عصمت امام: تفاوت میان نسخهها
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
#'''گوهر [[امامت]] مقتضی [[عصمت]]:''' اینکه آیا [[امامت]] با [[صفت]] [[عصمت]] ملزمه دارد یانه؟ به نوع نگاه و [[تفسیر]] [[امامت]] بستگی دارد، اگر [[امامت]] صرف [[خلافت]] و [[حکومت]] - چنان که [[اهل سنت]] برآنند - و یا حداکثر به معنای [[تفسیر]] و [[تبیین دین]] تحلیل و [[تفسیر]] شود، در این پیش فرض [[امامت]] مقتضی [[عصمت]] نیست، اما اگر [[امامت]] به معنای عالی و به تعبیر [[قرآن|قرآنی]] مافوق [[نبوت]] باشد، در این پیش فرض [[امامت]] مقتضی و ملازم [[عصمت]] خواهد بود، دلیل این نظریه اعطای [[مقام امامت]] توسط [[خداوند]] برای [[حضرت ابراهیم]] بعد از [[مقام امامت]] و اواخر [[عمر]] آن حضرت است: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.</ref>. آیه شریفه اعطای [[امامت]] را به [[حضرت ابراهیم]] بعد از گذراندن امتحان الهی ذکر می کند که از آن بر میآید [[امامت]] فراتر از [[نبوت]] میباشد. آن حضرت با نیل به [[مقام الهی]] [[امامت]] - که آیه آن را به [[جعل]] [[خدا]] نسبت میدهد - تقاضای اعطای آن به نسلش را میکند که با پاسخ منفی [[خداوند]] مواجه میشود و دلیل آن را [[خداوند]] صدور ظلم از نسل [[حضرت ابراهیم]] ذکر میکند و معلوم میشود [[مقام امامت]] با هر گونه ظلم و [[گناه]] قابل جمع نیست و دارنده آن باید [[معصوم]] باشد. | #'''گوهر [[امامت]] مقتضی [[عصمت]]:''' اینکه آیا [[امامت]] با [[صفت]] [[عصمت]] ملزمه دارد یانه؟ به نوع نگاه و [[تفسیر]] [[امامت]] بستگی دارد، اگر [[امامت]] صرف [[خلافت]] و [[حکومت]] - چنان که [[اهل سنت]] برآنند - و یا حداکثر به معنای [[تفسیر]] و [[تبیین دین]] تحلیل و [[تفسیر]] شود، در این پیش فرض [[امامت]] مقتضی [[عصمت]] نیست، اما اگر [[امامت]] به معنای عالی و به تعبیر [[قرآن|قرآنی]] مافوق [[نبوت]] باشد، در این پیش فرض [[امامت]] مقتضی و ملازم [[عصمت]] خواهد بود، دلیل این نظریه اعطای [[مقام امامت]] توسط [[خداوند]] برای [[حضرت ابراهیم]] بعد از [[مقام امامت]] و اواخر [[عمر]] آن حضرت است: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.</ref>. آیه شریفه اعطای [[امامت]] را به [[حضرت ابراهیم]] بعد از گذراندن امتحان الهی ذکر می کند که از آن بر میآید [[امامت]] فراتر از [[نبوت]] میباشد. آن حضرت با نیل به [[مقام الهی]] [[امامت]] - که آیه آن را به [[جعل]] [[خدا]] نسبت میدهد - تقاضای اعطای آن به نسلش را میکند که با پاسخ منفی [[خداوند]] مواجه میشود و دلیل آن را [[خداوند]] صدور ظلم از نسل [[حضرت ابراهیم]] ذکر میکند و معلوم میشود [[مقام امامت]] با هر گونه ظلم و [[گناه]] قابل جمع نیست و دارنده آن باید [[معصوم]] باشد. | ||
#'''دلیل عقلی بر ضرورت وجود معصوم:''' دلیل [[ضرورت بعثت انبیا]] مقتضی ضرورت [[عصمت امام]] نیز است. به این صورت که [[خداوند]] برای راهنمای [[بشر]] میبایست از باب لطف و [[حکمت]] راهنمایانی از جنس [[بشر]] اما [[معصوم]] به سوی [[انسان]]ها برانگیزد؛ چراکه در صورت عدم [[عصمت]] [[پیامبران الهی]] آنان ممکن است در [[ابلاغ پیام]] یا [[تفسیر]] و [[تبیین]] آن مرتکب [[خطا]] و [[سهو]] شوند و این بر خلاف [[غرض بعثت]] میباشد، در دوره-های که [[پیامبران]] با فاصلههای یکی پس از دیگری میآمدند، [[وجود امام]] لازم نبود، اما با ارسال [[آخرین پیامبر]] و [[وحی]] آسمانی و وداع آخرین سفیر آسمانی از [[مردم]]، آیین آسمانی نمیتواند بدون [[شارع]] و مفسر [[معصوم]] رها گردد؛ چراکه [[تفاسیر]] و برداشت سایر [[انسان]]ها حسب فرض مصون از [[خطا]] و اشتباه نیستند، لذا باید یک میزان و شاخصی باشد تا با آن [[تفاسیر]] و قرائتهای سره از ناسره روشن گردد. در صورت نبود فرد [[معصوم]] به مرور آخرین آیین آسمانی به آفت [[تحریف]] و [[انحراف]] مبتلا میگردد و این با هدف [[بعثت]] و اصل [[خاتمیت]] ناسازگار است. به دیگر سخن اصل [[خاتمیت]] خود مقتضی [[ضرورت وجود امام]] [[معصوم]] و نه [[نبی]] است. این نکته در [[روایات]] نیز مورد تأکید و [[تبیین]] است <ref>ر.ک. [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، صص۲۲۱ ،۲۴۴. </ref>. | #'''دلیل عقلی بر ضرورت وجود معصوم:''' دلیل [[ضرورت بعثت انبیا]] مقتضی ضرورت [[عصمت امام]] نیز است. به این صورت که [[خداوند]] برای راهنمای [[بشر]] میبایست از باب لطف و [[حکمت]] راهنمایانی از جنس [[بشر]] اما [[معصوم]] به سوی [[انسان]]ها برانگیزد؛ چراکه در صورت عدم [[عصمت]] [[پیامبران الهی]] آنان ممکن است در [[ابلاغ پیام]] یا [[تفسیر]] و [[تبیین]] آن مرتکب [[خطا]] و [[سهو]] شوند و این بر خلاف [[غرض بعثت]] میباشد، در دوره-های که [[پیامبران]] با فاصلههای یکی پس از دیگری میآمدند، [[وجود امام]] لازم نبود، اما با ارسال [[آخرین پیامبر]] و [[وحی]] آسمانی و وداع آخرین سفیر آسمانی از [[مردم]]، آیین آسمانی نمیتواند بدون [[شارع]] و مفسر [[معصوم]] رها گردد؛ چراکه [[تفاسیر]] و برداشت سایر [[انسان]]ها حسب فرض مصون از [[خطا]] و اشتباه نیستند، لذا باید یک میزان و شاخصی باشد تا با آن [[تفاسیر]] و قرائتهای سره از ناسره روشن گردد. در صورت نبود فرد [[معصوم]] به مرور آخرین آیین آسمانی به آفت [[تحریف]] و [[انحراف]] مبتلا میگردد و این با هدف [[بعثت]] و اصل [[خاتمیت]] ناسازگار است. به دیگر سخن اصل [[خاتمیت]] خود مقتضی [[ضرورت وجود امام]] [[معصوم]] و نه [[نبی]] است. این نکته در [[روایات]] نیز مورد تأکید و [[تبیین]] است <ref>ر.ک. [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، صص۲۲۱ ،۲۴۴. </ref>. | ||
#'''دلالت ادله [[قرآن|قرآنی]] بر [[عصمت]] [[اهل بیت]]{{عم}}:''' برخی از [[آیات]] [[قرآن]] مجید به صراحت بر طهارت و [[عصمت]] [[اهل بیت]] النبوه دلالت دارد که در [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} به [[امام علی]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]]{{عم}} و [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} [[تفسیر]] شده است آیه ذیل از [[آیات]] روشن در این موضوع است: | #'''دلالت ادله [[قرآن|قرآنی]] بر [[عصمت]] [[اهل بیت]]{{عم}}:''' برخی از [[آیات]] [[قرآن]] مجید به صراحت بر طهارت و [[عصمت]] [[اهل بیت]] النبوه دلالت دارد که در [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} به [[امام علی]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]]{{عم}} و [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} [[تفسیر]] شده است آیه ذیل از [[آیات]] روشن در این موضوع است: {{متن قرآن| إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا }}<ref> جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.</ref>. [[ام سلمه]] از همسران [[پیامبر اعظم]]{{صل}} نقل میکند بعد از نزول آیه فوق [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، [[امام علی|علی]]، [[امام حسن|حسن]]، [[امام حسین|حسین]]{{عم}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} را فرا خوانده و فرمود:{{عربی|" اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً "}} <ref>«خداوندا! اينها خاندان منند و حاميان من، رجس و پليدى را از آنها ببر و از آلودگيها پاكشان فرما» سیوطی، الدر المنثور، ج۵ صص ۱۹۸ و ۱۲۹، ذیل آیه فوق؛ سنن ترمذی، ج ۵ ص ۳۶۰، ح ۳۹۳۹؛ مسند احمد، ج۶ ص ۳۰۴؛ فرائد السمطین، ج۱، ص ۳۲، [[حدیث]] ۲۵۰؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۳۸.</ref>. در منابع [[اهل سنت]] مشابه همین جریان از [[عایشه]] نیز گزارش شده است<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰.</ref>. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} در [[روایات]] دیگر ضمن بیان ملازمه بین [[اهل بیت]] و [[عترت]] خود با [[عصمت]] و حق تصریح میکند:{{عربی|" مَعَاشِرَ النَّاسِ أُوصِيكُمُ اللَّهَ فِي عِتْرَتِي وَ أَهْلِ بَيْتِي خَيْراً فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ بَعْدِي وَ الْأُمَنَاءُ الْمَعْصُومُونَ "}} <ref>«اى مردم! با توجه به [[خدا]] شما را در مورد [[عترت]] و اهل بيتم به خير سفارش مىكنم، همانا آنان با حقند و حق با آنهاست، و ايشان همان [[ائمه]] راشدين بعد از من و امينهاى [[معصوم]] مىباشند» ابوالقاسم قمی رازی، کفایه الاثر،ص۱۰۴. </ref> | ||
