دین مسیحیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = ادیان توحیدی | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[دین مسیحیت در قرآن]] - [[دین مسیحیت در حدیث]] - [[دین مسیحیت در کلام اسلامی]] - [[دین مسیحیت در تاریخ اسلامی]] - [[دین مسیحیت در معارف و سیره نبوی]] - [[دین مسیحیت در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دین مسیحیت در حدیث]] | [[دین مسیحیت در نهج البلاغه]] | [[دین مسیحیت در کلام اسلامی]] </div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دین مسیحیت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
*[[آیین]] [[حضرت]] [[عیسای مسیح]]{{ع}}، نصرانیت.
[[مسیحیت]] [[آیین]] حضرت عیسای مسیح{{ع}} است و به کسانی که بر [[دین حضرت عیسی]]{{ع}} و [[معتقد]] به "[[انجیل]]" به عنوان کتاب آسمانی‌اند، [[مسیحی]] یا [[نصرانی]] گفته می‌‌شود.
*به کسانی که بر [[دین حضرت عیسی]]{{ع}} و [[معتقد]] به "[[انجیل]]" به عنوان کتاب آسمانی‌اند، [[مسیحی]] یا [[نصرانی]] گفته می‌‌شود.
*[[مسیح]] یکی از لقب‌های [[عیسی بن مریم]] است. در این [[آیین]]، [[مسیحیان]] که از [[دین]] اصلی [[انحراف]] پیدا کرده‌اند، به سه [[خدا]] معتقدند: [[پدر]]، پسر، [[روح القدس]] و در همان حال، آن سه را یکی می‌‌دانند. می‌‌پندارند که [[عیسی]] کشته شد و به دار رفت، تا فدیه [[گناهان]] [[امت]] خویش باشد. یک‌شنبه‌ها برای مراسم مذهبی در [[کلیسا]] جمع می‌شوند. برخی از [[افکار]] و [[احکام دینی]] آنان در "[[انجیل]]" آمده است.
*[[مسیحیان]] به سه [[فرقه]] مهم تقسیم شده‌اند: [[کاتولیک]]، اُرتدوکس و پروتِستانت و هر یک از این فرقه‌ها هم شعبه‌هایی دارد. بیشتر [[پیروان]] این [[دین]] در [[آمریکا]] و کشورهای اروپایی‌اند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۱۵.</ref>.


==[[زندگینامه]] [[حضرت عیسی]]{{ع}}==
[[مسیح]] یکی از لقب‌های [[عیسی بن مریم]] است. در این آیین، [[مسیحیان]] که از [[دین]] اصلی [[انحراف]] پیدا کرده‌اند، به سه [[خدا]] معتقداند: پدر، پسر، [[روح القدس]] و در همان حال، آن سه را یکی می‌‌دانند. می‌‌پندارند که [[عیسی]] کشته شد و به دار آویخته شد، تا [[فدیه]] [[گناهان]] [[امت]] خویش باشد. یک‌شنبه‌ها برای مراسم مذهبی در کلیسا جمع می‌شوند. برخی از [[افکار]] و احکام دینی آنان در "انجیل" آمده است.
*[[دین]] [[مسیحیت]] از [[ادیان]] فراگیر و بزرگ آسمانی و [[آیین]] [[حضرت]] [[عیسی بن مریم]] {{ع}} است. [[حضرت عیسی]] {{ع}} در [[قرآن کریم]] از [[جایگاه]] و [[مقام]] والایی برخوردار بوده و از [[پیامبران اولوالعزم]] و [[صاحب]] کتاب [[انجیل]]<ref>{{متن قرآن|وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ}}«و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود» سوره مائده، آیه ۴۶.</ref> به حساب می‌‌آید<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۲۴.</ref> که خلقتی خاص و [[معجزه‌آسا]]<ref>سوره مریم، آیه ۱۵-۳۵.</ref> و وجودی [[مبارک]]<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا}}«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۰ ـ ۳۱</ref> داشته و به [[آسمان]] عروج کرده است<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده  تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر می‌گمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف می‌داشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.</ref>. در [[قرآن]] برای ایشان اسم‌هایی مانند [[مسیح]]<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند  و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵؛ {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ}}«و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت» سوره نساء، آیه ۱۵۷.</ref>، [[روح]] [[الله]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ}}«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست»» سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref>، [[عبدالله]]<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.</ref> و [[کلمة الله]]<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند  و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ}}«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست»» سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref> [[بیان]] شده است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۲۴-۳۲۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۷.</ref>.
*براساس [[آیات قرآن]]، [[دین]] [[مسیح]] {{ع}} [[تحریف]] شده و [[آفرینش]] ایشان هم همانند [[آدم]] {{ع}} بوده<ref>{{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref> که از مادری بکر زاده شده است. [[مادر]] [[عیسی]] {{ع}} از [[زنان]] برجسته عالم است که با [[عالم غیب]] ارتباط داشته است<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند  و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>. [[قرآن کریم]] به صراحت کسانی را که به [[تثلیث]] معتقدند و او را [[پسر خدا]] یا [[خدا]] می‌انگارند، [[کافر]] می‌خواند<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}«به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست  از آن خداوند است؛ هر» سوره مائده، آیه ۱۷ و {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است  کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> و [[بیان]] می‌دارد که وی را نکشته و به دار نیاویخته‌اند؛ بلکه او به سوی [[خدا]] رفته است<ref> {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}«و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت بلکه خداوند او را نزد خویش فرا برد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۵۷ ـ ۱۵۸</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۶۰.</ref>
*اما با این حال، او را [[فرزند]] [[یوسف]] نجار می‌دانند که چهار تا هشت سال پیش از مبدأ [[تاریخ]] میلادی در بیت‌اللحم زاده شد و در سی سالگی به [[دست حضرت]] [[یحیی]] {{ع}} [[غسل]] تعمید داده شد و همانند او به [[موعظه]] و تذکیر و [[تعلیم]] خلق پرداخت. وقتی [[عیسی]] {{ع}} به [[تبلیغ دین]] خویش [[همت]] گماشت، [[رهبران]] [[یهود]] راه [[دشمنی]] در پیش گرفتند و سرانجام شورای [[عالی]] [[یهود]] در [[اورشلیم]]، [[عیسی]] {{ع}} را به [[مرگ]] محکوم کرد. [[مسیحیان]] معتقدند [[حضرت عیسی]] {{ع}} همراه دو تن دیگر به [[صلیب]] کشیده شده و [[جان]] باخته است؛ اما پس از سه روز در پیش چشم مادرش [[مریم]] {{س}} و [[حواریون]] از مرقد خویش بیرون آمده و به [[آسمان‌ها]] رفته است و در [[آخر الزمان]]، باری دیگر برمی‌گردد و [[بشر]] را [[نجات]] می‌دهد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]] ص ۲۵۶-۲۵۷. </ref>.


==کتاب [[دینی]] [[مسیحیت]]==
مسیحیان به سه [[فرقه]] مهم تقسیم شده‌اند: کاتولیک، اُرتدوکس و پروتِستانت و هر یک از این [[فرقه‌ها]] هم شعبه‌هایی دارد. بیشتر [[پیروان]] این دین در آمریکا و کشورهای اروپایی [[زندگی]] می‌‌کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۱۵.</ref>.
*[[کتاب مقدس]] مسحیت‌ دارای دو بخش است: [[عهد]] قدیم‌ یا تورات‌ و [[عهد جدید]] یا انجیل‌. بخش دوم تنها نزد [[مسیحیان]] [[مقدس]] است. [[عهد جدید]] شامل چهار [[انجیل]] متی‌، مرقس‌، [[لوقا]] و [[یوحنا]] و نیز [[اعمال]] رسولان‌ و نامه‌های [[پولس]] [[حواری]] است. و اناجیل‌ دیگر بغیر از اناجیل چهارگانه‌ را کلیسای [[مسیحی]] بی اعتبار شمرد. کلمه "[[انجیل]]"، یونانی و به معنای [[بشارت]] است محتوای‌ اناجیل، زندگی‌نامه و بیانات [[اخلاقی]] و پندهای [[حضرت عیسی]] {{ع}} است. در [[عهد جدید]] خبری از [[احکام شرعی]] نیست و [[مسیحیان]] به همان احکامِ [[عهد]] قدیم‌ پای بندند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۷. </ref>.
*[[مسیحیان]] معتقدند اناجیل کنونی نوشته یا املای [[حضرت عیسی]] نیست، بلکه [[حواریون]] بعد از [[مرگ]] زمینی [[عیسی]]، با [[الهامات]] [[روح‌القدس]] و پس از [[اجماع]] [[مسیحیان]]، آن را به [[نگارش]] درآوردند. به سه [[انجیل]] [[متی]]، [[مرقس]]، [[لوقا]] که محتوا و سبک یکسانی دارند اناجیل هم‌نوا می‌‌گویند. [[انجیل]] [[یوحنا]]، از نظر مطالب و سبک [[نگارش]]، با اناجیل هم‌نوا متفاوت است؛ زیرا متأثر از الهیات [[پولس]] نوشته شده و نویسنده آن از [[حواریون]] نیست و [[خدا]] می‌داند چه کسی این [[انجیل]] را نوشته است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۲۷. </ref>. [[پولس]] مبلغ مشهور [[مسیحیت]] در قرن نخست میلادی، بعد از [[مسیح]]، دومین شخصیت مهم در نظر [[مسیحیان]] است. او نخست [[یهودی]] بود و در اثر تحول روحی به [[مسیحیت]] تغییر [[دین]] داد و سرانجام پس از مدت‌ها حبس در زندان به [[دستور]] نرون [[پادشاه روم]] به [[قتل]] رسید. نخستین نوشته‌های [[عهد جدید]] نامه‌های [[پولس]] است. بسیاری از [[اعتقادات]] کنونی چالش‌برانگیز در این [[دین]]، مانند [[الوهیت]] [[عیسی]]، [[رجعت]] او و [[آمرزش گناهان]] به خاطر [[صلیب]] کشیده شدن [[عیسی]] {{ع}}، به او منتسب است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۲۷-۳۲۸؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۷.</ref>.
==رسمیت یافتن [[مسیحیت]]==
*[[مسیحیت]] از فرقه‌ای [[یهودی]] به شمار می‌رفت ولی با گسترش و [[آشکار]] شدن آن به صورت [[دینی]] [[جدید]]، قسطنطنین [[کبیر]] در سال ۳۱۳ م. به [[مسیحیت]] گروید و [[مسیحیت]] [[کیش]] رسمی [[دولت]] [[روم]] شد. قسطنطنین برای [[حل اختلافات]]، نمایندگانی را از [[مسیحیان]] [[جهان]] گرد آورد و به سال ۳۲۵ م. شورایی را سامان داد که آن را "شورای نیقیه" می‌خوانند. این [[شورا]]، [[تثلیث]] را به عنوان [[اعتقاد]] رسمی [[مسیحیت]] معتبر شمرد و اناجیل چهارگانه‌ را به رسمیت [[شناخت]]. از آن پس، شوراهای دیگری نیز بر پا شد که مصوبات آنها را "[[قانون]] [[شرع]]" می‌گویند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۸.</ref>.


