محل سکونت امام مهدی (ع) کجاست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..
«حضرت مهدی (ع) در دوران غیبت صغری در شهر سامرا، در خانه پدر خویش سکونت داشته و طبیعتا - همانگونه که در این خبر آمده است - همانجا منزل خانواده و اهل بیت آن حضرت محسوب میشد. و احتمال دارد که مقصود این باشد که غیبت حضرت از حیث کیفیت، در ضمن غیبت صغری شدید نبوده است، بلکه مانند خروج از منزل و بازگشت به آن بوده است. و از اینجا است که در مقایسه با غیبت کبری، در متن روایت چنین آمده است که: و در غیبت دیگر گفته میشود: هلاک شده است، معلوم نیست در کدام دره راه میپیماید.
اما در غیبت کبری، حضرت مهدی (ع) به محمد بن ابراهیم بن مهزیار فرموده است: "ای فرزند مهزیار، پدرم ابا محمد (امامعسکری (ع)) با من پیمان بسته، که با مردمی که مورد غضبخداوند قرار گرفتهاند و نفرینشان کرده و در دنیا و آخرت خوار و ذلیلشان نموده است، و عذاب دردناک بر ایشان مقرر ساخته، همسایه نشوم. و به من دستور داده که جز در دامنههای صعب العبور کوهها و خرابههای شهرها، جایی سکنا نگزینم ..."
این روایت دلالت دارد بر اینکه جایگاهحضرت مهدی (ع) در بیابانها و صحراهای دور دست است و این مطلب، هم در دوران غیبت صغری، و هم در غیبت کبری بوده است، و با هر دو نظریه درباره غیبت سازگار میباشد. و اما قبلا یادآور شدیم که این مطلب اگر چه به خودی خود محتمل است ولی با بسیاری از روایات دیگر که دلالت بر وجود و حضور آن حضرت در مکانهای دیگر دارد، مخالف است، که مهمترین آنها روایات مشاهده است در دوران غیبت صغری و کبری، مگر اینکه فرض کنیم که آن حضرت (ع) توسط اعجاز بدان جاها رفته است، که نیازی به چنین فرضی نداریم، زیرا معجزه به هنگام اتمام حجت اقامه میشود و در اینجا نیازی بدان نیست.
از دیدگاه قواعد عمومی: از این روایت که بگذریم، آنچه باقی میماند، بحث در مورد مکان حضرت بقیة الله (ع) یک بار بر حسب قواعد عمومی - به مقتضای دو نظریه اصلی در زمینه غیبت - و بار دیگر بر اساس روایات خاصی که میتوان در این مورد بدانها استدلال نمود، میباشد. اما نظریه اول، یعنی پنهان شدن جسم حضرت، مقتضی آن است که مکان امام (ع) بهطور کلی ناشناخته باشد، مگر به هنگام مشاهده در جایی که مصلحت اقتضاء کند. و اما طبق نظریه دوم، یعنی پنهان بودن شخصیت و عنوان امام (ع) چنانکه قبلا روشن ساختهایم، امکان دارد آن حضرت در هر مکانی که اراده کند، زندگی نماید و به هر جا که میخواهد برود، چه در شهر و چه در بیابان و صحرا، و یا در دریا و فضا، بدون اینکه کسی را متوجه خویش گرداند و رازی را آشکار سازد. و گفتیم که شایسته نیست برای آن حضرت (ع) فقط یک جا را برای همیشه و یا در اغلب اوقات در نظر بگیریم، زیرا لازمه آن، عادتا جلب شدن توجه مردم به شخصیت حقیقی آن حضرت و برطرف شدن غیبت وی میباشد. پس برای رفع شک و تردید مردم نسبت به خود، بایستی خود را جابجا سازد و هر مدتی را در یک شهر سکنا گزیند.
از دیدگاه روایات:
روایتمفضل بن عمر: "بر جای حضرت، هیچ یک از فرزندان و نه دیگران، جز آن کس که کارهای شخصی ایشان را انجام میدهد، کسی آگاه نیست."
روایتابو بصیر از امام باقر (ع) است که میفرماید: "برای صاحب این امر چارهای از کنارهگیری نیست. و در کنارهگیریاش بایستی از نیرویی برخوردار باشد. و با داشتن سی نفر همراه، دیگر تنهایی و دلتنگی نخواهد داشت. و طیبهجایگاه خوبی است.»[۱]
بررسی احادیثحدیث اخیر با روایت اول در دلالت بر کنارهگیری حضرت بقیة الله و دوری وی از مردم مشترک است و از این جهت با آن متفاوت است که روایت اخیر چنین میرساند که گروهی از مردم در هر زمانی حضرت را شناخته و به او پیوسته و تنهایی را از او برطرف میسازند، ولی روایت اول این مطلب را نفی کرده و میگفت که هیچ کس جز خدمتکار ویژه امام از مکان وی آگاه نیست. و نیز روایت اخیر مکان حضرت را در "طیبه" میداند که همان مدینهحضرت رسول (ص) میباشد.
بنابراین در اینجا سه نکته است که باید به بررسی آنها بپردازیم و بهتر آن است که از نکته آخری آغاز کنیم:
در پیرامون مطلبی است که در روایتابو بصیر است، که حضرت در مدینه ساکن شده و در آنجا به سر میبرد. این مطلب را روایت ابن مهزیار - که طبق آن جای حضرت فقط بیابانها و صحراها میباشد - نفی میکند. و نیز با روایاتی که دیدار امام (ع) را در دوران غیبت صغری و کبری، در جاهای دیگری غیر از مدینهنقل کردهاند، منافات دارد. با در نظر گرفتن این مطالب روایتابو بصیر قابل استدلال نخواهد بود. با صرف نظر از این منافات و تناقض، به سر بردن در مدینه، با قواعد عمومی که دانسته شد - چه نظریه اول را قبول داشته باشیم و چه نظریه دوم را - منافاتی ندارد. و اما بنابر نظریه پنهانی بدن آن حضرت، پس امکان این هست که محل سکونت آن حضرت را در مدینه فرض کنیم و هیچگونه اشکال و یا دشواری پیش نخواهد آمد. و اما بنابر نظریه پنهانی عنوان و شخصیت، باید سکونت در مدینه را طوری در نظر بگیریم که کسی از وضع آن حضرت آگاه نگردد. زیرا زندگی کردن برای مدتی طولانی در یک مکان، عادتا سبب جلب توجه مردم و شناخته شدن امام (ع) میشود. پس به ناچار باید فرض کنیم که در هر دوره در یک جا زندگی میکند، به طوری که اگر معدلگیری کنیم، بیش از هر جای دیگر در مدینه سکونت داشته باشد. و اینگونه سکونت در یک شهر موجب پیدایش ظن و گمانی نسبت به شخصیت آن حضرت نمیگردد. و شاید این برای امام (ع) مناسبتر باشد؛ زیرا که آن حضرت مجاورت مدفن و روضه مبارکه جد بزرگوار خویش حضرت رسول اکرم (ص) را، و نیز نزدیک بودن به مکان حج را - برای اینکه هر ساله این سنت را بجا آورد - دوست دارد. بهخصوص آنکه اغلب ساکنان مدینه در اکثر قرنهای تاریخ اسلام - اگر نگوییم در تمامی آنها - از ریشه منکر وجود آن حضرت بودهاند و کسی در فکر وی نبوده تا بخواهد از جا و مکان حضرت اطلاعی به دست آورد و او را بشناسد.
