امامت در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶۳: خط ۶۳:


== [[علم امامان]]==
== [[علم امامان]]==
در باب سرچشمۀ [[علم امامان]] میان [[متکلمان امامیه]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد. بعضی از [[متکلمان]] بر این باورند که [[امامان]] بر اساس برخوردار بودن از [[علم]] آبا و اجداد خود که از [[پیامبر]]{{صل}} به [[میراث]] رسیده و با در [[اختیار]] داشتن کتاب‌های آنان، تنها [[مرجع]] [[تفسیر]] شریعت‌اند<ref>دعائم الإسلام، ج۱، ص۶۴.</ref> حتی برخی بر این باور بودند که [[امام]] هر عصر مسائل پیش آمده را بر اساس [[قواعد]] و کلیات مذکور در این کتاب‌ها از طریق [[استنباط]] [[فروع]] از اصول، استخراج می‌کند و چون [[خداوند]] [[امام]] را از [[خطا]] در [[احکام شریعت]] محفوظ نگاه میدارد، [[اطاعت]] از او [[واجب]] است<ref>فرق الشیعة، ص۷۵-۷۶؛ المقالات و الفرق، ص۹۶-۹۸؛ بصائر الدرجات، ص۳۸۷-۳۹۰.</ref>. در برابر، گروهی از [[امامیه]] به اکتساب [[علم]] از طریق [[اعجاز]] و [[خرق عادت]] [[معتقد]] بودند<ref>بصائر الدرجات، ص۲۳۸؛ فرق الشیعة، ص۷۶؛ المقالات و الفرق، ص۹۵-۹۹.</ref>.
*در باب سرچشمۀ [[علم امامان]] میان [[متکلمان امامیه]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد. بعضی از [[متکلمان]] بر این باورند که [[امامان]] بر اساس برخوردار بودن از [[علم]] آبا و اجداد خود که از [[پیامبر]]{{صل}} به [[میراث]] رسیده و با در [[اختیار]] داشتن کتاب‌های آنان، تنها [[مرجع]] [[تفسیر]] شریعت‌اند<ref>دعائم الإسلام، ج۱، ص۶۴.</ref> حتی برخی بر این باور بودند که [[امام]] هر عصر مسائل پیش آمده را بر اساس [[قواعد]] و کلیات مذکور در این کتاب‌ها از طریق [[استنباط]] [[فروع]] از اصول، استخراج می‌کند و چون [[خداوند]] [[امام]] را از [[خطا]] در [[احکام شریعت]] محفوظ نگاه می‌دارد، [[اطاعت]] از او [[واجب]] است<ref>فرق الشیعة، ص۷۵-۷۶؛ المقالات و الفرق، ص۹۶-۹۸؛ بصائر الدرجات، ص۳۸۷-۳۹۰.</ref>. در برابر، گروهی از [[امامیه]] به اکتساب [[علم]] از طریق [[اعجاز]] و [[خرق عادت]] [[معتقد]] بودند<ref>بصائر الدرجات، ص۲۳۸؛ فرق الشیعة، ص۷۶؛ المقالات و الفرق، ص۹۵-۹۹.</ref>.
[[سخنان امام رضا]]{{ع}} در باب [[علم امامان]] معیاری است جهت ارزیابی این دیدگاه‌ها و تشخیص صحت و سقم آنها. [[امام رضا]]{{ع}} بر بهره‌مندی [[امامان]] از [[علم لدنّی]] و مؤید بودن به [[روح الهی]] و اتصال به [[عمود]] نوری تأکید دارد و با استناد به آیاتی از [[قرآن]]<ref>{{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}} «بگو آیا از شریکانتان  کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد  مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵؛ {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}} «به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹؛ {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}} «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷؛ {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}} «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی  بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>، [[علم امامان]] را فوق [[علم]] [[اهل]] زمان خود معرفی می‌نماید<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>. بر پایۀ گزارش [[حسن بن جهم]]، در [[مجلسی]] که [[فقیهان]] و [[متکلمان]] فرقه‌های مختلف در حضور [[مأمون]] از آن [[حضرت]] دربارۀ [[علامت امام]] سؤال می‌کنند، ایشان بدون هیچ تقیه‌ای می‌فرماید: [[امام]] را با دو نشانه می‌توان [[شناخت]]: یکی [[علم]] و دیگری [[مستجاب الدعوه]] بودن<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۰۰.</ref>. [[حضرت]] در [[حدیث]] دیگر می‌فرماید: [[امام]] مؤید به [[روح القدس]] است و بین [[امام]] و [[خداوند]] عمودی از [[نور]] وجود دارد که به وسیلۀ آن [[اعمال]] [[بندگان]] را [[مشاهده]] می‌کند و از هر چیزی که احتیاج داشته باشد مطلع می‌شود<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. نیز در پاسخ [[راوی]] که از چگونگی اطلاعش از [[شهادت]] [[پدر]] می‌پرسد به [[الهام الهی]] اشاره می‌فرماید<ref>الکافی، ج۱، ص۳۸۱.</ref>. [[حضرت]] با استناد به آیۀ {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>، [[آل محمد]]{{صل}} را مصداق [[آیه]] معرفی کرده و می‌فرماید آنان‌اند که [[احکام]] را از [[قرآن]] [[استنباط]] می‌کنند، [[حلال و حرام]] [[خدا]] را می‌شناسند و [[حجت خدا]] بر خلق‌اند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۲۶۰.</ref>. ایشان در پاسخ نامۀ [[عبدالله]] جندب می‌فرماید: ما امینان [[خدا]] در [[زمین]] هستیم، و [[علم منایا و بلایا]] و انساب و... پیش ماست<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۱۰۴؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۲۸۴؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۶۰۷.</ref>. نیز آن [[حضرت]] [[امامان]] را مصداق {{متن قرآن|أُوتُوا الْعِلْمَ}} در آیۀ {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ...}}<ref>«اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند.».. سوره عنکبوت، آیه ۴۹.</ref> شمرده است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۴.</ref>. در [[حدیثی]] از [[همراهی]] ملکی بزرگتر از [[جبرائیل]] و [[میکائیل]] با [[امامان]]، [[سخن]] به میان آمده است<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۶۰۴.</ref>. البته بعضی [[روایت‌ها]] به [[میراث]] [[علمی]] آبا و اجدادی نیز اشاره دارند، از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است که نزد [[امام]] صحیفه‌ای هست که در آن [[اسامی]] [[شیعیان]] تا [[روز قیامت]] و [[اسامی]] [[دشمنان]] تا [[روز قیامت]] [[ثبت]] است، و نزد [[امام]] "[[جامعه]]" است و آن صحیفه‌ای است که طول آن هفتاد زرع است که در آن است جمیع آنچه [[فرزند]] [[آدم]] بدان احتیاج دارد، و نزد [[امام]] [[جفر]] اکبر و [[جفر]] اصغر است که در آن همۀ [[علوم]] جمع است و پیش [[امام]] [[صحیفه فاطمه]]{{س}} است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۲.</ref>.
*[[سخنان امام رضا]]{{ع}} در باب [[علم امامان]] معیاری است جهت ارزیابی این دیدگاه‌ها و تشخیص صحت و سقم آنها. [[امام رضا]]{{ع}} بر بهره‌مندی [[امامان]] از [[علم لدنّی]] و مؤید بودن به [[روح الهی]] و اتصال به [[عمود]] نوری تأکید دارد و با استناد به آیاتی از [[قرآن]] {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref> «بگو آیا از شریکانتان  کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد  مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی  بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>، [[علم امامان]] را فوق [[علم]] [[اهل]] زمان خود معرفی می‌نماید <ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.