#'''دلالت [[روایات نبوی]] بر[[عصمت]] امامان:''' در شماره پیشین ذکر شد که هم [[آیه شریفه]] هم [[حدیث نبوی]] مشهور به [[حدیث کساء]] بر [[عصمت]] [[اهل البیت]] دلالت شفاف دارند علاوه برآن چند [[روایت]] نیزدراین خصوص وارد شده که به برخی اشاره میشود: [[ابن عباس]] از پیامبرگرامی{{صل}} نقل میکند که فرمود:{{عربی|" أَنَا وَ عَلِيٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون"}}<ref>«من و علي و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين پاك و [[معصوم]] هستيم» بحارالانوار، ج۲۵ ص ۲۰۱،۱، ینابیع الموده، ج۲ ص۳۶</ref>. [[حدیث نبوی]] معروف به [[حدیث ثقلین]] نیز بر [[عصمت]] [[عترت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] دلالت دارد: {{عربی|" إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي الثَّقَلَيْنِ وَاحِدٌ مِنْهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض"}}<ref>مسند احمد، ج۳، ص۵۹ (۱۱۶۱ و ص۲ (۱۱۱۱) و ص۱(۱۱۱۴).</ref>. این [[حدیث]] به صورت [[متواتر]] از [[فریقین]] نقل شده است. در این [[روایت]] [[اهل بیت]] عدل و همطراز [[قرآن]] قرار داده شده و تصریح شده که آن دو از هم جدانشدنی و باید به هر دو تمسک شود، هرگز [[ضلالت]] و گمراهی در پس نخواهد داشت. {{عربی|"لَنْ تَضِلُّوا"}}، با لن نفی ابد تأکید شده است" . روشن است اگر [[عترت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] [[معصوم]] نباشند، هرگز نباید همطراز و [[عدل قرآن]] شمرده و تأکید شود که تمسک به آن دو مصون از [[خطا]] [[ضلالت]] خواهد. این نوع تأکید بر [[عصمت]] [[قرآن]] و عدل آن یعنی [[اهل بیت]] دلالت روشن دارد. اما اینکه [[اهل بیت]] کیستند؟ در شماره پیشین ذکر شد که مقصود [[امامان]] علاوه بر [[حضرت زهرا]] (س) میباشد. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} در [[روایت]] دیگر در وصف [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[امامان]] از نسل وی فرمود:{{عربی|" فَإِنَّهُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ صَفْوَتُهُ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ كُلِ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَة"}}<ref>«آنها برگزيدگان [[خدا]] و برجستگان هستند و از هر [[گناه]] و خطائى پاكند» بحار، ج۲، ص ۹۱</ref>. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} همچنین از دو [[فرشته]] کاتب نامه اعمال [[امام علی|علی]]{{ع}} خبر میدهد که هیچ گناهی از آن حضرت ننوشتند<ref>بحار، ج۲، ص ۱۹۳ - ۱۹۴.</ref>. آن حضرت با اشاره به آیهی «[[أولی الأمر]]» مصداق آن را [[معصومان]] میداند که نفس [[عصمت]] موجب امر الهی بر [[اطاعت]] آن شده است:{{عربی|اندازه=150%|" إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَةِ اللَّه"}}<ref>«دستور به [[اطاعت]] از صاحبان امر داده است زيرا آنان [[معصوم]] و پاكاند و به معصيت [[خداوند]] دستور نمىدهند» کتاب سلیم بن قیس، ص ۴۰۶ </ref>؛ {{عربی|" أَطِيعُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مُطَهَّرٌ مَعْصُومٌ لَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى "}} <ref>معانی الاخبار، ص۳۵۲ علل الشرایع، ج،۱ص: ۷۱؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص۸۲</ref>. در این [[روایت]] علت امر به [[اطاعت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} همان [[صفت]] طهارت و [[عصمت]] آن حضرت ذکر شده است که رهاورد آن عدم [[ضلالت]] و گمراهی و افتادن در شقاوت است: {{عربی|" أَنَا وَ عَلِيٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون"}}<ref>«من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین پاک و [[معصوم]] هستيم»؛ الخصال، ص۱۳۹.</ref>. در این [[حدیث]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[عصمت]] همه [[امامان]] را تأکید میکند. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در برخی از [[روایات]] به حای تصریح به [[صفت]] [[عصمت]] [[امامان]] از لوازم آن مانند [[امام علی|علی]]{{ع}} [[معیار حق]] و ملازمه حضرت با حق و بالعکس؛ [[امام علی|علی]]{{ع}} ملازم با [[قرآن]] و بالعکس؛ [[امام علی|علی]]{{ع}} فاروق وملاک تمییز حق و باطل است:{{عربی|" عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ"}}<ref>«على با حق و حق با على است و از همديگر جدا نشوند تا روز قيامت سر حوض بر من وارد شوند» تاریخ بغداد؛ ج۴، ص۳۲؛ ۱اریخ دمشق، جلد۴۲ص ۴۴. </ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|" عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ اللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَ عَلِيٍّ حَيْثُمَا دَار"}}<ref>«على همراه حق و حق همراه على است.» و «پروردگارا حق را همراه على و هر جا كه باشد قرار بده» سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۳؛ تاریخ دمشق، جلد۴،۲ص ۴۴؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۶؛ ناقب خوارزمی، ص ۱۰۱.</ref>. [[فخر رازی]] با اشاره به [[روایت]] اخیر مینویسد: {{عربی|" مَنِ اقْتَدَى فِي دِينِهِ بِعَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدِ اهْتَدَى"}} <ref>«هر کس در دینش به علی اقتدا کند، راه [[هدایت]] را پیدا کرده است» تفسیر کبیر، ج ۱،ص۱۲۰</ref>. روایت ذیل نیز بر ملازمه [[حضرت علی]]{{ع}} با [[قرآن]] و بالعکس تأکید میکنند: {{عربی|" عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ، لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض"}} <ref>«على با [[قرآن]] است و [[قرآن]] با على است، از هم جدا نمىشوند، تا كنار حوض كوثر مرا ببينند» المعجم الأوسط، ج۵، ص 1۳۵۱ المعجم الصغیر، ج ۱، ۲۵؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۲۴</ref>؛ {{عربی|" علي مع الحقّ و القرآن، و الحقّ و القرآن مع علي،و لن يتفرّقا حتى يردا عليّ الحوض"}} <ref>«على با حق و با [[قرآن]] است و حق و [[قرآن]] با على، و از هم جدا نمىشوند تا كنار حوض، نزدم آيند» ربیع الأبرار،ج ۱، ۸۱؛فرائد السمطین، ج۱، ۱۷۱</ref>. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} در [[روایات]] متعدد [[حضرت علی]]{{ع}} را صدیق اکبر و فاروق [[امت]] توصیف نموده است: {{عربی|" وَ هَذَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ هَذَا فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ"}} <ref>«و اين (على عليه السلام) راستگوى بزرگ و فاروق اين [[امت]] است كه بين حق و باطل جدايى مىاندازد» المجم الکبیر، ج۶ ص ۲۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴،۲ص ۸۳۶.</ref>؛ {{عربی|" سَيَكُونُ بَعْدِي فِتْنَةٌ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَالْزَمُوا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ يَرَانِي وَ أَوَّلُ مَنْ يُصَافِحُنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ هُوَ فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِ وَ الْبَاطِلِ وَ هُوَ يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْمُنَافِقِين"}} <ref>«به زودى پس از من فتنهاى بر پا خواهد شد، پس هرگاه چنين فتنهاى رخ داد به [[امام علی|على]]{{ع}} تمسك جوئيد، بدون شك او در روز قيامت نخستين كسى است كه با من ديدار كند و مصافحه نمايد او صديق اكبر و فاروق اين [[امت]] است كه حق و باطل را جدا نمايد و او پيشوا و [[امير [[مؤمنان]]]] است» اسدالغابه، ج ۶ ص ۲۶؛ الأصابه، ج۷، ص ۹۲ ونیز: شرح [[نهج البلاغه]] [[ابن ابی الحدید]]، ج،۱ص ۲۲</ref>. یکی دیگر از احادیثی که عصت [[ائمه]] را اثبات میکند، [[حدیث]] معروف به "سفینه" است: "آگاه باشید که مثل اهل من در میان شما مانند [[کشتی نوح]] است، هرکس سوار شود [[نجات]] مییابد و هرکس از آن تخلف نماید غرق خواهد شد" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق"}}؛ بحار، ج ۳۲ ص ۱۰۱؛ المعجم الأوسط، ج ۵ ص ۳۰6۶ تفسیر [[روح]] المعانی، ج۵، ص ۳۳۲</ref>. از نکات پیشین معلوم میشود که قول به [[عصمت]] [[اهل بیت]] نه تنها با اصل [[خاتمیت]] منافات ندارد، بلکه آن مقتضای ادله عقلی، [[قرآن|قرآنی]] و [[روایت|روایی]] و اصل [[خاتمیت]] میباشد، به بیانی که گذشت. | #'''دلالت [[روایات نبوی]] بر[[عصمت]] امامان:''' در شماره پیشین ذکر شد که هم [[آیه شریفه]] هم [[حدیث نبوی]] مشهور به [[حدیث کساء]] بر [[عصمت]] [[اهل البیت]] دلالت شفاف دارند علاوه برآن چند [[روایت]] نیزدراین خصوص وارد شده که به برخی اشاره میشود: [[ابن عباس]] از پیامبرگرامی{{صل}} نقل میکند که فرمود:{{عربی|" أَنَا وَ عَلِيٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون"}}<ref>«من و علي و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين پاك و [[معصوم]] هستيم» بحارالانوار، ج۲۵ ص ۲۰۱،۱، ینابیع الموده، ج۲ ص۳۶</ref>. [[حدیث نبوی]] معروف به [[حدیث ثقلین]] نیز بر [[عصمت]] [[عترت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] دلالت دارد: {{عربی|" إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي الثَّقَلَيْنِ وَاحِدٌ مِنْهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض"}}<ref>مسند احمد، ج۳، ص۵۹ (۱۱۶۱ و ص۲ (۱۱۱۱) و ص۱(۱۱۱۴).</ref>. این [[حدیث]] به صورت [[متواتر]] از [[فریقین]] نقل شده است. در این [[روایت]] [[اهل بیت]] عدل و همطراز [[قرآن]] قرار داده شده و تصریح شده که آن دو از هم جدانشدنی و باید به هر دو تمسک شود، هرگز [[ضلالت]] و گمراهی در پس نخواهد داشت. {{عربی|"لَنْ تَضِلُّوا"}}، با لن نفی ابد تأکید شده است" . روشن است اگر [[عترت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] [[معصوم]] نباشند، هرگز نباید همطراز و [[عدل قرآن]] شمرده و تأکید شود که تمسک به آن دو مصون از [[خطا]] [[ضلالت]] خواهد. این نوع تأکید بر [[عصمت]] [[قرآن]] و عدل آن یعنی [[اهل بیت]] دلالت روشن دارد. اما اینکه [[اهل بیت]] کیستند؟ در شماره پیشین ذکر شد که مقصود [[امامان]] علاوه بر [[حضرت زهرا]] (س) میباشد. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} در [[روایت]] دیگر در وصف [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[امامان]] از نسل وی فرمود:{{عربی|" فَإِنَّهُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ صَفْوَتُهُ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ كُلِ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَة"}}<ref>«آنها برگزيدگان [[خدا]] و برجستگان هستند و از هر [[گناه]] و خطائى پاكند» بحار، ج۲، ص ۹۱</ref>. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} همچنین از دو [[فرشته]] کاتب نامه اعمال [[امام علی|علی]]{{ع}} خبر میدهد که هیچ گناهی از آن حضرت ننوشتند<ref>بحار، ج۲، ص ۱۹۳ - ۱۹۴.</ref>. آن حضرت با اشاره به آیهی «[[أولی الأمر]]» مصداق آن را [[معصومان]] میداند که نفس [[عصمت]] موجب امر الهی بر [[اطاعت]] آن شده است:{{عربی|اندازه=150%|" إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَةِ اللَّه"}}<ref>«دستور به [[اطاعت]] از صاحبان امر داده است زيرا آنان [[معصوم]] و پاكاند و به معصيت [[خداوند]] دستور نمىدهند» کتاب سلیم بن قیس، ص ۴۰۶ </ref>؛ {{عربی|" أَطِيعُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مُطَهَّرٌ مَعْصُومٌ لَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى "}} <ref>معانی الاخبار، ص۳۵۲ علل الشرایع، ج،۱ص: ۷۱؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص۸۲</ref>. در این [[روایت]] علت امر به [[اطاعت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} همان [[صفت]] طهارت و [[عصمت]] آن حضرت ذکر شده است که رهاورد آن عدم [[ضلالت]] و گمراهی و افتادن در شقاوت است: {{عربی|" أَنَا وَ عَلِيٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون"}}<ref>«من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین پاک و [[معصوم]] هستيم»؛ الخصال، ص۱۳۹.</ref>. در این [[حدیث]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[عصمت]] همه [[امامان]] را تأکید میکند. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در برخی از [[روایات]] به حای تصریح به [[صفت]] [[عصمت]] [[امامان]] از لوازم آن مانند [[امام علی|علی]]{{ع}} [[معیار حق]] و ملازمه حضرت با حق و بالعکس؛ [[امام علی|علی]]{{ع}} ملازم با [[قرآن]] و بالعکس؛ [[امام علی|علی]]{{ع}} فاروق وملاک تمییز حق و باطل است:{{عربی|" عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ"}}<ref>«على با حق و حق با على است و از همديگر جدا نشوند تا روز قيامت سر حوض بر من وارد شوند» تاریخ بغداد؛ ج۴، ص۳۲؛ ۱اریخ دمشق، جلد۴۲ص ۴۴. </ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|" عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ اللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَ عَلِيٍّ حَيْثُمَا دَار"}}<ref>«على همراه حق و حق همراه على است.» و «پروردگارا حق را همراه على و هر جا كه باشد قرار بده» سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۳؛ تاریخ دمشق، جلد۴،۲ص ۴۴؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۶؛ ناقب خوارزمی، ص ۱۰۱.</ref>. [[فخر رازی]] با اشاره به [[روایت]] اخیر مینویسد: {{عربی|" مَنِ اقْتَدَى فِي دِينِهِ بِعَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدِ اهْتَدَى"}} <ref>«هر کس در دینش به علی اقتدا کند، راه [[هدایت]] را پیدا کرده است» تفسیر کبیر، ج ۱،ص۱۲۰</ref>. روایت ذیل نیز بر ملازمه [[حضرت علی]]{{ع}} با [[قرآن]] و بالعکس تأکید میکنند: {{عربی|" عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ، لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض"}} <ref>«على با [[قرآن]] است و [[قرآن]] با على است، از هم جدا نمىشوند، تا كنار حوض كوثر مرا ببينند» المعجم الأوسط، ج۵، ص 1۳۵۱ المعجم الصغیر، ج ۱، ۲۵؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۲۴</ref>؛ {{عربی|" علي مع الحقّ و القرآن، و الحقّ و القرآن مع علي،و لن يتفرّقا حتى يردا عليّ الحوض"}} <ref>«على با حق و با [[قرآن]] است و حق و [[قرآن]] با على، و از هم جدا نمىشوند تا كنار حوض، نزدم آيند» ربیع الأبرار،ج ۱، ۸۱؛فرائد السمطین، ج۱، ۱۷۱</ref>. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} در [[روایات]] متعدد [[حضرت علی]]{{ع}} را صدیق اکبر و فاروق [[امت]] توصیف نموده است: {{عربی|" وَ هَذَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ هَذَا فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ"}} <ref>«و اين (على عليه السلام) راستگوى بزرگ و فاروق اين [[امت]] است كه بين حق و باطل جدايى مىاندازد» المجم الکبیر، ج۶ ص ۲۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴،۲ص ۸۳۶.</ref>؛ {{عربی|" سَيَكُونُ بَعْدِي فِتْنَةٌ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَالْزَمُوا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ يَرَانِي وَ أَوَّلُ مَنْ يُصَافِحُنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ هُوَ فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِ وَ الْبَاطِلِ وَ هُوَ يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْمُنَافِقِين"}} <ref>«به زودى پس از من فتنهاى بر پا خواهد شد، پس هرگاه چنين فتنهاى رخ داد به [[امام علی|على]]{{ع}} تمسك جوئيد، بدون شك او در روز قيامت نخستين كسى است كه با من ديدار كند و مصافحه نمايد او صديق اكبر و فاروق اين [[امت]] است كه حق و باطل را جدا نمايد و او پيشوا و [[امير [[مؤمنان]]]] است» اسدالغابه، ج ۶ ص ۲۶؛ الأصابه، ج۷، ص ۹۲ ونیز: شرح [[نهج البلاغه]] [[ابن ابی الحدید]]، ج،۱ص ۲۲</ref>. یکی دیگر از احادیثی که عصت [[ائمه]] را اثبات میکند، [[حدیث]] معروف به "سفینه" است: "آگاه باشید که مثل اهل من در میان شما مانند [[کشتی نوح]] است، هرکس سوار شود [[نجات]] مییابد و هرکس از آن تخلف نماید غرق خواهد شد" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق"}}؛ بحار، ج ۳۲ ص ۱۰۱؛ المعجم الأوسط، ج ۵ ص ۳۰6۶ تفسیر [[روح]] المعانی، ج۵، ص ۳۳۲</ref>. از نکات پیشین معلوم میشود که قول به [[عصمت]] [[اهل بیت]] نه تنها با اصل [[خاتمیت]] منافات ندارد، بلکه آن مقتضای ادله عقلی، [[قرآن|قرآنی]] و [[روایت|روایی]] و اصل [[خاتمیت]] میباشد، به بیانی که گذشت. | ||
#'''دلالت [[روایات]] [[ولوی]] بر [[عصمت]]:''' اگر ما بخواهیم حقیقت [[امامت]] و [[صفات]] آنرا درک کنیم چه منبعی نابتر از خود ائمّه؟ آنان خود به [[صفت]] [[عصمت]] خودشان تأکید داشتند. [[امام علی]]{{ع}} دائره [[عصمت]] را فراتر از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[تفسیر]] نموده و آن را شامل "[[أولی الأمر]]" نیز میداند:{{عربی|اندازه=150%|" إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ... وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِه"}} <ref>«فقط میبايست از [[خداوند]] و پيغمبرش و جانشينان او فرمان برد... و اينكه فقط به [[اطاعت]] جانشينان پيغمبر امر فرموده است براى اين است كه آنان نيز معصومند و پاک و امر بگناه نمیكنند» نقل از شیخ صدوق: علل الشرایع، ص ۵۲ الخصال، ج ۱، ۶۶.</ref>. حضرت در تقدیر [[صفات]] [[اهل البیت]] فرمودند:{{عربی|" إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ - وَ جعل الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا"}}<ref>«خداى تبارك و تعالى ما را پاكيزه نمود و نگهدارى فرمود و ما را بر خلقش گواه ساخت و در زمينش [[حجت]] نهاد و ما را همراه [[قرآن]] و [[قرآن]] را همراه ما قرار داد، نه ما از آن جدا شويم و نه او از ما جدا شود» کافی، ج۱، ۱۹۱</ref>. در این [[روایت]] حضرت افزون بر مسئله [[عصمت]] به [[حجت الهی]] بودن خودشان نیز تصریح میکند. [[امام سجاد]]{{ع}} در ملازمه و [[عصمت]] فرمود: {{عربی|اندازه=150%|" الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً"}} <ref>«امام از ما اهل بيت،جز [[معصوم]] نیست» بحار، ج ۵۲ ص ۹۹۱</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} به نقل از [[امام سجاد]]{{ع}} شرط و به تعبیر دقیقتر یکی از مؤلفههای [[امامت]] و [[امام]] را [[عصمت]] ذکر کرده و اضافه میکند که چون [[عصمت]] امر ظاهری نیست تا مشخص شود، لذا [[امام]] باید [[منصوص]] باشد {{عربی|" الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً "}}<ref>«امام از ما اهل بيت بايد [[معصوم]] باشد و عصمت در ظاهر وجود كسى نيست كه به اين وسيله تشخيص داده شود و روى همين علت، [[امام]] بايد منصوص باشد» معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۳۱۲</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز شرط [[امامت]] را عدم ارتکاب [[گناه]] اعم از صغیره وکبیره هرچند با فرض توبه از آن ذکر میکند {{عربی|" لَا تَصْلُحُ الْإِمَامَةُ لِمَنْ قَدِ ارْتَكَبَ مِنَ الْمَحَارِمِ شَيْئاً صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً وَ إِنْ تَابَ مِنْهُ بَعْدَ ذَلِكَ "}} <ref>«همچنين [[امامت]] به كسى كه چيزى از [[گناهان]] صغيره، يا كبيره را مرتكب شده باشد شايسته نيست اگر چه بعدها توبه كند» معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۲۰.