آیا بابیت از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
::::::خودش می‌‏گوید: همانا کتاب سنابرق، اثر [[سید جعفر علوی]] "مشهور به کشفی" را خواندم و [[باطن]] آیاتش را مشاهده کردم{{عربی|" و لقد طالعت سنا برق جعفر العلوی و شاهدت بواطن آیاتها‏‏‏ ‏‏"}}<ref>فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۴۷۹.</ref>.
::::::خودش می‌‏گوید: همانا کتاب سنابرق، اثر [[سید جعفر علوی]] "مشهور به کشفی" را خواندم و [[باطن]] آیاتش را مشاهده کردم{{عربی|" و لقد طالعت سنا برق جعفر العلوی و شاهدت بواطن آیاتها‏‏‏ ‏‏"}}<ref>فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۴۷۹.</ref>.
::::::[[سید علی محمد]]، گذشته از دلبستگی به اندیشه‏‌های شیخی و باطنی به ریاضت‌‏کشی نیز مایل بود و هنگام اقامت در بوشهر، در هوای گرم تابستان، از سپیده‌‏دم تا طلوع [[آفتاب]] و از ظهر تا عصر بر بام خانه، رو به [[خورشید]] اورادی می‌‏خواند<ref>تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۷.</ref>.  
::::::[[سید علی محمد]]، گذشته از دلبستگی به اندیشه‏‌های شیخی و باطنی به ریاضت‌‏کشی نیز مایل بود و هنگام اقامت در بوشهر، در هوای گرم تابستان، از سپیده‌‏دم تا طلوع [[آفتاب]] و از ظهر تا عصر بر بام خانه، رو به [[خورشید]] اورادی می‌‏خواند<ref>تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۷.</ref>.  
::::::پس از درگذشت [[سید کاظم رشتی]]، مریدان و شاگردان وی [[جانشینی]] برای وی می‌‏جستند که به قول ایشان مصداق "[[شیعه]] کامل" یا "رکن رابع" باشد. در این ‏باره، میان چند تن از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] رقابت افتاد. [[سید علی محمد]] نیز در این رقابت شرکت کرد، بلکه پای از [[جانشینی]] [[سید کاظم رشتی]] فراتر نهاد و خود را "باب" [[امام مهدی|امام زمان###46### یا "ذکر" او یعنی واسطه میان [[امام]] و [[مردم]] شمرد. ادعای [[سید علی محمد]]، چون شگفت‏ آورتر از دعاوی سایر رقیبان بود، واکنش بزرگ‏تری یافت و نظر گروهی از شیخیان را به سوی وی جلب کرد. هجده تن از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] که همگی شیخی [[مذهب]] بودند "و بعدها [[سید علی محمد]] آن‏ها را حروف حی نامید" پیرامونش را گرفتند<ref>عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج ۱ ص ۴۳.</ref>. [[سید علی محمد]] در آغاز امر، بخش‏هایی از [[قرآن کریم]] را با روشی‏ که از [[مکتب]] [[شیخیه]] آموخته بود، [[تأویل]] کرد و آنجا به تصریح نوشت که [[امام]] دوازدهم [[شیعیان]] او را [[مأمور]] کرده است جهانیان را [[ارشاد]] کند و خویشتن را "ذکر" نامید.
::::::پس از درگذشت [[سید کاظم رشتی]]، مریدان و شاگردان وی [[جانشینی]] برای وی می‌‏جستند که به قول ایشان مصداق "[[شیعه]] کامل" یا "رکن رابع" باشد. در این ‏باره، میان چند تن از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] رقابت افتاد. [[سید علی محمد]] نیز در این رقابت شرکت کرد، بلکه پای از [[جانشینی]] [[سید کاظم رشتی]] فراتر نهاد و خود را "باب" [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} یا "ذکر" او یعنی واسطه میان [[امام]] و [[مردم]] شمرد. ادعای [[سید علی محمد]]، چون شگفت‏ آورتر از دعاوی سایر رقیبان بود، واکنش بزرگ‏تری یافت و نظر گروهی از شیخیان را به سوی وی جلب کرد. هجده تن از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] که همگی شیخی [[مذهب]] بودند "و بعدها [[سید علی محمد]] آن‏ها را حروف حی نامید" پیرامونش را گرفتند<ref>عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج ۱ ص ۴۳.</ref>. [[سید علی محمد]] در آغاز امر، بخش‏هایی از [[قرآن کریم]] را با روشی‏ که از [[مکتب]] [[شیخیه]] آموخته بود، [[تأویل]] کرد و آنجا به تصریح نوشت که [[امام]] دوازدهم [[شیعیان]] او را [[مأمور]] کرده است جهانیان را [[ارشاد]] کند و خویشتن را "ذکر" نامید.