درباره اختلاف مضمون دو روایت، پیرامون معاشرت و عدم معاشرت بعضی از مردم با آن بزرگوار میباشد. برای سنجش این دو موضوع باید مضمون آن دو را بر قواعد عمومی عرضه کنیم و ببینیم کدامیک مطابقت بیشتری دارد. نتیجه موازنه و سنجش، بر حسب اینکه کدامیک از دو نظریه اساسی در مورد نحوه غیبت درست باشد، اختلاف پیدا میکند. اگر نظریه اول را بپذیریم، ترجیح با روایتمفضل بن عمر است، گرچه از تمام جهات با آن نظریه تطبیق نمیکند، زیرا در این روایت آمده است که خدمتکار مخصوص حضرت، آن بزرگوار را میشناسد و خدمت ایشان میرسد. اما اگر نظریه دوم را بپذیریم، بهتر آن است که روایتابو بصیر را قبول کنیم. اگر چه این هم از تمام جهات مطابقت نخواهد داشت، زیرا معاشرین و آشنایان حضرت مهدی (ع) را در هر زمان، در سی نفر منحصر میسازد، به طوری که اگر آنها نباشند، آن حضرت (ع) در تنهایی و دلتنگی به سر میبرد، ولی طبق نظریه دوم نیازی به سی نفر نخواهد داشت، زیرا میتواند به صورت ناشناس در اجتماعات شرکت کند و با هر کس که میخواهد تماس بگیرد. آری میشود گفت که فقط سی نفر هستند که میتوانند از موقعیت و واقعیت آن حضرت آگاهی داشته باشند. اما البته این توجیه - اگر چه باریک و دقیق است - ولی طبق آن، دیگر نبود آن سی نفر موجب تنهایی دلتنگ سازنده نخواهد بود.
مطلبی است که هر دو روایت در آن صراحت دارند، و آن اینکه آن حضرت از مردم کنارهگیری میکنند. این مطلب را به یکی از دو وجه ذیل میتوان حمل نمود:
وجه اول اینکه به اعتزال و کنارهگیری نسبی تفسیر شود. بدین معنی که حضرت مهدی (ع) به صفت حقیقی خود، میان مردم نیست، گرچه به صورت یک فرد معمولی، در بین آنان به سر میبرد. و این مطلب با نظریه دوم - پنهانی عنوان - سازگار است، اگر چه با ظاهر دو روایتمخالفت دارد، و هر کس آن دو را بخواند، این مخالفت برایش روشن خواهد شد.
وجه دوم کنارهگیری آن حضرت از مردم به طور مطلق میباشد. این وجه، با نظریه اول نزدیکتر است، زیرا آن مستلزم کنارهگیری مطلق است. و با نظریه دوم منافاتی ندارد، زیرا امکان دارد که امام (ع) در حال دوری و کنارهگیری از مردم دیده شود، و لکن شناخته نشود. اما نیازی به این فرض نیست، زیرا در صورت شناخته نشدن، دیگر کنارهگیری لازم نیست، مگر در مواردی که بودن در میان مردم، موجب آشکار شدن موقعیت آن حضرت (ع) گردد»[۲].
«مسکن آنجناب تعیین نشده و شاید مسکن معینی نداشته باشد و به طور ناشناس، در بین مردم زندگی و رفتوآمد کند و نیز ممکن است نقاط دورافتاده را برای زندگی انتخاب کند. در احادیث وارد شده است که در موسم حج حاضر میشود و در اعمالحج شرکت میکند، او مردم را میشناسد اما مردم او را نمیشناسند[۳].
سؤال: شیعیانعقیده دارند که امام زمان در شهر سامره، در همان سردابی که منسوب به اوست و محل زیارت است، غائب شده و در همانجا زندگی میکند و از همانجا ظهور خواهد کرد. اگر در آن سرداب است چرا دیده نمیشود؟ کی برایش آب و غذا میبرد؟ چرا از آنجا خارج نمیشود؟
پاسخ: این نسبت دروغ محض و از روی عناد صادر شده است و شیعیان چنین عقیدهای ندارند. در هیچ روایتی گفته نشده که امام دوازدهم در سرداب زندگی میکند و از آنجا ظهور میکند، هیچیک از دانشمندان شیعه هم چنین مطلبی را نفرمودهاند. بلکه در احادیثمنصوص است که در بین مردم زندگی و رفتوآمد میکند. سدیر صیرفی از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: صاحب الامر (ع) از این جهت به یوسف شباهت دارد که برادران یوسف با اینکه عاقل و دانا بودند و قبلا هم با وی معاشرت داشتند، وقتی وارد بر او شدند تا خود را معرفی ننمود او را نشناختند و با اینکه بین او و یعقوب بیش از هیجده روز راه فاصله نبود، یعقوب از وی اطلاعی نداشت پس چرا این مردمانکار میکنند که خدا همین عمل را نسبت به حجت خود حضرت صاحب الامر نیز انجام دهد؟! آنجناب هم، در بین مردم تردد کند و در بازارشان راه برود و بر فرششان قدم بگذارد ولی او را نشناسند و به همین وضع زندگی کند تا هنگامیکه خدا اذنش دهد، خودش را معرفی نماید[۴]»[۵].
حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی، در کتاب «حضرت مهدی فروغ تابان ولایت» در اینباره گفته است:
«از قواعد و روایاتمعصومین (ع) استفاده میشود که امامقائم (ع) هم اقامتگاه مخصوص دارد و هم زن و فرزند. در مورد اقامتگاه آن حضرت (ع)، نخست باید توجه داشت که آن حضرت (ع) همه ساله در مراسم عظیم حج شرکت میکند[۶] و بعضی از سعادتمندان در مراسم حج به محضرش شرفیاب شدهاند. همچنین هرجا که بخواهد از مشاهد مشرفه و ... خواهد رفت. اما در مورد اقامتگاه آن حضرت و فرزندان و بستگان و یاران مخصوص (اوتاد) چندین مکان مانند: مدینه، دشت حجاز، کوه رضوی، کرعه[۷] و سرزمینهای دوردست و ... گفته شده است. در میان این گفتار آنچه بیشتر نظرها را جلب میکند، این است که اقامتگاه آن حضرت و فرزندانش و گروهی از خواص یارانش در جزیرهای از دریای بزرگ میباشد. از امام هادی (ع) داستانی نقل شده که خلاصهاش این است: "حضرت مهدی (ع) و فرزندانش در جزیرههایی بسیار بزرگ و پهناور در دریا زندگی میکنند و عدد شیعیان آنجا بسیار زیاد است، و فرزندان وی هر یک حاکم جزیرهای هستند و خدا بهتر میداند"[۸]»[۹].
