آیا بابیت از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ':"' به ': "') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
::::::سرانجام "[[علی]] محمّد" از [[کربلا]] به "[[بصره]]" و از آنجا به "بوشهر" آمد و ادّعا کرد که: [[نائب]] خاصّ [[امام مهدی]] {{ع}} است، اما جاسوس روسی به این اندازه [[رضایت]] نداد و به او اصرار ورزید که: "تو، خود [[امام عصر]] هستی، نه [[نایب]] خاصّ او." جاسوس پس از ورود "[[علی]] محمّد" به [[ایران]]، در [[کربلا]] به صورت گستردهای پخش کرد که: [[علی]] محمّد، [[صاحب]] الزّمان است و در بوشهر [[ظهور]] کرده است. او [[مردم]] را بر اثر پخش این [[دروغ]] رسوا، دو دسته ساخت. بیشتر [[مردم]] بوشهر کسانی که "[[علی]] محمّد" را عنصری حشیشی و شرابخوار، میشناختند به این شایعات که به وسیله جاسوسان [[استعمار]] مرتّب دامن زده میشد میخندیدند. اما برخی سادهلوحان و ابلهان ناآگاه نیز میگفتند: "نکند درست است...." و [[تصدیق]] میکردند. | ::::::سرانجام "[[علی]] محمّد" از [[کربلا]] به "[[بصره]]" و از آنجا به "بوشهر" آمد و ادّعا کرد که: [[نائب]] خاصّ [[امام مهدی]] {{ع}} است، اما جاسوس روسی به این اندازه [[رضایت]] نداد و به او اصرار ورزید که: "تو، خود [[امام عصر]] هستی، نه [[نایب]] خاصّ او." جاسوس پس از ورود "[[علی]] محمّد" به [[ایران]]، در [[کربلا]] به صورت گستردهای پخش کرد که: [[علی]] محمّد، [[صاحب]] الزّمان است و در بوشهر [[ظهور]] کرده است. او [[مردم]] را بر اثر پخش این [[دروغ]] رسوا، دو دسته ساخت. بیشتر [[مردم]] بوشهر کسانی که "[[علی]] محمّد" را عنصری حشیشی و شرابخوار، میشناختند به این شایعات که به وسیله جاسوسان [[استعمار]] مرتّب دامن زده میشد میخندیدند. اما برخی سادهلوحان و ابلهان ناآگاه نیز میگفتند: "نکند درست است...." و [[تصدیق]] میکردند. | ||
::::::جاسوس روسی، پس از افشاندن بذر [[اختلاف]] و جنایت و انجام این شگردهای شیطانی، به عنوان سفیر روس به [[تهران]] رفت و با [[قدرت]] و امکانات و میدان عمل آمادهای با بهرهوری از فرصت، جدّیتر از گذشته به ادامه عملیات ابلیسی خویش همّت گماشت. در [[تهران]] از [[دوستان]] خویش، جاسوسان جدیدی [[تربیت]] کرد و با امکانات گسترده خویش، [[وجدان]] و [[عقیده]] آنان را خرید و آنان خود را در [[اختیار]] او و در گرو اشاره و [[دستور]] او قرار دادند که از جمله آنان "[[حسین]] [[علی]]"، معروف به "بهاء" و "میرزا یحیی" معروف به "صبح ازل" بودند که این دو برادر، نقش ویرانگری بر ضدّ [[اسلام]] و [[جامعه اسلامی]] و در اجرای نقشه این جاسوس پلید [[استعمار]] داشتند. | ::::::جاسوس روسی، پس از افشاندن بذر [[اختلاف]] و جنایت و انجام این شگردهای شیطانی، به عنوان سفیر روس به [[تهران]] رفت و با [[قدرت]] و امکانات و میدان عمل آمادهای با بهرهوری از فرصت، جدّیتر از گذشته به ادامه عملیات ابلیسی خویش همّت گماشت. در [[تهران]] از [[دوستان]] خویش، جاسوسان جدیدی [[تربیت]] کرد و با امکانات گسترده خویش، [[وجدان]] و [[عقیده]] آنان را خرید و آنان خود را در [[اختیار]] او و در گرو اشاره و [[دستور]] او قرار دادند که از جمله آنان "[[حسین]] [[علی]]"، معروف به "بهاء" و "میرزا یحیی" معروف به "صبح ازل" بودند که این دو برادر، نقش ویرانگری بر ضدّ [[اسلام]] و [[جامعه اسلامی]] و در اجرای نقشه این جاسوس پلید [[استعمار]] داشتند. | ||
