بحث:فساد اقتصادی: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==بسترهای [[فساد اقتصادی]]== | |||
===1. بسترهای [[سیاسی]] و قانونی=== | |||
# فقدان یا [[ضعف]] شفافیت و [[پاسخگویی]] نهادهای حاکمیتی | |||
# ضعف [[نظارت]] بر مسئولین و [[مدیران]] دولتی | |||
# پیچیدگی و ابهام [[قوانین]] و مقررات | |||
===2. بسترهای [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] === | |||
# [[فرهنگ]] [[مصرفگرایی]] و تجملپرستی | |||
# بیتوجهی به [[ارزشهای اخلاقی]] و [[دینی]] | |||
# [[تسامح]] اجتماعی نسبت به [[فساد]] | |||
===3. بسترهای [[اقتصادی]]=== | |||
# انحصارات دولتی و خصوصی | |||
# [[مالیاتها]] و عوارض سنگین | |||
# کنترل ناکافی [[بازار]] و قیمتها | |||
===4. بسترهای [[مدیریتی]] و ساختاری=== | |||
# نبود سیستمهای [[نظارت و کنترل]] کارآمد | |||
# ضعف سازوکارهای شفافیت و [[پاسخگویی]] | |||
# ناکارآمدی [[ساختار اداری]] و مدیریتی | |||
==طرحی دیگر== | |||
===۱. عوامل ساختاری و قانونی=== | |||
1. نبود شفافیت و [[قوانین]] کافی | |||
2. نبود [[سیستمهای قضایی]] مستقل | |||
3. وجود [[قدرت سیاسی]] و [[اقتصادی]] بیش از حد | |||
4. فقدان [[رقابت]] و کنترل در بخشهای اقتصادی | |||
5. وجود حکومتهای بیش از حد متمرکز و دخالتگر | |||
6. [[ضعف]] [[حاکمیت قانون]] و [[سازمانهای مدنی]] | |||
7. ضعف [[مؤسسات نظارتی]] و قانونی | |||
8. تعریفهای [[ضعیف]] و چندمعنایی قوانین | |||
9. پیچیدگی [[زیاد]] قوانین و مقررات | |||
===۲. عوامل [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]]=== | |||
10. عدم برخورداری [[مردم]] از [[آزادیهای سیاسی]] و [[اطلاعرسانی]] کافی | |||
11. دسترسی ناعادلانه به [[فرصتها]] و منابع اقتصادی | |||
12. ضعف [[دموکراسی]] و حاکمیت قانون | |||
13. نبود [[فرهنگ]] قوی علیه [[فساد]] در [[جامعه]] | |||
===۳. [[مالی]] و اقتصادی === | |||
14. فقدان [[نظارت و کنترل]] مناسب بر بخش مالی | |||
15. سطح بالای دخالت [[دولت]] در [[اقتصاد]] | |||
16. پایین بودن [[حقوق]] [[کارکنان دولتی]] | |||
17. نبود [[سیستم]] [[حسابرسی]] مستقل و قوی | |||
18. [[میزان]] بالای [[اختیارات]] [[اخلاقی]] [[مقامات دولتی]] | |||
19. کمبود [[منابع مالی]] برای [[نظارت]] و بررسی فساد | |||
20. عدم وجود مجازاتهای کافی و مؤثر برای متخلفان | |||
==فهرس پیشنهادی== | ==فهرس پیشنهادی== | ||
===نخست: مبانی نظری فساد اقتصادی=== | |||
====مصادیق==== | |||
۱-۱- مصادیق فساد اقتصادی | |||
۱-۱-۱- رشوهخواری | |||
۱-۱-۲- ویژهخواری | |||
۱-۱-۳- اختلاس و دزدی | |||
۱-۱-۴- تبانی و سوءاستفاده از اطلاعات نهانی | |||
۱-۱-۵- قاچاق کالا و ارز | |||
۱-۱-۶- پولشویی | |||
۱-۱-۷- فرار مالیاتی | |||
====بسترها==== | |||
۱-۲- بسترهای فساد اقتصادی | |||
۱-۲-۱- ظلم و نابرابری اقتصادی | |||
۱-۲-۱-۱- تبعیض و سوءاستفاده از روابط شخصی | |||
۱-۲-۱-۲- نابرابری در توزیع ثروت و قدرت | |||
۱-۲-۱-۳- عدم توازن قدرت بین نهادها | |||
۱-۲-۱-۴- تمرکز قدرت در دست افراد محدود | |||
۱-۲-۱-۵- اختیارات بیحد مقامات | |||
۱-۲-۲- ضعف در قانونگذاری و مدیریت اقتصادی | |||
۱-۲-۲-۱- فقدان شفافیت قوانین اقتصادی | |||
۱-۲-۲-۲- پیچیدگی قوانین مالیاتی و اداری | |||
۱-۲-۲-۳- ضعف قانونگذاری درباره آزادی بیان | |||
۱-۲-۲-۴- ضعف مکانیزمهای گزارش و پیگرد فساد | |||
۱-۲-۲-۵- ضعف مجازات متخلفان | |||
۱-۲-۳- ضعف در نظارت و کنترل اقتصادی | |||
۱-۲-۳-۱- ضعف حاکمیت قانون | |||
۱-۲-۳-۲- نظارت ضعیف بر فعالیتهای اقتصادی | |||
۱-۲-۳-۳- حسابرسی و حسابداری ضعیف | |||
====علل==== | |||
۱-۳- علل فساد اقتصادی | |||
... | |||
====آثار و پیامدها==== | |||
۱-۴- پیامدها و آثار فساد اقتصادی | |||
... | |||
===دوم: راهکارهای مبارزه با فساد اقتصادی=== | |||
... | |||
==فهرست تفصیلی== | |||
=== ۱. استفاده غیرقانونی از منصب === | === ۱. استفاده غیرقانونی از منصب === | ||
==== ۱-۱. کسب منافع شخصی ==== | ==== ۱-۱. کسب منافع شخصی ==== | ||
خط ۸: | خط ۱۳۵: | ||
۱-۱-۱-۲. گرفتن هدیه، امتیاز یا اموال از ذینفع برای تسهیل یا تعویق کاری | ۱-۱-۱-۲. گرفتن هدیه، امتیاز یا اموال از ذینفع برای تسهیل یا تعویق کاری | ||
'''۱-۱-۲. سوءاستفاده از قدرت و اختیارات (رانتخواری)''' | '''۱-۱-۲. سوءاستفاده از قدرت و اختیارات (رانتخواری):''' | ||
۱- | ۱-۱-۲-۱. دستورات اقتصادی غیرقانونی به زیردستان | ||
۱- | ۱-۱-۲-۲. دخالت در امور اقتصادی غیرمرتبط با وظیفه | ||
۱-۱-۲-۳. اختصاص غیرقانونی منابع عمومی بدون رعایت معیارها | |||
==== ۱-۲. تأثیرگذاری بر تصمیمات ==== | ==== ۱-۲. تأثیرگذاری بر تصمیمات ==== | ||
خط ۱۹: | خط ۱۴۸: | ||
۱-۲-۲. تأثیرگذاری بر تصمیمات اقتصادی خانواده و آشنایان | ۱-۲-۲. تأثیرگذاری بر تصمیمات اقتصادی خانواده و آشنایان | ||
==== ۱- | ==== ۱-۳. دوستگماری و خویشاوندسالاری==== | ||
۱-۳-۱. ترجیح دادن آشنایان و خویشاوندان در اخذ مسئولیت و تصمیمات اقتصادی | |||
۱-۳-۲. تسهیل برای آشنایان و خویشاوندان در دریافت قراردادها و فرصتهای کسب و کار | |||
۱-۳-۳. تأمین منافع مالی برای آشنایان و خویشاوندان | |||
=== ۲. تخلفات و فساد مالی === | |||
==== ۲-۱. ربا ==== | |||
۲-۱-۱. ربا در در قرضها | |||
۲-۱-۲. ربا در تعاملات مالی و بانکی | |||
۲-۱-۳. ربا در قراردادهای تجاری | |||
==== ۲-۲. دزدی و اخاذی ==== | |||
۲-۲-۱. دزدی اموال شخصی یا عمومی | |||
۲-۲-۲. دزدی اطلاعات شخصی یا عمومی | |||
==== ۲-۳. اختلاس ==== | |||
۳-۳-۱. برداشتن غیرقانونی پول نقد از صندوقهای دولتی | |||
۳-۳-۲. انتقال غیرمجاز اموال دولتی به اموال شخصی | |||
==== | ==== ۲-۴. پولشویی ==== | ||
۲-۴-۱. خرید املاک و داراییهای گرانقیمت با پولهای به دست آمده از فعالیتهای غیرقانونی | |||
۲-۴-۲. انتقال اموال به دارایی افراد واسط و مالکان صوری | |||
==== | ۲-۴-۳. مخفی کردن منشأ اموال حاصل از فساد | ||
==== ۲-۵. قاچاق==== | |||
۲-۵-۱. قاچاق مواد خوراکی و مصرفی | |||
۲-۵-۲. قاچاق لباس و پارچه | |||
۳- | ۲-۵-۳. قاچاق اسلحه | ||
==== | |||
==== | ۲-۵-۴. قاچاق انسان | ||
۲-۵-۵. قاچاق محصولات فرهنگی و هنری | |||
۲-۵-۶. قاچاق حیوانات و گیاهان | |||
==== ۲-۶. گرانفروشی==== | |||
==== ۲-۷. کمفروشی (تطفیف و بخس)==== | |||
==== ۲-۸. اسراف و تبذیر==== | |||
=== ۴. تقلب و جعل (کلاهبرداری) === | === ۴. تقلب و جعل (کلاهبرداری) === | ||
خط ۶۱: | خط ۲۱۶: | ||
۴-۳-۲. جلوگیری از بازرسی با ارائه اسناد جعلی | ۴-۳-۲. جلوگیری از بازرسی با ارائه اسناد جعلی | ||
==== ۴-۴. جعل و تقلب در قراردادها ==== | ==== ۴-۴. جعل و تقلب در قراردادها و معاملات تجاری ==== | ||
==== ۴-۴. جعل و تقلب در محصولات و خدمات ==== | |||
==== ۳-۴. انتقال غیرقانونی داراییها ==== | ==== ۳-۴. انتقال غیرقانونی داراییها ==== | ||
خط ۷۷: | خط ۲۳۳: | ||
۵-۱-۱. توافقات مخفیانه بر سر کنترل بخشهای اقتصادی | ۵-۱-۱. توافقات مخفیانه بر سر کنترل بخشهای اقتصادی | ||
۵-۱-۲. تبانی با رقبا برای بازی با قیمتها | ۵-۱-۲. تبانی با شرکا یا رقبا برای بازی با قیمتها | ||
==== ۵-۲. توافق غیرقانونی بر سر قیمتگذاری ==== | ==== ۵-۲. توافق غیرقانونی بر سر قیمتگذاری ==== | ||
خط ۸۵: | خط ۲۴۱: | ||
=== ۶. اخلال در نظام تولیدی === | === ۶. اخلال در نظام تولیدی === | ||
=== ۷. ترک پرداخت خمس و زکات و فرار مالیاتی === | === ۷. پرداخت نکردن واجبات مالی و فرار مالیاتی === | ||
==== | ====۷-۱. ترک پرداخت زکات واجب==== | ||
==== | ====۷-۲. ترک پرداخت خمس واجب==== | ||
====۷-۳. عدم اظهار درآمدهای واقعی در اظهارنامه مالیاتی==== | |||
====۷-۴. استفاده از راههای غیرقانونی برای کاهش مالیات==== | |||
==مقدمه== | |||
«[[ظلم]]» - که به معنای قرار دادن چیزی در غیر جایگاه اختصاصی و مناسب خودش است - به اشکال مختلفی چون کم کردن یا زیاد کردن و یا [[تغییر]] [[زمان]] و مکان در امور و مسایل گوناگون ظهور و بروز میکند. از این رو حوزه مصداقی آن، دایره وسیعی را در بر میگیرد. | |||
