حدیث منزلت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|')
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ')
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
این حدیث، که جایگاه [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} را نسبت به [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، همچون جایگاه هارون نسبت به [[موسی]] {{ع}} می‌داند، از روشن‌ترین و قوی‌ترین دلایل [[امامت]] و خلافت آن حضرت است. کلامی که [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} بارها آن را فرموده، از جمله در داستان عزیمت به جنگ تبوک و گذاشتن [[امام علی|حضرت امیر]] در مدینه. [[پیامبر]] و مسلمانان برای مقابله با رومیان عازم تبوک بودند. یک لشکرکشی طولانی و برون‌مرزی و سخت در پیش بود و بیم آن می‌رفت که منافقان و دشمنان کین‌توز، در غیاب [[پیامبر]]، فتنه‌انگیزی کنند و به [[اسلام]] و مسلمین ضربه بزنند. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} را در مدینه به جای خود گذاشت، تا هم مدینه را حفظ کند و هم بازماندگان در شهر را سرپرستی کند. منافقان که برای عدم حضور [[پیامبر]] نقشه‌ها کشیده بودند، چون ناکام شدند، شایعه‌پراکنی بر ضدّ [[امام علی|علی]]{{ع}} کردند که [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] او را دوست ندارد و نخواسته با خود ببرد و او را سرپرست زنان و کودکان کرده است. [[امام]] خود را به [[پیامبر]] رساند و جوّ شایعه را گزارش داد. [[پیامبر]] دستور داد که وی به مدینه برگردد و فرمود: مدینه جز با حضور من یا تو سامان نمی‌گیرد و افزود: {{عربی|"أنت خلیفتی فی أهلی و دار هجرتی و قومی، أما ترضی أن تکون منّی بمنزلة هارون من موسی إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی؟"}}<ref>«تو جانشین من در خانواده‌ام و محلّ هجرتم و در میان قوم منی. آیا دوست نداری که نسبت به من به منزلۀ هارون نسبت به موسی باشی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست؟» ارشاد، مفید، ج ۱ ص ۱۵۶، معانی الأخبار، ص ۷۴</ref> تعبیر دیگر چنین است: {{عربی|"أنت منّی بمنزلة هارون من موسی إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی"}}<ref>«تو نسبت به من به منزله‌ی هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست» موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۴۹ به نقل از سنن ترمذی، تاریخ بغداد و...</ref> با این کلام، همۀ مسؤولیت‌های [[پیامبر]] را (بجز [[نبوت]]) بر دوش او نهاد و زعامت و رهبری پس از خود را به او سپرد. این حدیث، با عبارت‌های مختلف، در منابع گوناگون [[شیعه]] و [[اهل سنت]] به نحو متواتر نقل شده و مورد استناد [[أئمه]]، اصحاب و علما در مباحث [[امامت]] قرار گرفته است.<ref>برای منابع و متون این حدیث، ر. ک: احقاق الحق ج ۷ ص ۴۲۸ و ج ۱۶ ص ۱، الغدیر ج ۱۰ ص ۲۵۹، نفحات الأزهار (خلاصۀ عبقات) ج ۱۷ و ۱۸، المراجعات نامه‌های ۲۶ تا ۳۲، بحار الأنوار، ج ۳۷ ص ۲۵۴، باب اخبار المنزلة و الاستدلال بها علی امامته، معانی الأخبار، ص ۷۴</ref> موارد آن هم متعدد است، غیر از حادثۀ تبوک، در آغاز [[بعثت]] و یوم الإنذار، در روز مؤاخات پس از هجرت به مدینه، هنگام بستن درها به مسجد، روز فتح خیبر، در گفتاری با امّ سلمه، با انس بن مالک، با جمعی از اصحاب و در حجة الوداع نیز این سخن را فرموده است.<ref>ر. ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۵۲، نفحات الأزهار، ج ۱۸ ص ۳۶۱، المراجعات، نامه ۳۲</ref> استدلال به این حدیث بر [[امامت]] نیز به نقش هارون نسبت به موسای کلیم برمی‌گردد. در آیات متعددی جانشینی هارون برای [[موسی]] در قوم [[بنی اسرائیل]] بیان شده است، همچون آیه: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}}﴾}}<ref> «و ما با موسى سى شب وعده نهاديم و با ده شب ديگر آن را كامل كرديم و ميقات پروردگارش در چهل شب كمال يافت و موسى به برادر خويش هارون گفت: در ميان قوم من جانشين من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهكاران پيروى مكن!»، سوره اعراف آیه۱۴۲</ref>؛ {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي*هَارُونَ أَخِي*اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي*وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}﴾}}<ref> «و از خانواده‏‌ام دستيارى برايم بگمار* هارون برادرم را* پشتم را به او استوار دار* و او را در كارم شريك ساز.»، سوره طه آیه۲۹ تا ۳۲</ref>؛ {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا}}﴾}}<ref> «و به راستى ما به موسى كتاب داديم و برادرش هارون را وزيرى همراه او گردانديم.» سوره اعراف آیه۱۴۲</ref>؛ مفهوم منزلت هم عام است و همۀ شؤون را می‌گیرد و در کنار طرح منزلت، خلیفه بودن هم مطرح شده است. در حدیثی هم بیش از نسبت موسی و هارون مطرح شده است. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"یا علیّ! أنت منّی بمنزلة هبة اللّه من آدم، و بمنزلة سام من نوح، و بمنزلة إسحاق من إبراهیم، و بمنزلة هارون من موسی، و بمنزلة شمعون من عیسی إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی، یا علیّ أنت وصیّی و خلیفتی، فمن جحد وصیّتک و خلافتک فلیس منّی و لست منه و أنا خصمه یوم القیامة، یا علیّ! أنت أفضل امّتی فضلا و أقدمهم سلما، و أکثرهم علما، و أوفرهم حلما و أشجعهم قلبا و أسخاهم کفّا، یا علیّ! أنت الإمام بعدی و الأمیر، و أنت الصّاحب بعدی و الوزیر، و ما لک فی أمّتی من نظیر..."}}<ref>«ای علی! تو نسبت به من همانند هبة الله نسبت به آدم، و همانند سام نسبت به نوح، و همانند اسحاق نسبت به ابراهیم، و همانند هارون نسبت به موسی، و همانند شمعون نسبت به عیسی می‌باشی جز اینکه پس از من پیامبری نیست، ای علی! تو وصی و جانشین من هستی، پس هر کس با وصی بودن و جانشینی تو بجنگد از من نیست و من از او نیستم و من دشمن او در روز قیامت می‌باشم، ای علی! تو برترین افراد امت من و قدیمی‌ترین ایشان در اسلام هستی، و عالم‌ترین ایشان، و بردبارترین آنها، و شجاع‌ترین ایشان، و بخشنده‌ترین ایشان می‌باشی، ای علی! تو امام و امیر پس از من، و وزیر و رئیس بعد از من می‌باشی، و همانند تو در امت من نیست...» بحار الأنوار، ج ۳۷ ص ۲۵۴</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۱۹.</ref>
این حدیث، که جایگاه [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} را نسبت به [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، همچون جایگاه هارون نسبت به [[موسی]] {{ع}} می‌داند، از روشن‌ترین و قوی‌ترین دلایل [[امامت]] و خلافت آن حضرت است. کلامی که [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} بارها آن را فرموده، از جمله در داستان عزیمت به جنگ تبوک و گذاشتن [[امام علی|حضرت امیر]] در مدینه. [[پیامبر]] و مسلمانان برای مقابله با رومیان عازم تبوک بودند. یک لشکرکشی طولانی و برون‌مرزی و سخت در پیش بود و بیم آن می‌رفت که منافقان و دشمنان کین‌توز، در غیاب [[پیامبر]]، فتنه‌انگیزی کنند و به [[اسلام]] و مسلمین ضربه بزنند. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} را در مدینه به جای خود گذاشت، تا هم مدینه را حفظ کند و هم بازماندگان در شهر را سرپرستی کند. منافقان که برای عدم حضور [[پیامبر]] نقشه‌ها کشیده بودند، چون ناکام شدند، شایعه‌پراکنی بر ضدّ [[امام علی|علی]]{{ع}} کردند که [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] او را دوست ندارد و نخواسته با خود ببرد و او را سرپرست زنان و کودکان کرده است. [[امام]] خود را به [[پیامبر]] رساند و جوّ شایعه را گزارش داد. [[پیامبر]] دستور داد که وی به مدینه برگردد و فرمود: مدینه جز با حضور من یا تو سامان نمی‌گیرد و افزود: {{عربی|"أنت خلیفتی فی أهلی و دار هجرتی و قومی، أما ترضی أن تکون منّی بمنزلة هارون من موسی إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی؟"}}<ref>«تو جانشین من در خانواده‌ام و محلّ هجرتم و در میان قوم منی. آیا دوست نداری که نسبت به من به منزلۀ هارون نسبت به موسی باشی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست؟» ارشاد، مفید، ج ۱ ص ۱۵۶، معانی الأخبار، ص ۷۴</ref> تعبیر دیگر چنین است: {{عربی|"أنت منّی بمنزلة هارون من موسی إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی"}}<ref>«تو نسبت به من به منزله‌ی هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست» موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۴۹ به نقل از سنن ترمذی، تاریخ بغداد و...</ref> با این کلام، همۀ مسؤولیت‌های [[پیامبر]] را (بجز [[نبوت]]) بر دوش او نهاد و زعامت و رهبری پس از خود را به او سپرد. این حدیث، با عبارت‌های مختلف، در منابع گوناگون [[شیعه]] و [[اهل سنت]] به نحو متواتر نقل شده و مورد استناد [[أئمه]]، اصحاب و علما در مباحث [[امامت]] قرار گرفته است.<ref>برای منابع و متون این حدیث، ر. ک: احقاق الحق ج ۷ ص ۴۲۸ و ج ۱۶ ص ۱، الغدیر ج ۱۰ ص ۲۵۹، نفحات الأزهار (خلاصۀ عبقات) ج ۱۷ و ۱۸، المراجعات نامه‌های ۲۶ تا ۳۲، بحار الأنوار، ج ۳۷ ص ۲۵۴، باب اخبار المنزلة و الاستدلال بها علی امامته، معانی الأخبار، ص ۷۴</ref> موارد آن هم متعدد است، غیر از حادثۀ تبوک، در آغاز [[بعثت]] و یوم الإنذار، در روز مؤاخات پس از هجرت به مدینه، هنگام بستن درها به مسجد، روز فتح خیبر، در گفتاری با امّ سلمه، با انس بن مالک، با جمعی از اصحاب و در حجة الوداع نیز این سخن را فرموده است.<ref>ر. ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۵۲، نفحات الأزهار، ج ۱۸ ص ۳۶۱، المراجعات، نامه ۳۲</ref> استدلال به این حدیث بر [[امامت]] نیز به نقش هارون نسبت به موسای کلیم برمی‌گردد. در آیات متعددی جانشینی هارون برای [[موسی]] در قوم [[بنی اسرائیل]] بیان شده است، همچون آیه: {{عربی| {{متن قرآن|وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}}﴾}}<ref> «و ما با موسى سى شب وعده نهاديم و با ده شب ديگر آن را كامل كرديم و ميقات پروردگارش در چهل شب كمال يافت و موسى به برادر خويش هارون گفت: در ميان قوم من جانشين من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهكاران پيروى مكن!»، سوره اعراف آیه۱۴۲</ref>؛ {{عربی| {{متن قرآن|وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي*هَارُونَ أَخِي*اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي*وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}﴾}}<ref> «و از خانواده‏‌ام دستيارى برايم بگمار* هارون برادرم را* پشتم را به او استوار دار* و او را در كارم شريك ساز.»، سوره طه آیه۲۹ تا ۳۲</ref>؛ {{عربی| {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا}}﴾}}<ref> «و به راستى ما به موسى كتاب داديم و برادرش هارون را وزيرى همراه او گردانديم.» سوره اعراف آیه۱۴۲</ref>؛ مفهوم منزلت هم عام است و همۀ شؤون را می‌گیرد و در کنار طرح منزلت، خلیفه بودن هم مطرح شده است. در حدیثی هم بیش از نسبت موسی و هارون مطرح شده است. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"یا علیّ! أنت منّی بمنزلة هبة اللّه من آدم، و بمنزلة سام من نوح، و بمنزلة إسحاق من إبراهیم، و بمنزلة هارون من موسی، و بمنزلة شمعون من عیسی إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی، یا علیّ أنت وصیّی و خلیفتی، فمن جحد وصیّتک و خلافتک فلیس منّی و لست منه و أنا خصمه یوم القیامة، یا علیّ! أنت أفضل امّتی فضلا و أقدمهم سلما، و أکثرهم علما، و أوفرهم حلما و أشجعهم قلبا و أسخاهم کفّا، یا علیّ! أنت الإمام بعدی و الأمیر، و أنت الصّاحب بعدی و الوزیر، و ما لک فی أمّتی من نظیر..."}}<ref>«ای علی! تو نسبت به من همانند هبة الله نسبت به آدم، و همانند سام نسبت به نوح، و همانند اسحاق نسبت به ابراهیم، و همانند هارون نسبت به موسی، و همانند شمعون نسبت به عیسی می‌باشی جز اینکه پس از من پیامبری نیست، ای علی! تو وصی و جانشین من هستی، پس هر کس با وصی بودن و جانشینی تو بجنگد از من نیست و من از او نیستم و من دشمن او در روز قیامت می‌باشم، ای علی! تو برترین افراد امت من و قدیمی‌ترین ایشان در اسلام هستی، و عالم‌ترین ایشان، و بردبارترین آنها، و شجاع‌ترین ایشان، و بخشنده‌ترین ایشان می‌باشی، ای علی! تو امام و امیر پس از من، و وزیر و رئیس بعد از من می‌باشی، و همانند تو در امت من نیست...» بحار الأنوار، ج ۳۷ ص ۲۵۴</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۱۹.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۲۸

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حدیث منزلت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

این حدیث، که جایگاه امیر المؤمنین(ع) را نسبت به پیامبر خدا(ص)، همچون جایگاه هارون نسبت به موسی (ع) می‌داند، از روشن‌ترین و قوی‌ترین دلایل امامت و خلافت آن حضرت است. کلامی که پیامبر خدا(ص) بارها آن را فرموده، از جمله در داستان عزیمت به جنگ تبوک و گذاشتن حضرت امیر در مدینه. پیامبر و مسلمانان برای مقابله با رومیان عازم تبوک بودند. یک لشکرکشی طولانی و برون‌مرزی و سخت در پیش بود و بیم آن می‌رفت که منافقان و دشمنان کین‌توز، در غیاب پیامبر، فتنه‌انگیزی کنند و به اسلام و مسلمین ضربه بزنند. رسول خدا(ص) حضرت علی(ع) را در مدینه به جای خود گذاشت، تا هم مدینه را حفظ کند و هم بازماندگان در شهر را سرپرستی کند. منافقان که برای عدم حضور پیامبر نقشه‌ها کشیده بودند، چون ناکام شدند، شایعه‌پراکنی بر ضدّ علی(ع) کردند که حضرت رسول او را دوست ندارد و نخواسته با خود ببرد و او را سرپرست زنان و کودکان کرده است. امام خود را به پیامبر رساند و جوّ شایعه را گزارش داد. پیامبر دستور داد که وی به مدینه برگردد و فرمود: مدینه جز با حضور من یا تو سامان نمی‌گیرد و افزود: "أنت خلیفتی فی أهلی و دار هجرتی و قومی، أما ترضی أن تکون منّی بمنزلة هارون من موسی إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی؟"[۱] تعبیر دیگر چنین است: "أنت منّی بمنزلة هارون من موسی إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی"[۲] با این کلام، همۀ مسؤولیت‌های پیامبر را (بجز نبوت) بر دوش او نهاد و زعامت و رهبری پس از خود را به او سپرد. این حدیث، با عبارت‌های مختلف، در منابع گوناگون شیعه و اهل سنت به نحو متواتر نقل شده و مورد استناد أئمه، اصحاب و علما در مباحث امامت قرار گرفته است.[۳] موارد آن هم متعدد است، غیر از حادثۀ تبوک، در آغاز بعثت و یوم الإنذار، در روز مؤاخات پس از هجرت به مدینه، هنگام بستن درها به مسجد، روز فتح خیبر، در گفتاری با امّ سلمه، با انس بن مالک، با جمعی از اصحاب و در حجة الوداع نیز این سخن را فرموده است.