::::::"[[علی]] محمّد" دو ماه در بوشهر ماند و از آنجا راهی شیراز گردید و از روستایی که عبور کرد، خود را [[نایب]] خاصّ [[امام عصر]] {{ع}} جا زد، اما هنگامی که به شیراز رسید، ادّعا کرد که: [[صاحب]] الزّمان است و برخی فرومایههایی که به مبدأ و معادی پایبند نیستند به دورش حلقه زدند. هنگامی که علمای شیراز از ورود آن [[شیطان]] [[رانده شده]] [[آگاه]] شدند، برخی از افراد [[آگاه]] و مورد اعتماد خویش را برای تحقیق از واقعیت جریان، به محفل "[[علی]] محمّد" فرستادند و آنان توانستند با اظهار [[مهر]] و [[دوستی]] و [[تعظیم]] به او، اعتمادش را جلب کنند و پس از آن مراحل بود که "[[علی]] محمّد" [[عقاید]] سخیف و [[خرافات]] و بافتههای رسوای خویش را برای آنان [[آشکار]] ساخت و به صراحت خود را [[امام مهدی]] {{ع}} جا زد و آنان نیز بافتههای آن عنصر [[منحرف]] و [[گمراه]] را به علمای شیراز انتقال دادند. اینجا بود که علمای شیراز بر ضدّ او بپا خاستند و بستگان و خاندانش نیز بر او شوریدند و او را از منزل بیرون راندند و دستگیر و به [[محکمه]] سپردند. پس از محاکمهای سریع، او را به زندان و شلاّق محکوم ساختند و پس از مدّتی آزاد گردید و از شیراز به [[اصفهان]] رفت. | :::::: "[[علی]] محمّد" دو ماه در بوشهر ماند و از آنجا راهی شیراز گردید و از روستایی که عبور کرد، خود را [[نایب]] خاصّ [[امام عصر]] {{ع}} جا زد، اما هنگامی که به شیراز رسید، ادّعا کرد که: [[صاحب]] الزّمان است و برخی فرومایههایی که به مبدأ و معادی پایبند نیستند به دورش حلقه زدند. هنگامی که علمای شیراز از ورود آن [[شیطان]] [[رانده شده]] [[آگاه]] شدند، برخی از افراد [[آگاه]] و مورد اعتماد خویش را برای تحقیق از واقعیت جریان، به محفل "[[علی]] محمّد" فرستادند و آنان توانستند با اظهار [[مهر]] و [[دوستی]] و [[تعظیم]] به او، اعتمادش را جلب کنند و پس از آن مراحل بود که "[[علی]] محمّد" [[عقاید]] سخیف و [[خرافات]] و بافتههای رسوای خویش را برای آنان [[آشکار]] ساخت و به صراحت خود را [[امام مهدی]] {{ع}} جا زد و آنان نیز بافتههای آن عنصر [[منحرف]] و [[گمراه]] را به علمای شیراز انتقال دادند. اینجا بود که علمای شیراز بر ضدّ او بپا خاستند و بستگان و خاندانش نیز بر او شوریدند و او را از منزل بیرون راندند و دستگیر و به [[محکمه]] سپردند. پس از محاکمهای سریع، او را به زندان و شلاّق محکوم ساختند و پس از مدّتی آزاد گردید و از شیراز به [[اصفهان]] رفت. | ||
::::::جاسوس روس با ورود "[[علی]] محمّد" به [[اصفهان]] نامهای به استاندار آنجا نوشت و از او خواست که آن عنصر پلید را [[احترام]] نماید و [[امنیت]] او را تضمین کند، اما در همانروزها استاندار از [[دنیا]] رفت و [[امام]] ساختگی و دروغین، دستگیر و تحت نظر به [[تهران]] فرستاده شد. جاسوس روسی، به [[دوستان]] و همکارانش [[دستور]] داد که در میان [[مردم]] سروصدا و بلوا برانگیزند که: "هان ای [[مردم]]! چه نشستهاید که [[امام مهدی]] دستگیر شد...." [[حکومت]] وقت، "[[علی]] محمّد" را به وسیله مأموران خویش به [[قزوین]] گسیل داشت و از آنجا به "تبریز" و "ماکو" فرستاد، اما جاسوس روس و دوستانش به هیاهو و تاختوتاز خویش ادامه دادند و خبر دستگیری "[[علی]] محمّد" را در [[شهرها]] پخش کردند و برخی فرومایگانی را که جاسوس [[استعمار]]، با [[ثروت]] و امکانات، اماده ساخته بودند با فریاد و هیاهو بر ضدّ [[حکومت]] وقت به [[شورش]] وادار کردند. سرانجام شاه، "[[علی]] محمّد" را احضار کرد و [[دستور]] [[محاکمه]] او را با حضور [[علما]] و [[فقها]] صادر کرد. دادگاه تشکیل شد و بحث و [[گفتگو]] در نهایت به [[توبه]] "[[علی]] محمّد" به دست [[علما]] منجر شد و او از [[گناه]] خویش طلب [[مغفرت]] کرد. | ::::::جاسوس روس با ورود "[[علی]] محمّد" به [[اصفهان]] نامهای به استاندار آنجا نوشت و از او خواست که آن عنصر پلید را [[احترام]] نماید و [[امنیت]] او را تضمین کند، اما در همانروزها استاندار از [[دنیا]] رفت و [[امام]] ساختگی و دروغین، دستگیر و تحت نظر به [[تهران]] فرستاده شد. جاسوس روسی، به [[دوستان]] و همکارانش [[دستور]] داد که در میان [[مردم]] سروصدا و بلوا برانگیزند که: "هان ای [[مردم]]! چه نشستهاید که [[امام مهدی]] دستگیر شد...." [[حکومت]] وقت، "[[علی]] محمّد" را به وسیله مأموران خویش به [[قزوین]] گسیل داشت و از آنجا به "تبریز" و "ماکو" فرستاد، اما جاسوس روس و دوستانش به هیاهو و تاختوتاز خویش ادامه دادند و خبر دستگیری "[[علی]] محمّد" را در [[شهرها]] پخش کردند و برخی فرومایگانی را که جاسوس [[استعمار]]، با [[ثروت]] و امکانات، اماده ساخته بودند با فریاد و هیاهو بر ضدّ [[حکومت]] وقت به [[شورش]] وادار کردند. سرانجام شاه، "[[علی]] محمّد" را احضار کرد و [[دستور]] [[محاکمه]] او را با حضور [[علما]] و [[فقها]] صادر کرد. دادگاه تشکیل شد و بحث و [[گفتگو]] در نهایت به [[توبه]] "[[علی]] محمّد" به دست [[علما]] منجر شد و او از [[گناه]] خویش طلب [[مغفرت]] کرد. | ||
::::::جاسوس روس، از روند کار هراسان شد و ترسید که نقشه شیطانیاش فاش گردد. به همین جهت برای مخفی ساختن توطئه پلید روس، راه را برای نابودی [[امام]] دروغین هموار ساخت و برای کشته شدن او از هیچ کاری فروگذار نکرد. درست در همین روزها بود که شاه کشته شد و ناصر الدین شاه که به [[قدرت]] رسید، [[دستور]] به دار آویخته شدن "[[علی]] محمّد" را صادر کرد و او اعدام گردید. | ::::::جاسوس روس، از روند کار هراسان شد و ترسید که نقشه شیطانیاش فاش گردد. به همین جهت برای مخفی ساختن توطئه پلید روس، راه را برای نابودی [[امام]] دروغین هموار ساخت و برای کشته شدن او از هیچ کاری فروگذار نکرد. درست در همین روزها بود که شاه کشته شد و ناصر الدین شاه که به [[قدرت]] رسید، [[دستور]] به دار آویخته شدن "[[علی]] محمّد" را صادر کرد و او اعدام گردید. | ||
::::::پس از اعدام شدن "[[علی]] محمّد"، "[[حسین]] [[علی]] بهاء" و همکارانش چیزی نمانده بود که به [[کیفر]] جنایات خویش برسند، اما [[تلاش]] [[سفارت]] روس و کارمندان آن برای [[نجات]] آنها، کار خویش را کرد و آنان به [[دستور]] جاسوس روس و مساعدت همهجانبه [[سفارت]] روس به بغدادشتافتند و در آنجا براساس آموزشهای آن جاسوس، "[[حسین]] [[علی]]" [[مأموریت]] یافت که به نفع برادر خویش "یحیی" وارد عمل شود و ادّعا کند که او همان کسی است که در [[آخر الزمان]] [[ظهور]] خواهد کرد و امکانات گسترده و [[ثروت]] هنگفتی نیز در [[اختیار]] او برای تعقیب این [[دروغ]] رسوا قرار داد و او نیز [[دعوت]] خویش را آغاز کرد و به نشر این مرام ساختگی پرداخت. در همان شرایط بود که [[حکومت]] "[[عثمانی]]" این گروه فاسد را از "[[بغداد]]" به "[[ترکیه]]" و از آنجا به "ادرنه"<ref>ولایتی از ولایات عثمانیه (ترکیه جدید).