==تصلیب و [[تثلیث]]==
== زندگینامه [[حضرت عیسی]]{{ع}} ==
*[[مسیحیان]] معتقدند [[عیسی]] به [[صلیب]] کشیده شد و [[دفن]] گردید، ولی پس از ۳ روز زنده شد و به [[آسمان]] رفت و نزد [[خداوند]] جای گرفت. هنگامی که بزرگان [[یهود]] دیدند [[تعالیم]] [[حضرت عیسی]] در تضاد با [[منافع]] آنهاست، برای کشتن او [[توطئه]] کردند، یهودای اسخریوطی یکی از ۱۲ [[حواری]] او، [[عیسی]] {{ع}} را به مأموران [[یهودی]] [[تسلیم]] کرد. هر چهار [[انجیل]]، داستان به [[صلیب]] کشیده شدن [[عیسی]] را با اندک اختلافی [[بیان]] می‌‌کنند. این اتفاق در سال ۳۳ برای [[حضرت عیسی]] رخ داد که مبدا [[تاریخ]] میلادی نیز گردید. به‌ [[عقیده]] [[مسیحیان]] از آنجا که [[بشر]] از [[حضرت آدم]] تاکنون گرفتار [[گناهان]] مختلف بوده و اثر آن پس از [[توبه]] نیز همچنان [[باقی]] است، [[عیسی]] {{ع}} با [[تسلیم]] مطلق خود در مقابل [[خدا]]، کفارۀ [[گناه]] [[بشریت]] شد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۲۹.</ref>.
[[دین مسیحیت]] از [[ادیان]] فراگیر و بزرگ آسمانی و آیین [[حضرت عیسی بن مریم]]{{ع}} است. حضرت عیسی{{ع}} در [[قرآن کریم]] از جایگاه و مقام والایی برخوردار بوده و از [[پیامبران اولوالعزم]] و صاحب کتاب انجیل<ref>{{متن قرآن|وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ}}«و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود» سوره مائده، آیه ۴۶.</ref> به حساب می‌‌آید<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۳۲۴.</ref> که خلقتی خاص و [[معجزه‌آسا]]<ref>سوره مریم، آیه ۱۵-۳۵.</ref> و وجودی [[مبارک]]<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا}}«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۰ ـ ۳۱</ref> داشته و به [[آسمان]] عروج کرده است<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر می‌گمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف می‌داشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.</ref>. در [[قرآن]] برای ایشان اسم‌هایی مانند [[مسیح]]<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵؛ {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ}}«و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت» سوره نساء، آیه ۱۵۷.</ref>، [[روح الله]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ}}«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست»» سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref>، عبدالله<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.</ref> و کلمة الله<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ}}«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست»» سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref> بیان شده است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۳۲۴-۳۲۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۵۷.</ref>.
*[[تثلیث]]، به صورت صریح و [[آشکار]] در [[کتاب مقدس]] [[مسیحیان]] وارد نشده است، هرچند گفته می‌‌شود ریشه‌های آن به برخی عبارات [[عهد جدید]] برمی‌گردد. واژۀ [[پدر]] دربارۀ [[خدا]] را [[عیسی]] به کار می‌‌برد و [[الوهیت]] [[عیسی]] نیز در شورایی در نیقیه [[تأیید]] و پذیرفته شد. [[روح‌القدس]] هم به عقیدۀ [[مسیحیان]] فرشتۀ [[خدا]] نیست، بلکه او خود خداست، که در [[جهان]] بشری زیست می‌‌کند و جامعۀ [[مسیحی]] را [[ارشاد]] می‌‌کند. با تلاش‌های فراوان که دربارۀ توجیه [[تثلیث]] تاکنون انجام شده، اما همگی به نافرجامی کوشش‌های خود معترف هستند و آن را یک [[راز]] می‌‌دانند که قابل [[بیان]] با تعابیر بشری نیست<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۲۸.</ref>.
==[[آیین]] های [[مقدس]]==
*در [[دین]] [[مسیحیت]] برای [[پیروان]] آن، آیین‌های متعددی آمده است که به جا آوردن آنها به معنای [[ملاقات]] و همسانی با [[حضرت مسیح]] است؛ زیرا آنها معتقدند [[حضرت مسیح]] بعد از بازگشت از میان مردگان، این [[اعمال]] را انجام می‌دهد و با وجود اختلافاتی در تعداد آنها، اما درباره تعمید و عشای ربانی همۀ [[مسیحیان]] اتفاق‌نظر دارند.
*مهمترین و شایع‌ترین [[آیین‌ها]] نزد [[مسیحیان]] عبارتند از:
#تعمید: نخستین و مهم‌ترین آیینی که برای ورود به [[جهان]] [[مسیحیت]] لازم و ضروری است که [[خدا]] با آن، همۀ آثار [[زندگی]] و [[مرگ]] [[عیسی]] {{ع}} را به فرد اعطا می‌‌کند. تعمید نوعی از شستشو بوده که همراه آن، کشیش این عبارت را می‌‌خواند: تو را به نام [[پدر]]، پسر و [[روح‌القدس]] تعمید می‌دهم: [[مسیحیان]] معمولاً در روز [[عید]] [[پاک]] که مهمترین جشن [[دینی]] [[مسیحیان]]، به خاطر یادآوری برخاستن [[مسیح]] از میان مردگان در روز سوم پس از تصلیب است، تعمید می‌‌گیرند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۲۹-۳۳۰.</ref>.
#[[تأیید]]: پس از [[فدا]] که [[نجات]] از [[گناه]] و ورود به دنیای [[ایمان]] است، نوبت به [[تأیید]] می‌‌رسد، که آن [[شهادت]] و [[گواهی]] فرد به چیزی است که [[خدا]] به وسیلۀ [[عیسی]] برای [[بشریت]] محقق ساخته و [[کمک]] خواستن از [[روح‌القدس]] برای انجام این [[وظیفه]] است. [[تأیید]] توسط [[اسقف]] یا [[جانشین]] او با [[خواندن]] این عبارت انجام می‌‌شود: [[روح‌القدس]] را بپذیر، تا بتوانی به [[مسیح]] [[شهادت]] دهی<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۳۰.</ref>.
#اعتراف: [[مسیحیان]] در [[آیین]] اعتراف از [[گناهان]] خود [[توبه]] می‌‌کنند و از این طریق [[بخشش]] و [[مغفرت]] [[خداوند]] را طلب می‌‌نمایند که امروزه بیشتر به صورت فردی و در حضور [[پدران]] [[روحانی]] انجام می‌‌شود<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۳۰.</ref>.
#تدهین: [[آیین]] تدهین مخصوص بیماران و با روغن [[مقدس]] است و نشانۀ وجود [[خدا]] و [[محبت]] اوست، به اینکه آنها تنها نیستند، بلکه [[عیسی]] با ایشان است و آنان را به سمت [[خدا]] [[هدایت]] می‌‌کند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۳۰.</ref>.
#عشای ربانی: یادبود و بازسازی [[شام]] آخر [[عیسی]] با [[حواریون]]، در شب قبل از [[مرگ]] اوست که [[عیسی]] در آن هنگام، نان و شراب به [[شاگردان]] خود داد، تا آن را به عنوان [[خون]] [[مسیح]] بنوشند که به جهت [[آمرزش گناهان]] ریخته می‌‌شود. در این [[آیین]] دو مسئله، اساسی و ثابت است: یکی [[خواندن]] مقداری از [[کتاب مقدس]] و دیگری خوردن [[قربانی]] [[مقدس]]<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۳۰.</ref>.
==انشعابات [[مسیحیت]]==
*[[مسیحیت]] به سه فرقۀ بزرگ [[کاتولیک]]، ارتدکس و [[پروتستان]] انشعاب یافته است. تشکیل کلیسای ارتدکس و جدایی آن از کلیسای [[کاتولیک]] [[روم]]، نخستین انشعاب مهم در [[مسیحیت]] بود که [[اختلافات]] [[سیاسی]] [[روم]] و بیزانس بدین انشعاب دامن زدند. ارتدکس‌ها به بارداری بی‌شائبۀ [[حضرت مریم]] {{ع}} و مصون بودن [[مقامات]] والای کلیسایی از [[خطا]] و اشتباه [[معتقد]] نیستند. کشیش‌های ارتدکس [[ازدواج]] را برای خود روا می‌دانند و [[عبادات]] شفاهی را به زبان رایج [[مردم]] انجام می‌دهند. سختگیری کلیسای [[کاتولیک]]، وجود مقررات دست و پاگیر و زیر فشار نهادن [[مؤمنان]] [[مسیحی]] قرون وسطی، گروهی از روشنفکران کلیسای [[روم]] را به [[اعتراض]] واداشت. این حرکت اعتراض‌آمیز، [[نهضت]] [[پروتستان]] نام گرفت که مارتین لوتر از [[رهبران]] این [[نهضت]] بود. همۀ فرقه‌های [[مذهب]] پروتستان‌ها مخالف [[قدرت الهی]] پاپ اند و معتقدند [[مؤمنین]] در ارتباط با [[خدا]] [[نیازمند]] کشیش نیستند و [[کشیشان]] می‌توانند [[ازدواج]] کنند. همچنین، [[اعتراف به گناه]] را [[واجب]] نمی‌شمارند و به [[برزخ]] و دوشیزگی [[حضرت مریم]] {{ع}} [[اعتقاد]] ندارند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۹.</ref>.
*جنبش اطلاح‌طلبانه پروتستان‌ها با "[[مسیحیت یهودی]]" در قرن شانزدهم ارتباط‍‌ پیدا می‌کند، به طوری که پروتستان‌ها اعتبار و آبروی [[یهودیان]] را به آنها بازگرداندند و [[عهد قدیم]] ([[یهودیان]]) بالاترین منبع [[اعتقادی]] پروتستان‌ها شد. با [[انقلاب]] پورتانی‌ها در قرن هفده، [[یهودی]] شدن [[مسیحیت]] به اوج خود رسید تاجایی که برخی از آنها [[نماز]] و [[کتاب مقدس]] را به زبان عبری می‌خواندند<ref>ر.ک: [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۶۳.</ref>.
*در حال حاضر "[[مسیحیت صهیونیستی]]" جریانی [[فرهنگی]] ـ [[سیاسی]] است که با تکیه بر آموزه‌های [[تورات]]، [[تمایلات]] [[سیاسی]] [[صهیونیستی]] و امکانات نظامی [[آمریکا]] سعی در کسب سلطۀ کامل بر جغرافیای [[فرهنگی]] و خاکی [[مسلمین]] (از نیل تا [[فرات]]) دارد. این جریان موضوع [[زمینه‌سازی ظهور]] [[مقدس]] را بهانۀ حضور در خاورمیانه، [[حمایت]] از [[اسرائیل]]، تسلط‍‌ بر [[عراق]] و... ساخته و "[[ظهور حضرت عیسی]] {{ع}}" را مشروط‍‌ به تشکیل [[اسرائیل]] بزرگ، انهدام [[بیت المقدس]]، بنای هیکل [[سلیمان]] و بالاخره واقعۀ "[[آرماگدون]]" می‌شناسند و حذف عوامل تحقق این [[استراتژی]]، مقابله با [[مسلمین]] و [[روحیه]] جهادی [[شیعیان]]، سلطۀ کامل بر [[ایران]] [[اسلامی]] و قتل‌عام [[مخالفان]] [[سلطه]] [[صهیونیسم]] بر [[سرزمین‌های اسلامی]] را مقدمۀ لازم به شمار می‌آورد. متمسک شدن به موضوع "قریب الوقوع بودن [[ظهور]] [[حضرت مسیح]] {{ع}} "برای محتوم جلوه دادن سلطۀ [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] بر کل [[جهان]] در هیئت [[حکومت جهانی]]، حکایت از طرح زیرکانه و سلطه‌جویانۀ آنها دارد<ref>ر.ک: [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۶۱.</ref>.


