|
|
(۱۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۲: |
خط ۲: |
| {{مدخل مرتبط | | {{مدخل مرتبط |
| | موضوع مرتبط = عصمت | | | موضوع مرتبط = عصمت |
| | عنوان مدخل = شبهات عصمت | | | عنوان مدخل = |
| | مداخل مرتبط = [[شبهات عصمت در کلام اسلامی]] - [[مقام عصمت]] | | | مداخل مرتبط = |
| | پرسش مرتبط = عصمت (پرسش) | | | پرسش مرتبط = عصمت (پرسش) |
| }} | | }} |
| == [[عصمت]] و [[جبر]] ==
| |
| یکی از [[شبهات]] این است که [[عصمت]]، با توجّه به اینکه [[موهبت]] و [[لطف الهی]] در حق [[معصومان]] است، [[جبر]] به همراه دارد.
| |
|
| |
|
| '''پاسخ:''' با یک مقدمه، به این [[شبهه]] پاسخ میدهیم: [[عصمت]] با یکی از راههای زیر به دست میآید: | | '''[[شبهات عصمت]]'''، به مجموعهای از سوالات و شبهاتی گفته میشود که توسط جریانهای مختلفی همچون مستشرقان یا [[اسلام]] شناسان غربی، [[پیروان]] سایر [[ادیان]]، [[مسلمانان]] منکر عصمت و حتی برخی معتقدین به [[امامت اهل بیت]]{{ع}}، با [[هدف]] [[انکار]] این صفت یا محدود نمودن گستره آن، برای [[انبیا]] یا [[ائمه]]{{ع}} مطرح شده است. برغم وجود براهین عقلی و [[ادله نقلی]] متعدد بر [[عصمت انبیا]] و ائمه{{ع}}، باز هم انبوهی از شبهات در این خصوص وجود دارد. شبهاتی که پیرامون عصمت مطرح شده را میتوان در سه دسته کلی خلاصه نمود. شبهات مرتبط با اخذ [[اندیشه]] عصمت در اسلام از ادیان ما قبل، شبهات عمومی عصمت و شبهات مرتبط با [[آیات]] و [[روایات]] نافی عصمت. |
|
| |
|
| #[[آفرینش]] آدمی به گونهای باشد که بر اثر فقدان عامل [[معصیت]]، اصلاً میل و رغبتی به [[گناه]] نداشته باشد. به دیگر سخن، چون از [[گناه]] [[احساس]] لذّت نمیکند، زمینه و استعداد [[گناه]] در او پدید نیاید، مانند [[فرشتگان]].
| | == معناشناسی [[عصمت]] == |
| #بر اثر ممانعت و بازداشتن دیگری، [[قدرت]] [[گناه]] از آدمی گرفته میشود و دیگر توان انجام آن را ندارد مانند سمّی که از دسترس اطفال دور نگه داشته میشود.
| | === معنای لغوی === |
| #[[بینش]] و [[آگاهی]] شخص به گونهای است که به ضررهای [[گناه]] آشنایی کامل دارد و یا اینکه بهدست آمدن [[لذت]] طبیعی از [[گناه]] ممکن است، به مقابله با آن برمیخیزد و از آن برهیز میکند، مانند مریضی که بر اثر [[نهی]] طبیب، از غذای زیانبار دوری میورزد؛ هر چند ممکن است از خوردن آن لذّت ببرد<ref>ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۳۵۱.</ref>.
| | عصمت، واژهای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> |
|
| |
|
| واژه "[[معصوم]]" که اسم مفعول یا صفت مشبهه است، بر هر یک از سه راه یاد شده اطلاق میگردد؛ زیرا هر سه گونه، از [[گناه]] و [[نافرمانی]] محفوظ ماندهاند.
| | === در اصطلاح [[متکلمان]] === |
| | در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است: |
| | #'''عصمت به معنای [[لطف]]''': مرحوم [[شیخ مفید]] نخستین متکلم [[امامیه]] است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] خداوند از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است<ref>محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون [[سیدمرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، نباطی<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند. |
| | #'''[[عصمت]] به معنای ملکه''': پس از آنکه [[شیخ مفید]] عصمت را به [[لطف]] تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش [[گناهان]] صادر نمیشود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از [[متکلمان]] معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref> |
|
| |
|
| بر پایه مقدمه یاد شده، آنچه شامل [[اهل بیت]]{{عم}} میشود، قسم سوم است؛ چرا که امکان [[ارتکاب گناه]] و زمینه آن در [[ائمه اطهار]]{{عم}} هست؛ از این رو، [[شیطان]] میخواهد به سراغ آنها نیز برود و برای [[وسوسه]] کردن آنها تلاش میکند: {{متن قرآن|وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و اگر دمدمهای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست» سوره اعراف، آیه ۲۰۰.</ref>؛ ولی آنها با [[توفیق]] ویژه [[الهی]] و [[انتخاب]] و [[اختیار]] خود بر خواسته [[شیطان]] [[غلبه]] میکنند و به [[وسوسه]] او بیاعتنایند: "[[امام]]، نگهداری شده، [[تأیید]] شده، [[توفیق]] داده شده، [[استوار]] گشته (از جانب [[خدای سبحان]]) است و از [[خطا]]، [[لغزش]] و [[گناه]] در [[امان]] نگه داشته شده است"<ref>{{متن حدیث|فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ}}؛ الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج۲، ص۴۳۶. {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكِلْنَا إِلَى أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَكَلَنَا إِلَى أَنْفُسِنَا لَكُنَّا كَبَعْضِ النَّاسِ...}}؛ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۱۰.</ref>.
| | == دستهبندی شبهات عصمت == |
| | شبهاتی که پیرامون [[عصمت]] مطرح شده را میتوان در سه دسته کلی خلاصه نمود. |
| | #'''دسته اول:''' [[شبهات]] مرتبط با اخذ [[اندیشه]] عصمت در [[اسلام]] از [[ادیان]] قبل؛ |
| | #'''دسته دوم:''' شبهات عمومی عصمت؛ |
| | # '''دسته سوم:''' شبهات مرتبط با آیات و روایات نافی عصمت. |
|
| |
|
| از اینرو، [[امامان معصوم]]{{عم}} در [[اطاعت]] کردن و ترک [[معصیت]] مجبور نیستند؛ زیرا، با [[جبر]]، [[وسوسه]] [[شیطان]] بیمعنا بود.