</ref> تبعید ساخت، اما آموزشهای این مسلک منحطّ، همچنان در [[سفارت]] روس در [[تهران]] تنظیم و به "[[حسین]] [[علی]] بهاء" ارسال میگردید و او نیز آنها را در میان [[پیروان]] خویش، نشر و [[تبلیغ]] میکرد. سرانجام کار به [[اختلاف]] میان "[[حسین]] [[علی]] بهاء" و برادرش "یحیی" کشید. "یحیی" به "قبرس" رفت و در آنجا [[ازدواج]] کرد و خود را "صبح ازل" نامید. اما "[[حسین]] [[علی]]" و پیروانش از [[ترکیه]] به "عکا" در [[فلسطین]] تبعید شدند و [[تلاش]] ارتجاعی خویش را برای نشر این مرام استعماری و خرافی در [[ایران]] و [[فلسطین]] از طریق بذل و بخششهای هنگفت ادامه دادند. | ::::::پس از اعدام شدن "[[علی]] محمّد"، "[[حسین]] [[علی]] بهاء" و همکارانش چیزی نمانده بود که به [[کیفر]] جنایات خویش برسند، اما [[تلاش]] [[سفارت]] روس و کارمندان آن برای [[نجات]] آنها، کار خویش را کرد و آنان به [[دستور]] جاسوس روس و مساعدت همهجانبه [[سفارت]] روس به بغدادشتافتند و در آنجا براساس آموزشهای آن جاسوس، "[[حسین]] [[علی]]" [[مأموریت]] یافت که به نفع برادر خویش "یحیی" وارد عمل شود و ادّعا کند که او همان کسی است که در [[آخر الزمان]] [[ظهور]] خواهد کرد و امکانات گسترده و [[ثروت]] هنگفتی نیز در [[اختیار]] او برای تعقیب این [[دروغ]] رسوا قرار داد و او نیز [[دعوت]] خویش را آغاز کرد و به نشر این مرام ساختگی پرداخت. در همان شرایط بود که [[حکومت]] "[[عثمانی]]" این گروه فاسد را از "[[بغداد]]" به "[[ترکیه]]" و از آنجا به "ادرنه"<ref>ولایتی از ولایات عثمانیه (ترکیه جدید).</ref> تبعید ساخت، اما آموزشهای این مسلک منحطّ، همچنان در [[سفارت]] روس در [[تهران]] تنظیم و به "[[حسین]] [[علی]] بهاء" ارسال میگردید و او نیز آنها را در میان [[پیروان]] خویش، نشر و [[تبلیغ]] میکرد. سرانجام کار به [[اختلاف]] میان "[[حسین]] [[علی]] بهاء" و برادرش "یحیی" کشید. "یحیی" به "قبرس" رفت و در آنجا [[ازدواج]] کرد و خود را "صبح ازل" نامید. اما "[[حسین]] [[علی]]" و پیروانش از [[ترکیه]] به "عکا" در [[فلسطین]] تبعید شدند و [[تلاش]] ارتجاعی خویش را برای نشر این مرام استعماری و خرافی در [[ایران]] و [[فلسطین]] از طریق بذل و بخششهای هنگفت ادامه دادند. | ||
::::::"[[حسین]] [[علی]]" برای خویش، لقب "بهاء" را برگزید و به همین جهت است که [[پیروان]] او را "[[بهایی]]" مینامند. روشن است که مرام [[بهایی]] هیچ ربطی به [[اسلام]] و اصول و [[فروع]] آن ندارد و بهائیان نیز [[مسلمان]] نیستند و خود را پیرو [[دین]] دیگری به نام "[[بهائیت]]" میشمارند. بههرحال این حزب [[سیاسی]] -که [[لباس]] [[دین]] را بر تن کرد- در برخی از کشورهای اسلامی و غربی نفوذ کرد و آمریکا و روسیه هردو در ترویج آن بر ضدّ [[اسلام]] و [[مسلمانان]]، هماهنگ شدند. به همین جهت است که در هر کشوری که آمریکا حضور و نفوذ بیشتری داشته باشد، بهائیان بدانجا روی میآورند و هنگامی که نفوذ آمریکا در یکی از کشورهای اسلامی فروکش کرد و متزلزل گردید، مرام [[بهائیت]] نیز نفوذ خود را در آنجا از دست میدهد<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۵۷۳.</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۷۴-۱۷۷.