وراثت از پیامبر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث علم معصوم است. "وراثت از پیامبر" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل علم معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

وراثت انبیاء و پیامبر اکرم(ص) یکی از منابع علم امامان(ع) است. امام تالی تلو نبی بوده و امامت با نبوت اتصال و ارتباط بلافصل دارد، لذا امام، وارث انبیاست و اگر این علم به ارث نمی‌رسید مردم جاهل می‌ماندند و خداوند حجّتی بر مردم نداشت.

امام وارث علم انبیاء

از منابع علم امامان(ع) وصایت و وراثت انبیاء و پیامبر اکرم(ص) است، امام از نظر کمالات وجودی، تالی تلو نبی بوده و امامت با نبوت اتصال و ارتباط بلافصل دارد، لذا امام، وارث انبیاست. در اصل تمام علوم انبیای گذشته به پیامبر اسلام (ص) به ارث رسیده و ایشان هم، تمام معارف و علوم خود را به اولین وصی خود، امیرالمؤمنین(ع) تعلیم داده و امام علی(ع) نیز به فرزندانش تا امام زمان(ع) منتقل کردند[۱].

مطابق آیات و روایات علم غیب یکی از این علوم است، زیرا طبق آیۀ: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ[۲] خداوند علم غیب را به پیامبر و هر کسی که از او راضی باشد تعلیم داده است، در روایتی از امام رضا(ع) آمده است: "رسول الله(ص) که مرضیّ نزد خدا است غیب می‌داند، ما هم ورثۀ همان رسولی هستیم که خدا او را به هر مقدار از غیب خود خواسته آگاه کرده، پس ما هم می‌دانیم آنچه شده و آنچه تا روز قیامت خواهد شد"[۳]. علم غیب اختصاص به خداوند دارد و اگر برای پیامبر اثبات شده به واسطۀ تعلیم خداوند است از راه وحی و برای امامان(ع) نیز از راه وراثت از پیامبر ثابت می‌‌شود[۴].

دلیل به ارث رسیدن علم غیب

یکی از دلایل به ارث رسیدن علوم و از جمله علم غیب آن است که علم از طرف خداوند است و اگر به ارث نرسد مردم جاهل مانده، نظام خلق فاسد می‌گردد و خداوند نیز حجّتی بر مردم نخواهد داشت بلکه بر عکس خواهد بود، بنابراین چون خداوند حکیم است، حکمت او مقتضی توارث علم و دوام عالم است تا حجت بر مردم تمام گردد. علم ائمه اطهار (ع)، علومی الهی است که نسل به نسل از رسول خدا(ص) به ارث برده‌اند و علوم ایشان اجتهاد و استنباط مصطلح نیست، لذا می‌توان کلام یکی از آنها را به دیگری نسبت داد. اصولاً از آنجایی که امامت در راستای خاتمیت پیامبر اکرم(ص) قرار گرفته، وراثت معنای خاصی دارد که به معنای شرح آموزه‌های پیامبر در راستای نیاز مردم است[۵].

راه به ارث رسیدن علوم انبیا و مصادیق آن

ارث رسیدن دانش پیامبر(ص) به امامان(ع) از دو راه بوده است:

  1. از راه عادی که همان تعلیم و تعلم است: حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «کنت ادخل علی رسول الله کُلَّ یَوْمٍ دَخْلَةً وَ کُلَّ لَیْلَةٍ دَخْلَة... إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِی وَ إِذَا سَکَتُّ وَ فَنِیَتْ مَسَائِلِی ابْتَدَأَنِی»[۶].
  2. راه دیگر تعلیم از راه غیر عادی و از راه القاء و عنایت خداوندی است، امام علی(ع) آنگاه که به دستور پیامبر(ص) عازم یمن شد، از ایشان درباره پرسش‌هایی که مردم یمن درباره قضا از او می‌کنند، راهنمایی خواست. پیامبر فرمودند: «ادن، فدنوت فضرب بیده علی صدری ثم قال: "اللهم ثبت لسانه واهد قلبه" فلا والذی فلق الحبة و برء النسمة ما شککت فی قضاء بین اثنین بعد»[۷].[۸]