::::::همین که مدتی از [[دعوت]] وی سپری شد و گروهی به او گرویدند، ادعای خود را تغییر داد و از [[مهدویت]] [[سخن]] به میان آورد و گفت: "منم آن کسی که هزار سال می‌‏باشد که [[منتظر]] آن می‌‏باشید"<ref>حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، ص ۱۳۵.</ref>. سپس به ادعای [[نبوت]] و [[رسالت]] برخاست و به گمان خود، [[احکام اسلام]] را با آوردن کتاب بیان [[نسخ]] کرد<ref>ن. ک: علی محمد باب، بیان عربی، ص ۳.</ref>.  
::::::همین که مدتی از [[دعوت]] وی سپری شد و گروهی به او گرویدند، ادعای خود را تغییر داد و از [[مهدویت]] [[سخن]] به میان آورد و گفت: "منم آن کسی که هزار سال می‌‏باشد که [[منتظر]] آن می‌‏باشید"<ref>حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، ص ۱۳۵.</ref>. سپس به ادعای [[نبوت]] و [[رسالت]] برخاست و به گمان خود، [[احکام اسلام]] را با آوردن کتاب بیان [[نسخ]] کرد<ref>ن. ک: علی محمد باب، بیان عربی، ص ۳.</ref>.  
::::::بدین ترتیب،  [[سید علی محمد]] هرچند زمانی دعاوی خود را به [[مقامات]] بالاتری تغییر می‏داد و سخنان پیشین را برای یارانش [[تأویل]] می‏کرد و آنان را در پی خود می‏‌کشید. پس از بازگشت  [[سید علی محمد]] به بوشهر "در زمانی که هنوز از ادعای [[بابیت]] [[امام مهدی| امام زمان]]{{ع}} فراتر نرفته بود" به [[دستور]] [[والی]] [[فارس]] در [[رمضان]] ۱۲۶۱ ق دستگیر و به شیراز فرستاده شد. در شیراز او را تنبیه کردند آنگاه نزد [[امام]] ‏جمعه آن شهر اظهار [[توبه]] و ندامت کرد و به قول یکی از موافقان خود بر فراز [[منبر]] در حضور [[مردم]] گفت: "[[لعنت خدا]] بر کسی که مرا وکیل [[امام]] [[غایب]] بداند! [[لعنت خدا]] بر کسی که مرا باب [[امام]] بداند! ..."<ref>تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۱۴۱.</ref>  پس از آن شش ماه در خانه پدری خود تحت نظر بود و از آن‏جا به [[اصفهان]] و سپس به قلعه ماکو تبعید شد. در دورانی که در آن قلعه زندانی بود، با مریدانش ملاقات و مکاتبه داشت و از این‏که می‌‏شنید آنان در کار [[تبلیغ]] دعاوی او می‏‌کوشند به [[شوق]] می‌‏افتاد و سخنانی را به عنوان کلمات الهی به مریدان عرضه می‏‌داشت؛ چنان‏که کتاب بیان را در همان قلعه نوشت<ref>احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، ص ۱۳.</ref>.  
