ولادت حضرت فاطمه زهرا: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخل‌های وابسته}} +{{پایان مدخل‌ وابسته}}))
خط ۱۹۷: خط ۱۹۷:
** [[پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا]]
** [[پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا]]
* [[پرسش و پاسخ دوران حضرت فاطمه زهرا]]
* [[پرسش و پاسخ دوران حضرت فاطمه زهرا]]
{{پایان مدخل‌های وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۴۶

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث فاطمه زهرا است. "ولادت حضرت فاطمه زهرا" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ولادت حضرت فاطمه زهرا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) براساس روایات معروف در سال پنجم بعثت بوده است. ایشان در بیستم جمادی الاخر چهل و پنجمین سال میلاد نبی اکرم(ص) به دنیا آمد و هشت سال در مکّه بود.

زمان تولد فاطمه زهرا (س)

مرحوم کلینی در کتاب خود بابی درباره میلاد فاطمه(س) آورده و قبل از آنکه به این باب وارد شود با سند صحیح از امام باقر(ع) نقل می‌کند که ایشان فرموده: "فاطمه(س) دختر محمد(ص) پنج سال بعد از مبعث به دنیا آمد و در حالی که هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمرش می‌گذشت، وفات کرد[۱]. کلینی سپس باب جدید را آغاز کرده و گفته است: فاطمه(س) در سال پنجم مبعث متولد شد و در حالی که هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شریفش می‌گذشت، وفات کرد. او بعد از پدرش تنها هفتاد و پنج روز زنده بود[۲]. همچنین در روضه کافی آمده است: فاطمه در سال پنجم بعثت متولد شد[۳].

در خبری که إربلی از کتاب تاریخ موالید و وفیات اهل البیت، نوشته ابن خشاب، به صورت مرفوع از امام ابو جعفر محمد بن علی(ع) نقل کرده، آن حضرت فرموده است: "فاطمه(س) پنج سال پس از ظهور نبوّت و در حالی که قریش مشغول بنای کعبه بودند، متولد شد و در حالی که هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمرش می‌گذشت، وفات کرد". او سپس گفته است: "در روایت دیگری آمده است: در حالی که هیجده سال و پانزده روز از عمر شریفش می‌گذشت، وفات کرد و هشت سال از عمرش را با پدرش در مکه گذرانید"[۴].

طبری امامی با سند خود از امام صادق(ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: "فاطمه(س) در بیستم جمادی الاخر چهل و پنجمین سال میلاد نبی اکرم(ص) به دنیا آمد و هشت سال در مکّه بود"[۵].

یعقوبی می‌نویسد: عبدالله که به خاطر ولادت در زمان ظهور اسلام، طیب و طاهر نامیده می‌شد و فاطمه بعد از ظهور اسلام به دنیا آمدند[۶]. مسعودی هم مثل همین قول را گفته است[۷].

شیخ مفید در این باره نوشته است: میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) در سال دوم مبعث بوده است[۸]. در روایت دیگری آمده است که میلاد آن حضرت در سال پنجم بعثت بوده است. سپس گفته است: عامه می‌گویند که میلاد آن حضرت پنج سال قبل از بعثت بوده است[۹].

