مأموریت امام علی
شکستن بتها
الإرشاد- در ذکر حوادث پس از جنگ حُنَین-: سپس پیامبر (ص)، خود به سوی طائف حرکت کرد و آنان را چندین روز در محاصره داشت و امیر مؤمنان را با گروهی از سواران روانه کرد و به او فرمان داد که هر چه از آثار جاهلیت یافت، نابود کند و هر بتی دید، بشکند. علی (ع) حرکت کرد تا به گروه فراوانی از سواران قبیله خَثعَم برخورد و مردی از آنان به نام شهاب، در تاریک و روشنایی صبح بیرون آمد و مبارزطلبید. امیر مؤمنان فرمود: "چه کسی به رویاروییاش میرود؟". هیچ کس برنخاست. امیر مؤمنان، خود برخاست که ابو العاص بن ربیع، همسر دختر پیامبر خدا (زینب)، از جا جَست و گفت: ای فرمانده! [سرانجام،] یکی از ما با او مقابله میکند و نیازی به میدان رفتن تو نیست؛ اما علی (ع) فرمود: "نه. [من میروم]؛ اما اگر کشته شدم، تو فرمانده لشکر باش". پس امیرمؤمنان به مبارزهاش درآمد و چنین میخواند: "بی گمان، بر عهده هر رئیس، این وظیفه است، یا نیزهاش را سیراب کند یا خُرد و کوبیده شود". پس بر او ضربهای زد و وی را کشت و با سواران همراهش رفت و بتها را شکست و به سوی پیامبر خدا- که طائف را در محاصره داشت- بازگشت. چون پیامبر (ص) او را دید، برای پیروزیاش تکبیر گفت و دستش را گرفت و با او مدت زیادی در خلوت به نجوا پرداخت[۱].
اعلان برائت از مشرکان
آیههای برائت و اعلام انزجار از شرک و بتپرستی و لزوم پیراستن سرزمین وحی از جلوههای شرک، یکی از شکوهمندترین فصول تاریخ اسلام است. در هنگامه برگزاری حج سال نهم هجری، آیات برائت نازل میشود و ابو بکر مأمور میشود که آن آیات را به ضمیمه قطعنامهای چهار مادهای در اجتماع عظیم حج گزاران، بر مردم بخواند. ابو بکر، راهی مکه شد؛ اما اندکی نرفته بود که پیک الهی فرا رسید و چنین ابلاغ کرد: (پیام را) از جانب تو، جز خودت یا مردی از [خاندان] تو نمیرسانَد. پیامبر خدا، علی (ع) را فرا خواند و جریان را باز گفت و مَرکب ویژه خود را در اختیارش نهاد و دستور داد که به سرعت، مدینه را ترک کند و آیات [[[سوره]] برائت] را از ابو بکر بگیرد و روز دهم ذی حجه، در اجتماع عظیم مردم، بر آنان بخواند. چنین شد و یکی دیگر از عظمتهای علی (ع) رقم خورد و همبَری و همسانی علی (ع) با پیامبر خدا در پیشدید عصرها و نسلها نهاده شد[۲].
الإرشاد: در ماجرای برائت آمده است که پیامبر (ص)، آن (آیههای برائت) را به ابو بکر داد تا با آن، پیمان با مشرکان را به کنار افکند. هنوز دور نشده بود که جبرئیل (ع) بر پیامبر (ص) نازل شد و گفت: خداوند بر تو درود میفرستد و میگوید: "از جانب تو، جز خودت یا مردی از [خاندان] تو (پیام را) نمیرسانَد". پیامبر خدا، علی (ع) را خواست و به او فرمود: "بر عَضباء، شتر من، سوار شو و به ابو بکر برس و [آیههای] برائت را از دست او بگیر و آنها را به مکه برسان و پیمان مشرکان را به پیش خودشان بینداز و ابو بکر را مخیر کن که یا در رکاب تو بیاید یا به سوی من بازگردد". امیر مؤمنان بر "عَضباء"، شتر پیامبر خدا، سوار شد و رفت تا به ابو بکر رسید. چون ابو بکر، علی (ع) را دید، هراسان شد و به پیشبازش آمد و گفت: ای ابو الحسن! برای چه آمدهای؟ آیا همراه من میآیی یا به منظور دیگری آمدهای؟ امیر مؤمنان به او فرمود: "پیامبر خدا به من فرمان داده است که به تو برسم و آیههای برائت را از تو بگیرم و با آنها، پیمان مشرکان را به پیش خودشان بیفکنم و به من فرمان داده که تو را مخیر کنم که یا با من بیایی و یا به سوی او بازگردی". ابو بکر گفت: به سوی او باز میگردم. به سوی پیامبر (ص) بازگشت و چون بر او وارد شد، گفت: ای پیامبر خدا! تو مرا برای کاری شایسته دیدی که بدان، گردنها به سویم کشیده شد و چون به سوی آن رو کردم، مرا از آن بازگرداندی. برای چه؟ آیا [آیهای از] قرآن درباره من نازل شده است؟ پیامبر (ص) فرمود: "نه؛ اما جبرئیل امین از سوی خداوند عز و جل به نزد من آمد و اینگونه گفت:" از جانب تو، جز خودت یا مردی از خاندانت (پیام را) نمیرسانَد" و علی از من است و جز علی از جانب من ابلاغ نمیکند"[۳].
