شکایت امام علی از نافرمانی یارانش

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

شِکوه امام (ع) از نافرمانی یارانش‌

  1. گرفتار نافرمانان‌: امام علی (ع)‌- از خطبه‌اش، وقتی که خبر یافت نعمان بن بشیر به «عین التمر» شبیخون زده است-: گرفتار کسانی شده‌ام که چون فرمان می‌دهم، پیروی نمی‌کنند و آن گاه که فرا می‌خوانم، پاسخ نمی‌دهند. ای ناکسان! برای یاری کردن پروردگارتان منتظر چیستید؟ آیا آیینی نیست که شما را گرد آورد؟ و غیرتی نیست که شما را به خروش آورد؟ من در میان شما به کمک خواهی ایستاده‌ام و با فریاد، از شما یاری می‌طلبم. نه سخنم را می‌شنوید، نه فرمانم را گردن می‌نهید، تا آنجا که کارها سرانجام شومی را نشان می‌دهد. با شما نه می‌توان خونخواهی کرد و نه به خواسته‌ای رسید. شما را به یاری برادرانتان فرا خواندم، همچون شتر بیمار نالیدید و چون شتر لاغر و زخمی سستی کردید. آن سپاه اندک و آشفته و ناتوان هم که از سوی شما نزد من آمدند، چنان بودند که "گویا به سوی مرگ فرستاده می‌شوند و آنان نگران‌اند"[۱][۲].
  2. گرفتار بدترینِ مردم‌: امام علی (ع): اما بعد؛ ای کوفیان! آیا هرگاه طلیعه‌ای از طلایه‌های سپاه شام روی آوَرَد، هر کس در به روی خود می‌بندد و به خانه‌اش می‌خزد، آن گونه که سوسمار به لانه‌اش و کفتار ذلیل به کنامش می‌خزد؟ اف بر شما که از شما چه‌ها دیدم! روزی نجوا کنان و روزی دیگر فریادزنان صدایتان کردم، نه برادرانِ روز نجوا بودید، نه یاورانِ هنگام فراخوانی![۳]
  3. مردانی نه مرد جنگ!: امام علی (ع): به خدا شما بد آتش افروزانی برای جنگ هستید! به شما نیرنگ می‌زنند، شما تدبیر به کار نمی‌برید. به اطراف شما هجوم آورده، غارت می‌کنند، باکتان نیست. دشمن از شما غافل نیست؛ ولی شما در غفلت و فراموشی به‌سر می‌برید. مرد جنگی باید بیدار و هوشیار باشد. هر که وا گذارد، به ذلت می‌افتد و آنان که به جان هم بیفتند، شکست می‌خورند و هر که مغلوب شود، شکسته و غارت می‌شود[۴].
  4. سپاه فراوان، اما بی‌ثمر: نهج البلاغة- از سخنان اوست، وقتی که مردم را جمع کرد و آنان را بر جهاد برانگیخت، ولی آنان‌ساکت ماندند-: "شما را چه می‌شود؟ مگر لالید؟". عده‌ای گفتند: ای امیر مؤمنان! اگر حرکت کنی در رکابت هستیم. فرمود: "شما را چه می‌شود؟ نه به حق، ارشاد شده‌اید، ونه به راه راست، هدایت گشته‌اید! آیا در چنین وضعی سزاوار است که من (برای جنگ‌) بیرون شوم؟ در چنین موردی باید کسی از شجاعان و قدرتمندان شما به جنگ رود که او را بپسندم. برای من سزاوار نیست که سپاه و شهر و بیت‌المال و جمع‌آوری خراج زمین و داوری میان مسلمانان و رسیدگی به حقوق دادخواهان را رها کنم و همراه با گُردانی از سپاه در پی گُردان دیگر بیرون شوم و همچون تیر در تیردانِ خالی آشفته و نگران باشم. همانا من محور سنگ آسیابم که در همین‌جا که هستم، کارها باید بر گرد من بچرخد. اگر از این محور جدا شوم، چرخش آسیاب به هم می‌خورد و بساط آن آشفته می‌شود. به خدا سوگند، این اندیشه شما، اندیشه نادرستی است! به خدا سوگند، اگر امید به شهادت در هنگام رویارویی با دشمن نبود- که شهادت برای من حتمی است- پا در رکاب می‌نهادم و از شما دوری می‌جستم و تا آن گاه که باد شمال و جنوب می‌وزد، شما را نمی‌طلبیدم؛ شمایی که طعنه‌زنان، عیبجویان، حق‌گریزان و حیله‌گرانید. با این پراکندگی دل‌هایتان، هرگز افزونی شمارتان به کار نمی‌آید. من شما را به راه روشن رهنمون شدم؛ راهی که جز گم‌راه، در آن راه تباه نمی‌شود. هرکس استوار بماند، به بهشت می‌رود و هر کس بلغزد، به دوزخ"[۵].