استاد یوسفی غروی می‌نویسد: قدیمی‌ترین نصّی که از عامّه در مورد این مطلب در دسترس ماست، همان چیزی است که ابن حّماد دولابی حنفی در کتابش، "الذریة الطاهرة" آورده و اصفهانی آن را در "مقاتل الطالبیین" نقل کرده است و سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص گفته است: "و امّا فاطمه(س) به گفته علمای سیره در سال پنجم قبل از بعثت که قریش در حال بنای کعبه بودند، از خدیجه متولد شد و او کوچک‌ترین دختر رسول الله(ص) بود". محب طبری در "ذخائر العقبی" روایت ابن حمّاد دولابی از امام باقر(ع) از عباس را نقل کرده است. زرندی حنفی در "نظم درر السمطین" و مغلطای در سیره‌اش و دیاربکری در "تاریخ الخمیس" این مطلب را نقل کرده‌اند و او اضافه کرده است که بعضی گفته‌اند فاطمه هفت و بلکه دوازده سال قبل از بعثت متولد شده است. اگرچه محّب طبری و دیاربکری بعد از نقل همین حدیث، مطلبی را آورده‌اند که دال بر این است که نطفه فاطمه از میوه‌ای به وجود آمد که جبرئیل آن را از بهشت برای رسول خدا(ص) آورده بود و آیت الله مرعشی نجفی آن را در "ملحقات احقاق الّحق" به نقل از این دو نفر و از میزان الاعتدال، لسان المیزان، الروض الفائق، نزهة المجالس، مجمع الزوائد، کنز العمال و منتخب آن، محاضرة الأوائل، مقتل الحسین خوارزمی، تاریخ بغداد خطیب بغدادی، مفتاح النجاه، مستدرک الحاکم و تلخیص آن از ذهبی و أخبار الدول و مناقب ابن مغازلی، مناقب عبدالله شافعی، اللالی المصنوعه و اعراب ثلاثین سوره آورده است.

از طریق خواص عامه از صحابه نبی اکرم(ص)، مرحوم صدوق با سندی از طاووس یمانی، از ابن عباس، از عائشه، از نبی اکرم(ص) روایت کرده است و در "عیون المعجزات" از حارثة بن قدامه، از سلمان، از عمار، از فاطمه(س) روایت شده است. از طریق خاصه از ائمه(ع)، مرحوم صدوق در علل الشرائع از امام باقر(ع) و در معانی الاخبار از امام صادق(ع) و مرحوم قمی در تفسیرش و همچنین صدوق در الأمالی و العیون از امام رضا(ع) این مطلب را نقل کرده‌اند. تمام اینها دلالت می‌کند بر اینکه ولادت حضرت فاطمه(س) بعد از بعثت بوده است و قول مشهور این است که سنّ خدیجه به هنگام ازدواج، چهل سال بوده است و نبی اکرم(ص) در آن هنگام، بیست و پنج سال داشته است؛ بنابراین خدیجه پس از پنجاه و پنج سالگی فاطمه را به دنیا آورده است و این سن، سن یائسه زنان است. امّا زنان قرشی و کنانی و نبطی ـ چنانکه در کتاب‌های فقهی بدان اشاره شده ـ از این قاعده مستثنا هستند و خدیجه از زنان قرشی بوده است و لذا در سن بالا تا شصت سالگی نیز قابلیت حاملگی را داشته است[۱۰].

زن‌های قریش و از جمله زنان بنی‌هاشم از زمانی که خدیجه با رسول خدا(ص) ازدواج کرد، او را از خود راندند به گونه‌ای که آنان رابطه خود را با او قطع کرده و از ارتباط دیگران با او جلوگیری می‌کردند[۱۱].[۱۲]

وقایع زمان تولد

فاطمه، پاک و پاکیزه[۱۳] و با چهره‌ای سفید که با سرخی آمیخته بود و از همه به رسول خدا(ص) شبیه‌تر بود متولد شد[۱۴]. نقل شده، به محض آنکه نوزادِ رسول خدا(ص) بر زمین گذارده شد، نوری از او درخشید و به خانه‌های اهل مکه وارد شد و پس از درنوردیدن شهر، تمام شرق و غرب زمین را منور ساخت. در این هنگام ده تن از حوریان بهشتی، در حالی که به همراه هر یک تشت و ظرفی پر از آب کوثر بود به این جمع نورانی پیوستند. ظرف آب کوثر را زنی که روبروی خدیجه نشسته بود، گرفت و فاطمه را با آن شست. آن‌گاه دو پارچه سفیدی را که همراه داشت و آنها از شیر، سفیدتر و از مشک و عنبر، خوشبوتر بودند، درآورد و فاطمه را با آنها پوشاند سپس از فاطمه خواست که سخن گوید و فاطمه به سخن آمد و گفت: "شهادت می‌دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و پدرم رسول خدا و سید پیامبران است چنانکه همسرم، سید وصیان و فرزندانم سید نسل من‌اند". خدیجه با شادمانی نوزاد الهی‌اش را به آغوش کشید. در آن روز، اهل آسمان ولادتش را به یکدیگر بشارت می‌دادند و نیز در این روز نوری شفاف و خیره‌کننده و بی‌سابقه که ملائکه تا آن زمان ندیده بودند، در آسمان ایجاد شد[۱۵].