</ref>. آن حضرت در توصیف [[پیامبران]] و اصیا فرمود: {{عربی|" الْأَنْبِيَاءُ وَ أَوْصِيَاؤُهُمْ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ "}} <ref>«پيغمبران و اوصياء گناهى ندارند زيرا [[معصوم]] و پاكند» بحار، ج۵۲، ص ۹۹۱</ref>. بحث [[عصمت]] و معنای آن در عصر [[ائمه اطهار]] طرح و [[شیعیان]] بدان متلزم بودند، چنانکه [[حسین]] اشقری از [[هشام بن حکم]] معنای این اصل و آموزه [[شیعی]] {{عربی|اندازه=150%|" ان الامام لایکون لا معصوماً "}} را میپرسد، [[هشام بن حکم]] میگوید من این سؤال را از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم که وی فرمود: {{عربی|" الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ "}}<ref>«معصوم كسى است كه خود را به كمك [[خداوند]] از تمامى محرمات الهى نگه مىدارد» معانی لأخبار، باب العصمة، ص ۳۱ ح ۲.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در بیان حقیقت [[امامت]] و [[امام]] در [[حدیث]] بلندی فرمود: "[[امام]] از ذنوب طاهر و از هر عیوب مبراست... [[امام]] معدن قداست، پاکی، [[عبادت]] و زهد است. [[امام]] از نسل پاکان است... او شخص [[معصوم]] موید و موفق از طرف الهی است که به تحقیق از خطایا و لغزشها و گمراهیها در امان است. این [[ویژگی]] را [[خداوند]] به وی اختصاص داده تا [[حجت خدا]] بربندگان و شاهد او بر خلقش باشد"<ref>{{عربی|اندازه=120|" الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ... مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ مَخْصُوصٌ بِدَعْوَةِ الرسول{{صل}} وَ نَسْلِ الْمُطَهَّرَةِ... فَهُوَ معصوم مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ"}}؛الکافی، ج ۱، ص ۲۰۰، ۲۲۲و۲۲۳ عیون الأخبار الرضا، صص ۹۷۱ ۹۹۱ نقل با تلخیص.</ref>. آن حضرت خطاب به [[مأمون]] در تعلیل [[لزوم عصمت امام]] فرمود: "خداوند [[اطاعت]] کسی را که میداند [[مردم]] را به گمراهی و [[انحراف]] میکشاند، واجب نمی-گرداند"<ref>{{عربی|" لَا يَفْرِضُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَةَ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يُضِلُّهُمْ وَ يُغْوِيهِمْ "}}؛ عیون الأخبار الرضا، ج ۱، ۱۲۵ باب ۳.</ref>. در زیارت [[جامعه]] نیز وارد شده است که:{{عربی|اندازه=150%|" عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ"}}<ref>«خدا شما را از لغزشها مصون داشته است» من لایحضره الفقیه، ج ۱، ۶۰۹.</ref> | #'''دلالت [[روایات]] [[ولوی]] بر [[عصمت]]:''' اگر ما بخواهیم حقیقت [[امامت]] و [[صفات]] آنرا درک کنیم چه منبعی نابتر از خود ائمّه؟ آنان خود به [[صفت]] [[عصمت]] خودشان تأکید داشتند. [[امام علی]]{{ع}} دائره [[عصمت]] را فراتر از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[تفسیر]] نموده و آن را شامل "[[أولی الأمر]]" نیز میداند:{{عربی|اندازه=150%|" إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ... وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِه"}} <ref>«فقط میبايست از [[خداوند]] و پيغمبرش و جانشينان او فرمان برد... و اينكه فقط به [[اطاعت]] جانشينان پيغمبر امر فرموده است براى اين است كه آنان نيز معصومند و پاک و امر بگناه نمیكنند» نقل از شیخ صدوق: علل الشرایع، ص ۵۲ الخصال، ج ۱، ۶۶.</ref>. حضرت در تقدیر [[صفات]] [[اهل البیت]] فرمودند:{{عربی|" إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ - وَ جعل الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا"}}<ref>«خداى تبارك و تعالى ما را پاكيزه نمود و نگهدارى فرمود و ما را بر خلقش گواه ساخت و در زمينش [[حجت]] نهاد و ما را همراه [[قرآن]] و [[قرآن]] را همراه ما قرار داد، نه ما از آن جدا شويم و نه او از ما جدا شود» کافی، ج۱، ۱۹۱</ref>. در این [[روایت]] حضرت افزون بر مسئله [[عصمت]] به [[حجت الهی]] بودن خودشان نیز تصریح میکند. [[امام سجاد]]{{ع}} در ملازمه و [[عصمت]] فرمود: {{عربی|اندازه=150%|" الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً"}} <ref>«امام از ما اهل بيت،جز [[معصوم]] نیست» بحار، ج ۵۲ ص ۹۹۱</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} به نقل از [[امام سجاد]]{{ع}} شرط و به تعبیر دقیقتر یکی از مؤلفههای [[امامت]] و [[امام]] را [[عصمت]] ذکر کرده و اضافه میکند که چون [[عصمت]] امر ظاهری نیست تا مشخص شود، لذا [[امام]] باید [[منصوص]] باشد {{عربی|" الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً "}}<ref>«امام از ما اهل بيت بايد [[معصوم]] باشد و عصمت در ظاهر وجود كسى نيست كه به اين وسيله تشخيص داده شود و روى همين علت، [[امام]] بايد منصوص باشد» معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۳۱۲</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز شرط [[امامت]] را عدم ارتکاب [[گناه]] اعم از صغیره وکبیره هرچند با فرض توبه از آن ذکر میکند {{عربی|" لَا تَصْلُحُ الْإِمَامَةُ لِمَنْ قَدِ ارْتَكَبَ مِنَ الْمَحَارِمِ شَيْئاً صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً وَ إِنْ تَابَ مِنْهُ بَعْدَ ذَلِكَ "}} <ref>«همچنين [[امامت]] به كسى كه چيزى از [[گناهان]] صغيره، يا كبيره را مرتكب شده باشد شايسته نيست اگر چه بعدها توبه كند» معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۲۰.</ref>. آن حضرت در توصیف [[پیامبران]] و اصیا فرمود: {{عربی|" الْأَنْبِيَاءُ وَ أَوْصِيَاؤُهُمْ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ "}} <ref>«پيغمبران و اوصياء گناهى ندارند زيرا [[معصوم]] و پاكند» بحار، ج۵۲، ص ۹۹۱</ref>. بحث [[عصمت]] و معنای آن در عصر [[ائمه اطهار]] طرح و [[شیعیان]] بدان متلزم بودند، چنانکه [[حسین]] اشقری از [[هشام بن حکم]] معنای این اصل و آموزه [[شیعی]] {{عربی|اندازه=150%|" ان الامام لایکون لا معصوماً "}} را میپرسد، [[هشام بن حکم]] میگوید من این سؤال را از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم که وی فرمود: {{عربی|" الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ "}}<ref>«معصوم كسى است كه خود را به كمك [[خداوند]] از تمامى محرمات الهى نگه مىدارد» معانی لأخبار، باب العصمة، ص ۳۱ ح ۲.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در بیان حقیقت [[امامت]] و [[امام]] در [[حدیث]] بلندی فرمود: "[[امام]] از ذنوب طاهر و از هر عیوب مبراست... [[امام]] معدن قداست، پاکی، [[عبادت]] و زهد است. [[امام]] از نسل پاکان است... او شخص [[معصوم]] موید و موفق از طرف الهی است که به تحقیق از خطایا و لغزشها و گمراهیها در امان است. این [[ویژگی]] را [[خداوند]] به وی اختصاص داده تا [[حجت خدا]] بربندگان و شاهد او بر خلقش باشد"<ref>{{عربی|اندازه=120|" الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ... مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ مَخْصُوصٌ بِدَعْوَةِ الرسول{{صل}} وَ نَسْلِ الْمُطَهَّرَةِ... فَهُوَ معصوم مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ"}}؛الکافی، ج ۱، ص ۲۰۰، ۲۲۲و۲۲۳ عیون الأخبار الرضا، صص ۹۷۱ ۹۹۱ نقل با تلخیص.</ref>. آن حضرت خطاب به [[مأمون]] در تعلیل [[لزوم عصمت امام]] فرمود: "خداوند [[اطاعت]] کسی را که میداند [[مردم]] را به گمراهی و [[انحراف]] میکشاند، واجب نمی-گرداند"<ref>{{عربی|" لَا يَفْرِضُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَةَ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يُضِلُّهُمْ وَ يُغْوِيهِمْ "}}؛ عیون الأخبار الرضا، ج ۱، ۱۲۵ باب ۳.</ref>. در زیارت [[جامعه]] نیز وارد شده است که:{{عربی|اندازه=150%|" عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ"}}<ref>«خدا شما را از لغزشها مصون داشته است» من لایحضره الفقیه، ج ۱، ۶۰۹.</ref> |
نسخهٔ ۲۵ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۳۷
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عصمت امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
عصمت امام به معنای دوری امام از خطا و گناه است. عصمت یکی از مهمترین صفات و شروط اساسی امامت امام از نظر شیعه است[۱]. امام، همانند پیامبران و فرشتگان، باید معصوم و از هرگونه پلیدی، پاک باشد. سرپیچی از دستورات الهی و ارتکاب معاصی، با تصدی منصب امامت منافات دارد[۲].
واژه شناسی لغوی
- واژه "عصمت" از ریشه "عصم" در عربی به معنای منع و امساک است و چون شخص معصوم، از خطا و گناه بازداشته میشود، به او معصوم میگویند[۳].
- پیرامون معنای اصطلاحی عصمت، برخی حقیقت عصمت را لطف و تفضل الهی و عدهای، آرا قوه عاقله و دستهای، ملکه نفسانی و گروهی، حیثیت ویژه دانستهاند[۴].
- حق مطلب آن است که در تحقق ملکه عصمت، قابلیت قوه عاقله معصوم و لطف الهی، مؤثری باشند[۵].