==تاریخچه [[مسیحیّت]] در [[جزیرة العرب]]==
براساس [[آیات قرآن]]، [[دین]] [[مسیح]]{{ع}} [[تحریف]] شده و [[آفرینش]] ایشان هم همانند [[آدم]]{{ع}} بوده<ref>{{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref> که از مادری بکر زاده شده است. مادر [[عیسی]]{{ع}} از [[زنان]] برجسته عالم است که با [[عالم غیب]] ارتباط داشته است<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>. [[قرآن کریم]] به صراحت کسانی را که به [[تثلیث]] معتقدند و او را پسر خدا یا [[خدا]] می‌انگارند، [[کافر]] می‌خواند<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}«به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر» سوره مائده، آیه ۱۷ و {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> و بیان می‌دارد که وی را نکشته و به دار نیاویخته‌اند؛ بلکه او به سوی خدا رفته است<ref> {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}«و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت بلکه خداوند او را نزد خویش فرا برد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۵۷ ـ ۱۵۸</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۶۰.</ref>
*از آنجا که [[نصارا]] مانند [[یهودیان]]، مهاجرتی به [[حجاز]] و [[یمن]] نکرده‌اند، [[تعیین زمان]] دقیق ورود [[نصرانیت]] به [[جزیرة العرب]] از [[یهودیّت]] ابهام بیشتری دارد.
*از زمانی که کنستانتین در سال ۳۱۲ م به [[آیین مسیحیّت]] درآمد، رفته‌ رفته این [[دین]]، بلاد [[رومیان]] را در بر گرفت؛ تا اینکه در سال ۳۱۸ م [[دین]] رسمی [[دولت]] [[روم]] شد<ref>بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۳.</ref>. از آن پس [[سیاست]] [[دولت]] بیزانس بر نشر [[آیین]] [[نصرانیت]] بین [[اتباع]] خود و ارسال مبشران [[مسیحی]] به خارج از محدوده [[قدرت]] خود قرار گرفت، اما نه برای [[تقرب به خدا]]، بلکه از آن رو که [[مردم]] به سلطنتشان [[تمکین]] کنند و قلباً [[خاضع]] [[دولت]] [[روم]] شوند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۹۰.</ref>. این امر، رقابت‌های شدید [[دینی]] را میان [[دولت]] [[فارس]] و بیزانس در پی داشت.
*از جمله سرزمین‌هایی که قیاصره [[روم]] در [[اندیشه]] نفوذ به آن بودند، [[یمن]] بود؛ از این‌رو، مبشران [[مسیحی]] در قالب کاروان‌های تجاری و غیر تجاری به این دیار سفر می‌کردند و به [[تبلیغ]] [[آیین]] خود می‌پرداختند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۱۵.</ref>. حتی تجار [[مسیحی]] نیز [[فرصت]] را [[غنیمت]] شمرده، برای به دست آوردن [[منفعت]] [[معنوی]]، افزون بر سود مادی به [[تبلیغ]] [[آیین]] خود می‌پرداختند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۲۱. </ref>. از سوی دیگر، راهبانی نیز در سرتاسر بلاد [[عرب]] به سر می‌بردند که از [[لذایذ]] [[دنیا]] [[دست]] شسته، با [[اعراب]] به [[مدارا]] [[زندگی]] می‌کردند. با آنها در خیمه‌هاشان به سر می‌بردند و از این‌رو به "اساقفه خیام" معروف بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۸۸. </ref>.
*نفوذ [[مسیحیت]] در بلاد [[شام]] و [[عراق]] و نیز [[حبشه]]، به گسترش این [[دین]] در [[جزیرة العرب]]، سرعت بخشید. وجود قافله‌های تجاری بریه و بحریه که دائماً بین این مناطق در حرکت بودند، روند مسیحی‌گری را در [[عربستان]] را شدت می‌بخشید<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۰۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۴-۹۵.</ref>.