</ref>. | :::::: "[[حسین]] [[علی]]" برای خویش، لقب "بهاء" را برگزید و به همین جهت است که [[پیروان]] او را "[[بهایی]]" مینامند. روشن است که مرام [[بهایی]] هیچ ربطی به [[اسلام]] و اصول و [[فروع]] آن ندارد و بهائیان نیز [[مسلمان]] نیستند و خود را پیرو [[دین]] دیگری به نام "[[بهائیت]]" میشمارند. بههرحال این حزب [[سیاسی]] -که [[لباس]] [[دین]] را بر تن کرد- در برخی از کشورهای اسلامی و غربی نفوذ کرد و آمریکا و روسیه هردو در ترویج آن بر ضدّ [[اسلام]] و [[مسلمانان]]، هماهنگ شدند. به همین جهت است که در هر کشوری که آمریکا حضور و نفوذ بیشتری داشته باشد، بهائیان بدانجا روی میآورند و هنگامی که نفوذ آمریکا در یکی از کشورهای اسلامی فروکش کرد و متزلزل گردید، مرام [[بهائیت]] نیز نفوذ خود را در آنجا از دست میدهد<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۵۷۳.</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۷۴-۱۷۷.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
نسخهٔ ۲۹ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۵۶
آیا بابیت از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / کلیاتی از مهدویت |
مدخل اصلی | مدعیان دروغین مهدویت |
مدخل وابسته | ؟ |
آیا بابیت از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «چه کسانی ادعای مهدویت کرده یا در حق آنها ادعای مهدویت شده است؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- آیتالله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در اینباره گفته است:
- «علی محمد باب، مؤسس دین بهایی: وقتی جاسوس روسی در سال ۱۸۳۴ م به ایران آمد، نقشهای خبیثانه و ضد اسلامی ترسیم کرد؛ این جاسوس بعد از مدتی به عراق آمد و خود را شیخ عیسی لنکرانی نامید در حالی که اسم حقیقی او "کنیاز دالگورکی" بود و خود را در ردیف علمای دینی درآورد و در درس سید کاظم رشتی که از علمای کربلا بود حاضر گردیده بود و در آن جا با شخصی به نام علی محمد ملاقات نمود که بعدها به نام "باب" شناخته شد و به مصرف حشیش عادت داشت. جاسوس روسی توانست بین خود و علی محمد، دوستی محکمی به وجود آورد. در یکی از شبها بعد از اینکه علی محمد به عادت همیشگی، حشیش مصرف نمود، جاسوس روسی فرصت را غنیمت شمرد، او را با تمام خضوع و احترام مخاطب قرار داد و گفت:ای صاحب زمان! به من رحم کن که تو قطعاً صاحب الزمان هستی. علی محمد علی رغم اینکه مصرف حشیش و حالت تخدیری که به سبب آن داشت، این خطاب را نسبت به خود رد نمود و سعی کرد، این نسبت را از خود دفع نماید؛ ولی جاسوس روسی، پافشاری و اصرار نمود و این نسبت را به او تلقین نمود که او همان، امام زمان (ع) است. هر وقت علی محمد، حشیش مصرف مینمود، جاسوس روسی فرصت را غنیمت میشمرد و این مسئله را به او تلقین میکرد و هر بار مسئلهای بسیار ساده و پیش پا افتاده از او سؤال مینمود و علی محمد جوابهای سخیف و سادهای میداد؛ ولی جاسوس روسی با تعجب و احساس رضایتمندی بسیار از جوابهای بی ارزش علی محمد، خود را قانع و راضی جلوه میداد. در یکی از روزها، جاسوس روسی، بطریای شراب را از بغداد خریداری نمود و به باب تقدیم کرد، او نیز بدون اینکه آن را رد کند، مصرف کرد و وقتی عقل او زایل گشت، جاسوس روسی شروع به تلقین نمود که تو، همان امام زمان (ع) هستی. تصدیق حرف جاسوس آغاز گردید و او اعتقاد پیدا کرد که امام زمان (ع) است؛ ولی از ابراز