معجزه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۱ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = راه‌های اثبات نبوت | عنوان مدخل = معجزه | مداخل مرتبط = [[معجزه در لغت]] - [[معجزه در قرآن]] - [[معجزه در کلام اسلامی]] - [[معجزه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[معجزه در قرآن]] | [[معجزه در حدیث]] | [[معجزه در کلام اسلامی]] | [[معجزه در فلسفه اسلامی]] | [[معجزه در عرفان اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[معجزه (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''معجزه''' فعل خارق‌العاده‌ای که مدعی [[نبوت]] آن را دلیلی بر [[بعثت]] از طرف خدا می‌داند <ref> [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۴.</ref>. معجزه، یکی از راه های [[اثبات نبوت]] [[پیامبران]] {{عم}} است.
'''معجزه''' عمل خارق عادتی است از طرف مدعی [[نبوت]] که انجام آن از [[قدرت]] افراد عادی بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکان‌پذیر است و دارای برخی شرایط و خصوصیات بوده و دلیلی آشکار است بر [[صدق]] ادعای آورنده آن.  


== مقدمه ==
"معجزه" استدلالی از جنس ماورائی و [[خرق عادت]] و برای تمایز [[پیامبران]] [[راستین]] از [[دروغین]] است و بیشتر برای کسانی است که در برابر سه شیوه [[حکمت]]، [[موعظه]] و [[مناظره]] [[مقاومت]] و [[لجاجت]] می‌کنند و به بهانه‌تراشی روی می‌آورند. اما معجزه، به خواست [[مشرکان]] یا پیامبران انجام نمی‌گیرد و در [[اختیار]] [[خداوند]] است، که در چه شرایطی از آن استفاده کند<ref>{{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا * أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا * أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا * أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا}} «و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمه‌ای فرا جوشانی * یا باغستانی از نخل و انگور داشته باشی که لابه‌لای آن جویبارهایی، نیک روان‌سازی * یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری * یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۰-۹۳.</ref>. همان‌گونه که معجزه قابل [[تعلیم و تعلم]] نیست و به [[دانش]]، [[حرفه]] و [[هنری]] شباهت ندارد، افزون بر آن، لازم نیست معجزه [[جسمانی]] و بی‌زبان باشد؛ لذا [[نزول قرآن]] نیز خود معجزه‌ای آشکار و گویا است<ref>{{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ}} «و گفتند: چرا نشانه‌هایی از سوی پروردگارش بر او فرو فرستاده نمی‌شود؟ بگو: جز این نیست که نشانه‌ها نزد خداوند است و من تنها بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره عنکبوت، آیه ۵۰.</ref>. [[پیامبری]] که معجزه می‌آورد بهانه‌جویان را به هماوردی فرا می‌خواند تا برای پذیرش دعوتش، [[ناتوانی]] [[مخالفان]] را رقم زند<ref>برای نمونه، ر.ک: {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ}} «چون جادوگران آمدند موسی به آنان گفت: چیزی را که می‌خواهید بیفکنید، بیفکنید!» سوره یونس، آیه ۸۰.</ref>. در اصطلاح به این هماوردی «[[تحدی]]» می‌گویند. [[سیر]] دادن شبانه [[رسول خدا]]{{صل}} از [[مکه]] به [[مسجد الاقصی]] و [[معراج]] به [[آسمان‌ها]] و [[عرش الهی]] در شمار [[معجزات]] [[رسول خاتم]]{{صل}} است، که در ادامه به آنها پرداخته می‌شود<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص ۸۳.</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
معجزه، از موضوعاتی است که بسیاری از [[اعتقادات]] اساسی دیگر بر آن مترتب است. معجزه آخرین راه [[الزام]] [[مردم]] به پذیرش [[دعوت]] [[حق]] است. به قول [[خواجه نصیر]] در کتاب تجرد الاعتقاد، [[راز]] پی بردن به [[صدق]] [[نبی]]، وجود معجزه بر دستان اوست<ref>حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۱۵۷.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۵-۱۷۶.</ref>
* واژه معجزه، اسم فاعل ماده "عجز" از باب افعال به معنای ناتوان‌کننده است <ref> [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱.</ref>.
* معجزه در یک تفسیر ساده، عمل خارق عادتی را می‌گویند که انجام آن از قدرت افراد عادی بیرون است و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکان‌پذیر می‌باشد. معجزه کاری است که توسط مدعی [[نبوت]] ارائه می‌شود و دارای شرایط و خصوصیاتی است که نشانه‌ای روشن و دلیلی آشکار بر صدق ادعای آورنده آن است. آن شرایط و خصوصیات عبارت‌اند از:
# هیچ انسانی حتی نوابغ، به اتکای قدرت بشری توانایی بر انجام آن نداشته باشد.
# آورنده معجزه باید دیگران را به مقابله دعوت کند "تحدی" و در این میدان مغلوب دیگران نشود.
# توأم با ادعای [[نبوت]] باشد <ref> [[پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان (کتاب)|پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان]]، درس چهارم.</ref>.
* اگر کسی به‌راستی توانست امور خارق‌العاده را انجام دهد و همگان در برابر او عاجز شوند، یقین پیدا می‌شود که او پشتوانه‌ای الهی دارد و از طرف خداست.
* معجزه امری است خارق‌العاده که از جانب خداوند و به دست پیامبر صورت می‌پذیرد در حالی که با ادعای [[پیامبری]] و تحدی همراه است و با مدعای پیامبر مطابقت دارد و قابل تعلیم و تعلم نیست و دیگران، از انجام آن ناتوانند.


===توضیح تعریف معجزه===
== معناشناسی ==
* خرق عادت بودن و خارق‌العادگی، یعنی فرایند وقوع آن با نظام عادی جهان همخوانی ندارد نه اینکه محال عقلی باشد، زیرا محالات عقلی اساساً قابلیت وجود یافتن ندارند. خارق‌العاده بودن، همراه با ادعای [[نبوت]]، هماهنگ با توانایی ادعاشده، همراه با تحدی، ناتوانی دیگران از انجام مثلش. تشخیص خارق‌العاده بودن و عدم توانایی دیگران برآوردن مثل کاری که مدعی [[پیامبری]] ارائه کرده است، به عهده متخصصان حوزه آن کار است <ref> [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۵.</ref>.
=== معنای لغوی ===
* قید "همراهی با ادعای پیامبری"، کرامت اولیا را از تعریف معجزه خارج می‌کند.
[[اعجاز]] مصدر [[باب]] [[افعال]] از ریشه "ع‌ ـ‌ ج‌ ـ‌ ز" به معنای [[ناتوان]] ساختن یا [[ناتوان]] یافتن کسی یا چیزی به‌کار رفته<ref>راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص‌۵۴۷؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج‌۹، ص‌۵۸؛ مقائیس اللغة، ج۴، ص۲۳۲.</ref> و در [[قرآن کریم]] به معنای نخست آمده است: {{متن قرآن|وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ}}<ref>و شما به ستوه آورنده‌ی خداوند نیستید؛ سوره انعام، آیه۱۳۴.</ref>. واژه معجزه، اسم فاعل ماده "عجز" از [[باب]] [[افعال]] به معنای ناتوان کننده است<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]] و [[غلام علی عزیزی|عزیزی، غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۵۸ – ۵۶۴؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۷۴۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۱۶؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۷۶.</ref>.
* مقصود از [[تحدی]] آن است که شخص مدعی پیامبری، از مخالفان خود بخواهد که امری همانند، با آنچه او آورده است، بیاورند. تصریح زبانی پیامبر به تحدی ضرورتی ندارد، بلکه دلالت شواهد و قراین کفایت می‌کند <ref> [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۳۸-۴۰.</ref>.
* معجزه [[پیامبران]] با کرامت اولیا و خرق عادت مرتاضان و ساحران، در خارق عادت بودن مشترک است اما کرامت، خرق عادتی است که توسط اولیاء الهی به منظور اثبات فضیلت آنان، انجام می‌گیرد بدون ادعای [[نبوت]] و معجزه و کرامت، تحدی بردار است و معارضی ندارند ولی کارهای مرتاضان، معارض و مشابه دارند و آموزش پذیرند <ref> [[کلام نوین اسلامی (کتاب)| کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۰۵.</ref>.
* [[ارهاص]] (جمع آن: [[ارهاصات]]): امور خارق‌العاده‌ای است که در جهت تثبیت نبوت یکی پیامبر، قبل از [[بعثت]] او به وقوع می‌پیوندد <ref> [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۳۸-۴۰.</ref>.


==چگونگی دلالت معجزه بر صدق مدعیان [[پیامبری]]==
=== معنای اصطلاحی ===
* آیا نمی‌توان فردی دروغگو را تصور کرد که از آوردن معجزه نیز برخوردار است؟ با توجه به حکمت الهی، نمی‌توان وضعیتی را فرض کرد که خدای متعال شخصی دروغگو را بر انجام کارهای خارق‌العاده قادر سازد به‌طوری‌که کسی نتواند مثل آن را بیاورد <ref> [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۵.</ref>.
معجزه عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از [[قدرت]] افراد عادی ـ حتی نوابغ ـ بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکان‌پذیر است. معجزه عملی است از طرف مدعی [[نبوت]] و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانه‌ای روشن و دلیلی آشکار است بر [[صدق]] ادعای آورنده آن<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص۱۸۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۱۶؛ [[احمد علی محسنی|محسنی، احمد علی]]، [[معجزه (مقاله)| مقاله «معجزه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.</ref>.  
**'''مقدمه اول:''' خداوند حکیم است و نقض غرضی نمی‌کند و غرض هدایت است.
**'''مقدمه دوم:''' تواناسازی دروغگویان بر معجزه، نقض غرض است.
**'''نتیجه:''' خداوند دروغگویان را قادر بر معجزه نمی‌کند.
* به اقتضای حکمت الهی ممکن نیست انسانی دروغگو در زمان خاصی، کاری خارق‌العاده را با همه ویژگی‌های معجزه انجام دهد <ref> [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۶.</ref>.


==نکات معجزه==
معجزه را می‌توان این‌چنین تعریف کرد: معجزه یعنی [[بینه]] و آیت [[الهی]] که برای اثبات یک [[مأموریت الهی]] صورت می‌گیرد و همراه با [[تحدی]] است، منظوری [[الهی]] از او در کار است، این است که محدود است به شرایط خاص<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵، ص۴۲۷.</ref>. به عبارت دیگر معجزه کار و اثری است که از [[پیغمبری]] به‌عنوان [[تحدی]] ـ یعنی برای اثبات مدعای خودش ـ آورده بشود و نشانه‌ای بشری است به‌طورکلی<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵ ص۴۲۷.</ref>.
* اعجاز تنها راه اطمینان آور برای شناخت [[پیامبران]] است که انحصاری در برخی [[انبیا]] و یا گروهی از مردم ندارد؛ این مطلب از قرآن کریم نیز استفاده می‌شود.
* قرآن معجزه را از آن جهت که نشانه ارتباط وحیانی پیامبران با خداست، "آیه" می‌خواند <ref> [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱.</ref>.
* تحقیق معجزه، محال ذاتی نیست، چون فرض آن مستلزم تناقض نیست، همچنین با توجه به قدرت مطلق خداوند و توانایی انسان، محال وقوعی نیز شمرده نمی‌شود و نمی‌توان گفت که معلولی بدون علت است.
* وقوع معجزه منافاتی با ثبات سنت‌های الهی، که در قرآن به آنها اشاره شده است، ندارد، زیرا اولاً معجزه نیز معلولی دارای علت است و ثانیاً سنت مذکور، مربوط به امور انسانی است و ربطی به امور طبیعی ندارد.
* دلالت معجزه بر [[نبوت]] آورنده آن، در صورتی که آن شخص ادعای نبوت و طلب هماوردی کند، برهانی است، زیرا در چنین شرایطی اگر وی دروغگو باشد و خداوند رسوایش نکند، مردم گمراه خواهند شد <ref> [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.</ref>.  
* وقوع معجزه بعد از اتمام‌حجت، از باب تفضل و تابع مصالحی است که فقط خدا می‌داند <ref> [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۲۲۴.</ref>.
* با توجه به آیات قرآن مثل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي‏ عَلَيْكَ وَ عَلى‏ والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني‏ فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني‏ وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني‏ وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْني‏ وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني‏ إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ‏}}﴾}} و آیاتی مثل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ‏}}﴾}} می‌توان علت معجزات [[پیامبران]] را از یک جهت نفس نبوی و از جهت دیگر حق‌تعالی دانست.
* حقیقت اعجاز با برهان نظم تعارضی ندارد زیرا معجزه مصداقی از نظم ناشناخته است که توسط پیامبران شناخته می‌شوند.


