عصمت امام علی در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

عصمت امام علی(ع) از روایات متعددی قابل استفاده است. روایات دال بر عصمت آن حضرت بر دو دسته هستند. نخست آنها که به صورت کلی عصمت تمامی اهل بیت و امامان معصوم (ع) را ثابت می‌کنند و دوم آنها که دلالت بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) بالخصوص دارند. از میان دسته اول می‌توان حدیث ثقلین، حدیث سفینه و حدیث امان را نام برد و از میان دسته دوم هم به احادیث دار، حدیث منزلت، حدیث معیت، حدیث اطاعت و... اشاره کرد.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند[۴].[۵]

در اصطلاح متکلمان

در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:

  1. عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
  2. عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند[۹].[۱۰]

اثبات عصمت امام علی از احادیث

روایات دلالت کننده بر عصمت امام علی(ع) را می‌توان به دو بخش کلی تقسیم نمود:

  1. دسته اول روایاتی هستند که دلالت بر عصمت تمامی اهل بیت یا امامان معصوم(ع) می‌کنند و از آنجا که امام علی(ع) نیز یکی از آنها و بلکه نخستین فرد و افضل ائمه است، پس با اثبات عصمت اهل بیت و امامان معصوم، عصمت آن حضرت هم ثابت می‌شود.
  2. دسته دوم روایاتی هستند که دلالت بر عصمت خود امیرالمؤمنین(ع) به تنهایی دارند.

از جمله بارزترین روایات موارد ذیل‌اند:

احادیث عام

حدیث ثقلین

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ‏ تَمَسَّكْتُمْ‏ بِهِمَا لَنْ‏ تَضِلُّوا أَبَداً إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۱۱]. استدلال به این حدیث بر عصمت ائمه (ع) متوقّف بر چند مقدمه است:

  1. قرآن از هرگونه خطا و اشتباه و انحراف و باطلی مبرّاست: ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ[۱۲]، حال عِدل قرآن (اهل بیت) نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک مقام جمع می‌کند؟
  2. قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث می‌شود انسان هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند، زیرا این دو هیچ‌گاه از هم جدا نیستند.
  3. پیامبر (ص) خبر داده است که، این دو تا روز قیامت از هم جدا نخواهند شد. این فرض در صورتی صحیح است که هر چه قرآن می‌گوید، همان را اهل بیت بگویند و تمام افعال و کردار آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد[۱۳].

در مجموع باید گفت از اینکه پیامبر (ص)، اهل‌بیت و عترت خود را در کنار قرآن قرار داده و تمسک به آنان را همانند تمسک به قرآن واجب دانسته است و از اینکه فرموده است، تمسک به آنان همچون تمسک به قرآن، انسان را از گمراهی نجات می‌دهد به روشنی به دست می‌آید که اهل‌بیت رسول اکرم (ص) از خطا و گناه معصوم‌اند و ـ همان‌گونه که ابن‌حجر گفته است ـ چون علی بن ابی‌طالب (ع) در رأس آنان قرار دارد بنابراین، معصوم بوده است[۱۴].

حدیث سفینه

«قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ كَمَثَلِ‏ سَفِينَةِ نُوحٍ‏ مَنْ‏ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ»[۱۵]. وجه استدلال به حدیث، به این ترتیب است:

  1. پیامبر (ص) به طور مطلق ملازمت اهل‌بیت را دستور داده‌اند و آن را به منزله کشتی نوح دانسته‌اند. به عبارت دیگر فرموده‌اند: اولاً: هرکه همراه اهل بیت باشد نجات می‌یابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد. ثانیاً: تنها کسانی نجات می‌یابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد.
  2. در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر اشتباه و انحراف و خطای علمی و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق معصوم باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن و همراهان خود را نیز غرق کردن برای آنها وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر (ص) نمی‌سازد[۱۶].

حدیث کساء

حدیث کساء مربوط به داستانی است که ارتباط مستقیمی با آیه تطهیر داشته و به عبارت دیگر شأن نزول آیه تطهیر همین داستان است. به همین جهت هر آنچه در استدلال به آیه تطهیر بر عصمت امام علی(ع) گفته شد در اینجا نیز قابل ذکر است.

