دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲۰۰: خط ۲۰۰:
[[پرونده:11902.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[حسن مهدی‌فر|مهدی‌فر]]]]
[[پرونده:11902.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[حسن مهدی‌فر|مهدی‌فر]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدی‌فر]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن  (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدی‌فر]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن  (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«'''دلیل نخست''': [[وحی]]''': تردیدی نیست که بر [[پیامبران]] وحی می‌شود و وحی از دو جهت [[امر غیبی]] محسوب می‌شود:
:::::*«'''دلیل نخست: [[وحی]]''': تردیدی نیست که بر [[پیامبران]] وحی می‌شود و وحی از دو جهت [[امر غیبی]] محسوب می‌شود:
::::::یک: از جهت روش و طریق که به نحو غیبی است، وحی یک نوع ارتباط مخصوص و خارق العاده میان [[پیامبر]] و جهان غیب می‌باشد و پیامبران از طریق وحی با جهان غیب در ارتباط هستند. نوع این ارتباط، خود امر غیبی می‌باشد.
::::::یک: از جهت روش و طریق که به نحو غیبی است، وحی یک نوع ارتباط مخصوص و خارق العاده میان [[پیامبر]] و جهان غیب می‌باشد و پیامبران از طریق وحی با جهان غیب در ارتباط هستند. نوع این ارتباط، خود امر غیبی می‌باشد.
::::::دوم: از جهت محتوی است، قرآن حاوی بسیاری از معارف غیبی و اخبار حوادث گذشته و آینده است. معارف غیبی قرآن را می‌توان در چند محورکلی چنین دسته بندی کرد:
::::::دوم: از جهت محتوی است، قرآن حاوی بسیاری از معارف غیبی و اخبار حوادث گذشته و آینده است. معارف غیبی قرآن را می‌توان در چند محورکلی چنین دسته بندی کرد:
خط ۲۰۷: خط ۲۰۷:
:::::#تشریح اوضاع ملل گذشته، که بدون دردست بودن مدارک قرآن کریم این حقایق از ملت‌های قبلی را در اختیار انسان‌ها می‌گذارد.
:::::#تشریح اوضاع ملل گذشته، که بدون دردست بودن مدارک قرآن کریم این حقایق از ملت‌های قبلی را در اختیار انسان‌ها می‌گذارد.
:::::#گزارش از حوادث آینده، اخباری که قرآن از آینده داده و برخی اتفاق افتاده است و قطعی می‌باشد مانند ناتوانی بشر از معارضه با قرآن و مغلوب شدن روم و... بنابر این [[پیامبر]] با دریافت وحی، با اطلاعات و آگاهی‌های وسیع غیبی آشنا می‌شود. آیاتی همچون: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ‏ إليكَ}}﴾}} بیانگر ارتباط پیامبران با [[علم غیب]] است.
:::::#گزارش از حوادث آینده، اخباری که قرآن از آینده داده و برخی اتفاق افتاده است و قطعی می‌باشد مانند ناتوانی بشر از معارضه با قرآن و مغلوب شدن روم و... بنابر این [[پیامبر]] با دریافت وحی، با اطلاعات و آگاهی‌های وسیع غیبی آشنا می‌شود. آیاتی همچون: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ‏ إليكَ}}﴾}} بیانگر ارتباط پیامبران با [[علم غیب]] است.
:::::*«'''دلیل دوم''': [[عصمت]]''': یکی از خصوصیات [[پیامبران]] و [[اهل بیت]] {{عم}} عصمت است. عصمت به معنای مصونیت همه جانبه در ناحیه گفتار، رفتار و اندیشه از هر گونه گناه و اشتباه و فراموشی است. دلائل اثبات عصمت انبیا و ائمه {{ع}} در کتب کلامی به تفصیل آمده است و ما درصدد پرداختن به آنها نیستیم اما بطور کلی می‌توان گفت که: آیات قرآن بطور عام، متابعت از پیامبر را واجب کرده و تسلیم و انقیاد در برابر تمامی اقوال و افعال او را برای مسلمانان فریضه دانسته است و در تمامی زمینه‌ها بر وجوب تأسی از پیامبر {{صل}} تاکید می‌کند. مانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏}}﴾}} <ref> سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>. (...)