تاریخ دمشق - به نقل از ابن عباس-: در حالی که با عمر بن خطاب در یکی از کوچههای مدینه، دست در دست هم میرفتیم، به من گفت: ای ابن عباس! من رفیقت را مظلوم میدانم. گفتم: ای امیر مؤمنان! پس حق غصب شدهاش را به او بازگردان! دستش را از دستم بیرون کشید و از من دور شد و زیر لب زمزمهای کرد. سپس ایستاد تا به او رسیدم. به من گفت: ای ابن عباس! اینگونه میبینم که مردم، رفیقت را کوچک شمردند. گفتم: به خدا سوگند، پیامبر خدا، او را کوچک نشمرد، آن گاه که او را فرستاد و به او فرمان داد که [آیههای] برائت را از ابو بکر بگیرد و بر مردم بخواند! عمر، ساکت شد[۴].
مأموریت به سوی یمن
پیامبر خدا، پس از فتح مکه و پیروزی بر قبیلههای اطراف آن در نبرد حنین، به گسترش دعوتش پرداخت و از جمله، معاذ بن جبل را به یمن گسیل داشت. او در حل برخی از مسائل درماند و بازگشت. سپس خالد بن ولید را فرستاد؛ ولی او هم کاری از پیش نبرد و پس از شش ماه اقامت، توفیقی به دست نیاورد. آنگاه پیامبر خدا، علی (ع) را فرا خواند و او را همراه با نامهای به آن سو فرستاد. علی (ع) با بیانی رسا و گفتاری مؤثر، نامه را بر مردم فروخواند و آنان را به توحید، دعوت کرد. پس قبیله "هَمْدانْ" اسلام آورد. علی (ع) خبر اسلام آوردن آنان را به پیامبر خدا گزارش داد. پیامبر (ص)، شادمان شد و همْدانیان را دعا کرد.
در گزارشهای دیگر از درگیری علی (ع) با قبیله "مَذحِج"سخن رفته است که امام (ع) به سرزمین آنان درآمد و ایشان را به اسلام، دعوت نمود و چون نپذیرفتند و جنگ را در پیش گرفتند، با آنان جنگید و پس از فراری دادن آنان، دوباره به اسلام، دعوتشان کرد و غنایم نبرد را گِرد آورد و به ضمیمه صدقات نجران در موسم حج به پیامبر (ص) ملحق شد. پیامبر (ص)، قضاوت در یمن را نیز به عهده علی (ع) نهاد و برای استواری در آن دعایش کرد. منابع تاریخی، نمونههایی از این قضاوتها را گزارش کردهاند. اکنون این سؤال میتواند چهره بنماید که همه این وقایع در یک سفر برای علی (ع) رخ داده است یا در چند سفر؟ ابن سعد به دو سفر علی (ع) تصریح میکند. افزون بر این، چگونگی گزارشهای درگیری با قبیله مَذحِج نیز مستقلبودن آن "سریه" را نشان میدهد.