داستان کساء از این قرار است که روزی پیامبر خدا (ص) عبای یمانی خود را‌ طلبید و بر روی خود کشید. امام حسن، امام حسین و سپس علی بن ابی طالب و حضرت زهرا زیر آن ردای پیامبر قرار گرفتند. آنگاه پیامبر دست به آسمان برداشت و چنین دعا کرد: خداوندا! اینان خاندان منند، گوشت آنان گوشت من و خونشان خون من است، آنچه آنان را آزرده می‌کند مرا می‌آزارد. من با هرکه با ایشان بجنگد در جنگم و با هرکه با آنان از در صلح درآید در آشتی‌ام، دشمن دشمنشان و دوستدار دوستشان هستم، آنان از منند و من از ایشان، درودها و آمرزش و رضوان خود را بر آنان قرار بده و هرنوع پلیدی را از آنان دور ساز و آنان را به نحو کامل پاک گردان. از سوی خدا ندا آمد که من همۀ هستی را به خاطر این پنج تن که زیر عبا جمع شده‌اند آفریده‌ام، یعنی فاطمه و پدرش و همسرش و فرزندانش، جبرئیل هم نزد آنان رفت و سلام و تحیّت الهی را برایشان نازل کرد و گفت خداوند وحی کرده و فرموده است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۷]. این ماجرا که دربارۀ این پنج تن معصوم به‌طور خلاصه یاد شد، سبب شده که آنان را اصحاب کساء و آن روز را یوم العباء و یوم الکساء گویند. نیز آل عبا و پنج تن آل عبا هم گفته می‌شود.

آنچه به شرح مفصّل این واقعه مربوط می‌شود حدیث کساء نام دارد که از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل شده است. آیه‌ای که در شأن و منقبت این خاندان نازل شد، به آیه تطهیر معروف است، که دلیل عصمت اهل بیت (ع) و از برجسته‌ترین فضیلت‌های این خاندان است. در روایات، اصحاب کساء به پیامبر و اهل بیت او گفته می‌شود و احادیث فراوانی در فضیلت و مقام آنان نقل شده است[۱۸].[۱۹]

حدیث امان

رسول خدا در حدیثی که نزد محدّثان شیعه و سنّی، به حدیث امان شهرت یافته، اهل بیت خویش را به ستارگان آسمان تشبیه نموده و آثار وجودی اهل بیت را برای امّت، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان زمین دانسته‌ است. آن حضرت می‌فرمایند: « النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس»[۲۰]؛ "ستارگان، امان اهل زمین از غرق شدن هستند و اهل بیت من، برای امتم امان از اختلاف هستند که اگر قبیله‌ای از آنها مخالفت کنند؛ اختلاف می‌کنند در حالی که حزب شیطان می‌شوند".

از این روایت علاوه بر عصمت اهل بیت (ع)، هدایتگر بودن و لزوم اطاعت از آنها نیز قابل اثبات است.

در خصوص اثبات عصمت اهل بیت باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها ملجأ و مرجع مردم در پیمودن راه حق‌اند، این یگانه طریق نجات، همسان با عصمت است، چون اگر اهل بیت معصوم نبوده و دچار اشتباه شوند، اطاعت از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و عدم اطاعت در برخی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست[۲۱].

احادیث خاص

حدیث منزلت

یکی از احادیث متواتر که فریقین آن را نقل نموده‌اند، حدیث منزلت است که بر اساس آن پیغمبر اکرم (ص) در ده مورد خطاب به حضرت علی (ع) فرمودند: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»؛ «نسبت تو به من همان نسبتی است که هارون به موسی داشت منهای نبوت»[۲۲].

پیامبر گرامی (ص) در موارد مختلف ـ که یکی از آنها در جریان سپردن امور مدینه به علی (ع) در مدتی که رسول خدا (ص) سپاه اسلام را در غزوه تبوک فرماندهی می‌کرد، بود ـ نسبت علی (ع) به خود را نسبت هارون به موسی (ع) تشبیه کرده است. با این تفاوت که هارون پیامبر بود، ولی چون پیامبری با رسول خدا (ص) پایان پذیرفته است علی (ع) پیامبر نخواهد بود. حدیث منزلت در منابع روایی شیعه به صورت متواتر نقل شده است[۲۳].[۲۴]

بر اساس این حدیث، پیغمبر اکرم (ص) در این حدیث تمام شؤون و کمالات خویش - به استثنای نبوت - را برای امام علی(ع)ثابت می‌دانند[۲۵].[۲۶]