امّا محل سکونت حضرت تا زمان حیات پدرشان و قبل از امامتشان بدون شک در شهر سامرا بوده است، در همان محل تولدشان و دالّ بر این مطلب فرمایش حکیمه خاتون عمّه امام حسن عسکری (ع) است که چند بار حضرت را در منزل امام حسن عسکری دیدهاند و همچنین احمد بن اسحاق بیان نموده که من حضرت را در منزل امام حسن عسکری مشاهده کردم[۱۰].
و عدّه زیادی شهادت دادهاند بر رؤیت حضرت در منزل امام حسن عسکری (ع) در زمان حیات پدر بزرگوارشان.
امّا محل سکونت حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارشان که در غیبت صغری بودهاند.
در غیبت صغری مکان حضرت از قرائن معلوم است در عراق بوده است، زیرا چهار نایب حضرت که با حضرت رابطه مستقیم داشتند، همه آنها در عراق بودند، خصوصا در بغداد.
امّا محل سکونت حضرت در غیبت کبری؛ به استناد برخی روایاتامام عصر (ع) در همهجا حضور پیدا میکند و یوسفوار بهطور ناشناس در بین مردم رفت و آمد میکند و بر فرش مردم قدم میگذارد در حالی که مردم او را نمیشناسند[۱۱].
«۱. دوران پیش از غیبت: بدون شک، امام عصر (ع) در شهر سامرا به دنیا آمد. آن حضرت تا روز شهادتامام حسن عسکری (ع) در منزل پدرش در شهر سامرا بود. حکیمه، عمه امام حسن عسکری (ع) چندین بارحضرت مهدی (ع) را پیش از شهادتامام عسکری (ع)، در خانه پدرش دیده بود و امام عسکری (ع) در یکی از ملاقاتهای احمد بن اسحاق با ایشان که در منزل آن حضرت بود، فرزند خود را به او نشان داد[۱۳]. یعقوب بن منقوش از امام عسکری (ع) پرسیده بود: مولای من! بعد از شما، چه کسی به امامت میرسد؟ آن حضرت فرمود: "پرده را کنار بزن. او نیز پرده را کنار زد و کودکی از پس پرده بیرون آمد و بر زانوی پدر نشست". امام عسکری (ع) در حال احتضار به پیشکار خود به نام عقید فرمود: "وارد اتاق شو، کودکی را در حال سجده میبینی، او را نزد من بیاور"[۱۴].
۲. دوران غیبت صغری: در دوران غیبت صغری که حدود ۷۴ سال طول کشید، محل سکونت حضرت مهدی (ع) مشخص نبود. به نظر میرسد آن حضرت در عراق سکونت داشت؛ زیرا چهار نایب خاص آن حضرت که با او رابطه مستقیم داشتند، در عراق، به ویژه در شهر بغداد میزیستند. و از اینکه نامههای مردم را میگرفتند وبه حضرت میرساندند و جوابش را دریافت میکردند. میتوان حدس زد که حضرت محل سکونت خود را جایی قرار داده بود که امکان دسترسی نایبان و تماس با حضرتش آسان باشد؛ بدین جهت، جز این چهار نفر، کسی از محل سکونت آن حضرت اطلاعی نداشت.
امام صادق (ع) میفرماید: "برای قائم (ع) دو غیبت است، یکی از آن دو کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت نخست کسی جای او را نمیداند، مگر شیعیان خاص او"[۱۵]. به نظر میرسد: منظور از شیعیان خاص، نواب اربعه باشند.
امام عصر (ع) به ابراهیم بن مهزیار فرمود: "پدرم از من پیمان گرفته که در سرزمین پهناور و دور دست مسکن گزینم تا از نیرنگهای گمراهان و متمردان امت تازه به دوران رسیده و گمراه، نهان و مصون باشم. این پیمان مرا بر فراز تلهای بلند و ریگزارها و سرزمینهای مورد اطمینان افکنده است"[۲۱].
علامه مجلسی از علی بن فاضل، داستان ورودش به جزیره خضراء را نقل کرده است. گرچه علی بن فاضل در این جزیره موفق به دیدار امام زمان (ع) نشده است. اما وی از ملاقاتهایی که با برخی داشته، چنین استنباط کرده است که این جزیره محل سکونت آن حضرت میباشد. برخی با استناد به این ماجرا میخواهند بگویند: محل سکونت امام زمان (ع) در همین جزیره است. برخی دیگر پا را فراتر نهاده، با منطبق نمودن اوصاف جزیره خضراء -که اطراف آن را آبهای سفیدی گرفته است- بر مثلث برموداعقیده دارند که مثلث برمودا محل سکونت امام زمان (ع) است و میگویند: کسی نمیتواند به آن محل برسد، زیرا هر چه قدرتهای بزرگ تلاش کردهاند به آن برسند، بینتیجه بوده است[۲۲].
این نظریه صحیح نیست، زیرا، اولاً: کسی از محل زندگی امام عصر (ع) اطلاع دقیقی ندارد. ثانیاً: اصل ماجرای علی بن فاضل به دلیل تناقضاتی که در آن مشاهده میشود، مورد خدشه است و از اصل درستی برخوردار نمیباشد، تا چه رسد به انطباق برمودا بر آن جزیره مورد ادعا[۲۳].
با استناد برخی روایات، امام عصر (ع) در همه جا حضور پیدا میکند و یوسف وار، به طور ناشناس در بین مردم رفت و آمد میکند و بر فرش مردم قدم میگذارد، در حالی که مردم او را نمیشناسند[۲۴]. بنابراین، آن حضرت در همه جا حضور پیدا میکند، اما ما او را نمیشناسیم.
