کنیههای امام علی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
|||
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = امام علی | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = امام علی (پرسش) | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[امیر مؤمنان]]، کنیههای متعددی داشته که مشهورترین آنها "[[ابو الحسن]]" است. برای [[امام]] {{ع}} کنیههای دیگری مانند: ابو | [[امیر مؤمنان]]، کنیههای متعددی داشته که مشهورترین آنها "[[ابو الحسن]]" است. برای [[امام]] {{ع}} کنیههای دیگری مانند: [[ابو الحسین]]، [[ابو السبطین]]، [[ابو الریحانتین]] و [[ابو تراب]] هم ذکر شده است؛ هر چند برخی از آنها شامل تعریف اصطلاحی کنیه نمیشوند<ref>کنیه در میان عربها از ترکیب «اب» یا «ام» با نام نخستین فرزند، شکل میگیرد. در حالتهای خاصی به جای نام فرزند، از صفات مشخص استفاده میشود.</ref>. از [[روایات]]، چنین بر میآید که کنیه "[[ابو تراب]]"، محبوبترین کنیه نزد [[امام]] {{ع}} بوده است و هرگاه ایشان را با آن میخواندهاند، شادمان میشده است. | ||
[[امام علی]] {{ع}}: [[حسن]]، در زمان حیات [[پیامبر خدا]] مرا "ابو الحسین" میخوانْد و [[حسین]]، مرا "[[ابو الحسن]]" | |||
صحیح | در روایتی [[امام علی]] {{ع}} میفرماید: "[[حسن]]، در زمان [[حیات]] [[پیامبر خدا]] مرا "ابو الحسین" میخوانْد و [[حسین]]، مرا "[[ابو الحسن]]" و هر دو [[پیامبر خدا]] را "پدر" صدا میزدند. پس چون [[پیامبر]] {{صل}} [[وفات]] یافت، مرا پدر خواندند"<ref>الإمام علی {{ع}}: {{متن حدیث|کانَ الحَسَنُ فی حَیاةِ رَسولِ اللهِ {{صل}} یدعونی أبَا الحُسَینِ، وکانَ الحُسَینُ یدعونی أبَا الحَسَنِ، ویدعُوانِ رَسولَ اللهِ {{صل}} أباهُما. فَلَما تُوُفی رَسولُ اللهِ {{صل}} دَعَوانی بِأَبیهِما}}، مقاتل الطالبیین، ص ۳۹.</ref>. در صحیح البخاری نیز ـ به [[نقل]] از ابو حازم ـ چنین آمده است: مردی نزد [[سهل بن سعد]] آمد و گفت: این [[مرد]] ([[حاکم]] [[مدینه]]) علی {{ع}} را بر فراز [[منبر]] [به بدی] میخوانَد. گفت: چه میگوید؟ گفت: او را ابو تراب میخواند. سهل خندید و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، جز [[پیامبر]] {{صل}} او را [به این نام] ننامید و به خدا سوگند، نزد او نامی از آن محبوبتر نبود. پس ماجرا[ی نامگذاری] را از سهل، جویا شدم و گفتم: ای ابوعباس! آن ماجرا چه بود؟ گفت: علی {{ع}} به نزد [[فاطمه]] {{س}} رفت. سپس بیرون آمد و در [[مسجد]] خوابید. [[پیامبر]] {{صل}} به فاطمه فرمود: "پسر عمویت کجاست؟". گفت: در مسجد است. پس به سوی او رفت و دید که ردایش از پشتش افتاده و خاک بر پشتش نشسته است. پس شروع به زدودن خاک از پشت او کرد و میفرمود: "ای ابو تراب، بنشین! ای ابو تراب، بنشین!"<ref>صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۳۵۸، ح ۳۵۰۰. در برخی از منابع آمده است که میان [[امام علی]] {{ع}} و [[فاطمه]] {{س}} اختلافی پدید آمد و [[علی]] {{ع}} [[خانه]] را با [[ناراحتی]] ترک کرد و به حالت [[قهر]] در [[مسجد]] خوابید و چون غبارآلود شد، [[ابوتراب]] نام گرفت؛ اما مسلم است که این بخش از متن موجود، مجعول است و به [[وسیله]] [[دشمنان]] و [[معاندان]] [[امام علی]] و [[فاطمه]] {{عم}} ساخته و پرداخته شده است؛ زیرا آن دو بزرگوار، هر دو [[معصوم]] و از این گونه امور، مبرا هستند و افزون بر این، [[امام علی]] {{ع}} خود، پس از [[شهادت]] [[فاطمه]] {{س}} فرمود: «او هرگز مرا خشمناک نکرد».</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۸.</ref> | ||
گفت: چه میگوید؟ گفت: او را | |||
در برخی از منابع آمده است که میان [[امام علی]] {{ع}} و [[فاطمه]] {{س}} اختلافی پدید آمد و [[علی]] {{ع}} خانه را با [[ناراحتی]] ترک کرد و به حالت [[قهر]] در [[مسجد]] خوابید و چون غبارآلود شد، [[ابوتراب]] نام گرفت؛ اما مسلم است که این بخش از متن موجود، مجعول است و به وسیله [[دشمنان]] و [[معاندان]] [[امام علی]] و [[فاطمه]] {{عم}} ساخته و پرداخته شده است؛ زیرا آن دو بزرگوار، هر دو [[معصوم]] و از این گونه امور، مبرا هستند و افزون بر این، [[امام علی]] {{ع}} خود، پس از [[شهادت]] [[فاطمه]] {{س}} فرمود: «او هرگز مرا خشمناک نکرد».</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۸.</ref>. | برخی دیگر از کنیههای آن حضرت به ترتیب الفبا عبارت است از: | ||
==جستارهای وابسته == | #'''ابوالائمه''': ابوالائمه، یعنی پدر [[امامان]]. [[جابر بن عبدالله انصاری]] میگوید: روزی در بستانهای [[مدینه]] میگشتیم و در حالی که که دست علی{{ع}} در دست [[پیامبر]] بود، از کنار نخلی گذشتیم. درخت فریاد کرد: {{متن حدیث|هَذَا مُحَمَّدٌ سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ هَذَا عَلِيٌ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ أَبُو الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ...}}<ref>قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۱، ص۴۱۰؛ تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۱۱۶، ۱۸۶، ۲۶۳؛ ج۱۳، ص۷۰؛ ج۱۵، ص۵۸۶ - ۵۸۷؛ ج۲۰، ص۵۳۰ و ۵۳۱؛ ج۲۳، ص۵۲۷.</ref>. در بسیاری از [[روایات]] آمده است که پیامبر به علی{{ع}} میفرمود: {{متن حدیث|... وَ أَنْتَ الْإِمَامُ، وَ أَبُو الْأَئِمَّةِ}}<ref>ر.ک: تستری، قاضی نورالله، ج۱۳، ص۷۰ - ۷۱؛ ج۴، ص۳۶۳.</ref>. | ||