  5. دردتان چیست و درمانتان کدام است؟: چون علی (ع) کوفیان را به جنگ فراخواند و آنان سستی و کندی کردند، عتاب و سرزنششان کرد و چون ناتوانی آنان آشکار شد و بیم آن داشت که کار آنان به ترک جنگ و یاری بینجامد، بزرگان کوفه و پیروانش را که به خیرخواهی و اطاعتشان اعتماد داشت، فراخواند و فرمود: "حمد خدای راست. گواهی می‌دهم که جز خدا معبودی نیست و محمد (ص) بنده و فرستاده اوست. اما بعد؛ ای مردم! شما مرا به این بیعت فرا خواندید و من آن را بر شما رد نکردم. سپس بر زمامداری با من بیعت کردید، در حالی که از شما نخواسته بودم. عده‌ای بر من شوریدند، که خداوند زحمت آنان را کفایت کرد و به خاکشان افکند و ناکامشان کرد و بدخواهی را به خودشان بازگرداند. عده‌ای مانده‌اند که در اسلام، پدیده‌های تازه و بدعت می‌آفرینند، به دلخواه عمل می‌کنند و به ناحق داوری می‌کنند. شایسته آنچه ادعا می‌کنند، نیستند. کسانی‌اند که وقتی به آنان گفته می‌شود گامی به جلو بردارید، جلو می‌روند و چون گفته می‌شود روی آورید، می‌آیند. آن گونه که باطل را می‌شناسند حق را نمی‌شناسند و آن گونه که حق را باطل می‌شمرند، باطل را باطل نمی‌دانند. آگاه باشید که من از عتاب و خطاب شما به ستوه آمدم. روشن بگویید که چه خواهید کرد؟ اگر با من به نبرد دشمنم بیرون می‌آیید، این خواسته و محبوب من است و اگر آمدنی نیستید، وضع خود را برایم روشن کنید تا ببینم چه خواهم کرد. به خدا سوگند، اگر همگان همراه من به جهاد دشمنتان بیرون نیایید و با آنان پیکار نکنید تا آنکه خداوند که بهترین داور است، میان ما و آنان داوری کند، نفرینتان خواهم کرد، آن گاه خود به سوی نبرد با دشمن خواهم شتافت، هرچند جز ده نفر همراه من نباشند. آیا بادیه‌نشینانِ خشن شامیان بر یاری کردن گم‌راهی از شما شکیباتر و بر اجتماعشان بر باطل از شما بر حمایت از هدایت و حق، استوارترند؟ شما را چه می‌شود؟ درمان شما چیست؟ آن قوم نیز مثل شمایند که اگر کشته شوند، تا روز قیامتْ دیگر زنده نخواهند شد"[۶].
  6. آرزوی یارانی به تعداد اهل بدر: امام علی (ع): ای بندگان خدا! از خدا پروا کنید و یکدیگر را بر جهاد همراه پیشوایتان برانگیزید. اگر از شما یارانی به شمار اهل بدر داشتم که هرگاه فرمان می‌دادم، اطاعتم می‌کردند و آن گاه که از آنان خواستار قیام می‌شدم، قیام می‌کردند، با آنان از انبوهی از شما بی‌نیاز می‌شدم و به نبرد با معاویه و یاران او می‌شتافتم، که این همان جهاد واجب است[۷].
  7. ده نفر از شما به جای یکی از شامیان‌: امام علی (ع): به خدا سوگند، دوست داشتم کاش به جای ده نفر از شما یکی از شامیان را داشتم و مثل مبادله طلا، شما را عوض می‌کردم. کاش با بصیرتم آنان را دیدار می‌کردم و خداوند مرا از رنج شما و مدارا کردن با شما آسوده‌ام می‌کرد؛ مدارایی به‌سان مدارا کردن با شتران جوان و باردار و زخمی، و لباس‌های مندرس که از هر طرف می‌دوزند، از سوی دیگر پاره می‌شود[۸].