امام علی (ع): پیامبر خدا، مرا به یمن فرستاد و به من فرمود: "ای علی! با کسی مجنگ تا آنکه او را دعوت کنی و به خدا قسم، اگر خداوند به دست تو کسی را هدایت کند، برایت از آنچه خورشید بر آن میتابد، بهتر است و تو بر او ولایت داری، ای علی!"[۵].[۶]
جستارهای وابسته
- آخرین خطبه امام علی
- شهادت آرزوی امام علی
- پدر امام علی
- از ذو قار تا بصره
- ازدواج امام علی
- امارت امام علی در حدیث
- امامت امام علی در حدیث
- انواع دانشهای امام علی
- انگیزههای دشمنی با امام علی
- ایثار امام علی در شب هجرت
- بازگشت خورشید برای امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ بدر
- بیعت با امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ تبوک
- ترور امام علی
- توطئه برای ترور امام علی
- جایگاه علمی امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ احد
- اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
- اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
- اقدامات امام علی در جنگ حنین
- خبر دادن پیامبر از شهادت علی
- خلافت امام علی در حدیث
- اقدامات امام علی در جنگ خندق
- اقدامات امام علی در جنگ خیبر
- داوریهای امام علی
- دشمنان امام علی
- دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
- دلایل تنهایی امام علی
- حب امام علی
- رویارویی امام علی با ناکثین
- زیانهای دشمنی با امام علی
- سیاستهای اجتماعی امام علی
- سیاستهای اداری امام علی
- سیاستهای اقتصادی امام علی
- سیاستهای امنیتی امام علی
- سیاستهای جنگی امام علی
- سیاستهای حکومتی امام علی
- سیاستهای فرهنگی امام علی
- سیاستهای قضایی امام علی
- سیمای امام علی
- شکست بتها توسط امام علی
- شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
- عصمت امام علی در حدیث
- علم امام علی در حدیث
- امام علی از زبان اهل بیت
- امام علی از زبان دشمنانش
- امام علی از زبان قرآن
- امام علی از زبان همسران پیامبر
- امام علی از زبان پیامبر
- امام علی از زبان یارانش
- امام علی از زبان یاران پیامبر
- امام علی از زبان خودش
- غلو در دوست داشتن امام علی
- اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
- فرزندان امام علی
- لقبهای امام علی
- مأموریت امام علی
- محبوبیت امام علی
- محدودیتهای امام علی در انتخاب کارگزاران
- هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
- نافرمانی سپاه امام علی
- نامهای امام علی
- نسب امام علی
- نیرنگهای دشمنان امام علی
- هدایت امام علی در حدیث
- وراثت امام علی در حدیث
- وصایت امام علی در حدیث
- ولادت امام علی
- ولایت امام علی در حدیث
- ویژگیهای اخلاقی امام علی
- ویژگیهای اعتقادی امام علی
- ویژگیهای امام علی
- ویژگیهای جنگی امام علی
- ویژگیهای دشمنان امام علی
- ویژگیهای دوستداران امام علی
- ویژگیهای سیاسی امام علی
- ویژگیهای عملی امام علی
- پذیرفته شدن دعاهای امام علی
- پرورش امام علی
- پس از شهادت امام علی
- پیشگویی امام علی
- کارگزاران امام علی
- کنیههای امام علی
- کینورزی به امام علی
- یاران امام علی
- یاری خواستن امام علی از کوفیان
- یومالدار
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ الإرشاد، ج ۱، ص ۱۵۲.
- ↑ ر.ک: الغدیر، ج ۶، ص ۳۳۸- ۳۵۰؛ مؤلف، طریقهای گوناگون این حدیث را جمعآوری کرده و آن را «متواتر معنوی» دانسته است.
- ↑ الإرشاد، ج ۱، ص ۶۵.
- ↑ تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۴۹.
- ↑ الإمام علی (ع): «بَعَثَنی رَسولُ اللهِ (ص) إلَی الیمَنِ وقالَ لی: یا عَلِی، لا تُقاتِلَن أحَداً حَتی تَدعوَهُ، وَایمُ اللهِ لَأَن یهدِی اللهُ عَلی یدَیک رَجُلًا خَیرٌ لَک مِما طَلَعَت عَلَیهِ الشمسُ وغَرَبَت! ولَک وَلاؤُهُ یا عَلِی» (الکافی، ج ۵، ص ۲۸، ح ۴).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۴-۸۷.