نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
این فضیلت، علامت حصول مروّت در انسان است؛ از این برتر آنکه از روایات چنین استفاده میشود، که غیرت علامت حصول ایمان است؛ پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:"غیرت از ایمان است" [۱]؛ بلکه این مسأله از قرآن کریم نیز استفاده میشود: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ﴾[۲]. معنای این آیه و نظایر بسیار آن، آن است که مؤمن کسی است که از حریماسلام تا آنجا که در توان دارد، دفاع کند[۳].
به هر روی، غیرت ملکهای است که آدمی را به دفاع از امور مهمّی که خواه در عرف و یا در شرع، شخصیّت او بدان متوقّف شده، تحریک میکند. این دفاع، حَمِیّت - که از مادّه حمایت / نگهداری، مشتق شده - نامیده میشود.
حَمیّت ناشی از غیرتی است که در فرد غیور وجود دارد. از اینرو غیرت از مقوله صفات، و حمیّت از مقوله فعل است؛ هر چند گاه مجازاً این دو را بر یکدیگر اطلاق مینمایند.
این فضیلت نیز همچون دیگر فضائل، مراتبی چند داشته که هرچند مراتب ضعیف آن نیز پسندیده میباشد، امّا هرچند این مراتب رو به قوّت نهد، مطلوبیّت و پسندیدگیِ آن افزون میشود. از این روست که میگوئیم غیرت را دو طرف افراط و تفریط نیست تا در شمار صفات ناپسند قرار گیرد، بلکه هر قدر شدّت آن در فرد غیور بیشتر باشد، مطلوبیّت و پسندیدگیِ آن بیشتر خواهد شد[۴].
آری! اگر این صفت در غیر محلّ شایسته خود - که درباره آن صحبت خواهیم کرد- بهکار رود، به سختی مذموم خواهد بود. این امر نه بهخاطر مذموم بودن غیرت، که بهخاطر جهل به محلّ استفاده درست از آن است. حمیّت و تعصُّب جاهلی و حسد، در شمار این موارد است.
حضرت حق نیز میفرماید: ﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ﴾[۶]. در این آیه، از آن رو رفتار آنان به حمیّتجاهلی تعبیر شده، که آنان بههنگام عقد قرارداد حُدَیْبِیّه، از نوشتن عبارت مبارک﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۷] در صلحنامه ممانعت کردند؛ و نیز از ورود مسلمانان به مسجدالحرام، و رساندن حیوانات ویژه قربانی به محلّ قربانگاه، جلوگیری به عمل آوردند.
غیرت، معمولاً در همین معنی بهکار میرود؛ و منظور از آن، دفاع از حریمهمسر و خانواده است، تا اموری که خلاف عفّت و اخلاق فاضله است آنان را آلوده نسازد. تأکید قرآن کریم بر این مطلب، تا بدانجاست که از آلودهشدن اخلاقکودکان نیز ممانعت فرموده است. امر به آنکه چون زن با شوی خویش خلوت گزیده است، اطفال نابالغ نیز بدون اجازه به حریم آنان وارد نشوند[۱۴]؛ و زان پس تأکید بر این که چون کودکان به بلوغ رسیدند، حتّی در غیر زمان خلوت زن و شوهر، بدون اجازه آنان به حریم خصوصی آنها وارد نشوند[۱۵]؛ و نیز تأکید روایات بر آنکه نزدیکی زن و شوهر در مقابل چشمان شیرخواری که در گهواره بدانان مینگرد، صورت نپذیرد نیز؛ به همین خاطر میباشد.
پیامبر اکرم (ص) دراین زمینه فرمودهاند: "برحذر باشید از آنکه مرد با همسر خود نزدیکی کند، در حالی که طفلی در گهواره به آنان نگاه میکند" [۱۶].
کوتاه سخن آنکه، غیرت و حمیّت در این مورد، در شمار اهمّ واجبات شرعی است. از همین روست که اسلام به مردی که همسر خویش را در حال زنا بیابد، اجازه داده است تا آن زن را بههمراه مرد زناکار به قتل برساند[۱۷].
مراد از این نوع از غیرت، آن است که انسان بر حفظ عفّت تمامی زنانجامعه - خواه مسلامان، و خواه غیرمسلمان- غیرت ورزیده، از آلوده شدن آنان به آنچه با اخلاقشایسته انسانی منافات دارد، جلوگیری نماید.
پر واضح است که در این زمینه، غیرت بر حفظ عفّت نزدیکان - همچون دختر، خواهر و مادر - مقدّم بر حفظ عفّت دیگران خواهد بود؛ هر چند در اصل غیرتورزی بر حفظ حریماخلاقیانسانها، تفاوتی در میان آنها دیده نمیشود. از همین روست که نشر گناه در جامعه، در شمار گناهان نابخشودنی قرار گرفته است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ﴾[۱۸].
