افضلیت امام در حدیث
معناشناسی
افضلیت از ریشه «ف ض ل» به معنای زیاده و برتری است و «افضل» به معنای برتری کسی یا چیزی نسبت به دیگری است[۱]. افضلیت بنابر یک تقسیم در دو مورد به کار میرود:
- افضلیت در امور دنیوی مانند: برخوردای از نَسب و حَسب، مقام اجتماعی، مال و ثروت و...؛
- افضلیت در امور اخروی و صفات انسانی مانند علم، تقوا و ورع، شجاعت و زهد[۲].
امام" در لغت به معنای "پیشوا"، "پیشرو"[۳] و راهنماست[۴] و در اصطلاح به ریاست فراگیر در تمام مسائل دینی و دنیایی، به نیابت از پیامبر اکرم (ص) تعریف شده است[۵].[۶] البته تعریف کاملتر امامت در مکتب اهلبیت (ع) طبق کتاب و سنت، این است که گفته شود: امامت، ولایتالامر است و اساساً تقابل دین و دنیا در این مکتب معنا و مفهوم ندارد[۷].
ادله روایی افضلیت امامان (ع)
حدیث ثقلین
یکی از مهمترین ادلۀ روایی در مورد برتری و حقانیت اهل بیت (ع)، حدیث "ثقلین" است که مورد پذیرش دانشمندان شیعه و سنی بوده و به کثرت آن را نقل کردهاند. پیامبر اسلام (ص) در این حدیث فرمودند: «من از بین شما میروم و دو چیز گران بها و ارزشمند از خودم به یادگار میگذارم، یکی کتاب خدا و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد»[۸]. مراد از عترت اهل بیت و اخص نزدیکان پیامبر (ص) است. به قرآن ثقل اکبر و به عترت پیامبر ثقل اصغر میگویند، چنانکه در روایتی امیرالمؤمنین (ع) به کمیل فرمودند: «ای کمیل ما ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است»[۹].[۱۰]
حدیث سفینه
یکی از احادیث مشهوری که نقش اهل بیت پیامبر و افضلیت ایشان را در میان مردم روشن و مشخص میکند حدیث سفینه است. براساس این حدیث ابوذر غفاری نقل میکند که پیامبر (ص) در مورد اهل بیتشان فرمودند: «اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کسی از آن جدا شد، غرق و نابود شد»[۱۱].[۱۲]
مراد از "سفینه نوح" همان کشتی مشهور حضرت نوح (ع) است. قرآن کریم در این باره میفرماید: در زمان حضرت نوح (ع) طوفانی عظیم به پا شد و جهان را آب فراگرفت و تنها کسانی سالم ماندند که به او ایمان آورده و در کشتی او نشستند. در طوفان نوح، هرکس از مؤمنان و نیز از حیوانات که سوار کشتی نوح شدند از آن طوفان نجات یافته و هرکس که بر آن کشتی سوار نشد غرق شد. کشتی نوح، سمبل نجات از گردابها و ایمنی در تلاطم طوفانهاست و پیامبر چون میدانستند بعد از خودش طوفانی از گمراهی و ظلمت بر مردم حاکم میشود، اهل بیتش را به سفینه نوح تشبیه کرد که هر کسی به آنها متوسل شود نجات یافته و هر که از آنان دور شود، گمراه و اسیر ظلمت خواهد شد[۱۳].
ادله روایی افضلیت امیرالمؤمنین (ع)
حدیث منزلت
از جمله نصوصی که دلالت بر امامت و جانشینی امیرالمؤمنین (ع) دارد حدیث منزلت است: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي». پیامبر گرامی (ص) در موارد مختلف ـ که یکی از آنها در جریان سپردن امور مدینه به علی (ع) در مدتی که رسول خدا (ص) سپاه اسلام را در غزوه تبوک فرماندهی میکرد، بود ـ نسبت علی (ع) به خود را نسبت هارون به موسی (ع) تشبیه کرده است. با این تفاوت که هارون پیامبر بود، ولی چون پیامبری با رسول خدا (ص) پایان پذیرفته است علی (ع) پیامبر نخواهد بود. حدیث منزلت در منابع روایی شیعه به صورت متواتر نقل شده است[۱۴].[۱۵]
با تأمّل در این شرایط سیاسی، اجتماعی میتوان نتیجه گرفت که امیرمؤمنان (ع) حتّی در زمان پیامبر (ص) شخص دوم حکومتی بودند، به گونهای که خلا وجودی رسول خدا (ص) را تنها ایشان میتوانست پر کند و در کارهای مهم مانند این رویداد یا ابلاغ برائت مشرکان، کسی جز حضرت، شایستگی چنین کاری را نداشت و این خود دلیل گویایی بر امامت و خلافت آن بزرگوار است[۱۶].