در احادیث متعددی از پیامبر (ص) مقام‌های هارون برای علی (ع) به صراحت، بیان شده است[۲۷]، اما باید توجه داشت حدیث منزلت عام است و همۀ شؤون پیامبر غیر از نبوت را در برمی‌گیرد و در کنار طرح منزلت، خلیفه بودن نیز مطرح شده است. بنابراین هم بر منزلت امام علی (ع) گواهی می‌دهد که برترین و استوارترین یاور پیامبر (ص) در امر تبلیغ بوده و نزد پیامبر (ص) جایگاهی داشته است که هیچ یک از صحابه یارای رسیدن به آن را نداشته‌اند و هم به عصمت، خلافت و امامت علی (ع) اشاره دارد؛ زیرا پیامبر (ص) همۀ فضایل و خصایص و مناصب هارون (ع) را برای امام (ع) ثابت کرده است، مگر نبوت. استثنای مقام نبوت در پایان حدیث بر این تأیید می‌کند امام علی (ع) از همۀ مناصب دیگر (ع) برخوردار بوده است و به همین جهت خدای متعال، علی (ع) را برای پیامبر (ص) همچون هارون برای موسی (ع) قرار داد[۲۸].

بستن درب منازل صحابه به مسجدالنبی و بازگذاشتن درب خانه علی(ع)، قرینه بر عصمت آن حضرت است.

یکی از ویژگی‌های حضرت هارون (ع) آن بود که درب خانه ایشان به معبد بنی‌اسرائیل باز می‌شد و تنها راه عبور او همان راه بود. این کار در پایان حیات رسول خدا (ص) برای حضرت علی (ع) رخ داد. توضیح آنکه، پس از ساختن مسجدالنبی، مهاجران که دارای خانه‌ای نبودند، منازل خود را پیرامون مسجد النبی ساختند و هر یک درب خانه خود را مستقیماً به مسجد متصل نموده و از آن راه رفت‌ و‌ آمد می‌کردند. در سال پایانی حیات پیامبر (ص) دستوری از خداوند متعال آمد که همه درهای خانه‌ها به سوی مسجد به جز درب خانه علی(ع) باید بسته شود. این دستور، حسادت و خشم برخی از صحابه را برانگیخت و پس از آنکه این سخنان به گوش رسول خدا (ص) رسید. آن حضرت خطابه‌ای خواندند و فرمودند: برای علی (ع) حلال است، آنچه برای من حلال است. این دستور را من از خدا به شما ابلاغ نموده‌ام و هر کس ناخشنود است، می‌تواند شهر ما را رها نموده و به شام برود[۲۹].

برخی معتقدند از آنجا که در اسلام بر طهارت مساجد تاکید بسیاری شده و ورود شخص حائض یا جنب و نجس به مسجد حرام است، از این رو همه مسلمانان امر شدند تا درب خانه‌های خود را به مسجد ببندند تا نکند با حالت جنب یا حیض یا... عمدا یا سهوا وارد مسجد شوند. استثناء خانه امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) از این حکم، خود حاکی از طهارت ایشان از رجس و پلیدی و به تعبیر دیگر عصمت مطلق ایشان است.

حدیث دار

بعد از نزول آیه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ[۳۰] خداوند به پیامبر (ص) فرمان می‌دهد خویشان و نزدیکانش را هشدار دهد و به اسلام بخواند. پیامبر برای انجام این مأموریت الهی، حدود چهل نفر از اولاد عبدالمطلب را به خانۀ خود، یا خانۀ ابوطالب دعوت کرد و غذایی برایشان فراهم ساخت؛ اما به دلایلی توفیق نیافت از رسالت خویش سخن بگوید. به ناچار شب بعد نیز آنان را دعوت کرد. این بار موفق شد و میهمانان را پس از غذا، انذار کرد و فرمود: "ای فرزندان عبدالمطلب! من مأمورم شما را انذار کنم و بشارت دهم: اسلام آورید و فرمانم بَرید تا راهنمایی شوید!" آنگاه از آنان یاری‌طلبید و سه بار فرمود: "هر کس یاری‌ام کند، برادر و وصی و خلیفه من خواهد بود". ولی هر بار فقط علی بن ابی طالب (ع) برمی‌خاست و اعلام آمادگی می‌کرد. سرانجام پیامبر (ص) به علی (ع) اشاره کرد و فرمود: «این، برادر و وارث و وصی و وزیر و خلیفه من در میان شما است. به سخنش گوش دهید و فرمانش بَرید!»[۳۱].[۳۲]