#'''ابوتراب''': ابوتراب، محبوبترین کنیهها نزد [[امام علی]]{{ع}} بود. در [[شهرت]]، همتای ابوالحسن است. «اب» در این کنیه به معنای پدر [[حقیقی]] نیست<ref>بسیاری از روایات، بر محبوبیت این کنیه نزد امام دلالت دارد؛ ر.ک: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۲۱۵؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، ص۴۵۲. شهرت این کنیه علل گوناگونی دارد؛ از جمله: سوء استفاده دشمنان امام از این لقب در نکوهشها و سب و لعنها. واژه «ابوتراب» حتی در نامه لوئی سوم به عمر بن عبدالعزیز آمده است. مجله علوم حدیث، سال پنجم، شمارۀ سوم، ص۴۹.</ref>. علی{{ع}} [[زاهد]] راستین، خاکسار و بیتجملات و تشریفات بود و پیامبر این نشان [[سادهزیستی]] را فقط به او داد<ref>همدمی با فقیران، افتخار امیرمؤمنان بود. در لغت {{عربی|ترب بعد ما اترب}}، یعنی پس از غنا فقیر شد. (زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۶۳) در قرآن «متربه» در {{متن قرآن|أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ}} [«یا به بینوایی زمینگیر» سوره بلد، آیه ۱۶] به همین معنا است. برای توضیح بیشتر ر.ک: یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۵ به بعد.</ref>. از طرفی، این نام، یادآور ملاطفت پیامبر به [[امام]]، و مایه افتخارش بود. مناسبتهای زیر را برای نامیده شدن حضرت به این کنیه نقل کردهاند: | |||
## [[عمار یاسر]]، اینگونه نقل میکند: روزی من و [[علی بن ابیطالب]] در بین نخلهای کوچک، روی خاکهای نرم خوابیده بودیم که [[رسول خدا]]{{صل}} ما را بیدار کرد، و چون [[علی بن ابیطالب]] را خاکآلود دید، فرمود: {{متن حدیث|يَا أَبَا تُرَابٍ...}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۴ – ۶۵، ح۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۴۹؛ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابیطالب{{ع}}، ج۱، ص۸۱، ح۳۴؛ حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۴۱؛ علامه امینی، الغدیر، ج۶، ص۳۳۳.</ref>. | |||
## [[عبدالله بن عمر]] میگوید: روزی [[پیامبر]] در نخلستانهای [[مدینه]] به دنبال علی میگشت تا به بستانی رسید و علی{{ع}} را دید که کار میکرد و غبارآلوده بود؛ آنگاه فرمود: {{متن حدیث|مَا أَلُومُ النَّاسَ إِنْ يَكْنُوكَ أَبَا تُرَابٍ}}<ref>علامه امینی، الغدیر، ج۶، ص۴۷۶، به نقل از سکتواری، علاء الدین، محاضرة الاوائل، ص۱۱۳.</ref>؛ «[[مردم]] را [[سرزنش]] نمیکنم از اینکه تو را ابوتراب بخوانند». | |||
## علاء الدین سکتواری [[روایت]] میکند: کنیه ابوتراب، نخستینبار به علی بن ابیطالب{{ع}} داده شد. پیامبر هنگامی او را به این کنیه نامید که وی را در خاک خفته دید و از روی ملاطفت به او فرمود: {{متن حدیث|قُمْ يَا أَبَا تُرَابٍ}}؛ «ای ابوتراب برخیز». و به [[برکت]] نَفَس محمدی{{صل}} معجزهای برایش رخ داد که تراب درباره حوادث گذشته و آنچه تا [[قیامت]] رخ میدهد، برای او سخن میگفت. | |||
##عَبایَة بن رِبعی میگوید: از [[عبدالله بن عباس]] پرسیدم: چرا رسول خدا{{صل}}، علی{{ع}} را ابوتراب نامید؟ در پاسخم گفت: «زیرا او پس از پیامبر صاحب [[زمین]] و [[حجت خدا]] بر [[اهل]] زمین، و بقای زمین به وسیله او است و [[آرامش]] زمین به او بستگی دارد. از رسول خدا{{صل}} شنیدم که میفرمود: {{متن حدیث|إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ رَأَى الْكَافِرُ مَا أَعَدَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِشِيعَةِ عَلِيٍ مِنَ الثَّوَابِ وَ الزُّلْفَى وَ الْكَرَامَةِ قَالَ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَاباً أَيْ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا}}}}<ref>«و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.</ref>.<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲۰؛ همو، علل الشرائع، باب ۱۲۵، ص۱۸۷ – ۱۸۸.</ref>؛ هنگامی که [[قیامت]] به پا شود و [[کافر]] آن همه [[ثواب]] و [[تقرب]] و کرامتی را که [[خدای تبارک و تعالی]] برای پیروان علی فراهم کرده است ببیند، میگوید: ای کاش تراب میبودم؛ یعنی ای کاش از شیعیان علی بودم؛ و این است معنای سخن خدای بلند مرتبه که از زبان کافر میفرماید: ای کاش من خاک میبودم». [[علامه مجلسی]] در ذیل این [[حدیث]] مینویسد: شاید یادکرد این [[آیه]]، وجه تسمیه دیگری برای نامیدن علی{{ع}} به ابوتراب باشد؛ زیرا [[شیعیان]] او در برابر اوامرش، خود را بسیار ناچیز، [[مطیع]] و خاکی میگرفتند. از این رو، به آنان «تراب» گفته شده، و چون [[حضرت علی]]{{ع}} صاحب و مالک امور و [[رهبر]] آنان است، «ابوتراب» نامیده شده است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۵۱.</ref>. [[مجلسی]]، نسخهبدل و توجیههای دیگری را بیان میکند که به دلیل تعارض آنها با [[نص]] آیه، از نقل کردن آنها میپرهیزیم. برخی از این [[روایت]] استفاده میکنند که چون [[امام]]، [[حجت خدا در زمین]] و مالک آن است و بقای [[زمین]] و سکون آن به [[برکت]] او است، ابوترابش نامیدهاند و در این باره شرح و تفصیل فراوانی ارائه دادهاند<ref>یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۶ به بعد؛ صدر، سید محمدصادق، حیاة أمیر المؤمنین، ص۳۹.</ref>. «تراب» در لغت به معنای زمین آمده، و ابوتراب به معنای «صاحب الارض» نیز درست است<ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۶۲؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۲۰ – ۲۲۱.</ref>. | |||
## [[طبرسی]] در سبب نامگذاری مینویسد: «[[پیامبر خدا]]{{صل}} کنیه ابوتراب را هنگامی بر او نهاد که او را در حال [[سجده]] و چهره بر خاک ساییدن دید»<ref>{{عربی|"وَ كَنَّاهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَبَا تُرَابٍ لَمَّا رَآهُ سَاجِداً مُعَفِّراً وَجْهَهُ فِي التُّرَابِ"}}، طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۰۷.</ref>. چون سجدهاش بر خاک بود و در [[مسجد]]، خانهای برای [[عبادت]] داشت، ابوتراب نامیده شد که کنایه از فراوانی سجده و عبادت است<ref>صدر، سید محمدصادق، حیاة امیر المؤمنین، ص۳۹؛ یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۶.</ref>. | |||
##در [[روایت]] دیگری آمده است که [[پیامبر]]، [[امام علی]]{{ع}} را خوابیده یافت؛ به گونهای که ردایش از دوشش افتاده و پشتش خاکآلود شده بود. حضرت خاکها را تکانید و فرمود: ای ابوتراب، بنشین<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ص۲۳۱۶، ح۵۹۲۴؛ هیثمی، بغیة الرائد فی تحقیق مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۲۳، ح۱۴۵۹۳ - ۱۴۵۹۴؛ ابن حجر، فضائل الصحابه، ص۱۴۱؛ طبری، ابن جریر، تاریخ الامم والرسل والملوک، ج۲، ص۱۲۳؛ بخاری، الادب المفرد، ص۲۳۲، ح۸۷۶؛ مسلم، ابو الحسین، صحیح مسلم، ح۲۴۰۹؛ ابن حجر، فضائل الصحابه، ح۳۸؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ح۴۳۰، ۳۵۰۰، ۵۸۵۱، ۵۹۲۴؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۶، ص۵۴۰؛ ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار، ج۱، ص۶۸ – ۶۹؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ص۵ – ۶.</ref>. [[سهل بن سعد]] میگوید: به [[خدا]] [[سوگند]]! جز پیامبر او را ابوتراب ننامید، و نامی محبوبتر از این نداشت. | |||
