زن در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'شکوه' به 'شکوه')
خط ۱۹: خط ۱۹:
[[رسول خدا]]{{صل}} در زمانه‌ای که [[پدران]]، اختیاردار مطلق [[دختران]] برای [[ازدواج]] بودند، در پاسخ [[خواستگاری]] [[حضرت علی]]{{ع}} از [[فاطمه زهرا]]{{س}} فرمود: «باید نظر فاطمه{{س}} را جویا شوم». ایشان با این عمل خود یکی از [[حقوق]] مسلم زنان را که [[حق انتخاب همسر]] بود، در میان نگاه‌های متحیر دیگران به رسمیت [[شناخت]]. در روزگاری که زنان در پیش پا افتاده‌ترین امور، [[حق]] دخالت نداشتند، اسلام، در موضوع [[بیعت]] با [[حاکم اسلامی]]، [[هویت]] و [[شخصیت]] آنان را به رسمیت شناخت و برای زنان نقشی هم‌پای مردان در نظر گرفت. ازاین رو، به زنان [[فرصت]] بیعت داد<ref>مستدرک الوسائل، ج۱، ص۴۰۸.</ref>. پیش از آن، مردان بیعت می‌کردند و می‌گفتند ما به جای [[بانوان]] هم بیعت کردیم و [[اهل بیت]] تابع ما هستند، ولی [[پیامبر]] بیعت مستقلی برای زنان در نظر گرفت و با این کار، حضور [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[تعهد]] و [[مسئولیت‌پذیری]] را به زنان [[آموزش]] دادند.
[[رسول خدا]]{{صل}} در زمانه‌ای که [[پدران]]، اختیاردار مطلق [[دختران]] برای [[ازدواج]] بودند، در پاسخ [[خواستگاری]] [[حضرت علی]]{{ع}} از [[فاطمه زهرا]]{{س}} فرمود: «باید نظر فاطمه{{س}} را جویا شوم». ایشان با این عمل خود یکی از [[حقوق]] مسلم زنان را که [[حق انتخاب همسر]] بود، در میان نگاه‌های متحیر دیگران به رسمیت [[شناخت]]. در روزگاری که زنان در پیش پا افتاده‌ترین امور، [[حق]] دخالت نداشتند، اسلام، در موضوع [[بیعت]] با [[حاکم اسلامی]]، [[هویت]] و [[شخصیت]] آنان را به رسمیت شناخت و برای زنان نقشی هم‌پای مردان در نظر گرفت. ازاین رو، به زنان [[فرصت]] بیعت داد<ref>مستدرک الوسائل، ج۱، ص۴۰۸.</ref>. پیش از آن، مردان بیعت می‌کردند و می‌گفتند ما به جای [[بانوان]] هم بیعت کردیم و [[اهل بیت]] تابع ما هستند، ولی [[پیامبر]] بیعت مستقلی برای زنان در نظر گرفت و با این کار، حضور [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[تعهد]] و [[مسئولیت‌پذیری]] را به زنان [[آموزش]] دادند.


عده‌ای [[گمان]] می‌کنند کار مردان، مهم و [[ارزشمند]] است و آنچه زنان انجام می‌دهند، اهمیتی ندارد، در حالی که رسول خدا{{صل}} این [[پندار]] را غلط دانسته و کارهای زنان را هم با [[ارزش]] شمرده است. چنان که وقتی [[اسماء]]، یکی از زنان [[انصار]] به محضر رسول اکرم{{صل}} شرفیاب شد، با لحنی [[شکوه]] آمیز گفت: «ای رسول خدا! [[گناه]] ما زنان چیست که باید بیشتر عمر خود را در [[خانه]] بگذرانیم و به پرورش [[کودکان]] شما مردان بپردازیم که پیوسته در میدان و کارزارید بپردازیم» آن [[حضرت]] با دقت به سخنان [[اسماء]] گوش داد و بعد فرمود:
عده‌ای [[گمان]] می‌کنند کار مردان، مهم و [[ارزشمند]] است و آنچه زنان انجام می‌دهند، اهمیتی ندارد، در حالی که رسول خدا{{صل}} این [[پندار]] را غلط دانسته و کارهای زنان را هم با [[ارزش]] شمرده است. چنان که وقتی [[اسماء]]، یکی از زنان [[انصار]] به محضر رسول اکرم{{صل}} شرفیاب شد، با لحنی شکوه آمیز گفت: «ای رسول خدا! [[گناه]] ما زنان چیست که باید بیشتر عمر خود را در [[خانه]] بگذرانیم و به پرورش [[کودکان]] شما مردان بپردازیم که پیوسته در میدان و کارزارید بپردازیم» آن [[حضرت]] با دقت به سخنان [[اسماء]] گوش داد و بعد فرمود:
از جانب من به تمام [[زنان]] [[مسلمان]] بگو [[شوهرداری]] برای [[زن]] وظیفه‌ای بس گران و پرارج است و در [[ثواب]]، هم پایه [[اجر]] مردان از [[جان]] گذشته‌ای است که در [[راه خدا]] [[شمشیر]] می‌زنند<ref>تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۵۹.</ref>.
از جانب من به تمام [[زنان]] [[مسلمان]] بگو [[شوهرداری]] برای [[زن]] وظیفه‌ای بس گران و پرارج است و در [[ثواب]]، هم پایه [[اجر]] مردان از [[جان]] گذشته‌ای است که در [[راه خدا]] [[شمشیر]] می‌زنند<ref>تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۵۹.</ref>.



نسخهٔ ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۶

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث زن است. "زن" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

اسماء دختر عمیس که در سفر حج به جهت تولد محمد بن ابی بکر دچار نفاس شد، شیوه احرام خود را از پیامبر(ص) یاد گرفت[۱] و بعد چگونگی اعمال طواف و نماز را از حضرت پرسید[۲]. وقتی زنی مسئله مشابهی را از امام صادق(ع) پرسید، حضرت به پرسش اسماء از پیامبر(ص) اشاره کرد[۳]. در میان زنان مدینه زنی به نام اسماء دختر یزید به عنوان نماینده زنان از حضرت رسول(ص) پرسش‌هایی داشت که پیامبر به تجلیل از وی پرداخت[۴]. وی به خطیبةالنساء[۵] (سخنور زنان) شهرت یافته است.