از مباحث مهم [[امامت]] [[تبیین]] [[مقام]] و [[منزلت امام]] در [[جهان هستی]] و برکت‌های وجودی ایشان است. [[امام]] با دارا بودن [[مقام ولایت]]، چه در عرصۀ [[تکوین]] و چه در عرصۀ [[تشریع]]، [[واسطۀ فیض]] [[حق]] در میان مخلوقات است. [[امامت]] مقامی نیست که در محدودۀ عالم بشری منحصر باشد، بلکه تمام موجودات در همۀ مرتبه‌های هستی در پرورش و بقای خود به او محتاج‌اند و قوام [[نظام هستی]] به [[امام]] است<ref>نهج البلاغة، ص۷۹۲-۷۹۵.</ref>. [[امام هشتم]]{{ع}} در سخنان متعدد با تعبیرهای گوناگون این [[حقیقت]] را بیان فرموده است. [[محمد]] بن [[فضیل]] میگوید: از [[امام رضا]]{{ع}} پرسیدم: آیا ممکن است [[زمین]] خالی از [[امام]] باشد؟ فرمود: نه، زیرا [[امام]] نباشد [[زمین]] نابود می‌شود<ref>الکافی، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. [[حضرت]] در [[حدیث]] دیگر میفرماید: اگر [[زمین]] یک چشم به هم زدن از [[حجت]] خالی باشد با اهلش نابود می‌شود<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۷۲.</ref>. بر پایۀ [[حدیثی]] که [[ابراهیم]] بن ابی‌محمود [[نقل]] کرده، [[امام رضا]]{{ع}} بعد از توصیف [[بلیغ]] [[امامان]] میفرماید: اگر روزی [[زمین]] بدون [[حجت]] باشد همانند دریای پر تلاطم می‌شود<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۰۲.</ref>.
*بر پایۀ گزارش [[حسن بن جهم]]، در [[مجلسی]] که [[فقیهان]] و [[متکلمان]] فرقه‌های مختلف در حضور [[مأمون]] از آن [[حضرت]] دربارۀ [[علامت امام]] سؤال می‌کنند، ایشان بدون هیچ تقیه‌ای می‌فرماید: [[امام]] را با دو نشانه می‌توان [[شناخت]]: یکی [[علم]] و دیگری [[مستجاب الدعوه]] بودن<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۰۰.</ref>.
[[وجود امام]] در [[امور تشریعی]] نیز عین خیر و [[رحمت]] است. [[امام رضا]]{{ع}} به تفصیل این جنبه از خبرها و برکت‌های [[امامت]] را تشریح مینماید: "[[امامت]] [[زمام دین]] و باعث [[نظم]] [[مسلمانان]] و [[صلاح]] [[دین]] و [[عزت]] [[مؤمنان]] است. [[امامت]] پایۀ بالندۀ [[اسلام]] و شاخه و نتیجۀ والای آن است. توسط [[امام]] است که [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]] و [[جهاد]] به کمال خود میرسد و فیء و [[صدقات]] وفور مییابد و حدود و [[احکام]] جاری میگردد و مرزها [[حفظ]] و حراست می‌شود. [[امام]] [[حلال]] [[خدا]] را [[حلال و حرام]] او را [[حرام]] می‌کند و حدود او را جاری مینماید و از [[دین خدا]] [[دفاع]] نموده، با [[حکمت]] و موعظۀ [[نیکو]] و [[دلیل]] [[قاطع]]، [[مردم]] را به راه پروردگارش فرا میخواند"<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*[[حضرت]] در [[حدیث]] دیگر می‌فرماید: [[امام]] مؤید به [[روح القدس]] است و بین [[امام]] و [[خداوند]] عمودی از [[نور]] وجود دارد که به وسیلۀ آن [[اعمال]] [[بندگان]] را [[مشاهده]] می‌کند و از هر چیزی که احتیاج داشته باشد مطلع می‌شود<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۳.</ref>.
[[اعتقاد به وجود امام]] واحد در هر عصری از موضوعاتی است که در سخنان رسیده از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در کتب [[فریقین]] موجود است. وجود یک [[امام]] در هر عصری مورد تأکید [[امام رضا]]{{ع}} است. [[احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}} در این باب [[مسلمانان]] را به [[تبعیت]] بی‌چون و چرا از یک [[امام]] [[دعوت]] مینماید<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳، ۱۴۸۰.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[حدیثی]] به تأکید [[امامت]] و [[خلافت]] دو نفر را مردود و [[دستور]] به کشتن نفر دوم داده است<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳، ۱۴۸۰.</ref>. [[اعتقاد]] به یک [[امام]] در هر عصر از مسلمات [[فریقین]] است و اندک تردیدی در آن نمی‌توان روا داشت. به تعبیر زبیدی: "[[دلیل]] منع از وجود دو یا چند [[امام]] در [[جامعۀ اسلامی]] این است که این [[اقدام]] با [[هدف امامت]] ناسازگار است. چون مراد از [[امامت]]، ایجاد [[وحدت]] کلمه در میان [[مسلمانان]] و دفع فتنه‌هاست؛ حال آنکه وجود [[امامان]] متعدد سبب [[پیروی]] [[خلق]] از دستورهای متعدد می‌شود و دچار پراکندگی میشوند"<ref>إتحاف السادة المتقین، ج۲، ص۲۳۲.</ref>. با توجه به اینکه [[اهل سنت]] نیز بر یکی بودن [[امام]] در هر عصری تأکید دارند، بنابراین روی [[سخن امام]] [[رضا]]{{ع}} در یکی بودن [[امام]] با [[زیدیه]] است، زیرا [[زیدیه]] معتقدند که هرگاه شخصی از [[فاطمیان]] برای [[امر به معروف و نهی از منکر]] [[دست]] به [[شمشیر]] برد و [[اقدام]] به [[دعوت]] کند [[امام]] است و بر [[امت]] [[واجب]] است با او [[بیعت]] کنند<ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۱۴۲.</ref>. ممکن است در یک عصری دو نفر در دو منطقه با شرایط فوق [[اقدام]] به [[دعوت]] نمایند. لذا مانعی ندارد در هر عصری چند [[امام]] باشد. [[امام رضا]]{{ع}} در [[مقام]] [[استدلال]] بر یکی بودن [[امام]] در هر عصر، علاوه بر اشاره به مشکل [[اختلاف]] آرای [[امامان]] و تنازعی که در پی آن میان [[خلق]] ایجاد می‌شود، بر آن است که: "اگر دو [[پیشوا]] و ولی در کار بود، متخاصمان به هر کدام که مایل بودند مراجعه میکنند و [[حکم]] هیچ کدام در [[حق]] آن دیگر نافذ نیست، چون او را قبول نکرده و اطاعتش را [[واجب]] نمی‌داند و هیچ کدام هم سزاوارتر از دیگری به [[حکومت]] نبوده‌اند. پس همۀ [[حقوق]] و [[احکام]] و حدود [[باطل]] و عاطل میماند. [[دلیل]] دیگر این است که هیچ یک از این دو [[امام]] و [[پیشوا]] به [[فرمان]] صادر کردن و [[داوری]] کردن و [[امر و نهی]] نمودن سزاوارتر از دیگری نیست و حال که چنین است، بر هر دو لازم و ضروری است که شروع به نظر دادن کنند و بیان [[حکم]] بنمایند و هیچ کدام نیز [[حق]] ندارد از دیگری به گفتن [[کلامی]] [[سبقت]] جوید، چرا که هر دو در [[مقام]] مساوی‌اند و رجحانی بر دیگری ندارند و چنانچه بر یکی از آن دو [[سکوت]] روا باشد، بر دیگری نیز [[سکوت]] جایز است، چون بر هر دو [[سکوت]] جایز شد [[حقوق]] و [[احکام]] ضایع میماند و [[حدود الهی]] [[باطل]] میگردد؛ چنان می‌شود که گویی [[مردم]] اساساً [[امام]] و [[سرپرستی]] ندارند"<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>.
*نیز در پاسخ [[راوی]] که از چگونگی اطلاعش از [[شهادت]] [[پدر]] می‌پرسد به [[الهام الهی]] اشاره می‌فرماید <ref>الکافی، ج۱، ص۳۸۱.</ref>. [[حضرت]] با استناد به آیۀ {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>، [[آل محمد]]{{صل}} را مصداق [[آیه]] معرفی کرده و می‌فرماید آنان‌اند که [[احکام]] را از [[قرآن]] [[استنباط]] می‌کنند، [[حلال و حرام]] [[خدا]] را می‌شناسند و [[حجت خدا]] بر خلق‌اند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۲۶۰.</ref>. ایشان در پاسخ نامۀ [[عبدالله جندب]] می‌فرماید: ما امینان [[خدا]] در [[زمین]] هستیم، و [[علم منایا و بلایا]] و انساب و... پیش ماست <ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۱۰۴؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۲۸۴؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۶۰۷.</ref>. نیز آن [[حضرت]] [[امامان]] را مصداق {{متن قرآن|أُوتُوا الْعِلْمَ}} در آیۀ {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ...}}<ref>«اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند.».. سوره عنکبوت، آیه ۴۹.</ref> شمرده است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۴.</ref>.