::::::بدین ترتیب،  [[سید علی محمد]] هرچند زمانی دعاوی خود را به [[مقامات]] بالاتری تغییر می‏داد و سخنان پیشین را برای یارانش [[تأویل]] می‏کرد و آنان را در پی خود می‏‌کشید. پس از بازگشت  [[سید علی محمد]] به بوشهر "در زمانی که هنوز از ادعای [[بابیت]] [[امام مهدی| امام زمان]]{{ع}} فراتر نرفته بود" به [[دستور]] [[والی]] [[فارس]] در [[رمضان]] ۱۲۶۱ ق دستگیر و به شیراز فرستاده شد. در شیراز او را تنبیه کردند آنگاه نزد [[امام]] ‏جمعه آن شهر اظهار [[توبه]] و ندامت کرد و به قول یکی از موافقان خود بر فراز [[منبر]] در حضور [[مردم]] گفت: "[[لعنت خدا]] بر کسی که مرا وکیل [[امام]] [[غایب]] بداند! [[لعنت خدا]] بر کسی که مرا باب [[امام]] بداند! ..."<ref>تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۱۴۱.</ref>  پس از آن شش ماه در خانه پدری خود تحت نظر بود و از آن‏جا به [[اصفهان]] و سپس به قلعه ماکو تبعید شد. در دورانی که در آن قلعه زندانی بود، با مریدانش ملاقات و مکاتبه داشت و از این‏که می‌‏شنید آنان در کار [[تبلیغ]] دعاوی او می‏‌کوشند به [[شوق]] می‌‏افتاد و سخنانی را به عنوان کلمات الهی به مریدان عرضه می‏‌داشت؛ چنان‏که کتاب بیان را در همان قلعه نوشت<ref>احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، ص ۱۳.</ref>.  

نسخهٔ ‏۸ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۰۴

الگو:پرسش غیرنهایی

آیا بابیت از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / کلیاتی از مهدویت
مدخل اصلیمدعیان دروغین مهدویت
مدخل وابسته؟

آیا بابیت از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «چه کسانی ادعای مهدویت کرده یا در حق آنها ادعای مهدویت شده است؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید محمد کاظم قزوینی
آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در این‌باره گفته است:
«علی محمد باب، مؤسس دین بهایی: وقتی جاسوس روسی در سال ۱۸۳۴ م به ایران آمد، نقشه‌ای خبیثانه و ضد اسلامی ترسیم کرد؛ این جاسوس بعد از مدتی به عراق آمد و خود را شیخ عیسی لنکرانی نامید در حالی که اسم حقیقی او "کنیاز دالگورکی" بود و خود را در ردیف علمای دینی درآورد و در درس سید کاظم رشتی که از علمای کربلا بود حاضر گردیده بود و در آن جا با شخصی به نام علی محمد ملاقات نمود که بعدها به نام "باب" شناخته شد و به مصرف حشیش عادت داشت. جاسوس روسی توانست بین خود و علی محمد، دوستی محکمی به وجود آورد. در یکی از شب‌ها بعد از اینکه علی محمد به عادت همیشگی، حشیش مصرف نمود، جاسوس روسی فرصت را غنیمت شمرد، او را با تمام خضوع و احترام مخاطب قرار داد و گفت:‌ای صاحب زمان! به من رحم کن که تو قطعاً صاحب الزمان هستی. علی محمد علی رغم اینکه مصرف حشیش و حالت تخدیری که به سبب آن داشت، این خطاب را نسبت به خود رد نمود و سعی کرد، این نسبت را از خود دفع نماید؛ ولی جاسوس روسی، پافشاری و اصرار نمود و این نسبت را به او تلقین نمود که او همان، امام زمان (ع) است. هر وقت علی محمد، حشیش مصرف می‌نمود، جاسوس روسی فرصت را غنیمت می‌شمرد و این مسئله را به او تلقین می‌کرد و هر بار مسئله‌ای بسیار ساده و پیش پا افتاده از او سؤال می‌نمود و علی محمد جواب‌های سخیف و ساده‌ای می‌داد؛ ولی جاسوس روسی با تعجب و احساس رضایتمندی بسیار از جواب‌های بی ارزش علی محمد، خود را قانع و راضی جلوه می‌داد. در یکی از روزها، جاسوس روسی، بطری‌ای شراب را از بغداد خریداری نمود و به باب تقدیم کرد، او نیز بدون اینکه آن را رد کند، مصرف کرد و وقتی عقل او زایل گشت، جاسوس روسی