حدیث دار
بعد از نزول آیه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾[۱۷] خداوند به پیامبر (ص) فرمان میدهد خویشان و نزدیکانش را هشدار دهد و به اسلام بخواند. پیامبر برای انجام این مأموریت الهی، حدود چهل نفر از اولاد عبدالمطلب را به خانۀ خود، یا خانۀ ابوطالب دعوت کرد و غذایی برایشان فراهم ساخت؛ اما به دلایلی توفیق نیافت از رسالت خویش سخن بگوید. به ناچار شب بعد نیز آنان را دعوت کرد. این بار موفق شد و میهمانان را پس از غذا، انذار کرد و فرمود: "ای فرزندان عبدالمطلب! من مأمورم شما را انذار کنم و بشارت دهم: اسلام آورید و فرمانم بَرید تا راهنمایی شوید!" آنگاه از آنان یاریطلبید و سه بار فرمود: "هر کس یاریام کند، برادر و وصی و خلیفه من خواهد بود". ولی هر بار فقط علی بن ابی طالب (ع) برمیخاست و اعلام آمادگی میکرد. سرانجام پیامبر (ص) به علی (ع) اشاره کرد و فرمود: «این، برادر و وارث و وصی و وزیر و خلیفه من در میان شما است. به سخنش گوش دهید و فرمانش بَرید!»[۱۸]. این حدیث یکی از نصوص جلیّ امامت امیر المؤمنین (ع) و افضلیت آن حضرت است[۱۹].
حدیث طیر مشوی
از جمله نصوص فراوانی که به وضوح و صراحت افضلیت و برتری امیر مؤمنان علی (ع) را بیان میکند حدیث متواتر طیر مشوی است که از اعتبار والایی برخوردار است و بیش از ده صحابی و نود تابعی آن را نقل کردهاند و نویسنده کتاب عبقات الانوار به تفصیل درباره علو سند این حدیث سخن گفته است[۲۰].
برای رسول خدا (ص) مرغ بریانی فراهم شد و از آن میل نکرده و به درگاه الهی عرضه داشتند تا بهترین بندگانش را برساند تا با او هم خوراک شوند: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ»[۲۱]. در این هنگام بود که علی (ع) بر آن حضرت وارد شد و با هم از آن مرغ بریان تناول نمودند. در برخی از نقلها این برتری و افضل بودن با این عبارت بیان شده است: «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالکٍ أَنَّ النَّبِيٌّ (ص) کَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ فَقَالَ: اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ، فَجَاءَ أَبُوبَکْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَذِنَ لَهُ»[۲۲] این ماجرا با الفاظ گوناگون در منابع معتبر فریقین نقل شده است[۲۳].[۲۴]
حدیث رایت
"حدیث رایت" یا "حدیث خیبر" عبارت است از اینکه در جنگ خیبر که یهودیان در قلعههای خود موضع گرفته بودند و تسلیم نمیشدند، پیامبر خدا (ص) ابتدا پرچم را به ابوبکر داد، او برای فتح قلعه رفت ولی کاری از پیش نبرد. سپس به عمر سپرد، او هم رفت و بدون فتح برگشت. پیامبر فرمود: فردا پرچم را به کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد، خدا و رسول هم او را دوست دارند و خداوند فتح را به دست او قرار میدهد و وی هرگز از میدان نمیگریزد[۲۵].
این کلام نبوی نیز در نقلها به صورتهای مختلف آمده است. علی (ع) با آنکه چشم درد داشت، به برکت پیامبر شفا یافت. حضرت رسول پرچم را به او داد و خیبر به دست علی (ع) گشوده شد. این فضیلت بزرگ در کتب تاریخ و مجموعههای روایی و تألیفات مناقب آمده و از ویژگیهای امیرالمؤمنین (ع) به شمار میرود[۲۶].[۲۷]
حدیث اخوت
انعقاد «پیمان برادری» میان مسلمانان (مهاجران و انصار) در مدینه، یکی از مهمترین و نخستین اقدامات سیاسی ـ اجتماعی پیامبر اسلام (ص)، پس از هجرت به مدینه است که اهمیت ویژهای دارد و رمز تشکیل امت واحده در صدر اسلام را در خود نهفته است.
رسول خدا (ص) برای تحقق عینی اصل اخوت دو بار میان مسلمانان پیمان اخوت بست، بار نخست پیش از هجرت؛ میان مهاجران تا آنان را برای حرکتی بزرگ و سرنوشتساز و سرفصلی جدید در تاریخ بشر آماده سازد[۲۸]. سلیمان قندوزی میگوید: "امام علی (ع)، پس از همه با پیامبر (ص)پیمان اخوت بست. آن حضرت به پیامبر عرض کرد: چرا اصحاب خود را با یکدیگر برادر کردی؛ ولی عقد اخوت میان من و دیگری برقرار نکردی؟ پیامبر در پاسخ فرمود: به خدایی که مرا برای هدایت مبعوث کرد سوگند! بدین سبب، کار برادری تو را عقب انداختم که میخواستم در پایان با تو برادر شوم. تو برای من، مانند هارونی برای موسی؛ جز اینکه پس از من پیامبری نیست. تو برادر و وارث منی"[۲۹].[۳۰]
در احادیث فراوانی رسول خدا (ص) دربارۀ امیرالمؤمنین (ع) «أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي وَ خَلِيفَتِي...» استفاده کرده است[۳۱].[۳۲]
حدیث ولایت
ولایت، پرتوی درخشان و یکی از مهمترین و کارآمدترین شئونات امامت است. امام زمان هر عصری به عنوان ولی و سرپرست انسانها دارای اولویت در تصرف به امورات آنهاست. پیامبر اکرم(ص) بارها به مسلمانان فرمود که ولایت پس از من از آن علی(ع) است؛ برای نمونه، فرمود: «تو در دنیا و آخرت ولیّ من هستی»[۳۳]. از عمران بن حصین نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود: «إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ»[۳۴]؛ همانا علی از من است و من از علی (یعنی هدف من و علی(ع) یکی است) و علی سرپرست مؤمنان است[۳۵].