و اظهار این امر واهمه داشت تا اینکه جاسوس روسی، او را تحریک نمود و وعده مال فراوان به او داد؛ وقتی علی محمد از کربلا به بصره مهاجرت نمود و سپس به بوشهر در ایران رفت، ادعا نمود، نایب خاص امام است؛ ولی جاسوس به این ادعا رضایت نمیداد؛ بلکه برای او نوشت: تو صاحب امر و امام زمان هستی. سپس جاسوس روسی در کربلا این خبر را منتشر کرد که علی محمد، همان صاحب الزمان است که در بوشهر، ظهور نموده است. آنهایی که علی محمد را میشناختند، میدانستند که او حشیشی و شرابخوار است و به این شایعات میخندیدند و بعضی کم خردهای ساده لوح، این خبر را تصدیق کردند بعد از اینکه جاسوس به این اعمال شیطانی همت گمارد به عنوان سفیر روس در تهران تعیین گردید و شوکت، قدرت و امکانات علی محمد را بیشتر کرد و فرصت عمل بیشتری در پیش روی او ایجاد نمود و فرصت را بیشتر از قبل، غنیمت شمرد. آن جاسوس در تهران افرادی را- که از دوستانش بودند- تربیت نمود و عقاید آنها را خرید و تحت تصرف خود درآورد از جمله حسین علی، معروف به "بهاء" و میرزا یحیی، معروف به "صبح ازل" که این دو نفر، اثر مهمی در نفوذ و اشاعه خط فکری این جاسوس خبیث داشتند. بعد از گذشت دو ماه، علی محمد از بوشهر خارج و به طرف شیراز رفت و در شیراز ادعا نمود که مهدی صاحب الزمان است و در اطراف او عدهای که به هیچ عقیده و دینی التزامی نداشتند، جمع شدند. وقتی علمای شیراز، ورود این شیطان به شیراز را شنیدند، بعضی را برای حصول اطمینان به سوی او فرستادند و آنها با اظهار به محبت و دوستی، اعتماد او را به دست آوردند تا مشخص شود که آیا علی محمد، امام زمان (ع) است؟ در این وقت بود که علی محمد، عقاید خرافی و باطل خود را برای آنان آشکار کرد و این گونه بود که علما از باطن این منحرف گمراه، آگاه شدند. این جا بود که علما ضد او برخاستند، نزدیکان و جیره خوارانش را از منزلش خارج کردند، او را دستگیر نمودند و به سمت محاکمه سوق دادند که در نهایت، او را محکوم به ضرب و زندان نمودند؛ اومدت طولانی در زندان به سر برد و سپس آزاد گردید و از شیراز خارج، و به طرف اصفهان رفت. جاسوس روس، نامهای به استاندار اصفهان نوشت و سفارش علی محمد را برای احترام و محافظت از او به استاندار نمود؛ ولی استاندار اصفهان در آن روزها از دنیا رفت و امام دروغین، دستگیر و روانه تهران گردید. جاسوس روسی به دوستان دستور داد بین مردم شایعه بیندازند که: امام زمان (ع) را دستگیر کردهاند!! حکومت وقت، علی محمد باب را تحت مراقبت به قزوین و از آن جا به تبریز و پس از آن به ماکو فرستاد؛ ولی دوستان جاسوس، مردم را علیه حکومت وقت تحریک نمودند و در شهرهای ایران، خبر دستگیری منتشر شد، و بعضی از افراد نادان باورشان شد و جاسوس هم، ضمن تحریک بیشتر زیردستان خود، امکانات و پول در اختیار آنها میگذاشت تا هر چه بیشتر ضد حکومت، سر و صدا و جنجال راه بیندازند. در پایان، پادشاه دستور محاکمه علی محمد با حضور علما و فقها را صادر نمود، جلسه محاکمه منعقد گردید و بحث و مناقشه آغاز شد و در نهایت، علی محمد از کرده خود پشیمان شد و اظهار ندامت و توبه نمود. جاسوس روسی ترسید، مبادا دخالت او در این امر کشف گردد؛ لذا سعی در کشتن علی محمد نمود تا پوششی بر کوششهای خبیثانهاش باشد؛ در آن روزها، پادشاه وفات یافت و ناصرالدین شاه جانشین گردید، دستور قتل علی محمد را صادر و حکم را تنفیذ نمود»[۱].