:::::*«'''دلیل دوم: [[عصمت]]''': یکی از خصوصیات [[پیامبران]] و [[اهل بیت]] {{عم}} عصمت است. عصمت به معنای مصونیت همه جانبه در ناحیه گفتار، رفتار و اندیشه از هر گونه گناه و اشتباه و فراموشی است. دلائل اثبات عصمت انبیا و ائمه {{ع}} در کتب کلامی به تفصیل آمده است و ما درصدد پرداختن به آنها نیستیم اما بطور کلی می‌توان گفت که: آیات قرآن بطور عام، متابعت از پیامبر را واجب کرده و تسلیم و انقیاد در برابر تمامی اقوال و افعال او را برای مسلمانان فریضه دانسته است و در تمامی زمینه‌ها بر وجوب تأسی از پیامبر {{صل}} تاکید می‌کند. مانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏}}﴾}} <ref> سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>. (...)
::::::اینها نشانگر [[عصمت]] همه جانبه پیامبر در تمامی اقوال و رفتار خویش است. زیرا اگر احتمال خطا، جهل و سهو باشد متابعت مطلق و بدون قید و شرط از او جایز نخواهد بود. از سوی دیگر [[امامان]] {{عم}} جانشینان پیامبرند و [[جانشین پیامبر]] باید ویژگی‌های او را داشته باشد بنابراین اهل بیت {{عم}} نیز دارای ویژگی عصمت خواهند بود. لازمه عصمت همه جانبه، داشتن بینشی عمیق وعلمی خدادای است که با آن، حقیقت اشیاء را همانگونه هستند می‌توان دید. [[علامه طباطبائی]] در این زمینه می‌گوید: عصمت نوعی علم است که صاحبش را بطور دائم در راه بندگی قرار می‌دهد البته نه از قبیل علوم متعارف به حسن و قبح افعال <ref> در محضر [[علامه طباطبائی]] ،ص۱۳۰.</ref>. ایشان در جای دیگر می‌فرماید: عصمت نتیجه علمی است که خداوند به معصوم داده است. تعلیم الهی علت است برای عصمت پس حقیقت عصمت علم است و معصوم بواسطه آن از معصیت دور است <ref> المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱،ص۲۱۹. </ref>. البته باید توجه داشت که علم علت تامه برای عصمت نیست زیرا انسان آزاد و مختار است. حال عصمت چه خودش علم باشد یا نتیجه آن، تفاوتی در اصل موضوع نخواهد داشت و مهم، وجود آن بینش عمیق و آگاهی دقیق است که [[معصومین]] بواسطه آن از گناه و خطا و اشتباه در امان هستند و در نتیجه تبعیت از آنان بصورت مطلق واجب می‌باشد. چنین علمی قطعاً غیبی و خدادادی خواهد بود که خداوند به بندگان برگزیده‌اش عطا کرده است زیرا با علوم عادی و متعارف بشری، کسی چنین آگاهی و با این ویژگی نمی‌تواند داشته باشد.
::::::اینها نشانگر [[عصمت]] همه جانبه پیامبر در تمامی اقوال و رفتار خویش است. زیرا اگر احتمال خطا، جهل و سهو باشد متابعت مطلق و بدون قید و شرط از او جایز نخواهد بود. از سوی دیگر [[امامان]] {{عم}} جانشینان پیامبرند و [[جانشین پیامبر]] باید ویژگی‌های او را داشته باشد بنابراین اهل بیت {{عم}} نیز دارای ویژگی عصمت خواهند بود. لازمه عصمت همه جانبه، داشتن بینشی عمیق وعلمی خدادای است که با آن، حقیقت اشیاء را همانگونه هستند می‌توان دید. [[علامه طباطبائی]] در این زمینه می‌گوید: عصمت نوعی علم است که صاحبش را بطور دائم در راه بندگی قرار می‌دهد البته نه از قبیل علوم متعارف به حسن و قبح افعال <ref> در محضر [[علامه طباطبائی]] ،ص۱۳۰.</ref>. ایشان در جای دیگر می‌فرماید: عصمت نتیجه علمی است که خداوند به معصوم داده است. تعلیم الهی علت است برای عصمت پس حقیقت عصمت علم است و معصوم بواسطه آن از معصیت دور است <ref> المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱،ص۲۱۹. </ref>. البته باید توجه داشت که علم علت تامه برای عصمت نیست زیرا انسان آزاد و مختار است. حال عصمت چه خودش علم باشد یا نتیجه آن، تفاوتی در اصل موضوع نخواهد داشت و مهم، وجود آن بینش عمیق و آگاهی دقیق است که [[معصومین]] بواسطه آن از گناه و خطا و اشتباه در امان هستند و در نتیجه تبعیت از آنان بصورت مطلق واجب می‌باشد. چنین علمی قطعاً غیبی و خدادادی خواهد بود که خداوند به بندگان برگزیده‌اش عطا کرده است زیرا با علوم عادی و متعارف بشری، کسی چنین آگاهی و با این ویژگی نمی‌تواند داشته باشد.