| | در ادامه به بیان و نقد این شبهات میپردازیم. |
|
| |
|
| از سویی دیگر، [[اهل بیت]]{{عم}} به [[روحالقدس]] و [[برهان]] [[الهی]] [[تأیید]] شدهاند. [[خداوند]] با اشاره به حالت بشری و طبع اوّلی و [[انسانی]] [[حضرت رسول]]{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref>. آنگاه به تثبیت و [[توفیق الهی]] اشاره کرده، میفرماید: اگر ما گامهایت را [[استوار]] نمیکردیم، نزدیک بود که به آنها اندکی [[تمایل]] پیدا کنی (لیکن تثبیت و [[توفیق]] ما [[مانع]] از این انعطاف شد): {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمیداشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref><ref>ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۳۵۲.</ref>. | | == دسته اول: اخذ اندیشه عصمت در اسلام از ادیان ماقبل == |
| | === شبهه اول: وجود نداشتن عصمت در [[کتاب و سنت]] === |
| | {{اصلی|آیا به عصمت انبیاء و ائمه در کتاب و سنت اشاره شده است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| درباره [[حضرت یوسف]]{{ع}} نیز آمده است: آن [[زن]] آهنگ [[یوسف]] کرد. [[یوسف]] نیز، اگر [[برهان]] پروردگارش را نمیدید، آهنگ وی میکرد. این ارائه [[برهان]] برای آن بود که [[زشتی]] و ناپسندی را از [[یوسف]] دور کنیم تا به سراغ وی نرود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>؛ پس {{متن قرآن|هَمَّ بِهَا}} به جنبه شخصی و طبع بشری [[حضرت]] و {{متن قرآن|لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ}} به جنبه شخصیتی و [[معنوی]] ایشان اشاره دارد.
| | === شبهه دوم: اندیشه عصمت برگرفته از یهود و نصاری! === |
| | {{اصلی|آیا اندیشه عصمت بدعتی از یهود و نصاری است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| '''پاسخ دیگر:'''
| | === شبهه سوم: اندیشه عصمت برگرفته از فرهنگ ایران باستان! === |
| | {{اصلی|آیا اندیشه عصمت برگرفته از فرهنگ ایران باستان است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| [[موهبت]] [[عصمت]] به [[امام]] بالقوه است نه بالفعل.
| | === شبهه چهارم: اندیشه عصمت برگرفته از فرقه متصوفه! === |
| | {{اصلی|آیا اندیشه عصمت برگرفته از فرقه متصوفه است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| توضیح آنکه، [[موهبت]] [[عصمت]] میتواند بالفعل و یا بالقوه باشد. بالفعل، آن است که ویژگی [[عصمت]] از [[آغاز آفرینش]]، به صورت کامل و یکمرتبه به [[معصوم]] [[افاضه]] شود و بالقوه آن است که مقدمه [[عصمت]] ([[علم لدنی]]) به [[معصوم]] [[افاضه]] شود، ولی به فعلیت در آوردن آن، به مجاهدتهای او [[نیازمند]] باشد. با توجّه به [[آیات]] و [[روایات]] و [[استدلالهای عقلی]]، احتمال دوم پذیرفته است؛ یعنی [[خدا]]، مقدمه [[عصمت]] را در [[معصومان]] [[آفریده]] است، ولی به فعلیت در آوردن این ویژگی به تلاشهای شخص [[نیازمند]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۵۹-۶۲.</ref>.
| | === شبهه پنجم: اندیشه عصمت برگرفته از آموزههای زرتشت! === |
| | {{اصلی|آیا اندیشه عصمت برگرفته از آموزههای زرتشتی است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| === دلایل جبری دانستن عصمت === | | === شبهه ششم: اندیشه عصمت از ابتکارات شیعه! === |
| برداشت جبریانگارانه از [[عصمت]]، میتواند به یکی از عوامل ذیل مستند باشد:
| | {{اصلی|آیا اندیشه عصمت از ابتکارات شیعه است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| '''[[بشر]] بودن [[معصومان]]''': ممکن است گفته شود، [[انسان]] همواره ملازم با [[گناه]] و خطاست. هر اندازه که کسی تلاش کند تا خود را از [[لغزشها]] دور نگه دارد. بیگمان مواردی درونی پیش خواهد آمد که عنان [[اختیار]] از دست او ربوده شده، سیل حوادث درونی و بیرونی او را در کام خود خواهد کشید. و از اینجاست که یکی از اصول اساسی و ارکان [[معرفتشناسی]] برخی از مکاتب [[فلسفی]] [[غرب]] "جائز الخطا دانستن بشر" است<ref>ر.ک: جزوه کلام جدید (انسانشناسی)، ص۱۴۳-۱۴۴.</ref>.
| | == دسته دوم: [[شبهات]] عمومی عصمت == |
| | این دسته از شبهات، رویکردهای مختلفی چون پدیدار [[شناختی]]، [[تاریخی]]، [[کلامی]] و روانشناختی دارد. از غیر [[اسلام]] دانستن عصمت و انکار خاستگاه [[قرآنی]] و [[روایی]] آن، پیدایش آن بر اساس انگیزه [[سیاسی]]، غلوگرایانه و جبرگرایانه بودن و ناسازگاری آن با [[کیفر]] و [[پاداش الهی]]، ملازمه آن با تعطیلی [[شریعت]] و خداگونه شدن [[انسان]] معصوم از این قبیل شبهات است. |
|
| |
|
| میتوان گفت، یکی از انگیزههای مهم [[مخالفت]] با [[انبیا]]، [[بشر]] بودن آنها بود. وقتی که [[اقوام]] [[پیامبران]]، خود و انسانهای همانند خویش را میدیدند که همگی به نحوی گناه آلودند، برای آنها قابل [[تصور]] نبود که [[انسانی]] از یک [[مقام]] و [[منزلت]] آسمانی برخوردار بوده، [[مؤیّد]] به نیروهای قدسی و ماوراء طبیعی و مرتبط با [[عالم غیب]] باشد.
| | === شبهه اول: [[جبرگرایی]] در نظریه [[عصمت]] === |
| | {{اصلی|آیا عصمت معصوم جبری است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| حال با توجه به مطالب فوق، ممکن است کسی [[نبوّت]] و حتّی عصمت [[پیامبری]] را به خاطر وجود ادلّه [[قاطع]] بپذیرد، ولی همچنان مقام و منزلت [[انسانیت]] و تواناییهای بالقوه [[انسان]]، برای او ناشناخته بماند. در این صورت، تنها راهی که در برابر او وجود دارد، این است که عصمت را در اثر [[جبر]] عوامل بیرونی دانسته، در نتیجه، [[معصوم]] را در ترک آلودگیها مجبور بپندارد.