#'''ابوالحسن''': مشهورترین [[کنیه امام علی]]{{ع}} ابوالحسن است<ref>طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۰۷؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۱؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۵.</ref>. علی{{ع}} میفرماید: «در زمان حیات پیامبر، حسنْ مرا اباالحسین، و حسینْ مرا [[ابا الحسن]] میخواند و جز [[رسول خدا]] را پدر و اَبْ نمیدانستند. زمانی که پیامبر [[وفات]] یافت، مرا پدر صدا کردند»<ref>{{متن حدیث|كَانَ الْحَسَنُ يَدْعُونِي فِي حَيَاةِ النَّبِيِّ{{صل}} أَبَا حُسَيْنٍ وَ الْحُسَيْنُ يَدْعُونِي أَبَا حَسَنٍ وَ لَا يَرَيَانِ أَباً إِلَّا رَسُولَ اللَّهِ صفَلَمَّا مَاتَ دَعَوَانِي أَبَاهُمَا}}، اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۱، ص۶۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۱۱۳؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۱.</ref>. افزون بر [[امام اول]]، [[امام چهارم]]، هفتم، هشتم و دهم نیز ابوالحسن نامیده شدهاند. در [[اسناد]] [[روایی]] در بیشتر موارد، ابوالحسن وقتی مطلق یا با پسوند «الاول» ذکر شود، [[امام کاظم]]{{ع}} منظور است، و «ابوالحسن الثانی» [[امام رضا]]{{ع}} و ابوالحسن الثالث، [[امام هادی]]{{ع}} است<ref>مازندرانی، ابو علی، منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج۱، ص۲۵؛ قهپایی، عنایة الله، مجمع الرجال، ج۷، ص۱۹۳.</ref>. | |||
#'''ابوالحَسَنین''': به [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} از باب تغلیب، حسنین گفته میشود. از این رو، ایشان را ابوالحسنین خواندهاند. ابوالحسنین به کنیه منعوت شبیهتر است تا کنیه [[منصوص]] و معروف. قهپایی گفته است: این کنیه، ویژه علی{{ع}} است<ref>قهپایی، عنایة الله، مجمع الرجال، ج۷، ص۱۹۳ - ۱۹۴؛ ابوالبرکات باعونی، محمد، جواهر المطالب فی مناقب الامام ابی الحسنین علی بن ابیطالب؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۳۰، ص۱۴۸ - ۱۵۰.</ref>. افزون بر این، شاید «ابوالحسن» بوده که در استنساخ یا چاپ، ابوالحسنین شده باشد. | |||
#'''ابوالحسین''': مستند این کنیه، [[روایت]] پیشگفته است<ref>ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۱؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۱۱۳؛ اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۶۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۶.</ref> که [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} در [[زمان]] [[حیات]] [[حضرت رسول]]{{صل}}، پدر را «ابوالحسین» میخواند که متناسب با نام برادرش بود. برخی مورخان، ابوالحسین را از کنیههای حضرت شمردهاند<ref>خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۸؛ همو، مقتل الحسین{{ع}}، ج۱، ب ۶، ص۵۹ - ۱۶۰.</ref>. | |||
#'''ابوالریحانتین''': جابر از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل میکند که سه [[روز]] پیش از رحلتش به [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} میفرمود: {{متن حدیث|سَلَامُ اللَّهِ عَلَيْكَ يَا أَبَا الرَّيْحَانَتَيْنِ...}}؛ «[[سلام]] [[خدا]] بر تو ای پدر دو [[ریحانه]]، در این [[دنیا]] درباره دو نوگل باغم به تو سفارش میکنم؛ زیرا به زودی دو رکن تو فرو میریزد و در نبود من، خدا یاورِ تو است». جابر میگوید: با [[رحلت پیامبر]]، علی{{ع}} فرمود: این یکی از دو رکنی است که حضرت به من فرموده بود، و با [[شهادت فاطمه]]{{س}} گفت: این دومین رکنِ من بود که [[پیامبر]] به من خبر داده بود<ref>تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۳۲ و ۳۶۷؛ ج۱۰، ص۶۲۳ - ۶۲۶؛ ج۱۱، ص۳۷۷؛ ج۱۵، ص۵۹۹ - ۶۰۰؛ ج۲۰، ص۴۳۸ – ۴۳۹؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۴۱، فصل ۱۴، ح۱۶۰؛ ابن حنبل، احمد، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۲۳؛ همو، المسند، ج۲، ص۸۵؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الأولیاء، ج۳، ص٢٠١؛ جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۸۲، ح۳۱۴؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۱، ص۹۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۴۰۳، ح۶۹؛ همو، الامالی، ص۱۹۸، ح۲۱۰؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۳۶۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۶۶، ح۳۵۰۳؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الأولیاء، ج۳، ص۲۰۱؛ متقی هندی، علی، کنز العمال، ج۱۳، ص۶۶۴، ح۳۷۶۸۸.</ref>. | |||
#'''ابوالسبطین''': [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} دو سبط (نوه) [[رسول خدا]]{{صل}} هستند. [[خداوند]] در میهمانی [[معراج پیامبر]] افتخار این کنیه را به علی{{ع}} داد و فرمود: ای محمد، تو از میان آفریدگانم برگزیده منی و پس از توست صدیق اکبر، طاهر [[مطهر]] و پدر دو سبط تو که هر دو سرورند، شهیدند، طاهر و مطهرند و [[سید]] [[جوانان]] بهشتند...»<ref>علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۴۴۲ – ۴۴۳، ح۴.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} در سخنرانی معروف مسجد جامع اموی [[دمشق]]، در معرفی جدّ خویش فرمود: {{متن حدیث|أَبُو السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ...}}<ref>خوارزمی، مقتل الحسین{{ع}}، ج۲، ص۷۸؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۲۴ - ۲۲۵؛ ج۲۰، ص۲۵۰؛ ج۲۲، ص۲۸۰؛ ج۳۱، ص۴۴۸.