==امکان عقلی و علمی معجزه==
== پیشینه ==
* معجزه کار خارق عادت است و با احکام عقلی تعارضی ندارند و خلاف بدیهیات و عقلی نیستند.
معجزه، پیشینه‌ای به قدمت [[ادیان الهی]] دارد و [[انبیای الهی]]{{ع}}، غالباً برای [[اثبات]] ادعای خود به معجزه تمسک می‌جستند<ref>سوره طه، آیه ۱۷-۲۲، سوره مائده، آیه ۱۱۰، سوره هود، آیه ۱۳.</ref>. [[ادیان]] و [[مذاهب]] [[الهی]] از معجزه [[سخن]] گفته‌اند و آن را نشانه [[رسالت]] آسمانی به منزله دلیل [[استواری]] که [[خداوند]] به [[پیامبران]] خود می‌دهد، می‌دانستند<ref>لطفی، معجزه چیست، ص ۱۰.</ref>. در ادیان الهی نیز هر یک از [[انبیا]]{{ع}} به فراخور [[زمان]] خود معجزاتی آورده‌اند. در [[دین زرتشت]]، [[یهود]] و مسیحیت، معجزاتی از انبیا{{ع}} گزارش شده است<ref>اوستا، ۲۷؛ یسنا، ۲۱؛ ماستر میدیا، التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، ۱۴۳، ۱۶۰ و ۴۰۵؛ کتاب مقدس، یوحنا، ب۲ و ب۸.</ref>.
* معجزه کاری خلاف علم و عقل نیست. برای نشان دادن این واقعیت می‌توان برخی معجزات انجام‌شده توسط [[پیامبران|پیامبران الهی]] را موردبررسی قرار داد. همه شنیده‌اند که یکی از معجزات [[حضرت عیسی|حضرت مسیح]] زنده کردن مردگان و درمان بیماران غیرقابل علاج بوده است. آیا هیچ دلیل علمی و عقلی وجود دارد که انسان بعد از آن‌که دستگاه‌های بدنش از کار افتاد و خاموش شد نتواند مجدداً به زندگی بازگردد؟ و آیا هیچ دلیلی علمی و عقلی وجود دارد که بیماری سرطان که انسان از درمانش عاجز است، درمان نداشته باشد؟
* بدون شک انسان‌ها با نیرویی که در اختیار دارد، هرچند تمام پزشکان جهان دست‌به‌دست هم دهند و تجربه و معلومات خود را به یاری طلبند، قادر به زنده کردن مردگان و یا درمان پاره‌ای از بیماری‌ها نیستند. ولی چه مانعی دارد که انسانی با یک نیروی الهی، و با آگاهی خاصی که از دریای بیکران علم خدا دریافته است، بتواند روح را به کالبد مرده‌ای بازگرداند و بیمار لاعلاجی را شفا بخشد؟ درست است که علم بشری خود را ناتوان از این عمل می‌داند، اما هرگز نمی‌گوید ممکن نیست و نامعقول است.
* حال به این مثال توجه کنید. سفر به کره ماه بدون استفاده از سفینه فضایی برای هیچ انسانی ممکن نیست، اما درعین‌حال چه مانعی دارد که نیرویی برتر از نیروی انسان، و مرکب مرموزی فراتر از ابزارهایی که بشر اختراع کرده است، در اختیار کسی قرار گیرد و بدون استفاده از سفینه فضایی به کره ماه یا کرات بالاتر برود؟
* البته معجزات را نباید با خرافات آمیخت. همیشه افراط و تفریط‌ها منشأ تباهی و تیرگی چهره حقیقت بوده است. در مورد معجزه نیز همین امر صادق است. در حالی که بعضی از روشنفکرنماها آشکار یا پنهان به نفی هرگونه معجزه می‌پردازند، گروهی دیگر، چهره علمی معجزات را با افسانه‌های ساختگی و اوهام بی‌اساس می‌پوشانند.


==ضرورت و معقولیت معجزه==
[[قرآن کریم]] به معجزه [[انبیا]]{{ع}} اشاره کرده است؛ مانند زنده‌کردن [[مردگان]]، شفادادن [[بیماران]] توسط [[حضرت عیسی]]{{ع}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref> و تبدیل‌ شدن [[عصای موسی]]{{ع}} به مار<ref>سوره شعراء، آیه ۶۳.</ref>. در [[روایات]] نیز به بعضی از [[معجزات انبیا]]{{ع}} اشاره شده است<ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۱۲۱–۱۲۲.</ref>.  
#روش عقلا این است که وقتی شخصی ادعا می‌کند که از جانب مقامی مأمور به کاری شده است از او نشانه‌ای می‌خواهند.
#استحکام و قوتِ دلیل و شاهد باید متناسب با فرستنده پیام باشد.
#ادعای پیام‌آوری از جانب خداوند عالم، آن‌هم در مسئله مهم سعادت ابدی انسان، از این قاعده مستثنا نیست.
* تا نشانه‌ای نباشد، حجت بر مردم تمام نمی‌شود پس بر خداوند لازم است تا نقض غرض نفرماید <ref>[[انسان‎شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۴. </ref>.
== فرق معجزه با اعمال ساحران و مرتاضان==
* معجزه از آن جهت برای مدعی [[نبوت]] آیه و بینه به شمار می‌آید که با سایر امور خارق‌العاده در خصوصیات زیر تفاوت دارند:
# '''آموزش ناپذیری:''' آورنده معجزه بدون سابقه هر نوع آموزش، دست به اعجاز می‌زند، در حالی که انجام یافتن امور خارق‌العاده دیگر، نتیجه یک رشته آموزش‌ها و تمرین‌هاست. خداوند متعال در قرآن کریم درباره [[حضرت موسی|موسی بن عمران]] {{ع}} می‌فرماید که پس از سپری کردن دوران جوانی راهی مصر شد. در نیمه راه به [[نبوت]] و [[رسالت]] مبعوث گردید و خطاب آمد که‌ای موسی عصا را بیفکن. چون افکند، ناگهان به‌صورت اژدها درآمد، به‌گونه‌ای که خود موسی وحشت کرد. نیز به موسی خطاب شد که دست خود را از بغل بیرون آر، چون برآورد، نوری از آن درخشش نمود که چشم را خیره می‌ساخت. <ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الآمِنِينَ * اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}﴾}} سوره قصص؛ آیه: ۳۱ و ۳۲. </ref> وقوع این حوادث به نحوی است که نشان می‌دهد حضرت موسی نه‌تنها در این کارها آموزشی از قبل ندیده است، بلکه وقوع آنها برای خود وی نیز تازگی داشته است. ولی قرآن کریم درباره ساحران عصر [[حضرت سلیمان]] چنین یادآوری می‌شود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ ... فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ}}﴾}} <ref> سوره بقره؛ آیه: ۱۰۲.</ref>. شیاطین [[سحر]] را به مردم می‌آموختند... و مردم نیز از آن دو ملک، مطالبی می‌آموختند که به‌واسطه آن میان زن و شوهر جدایی می‌انداختند.
# '''معارضه ناپذیری''': معجزه ازآنجاکه از قدرت نامتناهی الهی سرچشمه می‌گیرد، معارضه ناپذیر است، در حالی که جادو و سحر و کارهای مرتاضان چون قدرت محدود بشر سرچشمه می‌گیرد، قابل معارضه و هماوردی است.
# '''عدم محدودیت''': معجزات [[پیامبران]] محدود به یک یا چند نوع خاص نیست و به‌قدری مختلف و متنوع است که نمی‌توان در میان آنها قدر مشترکی یافت. مثلاً انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها کجا و دست از گریبان بیرون آوردن و درخشش آن کجا؟ نیز این دو معجزه کجا و جاری شدن چشمه‌های آب توسط زدن عصا به سنگ کجا؟ <ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}﴾}} سوره بقره؛ آیه: ۶۰. </ref> همچنین این سه معجزه با زدن عصا به دریا و شکافتن آب دریا کاملاً مختلف و نامشابه است. <ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ}}﴾}} سوره شعراء؛ آیه: ۶۳. </ref> درباره [[حضرت عیسی]] نیز می‌خوانیم که از گل پرنده‌ای می‌ساخت، سپس در آن می‌دمید و به اذن خدا حیات می‌یافت. افزون بر این عمل، با کشیدن دست بر روی نابینایان و بیماران مبتلا به پیسی، آنها را شفا می‌بخشید. همچنین مردگان را زنده می‌کرد و از اندوخته‌های داخل خانه‌ها خبر می‌داد. <ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ}}﴾}} سوره آل عمران؛ آیه: ۴۲. </ref>
# '''تفاوت در اغراض''': اصولاً آورندگان معجزه با کسان دیگری چون ساحران که دست به کارهای خارق‌العاده می‌زنند، هم ازنظر هدف، و هم از جهت روحیات متمایزند. گروه نخست اهداف والایی را تعقیب می‌کنند، در حالی گروه دوم اهداف دنیوی دارند، و طبعاً روحیات آنها نیز باهم متفاوت است.


==تفاوت معجزه با کرامت==
نخستین آثار در موضوع [[اعجاز]] در اواخر [[قرن سوم]] شکل گرفت که سرانجام به تدوین کتاب‌های مستقلی چون اعجاز القرآن [[باقلانی]] انجامید. این بحث در آثار [[مفسران]] [[اسلامی]]<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۵/۱۴۷؛ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۴/۱۳۲ و ۷/۸۳.</ref> و [[متکلمان]]<ref>غزالی، الاقتصاد، ۱۲۰–۱۲۵؛ خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۴.</ref> گسترش یافت<ref>مؤدب، اعجاز قرآن، ۹.</ref> و اندیشمندانی درباره [[اعجاز قرآن]] کتاب‌هایی نگاشتند<ref>آقابزرگ، الذریعه، ۲/۲۳۲.</ref>.<ref>[[احمد علی محسنی|محسنی، احمد علی]]، [[معجزه (مقاله)| مقاله «معجزه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.</ref>
* انجام کار خارق‌العاده که همراه یا هماهنگ با دعوی [[نبوت]] باشد، "معجزه" نام دارد. اما اگر کار خارق‌العاده از بنده صالح خدا سربزند که مدعی نبوت نباشد، "کرامت" نامیده می‌شود. گواه این امر که بندگان صالح خدا "از غیر [[پیامبران]]" نیز می‌توانند مبدأ کارهای خارق‌العاده شوند، نزول مائده آسمانی برای [[حضرت مریم]] و انتقال تخت ملکه سبا در یک‌لحظه از یمن به فلسطین توسط فردی برجسته از یاران [[حضرت سلیمان]] "[[آصف بن برخیا]]" می‌باشد. قرآن کریم درباره مریم می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا}}﴾}} <ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۳۷. </ref>. (ترجمه: هر وقت که زکریا وارد محراب او می‌شد پیش او خوردنی می‌یافت می‌گفت ای مریم اینها برای تو از کجاست؟! مریم می‌گفت از جانب خدا).
* درباره ماجرای تخت بلقیس نیز می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}﴾}} <ref>سوره نمل؛ آیه: ۴۰. </ref>. (ترجمه: آن کس که نزد او دانشی از کتاب بود، گفت من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو می‌آورم).


== تناسب معجزه با شرایط زمان==
== ارکان معجزه ==
* بررسی معجزات [[پیامبران|پیامبران الهی]] نشان می‌دهد که معجزات اصلی هرکدام متناسب با شرایط علمی و فنی زمان خودشان بوده است. مثلاً معجزات [[حضرت موسی]] در زمینه [[سحر]] و جادوست و معجزات [[حضرت عیسی]] در زمینه علوم پزشکی است و معجزه جاودان [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]، یعنی قرآن کریم، در حوزه ادبیات و هنر است. راز تفاوت این معجزات را [[امام رضا]] {{ع}} در پاسخ به پرسشی در همین زمینه، چنین بیان فرموده‌اند: خداوند آنگاه حضرت موسی {{ع}} را مبعوث فرمود که روش رایج و غالب در عصر او سحر و جادو بود، لذاحضرت موسی {{ع}} از جانب خداوند آیه‌ای را ارائه فرمود که انجام نظیر آن در توانایی ایشان نبود، و با این آیه سحر آنها را باطل نمود، و حجت را بر آنها تمام کرد. خداوند حضرت عیسی {{ع}} را زمانی مبعوث فرمود که بیماری‌های مُزمن و فلج شایع بود، و مردم به طبابت نیاز داشتند، لذا [[حضرت عیسی]] {{ع}} از جانب خداوند آیه‌ای را ارائه فرمود که نظیرش نزد ایشان نبود، آیه‌ای که با آن به اذن الهی مردگان را زنده می‌کرد، و کور مادرزاد و پیسی را شفا می‌داد، و با آن حجت را بر آنها تمام می‌کرد. خداوند [[پیامبر اکرم|حضرت محمد]] {{صل}} را زمانی مبعوث فرمود که فن جاری در میان مردمم آن زمان، خطابه و سخنوری بود، لذا حضرت از جانب خداوند مواعظ و حکمت‌هایی آورد که گفتار ایشان را باطل نماید، و حجت را بر ایشان تمام کند. <ref>[[الکافی (کتاب)|اکلافی]]، ج ۱، ص ۲۴. </ref>.
بر اساس تعریف گفته شده، معجزه دارای چهار رکن اساسی است که عبارت‌اند از:
* با دقت در این سخنان، دو نکته به دست می‌آید: یکی اینکه میان آیات و بینات ارائه‌شده و فنون و علوم جاری میان مردم هر عصر معمولاً نوعی ارتباط و هماهنگی وجود داشته است. و دیگر اینکه هدف از ارائه بینه و معجزه، اتمام‌حجت بر مردم بوده است تا بدانند [[پیامبری]] از جانب خداوند آمده است و به دنبال آن، به فرامین الهی عمل نموده و پیرو مکتب [[انبیا]] شوند. ازاین‌رو تناسب میان معجزه و شرایط زندگی عادی انسان‌ها می‌تواند در پذیرش و همراهی ذهنی و قلبی مردم مؤثر باشد.
# معجزه آیت و نشانه [[الهی]] است. مقصود از آیت [[الهی]] بودن یعنی کاری که با نمایاندن [[قدرت خداوند]] به [[مردم]] همراه است که از این رکن در تعریف‌های [[متکلمان]] [[مسلمان]] با قید "[[خارق عادت]]" یاد شده است.
# معجزه اثبات‌گر [[مأموریت الهی]] است. گاهی از [[مأموریت الهی]] با عنوان "منصبی از [[مناصب]] [[الهی]]" یاد می‌شود که مقصود از آن [[مقام رسالت]] و [[نبوت]] است. زیرا [[رسول]] یا [[نبی]] از سوی [[خداوند]]، [[مأموریت]] [[ابلاغ]] پیام‌ها و دستوراتی را دارد.
# معجزه همراه با [[تحدی]] و هم‌آورد طلبی است. یعنی هماره در معجزه از [[مردم]] خواسته می‌شود اگر در [[صداقت]] و [[رسالت]] و ادعای [[اعجاز]] [[تردید]] دارند، می‌توانند چیزی همسان با معجزه را ارائه کنند.
# معجزه محدود به شرایط خاص است. مقصود از شرایط خاص آن است که [[پیامبران]] در منشی حکیمانه آنجا که واقعاً جای اثبات [[رسالت]] و [[نبوت]] بوده و [[ضرورت]] داشت برای اثبات این [[منصب]]، معجزه ارائه شود، بنا به [[اذن]] و [[فرمان الهی]] معجزاتی را متناسب با شرایط زمان ارائه می‌کردند و چنان نبود که طبق دلخواه [[مردم]]، به درخواست‌ها و فزون‌طلبی‌های آنان یکسره پاسخ مثبت داده، معجزاتی را ارائه کنند. بدین‌جهت [[قرآن]] تأکید می‌کند که [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} در برابر درخواست‌های مکرر [[مشرکان]] برای ارائه معجزاتی همچون جاری ساختن چشمه، برخورداری از خانه‌ای از طلا و نقره و... به آنان پاسخ منفی داده و اعلام کرده که جز انجام درخواست و [[اراده الهی]] کاری از او ساخته نیست<ref>سوره اسراء، آیات ۹۷-۹۳</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، ص۴۸؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref>