حال که در هر عصر باید یک [[فرد]] [[امامت]] [[مسلمانان]] را به عهده گیرد، لازم است که وی [[افضل]] [[مردم]] باشد، زیرا مقدم داشتن [[مفضول]] بر [[فاضل]] عقلاً [[قبیح]] است<ref>کشف المراد، ص۱۸۷.</ref>. و از آنجا که [[مؤمنان]] طبق آیۀ "[[اطاعت]] از [[اولو الامر]]" به [[فرمانبرداری]] بی‌چون و چرای از [[اولوالامر]] [[الزام]] شده‌اند، لازم میآید که او [[معصوم]] باشد وگرنه از نظر [[عقل]] [[الزام]] به [[اطاعت]] مطلق از کسی که احتمال [[خطا]] و [[گناه]] در او باشد، [[نادرست]] است. پس لزوماً در هر عصر یک [[معصوم]] باید [[زمامدار]] امور [[مسلمانان]] باشد که طبق [[آیۀ تطهیر]] و فرموده‌های [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} همان [[امامان]] معصوم‌اند که از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} آغاز و به [[حضرت قائم]]{{ع}} ختم میشوند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۲.</ref>.
*در [[حدیثی]] از [[همراهی]] ملکی بزرگتر از [[جبرائیل]] و [[میکائیل]] با [[امامان]]، [[سخن]] به میان آمده است<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۶۰۴.</ref>. البته بعضی [[روایت‌ها]] به [[میراث]] [[علمی]] آبا و اجدادی نیز اشاره دارند، از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است که نزد [[امام]] صحیفه‌ای هست که در آن [[اسامی]] [[شیعیان]] تا [[روز قیامت]] و [[اسامی]] [[دشمنان]] تا [[روز قیامت]] [[ثبت]] است، و نزد [[امام]] "[[جامعه]]" است و آن صحیفه‌ای است که طول آن هفتاد زرع است که در آن است جمیع آنچه [[فرزند]] [[آدم]] بدان احتیاج دارد، و نزد [[امام]] [[جفر]] اکبر و [[جفر]] اصغر است که در آن همۀ [[علوم]] جمع است و پیش [[امام]] [[صحیفه فاطمه]]{{س}} است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۲.</ref>.
[[امام رضا]]{{ع}} همانند [[پدران]] بزرگوار خود همیشه به [[میانه‌روی]] و [[اعتدال]] در موضوع [[امامت]] سفارش میفرمود و از [[افراط و تفریط]] نسبت به [[امامان]] جلوگیری میکرد<ref>مسائل الإمامة، ص۳۳-۴۱.</ref>. ایشان در پاسخ به اندیشۀ [[نفی]] [[مرگ]] [[امام]]، ضمن اعلام اینکه [[امامان]] همه به دست [[طاغوت]] زمانشان به وسیلۀ [[شمشیر]] یا سم به [[شهادت]] رسیده‌اند، تأکید می‌کند که این شهادت‌ها واقعاً اتفاق افتاده، نه آن چنان‌که [[غالیان]] و [[مفوضه]] میگویند که [[امامان]] در [[حقیقت]] نمرده‌اند بلکه امر بر [[مردم]] مشتبه شده است. در ادامه با استناد به آیۀ {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ...}}<ref>«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم.».. سوره آل عمران، آیه ۵۵.</ref> تأکید می‌کند که از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]]، تنها [[عیسی]]{{ع}} بود که [[خداوند]] به [[آسمان]] برد و [[مرگ]] او بر [[مردم]] مشتبه شد؛ سپس میفرماید: آنان که در معرفی [[امامان]] از حد [[تجاوز]] میکنند و معتقدند همان‌طور که به [[نص]] [[قرآن]] امر [[عیسی]] بر [[مردم]] مشتبه شد مانعی ندارد که امر [[امامان]] هم بر [[مردم]] مشتبه شود، در پاسخ میگوییم [[حضرت عیسی]]{{ع}} بدون [[پدر]] به [[دنیا]] آمد، چرا این امر را در مورد [[امامان]] نمی‌گویید؟ [[حضرت]] بعد از [[لعن]] آنان میفرماید: همان طور که رواست تمام [[انبیا]] و [[اولیا]] از [[پدر]] و [[مادر]] به [[دنیا]] بیایند و تنها [[عیسی]]{{ع}} بدون [[پدر]] باشد، همچنین رواست تمام [[انبیا]] و [[اولیا]] بمیرند و تنها [[عیسی]]{{ع}} مرگش مشتبه شود<ref>التوحید، ص۱۱۳.</ref>.
*از مباحث مهم [[امامت]] [[تبیین]] [[مقام]] و [[منزلت امام]] در [[جهان هستی]] و برکت‌های وجودی ایشان است. [[امام]] با دارا بودن [[مقام ولایت]]، چه در عرصۀ [[تکوین]] و چه در عرصۀ [[تشریع]]، [[واسطۀ فیض]] [[حق]] در میان مخلوقات است. [[امامت]] مقامی نیست که در محدودۀ عالم بشری منحصر باشد، بلکه تمام موجودات در همۀ مرتبه‌های هستی در پرورش و بقای خود به او محتاج‌اند و قوام [[نظام هستی]] به [[امام]] است<ref>نهج البلاغة، ص۷۹۲-۷۹۵.</ref>.
[[امام رضا]]{{ع}} در رد اندیشۀ [[خدا]] انگاری [[امامان]] در [[حدیث]] طولانی و [[مناظره]] گونه‌ای با کسی که مدعی بود یکی از همراهانش [[معتقد]] به [[الوهیت]] [[علی]]{{ع}} است، با صراحت بیان می‌کند که هر کس [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را از [[مقام عبودیت]] بالاتر برد مصداق آیۀ {{متن قرآن|غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> است. [[حضرت]] ادامه میدهد: از [[غلو]] بپرهیزید. مانند [[نصارا]] [[غلو]] نکنید، و من از غلوکنندگان بیزارم. [[راوی]] از [[امام]] می‌خواهد که [[خدا]] را توصیف کند. [[امام]] [[صفات الهی]] را ذکر می‌کند. [[راوی]] میگوید: [[پدر]] و مادرم فدایت ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! همراه من کسی است که از [[دوستان]] شماست و [[گمان]] دارد همۀ این صفات که برای [[خدا]] بر شمردید صفات [[علی]]{{ع}} است. [[امام]] با شنیدن این سخن بدنش به لرزه افتاد و عرق کرد و فرمود: {{متن حدیث|سُبْحَانَ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ وَ الْكَافِرُونَ عُلُوّاً كَبِيراً}}. آیا این [[علی]] نبود که همانند [[مردم]] میخورد و مینوشید، [[ازدواج]] میکرد و یکی از مخلوقات [[الهی]] بود و در برابر [[عظمت]] [[الهی]] بنده‌ای [[خاشع]] و [[ذلیل]] بود؛ اگر [[علی]] با این [[اوصاف خدا]] باشد پس همۀ شما [[خدا]] هستید؛ چون در این صفات مشترکید. [[راوی]] عرض کرد: از [[علی]] معجزاتی سر زده که از توان [[بشر]] خارج است و غیر [[خدا]] [[قادر]] به آن [[کارها]] نیست. این امور نشان میدهد که او خداست. [[امام]] در پاسخ فرمود: صدور [[کارهای خارق‌العاده]] از [[انسان]] [[دلیل]] آن است که این [[کارها]] کار او نیست، بلکه کار خداست که به درخواست بنده‌اش انجام میدهد<ref>بحار الأنوار، ج۲۵، ص۲۷۳.</ref>.
*[[امام هشتم]]{{ع}} در سخنان متعدد با تعبیرهای گوناگون این [[حقیقت]] را بیان فرموده است. [[محمد بن فضیل]] می‌گوید: از [[امام رضا]]{{ع}} پرسیدم: آیا ممکن است [[زمین]] خالی از [[امام]] باشد؟ فرمود: نه، زیرا [[امام]] نباشد [[زمین]] نابود می‌شود<ref>الکافی، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. [[حضرت]] در [[حدیث]] دیگر می‌فرماید: اگر [[زمین]] یک چشم به هم زدن از [[حجت]] خالی باشد با اهلش نابود می‌شود<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۷۲.</ref>. بر پایۀ [[حدیثی]] که [[ابراهیم]] بن ابی‌محمود [[نقل]] کرده، [[امام رضا]]{{ع}} بعد از توصیف [[بلیغ]] [[امامان]] می‌فرماید: اگر روزی [[زمین]] بدون [[حجت]] باشد همانند دریای پر تلاطم می‌شود<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۰۲.</ref>.
 