</ref>. سید عبدالقادر حسینی مینویسد: [[پیامبر خدا]]{{صل}} او را ابوتراب [[لقب]] داد. وی ابو السبطین بود. همچنین محمود شلبی در کتاب حیاة الامام علی{{ع}} مینویسد: [[مردم]]، او را به ابوالحسن و ابوالسبطین میخواندند<ref>مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، ملحقات الاحقاق، ج۳۰، ص۱۴۳ - ۱۴۵، به نقل از: حسینی، سید عبدالقادر، عیون المسائل، ص۸۲؛ شلبی، محمود، حیاة الامام علی{{ع}}، ص۷۸.</ref>. [[انس بن مالک]] [[روایت]] میکند که پیامبر خدا{{صل}} در باره [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: ای [[مسلمانان]]، این [[برادر]]، عموزاده و داماد من است. گوشت و [[خون]] و موی من و پدر دو سبط من، حسن و حسین، سرور جوانان اهل بهشت است.... [[لعنت خدا]] و همه [[لعنت]] کنندگان بر کسانی باد که [[دشمنی]] و [[بغض]] او را به [[دل]] دارند که [[خدا]] و من از آنان بیزاریم؛ پس هر که میخواهد از خدا و من بیزار شود، از علی [[برائت]] بجوید<ref>طبری، محب الدین، ذخائر العقبی، ص۱۰۲.</ref>. | |||
#'''ابوشبر''': [[ابن شاذان]] این کنیه را نیز در شمار کنیهها آورده است<ref>ابن شاذان، کتاب الفضائل، ص۱۷۲.</ref>. گویا این را به تناسب شبر، نام [[امام مجتبی]]{{ع}} گفته باشند. | |||
#'''[[ابوالشهداء]]''': از [[پیامبر]] [[روایت]] است: {{متن حدیث|عَلِيٌّ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ أَبُو الشُّهَدَاءِ الْغُرَبَاءِ}}<ref>مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، ملحقات الاحقاق، ج۲۰، ص۵۵۳، به نقل از: شجری، یحیی، الامالی، ج۱، ص۱۵۴.</ref>؛ «علی{{ع}} [[سرور]] [[شهیدان]] و پدر شهیدان غریب است». | |||
#'''ابوالقاسم''': برخی این کنیه را در شمار کنیههای [[امیرمؤمنان]]{{ع}} یاد کردهاند<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۵۰؛ ناظم زاده، اصغر، الفصول المائه، ح۱، ص۳۹ - ۴۰.</ref>؛ ولی دلیلی محکم بر این امر وجود ندارد. | |||
#'''ابوالقصم''': قصم به کسی گفته میشود که با هر چه برخورد کند آن را در هم میکوبد<ref>ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط، واژه «قسم»، ص۷۴۱.</ref>. در این باره گفتهاند: در [[جنگ اُحُد]]، هنگامی که [[طلحة بن ابیطلحه]] [[رجز]] میخواند، خویش را «قاصم» میخواند و [[مبارز]] میطلبید، [[حضرت علی]]{{ع}} فریاد زد: {{متن حدیث|أَنَا أَبُو الْقُصَمِ}}. دوباره [[طلحه]] گفت: یا ابا القصم، آیا جرأت [[جنگ]] داری؟ فرمود: آری و به جنگش شتافت و ضربتی بر او نواخت و به زمینش انداخت. برخی دیگر، اشتهار این کنیه را از [[جنگ خندق]] و [[مبارزه]] با عمروبن عبدود دانستهاند<ref>مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، ملحقات الاحقاق، ج۳۰، ص۱۴۸ - ۱۵۰، به نقل از: ابوالبرکات باعونی، محمد، جواهر المطالب، ص۹۸؛ ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج۱۷، ص۳۰۰.</ref>. | |||
#'''ابوالعتره''': امیرمؤمنان{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ! أَنَا إِمَامُ الْبَرِيَّةِ وَ وَصِيُّ خَيْرِ الْخَلِيقَةِ وَ أَبُو الْعِتْرَةِ الطَّاهِرَةِ الْهَادِيَةِ}}<ref>قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۱، ص۲۴۱، باب ۱۵، ح۱۵؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۴۸۴؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۱۱۴، ۳۶۳، ۳۸۶؛ ج۲۳، ص۵۲۷؛ ج۱۳، ص۷۰.</ref>؛ «[[مردم]]، من امام امت و [[جانشین]] بهترین [[آفریدگان]] خدا و پدر [[عترت]] [[پاک]] و [[هدایتگر]] هستم...». | |||
#'''[[ابو محمد]]''': برخی ابومحمد را نیز جزء کنیههای [[امام]] آوردهاند که شاید به تناسب نام فرزند امام، [[محمد حنفیه]] باشد<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۵۰؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۸، فصل ۱؛ ناظم زاده، اصغر، الفصول المائه، ج۱، ص۳۹ - ۴۰.</ref>. | |||
#'''ابوالمؤمنین''': ابوالمؤمنین را نیز از کنیههای حضرت شمردهاند<ref>طبری، محمد بن جریر، فضائل علی بن ابیطالب و کتاب الولایه، ص۷۵. ضمن مجموعه میراث اسلامی ایران، ج۳، ص۱۸۶ – ۱۸۷.</ref>، گویا برگرفته از [[حدیث]] معروف [[نبوی]] است: {{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ}}؛ «من و علی، دو پدر این [[امت]] هستیم»<ref>ابن شاذان، کتاب الفضائل، ص۱۷۲.</ref>. | |||
#'''ابوالنورین''': [[ابن شاذان]]، این را در شمار کنیهها قلمداد کرده است<ref>ابن شاذان، کتاب الفضائل، ص۱۷۲.</ref>. گویا به این لحاظ که حسنین را «نورین» گفتهاند<ref>[[علی مختاری|مختاری، علی]]، [[نامها و لقبهای امام علی (مقاله)| مقاله «نامها و لقبهای امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۳۳۷.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل امام علی}} | {{مدخل امام علی}} | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
*[[کنیههای امام علی چیستند؟ (پرسش)]] | {{پرسشهای وابسته}} | ||
* [[کنیههای امام علی چیستند؟ (پرسش)]] | |||
{{پایان پرسشهای وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]. | |||
# [[پرونده:1368108.jpg|22px]] [[علی مختاری|مختاری، علی]]، [[نامها و لقبهای امام علی (مقاله)| مقاله «نامها و لقبهای امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۱۰''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
{{امام علی}} | {{امام علی}} | ||
[[رده:کنیهها و لقبهای امام علی]] | |||
[[رده: | |||
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]] | [[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۹
مقدمه
امیر مؤمنان، کنیههای متعددی داشته که مشهورترین آنها "ابو الحسن" است. برای امام (ع) کنیههای دیگری مانند: ابو الحسین، ابو السبطین، ابو الریحانتین و ابو تراب هم ذکر شده است؛ هر چند برخی از آنها شامل تعریف اصطلاحی کنیه نمیشوند[۱]. از روایات، چنین بر میآید که کنیه "ابو تراب"، محبوبترین کنیه نزد امام (ع) بوده است و هرگاه ایشان را با آن میخواندهاند، شادمان میشده است.