شادی رسول خدا(ص) از تولد چنین دردانه‌ای، وصف ناشدنی بود. نام‌گذاری او نیز به امر خداوند بود که نام آسمانی او را منصوره[۱۶] و نام زمینی‌اش را فاطمه گذارد[۱۷]. کلمه "فاطمه" در لغت به معنای "جدا شده" است، اما درباره اینکه چرا او به این نام، نام‌گذاری شد، رسول خدا(ص) فرمودند: "او فاطمه نامیده شد، زیرا که او و نسلش از آتش دوزخ جدا شده‌اند"[۱۸].

نقل شده، او از همه به رسول خدا(ص) شبیه‌تر بود و چهره‌ای سفید آمیخته به سرخی داشت چنانکه رسول خدا(ص) نیز چنین بود[۱۹]. راه رفتن او با راه رفتن رسول خدا(ص) کوچک‌ترین تفاوتی نمی‌کرد[۲۰] به طوری که دیدار او یادآور رسول خدا(ص) بود[۲۱].[۲۲]

دوران کودکی حضرت زهرا (س)

دوران کودکی فاطمه(س) با دوران آغازین دعوت علنی رسول خدا(ص) همراه بود که مشکلات شدیدی بر آن حضرت، تحمیل شد[۲۳]. در این دوران هر روز سردمداران قریش نقشه‌ای نو برای ناکام ساختن دعوت رسول خدا(ص) کشیده و از رشد دامنه تبلیغی دعوت آن حضرت جلوگیری می‌کردند و بر مسلمانان، بدترین خشونت‌ها را روا می‌داشتند که طبیعتاً فاطمه(س) که دوره خردسالی خود را می‌گذراند صحنه‌های تلخی از برخورد با پدرش را شاهد بود تا جایی که وقتی رسول خدا(ص) در مسجد الحرام در سجده طولانی بود دشمنان شکمبه گوسفند و امثال آن بر سر مبارک او افکندند و فاطمه خردسال، سر پدر را از سجده بلند کرده و لباس ایشان را مرتب کرد[۲۴]. این آزارها به حدی رسید که رسول خدا(ص) فرمود: «مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ»؛ هیچ پیامبری همانند من آزار ندید[۲۵].

همچنین در این سال‌ها فاطمه خردسال از نزدیک شکنجه مسلمانانی چون بلال[۲۶]، عمار[۲۷] و سمیه را می‌دید[۲۸] و نیز خردسالی فاطمه(س) با دوران حضور مسلمانان در شعب ابی طالب همراه بود و با توجه به اینکه بنی هاشم[۲۹] و به خصوص رسول خدا(ص) و اهل بیت ایشان(ع)[۳۰] در این شعب حضور داشته و در محاصره همه جانبه قرار گرفته بودند و ارتباط‌شان با دنیای خارج جز در موسم حج قطع شده بود و نیز با توجه به آنکه آغاز و انجام آن با دوران کودکی فاطمه(س) همراه بود؛ یعنی فاطمه دو ساله بود که به شعب وارد شد و پنج سال داشت که حصر شعب ابی طالب شکسته شد و در مجموع سه سال از دوران کودکی‌اش در شعب سپری شد[۳۱]، باید گفت، این برگی از تاریخ، دوران تلخی از دوران کودکی فاطمه(س) بود او سختی‌های سه ساله شعب ابی طالب را با تمام وجود لمس کرده بود و بی‌رحمی قریش را بر پدر بزرگوار و مسلمانان می‌دید[۳۲].