اگر ظلم را به معنای [[تجاوز]] از حقی بدانیم که به منزله نقطه مرکزی دایره است، میتوان برای آن سه نوع مصداق کلی ظلم بین [[انسان]] و [[خدا]]؛ ظلم بین خود و [[مردم]] و [[ظلم به خود]]<ref>مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۵۳۷.</ref> [[شناسایی]] و دهها مصداق جزیی برای آن پیدا کرد.یکی از مصادیق مهم و اساسی آن، ظلمی است که در حوزه [[اقتصادی]] [[اعمال]] میشود. البته هرگونه [[ستم]] در [[حق خدا]] و یا مردم، به نحوی به ظلم به خود باز میگردد؛ زیرا آثار و نتایج [[ظلم و ستم]] پیش از آنکه گریبانگیر دیگری شود، گریبان [[ستمگر]] را میگیرد. بنابراین ستمی که در حوزه اقتصادی نسبت به [[جامعه]] و مردم روا داشته میشود [[دود]] آن پیش از دیگری به چشم خود ستمگر میرود<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت (مقاله)|تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت]].</ref>. | |||
==عدالتستیزی با ستمگری== | |||
از آنجا که [[ستمگران]] انسانهای [[حقستیز]] هستند نسبت به [[عدالت]] نیز ستیزهجو میباشند و [[اجازه]] نمیدهند تا شرایطی برای [[تحقق عدالت]] در جامعه فراهم آید. اصولا ستمگری ضد مفهوم و مصداق عدالتگری است؛ زیرا عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در جایگاه اختصاصی و مناسب آن میباشد و ستمگری ضد این معنا است. بنابراین، ستمگر با هرگونه اموری که عدالت را در جامعه نهادینه میکند سرستیز و [[جنگ]] دارد و اجازه نمیدهد تا شرایطی برای اجرای عدالت در جامعه مهیا شود. | |||
هر [[انسانی]] به سبب تضاد قوای [[شر]] و خیر و [[الهامات]] تقوایی و فجوری در ذات خویش، گرفتار [[گرایش]] به [[بیعدالتی]] است. از این رو با کوچکترین عاملی ممکن است در مسیر [[فجور]] و خروج از [[عدالت]] قرار گیرد. به همین دلیل است که [[خداوند]] بر [[لزوم]] [[پناه بردن به خداوند]] و دور ماندن از [[ظلم]] را در همه زمانها و برای همه [[انسانها]] سفارش میکند<ref>{{متن قرآن|قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ}} «گفت: پناه بر خداوند که جز آن کس را بگیریم که کالای خویش را نزد او یافتهایم زیرا آنگاه ستمگر خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۷۹.</ref>. | |||
بسیاری از [[مردم]] ناخواسته از [[حق]] و عدالت به سوی [[ظلم و ستم]] گرایش مییابند و وسوسههای درونی و بیرونی، آنان را به سوی آن میکشاند. از این رو از انسانها خواسته شده تا همواره نسبت به ظلم و ستم [[استغفار]] و [[توبه]] کنند تا به سوی حق و عدالت باز گردند<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا * وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا}} «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند * و هر کس کار بدی کند یا بر خود ستم روا دارد سپس از خداوند آمرزش بخواهد خداوند را آمرزندهای بخشاینده خواهد یافت» سوره نساء، آیه ۶۴ و ۱۱۰ و {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}} «گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردم، مرا بیامرز! و (خداوند) او را آمرزید که اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره قصص، آیه ۱۶.</ref>. | |||
اگر [[انسان]] بتواند از [[ظلم و ستم]] در همه اشکال و مصادیق آن اجتناب کند میتواند [[امید]] داشته باشد که به [[امنیت]] و آرامشی دست یابد که بسیاری [[حسرت]] آن را دارند<ref>{{متن قرآن|وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}} «و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟ * آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۱-۸۲.</ref> و همچنین به [[هدایتی]] خاص دست یافته<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا}} «خداوند بر آن نبوده است که کافران و ستمبارگان را ببخشاید و یا راهی به آنان بنماید؛» سوره نساء، آیه ۱۶۸ و انعام آیه ۸۲.</ref> و در [[سایه]] [[مغفرت]] و [[آمرزش الهی]] به سوی کمال و [[حق]] و [[عدالت]] رهنمون شود؛ زیرا [[تعدی]] و [[ظلم]] به هر شکلی و با مصداقی از نظر [[خداوند]] و [[عقل]] و [[قرآن]]، عملی ناشایست، [[قبیح]] [[عقلانی]]، [[حرام]] [[شرعی]] و گناهی نابخشنودنی است<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ * وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ * وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمیتابیم به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه زمین میرویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، بر آورد. او گفت: آیا چیز پستتر را به جای چیز بهتر میخواهید؟ به شهری فرود آیید که (آنجا) آنچه خواستید در اختیار شماست؛ و مهر خواری و تهیدستی بر آنان زده شد و سزاوار خشم خداوند شدند زیرا نشانههای خداوند را انکار میکردند و پیامبران را ناحقّ میکشتند؛ این بدان روی بود که سرکشی ورزیدند و از اندازه، میگذشتند * و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده * ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت * و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۶۱ و ۶۵ و ۱۷۸ و ۱۹۰.</ref>. بنابراین کسی که از [[ظلم و ستم]] اجتناب میکند در [[حقیقت]] در [[مسیر حق]] و [[عدالت]] گام برمیدارد و همین خود عامل مهمی در جهت جلب [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]] است<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت (مقاله)|تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت]].</ref>. | |||
==تأثیر رفاهزدگی بر ستمگری== | |||
{{همچنین|رفاهزدگی}} | |||
[[آیات قرآن]] تبیین میکند که ریشه [[حقستیزی]] و [[ستمگری]] در اموری چند نهفته است از جمله علل و عواملی که موجب میشود تا شخص [[گرایش]] به [[ظلم و ستم]] یابد، [[رفاه زدگی]] و [[اتراف]] است. [[ثروت]] و سرمایه همان گونه که در تحلیل [[قرآنی]]، عامل قوام [[جامعه]] و شکوفایی اقتصادی و [[تمدنی]] و دستیابی [[انسان]] به کمال و انجام ماموریت [[آبادانی زمین]] در نقش [[خلافت الهی]] است، همچنین میتواند عامل بسیاری از مسائل نابهنجار و ضداخلاقی و [[دینی]] در جامعه شود؛ زیرا قرار گرفتن سرمایه و ثروت در دست برخی از [[انسانها]] موجب میشود تا گرفتار اتراف و رفاهزدگی شده و [[خلق و خوی]] [[انسانی]] خویش را از دست دهند. | |||
بدین ترتیب بخشی از جامعه با بهرهمندی از [[رفاه]] و [[اشرافیت]] خویش بر انبوهی از [[نعمتها]] و روزیهای [[الهی]] مسلط میشوند و با خوشگذارنی و غوطهوری در [[زندگی دنیا]] و ستمگری در [[حق]] [[مردمان]]، [[جامعه انسانی]] را نیز دچار [[بحران]] [[اخلاقی]] و [[سیاسی]] میکنند و آن را تا مرز فروپاشی و نیستی میکشانند<ref>{{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ * فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ * لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ * قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ}} «و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم * و همین که عذاب ما را در (می) یافتند ناگاه از آن میگریختند * مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافتهاید و به خانههایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند * گفتند: وای بر ما! بیگمان ما ستمگر بودهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۱-۱۴.</ref>. | |||