[۴] استدلال به این حدیث بر امامت نیز به نقش هارون نسبت به موسای کلیم برمی‌گردد. در آیات متعددی جانشینی هارون برای موسی در قوم بنی اسرائیل بیان شده است، همچون آیه: ﴿وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ[۵]؛ ﴿وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي*هَارُونَ أَخِي*اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي*وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي[۶]؛ ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا[۷]؛ مفهوم منزلت هم عام است و همۀ شؤون را می‌گیرد و در کنار طرح منزلت، خلیفه بودن هم مطرح شده است. در حدیثی هم بیش از نسبت موسی و هارون مطرح شده است. رسول خدا(ص) به علی بن ابی طالب(ع) فرمود: "یا علیّ! أنت منّی بمنزلة هبة اللّه من آدم، و بمنزلة سام من نوح، و بمنزلة إسحاق من إبراهیم، و بمنزلة هارون من موسی، و بمنزلة شمعون من عیسی إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی، یا علیّ أنت وصیّی و خلیفتی، فمن جحد وصیّتک و خلافتک فلیس منّی و لست منه و أنا خصمه یوم القیامة، یا علیّ! أنت أفضل امّتی فضلا و أقدمهم سلما، و أکثرهم علما، و أوفرهم حلما و أشجعهم قلبا و أسخاهم کفّا، یا علیّ! أنت الإمام بعدی و الأمیر، و أنت الصّاحب بعدی و الوزیر، و ما لک فی أمّتی من نظیر..."[۸].[۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «تو جانشین من در خانواده‌ام و محلّ هجرتم و در میان قوم منی. آیا دوست نداری که نسبت به من به منزلۀ هارون نسبت به موسی باشی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست؟» ارشاد، مفید، ج ۱ ص ۱۵۶، معانی الأخبار، ص ۷۴
  2. «تو نسبت به من به منزله‌ی هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست» موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۴۹ به نقل از سنن ترمذی، تاریخ بغداد و...
  3. برای منابع و متون این حدیث، ر. ک: احقاق الحق ج ۷ ص ۴۲۸ و ج ۱۶ ص ۱، الغدیر ج ۱۰ ص ۲۵۹، نفحات الأزهار (خلاصۀ عبقات) ج ۱۷ و ۱۸، المراجعات نامه‌های ۲۶ تا ۳۲، بحار الأنوار، ج ۳۷ ص ۲۵۴، باب اخبار المنزلة و الاستدلال بها علی امامته، معانی الأخبار، ص ۷۴
  4. ر. ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۵۲، نفحات الأزهار، ج ۱۸ ص ۳۶۱، المراجعات، نامه ۳۲
  5. «و ما با موسى سى شب وعده نهاديم و با ده شب ديگر آن را كامل كرديم و ميقات پروردگارش در چهل شب كمال يافت و موسى به برادر خويش هارون گفت: در ميان قوم من جانشين من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهكاران پيروى مكن!»، سوره اعراف آیه۱۴۲
  6. «و از خانواده‏‌ام دستيارى برايم بگمار* هارون برادرم را* پشتم را به او استوار دار* و او را در كارم شريك ساز.»، سوره طه آیه۲۹ تا ۳۲
  7. «و به راستى ما به موسى كتاب داديم و برادرش هارون را وزيرى همراه او گردانديم.» سوره اعراف آیه۱۴۲
  8. «ای علی! تو نسبت به من همانند هبة الله نسبت به آدم، و همانند سام نسبت به نوح، و همانند اسحاق نسبت به ابراهیم، و همانند هارون نسبت به موسی، و همانند شمعون نسبت به عیسی می‌باشی جز اینکه پس از من پیامبری نیست، ای علی! تو وصی و جانشین من هستی، پس هر کس با وصی بودن و جانشینی تو بجنگد از من نیست و من از او نیستم و من دشمن او در روز قیامت می‌باشم، ای علی! تو برترین افراد امت من و قدیمی‌ترین ایشان در اسلام هستی، و عالم‌ترین ایشان، و بردبارترین آنها، و شجاع‌ترین ایشان، و بخشنده‌ترین ایشان می‌باشی، ای علی! تو امام و امیر پس از من، و وزیر و رئیس بعد از من می‌باشی، و همانند تو در امت من نیست...» بحار الأنوار، ج ۳۷ ص ۲۵۴
  9. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۲۱۹.