در مواردی زنان دسته جمعی نزد پیامبر(ص) می‌آمدند و مشکل خود برای آن حضرت مطرح می‌کردند. سه خانم بر پیامبر(ص) وارد شدند؛ یکی گفت: شوهرم گوشت نمی‌خورد. دیگری گفت: همسرم از بوی خوش استفاده نمی‌کند و سومی عرض کرد: شویم به زنان نزدیک نمی‌شود. پیامبر(ص) درحالی که عبای خود را می‌کشید، بیرون رفت و بر فراز منبر فرمود: چه شده است که گروهی از یاران من گوشت نمی‌خورند و از بوی خوش استفاده نمی‌نمایند و نزد زنان نمی‌روند. درحالی که من گوشت می‌خورم و از عطر استفاده می‌نمایم و نزد زنانم می‌روم؛ پس کسی که از سنت من روی برگرداند، از من نیست[۶]. گاهی زنان همسران پیامبر(ص) را واسطه قرار می‌دادند. گروهی از زنان نزد یکی از زنان پیامبر آمدند. همسر حضرت گفت: این زنان آمده‌اند تا مطلبی از شما بپرسند، ولی خجالت می‌کشند. حضرت فرمود: «فَإِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ»: «خداوند از گفتن حق خجالت نمی‌کشد». گفت: آنان می‌گویند: اگر زنان هم مانند مردان در خواب چیزی ببینند، غسل بر آنان واجب می‌شود؟ حضرت به سؤال آنان پاسخ داد[۷].[۸]

جلسه ویژه پیامبر(ص) برای پاسخگویی به زنان

در کتاب کافی خطبه‌ای از پیامبر(ص) نقل شده که مخاطب آن زنان هستند. چنین به نظر می‌رسد که این خطبه در جمع مخصوص زنان ایراد شده است. در منابع عامه چگونگی تشکیل این جلسه آمده است. زنان چنان به آموزش و پرسش و پاسخ اشتیاق داشتند که از پیامبر(ص) درخواست کردند جلسه‌ای مخصوص آنان قرار دهد. آنان به پیامبر گفتند: در حضور شما مردان بر ما غالب شده‌اند؛ روزی را برای ما قرار بده. حضرت به آنها وعده داد و برای زنان جلسه‌ای ویژه تشکیل داد و در آن جلسه به موعظه آنان پرداخت و دستورهایی برایشان صادر کرد و نکاتی را فرمود که تنها یک مورد آن را نقل کرده‌اند. حضرت فرمود هر کس سه تن از فرزندانش را از دست بدهد، برای وی حجابی از آتش خواهد بود[۹]. زنی - که گفته شده ام سلیم[۱۰] بوده که او را به عقل ستوده‌اند[۱۱]- پرسید اگر دو تا باشد چه. پیامبر فرمود: اگر دوتا باشد هم همین طور[۱۲]؛ اما آنچه در کافی آمده مفصل است. پیامبر(ص) در سخنرانی برای زنان فرمود: ای گروه زنان، صدقه بدهید گرچه از زیورهایتان باشد؛ گرچه به مقدار یک خرما یا بخشی از آن باشد؛ زیرا بیشتر شما هیزم جهنم هستید؛ چون شما زیاد لعن می‌کنید و کفران خانواده خود می‌نمایید. زنی از بنی سلیم که دارای عقل بود. گفت: ای رسول خدا(ص)، آیا ما مادرانِ باردار شیرده نیستیم؟ آیا از ما دخترانی که می‌مانند و برادرانی که مهربان هستند نمی‌باشند؟ پیامبر(ص) بر آن ترحم کرد و فرمود: شما زنان بارداری هستید که فرزندان را می‌زایید و شیر می‌دهید و بسیار مهربان هستید. اگر در خدمت همسرانتان باشید، زن نمازخوانی از شما در آتش قرار نمی‌گیرد[۱۳].

به نظر می‌رسد این سخنان در همان جلسه ویژه زنان ایراد شده است. در منابع عامه زن پرسش‌کننده ام سلیم و در اینجا از بنی سلیم معرفی شده. رسول خدا(ص) در عید قربان در خارج از مدینه به عده‌ای از زنان برخورد و به موعظه آنان پرداخت[۱۴]. صدوق نیز سخنان دیگری از پیامبر(ص) را در نصیحت زنان در دو روایت نقل کرده است[۱۵].[۱۶]

زن از دیدگاه پیامبر اسلام

بی‌شک، عزت و احترامی که زنان پس از اسلام پیدا کردند، مرهون تلاش‌ها و زحمت‌های رسول اکرم(ص) است. آن حضرت در طول حیات خویش تلاش فراوانی کرد تا هم نگرش مردان را نسبت به زنان آن‌گونه که شایسته است، اصلاح کند و هم زنان را به قدر و منزلت خویش آگاه گرداند، به گونه‌ای که بدانند در عرصه حیات اجتماعی باید کارهای متناسب با طبیعت و توان خود را عهده‌دار باشند.

رسول خدا(ص) در زمانه‌ای که پدران، اختیاردار مطلق دختران برای ازدواج بودند، در پاسخ خواستگاری حضرت علی(ع) از فاطمه زهرا(س) فرمود: «باید نظر فاطمه(س) را جویا شوم». ایشان با این عمل خود یکی از حقوق مسلم زنان را که حق انتخاب همسر بود، در میان نگاه‌های متحیر دیگران به رسمیت شناخت. در روزگاری که زنان در پیش پا افتاده‌ترین امور، حق دخالت نداشتند، اسلام، در موضوع بیعت با حاکم اسلامی، هویت و شخصیت آنان را به رسمیت شناخت و برای زنان نقشی هم‌پای مردان در نظر گرفت. ازاین رو، به زنان فرصت بیعت داد[۱۷]. پیش از آن، مردان بیعت می‌کردند و می‌گفتند ما به جای بانوان هم بیعت کردیم و اهل بیت تابع ما هستند، ولی پیامبر بیعت مستقلی برای زنان در نظر گرفت و با این کار، حضور اجتماعی، سیاسی و تعهد و مسئولیت‌پذیری را به زنان آموزش دادند.

عده‌ای گمان می‌کنند کار مردان، مهم و ارزشمند است و آنچه زنان انجام می‌دهند، اهمیتی ندارد، در حالی که رسول خدا(ص) این پندار را غلط دانسته و کارهای زنان را هم با ارزش شمرده است. چنان که وقتی اسماء، یکی از زنان انصار به محضر رسول اکرم(ص) شرفیاب شد، با لحنی شکوه آمیز گفت: «ای رسول خدا! گناه ما زنان چیست که باید بیشتر عمر خود را در خانه بگذرانیم و به پرورش کودکان شما مردان بپردازیم که پیوسته در میدان و کارزارید بپردازیم» آن حضرت با دقت به سخنان اسماء گوش داد و بعد فرمود: از جانب من به تمام زنان مسلمان بگو شوهرداری برای زن وظیفه‌ای بس گران و پرارج است و در ثواب، هم پایه اجر مردان از جان گذشته‌ای است که در راه خدا شمشیر می‌زنند[۱۸].