- پیشوایان معصوم، قابلیت دریافت عصمت اعطایی از خداوند متعال را در دوره عالم ذر دریافت کردهاند، لذا عصمت پیامبران و امامان، قبل از بعثت و امامت و حتی قبل از جهان دنیوی اثبات میگردد[۶].
- برای عصمت در بیان لغویان معانیای چون منع از گناه، حفظ از گناه، نگهداری و امساک بیان شده است.
تعریف عصمت
- پیرامون معنای اصطلاحی عصمت، برخی حقیقت عصمت را لطف و تفضل الهی و عدهای، آرا قوه عاقله و دستهای، ملکه نفسانی و گروهی، حیثیت ویژه دانستهاند[۷].
- حق مطلب آن است که در تحقق ملکه عصمت، قابلیت قوه عاقله معصوم و لطف الهی، مؤثری باشند[۸].
- پیشوایان معصوم، قابلیت دریافت عصمت اعطایی از خداوند متعال را در دوره عالم ذر دریافت کردهاند، لذا عصمت پیامبران و امامان، قبل از بعثت و امامت و حتی قبل از جهان دنیوی اثبات میگردد[۹].
فرق عدالت و عصمت
- عصمت و عدالت، هر دو، ملکه است و با وجود هر دو، قدرت بر گناه هست، اما صدور گناه از معصوم، ممتنع است به خاطر نبود داعی بر گناه، ولی صدور گناه از عادل، ممتنع نیست، به خاطر وجود داعی[۱۰].
عصمت و اختیار
- عصمت، ناشی از کثرت علم است و هر چه علم، قویتر و شدیدتر باشد، عمل نیز به مقتضای علم، قویتر خواهد بود. معصوم به زشتی و قبح گناه، علم دارد و با توجه به این علم، ارتکاب معصیت، محال است و باید توجه داشت که این علم، موجب سلب اختیار نخواهد شد[۱۱].
شرط عصمت در صفات امام
- امام(ع) از نظر شیعه، همانند پیامبران و فرشتگان، باید معصوم و از هرگونه پلیدی، پاک باشد. سرپیچی از دستورات الهی و ارتکاب معاصی، با تصدی منصب امامت منافات دارد[۱۲].
- عصمت یکی از مهمترین صفاتی است که برای امام، لازم شمردهاند[۱۳].
گستره عصمت
- عصمت در کلام اسلامی، دارای مراتبی است که عبارتند از:
مقدمه
- یکی از ویژگیهای امام، عصمت است. از نگاه شیعه، امام نیز همانند پیامبر باید معصوم باشد[۱۵].
- امام صادق(ع) میفرمایند: "برای انبیا و اوصیاء آنها گناهی نیست زیرا آنان معصوم و پاکاند"[۱۶]. در بیان امام سجاد(ع) آمده است: "امام از ما خانواده، باید معصوم باشد"[۱۷].
- امیرمؤمنان(ع) فرمودند: "همانا اطاعت مخصوص خداوند و پیامبرش و اولیالامر است. اینکه خداوند به اطاعت از پیامبر(ص) فرمان داده، برای آن است که او معصوم و پاک است، هرگز به معصیت خدا فرمان نمیدهد و اینکه به اطاعت از اولیالامر فرمان داده، برای آن است که آنها نیز معصوم و پاکاند و هرگز به معصیت خدا فرمان نمیدهند"[۱۸].
- امام رضا(ع) نیز در پاسخ مأمون نوشت: "خداوند هرگز اطاعت کسی را واجب نمینماید با اینکه میداند، از مردم را گمراه میکند و باعث اغوای ایشان میگردد و او را به مقام پیامبری نیز نخواهد رساند و هرگز کسی را که میداند به خدا و پرستش او کافر میشود و شیطانپرست میگردد بر نخواهد گزید"[۱۹][۲۰].
- از معتقدات شیعه دربارۀ پیامبران و امامان، عصمت است، به این معنی که این حجتهای الهی چون هادیان بشر و پیشوایان امّتاند و امام کسی است که به گفتار و کردار او اقتدا میشود و این تبعیت در همۀ شؤون است، ناچار باید مصون از هرخطا و خلاف و گناه باشد.
- عصمت، یک نیروی درونی حفاظت از گناه و مصونیت از اشتباه است که مایۀ اعتماد و اطمینان پیروان به درستی گفتهها و اعمال پیامبر و امام و انطباق آنها با حق و دین خداست. برای اثبات آن به آیاتی از قرآن نیز استدلال شده است، همچون آیۀ ﴿ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۱] و ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى﴾[۲۲]
- حدیث ثقلین و احادیث دیگر نیز مستند این عقیده است، چون ائمه و عترت، همتای قرآن قرار داده شدهاند و قرآن هم معصوم و مصون از خطاست و امر به تمسّک به هردو شده است، اگر خطا در ائمه بود، مثل قرآن امر به تمسّک به آنان نمیشد. معنای تمسّک این است که حرفها و کارهایشان حجت است و اگر معصوم نباشند، امر به تمسّک موجب گمراهی مردم میشود[۲۳].
- عقیده به عصمت امامان و حضرت زهرا(ع) مورد اتفاق علمای شیعه است. شیخ مفید میگوید: همۀ امامیه معتقدند که پیشوای دین نمیتواند کسی جز معصوم از مخالفت با خدا و دانای به همۀ علوم دین و کامل در فضیلت و برتر از همه باشد.[۲۴].
- یکی از تفاوتهای امام با مردم عادی، برخورداری او از عصمت است. در توقیعی که حضرت مهدی(ع) در پاسخنامۀ احمد بن اسحاق اشعری نوشت، ضمن برشمردن صفات ائمه و اوصیای پیامبر تأکید فرمود که فرق میان امام و مأموم، همین عصمت از گناهان و پاکی از عیبها و آلودگیها و منزّه بودن از اشتباه است و امامان خزانهداران علم الهی و امین حکمت و راز خداوندند و اگر چنین نبود، آنان با مردم فرقی نداشتند و حق و باطل شناخته نمیشد و هرکس به دروغ ادعای امامت میکرد: «بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُيُوبِ وَ طَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعَ حِكْمَتِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أَيَّدَهُمْ بِالدَّلَائِلِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَكَانَ النَّاسُ عَلَى سَوَاءٍ »[۲۵]. رسول خدا(ص) امامان از نسل حسین بن علی(ع) را امین و معصوم دانسته است: «الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ »[۲۶] و اینگونه روایات، بسیار است[۲۷].
- در زیارت جامعه کبیره نیز میخوانیم: «عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً» نیز با عنوان «الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُون» در همین دعا از امامان یاد شده است. برای رهروی در مسیر حق، اقتدا به پیشوایان صالح که از هر لغزش و گناهی معصومند، شرط رسیدن به مقصود است و این عقیدۀ مترقّی دربارۀ پیامبران و امامان مایۀ فخر شیعه است که کسانی را به امامت پذیرفتهاند که نهتنها معصیت نمیکنند، حتی فکر گناه هم در ذهن آنان خطور نمیکند.
- امام سجاد(ع) فرمود: «الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً »[۲۸] امام از ما اهل بیت، جز معصوم نمیباشد و عصمت امری نیست که در ظاهر خلقت باشد و از ظاهر شناخته شود، بلکه باید از روی نصّ و دلیل خاصّ باشد و معصوم، یعنی آنکه به ریسمان الهی یعنی قرآن چنگ بزند و خود را با آن قرین سازد و امام و قرآن از یکدیگر جدا نمیشوند، امام به سوی قرآن هدایت میکند و قرآن به سوی امام. ز امام صادق(ع) پرسیدند: معنای عصمت در امام چیست؟ فرمود: معصوم کسی است که با توفیق الهی از همۀ محرّمات خدا پرهیز میکند[۲۹].
- لزوم اطاعت از معصوم نیز به اطاعت از خدا منتهی میشود، چون امام معصوم، هدایتگر انسان به سوی خداوند است و به فرمودۀ امام علی(ع)، خداوند از آن رو به اطاعت اولی الأمر در کنار خدا و رسول فرمان داد، چونکه آنان معصوم و پاکند و به نافرمانی خدا امر نمیکنند: «...إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ»[۳۰] مرحوم صدوق تصریح میکند: اعتقاد ما دربارۀ پیامبران و امامان این است که آنان معصوم و پاک از هرآلودگیاند و هرگز گناه نمیکنند، نه صغیره نه کبیره، در امر خدا نافرمانی نمیکنند و آنچه را فرمان یافتهاند اطاعت میکنند، هرکس عصمت را از آنان نفی کند حتی در حالی از حالاتشان از آنان نفی کند، آنان را نشناخته است و دربارۀ آنان بر این باوریم که ایشان موصوف به کمال و تمام و علماند، از آغاز کارشان تا پایان و در هیچ حالی به هیچ نقص و عصیان و جهل متّصف نمیشوند.[۳۱] این از بزرگترین عنایتها و موهبتهای الهی به انسانهاست که رهبران آنان را دارای عصمت قرار دهد و از درخشانترین ابعاد اعتقادی شیعه است که در پیامبران و امامان، عصمت را شرط میدانند و این عقیده، حدّ اعلای قابلیت اعتماد به رهبران الهی را تضمین و فراهم میکند. به تعبیر شهید مطهری: پیامبران از درون خود با واقعیّت هستی ارتباط و اتّصال دارند و در متن واقعیّت هرگز اشتباه معنی ندارد. انسانهایی که از نظر آگاهیها در متن جریان واقعیت قرار میگیرند و با بن هستی و ریشۀ وجود و جریانها متّصل و یکجا میشوند، دیگر از هرگونه اشتباه، مصون و معصوم خواهند بود.[۳۲] اعتقاد به عصمت، درواقع ارزش نهادن به انسان است و انسان را تا حدّی بالا میبرد که تنها و تنها از خدا و یا کسی که خداوند به او عصمت داده اطاعت میکند و زیر بار هرکسی نرود، و چه اهتمامی بالاتر از این برای مقام انسان[۳۳].
معصوم بودن امامان(ع)
- عصمت امامان(ع) از اعتقادات مسلّم پیروان مکتب اهل بیت(ع) است. در گذشته به تفصیل، در این زمینه سخن گفتیم. اینجا بهطور خلاصه میگوییم که امامان معصوم(ع) همانند پیامبران، معصوماند. در سخنی از حضرت امام سجاد(ع) میخوانیم: "امامان از ما -دوازده امام- همگی معصوماند"[۳۴][۳۵].