| | ==== پیامدهای جبری دانستن عصمت ==== |
| | {{اصلی|پیامدهای جبری دانستن عصمت چیست؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| میتوان ادعا کرد که در واقع، کسانی که به دام چنین شبههای افتادهاند، مقام و منزلت انسان را نشناخته و به نیروها و استعدادهای فوقالعادهای که در نهاد [[آدمی]] نهفته است، پی نبردهاند، اینان بینشها و گرایشهای همه [[آدمیان]] را در یک سطح [[تصوّر]] کرده و همه را با خویشتن به [[قیاس]] نشستهاند، و از آنجا که در خود چنین توان و قدرتی نیافته، پنداشتهاند که [[انسان]] دیگری نیز توان [[پرهیز]] از همه [[معاصی]] را ندارد. حال آنکه، [[انسانها]] در [[میزان]] استعداد و [[قدرت]] [[اراده]] با هم متفاوتند و به هر کسی قابلیت و استعداد خاصی عطا شده است. البته برخورداری از چنین استعداد بالایی در اثر شایستگیهای اختیاری [[معصومان]] بوده است.
| | === شبهه دوم: عصمت مستلزم تعطیلی [[شریعت]] === |
| | {{اصلی|آیا عصمت مستلزم بینیاز شدن از شریعت است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| '''واژه [[عصمت]] و [[معصوم]]''' از آنجا که در [[احادیث]] متعددی برای [[تبیین]] این [[مقام]] و [[منزلت]] [[انبیا]] و [[امامان]] از واژه عصمت و معصوم و مشتقات آنها استفاده شده است، و از طرفی میدانیم که عصمت به معنای منع کردن میباشد، ممکن است [[تصور]] شود که اجتناب از آلودگیها در [[اختیار]] [[اهل]] عصمت نیست؛ بلکه آنان را به [[اجبار]] از انجام [[گناهان]] باز داشتهاند. در نقد این سخن باید گفت، همچنان که در توضیح مفهوم لغوی عصمت گفته شد، مورد استعمال این واژه منحصر در این معنا نیست. بلکه در مواردی هم که شخص دیگری مقدمات و وسایل اجتناب از کاری را در اختیار کسی قرار داده باشد، واژه منع و عصمت کاربرد دارد؛ هر چند آن شخص از سر اختیار از آن کار دوری گزیند.
| | === شبهه سوم: تنافی عصمت قبل از بلوغ با اختیار === |
| | {{اصلی|آیا عصمت معصومان پیش از بلوغ با اختیار سازگار است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| '''[[آیات]] و [[روایات]]''': هر چند [[قرآن کریم]]، واژه عصمت و مشتقات آن را در معنای اصطلاحی آن به کار نبرده؛ اما با بیانات متعددی عصمت [[معصومین]] را تبیین کرده است، که در نظر ابتدایی ممکن است از برخی تعبیرات [[قرآنی]] در این باب، تصور جبری بودن عصمت شود. در پارهای از [[اخبار]] و احادیث نیز، از عصمت به عنوان "[[موهبت]]"، "[[تأیید]]" و "[[توفیق]]" [[الهی]] یاد شده است. این گونه تعبیرات نیز جبری بودن عصمت را به [[ذهن]] میآورد. در این زمینه به چند از این دست آیات و روایات اشاره میکنیم:
| | === شبهه چهارم: عصمت مستلزم نوعی الوهیت [[انسان]] === |
| # یکی از تعبیرات قرآنی که تقریباً معادل "معصوم" است، تعبیر "[[مخلَص]]" میباشد<ref>راهنماشناسی، ص۱۰۵-۱۰۸؛ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۴۵.</ref> که اسم مفعول، و به معنای [[خالص]] شده است. [[مخلَصین]] تنها گروهی هستند که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] آنان را از اغوائات [[شیطانی]] در [[امان]] میداند<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}} «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>. همچنین قرآن کریم در [[تکریم]] [[انبیا]] تعبیر {{متن قرآن|أَخْلَصْنَاهُمْ}}<ref>«ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.</ref> را به کار میبرد؛ یعنی، کسانی که [[خداوند]] آنها را [[خالص]] و [[پاک]] نموده است. از این تعبیرات ممکن است توهم شود آنان در اجتناب از [[زشتیها]] و پلیدیها اختیاری ندارند، زیرا [[خلوص]] و [[پاکی]] آنها به خداوند نسبت داده شده است، نه به خود آنها.
| | {{اصلی|آیا اندیشه عصمت اهل بیت لازمهاش ربوبیت و الوهیت است؟ (پرسش)}} |
| # در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> پاک شدن و [[عصمت اهلبیت]] از هر گونه [[رجس]] و [[پلیدی]] به [[اراده الهی]] نسبت داده شده است؛ یعنی، خداوند [[اراده]] کرده است که [[اهلبیت پیامبر]] [[اسلام]] [[معصوم]] و پاک باشند. یقیناً منظور از اراده الهی در این [[آیه]]، [[اراده تشریعی]] نیست؛ زیرا اراده تشریعی [[الهی]] به پاک شدن همه [[انسانها]] تعلق گرفته است و اختصاصی به [[اهلبیت]] ندارد. از این رو باید [[اراده تکوینی]] منظور باشد<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۱۳؛ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۸۱-۶۸۲.</ref> و اراده تکوینی خداوند تخلفناپذیر است. پس اهلبیت{{عم}} خواه ناخواه باید پاک و [[مطهر]] باشند و الّا نوعی [[تخلف]] در اراده الهی لازم میآید.
| |
| # [[امام رضا]]{{ع}} در روایتی میفرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ... فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ... {{متن قرآن|ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد میبخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره جمعه، آیه ۴.</ref>}}<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۲۷-۱۲۸؛ و همچنین ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref>. وقتی [[خداوند]]، شخصی را برای [اداره] امور بندگانش برمیگزیند، سینهای فراخ به او عطا مینماید... و چنین شخصی [[معصوم]] و برخوردار از تأییدات، توفیقات و راهنماییهای [[الهی]] بوده، از هر [[خطا]] و لغزشی در [[امان]] خواهد بود.... و این "[[فضل]]" خداست که به هر کس بخواهد، عطا میکند.
| |
| # همچنین آن [[حضرت]]، درباره [[صفات امام]] میفرمایند: {{متن حدیث|الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ الْمُبَرَّأُ مِنَ الْعُيُوبِ مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ مَوْسُومٌ بِالْحِلْمِ... الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ وَ لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا يُوجَدُ بِهِ [مِنْهُ] بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِيرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبِ مَنْزِلَةٍ وَ لَا اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ بِمَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَوْ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُهُ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ}}<ref>معانی الاخبار، ص۹۸-۹۹؛ و همچنین ر.ک: تحف العقول، ص۴۳۹. </ref>. [[امام]] [[پاکیزه]] از [[گناهان]] است و پیراسته از [[عیوب]] , [[علم]] تنها در سینه او است و [[بردباری]] نشانه او... یگانه [[زمان]] خویش است و همانندی ندارد. عالمی با او [[برابری]] نمیکند و مثل و نظیری برایش نیست. تفضّلات ویژه الهی شامل حال اوست. تمامی این اوصاف را داراست بیآنکه خود، آنها را خواسته و بدان رسیده باشد، بلکه آنها همه تفضلات و موهبتهای الهیاند. پس آیا کسی میتواند امام را بشناسد و یا انتخابش کند؟ هرگز! هرگز!