:::::*«'''دلیل سوم''': حجت خداوند بودن''': درلسان روایات، اهل بیت {{عم}} بعنوان حجت‌های خداوند بر خلق معرفی شده‌اند که زمین هیچگاه خالی از حجت نبوده نخواهد بود و نیز حجت خدا باید به جمیع اموری که بندگان در امر معاش و معاد بدو محتاجند عالم باشد. [[امام علی|علی]] {{ع}} در نهج البلاغه می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|"اللَّهُمَّ بَلَی لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَینَاتُهُ... هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَی حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیقِینِ... أُولَئِک خُلَفَاءُ اللَّهِ فِی ارضه"}} <ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷.</ref>. آری، زمین هرگز خالی از حجت نیست، حال یا حجت ظاهر در میان مردم و یا حجت مکتوم هست و مردم او را نمی‌بینند، به وسیله همان حجت‌هاست که خداوند دلائل خود را در میان مردم حفظ و نگهداری می‌کند... علم بر آنها هجوم می‌آورد "نه این که آنها بسوی علم بروند؛ مقصود این است که علمشان افاضی است" و بصیرت به معنای حقیقی را به آنها می‌بخشد "یعنی در آن علم، اشتباهی، نقصی، خطایی وجود ندارد." و روح یقین را مباشرتا واجدند و آنان جانشینان خداوند در زمین هستند. [[امام صادق]] {{ع}} به ملازمه میان حجت خدا بودن و آگاهی وسیع و لدنی اشاره کرده می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|"مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ یحْتَجُّ بِعَبْدٍ فِی بِلَادِهِ ثُمَّ یسْتُرُ عَنْهُ جَمِیعَ مَا یحْتَاجُ إِلَیهِ فَقَدِ افْتَرَی عَلَی اللَّه"}}، هر کس گمان کند خدا بنده‌ای را حجت خویش در زمین قرار داده سپس تمام آنچه را او به آن نیاز دارد از وی پنهان می‌کند بر خدا افترا زده است. <ref>بحارالانوار، ج۲۶ ص ۱۳۷. </ref>
:::::*«'''دلیل سوم: حجت خداوند بودن''': درلسان روایات، اهل بیت {{عم}} بعنوان حجت‌های خداوند بر خلق معرفی شده‌اند که زمین هیچگاه خالی از حجت نبوده نخواهد بود و نیز حجت خدا باید به جمیع اموری که بندگان در امر معاش و معاد بدو محتاجند عالم باشد. [[امام علی|علی]] {{ع}} در نهج البلاغه می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|"اللَّهُمَّ بَلَی لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَینَاتُهُ... هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَی حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیقِینِ... أُولَئِک خُلَفَاءُ اللَّهِ فِی ارضه"}} <ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷.</ref>. آری، زمین هرگز خالی از حجت نیست، حال یا حجت ظاهر در میان مردم و یا حجت مکتوم هست و مردم او را نمی‌بینند، به وسیله همان حجت‌هاست که خداوند دلائل خود را در میان مردم حفظ و نگهداری می‌کند... علم بر آنها هجوم می‌آورد "نه این که آنها بسوی علم بروند؛ مقصود این است که علمشان افاضی است" و بصیرت به معنای حقیقی را به آنها می‌بخشد "یعنی در آن علم، اشتباهی، نقصی، خطایی وجود ندارد." و روح یقین را مباشرتا واجدند و آنان جانشینان خداوند در زمین هستند. [[امام صادق]] {{ع}} به ملازمه میان حجت خدا بودن و آگاهی وسیع و لدنی اشاره کرده می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|"مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ یحْتَجُّ بِعَبْدٍ فِی بِلَادِهِ ثُمَّ یسْتُرُ عَنْهُ جَمِیعَ مَا یحْتَاجُ إِلَیهِ فَقَدِ افْتَرَی عَلَی اللَّه"}}، هر کس گمان کند خدا بنده‌ای را حجت خویش در زمین قرار داده سپس تمام آنچه را او به آن نیاز دارد از وی پنهان می‌کند بر خدا افترا زده است. <ref>بحارالانوار، ج۲۶ ص ۱۳۷. </ref>