«در پاسخ این پرسش میگوییم: آنچه از روایات و حکایات معتبر استفاده میشود، این است که امام (ع) در ایام غیبت کبرا در مکان خاصی و در شهر معینی استقرار ندارند که از آنجا خارج نشوند و محل سکونت دائمی باشد، بلکه حضرت برای انجام وظایف و تکالیفی که دارد به اماکن مختلف مسافرت میکند، و از جمله شهرهایی که مسلماً حضرت به آنجا میروند و آن شهرها با قدوم او مزین میگردد، مکه معظمه، مدینه طیبه، نجف اشرف، کوفه، کربلا، کاظمین، سامرا، مشهد، قم، و بغداد است. اماکن و مقاماتی که ان حضرت در آنجا تشریف فرما شدند متعدد است، مانند مسجد جمکرانقم، مسجد کوفه، مسجد سهله، مقامحضرت مهدی در وادی السلام نجف در حله. بعید نیست که اقامتگاه اصلی حضرت و یا جاهایی که بیشتر در آنجا رفت و آمد دارند، مکه و مدینه و عتبات و عالیات باشد. موضوع سکونت حضرت در کوه "رضوی" یا "ذی طوی" که سراغ حضرت در آن دو مکان گرفته شد که در دعای ندبه چنین آمده است: "لَيْتَ شَعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى، بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى، أَ بِرَضْوَى أَمْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوى"[۲۸]، دلالت ندارد که اقامتگاه امام، در آنجاست، بلکه طبق کتب معاجم و تواریخ این دو مکان از امکان مقدس به شمار میآیند و ممکن است حضرت همانند سایر مکانهای مقدس سری به این دو مکان هم بزند، ولی عبارت دعای ندبه هرگز دلالت ندارد که حضرت در یکی از این دو مکان زندگی میکند، زیرا اولاً، این یک استفهام حقیقی نیست، بلکه به انگیزه بیان سوز و هجران و اظهار تأسف از فراق و حرمان از فیض حضور گفته شده است. ثانیاً، از بعضی از عبارات دعای ندبه استفاده میشود که حضرت در بین مردم است و همه جا هست و مکان خاصی ندارد، مانند این جمله: "بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا".
بنابراین، نمیتوانیم برای حضرت مکان خاصی را مشخص نماییم که حضرت در آنجا زندگی میکند، بلکه حضرت در بین مردم بوده از مردم جدا و کنار نیست و او با ماست، این ما هستیم که او را نمیبینیم»[۲۹].
«طوی در لغت، به معنای پیچیدن و در نور دیدن است و برخی مشتقات آن "مانند طایه" به سرزمین هموار و صخرههای بزرگ در ریگزارهای پهناور گفته میشود[۳۰].
ذی طوی در یک فرسخی مکه، و داخل حرم قرار داشته و از آنجا خانههای مکه دیده میشد[۳۱]؛ اما امروز به دلیل گسترش این شهر مقدس، به طور معمول چنین وضعیتی وجود ندارد.
در بعضی دیگر از روایات آمده است: حضرت پیش از ظهور و در آستانه قیام در ذی طوی به سر میبرد. امام باقر (ع) میفرماید: "قائم (ع) آن روز [[[ظهور]]] را در ذی طوی در حال انتظار با ۳۱۳ نفر به شمار اهل بدر، به سر میبرد، تا پشتش را به حجر الاسود تکیه داده، پرچم برافراشته را به اهتزاز درآورد[۳۳]. و امام صادق (ع) نیز در این رابطه میفرماید: "گویی قائم (ع) را با چشم خود میبینم که با پاهای برهنه در "ذی طوی" سر پا ایستاده؛ همانند حضرت موسی (ع) نگران و منتظر است که به مقام ابراهیم بیاید و دعوت خود را اعلام نماید[۳۴].
در فرازی از دعای ندبه میخوانیم: "ای کاش میدانستم کجا مسکن گزیدهای یا کدامین سرزمین، تو را در آغوش کشیده است؟ آیا در کوه رضوی هستی یا در ذی طوی؟
آنچه گفتنی است اینکه "ارتباط آن حضرت با این دو مکان، مانند ارتباط او با سایر اماکن مقدس و متبرک دیگر است که پرستش و عبادتخدا در آن اماکن فضیلت دارد؛ مثل مسجد الحرام، مسجدمدینهطیبه، مشهد حسینی، مسجد کوفه و مسجد سهله که معلوم شده است حضرت در این مکانها رفت و آمد دارند. این دو مکان را نیز به واسطه همین دو خصوصیت در دعای ندبه نام میبرند. کوه رضوی نیز یکی از مقامات آن حضرت و اماکنی است که گاهی به آنجا تشریف میبردند[۳۵]»[۳۶].
«در روایات فراوانی، طیبه، محل زندگیحضرت مهدی (ع) در طول غیبت، معرفی شده است و همان گونه که ذکر خواهد شد، مقصود از آن مدینة النبی (ص) است. مدینه را طیبه و طابه نامند؛ چرا که مدینه پیش از آن یثرب خوانده میشد و یثرب از ریشه ثرب به معنای فساد است. پیامبر (ص) از بردن نام یثرب نهی فرمود و آن را طابه و طیبه نامید که به معنای پاک و پاکیزه است. گفته شده: طیبه از طیب و طاهر است؛ به سبب خلوص آن و طهارتش از شرک[۳۷].
ابو بصیر از امام صادق (ع) روایت کرده است: "صاحب این امر، از غیبتی ناگزیر است و در غیبت خود، ناچار از گوشهگیری و کنارهجویی از دیگران است. طیبه "مدینه"] خوش منزلی است و با وجود سی تن "یا به همراهی سی نفر" در آنجا وحشت و ترسی نیست[۳۸].
همچنین ابو هاشم جعفری گوید: به امام حسن عسکری (ع) عرض کردم: "بزرگواری شما مانع آن است که من از شما پرسش کنم. اجازه بفرمایید بپرسم. حضرت فرمود: بپرس. گفتم: آقای من! آیا برای شما فرزندی هست؟ فرمود: بله. گفتم: اگر اتفاق ناگواری برای شما رخ داد، در کجا او را جست وجو کنم؟ فرمود: در مدینه"[۳۹][۴۰].
«از مسائلی که درباره زندگی امام زمان (ع)، مورد بحث گفتوگوست، مکان و محل سکونت ایشان است. آیا آن حضرت، در مکان خاصی سکونت دارد، یا نه؟ اگر در مکان ویژهای است آن مکان کجاست؟ اگر مسکن خاصی ندارد، پس چگونه زندگی میکند و شناخته نمیشود؟ روایات و اخباری که در این زمینه است گوناگون و گاه، مخالف یکدیگرند. پیش از بررسی این احادیث، یادآوری یک نکته ضروری است: آیا منظور از غیبتحضرت حجت (ع)، غیبت شخصی است، یا غیبت عنوانی؟ به عبارت دیگر، آیا آن حضرت، به گونهای زندگی میکند که هیچگاه با مردم در تماس نیست و امکان ندارد کسی مکان ایشان را پیدا کند؟ یا اینکه آن حضرت با مردم در حشر و نشر است، با آنان زندگی میکند و معاشرت دارد، لکن به گونه ناشناس. او، مردم را میشناسد، ولی مردم ایشان را نمیشناسند. در عین حال، مکانی را برای سکونت برگزیده است. بحث از مکان و مسکن آن حضرت، در هردو فرض قابل بررسی است. روایاتی که در این زمینه وجود دارد چند دستهاند:
برخی از آنها محل خاصی را تعیین نمیکند و جایگاه حضرت را در بیابانها و کوهها معرفی میکند. از آن جمله حضرت مهدی (ع)، به پسر مهزیار میفرماید: "فرزند مهزیار! پدرم امام عسکری (ع)، از من پیمان گرفت ... و فرمان داد که برای سکونت کوههای سخت و سرزمینهای خشک و دوردست را برگزینم"[۴۱]. این بخش از روایات، گویای آن است که حضرت از حوزه دسترسی مردم به دور است و به سختی و دشواری زندگی میکند و کسی از محل سکونت وی آگاه نیست. اینکه در کدام منطقه و کدام سرزمین است، مشخص نیست.