امر پیامبر به خویشان خود مبنی بر اطاعت از حضرت علی(ع)، امری مطلق و بدون قید و شرط است آنجا که فرمودند: «فاسمعوا له و اطیعوا» یعنی بر شماست که سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید. بدیهی است که امر کسی که خدای متعال به مقتضای آیه ﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْاطاعت از او را واجب فرموده، به اطاعت از مطلق از کسی که او را برادر، وصی و خلیفه خود معرفی نموده، بر عصمت آن شخص دلالت دارد.

حدیث شیعة علی

در روایتی به نقل از رسول خدا (ص) چنین نقل شده که آن حضرت فرمودند: «شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ الفائزُونَ يَومَ القِيامَةِ» [۳۳]. از آنجا که ضمیر «هم» در این روایت، ضمیر فصل بوده و دلالت بر انحصار می‌نماید، معنای روایت چنین می‌شود که منحصرا فقط شیعیان و پیروان علی(ع) در روز قیامت رستگارند. اگر چنین باشد معلوم می‌شود که خود امیرالمؤمنین معصوم از هر خطا، گناه و اشتباهی خواهد بود؛ چراکه بر اساس این روایت اگر کسی بخواهد در قیامت در ردیف رستگاران قرار گیرد با از امام علی(ع) اطاعت و پیروی نماید در این صورت خود آن حضرت باید مصون از خطا، گناه و اشتباه باشد تا پیروان او رستگار گردند.

احادیث مشابه دیگری نیز در این خصوص وجود دارد که در منابع اهل سنت نیز نقل شده‌اند. به عنوان نمونه در ذيل آيه مباركه ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ[۳۴] رواياتى در مدح امام على(ع) و شيعيانش نقل شده که از آنها می‌توان عصمت خود حضرت را به دست آورد.

رسول خدا(ص) در تفسیر خیر البریه در این آیه فرموده‌‌اند: «أنت يا علىّ و شيعتك»[۳۵].

احادیث معیت

پیامبر خدا (ص) در دو روایت مستقل در شأن امام امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: «عَلِيٌّ‏ مَعَ‏ الْقُرْآنِ‏ وَ الْقُرْآنُ‏ مَعَ‏ عَلِيٍّ‏ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۳۶] و «علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ»[۳۷].

بر اساس روایت اول، رسول خدا(ص)، همراهی همیشگی و همه‌شئونی قرآن و امام و تفکیک ناپذیری آنها از یکدیگر را بیان می‌کنند و از آنجا که قرآن کریم، کلام الهی و معصوم است، عدل آن و همراه همیشگی آن نیز لاجرم معصوم خواهد بود؛ چراکه غیرمعصوم نمی‌تواند با قرآن در همه مراتب و شئون برابری و همراهی کند.

روایت دوم نیز گویای آن است که علی (ع)، عِدل قرآن بوده و میان آنان جدایی نیست.[۳۸].[۳۹] که این نیز به منزله معصوم بودن آن حضرت است چرا که روشن است کسی که همواره با حق بوده و حق نیز با اوست و همواره بر مدار حق می‌چرخد، هرگز به غیر حق امر نکرده و خود نیز از آن خارج نمی‌شود و این همان معنای عصمت است.

حدیث قسیم الجنة و النار

در روایتی که در فضائل امام علی(ع) نقل شده رسول خدا(ص) آن حضرت را تقسیم کننده بهشت و جهنم معرفی کرده‌اند. آنجا که می‌فرمایند: «یا عَلِی إِنَّکَ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»[۴۰].

دلالت این روایت بر عصمت امام علی(ع) امری روشن است؛ چراکه بدیهی است کسی که به این مقام رسیده و تقسیم کننده و تعیین کننده بهشت و جهنم برای دیگران است خود لاجرم معصوم از هر گناه و خطایی خواهد بود. ضمن اینکه اگر آن شخص معصوم نباشد هر آینه احتمال اینکه در تقسیم بهشت و جهنم نیز دچار خطا یا اشتباه شده و حقی را ضایع نماید، وجود دارد که این نیز مخالف با عدل و حکمت خدا است.