پاسخهای دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین عابدی؛ |
---|
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
۳. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۳۴۴-۳۴۷.
- ↑ محمد بدرالدين مصطفی، مفاوضات، ص ۱۹.
- ↑ محمد بدرالدين مصطفی، مفاوضات، ص ۵۲؛ به نقل از : قصص العلماء، ص ۵۸.
- ↑ گواهی میدهم به تحقیق که علی محمد بازمانده خداوند است.
- ↑ علی قلی اعتضادالسلطنه، باب، ص ۲۰-۲۸
- ↑ علی قلی اعتضادالسلطنه، باب، ص ۱۳۱
- ↑ اشراقات، ص ۵۸.
- ↑ برای آگاهی بیشتر ر.ک: حسن نیکو، فلسفه نیکو؛ همو محاكمة باب و بهاء؛ همو، فتنه باب و بهاء؛ همو، بهائیان و نقطه الكاف
- ↑ عابدی، احمد؛ مدعیان و منکران بابیت و مهدویت، ص ۴۲۸ - ۴۳۲.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات، ص ۶۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۷؛ و ر. ک: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۹؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج ۶، ص ۲۷.
- ↑ سید بن طاوس، اقبال الاعمال، ص ۲۹۷.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص ۳۴، ح ۳۳۱۴۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج ۲، ص ۶۶.
- ↑ ر. ک: ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۳۲۳؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۶؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۶۲۶؛ شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۲۵؛ سید بن طاوس، الاقبال، ص ۶۱۰.
- ↑ ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۲۵۳.
- ↑ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۲۳۲.
- ↑ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۳۱۱.
- ↑ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۳۴۰.
- ↑ برگرفته از: دانشنامه جهان اسلام، مقاله" باب"، نوشته: مصطفی حسینی طباطبائی.
- ↑ عبد الحمید اشراق خاوری، تلخیص: تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۳- ۶۴.
- ↑ فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۹۷.
- ↑ فاضل مازندرانی، اسرار الاثار، ج ۱، ص ۱۹۲- ۱۹۳.
- ↑ فاضل مازندرانی، اسرار الاثار، ج ۴ ص ۳۷۰.
- ↑ فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۴۷۹.
- ↑ تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۷.
- ↑ عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج ۱ ص ۴۳.
- ↑ حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، ص ۱۳۵.
- ↑ ن. ک: علی محمد باب، بیان عربی، ص ۳.
- ↑ تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۱۴۱.
- ↑ احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، ص ۱۳.
- ↑ ن. ک: فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۱۴.
- ↑ ن. ک: ابو الفضل گلپایگانی، کشف الغطاء، ص ۲۰۴- ۲۰۵.
- ↑ ن. ک: حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، ص ۱۶۲.
- ↑ عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج ۱ ص ۱۶.
- ↑ عبد الحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج ۱، ص ۱۳۰.
- ↑ محمد باقر نجفی، بهائیان، ص ۲۵۲.
- ↑ علی محمد باب، بیان عربی، ص ۱.
- ↑ علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص ۱۸.
- ↑ بیان عربی، ص ۵- ۶.
- ↑ علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص ۱۵.
- ↑ بیان عربی، ص ۱۵.
- ↑ بیان عربی، ص ۲۵.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۰۷ - ۱۱۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۳۱۷.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۰.
- ↑ نشریه موعود، ش ۲۲، ص ۸۰.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳.
- ↑ ولایتی از ولایات عثمانیه (ترکیه جدید).
- ↑ امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۵۷۳.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۷۴-۱۷۷.