| |
| # در [[زیارت جامعه کبیره]] خطاب به [[ائمه اطهار]]{{عم}} عرض میکنیم: {{متن حدیث|عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَن وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ...}}<ref>بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۲۹؛ مفاتیح الجنان، ص۷۲۳.</ref>؛ خداوند شما را از [[لغزشها]] مصون نگه داشت و از [[فتنهها]] در امان. از آلودگیها پاکتان کرد و از پلیدیها دور.
| |
|
| |
|
| '''پاسخ''': آنچه در اینجا، به طور [[اجمال]]، پیرامون این [[آیات]] و [[روایات]] میتوان گفت، این است که: در [[بینش]] اصیل [[اسلامی]]، هیچ یک از پدیدههای [[جهان هستی]] استقلالی از خود ندارند و وجود همه آنها وابسته به [[لطف]] و [[عنایت الهی]] است؛ [[عصمت]] نیز پدیدهای است که همچون سایر پدیدههای [[جهان هستی]]، مستند به [[خداوند]] میباشد و قهراً به [[توفیق]] و [[لطف]] اوست<ref>رسالة الثقلین، ش۱، ص۱۴۱.</ref>.
| | === شبهه پنجم: تنافی عصمت با اصل ثواب و عقاب === |
| | {{اصلی|آیا عصمت با اصل ثواب و عقاب منافات دارد؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| چنانکه در بیانات [[قرآنی]]، اموری همچون [[هدایت]] و [[ضلالت]] به [[مشیت]] و [[اراده]] [[خداوند متعال]] نسبت داده میشوند: {{متن قرآن|يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«امّا هر که را بخواهد بیراه وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند» سوره نحل، آیه ۹۳.</ref>؛ ولی این، به معنای [[اجبار]] بر هدایت و ضلالت نیست؛ به طوری که [[آدمیان]] در [[انتخاب]] [[سرنوشت]] خویش هیچگونه اراده و اختیاری نداشته باشند. بر اساس [[بینش]] [[امامیه]] باید گفت، [[انسانها]] نه آنگونهاند که انتخاب سرنوشت خویش گونه [[اختیار]] و ارادهای نداشته باشند.
| | === شبهه ششم: [[غلوآمیز]] بودن نظریه عصمت === |
| | {{اصلی|آیا قول به عصمت در انبیا و امامان مستلزم غلو است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| بر اساس بینش امامیه باید گفت: انسانها نه آنگونهاند که در انتخاب سرنوشت خویش هیچگونه اختیار و ارادهای نداشته باشند و نه آنچنانند که به خویشتن خویش واگذار شده باشند؛ بلکه {{متن حدیث|لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ، وَ لكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص۳۶۲. </ref>. به عبارت دیگر باید گفت فاعلیّت [[الهی]] در طول فاعلیت [[انسان]] است؛ یعنی، همچنان که [[افعال]] [[آدمی]] را به خود آنها نسبت میدهیم. در یک بینش [[توحیدی]] میتوان همه آنها را به خداوند متعال نیز استناد داد. هیچگونه فعلی در جهان هستی تحقق نمییابد مگر به [[اراده تکوینی]] الهی "ولی این اراده در طول ارادههای فاعلهای مختار است"<ref>جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۸۲.</ref>. البته تفصیل مطلب را باید در مباحث [[جبر و اختیار]] و همچنین در مباحث [[توحید افعالی]] جستوجو کرد.
| | === شبهه هفتم: [[خطا]] در فهم [[کلام]] معصوم موجب بیاثری عصمت === |
| | {{اصلی|آیا خطا در فهم کلام معصوم، موجب بیاثر شدن عصمت او میشود؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| ممکن است گفته شود این بیان، [[شبهه]] جبری بودن [[عصمت]] را که از [[روایت]] دوم توهم میشود، دفع نمیکند؛ زیرا که در این روایت، هر گونه فاعلیّتی از [[معصومان]] سلب شده و تصریح شده است که آنها خود در رسیدن به این [[مقام]] هیچ نقشی نداشتهاند: {{متن حدیث|كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ}}. بلکه تنها [[فضل]] و [[موهبت الهی]] بوده است: {{متن حدیث|بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ}}.
| | === شبهه هشتم: [[عصمت]] و [[تبعیض]] === |
| | {{اصلی|آیا عصمت معصوم تبعیض در حق انسان بهشمار میآید؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| پاسخی که میتوان به این اشکال داد، این است که در این [[روایت]] برای [[امام]] اوصافی چند ذکر شده است که یکی از آنها [[پاک]] بودن از [[گناه]] و هر گونه [[عیب]] و [[نقص]] میباشد. افزون بر آن، اوصاف دیگری نیز بیان شده است؛ از جمله اینکه [[علوم]] خاصی از [[ناحیه]] [[خداوند]] به آنها عطا شده که دیگران از آنها بهرهای ندارند. {{متن حدیث|مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ... لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ}}. طبیعی است که اختیاری بودن [[عصمت]]، به این معنا نیست که تمام افراد عادی قادرند به تمام [[مقامات]] [[معصومان]] [[دست]] یابند، به نحوی که مثلاً از ابتدای تولّد حتی از [[خطا]] مصون باشند، و به همه [[علوم غیبی]] که ویژه معصومان است، دسترسی پیدا کنند. بلکه مقامات امام با فروعات مختلفش، در مجموع، امری غیر اکتسابی است<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۳۹-۴۴.</ref>.
