شورا و مشورت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = نظام سیاسی| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شورا و مشورت در قرآن]] - [[شورا و مشورت در نهج البلاغه]] - [[شورا و مشورت در اخلاق اسلامی]] - [[شورا و مشورت در معارف دعا و زیارات]] - [[شورا و مشورت در کلام اسلامی]] - [[شورا و مشورت در تاریخ اسلامی]] - [[شورا و مشورت در فقه سیاسی]] - [[شورا و مشورت در معارف و سیره نبوی]] - [[شورا و مشورت در معارف و سیره علوی]] - [[شورا و مشورت در معارف و سیره سجادی]] - [[شورا و مشورت در معارف و سیره امام جواد]] - [[شورا و مشورت در جامعهشناسی اسلامی]] - [[شورا و مشورت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = نظام سیاسی| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شورا و مشورت در قرآن]] - [[شورا و مشورت در نهج البلاغه]] - [[شورا و مشورت در اخلاق اسلامی]] - [[شورا و مشورت در معارف دعا و زیارات]] - [[شورا و مشورت در کلام اسلامی]] - [[شورا و مشورت در فقه اسلامی]] - [[شورا و مشورت در تاریخ اسلامی]] - [[شورا و مشورت در فقه سیاسی]] - [[شورا و مشورت در معارف و سیره نبوی]] - [[شورا و مشورت در معارف و سیره علوی]] - [[شورا و مشورت در معارف و سیره سجادی]] - [[شورا و مشورت در معارف و سیره امام جواد]] - [[شورا و مشورت در جامعهشناسی اسلامی]] - [[شورا و مشورت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
'''شورا''' به معنای [[مشورت]] و [[رایزنی]] در [[کارها]] و تصمیمها، تبادل نظر و [[پرهیز]] از [[استبداد]] به [[رأی]] و [[خودمحوری]]. شورا به این معنی یک مفهوم [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] است و [[قرآن]] هم بر آن تأکید دارد و به [[پیامبر]] هم [[دستور]] میدهد با [[مسلمانان]] [[مشورت]] کند. شورا یک مفهوم [[سیاسی]] هم دارد و منظور از آن [[مشورت]] در [[انتخاب خلیفه]] است که [[اهل سنت]] به آن تکیه میکنند و [[شیعه]] مسأله [[خلافت]] را [[انتصابی]] میداند نه انتخابی و از سوی [[مردم]]. کتابهایی همچون "نشأة التشیّع و الشیعه" [[محمّد]] [[باقر]] صدر، "[[عون]] المعبود" عظیمآبادی، "[[مسند]]" ابی یعلی، "طرق [[حدیث]] الأئمه ألاثنی عشر"[[آل]] [[نوح]]، "معالم المدرستین" [[علامه]] [[عسکری]] و... این واژه را در مفهوم [[سیاسی]] آن به کار برده و مسائل [[سقیفه]] و [[انتخاب خلیفه]] را مطرح کردهاند.<ref>ر. ک: «دائرة المعارف تشیّع»، ج ۱۰ ص ۷۵</ref> عنوان [[شورای خلافت]] از همینجا وارد [[فرهنگ]] [[سیاسی]] در [[اسلام]] شده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۴۴.</ref>. | '''شورا''' به معنای [[مشورت]] و [[رایزنی]] در [[کارها]] و تصمیمها، تبادل نظر و [[پرهیز]] از [[استبداد]] به [[رأی]] و [[خودمحوری]]. شورا به این معنی یک مفهوم [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] است و [[قرآن]] هم بر آن تأکید دارد و به [[پیامبر]] هم [[دستور]] میدهد با [[مسلمانان]] [[مشورت]] کند. شورا یک مفهوم [[سیاسی]] هم دارد و منظور از آن [[مشورت]] در [[انتخاب خلیفه]] است که [[اهل سنت]] به آن تکیه میکنند و [[شیعه]] مسأله [[خلافت]] را [[انتصابی]] میداند نه انتخابی و از سوی [[مردم]]. کتابهایی همچون "نشأة التشیّع و الشیعه" [[محمّد]] [[باقر]] صدر، "[[عون]] المعبود" عظیمآبادی، "[[مسند]]" ابی یعلی، "طرق [[حدیث]] الأئمه ألاثنی عشر"[[آل]] [[نوح]]، "معالم المدرستین" [[علامه]] [[عسکری]] و... این واژه را در مفهوم [[سیاسی]] آن به کار برده و مسائل [[سقیفه]] و [[انتخاب خلیفه]] را مطرح کردهاند.<ref>ر. ک: «دائرة المعارف تشیّع»، ج ۱۰ ص ۷۵</ref> عنوان [[شورای خلافت]] از همینجا وارد [[فرهنگ]] [[سیاسی]] در [[اسلام]] شده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۴۴.</ref>. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۳
مقدمه
شورا به معنای مشورت و رایزنی در کارها و تصمیمها، تبادل نظر و پرهیز از استبداد به رأی و خودمحوری. شورا به این معنی یک مفهوم اخلاقی و اجتماعی است و قرآن هم بر آن تأکید دارد و به پیامبر هم دستور میدهد با مسلمانان مشورت کند. شورا یک مفهوم سیاسی هم دارد و منظور از آن مشورت در انتخاب خلیفه است که اهل سنت به آن تکیه میکنند و شیعه مسأله خلافت را انتصابی میداند نه انتخابی و از سوی مردم. کتابهایی همچون "نشأة التشیّع و الشیعه" محمّد باقر صدر، "عون المعبود" عظیمآبادی، "مسند" ابی یعلی، "طرق حدیث الأئمه ألاثنی عشر"آل نوح، "معالم المدرستین" علامه عسکری و... این واژه را در مفهوم سیاسی آن به کار برده و مسائل سقیفه و انتخاب خلیفه را مطرح کردهاند.[۱] عنوان شورای خلافت از همینجا وارد فرهنگ سیاسی در اسلام شده است[۲].