پیامبر بزرگوار اسلام درباره نیکی به زنان و رعایت حقوق آنان می‌فرماید: ای مردم! بانوان شما بر شما حقوقی دارند و شما نیز بر آنان حقوقی دارید. من به شما سفارش می‌کنم که به زنان نیکی کنید؛ زیرا آنان امانت‌های الهی در دست شما هستند و با قوانین الهی بر شما حلال شده‌اند[۱۹].

پیامبر اسلام، بارها، دست دختر خود، فاطمه(س) را می‌بوسید و در برابرش برمی خاست و او را در جای خود می‌نشانید. ایشان با این رفتارها، شخصیت و حیثیت زنان و دختران را در نظر مردم بزرگ جلوه می‌داد. بی‌جهت نیست که سهله دختر سهیل قریشی به یکی از پیش‌گامان در اسلام تبدیل می‌شود و فارعه دختر ابی سفیان نخستین کسی است که به شوق ملازمت رکاب پیامبر به مدینه مهاجرت می‌کند[۲۰]. یکی مطالبی که بیان می‌کند حضرت پیامبر تا چه اندازه به دختران و زنان ارج می‌نهاده، داستان قیس بن عاصم است که دختران خود را زنده به گور می‌کرد[۲۱]. قیس وقتی دید که پیامبر برخی دختران خود را روی زانوی خود نشانده و نوازش می‌دهد، با تعجب می‌گوید: «من هیچ‌گاه چنین کاری نکردم و در گذشته دختران زیادی نصیبم شده که همه را زنده به گور کرده‌ام. آن گاه داستان زنده به گور کردن یکی از دختران خود را شرح می‌دهد. ماجرا چنان رقت‌آور بود که رسول خدا(ص) از شنیدن آن متأثر شد و اشک از دیدگان مبارکش جاری گشت، سپس فرمود: کسی که به دیگران ترحم نکند، به او ترحم نمی‌شود»[۲۲].

رسول رحمت درباره مهرورزی با فرزندان دختر می‌فرماید: «لَا تَكْرَهُوا الْبَنَاتِ فَإِنَّهُنَّ الْمُؤْنِسَاتُ الْغَالِيَاتُ»[۲۳].

حضرت در سخنی دیگر دختران را دل‌سوز و با برکت می‌شمارد و می‌فرماید: «الْبَنَاتُ هُنَّ الْمُشْفِقَاتُ الْمُجَهِّزَاتُ الْمُبَارَكاتُ»[۲۴]. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِيَالِهِ... وَ لْيَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ»[۲۵].

«سَاوُوا بَيْنَ أَوْلادِكُمْ فِي الْعَطِيَّةِ فَلَوْ كُنْتُ مُفَضِّلاً أَحَداً لَفَضَّلْتُ النِّسَاءَ»[۲۶].

از سوی دیگر، حضرت به مهربانی بیشتر با دختران سفارش کرده و آن را صفتی الهی شمرده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرَقُ مِنْهُ عَلَى الذُّكُورِ»[۲۷].

زن در نگاه پیامبر از جایگاه والایی برخوردار بود. روزی مردی نزد رسول الله(ص) آمد و گفت: همسری دارم که چون بر او وارد می‌شوم، به استقبالم می‌آید و چون از خانه خارج می‌شوم، مرا مشایعت می‌کند و چون مرا اندوهگین می‌بیند، به من می‌گوید: چه چیز تو را اندوهگین کرده است؟ اگر به جهت روزی‌ات غصه می‌خوری که غیر تو (خداوند) آن را تکفل کرده است و اگر ناراحتی تو به جهت امر آخرت است، خداوند این همّ و غمّ را زیاد کند. رسول خدا فرمود: همانا برای خداوند عاملانی است و این زن از عاملان خداوند است. برای او نصف اجر شهید است[۲۸].

رسول الله(ص) زنان را تنها برای کار نمی‌خواست، بلکه همواره زمینه رشد و تعالی آنان را فراهم می‌آورد. مشارکت ایشان در امور خانه، نشان‌دهنده نوع نگرش ایشان نسبت به زنان است. اصولاً از فضایل یک انسان خودساخته آن است که در کار خانه به همسرش کمک کند.

حضرت رسول تا آخرین لحظه زندگی همواره نسبت به خوش‌رفتاری و ارج نهادن به مقام و منزلت زن سفارش می‌کرد. آن حضرت در آخرین سفارش‌های خود درباره زنان، سه مرتبه چنین فرمود: «خدا را خدا را! درباره زنان به شما سفارش می‌کنم که خوش رفتار و مهربان باشید»[۲۹].[۳۰]

منزلت زنان

گفته‌اند در چین قدیم، پاهای دختران را از کودکی با تکه‌ای پارچه می‌بستند و در قالب فلزی قرار می‌دادند تا کوچک بماند و جذاب جلوه کند. به همین جهت، زن چینی با پیمودن مسیر کوتاهی، خسته و عرق ریزان از نفس می‌افتاد و از حرکت می‌ایستاد. برای زن چینی، ازدواج نوعی معامله بود که والدین، دختران خود را به هر کسی که می‌خواستند، در برابر دریافت هدیه و پول تسلیم می‌کردند. در ژاپن، مرد قدرت وسیعی داشت و حق داشت زنان را برای بردگی و روسپی گری بفروشد. زنان در سراسر عمر تحت قیمومت پدر یا شوهر یا پسر خود بودند. دختران از ارث سهمی نداشتند و مردان حق گرفتن زن به طور نامحدود را داشتند[۳۱]. در هندوستان، زن، موجود حقیری برای شوهر بود و پس از مرگ شوهر، زندگی او را جایز نمی‌شمردند و زن را در روز چهلم شوهر در آتش می‌انداختند و می‌سوزاندند. بهترین زنان، زنانی بودند که پس از مرگ شوهرانشان، خود را در آتش بیندازند و بسوزانند. زنان هند به استثنای زنان طبقات بالا و زنان روسپی معابد، از دانش‌اندوزی محروم بودند و همانند برده‌ها حق مالکیت نداشتند و دست رنج آنان به جیب شوهر و اربابشان می‌رفت[۳۲]. همچنین در جزایر افریقا، زنان را گله گله می‌فروختند.