==اعجاز و قانون علیت==
معجزه بدین‌گونه توجیه می‌‌گردد: [[علل]] واقعی اشیا و پدیده‌ها برای [[بشر]] که می‌خواهد با [[علم]] و تجربه به [[حقیقت]] روابط آنها برسد، همواره مجهول است و تنها [[خداوند]] بر علت‌های واقعی اشیا و پدیده‌ها [[آگاه]] است و [[بشر]] به وسیله تجربه و [[آزمایش]] فقط به یک سلسله تقارنات و ارتباطات دسترسی پیدا می‌‌کند و آن را رابطه علیت می‌‌پندارد. بر این اساس، معجزه به معنای به وقوع پیوستن حوادث و رویدادها از طریق روابط [[علمی]] و معلولی ناشناخته برای [[بشر]] است. در این چرخه هیچ علتی نفی نمی‌گردد، اما علت‌های ناشناخته جایگزین علت‌های تجربی و مألوف شده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۷۷.</ref>.
* معجزات از یک علتی پدید آمده‌اند، لکن نه علت مادیِ عادی که برای همگان آشکار است.
* معجزات از طریق علل عادی پدید نمی‌آیند اما این به معنای بدون علت بودن نمی‌باشد، زیرا این امکان هست که معجزه از طرق عللی صورت پذیرد که برای ما ناشناخته است، به این ترتیب قانون علیت را که یک قانون عقلی و استثناناپذیر است، نقض نمی‌کند <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۴۲ و ۴۳. </ref>.
* اینکه ناگهان به هیچ علتی معجزه رخ دهد نه‌فقط خلاف اصل بدیهی عقل است که با فرهنگ خود قرآن منافات دارد. زیرا اگر بناست معجزه بدون علت باشد، چرا کل عالم ممکنات بدون علت موجود نشده باشد، که دیگر نیاز به خدا هم نباشد.
* به اعتقاد [[اشاعره]]، علت تحقق معجزه، اراده خداوند است و همان جا که آتش گرمی می‌بخشد، خواست خداوند علت است و اگر سرد می‌کند باز به اراده اوست. تفاوت تنها در این است که اولی فراوان تکرار شده.
* اما به باور حکیمان به جهان طبیعت، نظام ضروری اسباب و مسببات حاکم است، گرما بخشیدن آتش یک ضرورت است.
* بر این اساس در تبیین چگونگی معجزه دو نظر وجود دارد:
# معجزه، [[علم پیامبر|علم انبیا]] به روندهای جایگزین و ؟؟؟ است که ما به آنها واقف نیستیم. '''اشکال:''' اولاً جای این سؤال هست که آیا تحصیل چنین علمی از راه معمول تعلم از دیگران صورت گرفته؟ چرا دانشمندان هر عصری در چنین کاری پیشگان نبوده‌اند؟ و اگر عالم شدن از راه غیرطبیعی ممکن بوده چرا تبدیل عصا به اژدها از راه غیرطبیعی ممکن نباشد؟
# [[پیامبر]] با استمداد از [[غیب]]، قدرتی شگرف پیدا می‌کند که این دخل و تصرف ر روند طبیعی امور، در چارچوب قواعد خاصی صورت می‌گیرد و به معنای باطل کردن اسباب طبیعی نیست. به‌عبارت‌دیگر، معجزه با نقض قانون طبیعی صورت نمی‌گیرد، بلکه چگونگی استفاده از قانون طبیعی و اعمال یک نیروی غیرطبیعی بر آن است. اعمال مرتاضان برخلاف معجزه اولاً برای دیگران نیز قابل تحصیل است و ثانیاً همواره مغلوب قدرت غیبی است <ref>[[معارف اسلامی (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج ۲، ص ۵۰-۵۳. </ref>.
* '''فاعل معجزه کیست؟''' نفس [[پیامبر]] و [[مقامات روحی]] او در ایجاد معجزه تأثیر می‌گذارد، اما این تأثیر در حوزه مشیت و اذن خاص خداوند قرار دارد. در آیه ۱۱۱۰ سوره مائده {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ}}﴾}}، معجزاتی مانند دمیدن نفخه حیات‌بخش در پرندگان ساخته‌شده از گل و... به عیسی {{ع}} نسبت داده شد اما برای آنکه گمان استدلال او در این امور پیش نیاید، فرمود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بِإِذْنِي}}﴾}} <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۴۳ و ۴۴. </ref>.


==دلالت معجزه بر صدق [[پیامبر]] و مدعایش==
== روابط مفهومی ==
* رابطه معجزه با صدق ادعای [[نبوت]]، برهانی است زیرا خدای عادل و حکیم، گمراهی انسان‌ها را نمی‌خواهد. پس امکان ندارد که قدرت اعجاز را به مدعی دروغگو بدهد <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۰۶ و ۱۰۷. </ref>.
=== رابطه با مفهوم [[کرامت]] ===
* معجزه با ادعای نبوت و دریافت [[وحی]] همراه است و کرامت خالی از این ادعاست. معجزه به‌حکم قاعده {{عربی|اندازه=150%|"حکم الامثال فی ما یجوز و لا یجوز واحد"}} نشان می‌دهد که چنان‌که می‌توان عصایی را با قدرت غیبی، اژدها کرد، می‌توان سخن خدا را هم از [[غیب]] گرفت و به دیگران رساند. اما نقش معجزه بیشتر برای اثبات وقوع وحی است نه امکان آن.
{{اصلی|کرامت}}
در زمان ما نیز معجزه در پیش چشم خود داریم که اگر دل خود را پیراسته کنیم و با چشم عقل در آن قرآن بنگریم، تصدیق خواهیم کرد صاحب معجزه محمدی را <ref>[[معارف اسلامی (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج ۲، ص ۵۳ و ۵۴. </ref>.
انجام کار [[خارق‌العاده]] که همراه یا هماهنگ با دعوی [[نبوت]] باشد، "معجزه" نام دارد. اما اگر کار [[خارق‌العاده]] از [[بنده صالح خدا]] سربزند که مدعی [[نبوت]] نباشد، "[[کرامت]]" نامیده می‌شود. [[کرامت]] لطفی است که [[خداوند]] به [[بندگان]] [[شایسته]] خویش عطا می‌کند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص۲۱۱.</ref>.
* شاید کسی بگوید که مدلول معجزه این است که آورنده آن با ماورای طبیعت در ارتباط است، اما دلالت بر ارتباط با خداوند ندارد. اما با ضمیمه کردن چند مقدمه اشتباه بودن این برداشت روشن می‌گردد:
:'''الف. ''' خداوند حکیم است و نقض غرض نمی‌کند.
:'''ب. ''' غرض خداوند از آفرینش سعادت انسان‌هاست.
: '''ج. ''' اگر پیامبر دروغین قادر بر اظهار معجزه باشد، گروه زیادی از مردم گمراه خواهند شد.
: '''د. ''' خداوند حکیم، نسبت به هدایت مردم، نقض نخواهد کرد <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۴۴ و ۴۵. </ref>.
==اعجاز و تواتر==
کسانی که شاهد عینی وقوع معجزه نیستند، چگونه نمی‌توانند به حقانیت آورنده آن اطمینان یابند؟ وقوع معجزه برای حاضران از طریق مشاهده حسی و برای غائبان، از طریق تواتر ثابت می‌گردد <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۴۵ و ۴۶. </ref>.
==اعجاز در قرآن==
واژه "معجزه" به معنای مصطلح آن، در قرآن به کار نرفته و به جای آن، از واژه "آیه"، "بینه" یا "برهان" استفاده شده است و این واژه‌ها در قرآن، در معانی دیگری نیز به کار رفته‌اند <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۴۶. </ref>.
==اعجاز در روایات اسلامی==
واژه معجزه، در برخی روایات وارد شده که [[امام صادق]] در مورد اعطاء معجزه به [[انبیا]] می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"لِيَكُونَ دَلِيلًا عَلَى صِدْقِ مَنْ أَتَى بِهِ وَ الْمُعْجِزَةُ عَلَامَةٌ لِلَّهِ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ لِيُعْرَفَ بِهِ صِدْقُ الصَّادِقِ مِنْ كَذِبِ الْكَاذِبِ"}} <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۴۹. </ref>.
==شبهه==
'''عدم ادعای معجزه و انکار وقوع آن''': برخی از مخالفان برای خدشه در معجزه که یک راهکار است برای اثبات [[نبوت]]، گفتند که اصلاً [[پیامبران]] مدعی آوردن معجزه‌ای نبوده‌اند و به این آیه استشهاد کرده‌اند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً}}﴾}} که ادعای آوردن معجزه وجود ندارد.


'''تحلیل و بررسی'''
[[کرامت]] از دو جهت با معجزه متفاوت است: [[کرامت]] همراه با ادعای [[مأموریت الهی]] نیست؛ [[کرامت]] مشروط به شرایط خاص هم نیست. یعنی یک شخص بنا به [[قدرت روحی]]، [[معنوی]] و نفسانی خود می‌تواند کارهای خارق‌العاده‌‌‌‌‌‌‌ای در سطوح مختلف ارائه کند. بر این اساس: [[کرامت]] یک امر [[خارق‌العاده]] است که صرفاً اثر [[قوت روح]] و [[قداست]] نفسانی یک [[انسان کامل]] یا نیمه‌کامل است و برای اثبات منظور [[الهی]] خاصی نیست. این‌چنین امری فراوان رخ می‌دهد و حتی می‌توان گفت یک امر عادی است و مشروط به شرطی نیست. معجزه زبان [[خدا]]ست که شخصی را تأیید می‌کند، ولی [[کرامت]] چنین زبانی نیست<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[نبوت ۱(کتاب)|نبوت]]، مجموعه آثار، ج۴، ص۵۶۲.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، ص۴۸؛ [[احمد علی محسنی|محسنی، احمد علی]]، [[معجزه (مقاله)| مقاله «معجزه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص ۴۱۴ ـ ۴۱۹؛ [[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۶۱.</ref>
# نگاه اولیه به منابع تاریخی نشان می‌دهد که اکثریت پیامبران برای اثبات نبوت معجزاتی آورده‌اند.  
# پیامبران حتی در آوردن معجزات هم همیشه مطیع فرمان خداوند بودند نه اینکه با درخواست مخالفان، معجزه کنند؛ پس اگر آیه‌ای بر عدم صدور معجزه دلالت می‌کند. به این معنی است که [[پیامبران]] بدون عنایت الهی بر انجام معجزات قادر نیستند <ref>[[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۶۱-۲۶۳. </ref>.


==معجزه های پیامبر خاتم==
=== رابطه معجزه با [[خرق عادت]] ===
===معجزه قرآن===
{{اصلی|خرق عادت}}
{{اصلی|معجزه قرآن}}
پدیده‌هایی که در این [[جهان]]، پدید می‌آید غالباً از راه اسباب و عللی است که با آزمایش‌های گوناگون، قابل [[شناخت]] است مانند [[اکثریت]] قریب به اتفاق پدیده‌های فیزیکی و شیمیایی و زیستی و روانی. ولی در موارد نادری، پاره‌ای از این پدیده‌ها به گونۀ دیگری تحقق می‌یابد و می‌توان کلیّه اسباب و [[علل]] آنها را به وسیله آزمایش‌های حسی [[شناخت]] و شواهدی یافت می‌شود که در پیدایش اینگونه پدیده‌ها نوع دیگری از عوامل مؤثر است مانند کارهای شگفت انگیزی که [[مرتاضان]]، انجام می‌دهند و متخصصان [[علوم]] مختلف، [[گواهی]] می‌دهند این [[کارها]] براساس [[قوانین]] [[علوم]] مادی و تجربی، انجام نمی‌یابد. چنین اموری را "[[خارق‌العاده]]" می‌نامند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]].</ref>. امور [[خارق‌العاده]] را می‌توان به دو بخش کلی، تقسیم کرد:
# اموری که هر چند اسباب و [[علل]] عادی ندارد، اما اسباب غیرعادی آنها کم و بیش در [[اختیار]] [[بشر]] قرار می‌گیرد و می‌توان با آموزش‌ها و تمرین‌های ویژه‌ای به آنها دست یافت، مانند کارهای [[مرتاضان]].
# کارهای خارق‌العاده‌ای که تحقق آنها مربوط به [[اذن]] خاص [[الهی]] است و [[اختیار]] آنها به دست افرادی که ارتباط با [[خدای متعال]] ندارند سپرده نمی‌شود و از این‌روی دارای دو ویژگی اساسی است. اولا قابل [[تعلیم و تعلّم]] نیست و ثانیاً تحت تأثیر نیروی قویتری قرار نمی‌گیرد و مغلوب عاملِ دیگری واقع نمی‌شود. اینگونه خوارق عادت، مخصوص [[بندگان]] [[برگزیده]] خداست و هرگز در دام [[گمراهان]] و هوس‌بازان نمی‌افتد، ولی اختصاص به [[پیامبران]] ندارد بلکه گاهی سایر [[اولیاء]] [[خدا]] هم از آنها برخوردار می‌شوند و از این‌روی، به اصطلاح [[کلامی]]، همه آنها را "معجزه" نمی‌خوانند و معمولاً چنین کارهایی که از غیر [[پیامبران]] سر می زند بنام "[[کرامت]]" موسوم می‌گردد، چنانکه علم‌های غیرعادی [[الهی]] هم منحصر به "[[وحی]] [[نبوت]]" نیست و هنگامی که چنین علم‌هایی به دیگران داده شود بنام "[[الهام]]" و "[[تحدیث]]" و مانند آنها نامیده می‌شود. ضمناً راه بازشناسی این دو نوع از خوارق عادت "[[الهی]] و غیر [[الهی]]" نیز معلوم شد، یعنی اگر انجام دادن امر خارق‌العاده‌ای قابل [[تعلیم و تعلّم]] باشد یا فاعل دیگری بتواند جلو ایجاد یا ادامه آن را بگیرد و اثرش را خنثی سازد از قبیل خوارق عادت [[الهی]] نخواهد بود. چنانکه [[تبهکاری]] و [[فساد]] [[عقاید]] و [[اخلاق]] شخص را می‌توان نشانه دیگری بر عدم ارتباط وی با [[خدای متعال]]، و [[شیطانی]] یا نفسانی بودن کارهایش به حساب آورد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]].</ref>.