مشورت
مشورت بهعنوان نظرخواهی از دیگران به منظور استفاده بهینه از نظرها، مسئلهای مطابق با عقل است و امام علی (ع) در مورد عواقب مشورت نکردن و استبداد به رأی چنین هشدار میدهد: کسی که استبداد به رأی داشته باشد هلاک میشود و کسی که با مردان بزرگ مشورت کند، در عقل و دانش آنان شریک میشود[۳]
بر اساس سخنان امام (ع) انسان عاقل و خردمند ضمن درک این ضرورت، خود را از مشورت بینیاز نمیداند. در بیان امام، هیچ انسان عاقل و خردمندی از مشاوره بینیاز نیست. در نگاه امام یکی از ضرورتهای اساسی برای اداره امور و تصمیمگیری، مشورت است. ایشان مشورت و نظرخواهی از دیگران را قویترین و محکمترین پشتیبان و حامی میداند و میفرماید: هیچ حامی، و پشتیبانی، استوارتر و محکمتر از مشورتکردن نیست[۴]
از آنجا که با مشورت و نظرخواهی، آگاهیهای انسان بیشتر میشود و زوایا و ابعاد مختلف موضوع برای او روشن خواهد شد، بهطور طبیعی تصمیمهایی که بعد از مشورت اتخاذ میشود، معقولتر و درستتر خواهد بود[۵].
آثار و فواید مشورت
مشورت کردن و استفاده از نظرها و دیدگاههای دیگران، پیامدهای مثبت و فواید بسیار دارد. آثار و برکات فراوانی که از مشورت کردن نصیب انسانها میشود، هرگز از تفکر فردی و امکانات و منابع فراوان مادی بهدست نمیآید. برخی فواید مشورت عبارتاند از:
- بهرهبرداری از افکار دیگران: یکی از فواید و پیامدهای مشورت، بهرهبرداری و استفاده از افکار و اندیشههای دیگران است. مشورت به انسان کمک میکند تا افکار و آرای دیگران، بهویژه صاحبنظران و متخصصان را به یاری طلبد و با قرار دادن افکار و اندیشههای آنان در کنار فکر و نظر خود، بر قدرت، وسعت و عمق اندیشه و بینش خود بیفزاید و از درخشش افکار و اندیشههای دیگران بهرهمند شود. در منظر امام علی (ع) مشورت با صاحبان عقل و خرد موجب بهرهمندی از درخشش افکار آنان میشود.
- پیشگیری از اضمحلال گروه و سازمانهای اجتماعی: یکی از دلایل اهمیت و حساسیت تصمیمگیری این است که یک تصمیم ممکن است هلاکت فرد یا فروپاشی و نابودی یک مجموعه و سازمان را به دنبال داشته باشد. پس مشورت کردن میتواند فردی را از تباهی و هلاکت نجات دهد و از فروپاشی و نابودی سازمانی جلوگیری کند. از نتایج مشورت کردن این است که تصمیمها اصولی و پخته میشود. امام علی (ع) میفرماید: آنکس که مشورت کند، گمراه نمیشود[۶].
- شناسایی خطاها: مشورت موجب شناسایی خطاها و اشتباهات میشود. امام (ع) میفرماید: کسی که از نظرها و آرای گوناگون استقبال کند، موارد خطا و اشتباه را میشناسد[۷].
- دستیابی به راهکار مناسب: مشورت سبب اتخاذ تصمیم معقول و مناسب و انتخاب راه درست میشود. امام علی (ع) ضمن توصیه به مشاوره و استفاده از نقطهنظرهای دیگران، به این فایده مشورت نیز اشاره میکند: نظرها و اندیشهها را با یکدیگر برخورد دهید تا درستی و حقیقت از آن میان متولد شود. مشورت، آنگاه که با افراد خردمند، صاحبنظر و متخصص صورت گیرد، میتواند فرد یا سازمان را بهسوی دستیابی به راههای مطلوب و صحیح رهنمون سازد. امام علی (ع) مشورت با صاحبان اندیشه و خرد را وسیله دستیابی به راه صحیح میداند.