*[[وجود امام]] در [[امور تشریعی]] نیز عین خیر و [[رحمت]] است. [[امام رضا]]{{ع}} به تفصیل این جنبه از خبرها و برکت‌های [[امامت]] را تشریح می‌نماید: "[[امامت]] [[زمام دین]] و باعث [[نظم]] [[مسلمانان]] و [[صلاح]] [[دین]] و [[عزت]] [[مؤمنان]] است. [[امامت]] پایۀ بالندۀ [[اسلام]] و شاخه و نتیجۀ والای آن است. توسط [[امام]] است که [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]] و [[جهاد]] به کمال خود می‌رسد و فیء و [[صدقات]] وفور می‌یابد و حدود و [[احکام]] جاری می‌گردد و مرزها [[حفظ]] و حراست می‌شود. [[امام]] [[حلال]] [[خدا]] را [[حلال و حرام]] او را [[حرام]] می‌کند و حدود او را جاری می‌نماید و از [[دین خدا]] [[دفاع]] نموده، با [[حکمت]] و موعظۀ [[نیکو]] و [[دلیل]] [[قاطع]]، [[مردم]] را به راه پروردگارش فرا می‌خواند"<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
 
*[[اعتقاد به وجود امام]] واحد در هر عصری از موضوعاتی است که در سخنان رسیده از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در کتب [[فریقین]] موجود است. وجود یک [[امام]] در هر عصری مورد تأکید [[امام رضا]]{{ع}} است. [[احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}} در این باب [[مسلمانان]] را به [[تبعیت]] بی‌چون و چرا از یک [[امام]] [[دعوت]] می‌نماید<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳، ۱۴۸۰.</ref>.
 