- زیربنای "عصمت"، عنایت ذات مقدّس ربوبی است که این انوار الهی به اوج قلّه باور میرسند؛ باوری که زشتی گناه را میبینند، آیا آدم عاقلی حاضر میشود خاکروبه و کثافات را از زبالهدان برداشته و بخورد؟! هیچ آدم باشعوری پیدا میکنید که دست خود را در آتش سوزان کرده و قطعات آتش را با دست خود بردارد و در میان دهان بگذارد؟! بیتردید نه، چرا؟! بنابراین، تمام عقلا در برابر اینگونه کارها یک نوع "مصونیّت"، یا به تعبیر دیگر، "عصمت" دارند، البتّه اینها در حوزهای محدود است، پیامبران و امامان، در برابر تمام گناهان چنین حالتی دارند، آنان به چشم، زشتی گناه را دیده و لمس میکنند، به این ترتیب، عوامل گناه در وجود معصومین(ع) محکوم به شکست است[۳۶].
- بیاطّلاعی و جهل نسبت به مفاسد کارهای بیارزش، لذّات و منافع آنی در نظر انسان، عدم توجّه به عواقب شوم اعمال زشت و عدم تسلّط بر نفس و محکوم بودن قدرت عقل در برابر نیروی شهوات، اینها عوامل گناه هستند، این عوامل در وجود آنان راهی ندارد[۳۷].
- در آیات قرآن کریم و سخنان پیشوایان این معنا به تفصیل نقل شده است، بهعنوان نمونه، یک آیه و یک روایت محضرتان تقدیم میداریم[۳۸].
ادعای ناسازگاری عصمت امام با خاتمیت
- پیامبران الهی در مقام دریافت وحی و تبلیغ آن برای مصونیت از هرگونه خطا و آفت نسیان و به عبارتی برای رساندن و ابلاغ پیام آسمانی به زمینیان، با عنایت الهی به صفت "عصمت" مفتخرند، در عصمت پیامبر(ص) میان اهل سنت و تشيع اختلافی نیست، اما شیعه عصمت را به امامان نیز تعمیم داده و آنان را نیز مانند پیامبران معصوم میانگارد و این با اصل خاتمیت منافات دارد؛ چراکه با رحلت پیامبر اعظم(ص) همه شئون آن حضرت مانند عصمت، دریافت وحی منقطع و به خط خاتمیت و پایان رسید و قول شیعیان بر عصمت ائمه با خاتمیت منافات دارد. شاه ولی الله دهلوی هندی توصیف امام به وصف عصمت را منافی با خاتمیت و اصل نبوت وصف می کند که عبارت آن پیشاپیش خواهد آمد. برخی روشنفکران در این باره مینویسند: پس از پیامبر اسلام(ص) دیگر هیچ کس ظهور نخواهد کرد که شخصیتش به لحاظ دینی ضامن صحت سخن و حسن رفتارش باشد[۳۹]. و در جای دیگر: چگونه میشود که پس از پیامبر خاتم کسانی در آینده و به اتکای وحی و شهود سخنانی بگویند که نشانی از آنها در قرآن و سنت نبوی نباشد و در عین حال تعلیم و تشریع و ایجاب و تحریمشان در رتبه وحی نبوی بنشیند و عصمت و حجیت سخنان پیامبر را پیدا کند و باز هم در خاتمیت خللی نیفتد؟[۴۰].[۴۱]
- برخی دیگر صفات عصمت، علم لدنی و اصل نصب را صفات فرا بشری توصیف و نظریه رقیب آن (انکار صفات فوق) را موافق اصل ختم نبوت تفسیر میکنند [۴۲]
نقد و بررسی
- در تحلیل و نقد شبهه فوق نکات ذیل در خور تامل میباشد:
- اختصاص و انحصار عصمت در پیامبران، ادعای بدون دلیل: نکته اول اینکه مقام عصمت یک عنایت الهی همراه با نفس زکیه انسان معصوم است که از صفات لازم نبوت و انبیا به شمار میآید و به تعبیری لازمه مقام امامت است، اما به معنای سلب صفت مزبور در دیگران و ادعای انحصار آن در پیامبران نیست. طراحان شبهه بین این دو مسئله خلط کردهاند، آنان توهم نمودهاند که عصمت مانند نزول وحی از صفات خاص و انحصاری نبوت است، در حالی که آنان نخست باید مدعای خود (اختصاص عصمت به نبوت) را اثبات کنند تا نظریه تعمیم عصمت به غیر پیامبران مانند اهل بیت النبوه ناسازگار با نبوت تلقی گردد. افزون بر آن روایات فریقین بلکه آیاتی از قرآن کریم بر عصمت اهل بیت دلالت می کند که اشاره خواهد شد.
- گوهر امامت مقتضی عصمت: اینکه آیا امامت با صفت عصمت ملزمه دارد یانه؟ به نوع نگاه و تفسیر امامت بستگی دارد، اگر امامت صرف خلافت و حکومت - چنان که اهل سنت برآنند - و یا حداکثر به معنای تفسیر و تبیین دین تحلیل و تفسیر شود، در این پیش فرض امامت مقتضی عصمت نیست، اما اگر امامت به معنای عالی و به تعبیر قرآنی مافوق نبوت باشد، در این پیش فرض امامت مقتضی و ملازم عصمت خواهد بود، دلیل این نظریه اعطای مقام امامت توسط خداوند برای حضرت ابراهیم بعد از مقام امامت و اواخر عمر آن حضرت است: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۴۳]. آیه شریفه اعطای امامت را به حضرت ابراهیم بعد از گذراندن امتحان الهی ذکر می کند که از آن بر میآید امامت فراتر از نبوت میباشد. آن حضرت با نیل به مقام الهی امامت - که آیه آن را به جعل خدا نسبت میدهد - تقاضای اعطای آن به نسلش را میکند که با پاسخ منفی خداوند مواجه میشود و دلیل آن را خداوند صدور ظلم از نسل حضرت ابراهیم ذکر میکند و معلوم میشود مقام امامت با هر گونه ظلم و گناه قابل جمع نیست و دارنده آن باید معصوم باشد.
- دلیل عقلی بر ضرورت وجود معصوم: دلیل ضرورت بعثت انبیا مقتضی ضرورت عصمت امام نیز است. به این صورت که خداوند برای راهنمای بشر میبایست از باب لطف و حکمت راهنمایانی از جنس بشر اما معصوم به سوی انسانها برانگیزد؛ چراکه در صورت عدم عصمت پیامبران الهی آنان ممکن است در ابلاغ پیام یا تفسیر و تبیین آن مرتکب خطا و سهو شوند و این بر خلاف غرض بعثت میباشد، در دوره-های که پیامبران با فاصلههای یکی پس از دیگری میآمدند، وجود امام لازم نبود، اما با ارسال آخرین پیامبر و وحی آسمانی و وداع آخرین سفیر آسمانی از مردم، آیین آسمانی نمیتواند بدون شارع و مفسر معصوم رها گردد؛ چراکه تفاسیر و برداشت سایر انسانها حسب فرض مصون از خطا و اشتباه نیستند، لذا باید یک میزان و شاخصی باشد تا با آن تفاسیر و قرائتهای سره از ناسره روشن گردد. در صورت نبود فرد معصوم به مرور آخرین آیین آسمانی به آفت تحریف و انحراف مبتلا میگردد و این با هدف بعثت و اصل خاتمیت ناسازگار است. به دیگر سخن اصل خاتمیت خود مقتضی ضرورت وجود امام معصوم و نه نبی است. این نکته در روایات نیز مورد تأکید و تبیین است [۴۴].