دسته دوم روایاتی است که منطقه خاصی را به عنوان محل سکونت آن حضرت، نام میبرند و محدوده آن را نیز تعیین میکنند.
مدینه و پیرامون آن: ابی بصیر میگوید از امام باقر (ع) شنیدم که فرمود: "صاحب الزمان (ع) را عزلت و غیبتی است که در آن، غیبت ، نیرومند است به سی نفری که با حضرت هستند و وحشت و تنهایی را از وی دور میکنند. و به قوت وی میافزایند و خوب جایگاهی است مدینه طیبه"[۴۲]. از ظاهر روایت استفاده میشود که حضرت در مدینه منوره، منزل دارد و افرادی هم همواره با ایشان هستند، به صورت ناشناس. البته این مسأله با غیبت عنوانی سازگارتر است، تا غیبت شخصی. امام (ع) مانند سایر مردم زندگی میکند، لکن کسی او را نمیشناسد و افراد خاصی با او در ارتباط هستند. ولی جمله: "سی نفر با حضرت هستند" با فلسفهغیبت ناسازگار است؛ چه اینکه از این چند نفر، اگر کوچکترین سخنی در رابطه با مکان و منزل حضرت شنیده شود، به تدریج، آن راز معلوم میگردد و فلسفهغیبت از بین میرود. روایت دیگری است که مکان حضرت را کوه "رضوی" در اطراف مدینه، نام میبرد. عبد الأعلی آل سام میگوید: "با امام صادق (ع) از مدینه خارج شدیم، به روحاء (اطراف مدینه) که رسیدیم حضرت نگاهش را به کوهی دوخت و مدت زمانی ادامه داد ... و فرمود: این کوه "رضوی" نام دارد. خوب پناهگاهی است برای خائف [[[امام زمان]]] در غیبت صغرا و غیبت کبرا"[۴۳]. رجالی معاصر علامه شوشتری نیز میگوید در نصوص معتبره رسیده است که جایگاه حضرت، در غیبت صغری و غیبت کبری کوه "رضوی" است. و اما اینکه "کیسانیه" کوه رضوی را مقر محمد حنفیه میدانند، لازمهاش این نیست که جایگاهحضرت مهدی (ع) نباشد، چون "کیسانیه" اخباری که از پیغمبر (ص) شنیده بودند و به تواتر ثابت شده بود که مهدی (ع) غیبتی دارد، آن را بر محمد حنفیه تطبیق کردند و گفتند مکان او در کوه رضوی است. اصولا، هر انحراف و شبههای منشأش، مطلب حقی است که مورد سوء استفاده قرار میگیرد[۴۴].
مکه و پیرامون آن: از برخی روایات، استفاده میشود که آن حضرت در مکانی به نام: "ذی طوی" پیرامون مکه زندگی میکند و از همانجا نیز همراه یارانش قیام خواهد کرد، از آن جمله: امام باقر (ع) میفرماید: "امام زمان (ع) را غیبتی است در بعضی از درهها و اشاره کرد به منطقه ذی طوی"[۴۵]. در ادامه این روایت و روایات دیگر، محل ظهور و خروج آن حضرت و مرکز تجمع یاران و دوستان وی نیز، همین منطقه یاد شده است[۴۶].
دسته سوم اخباری است که مانند دسته اول، جایگاه خاصی را نام نمیبرد، ولی از وی به عنوان فردی که با مردم حشر و نشر دارد و به گونه ناشناس زندگی میکند، نام برده است. امام صادق میفرماید: "صاحب الأمر (ع) شباهتی نیز به یوسف پیامبر (ع) دارد ... جای انکار نیست که خداوند با حجت خود، همان کاری را انجام دهد که با یوسف داد. صاحب الزمان (ع)، آن مظلوم حق از دست داده، درمیان مردم رفت وآمد میکند در بازار قدم مینهد و گاهی بر فرش منزلهای دوستان مینشیند، لکن او را نمیشناسند تا زمانی که خداوند به وی اذن دهد تا وی خود را معرفی کند، آنگونه که یوسف (ع) را اجازه داد هنگامی که برادرانش گفتند: تو یوسفی؟ گفت: آری، من یوسفم"[۴۷]. این روایت، صراحت در این معنی دارد که غیبتحضرت حجت (ع)، غیبتی است عنوانی. در میان جمع و جامعه است، با مردم حشر و نشر دارد، زندگی طبیعی و معمولی را میگذراند، در مراسم مذهبی و مناسک حج شرکت میجوید، ولی ناشناخته است و این امری است که سابقه داشته و دارد. فردی سالها در محلی زندگی میکند و با مردم نشستوبرخاست و رفتوآمد دارد، لکن او را به گونهای میشناسند که در واقع آن نیست و هیچ مشکلی هم به وجود نمیآید.
این سه دسته از روایات را چگونه میتوان پذیرفت و آیا راه جمعی بین آنها هم هست یا نه؟ به نظر میرسد، اصل اولی که با عقل و عرف سازگار است، زندگی به شیوه عادی و معمولی است؛ زیرا اینگونه زندگی، حساسیت برانگیز نیست و برای حضرت نیز، آسانتر و طبیعیتر است. البته این منافات ندارد که آن حضرت در بیشتر وقتها، و یا در روزگار ویژه، در مکه و مدینهحضور داشته باشد. طبیعی است که گاهی شرایطی پیش آید که زندگی معمولی خطرآفرین شود و با فلسفهغیبت منافات داشته باشد. دراین صورت، عزلت و دوری گزیدن از جامعه ضروری مینماید و شاید دستورامام عسکری (ع) به فرزندش که کوهها و بیابانها را برگزین (به قرینه ذیل روایت) در آن مواردی باشد که نیاز به این شکل زندگی کردن پیش آید. بنابراین، بین این سه دسته از روایات، تضاد و تنافی نیست و نام بردن مکانی خاص، با زندگی به شکل ناشناس قابل جمع است. انتخاب کوهها و مکانهای دستنیافتنی در حال ضرورت و نیاز نیز، امری است طبیعی و موافق با اصل تقیه»[۴۸].