همین آیات این مطلب را نیز تبیین میکند که خوشگذرانی [[افراطی]] و [[ظالمانه]] این بخش از اقشار جامعه چگونه اسباب نیستی و هلاکت آنان و جامعه را سبب میشود و فرصت [[رشد]] و [[تکامل]] را از [[جامعه]] میستاند؛ زیرا [[بینش]] و نگرش آنان زمینه مساعدی برای [[غفلت]] از [[خدا]] و [[اهداف]] [[آفرینش]] میشود که در این صورت بر پایه [[سنتهای الهی]] و [[قوانین]] [[حاکم]] بر [[جهان]]، [[قدرت]] و مکنت آنان عامل نابودی و [[سقوط]] خودشان و جامعه میشود به طوری که زمانی نسبت به آثار [[ظلم و ستم]] خویش [[آگاه]] میشوند که فرصت گذشته و [[قیامت]] و [[رستاخیز]] برپا شده است<ref>{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ}} «و برخی از مردم به جای خداوند همتایانی میگزینند و آنها را چنان دوست میدارند که خداوند را و مؤمنان، خداوند را دوستدارترند. و کاش کسانی (که با گزینش بتها) به خود ستم کردند آنگاه که عذاب را (در رستخیز) مینگرند، دریابند که تمام توان (ها) از آن خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۶۵ و {{متن قرآن|وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ}} «و آن وعده راستین نزدیک شود و ناگاه دیدگان کافران خیره گردد (و بگویند:) وای بر ما که از این (امر) در ناآگاهی به سر میبردیم بلکه ستمکاره بودیم» سوره انبیاء، آیه ۹۷.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت (مقاله)|تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت]].</ref> | |||
==[[ستمگری]] با تخلفات [[اقتصادی]]== | |||
تخلفات اقتصادی که از مصادیق بارز ظلم و ستم در [[حق]] خویش و جامعه و نسبت به [[نعمتهای الهی]] و [[ناسپاسی]] به آن است، دارای اشکال و انواع متعددی است. البته [[قرآن]] در برخی از [[آیات]] تبیین میکند که گاه ستمگری در حوزههای دیگر موجب میشود تا آثار آن در حوزه اقتصادی آشکار شود. به عنوان نمونه ظلم و ستم برخی از [[یهودیان]] نسبت به [[آموزههای وحیانی]] [[تورات]] موجب شد تا [[خداوند]] برخی از نعمتهای [[پاک]] و [[پاکیزه]] و [[حلال]] را بر آنان [[حرام]] کند و [[اجازه]] بهرهمندی از آن را به آنها ندهد<ref>{{متن قرآن|فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا}} «آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز میداشتند چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم» سوره نساء، آیه ۱۶۰ و {{متن قرآن|وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ}} «و بر یهودیان هر (جاندار) ناخنداری را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آنها را بر آنها حرام کردیم جز آنچه بر گرده و روده دارند و یا همراه استخوانهاست؛ بدین گونه آنان را برای افزونجوییشان کیفر دادیم و بیگمان ما راستگفتاریم» سوره انعام، آیه ۱۴۶ و {{متن قرآن|وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «و هرچه را پیشتر برای تو بازگفتیم بر یهودیان حرام کردیم و ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود به خویشتن ستم میورزیدند» سوره نحل، آیه ۱۱۸.</ref>. | |||
بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که [[ستمگری]] در حوزهای میتواند آثار و پیامدهایی در حوزههای دیگر که در ظاهر ارتباطی به هم ندارد داشته باشد. به عنوان نمونه در [[آیات]] و [[روایات]] بیان شده است که [[پرداخت حقوق مالی]] چون [[زکات]] و [[خمس]] میتواند زمینه ریزش باران و دیگر نزولات آسمانی را فراهم آورد و فراخی و [[گشایش]] [[نعمت]] را برای [[جامعه]] به دنبال آورد، چنانکه عدم [[پرداخت زکات]] و خمس میتواند [[بیماریها]] را نیز به دنبال آورد و هلاکت گروهی را سبب شود. در برخی از روایات به تاثیر [[صله رحم]] و ترک آن در افزایش و کاهش [[عمر]] [[آدمی]] توجه داده شده است تا به این وسیله ارتباط عمر با عملی چون صله رحم را به [[اثبات]] برساند. بنابراین نمیتوان به بیارتباطی امور نسبت به هم بیتوجه بود؛ زیرا چنانکه این دسته از [[آیات]] و [[روایات]] و همچنین [[تجربه]] [[عارفان]] و [[دانش]] آنان نشان میدهد [[جهان]] چنان به هم پیوسته است که حرکت برگی در درون چاهی میتواند آثار بزرگ و مهم در [[آسمانها]] و [[زمین]] به جا گذارد. | |||
[[خداوند]] در بیان علت نابودی [[قوم شعیب]] در [[شهر مدین]] گزارش میکند که چگونه تخلفات [[اقتصادی]] [[مردم]] این منطقه موجب شد تا گرفتار هلاکت شوند و [[جامعه]] آنان به کلی نیست و نابود شود. آنان در رفتارهای اقتصادی خویش به جای [[عدالت]] و [[حقگرایی]] به سوی [[بیعدالتی]] [[گرایش]] یافته و در هنگام [[خرید و فروش]]، از پیمانه کم میگذاشتند و [[حقوق]] دیگران را به [[ظلم و ستم]] ضایع میکردند. اینگونه است که به سبب تخلفات اقتصادی راه نیستی و نابودی خویش و جامعه خود را فراهم آورده و [[عبرت]] برای دیگران شدند<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰ و {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ}} «و چون «امر» ما دررسید شعیب و مؤمنان همراه او را با بخشایشی از سوی خویش رهایی بخشیدیم و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانههای خود از پا در افتادند» سوره هود، آیه ۹۴ و {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الآخِرَ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ * فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ * وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ * وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ * فَكُلا أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الأَرْضَ وَمِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «و به سوی (مردم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم) که گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امیدوار باشید و در این (سر) زمین تبهکارانه آشوب نورزید * پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا افتادند * و عاد و ثمود را (نیز عذاب کردیم) و بیگمان این از (آثار) زیستگاههایشان برای شما پدیدار است. و شیطان کردارهایشان را در چشم آنان آراست بنابراین آنها را از راه (حقّ) باز داشت با آنکه بینادل بودند * و قارون و فرعون و هامان را (نیز) عذاب کردیم و البتّه موسی برای آنان برهانها آورد امّا آنان در آن سرزمین گردنکشی پیشه کردند و پیشرو نبودند * پس، هر یک از آنان را برای گناهش فرو گرفتیم، بر برخی از آنان شنباد فرستادیم و برخی را بانگ آسمانی فرو گرفت و برخی را در زمین فرو بردیم و برخی را غرق کردیم و خداوند بر آن نبود که بدیشان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میکردند» سوره عنکبوت، آیه ۳۶-۴۰.</ref>. | |||
[[رباخواری]] نیز عملی ستمگرانه است که نوعی [[تخلف]] [[اقتصادی]] بشمار میرود که [[فرصت]] برابر را از افراد [[جامعه]] سلب میکند و [[اجازه]] [[رشد]] و شکوفایی به شخص و بلکه جامعه در حوزه اقتصادی و دیگر حوزههای [[انسانی]] و کمالی را نمیدهد. از این رو [[خداوند]] هرگونه [[رفتار]] ربوی در حوزه اقتصادی را ستمگرانه برمیشمارد و به شدت از آن [[نهی]] میکند و حتی آن را به عنوان [[اعلان]] [[جنگ]] رسمی با خداوند معرفی مینماید<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}} «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید * و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۸-۲۷۹.</ref>. | |||
از جمله تخلفات [[اقتصادی]] میتوان به شیوه نادرست [[مصرف]] اشاره کرد. عدم بهرهمندی بهینه و درست از [[نعمت]] و روزیهای خدادادی موجب میشود تا شخص و [[جامعه]] به عنوان مصداقی از مصادیق [[ستمگران]] مورد [[خشم]] و [[غضب الهی]] قرار گیرند. | |||