وراثت امامان(ع) از انبیاء و پیامبر اکرم(ص) در دو موضوع بوده است:

  1. وراثت اعتباری؛ یعنی اموری که مربوط به آثار ظاهری نبوت است، مانند پیراهن حضرت یوسف(ع)، عصای موسی(ع) و... و بیشتر برای ابراز حق در مواردی که مسئله امامت ایشان مشتبه می‌شده و داشتن آثار ظاهری انبیاء نشانه حقانیت ایشان معرفی شده است به ارث برده‌اند.
  2. وراثت حقیقی؛ یعنی علوم و حکمت‌ها و کمالات و سجایای اخلاقی که در هر پیامبری به صورتی ظهور نموده است به ارث برده‌اند و از همین باب است وراثت کتب انبیاء سابق و انتقال برخی کتب مانند جفر و جامعه و... میان ایشان، چنان‌که در روایتی از امام صادق(ع) سؤال می‌شود: "آیا تورات و انجیل و کتب انبیاء نزد شماست؟ حضرت فرمود: «آنها در نزد ما به صورت وراثت از ایشان به ما رسیده است و همان‌گونه که آنها قرائت می‌کردند ما نیز آنها را می‌خوانیم و همان‌گونه که آنها از آن کتاب‌ها سخن می‌گفتند ما نیز از آنها سخن می‌گوییم، به راستی خداوند حجتی را در زمینش قرار نمی‌دهد که از او چیزی سؤال شود و او بگوید: نمی‌دانم"[۹].[۱۰]

بررسی روایات

روایات فراوانی که از حد شمارش بیرون است،[۱۱] از شیعه و اهل سنت در این زمینه وارد شده است و مفهوم آنها این است که علم ائمه(ع) بالوراثه از رسول خداست و نیز روایات متعددی[۱۲] دلالت می‌‌کنند هر امامی از امام پیشین، دانش‌هایی را فرا می‌گرفته است. برخی از این روایات عبارت‌اند از:

  1. محمد بن فضل هاشمی از امام رضا(ع) روایت کرده، آن جناب نظر کرد به ابن هذاب، و سپس فرمود: "اگر به تو خبر دهم در این روزها یکی از بستگان تو کشته خواهد شد آیا گفتۀ مرا تصدیق می‌کنی؟" عرض کرد: خیر، زیرا جز خداوند متعال کسی علم غیب نمی‌داند. امام رضا(ع) آیۀ: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ[۱۳] را تلاوت نموده و بعد فرمودند: "رسول خدا(ص) مورد رضا و پسند خداست و ما وارثان همین رسول هستیم که خداوند او را بر غیب خود آگاه نموده و آن حضرت علم به وقایع گذشته و بعد تا روز قیامت را به ما آموخت"[۱۴].
  2. مفضل بن عمر روایت کرده امام صادق(ع) فرمودند: "سلیمان از داوود ارث برد و محمد(ص) از سلیمان ارث برد و ما از محمد(ص) ارث بردیم. علم تورات و انجیل‏ و زبور و تفسیر الواح نزد ماست. مفضل عرض کرد: علم زیادی‌ است! امام فرمودند: این علم چندان مهم نیست بلکه علم مهم، علمی‌ است که در هر روز و در هر ساعت به ما داده می‌‏شود"[۱۵].[۱۶]
  3. زراره از امام باقر(ع) نقل می‌کند: "علمی که همراه حضرت آدم نازل شد، به علی(ع) به ارث رسید و هیچ کدام از ما امامان از دنیا نمی‌رویم مگر اینکه یک نفر از اهل بیت ما، آن علم را یا هر گونه که خدا بخواهد، به ارث می‌بریم"[۱۷].[۱۸]

نتیجه گیری

در نتیجه علوم انبیای گدشته، پیامبر اکرم(ص) و امامان قبلی و از جمله علم غیب به امامان(ع) به ارث رسیده است و یکی از راه‌های علوم آموزی اهل بیت از این راه است.