==منابع==
==== تفاوت معجزه با [[اعمال]] ساحران و مرتاضان ====
* معارف و عقاید ۱
معجزه از آن جهت برای مدعی [[نبوت]] [[آیه]] و [[بینه]] به شمار می‌آید که با سایر امور [[خارق‌العاده]] در خصوصیات زیر تفاوت دارند:
# '''[[آموزش]] ناپذیری:''' آورنده معجزه بدون سابقۀ هر نوع [[آموزش]]، دست به [[اعجاز]] می‌زند، در حالی که انجام یافتن امور خارق‌العادۀ دیگر، نتیجه یک رشته آموزش‌ها و تمرین‌هاست.
# '''معارضه ناپذیری''': معجزه از آنجا که از [[قدرت]] نامتناهی [[الهی]] سرچشمه می‌گیرد، معارضه ناپذیر است، در حالی که [[جادو]] و [[سحر]] و کارهای [[مرتاضان]] چون از [[قدرت]] محدود [[بشر]] سرچشمه می‌گیرد، قابل معارضه و هم‌آوردی است.
# '''عدم محدودیت''': [[معجزات]] [[پیامبران]] محدود به یک یا چند نوع خاص نیست و به‌ قدری مختلف و متنوع است که نمی‌توان در میان آنها قدر مشترکی یافت.
# '''تفاوت در اغراض''': اصولاً آورندگان معجزه با کسان دیگری چون ساحران که دست به [[کارهای خارق‌العاده]] می‌زنند، هم از نظر [[هدف]] و هم از جهت [[روحیات]] متمایزند. گروه نخست اهداف والایی را تعقیب می‌کنند، در حالی که گروه دوم اهداف [[دنیوی]] دارند و طبعاً [[روحیات]] آنها نیز باهم متفاوت است<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۱۷؛ [[احمد علی محسنی|محسنی، احمد علی]]، [[معجزه (مقاله)| مقاله «معجزه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.</ref>.


==جستارهای وابسته==
== [[قرآن]] و معجزه ==
{{اصلی|اعجاز قرآن}}
در [[قرآن کریم]]، نه کلمه معجزه استعمال شده و نه [[خرق عادت]] و این هر دو از اصطلاحات [[علمای اسلامی]] است.
 
کلمه معجزه، در اصطلاح عموم [[مسلمین]] رایج و از اصطلاحات [[متکلمین]] است؛ شاید در زمان [[ائمه اطهار]] {{عم}} هم به کار رفته باشد؛ ولی "[[خرق عادت]]" این‌چنین نیست، بلکه تنها [[اشاعره]] که معنای معجزه را کاری [[خارق‌العاده]] می‌‌پنداشتند، به کار برده‌اند.
 
[[قرآن]] به جای معجزه لفظ دیگری را به کار برده و آن کلمه "آیت" است، یعنی چیزی که نشانه [[صدق]] دعوی یک [[پیامبر]] باشد. به نظر می‌‌رسد اصطلاح آیت از دو کلمه معجزه و [[خرق عادت]] رساتر به مقصود است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۷۶.</ref>.
 
== شرایط معجزه ==
برخی از شرایط معجزه عبارت‌اند از:
# عملی است غیر عادی و بر خلاف جریان طبیعی عالَم و خارج از [[توان]] انسان‌های عادی.
# معجزه را نمی‌توان به دیگران آموخت یا مغلوب عوامل دیگر ساخت.
# آورنده معجزه باید دیگران را به مقابله [[دعوت]] کند "[[تحدی]]" و در این میدان مغلوب دیگران نشود.
# همراه با ادعای [[نبوت]] باشد<ref>[[پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان (کتاب)|پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان]]، درس چهارم.</ref>.
# معجزه با امر خواسته شده از مدعی [[نبوت]] مطابقت دارد<ref>کشف المراد، ص۳۵۱؛ البیان فی تفسیر القرآن‌، ص۳۳؛ نبوت‌، ص۱۰۳؛ الالهیات‌، ج۲، ص۶۷ ـ ۶۴؛ قرآن و آخرین پیامبر، ص۳۲.</ref>.<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۱۶؛ [[احمد علی محسنی|محسنی، احمد علی]]، [[معجزه (مقاله)| مقاله «معجزه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.</ref>
 
اگر کسی به‌ [[راستی]] توانست امور [[خارق‌العاده]] را انجام دهد و همگان در برابر او عاجز شوند، [[یقین]] پیدا می‌شود که او پشتوانه‌ای [[الهی]] دارد و از طرف خداست.
 
== خصوصیات معجزه ==
# [[اعجاز]] تنها راه [[اطمینان]]‌آور برای [[شناخت]] [[پیامبران]] است که انحصاری در برخی [[انبیا]] و یا گروهی از [[مردم]] ندارد؛ این مطلب از [[قرآن کریم]] نیز استفاده می‌شود.
# [[قرآن]] معجزه را از آن جهت که نشانه ارتباط وحیانی [[پیامبران]] با خداست، "[[آیه]]" یا "[[برهان]]" می‌خواند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص۱۸۱.</ref>. و این واژه‌ها در [[قرآن]]، در معانی دیگری نیز به کار رفته‌اند<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ج۲، ص۴۶.</ref>.
# تحقق معجزه، محال ذاتی نیست، چون فرض آن مستلزم تناقض نیست، همچنین با توجه به [[قدرت]] مطلق [[خداوند]] و [[توانایی]] [[انسان]]، محال وقوعی نیز شمرده نمی‌شود و نمی‌توان گفت که معلولی بدون [[علت]] است.
# وقوع معجزه منافاتی با [[ثبات]] [[سنت‌های الهی]] که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده است، ندارد، زیرا اولاً معجزه نیز معلولی دارای [[علت]] است و ثانیاً [[سنت]] مذکور، مربوط به امور انسانی است و ربطی به امور طبیعی ندارد.
# [[حقیقت]] [[اعجاز]] با [[برهان]] [[نظم]] تعارضی ندارد زیرا معجزه مصداقی از [[نظم]] ناشناخته است که توسط [[پیامبران]] شناخته می‌شوند.
# دلالت معجزه بر [[نبوت]] آورنده آن، در صورتی که آن شخص [[ادعای نبوت]] و طلب هم‌آوردی کند، برهانی است، زیرا در چنین شرایطی اگر وی [[دروغگو]] باشد و [[خداوند]] رسوایش نکند، [[مردم]] [[گمراه]] خواهند شد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص۲۰۱ و ۲۰۲.</ref>.
# وقوع معجزه بعد از اتمام‌ [[حجت]]، از باب [[تفضل]] و تابع مصالحی است که فقط [[خداوند]] می‌داند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص۲۲۴.</ref>.
# با توجه به [[آیات قرآن]] مانند: {{متن قرآن|إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي‏ عَلَيْكَ وَ عَلى‏ والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني‏ فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني‏ وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني‏ وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْني‏ وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني‏ إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ‏}} و آیاتی مثل {{متن قرآن|اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ‏}} می‌توان [[علت]] [[معجزات]] [[پیامبران]] را از یک جهت [[نفس]] [[نبوی]] و از جهت دیگر حق‌تعالی دانست.
 
== ویژگی‌های معجزه ==
# معجزه ([[خارق‌العاده]]) نباید از محالات و اموری باشد که برخلاف [[نظام طبیعت]] است (که عقلاً [[خداوند]] آن را نمی‌آورد) زیرا اگر چیزی عقلاً از محالات باشد که [[قدرت]] آوردن آن بر [[بندگان]] محال است، دیگر [[تحدی]] کردن معنا ندارد<ref>باقلانی، اعجاز القرآن، ص۲۸۸.</ref>؛
# معجزه باید متناسب با عصر و از جنس اموری باشد که مردمِ مخاطب آن [[پیامبر]] توجه به سندیت آن بر [[نبوت]] پیدا کنند و اگر مورد التفات آنان نباشد، معجزه و [[حجت]] بر [[نبوت]] نخواهد بود و جلب توجه نمی‌کند و مخاطبان برجستگی و انحصاری بودن آن را نمی‌فهمند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۴.</ref>؛
# معجزه باید به گونه‌ای باشد که دیگران [[قدرت]] بر آوردن مثل آن نداشته باشند؛
# معجزه متناسب با [[دعوت]] دائمی او باشد، به این معنا که از زمانی که مثلاً [[موسی]] [[عصا]] را اژدها کرد، تا امروز، کسی نتواند چنین عملی انجام دهد، هرچند طرح و ارائه [[سند]] برای [[نبوت]]، در هر زمانی مناسب آن [[مردم]] و [[فهم]] و نیاز و شرایط [[فکری]] و [[فرهنگی]] است؛
# آورندۀ معجزه، خود، توجه به کارش داشته باشد. [[نبی]] باید بداند این [[عمل]] معجزه چیست و برای چه از [[ناحیه]] [[خداوند]] به او واگذار شده است؛
# در آوردن معجزه، [[تحدی]] و مبارزه‌طلبی کند. یعنی برای آنکه [[عمل]] معجزه ثابت شود و معلوم شود که کار بشری نیست و [[مردم]] دیگر نمی‌توانند مانند آن را بیاورند، [[تحدی]] کند، یعنی بگوید اگر می‌توانید مانندش را بیاورید؛
# درباره معجزاتی که محسوس و ملموس نیستند و با [[عقل انسان]] سر و کار دارد، باید استدلال‌پذیر و برهانی باشند؛
# [[مردم]] ملتفت و متوجه شگفتی معجزه باشند. یعنی واقعاً در همان زمان [[پیامبر]] معلوم شود که این نشانه و [[دلیل]] فوق‌العاده و [[خارق‌العاده]] بی‌نظیر و انحصاری است<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۷۵۸-۷۶۹.</ref>.
# معجزه با دیگر امور غریبه مانند [[سحر]]، [[کهانت]]، هیپنوتیزم، ماینه‌تیزم، تنجیم، [[اعمال]] [[مرتاضان]] و صاحبان [[علوم]] غریبه و اختراعات نوابغ [[علمی]] متفاوت است. یکی از تفاوت‌ها، [[هدف پیامبران]] {{ع}} در [[ظهور]] معجزه است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۱۷.</ref>.
 
== [[اعجاز]] و قانون علیت ==
آیا اعجار منافاتی با [[قانون علیت]] ندارد؟ چرا که بر اساس [[قانون]] کلی علیت هر چیزی باید علتی داشته باشد؟ در پاسخ گفته شده است:
 
[[معجزات]] از یک علتی پدید آمده‌اند، لکن نه [[علت]] مادیِ عادی که برای همگان آشکار است. [[معجزات]] از طریق [[علل]] عادی پدید نمی‌آیند، اما این به معنای بدون [[علت]] بودن نیست، زیرا این امکان هست که معجزه از طرق عللی صورت پذیرد که برای ما ناشناخته است، به این ترتیب [[قانون علیت]] را که یک [[قانون]] [[عقلی]] و استثناناپذیر است، نقض نمی‌کند<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ج ۲، ص۴۲ و ۴۳.</ref>.
 
اینکه ناگهان به هیچ علتی معجزه رخ دهد نه‌ فقط خلاف اصل بدیهی [[عقل]] است که با [[فرهنگ]] خود [[قرآن]] منافات دارد. زیرا اگر بناست معجزه بدون [[علت]] باشد، چرا کل [[عالم ممکنات]] بدون [[علت]] موجود نشده باشد، که دیگر [[نیاز]] به [[خدا]] هم نباشد.
 
به [[اعتقاد]] [[اشاعره]]، [[علت]] تحقق معجزه، [[اراده خداوند]] است و همان جا که [[آتش]] گرمی می‌بخشد، خواست [[خداوند]] [[علت]] است و اگر سرد می‌کند باز به [[اراده]] اوست. تفاوت تنها در این است که اولی فراوان تکرار شده.
 
اما به [[باور]] حکیمان در [[جهان]] [[طبیعت]]، [[نظام]] ضروری اسباب و مسببات [[حاکم]] است، گرما بخشیدن [[آتش]] یک [[ضرورت]] است. بر این اساس در [[تبیین]] چگونگی معجزه دو نظر وجود دارد.
 
اشکال: اولاً جای این سؤال هست که آیا تحصیل چنین [[علمی]] از راه معمولِ [[تعلم]] از دیگران صورت گرفته؟ چرا [[دانشمندان]] هر عصری در چنین کاری پیشگام نبوده‌اند؟ ثانیاً اگر عالم شدن از راه [[غیرطبیعی]] ممکن بوده چرا تبدیل عصا به اژدها از راه [[غیرطبیعی]] ممکن نباشد؟
 
جواب: [[پیامبر]] با [[استمداد]] از [[غیب]]، قدرتی شگرف پیدا می‌کند که این دخل و [[تصرف]] در روند طبیعی امور، در چارچوب قواعد خاصی صورت می‌گیرد و به معنای [[باطل]] کردن اسباب طبیعی نیست. به‌ عبارت‌ دیگر، معجزه با [[نقض]] [[قانون]] طبیعی صورت نمی‌گیرد، بلکه چگونگی استفاده از [[قانون]] طبیعی و [[اعمال]] یک نیروی [[غیرطبیعی]] بر آن است. [[اعمال]] [[مرتاضان]] برخلاف معجزه اولاً برای دیگران نیز قابل تحصیل است و ثانیاً همواره مغلوب [[قدرت]] غیبی است<ref>[[امیر دیوانی]]؛ [[محمد سعیدی مهر]]؛ [[علی رضا امینی]] و [[محسن جوادی]]، [[معارف اسلامی (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج ۲، ص۵۰-۵۳.</ref>.
 
== فاعل معجزه کیست؟ ==
آیا معجزه فعل [[خدا]] است یا [[پیامبر]]؟ این بحث از قدیم میان علمای [[اسلام]] مطرح بوده که آیا معجزه فعل مستقیم خداست، یا فعل [[پیغمبر]] و به [[اذن]] [[خدا]]؟
 
در اینکه آیا معجزه فعل مستقیم [[خداوند]] است یا فعل [[پیامبران]] {{ع}} به [[اذن الهی]] است، میان [[متکلمان]] [[مسلمان]] دو دیدگاه مطرح است: بنابر دیدگاه نخست، معجزه کار مستقیم [[خداوند]] است؛ مثلًا [[حضرت موسی]] {{ع}} تنها عصای خویش را بر [[زمین]] افکند و [[خداوند]] بود که آن را به اژدها مبدل ساخت و بر این [[حقیقت]] [[گواه]] است آنکه چون عصا به اژدها مبدل گشت، [[موسی]] {{ع}} ترسید و گریخت و [[خداوند]] بدو فرمود: "ای [[موسی]]! مهراس که بی‌گمان [[پیامبران]] من نمی‌هراسند"<ref>{{متن قرآن|وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ }}؛ سوره نمل، آیه ۱۰؛ تفسیر نمونه‌، ج۱۶، ص۳۱۶ و ج۱۰، ص۲۹۳.</ref>.
 