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در اینباره گفته است:
«روشن نیست که حضرت جا و مکان خاصی داشته که در آنجا زندگی کند، در عین حال این سخن را انکار نیز نمیتوان کرد. جزیره خضرا هم که بعضی آن را محل زندگی آن حضرت دانستهاند، به جز حدس، دلیل دیگری ندارد چه بسا دلیل بر نادرستی آن نیز باشد، ولی ممکن است در محلی ناشناخته زندگی کند.
شاید بهترین پاسخ همان فراز دعای ندبه باشد: "لَيْتَ شَعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى، بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى، أَ بِرَضْوَى أَمْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى، عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لَا تُرَى"؛ ای کاش میدانستم که دوری به کجا سرکشیده و چه زمینی و خاکی تو را برداشته، در کوه رضوائی یا کوه دیگر، یا در سرزمین طوائی. سخت است بر من که خلق را ببینم و تو را نبینم»[۴۹].
حجت الاسلام و المسلمین جواد محدثی در کتاب «فرهنگ غدیر» در اینباره گفته است:
«"رحبه" به معنای جای وسیع و فضای باز است. محوطۀ جلوی مسجد کوفه که سکویی هم داشته و علی (ع) گاهی آنجا مینشست و مردم حضور مییافتند و امام یا سخنرانی میکرد، یا به سؤالها پاسخ میداد. رحبه نام محلّهای در کوفه نیز بوده است[۵۰]»[۵۱]
«از روایات بسیاری استفاده میشود که امام زمان (ع) نه تنها در سرداب مقدس مخفی نیست بلکه هیچ مکان معیّنی ندارد.
امام زمان (ع) در خطاب خود به ابراهیم بن مهزیار فرمود: پدرم مرا وصیّت کرده که در سرزمینهای مخفی و دور سکنی گزینم تا امرم از مردم مخفی بماند و محلّم از کیدهای اهل ضلالت و ارتداد و از حوادث امتّهای گمراه محفوظ بماند. لذا این سفارش، مرا به تپههای بلند کشانده است[۵۲]. آری، مطابق برخی از روایات، مکان خاصی برای حضرت وجود دارد که تنها خواص از شیعیانش از آن اطلاع دارند. اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمود: برای قائم دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت کوتاه کسی غیر از خواص از شیعیانش از مکان او اطّلاع ندارند. و در غیبت طولانی نیز تنها خواص از دوستدارانش از مکان او آگاهند[۵۳]»[۵۴].
«موضوع محل اقامت و سکونت امام مهدی (ع) نیز در زمان غیبت نیز از جمله موضوعهایی است که ذهن بسیاری از مردم را به خود مشغول داشته است و معمولا در مجالس و محافل مهدوی مورد پرسش قرار میگیرد.
پیش از پاسخگویی به این پرسش، یادآوری این نکته ضروری است که برای غیبت امام مهدی (ع) از دو معنا قابل تصور است:
نخست، ناپیدا بودن امام: یعنی اینکه آن حضرت در دوران غیبت از نظر جسمی از دیدگان مردم به دور است و آن حضرت، مردم را میبیند و از حال آنها باخبر میشود، ولی کسی توان دیدن ایشان را ندارد.
دوم، ناشناس بودن امام: در این فرض، آن حضرت در طول زمان غیبت در میان مسلمانانحضور مییابد و با آنها روبه رو میشود، ولی کسی او را نمیشناسد و به هویت واقعیاش پینمیبرد [۵۵].
بحث از محل اقامت و سکونت امام مهدی (ع) و در زمان غیبت در هر دو فرض مطرح میشود، ولی به نظر میرسد در فرض دوم، این موضوع کمتر جای بحث دارد و آن حضرت با مخفی داشتن هویت خود، هر کجا که بخواهد، میتواند زندگی کند.
در زمینه محل اقامت امام مهدی (ع)، روایتهای گوناگونی وجود دارد که با توجه به آنها، محلهای احتمالی اقامت آن حضرت را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
محلهای دوردست و ناآشنا: برخی روایات، محل خاصی را برای اقامت امام مهدی (ع) از تعیین نمیکنند و جایگاه ایشان را در بیابانها و کوهها، مکانهای دوردست و محلهایی میدانند که هیچ کس از آن آگاهی ندارد. از جمله در روایتی که از خود آن حضرت نقل شده است، ایشان خطاب به علی بن مهزیار میفرماید: "ای پسر مهزیار! پدرم ابو محمد از من پیمان گرفت که هرگز با قومی که خداوند بر آنها خشم گرفته، آنها را لعنت کرده، برای آنها در دنیا و آخرت بیچارگی رقم خورده و عذابی دردناک در انتظار آنان است، همنشین نباشم و به من دستور داد که برای اقامت، کوههای سخت و سرزمینهای خشک و دوردست را برگزینم[۵۶]. همچنین آن حضرت در توقیع شریفی که خطاب به شیخ مفید صادر شده است، در این زمینه میفرماید: ما بر اساس آنچه خدای تعالی برای ما و شیعیانمؤمنانمصلحت دیده، تا زمانی که دولتدنیا از آن فاسقان است، در سرزمینهای دوردستی که از جایگاهستمگران دور است، ساکن شدهایم، ولی از آنچه بر شما میگذرد، آگاهیم و هیچ یک از اخبار شما بر ما پوشیده نمیماند[۵۷]. در روایتی که پیش از این از امام صادق (ع) نقل شد، آن حضرت، جایگاهامام مهدی (ع) را جایی ناشناس معرفی میکند که جز معدود افرادی از آن آگاهی ندارند: و هیچ کس از دوست و بیگانه از جایگاهش آگاهی نمییابد، مگر همان خدمتگزاری که به کارهای او میرسد[۵۸]. این گونه روایات، گویای آن است که امام مهدی (ع) بر اساس امر الهی، در مکانهایی ناشناخته، دور از دسترس، به دور از شهرها و آبادیها زندگی میکند و کسی از محل اقامت آن حضرت آگاه نیست.