| | === شبهه نهم: تنافی عصمت با خاتمیت === |
| | {{اصلی|آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| === پیامدهای جبری دانستن عصمت === | | == دسته سوم: آیات و روایات نافی عصمت == |
| اگر کسی بر جبری دانستن [[عصمت]] تأکید ورزد. چارهای جز این ندارد که به خاطر پیامدهای ناپسندی که [[جبر]] در پی دارد. [[دست]] از [[ظهور]] آنها کشیده، این [[متشابهات]] را به اصول و [[محکمات]] ارجاع دهد. در اینجا برخی از اشکالات جبری انگاری عصمت را یادآور میشویم:
| | [[قرآن کریم]] در برخی [[آیات]] خود به [[استغفار]] و طلب [[بخشش]] [[انبیای الهی]] یا اعتراف آنها به [[ظلم]] به خویش اشاره نموده که ظاهر این آیات حاکی از عدم [[عصمت پیامبران]] [[الهی]] است. در [[روایات]] و [[ادعیه]] رسیده از [[امامان معصوم]]{{ع}} نیز این گونه اعترافات فراوان دیده میشود. وجود چنین اعترافاتی دستمایه برخی جهت [[انکار عصمت انبیا]] و [[ائمه]]{{ع}} شده است. |
|
| |
|
| '''[[سقوط]] از [[ارزش انسانی]]''': [[عصمت جبری]] بدان معناست که [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومان]] هیچگونه نقشی در [[پیراستگی]] آنان از [[گناه]] ندارد و همچون ماشین خودکاری، بیاراده و اختیار و بدون اینکه خود بخواهند از اراده و [[فرمان الهی]] [[تبعیت]] میکنند. در این صورت، معصومان فاقد ارزش انسانی خواهند بود. به عبارت دیگر، جبری انگاشتن عصمت به معنای تنزل دادن معصومان از [[مقام]] [[انسانی]] و بشری است؛ [[ارزش]] [[آدمی]] به [[آزادی]]، اراده و اختیار اوست<ref>فلسفه وحی و نبوت، ص۲۰۷.</ref>.
| | === شبهه اول: [[عصمت]] و [[استغفار]] === |
| | {{اصلی|آیا استغفار کردن انبیا و امامان با عصمت ناسازگار است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| '''عدم [[شایستگی]] برای [[الگو]] شدن'''<ref>ر.ک: فلسفه وحی و نبوت، ص۲۰۸.</ref>: شکی نیست که [[خداوند]]، [[پیامبران]] [[معصوم]] خود را به عنوان [[اسوه]] و الگوی [[آدمیان]] معرفی کرده و در [[آیات]] بسیاری، [[انسانها]] را به تبعیت از [[رفتار]] و [[اعمال]] آنها امر نموده است. حتی در برابر برخی از بهانهگیریها و اشکالتراشیهای [[مردم]] که میگفتند چرا خداوند فرشتهای را به [[رسالت]] بر نگزیده است، پاسخ [[قرآن]] آن است که چون بر روی [[زمین]] انسانها [[زندگی]] میکنند، باید پیامبرشان نیز از جنس آنان باشد، تا بتواند [[اسوه حسنه]] برای [[پیروان]] زمینی خود به شمار آید. {{متن قرآن|قُل لَّوْ كَانَ فِي الأَرْضِ مَلائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاء مَلَكًا رَّسُولاً}}<ref>«بگو: اگر بر زمین فرشتگانی میبودند که با آرامش راه میپیمودند (باز هم) بر آنان از آسمان فرشتهای را به پیامبری میفرستادیم» سوره اسراء، آیه ۹۵.</ref>.
| | === شبهه دوم: اعتراف [[امامان]] به [[خطا]] و [[لغزش]] === |
| | {{اصلی|آیا اعتراف امامان به خطا و لغزش با عصمت ایشان منافات دارد؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| روشن است که برای الگو واقع شدن، تنها برخورداری از شکل و [[شمایل]] و صورت انسانی کافی نیست؛ بلکه همچون سایر افراد [[بشر]] که دارای [[آزادی]] و [[گزینش]] و [[انتخاب]] زنند، الگوی آنان نیز باید این خصیصه اصلی و بنیادین را دارا باشد. حال اگر فرض شود که [[عصمت]] و [[پاکی]] [[معصومین]] و کارهای خوب آنان معلول یکسری اسباب و عوامل غیراختیاری و ماوراءالطبیعی است که احراز آنها برای [[آدمیان]] مقدور نیست، چگونه میتوان از ایشان [[پیروی]] کرد؟ در این صورت، آنها همانند کسانی هستند که سوار بر مرکب [[خوبیها]] شدهاند و بدون هیچ مانعی و بیاختیار به [[راه]] خود ادامه میدهند، در حالی که در مسیر حرکت سایر [[انسانها]]، انواع و اقسام موانع درونی و بیرونی قرار داده شده است.
| | === شبهه سوم: نسبت [[دروغ]] به [[انبیا]] === |
| | {{اصلی|اگر پیامبران معصوم هستند چرا در قرآن نسبت دروغ به آنها داده شده است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| '''[[برتری]] نداشتن بر سایرین''': بیشک، یکی از موجبات برتری [[انبیا]] بر سایر انسانها عصمت آنان از هر گونه [[عیب]] و نقصی میباشد. حال اگر فرض شود که پیراستگیشان غیر اختیاری است و آنان بیآنکه بخواهند، [[کارهای نیک]] را انجام میدهند و از [[بدیها]] دوری میگزینند، این [[پرسش]] پیش میآید که وجه برتری آنان بر دیگران چیست؟ چرا انبیا افضلالعباد شمرده شدهاند؟ و اینکه [[قرآن کریم]] در [[تکریم]] انبیا{{عم}} میفرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و به یقین آنان را با دانایی بر جهانیان برگزیدیم» سوره دخان، آیه ۳۲.</ref> و یا {{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۷.</ref> چگونه توجیه میپذیرند؟
| | === شبهه چهارم: نسبت [[عصیان]] به [[انبیا]] === |
| | {{اصلی|اگر پیامبران معصوم هستند چرا در قرآن نسبت عصیان به آنها داده شده است؟ (پرسش)}} |
|
| |
|
| اگر معصومین آنگونه باشند که هر گاه [[اراده]] کار ناپسندی را کنند، بندهای نامرئی ناخودآگاه از [[ناحیه]] [[غیب]] فرود آمده، بر دست و پای آنان زده شود. تا [[قدرت]] انجام [[گناه]] را از آنان بستاند و یا اینکه [[نیروهای غیبی]] و ماوراءالطبیعی آنها را بیاختیار به سوی کارهای خوب و [[شایسته]] سوق دهند، در این صورت مقایسه آنان با دیگر انسانها و برتری آنها بر دیگران بیمعنا خواهد بود؛
| | === شبهه پنجم: [[انبیا]] و [[عصمت]] از [[وسوسه شیطان]] === |
| | | {{اصلی|آیا شیطان میتواند در پیامبران نفوذ کند و خواستههای خود را به آنان القاء کند؟ (پرسش)}} |
| حتی عدهای، از آنجا که عصمت را ملازم با جبری بودن دانستهاند، برای [[حفظ]] [[فضیلت]] و برتری معصومین بر سایرین، بهتر آن دیدهاند که اصل [[عصمت]] آنان را در بعضی از مراتب [[انکار]] کنند. یکی از نویسندگان معاصر در این باره میگوید: {{عربی|فلو أن النبي معصوم لما كان له من فضل فيما يأتي به او بدع، و لكن بقاء حياة الرسول بدون عصمة ترفع من شأنه و تدل على نجاحه في جهاده لنفسه و فهمه للافضل و اتباعه للاحسن في أغلب الأحوال}}<ref>مقارنة الادیان، ج۳ (الاسلام)، ص۱۲۶.</ref>؛
| |
| | |
| اگر [[پیامبر]] [[معصوم]] باشد، فضیلتی بر دیگران- در کارهایی که انجام میدهد یا ترک میکند- نخواهد داشت، امّا [[زندگی پیامبر]] بدون عصمت، [[شأن]] و [[منزلت]] او را بالا میبرد. و نشانه این است که در [[جهاد اکبر]] و [[مبارزه با نفس امّاره]] موفق بوده و در غالب اوقات، [[راه]] و [[هدف]] صحیح را شناخته و از آن [[پیروی]] کرده است.