  8. می‌گویید: "علی دروغگوست"!: امام علی (ع): اما بعد؛ ای اهل عراق! شما همچون آن زن باردارید که چون بارداری‌اش به پایان برسد، سقط جنین کند و شوهرش بمیرد و بیوگی‌اش به درازا کشد و دورترین بستگانش از او ارث برند. به خدا سوگند، به اختیار خود به سوی شما نیامدم. مرا به سمت شما کشاندند. به من خبر رسیده که می‌گویید: "علی دروغ می‌گوید"! خدا مرگتان بدهد! بر چه کسی دروغ بندم؟ بر خدا؟! من که نخستین ایمان آورنده به اویم. یا بر پیامبرش؟! من که اولین کسم که او را تصدیق کردم. نه به خدا سوگند، این، سخنی است که شما از آن غافلید و شایستگی آن را هم ندارید. وای بر مادرش! بی‌بها پیمانه می‌کنم، اگر ظرف و ظرفیتی باشد، "و خبر آن را پس از مدتی خواهید دانست"[۹][۱۰]. اصلاح شما با خراب کردن خودم؟ هرگز! امام علی (ع): یقیناً می‌دانم که تنها شمشیر است که شما را درست می‌کند، ولی هرگز شما را با خراب کردن خود اصلاح نخواهم کرد؛ اما پس از من حاکمی سختگیر بر شما مسلط خواهد شد[۱۱].[۱۲]

جستارهای وابسته

  1. آخرین خطبه امام علی
  2. شهادت آرزوی امام علی
  3. پدر امام علی
  4. از ذو قار تا بصره‌
  5. ازدواج امام علی
  6. امارت امام علی در حدیث
  7. امامت امام علی در حدیث
  8. انواع دانش‌های امام علی
  9. انگیزه‌های دشمنی با امام علی
  10. ایثار امام علی در شب هجرت
  11. بازگشت خورشید برای امام علی
  12. اقدامات امام علی در جنگ بدر
  13. بیعت با امام علی
  14. اقدامات امام علی در جنگ تبوک
  15. ترور امام علی
  16. توطئه برای ترور امام علی
  17. جایگاه علمی امام علی
  18. اقدامات امام علی در جنگ احد
  19. اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
  20. اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
  21. اقدامات امام علی در جنگ حنین
  22. خبر دادن پیامبر از شهادت علی
  23. خلافت امام علی در حدیث
  24. اقدامات امام علی در جنگ خندق
  25. اقدامات امام علی در جنگ خیبر
  26. داوری‌های امام علی
  27. دشمنان امام علی
  28. دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
  29. دلایل تنهایی امام علی
  30. حب امام علی
  31. رویارویی امام علی با ناکثین
  32. زیان‌های دشمنی با امام علی
  33. سیاست‌های اجتماعی امام علی
  34. سیاست‌های اداری امام علی
  35. سیاست‌های اقتصادی امام علی
  36. سیاست‌های امنیتی امام علی
  37. سیاست‌های جنگی امام علی
  38. سیاست‌های حکومتی امام علی
  39. سیاست‌های فرهنگی امام علی
  40. سیاست‌های قضایی امام علی
  41. سیمای امام علی
  42. شکست بت‌ها توسط امام علی
  43. شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
  44. عصمت امام علی در حدیث
  45. علم امام علی در حدیث
  46. امام علی از زبان اهل بیت
  47. امام علی از زبان دشمنانش
  48. امام علی از زبان قرآن
  49. امام علی از زبان همسران پیامبر
  50. امام علی از زبان پیامبر
  51. امام علی از زبان یارانش
  52. امام علی از زبان یاران پیامبر
  53. امام علی از زبان خودش
  54. غلو در دوست داشتن امام علی
  55. اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
  56. فرزندان امام علی
  57. لقب‌های امام علی
  58. مأموریت امام علی
  59. محبوبیت امام علی
  60. محدودیت‌های امام علی در انتخاب کارگزاران
  61. هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
  62. نافرمانی سپاه امام علی
  63. نام‌های امام علی
  64. نسب امام علی
  65. نیرنگ‌های دشمنان امام علی
  66. هدایت امام علی در حدیث
  67. وراثت امام علی در حدیث
  68. وصایت امام علی در حدیث
  69. ولادت امام علی
  70. ولایت امام علی در حدیث
  71. ویژگی‌های اخلاقی امام علی
  72. ویژگی‌های اعتقادی امام علی
  73. ویژگی‌های امام علی
  74. ویژگی‌های جنگی امام علی
  75. ویژگی‌های دشمنان امام علی
  76. ویژگی‌های دوستداران امام علی
  77. ویژگی‌های سیاسی امام علی
  78. ویژگی‌های عملی امام علی
  79. پذیرفته شدن دعاهای امام علی
  80. پرورش امام علی
  81. پس از شهادت امام علی
  82. پیشگویی امام علی
  83. کارگزاران امام علی
  84. کنیه‌های امام علی
  85. کین‌ورزی به امام علی
  86. یاران امام علی
  87. یاری خواستن امام علی از کوفیان‌
  88. یوم‌الدار

منابع

پانویس

  1. انفال، آیه ۶.