به سخن دیگر، [[ستمگری]] تنها نسبت به شخص و یا جامعه نیست بلکه گاه نسبت به [[نعمتها]] و روزیهای [[خداوند]] است که در [[حقیقت]] همان [[ظلم به خدا]] نیز میتواند باشد. کسی که با مصرف بیرویه و [[زیادهروی]] در مصرف، [[نعمتهای الهی]] را از میان میبرد و [[اجازه]] مصرف درست و بهینه آن را به دیگران نمیدهد در حقیقت نسبت به خود و دیگری [[ظلم]] روا داشته است. خداوند در [[آیات قرآن]] از جمله ۲۴۶ [[سوره بقره]]<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}} «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref> و ۱۰۳ [[سوره اعراف]]<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}} «سپس بعد از آنان موسی را با نشانههایمان به سوی فرعون و سرکردگانش برانگیختیم و آنان به آن (نشانه) ها ستم روا داشتند پس بنگر که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۱۰۳.</ref> و ۸۳ و ۸۵ [[سوره یونس]]<ref>{{متن قرآن|فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ * وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ * فَقَالُواْ عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} «اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود * و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید * گفتند: بر خداوند توکّل داریم؛ پروردگارا! ما را مایه عبرتی برای گروه ستمگران مگردان!» سوره یونس، آیه ۸۳-۸۵.</ref> و ۹۷ تا ۱۰۱ [[سوره هود]]<ref>{{متن قرآن|إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ * وَأُتْبِعُواْ فِي هَذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ * ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِيدٌ * وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مِن شَيْءٍ لَّمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ}} «نزد فرعون و سرکردگان وی؛ آنگاه، آن (سرکرده) ها از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون از سر کاردانی نبود * او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش میآید و آنان را به دوزخ درمیآورد و بد آبشخوری است که بدان درمیآیند * و در این (جهان) و روز رستخیز با لعنت بدرقه شدهاند؛ بد دهشی است که به آنان میدهند * این از اخبار شهرهاست که داستان آن را برای تو میگوییم برخی از آنها (هنوز) بر پایند و (برخی دیگر از روی زمین) برچیده شدهاند * و ما به آنان ستم نکردیم که خود به خویش ستم کردند و چون فرمان پروردگارت دررسید خدایان ایشان که به جای خداوند (به پرستش) میخواندند هیچ به کارشان نیامدند و جز نابودی چیزی بر آنان نیفزودند» سوره هود، آیه ۹۷-۱۰۱.</ref> و ۳۳ و ۴۴ [[سوره مؤمنون]]<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ * ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}} «و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه میخورید میخورد و از آنچه میآشامید میآشامد * سپس پیامبران خویش را پیدرپی فرستادیم، هر گاه که پیامبری برای امتی آمد او را دروغگو شمردند آنگاه آنان را در پی یکدیگر (به هلاکت) آوردیم و (با نابود کردنشان) آنها را (موضوع) افسانهها گرداندیم پس بر گروهی که ایمان نمیآورند نفرین باد!» سوره مؤمنون، آیه ۳۳ و ۴۴.</ref>، با اشاره به [[رفتار]] [[ظالمانه]] و خوشگذرانیهای اشراف و از میان بردن [[ثروت]] و نعمتهای الهی، آنان را مردمانی [[ستم]] پیشه معرفی میکند و به آنها هشدار میدهد که اینگونه رفتار سبب گمراهیشان و هلاکت خودشان و جامعه میشود. | |||
کنز اندوزی و جلوگیری از گردش سالم سرمایه و ثروت از دیگر تخلفات اقتصادی است که خداوند آن را مصداقی از مصادیق [[ظلم و ستم]] برمیشمارد؛ زیرا نعمتهای الهی برای ذخیرهسازی و [[تکاثر]] و کنز نیست بلکه [[خداوند]] این [[نعمتها]] را در [[اختیار]] [[بشر]] قرار داده تا همگان از آن بهره گیرند و اگر در دست کسی ثروتی انباشته شده با به گردش درآوردن صحیح آن از راه مجاری معتبر و سالم [[اجازه]] بهرهمندی گروههای بیشتر مردمی را فراهم آورد. بخشی را [[انفاق]] و [[صدقه]] نماید و [[حقوق مالی]] بینوایان و سائلان را به آنان پرداخت کند و در [[حق]] [[انسانها]] [[احسان]] و [[ایثار]] نماید. | |||
اما برخلاف این [[قانون]] و حق، شماری از انسانها چون [[قارون]] در [[اندیشه]] کنز و [[تکاثر]] [[اموال]] و [[ثروت]] [[جامعه]] هستند و با رفتارهای تجاوزکارانه و [[ظالمانه]] خویش، [[سد]] راه بهرهگیری [[مردم]] از [[نعمتهای خداوند]] میشوند. اینگونه است که [[خشم الهی]] را به [[جان]] میخرند و گرفتار [[عذاب الهی]] میشوند<ref>{{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ}} «بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنجها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۶ و {{متن قرآن|وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ * فَكُلا أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الأَرْضَ وَمِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «و قارون و فرعون و هامان را (نیز) عذاب کردیم و البتّه موسی برای آنان برهانها آورد امّا آنان در آن سرزمین گردنکشی پیشه کردند و پیشرو نبودند * پس، هر یک از آنان را برای گناهش فرو گرفتیم، بر برخی از آنان شنباد فرستادیم و برخی را بانگ آسمانی فرو گرفت و برخی را در زمین فرو بردیم و برخی را غرق کردیم و خداوند بر آن نبود که بدیشان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میکردند» سوره عنکبوت، آیه ۳۹-۴۰.</ref>. | |||
[[ناسپاسی]] و [[کفران نعمت]] به اشکال مختلف چون [[اسراف]] و [[تبذیر]]، از تخلفات [[اقتصادی]] [[ظالمانه]] است که [[آیات قرآن]] به آن اشاره کرده است. [[خداوند]] در آیاتی چون ۳۴ [[سوره ابراهیم]]<ref>{{متن قرآن|وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}} «و از هر چه خواستید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمیتوانید شمار کرد؛ بیگمان انسان ستمکارهای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref> و ۱۵ و ۱۷ و ۱۹ [[سوره سبا]]<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ * ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ * فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ}} «برای (قوم) سبا در مسکنهایشان نشانهای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده * چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر میرسانیم؟ * اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانهها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بیگمان در این، نشانههایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۵ و ۱۷ و ۱۹.</ref> از ناسپاسی و کفران نعمت [[مردم]] [[گلایه]] میکند و گزارش میکند که چگونه مردم منطقه [[سبا]] با ناسپاسی و [[کفران]] [[نعمتهای الهی]]، خود را گرفتار [[خشم]] کرده و [[جامعه]] [[تمدنی]] و شکوفای خویش را به نیستی و نابودی سوق دادند. | |||
[[آیات]] ۱۱۶ [[سوره هود]] و ۱۱ تا ۱۳ [[سوره]] [[انبیا]] و ۳۳ و ۳۸ و ۴۱ [[سوره مؤمنون]]<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ * إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ * فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} «و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه میخورید میخورد و از آنچه میآشامید میآشامد * او جز مردی نیست که بر خداوند دروغی میبندد و ما به او ایمان نمیآوریم * آنگاه بانگ آسمانی به حق آنان را فرو گرفت و ایشان را خاشاکی گرداندیم؛ پس نفرین بر ستمگران باد!» سوره مؤمنون، آیه ۳۳ و ۳۸ و ۴۱.</ref> و ۴۹ و ۵۱ [[سوره زمر]]<ref>{{متن قرآن|فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ * فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلَاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ}} «و چون به آدمی گزندی میرسد ما را میخواند؛ سپس هنگامی که از خویش نعمتی بدو دهیم میگوید: جز این نیست که (آن نعمت) برای دانشی (که داشتهام) به من داده شده است (چنین نیست) بلکه یک آزمون است امّا بیشتر آنان نمیدانند * پس بدیهای کارهایی که کردند به آنان رسید و به زودی به ستمگران ایشان بدیهای کارهایی که کردند خواهد رسید و آنان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستند» سوره زمر، آیه ۴۹ و ۵۱.</ref> و ۲۷ [[سوره شوری]]<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ}} «و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ میداشت در زمین سرکشی میورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازهای فرو میفرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.</ref>، به وضعیت [[مرفهان]] بیدرد و برخورداران سرمست [[جامعه]] اشاره میکند که با رفتارهای ضداقتصادی و تخلفات [[اقتصادی]] در حوزههای مختلف از جمله [[مصرف]]، موجبات [[تباهی]] خود و جامعه را فراهم میآورند و برخود و [[جامعه ظلم]] میکنند. | |||