رنج‌های این دوران که با صرف بیشتر اموال خدیجه همراه بود، ادامه داشت تا با اعجاز الهی موریانه مواد عهدنامه‌ای را که قریش علیه مسلمانان تنظیم کرده و در درون کعبه قرار داده بودند، خورد و جز کلمه‌ای که بیانگر یگانگی خداوند بود از آن باقی نگذارد. رسول خدا(ص) این خبر را به ابوطالب رساند و ابوطالب به رسول خدا(ص) گفت: "شهادت می‌دهم که جز حق نمی‌گویی" و سپس با جماعتی به سمت قریش رفت و به آنها گفت: "برای امری آمده‌ایم تا با منطق خود به آن پاسخ دهید". گفتند: خوش آمدی، سخنت را بگو. ابوطالب گفت: "برادرزاده ام که هرگز به من دروغ نگفته، خبر داده که خداوند بر پیمان نامه‌ای که شما نوشته‌اید موریانه‌ای مسلط کرده که تمام آن را به جز کلمه "الله" خورده است. حال اگر برادرزاده‌ام راستگو بود از بدرفتاری خود دست بردارید و اگر نبود او را یا بکشید و یا اگر خواستید او را زنده گذارید". قریشیان گفتند: منصفانه است و وقتی پیمان نامه را حاضر کردند آن را همان گونه یافتند که رسول خدا(ص) فرموده بود. قریشیان با دیدن این اعجاز سر به زیر افکندند[۳۳] و ابوطالب لب به سخن گشود و گفت: "اینک روشن شد که انتساب ظلم و بدی (که به ما نسبت می‌دادید) به شما شایسته‌تر است". این جریان در نهایت منجر به نقض عهدنامه و خروج بنی هاشم از شعب شد[۳۴].

با رهایی مسلمانان از محاصره مرگبار قریش، شادی خاصی بر مسلمانان حاکم شد اما این شادی برای رسول خدا(ص) و فاطمه(س) دیری نپایید و به غم تبدیل شد، زیرا هنوز مدتی از رهایی آنها از شعب نگذشته بود که خدیجه کبری(س) در بستر وفات قرار گرفت. در آخرین لحظات، اسماء بنت عمیس، همسر جعفر طیار بالای سر او بود که دید خدیجه گریه می‌کند، اسماء از او پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ تو سرور زنان بهشت و همسر رسول خدا(ص) و کسی هستی که رسول خدا(ص) خود وعده بهشت به تو داده است؟! خدیجه(س) گفت: "برای حال خود گریه نمی‌کنم؛ هر عروسی در شب انتقال به منزل همسرش، به زنی احتیاج دارد که کمک کار او باشد؛ فاطمه جوان است و می‌ترسم کسی نباشد که این وظیفه را انجام دهد". اسماء به او گفت: "ای سرورم با تو عهد می‌بندم که اگر آن زمان بودم جای تو برای او مادری خواهم کرد"[۳۵]. و خدیجه آسوده به سرای جاوید شتافت[۳۶]. و بدین ترتیب فاطمه(س) که هنوز پنج سال بیشتر نداشت، به داغ فراق مادری آسمانی مبتلا شد و ایشان در این فراق، بسیار نالان بود. امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: "وقتی خدیجه(س) از دنیا رفت فاطمه(س) دامان رسول خدا(ص) را می‌گرفت و به دور آن حضرت می‌گشت و می‌پرسید: پدر! مادرم کجاست؟ اما رسول خدا(ص) جواب نمی‌داد و او همین طور به دور پدر گشته و می‌پرسید: پدر! مادرم کجاست؟ تا آنکه جبرئیل نازل شد و به پیامبر(ص) گفت: " پروردگارت دستور داده تا سلام او را به فاطمه برسانی و به او بگویی: مادرت در خانه‌ای که با جواهر زینت شده و سر در آن از طلا و ستونش از جنس یاقوت سرخ أحمر است، در میان آسیه، همسر فرعون و مریم است. " فاطمه هم پاسخ داد: " خدا، سلام است و سلام از اوست و سلام به سوی اوست"[۳۷].

