قسم در جامعه‌شناسی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = قسم
| موضوع مرتبط = قسم
| عنوان مدخل  = [[قسم]]
| عنوان مدخل  = قسم
| مداخل مرتبط = [[قسم در قرآن]] - [[قسم در حدیث]] - [[قسم در اخلاق اسلامی]] - [[قسم در معارف دعا و زیارات]] - [[قسم در معارف و سیره سجادی]] - [[قسم در معارف و سیره رضوی]]
| مداخل مرتبط = [[قسم در قرآن]] - [[قسم در معارف دعا و زیارات]] - [[قسم در معارف و سیره سجادی]] - [[قسم در جامعه‌شناسی اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = قسم (پرسش)
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== اجتناب از [[نقض]] [[سوگند]] ==
== اجتناب از نقض [[سوگند]] ==
سوگند یا [[حلف]] یعنی [[عهد]] و [[پیمان]] و محالفة یعنی پیمان بستن. واژه حلف، به صورت مصدر به معنی [[ثابت]] ماندن بر عهد و پیمان نیز به کار می‌رود. اصل “حلف” سوگندی است که با آن عده ای از عده دیگر پیمان می‌گیرند و این معنی بعدها در مورد هر نوع سوگندی به کار رفته است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۵۳.</ref>.
سوگند یا [[حلف]] یعنی [[عهد]] و [[پیمان]] و محالفة یعنی پیمان بستن. واژه حلف، به صورت مصدر به معنی [[ثابت]] ماندن بر عهد و پیمان نیز به کار می‌رود. اصل “حلف” سوگندی است که با آن عده ای از عده دیگر پیمان می‌گیرند و این معنی بعدها در مورد هر نوع سوگندی به کار رفته است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۵۳.</ref>.
سوگند به امور [[مقدس]] برای [[اثبات]] برخی دعاوی، [[نفی]] [[اتهام]]، افزایش [[اعتماد]] در طرف مقابل به [[صدق]] مدعا، افزایش ضریب اهتمام به رعایت یک پیمان و... تقریباً در همه فرهنگ‌های بشری و نظام‌های [[حقوقی]]، امری رایج است. در [[اسلام]] نیز هر چند توصیه اولی به عدم [[توسل]] به سوگند به اسمای مقدس [[خداوند]] - جز در شرایط ضروری - است، اما در صورت انعقاد سوگند، [[مؤمنان]] باید تا حد امکان [[حرمت]] آن را نگه داشته و به مفاد آن [[متعهد]] باشند و در صورت نقض، با ادای [[کفاره]] و [[استغفار]] خسارت ناشی از [[تمرد]] خود را جبران کنند. [[المیزان]] در تعریف قسم می‌نویسد: قسم عبارت است از ایجاد ربط خاص بین خبر یا انشا و بین چیز دیگری که دارای [[شرافت]] و [[منزلت]] است؛ به طوری که بر حسب این [[قرارداد]]، بطلان و [[دروغ]] بودن انشا یا خبر مستلزم بطلان آن خبر باشد و چون آن چیز در نظر صاحب قرارداد دارای [[مکانت]] و [[احترام]] لازم‌الرعایه است و هیچ‌گاه [[راضی]] به [[اهانت]] به آن نیست؛ از این جهت فهمیده می‌شود که در خبری که داده [[راستگو]]، و در تصمیمی که گرفته [[پایدار]] است؛ پس قسم در این گونه امور تأکیدی بالغ است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۳۰۲.</ref>. از نظر اسلام "قسم یاد کردن..."، کار خوبی نیست، ولی در عین حال [[حرام]] نمی‌باشد و اگر به سبب هدف‌های مهم [[تربیتی]] و [[اجتماعی]] و اصلاحی انجام گیرد ممکن است [[واجب]] یا [[مستحب]] گردد، ولی با این حال یک [[سلسله]] از سوگندهاست که از نظر [[اسلام]] به کلی بی‌اعتبار است: مثل [[سوگند]] به غیر [[نام خدا]] و سوگند برای انجام کار [[حرام]] یا [[مکروه]] یا ترک [[واجب]] و [[مستحب]]<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۴۸.</ref>.
سوگند به امور [[مقدس]] برای [[اثبات]] برخی دعاوی، [[نفی]] [[اتهام]]، افزایش [[اعتماد]] در طرف مقابل به [[صدق]] مدعا، افزایش ضریب اهتمام به رعایت یک پیمان و... تقریباً در همه فرهنگ‌های بشری و نظام‌های [[حقوقی]]، امری رایج است. در [[اسلام]] نیز هر چند توصیه اولی به عدم [[توسل]] به سوگند به اسمای مقدس [[خداوند]] - جز در شرایط ضروری - است، اما در صورت انعقاد سوگند، [[مؤمنان]] باید تا حد امکان [[حرمت]] آن را نگه داشته و به مفاد آن [[متعهد]] باشند و در صورت نقض، با ادای [[کفاره]] و [[استغفار]] خسارت ناشی از [[تمرد]] خود را جبران کنند. [[المیزان]] در تعریف قسم می‌نویسد: قسم عبارت است از ایجاد ربط خاص بین خبر یا انشا و بین چیز دیگری که دارای [[شرافت]] و [[منزلت]] است؛ به طوری که بر حسب این [[قرارداد]]، بطلان و [[دروغ]] بودن انشا یا خبر مستلزم بطلان آن خبر باشد و چون آن چیز در نظر صاحب قرارداد دارای [[مکانت]] و [[احترام]] لازم‌الرعایه است و هیچ‌گاه [[راضی]] به [[اهانت]] به آن نیست؛ از این جهت فهمیده می‌شود که در خبری که داده [[راستگو]]، و در تصمیمی که گرفته [[پایدار]] است؛ پس قسم در این گونه امور تأکیدی بالغ است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۳۰۲.</ref>. از نظر اسلام "قسم یاد کردن..."، کار خوبی نیست، ولی در عین حال [[حرام]] نمی‌باشد و اگر به سبب هدف‌های مهم [[تربیتی]] و [[اجتماعی]] و اصلاحی انجام گیرد ممکن است [[واجب]] یا [[مستحب]] گردد، ولی با این حال یک [[سلسله]] از سوگندهاست که از نظر [[اسلام]] به کلی بی‌اعتبار است: مثل [[سوگند]] به غیر [[نام خدا]] و سوگند برای انجام کار [[حرام]] یا [[مکروه]] یا ترک [[واجب]] و [[مستحب]]<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۴۸.</ref>.
خط ۲۶: خط ۲۶:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:قسم]]
[[رده:اصطلاحات فقهی]]