در عصر جاهلیت در عربستان نیز زن هیچ‌گونه ارزش انسانی و اجتماعی نداشت. تنها وظیفه او خدمت به مرد و به دنیا آوردن فرزند پسر برای شوهر بود و اگر دختری به دنیا می‌آورد، دیگران از او کناره می‌گرفتند. در مواردی حتی فرزند دخترش زنده به گور می‌شد و هیچ گونه حق دفاع یا نگه داری از او را نداشت. وجود دختر، ننگ خانواده به شمار می‌رفت. اگر فرزند اول زنی، دختر بود، قدم او را نامبارک می‌دانستند. تعدد زوجات نیز بدون هیچ قید و شرطی رواج داشت. زن کالایی بود که جزو دارایی پدر یا شوهر یا پسر به شمار می‌رفت و او را با اموال و ثروتی که باقی می‌ماند، به ارث می‌بردند[۳۳]. قرآن مجید وضع عربستان آن زمان را چنین بیان می‌کند: ﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ * يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ[۳۴].

همچنین در جای دیگری می‌فرماید: ﴿وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ * بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ[۳۵].

اسلام، غبار مظلومیت و خواری را از چهره این مخلوق الهی و شریک مرد در زندگی پاک کرد و کرامت زن را آشکار ساخت. همچنین با نکوهش رفتارهای غیرانسانی مردان با زنان، آنان را به رفتار نیک و ادای حقوق انسانی زنان تشویق و موظف ساخت. پیامبر اسلام برای اینکه فرهنگ جاهلی را نسبت به زن دگرگون کند، با سفارش‌های گوناگون، دیدگاه جامعه را نسبت به زن تغییر داد، بدین گونه که ملاک‌های ارزشی را در جامعه دگرگون کرد؛ نه مرد بودن را ملاک کرامت شمرد و نه زن بودن را نشانه نکبت و بدبختی، بلکه معیار و فضیلت را تقوا و خویشتن داری در برابر گناه و نافرمانی خدا معرفی کرد.

قرآن کریم در شرایط آن روز جامعه، از زنان شایسته‌ای چون مریم(س) و آسیه، همسر فرعون به عنوان زنان صالح و وارسته تجلیل کرد. پیراستن حضرت مریم از اتهام‌های ناروای یهودیان، خدمتی بزرگ در حق زن لایق، عفیف و وارسته و دفاع از حقوق او بود. تجلیل از آسیه در دربار پادشاهی فرعون نیز ارج‌گذاری به توانایی زن در مبازره با استکبار و دستیابی به کمال انسانی بود[۳۶]. همچنین معرفی شخصیت والای حضرت زهرا(س) و نقش او در تاریخ اسلام، نشان دهنده شایستگی زن در عرصه‌های گوناگون اخلاقی، سیر و سلوک معنوی، اجتماعی و سیاسی است. زنان با الهام از حضرت زهرا(س) و دختر گرامی‌اش، زینب کبرا(س) می‌توانند ارزش‌های انسانی، عفاف، تقوا، ایثار و فداکاری و مبارزه با ستم و بی‌عدالتی را جایگزین فرهنگ طفیلی‌گری، مدپرستی و بی‌بندوباری سازند.

رسول خدا(ص) در زمانه‌ای که پدران، اختیاردار مطلق دختران برای ازدواج بودند، در پاسخ خواستگاری حضرت علی(ع) از فاطمه زهرا(س) فرمود: «باید نظر فاطمه(س) را جویا شوم» و به این ترتیب، یکی از حقوق مسلّم زنان را که حق انتخاب همسر بود، به رسمیت شناخت. افزون بر آن، در روزگاری که حتی برای پیش پا افتاده‌ترین امور، رأی و نظر زنان نقشی نداشت، در بیعت با حاکم اسلامی، برای زنان نقشی هم‌پای مردان در نظر گرفت و بانوان توانستند جداگانه با حاکم بیعت کنند[۳۷]. پیش از آن، مردان بیعت می‌کردند و می‌گفتند ما به جای بانوان هم بیعت کردیم و اهل بیت تابع ما هستند. پیامبر با این کار، حضور اجتماعی و سیاسی و تعهد و مسئولیت‌پذیری را به زنان آموزش داد.

اکنون روند یاد شده را با جریان آزادی مورد ادعای غرب مقایسه کنید. امروز در تمدن غرب، زنان را زنده به گور نمی‌کنند، بلکه درعصر جاهلیت مدرن، با بهره‌کشی از جاذبه‌های جسمانی و شهوانی زن در عشرت‌کده‌ها، تمام شخصیت فکری و حرمت انسانی او را زنده زنده به گور هوس‌رانی مردان می‌فرستند. زن را آزاد می‌پندارند تا بازار مصرفشان گرم‌تر شود و کالاهای لوکس آنان به فروش برود. در نگاه آنان، زن از قیود دست و پاگیر خانواده آزاد شد، ولی آمار طلاق، همسرآزاری، خودکشی زنان و تک‌زیستی بالا رفت. زن آزاد شد تا با یک برنامه پیچیده و حساب شده بدون آنکه خود بفهمد، به بردگی درآید. امروزه برخی کشورهای صنعتی از جمله آلمان، مرکز واردات و فروش دختران جوان - بیشتر آسیایی - به شمار می‌آیند و برخی کشورهای در حال توسعه مثل تایلند، اقتصاد خود را براساس تجارت بین‌المللی، «سکس» استوار کرده‌اند[۳۸]. حال آنکه قرن‌ها پیش از این، پیامبر برگزیده خدا، محمد مصطفی(ص)، زن محصور در چهار دیواری جهل و خرافه و ستم را به میدان تعیین سرنوشت اجتماع آورد و با تأکید بر حفظ شخصیت انسانی و فکری وی به همگان آموخت که: ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۳۹]. رسول رحمت درباره مهرورزی با فرزندان دختر می‌فرماید: «لَا تَكْرَهُوا الْبَنَاتَ فَإِنَّهُنَّ الْمُؤنِسَاتُ الْعَالِیَات»؛ «دختران خود را ناخوش ندارید؛ زیرا آنها مونس‌های گران‌بهایی هستند»[۴۰]. یا در سخنی دیگر، دختران را دل سوز و با برکت می‌شمارد و می‌فرماید: «أَلْبَنَاتُ هُنَّ المُشفِقَاتُ وَ المُجَهِّزاتُ المُبارَكَاتُ»؛ «دختران، دل‌سوز، مددکار و بابرکتند»[۴۱]. ایشان در مقابل تلاش خستگی‌ناپذیر مادران، بهشت را ارمغان راهشان می‌شمارد و می‌فرماید: «الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ»؛ «بهشت زیر پای مادران است»[۴۲].