در تحلیل [[قرآنی]] مسرفان<ref>{{متن قرآن|مَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ * وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}} «سپس به وعده خود درباره آنان وفا کردیم و آنان و هر که را میخواستیم رهایی بخشیدیم و گزافکاران را نابود کردیم * و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم» سوره انبیاء، آیه ۹ و ۱۱.</ref> و مترفان<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ}} «پس چرا در میان مردم دورههایی که پیش از شما میزیستهاند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند- جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر میبردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.</ref>. | |||
از مصادیق بارز و آشکار متخلفان اقتصادی و مصداق بارز [[ظالمان]] میباشند و هرگونه [[خوشگذرانی]]<ref>{{متن قرآن|لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ * قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ}} «مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافتهاید و به خانههایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند * گفتند: وای بر ما! بیگمان ما ستمگر بودهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۳-۱۴.</ref> و رفتارهایی از این دست میتواند [[مردم]] و جامعه را با خطر نیستی مواجه سازد. | |||
بیگمان نقش [[دولتها]] را در این زمینه نمیتوان نادیده گرفت، بسیاری از رفتارهای [[ظالمانه]] در حوزه تخلفات اقتصادی ریشه در [[قدرت]] دارد. بنابراین با توجه به اینکه ریخت و پاش در رفتارهای [[دولتها]]، بیش از حد تصور است باید توجه داشت که [[مرفهان]] بیدرد و مسرفان تنها در افراد و رفتارهای آنان نمود ندارد بلکه بروز و ظهور آن در [[دولتمردان]] و رفتارهای دولتی بیش از دیگر جاهاست. | |||
اگر بخواهیم جلوی بسیاری از تخلفات [[اقتصادی]] و رفتارهای [[ظالمانه]] را بگیریم باید به [[اصلاح قوانین]] و کنترل دقیق مجریان توجه شود. شاید بسیاری از اسرافها در بخشهای دولتی از آن رو انجام میشود که به عنوان نمونه در ساخت و سازها دقت کافی مبذول نشده است. ساختمانها بهگونهای ساخته میشود که به جای [[نور]] طبیعی [[خورشید]] به برق و برای تأمین [[گرما]] و سرما به هزینههای هنگفت نیازمند است. | |||
در حالی که میتوان با بهینهسازی سازه از [[مصرف]] بسیاری از موارد پیش گفته کاست و از ریخت و پاشها جلوگیری کرد. | |||
اینگونه تخلفات هرچند که به طور مستقیم صورت نمیگیرد ولی در واقع امر، [[رفتاری]] ظالمانه تلقی میشود؛ زیرا شرایط را بگونهای فراهم آوردهاند که نیاز دایمی به [[روشنایی]] و یا ابزارها و وسایل گرمایشی و سرمایشی و در نتیجه صرف هزینههای گزاف باشد<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت (مقاله)|تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت]].</ref>. | |||
==مصادیق فساد اقتصادی== | |||
=== ۱. [[استفاده غیرقانونی از منصب]] === | |||
==== ۱-۱. [[کسب منافع شخصی نامشروع]] ==== | |||
=====۱-۱-۱. دریافت [[رشوه]] به عنوانهای مختلف ([[رشوهخواری]])===== | |||
=====۱-۱-۲. [[سوء استفاده اقتصادی از قدرت و اختیارات]] ([[رانتخواری]])===== | |||
==== ۱-۲. تأثیرگذاری بر [[تصمیمات]] ==== | |||
==== ۱-۳. [[دوستگماری]] و [[خویشاوندسالاری]] ==== | |||
=== ۲. تخلفات و [[فساد مالی]] === | |||
==== ۲-۱. [[رباخواری]] ==== | |||
==== ۲-۲. [[دزدی]] و [[اخاذی]] ==== | |||
==== ۲-۳. [[غصب]] ==== | |||
==== ۲-۴. [[اختلاس]] ==== | |||
==== ۲-۵. [[پولشویی]] ==== | |||
«پولشویی» شامل فرد یا شرکتی از طریق [[نامشروع]] یا غیرقانونی مانند فروش مواد مخدر و یا فروش مشروبات الکلی و یا فروش کالای قاچاق شود و درآمد بالایی به دست میآورد. سپس این درآمد یا [[سود]] را در راه قانونی [[سرمایهگذاری]] میکند یا به عبارت دیگر [[پول]] کثیف و غیر قانونی را تبدیل به پول تمیز و قانونی میکند<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[مجازات قانونی مفسدان اقتصادی (مقاله)|مجازات قانونی مفسدان اقتصادی]].</ref>. | |||
==== ۲-۶. [[قاچاق]] ==== | |||
==== ۲-۷. [[گرانفروشی]] ==== | |||
==== ۲-۸. [[کمفروشی]] ([[تطفیف]] و [[بخس]]) ==== | |||
==== ۲-۹. [[اسراف]] و [[تبذیر]] ==== | |||
=== ۴. [[تقلب]] و [[جعل]] ([[احتیال]] و [[کلاهبرداری]]) === | |||
==== ۴-۱. [[جعل پول]] و [[ضرب سکه]] غیر مجاز ==== | |||
==== ۴-۲. جعل مدارک و [[اسناد]] [[مالی]] ==== | |||
==== ۴-۳. جعل گزارشهای مالی ==== | |||
==== ۴-۴. پنهانسازی [[حقایق]] با اسناد جعلی ==== | |||
==== ۴-۵. جعل و تقلب در [[قراردادها]] و [[معاملات]] [[تجاری]] ==== | |||
==== ۴-۶. جعل و تقلب در محصولات و خدمات ==== | |||
==== ۴-۷. انتقال غیرقانونی [[داراییها]] ==== | |||
==== ۴-۸. ناپدید کردن [[اموال]] ==== | |||
==== ۴-۹. [[تدلیس]] و [[غش]] در معاملات ==== | |||
=== ۵. [[توطئه]] و [[تبانی]] === | |||
==== ۵-۱. توطئه و تبانی برای [[کنترل بازار]] ==== | |||
==== ۵-۲. توافق غیرقانونی بر سر [[قیمتگذاری]] ==== | |||
=== ۶. [[احتکار]] و [[انحصار]] غیر مجاز === | |||
=== ۷. اخلال در [[نظام تولیدی]] === | |||
=== ۸. پرداخت نکردن [[واجبات مالی]] و [[فرار مالیاتی]] === | |||
==== ۸-۱. ترک [[پرداخت زکات]] ==== | |||
==== ۸-۲. ترک [[پرداخت خمس]] ==== | |||
==== ۸-۳. عدم اظهار درآمدهای [[واقعی]] در اظهارنامه مالیاتی ==== | |||
==== ۸-۴. استفاده از راههای غیرقانونی برای کاهش [[مالیات]] ==== | |||
==[[ویژهخواری]]== | |||
==[[قاچاق]]== | |||
==[[کلاهبرداری]]== | |||
==[[گرانفروشی]]== | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۳
بسترهای فساد اقتصادی
1. بسترهای سیاسی و قانونی
- فقدان یا ضعف شفافیت و پاسخگویی نهادهای حاکمیتی
- ضعف نظارت بر مسئولین و مدیران دولتی
- پیچیدگی و ابهام قوانین و مقررات
2. بسترهای اجتماعی و فرهنگی
- فرهنگ مصرفگرایی و تجملپرستی
- بیتوجهی به ارزشهای اخلاقی و دینی
- تسامح اجتماعی نسبت به فساد
3. بسترهای اقتصادی
4. بسترهای مدیریتی و ساختاری
- نبود سیستمهای نظارت و کنترل کارآمد
- ضعف سازوکارهای شفافیت و پاسخگویی
- ناکارآمدی ساختار اداری و مدیریتی
طرحی دیگر
۱. عوامل ساختاری و قانونی
1. نبود شفافیت و قوانین کافی
2. نبود سیستمهای قضایی مستقل
3. وجود قدرت سیاسی و اقتصادی بیش از حد
4. فقدان رقابت و کنترل در بخشهای اقتصادی
5. وجود حکومتهای بیش از حد متمرکز و دخالتگر
6. ضعف حاکمیت قانون و سازمانهای مدنی
7. ضعف مؤسسات نظارتی و قانونی
8. تعریفهای ضعیف و چندمعنایی قوانین
9. پیچیدگی زیاد قوانین و مقررات
۲. عوامل فرهنگی و اجتماعی
10. عدم برخورداری مردم از آزادیهای سیاسی و اطلاعرسانی کافی
11. دسترسی ناعادلانه به فرصتها و منابع اقتصادی
12. ضعف دموکراسی و حاکمیت قانون
13. نبود فرهنگ قوی علیه فساد در جامعه
۳. مالی و اقتصادی
14. فقدان نظارت و کنترل مناسب بر بخش مالی
15. سطح بالای دخالت دولت در اقتصاد
16. پایین بودن حقوق کارکنان دولتی
17. نبود سیستم حسابرسی مستقل و قوی
18. میزان بالای اختیارات اخلاقی مقامات دولتی
19. کمبود منابع مالی برای نظارت و بررسی فساد
20. عدم وجود مجازاتهای کافی و مؤثر برای متخلفان
فهرس پیشنهادی
نخست: مبانی نظری فساد اقتصادی
مصادیق
۱-۱- مصادیق فساد اقتصادی
۱-۱-۱- رشوهخواری
۱-۱-۲- ویژهخواری
۱-۱-۳- اختلاس و دزدی
۱-۱-۴- تبانی و سوءاستفاده از اطلاعات نهانی
۱-۱-۵- قاچاق کالا و ارز
۱-۱-۶- پولشویی
۱-۱-۷- فرار مالیاتی
بسترها
۱-۲- بسترهای فساد اقتصادی
۱-۲-۱- ظلم و نابرابری اقتصادی
۱-۲-۱-۱- تبعیض و سوءاستفاده از روابط شخصی
۱-۲-۱-۲- نابرابری در توزیع ثروت و قدرت
۱-۲-۱-۳- عدم توازن قدرت بین نهادها
۱-۲-۱-۴- تمرکز قدرت در دست افراد محدود
۱-۲-۱-۵- اختیارات بیحد مقامات
۱-۲-۲- ضعف در قانونگذاری و مدیریت اقتصادی
۱-۲-۲-۱- فقدان شفافیت قوانین اقتصادی
۱-۲-۲-۲- پیچیدگی قوانین مالیاتی و اداری
۱-۲-۲-۳- ضعف قانونگذاری درباره آزادی بیان
۱-۲-۲-۴- ضعف مکانیزمهای گزارش و پیگرد فساد
۱-۲-۲-۵- ضعف مجازات متخلفان
۱-۲-۳- ضعف در نظارت و کنترل اقتصادی
۱-۲-۳-۱- ضعف حاکمیت قانون
۱-۲-۳-۲- نظارت ضعیف بر فعالیتهای اقتصادی
۱-۲-۳-۳- حسابرسی و حسابداری ضعیف
علل
۱-۳- علل فساد اقتصادی ...
آثار و پیامدها
۱-۴- پیامدها و آثار فساد اقتصادی ...
دوم: راهکارهای مبارزه با فساد اقتصادی
...