حدیث اطاعت

رسول الله (ص) می‌فرمایند: «من أطاعني فقد أطاع الله، و من عصاني فقد عصى الله، و من أطاع علياً فقد أطاعني، و من عصا علياً فقد عصاني‏»[۴۱]؛ "کسی که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و کسی که مرا عصیان کند خدا را عصیان کرده است، و کسی که علی (ع) را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و کسی که علی را عصیان کند، مرا عصیان کرده است".

نکات مهم این حدیث، به شرح ذیل است:

  1. در این حدیث شریف، اطاعت از علی (ع) اطاعت پیامبر (ص) و اطاعت از خداوندا شمرده شده و عصیان آن حضرت عصیان پیامبر (ص) و خداوند به شمار آمده است.
  2. اگر به تفاسیر اهل سنت مراجعه کنیم اکثر آنها خصوصا جناب فخر رازی اطلاق اطاعت در آیه اولی الامر را دال بر عصمت گرفته‌اند[۴۲]. اگرچه در مصداق حمل بر حل و عقد کرده‌اند، لکن روایات شأن نزول، مراد از اولی‌الامر را اهل بیت پیامبر (ص) می‌دانند. با این مقدمه، اطلاق اطاعت از علی (ع) که ملازم اطاعت از پیامبر (ص) و خداوند تعالی قرار گرفته است، بر عصمت حضرت امیرالمؤمنین (ع) دلالت می‌کند.
  3. اگر حضرت علی (ع) معصوم نباشد و دچار اشتباه و خطا گردد، به حکم عقل، اطاعت از او لازم نیست و عدم اطاعت در بعضی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست.
  4. این حدیث، با توجه به قرار دادن اطاعت از امام علی (ع) در ردیف اطاعت از پیامبر (ص) و اطاعت از خدا، به ما می‌فهماند که تنها ملجأ و مرجع علمی و عملی برای هدایت مردم حضرت علی (ع) است و آن به معنای اعلمیت و عصمت ایشان در علم و عمل است، لذا عصمت مطلق آن جناب را نتیجه می‌دهد.
  5. با توجه به اینکه این حدیث در زمان حیات و رسالت نبی اکرم (ص) صادر شده و اطاعت از امام علی (ع) را مقید به زمان بعد از خود نکرده، لذا عصمت آن جناب را حتی قبل از خلافت و حکومت امضا می‌کند و با این فرض، حدیث اطاعت، عصمت حضرت علی (ع) را از حین تولد تا لحظه مرگ نتیجه می‌دهد[۴۳].

علی(ع)، روشنگر اختلافات امت

پیامبر خدا(ص): ای علی! تو کسی هستی که اختلافات امت را پس از من برایشان روشن می‌کنی و در میان آنان به جای من قرار می‌گیری. گفته تو گفته من، فرمان تو فرمان من، و اطاعت از تو اطاعت از من، و اطاعت از من اطاعت از خداست و نافرمانی از تو نافرمانی از من، و نافرمانی از من نافرمانی از خدای عز و جل است[۴۴]. پیامبر خدا(ص): چون در چیزی اختلاف کردید، با علی بن ابی طالب باشید[۴۵].[۴۶]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