===[[مسیحیان]] [[یمن]]===
اما با این حال، او را فرزند یوسف نجار می‌دانند که چهار تا هشت سال پیش از مبدأ [[تاریخ]] میلادی در بیت‌اللحم زاده شد و در سی سالگی به دست [[حضرت یحیی]]{{ع}} [[غسل]] تعمید داده شد و همانند او به [[موعظه]] و [[تذکیر]] و [[تعلیم]] [[خلق]] پرداخت. وقتی [[عیسی]]{{ع}} به [[تبلیغ دین]] خویش [[همت]] گماشت، [[رهبران]] [[یهود]] راه [[دشمنی]] در پیش گرفتند و سرانجام شورای عالی یهود در [[اورشلیم]]، عیسی{{ع}} را به [[مرگ]] محکوم کرد. [[مسیحیان]] معتقدند [[حضرت عیسی]]{{ع}} همراه دو تن دیگر به صلیب کشیده شده و [[جان]] باخته است؛ اما پس از سه [[روز]] در پیش چشم مادرش [[مریم]]{{س}} و [[حواریون]] از مرقد خویش بیرون آمده و به [[آسمان‌ها]] رفته است و در [[آخر الزمان]]، باری دیگر برمی‌گردد و [[بشر]] را [[نجات]] می‌دهد<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه ص۲۵۶-۲۵۷. </ref>.
*[[تاریخ]] انتشار [[مسیحیّت]] را در [[یمن]]، اوایل [[قرن چهارم]] میلادی بیان کرده‌اند، و "[[نجران]]" مهم‌ترین موطن این [[دین]] در بلاد [[عرب]] به شمار می‌آمد<ref>ابوالربیع حمیری، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله{{صل}} و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۷۱.</ref>. [[نجران]]، منطقه‌ای کوهستانی در [[یمن]] بود که از توابع [[عدن]] و [[حضرموت]] به شمار می‌آمد. این منطقه در ده‌ منزلی [[صنعا]] قرار داشت و از آنجا تا [[مکه]]، بیست روز راه فاصله بود<ref>حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، ص۲۲۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۵.</ref>.
*رواج این [[دین]] در [[نجران]] را به یکی از [[پیروان]] آن به نام فیمیون منسوب کرده‌اند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۱۱۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱.</ref>. او مردی پارسا و کوشا و [[زاهد]] از بلاد [[شام]] بود که طی سفری [[تبلیغی]] به دست راهزنان ربوده و به اهالی بت‌پرست [[نجران]] فروخته شد<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۲۶؛ ابوالربیع حمیری، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله{{صل}} و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۷۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ص۱۱۹.</ref>. با تلاش‌های او و سپس [[عبدالله بن تامر]]، [[آیین مسیحیت]] در [[نجران]] پا گرفت و [[رشد]] کرد تا اینکه خبر آن به [[ذونواس]]، [[حاکم]] [[حمیری]] [[یمن]] رسید. او به تحریک [[یهودیان]] بر نجرانیان سخت گرفت و شمار زیادی از آنان را - که تا بیست هزار نفر نیز شمرده‌اند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵.</ref> در [[آتش]] سوزاند. این امر، [[خشم]] [[مسیحیان]] را در پی داشت؛ تا اینکه با اعزام [[سپاه]] بزرگی از [[حبشه]] به [[یمن]]، [[انتقام]] [[سختی]] از آنان گرفتند<ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۶.</ref>.
*حضور بیست‌ ساله [[حبشیان]] در [[یمن]]، باعث تقویت [[آیین مسیحیّت]] در آن دیار شد؛ از این‌رو، بسیاری از [[مردم]] به [[مسیحیّت]] گرویدند<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. در این زمان، کنیسه‌های مجلل بسیاری در [[یمن]] بنا شد که کنیسه بسیار باشکوه [[نجران]] از مشهورترین آنها بود<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. "قلیس" در صنعا<ref>کلبی، ابن هشام، الاصنام، ص۱۴۲.</ref> و نیز "مأرب" و "ظفار"<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۱۹.</ref> از دیگر کنیسه‌های مشهور [[یمن]] به شمار می‌آمدند.
*در این زمان، [[نصرانیت]] در [[قبایل]] "[[ربیعه]]" و "غسان" و بعضی از [[مردم]] "قضاعه" رواج یافت، و به [[نقل]] [[یعقوبی]] بسیاری از بزرگان [[عرب]] [[نصرانی]] شدند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>. [[قبیله]] "طی" هم از جمله قبایلی بود که [[مسیحیّت]] در آن راه یافته بود و [[عدی بن حاتم طایی]]، از چهره‌های بارز این [[دین]] در [[عربستان]] شمرده می‌شد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۳۷.</ref>. "مذحج"، "بهراء"، "سلیح"، "تنوخ" و "لخم" نیز از دیگر [[قبایل]] [[یمنی]] بودند که به [[آیین]] [[نصرانی]] گردن نهادند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۳۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۶.</ref>.
===[[مسیحیان]] [[حجاز]]===
*[[مسیحیان]] منطقه [[حجاز]] را عمدتاً افراد غریبی تشکیل می‌دادند که در قالب اشتغال، [[تجارت]] و [[بندگی]]، در منطقه حضور داشتند. افزون بر اینکه حضور مبلغان [[مسیحی]] در سرتاسر [[حجاز]] را نیز باید به جمع [[مسیحیان]] منطقه اضافه کرد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۰۳.</ref>. مؤرخان از رویارویی [[مسیحیان]] [[حجاز]] با [[مسلمانان]]، چیزی نگفته‌اند. این امر می‌تواند [[دلیل]] [[قوت]] نداشتن [[نصرانیت]] در منطقه [[حجاز]] باشد.
*افزون بر وجود بردگان سیاه و سفید غالباً [[مسیحی]] در [[مکه]] و [[یثرب]]، عده‌ای از [[مردم]] [[مکه]] نیز به [[آیین]] [[نصرانیت]] در آمده بودند که از جمله آنها [[عثمان بن حویرث]] و [[ورقه بن نوفل]] بودند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>. از دیگر مواضع [[مسیحیان]] در [[حجاز]]، ایله و وادی القری و تیما و [[تبوک]] بودند که از منزلگاه‌های [[یهود]] به شمار می‌آمدند؛ با این حال، شماری [[مسیحی]] در کنار [[یهودیان]] [[زندگی]] می‌کردند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۰۵-۶۰۶.</ref>. در [[طائف]] نیز مانند دیگر نقاط [[حجاز]]، معدودی [[مسیحی]] به سر می‌بردند. آنان در اجرای [[فرایض]] [[دینی]]، [[آزاد]] بودند و بزرگان [[قوم]] به آنان سخت نمی‌گرفتند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۰۷.</ref>. از جمله این افراد، [[عداس]] بود<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۳۸۵-۳۸۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۶-۹۷.</ref>.


===[[مسیحیان]] [[شرق]] [[جزیرة العرب]]===
== کتاب [[دینی]] [[مسیحیت]] ==
*در [[شرق]] [[عربستان]] نیز، [[نصرانیت]] از راه شمال، به ویژه [[عراق]]، [[عمان]] و [[بحرین]] راه یافته بود. افزون بر آن، رومیانی هم از طریق دریا به آنجا رفتند و در مناطقی چون [[بحرین]] ساکن شدند<ref>لوییس شیخو الیسوعی، النصرانیه و آداب‌ها بین العرب الجاهلیه، ص۷۰.</ref>. در [[قطر]] و هجر و بعضی از جزایر خلیج [[فارس]] نیز مسیحیانی می‌زیستند که غالباً مذهبشان را از نصارای [[حیره]] گرفته بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۲۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۷.</ref>.
[[کتاب مقدس]] مسحیت‌ دارای دو بخش است: [[عهد]] قدیم‌ یا تورات‌ و عهد جدید یا انجیل‌. بخش دوم تنها نزد مسیحیان [[مقدس]] است. عهد جدید شامل چهار [[انجیل]] متی‌، مرقس‌، لوقا و [[یوحنا]] و نیز [[اعمال]] رسولان‌ و نامه‌های [[پولس]] [[حواری]] است. و اناجیل‌ دیگر بغیر از [[اناجیل]] چهارگانه‌ را کلیسای [[مسیحی]] بی‌اعتبار شمرد. کلمه "انجیلیونانی و به معنای [[بشارت]] است محتوای‌ اناجیل، زندگی‌نامه و بیانات [[اخلاقی]] و پندهای حضرت عیسی{{ع}} است. در عهد جدید خبری از [[احکام شرعی]] نیست و مسیحیان به همان احکامِ عهد قدیم‌ پای بندند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۵۷. </ref>.
==[[مذاهب]] نصرانیه==
*از [[مذاهب]] نصرانیه‌ای که به [[عربستان]] راه یافت، می‌توان به "[[مذهب نسطوری]]" و "[[مذهب یعقوبی]]" اشاره کرد:
*[[یعقوبیه]]، به [[یعقوب البرادعی]]، متوفای سال ۵۷۸ م منسوب‌اند. آنها برای [[حضرت مسیح]]{{ع}} قائل به [[طبیعت]] [[واحد]]<ref>جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۷.</ref> و به "منوفیزیست‌ها" معروف بوند<ref>جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۷.</ref>. مرکز این [[مذهب]]، [[عراق]] بود و از آنجا به منطقه [[بادیه]] و [[شرق]] [[جزیرة العرب]] راه یافت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۳۰.</ref>.
*نسطوریه نیز منسوب به نسطوریوس، متوفای سال ۴۵۰ م بودند. آنان قائل به دو طبیعتی بودن [[حضرت مسیح]]{{ع}} (طبیعتی [[انسانی]] و طبیعتی [[الهی]]) بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۲۷؛ جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۶.</ref>.
*این [[مذهب]]، نخست به "[[حیره]]" راه یافت و از آنجا به واسطه قافله‌های تجاری و مبلغان [[مسیحی]] که دائم بین [[حیره]] و [[یمن]] در حرکت بودند، به یمامه و بعد به [[نجران]] و [[یمن]] راه یافت و سپس از راه [[عراق]] و [[یمن]]، [[قطر]]، [[بحرین]]، [[عمان]] و دیگر نواحی شبه‌ جزیره منتشر شد. نسطوریان تا [[ظهور اسلام]] در [[یمن]] پابرجا بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۳۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۷-۹۸.</ref>.


==[[مسیحیان]] در [[عصر ظهور]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}}==
مسیحیان معتقدند اناجیل کنونی نوشته یا املای حضرت عیسی نیست، بلکه حواریون بعد از مرگ زمینی عیسی، با [[الهامات]] [[روح‌القدس]] و پس از [[اجماع]] مسیحیان، آن را به نگارش درآوردند. به سه [[انجیل متی]]، [[مرقس]]، لوقا که محتوا و سبک یکسانی دارند اناجیل هم‌نوا می‌‌گویند. [[انجیل یوحنا]]، از نظر مطالب و سبک نگارش، با اناجیل هم‌نوا متفاوت است؛ زیرا متأثر از [[الهیات]] [[پولس]] نوشته شده و نویسنده آن از [[حواریون]] نیست و [[خدا]] می‌داند چه کسی این [[انجیل]] را نوشته است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۳۲۷. </ref>. پولس مبلغ مشهور [[مسیحیت]] در قرن نخست میلادی، بعد از [[مسیح]]، دومین [[شخصیت]] مهم در نظر [[مسیحیان]] است. او نخست [[یهودی]] بود و در اثر تحول [[روحی]] به مسیحیت [[تغییر]] [[دین]] داد و سرانجام پس از مدت‌ها [[حبس]] در [[زندان]] به دستور نرون پادشاه روم به [[قتل]] رسید. نخستین نوشته‌های عهد جدید نامه‌های پولس است. بسیاری از [[اعتقادات]] کنونی چالش‌برانگیز در این [[دین]]، مانند الوهیت عیسی، [[رجعت]] او و [[آمرزش گناهان]] به خاطر صلیب کشیده شدن [[عیسی]]{{ع}}، به او منتسب است<ref>ر.ک: مسلم محمدی|محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۲۷-۳۲۸؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۵۷.</ref>.
*[[نجران]] در [[زمان ظهور]] [[محمد]]{{صل}}، مرکز [[مسیحیان]] در بلاد [[عرب]] به شمار می‌رفت و [[نظام سیاسی]] و [[اداری]] خاصی داشت. "[[اسقف]][[امام]] و [[رئیس]] مدارس آنها به شمار می‌آمد<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.</ref>، "العاقب" [[امیر]] [[قوم]] و [[صاحب]] رأی‌شان بود<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.</ref> و بدون نظر او حکمی صادر نمی‌شد و "السید" [[رئیس]] اجتماعاتشان بود<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.</ref>.
*[[خداوند]] در [[قرآن]]، [[مسیحیان]] [[جزیرة العرب]] را به علت مواضع ملایم‌تری که در برابر [[حضرت]] اتخاذ می‌کرده‌اند [[تمجید]] و آنان را نزدیک‌ترین [[دوستان]] [[مسلمانان]] معرفی کرده است{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه:۸۳.</ref>.
*می‌توان [[جریان مباهله]] را جدی‌ترین رودررویی [[مسیحیان]] و [[مسلمانان]] دانست که در پی انصراف از [[مباهله]]، [[پیامبر]]{{صل}} آنان را به پرداخت [[جزیه]]، ملزم کردند<ref>شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۸-۹۹.</ref>.