- دلالت ادله قرآنی بر عصمت اهل بیت(ع): برخی از آیات قرآن مجید به صراحت بر طهارت و عصمت اهل بیت النبوه دلالت دارد که در روایات اهل بیت(ع) به امام علی، امام حسن، امام حسین(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) تفسیر شده است آیه ذیل از آیات روشن در این موضوع است: ﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴾[۴۵]. ام سلمه از همسران پیامبر اعظم(ص) نقل میکند بعد از نزول آیه فوق پیامبر(ص)، علی، حسن، حسین(ع) و فاطمه(س) را فرا خوانده و فرمود:" اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً " [۴۶]. در منابع اهل سنت مشابه همین جریان از عایشه نیز گزارش شده است[۴۷]. پیامبر(ص) در روایات دیگر ضمن بیان ملازمه بین اهل بیت و عترت خود با عصمت و حق تصریح میکند:" مَعَاشِرَ النَّاسِ أُوصِيكُمُ اللَّهَ فِي عِتْرَتِي وَ أَهْلِ بَيْتِي خَيْراً فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ بَعْدِي وَ الْأُمَنَاءُ الْمَعْصُومُونَ " [۴۸]
- دلالت روایات نبوی برعصمت امامان: در شماره پیشین ذکر شد که هم آیه شریفه هم حدیث نبوی مشهور به حدیث کساء بر عصمت اهل البیت دلالت شفاف دارند علاوه برآن چند روایت نیزدراین خصوص وارد شده که به برخی اشاره میشود: ابن عباس از پیامبرگرامی(ص) نقل میکند که فرمود:" أَنَا وَ عَلِيٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون"[۴۹]. حدیث نبوی معروف به حدیث ثقلین نیز بر عصمت عترت رسول خدا دلالت دارد: " إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي الثَّقَلَيْنِ وَاحِدٌ مِنْهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض"[۵۰]. این حدیث به صورت متواتر از فریقین نقل شده است. در این روایت اهل بیت عدل و همطراز قرآن قرار داده شده و تصریح شده که آن دو از هم جدانشدنی و باید به هر دو تمسک شود، هرگز ضلالت و گمراهی در پس نخواهد داشت. "لَنْ تَضِلُّوا"، با لن نفی ابد تأکید شده است" . روشن است اگر عترت رسول خدا معصوم نباشند، هرگز نباید همطراز و عدل قرآن شمرده و تأکید شود که تمسک به آن دو مصون از خطا ضلالت خواهد. این نوع تأکید بر عصمت قرآن و عدل آن یعنی اهل بیت دلالت روشن دارد. اما اینکه اهل بیت کیستند؟ در شماره پیشین ذکر شد که مقصود امامان علاوه بر حضرت زهرا (س) میباشد. پیامبر(ص) در روایت دیگر در وصف علی(ع) و امامان از نسل وی فرمود:" فَإِنَّهُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ صَفْوَتُهُ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ كُلِ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَة"[۵۱]. پیامبر(ص) همچنین از دو فرشته کاتب نامه اعمال علی(ع) خبر میدهد که هیچ گناهی از آن حضرت ننوشتند[۵۲]. آن حضرت با اشاره به آیهی «أولی الأمر» مصداق آن را معصومان میداند که نفس عصمت موجب امر الهی بر اطاعت آن شده است:" إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَةِ اللَّه"[۵۳]؛ " أَطِيعُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مُطَهَّرٌ مَعْصُومٌ لَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى " [۵۴]. در این روایت علت امر به اطاعت علی(ع) همان صفت طهارت و عصمت آن حضرت ذکر شده است که رهاورد آن عدم ضلالت و گمراهی و افتادن در شقاوت است: " أَنَا وَ عَلِيٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون"[۵۵]. در این حدیث پیامبر(ص) عصمت همه امامان را تأکید میکند. پیامبر اسلام(ص) در برخی از روایات به حای تصریح به صفت عصمت امامان از لوازم آن مانند علی(ع) معیار حق و ملازمه حضرت با حق و بالعکس؛ علی(ع) ملازم با قرآن و بالعکس؛ علی(ع) فاروق وملاک تمییز حق و باطل است:" عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ"[۵۶]؛ " عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ اللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَ عَلِيٍّ حَيْثُمَا دَار"[۵۷]. فخر رازی با اشاره به روایت اخیر مینویسد: " مَنِ اقْتَدَى فِي دِينِهِ بِعَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدِ اهْتَدَى" [۵۸]. روایت ذیل نیز بر ملازمه حضرت علی(ع) با قرآن و بالعکس تأکید میکنند: " عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ، لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض" [۵۹]؛ " علي مع الحقّ و القرآن، و الحقّ و القرآن مع علي،و لن يتفرّقا حتى يردا عليّ الحوض" [۶۰]. پیامبر(ص) در روایات متعدد حضرت علی(ع) را صدیق اکبر و فاروق امت توصیف نموده است: " وَ هَذَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ هَذَا فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ" [۶۱]؛ " سَيَكُونُ بَعْدِي فِتْنَةٌ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَالْزَمُوا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ يَرَانِي وَ أَوَّلُ مَنْ يُصَافِحُنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ هُوَ فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِ وَ الْبَاطِلِ وَ هُوَ يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْمُنَافِقِين" [۶۲]. یکی دیگر از احادیثی که عصت ائمه را اثبات میکند، حدیث معروف به "سفینه" است: "آگاه باشید که مثل اهل من در میان شما مانند کشتی نوح است، هرکس سوار شود نجات مییابد و هرکس از آن تخلف نماید غرق خواهد شد" [۶۳]. از نکات پیشین معلوم میشود که قول به عصمت اهل بیت نه تنها با اصل خاتمیت منافات ندارد، بلکه آن مقتضای ادله عقلی، قرآنی و روایی و اصل خاتمیت میباشد، به بیانی که گذشت.
- دلالت روایات ولوی بر عصمت: اگر ما بخواهیم حقیقت امامت و صفات آنرا درک کنیم چه منبعی نابتر از خود ائمّه؟ آنان خود به صفت عصمت خودشان تأکید داشتند. امام علی(ع) دائره عصمت را فراتر از پیامبر(ص) تفسیر نموده و آن را شامل "أولی الأمر" نیز میداند:" إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ... وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِه" [۶۴]. حضرت در تقدیر صفات اهل البیت فرمودند:" إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ - وَ جعل الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا"[۶۵]. در این روایت حضرت افزون بر مسئله عصمت به حجت الهی بودن خودشان نیز تصریح میکند. امام سجاد(ع) در ملازمه و عصمت فرمود: " الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً" [۶۶]. امام کاظم(ع) به نقل از امام سجاد(ع) شرط و به تعبیر دقیقتر یکی از مؤلفههای امامت و امام را عصمت ذکر کرده و اضافه میکند که چون عصمت امر ظاهری نیست تا مشخص شود، لذا امام باید منصوص باشد " الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً "[۶۷]. امام صادق(ع) نیز شرط امامت را عدم ارتکاب گناه اعم از صغیره وکبیره هرچند با فرض توبه از آن ذکر میکند " لَا تَصْلُحُ الْإِمَامَةُ لِمَنْ قَدِ ارْتَكَبَ مِنَ الْمَحَارِمِ شَيْئاً صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً وَ إِنْ تَابَ مِنْهُ بَعْدَ ذَلِكَ " [۶۸]. آن حضرت در توصیف پیامبران و اصیا فرمود: " الْأَنْبِيَاءُ وَ أَوْصِيَاؤُهُمْ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ " [۶۹]. بحث عصمت و معنای آن در عصر ائمه اطهار طرح و شیعیان بدان متلزم بودند، چنانکه حسین اشقری از هشام بن حکم معنای این اصل و آموزه شیعی " ان الامام لایکون لا معصوماً " را میپرسد، هشام بن حکم میگوید من این سؤال را از امام صادق(ع) پرسیدم که وی فرمود: " الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ "[۷۰]. امام رضا(ع) در بیان حقیقت امامت و امام در حدیث بلندی فرمود: "امام از ذنوب طاهر و از هر عیوب مبراست... امام معدن قداست، پاکی، عبادت و زهد است. امام از نسل پاکان است... او شخص معصوم موید و موفق از طرف الهی است که به تحقیق از خطایا و لغزشها و گمراهیها در امان است. این ویژگی را خداوند به وی اختصاص داده تا حجت خدا بربندگان و شاهد او بر خلقش باشد"[۷۱]. آن حضرت خطاب به مأمون در تعلیل لزوم عصمت امام فرمود: "خداوند اطاعت کسی را که میداند مردم را به گمراهی و انحراف میکشاند، واجب نمی-گرداند"[۷۲]. در زیارت جامعه نیز وارد شده است که:" عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ"[۷۳]
- اعتقاد به عصمت توسط بعض اهل سنت: محقّق منصف باید ادله عقلی و نقلی را ملاک اعتقاد و باور خود قرارد دهد و به تعبیری باید ندای " نحن ابناء الدلیل" سردهد. محقق منصف باید ملاک اعتقاد و ایمان خود را مقتضای ادله عقلی و نقلی قرار دهد.
براساس برخی از منصفان عالمان اهل سنت با مرور و توجّه در مبانی عقلی و نقلی عصمت و همچنین شخصیّت خاص امامان به اصل عصمت معتقد شده وآن را سازگار با خاتمیت تفسیر نمودند. ابن ابی الحدید معتزلی به عصمت امام علی(ع) اعتقاد دارد و گزارش میکند که ابومحمد بن متویه در کتاب خود به نام الکفایة نیز بدان معتقد بود [۷۴]. ابن عربی عارف نامی جهان اسلام نیز به عصمت پیامبر اسلام(ص) و اهل بیتش اعتقاد داشته است[۷۵]. وی با تمسک به حدیث نبوی درباره سلمان " سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت"[۷۶] او را نیز به معصومان ملحق میکند[۷۷][۷۸]
ماجرای محمد بن ابی عمیر و هشام بن حکم
- محمد بن ابی عمیر میگوید: "عالیترین سخنی که در طول دوره همنشینیام با هشام بن حکم از وی شنیدم این بود که روزی از او پرسیدم: آیا امام، معصوم است؟ هشام جواب داد: آری. گفتم: عصمت چیست و چگونه امامان معصوماند؟ گفت: برای اینکه سرچشمه گناهان چند چیز است: حرص، حسد، شهوت و غضب و هیچیک از این عوامل در وجود امام راه ندارد؛ چرا حریص باشد؟ با اینکه بر همه چیز قدرت دارد حتّی بیت المال مسلمین در اختیار اوست، چگونه ممکن است حسود باشد، در حالی که حسد از آن کسی است که بالاتر از خود را ببیند، از مقام امام چه مقامی بالاتر، ممکن نیست امام در امور دنیا خشم کند؛ زیرا خداوند کاری به دست او سپرده که با چنان غضبی، هرگز سازگار نیست و آن اجرای حدود الهی است و اگر غضب مربوط به امور آخرت و جزا باشد که عیب نیست و بسیار خوب است، چطور ممکن است امام در چنگال شهوت و هوسها اسیر گردد با اینکه او به خوبی میداند لذّات این جهان زودگذر است، در برابر آنچه خداوند در سرای دیگر برای کسانی که از شهوات و هوسها چشم بپوشند، معیّن فرموده، قابل مقایسه نیست"[۷۹][۸۰].
دلایل عصمت
پرسشهای وابسته
منابع
جستارهای وابسته
- عصمت مطلق
- عصمت نسبی
- عصمت از خطا
- عصمت از گناه
- عصمت در احکام
- عصمت در اعتقاد
- عصمت در افعال
- عصمت در تبلیغ
- عصمت علمی
- عصمت عملی
- عصمت امرای امام
- عصمت انبیا
- عصمت اهل اجماع
- عصمت اهل بیت
- عصمت اولوالامر
- عصمت غیر انبیا
- عصمت ملائکه
- عصمت نواب امام
- آیات عصمت
- اسباب عصمت
- اعتراف معصومین به گناه
- انسان معصوم
- زمان عصمت
- علم به مثالب معاصی
- علم به مناقب طاعات
- مقام عصمت
- وجوب عصمت
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۱.
- ↑ ر.ک. قربانی، علی، امامتپژوهی، ص۱۵۴.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
- ↑ ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
- ↑ ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
- ↑ ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
- ↑ ر.ک. قربانی، علی، امامتپژوهی، ص۱۵۶.
- ↑ ر. ک. قربانی، علی، امامتپژوهی، ص۱۶۲.
- ↑ ر.ک. قربانی، علی، امامتپژوهی، ص۱۵۴.
- ↑ ر.ک. علی ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۱.
- ↑ ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۱۹ - ۳۶۳.