اما در این فراق، حال پیامبر خدا(ص) از فاطمه خردسالش بهتر نبود زیرا که خدیجه‌ای را از دست داده بود که یکی از چهار زن اول عالم[۳۸] و بهشت[۳۹] و بهترین همسر آن حضرت بود[۴۰] و تا خدیجه زنده بود رسول خدا(ص) همسر دیگری برنگزید[۴۱]. پیامبر خدا(ص) در سال‌های پس از وفات ایشان بسیار از او یاد می‌کرد و هرگاه گوسفندی ذبح می‌کرد، می‌فرمود: "برای دوستان خدیجه هم بفرستید"[۴۲].[۴۳]

ولادت پرشکوه فاطمه(س)‌

دوران بارداری خدیجه پایان یافت و زمان ولادت نزدیک شد و فرزند خدیجه همواره همدم و مونس مادر بود و مادر در آرزوی فرح و شادی‌ ولادتش بسر می‌برد. هنگام ولادت فرزند که فرارسید کسی را نزد زنان قریش و بنی هاشم فرستاد تا نزدش حضور یافته و اموری را که زن‌ها در آن شرایط باید انجام دهند، به عهده گیرند، ولی آنان با فرستادن شخصی نزد خدیجه اظهار داشتند: از آنجا که تو از گفته ما نافرمانی کرده و سخن ما را پذیرا نشدی و با محمد، یتیم فقیر و تهیدست ابو طالب پیمان زناشویی بستی، نزدت نخواهیم آمد و کاری برایت انجام نخواهیم داد.

با شنیدن این سخنان، غم و اندوه به دل خدیجه راه یافت، در همین اثناء چهار زن بلند قامت شبیه زنان بنی هاشم بر او وارد شدند، خدیجه از دیدن آنها بیمناک شد، یکی از آنان لب به سخن گشود و گفت: خدیجه! نترس؛ ما فرستادگان پروردگارت به‌سوی تو و خواهران توییم، من ساره و این بانو آسیه دخت مزاحم که همدم تو در بهشت است و این زن، مریم دختر عمران، و دیگری کلثم خواهر موسی بن عمران است. خدای متعال ما را نزد شما فرستاده تا اموری را که زنان در مورد شما باید انجام دهند، بر عهده گیریم.

بدین ترتیب، یکی از آنان سمت راست خدیجه و دیگری سمت چپ و نفر سوم روبرو و چهارمین تن پشت سر آن حضرت قرار گرفت. و زهرای اطهر دیده به جهان گشود، وقتی روی زمین قرار گرفت، نور رخش خانه‌های مکه را پرتوافکن ساخت. زنی که روبروی وی قرار داشت نوزاد را گرفت و با آب کوثر شستشو داد و دو قطعه پارچه سفید خارج ساخت در یکی نوزاد را پیچید و با دیگری روی او را پوشاند و سپس وی را به سخن آورد و فاطمه زهرا(س) شهادتین را بر زبان جاری ساخت و سپس بر آنان سلام کرد و هریک را با اسم نام برد و آنها بر او لبخند زدند و گفتند: خدیجه! نوزاد پاک و مطهر و پیراسته و خجسته‌ات را بستان، ولادت این فرزند و فرزندانی که‌ از نسل او به وجود می‌آیند بر تو فرخنده و مبارک باد.

بدین ترتیب، خدیجه با شادی و سرور زهرا را گرفت و سینه در دهانش نهاد و سینه‌اش پر از شیر شد[۴۴]. هرگاه فرزندی از خدیجه متولد می‌شد، او را برای شیر دادن به دایه‌ای می‌سپرد ولی فاطمه زهرا(س) که دیده به جهان گشود کسی غیر از خدیجه به او شیر نداد[۴۵].[۴۶].

تاریخ ولادت‌

تاریخ‌نگاران در تاریخ ولادت زهرای مرضیه اختلاف نظر دارند، ولی میان علمای شیعه مشهور است که تولّد آن مخدّره روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت بوده و دیگران: ولادت آن بزرگوار را پنج سال پیش از بعثت می‌دانند[۴۷].

ابو بصیر از امام صادق(ع) روایت کرده که حضرت فرمود: فاطمه(س) روز بیستم جمادی الآخر سال چهل و پنجم ولادت نبیّ اکرم(ص) دیده به جهان گشود، هشت سال در مکه و ده سال در مدینه اقامت گزید و هفتاد و پنج روز پس از رحلت پدر بزرگوارش زندگی کرد و روز سه‌شنبه سوم جمادی الآخر سال یازدهم هجری روح بلندش به ملکوت اعلی پر کشید[۴۸].