قرآن کریم بر حفظ این نوع از عفّت، به سختی پای فشرده است؛ از اینروست که هم اعدام زناکاران را به گونهای خاص و با حضور شاهد - و نه در خلوت - ترسیم مینماید؛ و هم نگاه به نامحرمان را حرام، و حتّی برخورد و معاشرت مردان و زنان نامحرم را تنها در صورت ضرورت، جائز شمرده است. ممانعت از خودآرائی زنان، و عشوه گری در سخن با نامحرمان، و پوشاندن چهره به هنگام مکالمه با آنان نیز، از همین روست[۱۹].
این نوع از غیرت، شامل حفاظت از عموم مردم - تا آنگاه که در شمار محاربین قرار نگیرند، و حتّی حیات وحش، محیط زیست و جز آن نیز میشود.
هرچند این مبحث سخت دراز دامن است، امّا در اینجا تنها اشاره میکنیم که اسلام در تأیید حکم عقل، هم از تضییع و نابود کردن اموال ممانعت میکند، و هم به تربیت و پرورش فرهنگیفرزندان اعتنائی ویژه مبذول میدارد، و هم از قطع ارتباطات فامیلی جلوگیری کرده حتّی رعایت احوال همسایگان را در شمار لوازم زندگی اجتماعی قلمداد میکند. و سرانجام گذشته از آنکه رعایت امور اُمّت اسلامی را بر یکایک مؤمنینواجب میشمارد، آدمی را به نیکی مطلق و مطلق نیکیدعوت میفرماید.
عبارت مشهور حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الْإِيمَانِ نیز نشانگر آن است، که مؤمن با تمامی وسایل ممکن، از کشور خویش حمایت کرده دست هر متجاوزی را از آن کوتاه مینماید[۲۰].
در این زمینه، به این روایات که نشان دهنده توجّه اسلام به حقوق حیوانات و غیرتورزی بر حفظ آنان است نیز توجّه فرمائید:
امام صادق (ع) میفرمایند: "پستترین گناهان، سه گناه است: کشتن بیدلیل حیوانات، و نپرداختن مهریّه همسر، و محروم نمودن کارگر از اُجرت کارش"[۲۱]؛ باز همیشان (ع) میفرمایند: "خانمی چون گربهای را به بند کشید تا آن گربه در اثر تشنگی هلاک شد، به عذاب الهی دچار گردید"[۲۲].
امام سجاد (ع) به هنگام وفات، به فرزند والا گهرشان امام باقر (ع) وصیّت فرمودند که: "من با این شتر، بیست مرتبه حج گزاردهام، امّا حتّی یک بار او را با تازیانه آشنا نکردهام. اکنون وصیّت میکنم که چون این حیوان مُرد، او را دفن نما تا درندگان گوشت او را نخورند" [۲۳]؛
پیامبر اکرم (ص) نیز در اشاره به خوشرفتاری با حیوانات، میفرمایند: "چون چهارپایان تو را لعنت کنند، این لعنت همیشه تو را همراهی خواهد کرد"[۲۴]؛
این سخن را بهرهای از صحّت نیست. چه-همانگونه که گذشت- غیرت در شمار مقولات مشکک قرار داشته از عرْضی عریض و پهنهای گسترده برخوردار است؛ امّا تجسّس و سرکشی در امور شخصیِ دیگران، به هیچ وجه در این عرضْ قرار ندارد تا بتوان جزئی از اجزاء غیرت را در شمار رذائل قرار داد.
به نظر ما، واضح است که اینگونه صفات- همچون سرکشی در امور شخصیِ دیگران، و تجسّس در نهان کارهای آنان-، یکسر در شمار رذائل، و نه در شمار مراتب فضیلت غیرت قرار دارد.
از این روست که هرچند ممکن است جاهلان گه گاه غیرت را به اشتباه در محلّی ناشایست به کار برند، امّا این اشتباه آنان را نمیتوان علّتی برای رذیلتانگاریِ این فضیلت دانست؛ از همین روست که امیرمؤمنان (ع) در نامهای به فرزند برومندشان امام مجتبی (ع) میفرمایند: "برحذر باش از آنکه در غیر محلّ شایسته غیرت، غیرتورزی؛ چرا که این امر همسراننیکوکار و شایسته را به خطا دچار خواهد ساخت" [۲۷].
واضح است که امیرمؤمنان در این عبارات، سختگیری بر زنان را نه از مراتب غیرت، که از بهکاربردن غیرت در محلّ ناشایست آن دانستهاند؛ بهکاربردنی که تنها از جاهلناآگاه بروز مییابد، نه از آگاهان متخلّق به اخلاق نیکو[۲۸].