- ↑ برای آشنایی بیشتر، ر.ک: إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۲، ص۲۹۲؛ الألفین، ج۱، ص۱۱۷؛ بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج۲، ص۳۹: البراهین القاطعة فی شرح تجرید العقائد الساطعة، ج۳، ص۲۲۵؛ الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، ص۲۰۳؛ حتی الیقین، ص۱۸؛ دلائل الصدق، ج۴، ص۲۰۵؛ عبقات الأنوار فی إثبات إمامة الأئمة الأطهار، ج۱، ص۲۱۶؛ عقائد الإمامیة، ص۶۷؛ محاضرات فی الإلهیات، ص۳۵۴؛ نفحات الأزهار، ج۶، ص۱۱۲؛ النکت الاعتقادیة، ص۳۷؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۴.
- ↑ «الْأَنْبِيَاءُ وَ أَوْصِيَاؤُهُمْ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ...»؛ بحارالأنوار، ج۱۰، ص۲۲۷.
- ↑ «الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً...»بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴.
- ↑ «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا يَأْمُرُ بِمَعْصِيَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ»؛ خصال، ج۱، ص۱۳۰.
- ↑ «لَا يَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَى طَاعَةَ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يُضِلُّهُمْ وَ يُغْوِيهِمْ وَ لَا يَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا يَصْطَفِي مِنْ عِبَادِهِ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يَكْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ دُونَهُ»؛عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۱۲۵.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۳۸-۳۹.
- ↑ و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.
- ↑ و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید؛ سوره نجم، آیه:۳.
- ↑ اعیان الشیعه ج ۱ ص ۳۷۰ دربارۀ عصمت از جمله ر. ک: «العصمة، حقیقتها، ادلّتها» مرکز الرساله
- ↑ اوائل المقالات، مفید، ص ۴۷
- ↑ بحار الأنوار، ج ۲۵ص ۱۸۲
- ↑ بحار الأنوار، ج ۳۶ص ۲۹۱
- ↑ ر. ک: «بحار الأنوار» ج ۲۵ ص ۱۹۱، «اصول کافی» ج ۱، «التنبیه بالمعلوم» شیخ حر عاملی، «احقاق الحق» قاضی نور اللّه، ج ۲ ص ۲۸۶
- ↑ بحار الأنوار: ج ۲۵ ص ۱۹۴
- ↑ بحار الأنوار: ج ۲۵ ص ۱۹۴
- ↑ بحار الأنوار: ج ۲۵ ص ۲۰۰ حدیث ۱۱
- ↑ اعتقادات صدوق، ص ۱۰۸ به نقل از بحار الأنوار، ج ۲۵ ص ۲۱۱
- ↑ وحی و نبوّت، ص ۱۳
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۹۲.
- ↑ " الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً "؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۵.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۵.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۶.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۶.
- ↑ بسط تجربه دینی،ص۱۳۴.
- ↑ پاسخ دوم عبدالکریم سروش به بهمنپور، سایت سروش و نیز آینه اندیشه، شماره۲، ص۸۴.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ - ۱۵۶.
- ↑ محسن کدیور،«قرائت فراموش شده» مجله مدرسه،شماره۳،اردیبهشت۸۵،ص۹۶.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.
- ↑ ر.ک. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، صص۲۲۱ ،۲۴۴.
- ↑ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.
- ↑ «خداوندا! اينها خاندان منند و حاميان من، رجس و پليدى را از آنها ببر و از آلودگيها پاكشان فرما» سیوطی، الدر المنثور، ج۵ صص ۱۹۸ و ۱۲۹، ذیل آیه فوق؛ سنن ترمذی، ج ۵ ص ۳۶۰، ح ۳۹۳۹؛ مسند احمد، ج۶ ص ۳۰۴؛ فرائد السمطین، ج۱، ص ۳۲، حدیث ۲۵۰؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۳۸.
- ↑ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰.
- ↑ «اى مردم! با توجه به خدا شما را در مورد عترت و اهل بيتم به خير سفارش مىكنم، همانا آنان با حقند و حق با آنهاست، و ايشان همان ائمه راشدين بعد از من و امينهاى معصوم مىباشند» ابوالقاسم قمی رازی، کفایه الاثر،ص۱۰۴.
- ↑ «من و علي و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين پاك و معصوم هستيم» بحارالانوار، ج۲۵ ص ۲۰۱،۱، ینابیع الموده، ج۲ ص۳۶
- ↑ مسند احمد، ج۳، ص۵۹ (۱۱۶۱ و ص۲ (۱۱۱۱) و ص۱(۱۱۱۴).
- ↑ «آنها برگزيدگان خدا و برجستگان هستند و از هر گناه و خطائى پاكند» بحار، ج۲، ص ۹۱
- ↑ بحار، ج۲، ص ۱۹۳ - ۱۹۴.
- ↑ «دستور به اطاعت از صاحبان امر داده است زيرا آنان معصوم و پاكاند و به معصيت خداوند دستور نمىدهند» کتاب سلیم بن قیس، ص ۴۰۶
- ↑ معانی الاخبار، ص۳۵۲ علل الشرایع، ج،۱ص: ۷۱؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص۸۲
- ↑ «من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین پاک و معصوم هستيم»؛ الخصال، ص۱۳۹.
- ↑ «على با حق و حق با على است و از همديگر جدا نشوند تا روز قيامت سر حوض بر من وارد شوند» تاریخ بغداد؛ ج۴، ص۳۲؛ ۱اریخ دمشق، جلد۴۲ص ۴۴.
- ↑ «على همراه حق و حق همراه على است.» و «پروردگارا حق را همراه على و هر جا كه باشد قرار بده» سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۳؛ تاریخ دمشق، جلد۴،۲ص ۴۴؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۶؛ ناقب خوارزمی، ص ۱۰۱.
- ↑ «هر کس در دینش به علی اقتدا کند، راه هدایت را پیدا کرده است» تفسیر کبیر، ج ۱،ص۱۲۰
- ↑ «على با قرآن است و قرآن با على است، از هم جدا نمىشوند، تا كنار حوض كوثر مرا ببينند» المعجم الأوسط، ج۵، ص 1۳۵۱ المعجم الصغیر، ج ۱، ۲۵؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۲۴
- ↑ «على با حق و با قرآن است و حق و قرآن با على، و از هم جدا نمىشوند تا كنار حوض، نزدم آيند» ربیع الأبرار،ج ۱، ۸۱؛فرائد السمطین، ج۱، ۱۷۱
- ↑ «و اين (على عليه السلام) راستگوى بزرگ و فاروق اين امت است كه بين حق و باطل جدايى مىاندازد» المجم الکبیر، ج۶ ص ۲۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴،۲ص ۸۳۶.
- ↑ «به زودى پس از من فتنهاى بر پا خواهد شد، پس هرگاه چنين فتنهاى رخ داد به على(ع) تمسك جوئيد، بدون شك او در روز قيامت نخستين كسى است كه با من ديدار كند و مصافحه نمايد او صديق اكبر و فاروق اين امت است كه حق و باطل را جدا نمايد و او پيشوا و [[امير مؤمنان]] است» اسدالغابه، ج ۶ ص ۲۶؛ الأصابه، ج۷، ص ۹۲ ونیز: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج،۱ص ۲۲
- ↑ " إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق"؛ بحار، ج ۳۲ ص ۱۰۱؛ المعجم الأوسط، ج ۵ ص ۳۰6۶ تفسیر روح المعانی، ج۵، ص ۳۳۲
- ↑ «فقط میبايست از خداوند و پيغمبرش و جانشينان او فرمان برد... و اينكه فقط به اطاعت جانشينان پيغمبر امر فرموده است براى اين است كه آنان نيز معصومند و پاک و امر بگناه نمیكنند» نقل از شیخ صدوق: علل الشرایع، ص ۵۲ الخصال، ج ۱، ۶۶.
- ↑ «خداى تبارك و تعالى ما را پاكيزه نمود و نگهدارى فرمود و ما را بر خلقش گواه ساخت و در زمينش حجت نهاد و ما را همراه قرآن و قرآن را همراه ما قرار داد، نه ما از آن جدا شويم و نه او از ما جدا شود» کافی، ج۱، ۱۹۱
- ↑ «امام از ما اهل بيت،جز معصوم نیست» بحار، ج ۵۲ ص ۹۹۱
- ↑ «امام از ما اهل بيت بايد معصوم باشد و عصمت در ظاهر وجود كسى نيست كه به اين وسيله تشخيص داده شود و روى همين علت، امام بايد منصوص باشد» معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۳۱۲
- ↑ «همچنين امامت به كسى كه چيزى از گناهان صغيره، يا كبيره را مرتكب شده باشد شايسته نيست اگر چه بعدها توبه كند» معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۲۰.
- ↑ «پيغمبران و اوصياء گناهى ندارند زيرا معصوم و پاكند» بحار، ج۵۲، ص ۹۹۱
- ↑ «معصوم كسى است كه خود را به كمك خداوند از تمامى محرمات الهى نگه مىدارد» معانی لأخبار، باب العصمة، ص ۳۱ ح ۲.
- ↑ " الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ... مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ مَخْصُوصٌ بِدَعْوَةِ الرسول(ص) وَ نَسْلِ الْمُطَهَّرَةِ... فَهُوَ معصوم مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ"؛الکافی، ج ۱، ص ۲۰۰، ۲۲۲و۲۲۳ عیون الأخبار الرضا، صص ۹۷۱ ۹۹۱ نقل با تلخیص.
- ↑ " لَا يَفْرِضُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَةَ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يُضِلُّهُمْ وَ يُغْوِيهِمْ "؛ عیون الأخبار الرضا، ج ۱، ۱۲۵ باب ۳.
- ↑ «خدا شما را از لغزشها مصون داشته است» من لایحضره الفقیه، ج ۱، ۶۰۹.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج ۶، ص ۷۲، خطبه ۸۶.
- ↑ «قد طهّره ص و اهل بیته تطهیرا واذهب عنهم الرجس و هو کل ما یشنیهم»، (الفتوحات المکیة، ج ۱، ۹۶۱ باب ۷۲؛ نکته ظریف اینکه وی اهل بیت را نه « مطهرون» بلکه «عین الطهاره»وصف میکند: «فهم المطهرون بل هم هم عین الطهارة»، الفتوحات المکیة، ج ۱، ۹۶۱ باب ۷۲
- ↑ سیره ابن هشام، ج ۱،ص۱۷۰؛ تاریخ طبری، ج،۲ص ۵۶۸.
- ↑ سیره ابن هشام، ج ۱،ص۱۷۰؛ تاریخ طبری، ج،۲ص ۵۶۸.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ - ۱۵۶.
- ↑ الأمالی، ص۵۰۵.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۷.