*[[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[حدیثی]] به تأکید [[امامت]] و [[خلافت]] دو نفر را مردود و [[دستور]] به کشتن نفر دوم داده است<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳، ۱۴۸۰.</ref>. [[اعتقاد]] به یک [[امام]] در هر عصر از مسلمات [[فریقین]] است و اندک تردیدی در آن نمی‌توان روا داشت. به تعبیر زبیدی: "[[دلیل]] منع از وجود دو یا چند [[امام]] در [[جامعۀ اسلامی]] این است که این [[اقدام]] با [[هدف امامت]] ناسازگار است. چون مراد از [[امامت]]، ایجاد [[وحدت]] کلمه در میان [[مسلمانان]] و دفع فتنه‌هاست؛ حال آنکه وجود [[امامان]] متعدد سبب [[پیروی]] [[خلق]] از دستورهای متعدد می‌شود و دچار پراکندگی می‌شوند"<ref>إتحاف السادة المتقین، ج۲، ص۲۳۲.</ref>. با توجه به اینکه [[اهل سنت]] نیز بر یکی بودن [[امام]] در هر عصری تأکید دارند، بنابراین روی سخن [[امام رضا]]{{ع}} در یکی بودن [[امام]] با [[زیدیه]] است، زیرا [[زیدیه]] معتقدند که هرگاه شخصی از [[فاطمیان]] برای [[امر به معروف و نهی از منکر]] [[دست]] به [[شمشیر]] برد و [[اقدام]] به [[دعوت]] کند [[امام]] است و بر [[امت]] [[واجب]] است با او [[بیعت]] کنند<ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۱۴۲.</ref>. ممکن است در یک عصری دو نفر در دو منطقه با شرایط فوق [[اقدام]] به [[دعوت]] نمایند. لذا مانعی ندارد در هر عصری چند [[امام]] باشد. [[امام رضا]]{{ع}} در [[مقام]] [[استدلال]] بر یکی بودن [[امام]] در هر عصر، علاوه بر اشاره به مشکل [[اختلاف]] آرای [[امامان]] و تنازعی که در پی آن میان [[خلق]] ایجاد می‌شود، بر آن است که: "اگر دو [[پیشوا]] و ولی در کار بود، متخاصمان به هر کدام که مایل بودند مراجعه می‌کنند و [[حکم]] هیچ کدام در [[حق]] آن دیگر نافذ نیست، چون او را قبول نکرده و اطاعتش را [[واجب]] نمی‌داند و هیچ کدام هم سزاوارتر از دیگری به [[حکومت]] نبوده‌اند. پس همۀ [[حقوق]] و [[احکام]] و حدود [[باطل]] و عاطل می‌ماند. [[دلیل]] دیگر این است که هیچ یک از این دو [[امام]] و [[پیشوا]] به [[فرمان]] صادر کردن و [[داوری]] کردن و [[امر و نهی]] نمودن سزاوارتر از دیگری نیست و حال که چنین است، بر هر دو لازم و ضروری است که شروع به نظر دادن کنند و بیان [[حکم]] بنمایند و هیچ کدام نیز [[حق]] ندارد از دیگری به گفتن [[کلامی]] [[سبقت]] جوید، چرا که هر دو در [[مقام]] مساوی‌اند و رجحانی بر دیگری ندارند و چنانچه بر یکی از آن دو [[سکوت]] روا باشد، بر دیگری نیز [[سکوت]] جایز است، چون بر هر دو [[سکوت]] جایز شد [[حقوق]] و [[احکام]] ضایع می‌ماند و [[حدود الهی]] [[باطل]] می‌گردد؛ چنان می‌شود که گویی [[مردم]] اساساً [[امام]] و [[سرپرستی]] ندارند"<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>.
 