دسته دوم می‌‌گویند: معجزه کار [[پیغمبران]] است؛ هم [[قرآن]] بر این نکته دلالت دارد و هم اعتبارات [[عقلی]] آن را ایجاب می‌‌کند. آنها به [[آیات قرآن]] استناد می‌‌کنند و می‌‌گویند [[قرآن]] هرچند خودش [[معجزات]] را به شخص [[پیغمبر]] نسبت می‌‌دهد؛ همواره بر این نکته تکیه می‌‌کند که معجزه با [[اذن الهی]] صورت می‌‌پذیرد؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«هیچ پیامبری نیست که جز با اذن خداوند آیه‌ای آورد» سوره غافر، آیه ۷۸.</ref>. [[قرآن]]، [[معجزات]] را به [[پیامبران]] {{ع}} نسبت داده است؛ اما بروز آنها را به "[[اذن]] [[الله]]" می‌داند و این تعبیر تصریح دارد که معجزه به [[اذن خداوند]] از آنِ [[پیامبران]] است<ref>مطهری، مرتضی، نبوت، ص۱۳۸.</ref>.<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۴۳ و ۴۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۱۷-۴۱۸؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۹.</ref>.
 
== ضرورت معجزه ==
{{اصلی|ضرورت معجزه}}
آیا ضروری است [[مدعی نبوت]] دارای معجزه باشد؟ روش عقلا این است، وقتی شخصی ادعا می‌کند از جانب مقامی [[مأمور]] به کاری شده است از او نشانه‌ای می‌خواهند. [[استحکام]] و قوتِ [[دلیل]] و [[شاهد]] باید متناسب با فرستنده [[پیام]] باشد. ادعای [[پیام‌آوری]] از جانب [[خداوند]] عالم، آن‌ هم در مسئله مهم [[سعادت ابدی]] [[انسان]]، از این قاعده مستثنا نیست. تا نشانه‌ای نباشد، [[حجت]] بر [[مردم]] تمام نمی‌شود، پس بر [[خداوند]] لازم است تا نقض غرض نفرماید<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۲۴.</ref>.
 
== معجزه و [[اثبات نبوت]] ==
{{اصلی|اثبات نبوت با معجزه}}
یکی از راه‌های اثبات حقّ، ظهور معجزه به‌دست پیامبران بوده است که نوع مردم، نبوّت پیامبران را از این طریق می‌شناختند. همه پیامبران در اینکه از طریق اعجاز رسالت خود را اثبات می‌کردند، مشترک بودند؛ امّا معجزه هر پیغمبری متناسب با موقعیت و علوم رایج زمان خود بوده در زمان [[حضرت موسی]] {{ع}} سحر رواج داشت<ref>روح‌المعانی، ج‌۳، ص‌۲۶۹.</ref>؛ بدین سبب معجزه اصلی او عصا و ید بیضا بود: {{متن قرآن|اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ}}<ref> دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید؛ سوره قصص، آیه۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ}}<ref>و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبدستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو می‌بلعید؛ سوره اعراف، آیه۱۱۷.</ref> در پی ارائه این معجزه از سوی [[حضرت موسی]] {{ع}}<ref>تفسیر مراغی، ج‌۳، ج‌۹، ص‌۳۱.</ref>، ساحران به موسی ایمان آوردند: {{متن قرآن| قَالُواْ آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref> گفتند به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۱.</ref>. در زمان [[حضرت عیسی]] علم پزشکی<ref>روح‌المعانی، ج‌۳، ص‌۲۶۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۲ ص‌۷۵۳.</ref> رونق داشت؛ بر این اساس، معجزه حضرت شفا دادن امراض صعب‌العلاج و بینا کردن کور مادرزاد و زنده کردن مردگان بود: {{متن قرآن| أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ }}<ref>و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه۴۹.</ref> و نیز آیه‌ ۱۱۰ سوره مائده قریب به این مضمون است. در زمان [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در جزیره العرب مسأله فصاحت و بلاغت رونق بیش‌تری داشت؛ بدین‌سبب معجزه اصلی و جاوید [[پیامبر اکرم]] {{صل}} قرآن کریم است که در فصاحت و بلاغت در تمام زمان‌ها سرآمد است<ref>روح‌المعانی، ج‌، ج‌۳، ص‌۲۶۹.</ref>. معجزات برخی پیامبران نیز دلیل خاصّی داشته است؛ مانند معجزه پدیدار‌شدن ناقه از دل کوه به‌وسیله [[حضرت صالح]] که در‌پی درخواست قوم وی صورت پذیرفته است<ref>المیزان، ج‌۱۰، ص‌۳۱۳.</ref> {{متن قرآن| وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ }} <ref>و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانه‌ای است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد؛ سوره هود، آیه ۶۴.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/۲/۲۷.htm#_ftn۱ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۲، ص۲۰۴ - ۲۱۵]</ref>
 
=== چگونگی دلالت معجزه بر [[صدق]] [[مدعیان پیامبری]] ===
{{اصلی|ادعای نبوت}}
 
[[معجزات]] [[پیامبران]]، نشانه [[صدق]] ادّعای ایشان است. از این‌روی، زمانی امر خارق‌العاده‌ای "معجزه" نامیده می‌شود که علاوه بر استناد به [[اذن]] خاص [[الهی]]، به عنوان دلیلی بر [[پیامبری پیامبران]] پدید آید و با اندکی تعمیم در مفهوم آن، شامل امور خارق‌العاده‌ای نیز می‌شود که به‌ عنوان [[دلیل]] بر [[صدق]] ادّعای [[امامت]]، انجام یابد. بدین ترتیب، اصطلاح "[[کرامت]]" اختصاص می‌یابد به سایر خارق‌العاده‌های [[الهی]] که از [[اولیاء]] [[خدا]] صادر می‌شود در برابر خوارق عادتی که مستند به نیروهای نفسانی و [[شیطانی]] است مانند [[سحر]] و [[کهانت]] و [[اعمال]] [[مرتاضان]]. اینگونه [[اعمال]]، هم قابل [[تعلیم و تعلّم]] است و هم به‌وسیله نیروی قوی‌تری مغلوب می‌گردد و معمولاً [[الهی]] نبودنِ آنها را می‌توان از راه [[فساد]] [[عقاید]] و اخلاقِ صاحبانشان نیز [[شناخت]]<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]</ref>. نکته‌ای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که آنچه را [[معجزات]] [[انبیاء]] {{عم}} مستقیماً اثبات می‌کند [[صدق]] ایشان در ادعای [[نبوت]] است و اما صحّت محتوای [[رسالت]] و [[لزوم اطاعت]] از فرمان‌هایی که [[ابلاغ]] می‌کنند مع الواسطه و به‌طور غیرمستقیم، ثابت می‌شود. و به دیگر سخن: [[نبوت]] [[انبیا]] {{عم}} با [[دلیل عقلی]]، و اعتبار محتوای پیام‌هایشان با [[دلیل]] تعبّدی، اثبات می‌گردد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]</ref>.
 
سؤال: آیا نمی‌توان فردی [[دروغگو]] را تصور کرد که از آوردن معجزه نیز برخوردار باشد؟
 
پاسخ: با توجه به [[حکمت الهی]]، نمی‌توان وضعیتی را فرض کرد که [[خدای متعال]] شخصی [[دروغگو]] را بر انجام [[کارهای خارق‌العاده]] [[قادر]] سازد به‌ طوری‌ که کسی نتواند مثل آن را بیاورد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۲۵.</ref>.
# '''مقدمه اول:''' [[خداوند]] [[حکیم]] است و نقض غرض نمی‌کند و غرض، [[هدایت]] [[بشر]] است.
# '''مقدمه دوم:''' تواناسازی [[دروغگویان]] بر معجزه، نقض غرض است.
# '''نتیجه:''' [[خداوند]] [[دروغگویان]] را [[قادر]] بر معجزه نمی‌کند<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ج۲، ص۴۴ و ۴۵.</ref>.
 
در زمان ما نیز معجزه در پیش چشم خود داریم که اگر [[دل]] خود را پیراسته کنیم و با چشم [[عقل]] در آن [[قرآن]] بنگریم، [[تصدیق]] خواهیم کرد [[صاحب]] معجزه محمدی را<ref>[[امیر دیوانی]]؛ [[محمد سعیدی مهر]]؛ [[علی رضا امینی]] و [[محسن جوادی]]، [[معارف اسلامی (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۵۳ و ۵۴.</ref>.
 
== اثبات امامت با معجزه ==
{{اصلی|اثبات امامت با معجزه}}
یکی از [[براهین عقلی]] [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[برهان]] معجزه است، یعنی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[مدعی امامت]] بود و از سویی [[معجزات]] بسیاری نیز به دست او واقع شده است. بنابراین، [[امامت]] وی به [[حکم عقل]] [[ثابت]] است، زیرا معجزه، همان‌گونه که [[برهان عقلی]] بر [[صدق مدعی نبوت]] است، برهان عقلی بر [[صدق]] مدعی امامت نیز محسوب می‌شود<ref>برهان معجزه را عده‌ای از [[متکلمان امامیه]] به اختصار یا به تفصیل بیان کرده‌اند:
# [[شیخ مفید]] در کتاب [[ارشاد]] به تفصیل از [[معجزات امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[سخن]] گفته و آنها را [[دلیل]] روشنی بر امامت آن حضرت دانسته است؛ [[الارشاد]]، ج۱، ص۳۰۵- ۳۵۳.
# [[ابوالصلاح حلبی]] در تقریب المعارف برهان معجزه را نخست برای [[اثبات امامت]] همه [[امامان]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} و سپس برای [[اثبات]] هریک از آنان تقریر کرده است؛ تقریب المعارف، ص۱۱۹-۱۲۳.
# [[علامه حلی]] در [[کشف]] المراد [[کلام]] [[محقق طوسی]] درباره برهان معجزه را شرح کرده است؛ کشف المراد، ص۵۰۲ ـ ۵۰۳.</ref>.
 
معجزه، کار خارق‌العاده‌ای است که با استناد به [[مشیت]] و [[عنایت خاص]] [[خداوند]] از فردی صادر می‌شود تا [[دلیل]] بر [[حقانیت]] مدعای او باشد. برخی از [[متکلمان]]، معجزه را از مختصات [[پیامبران]] دانسته‌اند و خارق‌العاده‌هایی را که از [[اولیای الهی]] صادر می‌شود “کرامت” نامیده‌اند، اما برخی دیگر معتقدند ویژگی معجزه آن است که از اولیای الهی برای اثبات ادعای [[مقام]] و منصبی [[الهی]] یا حقانیت [[دین]] و [[آیین الهی]] صادر می‌شود؛ خواه آن مقام و [[منصب الهی]] [[نبوت]] باشد یا [[امامت]].
 
معجزه به [[نبوت]] اختصاص ندارد، بلکه معجزه با [[راستگویی]] کسی ملازمه دارد که با [[زبان]] حال یا قال مدعی [[مقام]] و منصبی [[الهی]] است؛ هرگاه آن مقام و [[منصب]]، نبوت باشد، معجزه، راستگویی مدعی نبوت را [[اثبات]] می‌کند و هرگاه آن مقام و [[منصب امامت]] باشد، معجزه، راستگویی [[مدعی امامت]] را اثبات می‌کند و هرگاه آن مقام و منصب، [[ولایت]] و [[قرب]] [[معنوی]] در پیشگاه الهی باشد، معجزه، راستگویی مدعی آن را اثبات می‌کند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۷۹-۸۳.</ref>.
 
== اعجاز قرآن ==
{{اصلی|اعجاز قرآن}}
 
[[قرآن کریم]] [[سند]] جاودانه درستیِ ادعای [[پیامبری]] [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] است. این [[کتاب آسمانی]] [[برتر]] از سایر [[معجزات]] [[انبیاء]] است؛ زیرا از یک طرف با [[روح]] و [[اندیشه]] ایشان سر و کار دارد و از طرف دیگر، جاودانه و همیشگی است. علاوه بر این، از ابتدای [[نزول]] تاکنون همه را [[دعوت]] به [[مبارزه]] و هماوردی و به‌ اصطلاح "[[تحدی]]" کرده است و تا عصر حاضر همه از آوردن نمونه‌ای از آن عاجز مانده‌اند. این [[دعوت]] به [[مبارزه]]، در چند مورد صریحاً در [[قرآن]] آمده است از جمله: {{متن قرآن|قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا }}<ref> بگو اگر تمام جهانیان اجتماع کنند که مانند قرآن بیاورند نمی‌توانند اگرچه با یکدیگر نهایت همکاری و همفکری را داشته باشند؛ سوره اسراء، آیه۸۸.</ref>.<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۱۱ ـ ۲۲۰؛ [[احمد علی محسنی|محسنی، احمد علی]]، [[معجزه (مقاله)| مقاله «معجزه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.</ref>
 
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|7}}
# [[معجزه چگونه عصمت پیامبران و ائمه را اثبات می‌کند؟ (پرسش)]]
* [[پیامبر]] ([[نبی]])
{{پایان پرسش‌های وابسته}}
* [[نبوت در قرآن]]
* [[نبوت در حدیث]]
* [[نبوت در کلام اسلامی]]
* [[نبوت در حکمت اسلامی]]
* [[نبوت در عرفان اسلامی]]
* [[نبوت در فلسفه دین]]
* [[نبوت از دیدگاه برون‌دینی]]
* [[نبوت مطلق]]
* [[نبوت مقید]]
* [[نبوت خاصه]]
* [[نبوت عامه]]
* [[نبوت تشريعى]]
* [[نبوت تبلیغی]]
* [[شؤون نبوت]]
* [[کارکردهای نبوت]]
* [[تکثر نبوت]]
* [[اهداف نبوت]]
* [[اثبات نبوت]]
* [[مقام نبوت]]
* [[درجه نبوت]]
* [[فلسفه بعثت]]
* [[وجوب بعثت]]
* [[ضرورت نبوت]]
* [[نبوت زن]]
* [[نبوت مشترکه]]
* [[اتصال نبوت ها]]
* [[اجتبای نبوت]]
* [[ادعای نبوت]]
* [[انقطاع نبوت]]
* [[آیات نبوت]]
* [[احادیث نبوت]]
* [[بقای نبوت]]
* [[تجدید نبوت]]
* [[تعلیم غیبی به غیر نبی]]
* [[احکام نبوت]]
* [[خصایص نبوت]]
* [[ضروریات نبوت]]
* [[ضرورت نبوت]]
* [[قدم نبوت]]
* [[کمال نبوت]]
* [[ختم نبوت]]
* [[مدعی نبوت]]
* [[فعل پیامبر]]
* [[ويژگی پیامبر]]
* [[مقام‌های پیامبر]]
* [[نبوت برادران یوسف پیامبر]]
* معجزه
* [[وحی]]
* [[ولایت]]
* [[نبوغ عقلی]]
{{پایان}}
{{پایان}}