فهرست تفصیلی
۱. استفاده غیرقانونی از منصب
۱-۱. کسب منافع شخصی
۱-۱-۱. دریافت رشوه و هدایا (رشوهخواری):
۱-۱-۱-۱. گرفتن هدیه، امتیاز یا اموال از ذینفع برای انجام یا ترک کاری
۱-۱-۱-۲. گرفتن هدیه، امتیاز یا اموال از ذینفع برای تسهیل یا تعویق کاری
۱-۱-۲. سوءاستفاده از قدرت و اختیارات (رانتخواری):
۱-۱-۲-۱. دستورات اقتصادی غیرقانونی به زیردستان
۱-۱-۲-۲. دخالت در امور اقتصادی غیرمرتبط با وظیفه
۱-۱-۲-۳. اختصاص غیرقانونی منابع عمومی بدون رعایت معیارها
۱-۲. تأثیرگذاری بر تصمیمات
۱-۲-۱. تأثیرگذاری غیر مجاز بر قراردادها و تعاملات
۱-۲-۲. تأثیرگذاری بر تصمیمات اقتصادی خانواده و آشنایان
۱-۳. دوستگماری و خویشاوندسالاری
۱-۳-۱. ترجیح دادن آشنایان و خویشاوندان در اخذ مسئولیت و تصمیمات اقتصادی
۱-۳-۲. تسهیل برای آشنایان و خویشاوندان در دریافت قراردادها و فرصتهای کسب و کار
۱-۳-۳. تأمین منافع مالی برای آشنایان و خویشاوندان
۲. تخلفات و فساد مالی
۲-۱. ربا
۲-۱-۱. ربا در در قرضها
۲-۱-۲. ربا در تعاملات مالی و بانکی
۲-۱-۳. ربا در قراردادهای تجاری
۲-۲. دزدی و اخاذی
۲-۲-۱. دزدی اموال شخصی یا عمومی
۲-۲-۲. دزدی اطلاعات شخصی یا عمومی
۲-۳. اختلاس
۳-۳-۱. برداشتن غیرقانونی پول نقد از صندوقهای دولتی
۳-۳-۲. انتقال غیرمجاز اموال دولتی به اموال شخصی
۲-۴. پولشویی
۲-۴-۱. خرید املاک و داراییهای گرانقیمت با پولهای به دست آمده از فعالیتهای غیرقانونی
۲-۴-۲. انتقال اموال به دارایی افراد واسط و مالکان صوری
۲-۴-۳. مخفی کردن منشأ اموال حاصل از فساد
۲-۵. قاچاق
۲-۵-۱. قاچاق مواد خوراکی و مصرفی
۲-۵-۲. قاچاق لباس و پارچه
۲-۵-۳. قاچاق اسلحه
۲-۵-۴. قاچاق انسان
۲-۵-۵. قاچاق محصولات فرهنگی و هنری
۲-۵-۶. قاچاق حیوانات و گیاهان
۲-۶. گرانفروشی
۲-۷. کمفروشی (تطفیف و بخس)
۲-۸. اسراف و تبذیر
۴. تقلب و جعل (کلاهبرداری)
۴-۱. جعل پول و ضرب سکه غیر مجاز
۴-۱. جعل مدارک و اسناد مالی
۴-۱-۱. جعل گواهینامههای مالکیت یا اجارهنامهها وغیره
۴-۱-۲. جعل امضاها و مهرهای رسمی و واقعی
۴-۱-۲. جعل اوراق بهادار
۴-۲. جعل گزارشهای مالی
۴-۲-۱. گزارش دروغ از داراییها یا مخارج
۴-۲-۲. ارائه اطلاعات غلط درباره معاملات یا تراکنشهای مالی
۴-۳. پنهانسازی حقایق با اسناد جعلی
۴-۳-۱. مخفی کردن داراییهای واقعی با اسناد جعلی
۴-۳-۲. جلوگیری از بازرسی با ارائه اسناد جعلی
۴-۴. جعل و تقلب در قراردادها و معاملات تجاری
۴-۴. جعل و تقلب در محصولات و خدمات
۳-۴. انتقال غیرقانونی داراییها
۳-۴-۱. مخفی کردن مالکیت واقعی داراییها
۳-۴-۲. انتقال غیر قانونی داراییها به مالکیت دیگران
۳-۳. ناپدید کردن اموال
۳-۳-۱. محو یا پنهان کردن اموال دولتی
۳-۳-۲.محو یا پنهان کردن اثر اموال از دفاتر دولت
۵. توطئه و تبانی
۵-۱. توطئه و تبانی برای کنترل بازار
۵-۱-۱. توافقات مخفیانه بر سر کنترل بخشهای اقتصادی
۵-۱-۲. تبانی با شرکا یا رقبا برای بازی با قیمتها
۵-۲. توافق غیرقانونی بر سر قیمتگذاری
۶. احتکار و انحصار غیر مجاز
۶. اخلال در نظام تولیدی
۷. پرداخت نکردن واجبات مالی و فرار مالیاتی
۷-۱. ترک پرداخت زکات واجب
۷-۲. ترک پرداخت خمس واجب
۷-۳. عدم اظهار درآمدهای واقعی در اظهارنامه مالیاتی
۷-۴. استفاده از راههای غیرقانونی برای کاهش مالیات
مقدمه
«ظلم» - که به معنای قرار دادن چیزی در غیر جایگاه اختصاصی و مناسب خودش است - به اشکال مختلفی چون کم کردن یا زیاد کردن و یا تغییر زمان و مکان در امور و مسایل گوناگون ظهور و بروز میکند. از این رو حوزه مصداقی آن، دایره وسیعی را در بر میگیرد.
اگر ظلم را به معنای تجاوز از حقی بدانیم که به منزله نقطه مرکزی دایره است، میتوان برای آن سه نوع مصداق کلی ظلم بین انسان و خدا؛ ظلم بین خود و مردم و ظلم به خود[۱] شناسایی و دهها مصداق جزیی برای آن پیدا کرد.یکی از مصادیق مهم و اساسی آن، ظلمی است که در حوزه اقتصادی اعمال میشود. البته هرگونه ستم در حق خدا و یا مردم، به نحوی به ظلم به خود باز میگردد؛ زیرا آثار و نتایج ظلم و ستم پیش از آنکه گریبانگیر دیگری شود، گریبان ستمگر را میگیرد. بنابراین ستمی که در حوزه اقتصادی نسبت به جامعه و مردم روا داشته میشود دود آن پیش از دیگری به چشم خود ستمگر میرود[۲].
عدالتستیزی با ستمگری
از آنجا که ستمگران انسانهای حقستیز هستند نسبت به عدالت نیز ستیزهجو میباشند و اجازه نمیدهند تا شرایطی برای تحقق عدالت در جامعه فراهم آید. اصولا ستمگری ضد مفهوم و مصداق عدالتگری است؛ زیرا عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در جایگاه اختصاصی و مناسب آن میباشد و ستمگری ضد این معنا است. بنابراین، ستمگر با هرگونه اموری که عدالت را در جامعه نهادینه میکند سرستیز و جنگ دارد و اجازه نمیدهد تا شرایطی برای اجرای عدالت در جامعه مهیا شود.
هر انسانی به سبب تضاد قوای شر و خیر و الهامات تقوایی و فجوری در ذات خویش، گرفتار گرایش به بیعدالتی است. از این رو با کوچکترین عاملی ممکن است در مسیر فجور و خروج از عدالت قرار گیرد. به همین دلیل است که خداوند بر لزوم پناه بردن به خداوند و دور ماندن از ظلم را در همه زمانها و برای همه انسانها سفارش میکند[۳].
بسیاری از مردم ناخواسته از حق و عدالت به سوی ظلم و ستم گرایش مییابند و وسوسههای درونی و بیرونی، آنان را به سوی آن میکشاند. از این رو از انسانها خواسته شده تا همواره نسبت به ظلم و ستم استغفار و توبه کنند تا به سوی حق و عدالت باز گردند[۴].
اگر انسان بتواند از ظلم و ستم در همه اشکال و مصادیق آن اجتناب کند میتواند امید داشته باشد که به امنیت و آرامشی دست یابد که بسیاری حسرت آن را دارند[۵] و همچنین به هدایتی خاص دست یافته[۶] و در سایه مغفرت و آمرزش الهی به سوی کمال و حق و عدالت رهنمون شود؛ زیرا تعدی و ظلم به هر شکلی و با مصداقی از نظر خداوند و عقل و قرآن، عملی ناشایست، قبیح عقلانی، حرام شرعی و گناهی نابخشنودنی است[۷]. بنابراین کسی که از ظلم و ستم اجتناب میکند در حقیقت در مسیر حق و عدالت گام برمیدارد و همین خود عامل مهمی در جهت جلب رحمت و مغفرت الهی است[۸].
تأثیر رفاهزدگی بر ستمگری
آیات قرآن تبیین میکند که ریشه حقستیزی و ستمگری در اموری چند نهفته است از جمله علل و عواملی که موجب میشود تا شخص گرایش به ظلم و ستم یابد، رفاه زدگی و اتراف است. ثروت و سرمایه همان گونه که در تحلیل قرآنی، عامل قوام جامعه و شکوفایی اقتصادی و تمدنی و دستیابی انسان به کمال و انجام ماموریت آبادانی زمین در نقش خلافت الهی است، همچنین میتواند عامل بسیاری از مسائل نابهنجار و ضداخلاقی و دینی در جامعه شود؛ زیرا قرار گرفتن سرمایه و ثروت در دست برخی از انسانها موجب میشود تا گرفتار اتراف و رفاهزدگی شده و خلق و خوی انسانی خویش را از دست دهند.
بدین ترتیب بخشی از جامعه با بهرهمندی از رفاه و اشرافیت خویش بر انبوهی از نعمتها و روزیهای الهی مسلط میشوند و با خوشگذارنی و غوطهوری در زندگی دنیا و ستمگری در حق مردمان، جامعه انسانی را نیز دچار بحران اخلاقی و سیاسی میکنند و آن را تا مرز فروپاشی و نیستی میکشانند[۹].
همین آیات این مطلب را نیز تبیین میکند که خوشگذرانی افراطی و ظالمانه این بخش از اقشار جامعه چگونه اسباب نیستی و هلاکت آنان و جامعه را سبب میشود و فرصت رشد و تکامل را از جامعه میستاند؛ زیرا بینش و نگرش آنان زمینه مساعدی برای غفلت از خدا و اهداف آفرینش میشود که در این صورت بر پایه سنتهای الهی و قوانین حاکم بر جهان، قدرت و مکنت آنان عامل نابودی و سقوط خودشان و جامعه میشود به طوری که زمانی نسبت به آثار ظلم و ستم خویش آگاه میشوند که فرصت گذشته و قیامت و رستاخیز برپا شده است[۱۰].[۱۱]
ستمگری با تخلفات اقتصادی
تخلفات اقتصادی که از مصادیق بارز ظلم و ستم در حق خویش و جامعه و نسبت به نعمتهای الهی و ناسپاسی به آن است، دارای اشکال و انواع متعددی است. البته قرآن در برخی از آیات تبیین میکند که گاه ستمگری در حوزههای دیگر موجب میشود تا آثار آن در حوزه اقتصادی آشکار شود. به عنوان نمونه ظلم و ستم برخی از یهودیان نسبت به آموزههای وحیانی تورات موجب شد تا خداوند برخی از نعمتهای پاک و پاکیزه و حلال را بر آنان حرام کند و اجازه بهرهمندی از آن را به آنها ندهد[۱۲].
بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که ستمگری در حوزهای میتواند آثار و پیامدهایی در حوزههای دیگر که در ظاهر ارتباطی به هم ندارد داشته باشد. به عنوان نمونه در آیات و روایات بیان شده است که پرداخت حقوق مالی چون زکات و خمس میتواند زمینه ریزش باران و دیگر نزولات آسمانی را فراهم آورد و فراخی و گشایش نعمت را برای جامعه به دنبال آورد، چنانکه عدم پرداخت زکات و خمس میتواند بیماریها را نیز به دنبال آورد و هلاکت گروهی را سبب شود. در برخی از روایات به تاثیر صله رحم و ترک آن در افزایش و کاهش عمر آدمی توجه داده شده است تا به این وسیله ارتباط عمر با عملی چون صله رحم را به اثبات برساند. بنابراین نمیتوان به بیارتباطی امور نسبت به هم بیتوجه بود؛ زیرا چنانکه این دسته از آیات و روایات و همچنین تجربه عارفان و دانش آنان نشان میدهد جهان چنان به هم پیوسته است که حرکت برگی در درون چاهی میتواند آثار بزرگ و مهم در آسمانها و زمین به جا گذارد.