*حال که در هر عصر باید یک [[فرد]] [[امامت]] [[مسلمانان]] را به عهده گیرد، لازم است که وی [[افضل]] [[مردم]] باشد، زیرا مقدم داشتن [[مفضول]] بر [[فاضل]] عقلاً [[قبیح]] است<ref>کشف المراد، ص۱۸۷.</ref>. و از آنجا که [[مؤمنان]] طبق آیۀ "[[اطاعت]] از [[اولو الامر]]" به [[فرمانبرداری]] بی‌چون و چرای از [[اولوالامر]] [[الزام]] شده‌اند، لازم می‌آید که او [[معصوم]] باشد وگرنه از نظر [[عقل]] [[الزام]] به [[اطاعت]] مطلق از کسی که احتمال [[خطا]] و [[گناه]] در او باشد، [[نادرست]] است. پس لزوماً در هر عصر یک [[معصوم]] باید [[زمامدار]] امور [[مسلمانان]] باشد که طبق [[آیۀ تطهیر]] و فرموده‌های [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} همان [[امامان]] معصوم‌اند که از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} آغاز و به [[حضرت قائم]]{{ع}} ختم می‌شوند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۲.</ref>.
 
*[[امام رضا]]{{ع}} همانند [[پدران]] بزرگوار خود همیشه به [[میانه‌روی]] و [[اعتدال]] در موضوع [[امامت]] سفارش می‌فرمود و از [[افراط و تفریط]] نسبت به [[امامان]] جلوگیری می‌کرد<ref>مسائل الإمامة، ص۳۳-۴۱.</ref>. ایشان در پاسخ به اندیشۀ [[نفی]] [[مرگ]] [[امام]]، ضمن اعلام اینکه [[امامان]] همه به دست [[طاغوت]] زمانشان به وسیلۀ [[شمشیر]] یا سم به [[شهادت]] رسیده‌اند، تأکید می‌کند که این شهادت‌ها واقعاً اتفاق افتاده، نه آن چنان‌که [[غالیان]] و [[مفوضه]] می‌گویند که [[امامان]] در [[حقیقت]] نمرده‌اند بلکه امر بر [[مردم]] مشتبه شده است. در ادامه با استناد به آیۀ {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ...}}<ref>«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم.».. سوره آل عمران، آیه ۵۵.</ref> تأکید می‌کند که از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]]، تنها [[عیسی]]{{ع}} بود که [[خداوند]] به [[آسمان]] برد و [[مرگ]] او بر [[مردم]] مشتبه شد؛ سپس می‌فرماید: آنان که در معرفی [[امامان]] از حد [[تجاوز]] می‌کنند و معتقدند همان‌طور که به [[نص]] [[قرآن]] امر [[عیسی]] بر [[مردم]] مشتبه شد مانعی ندارد که امر [[امامان]] هم بر [[مردم]] مشتبه شود، در پاسخ می‌گوییم [[حضرت عیسی]]{{ع}} بدون [[پدر]] به [[دنیا]] آمد، چرا این امر را در مورد [[امامان]] نمی‌گویید؟ [[حضرت]] بعد از [[لعن]] آنان می‌فرماید: همان طور که رواست تمام [[انبیا]] و [[اولیا]] از [[پدر]] و [[مادر]] به [[دنیا]] بیایند و تنها [[عیسی]]{{ع}} بدون [[پدر]] باشد، همچنین رواست تمام [[انبیا]] و [[اولیا]] بمیرند و تنها [[عیسی]]{{ع}} مرگش مشتبه شود<ref>التوحید، ص۱۱۳.</ref>.
 