رسول خدا(ص) با توجه به نکته‌های ظریف در روابط خانوادگی می‌فرماید: «مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِيَالِهِ... وَ لْيَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ» «آن که به بازار برود و ارمغانی بخرد و به خانه ببرد، در تقسیم آن از دختران آغاز کند»[۴۳].

نیز می‌فرماید: «سَوّوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ فِي العَطِيَّةِ، فَلَو كُنْتُ مُفَضِّلًا أحَداً لَفَضَّلتُ النِّسَاءَ» «با فرزندان به مساوات رفتار کنید و اگر می‌خواستم به کسی افزون ببخشم، به زنان بیشتر می‌بخشیدم»[۴۴].

از سوی دیگر، مهربانی بیشتر با دختران را صفتی الهی می‌شمارد: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرَقُّ مِنْهُ عَلَى الذُّكُورِ»؛ «خداوند متعال به دختران، مهربان‌تر از پسران است»[۴۵].

روزی شخصی نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: همسری دارم که چون بر او وارد می‌شوم، به استقبالم می‌آید و چون از خانه خارج می‌شوم، مرا بدرقه می‌کند و چون مرا غمگین می‌بیند، به من می‌گوید: چه چیز تو را غمگین کرده است؟ اگر به جهت روزی‌ات غصه می‌خوری که غیر تو (خداوند) آن را تکفل کرده است و اگر ناراحتی تو برای آخرت است، خداوند این هَمّ و غم را زیاد کند. رسول خدا(ص) فرمود: «همانا برای خداوند، عاملانی است و این زن از عاملان خداوند است. او نصف پاداش شهید را دارد»[۴۶].

بر اساس چنین دیدگاهی بود که رسول الله(ص) زنان را تنها برای کار نمی‌خواست، بلکه همواره زمینه رشد و تعالی آنان را فراهم می‌آورد. پیامبر هیچ‌گاه به زن به عنوان فرد خانه‌داری که تمام وظایف خانه بر عهده او باشد، نمی‌نگریست، بلکه مشارکت در امور خانه را نشان‌دهنده برخورداری مرد از فضیلت انسان می‌دانست. در سیره نبوی آمده است: «پیامبر خدا(ص) در خانه، کفش و لباس خود را وصله می‌کرد. در را می‌گشود. گوسفند و شتر را تیمار می‌کرد و شیر آن را می‌دوشید و اگر خدمتکار خسته می‌شد همراه خادم خانه گندم آرد می‌کرد».[۴۷].

به طور کلی، از دید دین اسلام و سنّت رسول الله(ص)، هیچ یک از زن و مرد از نظر کرامت انسانی و فضیلت بر یکدیگر برتری ندارند. آنان به دلیل ساختار متمایز جسمانی و روحانی در برخی حقوق و تکالیف با هم تفاوت دارند که آن هم با در نظر گفتن مجموع حقوق، اصل تساوی به چشم می‌آید. ماه و خورشید هرگز با هم برابر نیستند، ولی آیا این تفاوت به معنای کم‌ارزش بودن یکی در برابر دیگری است؟ همه می‌دانند که ماه و خورشید کارکرد ویژه خود را دارند و جهان بدون وجود هر یک از آنان قابل زیستن نخواهد بود.[۴۸].

جایگاه زنان در خانواده از نگاه پیامبر اعظم(ص)

خانواده به عنوان اساسی‌ترین واحد اجتماعی که شخصیت و اساس وجودی انسان در آن شکل می‌گیرد، همواره مورد توجه اسلام و رسول خدا(ص) بود. پیامبر به منظور حفظ استحکام این کانون پُر مهر، در سفارش‌هایی به زنان و مردان مؤمن، حقوق و وظایف متقابل هر دو طرف را مشخص کرده است. آگاه کردن افراد خانواده از وظایف و حقوق متقابل هر یک، از مهم‌ترین بخش‌های فعالیت‌های تربیتی و فرهنگی در جامعه دینی است. در سخنان و آموزه‌های دینی معصومین(ع) به اهمیت و نقش روابط عاطفی و روانی اعضای خانواده با یکدیگر و توجه به نیازهای عاطفی، جسمی، روانی و اجتماعی یکدیگر، در سالم‌سازی خانواده و جامعه، اشاره و وظایف و حقوق هر یک از اعضای خانواده بیان شده است.

رفتار پیامبر با زنان در محیط خانواده و توجه به روابط حساس و اثرگذار اعضای خانواده، اهمیت این مسئله را بیش از پیش آشکار می‌سازد. در این فصل از نوشتار، نخست به رفتار پیامبر اکرم(ص) با زنان در حوزه خانواده می‌پردازیم. سپس رفتار آن حضرت را با همسران خود، به عنوان الگویی ارزنده و مناسب، به انسان و جامعه امروز معرفی می‌کنیم.[۴۹].

نقش زنان در تقویت و تحکیم روابط خانوادگی

پیامبر اکرم(ص) همواره در سخنان خود، زنان متأهل را به رعایت حقوق متقابل زناشویی سفارش می‌کرد. آن حضرت، از هر فرصتی برای روشنگری زنان نسبت به اهمیت همسرداری و توجه به حقوق و علایق همسرانشان بهره می‌برد. برای نمونه، به قسره دختر رواس تأکید کرد که اطاعت از همسر، وی را برای دوری از شر دنیا و آخرت کفایت می‌کند و نیکی به پدر و مادر، خیر دنیا و آخرت را برای وی افزون می‌سازد. حدیث ارزنده «جهاد زن، نیکو همسرداری کردن است»[۵۰] از جمله سفارش‌های پیامبر به زنان است.

آنچه از واژه «جهاد» به ذهن می‌رسد، در سختی بودن، آسیب دیدن، اسارت، شهادت و مدیریت شایسته در موقعیت‌های بحرانی و حساس است. پیامبر خدا، تدبیر امور خانه، سالم‌سازی روابط خانوادگی، نیکو همسرداری و تحکیم پیوندهای عاطفی میان اعضای خانواده و فامیل را در حکم و هم ردیف جهاد در راه خدا دانسته است. در حقیقت، زن باید با همه مشکلات و سختی‌های پیش رو بجنگد و با خلاقیت و مدیریت خویش، بحران‌های خانواده را برطرف کند.