==پرسش‌های وابسته==
== جستارهای وابسته ==
{{فهرست پرسش‌ها}}
{{:معجزه (نمایه)}}
{{ستون-شروع|2}}


{{پایان}}
== الفاظ مترادف ==
{{پایان}}
{{پرسش وابسته}}
* [[معجزات]]
* [[اعجاز]]
* [[افعال معجزه]]
* [[آیات (معجزه)]]
* [[آیات الهی (معجزه)]]
* [[آیات بینات]]
* [[آیات ظاهره]]
* [[آیات قاهره]]
* [[آیات معجزات (معجزه)]]
* [[آیات واضحات]]
* [[آیت (معجزه)]]
* [[آیت پروردگار]]
* [[آیه (معجزه)]]
* [[بینات]]
* [[معجز]]
* [[معجز خارق عادت]]
* [[معجز عظیم]]
* [[معجزات باهره]]
* [[معجزات حق]]
* [[معجزه الهی]]
* [[معجزه متأخر دعوی نبوت]]
* [[معجزه مقارن دعوی نبوت]]
{{پایان پرسش وابسته}}


=='''[[:رده:آثار معجزه|منبع‌شناسی جامع معجزه]]'''==
== منابع ==
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های معجزه|کتاب‌شناسی معجزه]]؛
{{منابع}}
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های معجزه|مقاله‌شناسی معجزه]]؛
# [[پرونده:33456.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|'''راه و راهنماشناسی''']]
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های معجزه|پایان‌نامه‌شناسی معجزه]].  
# [[پرونده:136851.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|'''آموزش عقاید''']]
# [[پرونده:1368130.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|'''براهین و نصوص امامت''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]] و [[غلام علی عزیزی|عزیزی، غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1233456.jpg|22px]] [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|'''آموزش کلام اسلامی ج۲''']]
# [[پرونده:1368991.jpg|22px]] [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|'''قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
# [[پرونده:1368903.jpg|22px]] [[امیر دیوانی]]؛ [[محمد سعیدی مهر]]؛ [[علی رضا امینی]] و [[محسن جوادی]]، [[معارف اسلامی (کتاب)|'''معارف اسلامی''']]
# [[پرونده:1368921.jpg|22px]] [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|'''انسان‌شناسی''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:IM010504.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام ج۱ (کتاب)|'''تاریخ اسلام ج۱''']]
# [[پرونده:IM009912.jpg|22px]] [[احمد علی محسنی|محسنی، احمد علی]]، [[معجزه (مقاله)| مقاله «معجزه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۹''']]
# [[پرونده:1100618.jpg|22px]] [[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|'''منظومه فکری امام خمینی''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
{{پانویس}}


{{کلام اسلامی}}
{{نبوت شناسی}}
{{نبوت شناسی}}


==پانویس==
[[رده:شرایط نبوت]]
{{یادآوری پانویس}}
[[رده:براهین خداشناسی]]
{{پانویس2}}
[[ar: الإعجاز]]
 
[[رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه]]
[[رده:معصوم]]
[[رده:نبوت]]
[[رده:رسالت]]
[[رده:پیامبر]]
[[رده:معجزه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۲

معجزه عمل خارق عادتی است از طرف مدعی نبوت که انجام آن از قدرت افراد عادی بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکان‌پذیر است و دارای برخی شرایط و خصوصیات بوده و دلیلی آشکار است بر صدق ادعای آورنده آن.

مقدمه

"معجزه" استدلالی از جنس ماورائی و خرق عادت و برای تمایز پیامبران راستین از دروغین است و بیشتر برای کسانی است که در برابر سه شیوه حکمت، موعظه و مناظره مقاومت و لجاجت می‌کنند و به بهانه‌تراشی روی می‌آورند. اما معجزه، به خواست مشرکان یا پیامبران انجام نمی‌گیرد و در اختیار خداوند است، که در چه شرایطی از آن استفاده کند[۱]. همان‌گونه که معجزه قابل تعلیم و تعلم نیست و به دانش، حرفه و هنری شباهت ندارد، افزون بر آن، لازم نیست معجزه جسمانی و بی‌زبان باشد؛ لذا نزول قرآن نیز خود معجزه‌ای آشکار و گویا است[۲]. پیامبری که معجزه می‌آورد بهانه‌جویان را به هماوردی فرا می‌خواند تا برای پذیرش دعوتش، ناتوانی مخالفان را رقم زند[۳]. در اصطلاح به این هماوردی «تحدی» می‌گویند. سیر دادن شبانه رسول خدا(ص) از مکه به مسجد الاقصی و معراج به آسمان‌ها و عرش الهی در شمار معجزات رسول خاتم(ص) است، که در ادامه به آنها پرداخته می‌شود[۴].

معجزه، از موضوعاتی است که بسیاری از اعتقادات اساسی دیگر بر آن مترتب است. معجزه آخرین راه الزام مردم به پذیرش دعوت حق است. به قول خواجه نصیر در کتاب تجرد الاعتقاد، راز پی بردن به صدق نبی، وجود معجزه بر دستان اوست[۵].[۶]

معناشناسی

معنای لغوی

اعجاز مصدر باب افعال از ریشه "ع‌ ـ‌ ج‌ ـ‌ ز" به معنای ناتوان ساختن یا ناتوان یافتن کسی یا چیزی به‌کار رفته[۷] و در قرآن کریم به معنای نخست آمده است: ﴿وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ[۸]. واژه معجزه، اسم فاعل ماده "عجز" از باب افعال به معنای ناتوان کننده است[۹].

معنای اصطلاحی

معجزه عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از قدرت افراد عادی ـ حتی نوابغ ـ بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکان‌پذیر است. معجزه عملی است از طرف مدعی نبوت و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانه‌ای روشن و دلیلی آشکار است بر صدق ادعای آورنده آن[۱۰].

معجزه را می‌توان این‌چنین تعریف کرد: معجزه یعنی بینه و آیت الهی که برای اثبات یک مأموریت الهی صورت می‌گیرد و همراه با تحدی است، منظوری الهی از او در کار است، این است که محدود است به شرایط خاص[۱۱]. به عبارت دیگر معجزه کار و اثری است که از پیغمبری به‌عنوان تحدی ـ یعنی برای اثبات مدعای خودش ـ آورده بشود و نشانه‌ای بشری است به‌طورکلی[۱۲].

پیشینه

معجزه، پیشینه‌ای به قدمت ادیان الهی دارد و انبیای الهی(ع)، غالباً برای اثبات ادعای خود به معجزه تمسک می‌جستند[۱۳]. ادیان و مذاهب الهی از معجزه سخن گفته‌اند و آن را نشانه رسالت آسمانی به منزله دلیل استواری که خداوند به پیامبران خود می‌دهد، می‌دانستند[۱۴]. در ادیان الهی نیز هر یک از انبیا(ع) به فراخور زمان خود معجزاتی آورده‌اند. در دین زرتشت، یهود و مسیحیت، معجزاتی از انبیا(ع) گزارش شده است[۱۵].

قرآن کریم به معجزه انبیا(ع) اشاره کرده است؛ مانند زنده‌کردن مردگان، شفادادن بیماران توسط حضرت عیسی(ع)[۱۶] و تبدیل‌ شدن عصای موسی(ع) به مار[۱۷]. در روایات نیز به بعضی از معجزات انبیا(ع) اشاره شده است[۱۸].

نخستین آثار در موضوع اعجاز در اواخر قرن سوم شکل گرفت که سرانجام به تدوین کتاب‌های مستقلی چون اعجاز القرآن باقلانی انجامید. این بحث در آثار مفسران اسلامی[۱۹] و متکلمان[۲۰] گسترش یافت[۲۱] و اندیشمندانی درباره اعجاز قرآن کتاب‌هایی نگاشتند[۲۲].[۲۳]

ارکان معجزه

بر اساس تعریف گفته شده، معجزه دارای چهار رکن اساسی است که عبارت‌اند از:

  1. معجزه آیت و نشانه الهی است. مقصود از آیت الهی بودن یعنی کاری که با نمایاندن قدرت خداوند به مردم همراه است که از این رکن در تعریف‌های متکلمان مسلمان با قید "خارق عادت" یاد شده است.
  2. معجزه اثبات‌گر مأموریت الهی است. گاهی از مأموریت الهی با عنوان "منصبی از مناصب الهی" یاد می‌شود که مقصود از آن مقام رسالت و نبوت است. زیرا رسول یا نبی از سوی خداوند، مأموریت ابلاغ پیام‌ها و دستوراتی را دارد.
  3. معجزه همراه با تحدی و هم‌آورد طلبی است. یعنی هماره در معجزه از مردم خواسته می‌شود اگر در صداقت و رسالت و ادعای اعجاز تردید دارند، می‌توانند چیزی همسان با معجزه را ارائه کنند.
  4. معجزه محدود به شرایط خاص است. مقصود از شرایط خاص آن است که پیامبران در منشی حکیمانه آنجا که واقعاً جای اثبات رسالت و نبوت بوده و ضرورت داشت برای اثبات این منصب، معجزه ارائه شود، بنا به اذن و فرمان الهی معجزاتی را متناسب با شرایط زمان ارائه می‌کردند و چنان نبود که طبق دلخواه مردم، به درخواست‌ها و فزون‌طلبی‌های آنان یکسره پاسخ مثبت داده، معجزاتی را ارائه کنند. بدین‌جهت قرآن تأکید می‌کند که رسول اکرم (ص) در برابر درخواست‌های مکرر مشرکان برای ارائه معجزاتی همچون جاری ساختن چشمه، برخورداری از خانه‌ای از طلا و نقره و... به آنان پاسخ منفی داده و اعلام کرده که جز انجام درخواست و اراده الهی کاری از او ساخته نیست[۲۴].[۲۵]

معجزه بدین‌گونه توجیه می‌‌گردد: علل واقعی اشیا و پدیده‌ها برای بشر که می‌خواهد با علم و تجربه به حقیقت روابط آنها برسد، همواره مجهول است و تنها خداوند بر علت‌های واقعی اشیا و پدیده‌ها آگاه است و بشر به وسیله تجربه و آزمایش فقط به یک سلسله تقارنات و ارتباطات دسترسی پیدا می‌‌کند و آن را رابطه علیت می‌‌پندارد. بر این اساس، معجزه به معنای به وقوع پیوستن حوادث و رویدادها از طریق روابط علمی و معلولی ناشناخته برای بشر است. در این چرخه هیچ علتی نفی نمی‌گردد، اما علت‌های ناشناخته جایگزین علت‌های تجربی و مألوف شده است[۲۶].

روابط مفهومی

رابطه با مفهوم کرامت

انجام کار خارق‌العاده که همراه یا هماهنگ با دعوی نبوت باشد، "معجزه" نام دارد. اما اگر کار خارق‌العاده از بنده صالح خدا سربزند که مدعی نبوت نباشد، "کرامت" نامیده می‌شود. کرامت لطفی است که خداوند به بندگان شایسته خویش عطا می‌کند[۲۷].

کرامت از دو جهت با معجزه متفاوت است: کرامت همراه با ادعای مأموریت الهی نیست؛ کرامت مشروط به شرایط خاص هم نیست. یعنی یک شخص بنا به قدرت روحی، معنوی و نفسانی خود می‌تواند کارهای خارق‌العاده‌‌‌‌‌‌‌ای در سطوح مختلف ارائه کند. بر این اساس: کرامت یک امر خارق‌العاده است که صرفاً اثر قوت روح و قداست نفسانی یک انسان کامل یا نیمه‌کامل است و برای اثبات منظور الهی خاصی نیست. این‌چنین امری فراوان رخ می‌دهد و حتی می‌توان گفت یک امر عادی است و مشروط به شرطی نیست. معجزه زبان خداست که شخصی را تأیید می‌کند، ولی کرامت چنین زبانی نیست[۲۸].[۲۹]

رابطه معجزه با خرق عادت

پدیده‌هایی که در این جهان، پدید می‌آید غالباً از راه اسباب و عللی است که با آزمایش‌های گوناگون، قابل شناخت است مانند اکثریت قریب به اتفاق پدیده‌های فیزیکی و شیمیایی و زیستی و روانی. ولی در موارد نادری، پاره‌ای از این پدیده‌ها به گونۀ دیگری تحقق می‌یابد و می‌توان کلیّه اسباب و علل آنها را به وسیله آزمایش‌های حسی شناخت و شواهدی یافت می‌شود که در پیدایش اینگونه پدیده‌ها نوع دیگری از عوامل مؤثر است مانند کارهای شگفت انگیزی که مرتاضان، انجام می‌دهند و متخصصان علوم مختلف، گواهی می‌دهند این کارها براساس قوانین علوم مادی و تجربی، انجام نمی‌یابد. چنین اموری را "خارق‌العاده" می‌نامند[۳۰]. امور خارق‌العاده را می‌توان به دو بخش کلی، تقسیم کرد:

  1. اموری که هر چند اسباب و علل عادی ندارد، اما اسباب غیرعادی آنها کم و بیش در اختیار بشر قرار می‌گیرد و می‌توان با آموزش‌ها و تمرین‌های ویژه‌ای به آنها دست یافت، مانند کارهای مرتاضان.
  2. کارهای خارق‌العاده‌ای که تحقق آنها مربوط به اذن خاص الهی است و اختیار آنها به دست افرادی که ارتباط با خدای متعال ندارند سپرده نمی‌شود و از این‌روی دارای دو ویژگی اساسی است. اولا قابل تعلیم و تعلّم نیست و ثانیاً تحت تأثیر نیروی قویتری قرار نمی‌گیرد و مغلوب عاملِ دیگری واقع نمی‌شود. اینگونه خوارق عادت، مخصوص بندگان برگزیده خداست و هرگز در دام گمراهان و هوس‌بازان نمی‌افتد، ولی اختصاص به پیامبران ندارد بلکه گاهی سایر اولیاء خدا هم از آنها برخوردار می‌شوند و از این‌روی، به اصطلاح کلامی، همه آنها را "معجزه" نمی‌خوانند و معمولاً چنین کارهایی که از غیر پیامبران سر می زند بنام "کرامت" موسوم می‌گردد، چنانکه علم‌های غیرعادی الهی هم منحصر به "وحی نبوت" نیست و هنگامی که چنین علم‌هایی به دیگران داده شود بنام "الهام" و "تحدیث" و مانند آنها نامیده می‌شود. ضمناً راه بازشناسی این دو نوع از خوارق عادت "الهی و غیر الهی" نیز معلوم شد، یعنی اگر انجام دادن امر خارق‌العاده‌ای قابل تعلیم و تعلّم باشد یا فاعل دیگری بتواند جلو ایجاد یا ادامه آن را بگیرد و اثرش را خنثی سازد از قبیل خوارق عادت الهی نخواهد بود. چنانکه تبهکاری و فساد عقاید و اخلاق شخص را می‌توان نشانه دیگری بر عدم ارتباط وی با خدای متعال، و شیطانی یا نفسانی بودن کارهایش به حساب آورد[۳۱].