==منابع==
== رسمیت یافتن مسیحیت ==
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
مسیحیت از فرقه‌ای یهودی به شمار می‌رفت ولی با گسترش و آشکار شدن آن به صورت [[دینی]] جدید، قسطنطنین کبیر در سال ۳۱۳ م. به مسیحیت گروید و مسیحیت [[کیش]] رسمی [[دولت]] [[روم]] شد. قسطنطنین برای [[حل اختلافات]]، نمایندگانی را از مسیحیان [[جهان]] گرد آورد و به سال ۳۲۵ م. شورایی را سامان داد که آن را "شورای نیقیه" می‌خوانند. این [[شورا]]، [[تثلیث]] را به عنوان [[اعتقاد]] رسمی مسیحیت معتبر شمرد و [[اناجیل]] چهارگانه‌ را به رسمیت [[شناخت]]. از آن پس، شوراهای دیگری نیز بر پا شد که مصوبات آنها را "[[قانون]] [[شرع]]" می‌گویند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۵۸.</ref>.
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
* [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]


==جستارهای وابسته==
== تصلیب و تثلیث ==
مسیحیان معتقدند عیسی به صلیب کشیده شد و [[دفن]] گردید، ولی پس از ۳ [[روز]] زنده شد و به [[آسمان]] رفت و نزد [[خداوند]] جای گرفت. هنگامی که بزرگان [[یهود]] دیدند تعالیم [[حضرت عیسی]] در تضاد با منافع آنهاست، برای کشتن او [[توطئه]] کردند، یهودای اسخریوطی یکی از ۱۲ [[حواری]] او، عیسی{{ع}} را به مأموران یهودی [[تسلیم]] کرد. هر چهار انجیل، داستان به صلیب کشیده شدن [[عیسی]] را با اندک اختلافی بیان می‌‌کنند. این اتفاق در سال ۳۳ برای [[حضرت عیسی]] رخ داد که مبدا [[تاریخ]] میلادی نیز گردید. به‌ [[عقیده]] [[مسیحیان]] از آنجا که [[بشر]] از [[حضرت آدم]] تاکنون گرفتار [[گناهان]] مختلف بوده و اثر آن پس از [[توبه]] نیز همچنان باقی است، عیسی{{ع}} با [[تسلیم]] مطلق خود در مقابل [[خدا]]، کفارۀ [[گناه]] [[بشریت]] شد.


==پانویس==
[[تثلیث]]، به صورت صریح و آشکار در [[کتاب مقدس مسیحیان]] وارد نشده است، هرچند گفته می‌‌شود ریشه‌های آن به برخی عبارات عهد جدید برمی‌گردد. واژۀ پدر دربارۀ خدا را عیسی به کار می‌‌برد و الوهیت عیسی نیز در شورایی در نیقیه [[تأیید]] و پذیرفته شد. [[روح‌القدس]] هم به عقیدۀ مسیحیان فرشتۀ خدا نیست، بلکه او خود خداست، که در [[جهان]] بشری زیست می‌‌کند و جامعۀ [[مسیحی]] را [[ارشاد]] می‌‌کند. با تلاش‌های فراوان که دربارۀ توجیه تثلیث تاکنون انجام شده، اما همگی به نافرجامی کوشش‌های خود معترف هستند و آن را یک [[راز]] می‌‌دانند که قابل بیان با تعابیر بشری نیست<ref>ر.ک: مسلم محمدی|محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۲۸ ـ ۳۲۹.</ref>.
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
== آیین‌های [[مقدس]] مسیحیان ==
[[رده:دین مسیحیت]]
در [[دین مسیحیت]] برای [[پیروان]] آن، آیین‌های متعددی آمده است که به جا آوردن آنها به معنای [[ملاقات]] و همسانی با [[حضرت مسیح]] است؛ زیرا آنها معتقدند حضرت مسیح بعد از بازگشت از میان [[مردگان]]، این [[اعمال]] را انجام می‌دهد و با وجود اختلافاتی در تعداد آنها، اما درباره تعمید و عشای ربانی همۀ مسیحیان اتفاق‌نظر دارند.
 
مهمترین و شایع‌ترین [[آیین‌ها]] نزد مسیحیان عبارت‌اند از:
# تعمید: نخستین و مهم‌ترین آیینی که برای ورود به جهان مسیحیت لازم و ضروری است که خدا با آن، همۀ آثار [[زندگی]] و [[مرگ]] عیسی{{ع}} را به فرد اعطا می‌‌کند. تعمید نوعی از شستشو بوده که همراه آن، کشیش این عبارت را می‌‌خواند: تو را به نام پدر، پسر و [[روح‌القدس]] تعمید می‌دهم: [[مسیحیان]] معمولاً در [[روز]] [[عید]] [[پاک]] که مهمترین جشن [[دینی]] مسیحیان، به خاطر یادآوری برخاستن [[مسیح]] از میان [[مردگان]] در روز سوم پس از تصلیب است، تعمید می‌‌گیرند.
# [[تأیید]]: پس از [[فدا]] که [[نجات]] از [[گناه]] و ورود به دنیای [[ایمان]] است، نوبت به تأیید می‌‌رسد، که آن [[شهادت]] و [[گواهی]] فرد به چیزی است که [[خدا]] به وسیلۀ [[عیسی]] برای [[بشریت]] محقق ساخته و کمک خواستن از روح‌القدس برای انجام این [[وظیفه]] است. تأیید توسط اسقف یا [[جانشین]] او با خواندن این عبارت انجام می‌‌شود: روح‌القدس را بپذیر، تا بتوانی به مسیح شهادت دهی.
# اعتراف: مسیحیان در [[آیین]] اعتراف از [[گناهان]] خود [[توبه]] می‌‌کنند و از این طریق [[بخشش]] و [[مغفرت]] [[خداوند]] را طلب می‌‌نمایند که امروزه بیشتر به صورت فردی و در حضور پدران [[روحانی]] انجام می‌‌شود.
# تدهین: آیین تدهین مخصوص [[بیماران]] و با روغن [[مقدس]] است و نشانۀ وجود خدا و [[محبت]] اوست، به اینکه آنها تنها نیستند، بلکه عیسی با ایشان است و آنان را به سمت خدا [[هدایت]] می‌‌کند.
# عشای ربانی: یادبود و بازسازی [[شام]] آخر عیسی با [[حواریون]]، در شب قبل از [[مرگ]] اوست که عیسی در آن هنگام، نان و شراب به شاگردان خود داد، تا آن را به عنوان [[خون]] مسیح بنوشند که به جهت [[آمرزش گناهان]] ریخته می‌‌شود. در این آیین دو مسئله، اساسی و ثابت است: یکی خواندن مقداری از [[کتاب مقدس]] و دیگری خوردن [[قربانی]] مقدس<ref>ر.ک: مسلم محمدی|محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۲۹-۳۳۰.</ref>.
 
== انشعابات [[مسیحیت]] ==
مسیحیت به سه فرقۀ بزرگ [[کاتولیک]]، ارتدکس و [[پروتستان]] انشعاب یافته است. تشکیل [[کلیسای ارتدکس]] و جدایی آن از [[کلیسای کاتولیک]] [[روم]]، نخستین انشعاب مهم در [[مسیحیت]] بود که [[اختلافات]] [[سیاسی]] روم و بیزانس بدین انشعاب دامن زدند. ارتدکس‌ها به بارداری بی‌شائبۀ [[حضرت مریم]]{{ع}} و مصون بودن [[مقامات]] والای کلیسایی از [[خطا]] و [[اشتباه]] [[معتقد]] نیستند. کشیش‌های ارتدکس [[ازدواج]] را برای خود روا می‌دانند و [[عبادات]] شفاهی را به زبان رایج [[مردم]] انجام می‌دهند. سختگیری کلیسای کاتولیک، وجود مقررات [[دست]] و پاگیر و زیر فشار نهادن [[مؤمنان]] [[مسیحی]] قرون وسطی، گروهی از روشنفکران کلیسای روم را به [[اعتراض]] واداشت. این حرکت اعتراض‌آمیز، [[نهضت]] پروتستان نام گرفت که مارتین لوتر از [[رهبران]] این نهضت بود. همۀ فرقه‌های [[مذهب]] پروتستان‌ها مخالف [[قدرت الهی]] پاپ‌اند و معتقدند [[مؤمنین]] در ارتباط با خدا نیازمند کشیش نیستند و کشیشان می‌توانند ازدواج کنند. همچنین، اعتراف به گناه را [[واجب]] نمی‌شمارند و به [[برزخ]] و دوشیزگی حضرت مریم{{ع}} [[اعتقاد]] ندارند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۵۹.</ref>.
 