در روایتی امام علی (ع) میفرماید: "حسن، در زمان حیات پیامبر خدا مرا "ابو الحسین" میخوانْد و حسین، مرا "ابو الحسن" و هر دو پیامبر خدا را "پدر" صدا میزدند. پس چون پیامبر (ص) وفات یافت، مرا پدر خواندند"[۲]. در صحیح البخاری نیز ـ به نقل از ابو حازم ـ چنین آمده است: مردی نزد سهل بن سعد آمد و گفت: این مرد (حاکم مدینه) علی (ع) را بر فراز منبر [به بدی] میخوانَد. گفت: چه میگوید؟ گفت: او را ابو تراب میخواند. سهل خندید و گفت: به خدا سوگند، جز پیامبر (ص) او را [به این نام] ننامید و به خدا سوگند، نزد او نامی از آن محبوبتر نبود. پس ماجرا[ی نامگذاری] را از سهل، جویا شدم و گفتم: ای ابوعباس! آن ماجرا چه بود؟ گفت: علی (ع) به نزد فاطمه (س) رفت. سپس بیرون آمد و در مسجد خوابید. پیامبر (ص) به فاطمه فرمود: "پسر عمویت کجاست؟". گفت: در مسجد است. پس به سوی او رفت و دید که ردایش از پشتش افتاده و خاک بر پشتش نشسته است. پس شروع به زدودن خاک از پشت او کرد و میفرمود: "ای ابو تراب، بنشین! ای ابو تراب، بنشین!"[۳].[۴]
برخی دیگر از کنیههای آن حضرت به ترتیب الفبا عبارت است از:
- ابوالائمه: ابوالائمه، یعنی پدر امامان. جابر بن عبدالله انصاری میگوید: روزی در بستانهای مدینه میگشتیم و در حالی که که دست علی(ع) در دست پیامبر بود، از کنار نخلی گذشتیم. درخت فریاد کرد: «هَذَا مُحَمَّدٌ سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ هَذَا عَلِيٌ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ أَبُو الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ...»[۵]. در بسیاری از روایات آمده است که پیامبر به علی(ع) میفرمود: «... وَ أَنْتَ الْإِمَامُ، وَ أَبُو الْأَئِمَّةِ»[۶].
- ابوتراب: ابوتراب، محبوبترین کنیهها نزد امام علی(ع) بود. در شهرت، همتای ابوالحسن است. «اب» در این کنیه به معنای پدر حقیقی نیست[۷]. علی(ع) زاهد راستین، خاکسار و بیتجملات و تشریفات بود و پیامبر این نشان سادهزیستی را فقط به او داد[۸]. از طرفی، این نام، یادآور ملاطفت پیامبر به امام، و مایه افتخارش بود. مناسبتهای زیر را برای نامیده شدن حضرت به این کنیه نقل کردهاند:
- عمار یاسر، اینگونه نقل میکند: روزی من و علی بن ابیطالب در بین نخلهای کوچک، روی خاکهای نرم خوابیده بودیم که رسول خدا(ص) ما را بیدار کرد، و چون علی بن ابیطالب را خاکآلود دید، فرمود: «يَا أَبَا تُرَابٍ...»[۹].
- عبدالله بن عمر میگوید: روزی پیامبر در نخلستانهای مدینه به دنبال علی میگشت تا به بستانی رسید و علی(ع) را دید که کار میکرد و غبارآلوده بود؛ آنگاه فرمود: «مَا أَلُومُ النَّاسَ إِنْ يَكْنُوكَ أَبَا تُرَابٍ»[۱۰]؛ «مردم را سرزنش نمیکنم از اینکه تو را ابوتراب بخوانند».
- علاء الدین سکتواری روایت میکند: کنیه ابوتراب، نخستینبار به علی بن ابیطالب(ع) داده شد. پیامبر هنگامی او را به این کنیه نامید که وی را در خاک خفته دید و از روی ملاطفت به او فرمود: «قُمْ يَا أَبَا تُرَابٍ»؛ «ای ابوتراب برخیز». و به برکت نَفَس محمدی(ص) معجزهای برایش رخ داد که تراب درباره حوادث گذشته و آنچه تا قیامت رخ میدهد، برای او سخن میگفت.
- عَبایَة بن رِبعی میگوید: از عبدالله بن عباس پرسیدم: چرا رسول خدا(ص)، علی(ع) را ابوتراب نامید؟ در پاسخم گفت: «زیرا او پس از پیامبر صاحب زمین و حجت خدا بر اهل زمین، و بقای زمین به وسیله او است و آرامش زمین به او بستگی دارد. از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ رَأَى الْكَافِرُ مَا أَعَدَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِشِيعَةِ عَلِيٍ مِنَ الثَّوَابِ وَ الزُّلْفَى وَ الْكَرَامَةِ قَالَ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَاباً أَيْ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا﴾»[۱۱].[۱۲]؛ هنگامی که قیامت به پا شود و کافر آن همه ثواب و تقرب و کرامتی را که خدای تبارک و تعالی برای پیروان علی فراهم کرده است ببیند، میگوید: ای کاش تراب میبودم؛ یعنی ای کاش از شیعیان علی بودم؛ و این است معنای سخن خدای بلند مرتبه که از زبان کافر میفرماید: ای کاش من خاک میبودم». علامه مجلسی در ذیل این حدیث مینویسد: شاید یادکرد این آیه، وجه تسمیه دیگری برای نامیدن علی(ع) به ابوتراب باشد؛ زیرا شیعیان او در برابر اوامرش، خود را بسیار ناچیز، مطیع و خاکی میگرفتند. از این رو، به آنان «تراب» گفته شده، و چون حضرت علی(ع) صاحب و مالک امور و رهبر آنان است، «ابوتراب» نامیده شده است[۱۳]. مجلسی، نسخهبدل و توجیههای دیگری را بیان میکند که به دلیل تعارض آنها با نص آیه، از نقل کردن آنها میپرهیزیم. برخی از این روایت استفاده میکنند که چون امام، حجت خدا در زمین و مالک آن است و بقای زمین و سکون آن به برکت او است، ابوترابش نامیدهاند و در این باره شرح و تفصیل فراوانی ارائه دادهاند[۱۴]. «تراب» در لغت به معنای زمین آمده، و ابوتراب به معنای «صاحب الارض» نیز درست است[۱۵].