{{ارزش‌های اجتماعی}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۵

اجتناب از نقض سوگند

سوگند یا حلف یعنی عهد و پیمان و محالفة یعنی پیمان بستن. واژه حلف، به صورت مصدر به معنی ثابت ماندن بر عهد و پیمان نیز به کار می‌رود. اصل “حلف” سوگندی است که با آن عده ای از عده دیگر پیمان می‌گیرند و این معنی بعدها در مورد هر نوع سوگندی به کار رفته است[۱]. سوگند به امور مقدس برای اثبات برخی دعاوی، نفی اتهام، افزایش اعتماد در طرف مقابل به صدق مدعا، افزایش ضریب اهتمام به رعایت یک پیمان و... تقریباً در همه فرهنگ‌های بشری و نظام‌های حقوقی، امری رایج است. در اسلام نیز هر چند توصیه اولی به عدم توسل به سوگند به اسمای مقدس خداوند - جز در شرایط ضروری - است، اما در صورت انعقاد سوگند، مؤمنان باید تا حد امکان حرمت آن را نگه داشته و به مفاد آن متعهد باشند و در صورت نقض، با ادای کفاره و استغفار خسارت ناشی از تمرد خود را جبران کنند. المیزان در تعریف قسم می‌نویسد: قسم عبارت است از ایجاد ربط خاص بین خبر یا انشا و بین چیز دیگری که دارای شرافت و منزلت است؛ به طوری که بر حسب این قرارداد، بطلان و دروغ بودن انشا یا خبر مستلزم بطلان آن خبر باشد و چون آن چیز در نظر صاحب قرارداد دارای مکانت و احترام لازم‌الرعایه است و هیچ‌گاه راضی به اهانت به آن نیست؛ از این جهت فهمیده می‌شود که در خبری که داده راستگو، و در تصمیمی که گرفته پایدار است؛ پس قسم در این گونه امور تأکیدی بالغ است[۲]. از نظر اسلام "قسم یاد کردن..."، کار خوبی نیست، ولی در عین حال حرام نمی‌باشد و اگر به سبب هدف‌های مهم تربیتی و اجتماعی و اصلاحی انجام گیرد ممکن است واجب یا مستحب گردد، ولی با این حال یک سلسله از سوگندهاست که از نظر اسلام به کلی بی‌اعتبار است: مثل سوگند به غیر نام خدا و سوگند برای انجام کار حرام یا مکروه یا ترک واجب و مستحب[۳]. به اعتقاد علامه طباطبایی شکستن قسم در اعتبار عقلی شنیع‌تر از شکستن عهد است، نیز عنایت به سوگند در شرع اسلام بیشتر از عهد است، زیرا در باب قضاء، قسم یکی از دو وسیله رفع خصومت است. شنیع‌تر بودن آن به این است که دروغ بودن کلام خبری و مخالفت مقتضای کلام انشائی، مستلزم بطلان آن امر شریف و توهین به آن می‌باشد[۴]. واژه قرآنی دیگر دال بر ممنوعیت نقض سوگند و سایر پیمان‌ها، واژه “نکث” است. نکث در مقابل ابرام، نقض پیمان محکم، عهد و عقد لازم و قول و کلام قاطع است که به طور طبیعی، موجب اخلال در نظم اجتماع انسانی، سلب اطمینان، تزلزل روابط و توقف روند عادی امور در جامعه می‌گردد[۵].[۶]

آیات قرآنی مرتبط

  1. توصیه مؤمنان به حفظ سوگندها: ﴿وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ...[۷].
  2. برحذر داشتن مؤمنان از نقض عامدانه سوگند: ﴿وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا...[۸].
  3. برحذر داشتن مؤمنان از اطاعت قسم‌خورندگان فرومایه: ﴿وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ[۹].

در آیاتی نیز یاد کردن سوگند دروغ از جمله ویژگی‌های منافقان ذکر شده[۱۰] و نقض‌کنندگان سوگند به پرداخت کفاره مقرر (دادن غذای متوسط یا پوشانیدن لباس به ده بینوا یا سه روز روزه‌داری) الزام شده‌اند[۱۱].[۱۲]

منابع

پانویس

  1. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۵۳.
  2. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۳۰۲.
  3. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۴۸.
  4. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۴۸۲.
  5. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱۲، ص۲۵۷.
  6. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۵۳.
  7. «حرمت سوگندهای خود را بدارید» سوره مائده، آیه ۸۹.
  8. «و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید و سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفته‌اید مشکنید؛ بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نحل، آیه ۹۱.
  9. «و از هر سوگندخواره فرومایه‌ای فرمان مبر!» سوره قلم، آیه ۱۰.
  10. ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  11. ﴿لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند اما از سوگندهایی که آگاهانه خورده‌اید باز می‌پرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود می‌دهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچ‌یک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌گرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.
  12. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۵۳.