:::::*«'''دلیل چهارم''': [[قاعده لطف]]''': متکلمان مسلمان، هم برای اثبات ضرورت وجود [[پیامبر]] و [[امام]] و هم برای اثبات صفات کمالی آنان از جمله علم، به قاعده لطف استناد می‌کنند. قاعده لطف "بطور اختصار" چنین است : وجود پیامبر و امام لطف است در حق بندگان و مقصود از لطف این است که وجود آنان مایه هدایت مردم و سبب گرایش به انجام تکالیف و دوری از گناهان است. از آن جا که خداوند خواهان چنین کمالی برای بندگان می‌باشد، طبعاً باید سبب آن را فراهم سازد تا هدف مطلوب به دست آید. لذا پیامبر و امامی که وجودش لطف است باید از عصیان و اشتباه و فراموشی مصون باشند و هرچیزی که طبع آدمی از آن تنفر دارد منزه باشند و از همه مردم در صفات کمال روحی و جسمی افضل و برتر باشند تا قلب‌ها متوجه او شده و حجت بر مردم تمام شود. حال آیا پیامبر و امام دارای صفات کمالی از جمله علم لدنی و وسیع باشند بهتر و نافع‌تر به حال خلق است یا جاهل و دارای علم محدود باشند. قطعاً هر چه بیشتر واجد صفات کمالی باشند برای هدایت خلق نفع بیشتری دارد و چنانچه مردم بدانند که [[امام]] و [[پیامبر]] اعمال آنان را می‌دانند حداقل در میان معتقدان به [[امامت]] موجب می‌شود که از معصیت دور و به طاعت نزدیک شوند. از طرف دیگر مقتضی موجود و مانع نیز مفقود است و قدرت و جود خداوند نیز، مطلق است، پس [[اهل بیت]] {{عم}} از باب لطف دارای [[علم غیب]] خواهند بود.
:::::*«'''دلیل چهارم: [[قاعده لطف]]''': متکلمان مسلمان، هم برای اثبات ضرورت وجود [[پیامبر]] و [[امام]] و هم برای اثبات صفات کمالی آنان از جمله علم، به قاعده لطف استناد می‌کنند. قاعده لطف "بطور اختصار" چنین است : وجود پیامبر و امام لطف است در حق بندگان و مقصود از لطف این است که وجود آنان مایه هدایت مردم و سبب گرایش به انجام تکالیف و دوری از گناهان است. از آن جا که خداوند خواهان چنین کمالی برای بندگان می‌باشد، طبعاً باید سبب آن را فراهم سازد تا هدف مطلوب به دست آید. لذا پیامبر و امامی که وجودش لطف است باید از عصیان و اشتباه و فراموشی مصون باشند و هرچیزی که طبع آدمی از آن تنفر دارد منزه باشند و از همه مردم در صفات کمال روحی و جسمی افضل و برتر باشند تا قلب‌ها متوجه او شده و حجت بر مردم تمام شود. حال آیا پیامبر و امام دارای صفات کمالی از جمله علم لدنی و وسیع باشند بهتر و نافع‌تر به حال خلق است یا جاهل و دارای علم محدود باشند. قطعاً هر چه بیشتر واجد صفات کمالی باشند برای هدایت خلق نفع بیشتری دارد و چنانچه مردم بدانند که [[امام]] و [[پیامبر]] اعمال آنان را می‌دانند حداقل در میان معتقدان به [[امامت]] موجب می‌شود که از معصیت دور و به طاعت نزدیک شوند. از طرف دیگر مقتضی موجود و مانع نیز مفقود است و قدرت و جود خداوند نیز، مطلق است، پس [[اهل بیت]] {{عم}} از باب لطف دارای [[علم غیب]] خواهند بود.