- طبرسی در سبب نامگذاری مینویسد: «پیامبر خدا(ص) کنیه ابوتراب را هنگامی بر او نهاد که او را در حال سجده و چهره بر خاک ساییدن دید»[۱۶]. چون سجدهاش بر خاک بود و در مسجد، خانهای برای عبادت داشت، ابوتراب نامیده شد که کنایه از فراوانی سجده و عبادت است[۱۷].
- در روایت دیگری آمده است که پیامبر، امام علی(ع) را خوابیده یافت؛ به گونهای که ردایش از دوشش افتاده و پشتش خاکآلود شده بود. حضرت خاکها را تکانید و فرمود: ای ابوتراب، بنشین[۱۸]. سهل بن سعد میگوید: به خدا سوگند! جز پیامبر او را ابوتراب ننامید، و نامی محبوبتر از این نداشت.
- ابوالحسن: مشهورترین کنیه امام علی(ع) ابوالحسن است[۱۹]. علی(ع) میفرماید: «در زمان حیات پیامبر، حسنْ مرا اباالحسین، و حسینْ مرا ابا الحسن میخواند و جز رسول خدا را پدر و اَبْ نمیدانستند. زمانی که پیامبر وفات یافت، مرا پدر صدا کردند»[۲۰]. افزون بر امام اول، امام چهارم، هفتم، هشتم و دهم نیز ابوالحسن نامیده شدهاند. در اسناد روایی در بیشتر موارد، ابوالحسن وقتی مطلق یا با پسوند «الاول» ذکر شود، امام کاظم(ع) منظور است، و «ابوالحسن الثانی» امام رضا(ع) و ابوالحسن الثالث، امام هادی(ع) است[۲۱].
- ابوالحَسَنین: به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) از باب تغلیب، حسنین گفته میشود. از این رو، ایشان را ابوالحسنین خواندهاند. ابوالحسنین به کنیه منعوت شبیهتر است تا کنیه منصوص و معروف. قهپایی گفته است: این کنیه، ویژه علی(ع) است[۲۲]. افزون بر این، شاید «ابوالحسن» بوده که در استنساخ یا چاپ، ابوالحسنین شده باشد.
- ابوالحسین: مستند این کنیه، روایت پیشگفته است[۲۳] که امام حسن مجتبی(ع) در زمان حیات حضرت رسول(ص)، پدر را «ابوالحسین» میخواند که متناسب با نام برادرش بود. برخی مورخان، ابوالحسین را از کنیههای حضرت شمردهاند[۲۴].
- ابوالریحانتین: جابر از رسول خدا(ص) نقل میکند که سه روز پیش از رحلتش به علی بن ابیطالب(ع) میفرمود: «سَلَامُ اللَّهِ عَلَيْكَ يَا أَبَا الرَّيْحَانَتَيْنِ...»؛ «سلام خدا بر تو ای پدر دو ریحانه، در این دنیا درباره دو نوگل باغم به تو سفارش میکنم؛ زیرا به زودی دو رکن تو فرو میریزد و در نبود من، خدا یاورِ تو است». جابر میگوید: با رحلت پیامبر، علی(ع) فرمود: این یکی از دو رکنی است که حضرت به من فرموده بود، و با شهادت فاطمه(س) گفت: این دومین رکنِ من بود که پیامبر به من خبر داده بود[۲۵].
- ابوالسبطین: امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دو سبط (نوه) رسول خدا(ص) هستند. خداوند در میهمانی معراج پیامبر افتخار این کنیه را به علی(ع) داد و فرمود: ای محمد، تو از میان آفریدگانم برگزیده منی و پس از توست صدیق اکبر، طاهر مطهر و پدر دو سبط تو که هر دو سرورند، شهیدند، طاهر و مطهرند و سید جوانان بهشتند...»[۲۶]. امام سجاد(ع) در سخنرانی معروف مسجد جامع اموی دمشق، در معرفی جدّ خویش فرمود: «أَبُو السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ...»[۲۷]. سید عبدالقادر حسینی مینویسد: پیامبر خدا(ص) او را ابوتراب لقب داد. وی ابو السبطین بود. همچنین محمود شلبی در کتاب حیاة الامام علی(ع) مینویسد: مردم، او را به ابوالحسن و ابوالسبطین میخواندند[۲۸]. انس بن مالک روایت میکند که پیامبر خدا(ص) در باره امیرمؤمنان(ع) فرمود: ای مسلمانان، این برادر، عموزاده و داماد من است. گوشت و خون و موی من و پدر دو سبط من، حسن و حسین، سرور جوانان اهل بهشت است.... لعنت خدا و همه لعنت کنندگان بر کسانی باد که دشمنی و بغض او را به دل دارند که خدا و من از آنان بیزاریم؛ پس هر که میخواهد از خدا و من بیزار شود، از علی برائت بجوید[۲۹].
- ابوشبر: ابن شاذان این کنیه را نیز در شمار کنیهها آورده است[۳۰]. گویا این را به تناسب شبر، نام امام مجتبی(ع) گفته باشند.
- ابوالشهداء: از پیامبر روایت است: «عَلِيٌّ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ أَبُو الشُّهَدَاءِ الْغُرَبَاءِ»[۳۱]؛ «علی(ع) سرور شهیدان و پدر شهیدان غریب است».
- ابوالقاسم: برخی این کنیه را در شمار کنیههای امیرمؤمنان(ع) یاد کردهاند[۳۲]؛ ولی دلیلی محکم بر این امر وجود ندارد.
- ابوالقصم: قصم به کسی گفته میشود که با هر چه برخورد کند آن را در هم میکوبد[۳۳]. در این باره گفتهاند: در جنگ اُحُد، هنگامی که طلحة بن ابیطلحه رجز میخواند، خویش را «قاصم» میخواند و مبارز میطلبید، حضرت علی(ع) فریاد زد: «أَنَا أَبُو الْقُصَمِ». دوباره طلحه گفت: یا ابا القصم، آیا جرأت جنگ داری؟ فرمود: آری و به جنگش شتافت و ضربتی بر او نواخت و به زمینش انداخت. برخی دیگر، اشتهار این کنیه را از جنگ خندق و مبارزه با عمروبن عبدود دانستهاند[۳۴].