| |
| | |
| '''ناسازگاری با [[تکلیف]]''': یکی از شرایط تکلیف "[[قدرت]]" است. و قدرت بدین معناست که فاعل به گونهای باشد که {{متن حدیث|إِنْ شَاءَ فَعَلَ وَ إِنْ شَاءَ تَرَكَ}}؛ اگر بخواهد انجام دهد و اگر بخواهد ترک کند. حال اگر فرض شود که تنها یک راه در پیشروی [[معصومین]] نهاده شده است، و آن [[توانایی]] بر انجام [[کارهای نیک]] است. در این صورت [[مکلف]] بودن آنان بیمعنی خواهد بود؛ زیرا معصیتی در [[حق]] آنها [[تصور]] نمیشود تا مکلف به ترک آن شوند<ref>شرح العقائد النسفیه، ص۱۰۰؛ شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱۲؛ ارشاد الطالبین، ص۳۰۱.</ref>.
| |
| | |
| '''بیمعنا بودن عصمت''': کسی را میتوان معصوم نامید که [[آلوده]] شدن وی به [[گناه]]، قابل تصور باشد: مثلاً نمیتوان اطفالی را که هنوز به سن تکلیف نرسیدهاند معصوم دانست؛ زیرا جایی برای تصور گناه درباره آنان نیست. و اگر گاه، تعبیر "اطفال معصوم" در محاورات عامیانه به کار میرود، از سر [[تسامح]] است<ref>جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۷۳.</ref>. حال، با توجه به اینکه [[عصمت جبری]] را ناسازگار با تکلیف دانستیم، [[مفسده]] دیگری که بر مفسده پیشین بار میشود، این است که [[اثبات عصمت]] جبری مساوی است با [[نفی]] آن؛ زیرا از یک سو، مقتضای جبری بودن این است که [[معصومین]] تکلیفی نداشته و گناهی در [[حق]] آنها قابل [[تصوّر]] نباشد. از سوی دیگر، [[عصمت]] در جایی قابل اطلاق است که [[ارتکاب گناه]] متصوّر باشد. در همین [[ارتباط]] مرحوم [[علامه طباطبایی]] میفرمایند: {{عربی|و لو كان كذلك لم تتصور في حقهم معصية كسائر من لا تكليف عليه فلم يكن معنى لعصمتهم}}<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۹۰.</ref>؛ اگر [اعصمت [[انبیا]] جبری باشد و] [[مکلف]] نباشند، معصیتی در حق آنها تصوّر نمیشود؛ مانند موجودات دیگری که مکلف نیستند. بنابراین، عصمت آنها هم بیمعنا خواهد بود.
| |
| | |
| '''عدم [[استحقاق]] [[پاداش]]'''<ref>ارشاد الطالبین، ص۳۰۱؛ شرح العقائد النسفیه، ص۱۰۰؛ شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱۲؛ الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳.</ref>: انسانهایی که بیاختیار عمری را در [[اطاعت]] و [[عبادت الهی]] سپری کنند، هیچگونه [[پاداش]] و ثوابی را سزاوار نخواهند بود. و حال آنکه [[خداوند]] [[بهترین]] و ارزشمندترین پاداشها را به معصومین [[وعده]] داده است. مثلاً درباره [[حضرت داود]] و [[سلیمان]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ}}<ref>«و بیگمان او را نزد ما نزدیکی و سرانجامی نیک بود» سوره ص، آیه ۲۵.</ref>.
| |
| | |
| این خلاف [[عدالت]] خداوند است که ارزشمندترین پاداشها را به کسانی وعده دهد که بدون آنکه بخواهند، [[پاک]] و [[شایسته]] شدهاند. اما سایر افراد [[بشر]] را در معرض ارتکاب انواع [[گناهان]] قرار داده، اگر هم گناهی از آنان سر زند، به [[عذاب اخروی]] گرفتارشان سازد<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۴۵-۴۹.</ref>.
| |
| | |
| ==[[عصمت]] و [[تبعیض]]== | |
| اگر [[علم ویژه]]، [[تأیید]] و [[توفیق الهی]] دیگران را هم در بر میگرفت، آنان نیز میتوانستند به [[مقام عصمت]] برسند. آیا این [[تبعیض]] نیست؟
| |
| | |
| در پاسخ باید گفت: [[خداوند متعال]]، همه [[انسانها]] را بر پایه [[فطرت توحیدی]] [[آفریده]] است: {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}}<ref>«بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> و تشخیص [[فجور]] و [[تقوا]] را به همگان [[الهام]] فرموده است: {{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref>«پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۸.</ref>، ولی برخی از [[انسانها]]، همین [[فطرت]] را در میان گلولای [[شهوت]] و [[غضب]] [[دفن]] میکند: {{متن قرآن|وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۱۰.</ref>. و برخی دیگر به ندای [[فطرت]] پاسخ مثبت میدهند و نفس را [[تزکیه]] میکنند: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا}}<ref>«بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد» سوره شمس، آیه ۹.</ref>؛ [[خداوند متعال]] نیز، بر پایه [[قانون]] کلّی {{متن قرآن|لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>«اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref> به پاسخ مثبت این گروه، [[اجر مضاعف]] داده و آن گروه را به خودشان وا میگذارد. این [[اجر]]، با [[میزان]] [[صداقت]] در پاسخگویی به ندای [[فطرت]] هماهنگ است، بدینگونه که هر کسی، در پاسخ گفتن صادقتر باشد، [[اجر]] بیشتری خواهد یافت؛ تا جایی که [[اجر]] برخی به [[صورت]]"[[روحالقدس]]" بروز میکند<ref>ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۲۵۶.</ref>.