:::::*«'''دلیل پنجم''': دلیل اعجاز''': اگر اثبات [[رسالت]] پیامبر نیازمند این باشد که وی از باب اعجاز علم غیب بداند و از غیب خبر دهد باید مسلح به آن بوده و توانایی آن را داشته باشد. از طرفی چون امامت، [[خلافت]] از رسول است، بنابراین اگر لازمه اثبات امامت آنان نیز داشتن علم غیب باشد، قطعاً واجد آن خواهند بود. البته این در رسول به عنوان معجزه و در غیر او به عنوان [[کرامت]] خواهد بود. آنچه در تاریخ و سیره [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و اهل بیت {{عم}} ثابت و مسلم است وجود اخبارات غیبی آنان است که به عنوان معجزه و کرامت قابل تبیین است»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن  (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۸۲-۸۷.</ref>.
:::::*«'''دلیل پنجم: دلیل اعجاز''': اگر اثبات [[رسالت]] پیامبر نیازمند این باشد که وی از باب اعجاز علم غیب بداند و از غیب خبر دهد باید مسلح به آن بوده و توانایی آن را داشته باشد. از طرفی چون امامت، [[خلافت]] از رسول است، بنابراین اگر لازمه اثبات امامت آنان نیز داشتن علم غیب باشد، قطعاً واجد آن خواهند بود. البته این در رسول به عنوان معجزه و در غیر او به عنوان [[کرامت]] خواهد بود. آنچه در تاریخ و سیره [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و اهل بیت {{عم}} ثابت و مسلم است وجود اخبارات غیبی آنان است که به عنوان معجزه و کرامت قابل تبیین است»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن  (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۸۲-۸۷.</ref>.
  {{پایان جمع شدن}}
  {{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۱

الگو:پرسش غیرنهایی

دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

دلیل عقلی علم غیب امامان(ع) چیست؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «دلایل علم غیب معصوم چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسش‌های مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

نجفی لاری
آیت‌الله سید عبدالحسین نجفی لاری در دو کتاب «المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته» و « آگاهی‌های آسمانی» در این‌باره گفته‌است:
دلیل اول: قاعده لطف: سه تقریر برای قاعده لطف ذکر شده است: تقریر اول: امام کامل‌ترین ذات را داراست و هرکسی که کامل‌ترین ذات را دارد واجب است کاملترین صفات را هم دارا باشدو آنهم در این بحث علم بالفعل به همه چیز است. تقریر دوم: علت غائی خلقت معرفت خداوند است به دلیل آیه شریفه ﴿﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ«» با توجه به تفسیرش به لیعرفون و حدیث قدسی و روایات دال است که خداوند امامان را مظهر جمیع صفات جلالیه و جمالیه خویش قرار داده است تا مردم توسط آنان خداوند را بشناسند. حال اگر این مظاهر دارای نقص باشند مستلزم نقص در ظاهر خداوند خواهد بود.
نتیجه انضمام دو مقدمه: آن است که علم امامان باید بالفعل و متعلق به همه چیز باشد و الا نقض غرض خواهد شد که صدورش از حکیم علی الاطلاق ممتنع است. تقریر سوم: اگر امام بالفعل عالم به همه حرکات و سکنات و نیات مردم باشد آنان را به اطاعت خداوند نزدیکتر و از معاصی دورتر خواهد کرد. و وقتی چنین علمی چنان اثری دارد طبق قاعده لطف بر خداوند واجب است آن را به امامان اعطا نماید.
دلیل دوم: قاعده وجود مقتضی و عدم مانع: به قاعده وجود مقتضی و نبود مانع چه اینکه عموم علم فعلی آنان از فیوضاتی است که مشمول قدرت مبدأ فیاض است. و این مقتضی است و امام هم دارای بالاترین قابلیت می باشد پس مانعی هم نیست. و به دیگر سخن خدای متعال قادر است علم امام را تعمیم دهد. و نیاز عالم هم به آن فرا میخواند و مفسده ای هم در آن نیست پس بر حکیم واجب خواهد بود.(....)
دلیل سوم: قاعده امکان: این استدلال دو مقدمه دارد:
  1. علم بالفعل امام به همه چیز امری ممکن است. ایشان این مقدمه را علاوه بر اینکه ارسال مسلم کرده‌اند به قاعده "أدلّ دلیل علی إمکان شیء وقوعه" نیز استدلال نموده و از وجود خارجی آن امکانش را ثابت کرده‌اند.