ازجمله نام‌های مبارک آن حضرت صدّیقه است یعنی کسی‌که زیاد تصدیق می‌کند،؛ چراکه زهرای مرضیّه(س) پدر بزرگوارش را تصدیق نمود و در گفتارش با صداقت و راستگو و در رفتار و وفایش بسیار صادقانه عمل می‌کرد و به راستی که صدّیقه کبری برازنده وی بود و به گفته نواده‌اش امام صادق(ع) روزگاران بر محور شناخت شخصیت فاطمه در گردش بوده است[۴۹].

نام دیگرش به اعتبار خیر و برکات فراوانی که از ناحیه او پدید می‌آید مبارکه بود و قرآن کریم بدین جهت که نسل نبیّ اکرم(ص) تنها از ناحیه وجود مقدس زهرا(س) استمرار یافته، از وی به کوثر یاد کرده است. او، مام ائمه اطهار و مادر دودمان پاک رسول خدا(ص) به‌شمار می‌آید. وی از رسالت پیامبر اکرم(ص) دفاع نمود و دشواریهایی را که در مسیر پایداری و ایستادگی در برابر ستم‌پیشگان و منحرفان از خط رسالت دید، به جان خرید. دودمان فراوان، همان خیر و برکات فراوان و یا مهم‌ترین مصادیق برکات فراوانی است که خداوند به رسول گرامی‌اش عطا نموده و در سوره کوثر بدان تصریح کرده است.

از ابن عباس روایت شده که رسول اکرم(ص) فرمود: دخترم فاطمه حوریه‌ای در چهره آدمیان است، او هیچ‌گاه خون ندید و مردی با او تماس نگرفت و خداوند بدین سبب او را فاطمه نامید که او و دوستدارانش را از آتش دوزخ رهایی بخشید[۵۰]. هم‌چنین از آن حضرت روایت شده که فرمود: «أن فاطمة حوراء إنسيّة كلّما اشتقت إلى الجنّة قبّلتها»[۵۱]؛ فاطمه حوریه‌ای در چهره انسان است، هرگاه مشتاق بهشت می‌شوم او را می‌بوسم.

مادر أنس بن مالک می‌گوید: فاطمه زهرا(س) سیمایی چون ماه شب چهارده و یا سفید و نورانی چونان خورشیدی که از پشت ابر برون آید، داشت دارای گیسوانی مشکین‌فام بود و بیش از همه مردم به رسول خدا(س) شباهت داشت[۵۲].

حضرت زهرا(س) به دلیل پیراسته بودن از هرگونه پلیدی و آلودگی، طاهره لقب یافت. به گفته امام باقر(ع) فاطمه هیچ‌گاه خون حیض و نفاس ندید[۵۳] و قرآن کریم در آیه تطهیر به پیراستگی او از هرگونه آلودگی گواهی داده است.

فاطمه(س) به تلخی‌ها و دشواری‌ها و مصیبت‌ها و پاداش‌هایی که خداوند در دنیا برایش مقدّر ساخته بود، رضایت داشت و مورد رضایت پروردگار خویش نیز بود، چنان‌که قرآن کریم در سوره دهر آن‌گاه که خداوند از عملکرد وی رضایت یافت و او را از بیم بزرگ روز قیامت مصونیّت بخشید، از آن خبر داده است.

فاطمه زهرا(س) از مصادیق آیه شریف ﴿رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ[۵۴] است، آن‌گونه که در رفتار آن مخدّره ملاحظه می‌کنیم بی‌تردید وی از بیم عذاب پروردگار خویش ترسان بوده است. او محدّثه بود زیرا فرشتگان با او سخن می‌گفتند، همان‌گونه که با مریم دخت عمران و مادر موسی و ساره همسر ابراهیم(ع) که او را به تولّد اسحاق و پس از او یعقوب مژده دادند، گفت و گو می‌کردند.