| |
| | |
| [[خداوند متعال]]، چون با [[علم]] بیپایان خود، از چگونگی پاسخگویی [[انسانها]] [[آگاهی]] داشت و میدانست که هر کس با [[اراده]] خود چه پاسخی خواهد داد و [[میزان]] [[صداقت]] او در پاسخ مثبت چیست، این [[اجر]] را در [[آغاز آفرینش]] و پیش از عمل، به [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} [[عنایت]] کرده است، در حالی که به دیگران چنین عنایتی نکرده است.
| |
| | |
| این مطلب در [[دعای ندبه]] اینگونه آمده است: "اولیایی که آنان را برای خودت و دینت برگزیدی و برای آنان [[نعمت]] فراوان بیزوال در نظر گرفتی. لکن زمانی این [[نعمت]] بیزوال را برای آنان در نظر گرفتی که با آنان شرط کردی که در این دنیای [[پست]] و در مقابل زیورها و نمایشهای آن، [[زهد]] و [[پارسایی]] پیش گیرند. آنها نیز این شرط و [[پیمان]] را پذیرفتند و تو (از قبل) میدانستی که آنها به [[پیمان]] [[وفا]] خواهند کرد. از این رو آنان را قبول کردی و به خویش نزدیک گرداندی، نامیبلند و ستایشی ارجمند به آنان تقدیم داشتی. فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی، با [[وحی]] خود گرامیشان داشتی، با بذل [[دانش]] ویژه خود، از آنان [[پذیرایی]] کردی، آنان را وسیله رسیدن به خودت و ابزار دستیابی به بهشتت قراردادی"<ref>{{متن حدیث|أَوْلِيائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِيلَ ما عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ، الَّذِي لا زَوالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْيا الدَّنِيَّةِ، وَ زُخْرُفِها وَ زِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَكَ ذلِكَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّرْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّناءَ الْجَلِيَّ، وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ، وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ، وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ إِلَيْكَ وَ الْوَسِيلَةَ إِلى رِضْوانِكَ...}}</ref>.
| |
| | |
| گفتنی است، همواره حفظ و نگهداری [[نعمت]]، دشوارتر از به دست آوردن آن است؛ بهویژه نعمتی که [[میزان]] خطرپذیری آن زیاد باشد. [[عصمت]]، نعمتی است که با اندکی غفلتی آسیب میبیند؛ از این رو، حفظ و نگهداری آن بیشتر از اصل به دست آوردنش به [[مجاهده]]، تلاش و جدّیت [[نیاز]] دارد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۶۲-۶۴.</ref>.
| |
| | |
| ==[[عصمت]] و [[استغفار]]==
| |
| اگر [[اهل بیت]]{{عم}} [[معصوم]] از [[خطا]] و گناهاند، چرا در موارد متعددی به [[گناه]] [[اقرار]] و به [[درگاه الهی]] [[استغفار]] میکنند؟
| |
| | |
| '''پاسخ:'''
| |
| | |
| ۱. استغفاری که در [[دعاها]] آمده، [[استغفار]] دفعی است که از عروض [[غفلت]] و [[گناه]] جلوگیری میکند، نه [[استغفار]] رفعی که برای [[آمرزش]] [[گناه]] و خطای موجود است. مَثَل آنان، مَثَل کسی است که پارچهای بر روی آیینه شفاف، آویزان میکند تا غبار بر آن ننشیند، نه مانند کسی که بر روی آینه غبار گرفتهاش، دستمال میکشد تا غبار آن را بزداید.
| |
| | |
| ۲. استغفاری که در [[بیان]] و [[مناجات]] [[اهل بیت]]{{عم}} به [[درگاه الهی]] آمده، رفعی بهشمار میآید که برای [[آمرزش]] [[گناه]] و خطای غیر اصطلاحی است. به دیگر سخن، برخی از کارهایی که [[انسانها]] انجام میدهند، [[گناه]] اصطلاحی نیست، ولی با [[عزّت]] و جلال [[خدای سبحان]] منافات دارد، هرچند که ناچار از انجام آن [[کارها]] باشد یا خود [[خداوند]] به آنها [[فرمان]] داده باشد، مانند [[خوردن و آشامیدن]] در محضر [[پروردگار]] و یا [[حشر]] و نشر با [[بندگان خدا]].
| |
| | |
| در [[حدیثی]] معروف از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رسیده است: "بر قلب و روح من غبار مینشیند، به گونهای که من روزانه هفتاد بار (یا صدبار) استغفار میکنم"<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ بِالنَّهَارِ سَبْعِينَ مَرَّةً}}؛ بحارالأنوار، ج۵، ص۲۰۴.</ref>.
| |
| | |
| از اینرو تحلیل، [[استغفار]] آنان برای رفع است، ولی نه برای رفع [[گناه]] اصطلاحی، بلکه برای رفع چیزی که نسبت به [[شهود]] تام و استغراق محض، [[گناه]] به شمار میآید؛ از اینرو، گفتهاند: [[حسنات]] [[ابرار]] و [[نیکان]]، [[سیّئه]] و [[گناه]] برای مقرّبان است: {{متن حدیث|حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>بحارالأنوار، ج۵، ص۲۰۵.</ref>.
| |
| | |
| ۳. هرگاه فرزندی، خردسال باشد یا از [[رشد عقلی]] کافی برخوردار نباشد، خلاف کند، یا زیانی به دیگران وارد کند، [[پدر]] و [[مادر]] او شرمنده و خجالتزده شده، خود را به پوزش خواستن و جبران خسارت لازم میدانند؛ به گونهای که گویا آن عمل ناروا از خودشان سرزده است. گاهی نیز، [[احساس]] [[شرمندگی]] آنها بیشتر است؛ زیرا [[زشتی]] کار را بیشتر [[درک]] میکنند و اگر فرزندشان بیادب و بیبندوبار باشد و به این امور توجّه نکند، [[احساس]] [[شرمندگی]] آنان بسیار بیشتر خواهد بود.
| |
| | |
| از سویی، در بسیاری از [[روایات]]، از [[رسول خدا]]{{صل}} و [[حضرت علی]]{{ع}} به دو [[پدر]] برای [[امت]] [[اسلامی]] یاد شده است. [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند: "من و [[علی]]، دو [[پدر]] برای این [[امت]] هستیم. بیگمان [[حق]] ما بر آنها بزرگتر از [[حق]] [[پدر]] و [[مادر]] جسمیبر آنان است؛ زیرا اگر اطاعتمان کنند، از [[عذاب]] نجاتشان میدهیم، از [[بردگی]] رهایشان کرده، به آزادمردان نیککردار ملحق میکنیم"<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ لَحَقُّنَا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَيْ وِلَادَتِهِمْ، فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ- إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخِيَارِ الْأَحْرَارِ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۵۹.</ref>.