[[جنبش]] اطلاح‌طلبانه پروتستان‌ها با "[[مسیحیت یهودی]]" در [[قرن]] شانزدهم ارتباط‍‌ پیدا می‌کند، به طوری که پروتستان‌ها اعتبار و آبروی [[یهودیان]] را به آنها بازگرداندند و عهد قدیم (یهودیان) بالاترین منبع [[اعتقادی]] پروتستان‌ها شد. با [[انقلاب]] پورتانی‌ها در قرن هفده، [[یهودی]] شدن مسیحیت به اوج خود رسید تاجایی که برخی از آنها [[نماز]] و [[کتاب مقدس]] را به زبان عبری می‌خواندند<ref>ر.ک: [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۶۳.</ref>.
 
در حال حاضر "[[مسیحیت صهیونیستی]]" جریانی [[فرهنگی]] ـ سیاسی است که با تکیه بر آموزه‌های [[تورات]]، [[تمایلات]] سیاسی [[صهیونیستی]] و امکانات نظامی آمریکا سعی در کسب سلطۀ کامل بر جغرافیای فرهنگی و خاکی [[مسلمین]] (از نیل تا [[فرات]]) دارد. این جریان موضوع [[زمینه‌سازی ظهور]] [[مقدس]] را بهانۀ حضور در خاورمیانه، حمایت از [[اسرائیل]]، تسلط‍‌ بر [[عراق]] و... ساخته و "ظهور حضرت عیسی{{ع}}" را مشروط‍‌ به تشکیل اسرائیل بزرگ، انهدام [[بیت المقدس]]، بنای هیکل سلیمان و بالاخره واقعۀ "[[آرماگدون]]" می‌شناسند و حذف عوامل تحقق این استراتژی، مقابله با [[مسلمین]] و روحیه جهادی [[شیعیان]]، سلطۀ کامل بر ایران اسلامی و قتل‌عام مخالفان [[سلطه]] [[صهیونیسم]] بر [[سرزمین‌های اسلامی]] را مقدمۀ لازم به شمار می‌آورد. متمسک شدن به موضوع "قریب الوقوع بودن ظهور [[حضرت مسیح]]{{ع}} "برای محتوم جلوه دادن سلطۀ [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] بر کل [[جهان]] در هیئت [[حکومت جهانی]]، حکایت از طرح زیرکانه و سلطه‌جویانۀ آنها دارد<ref>ر.ک: [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۶۱.</ref>.
 
== تاریخچه [[مسیحیّت]] در [[جزیرة العرب]] ==
[[زمان]] دقیق ورود مسیحیت به جزیرة العرب معلوم نیست، اما مبشران [[مسیحی]] در قالب کاروان‌های [[تجاری]] و غیر تجاری به جزیرة العرب[[سفر]] می‌کردند و به [[تبلیغ]] [[آیین]] خود می‌پرداختند. از سوی دیگر، راهبانی نیز در سرتاسر بلاد [[عرب]] به سر می‌بردند که به "اساقفه خیام" معروف بودند. این روابط موجب شد در کنار [[بت‌پرستی]]، بزرگ‌ترین [[دین]] شبه جزیره؛ ادیانی چون مسیحیّت نیز به جزیرة العرب راه یابند<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۹۵-۹۶.</ref>.
 
=== [[مسیحیان]] در [[یمن]] ===
[[تاریخ]] انتشار مسیحیّت را در یمن، اوایل قرن چهارم میلادی بیان کرده‌اند و رواج این دین را به مردی [[پارسا]] و کوشا به نام "فیمیون" نسبت داده‌اند. حضور بیست‌ ساله [[حبشیان]] در یمن نیز باعث تقویت [[آیین مسیحیّت]] در آن [[دیار]] شد؛ از این‌رو بسیاری از [[مردم]] مسیحیّت را برای خود [[انتخاب]] کردند و کنیسه‌های مجلل بسیاری در یمن بنا شد و [[نصرانیت]] در [[قبایل]] "[[ربیعه]]" و "[[غسان]]" و "طی" رواج یافت و بسیاری از بزرگان عرب [[نصرانی]] شدند<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۹۵-۹۶.</ref>.
 
=== مسیحیان [[حجاز]] ===
مسیحیان منطقه حجاز را افراد غریبی تشکیل می‌دادند که در قالب [[اشتغال]]، [[تجارت]] و [[بندگی]]، در منطقه حضور داشتند. علاوه بر اینها حضور [[مبلغان]] مسیحی در سرتاسر حجاز را نیز باید به جمع [[مسیحیان]] منطقه اضافه کرد. عده‌ای از [[مردم]] [[مکه]] به [[آیین نصرانیت]] درآمده و در [[طائف]] نیز تعدادی [[مسیحی]] به سر می‌بردند که در اجرای فرایض دینی [[آزاد]] بودند<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۹۷-۹۸.</ref>.
 
=== مسیحیان شرق [[عربستان]] ===
[[مسیحیت]] از طریق [[عراق]]، عمان و [[بحرین]]، به شرق عربستان راه یافته بود. افزون بر آن، [[رومی‌ها]] هم از طریق دریا به آنجا رفتند و در مناطقی چون بحرین ساکن شدند. در قطر و هجر و بعضی از جزایر خلیج فارس نیز مسیحیانی [[زندگی]] می‌‌کردند که غالباً مذهبشان را از مسیحیان [[حیره]] گرفته بودند<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۹۷-۹۸.</ref>.
 
== [[مذاهب]] [[نصرانیه]] ==
مذاهب [[نصرانی]] که به عربستان راه یافته بودند عبارت‌اند از:
# [[مذهب]] یعقوبیه که به [[یعقوب]] البرادعی منسوب‌اند. آنها برای [[حضرت مسیح]]{{ع}} قائل به طبیعت واحد بودند و به "منوفیزیست‌ها" معروف‌اند. مرکز این مذهب، عراق بود و از آنجا به منطقه [[بادیه]] و شرق [[جزیرة العرب]] راه یافت.
# مذهب نسطوریه نیز منسوب به نسطوریوس بودند. آنان قائل به دو طبیعتی بودن حضرت مسیح{{ع}} (طبیعتی [[انسانی]] و طبیعتی [[الهی]]) بودند. این مذهب، نخست به "حیره" راه یافت و از آنجا به واسطه قافله‌های [[تجاری]] و [[مبلغان]] مسیحی که دائم بین حیره و [[یمن]] در حرکت بودند، به یمامه و بعد به [[نجران]] و یمن راه یافت و سپس از راه عراق و یمن به قطر، بحرین، عمان و دیگر نواحی شبه‌ جزیره منتشر شد. نسطوریان تا ظهور اسلام در یمن پابرجا بودند<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۹۷-۹۸.</ref>.
 
== مسیحیان در عصر ظهور پیامبر خاتم{{صل}} ==
در [[زمان ظهور]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، نجران مرکز [[مسیحیان]] در بلاد [[عرب]] به شمار می‌رفت و [[نظام سیاسی]] و [[اداری]] خاصی داشت. "اسقف" [[امام]] و [[رئیس]] [[مدارس]] آنها، "العاقب" [[امیر]] [[قوم]] و صاحب رأی‌شان و "السید" رئیس اجتماعاتشان بود. [[خداوند]] در [[قرآن]]، مسیحیان [[جزیرة العرب]] را به علت مواضع ملایم‌تری که در برابر [[پیامبر]]{{صل}} اتخاذ می‌کردند، [[تمجید]] و آنان را نزدیک‌ترین [[دوستان]] [[مسلمانان]] معرفی کرده است. [[جریان مباهله]] جدی‌ترین رودررویی مسیحیان و مسلمانان است که در پی انصراف مسیحیان از [[مباهله]]، پیامبر{{صل}} آنان را به پرداخت [[جزیه]]، ملزم کردند<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۹۸-۹۹.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[پیروان ادیان آسمانی]]
* [[اهل کتاب]]
* [[مجوس]]
* [[یهودیان]]
* [[صابئه]]
* [[سیئات اهل کتاب]]
* [[وعید اهل کتاب]]
* [[برخورد با اهل کتاب]]
* [[برخورد با مسیحیان]]
* [[جهاد با اهل کتاب]]
* [[اهل ذمه]]
* [[شروط ذمه]]
* [[صاغر]]
* [[نقض ذمه]]
* [[اقلیتهای مذهبی]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{نبوت شناسی}}
 
[[رده:ادیان ابراهیمی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۰

مقدمه

مسیحیت آیین حضرت عیسای مسیح(ع) است و به کسانی که بر دین حضرت عیسی(ع) و معتقد به "انجیل" به عنوان کتاب آسمانی‌اند، مسیحی یا نصرانی گفته می‌‌شود.

مسیح یکی از لقب‌های عیسی بن مریم است. در این آیین، مسیحیان که از دین اصلی انحراف پیدا کرده‌اند، به سه خدا معتقداند: پدر، پسر، روح القدس و در همان حال، آن سه را یکی می‌‌دانند. می‌‌پندارند که عیسی کشته شد و به دار آویخته شد، تا فدیه گناهان امت خویش باشد. یک‌شنبه‌ها برای مراسم مذهبی در کلیسا جمع می‌شوند. برخی از افکار و احکام دینی آنان در "انجیل" آمده است.

مسیحیان به سه فرقه مهم تقسیم شده‌اند: کاتولیک، اُرتدوکس و پروتِستانت و هر یک از این فرقه‌ها هم شعبه‌هایی دارد. بیشتر پیروان این دین در آمریکا و کشورهای اروپایی زندگی می‌‌کنند[۱].