خداوند در بیان علت نابودی قوم شعیب در شهر مدین گزارش میکند که چگونه تخلفات اقتصادی مردم این منطقه موجب شد تا گرفتار هلاکت شوند و جامعه آنان به کلی نیست و نابود شود. آنان در رفتارهای اقتصادی خویش به جای عدالت و حقگرایی به سوی بیعدالتی گرایش یافته و در هنگام خرید و فروش، از پیمانه کم میگذاشتند و حقوق دیگران را به ظلم و ستم ضایع میکردند. اینگونه است که به سبب تخلفات اقتصادی راه نیستی و نابودی خویش و جامعه خود را فراهم آورده و عبرت برای دیگران شدند[۱۳].
رباخواری نیز عملی ستمگرانه است که نوعی تخلف اقتصادی بشمار میرود که فرصت برابر را از افراد جامعه سلب میکند و اجازه رشد و شکوفایی به شخص و بلکه جامعه در حوزه اقتصادی و دیگر حوزههای انسانی و کمالی را نمیدهد. از این رو خداوند هرگونه رفتار ربوی در حوزه اقتصادی را ستمگرانه برمیشمارد و به شدت از آن نهی میکند و حتی آن را به عنوان اعلان جنگ رسمی با خداوند معرفی مینماید[۱۴].
از جمله تخلفات اقتصادی میتوان به شیوه نادرست مصرف اشاره کرد. عدم بهرهمندی بهینه و درست از نعمت و روزیهای خدادادی موجب میشود تا شخص و جامعه به عنوان مصداقی از مصادیق ستمگران مورد خشم و غضب الهی قرار گیرند.
به سخن دیگر، ستمگری تنها نسبت به شخص و یا جامعه نیست بلکه گاه نسبت به نعمتها و روزیهای خداوند است که در حقیقت همان ظلم به خدا نیز میتواند باشد. کسی که با مصرف بیرویه و زیادهروی در مصرف، نعمتهای الهی را از میان میبرد و اجازه مصرف درست و بهینه آن را به دیگران نمیدهد در حقیقت نسبت به خود و دیگری ظلم روا داشته است. خداوند در آیات قرآن از جمله ۲۴۶ سوره بقره[۱۵] و ۱۰۳ سوره اعراف[۱۶] و ۸۳ و ۸۵ سوره یونس[۱۷] و ۹۷ تا ۱۰۱ سوره هود[۱۸] و ۳۳ و ۴۴ سوره مؤمنون[۱۹]، با اشاره به رفتار ظالمانه و خوشگذرانیهای اشراف و از میان بردن ثروت و نعمتهای الهی، آنان را مردمانی ستم پیشه معرفی میکند و به آنها هشدار میدهد که اینگونه رفتار سبب گمراهیشان و هلاکت خودشان و جامعه میشود.
کنز اندوزی و جلوگیری از گردش سالم سرمایه و ثروت از دیگر تخلفات اقتصادی است که خداوند آن را مصداقی از مصادیق ظلم و ستم برمیشمارد؛ زیرا نعمتهای الهی برای ذخیرهسازی و تکاثر و کنز نیست بلکه خداوند این نعمتها را در اختیار بشر قرار داده تا همگان از آن بهره گیرند و اگر در دست کسی ثروتی انباشته شده با به گردش درآوردن صحیح آن از راه مجاری معتبر و سالم اجازه بهرهمندی گروههای بیشتر مردمی را فراهم آورد. بخشی را انفاق و صدقه نماید و حقوق مالی بینوایان و سائلان را به آنان پرداخت کند و در حق انسانها احسان و ایثار نماید.
اما برخلاف این قانون و حق، شماری از انسانها چون قارون در اندیشه کنز و تکاثر اموال و ثروت جامعه هستند و با رفتارهای تجاوزکارانه و ظالمانه خویش، سد راه بهرهگیری مردم از نعمتهای خداوند میشوند. اینگونه است که خشم الهی را به جان میخرند و گرفتار عذاب الهی میشوند[۲۰].
ناسپاسی و کفران نعمت به اشکال مختلف چون اسراف و تبذیر، از تخلفات اقتصادی ظالمانه است که آیات قرآن به آن اشاره کرده است. خداوند در آیاتی چون ۳۴ سوره ابراهیم[۲۱] و ۱۵ و ۱۷ و ۱۹ سوره سبا[۲۲] از ناسپاسی و کفران نعمت مردم گلایه میکند و گزارش میکند که چگونه مردم منطقه سبا با ناسپاسی و کفران نعمتهای الهی، خود را گرفتار خشم کرده و جامعه تمدنی و شکوفای خویش را به نیستی و نابودی سوق دادند.
آیات ۱۱۶ سوره هود و ۱۱ تا ۱۳ سوره انبیا و ۳۳ و ۳۸ و ۴۱ سوره مؤمنون[۲۳] و ۴۹ و ۵۱ سوره زمر[۲۴] و ۲۷ سوره شوری[۲۵]، به وضعیت مرفهان بیدرد و برخورداران سرمست جامعه اشاره میکند که با رفتارهای ضداقتصادی و تخلفات اقتصادی در حوزههای مختلف از جمله مصرف، موجبات تباهی خود و جامعه را فراهم میآورند و برخود و جامعه ظلم میکنند.
در تحلیل قرآنی مسرفان[۲۶] و مترفان[۲۷].
از مصادیق بارز و آشکار متخلفان اقتصادی و مصداق بارز ظالمان میباشند و هرگونه خوشگذرانی[۲۸] و رفتارهایی از این دست میتواند مردم و جامعه را با خطر نیستی مواجه سازد.
بیگمان نقش دولتها را در این زمینه نمیتوان نادیده گرفت، بسیاری از رفتارهای ظالمانه در حوزه تخلفات اقتصادی ریشه در قدرت دارد. بنابراین با توجه به اینکه ریخت و پاش در رفتارهای دولتها، بیش از حد تصور است باید توجه داشت که مرفهان بیدرد و مسرفان تنها در افراد و رفتارهای آنان نمود ندارد بلکه بروز و ظهور آن در دولتمردان و رفتارهای دولتی بیش از دیگر جاهاست.
اگر بخواهیم جلوی بسیاری از تخلفات اقتصادی و رفتارهای ظالمانه را بگیریم باید به اصلاح قوانین و کنترل دقیق مجریان توجه شود. شاید بسیاری از اسرافها در بخشهای دولتی از آن رو انجام میشود که به عنوان نمونه در ساخت و سازها دقت کافی مبذول نشده است. ساختمانها بهگونهای ساخته میشود که به جای نور طبیعی خورشید به برق و برای تأمین گرما و سرما به هزینههای هنگفت نیازمند است.
در حالی که میتوان با بهینهسازی سازه از مصرف بسیاری از موارد پیش گفته کاست و از ریخت و پاشها جلوگیری کرد. اینگونه تخلفات هرچند که به طور مستقیم صورت نمیگیرد ولی در واقع امر، رفتاری ظالمانه تلقی میشود؛ زیرا شرایط را بگونهای فراهم آوردهاند که نیاز دایمی به روشنایی و یا ابزارها و وسایل گرمایشی و سرمایشی و در نتیجه صرف هزینههای گزاف باشد[۲۹].
مصادیق فساد اقتصادی
۱. استفاده غیرقانونی از منصب
۱-۱. کسب منافع شخصی نامشروع
۱-۱-۱. دریافت رشوه به عنوانهای مختلف (رشوهخواری)
۱-۱-۲. سوء استفاده اقتصادی از قدرت و اختیارات (رانتخواری)
۱-۲. تأثیرگذاری بر تصمیمات
۱-۳. دوستگماری و خویشاوندسالاری
۲. تخلفات و فساد مالی
۲-۱. رباخواری
۲-۲. دزدی و اخاذی
۲-۳. غصب
۲-۴. اختلاس
۲-۵. پولشویی
«پولشویی» شامل فرد یا شرکتی از طریق نامشروع یا غیرقانونی مانند فروش مواد مخدر و یا فروش مشروبات الکلی و یا فروش کالای قاچاق شود و درآمد بالایی به دست میآورد. سپس این درآمد یا سود را در راه قانونی سرمایهگذاری میکند یا به عبارت دیگر پول کثیف و غیر قانونی را تبدیل به پول تمیز و قانونی میکند[۳۰].
۲-۶. قاچاق
۲-۷. گرانفروشی
۲-۸. کمفروشی (تطفیف و بخس)
۲-۹. اسراف و تبذیر
۴. تقلب و جعل (احتیال و کلاهبرداری)
۴-۱. جعل پول و ضرب سکه غیر مجاز
۴-۲. جعل مدارک و اسناد مالی
۴-۳. جعل گزارشهای مالی
۴-۴. پنهانسازی حقایق با اسناد جعلی
۴-۵. جعل و تقلب در قراردادها و معاملات تجاری
۴-۶. جعل و تقلب در محصولات و خدمات
۴-۷. انتقال غیرقانونی داراییها
۴-۸. ناپدید کردن اموال
۴-۹. تدلیس و غش در معاملات
۵. توطئه و تبانی
۵-۱. توطئه و تبانی برای کنترل بازار
۵-۲. توافق غیرقانونی بر سر قیمتگذاری
۶. احتکار و انحصار غیر مجاز
۷. اخلال در نظام تولیدی
۸. پرداخت نکردن واجبات مالی و فرار مالیاتی
۸-۱. ترک پرداخت زکات
۸-۲. ترک پرداخت خمس
۸-۳. عدم اظهار درآمدهای واقعی در اظهارنامه مالیاتی
۸-۴. استفاده از راههای غیرقانونی برای کاهش مالیات
ویژهخواری
قاچاق
کلاهبرداری
گرانفروشی
پانویس
- ↑ مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۵۳۷.
- ↑ منصوری، خلیل، تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت.