نقل شده است عمه حصین بن محصن نزد رسول خدا(ص) آمد و نیاز و خواسته‌اش را به عرض حضرت رساند. پس از آنکه حضرت نیازش را برآورده ساخت، از وی درباره چگونگی ارتباطش با همسرش پرسید. زن گفت: کوتاهی نمی‌کنم مگر آنکه خارج از توان من باشد. پیامبر فرمود: «بنگر که در چه جایگاهی نسبت به همسرت قرار داری که او بهشت و دوزخ توست»[۵۱].

اطاعت از خواسته‌های مشروع و منطقی همسر، احترام به او و خواسته هایش و مواردی مانند آن از جمله حقوق مرد بر زن است که پیامبر در گفت وگو با زینب عطّاره، به جزئیات آن اشاره می‌کند[۵۲]. همچنین آن حضرت در روایت‌های مختلف، برخی حقوق زن بر مرد را نیز بیان می‌کرد تا زوجین با حفظ حدود و حقوق یکدیگر، کانون خانواده را استحکام بخشند و با کمک و هم یاری، با مشکلات و سختی‌های زندگی مشترک دست و پنجه نرم کنند.

رسول رحمت با رهنمودهای ارزنده خود به زنان آستانه تحمل آنان را بالا می‌برد. در روایتی آمده است روزی خوله بنت مالک، همسر اوس بن صامت که ظاهراً آیات نخستین سوره مبارکه مجادله درباره وی نازل شده است، نزد پیامبر خدا آمد و از عصبانیت و تندخویی همسرش به ایشان شکایت کرد. آن حضرت با سخن خود، وی را آرام ساخت و فرمود: «ای خوله! پسر عموی تو (همسرت) پیرمرد است. درباره او تقوای الهی پیشه کن پرهیزکار و صبور باش»[۵۳].[۵۴].

خشمگینی پیامبر اعظم(ص) از آزار زنان

نگرش تحقیرآمیز به زنان و رفتارهای ناشایست با آنان مانند آزار دادن و شکنجه کردن، از ویژگی‌های عصر جاهلیت بود. با ظهور اسلام و گسترش سطح آگاهی افراد و تبیین مقام انسانی و هویت بخشیدن به زن از سوی اسلام و پیامبر خدا، این شیوه رفتاری تغییر چشم‌گیری کرد. سیره نبوی بر اساس ارزش بخشی به زنان و مبارزه با هرگونه تبعیض جنسیتی استوار بود. بنابر قول ابن سعد و دیگر سیره نویسان، پیامبر گرامی اسلام، هرگز زن یا کنیزی را آزار روحی و جسمی نداد و همواره می‌فرمود: «دوست ندارم مردی را ببینم که رگ‌های گردن خود را از خشم نسبت به همسرش متورم کرده است و با زنش می‌جنگد»[۵۵].

در کتاب‌های اهل سنّت آمده است ولید بن عقبه، همسرش را کتک می‌زد. پیامبر از این ماجرا باخبر شد و سه بار از وی خواست این کار زشت را ترک کند، ولی ولید همچنان به آزار و شکنجه همسرش ادامه داد. سرانجام، رسول خدا(ص) دست‌های خود را به آسمان بلند کرد و فرمود: «پروردگارا! کار ولید را به تو وا می‌گذارم. او چند مرتبه (دو یا سه مرتبه) از امر من سرپیچی کرد»[۵۶].

در روایت دیگری آمده است که پیامبر خدا به دلیل اخلاق بد و خشن ثابت بن قیس از وی خواست همسرش، حبیبه بن سهل را طلاق دهد؛ زیرا وی با حبیبه بدرفتاری می‌کرد و این زن را به شدت کتک می‌زد[۵۷]. این ماجرا تنفر و بیزاری حضرت رسول(ص) را از این کار زشت نشان می‌دهد.

نقل شده است روزی زینب (حولاء) عطرفروش نزد رسول خدا(ص) آمد و از آن حضرت درباره وظایف شوهرش نسبت به خود پرسید. حضرت فرمود: همسر تو وظیفه دارد از غذایی که می‌خورد، به تو نیز بدهد و برای تو لباس خوب و مناسب تهیه کند. تو را کتک نزند [و به تو آزار نرساند] و بر سر تو داد و فریاد نیز نزند[۵۸].

رسول خدا(ص) حتی به مردانی که اسلام را نپذیرفته بودند، سفارش می‌کرد که با زنان خود خوش‌رفتاری کنند. حوّا، دختر زید بن سکن بن کرز پیش از هجرت به مدینه، مسلمان شده بود، ولی همسرش، قیس بن حطیم همچنان کافر بود و حوا را به سبب مسلمان شدنش آزار می‌داد. نقل است روزی پیامبر، قیس را به اسلام دعوت کرد، ولی وی نپذیرفت. سپس به او فرمود: ای ابویزید! به من خبر رسیده از وقتی همسرت حوّا از آیین تو دور شده [و اسلام را پذیرفته است]، با او بدرفتاری می‌کنی. از خدا بترس و حرمت مرا نگه دار و متعرض همسرت نشو[۵۹].

قیس از آن پس به احترام پیامبر اکرم(ص) حرمت همسرش را نگاه داشت و حوّا نیز اسلام خود را آشکار کرد. با توجه به چنین روایتی می‌توان دریافت که خوش رفتاری با زنان و توجه به نیازهای روحی و عاطفی آنان، از نظر رسول خدا(ص) امری انسانی و فراتر از باورهای دینی است. بر همین اساس، کسانی که از نعمت دین بی‌بهره هستند، بر اساس تکالیف و وظایف انسانی خویش باید به حقوق متقابل یکدیگر احترام بگذارند و محیط خانواده را مقدس شمارند.[۶۰].