هرچند پس از این، ما درباره رذیلت اخلاقیِ سختگیری و به زحمت و فشار انداختن نزدیکان سخن خواهیم گفت؛ امّا در اینجا تنها اشاره میکنیم که از پی این رذیلت، مفاسدی حاصل میشود که بنیان ایمان و رستگاریانسان را به دست فنا خواهد سپرد. سختگیری در انجام امور دینی، که سرانجام به دین گریزی ختم خواهد شد، در شمار مصادیق این رذیلت است. پپیامبر اکرم (ص) در این زمینه میفرمایند:"به راستی این دین محکم است، پس به آرامی در آن در آئید. و عبادتخدا را به بندههای خدا بهزور تحمیل نکنید، تا چون شترسوار نابودکننده نباشید، آنکه نه سفر را طی کند، و نه مرکب را بهجای گذارد"[۲۹]؛ این روایت و امثال آن - که بخشی از آن را شیخ کلینی در باب"الاقتصاد فی العباده" جامع شریف کافی نقل نموده است -، سرمشقی است تا مؤمنان با تأسّی به آن، از سخت گیری در امور مذهبی بپرهیزند؛ تا به مذهبگریزی و ترسمردمان از دین دامن زده نشود[۳۰].
سخت گیری در امور عفّت خانواده، به گناهان آشکار و پنهان خواهد انجامید. از اینرو اضافه میکنیم که نگهبانیِ بیش از حد از همسر واعمال او - که گاه نتیجه اوهامی است که عقلاً و شرعاً ناپسند میباشد-، به سختی در شرعنکوهش شده؛ همانگونه که دعوت آنان به حجابی بیش از آنچه در حدّ عرف متدیّنین رواج دارد نیز، نمیتواند در شمار مستحبّات به حساب آید.
بازداشتن همسر از خروج از خانه و حضور در مجالسی که حضور آنان در آن مفید خواهد بود، و تجسّس در امور شخصی آنان نیز، در همین شمار است. این امور و امور مشابه آن، گاه به سرکشی، لجاجت و اموری اینگونه منجر میشود؛ که بنیان خانواده را متزلزل خواهد نمود. از اینروست که مردان، چون از عفّت و حیای زناطمینان یافتند، شایسته است استقلال آنان در امور خود را محترم شمرده هرچند مسؤولیّت خانواده را بر دوش دارند، امّا به هیچوجه سخت گیری بر آنان را پیشه خود نسازند.
سخت گیری در تربیت فرزند نیز نتیجهای معکوس به بار خواهد آورد. اگر پدر یا مربّی، در فرهنگپذیریِ فرزند بهسختی گراید، عقده حقارت و ضعف نفس در فرزند پدید آمده، قدرت تربیتپذیریِ او به سستی میگراید؛ در این صورت نه تنها نتیجه و هدف مطلوب از تربیت حاصل نمیشود، که نتیجهای سخت نامطلوب حاصل میآید[۳۱].
قرآن کریم با نقلسیره جناب لقمان در چگونگیِ تربیت فرزند، نشان میدهد که شایسته است عموم مؤمنان، مهربانی و مدارای با فرزند را در تمام امور دینی - و حتّی در امر توحید که برترین فراز شریعت است-، سرلوحه حرکت خویش ساخته حتّی در مهمترین امور نیز با آنان درشتی ننمایند: ﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[۳۲].
سخت گیری در اموال و بخشش آن نیز به رذیلتبخل، و سرانجام ترک مخارج واجب و مستحب - همچون هزینههای خانواده و هزینههای سفرهای تفریحی آنان -، منجر میشود؛ که خود در شمار گناهان کبیره است. در این صورت ثروتانسان نه تنها نفعی برای او به همراه نخواهد داشت، که وِزری است بر گردن او، تا آسایشدنیا و رستگاریآخرت را از او سلب نماید[۳۳].
از آنچه گذشت، پیامدهای سخت گیری بر نزدیکان، همسایگان، همشهریان و عموم اهالی کشور دانسته میشود. این مطلب سخت درازدامن است، از اینرو به تفصیل آن نپرداخته تنها اشاره میکنیم که به اتّفاق عقل و شرع، سخت گیری در هیچ موردی پسندیده نیست، و مدارای با خانواده، نزدیکان، همسایگان و عموم مردم، سرلوحه عمل مؤمنان متّصف به اخلاقالهی است.
پیامبر اکرم (ص) در این رابطه میفرمایند: "نوعی از غیرت است که خداوند و پیامبرش از آن بیزارند، و آن غیرت مرد است بر همسر و خاندان خویش، در حالی که هیچ علّتی برای آن غیرت وجود نداشته باشد" [۳۴][۳۵].
↑«بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و داراییهایی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانههایی که میپسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوستداشتنیتر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۴.
↑«آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار دادهاید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمیکند * آنان که ایمان آوردهاند و هجرت کردهاند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیدهاند، نزد خداوند بلند پایگاهترند و آنانند که رستگارند * پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستانهایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید میدهد * در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بیگمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره توبه، آیه ۱۹-۲۲.