  2. هر امر ممکن‌الوقوعی که صادق به تحقق آن خبر دهد حق است و این مقدمه را نیز با روایات متواتره اثبات می‌کنند»[۱].
  • دلایل عقلی که موافق روایات مثبته علم امام(ع) و فعلیت آن باشد، زیادند. به برخی از آن دلایل اشاره می‌شود:
  1. دلیلی که قاعده لطف مقتضی آن است این که: امام(ع) از حیث ذات و وجود، کامل‌ترین انسان‌هاست و واجب است به کامل‌ترین اوصاف نیز متصف شود و فعلی بودن علم امام(ع) و گسترده بودن آن از جمله آن اوصاف است.
  2. طبق حدیث قدسی " كُنْتُ‏ كَنْزاً مَخْفِيّاً فَأَحْبَبْتُ‏ أَنْ‏ اعْرَفَ‏ فَخَلَقْتُ‏ الخَلْقَ‏ لِاعْرَف‏ ‏‏‏‏‏‏" علت آفرینش مخلوقات شناخت و معرفت خداوند است و در آیه شریفه ﴿﴿ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ [۲] مراد از "یعبدون" "یعرفون" است. و فرض آن است که معرفت خداوند، موقوف است بر عبادت او و نیز منحصر است در این که خداوند جانشینانی خلق کند که تجلی گاه تمام صفات جلالش و آئینه‌ای تمام نما برای تجلی معارف پنهانی‌اش و سایه‌ای کامل و دائمی‌ برای اوصاف کمالیه‌اش باشند، به طوری که وجود نقص درآن تجلی گاه، آئینه و سایه به منزله نقص در متجلی و نمایان شده و صاحب سایه تلقی شود. و وجود نقص موجب نقض غرض برای حکیم تعالی و حکمت او می‌باشد و این امر بر خداوند تعالی محال عقلی است.
  3. دلیل سوم این که: علم گسترده و فعلی امام(ع) به کارهای مردم، موجب اطاعت مردم و ترک نافرمانی آنان از امامان(ع) است. پس در این صورت واجب است که خداوند حکیم، علم گسترده و فعلی را عطا کند؛ همان طور که واجب است آنان را منصوب و به آنان عصمت ببخشد. به دلیل این که معصیت پنهانی بیشتر از نافرمانی آشکار است. و اینکه کمتر کسی پیدا می‌شود که در معرض دید و اطلاع دیگران، کار خلاف و گناه انجام دهد. پس وقتی که با قاعده لطف اصل امامت، عصمت امام و منزه بودن او از تمامی‌ نقص‌های بدنی و اخلاقی و نسبی اثبات می‌شود؛ پس به طریق اولی، گستردگی و فعلیت علم امام(ع) نیز ثابت می‌شود.
  4. دلیل دیگر، قاعده وجود مقتضی و عدم مانع است، به این صورت که: گستردگی و فعلیت علم امام(ع)، شعبه‌ای و شاخه‌ای از فیض بی‌کران مبدء فیاض است "مقتضی موجود" و قابل "ظرفیت وجودی" امامت امام است که بالاترین مرتبه قابلیت را دارا است و از سوی دیگر، مانعی نیز وجود ندارد "مانع مفقود" "پس امام دارای علمی‌ گسترده و فعلی می‌باشد". به عبارت دیگر، خداوند قادر است علمی‌ گسترده به امام عطا نماید و عالم [۳]. امام(ع) نیز به آن علم نیازمند است و این کار مفسده‌ای نیز ندارد پس واجب است بر حکیم متعال که این کار را بکند»[۴].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های مصداقی

پرسش‌های وابسته

  1. آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)
  2. آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در حدیث موجود است؟ (پرسش)
  3. آیاتی که مخالفان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  4. با وجود آیاتی که علم غیب غیر خدا را نفی می‌کنند چگونه این علم اثبات می‌شود؟ (پرسش)
  5. آیاتی که موافقان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  6. چگونه آیات نافی علم غیب از غیر خدا با آیات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  7. آیاتی که مخالفان علم غیب پیامبر خاتم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  8. دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
  9. دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
  10. دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
  11. شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
  12. آیا پیامبران اخبارات غیبی داشته‌اند؟ (پرسش)
  13. بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  14. دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
  15. دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
  16. شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)
  17. آیا امامان اخبارات غیبی داشته‌اند؟ (پرسش)
  18. چرا امامان علم غیب خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش)
  19. نشانه وجود علم غیب نزد معصوم چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته، ص۷۱-۸۰.