نگرانی پیامبر اعظم(ص) از بی‌توجهی به نیازهای روانی زنان

در روایت‌های بسیاری، درباره نگرانی و ناراحتی پیامبر، از رفتار نادرست مردانی که به ورطه افراط و تفریط، سقوط و به بهانه زهد و ترک لذت‌های دنیوی، به زنان خود بی‌توجهی می‌کردند، سخن به میان آمده است. بی‌توجهی مردان به نیازهای روانی همسرانشان و نادیده گرفتن آنان همواره برای رسول اسلام نگران‌کننده بود. آن حضرت با این گونه رفتارها و افکار ناشایست مبارزه می‌کرد. نقل شده است روزی عایشه، حوله همسر عثمان بن مظعون را دید که بسیار ژولیده، آشفته و نامرتب بود. علت این حالت را از وی پرسید. حوله از بی‌توجهی همسرش به زنان و روزه‌داری روزها و عبادت‌های شبانه وی به عایشه شکایت کرد. پیامبر از این ماجرا باخبر شد و با ناراحتی نزد عثمان بن مظعون آمد و فرمود: ای عثمان! خداوند، مرا برای رهبانیت و ترک مواهب دنیا نفرستاده، بلکه برای آوردن دینی آسان و روشی صحیح و بزرگ منشانه مبعوث کرده است. خود من هم روزه می‌گیرم و هم نماز می‌خوانم و هم با همسر خویش مباشرت می‌کنم و [نسبت به خانواده‌ام] رفتاری مسئولانه دارم. هر کس دین مرا دوست دارد، باید از این شیوه عاقلانه من پیروی کند و از سنت‌های درست اسلام، نکاح، ازدواج و رسیدگی به مسائل زناشویی است[۶۱].[۶۲].

عدالت و مهرورزی پیامبر اعظم(ص) با همسران

سیره نبوی درباره خانه و خانواده، از مهم‌ترین بخش‌های زندگی فردی و اجتماعی آن حضرت است. بررسی شیوه برخورد با همسران و فلسفه هر یک از برخوردهای ویژه پیامبر با آنان، اصل تعدد زوجات و اینکه پیامبر می‌تواند بر اساس ویژگی‌های نبوی، بیشتر از دیگر انسان‌های عادی همسر برگزیند و مواردی مانند آن، بسیار آموزنده است. بدیهی است پرداختن به همه این بحث‌ها و تجزیه و تحلیل آنها خارج از مجال و هدف این نوشتار است. ازاین رو، به اختصار، موارد مربوط به بحث را بررسی می‌کنیم.

رفتار رسول الله(ص) با همسران خود دور از تبعیض و ظلم بود. رفتار پیامبر با زنانی که پیش از ازدواج با ایشان اسیر بودند، با شیوه رفتاری پیامبر با زنانی که آزاد و از قبایل و خانواده‌های سرشناس بودند، هیچ گونه تفاوتی نداشت. رسول گرامی اسلام، وقت خود را با عدالت میان همسرانش تقسیم می‌کرد. بر همین اساس، در کتاب‌های تاریخی و سیره نبوی، بابی با عنوان «تقسیم اوقات میان همسران»[۶۳] آمده است. مبنای رفتاری پیامبر اکرم(ص)با همسرانش، بر اساس مهر و عطوفت و زندگی مسالمت آمیز بود. ایشان به شکل‌های گوناگون از ایجاد تنش میان همسران خود جلوگیری می‌کرد.

حضرت محمد(ص) با توجه به کرامت انسانی با همسران خویش رفتار می‌کرد. ازاین رو، دیده می‌شود که آن حضرت برای حفظ ارزش و کرامت زنانی که به نوعی ضعیف‌تر از دیگران بودند، مانند اسیران، کنیزان و کسانی که از طبقه اجتماعی پایین‌تری بودند، آنان را یاری و حمایت می‌کرد. برای مثال، به صفیه فرمود در پاسخ به زنانی که وی را با تعبیر «زن یهودی» تحقیر می‌کردند، بگوید: «پدر من، هارون و عمویم، موسی است»[۶۴].

در روایت‌ها آمده است که پیامبر خدا از رفتار یکی از همسرانش که فرد دیگری را تحقیر و مسخره کرده بود، بسیار ناراحت شد و چند روزی از وی دوری کرد تا وی را متوجه رفتار زشتش کند و به وی بفهماند که ارزش انسان‌ها به نَسَب و حَسَب نیست، بلکه به کرامت و شرافت انسانی آنان است[۶۵].