  1. آخرین خطبه امام علی
  2. شهادت آرزوی امام علی
  3. پدر امام علی
  4. از ذو قار تا بصره‌
  5. ازدواج امام علی
  6. امارت امام علی در حدیث
  7. امامت امام علی در حدیث
  8. انواع دانش‌های امام علی
  9. انگیزه‌های دشمنی با امام علی
  10. ایثار امام علی در شب هجرت
  11. بازگشت خورشید برای امام علی
  12. اقدامات امام علی در جنگ بدر
  13. بیعت با امام علی
  14. اقدامات امام علی در جنگ تبوک
  15. ترور امام علی
  16. توطئه برای ترور امام علی
  17. جایگاه علمی امام علی
  18. اقدامات امام علی در جنگ احد
  19. اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
  20. اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
  21. اقدامات امام علی در جنگ حنین
  22. خبر دادن پیامبر از شهادت علی
  23. خلافت امام علی در حدیث
  24. اقدامات امام علی در جنگ خندق
  25. اقدامات امام علی در جنگ خیبر
  26. داوری‌های امام علی
  27. دشمنان امام علی
  28. دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
  29. دلایل تنهایی امام علی
  30. حب امام علی
  31. رویارویی امام علی با ناکثین
  32. زیان‌های دشمنی با امام علی
  33. سیاست‌های اجتماعی امام علی
  34. سیاست‌های اداری امام علی
  35. سیاست‌های اقتصادی امام علی
  36. سیاست‌های امنیتی امام علی
  37. سیاست‌های جنگی امام علی
  38. سیاست‌های حکومتی امام علی
  39. سیاست‌های فرهنگی امام علی
  40. سیاست‌های قضایی امام علی
  41. سیمای امام علی
  42. شکست بت‌ها توسط امام علی
  43. شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
  44. عصمت امام علی در حدیث
  45. علم امام علی در حدیث
  46. امام علی از زبان اهل بیت
  47. امام علی از زبان دشمنانش
  48. امام علی از زبان قرآن
  49. امام علی از زبان همسران پیامبر
  50. امام علی از زبان پیامبر
  51. امام علی از زبان یارانش
  52. امام علی از زبان یاران پیامبر
  53. امام علی از زبان خودش
  54. غلو در دوست داشتن امام علی
  55. اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
  56. فرزندان امام علی
  57. لقب‌های امام علی
  58. مأموریت امام علی
  59. محبوبیت امام علی
  60. محدودیت‌های امام علی در انتخاب کارگزاران
  61. هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
  62. نافرمانی سپاه امام علی
  63. نام‌های امام علی
  64. نسب امام علی
  65. نیرنگ‌های دشمنان امام علی
  66. هدایت امام علی در حدیث
  67. وراثت امام علی در حدیث
  68. وصایت امام علی در حدیث
  69. ولادت امام علی
  70. ولایت امام علی در حدیث
  71. ویژگی‌های اخلاقی امام علی
  72. ویژگی‌های اعتقادی امام علی
  73. ویژگی‌های امام علی
  74. ویژگی‌های جنگی امام علی
  75. ویژگی‌های دشمنان امام علی
  76. ویژگی‌های دوستداران امام علی
  77. ویژگی‌های سیاسی امام علی
  78. ویژگی‌های عملی امام علی
  79. پذیرفته شدن دعاهای امام علی
  80. پرورش امام علی
  81. پس از شهادت امام علی
  82. پیشگویی امام علی
  83. کارگزاران امام علی
  84. کنیه‌های امام علی
  85. کین‌ورزی به امام علی
  86. یاران امام علی
  87. یاری خواستن امام علی از کوفیان‌
  88. یوم‌الدار