رسول اکرم(ص) به جهت ارج و احترام و مقام زهرا(س) او را «امّ أبیها»؛

مادر پدر کنیه داد؛ زیرا هیچ‌کس به پایه زهرا، مورد محبّت رسول خدا(ص) قرار نگرفت و از جایگاه برجسته‌ای مانند فاطمه نزد پیامبر برخوردار نبود. نبیّ اکرم(ص) به‌سان فرزندی به مادر خود، با زهرا رفتار می‌کرد، همان‌گونه که فاطمه نیز همانند مادری نسبت به فرزند خویش با پدر بزرگوارش همگرایی داشت، همواره پدر را در آغوش می‌گرفت و زخم‌های بدن مبارکش را مرهم می‌نهاد و از درد و رنج پدر می‌کاست.

وی از کنیه امّ الائمة نیز برخوردار بود؛ زیرا رسول خدا(ص) خبر داده بود که ائمه(ع) از فرزندان زهرا بوده و حضرت مهدی(ع) از نسل آن بزرگ بانو به وجود خواهد آمد[۵۵].[۵۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. اصول کافی، ج۱، ص۴۵۷.
  2. اصول کافی، ج۱، ص۴۵۸.
  3. روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۲۸۱.
  4. کشف الغمه، ج۳، ص۷۵. استاد یوسفی غروی می‌نویسد: به این ترتیب، إربلی کریمانه از کنار خبر مرفوع ابن خشاب می‌گذرد، بدون توجه به تناقضی که در آن وجود دارد. این خبر از سویی می‌گوید، فاطمه بعد از بعثت متولد شد و از سوی دیگر می‌گوید که در این زمان، قریش مشغول بنای کعبه بودند! و این دو را نمی‌توان با هم جمع کرد، زیرا کعبه پنج سال قبل از بعثت تعمیر شده است و نه بعد از بعثت. إلّا اینکه بگوییم، جمله "و قریش در حال بنای کعبه بوده‌اند" را راوی جعل و اضافه کرده است وگرنه اصل خبر مردود است و به درد صاحبش می‌خورد. (تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۲۹۰)
  5. دلائل الإمامه، طبری، ص۱۰.
  6. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.
  7. مروج الذهب، ج۲، ص۲۹۱.
  8. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹، ص۴۳ (به نقل از اقبال الاعمال، سید بن طاووس و به نقل از حدائق الریاض شیخ مفید، ج۳، ص۲۶۲).
  9. مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۵۵۴.
  10. تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: حسینعلی عربی)، ج۱، ص۹۳-۲۹۱.
  11. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲.
  12. کرمانی کجور، محمد، مقاله « فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۱۱-۲۲۵.
  13. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲.
  14. دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۱۵۰؛ تاریخ جرجان، جرجانی، ج۱، ص۱۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۶؛ السیدة فاطمة الزهراء(س)، محمد بیومی، ص۱۲۲.
  15. الامالی، شیخ صدوق، ص۶۹۰؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۸۷؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۲۶؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۶، ص۸۱ و (به نقل از العدد حلی) ج۴۳، ص۳.
  16. تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم کوفی، ص۳۲۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۸.
  17. بحارالانوار، علامه مجلسی ۴:۴۳.
  18. مناقب الامام امیرالمؤمنین(ع)، محمد بن سلیمان کوفی، ج۲، ص۱۸۸؛ الامالی، شیخ طوسی، ج۲، ص۱۵۱ و ذخائر العقبی، طبری، ج۱، ص۲۶. گفتنی است، امام صادق(ع) نیز درباره علت نامگذاری ایشان به فاطمه(س) فرمودند: "او فاطمه نامیده شد زیرا که خلائق از درک حقیقتش محروم‌اند". (تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم الکوفی، ص۵۸۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۶۵)
  19. اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۳.
  20. مناقب الامام امیرالمؤمنین(ع)، محمد بن سلیمان کوفی، ج۲، ص۲۰۸؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۵۰؛ العمده، ابن بطریق، ص۳۸۶؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۳۹؛ و نیز ر.ک: مسند ابی داود، ابی داود، ج۱، ص۱۹۶؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۴۷؛ مسند اسحاق بن راهویه، اسحاق بن راهویه، ج۵، ص۶؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۶۲؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۲۸۲: الجامع الصحیح المختصر (صحیح بخاری)، بخاری، ج۳، ص۱۳۲۶؛ صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۴، ص۱۹۰۴.
  21. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۳۲.
  22. کرمانی کجور، محمد، مقاله « فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۱۱-۲۲۵.