رفتار پیامبر با زنان خود چنان مهرآمیز است که وقتی انجشه ساربان هنگام بازگشت کاروان به مدینه، شترهای حامل زنان را با شتاب به جلو می‌راند، آن حضرت خود را به ساربان رساند و فرمود: «ای انجشه! در حرکت دادن این شیشه‌های شکننده [[[احتیاط]] را] رعایت کن»[۶۶]. رسول خدا(ص) چنان با محبت و نرمی با زنانش رفتار می‌کرد که خداوند وی را به دلیل این رفتار، عتابی دوستانه می‌کند و خطاب به رسولش می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ[۶۷].[۶۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۰ و ج۵، ص۳۸۹؛ همو، الإستبصار، ج۱، ص۱۵۴.
  2. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱، ص۱۷۹: «أَنَّ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَيْسٍ نُفِسَتْ بِمُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ... سَأَلَتِ النَّبِيَّ(ع) عَنِ الطَّوَافِ بِالْبَيْتِ وَ الصَّلَاةِ»
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۹۸؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱، ص۱۷۹؛ همو، الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج۱، ص۱۵۴: «إِنَّ أَسْمَاءَ سَأَلَتْ رَسُولَ اللَّهِ(ص) وَ قَدْ أُتِيَ بِهَا ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً».
  4. ابن عبدالبر، الإستیعاب، ج۴، ص۱۷۸۷؛ ابن اثیر جزری (عزالدین)، اسد الغابه، ج۶، ص۱۹؛ علی بن فخرالدین اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمه، ج۱، ص۳۷۳؛ عبدالرزاق ابوبکر صنعانی، المصنف، ج۱۱، ص۳۹۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۱۹ (چ دار صادر).
  5. ابن حجر، الإصابه، ج۸، ص۲۱.
  6. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۹۶: «مَا بَالُ أَقْوَامٍ مِنْ أَصْحَابِي لَا يَأْكُلُونَ اللَّحْمَ وَ لَا يَشَمُّونَ الطِّيبَ وَ لَا يَأْتُونَ النِّسَاءَ أَمَا إِنِّي آكُلُ اللَّحْمَ وَ أَشَمُّ الطِّيبَ وَ آتِي النِّسَاءَ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي».
  7. قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۱۱۵؛ میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱، ص۴۵۵.
  8. ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۱۱.
  9. «ما مِنْكُنَّ امْرَأَةٌ تُقَدِّمُ ثَلَاثَةً من وَلَدِهَا إلا كان لها حِجَاباً من النَّارِ».
  10. بدرالدین محمود عینی، عمدة القاری، ج۲، ص۱۳۴.
  11. ابن عبدالبر، الإستیعاب، ج۴، ص۱۹۴۰؛ علی بن محمد ابن اثیر جزری (عزالدین)، اسد الغابه، ج۶، ص۳۴۶؛ ابن حجر، الإصابه، ج۸، ص۴۰۹، ام سلیم، دختر ملحان، مادر انس بن مالک بود و جزو زنان نیکوکار که فرزندانی را از دست داده بود و پدر و برادرش در رکاب پیامبر کشته شدند او را از زنان عاقل و باهوش دانسته‌اند.
  12. ابن طاووس، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج۱، ص۲۱۹؛ احمد بن حنبل، مسند احمد حنبل، ج۳، ص۳۴؛ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۳۴، (چ دارالفکر) و چ دیگر، ص۵۰: «قَالَتِ النِّسَاءُ لِلنَّبِيِّ(ص): غَلَبَنَا عَلَيْكَ الرِّجَالُ فَاجْعَلْ لَنَا يَوْماً مِنْ نَفْسِكَ فَوَعَدَهُنَّ يَوْماً لَقِيَهُنَّ فِيهِ فَوَعَظَهُنَّ وَ أَمَرَهُنَّ».
  13. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۱۴: «خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) النِّسَاءَ فَقَالَ: يَا مَعَاشِرَ النِّسَاءِ تَصَدَّقْنَ وَ لَوْ مِنْ حُلِيِّكُنَّ وَ لَوْ بِتَمْرَةٍ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ».
  14. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۱۴.
  15. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۱.
  16. ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۱۲.
  17. مستدرک الوسائل، ج۱، ص۴۰۸.
  18. تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۵۹.
  19. ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۲۵۱.
  20. سید خلیل خلیلیان، سیمای زنان در قرآن، ص۴۸.
  21. تمدن اسلام و عرب، ص۵۰۳.
  22. ابن اثیر، اسدالغابه، ذیل ماده قیس.
  23. «دختران (خود) را ناخوش ندارید؛ زیرا آنها مونس‌های گران‌بهایی هستند». میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۸۸.
  24. «دختران‌اند، دل‌سوز، مددکار و با برکتند» کنز العمال، ج۱۶، ص۴۵۴.
  25. «آن که بازار برود و ارمغانی بخرد و به خانه ببرد، تقسیم آن را از دختران آغاز کند». وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۵۱۴.
  26. «با فرزندان به مساوات رفتار کنید و اگر می‌خواستم به کسی افزون ببخشم، به زنان [دختران] بیشتر می‌بخشیدم». وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۵۱۴.
  27. «خداوند متعال به دختران مهربان‌تر از پسران است». وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۳۶۷.
  28. من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۹.
  29. محجة البیضاء، ج۳، ص۹۷.
  30. اسحاقی، سید حسین، مروارید نبوت ص ۷۸.
  31. ویل دورانت، تاریخ تمدن، کتاب اول، بخش اول، ص۱۴۵.
  32. ویل دورانت، تاریخ تمدن، کتاب اول، بخش دوم، ص۷۸.
  33. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۱۱، ترجمه فارسی، ص۸.
  34. «و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهره‌اش (از خشم) سیاه می‌شود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو می‌خورد * از بدی خبری که به او داده‌اند از قوم خود پنهان می‌گردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند؛ هان! بد داوری می‌کنند» سوره نحل، آیه ۵۸-۵۹.
  35. «و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند: که به کدام گناه او را کشته‌اند؟» سوره تکویر، آیه ۸-۹.
  36. مهین محمدپور، مقاله «زن در میان دو جاهلیت»، فصل‌نامه پویا، ش۱، ص۵۳ و ۵۴.
  37. مستدرک الوسائل، ج۱، ص۴۰۸.
  38. عاطفه خرمی، مقاله «زنده به گوری مدرن در قرن آخر الزمان»، فصل‌نامه پویا، ش۱، ص۵۰.
  39. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  40. میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۸۸.
  41. کنز العمال، ص۴۵۳۹۹.
  42. میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۴.
  43. میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۴.
  44. میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۴.
  45. میزان الحکمه، ج۱۴، ص۳۶۷.
  46. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۹.
  47. «وَ كَانَ يَخْصِفُ النَّعْلَ وَ يَرْقَعُ الثَّوْبَ وَ يَفْتَحُ الْبَابَ وَ يَحْلُبُ الشَّاةَ وَ يَعْقِلُ الْبَعِيرَ فَيَحْلِبُهَا وَ يَطْحَنُ مَعَ الْخَادِمِ إِذَا أَعْيَا»؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۷.
  48. اسحاقی، سید حسین، رسول مهربانی ص ۶۷.
  49. طیبی، ناهید، گونه‌شناسی رفتار پیامبر اعظم با زنان، ص ۸۱.
  50. الاصابه، ج۸، ص۸۳.
  51. ابن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۵۹؛ اسد الغابه، ج۵، ص۶۳۷.
  52. اسدالغابه، ج۵، ص۴۳۳؛ الاصابه، ج۴، ص۲۷۸.
  53. المسند، ج۶، ص۴۲۲.
  54. طیبی، ناهید، گونه‌شناسی رفتار پیامبر اعظم با زنان، ص ۸۲.
  55. ابن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۲۰۴.
  56. مسند احمد، ج۱، ص۱۵۱؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۶۰۳.
  57. کتاب المسند، ص۲۶۳؛ ابن سعد، ج۸، ص۴۴۵.
  58. اسد الغابه، ج۵، ص۴۳۳؛ الاصابه، ج۴، ص۲۷۸.
  59. ابن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۲۳.
  60. طیبی، ناهید، گونه‌شناسی رفتار پیامبر اعظم با زنان، ص ۸۴.
  61. مسند احمد، ج۶، ص۲۲۶.
  62. طیبی، ناهید، گونه‌شناسی رفتار پیامبر اعظم با زنان، ص ۸۶.
  63. ابن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۱۶۹.
  64. مغازی، ج۲، ص۶۷۵.
  65. مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۳۳۷.
  66. ابن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۲۰.
  67. «ای پیامبر! چرا چیزی را که خداوند بر تو حلال کرده است برای کسب خشنودی همسرانت حرام می‌داری؟ و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است * خداوند، برای شما گشودن سوگندهایتان را (با دادن کفّاره) اجازه داده است و خداوند سرور شماست و او دانای فرزانه است» سوره تحریم، آیه ۱-۲.
  68. طیبی، ناهید، گونه‌شناسی رفتار پیامبر اعظم با زنان، ص ۸۷.