  2. و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند؛ سوره ذاریات، آیه: ۵۶.
  3. احتمال دارد لفظ «عالم» در متن به معنای جهان هستی باشد در این صورت معنا این می شود که :عالم هستی محتاج چنین دانشمندی است که دارای علم گسترده باشد.
  4. آگاهی‌های آسمانی، ص ۱۳۷.
  5. آموزش دین، ص۱۴۶.
  6. پژوهشی در باب علم امام، ص ۱۱۴.
  7. آیا تو فکر می‌کنی ممکن است خداوند سرپرستی بر بندگان خود بگمارد، و خلیفه‌ای برای آنها قرار دهد و چیزی از امور و اسرار آنان بر وی مکتوم باشد؟؛ بصائر الدرجات، طبق نقل بحارالأنوار، ج ۲۶، صفحه ۱۳۷، حدیث ۲.
  8. کسی که گمان کند خداوند بنده‌ای را حجت خویش در زمین قرار داده، سپس تمام نیازهای او را از او پنهان دارد بر خدا افترا زده است؛ بصائر الدرجات، طبق نقل بحارالأنوار، ج ۲۶، صفحه ۱۳۹، حدیث ۸.
  9. پیام قرآن، ج۷، ص ۲۴۶.
  10. «كسى كه دانشى از كتاب داشت گفت من آن را پيش از آنكه چشم بر هم زنى نزد تو خواهم آورد، و هنگامى كه (سليمان) آن را نزد خود مستقر ديد گفت: اين از فضل پروردگار من است.» نمل، آیه۴۰.
  11. «بگو كافى است براى گواه ميان من و شما، خداوند، و كسى كه علم كتاب نزد او است.»رعد ۴۳
  12. به جلد ۳ "احقاق الحق" صفحه ٢٨٠- ٢٨١ و "نور الثقلين" جلد ٢ صفحه ۵۲۳ مراجعه شود.
  13. تفسير نمونه، ج‏۲۵، ص۱۵۲.
  14. سبحانی، ۱۳۸۶ .
  15. دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۱۶ و ۱۷ .
  16. آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳-۳۳۹.
  17. و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم؛ سوره بقره، آیه:۳۰.
  18. و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟؛ سوره نساء، آیه:۴۱.
  19. و در روز رستخیز بر آنان گواه است؛ سوره نساء، آیه:۱۵۹.
  20. و تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۷.
  21. تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید. چنان‌ که‌ عقل‌ نه‌ فقط‌ مانعی‌ در امکان‌ این‌ علم‌ ندارد بلکه‌ وجود آن‌ را در پیامبر و امام‌ لازم‌ می‌داند؛ سوره حج، آیه:۷۸.
  22. مقاله امام حسین و علم شهادت
  23. فصول، ص۴۱، و رسالة الإمامة، ص۴۳۰.
  24. الاقتصاد، ص ۱۹۳.
  25. قواعد المرام فی علم الکلام، ص ۱۷۹.
  26. «از باب نمونه پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: کسی که کارگزاری را بر مسلمانان بگمارد در حالی‌که می‌داند در میان آنان کسی هست که از برگزیده وی شایسته‌تر و عالم‌تر به کتاب خدا و سنت رسول است؛ او به خدا و رسولش و همه مسلمانان خیانت کرده است». کنزالعمال، ج۶، ص۲۵.
  27. «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟»؛ سوره یونس، آیه ۳۵.
  28. «آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش می‌پردازد از جهان واپسین می‌هراسد و به بخشایش پروردگارش امید می‌برد؟ بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند»؛ سوره زمر، آیه۹.
  29. الذخیرة فی علم الکلام ، ص۴۳۲ و ۴۳۳.
  30. الاقتصاد الهادی الی الطریق الرشاد، ص ۱۹۲ و تلخیص الشافی، ج۲، ص ۲۴۵-۲۴۶ و تمهید الاصول، ص۸۱۱.
  31. کلام نوین اسلامی ج۲ ص ۳۷۴-۳۷۷.
  32. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: علم الامام(ع)، محمد الحسین المظفر، صص۱۳ -۱۸.
  33. "علل الشرایع"، ص۲۰۴؛ "بحار الانوار" ج۲۵، ص۱۶۵.