شروع به تلقین نمود که تو، همان امام زمان (ع) هستی. تصدیق حرف جاسوس آغاز گردید و او اعتقاد پیدا کرد که امام زمان (ع) است؛ ولی از ابراز و اظهار این امر واهمه داشت تا اینکه جاسوس روسی، او را تحریک نمود و وعده مال فراوان به او داد؛ وقتی علی محمد از کربلا به بصره مهاجرت نمود و سپس به بوشهر در ایران رفت، ادعا نمود، نایب خاص امام است؛ ولی جاسوس به این ادعا رضایت نمی‌داد؛ بلکه برای او نوشت: تو صاحب امر و امام زمان هستی. سپس جاسوس روسی در کربلا این خبر را منتشر کرد که علی محمد، همان صاحب الزمان است که در بوشهر، ظهور نموده است. آنهایی که علی محمد را می‌شناختند، می‌دانستند که او حشیشی و شرابخوار است و به این شایعات می‌خندیدند و بعضی کم خردهای ساده لوح، این خبر را تصدیق کردند بعد از اینکه جاسوس به این اعمال شیطانی همت گمارد به عنوان سفیر روس در تهران تعیین گردید و شوکت، قدرت و امکانات علی محمد را بیشتر کرد و فرصت عمل بیشتری در پیش روی او ایجاد نمود و فرصت را بیشتر از قبل، غنیمت شمرد. آن جاسوس در تهران افرادی را- که از دوستانش بودند- تربیت نمود و عقاید آنها را خرید و تحت تصرف خود درآورد از جمله حسین علی، معروف به "بهاء" و میرزا یحیی، معروف به "صبح ازل" که این دو نفر، اثر مهمی در نفوذ و اشاعه خط فکری این جاسوس خبیث داشتند. بعد از گذشت دو ماه، علی محمد از بوشهر خارج و به طرف شیراز رفت و در شیراز ادعا نمود که مهدی صاحب الزمان است و در اطراف او عده‌ای که به هیچ عقیده و دینی التزامی نداشتند، جمع شدند. وقتی علمای شیراز، ورود این شیطان به شیراز را شنیدند، بعضی را برای حصول اطمینان به سوی او فرستادند و آنها با اظهار به محبت و دوستی، اعتماد او را به دست آوردند تا مشخص شود که آیا علی محمد، امام زمان (ع) است؟ در این وقت بود که علی محمد، عقاید خرافی و باطل خود را برای آنان آشکار کرد و این گونه بود که علما از باطن این منحرف گمراه، آگاه شدند. این جا بود که علما ضد او برخاستند، نزدیکان و جیره خوارانش را از منزلش خارج کردند، او را دستگیر نمودند و به سمت محاکمه سوق دادند که در نهایت، او را محکوم به ضرب و زندان نمودند؛ اومدت طولانی در زندان به سر برد و سپس آزاد گردید و از شیراز خارج، و به طرف اصفهان رفت. جاسوس روس، نامه‌ای به استاندار اصفهان نوشت و سفارش علی محمد را برای احترام و محافظت از او به استاندار نمود؛ ولی استاندار اصفهان در آن روزها از دنیا رفت و امام دروغین، دستگیر و روانه تهران گردید. جاسوس روسی به دوستان دستور داد بین مردم شایعه بیندازند که: امام زمان (ع) را دستگیر کرده‌اند!! حکومت وقت، علی محمد باب را تحت مراقبت به قزوین و از آن جا به تبریز و پس از آن به ماکو فرستاد؛ ولی دوستان جاسوس، مردم را علیه حکومت وقت تحریک نمودند و در شهرهای ایران، خبر دستگیری منتشر شد، و بعضی از افراد نادان باورشان شد و جاسوس هم، ضمن تحریک بیشتر زیردستان خود، امکانات و پول در اختیار آنها می‌گذاشت تا هر چه بیشتر ضد حکومت، سر و صدا و جنجال راه بیندازند. در پایان، پادشاه دستور محاکمه علی محمد با حضور علما و فقها را صادر نمود، جلسه محاکمه منعقد گردید و بحث و مناقشه آغاز شد و در نهایت، علی محمد از کرده خود پشیمان شد و اظهار ندامت و توبه نمود. جاسوس روسی ترسید، مبادا دخالت او در این امر کشف گردد؛ لذا سعی در کشتن علی محمد نمود تا پوششی بر کوشش‌های خبیثانه‌‌اش باشد؛ در آن روزها، پادشاه وفات یافت و ناصرالدین شاه جانشین گردید، دستور قتل علی محمد را صادر و حکم را تنفیذ نمود»[۱].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۳۴۴-۳۴۷.