- ↑ ﴿قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ﴾ «گفت: پناه بر خداوند که جز آن کس را بگیریم که کالای خویش را نزد او یافتهایم زیرا آنگاه ستمگر خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۷۹.
- ↑ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا * وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا﴾ «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند * و هر کس کار بدی کند یا بر خود ستم روا دارد سپس از خداوند آمرزش بخواهد خداوند را آمرزندهای بخشاینده خواهد یافت» سوره نساء، آیه ۶۴ و ۱۱۰ و ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾ «گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردم، مرا بیامرز! و (خداوند) او را آمرزید که اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره قصص، آیه ۱۶.
- ↑ ﴿وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾ «و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟ * آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۱-۸۲.
- ↑ ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا﴾ «خداوند بر آن نبوده است که کافران و ستمبارگان را ببخشاید و یا راهی به آنان بنماید؛» سوره نساء، آیه ۱۶۸ و انعام آیه ۸۲.
- ↑ ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ * وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ * وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمیتابیم به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه زمین میرویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، بر آورد. او گفت: آیا چیز پستتر را به جای چیز بهتر میخواهید؟ به شهری فرود آیید که (آنجا) آنچه خواستید در اختیار شماست؛ و مهر خواری و تهیدستی بر آنان زده شد و سزاوار خشم خداوند شدند زیرا نشانههای خداوند را انکار میکردند و پیامبران را ناحقّ میکشتند؛ این بدان روی بود که سرکشی ورزیدند و از اندازه، میگذشتند * و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده * ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت * و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۶۱ و ۶۵ و ۱۷۸ و ۱۹۰.
- ↑ منصوری، خلیل، تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت.
- ↑ ﴿وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ * فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ * لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ * قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ﴾ «و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم * و همین که عذاب ما را در (می) یافتند ناگاه از آن میگریختند * مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافتهاید و به خانههایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند * گفتند: وای بر ما! بیگمان ما ستمگر بودهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۱-۱۴.
- ↑ ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ﴾ «و برخی از مردم به جای خداوند همتایانی میگزینند و آنها را چنان دوست میدارند که خداوند را و مؤمنان، خداوند را دوستدارترند. و کاش کسانی (که با گزینش بتها) به خود ستم کردند آنگاه که عذاب را (در رستخیز) مینگرند، دریابند که تمام توان (ها) از آن خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۶۵ و ﴿وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ﴾ «و آن وعده راستین نزدیک شود و ناگاه دیدگان کافران خیره گردد (و بگویند:) وای بر ما که از این (امر) در ناآگاهی به سر میبردیم بلکه ستمکاره بودیم» سوره انبیاء، آیه ۹۷.
- ↑ منصوری، خلیل، تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت.
- ↑ ﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا﴾ «آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز میداشتند چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم» سوره نساء، آیه ۱۶۰ و ﴿وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ﴾ «و بر یهودیان هر (جاندار) ناخنداری را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آنها را بر آنها حرام کردیم جز آنچه بر گرده و روده دارند و یا همراه استخوانهاست؛ بدین گونه آنان را برای افزونجوییشان کیفر دادیم و بیگمان ما راستگفتاریم» سوره انعام، آیه ۱۴۶ و ﴿وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾ «و هرچه را پیشتر برای تو بازگفتیم بر یهودیان حرام کردیم و ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود به خویشتن ستم میورزیدند» سوره نحل، آیه ۱۱۸.
- ↑ ﴿أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾ «آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰ و ﴿وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ﴾ «و چون «امر» ما دررسید شعیب و مؤمنان همراه او را با بخشایشی از سوی خویش رهایی بخشیدیم و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانههای خود از پا در افتادند» سوره هود، آیه ۹۴ و ﴿وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الآخِرَ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ * فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ * وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ * وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ * فَكُلا أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الأَرْضَ وَمِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾ «و به سوی (مردم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم) که گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امیدوار باشید و در این (سر) زمین تبهکارانه آشوب نورزید * پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا افتادند * و عاد و ثمود را (نیز عذاب کردیم) و بیگمان این از (آثار) زیستگاههایشان برای شما پدیدار است. و شیطان کردارهایشان را در چشم آنان آراست بنابراین آنها را از راه (حقّ) باز داشت با آنکه بینادل بودند * و قارون و فرعون و هامان را (نیز) عذاب کردیم و البتّه موسی برای آنان برهانها آورد امّا آنان در آن سرزمین گردنکشی پیشه کردند و پیشرو نبودند * پس، هر یک از آنان را برای گناهش فرو گرفتیم، بر برخی از آنان شنباد فرستادیم و برخی را بانگ آسمانی فرو گرفت و برخی را در زمین فرو بردیم و برخی را غرق کردیم و خداوند بر آن نبود که بدیشان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میکردند» سوره عنکبوت، آیه ۳۶-۴۰.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید * و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۸-۲۷۹.
- ↑ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾ «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
- ↑ ﴿ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ﴾ «سپس بعد از آنان موسی را با نشانههایمان به سوی فرعون و سرکردگانش برانگیختیم و آنان به آن (نشانه) ها ستم روا داشتند پس بنگر که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۱۰۳.
- ↑ ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ * وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ * فَقَالُواْ عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾ «اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود * و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید * گفتند: بر خداوند توکّل داریم؛ پروردگارا! ما را مایه عبرتی برای گروه ستمگران مگردان!» سوره یونس، آیه ۸۳-۸۵.
- ↑ ﴿إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ * وَأُتْبِعُواْ فِي هَذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ * ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِيدٌ * وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مِن شَيْءٍ لَّمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ﴾ «نزد فرعون و سرکردگان وی؛ آنگاه، آن (سرکرده) ها از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون از سر کاردانی نبود * او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش میآید و آنان را به دوزخ درمیآورد و بد آبشخوری است که بدان درمیآیند * و در این (جهان) و روز رستخیز با لعنت بدرقه شدهاند؛ بد دهشی است که به آنان میدهند * این از اخبار شهرهاست که داستان آن را برای تو میگوییم برخی از آنها (هنوز) بر پایند و (برخی دیگر از روی زمین) برچیده شدهاند * و ما به آنان ستم نکردیم که خود به خویش ستم کردند و چون فرمان پروردگارت دررسید خدایان ایشان که به جای خداوند (به پرستش) میخواندند هیچ به کارشان نیامدند و جز نابودی چیزی بر آنان نیفزودند» سوره هود، آیه ۹۷-۱۰۱.
- ↑ ﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ * ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ «و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه میخورید میخورد و از آنچه میآشامید میآشامد * سپس پیامبران خویش را پیدرپی فرستادیم، هر گاه که پیامبری برای امتی آمد او را دروغگو شمردند آنگاه آنان را در پی یکدیگر (به هلاکت) آوردیم و (با نابود کردنشان) آنها را (موضوع) افسانهها گرداندیم پس بر گروهی که ایمان نمیآورند نفرین باد!» سوره مؤمنون، آیه ۳۳ و ۴۴.
- ↑ ﴿إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ﴾ «بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنجها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۶ و ﴿وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ * فَكُلا أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الأَرْضَ وَمِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾ «و قارون و فرعون و هامان را (نیز) عذاب کردیم و البتّه موسی برای آنان برهانها آورد امّا آنان در آن سرزمین گردنکشی پیشه کردند و پیشرو نبودند * پس، هر یک از آنان را برای گناهش فرو گرفتیم، بر برخی از آنان شنباد فرستادیم و برخی را بانگ آسمانی فرو گرفت و برخی را در زمین فرو بردیم و برخی را غرق کردیم و خداوند بر آن نبود که بدیشان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میکردند» سوره عنکبوت، آیه ۳۹-۴۰.
- ↑ ﴿وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ﴾ «و از هر چه خواستید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمیتوانید شمار کرد؛ بیگمان انسان ستمکارهای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.
- ↑ ﴿لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ * ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ * فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ﴾ «برای (قوم) سبا در مسکنهایشان نشانهای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده * چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر میرسانیم؟ * اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانهها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بیگمان در این، نشانههایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۵ و ۱۷ و ۱۹.
- ↑ ﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ * إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ * فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾ «و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه میخورید میخورد و از آنچه میآشامید میآشامد * او جز مردی نیست که بر خداوند دروغی میبندد و ما به او ایمان نمیآوریم * آنگاه بانگ آسمانی به حق آنان را فرو گرفت و ایشان را خاشاکی گرداندیم؛ پس نفرین بر ستمگران باد!» سوره مؤمنون، آیه ۳۳ و ۳۸ و ۴۱.
- ↑ ﴿فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ * فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلَاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ﴾ «و چون به آدمی گزندی میرسد ما را میخواند؛ سپس هنگامی که از خویش نعمتی بدو دهیم میگوید: جز این نیست که (آن نعمت) برای دانشی (که داشتهام) به من داده شده است (چنین نیست) بلکه یک آزمون است امّا بیشتر آنان نمیدانند * پس بدیهای کارهایی که کردند به آنان رسید و به زودی به ستمگران ایشان بدیهای کارهایی که کردند خواهد رسید و آنان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستند» سوره زمر، آیه ۴۹ و ۵۱.
- ↑ ﴿وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ﴾ «و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ میداشت در زمین سرکشی میورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازهای فرو میفرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.
- ↑ ﴿مَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ * وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ﴾ «سپس به وعده خود درباره آنان وفا کردیم و آنان و هر که را میخواستیم رهایی بخشیدیم و گزافکاران را نابود کردیم * و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم» سوره انبیاء، آیه ۹ و ۱۱.
- ↑ ﴿فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ﴾ «پس چرا در میان مردم دورههایی که پیش از شما میزیستهاند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند- جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر میبردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.
- ↑ ﴿لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ * قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ﴾ «مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافتهاید و به خانههایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند * گفتند: وای بر ما! بیگمان ما ستمگر بودهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۳-۱۴.
- ↑ منصوری، خلیل، تخلفات اقتصادی ظلم آشکار و عامل هلاکت.
- ↑ منصوری، خلیل، مجازات قانونی مفسدان اقتصادی.