری، مجموعه آثار، ج۱۳، ص۶۳۶؛ همو، نقدی بر مارکسیسم.
  22. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳، ص ۴۲۸ - ۴۴۸.
  23. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  24. محمدی صیفار، مهدی، اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی، ص ۱۷۷.
  25. قاضی نعمان تمیمی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۷۳.
  26. رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص۸۷ ـ ۸۹.
  27. رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص۷۹ ـ ۸۴.