حدیث تشبیه
حدیث نور
حدیث غدیر
حدیث منزلت
احادیث افضلیت امیرالمؤمنین (ع)
اولهم اسلاما
اعلمهم...
افقههم...
سایر احادیث
جمعبندی
منابع
- محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین
- ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت
- ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱
- فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان
- ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱
- مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی
- یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت
- زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- محمدی، رضا، امامشناسی ۵
- پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه
پانویس
- ↑ کتاب العین ج ۷ ص ۴۴.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۹۳.
- ↑ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».
- ↑ لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».
- ↑ مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیة، ص۳۹؛ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۱۰۳؛ ابنمیثم بحرانی، میثم، النجاة فی القیامة، ص۴۱؛ سیوری، فاضل مقداد، إرشاد الطالبین، ص۳۲۵.
- ↑ یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت، ص ۲۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۱۲.
- ↑ « إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ»؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و....
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر.ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰.
- ↑ « مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ »، اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۹۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ محمدی، رضا، امامشناسی، ص ۱۱۶.
- ↑ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳؛ بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام، ج۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۵۵؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۱۴۰ ـ ۱۴۲؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۲۶ـ۲۲۷.
- ↑ «و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
- ↑ «فَأَیُّکُمْ یُوَازِرُنِی عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ عَلَی أَنْ یَکُونَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ»؛ «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا»؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۶؛ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۳۰.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۶؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
- ↑ ر.ک: عبقات الانوار، ج ۱۳.
- ↑ ر.ک: فضائل امیرالمؤمنین (ع) ص۷۳ و المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۱ و معجم کبیر طبرانی، ج۷، ص۸۲. ر.ک: مسند ابی یعلی، ج ۷، ص ۱۰۶ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۲۵ خصائص نسائی، ص ۵۲.
- ↑ ر.ک: مسند ابی یعلی، ج ۷، ص ۱۰۶؛ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۲۵؛ خصائص نسائی، ص ۵۲.
- ↑ - در برخی از نقلها ضمن بیان ماجرای طیر مشوی و اثبات افضلیت امیر المؤمنین، پیامبر اکرم (ص) نسبت به از اتفاقات و حوادث بعد از خودشان پیشگوئی فرمودهاند ر.ک: الإحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱.
- ↑ « لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ لَيْسَ بِفَرَّارٍ »؛ اعیان الشیعه، ج ۱ ص ۳۳۷، سیرۀ ابن هشام، ج ۳ ص ۳۴۹، بحار الأنوار، ج ۳۹ ص ۸، الفصول المهمه، ص ۳۶، احقاق الحق، ج ۵ ص ۴۶۳ و ج ۱۶ ص ۲۲۰
- ↑ بحار الأنوار، ج ۳۹ ص ۱۵
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۱.
- ↑ ر.ک: الروض الأنف، ج۴، ص۲۹۶-۲۹۷؛ وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۶۷؛ احمد شلبی، موسوعة التاریخ الاسلامی، الطبعة الثالثة عشرة، مکتبة النهضة المصریة، القاهرة، ۱۹۸۸ م. ج۱، ص۲۸۳؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۲، ص۲۲۸.
- ↑ علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۱۷؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۵، ص۲۲۱.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۱۸-۲۲۱.
- ↑ ر.ک: «بحار الأنوار»، ج ۳۸ ص ۳۳۰ تا ۳۴۸ «باب الأخوّة» و کتاب «حدیث برادری در سیرۀ نبوی» محمّد رضا هدایت پناه.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۲۵.
- ↑ صحیح البخاری، ج۲، صص ۵۸ و ۳۲۳ و ۱۰۹؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۲۴؛ الصواعق المحرقة علی أهل الرفض و الضلال و الزندقة، باب ۱۲، ص۱۶؛ باب ۱۱، ص۱۰۷؛ کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج۶، ح۲۵۰۴.
- ↑ نسائی، سنن الکبری، ج۵، ص۴۵؛ مسند احمد، ج۵، ص۲۵۱؛ تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۳۹.
- ↑ مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۰۷؛ امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن، ص ۳۲۳.