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
  2. ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
  3. ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود.
  4. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
  5. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
  6. محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
  7. علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
  8. خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
  9. میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
  10. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
  11. ابن کثیر، تفسیر، ج۷، ص۲۰۳؛ سنن التزمدی، ج۵، ص۳۲۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶، احتجاج، ج۲، ص۳۸۰. پیامبر (ص) فرمود: من در بین شما دو چیز بسیار گرانقدر به یادگار گذاشتم: کتاب خدا (قرآن) و عترتم (اهل بیتم). مادامی که به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد. و این دو هیچ گاه از هم جدا نخواهند شد، تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
  12. «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
  13. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۰.
  14. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۶۱.
  15. احتجاج، ج۲، ص۳۸۰، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۳؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۵۵. یعنی پیامبر (ص) فرمود: این است و جز این نیست. مثل اهل بین من همانند سفینه نوح است، که هرکه در آن سفینه سوار شد، نجات یافت و هرکه از آن تخلف کرد، غرق (هلاک) شد. (تنها باید با اهل بیت باشد نه جلوتر از آنها و نه عقب‌تر از آنها، زیرا) و هرکه جلو افتاد منحرف شد و هرکه همراه و ملازم این سفینه بود به حق ملحق شد و به مقصود رسید.
  16. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۳.
  17. «خداوند اراده کرده که از شما خاندان، پلیدی را دور کند و شما را کاملا پاک سازد». سوره احزاب آیه۳۳
  18. بحار الأنوار، ج ۳۷ ص ۳۵ تا ۹۸
  19. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۸.
  20. المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.
  21. ر.ک: صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص۲۴۳.
  22. شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۰؛ قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ص۲۵۴؛ ترمزی، سنن الترمذی، ج۵، ص۵۹۶، حدیث ۳۷۲۴ و....
  23. حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳؛ بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام، ج۲.
  24. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۵۵.
  25. برای توضیح بیشتر ر. ک: ناظم زاده قمی، الفصول المائه، ج۲، فصل «علی (ع) و حدیث منزلت».
  26. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۵۶.
  27. «ای علی! تو نسبت به من همانند هبة الله نسبت به آدم، و همانند سام نسبت به نوح، و همانند اسحاق نسبت به ابراهیم، و همانند هارون نسبت به موسی، و همانند شمعون نسبت به عیسی می‌باشی جز اینکه پس از من پیامبری نیست، ای علی! تو وصی و جانشین من هستی، پس هر کس با وصی بودن و جانشینی تو بجنگد از من نیست و من از او نیستم و من دشمن او در روز قیامت می‌باشم، ای علی! تو برترین افراد امت من و قدیمی‌ترین ایشان در اسلام هستی، و عالم‌ترین ایشان، و بردبارترین آنها، و شجاع‌ترین ایشان، و بخشنده‌ترین ایشان می‌باشی، ای علی! تو امام و امیر پس از من، و وزیر و رئیس بعد از من می‌باشی، و همانند تو در امت من نیست»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۳۷، ص ۲۵۴.
  28. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۹.
  29. مسند احمد حنبل، ج۲، ص۲۶؛ مستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۵؛ الغدیر، ج۳، ص۲۰۲.
  30. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  31. «فَأَیُّکُمْ یُوَازِرُنِی عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ عَلَی أَنْ یَکُونَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ»؛ «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا»؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۶؛ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۳۰.
  32. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۶.
  33. صدوق، عيون أخبار الرِّضا، ج۲، ص۶۸؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۷، ص۱۴۳؛ صدوق، الأمالی، ج۱، ص۴۹۱.
  34. سوره بینه، آیه ۷.
  35. ر.ک: تفسير طبرى، ج ۳۰، ص۲۶۵؛ تفسير در المنثور، ج ۶، ص۳۷۹؛ فتح القدير، ج ۵، ص۴۷۷، در ذيل آيه مباركه؛ تاريخ مدينة دمشق، ج ۴۲، ص۳۷۱، ترجمه على بن ابى طالب مختصر تاريخ دمشق، ج ۱۸، ص۱۴؛ ينابيع المودة، ص۶۲، باب ۱۲؛ فرائد السمطين، ج ۱، ص۱۵۶، حديث ۱۱۸؛ شواهد التنزيل، ج ۲، ص۴۶۸، حديث ۱۱۳۹، ذيل آيه مذکور.
  36. «علی با قرآن است و قرآن با علی است، از هم جدا نمی‌شوند تا آنکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰.
  37. ر. ک: الغدیر، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۲.
  38. به مدخل «علی در قرآن» مراجعه شود
  39. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۲۱؛ علی‌پور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۳.
  40. ای علی، تو تقسیم‌ کننده بهشت و جهنم هستی. شیخ صدوق،‌ عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۷؛ ابن‌عقده کوفی، فضائل امیرالمؤمنین(ع)، ۱۴۲۴ق، ص۱۰۲؛‌ طبری آملی، بشارةالمصطفی، ۱۳۸۳ق، ص۵۶ و۱۰۲ و۱۶۴.
  41. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۱.
  42. تفسیر کبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ منهاج السنه، ج۳، ص۱۷۰ - ۱۷۳.
  43. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۴۱.
  44. «عنه(ص): یا عَلِی، أنتَ الذی تُبَینُ لِامتی ما یختَلِفونَ فیهِ بَعدی، وتَقومُ فیهِم مَقامی، قَولُک قَولی، وأمرُک أمری، وطاعَتُک طاعَتی؛ وطاعَتی طاعَةُ اللهِ، ومَعصِیتُک مَعصِیتی؛ ومَعصِیتی مَعصِیةُ اللهِ عز و جل» (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۷۹، ح ۵۴۰۵).
  45. «عنه(ص): إذَا اختَلَفتُم فی شَی‌ءٍ فَکونوا مَعَ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ» (المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج ۲، ص ۳۰).
  46. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۴۱.