زندگینامه حضرت عیسی(ع)

دین مسیحیت از ادیان فراگیر و بزرگ آسمانی و آیین حضرت عیسی بن مریم(ع) است. حضرت عیسی(ع) در قرآن کریم از جایگاه و مقام والایی برخوردار بوده و از پیامبران اولوالعزم و صاحب کتاب انجیل[۲] به حساب می‌‌آید[۳] که خلقتی خاص و معجزه‌آسا[۴] و وجودی مبارک[۵] داشته و به آسمان عروج کرده است[۶]. در قرآن برای ایشان اسم‌هایی مانند مسیح[۷]، روح الله[۸]، عبدالله[۹] و کلمة الله[۱۰] بیان شده است[۱۱].

براساس آیات قرآن، دین مسیح(ع) تحریف شده و آفرینش ایشان هم همانند آدم(ع) بوده[۱۲] که از مادری بکر زاده شده است. مادر عیسی(ع) از زنان برجسته عالم است که با عالم غیب ارتباط داشته است[۱۳]. قرآن کریم به صراحت کسانی را که به تثلیث معتقدند و او را پسر خدا یا خدا می‌انگارند، کافر می‌خواند[۱۴] و بیان می‌دارد که وی را نکشته و به دار نیاویخته‌اند؛ بلکه او به سوی خدا رفته است[۱۵].[۱۶]

اما با این حال، او را فرزند یوسف نجار می‌دانند که چهار تا هشت سال پیش از مبدأ تاریخ میلادی در بیت‌اللحم زاده شد و در سی سالگی به دست حضرت یحیی(ع) غسل تعمید داده شد و همانند او به موعظه و تذکیر و تعلیم خلق پرداخت. وقتی عیسی(ع) به تبلیغ دین خویش همت گماشت، رهبران یهود راه دشمنی در پیش گرفتند و سرانجام شورای عالی یهود در اورشلیم، عیسی(ع) را به مرگ محکوم کرد. مسیحیان معتقدند حضرت عیسی(ع) همراه دو تن دیگر به صلیب کشیده شده و جان باخته است؛ اما پس از سه روز در پیش چشم مادرش مریم(س) و حواریون از مرقد خویش بیرون آمده و به آسمان‌ها رفته است و در آخر الزمان، باری دیگر برمی‌گردد و بشر را نجات می‌دهد[۱۷].

کتاب دینی مسیحیت

کتاب مقدس مسحیت‌ دارای دو بخش است: عهد قدیم‌ یا تورات‌ و عهد جدید یا انجیل‌. بخش دوم تنها نزد مسیحیان مقدس است. عهد جدید شامل چهار انجیل متی‌، مرقس‌، لوقا و یوحنا و نیز اعمال رسولان‌ و نامه‌های پولس حواری است. و اناجیل‌ دیگر بغیر از اناجیل چهارگانه‌ را کلیسای مسیحی بی‌اعتبار شمرد. کلمه "انجیل"، یونانی و به معنای بشارت است محتوای‌ اناجیل، زندگی‌نامه و بیانات اخلاقی و پندهای حضرت عیسی(ع) است. در عهد جدید خبری از احکام شرعی نیست و مسیحیان به همان احکامِ عهد قدیم‌ پای بندند[۱۸].

مسیحیان معتقدند اناجیل کنونی نوشته یا املای حضرت عیسی نیست، بلکه حواریون بعد از مرگ زمینی عیسی، با الهامات روح‌القدس و پس از اجماع مسیحیان، آن را به نگارش درآوردند. به سه انجیل متی، مرقس، لوقا که محتوا و سبک یکسانی دارند اناجیل هم‌نوا می‌‌گویند. انجیل یوحنا، از نظر مطالب و سبک نگارش، با اناجیل هم‌نوا متفاوت است؛ زیرا متأثر از الهیات پولس نوشته شده و نویسنده آن از حواریون نیست و خدا می‌داند چه کسی این انجیل را نوشته است[۱۹]. پولس مبلغ مشهور مسیحیت در قرن نخست میلادی، بعد از مسیح، دومین شخصیت مهم در نظر مسیحیان است. او نخست یهودی بود و در اثر تحول روحی به مسیحیت تغییر دین داد و سرانجام پس از مدت‌ها حبس در زندان به دستور نرون پادشاه روم به قتل رسید. نخستین نوشته‌های عهد جدید نامه‌های پولس است. بسیاری از اعتقادات کنونی چالش‌برانگیز در این دین، مانند الوهیت عیسی، رجعت او و آمرزش گناهان به خاطر صلیب کشیده شدن عیسی(ع)، به او منتسب است[۲۰].

رسمیت یافتن مسیحیت

مسیحیت از فرقه‌ای یهودی به شمار می‌رفت ولی با گسترش و آشکار شدن آن به صورت دینی جدید، قسطنطنین کبیر در سال ۳۱۳ م. به مسیحیت گروید و مسیحیت کیش رسمی دولت روم شد. قسطنطنین برای حل اختلافات، نمایندگانی را از مسیحیان جهان گرد آورد و به سال ۳۲۵ م. شورایی را سامان داد که آن را "شورای نیقیه" می‌خوانند. این شورا، تثلیث را به عنوان اعتقاد رسمی مسیحیت معتبر شمرد و اناجیل چهارگانه‌ را به رسمیت شناخت. از آن پس، شوراهای دیگری نیز بر پا شد که مصوبات آنها را "قانون شرع" می‌گویند[۲۱].

تصلیب و تثلیث

مسیحیان معتقدند عیسی به صلیب کشیده شد و دفن گردید، ولی پس از ۳ روز زنده شد و به آسمان رفت و نزد خداوند جای گرفت. هنگامی که بزرگان یهود دیدند تعالیم حضرت عیسی در تضاد با منافع آنهاست، برای کشتن او توطئه کردند، یهودای اسخریوطی یکی از ۱۲ حواری او، عیسی(ع) را به مأموران یهودی تسلیم کرد. هر چهار انجیل، داستان به صلیب کشیده شدن عیسی را با اندک اختلافی بیان می‌‌کنند. این اتفاق در سال ۳۳ برای حضرت عیسی رخ داد که مبدا تاریخ میلادی نیز گردید. به‌ عقیده مسیحیان از آنجا که بشر از حضرت آدم تاکنون گرفتار گناهان مختلف بوده و اثر آن پس از توبه نیز همچنان باقی است، عیسی(ع) با تسلیم مطلق خود در مقابل خدا، کفارۀ گناه بشریت شد.

تثلیث، به صورت صریح و آشکار در کتاب مقدس مسیحیان وارد نشده است، هرچند گفته می‌‌شود ریشه‌های آن به برخی عبارات عهد جدید برمی‌گردد. واژۀ پدر دربارۀ خدا را عیسی به کار می‌‌برد و الوهیت عیسی نیز در شورایی در نیقیه تأیید و پذیرفته شد. روح‌القدس هم به عقیدۀ مسیحیان فرشتۀ خدا نیست، بلکه او خود خداست، که در جهان بشری زیست می‌‌کند و جامعۀ مسیحی را ارشاد می‌‌کند. با تلاش‌های فراوان که دربارۀ توجیه تثلیث تاکنون انجام شده، اما همگی به نافرجامی کوشش‌های خود معترف هستند و آن را یک راز می‌‌دانند که قابل بیان با تعابیر بشری نیست[۲۲].

آیین‌های مقدس مسیحیان

در دین مسیحیت برای پیروان آن، آیین‌های متعددی آمده است که به جا آوردن آنها به معنای ملاقات و همسانی با حضرت مسیح است؛ زیرا آنها معتقدند حضرت مسیح بعد از بازگشت از میان مردگان، این اعمال را انجام می‌دهد و با وجود اختلافاتی در تعداد آنها، اما درباره تعمید و عشای ربانی همۀ مسیحیان اتفاق‌نظر دارند.

مهمترین و شایع‌ترین آیین‌ها نزد مسیحیان عبارت‌اند از:

  1. تعمید: نخستین و مهم‌ترین آیینی که برای ورود به جهان مسیحیت لازم و ضروری است که خدا با آن، همۀ آثار زندگی و مرگ عیسی(ع) را به فرد اعطا می‌‌کند. تعمید نوعی از شستشو بوده که همراه آن، کشیش این عبارت را می‌‌خواند: تو را به نام پدر، پسر و روح‌القدس تعمید می‌دهم: مسیحیان معمولاً در روز عید پاک که مهمترین جشن دینی مسیحیان، به خاطر یادآوری برخاستن مسیح از میان مردگان در روز سوم پس از تصلیب است، تعمید می‌‌گیرند.
  2. تأیید: پس از فدا که نجات از گناه و ورود به دنیای ایمان است، نوبت به تأیید می‌‌رسد، که آن شهادت و گواهی فرد به چیزی است که خدا به وسیلۀ عیسی برای بشریت محقق ساخته و کمک خواستن از روح‌القدس برای انجام این وظیفه است. تأیید توسط اسقف یا جانشین او با خواندن این عبارت انجام می‌‌شود: روح‌القدس را بپذیر، تا بتوانی به مسیح شهادت دهی.
  3. اعتراف: مسیحیان در آیین اعتراف از گناهان خود توبه می‌‌کنند و از این طریق بخشش و مغفرت خداوند را طلب می‌‌نمایند که امروزه بیشتر به صورت فردی و در حضور پدران روحانی انجام می‌‌شود.
  4. تدهین: آیین تدهین مخصوص بیماران و با روغن مقدس است و نشانۀ وجود خدا و محبت اوست، به اینکه آنها تنها نیستند، بلکه عیسی با ایشان است و آنان را به سمت خدا هدایت می‌‌کند.
  5. عشای ربانی: یادبود و بازسازی شام آخر عیسی با حواریون، در شب قبل از مرگ اوست که عیسی در آن هنگام، نان و شراب به شاگردان خود داد، تا آن را به عنوان خون مسیح بنوشند که به جهت آمرزش گناهان ریخته می‌‌شود. در این آیین دو مسئله، اساسی و ثابت است: یکی خواندن مقداری از کتاب مقدس و دیگری خوردن قربانی مقدس[۲۳].