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

منبع‌شناسی جامع علم برگرفته از وراثت از پیامبر

منابع

  1. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی
  2. مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل
  3. مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان
  4. یوسفیان، حسن، علم غیب امام
  5. مهدی‌فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن
  6. اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه
  7. تحریری، محمد باقر، جلوه‌های لاهوتی
  8. امام‌خان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام
  9. مطهری، مرتضی، امامت و رهبری
  10. حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر؛
  11. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی
  12. شیخ‌زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا
  13. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت
  14. افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد
  15. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی
  16. رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام
  17. نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات
  18. خوش‌باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین
  19. مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم
  20. بیابانی اسکوئی، محمد، امامت

پانویس

  1. ر.ک: مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص ۲۹؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج ۲، ص ۳۹۱ و ۳۹۲؛ یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص ۳۴۸؛ مهدی‌فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص ۱۵۰؛ امام‌خان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام، فصل چهارم؛ مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص ۶۴؛ عرفانی، محمد نظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۸۱؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۴ ـ ۶۸؛ خطیبی، زهرا و تورانی، اعلا، علم امام در آینه حکمت متعالیه، ص ۵۹؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص ۲۰ ـ ۲۲.
  2. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.
  3. «قَالَ فَرَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضَى وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِكَ الرَّسُولِ الَّذِي أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَى مَا يَشَاءُ مِنْ غَيْبِهِ فَعَلَّمَنَا مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۶۴، ص ۲۸۱، باب ۱۴.
  4. ر.ک: خوش‌باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص ۱۵۲.
  5. ر.ک: شیخ‌زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا ص ۷۱ ـ ۷۳؛ نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
  6. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۶۴.
  7. ر.ک: ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار(ع)، ج ۲، ص ۳۰۱.
  8. ر.ک: مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۳۰.
  9. ابن بابویه، محمد بن علی، توحید، ص ۲۷۵.
  10. ر.ک: تحریری، محمد باقر، جلوه‌های لاهوتی، ج ۱، ص ۳۶۳ ـ ۳۶۵؛ حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر، ج ۲، ص ۲۶۰؛ بیابانی اسکوئی، محمد، امامت؛ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص ۱۸۰.
  11. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمۀ تفسیر المیزان، ج۲۰، ص ۹۱.
  12. مانند: محمد بن حسن صفار؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ع)؛ ص ۲۹۰ ـ ۲۹۶.
  13. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.
  14. «ثُمَّ نَظَرَ الرِّضَا ع إِلَى ابْنِ هَذَّابٍ فَقَالَ إِنْ أَنَا أَخْبَرْتُكَ أَنَّكَ سَتُبْتَلَى فِي هَذِهِ الْأَيَّامِ بِدَمِ ذِي رَحِمٍ لَكَ أَ كُنْتَ مُصَدِّقاً لِي قَالَ لَا فَإِنَّ الْغَيْبَ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَى قَالَ ع أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ يَقُولُ عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَرَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضَى وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِكَ الرَّسُولِ الَّذِي أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَى مَا شَاءَ مِنْ غَيْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»؛ راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۳۴۳.
  15. «إِنَّ سُلَيْمَانَ وَرِث‏ دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ سُلَيْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً وَ إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ تِبْيَانَ مَا فِي الْأَلْوَاحِ قَالَ قُلْتُ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ قَالَ لَيْسَ هَذَا هُوَ الْعِلْمَ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي يَحْدُثُ يَوْماً بَعْدَ يَوْمٍ وَ سَاعَةً بَعْدَ سَاعَة»؛ کلینی، محمد بن یعقوب الکافی، ج ۱، ص ۲۲۴.
  16. ر.ک: امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۴۷؛ بیابانی اسکوئی، محمد، امامت.
  17. «إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي نَزَلَ مَعَ آدَمَ ع لَمْ يُرْفَعْ وَ الْعِلْمُ يُتَوَارَثُ وَ كَانَ عَلِيٌّ ع عَالِمَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ إِنَّهُ لَمْ يَهْلِكْ مِنَّا عَالِمٌ قَطُّ إِلَّا خَلَفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ عَلِمَ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۲۲.
  18. ر.ک: افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۶۵ ـ ۷۰؛ رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام، وبگاه راسخون؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی؛ شیخ‌زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۷۱ ـ ۷۳.