محلهای خاص و شناخته شده: در برخی روایات، از مکانهایی خاص به عنوان اقامتگاه امام مهدی (ع) در دوران غیبت یاد شده است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مدینه: در برخی روایات، از مدینه منوره به عنوان محل اقامت امام عصر (ع) یاد شده است. در روایتی که از امام محمد باقر (ع) نقل شده است، در این زمینه چنین میخوانیم: صاحب این امر ناگزیر از کناره گیری است و او در [زمان] کنارهگیری خود، ناگزیر از داشتن نیرو و توانی است. او با وجود آن سی نفر هیچ هراسی ندارد. چه خوب جایگاهی است [[[مدینه]]] طیبه[۵۹]. در کتاب شریف بحار الأنوار ذیل این روایت چنین آمده است: طیبه یکی از نامهای مدینه است. این روایت دلالت میکند که آن حضرت (ع) غالباً در این شهر و در حوالی آن است. همچنین دلالت میکند که همواره با ایشان سی نفر از یاران خاصشان هستند و اگر یکی از آنها بمیرد، کس دیگری جایگزین او میشود[۶۰]. در روایت دیگری که از امام حسن عسکری (ع) از نقل شده است، آن حضرت در پاسخ این پرسش راوی که میپرسد: "اگر حادثهای برای شما روی دهد، سراغ فرزندتان را از کجا بگیریم؟" میفرماید: "در مدینه" [۶۱].
کوه رضوی: برخی روایات، "کوه رضوی" در نزدیکی "مدینه" را پناهگاه و اقامتگاه امام عصر (ع) معرفی کردهاند که روایت زیر از آن جمله است: عبدالاعلی مولی آل سام میگوید: به همراه ابی عبدالله [[[امام صادق]] (ع)]، از مدینه خارج شدیم. زمانی که به روحاء در اطراف مدینه رسیدیم، آن حضرت دقایقی نگاهش را به کوهی که در آن منطقه بود، دوخت و آنگاه فرمود: این کوه را میبینی؟ این کوه، "رضوی" نام دارد و از کوههای فارس است. چون ما را دوست داشت، خداوند آن را به سوی ما منتقل کرد. در آن، همه درختهای میوهدار وجود دارد و در دو مرحله، پناهگاهی خوب برای خائف امام زمان است. آگاه باش که برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آنها کوتاه و دیگری بلند است[۶۲]. در دعای ندبه نیز از این مکان نام برده شده است[۶۳]. یاقوت حموی در مورد منطقه "رضوی" مینویسد: رضوی، کوهی است میان "مکه" و "مدینه" در نزدیکی "ینبع" و دارای آب فراوان و درختان زیادی است. کیسانیه[۶۴] میپندارند، که محمد بن حنفیه در آن جا زنده و مقیم است[۶۵]. گفتنی است در احادیث فراوانی، از "رضوی" یاد شده و از آن بسیار ستایش شده است[۶۶].
در میان مردم: دسته سوم از روایات مانند دسته اول، از جایگاه و مکان خاصی نام نمیبرند و از آنها استفاده میشود که امام مهدی (ع) به صورت ناشناس در میان مردم زندگی میکند. در روایتی که از امام صادق (ع) نقل شده است، در این زمینه، چنین میخوانیم: چگونه این مردم، این موضوع را انکار میکنند، که خداوند با حجتش همان گونه رفتار میکند که با یوسفرفتار کرد؟ همچنین چگونه انکار میکنند که صاحب مظلوم شما به همان که از حقش محروم شده و صاحب این امرحکومت است . در میان ایشان رفت و آمد میکند، در بازارهایشان راه میرود و بر فرشهای آنها قدم مینهد، ولی او را نمیشناسند، تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خودش را معرفی کند، چنان که به یوسف اجازه داد، آن زمان که برادرانش از او پرسیدند: " آیا تو یوسف هستی؟" پاسخ دهد که "آری، من یوسف هستم"[۷۰].
حال این پرسش مطرح میشود که کدام یک از این سه دسته روایت قابل پذیرش هستند و آیا راهی برای جمع کردن میان آنها وجود دارد یا خیر؟
به نظر میرسد میان این سه دسته روایت، تعارضی وجود ندارد و آن حضرت بسته به شرایط و موقعیتهای مختلفی که پیش میآید، زندگی به صورت ناشناس در میان مردم و اقامت در مکانهایی چون "مدینه منوره" یا دوری گزیدن از مردم و اقامت در مناطق دور از دسترس را انتخاب میکند. به بیان دیگر، بر اساس دومین معنایی که برای غیبت قابل تصور است؛ یعنی ناشناس بودن امام مهدی (ع)، آن حضرت، الزامی برای اقامت در محلی خاص یا دور از دسترس ندارد و میتواند به صورت طبیعی در میان مردم زندگی کند. البته ممکن است رعایت مصالحی دیگر، آن حضرت را وادار کند که بر اساس سفارش پدر بزرگوارشان، کوهها و بیابانها را اقامتگاه خود برگزیند. بدیهی است اگر قرار باشد آن حضرت به صورت ناشناس در میان مردم سد، مکانهایی چون "مدینه منوره" در کنار قبر جد بزرگوارش، بهترین مکان خواهد بود»[۷۱].
«از مسائلى که درباره امام زمان (ع) مطرح است، مکان و محل زندگى ایشان است. روایاتى که در این زمینه وجود دارد سه دستهاند:
برخى از آنها محل خاصى را تعیین نمىکند و جایگاه حضرت را در بیابانها و کوهها معرفى مىکند. از آن جمله، حضرت مهدى (ع) به پسر مهزیار مىفرماید: "فرزند مهزیار! پدرم امام حسن (ع) از من پیمان گرفت... و فرمان داد که براى سکونت، کوههاى سخت و سرزمینهاى خشک و دوردست را برگزینم"[۷۲]. این بخش از روایات گویاى آن است که حضرت از حوزه دسترسى مردم به دور است و به سختى و دشوارى زندگى مىکند و کسى از محل زندگى وى آگاه نیست.
برخى روایات، منطقه خاصى را بهعنوان محل سکونت آن حضرت نام مىبرند و محدوده آن را نیز تعیین مىکنند:
مدینه و پیرامون آن: ابى بصیر مىگوید از امام باقر (ع) شنیدم که فرمود: "صاحب الزمان را عزلت و غیبتى است که در آن، نیرومند است به سى نفرى که با حضرت هستند و وحشت و تنهایى را از وى دور مىکنند؛ و خوب جایگاهى است مدینه"[۷۳]. روایت دیگرى است که مکان حضرت را کوه "رضوى" در اطراف مدینه نام مىبرد. راوى مىگوید: "با امام صادق (ع) از مدینه خارج شدیم، به روحاء اطراف مدینه که رسیدیم، حضرت نگاهش را به کوهى دوخت و مدت زمانى ادامه داد. . . و فرمود: این کوه "رضوى" نام دارد. خوب پناهگاهى است براى خائف امام زمان (ع) در غیبت صغری و کبرى"[۷۴].