تفاوت معجزه با اعمال ساحران و مرتاضان

معجزه از آن جهت برای مدعی نبوت آیه و بینه به شمار می‌آید که با سایر امور خارق‌العاده در خصوصیات زیر تفاوت دارند:

  1. آموزش ناپذیری: آورنده معجزه بدون سابقۀ هر نوع آموزش، دست به اعجاز می‌زند، در حالی که انجام یافتن امور خارق‌العادۀ دیگر، نتیجه یک رشته آموزش‌ها و تمرین‌هاست.
  2. معارضه ناپذیری: معجزه از آنجا که از قدرت نامتناهی الهی سرچشمه می‌گیرد، معارضه ناپذیر است، در حالی که جادو و سحر و کارهای مرتاضان چون از قدرت محدود بشر سرچشمه می‌گیرد، قابل معارضه و هم‌آوردی است.
  3. عدم محدودیت: معجزات پیامبران محدود به یک یا چند نوع خاص نیست و به‌ قدری مختلف و متنوع است که نمی‌توان در میان آنها قدر مشترکی یافت.
  4. تفاوت در اغراض: اصولاً آورندگان معجزه با کسان دیگری چون ساحران که دست به کارهای خارق‌العاده می‌زنند، هم از نظر هدف و هم از جهت روحیات متمایزند. گروه نخست اهداف والایی را تعقیب می‌کنند، در حالی که گروه دوم اهداف دنیوی دارند و طبعاً روحیات آنها نیز باهم متفاوت است[۳۲].

قرآن و معجزه

در قرآن کریم، نه کلمه معجزه استعمال شده و نه خرق عادت و این هر دو از اصطلاحات علمای اسلامی است.

کلمه معجزه، در اصطلاح عموم مسلمین رایج و از اصطلاحات متکلمین است؛ شاید در زمان ائمه اطهار (ع) هم به کار رفته باشد؛ ولی "خرق عادت" این‌چنین نیست، بلکه تنها اشاعره که معنای معجزه را کاری خارق‌العاده می‌‌پنداشتند، به کار برده‌اند.

قرآن به جای معجزه لفظ دیگری را به کار برده و آن کلمه "آیت" است، یعنی چیزی که نشانه صدق دعوی یک پیامبر باشد. به نظر می‌‌رسد اصطلاح آیت از دو کلمه معجزه و خرق عادت رساتر به مقصود است[۳۳].

شرایط معجزه

برخی از شرایط معجزه عبارت‌اند از:

  1. عملی است غیر عادی و بر خلاف جریان طبیعی عالَم و خارج از توان انسان‌های عادی.
  2. معجزه را نمی‌توان به دیگران آموخت یا مغلوب عوامل دیگر ساخت.
  3. آورنده معجزه باید دیگران را به مقابله دعوت کند "تحدی" و در این میدان مغلوب دیگران نشود.
  4. همراه با ادعای نبوت باشد[۳۴].
  5. معجزه با امر خواسته شده از مدعی نبوت مطابقت دارد[۳۵].[۳۶]

اگر کسی به‌ راستی توانست امور خارق‌العاده را انجام دهد و همگان در برابر او عاجز شوند، یقین پیدا می‌شود که او پشتوانه‌ای الهی دارد و از طرف خداست.

خصوصیات معجزه

  1. اعجاز تنها راه اطمینان‌آور برای شناخت پیامبران است که انحصاری در برخی انبیا و یا گروهی از مردم ندارد؛ این مطلب از قرآن کریم نیز استفاده می‌شود.
  2. قرآن معجزه را از آن جهت که نشانه ارتباط وحیانی پیامبران با خداست، "آیه" یا "برهان" می‌خواند[۳۷]. و این واژه‌ها در قرآن، در معانی دیگری نیز به کار رفته‌اند[۳۸].
  3. تحقق معجزه، محال ذاتی نیست، چون فرض آن مستلزم تناقض نیست، همچنین با توجه به قدرت مطلق خداوند و توانایی انسان، محال وقوعی نیز شمرده نمی‌شود و نمی‌توان گفت که معلولی بدون علت است.
  4. وقوع معجزه منافاتی با ثبات سنت‌های الهی که در قرآن به آنها اشاره شده است، ندارد، زیرا اولاً معجزه نیز معلولی دارای علت است و ثانیاً سنت مذکور، مربوط به امور انسانی است و ربطی به امور طبیعی ندارد.
  5. حقیقت اعجاز با برهان نظم تعارضی ندارد زیرا معجزه مصداقی از نظم ناشناخته است که توسط پیامبران شناخته می‌شوند.
  6. دلالت معجزه بر نبوت آورنده آن، در صورتی که آن شخص ادعای نبوت و طلب هم‌آوردی کند، برهانی است، زیرا در چنین شرایطی اگر وی دروغگو باشد و خداوند رسوایش نکند، مردم گمراه خواهند شد[۳۹].
  7. وقوع معجزه بعد از اتمام‌ حجت، از باب تفضل و تابع مصالحی است که فقط خداوند می‌داند[۴۰].
  8. با توجه به آیات قرآن مانند: ﴿إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي‏ عَلَيْكَ وَ عَلى‏ والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني‏ فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني‏ وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني‏ وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْني‏ وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني‏ إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ‏ و آیاتی مثل ﴿اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ‏ می‌توان علت معجزات پیامبران را از یک جهت نفس نبوی و از جهت دیگر حق‌تعالی دانست.

ویژگی‌های معجزه

  1. معجزه (خارق‌العاده) نباید از محالات و اموری باشد که برخلاف نظام طبیعت است (که عقلاً خداوند آن را نمی‌آورد) زیرا اگر چیزی عقلاً از محالات باشد که قدرت آوردن آن بر بندگان محال است، دیگر تحدی کردن معنا ندارد[۴۱]؛
  2. معجزه باید متناسب با عصر و از جنس اموری باشد که مردمِ مخاطب آن پیامبر توجه به سندیت آن بر نبوت پیدا کنند و اگر مورد التفات آنان نباشد، معجزه و حجت بر نبوت نخواهد بود و جلب توجه نمی‌کند و مخاطبان برجستگی و انحصاری بودن آن را نمی‌فهمند[۴۲]؛
  3. معجزه باید به گونه‌ای باشد که دیگران قدرت بر آوردن مثل آن نداشته باشند؛
  4. معجزه متناسب با دعوت دائمی او باشد، به این معنا که از زمانی که مثلاً موسی عصا را اژدها کرد، تا امروز، کسی نتواند چنین عملی انجام دهد، هرچند طرح و ارائه سند برای نبوت، در هر زمانی مناسب آن مردم و فهم و نیاز و شرایط فکری و فرهنگی است؛
  5. آورندۀ معجزه، خود، توجه به کارش داشته باشد. نبی باید بداند این عمل معجزه چیست و برای چه از ناحیه خداوند به او واگذار شده است؛
  6. در آوردن معجزه، تحدی و مبارزه‌طلبی کند. یعنی برای آنکه عمل معجزه ثابت شود و معلوم شود که کار بشری نیست و مردم دیگر نمی‌توانند مانند آن را بیاورند، تحدی کند، یعنی بگوید اگر می‌توانید مانندش را بیاورید؛
  7. درباره معجزاتی که محسوس و ملموس نیستند و با عقل انسان سر و کار دارد، باید استدلال‌پذیر و برهانی باشند؛
  8. مردم ملتفت و متوجه شگفتی معجزه باشند. یعنی واقعاً در همان زمان پیامبر معلوم شود که این نشانه و دلیل فوق‌العاده و خارق‌العاده بی‌نظیر و انحصاری است[۴۳].
  9. معجزه با دیگر امور غریبه مانند سحر، کهانت، هیپنوتیزم، ماینه‌تیزم، تنجیم، اعمال مرتاضان و صاحبان علوم غریبه و اختراعات نوابغ علمی متفاوت است. یکی از تفاوت‌ها، هدف پیامبران (ع) در ظهور معجزه است[۴۴].

اعجاز و قانون علیت

آیا اعجار منافاتی با قانون علیت ندارد؟ چرا که بر اساس قانون کلی علیت هر چیزی باید علتی داشته باشد؟ در پاسخ گفته شده است:

معجزات از یک علتی پدید آمده‌اند، لکن نه علت مادیِ عادی که برای همگان آشکار است. معجزات از طریق علل عادی پدید نمی‌آیند، اما این به معنای بدون علت بودن نیست، زیرا این امکان هست که معجزه از طرق عللی صورت پذیرد که برای ما ناشناخته است، به این ترتیب قانون علیت را که یک قانون عقلی و استثناناپذیر است، نقض نمی‌کند[۴۵].

اینکه ناگهان به هیچ علتی معجزه رخ دهد نه‌ فقط خلاف اصل بدیهی عقل است که با فرهنگ خود قرآن منافات دارد. زیرا اگر بناست معجزه بدون علت باشد، چرا کل عالم ممکنات بدون علت موجود نشده باشد، که دیگر نیاز به خدا هم نباشد.

به اعتقاد اشاعره، علت تحقق معجزه، اراده خداوند است و همان جا که آتش گرمی می‌بخشد، خواست خداوند علت است و اگر سرد می‌کند باز به اراده اوست. تفاوت تنها در این است که اولی فراوان تکرار شده.

اما به باور حکیمان در جهان طبیعت، نظام ضروری اسباب و مسببات حاکم است، گرما بخشیدن آتش یک ضرورت است. بر این اساس در تبیین چگونگی معجزه دو نظر وجود دارد.

اشکال: اولاً جای این سؤال هست که آیا تحصیل چنین علمی از راه معمولِ تعلم از دیگران صورت گرفته؟ چرا دانشمندان هر عصری در چنین کاری پیشگام نبوده‌اند؟ ثانیاً اگر عالم شدن از راه غیرطبیعی ممکن بوده چرا تبدیل عصا به اژدها از راه غیرطبیعی ممکن نباشد؟

جواب: پیامبر با استمداد از غیب، قدرتی شگرف پیدا می‌کند که این دخل و تصرف در روند طبیعی امور، در چارچوب قواعد خاصی صورت می‌گیرد و به معنای باطل کردن اسباب طبیعی نیست. به‌ عبارت‌ دیگر، معجزه با نقض قانون طبیعی صورت نمی‌گیرد، بلکه چگونگی استفاده از قانون طبیعی و اعمال یک نیروی غیرطبیعی بر آن است. اعمال مرتاضان برخلاف معجزه اولاً برای دیگران نیز قابل تحصیل است و ثانیاً همواره مغلوب قدرت غیبی است[۴۶].

فاعل معجزه کیست؟

آیا معجزه فعل خدا است یا پیامبر؟ این بحث از قدیم میان علمای اسلام مطرح بوده که آیا معجزه فعل مستقیم خداست، یا فعل پیغمبر و به اذن خدا؟

در اینکه آیا معجزه فعل مستقیم خداوند است یا فعل پیامبران (ع) به اذن الهی است، میان متکلمان مسلمان دو دیدگاه مطرح است: بنابر دیدگاه نخست، معجزه کار مستقیم خداوند است؛ مثلًا حضرت موسی (ع) تنها عصای خویش را بر زمین افکند و خداوند بود که آن را به اژدها مبدل ساخت و بر این حقیقت گواه است آنکه چون عصا به اژدها مبدل گشت، موسی (ع) ترسید و گریخت و خداوند بدو فرمود: "ای موسی! مهراس که بی‌گمان پیامبران من نمی‌هراسند"[۴۷].

دسته دوم می‌‌گویند: معجزه کار پیغمبران است؛ هم قرآن بر این نکته دلالت دارد و هم اعتبارات عقلی آن را ایجاب می‌‌کند. آنها به آیات قرآن استناد می‌‌کنند و می‌‌گویند قرآن هرچند خودش معجزات را به شخص پیغمبر نسبت می‌‌دهد؛ همواره بر این نکته تکیه می‌‌کند که معجزه با اذن الهی صورت می‌‌پذیرد؛ ﴿وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ[۴۸]. قرآن، معجزات را به پیامبران (ع) نسبت داده است؛ اما بروز آنها را به "اذن الله" می‌داند و این تعبیر تصریح دارد که معجزه به اذن خداوند از آنِ پیامبران است[۴۹].[۵۰].

ضرورت معجزه

آیا ضروری است مدعی نبوت دارای معجزه باشد؟ روش عقلا این است، وقتی شخصی ادعا می‌کند از جانب مقامی مأمور به کاری شده است از او نشانه‌ای می‌خواهند. استحکام و قوتِ دلیل و شاهد باید متناسب با فرستنده پیام باشد. ادعای پیام‌آوری از جانب خداوند عالم، آن‌ هم در مسئله مهم سعادت ابدی انسان، از این قاعده مستثنا نیست. تا نشانه‌ای نباشد، حجت بر مردم تمام نمی‌شود، پس بر خداوند لازم است تا نقض غرض نفرماید[۵۱].