  34. منابع علم امامان شیعه، ص ۴۱.
  35. علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۶۰ - ۷۰.
  36. غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ص۵۶۶، دارالکتب الاسلامی/ قم، ۱۴۱۰.
  37. الفیه علی هامش علم الائمة، محمد گیلانی، ص۱۵۶، دارالنشر اسلامی/ قم، بی‌تا/ اول.
  38. الفیه علی هامش علم الائمة، ص۱۶۱.
  39. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی ص: ۲۷۸.
  40. یونس ،۳۵ ، آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟.
  41. بقره، ۳۰، و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم.
  42. نساء، ۴۱، پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟.
  43. نساء،۱۵۹ ، و کسی از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به وی ایمان می‌آورد و در روز رستخیز بر آنان گواه است.
  44. مائده، ۱۱۷، و تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی.
  45. حج، ۷۸،تا پیامبر(ص) بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید.
  46. بررسی علم اولیای الهی، ص ۶۳.
  47. علم غیب امامان در آینه عقل، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی و کلامی، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.
  48. علم غیب امامان در آینه عقل، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی و کلامی، ص ۱۵۰.
  49. علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.
  50. ۲۷۵ـ۲۸۵ :۶ ،۱۳۶۶ ،ملاصدرا: نک.
  51. مظفر، ۱۳۸۵ : ۵۰ .
  52. گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۳، ص۵۴.
  53. سوره بقره، آیه ۳۰؛ سوره ص، آیه ۲۶.
  54. محمد صفار، بصائرالدرجات، ج۳، ب۴، ص۱۴۲.
  55. میرزا محمد تقی قزوینی، کیفیة علم الإمام، به نقل از محمد حسن نادم، علم امام؛ ص۱۲۶-۱۲۹.
  56. گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل؛ ص۲۰۲.
  57. گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
  58. و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد؛ سوره تکویر، آیه: ۲۴.
  59. و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد؛ سوره تکویر، آیه: ۲۴.
  60. علی(ع) در موارد زیادی از غیب خبر دارد و این مرتبه برای هیچ یک از صحابه حاصل نشده پس علی علیه‌السلام حتماً از آنها افضل است.
  61. علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۱۸ - ۲۱.
  62. سوره نساء، آیه: ۵۹.
  63. در محضر علامه طباطبائی ،ص۱۳۰.
  64. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱،ص۲۱۹.
  65. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷.
  66. بحارالانوار، ج۲۶ ص ۱۳۷.
  67. علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۸۲-۸۷.
  68. کلینی، ۱۳۶۳: ۱ / ۲۰۰ .
  69. نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن ص ۴۱.
  70. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵
  71. محاضرات شیخ مفید، الامامه الهیه، ص۲۷-۲۴۷، ناشر دارالهدی، چاپ اول.
  72. طباطبائی، پیشین، آموزش دین، ص ۱۴۵ ناشر دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
  73. پایان‌نامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۴۰.
  74. کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام.
  75. تکویر، ۲۴،و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد.
  76. رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۳۶ - ۴۰.
  77. مظفر، محمدحسین، علم امام، ترجمه: علی شیروانی هرندی، بی چا، انتشارات الزهرا، بی جا، بی تا، ص ۳۹ الی ۴۷.
  78. گل‌افشان پارسانسب، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ - ۴۶.
  79. بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟، سوره مبارکه یونس، آیه ۳۵.
  80. الامام یحب أن یکون أفضل من رعیته لاته اما ان یکون مساو بالهم او انقص منهم او أفضل و الثالث هو المطلوب و الأول محال لأنه مع التساوی یستحیل ترجیحه علی غیره بالامامة، و الثانی ایضا محال لأن المفضول یقبح عقلا تقدیمه علی الفاضل و یدل علیه ایضا قوله تعالی: "أفمن یهدی إلی الحق أحق أن یتبع أن " یهدی إلا أن یهدی قا لکم کیف تحکمون". "و یدخل تحت هذا الحکم کون الامام افضل فی العلم و الدین". علامه حلی، کشف المراد، قم، نشر اسلامی، چاپ و ۱۴۱۷.
  81. علم غیب ائمه معصومین(ع)؛ ص۳۱.
  82. وبگاه اسلام کوئست