  23. تفسیر العیاشی، عیاشی، ج۲، ص۵۴، ح۴۳ (در تفسیر قول خداوند تعالی: ﴿وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ سوره آل عمران، آیه ۵۴)؛ تفسیر نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۸، ص۲۰۵.
  24. تفسیر العیاشی، عیاشی، ج۲، ص۵۴، ح۴۳؛ تفسیر نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۸، ص۲۰۵.
  25. کتاب التمحیص، اسکافی، ص۴؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۲؛ کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۳، ص۳۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۹، ص۵۶.
  26. السیرة النبویة، ابن هشام، ج۳، ص۱۸۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۸۰؛ شرح صحیح البخاری، بکری، ج۶، ص۴۳۴.
  27. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۷۰.
  28. البدء و التاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی، ج۵، ص۱۰۰.
  29. روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۵۳؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۱، ص۸۵؛ حلیة الابرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۷۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۸، ص۲۸۸.
  30. زاد المعاد فی هدی خیر العباد، زرعی، ج۱، ص۹۸؛ عبارت او چنین است: ... فاشتد أذاهم لرسول الله(ص) فحصروه و أهل بيته في الشعب ابي‌طالب ثلاث سنين.
  31. این مطلب با توجه به سال ولادت فاطمه(س) که سال پنجم بود و نیز آغاز و پایان محاصره در شعب ابی‌طالب چنانکه مسعودی نقل می‌کند (مروج الذهب، مسعودی، ج۱، ص۲۸۴).
  32. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۰۱؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۲، ص۳۷۷.
  33. دلائل النبوة، اصفهانی، ج۱، ص۱۹۹؛ المنظم، ابن جوزی، ج۳، ص۴.
  34. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۰۱؛ سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی، ج۲، ص۳۷۷.
  35. کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۷۵؛ کشف الیقین، علامه حلی، ص۱۹۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۷.
  36. مروج الذهب، مسعودی، ج۱، ص۲۸۴.
  37. الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۳۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۶، ص۱. به همین مضمون: تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۳۵.
  38. المصنف، صنعانی، ج۱۱، ص۴۳۰؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۸۵۰؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۳۵؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۷۰۳.
  39. الخصال، شیخ صدوق، ص۲۰۶؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۴۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۹، ص۳۴۵.
  40. المصنف، صنعانی، ج۷، ص۴۹۲.
  41. المصنف، صنعانی، ج۷، ص۴۹۲، با این عبارت: و لم يتزوج على خديجة حتى ماتت.
  42. الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۶۰۴.
  43. کرمانی کجور، محمد، مقاله « فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۱۱-۲۲۵.
  44. دلائل الامامة، ص۸ و ۹؛ نزهة المجالس، ج۲، ص۲۲۷؛ بحار الانوار، ج۱۶، ص۸۰- ۸۱؛ امالی صدوق، ص۴۷۵.
  45. عوالم العلوم، ج۱۱، ص۴۶، به نقل از البدایة و النهایة، ج۵، ص۳۰۷ چاپ مصر.
  46. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۷۴.
  47. تذکرة الخواص، ص۳۰۶؛ درر السمطین، ص۱۷۵؛ ذخائر العقبی، ص۶۲؛ مقاتل الطالبیین، ص۳۰؛ منابع شیعه مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۵۷؛ کلینی در اصول کافی، ج۱، ص۴۵۸؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۶- ۹.
  48. دلائل الامامة، ص۱۰.
  49. بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۰۵؛ مناقب، ج۳، ص۲۳۳.
  50. تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۳۳۱، حدیث ۶۷۷۲؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۰۹.
  51. تاریخ بغداد، ج۵، ص۸۷؛ الغدیر، ج۳، ص۱۸.
  52. مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۶۱.
  53. بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹.
  54. «خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند» سوره مائده، آیه ۱۱۹.
  55. ینابیع الموده، ج۲، ص۸۳؛ منتخب الأثر، ص۱۹۲؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۰۵.
  56. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۷۶.