معجزه و اثبات نبوت

یکی از راه‌های اثبات حقّ، ظهور معجزه به‌دست پیامبران بوده است که نوع مردم، نبوّت پیامبران را از این طریق می‌شناختند. همه پیامبران در اینکه از طریق اعجاز رسالت خود را اثبات می‌کردند، مشترک بودند؛ امّا معجزه هر پیغمبری متناسب با موقعیت و علوم رایج زمان خود بوده در زمان حضرت موسی (ع) سحر رواج داشت[۵۲]؛ بدین سبب معجزه اصلی او عصا و ید بیضا بود: ﴿اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ[۵۳]؛ ﴿ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ[۵۴] در پی ارائه این معجزه از سوی حضرت موسی (ع)[۵۵]، ساحران به موسی ایمان آوردند: ﴿ قَالُواْ آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ[۵۶]. در زمان حضرت عیسی علم پزشکی[۵۷] رونق داشت؛ بر این اساس، معجزه حضرت شفا دادن امراض صعب‌العلاج و بینا کردن کور مادرزاد و زنده کردن مردگان بود: ﴿ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ [۵۸] و نیز آیه‌ ۱۱۰ سوره مائده قریب به این مضمون است. در زمان پیامبر اکرم (ص) در جزیره العرب مسأله فصاحت و بلاغت رونق بیش‌تری داشت؛ بدین‌سبب معجزه اصلی و جاوید پیامبر اکرم (ص) قرآن کریم است که در فصاحت و بلاغت در تمام زمان‌ها سرآمد است[۵۹]. معجزات برخی پیامبران نیز دلیل خاصّی داشته است؛ مانند معجزه پدیدار‌شدن ناقه از دل کوه به‌وسیله حضرت صالح که در‌پی درخواست قوم وی صورت پذیرفته است[۶۰] ﴿ وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ [۶۱].[۶۲]

چگونگی دلالت معجزه بر صدق مدعیان پیامبری

معجزات پیامبران، نشانه صدق ادّعای ایشان است. از این‌روی، زمانی امر خارق‌العاده‌ای "معجزه" نامیده می‌شود که علاوه بر استناد به اذن خاص الهی، به عنوان دلیلی بر پیامبری پیامبران پدید آید و با اندکی تعمیم در مفهوم آن، شامل امور خارق‌العاده‌ای نیز می‌شود که به‌ عنوان دلیل بر صدق ادّعای امامت، انجام یابد. بدین ترتیب، اصطلاح "کرامت" اختصاص می‌یابد به سایر خارق‌العاده‌های الهی که از اولیاء خدا صادر می‌شود در برابر خوارق عادتی که مستند به نیروهای نفسانی و شیطانی است مانند سحر و کهانت و اعمال مرتاضان. اینگونه اعمال، هم قابل تعلیم و تعلّم است و هم به‌وسیله نیروی قوی‌تری مغلوب می‌گردد و معمولاً الهی نبودنِ آنها را می‌توان از راه فساد عقاید و اخلاقِ صاحبانشان نیز شناخت[۶۳]. نکته‌ای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که آنچه را معجزات انبیاء (ع) مستقیماً اثبات می‌کند صدق ایشان در ادعای نبوت است و اما صحّت محتوای رسالت و لزوم اطاعت از فرمان‌هایی که ابلاغ می‌کنند مع الواسطه و به‌طور غیرمستقیم، ثابت می‌شود. و به دیگر سخن: نبوت انبیا (ع) با دلیل عقلی، و اعتبار محتوای پیام‌هایشان با دلیل تعبّدی، اثبات می‌گردد[۶۴].

سؤال: آیا نمی‌توان فردی دروغگو را تصور کرد که از آوردن معجزه نیز برخوردار باشد؟

پاسخ: با توجه به حکمت الهی، نمی‌توان وضعیتی را فرض کرد که خدای متعال شخصی دروغگو را بر انجام کارهای خارق‌العاده قادر سازد به‌ طوری‌ که کسی نتواند مثل آن را بیاورد[۶۵].

  1. مقدمه اول: خداوند حکیم است و نقض غرض نمی‌کند و غرض، هدایت بشر است.
  2. مقدمه دوم: تواناسازی دروغگویان بر معجزه، نقض غرض است.
  3. نتیجه: خداوند دروغگویان را قادر بر معجزه نمی‌کند[۶۶].

در زمان ما نیز معجزه در پیش چشم خود داریم که اگر دل خود را پیراسته کنیم و با چشم عقل در آن قرآن بنگریم، تصدیق خواهیم کرد صاحب معجزه محمدی را[۶۷].

اثبات امامت با معجزه

یکی از براهین عقلی امامت امیرالمؤمنین (ع) برهان معجزه است، یعنی امیرالمؤمنین (ع) مدعی امامت بود و از سویی معجزات بسیاری نیز به دست او واقع شده است. بنابراین، امامت وی به حکم عقل ثابت است، زیرا معجزه، همان‌گونه که برهان عقلی بر صدق مدعی نبوت است، برهان عقلی بر صدق مدعی امامت نیز محسوب می‌شود[۶۸].

معجزه، کار خارق‌العاده‌ای است که با استناد به مشیت و عنایت خاص خداوند از فردی صادر می‌شود تا دلیل بر حقانیت مدعای او باشد. برخی از متکلمان، معجزه را از مختصات پیامبران دانسته‌اند و خارق‌العاده‌هایی را که از اولیای الهی صادر می‌شود “کرامت” نامیده‌اند، اما برخی دیگر معتقدند ویژگی معجزه آن است که از اولیای الهی برای اثبات ادعای مقام و منصبی الهی یا حقانیت دین و آیین الهی صادر می‌شود؛ خواه آن مقام و منصب الهی نبوت باشد یا امامت.

معجزه به نبوت اختصاص ندارد، بلکه معجزه با راستگویی کسی ملازمه دارد که با زبان حال یا قال مدعی مقام و منصبی الهی است؛ هرگاه آن مقام و منصب، نبوت باشد، معجزه، راستگویی مدعی نبوت را اثبات می‌کند و هرگاه آن مقام و منصب امامت باشد، معجزه، راستگویی مدعی امامت را اثبات می‌کند و هرگاه آن مقام و منصب، ولایت و قرب معنوی در پیشگاه الهی باشد، معجزه، راستگویی مدعی آن را اثبات می‌کند[۶۹].

اعجاز قرآن

قرآن کریم سند جاودانه درستیِ ادعای پیامبری پیامبر مکرم اسلام است. این کتاب آسمانی برتر از سایر معجزات انبیاء است؛ زیرا از یک طرف با روح و اندیشه ایشان سر و کار دارد و از طرف دیگر، جاودانه و همیشگی است. علاوه بر این، از ابتدای نزول تاکنون همه را دعوت به مبارزه و هماوردی و به‌ اصطلاح "تحدی" کرده است و تا عصر حاضر همه از آوردن نمونه‌ای از آن عاجز مانده‌اند. این دعوت به مبارزه، در چند مورد صریحاً در قرآن آمده است از جمله: ﴿قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا [۷۰].[۷۱]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته


الفاظ مترادف

منابع

پانویس

  1. ﴿وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا * أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا * أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا * أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا «و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمه‌ای فرا جوشانی * یا باغستانی از نخل و انگور داشته باشی که لابه‌لای آن جویبارهایی، نیک روان‌سازی * یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری * یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۰-۹۳.
  2. ﴿وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ «و گفتند: چرا نشانه‌هایی از سوی پروردگارش بر او فرو فرستاده نمی‌شود؟ بگو: جز این نیست که نشانه‌ها نزد خداوند است و من تنها بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره عنکبوت، آیه ۵۰.
  3. برای نمونه، ر.ک: ﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳؛ ﴿فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ «چون جادوگران آمدند موسی به آنان گفت: چیزی را که می‌خواهید بیفکنید، بیفکنید!» سوره یونس، آیه ۸۰.
  4. محمدی، داداش‌نژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ص ۸۳.
  5. حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۱۵۷.
  6. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۵-۱۷۶.
  7. راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص‌۵۴۷؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج‌۹، ص‌۵۸؛ مقائیس اللغة، ج۴، ص۲۳۲.
  8. و شما به ستوه آورنده‌ی خداوند نیستید؛ سوره انعام، آیه۱۳۴.
  9. دشتی، سید محمود و عزیزی، غلام علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۵۸ – ۵۶۴؛ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۷۴۴؛ فرهنگ شیعه، ص۴۱۶؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۷۶.
  10. مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص۱۸۱؛ فرهنگ شیعه، ص۴۱۶؛ محسنی، احمد علی، مقاله «معجزه»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.
  11. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵، ص۴۲۷.
  12. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵ ص۴۲۷.
  13. سوره طه، آیه ۱۷-۲۲، سوره مائده، آیه ۱۱۰، سوره هود، آیه ۱۳.
  14. لطفی، معجزه چیست، ص ۱۰.
  15. اوستا، ۲۷؛ یسنا، ۲۱؛ ماستر میدیا، التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، ۱۴۳، ۱۶۰ و ۴۰۵؛ کتاب مقدس، یوحنا، ب۲ و ب۸.
  16. سوره آل عمران، آیه ۴۹.
  17. سوره شعراء، آیه ۶۳.
  18. صدوق، علل الشرائع، ۱/۱۲۱–۱۲۲.
  19. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۵/۱۴۷؛ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۴/۱۳۲ و ۷/۸۳.
  20. غزالی، الاقتصاد، ۱۲۰–۱۲۵؛ خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۴.
  21. مؤدب، اعجاز قرآن، ۹.
  22. آقابزرگ، الذریعه، ۲/۲۳۲.
  23. محسنی، احمد علی، مقاله «معجزه»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.
  24. سوره اسراء، آیات ۹۷-۹۳
  25. نصیری، علی، قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲، ص۴۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۷۶-۱۷۷.
  26. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۷۷.
  27. مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص۲۱۱.
  28. مطهری مرتضی، نبوت، مجموعه آثار، ج۴، ص۵۶۲.
  29. نصیری، علی، قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲، ص۴۸؛ محسنی، احمد علی، مقاله «معجزه»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص ۴۱۴ ـ ۴۱۹؛ روحانی‌نژاد، حسین، مقاله «ولایت‌شناسی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۱۶۱.
  30. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید.
  31. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید.
  32. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید؛ فرهنگ شیعه، ص۴۱۷؛ محسنی، احمد علی، مقاله «معجزه»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.
  33. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۷۶.
  34. پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، درس چهارم.
  35. کشف المراد، ص۳۵۱؛ البیان فی تفسیر القرآن‌، ص۳۳؛ نبوت‌، ص۱۰۳؛ الالهیات‌، ج۲، ص۶۷ ـ ۶۴؛ قرآن و آخرین پیامبر، ص۳۲.
  36. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۱۶؛ محسنی، احمد علی، مقاله «معجزه»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.
  37. مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص۱۸۱.
  38. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی ج۲، ج۲، ص۴۶.
  39. مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص۲۰۱ و ۲۰۲.
  40. مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص۲۲۴.
  41. باقلانی، اعجاز القرآن، ص۲۸۸.
  42. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۴.
  43. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۷۵۸-۷۶۹.
  44. فرهنگ شیعه، ص۴۱۷.
  45. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی ج۲، ج ۲، ص۴۲ و ۴۳.
  46. امیر دیوانی؛ محمد سعیدی مهر؛ علی رضا امینی و محسن جوادی، معارف اسلامی، ج ۲، ص۵۰-۵۳.
  47. ﴿وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ؛ سوره نمل، آیه ۱۰؛ تفسیر نمونه‌، ج۱۶، ص۳۱۶ و ج۱۰، ص۲۹۳.
  48. «هیچ پیامبری نیست که جز با اذن خداوند آیه‌ای آورد» سوره غافر، آیه ۷۸.
  49. مطهری، مرتضی، نبوت، ص۱۳۸.
  50. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۴۳ و ۴۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۱۷-۴۱۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۹.
  51. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص۱۲۴.
  52. روح‌المعانی، ج‌۳، ص‌۲۶۹.
  53. دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید؛ سوره قصص، آیه۳۲.
  54. و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبدستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو می‌بلعید؛ سوره اعراف، آیه۱۱۷.
  55. تفسیر مراغی، ج‌۳، ج‌۹، ص‌۳۱.
  56. گفتند به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۱.
  57. روح‌المعانی، ج‌۳، ص‌۲۶۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۲ ص‌۷۵۳.
  58. و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه۴۹.
  59. روح‌المعانی، ج‌، ج‌۳، ص‌۲۶۹.
  60. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۳۱۳.
  61. و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانه‌ای است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد؛ سوره هود، آیه ۶۴.
  62. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۲، ص۲۰۴ - ۲۱۵
  63. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید
  64. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید
  65. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص۱۲۵.
  66. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی ج۲، ج۲، ص۴۴ و ۴۵.
  67. امیر دیوانی؛ محمد سعیدی مهر؛ علی رضا امینی و محسن جوادی، معارف اسلامی، ج۲، ص۵۳ و ۵۴.
  68. برهان معجزه را عده‌ای از متکلمان امامیه به اختصار یا به تفصیل بیان کرده‌اند:
    1. شیخ مفید در کتاب ارشاد به تفصیل از معجزات امیرالمؤمنین (ع) سخن گفته و آنها را دلیل روشنی بر امامت آن حضرت دانسته است؛ الارشاد، ج۱، ص۳۰۵- ۳۵۳.
    2. ابوالصلاح حلبی در تقریب المعارف برهان معجزه را نخست برای اثبات امامت همه امامان اهل‌بیت (ع) و سپس برای اثبات هریک از آنان تقریر کرده است؛ تقریب المعارف، ص۱۱۹-۱۲۳.
    3. علامه حلی در کشف المراد کلام محقق طوسی درباره برهان معجزه را شرح کرده است؛ کشف المراد، ص۵۰۲ ـ ۵۰۳.
  69. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۷۹-۸۳.
  70. بگو اگر تمام جهانیان اجتماع کنند که مانند قرآن بیاورند نمی‌توانند اگرچه با یکدیگر نهایت همکاری و همفکری را داشته باشند؛ سوره اسراء، آیه۸۸.
  71. سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۱۱ ـ ۲۲۰؛ محسنی، احمد علی، مقاله «معجزه»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.