  2. محمد بدرالدين مصطفی، مفاوضات، ص ۱۹.
  3. محمد بدرالدين مصطفی، مفاوضات، ص ۵۲؛ به نقل از : قصص العلماء، ص ۵۸.
  4. گواهی می‌دهم به تحقیق که علی محمد بازمانده خداوند است.
  5. علی قلی اعتضادالسلطنه، باب، ص ۲۰-۲۸
  6. علی قلی اعتضادالسلطنه، باب، ص ۱۳۱
  7. اشراقات، ص ۵۸.
  8. برای آگاهی بیشتر ر.ک: حسن نیکو، فلسفه نیکو؛ همو محاكمة باب و بهاء؛ همو، فتنه باب و بهاء؛ همو، بهائیان و نقطه الكاف
  9. عابدی، احمد؛ مدعیان و منکران بابیت و مهدویت، ص ۴۲۸ - ۴۳۲.
  10. راغب اصفهانی، المفردات، ص ۶۴.
  11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۷؛ و ر. ک: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۹؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج ۶، ص ۲۷.
  12. سید بن طاوس، اقبال الاعمال، ص ۲۹۷.
  13. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص ۳۴، ح ۳۳۱۴۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج ۲، ص ۶۶.
  14. ر. ک: ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۳۲۳؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۶؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۶۲۶؛ شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۲۵؛ سید بن طاوس، الاقبال، ص ۶۱۰.
  15. ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۲۵۳.
  16. ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۲۳۲.
  17. ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۳۱۱.
  18. ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۳۴۰.
  19. برگرفته از: دانشنامه جهان اسلام، مقاله" باب"، نوشته: مصطفی حسینی طباطبائی.
  20. عبد الحمید اشراق خاوری، تلخیص: تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۳- ۶۴.
  21. فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۹۷.
  22. فاضل مازندرانی، اسرار الاثار، ج ۱، ص ۱۹۲- ۱۹۳.
  23. فاضل مازندرانی، اسرار الاثار، ج ۴ ص ۳۷۰.
  24. فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۴۷۹.
  25. تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۷.
  26. عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج ۱ ص ۴۳.
  27. حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، ص ۱۳۵.
  28. ن. ک: علی محمد باب، بیان عربی، ص ۳.
  29. تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۱۴۱.
  30. احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، ص ۱۳.
  31. ن. ک: فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۱۴.
  32. ن. ک: ابو الفضل گلپایگانی، کشف الغطاء، ص ۲۰۴- ۲۰۵.
  33. ن. ک: حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، ص ۱۶۲.
  34. عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج ۱ ص ۱۶.
  35. عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج ۱، ص ۱۳۰.
  36. محمد باقر نجفی، بهائیان، ص ۲۵۲.
  37. علی محمد باب، بیان عربی، ص ۱.
  38. علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص ۱۸.
  39. بیان عربی، ص ۵- ۶.
  40. علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص ۱۵.
  41. بیان عربی، ص ۱۵.
  42. بیان عربی، ص ۲۵.
  43. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۰۷ - ۱۱۳.
  44. بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۳۱۷.
  45. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۰.
  46. نشریه موعود، ش ۲۲، ص ۸۰.
  47. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳.
  48. ولایتی از ولایات عثمانیه (ترکیه جدید).
  49. امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۵۷۳.
  50. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۷۴-۱۷۷.