مکه و پیرامون آن: از برخى روایات استفاده مىشود که آن حضرت در مکانى به نام "ذی طوی" پیرامون مکه زندگى مىکند و از همانجا نیز همراه یارانش قیام خواهد کرد. امام باقر (ع) فرمود: "امام زمان (ع) را غیبتى است در بعضى از درهها و اشاره کرد به منطقه ذى طوى"[۷۵]. در ادامه این روایت و روایات دیگر، محل ظهور و خروج آن حضرت و مرکز تجمع یاران و دوستان وى نیز، همین منطقه یاد شده است[۷۶].
دسته سوم اخبارى است که مانند دسته اول، جایگاهى خاص را نام نمىبرد، ولى از وى بهعنوان فردى که با مردم حشر و نشر دارد و به گونه ناشناس زندگى مىکند، نام برده است. امام صادق (ع) مىفرماید: "صاحب الامر (ع) در میان مردم رفتوآمد مىکند، در بازار قدم مىزند، لکن او را نمىشناسند تا زمانى که خداوند به وى اذن دهد تا خود را معرفى کند... "[۷۷].
بین این سه دسته از روایات، تضاد و تنافى نیست و نام بردن مکانى خاص، با زندگى به شکل ناشناس قابل جمع است. انتخاب کوهها و مکانهاى دستنیافتنى در حال ضرورت و نیاز نیز، امرى است طبیعى و موافق با اصل تقیّه[۷۸]»[۷۹].
«"طوی" در لغت بهمعنای پیچیدن و درنوردیدن است[۸۰]. "ذی طوی" نام منطقهای است در یک فرسخی مکه که داخل حرم قرار دارد[۸۱] و طبق برخی روایات، حضرت مهدی (ع) در آنجا زندگی میکند و از همانجا نیز همراه یارانش قیام خواهد کرد. در برخی روایات، محل ظهور و خروج آن حضرت و مرکز تجمع یاران و دوستان وی نیز، همین منطقه یاد شده است[۸۲]. در روایتی آمده است که: "هنگام ظهورامامقائم (ع) آن حضرت قبل از آنکه کنار کعبه برود و صدای خود را بلند کرده و به جهانیان برساند، در این مکان در انتظار ٣١٣ نفر از یاران خاصش توقف میکند، تا اینکه آنها میآیند و به آن حضرت میپیوندند..."[۸۳]. در دعای ندبه هم میخوانیم: "لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى، بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَمْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى..."[۸۴].ای کاش میدانستم که کجا دلها به ظهور، آرام و قرار خواهد یافت، در کدامین سرزمین اقامت داری؟ در سرزمین "رضوی" یا غیر آن، یا در دیار "ذی طوی" مسکن کردهای؟
ذی طوی، بین "حجون" و "فخّ" قرار دارد. کسی که در مسجد تنعیم احرام بسته به سوی مسجد الحرام عزیمت میکند، پس از عبور از منطقه "فخّ" وارد ذی طوی میشود، آنگاه از طرف قبرستان حضرت ابوطالب (ع) وارد مکه معظمه میشود. رسول اکرم (ص) در حجّة الوداع، شب چهارم ذی حجّة الحرام را در آنجا بیتوته کردند. نماز صبح را در آنجا ادا نمودند، آنگاه غسل کرده، از بخش سنگلاخ "ذی طوی" که مشرف بر حجون است، وارد مکه معظّمه شدند[۸۵]. امام صادق (ع) میفرماید: "گویی قائم را با چشم خود میبینم که با پای برهنه در ذی طوی سرپا ایستاده، همانند حضرت موسی (ع)، نگران و منتظر است که به مقام ابراهیم بیاید و دعوت خود را اعلام نماید"[۸۶]»[۸۷].
«"رحبه" سرزمین مقدسی است که حضرت مهدی (ع) و اهل بیتش در آن اقامت میگزینند. آنجا اقامتگاه حضرت نوح (ع) بوده است. هیچیک از آل محمد (ص) جز در یک سرزمین مقدس مسکن نمیگزیند، و جز در یک سرزمین مقدس به قتل نمیرسد[۸۸]»[۸۹].
برخی مکان خاصی را برای آن حضرت قائل هستند. حال این مکان خاص کجاست، برخی آن را در مدینه و برخی آن را کوه رضوی و برخی آن را ذی طوی و برخی مکانهای دیگر دانستهاند.
نظر دوم این است که امام دارای مکان خاصی نیست و مدام جایشان در تغییر است و مکان ثابتی ندارند.
هرکدام از این نظرات، دلائل خاص خود را دارد. اما آنچه مسلم است این است: امام در بین مردم رفت و آمد و حشر و نشر دارند، ولی به گونهای که مردم آن حضرت را نمیشناسند، ولی ایشان مردم را میشناسند، به عنوان مثال در احادیث وارده شده که امام در موسم حج حاضر میشود و در اعمالحج شرکت میکند.
↑ طبق نقل مجمع البحرین، قاموس اللغه، معجم البلدان، «ذی طوی» موضعی است در داخل حرم، در یک فرسخی مکه از آنجا خانههای مکه دیده میشود. امروزه ممکن است داخل شهر مکه شده باشد. طبق «اخبار المکة المشرفة» ذی طوی نمازگاه پیامبر (ص) است که حضرت هر زمان به مکه تشریف میآوردند در ذی طوری فرود میآمدند و شب در آنجا توقف فرموده و نماز صبح را در آنجا میخواندند (ج ۱، ص ۴۳۶). «رضوی» کوهی است مقدس و مبارک که از کوههای مدینه طیبه و در نزدیکی ینبع قرار دارد و دارای درهها، زمینها، مسیلها، آبها و درختها است و آن ابتدای کوه تهامه و تا مدینه چهار شب راه است و در مدح و فضل آن روایاتی وارد شده است. (وفاء الوفا باخبار دار المصطفی، فصل ۷، باب ۵، طبق نقل فروغ ولایت در دعای ندبه از آیت الله صافی).
↑احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، تحقیق: ابراهیم البهادری، محقا، مادی به، اشراف: جعفر سبحانی، چاپ اول، قم، اسوه، ۱۴۱۳ ه . ق، ج ۲، صص ۵۹۷ و ۵۹۸؛ بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶.
↑"کیسانیه" پیروان مختار بن ابوعبیده ثقفی بودند. او نخست برای پیشرفت کار خود دعوت به علی ابن الحسین (ع) سپس دعوت به محمد حنفیه میکرد. البته کار او مبتنی بر اعتقاد وی به اهل بیت نبود، بلکه میخواست از آن بهرهبرداری سیاسی کرده باشد و چون کارش بالا گرفت، خود دعوی دریافت وحی از خداوند کرد و عباراتی مسجع و مقفی دارای سجع و قافیه به تقلید قرآن به زبان میراند. (فرهنگ فرق اسلامی، ص ۳۷۳).
↑یاقوت حموی، مراصد الإطلاع علی أسماء الأمکنة و البقاع، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ ه.ق، ج ۲، ص ۶۲۰.