  2. «الإمام علی (ع)- فی خُطبَةٍ خَطَبَها عِندَ عِلمِهِ بِغَزوَةِ النعمانِ بنِ بَشیرٍ لِعَینِ التمرِ-: مُنِیتُ بِمَن لا یطیع إذا أمَرتُ، ولا یجیبُ إذا دَعَوتُ، لا أبا لَکم! ما تَنتَظِرونَ بِنَصرِکم رَبکم؟ أ ما دینٌ یجمَعُکم، ولا حَمِیةٌ تُحمِشُکم! أقومُ فیکم مُستَصرِخاً، وانادیکم مُتَغَوثاً، فَلا تَسمَعونَ لی قَولًا، ولا تُطیعونَ لی أمراً، حَتی‌ تَکشفَ الامورُ عَن عَواقِبِ المَساءَةِ؛ فَما یدرَک بِکم ثارٌ، ولا یبلَغُ بِکم مَرامٌ. دَعَوتُکم إلی‌ نَصرِ إخوانِکم فَجَرجَرتُم جَرجَرَةَ الجَمَلِ الأَسَر، وتَثاقَلتُم تَثاقُلَ النضوِ الأَدبَرِ، ثُم خَرَجَ إلَی مِنکم جُنَیدٌ مُتَذائِبٌ ضَعیفٌ، «کأَنمَا یسَاقُونَ إِلَی الْمَوْتِ وَهُمْ ینظُرُونَ»» (نهج البلاغة، خطبه ۳۹).
  3. «الإمام علی (ع): أما بَعدُ یا أهلَ الکوفَةِ! أکلما أقبَلَ مَنسِرٌ مِن مَناسِرِ أهلِ الشامِ أغلَقَ کل امرِئٍ بابَهُ، وَانجَحَرَ فی بَیتِهِ انجِحارَ الضب، وَالضبُعِ الذلیلِ فی وِجارِه؟ اف لَکم! لَقَد لَقیتُ مِنکم، یوماً اناجیکم، ویوماً انادیکم؛ فَلا إخوانٌ عِندَ النجاءِ، وَلا أحرارٌ عِندَ النداءِ» (تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۹۵).
  4. «عنه (ع): لَعَمرُ اللهِ، لَبِئسَ حُشاشُ الحَربِ أنتُم! إنکم تُکادونَ ولا تَکیدونَ، ویتَنَقصُ أطرافُکم ولا تَتَحاشونَ، ولا ینامُ عَنکم وأنتُم فی غَفلةٍ ساهونَ، إن أخَا الحَربِ الیقظانَ ذو عَقلٍ، وباتَ لِذُل مَن وادَعَ، وغُلِبَ المُتَجادِلونَ، وَالمَغلوبُ مَقهورٌ ومَسلوبٌ» (تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۹۰).
  5. «نهج البلاغة، مِن کلامٍ لَهُ (ع) وقَد جَمَعَ الناسُ وحَضهُم عَلَی الجِهادِ فَسَکتوا مَلِیاً، فَقالَ: ما بالُکم أمُخرَسونَ أنتُم؟ فَقالَ قَومٌ مِنهُم: یا أمیرَ المُؤمِنینَ، إن سِرتَ سِرنا مَعَک. فَقالَ (ع): ما بالُکم! لا سُددتُم لِرُشدٍ، ولا هُدیتُم لِقَصدٍ! أفی مِثلِ هذا ینبَغی لی أن أخرُجَ؟! وإنما یخرُجُ فی مِثلِ هذا رَجُلٌ مِمن أرضاهُ مِن شُجعانِکم وذَوی بَأسِکم، ولا ینبَغی لی أن أدَعَ الجُندَ، وَالمِصرَ، وبَیتَ المالِ، وجِبایةَ الأَرضِ، وَالقَضاءَ بَینَ المُسلِمینَ، وَالنظَرَ فی حُقوقِ المُطالِبینَ، ثُم أخرُجُ فی کتیبَةٍ أتبَعُ اخری‌، أتَقَلقَلُ تَقَلقُلَ القِدحِ فِی الجَفیرِ الفارِغِ، وإنما أنَا قُطبُ الرحا؛ تَدورُ عَلَی وأنا بِمَکانی، فَإِذا فارَقتُهُ استَحارَ مَدارُها، وَاضطَرَبَ ثِفالُها. هذا لَعَمرُ اللهِ الرأی السوءُ. وَاللهِ لَولا رَجائِی الشهادَةَ عِندَ لِقائِی العَدُو- ولَو قَد حُم لی لِقاؤُهُ- لَقَربتُ رِکابی ثُم شَخَصتُ عَنکم، فَلا أطلُبُکم ما اختَلَفَ جُنوبٌ وشَمالٌ، طَعانینَ عَیابینَ حَیادینَ رَواغینَ. إنهُ لا غَناءَ فی کثرَةِ عَدَدِکم مَعَ قِلةِ اجتِماعِ قلُوبِکم، لَقَد حَمَلتُکم عَلَی الطریقِ الواضِحِ التی لا یهلِک عَلَیها إلاهالِک؛ مَنِ استَقامَ فَإِلَی الجَنةِ، ومَن زَل فَإِلَی النارِ!» (نهج البلاغة، خطبه ۱۱۹).