| |
| | |
| از اینرو، گناهانی که از [[امت]] [[اسلامی]] سر میزند، مایه [[شرمندگی]] [[پدران]] [[معنوی]] [[امت]] خواهد شد که در [[شناخت خدا]] در بالاترین رتبهاند. بهویژه آنکه بسیاری از این [[گناهان]] با [[طغیان]] و گردنکشی همراه است، با [[توبه]] و امثال آن جبران نمیشود، با تکرار و پافشاری، به [[حریم]] [[اقدس]] [[الهی]] هتک میشود و... .
| |
| | |
| [[مؤیّد]] این توجیه، پاسخ [[امام صادق]]{{ع}} است. هنگامی که از [[آیه]]: {{متن قرآن|لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}}<ref>«تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد» سوره فتح، آیه ۲.</ref> پرسیده شد، فرمودند: به [[خدا]] [[سوگند]] که آن [[حضرت]] گناهی نکرده بود، ولی [[خداوند]] برای آن [[حضرت]] ضمانت کرده است که [[گناه]] [[شیعیان حضرت علی]]{{ع}} را ببخشد <ref>{{متن حدیث|مَا كَانَ لَهُ ذَنْبٌ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ ضَمِنَ لَهُ أَنْ يَغْفِرَ ذُنُوبَ شِيعَةِ عَلِيٍّ{{ع}}}}؛ ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۲۶۷.</ref>.
| |
| | |
| ۴. [[استغفار]] به معنای طلب ظرفیت است و آنان با [[استغفار]] به [[درگاه الهی]] ظرفیت خود را افزایش میدهند تا [[انوار]] قدسیه [[الهی]] بر آنها بتابد، چراکه همیشه [[استغفار]]، [[توبه از گناه]] نیست، بلکه [[بهترین]] [[دعاها]] است: {{متن قرآن|الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ}}<ref>«همان شکیبایان و راستگویان و فرمانپذیران و بخشندگان و آمرزشخواهان در سحرگاهان»... سوره آل عمران، آیه ۱۷.</ref> و در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|كَانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ}}<ref>«آنان اندکی از شب را میخفتند و سحرگاهان آمرزش میخواستند» سوره ذاریات، آیه ۱۷-۱۸.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۶۴-۶۷.</ref>.
| |
|
| |
|
| == پرسشهای وابسته == | | == پرسشهای وابسته == |
| {{پرسشهای وابسته}} | | {{پرسشهای وابسته}} |
| * [[منشأ قول به عصمت جبری چیست؟ (پرسش)]]
| | # [[آیا عصمت معصوم جبری است؟ (پرسش)]] |
| * [[دلایل جبری دانستن عصمت چیست؟ (پرسش)]]
| | # [[دلایل جبری دانستن عصمت چیست؟ (پرسش)]] |
| * [[پیامدهای جبری دانستن عصمت چیست؟ (پرسش)]]
| | # [[پیامدهای جبری دانستن عصمت چیست؟ (پرسش)]] |
| | # [[جبری بودن عصمت به چه معناست؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا استغفار کردن انبیا و امامان با عصمت ناسازگار است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا اعتراف امامان به خطا و لغزش با عصمت ایشان منافات دارد؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا عصمت سبب سلب اختیار معصوم است و هیچ فضیلتی ندارد؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا عصمت معصومین بهواسطه تسدید روحالقدس است و اختیار از آنان سلب شده است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا عصمت معصومان پیش از بلوغ با اختیار سازگار است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا عصمت با اصل ثواب و عقاب منافات دارد؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا قول به عصمت در انبیا و امامان مستلزم غلو است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا انکار سهوالنبی لازمهاش غلو است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا عصمت معصوم تبعیض در حق انسان بهشمار میآید؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا عصمت مستلزم بینیاز شدن از شریعت است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا به عصمت انبیاء و ائمه در کتاب و سنت اشاره شده است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا اندیشه عصمت بدعتی از یهود و نصاری است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا اندیشه عصمت برگرفته از فرهنگ ایران باستان است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا اندیشه عصمت برگرفته از آموزههای صوفیه است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا اندیشه عصمت از ابتکارات شیعه است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا خطا در فهم کلام معصوم، موجب بیاثر شدن عصمت او میشود؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا اندیشه عصمت اهل بیت لازمهاش ربوبیت و الوهیت است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا اندیشه عصمت برگرفته از آموزههای زرتشتی است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا شیطان میتواند در پیامبران نفوذ کند و خواستههای خود را به آنان القاء کند؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا عصمت با آزادی و اختیار انسان منافات دارد؟ (پرسش)]] |
| | # [[اگر پیامبران معصوم هستند چرا در قرآن نسبت دروغ به آنها داده شده است؟ (پرسش)]] |
| | # [[اگر پیامبران معصوم هستند چرا در قرآن نسبت عصیان به آنها داده شده است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا اندیشه عصمت منتسب به عبدالله بن سبا است؟ (پرسش)]] |
| | # [[آیا مبدأ اعتقاد به اندیشه عصمت روح کاریزماتیک است؟ (پرسش)]] |
| {{پایان پرسشهای وابسته}} | | {{پایان پرسشهای وابسته}} |
|
| |
| == منابع ==
| |
| {{منابع}}
| |
| # [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|'''درسنامه امامشناسی''']]
| |
| # [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|'''پژوهشی در عصمت معصومان''']]
| |
| {{پایان منابع}}
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |
| {{مدخل وابسته}} | | {{مدخل وابسته}} |
| * [[عصمت مطلق]] | | * [[عصمت مطلق]] |
| * [[عصمت نسبی]] | | * [[عصمت نسبی]] |
خط ۱۶۳: |
خط ۱۵۸: |
| * [[وجوب عصمت]] | | * [[وجوب عصمت]] |
| {{پایان مدخل وابسته}} | | {{پایان مدخل وابسته}} |
| | |
| | == منابع == |
| | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|'''درسنامه امامشناسی''']] |
| | # [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|'''پژوهشی در عصمت معصومان''']] |
| | # [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']] |
| | # [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']] |
| | # [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']] |
| | # [[پرونده:1379718.jpg|22px]] [[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|'''عصمت ضرورت و آثار''']] |
| | # [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت - قدردان قراملکی (کتاب)|'''امامت''']] |
| | # [[پرونده:10115976.jpg|22px]] [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|'''در آستان امامان معصوم ج۲''']] |
| | # [[پرونده:IM009896.jpg|22px]] [[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[عصمت ائمه و استغفار از گناه (مقاله)|'''عصمت ائمه و استغفار از گناه''']]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |
خط ۱۶۹: |
خط ۱۷۷: |
| {{عصمت افقی}} | | {{عصمت افقی}} |
|
| |
|
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:عصمت]] | | [[رده:عصمت]] |