- ابوالعتره: امیرمؤمنان(ع) میفرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ! أَنَا إِمَامُ الْبَرِيَّةِ وَ وَصِيُّ خَيْرِ الْخَلِيقَةِ وَ أَبُو الْعِتْرَةِ الطَّاهِرَةِ الْهَادِيَةِ»[۳۵]؛ «مردم، من امام امت و جانشین بهترین آفریدگان خدا و پدر عترت پاک و هدایتگر هستم...».
- ابو محمد: برخی ابومحمد را نیز جزء کنیههای امام آوردهاند که شاید به تناسب نام فرزند امام، محمد حنفیه باشد[۳۶].
- ابوالمؤمنین: ابوالمؤمنین را نیز از کنیههای حضرت شمردهاند[۳۷]، گویا برگرفته از حدیث معروف نبوی است: «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»؛ «من و علی، دو پدر این امت هستیم»[۳۸].
- ابوالنورین: ابن شاذان، این را در شمار کنیهها قلمداد کرده است[۳۹]. گویا به این لحاظ که حسنین را «نورین» گفتهاند[۴۰].
جستارهای وابسته
- آخرین خطبه امام علی
- شهادت آرزوی امام علی
- پدر امام علی
- از ذو قار تا بصره
- ازدواج امام علی
- امارت امام علی در حدیث
- امامت امام علی در حدیث
- انواع دانشهای امام علی
- انگیزههای دشمنی با امام علی
- ایثار امام علی در شب هجرت
- بازگشت خورشید برای امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ بدر
- بیعت با امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ تبوک
- ترور امام علی
- توطئه برای ترور امام علی
- جایگاه علمی امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ احد
- اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
- اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
- اقدامات امام علی در جنگ حنین
- خبر دادن پیامبر از شهادت علی
- خلافت امام علی در حدیث
- اقدامات امام علی در جنگ خندق
- اقدامات امام علی در جنگ خیبر
- داوریهای امام علی
- دشمنان امام علی
- دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
- دلایل تنهایی امام علی
- حب امام علی
- رویارویی امام علی با ناکثین
- زیانهای دشمنی با امام علی
- سیاستهای اجتماعی امام علی
- سیاستهای اداری امام علی
- سیاستهای اقتصادی امام علی
- سیاستهای امنیتی امام علی
- سیاستهای جنگی امام علی
- سیاستهای حکومتی امام علی
- سیاستهای فرهنگی امام علی
- سیاستهای قضایی امام علی
- سیمای امام علی
- شکست بتها توسط امام علی
- شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
- عصمت امام علی در حدیث
- علم امام علی در حدیث
- امام علی از زبان اهل بیت
- امام علی از زبان دشمنانش
- امام علی از زبان قرآن
- امام علی از زبان همسران پیامبر
- امام علی از زبان پیامبر
- امام علی از زبان یارانش
- امام علی از زبان یاران پیامبر
- امام علی از زبان خودش
- غلو در دوست داشتن امام علی
- اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
- فرزندان امام علی
- لقبهای امام علی
- مأموریت امام علی
- محبوبیت امام علی
- محدودیتهای امام علی در انتخاب کارگزاران
- هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
- نافرمانی سپاه امام علی
- نامهای امام علی
- نسب امام علی
- نیرنگهای دشمنان امام علی
- هدایت امام علی در حدیث
- وراثت امام علی در حدیث
- وصایت امام علی در حدیث
- ولادت امام علی
- ولایت امام علی در حدیث
- ویژگیهای اخلاقی امام علی
- ویژگیهای اعتقادی امام علی
- ویژگیهای امام علی
- ویژگیهای جنگی امام علی
- ویژگیهای دشمنان امام علی
- ویژگیهای دوستداران امام علی
- ویژگیهای سیاسی امام علی
- ویژگیهای عملی امام علی
- پذیرفته شدن دعاهای امام علی
- پرورش امام علی
- پس از شهادت امام علی
- پیشگویی امام علی
- کارگزاران امام علی
- کنیههای امام علی
- کینورزی به امام علی
- یاران امام علی
- یاری خواستن امام علی از کوفیان
- یومالدار
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ کنیه در میان عربها از ترکیب «اب» یا «ام» با نام نخستین فرزند، شکل میگیرد. در حالتهای خاصی به جای نام فرزند، از صفات مشخص استفاده میشود.
- ↑ الإمام علی (ع): «کانَ الحَسَنُ فی حَیاةِ رَسولِ اللهِ (ص) یدعونی أبَا الحُسَینِ، وکانَ الحُسَینُ یدعونی أبَا الحَسَنِ، ویدعُوانِ رَسولَ اللهِ (ص) أباهُما. فَلَما تُوُفی رَسولُ اللهِ (ص) دَعَوانی بِأَبیهِما»، مقاتل الطالبیین، ص ۳۹.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۳۵۸، ح ۳۵۰۰. در برخی از منابع آمده است که میان امام علی (ع) و فاطمه (س) اختلافی پدید آمد و علی (ع) خانه را با ناراحتی ترک کرد و به حالت قهر در مسجد خوابید و چون غبارآلود شد، ابوتراب نام گرفت؛ اما مسلم است که این بخش از متن موجود، مجعول است و به وسیله دشمنان و معاندان امام علی و فاطمه (ع) ساخته و پرداخته شده است؛ زیرا آن دو بزرگوار، هر دو معصوم و از این گونه امور، مبرا هستند و افزون بر این، امام علی (ع) خود، پس از شهادت فاطمه (س) فرمود: «او هرگز مرا خشمناک نکرد».
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۲۸.
- ↑ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۱، ص۴۱۰؛ تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۱۱۶، ۱۸۶، ۲۶۳؛ ج۱۳، ص۷۰؛ ج۱۵، ص۵۸۶ - ۵۸۷؛ ج۲۰، ص۵۳۰ و ۵۳۱؛ ج۲۳، ص۵۲۷.
- ↑ ر.ک: تستری، قاضی نورالله، ج۱۳، ص۷۰ - ۷۱؛ ج۴، ص۳۶۳.
- ↑ بسیاری از روایات، بر محبوبیت این کنیه نزد امام دلالت دارد؛ ر.ک: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۲۱۵؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، ص۴۵۲. شهرت این کنیه علل گوناگونی دارد؛ از جمله: سوء استفاده دشمنان امام از این لقب در نکوهشها و سب و لعنها. واژه «ابوتراب» حتی در نامه لوئی سوم به عمر بن عبدالعزیز آمده است. مجله علوم حدیث، سال پنجم، شمارۀ سوم، ص۴۹.