- پیشگیری از پشیمانی: مشورت از ندامت و پشیمانی پیشگیری میکند. امام علی (ع) ضمن یادآوری این نکته مشورت نکردن را عامل پشیمانی ذکر میکند. در مقابل، اگر هنگام تصمیمگیری با افراد عاقل و صاحبنظر مشورت شود و تمام جوانب و زوایای مسئله مورد نظر، بهدقت مورد بررسی قرار گیرد، معمولاً تصمیمی درست و معقول گرفته میشود و در نتیجه، ندامت و پشیمانی به دنبال نخواهد داشت. امام علی (ع) بر مشورت با افراد خردمند تأکید دارد و آن را عامل دوری از لغزش و پشیمانی میداند[۸].
صفات و ویژگیهای مشاوران
در منابع و متون اسلامی، بهویژه گزارههای علوی، ویژگیها و خصوصیات زیادی، بهعنوان شرایط طرف مشورت مطرح شده است؛ از جمله؛
- خداترس بودن: در مورد کسی که باید با او مشورت شود، داشتن این ویژگی مهم، لازم و ضروری است. حضرت امام صادق (ع) از امیرمؤمنان حضرت علی (ع) نقل میکند که فرمود: در کارهای خویش با کسانی مشورت کن که از خدا میترسند، تا به راه درست و راست رهنمون شوی.
- خردمند بودن: امام (ع) در موارد مختلفی سفارش کردهاند که با انسانهای عاقل و خردمند مشورت شود، زیرا مشورت با اهل خرد و صاحب اندیشه، راه صواب را مینمایاند و انسان را از لغزش و خطا و پشیمانی مصون میدارد و هر کس با صاحبان خرد مشورت کند، به راه راست و درست رهنمون میشود.
- بهرهمندی از تجربه: مشورت با اهل تجربه میتواند انسان را در توانمندیهای آنان شریک کند و از خطاهای گذشتگان مصون دارد و به مسیر درست رهنمون شود. در کلمات امام علی (ع) به مشورت با اهل تجربه سفارش و تأکید شده است. از نظر ایشان بهترین مشاور کسی است که دارای تجربه باشد و بههمین دلیل رأی افراد سالخورده و مجرب بر دیگران ارجح است. امام (ع) میفرماید: اندیشه پیر نزد من دوستداشتنیتر از سرعت عمل جوان است[۹].
- بخیل نبودن: در نظر امام علی (ع) مشاور نباید بخیل باشد. از اینرو به مالک اشتر توصیه میکنند: افراد بخیل را در مشورت خود دخالت مده، زیرا تو را از احسان منصرف میکنند و از تهیدستی و فقر میترسانند[۱۰].
- شجاعت: امام (ع) در عهدنامه مالک اشتر میفرماید: و نیز با افراد ترسو مشورت مکن، زیرا در کارها روحیهات را تضعیف میکنند[۱۱].
- حریص نبودن: در منظر امام علی (ع) مشاور نباید حریص باشد. آن حضرت در ادامه ناممه به مالک اشتر میفرماید: همچنین حریص را به مشورت مگیر، که حرص را با ستمگری در نظرت زینت میدهد[۱۲].
- راستگویی: مشاور باید دارای خصلت راستگویی باشد. امام در یکی از سفارشهای میفرماید: با فرد دروغگو مشورت نکن، زیرا او مانند سراب است و دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را در نظر تو دور مینمایاند[۱۳][۱۴].
تصمیمگیری مشورتی، راهکاری اسلامی و علوی
امام علی (ع) گرچه بر مشاوره تأکید دارد، اما در عین حال فرد را مختار در تصمیم میداند، چنانکه به ابنعباس میفرماید: تو حق داری نظر مشورتی خود را به من بگویی و من روی آن میاندیشم. پس اگر برخلاف نظر تو تصمیم گرفتم باید از من اطاعت کنی[۱۵]. از این سخن حضرت میتوان نوع دیگری از تصمیمگیری را استنباط کرد و آن اینکه فرد در مسائل با دیگران مشورت میکند و از آنان نظر میخواهد، اما پس از جمعآوری نظرات، تصمیمگیری نهایی با خود اوست. این شیوه تصمیمگیری را میتوان "تصمیمگیری مشورتی" نامید[۱۶].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: «دائرة المعارف تشیّع»، ج ۱۰ ص ۷۵
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۴۴.
- ↑ «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ، وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱
- ↑ «وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَة»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۱۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 700.
- ↑ «ما ضلّ من استشار»؛ غررالحکم، ۲ / ۶۷
- ↑ «مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ، عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإِ»؛ نهج البلاغه حکمت: ۱۷۳.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 701-702.
- ↑ «رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۸۶
- ↑ «وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِکَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُکَ الْفَقْرَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ «وَلاَ جَبَاناً يُضْعِفُکَ عَنِ الاُمُورِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ «وَلاَ حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ «وَ إِیَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَاب ِیُقَرِّبُ عَلَیْكَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْكَ الْقَرِیبَ»؛ غررالحکم، ۱ / ۵۹۰
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 702-703.
- ↑ «لَكَ أَنْ تُشِيرَ عَلَيَّ وَ أَرَى، فَإِنْ عَصَيْتُكَ فَأَطِعْنِي»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۲۱
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۷۰۳.