*[[امام رضا]]{{ع}} در رد اندیشۀ [[خدا]] انگاری [[امامان]] در [[حدیث]] طولانی و [[مناظره]] گونه‌ای با کسی که مدعی بود یکی از همراهانش [[معتقد]] به [[الوهیت]] [[علی]]{{ع}} است، با صراحت بیان می‌کند که هر کس [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را از [[مقام عبودیت]] بالاتر برد مصداق آیۀ {{متن قرآن|غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> است. [[حضرت]] ادامه می‌دهد: از [[غلو]] بپرهیزید. مانند [[نصارا]] [[غلو]] نکنید، و من از غلوکنندگان بیزارم.[[راوی]] از [[امام]] می‌خواهد که [[خدا]] را توصیف کند. [[امام]] [[صفات الهی]] را ذکر می‌کند. [[راوی]] می‌گوید: [[پدر]] و مادرم فدایت ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! همراه من کسی است که از [[دوستان]] شماست و [[گمان]] دارد همۀ این صفات که برای [[خدا]] بر شمردید صفات [[علی]]{{ع}} است. [[امام]] با شنیدن این سخن بدنش به لرزه افتاد و عرق کرد و فرمود: {{متن حدیث|سُبْحَانَ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ وَ الْكَافِرُونَ عُلُوّاً كَبِيراً}}. آیا این [[علی]] نبود که همانند [[مردم]] می‌خورد و می‌نوشید، [[ازدواج]] می‌کرد و یکی از مخلوقات [[الهی]] بود و در برابر [[عظمت]] [[الهی]] بنده‌ای [[خاشع]] و [[ذلیل]] بود؛ اگر [[علی]] با این [[اوصاف خدا]] باشد پس همۀ شما [[خدا]] هستید؛ چون در این صفات مشترکید. [[راوی]] عرض کرد: از [[علی]] معجزاتی سر زده که از توان [[بشر]] خارج است و غیر [[خدا]] [[قادر]] به آن [[کارها]] نیست. این امور نشان می‌دهد که او خداست. [[امام]] در پاسخ فرمود: صدور [[کارهای خارق‌العاده]] از [[انسان]] [[دلیل]] آن است که این [[کارها]] کار او نیست، بلکه کار خداست که به درخواست بنده‌اش انجام می‌دهد<ref>بحار الأنوار، ج۲۵، ص۲۷۳.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>
 
<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱۶ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۸

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث امامت است. "امامت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

امامت در قرآن

  • طریق و راه: ﴿فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ[۶]،
  • شریعت: ﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ[۷]،
  • نامۀ اعمال: ﴿إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ[۸]،
  • پیشوایی بر حق بالاصاله: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۹]،
  • پیشوایی به حق به نحو جانشینی: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱۰]،
  • پیشوایی باطل: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ[۱۱]
  • و به مفهوم جامع میان پیشوایی بر حق و باطل: ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا [۱۲] آمده است[۱۳].
  • آیات هدایت: ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ[۱۴]،
  • آیه همراهی با صادقان: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۱۵]،
  • آیۀ ولایت: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱۶]
  • و آیه‌ای که می‌گوید اگر به برخی در زمین قدرت داده شود نماز را بر پا می‌دارند، زکات می‌دهند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند: ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ[۱۷] و.... در روایت‌های فراوانی نیز مصادیق یا تأویل آیاتی از قرآن، مانند آیۀ ﴿فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۱۸][۱۹]، آیۀ ﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ[۲۰][۲۱] و آیۀ ﴿وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۲۲][۲۳] امامان معصوم(ع) دانسته شده‌اند[۲۴].

مقدمه

  • قرار گرفتن در کنار رسول به عنوان اولوالامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ [۶۳]؛ ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا[۶۴]،
  • اشتراک در عصمت به جهت امر به تبعیت بی‌چون و چرای از آنها: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۶۵]؛ ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا[۶۶]،
  • لزوم محبت: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۶۷]،
  • نفی هر گونه ناپاکی و رجس: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۶۸]،
  • "نفس" پیامبر بودن: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۶۹] و... همۀ ویژگی‌هایی است که نشان می‌دهد امامت باید از سنخ نبوت باشد و نه صرفاً رهبری سیاسی و حکومتی.

سلسلۀ امامت

  1. چون امام طاعتش فرض است، ناچار باید نشانه و دلیلی باشد که او را معرفی نماید و از دیگران متمایز سازد و آن نشانه و دلیل عبارت است از قرابت و خویشی مشهور و وصیت و سفارش صریح تا بدان از غیر شناخته شود.
  2. اگر امام از غیر خاندان پیامبر(ص) باشد لازم می‌آید آن کسی که پیامبر نیست و به پیامبری انتساب ندارد بر پیامبر و اولاد او برتری یابد، زیرا اولاد پیامبر(ص) (فی المثل) تابع فرمان اولاد دشمنانش چون ابوجهل و عقبة بن ابی معیط خواهند شد. هر گاه مردم اقرار به نبوت پیامبر(ص) کنند و به طاعت او گردن نهند، هیچ کس از اینکه فرزندان و ذریة او را اطاعت کند سر باز نمی‌زند. ولی اگر امامت در غیر فرزندان پیامبر(ص) باشد، هر کس خود را ذی‌حق می‌داند بلکه شایسته‌تر از دیگران به سرپرستی و پیشوایی امت می‌شمرد[۷۹].