انشعابات مسیحیت

مسیحیت به سه فرقۀ بزرگ کاتولیک، ارتدکس و پروتستان انشعاب یافته است. تشکیل کلیسای ارتدکس و جدایی آن از کلیسای کاتولیک روم، نخستین انشعاب مهم در مسیحیت بود که اختلافات سیاسی روم و بیزانس بدین انشعاب دامن زدند. ارتدکس‌ها به بارداری بی‌شائبۀ حضرت مریم(ع) و مصون بودن مقامات والای کلیسایی از خطا و اشتباه معتقد نیستند. کشیش‌های ارتدکس ازدواج را برای خود روا می‌دانند و عبادات شفاهی را به زبان رایج مردم انجام می‌دهند. سختگیری کلیسای کاتولیک، وجود مقررات دست و پاگیر و زیر فشار نهادن مؤمنان مسیحی قرون وسطی، گروهی از روشنفکران کلیسای روم را به اعتراض واداشت. این حرکت اعتراض‌آمیز، نهضت پروتستان نام گرفت که مارتین لوتر از رهبران این نهضت بود. همۀ فرقه‌های مذهب پروتستان‌ها مخالف قدرت الهی پاپ‌اند و معتقدند مؤمنین در ارتباط با خدا نیازمند کشیش نیستند و کشیشان می‌توانند ازدواج کنند. همچنین، اعتراف به گناه را واجب نمی‌شمارند و به برزخ و دوشیزگی حضرت مریم(ع) اعتقاد ندارند[۲۴].

جنبش اطلاح‌طلبانه پروتستان‌ها با "مسیحیت یهودی" در قرن شانزدهم ارتباط‍‌ پیدا می‌کند، به طوری که پروتستان‌ها اعتبار و آبروی یهودیان را به آنها بازگرداندند و عهد قدیم (یهودیان) بالاترین منبع اعتقادی پروتستان‌ها شد. با انقلاب پورتانی‌ها در قرن هفده، یهودی شدن مسیحیت به اوج خود رسید تاجایی که برخی از آنها نماز و کتاب مقدس را به زبان عبری می‌خواندند[۲۵].

در حال حاضر "مسیحیت صهیونیستی" جریانی فرهنگی ـ سیاسی است که با تکیه بر آموزه‌های تورات، تمایلات سیاسی صهیونیستی و امکانات نظامی آمریکا سعی در کسب سلطۀ کامل بر جغرافیای فرهنگی و خاکی مسلمین (از نیل تا فرات) دارد. این جریان موضوع زمینه‌سازی ظهور مقدس را بهانۀ حضور در خاورمیانه، حمایت از اسرائیل، تسلط‍‌ بر عراق و... ساخته و "ظهور حضرت عیسی(ع)" را مشروط‍‌ به تشکیل اسرائیل بزرگ، انهدام بیت المقدس، بنای هیکل سلیمان و بالاخره واقعۀ "آرماگدون" می‌شناسند و حذف عوامل تحقق این استراتژی، مقابله با مسلمین و روحیه جهادی شیعیان، سلطۀ کامل بر ایران اسلامی و قتل‌عام مخالفان سلطه صهیونیسم بر سرزمین‌های اسلامی را مقدمۀ لازم به شمار می‌آورد. متمسک شدن به موضوع "قریب الوقوع بودن ظهور حضرت مسیح(ع) "برای محتوم جلوه دادن سلطۀ یهودیت و مسیحیت بر کل جهان در هیئت حکومت جهانی، حکایت از طرح زیرکانه و سلطه‌جویانۀ آنها دارد[۲۶].

تاریخچه مسیحیّت در جزیرة العرب

زمان دقیق ورود مسیحیت به جزیرة العرب معلوم نیست، اما مبشران مسیحی در قالب کاروان‌های تجاری و غیر تجاری به جزیرة العربسفر می‌کردند و به تبلیغ آیین خود می‌پرداختند. از سوی دیگر، راهبانی نیز در سرتاسر بلاد عرب به سر می‌بردند که به "اساقفه خیام" معروف بودند. این روابط موجب شد در کنار بت‌پرستی، بزرگ‌ترین دین شبه جزیره؛ ادیانی چون مسیحیّت نیز به جزیرة العرب راه یابند[۲۷].

مسیحیان در یمن

تاریخ انتشار مسیحیّت را در یمن، اوایل قرن چهارم میلادی بیان کرده‌اند و رواج این دین را به مردی پارسا و کوشا به نام "فیمیون" نسبت داده‌اند. حضور بیست‌ ساله حبشیان در یمن نیز باعث تقویت آیین مسیحیّت در آن دیار شد؛ از این‌رو بسیاری از مردم مسیحیّت را برای خود انتخاب کردند و کنیسه‌های مجلل بسیاری در یمن بنا شد و نصرانیت در قبایل "ربیعه" و "غسان" و "طی" رواج یافت و بسیاری از بزرگان عرب نصرانی شدند[۲۸].

مسیحیان حجاز

مسیحیان منطقه حجاز را افراد غریبی تشکیل می‌دادند که در قالب اشتغال، تجارت و بندگی، در منطقه حضور داشتند. علاوه بر اینها حضور مبلغان مسیحی در سرتاسر حجاز را نیز باید به جمع مسیحیان منطقه اضافه کرد. عده‌ای از مردم مکه به آیین نصرانیت درآمده و در طائف نیز تعدادی مسیحی به سر می‌بردند که در اجرای فرایض دینی آزاد بودند[۲۹].

مسیحیان شرق عربستان

مسیحیت از طریق عراق، عمان و بحرین، به شرق عربستان راه یافته بود. افزون بر آن، رومی‌ها هم از طریق دریا به آنجا رفتند و در مناطقی چون بحرین ساکن شدند. در قطر و هجر و بعضی از جزایر خلیج فارس نیز مسیحیانی زندگی می‌‌کردند که غالباً مذهبشان را از مسیحیان حیره گرفته بودند[۳۰].

مذاهب نصرانیه

مذاهب نصرانی که به عربستان راه یافته بودند عبارت‌اند از:

  1. مذهب یعقوبیه که به یعقوب البرادعی منسوب‌اند. آنها برای حضرت مسیح(ع) قائل به طبیعت واحد بودند و به "منوفیزیست‌ها" معروف‌اند. مرکز این مذهب، عراق بود و از آنجا به منطقه بادیه و شرق جزیرة العرب راه یافت.
  2. مذهب نسطوریه نیز منسوب به نسطوریوس بودند. آنان قائل به دو طبیعتی بودن حضرت مسیح(ع) (طبیعتی انسانی و طبیعتی الهی) بودند. این مذهب، نخست به "حیره" راه یافت و از آنجا به واسطه قافله‌های تجاری و مبلغان مسیحی که دائم بین حیره و یمن در حرکت بودند، به یمامه و بعد به نجران و یمن راه یافت و سپس از راه عراق و یمن به قطر، بحرین، عمان و دیگر نواحی شبه‌ جزیره منتشر شد. نسطوریان تا ظهور اسلام در یمن پابرجا بودند[۳۱].

مسیحیان در عصر ظهور پیامبر خاتم(ص)

در زمان ظهور پیامبر اسلام(ص)، نجران مرکز مسیحیان در بلاد عرب به شمار می‌رفت و نظام سیاسی و اداری خاصی داشت. "اسقف" امام و رئیس مدارس آنها، "العاقب" امیر قوم و صاحب رأی‌شان و "السید" رئیس اجتماعاتشان بود. خداوند در قرآن، مسیحیان جزیرة العرب را به علت مواضع ملایم‌تری که در برابر پیامبر(ص) اتخاذ می‌کردند، تمجید و آنان را نزدیک‌ترین دوستان مسلمانان معرفی کرده است. جریان مباهله جدی‌ترین رودررویی مسیحیان و مسلمانان است که در پی انصراف مسیحیان از مباهله، پیامبر(ص) آنان را به پرداخت جزیه، ملزم کردند[۳۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۵.
  2. ﴿وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ«و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود» سوره مائده، آیه ۴۶.
  3. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۲۴.
  4. سوره مریم، آیه ۱۵-۳۵.
  5. ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۰ ـ ۳۱
  6. ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر می‌گمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف می‌داشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.
  7. ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵؛ ﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ«و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت» سوره نساء، آیه ۱۵۷.
  8. ﴿إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست»» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  9. ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.
  10. ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵؛ ﴿إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست»» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  11. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۲۴-۳۲۵؛ فرهنگ شیعه، ص۲۵۷.
  12. ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.
  13. ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  14. ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ«به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر» سوره مائده، آیه ۱۷ و ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.
  15. ﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا«و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت بلکه خداوند او را نزد خویش فرا برد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۵۷ ـ ۱۵۸
  16. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۲۶۰.
  17. ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه ص۲۵۶-۲۵۷.
  18. ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۵۷.
  19. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۲۷.
  20. ر.ک: مسلم محمدی|محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۲۷-۳۲۸؛ فرهنگ شیعه، ص۲۵۷.
  21. ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۵۸.
  22. ر.ک: مسلم محمدی|محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۲۸ ـ ۳۲۹.
  23. ر.ک: مسلم محمدی|محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۲۹-۳۳۰.
  24. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۲۵۹.
  25. ر.ک: مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۶۳.
  26. ر.ک: مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۶۱.
  27. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۹۵-۹۶.
  28. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۹۵-۹۶.
  29. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۹۷-۹۸.
  30. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۹۷-۹۸.
  31. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۹۷-۹۸.
  32. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۹۸-۹۹.