- ↑ همدمی با فقیران، افتخار امیرمؤمنان بود. در لغت ترب بعد ما اترب، یعنی پس از غنا فقیر شد. (زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۶۳) در قرآن «متربه» در ﴿أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ﴾ [«یا به بینوایی زمینگیر» سوره بلد، آیه ۱۶] به همین معنا است. برای توضیح بیشتر ر.ک: یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۵ به بعد.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۴ – ۶۵، ح۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۴۹؛ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابیطالب(ع)، ج۱، ص۸۱، ح۳۴؛ حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۴۱؛ علامه امینی، الغدیر، ج۶، ص۳۳۳.
- ↑ علامه امینی، الغدیر، ج۶، ص۴۷۶، به نقل از سکتواری، علاء الدین، محاضرة الاوائل، ص۱۱۳.
- ↑ «و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.
- ↑ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲۰؛ همو، علل الشرائع، باب ۱۲۵، ص۱۸۷ – ۱۸۸.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۵۱.
- ↑ یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۶ به بعد؛ صدر، سید محمدصادق، حیاة أمیر المؤمنین، ص۳۹.
- ↑ زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۶۲؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۲۰ – ۲۲۱.
- ↑ "وَ كَنَّاهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَبَا تُرَابٍ لَمَّا رَآهُ سَاجِداً مُعَفِّراً وَجْهَهُ فِي التُّرَابِ"، طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۰۷.
- ↑ صدر، سید محمدصادق، حیاة امیر المؤمنین، ص۳۹؛ یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۶.
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ص۲۳۱۶، ح۵۹۲۴؛ هیثمی، بغیة الرائد فی تحقیق مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۲۳، ح۱۴۵۹۳ - ۱۴۵۹۴؛ ابن حجر، فضائل الصحابه، ص۱۴۱؛ طبری، ابن جریر، تاریخ الامم والرسل والملوک، ج۲، ص۱۲۳؛ بخاری، الادب المفرد، ص۲۳۲، ح۸۷۶؛ مسلم، ابو الحسین، صحیح مسلم، ح۲۴۰۹؛ ابن حجر، فضائل الصحابه، ح۳۸؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ح۴۳۰، ۳۵۰۰، ۵۸۵۱، ۵۹۲۴؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۶، ص۵۴۰؛ ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار، ج۱، ص۶۸ – ۶۹؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ص۵ – ۶.
- ↑ طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۰۷؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۱؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۵.
- ↑ «كَانَ الْحَسَنُ يَدْعُونِي فِي حَيَاةِ النَّبِيِّ(ص) أَبَا حُسَيْنٍ وَ الْحُسَيْنُ يَدْعُونِي أَبَا حَسَنٍ وَ لَا يَرَيَانِ أَباً إِلَّا رَسُولَ اللَّهِ صفَلَمَّا مَاتَ دَعَوَانِي أَبَاهُمَا»، اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۱، ص۶۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۱۱۳؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۱.
- ↑ مازندرانی، ابو علی، منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج۱، ص۲۵؛ قهپایی، عنایة الله، مجمع الرجال، ج۷، ص۱۹۳.
- ↑ قهپایی، عنایة الله، مجمع الرجال، ج۷، ص۱۹۳ - ۱۹۴؛ ابوالبرکات باعونی، محمد، جواهر المطالب فی مناقب الامام ابی الحسنین علی بن ابیطالب؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۳۰، ص۱۴۸ - ۱۵۰.
- ↑ ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۱؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۱۱۳؛ اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۶۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۶.
- ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۸؛ همو، مقتل الحسین(ع)، ج۱، ب ۶، ص۵۹ - ۱۶۰.
- ↑ تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۳۲ و ۳۶۷؛ ج۱۰، ص۶۲۳ - ۶۲۶؛ ج۱۱، ص۳۷۷؛ ج۱۵، ص۵۹۹ - ۶۰۰؛ ج۲۰، ص۴۳۸ – ۴۳۹؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۴۱، فصل ۱۴، ح۱۶۰؛ ابن حنبل، احمد، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۲۳؛ همو، المسند، ج۲، ص۸۵؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الأولیاء، ج۳، ص٢٠١؛ جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۸۲، ح۳۱۴؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۱، ص۹۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۴۰۳، ح۶۹؛ همو، الامالی، ص۱۹۸، ح۲۱۰؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۳۶۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۶۶، ح۳۵۰۳؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الأولیاء، ج۳، ص۲۰۱؛ متقی هندی، علی، کنز العمال، ج۱۳، ص۶۶۴، ح۳۷۶۸۸.
- ↑ علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۴۴۲ – ۴۴۳، ح۴.
- ↑ خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۲، ص۷۸؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۲۴ - ۲۲۵؛ ج۲۰، ص۲۵۰؛ ج۲۲، ص۲۸۰؛ ج۳۱، ص۴۴۸.
- ↑ مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، ملحقات الاحقاق، ج۳۰، ص۱۴۳ - ۱۴۵، به نقل از: حسینی، سید عبدالقادر، عیون المسائل، ص۸۲؛ شلبی، محمود، حیاة الامام علی(ع)، ص۷۸.
- ↑ طبری، محب الدین، ذخائر العقبی، ص۱۰۲.
- ↑ ابن شاذان، کتاب الفضائل، ص۱۷۲.
- ↑ مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، ملحقات الاحقاق، ج۲۰، ص۵۵۳، به نقل از: شجری، یحیی، الامالی، ج۱، ص۱۵۴.
- ↑ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۵۰؛ ناظم زاده، اصغر، الفصول المائه، ح۱، ص۳۹ - ۴۰.
- ↑ ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط، واژه «قسم»، ص۷۴۱.
- ↑ مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، ملحقات الاحقاق، ج۳۰، ص۱۴۸ - ۱۵۰، به نقل از: ابوالبرکات باعونی، محمد، جواهر المطالب، ص۹۸؛ ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج۱۷، ص۳۰۰.
- ↑ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۱، ص۲۴۱، باب ۱۵، ح۱۵؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۴۸۴؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۱۱۴، ۳۶۳، ۳۸۶؛ ج۲۳، ص۵۲۷؛ ج۱۳، ص۷۰.
- ↑ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۵۰؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۸، فصل ۱؛ ناظم زاده، اصغر، الفصول المائه، ج۱، ص۳۹ - ۴۰.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، فضائل علی بن ابیطالب و کتاب الولایه، ص۷۵. ضمن مجموعه میراث اسلامی ایران، ج۳، ص۱۸۶ – ۱۸۷.
- ↑ ابن شاذان، کتاب الفضائل، ص۱۷۲.
- ↑ ابن شاذان، کتاب الفضائل، ص۱۷۲.
- ↑ مختاری، علی، مقاله «نامها و لقبهای امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۳۷.