امامت، فراتر از انتخاب

علم امامان

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. لسان العرب، ج۱، ص۲۱۲.
  2. لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵؛ المفردات، ص۸۷.
  3. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
  4. شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۲؛ کتاب التعریفات، ص۱۶.
  5. النکت الإعتقادیة، ص۳۹؛ مقدمۀ ابن خلدون، ص۱۹۱؛ الأحکام السلطانیة، ص۵.
  6. «پس از آنان داد ستاندیم و (نشانه‌های) آن دو شهر (لوط و ایکه) بر سر راهی آشکار است» سوره حجر، آیه ۷۹.
  7. «و پیش از آن، کتاب موسی پیشوا و رحمت بود و این کتابی است راست‌شمارنده (ی کتاب موسی) به زبان عربی، تا به ستمگران بیم دهد و نیکوکاران را نوید است» سوره احقاف، آیه ۱۲.
  8. «ما خود، مردگان را زنده می‌گردانیم و هر چه را پیش فرستاده‌اند و آنچه را از آنان بر جای مانده است می‌نگاریم و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۲.
  9. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳؛ ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
  10. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  11. «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.
  12. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم آنگاه کسانی که کارنامه‌شان را به دست راست آنان دهند، آن را می‌خوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  13. جامع البیان، ج۱، ص۱۳۶، ۷۳۷؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۰۴؛ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۴۴.
  14. «و کافران می‌گویند: چرا نشانه‌ای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷؛ ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  15. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  16. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  17. «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناپسند باز می‌دارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.
  18. «پس به خداوند و پیامبرش و نوری که فرو فرستاده‌ایم ایمان آورید و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره تغابن، آیه ۸.
  19. تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۳۴۱.
  20. «بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کامل‌کننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند» سوره صف، آیه ۸.
  21. تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۳۱۶-۳۱۷.
  22. «و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه ۵۱.
  23. الکافی، ج۱، ص۴۱۵.
  24. برجی، یعقوبعلی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا، ج۲.
  25. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  26. الکافی، ج۱، ص۲۲۳.
  27. «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم» سوره فاطر، آیه ۳۲.
  28. تحف العقول، ص۴۲۵.
  29. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  30. إثبات الوصیة، ص۲۳۵.
  31. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  32. الغیبة، نعمانی، ص۲۱۷.
  33. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  34. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۵۴.
  35. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۵۴.
  36. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹.
  37. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۵۰.
  38. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۳۲.
  39. کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۱۲۶.
  40. الکافی، ج۱، ص۱۹۹.
  41. إثبات الوصیة، ص۲۳۵.
  42. بصائر الدرجات، ص۳۷-۳۸.
  43. بصائر الدرجات، ص۱۹۴.
  44. الکافی، ج۱، ص۱۹۹.
  45. الکافی، ج۱، ص۲۰۷.
  46. الکافی، ج۱، ص۴۲۵.
  47. الکافی، ج۱، ص۲۰۸.
  48. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۶.
  49. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۱۳-۲۱۴.
  50. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۴۶.
  51. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۴۶.
  52. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۶۴.
  53. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۳۵.
  54. الکافی، ج۱، ص۱۹۹.
  55. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۳.
  56. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲، ۱۴۵۳.
  57. صحیح مسلم، ج۹، ص۸۱.
  58. مسند أحمد، ج۵، ص۱۰۶؛ المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۹۸.
  59. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳.
  60. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳.
  61. کنز العمال، ج۱۲، ص۳۳.
  62. فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۱.
  63. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  64. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  65. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  66. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  67. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  68. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  69. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  70. الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۷.
  71. تحف العقول، ص۴۳۸.
  72. برجی، یعقوبعلی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا، ج۲.
  73. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  74. «بی‌گمان نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.
  75. الکافی، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.
  76. الغیبة، نعمانی، ص۱۰۳.
  77. أصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۶۶۵.
  78. صحیح البخاری، ج۹، ص۸۱؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۳.
  79. الکافی، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲.
  80. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۱۴؛ المنهاج شرح صحیح مسلم، ج۱۲، ص۱۹۹-۲۰۴؛ نهج البلاغة، ص۱۰۶.
  81. برجی، یعقوبعلی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا، ج۲.
  82. التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۱۳، ۱۱۷؛ الجواهر، ج۳، ص۵۵.
  83. الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳؛ فتح القدیر، ج۱، ص۴۸۱.
  84. الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴.
  85. محاسن التأویل، ج۵، ص۲۵۳.
  86. تفسیر ابن‌کثیر، ج۱، ص۵۳۰.
  87. الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۲۵۹.
  88. الکشاف، ج۱، ص۵۳۵.
  89. التفسیر المنیر، ج۵، ص۱۲۶.
  90. البحر المحیط، ج۳، ص۶۸۶.
  91. فتح القدیر، ج۱، ص۴۸۱.
  92. تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۱.
  93. الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۵.
  94. الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۵.
  95. الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳.
  96. الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳.
  97. الکافی، ج۱، ص۲۰۲.
  98. الکافی، ج۱، ص۲۰۲.
  99. «و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.
  100. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  101. الکافی، ج۱، ص۱۹۹.
  102. إثبات الوصیة، ص۲۳۵.
  103. برجی، یعقوبعلی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا، ج۲.
  104. دعائم الإسلام، ج۱، ص۶۴.
  105. فرق الشیعة، ص۷۵-۷۶؛ المقالات و الفرق، ص۹۶-۹۸؛ بصائر الدرجات، ص۳۸۷-۳۹۰.
  106. بصائر الدرجات، ص۲۳۸؛ فرق الشیعة، ص۷۶؛ المقالات و الفرق، ص۹۵-۹۹.
  107. «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  108. «به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹
  109. «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  110. «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
  111. الکافی، ج۱، ص۲۰۲.
  112. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۰۰.
  113. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۳.
  114. الکافی، ج۱، ص۳۸۱.
  115. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  116. التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۲۶۰.
  117. تفسیر القمی، ج۲، ص۱۰۴؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۲۸۴؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۶۰۷.
  118. «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند.».. سوره عنکبوت، آیه ۴۹.
  119. الکافی، ج۱، ص۲۱۴.
  120. اختیار معرفة الرجال، ص۶۰۴.
  121. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۲.
  122. نهج البلاغة، ص۷۹۲-۷۹۵.
  123. الکافی، ج۱، ص۱۷۹.
  124. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۷۲.
  125. کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۰۲.
  126. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۸.
  127. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳، ۱۴۸۰.
  128. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳، ۱۴۸۰.
  129. إتحاف السادة المتقین، ج۲، ص۲۳۲.
  130. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۱۴۲.
  131. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۰۵-۲۰۶.
  132. کشف المراد، ص۱۸۷.
  133. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۲.
  134. مسائل الإمامة، ص۳۳-۴۱.
  135. «آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم.».. سوره آل عمران، آیه ۵۵.
  136. التوحید، ص۱۱۳.
  137. «راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.
  138. بحار الأنوار، ج۲۵، ص۲۷۳.
  139. برجی، یعقوبعلی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا، ج۲.