  6. أنساب الأشراف، ج ۳، ص ۲۳۵.
  7. «الإمام علی (ع): اتقُوا اللهَ عِبادَ اللهِ وتَحاثوا عَلَی الجِهادِ مَعَ إمامِکم؛ فَلَو کانَ لی مِنکم عِصابَةٌ بِعَدَدِ أهلِ بَدرٍ؛ إذا أمَرتُهُم أطاعونی، وإذَا استَنهَضتُهُم نَهَضوا مَعی، لَاستَغنَیتُ بِهِم عَن کثیرٍ مِنکم، وأسرَعتُ النهوضَ إلی‌ حَربِ مُعاوِیةَ وأصحابِهِ؛ فَإِنهُ الجِهادُ المَفروضُ» (الارشاد، ج ۱، ص ۲۶۳).
  8. عنه (ع): وَدِدتُ وَاللهِ أن لی بِکل عَشَرَةٍ مِنکم رَجُلًا مِن أهلِ الشامِ وأنی صَرَفتُکم کما یصرَفُ الذهَبُ، ولَوَدِدتُ أنی لَقیتُهُم عَلی‌ بَصیرَتی فَأراحَنِی اللهُ مِن مُقاساتِکم ومُداراتِکم کما یدارَی البِکارُ العَمِدةُ وَالثیابُ المُنهَرِئَةُ کلما خِیطَت مِن جانِبٍ تَهَتکت مِن جانِبٍ (أنساب الأشراف، ج ۳، ص ۱۹۸).
  9. ص، آیه ۸۸.
  10. «الإمام علی (ع): أما بُعدُ یا أهلَ العِراقِ، فَإِنما أنتُم کالمَرأَةِ الحامِلِ؛ حَمَلَت، فَلَما أتَمت أملَصَت وماتَ قَیمُها، وطالَ تَأَیمُها، ووَرِثَها أبعَدُها، أما وَاللهِ ما أتَیتُکمُ اختِیاراً، ولکن جِئتُ إلَیکم سَوقاً. ولَقَد بَلَغَنی أنکم تَقولونَ: عَلِی یکذِبُ! قاتَلَکمُ اللهُ تَعالی‌! فَعَلی‌ مَن أکذِبُ؟ أ عَلَی اللهِ؟ فَأَنَا أولُ مَن آمَنَ بِهِ، أم عَلی‌ نَبِیهِ؟ فَأَنَا أولُ مَن صَدقَهُ، کلا وَاللهِ، لکنها لَهجَةٌ غِبتُم عَنها، ولَم تَکونوا مِن أهلِها، وَیلُمهِ کیلًا بِغَیرِ ثَ! لَو کانَ لَهُ وِعاءٌ، «ولَتَعْلَمُن نَبَأَهُ‌و بَعْدَ حِینِ»» (نهج البلاغة، خطبه ۷۱).
  11. «عنه (ع): ولَقَد عَلِمتُ أن الذی یصلِحُکم هُوَ السیفُ، وما کنتُ مُتَحَریاً صَلاحَکم بِفَسادِ نَفسی، ولکن سَیسَلطُ عَلَیکم مِن بَعدی سُلطانٌ صَعبٌ» (الارشاد، ج ۱، ص ۲۸۱).
  12. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۵۱۹-۵۲۴.